The Fewest # Of Words You Need To Speak Fluent English

I think we're working

فکر می‌کنم در حال کار هستیم

hi there I am Drew Badger the founder of  englishanyone.com and the English fluency  

سلام من درو بجر هستم، بنیانگذار englishanyone.com و راهنمای تسلط انگلیسی

guide welcome to another live video here on  YouTube today we're going to talk about the  

به ویدیوی زنده دیگری در اینجا در YouTube خوش آمدید، امروز در مورد

fewest number of words you need to speak English  fluently all right pour over to speak fluent  

کمترین تعداد کلماتی که برای صحبت کردن به زبان انگلیسی نیاز دارید صحبت خواهیم کرد. خیلی خوب بریزید تا روان صحبت کنید

English I'll explain why I wrote it like that in  just a moment but make sure we're live over here  

انگلیسی من توضیح می‌دهم که چرا آن را به این شکل نوشتم فقط در یک لحظه، اما مطمئن شوید که ما اینجا زندگی می‌کنیم

think we should be going yep we're all right  and if we have anybody in the chat we'll see  

فکر می‌کنیم باید برویم، بله، همه چیز خوب است و اگر کسی در گپ وجود دارد ما خواهیم دید

hopefully some people in here do like the video  click on that like button right now you know this  

امیدواریم برخی از افراد در اینجا ویدیو را دوست داشته باشند همین الان روی آن دکمه پسندیدن کلیک کنند، می‌دانی که این

is going to be a good video I think we should be  doing that later all right now we can erase this

ویدیوی خوبی خواهد بود.

I hope everyone is doing well out there  

خوب اینجا

this should be an interesting video I should  be exciting for people hopefully because you  

این باید ویدیوی جالبی باشد، امیدوارم  برای مردم هیجان‌انگیز باشد، زیرا شما   به

need a lot fewer words than you might think uh  actually oh it looks like Chad is working now  

کلمات بسیار کمتری از آنچه فکر می‌کنید نیاز دارید، اوه  در واقع آه، به نظر می‌رسد که چاد اکنون در حال کار است

nice to see everybody out there I'll keep  my eye on the chat but yeah let's begin  

خوشحالم که همه را در آنجا می‌بینم. چت اما بله، بیایید شروع کنیم

so I often uh get asked this question from  Learners they want to know how many words  

بنابراین اغلب از زبان‌آموزانی که این سؤال را می‌پرسند می‌خواهند بدانند چند کلمه

you need to speak fluently I've seen quite a few  answers to this on YouTube but nobody really just  

برای صحبت روان باید بدانند. من تعداد زیادی پاسخ برای این در YouTube دیده‌ام، اما هیچ‌کس واقعاً فقط

says the only answer that makes sense which is one  and the truth is that you really only need to know  

تنها پاسخی را نمی‌گوید که باعث می‌شود حسی که یکی است و حقیقت این است که شما واقعاً فقط باید بدانید

as far as like being able to communicate something  fluently you become fluent in particular words or  

تا جایی که بتوانید چیزی را به طور روان بیان کنید  به کلمات یا

phrases you don't get fluent in the whole language  you really get fluent in pieces of it and and we  

عباراتی که به کل زبان مسلط نیستید مسلط می شوید شما واقعاً به قطعاتی از و ما

just kind of say that you get fluent in a language  as you learn more and more of those pieces  

فقط به نوعی می گوییم که شما به یک زبان مسلط می شوید وقتی بیشتر و بیشتر از آن قطعات یاد می گیرید

but you only need to know one word to speak fluent  English because you can get fluent in that word  

اما برای صحبت روان  انگلیسی فقط باید یک کلمه بدانید زیرا می توانید به آن کلمه مسلط شوید

you can be fluent in this thing but not fluent  in this other word over here so what I'd like  

می توانید به این کلمه مسلط باشید. چیزی است که در اینجا به این کلمه دیگر مسلط نیست، بنابراین کاری که من می‌خواهم

to do in today's video is actually help people  kind of redo retrain their mind so they speak  

در ویدیوی امروز انجام دهم این است که در واقع به مردم کمک کنم به نوعی مجدداً ذهن خود را بازآموزی کنند تا

fluently part of what you need to do to become a  fluent speaker is you have like vocabulary that  

روان صحبت کنند، بخشی از کاری که شما برای تبدیل شدن به یک سخنران مسلط باید انجام دهید. مانند واژگانی که

you already know and then you have new vocabulary  that you're trying to learn and so you take the  

قبلاً می‌دانید و سپس واژگان جدیدی  دارید که سعی می‌کنید یاد بگیرید و بنابراین

vocabulary you already know and there is probably  I don't know let's just say let's just say it  

واژگانی را که قبلاً می‌دانید استفاده می‌کنید و احتمالاً نمی‌دانم، بیایید فقط بگوییم بیایید آن را بگوییم

like this part of that vocabulary uh so this is  vocabulary you know uh and this is like unknown

مانند این قسمت از آن واژگان اوه پس این واژگانی است که می‌دانید اوه و این مانند واژگان ناشناخته است

vocabulary over here and so of the vocabulary you  know you have mostly like a passive vocabulary and  

و بنابراین از واژگانی که می‌دانید بیشتر مانند یک واژگان غیرفعال دارید و

then an active vocabulary this is the vocabulary  you feel confident about using so again you become  

سپس یک واژگان فعال این واژگانی است  که در مورد استفاده از آن احساس اطمینان می‌کنید، بنابراین دوباره

fluent in individual words and phrases so you  only need to know one word if you can say one  

به   مسلط می‌شوید. تک تک کلمات و عبارات، بنابراین اگر بتوانید یک کلمه را روان بگویید، فقط باید یک

word fluently then you are fluent in that word  so fluency is not how many words you know it's  

کلمه بدانید، پس به آن کلمه مسلط هستید، بنابراین تسلط به این معنا نیست که چند کلمه را می‌دانید، بلکه به این است که

how well you know that vocabulary so again what  I'd like to do is look at people's comments and  

چقدر آن واژگان را می‌دانید، بنابراین دوباره به چه چیزی می‌خواهم. انجام این کار این است که به نظرات افراد نگاه کنید و

I'd like you to type just a sentence or something  in the comments that you know but you don't really  

من از شما می‌خواهم فقط یک جمله یا چیزی  را در نظرات تایپ کنید که می‌دانید اما واقعاً  از

feel confident using and so I'd like to take that  I'll just look often people will make kind of  

استفاده از آن مطمئن نیستید و بنابراین می‌خواهم این را بپذیرم فقط اغلب به مردم نگاه می‌کنم.

simple errors in the like in the chat when they're  writing or when they're speaking to one another  

هنگامی که در حال نوشتن یا صحبت کردن با یکدیگر هستند، اشتباهات ساده ای مانند خطاهای مشابه در چت ایجاد می کنند

and so this means you you probably have a passive  vocabulary where you understand that but you don't  

، بنابراین این بدان معناست که شما احتمالاً واژگانی منفعل دارید که در آن می فهمید اما

yet feel confident about that vocabulary so you're  not fluent in that vocabulary you haven't gotten  

هنوز در مورد آن اعتماد به نفس ندارید. آن واژگان، بنابراین شما به آن واژگان مسلط نیستید،

to what I call the ownership level of vocabulary  so you have a good awareness of it you recognize  

به چیزی که من آن را سطح مالکیت واژگان می‌نامم نرسیده‌اید، بنابراین آگاهی خوبی از آن دارید و

the vocabulary when you hear it but you're  probably just not feeling very confident about it  

با شنیدن آن واژگان را تشخیص می‌دهید، اما احتمالاً احساس چندانی ندارید. در مورد آن مطمئن باشید

so let's take a look at the chat uh what I'd  like you to do uh anybody you can just just post  

پس بیایید نگاهی به چت بیندازیم، اوه، دوست دارم شما چه کاری انجام دهید، هرکسی می‌توانید فقط

something in the chat like a sentence or something  that you feel uh it could be a specific sentence  

چیزی را در چت پست کنید مانند یک جمله یا چیزی که احساس می‌کنید می‌تواند یک جمله خاص

or a grammar point or something like that but  just try writing the sentence out don't mention  

یا یک نکته گرامری باشد. یا چیزی شبیه به آن اما فقط سعی کنید جمله را بیرون بنویسید

the name of the grammar point I don't want you to  think about present continuous or past perfect or  

نام نکته گرامری را ذکر نکنید. نمی‌خواهم به حال استمراری یا گذشته کامل فکر کنید یا

whatever just think about like trying to write  a specific sentence like something you'd like  

هر چیزی که در مورد آن فکر کنید مانند تلاش برای نوشتن یک جمله خاص مانند چیزی که شما دارید. دوست دارم

to say but you don't feel very confident about  using it and so we'll look at maybe it could  

بگویم، اما در مورد  استفاده از آن خیلی مطمئن نیستید ، بنابراین ما به این موضوع نگاه خواهیم کرد که شاید

be one word or a few words even just one word is  okay if you maybe heard that word but don't feel  

یک کلمه یا چند کلمه باشد، حتی اگر ممکن است آن کلمه را شنیده باشید اما احساس نکنید، فقط یک کلمه اشکالی ندارد.

very confident about using it so what we'll do  is get you fluent in more pieces of the language  

در مورد استفاده از آن بسیار مطمئن هستیم، بنابراین کاری که ما انجام خواهیم داد این است که شما را به بخش های بیشتری از زبان

so we start increasing this more and more and  so you really start feeling much more confident  

مسلط کنیم.

about expressing yourself all right so I'll  go back as people do that I can give you some  

مردم این کار را انجام می‌دهند، من خودم می‌توانم نمونه‌هایی به شما بزنم،

examples myself but I thought it would be fun just  looking at the comments uh people have over there  

اما فکر کردم که فقط نگاه کردن به نظرات جالب خواهد بود   خیلی خوب، المپیا می‌گوید

all right Olympia says I hi teacher Paula hello  from Brazil Queen English says hello hello from  

سلام معلم پائولا سلام از برزیل ملکه انگلیسی می‌گوید سلام سلام از

Chile morning hello from Algeria hi from the  Philippines more people from Brazil hi teacher  

صبح شیلی سلام از الجزایر سلام از فیلیپین افراد بیشتری از برزیل سلام معلم

hello from Colombia what chat disconnected  oh no are we out which had disconnected over  

سلام از کلمبیا چه چت قطع شد  اوه نه ما خارج هستیم که قطع شده بود

here oh no it looks like my maybe my let me  see here oh no that's going to be trouble  

اینجا اوه نه به نظر می رسد شاید اجازه بدهید اینجا را ببینم اوه نه

if the internet is not working over here let  me see if I can do something about that we are  

اگر اینترنت کار نمی کند مشکلی ایجاد می شود   در اینجا اجازه دهید ببینم آیا می‌توانم کاری در مورد آنچه که هستیم انجام دهم

we'll see if the chat is working make sure we're  doing that all right all right let me refresh this  

خواهیم دید که آیا گپ کار می‌کند، مطمئن شوید که این کار را درست انجام می‌دهیم، اجازه دهید این را بازخوانی کنم

well look at that so you always have to  improvise over here make sure we're still  

خوب به آن نگاه کنم، بنابراین شما همیشه باید در اینجا بداهه‌گویی کنید مطمئن شوید که هنوز

all right still working all right but I think  let's see so the chat is still working we should  

خوب هستیم   هنوز هم خوب کار می‌کنیم، اما فکر می‌کنم بیایید ببینیم تا چت همچنان کار می‌کند، ما باید

be okay all right uh so it looks like yeah the  chat is working back and it should be okay so yes  

خوب باشیم، خب، بنابراین به نظر می‌رسد که بله گپ درست کار می‌کند و باید خوب باشد، بنابراین بله   به

let me know like anything it could be even just  one word that you have trouble using or it could  

من اطلاع دهید مانند هر چیزی ممکن است حتی فقط یک کلمه باشد که در استفاده از آن مشکل دارید یا می تواند

be a phrase or even a sentence but something  maybe lately you tried using it something you  

یک عبارت یا حتی یک جمله باشد، اما چیزی شاید اخیراً سعی کرده اید از آن استفاده کنید، چیزی   ممکن است اخیراً

might feel comfortable lately you tried using it  something you might feel comfortable uh uh maybe  

احساس راحتی کنید از آن استفاده کنید چیزی که ممکن است احساس راحتی کنید آه اوه شاید

writing even if you make a mistake about it but  you would feel uncomfortable maybe writing even  

نوشتن حتی اگر اشتباهی در مورد آن مرتکب شوید، اما احساس ناراحتی می‌کنید، شاید حتی

if you make a mistake about it but you would  feel uncomfortable saying that word or phrase  

اگر اشتباهی در مورد آن مرتکب شوید، نوشتن احساس ناراحتی می‌کنید، اما از گفتن آن کلمه یا عبارت احساس ناراحتی می‌کنید

all right let's go back to the chat all right  looks like we are still working back over here  

خیلی خب بیایید به گپ بازگردیم خیلی خب  به نظر می‌رسد که هنوز در حال کار هستیم بازگشت به اینجا

all right so nice to see people from all over the  place we got people from Canada Philippines hey  

خیلی خوب است از دیدن مردم از همه جا خوشم می‌آید که مردمی از کانادا گرفتیم هی

teacher Drew good morning to you says Tom nice to  see you there it looks like Aesthetics life I like  

معلم درو صبح بخیر به تو می‌گوید تام از دیدنت خوشحالم، به نظر می‌رسد زندگی زیبایی‌شناسی دوست دارم

that word Aesthetics Aesthetics good morning from  Pakistan let's see is that fried fried star it's a  

این کلمه زیبایی‌شناسی زیبایی‌شناسی صبح بخیر از پاکستان بیایید ببینیم این ستاره سرخ شده

nice name uh thanks for your terrific class glad  to hear Alan Lee I'm from the Philippines you're  

نام خوبی است، اوه، ممنون از کلاس فوق العاده شما، خوشحالم که می شنوم آلن لی من اهل فیلیپین هستم، شما

my idol Drew oh my goodness no don't make me an  idol don't don't need any more Idols over here  

بت من هستید درو اوه خدای من نه من را تبدیل به یک بت نکن. در اینجا به هیچ بت دیگری نیاز ندارم

all right uh let's see are you from  California no I'm actually from Chicago

خیلی خب، بیایید ببینیم آیا شما اهل کالیفرنیا هستید، نه من در واقع اهل شیکاگو هستم

Theodore I think you were in the last  video too on uh what was that Monday I  

تئودور، فکر می‌کنم شما در آخرین ویدیو هم در آن دوشنبه بودید،

guess Muriel fellow from China blue  butterfly I'm from Egypt hello from  

حدس می‌زنم همکار موریل از چین آبی پروانه من هستم از مصر سلام از

Ontario all right so what happened  okay I think we should be working  

انتاریو خیلی خوب، پس چه اتفاقی افتاد  باشه، من فکر می کنم باید کار کنیم

yeah I think the video is working just fine now  but that was on all right looks like a chat is  

بله، فکر می کنم ویدیو در حال حاضر خوب کار می کند اما درست بود به نظر می رسد که گپ

working Sam says hello nice to see everybody there  okay blue butterflies I don't have one okay why  

کار می کند   سام می گوید سلام خوشحالم که همه را آنجا می بینم باشه پروانه های آبی من نمی‌دانم چرا

are you here that's really the better question for  this video is if you don't feel uh I don't know  

تو اینجایی، واقعاً بهترین سوال برای این ویدیو این است که اگر احساس نمی‌کنی

like a lack of confidence or you feel confident  using everything then you shouldn't be watching  

اعتماد به نفس نداشتی یا اعتماد به نفس  با استفاده از همه چیز دارید، پس نباید تماشا کنید. در

any English language learning videos you should be  out speaking with people or just watching content  

هر ویدیوی یادگیری زبان انگلیسی باید با مردم صحبت کنید یا فقط محتوای

for natives because you understand everything but  I'm going to catch a few things in the comments  

مخصوص افراد بومی را تماشا کنید، زیرا همه چیز را می‌فهمید، اما من چند چیز را در نظرات می‌بینم

even if people don't have anything specific I'm  probably going to find some errors and maybe  

حتی اگر افراد چیز خاصی نداشته باشند که احتمالاً می‌خواهم به آن‌ها بپردازم. برخی از خطاها را پیدا کنید و شاید   از

we'll start there I know everybody gets a little  bit shy when we're in kind of a classroom format  

آنجا شروع کنیم، می‌دانم که وقتی در قالب کلاسی هستیم، همه کمی خجالتی می‌شوند

like this but this is for your own good this  is a four nice little phrase right here for you  

مثل این، اما این به نفع شماست، این چهار عبارت کوچک خوب است که در اینجا برای شما وجود دارد

so when you want to do something for someone  else's benefit even if they might not like it  

پس وقتی شما می‌خواهید کاری را به نفع دیگران انجام دهید، حتی اگر او آن را دوست نداشته باشد. به

you can say this is for your own good and a  simpler way to say this is just I'm doing it  

for you I'm doing this for you it's  for your own good and for your own good  

نفع خودت و به نفع خودت

all right let's see what we got there Eric is here  I've noticed that many of my classmates myself  

خیلی خب، بیایید ببینیم به چه چیزی رسیدیم اریک اینجاست من متوجه شده‌ام که بسیاری از همکلاسی‌های من از جمله خودم

included have problems with the pronunciation  of words like comfortable and automatically  

با تلفظ کلماتی مانند راحت و

automatically oh very good all right well  we can talk about pronunciation A little bit  

خودکار   به طور خودکار مشکل دارند، خیلی خوب، خیلی خوب، ما می‌توانیم در مورد تلفظ صحبت کنید کمی

um I'll just answer the questions about these  there are longer words like this like comfortable  

اوم من فقط به سؤالات مربوط به اینها پاسخ می دهم کلمات طولانی تری مانند این مانند راحت

comfortable so if we're going to count the  syllable the syllable is a sound in a word so if  

راحت وجود دارد، بنابراین اگر بخواهیم هجا را بشماریم هجا در یک کلمه صدا است پس اگر

we have like table has two syllables table table  that's the syllable so comfortable comfortable you  

مانند جدول داریم میز میز دو هجا  این هجا است که راحت راحت   خواهید

will hear that with four syllables pronounced  comfortable or you're here uh like comfortable  

شنید که با چهار هجا تلفظ می‌شود راحت یا شما اینجا هستید اوه راحت   راحت

comfortable it's like come comfortable comfortable  like three sounds three syllables comfortable it  

مثل راحت بیا راحت مثل سه صدا سه هجا راحت

really just depends on uh on who's speaking and  how clear you're trying to be so if you go to a  

واقعاً بستگی به آه این دارد که چه کسی و چگونه صحبت می‌کند واضح است که اگر به یک

really nice hotel like let's say I travel to  some four star five-star hotel somewhere and  

هتل بسیار زیبا بروید، مثلاً می‌خواهید به هتلی پنج ستاره چهار ستاره بروید و

they give me this really beautiful pillow and  they say drew this is really to make you feel  

این بالش واقعاً زیبا را به من بدهند و می‌گویند این واقعاً برای ایجاد احساس در شما طراحی شده است.

very comfortable so they're trying to really  pronounce words very cleanly clearly enunciate  

راحت هستند، بنابراین سعی می‌کنند کلمات را واقعاً  خیلی تمیز تلفظ کنند

well so they're going to pronounce the whole  thing but if I go to a friend of mine's house  

خوب، بنابراین می‌خواهند همه چیز را تلفظ کنند، اما اگر من به خانه یکی از دوستانم بروم

and he's just like have a seat get comfortable  have a seat get comfortable so he said you know  

و او دقیقاً مانند یک صندلی راحت باشد یک صندلی راحت باشد. او گفت شما می دانید

sit down on the chair or something so have a  seat get comfortable so again this is why it's  

روی صندلی یا چیزی بنشینید، بنابراین یک صندلی راحت باشد، بنابراین باز هم به همین دلیل است

so important to get naturally varied review when  you learn because what usually students are doing  

بسیار مهم است که وقتی یاد می گیرید به طور طبیعی مرورهای متنوعی دریافت کنید زیرا کاری که معمولاً دانش آموزان در کلاس انجام می دهند

in a classroom is they will get a very slow clear  pronunciation of words so if we have comfortable

این است که شفافیت بسیار آهسته دریافت می کنند. تلفظ کلمات بنابراین اگر ما راحت

so a word like comfortable the teacher will  pronounce it clearly comfortable comfortable  

کلمه ای مانند راحت داشته باشیم معلم آن را به وضوح راحت تلفظ می کند راحت راحت است

comfortable okay but in real life you will hear  it from many different people in different ways  

خوب است اما در زندگی واقعی شما آن را از افراد مختلف به روش های مختلف می شنوید

just like I gave in the example the hotel says  comfortable are you comfortable sir are you  

درست مانند مثالی که هتل می گوید راحت هستند. آقا راحت هستید

comfortable or people will just pronounce it  like comfortable so it sounds more like calm  

راحت هستید یا مردم فقط آن را راحت تلفظ می کنند، بنابراین بیشتر شبیه آرام است   راحتی

comfort it's like Comfort comfortable comfortable  are you comfortable comfortable so it's it's  

مثل راحتی راحت است آیا راحت هستید پس همین است

it really just depends on the situation  but that's again why it's important to  

واقعاً فقط به موقعیت بستگی دارد ، اما دوباره به همین دلیل است که

hear lots of different people  saying that same word okay  

شنیدن بسیاری از موارد مهم است افراد مختلف همان کلمه را می‌گویند اوکی

so what was the other word you had automatically  uh that's the same thing like again automatically

پس کلمه دیگری که به طور خودکار داشتید چه بود اوه این همان چیزی است که دوباره خودکار خودکار است

Auto

so automatically you might hear some people say  

بنابراین به طور خودکار ممکن است برخی افراد را بشنوید که می‌گویند

Auto automatically automatically  or you might hear ah like odd uh  

خودکار خودکار یا ممکن است آه مانند عجیب و غریب بشنوید   به طور

automatically automatically automatically it  just depends on who you're speaking with and  

خودکار به طور خودکار بستگی دارد در مورد اینکه با چه کسی صحبت می‌کنید و

there's not like one correct way to pronounce  it it's just how people pronounce things in  

یک روش صحیح برای تلفظ وجود ندارد بلکه این است که مردم چگونه چیزها را در

different situations so you hear different  things from different people all right um  

موقعیت‌های مختلف تلفظ می‌کنند، بنابراین شما چیزهای  متفاوتی را از افراد مختلف می‌شنوید.

uh let's see but yes if you'd like to hear uh more  if you want to learn how to pronounce these things  

بیشتر اگر می‌خواهید یاد بگیرید چگونه این چیزها را

step by step you should get Frederick which is in  the description below this video it's an app that  

گام به گام تلفظ کنید، باید Frederick را دریافت کنید که در توضیحات زیر این ویدیو آمده است.

will teach you how to make these sounds one at a  time and actually you can learn to pronounce these  

things the same way natives do so native children  learn these sounds in a very specific order called  

کارهایی را که بومی‌ها انجام می‌دهند، کودکان بومی این صداها را به ترتیب خاصی به نام

phonics so these are the rules of the sounds of  English and Native children are learning the rules  

صدا و صدا یاد می‌گیرند، بنابراین اینها قوانین آواهای انگلیسی هستند و بچه‌های بومی قوانین

of those and also what words break those rules so  rather than starting at a word like comfortable  

آن‌ها را یاد می‌گیرند و همچنین کلماتی که این قوانین را نقض می‌کنند به جای شروع کلمه ای مثل راحت

you start at a word like I don't know like uh like  can and then we move up to Kane and then we move  

شما با کلمه ای مانند نمی دانم مثل آه دوست دارم شروع می کنید و سپس به سمت کین می رویم و سپس

up to other things that get more difficult longer  words but once you learn the pieces of them it's  

به سراغ چیزهای دیگری می رویم که کلمات طولانی تر سخت تر می شوند، اما وقتی تکه های آنها را یاد گرفتی

much easier to put them together and this is the  same idea about fluency as well so if you can't  

خیلی زیاد است. کنار هم قرار دادن آنها آسان تر است و این همان ایده در مورد تسلط است، بنابراین اگر نمی توانید

make fluent sentences it's because you don't  yet feel confident about particular words in  

جملات روان بنویسید به این دلیل است که هنوز درباره کلمات خاصی در

those sentences all right all right hopefully that  makes sense um let's see all right Olympia says  

آن جملات اعتماد به نفس ندارید. خیلی خوب، المپیا می گوید

for me two and four okay so if you have trouble  using even like simple words like two and four  

برای من دو و چهار خوب است، بنابراین اگر در استفاده از کلمات ساده مانند دو و چهار مشکل دارید،

it's much better to to focus on a particular  situation and then Master each of the meanings  

خیلی بهتر است که روی یک موقعیت خاص تمرکز کنید و سپس به عنوان مثال به هر یک از معانی

for these words by the situation as an example  so we'll start with the word two so if I'm going  

این کلمات با موقعیت تسلط پیدا کنید. بنابراین ما با کلمه دو شروع می‌کنیم، بنابراین اگر من می‌روم

to this is talking about like the direction  for something so we first want to just pick  

به این می‌روم، در مورد آن صحبت می‌کنم مانند جهت برای چیزی، بنابراین ابتدا می‌خواهیم فقط

one situation and get lots of examples of that  thing so I am going to and then what's the name  

یک موقعیت را انتخاب کنیم و نمونه‌های زیادی از آن چیز را دریافت کنیم، بنابراین من می‌روم و سپس نام

of the place right now I'm going to the toilet I'm  going to Tokyo I'm going to Brazil I'm going to  

مکان در حال حاضر من به توالت می‌روم به توکیو می‌روم به برزیل می‌روم می‌روم

uh and then you can talk about like whatever that  physical location is so this is again one example  

و سپس می‌توانید در مورد هر مکان فیزیکی صحبت کنید، بنابراین این دوباره یک مثال است

of the word to you don't want to try to take a  word and then we're going to learn 10 different  

از کلمه به شما نمی خواهید سعی کنید کلمه ای را بردارید و سپس ما 10

meanings of it you want to Master One situational  use so we learn words situationally the same way  

معنی مختلف از آن را یاد می گیریم که می خواهید در موقعیتی استفاده کنید، بنابراین ما کلمات را به صورت موقعیتی یاد می گیریم به همان روشی که

natives do remember that what happens with the  native speaker so native English children will  

بومی ها به یاد می آورند که چه اتفاقی می افتد با زبان مادری بنابراین کودکان بومی انگلیسی

hear a word like two and they will hear oh like  go to so let I want to go to the park I want to  

کلمه‌ای مانند دو را می‌شنوند و اوه مانند رفتن به پس اجازه دهید می‌خواهم به پارک بروم می‌خواهم

go to the toy store I want to go to the party  I want to go to my friend's house okay and then  

به فروشگاه اسباب‌بازی بروم می‌خواهم به مهمانی بروم. خانه دوستم خوب است و سپس

they will hear slight variations like I went two  so they feel more confident about okay we're going  

آنها تغییرات جزئی مانند من دو نفر را می‌شنوند بنابراین آنها احساس اطمینان بیشتری می‌کنند که خوب است، ما   از

to use go and the past tense of this is a little  bit different so to go to and went to someplace  

go استفاده می‌کنیم و زمان گذشته این کمی متفاوت است بنابراین برای رفتن به جایی و رفتن به جایی

but we're still really focusing on just one use  for this word okay now I might also again like  

اما ما «هنوز واقعاً فقط روی یک استفاده از این کلمه تمرکز می‌کنم، خوب حالا، ممکن است دوباره دوست داشته باشم

as a child I'm hearing this uh like a slightly  related usage of usage of this is like go to  

در کودکی این را می‌شنوم، مثل استفاده کمی مرتبط از این، مانند رفتن به

uh going to eat so I want to talk about like I'm  doing something like I'm still moving I'm talking  

آه، می‌خواهم بخورم، بنابراین می‌خواهم صحبت کنم مثل اینکه دارم کاری انجام می‌دهم مثل اینکه هنوز دارم حرکت می‌کنم، دارم

about the direction like moving to something but  for the purpose of that thing so I'm going to eat  

درباره مسیر صحبت می‌کنم، مثل اینکه به سمت چیزی حرکت می‌کنم، اما برای آن چیز، بنابراین می‌خواهم

at the restaurant I'm going to play at the park  so I'm like moving in that direction so I can do  

در رستورانی که در پارک بازی کنم، غذا بخورم. بنابراین من مانند حرکت در آن جهت هستم تا بتوانم انجام دهم

that thing okay does this make sense so this is  why when I talked about uh like being able to use  

این کار خوب است آیا این منطقی است، بنابراین به همین دلیل است که وقتی در مورد اینکه می‌توانم

even one word fluently we're really talking about  situations for those particular usage usages and  

حتی یک کلمه را روان استفاده کنم، واقعاً در مورد موقعیت‌هایی برای آن کاربردهای خاص صحبت می‌کنیم. و

we don't want to think about just the word to by  itself because it's got many different meanings  

ما نمی‌خواهیم به خودی خود فقط به کلمه to فکر کنیم زیرا معانی مختلفی دارد

and a native speaker if you say what does two mean  this is what they will tell you this is how they  

و اگر یک زبان مادری بگویید دو به چه معنی است  این همان چیزی است که به شما می‌گویند اینگونه   به

will answer that question they will say oh well  it depends on the situation I can talk about too  

سؤالی که می‌گویند پاسخ خواهند داد. اوه خب، بستگی به موقعیتی دارد که من هم می‌توانم درباره آن صحبت کنم،

like where I'm going so I'm going to my friend's  house or I can talk about a purpose like I'm going  

مثلاً جایی که می‌روم، بنابراین به خانه دوستم می‌روم یا می‌توانم در مورد هدفی صحبت کنم، مثلاً به

someplace else I don't want to cover every usage  of that but the same thing with four so four is  

جای دیگری می‌روم که نمی‌خواهم همه موارد استفاده را پوشش دهم. از آن، اما همان چیزی که با چهار تا چهار

another simple word but it has many uses and  so I could talk about like uh like a present  

کلمه ساده دیگری است، اما کاربردهای زیادی دارد، بنابراین می‌توانم در مورد آن صحبت کنم مثل یک هدیه

which is like similar we're talking about the  direction of something like that like this train

که شبیه به آن است، ما در مورد جهت چیزی مانند این قطار

is four wherever or you might you might  also hear like this train is Bound for  

چهار صحبت می‌کنیم. هر جا یا ممکن است بشنوید که این قطار مقید به

to be back beat you know oh my goodness b o u n  d to be bound four means we're going someplace so  

بازگشت است. می‌دانید خدای من نمی‌دانید که چهار تا مقید باشید یعنی ما داریم به جایی می‌رویم،

that's the like the final location we're going to  so this train is Bound for whatever or you might  

بنابراین   این همان مکان نهایی است که می‌رویم پس این قطار مقید به هر چیزی است یا ممکن است   از

hear a train conductor or a bus driver say like  this is just four whatever so if we're talking  

یک راهبر قطار یا راننده اتوبوس بشنوید که می‌گوید این فقط چهار است، بنابراین اگر

about different trains like the number two is for  Texas the number three is for Illinois the number  

درباره قطارهای مختلف صحبت می‌کنیم، مانند شماره دو برای تگزاس، شماره سه برای ایلینویز است، شماره

four is for California so we can talk about the  like the purpose of it and the direction of that  

چهار برای کالیفرنیا است. بنابراین می‌توانیم در مورد هدف و جهت آن صحبت کنیم،

as well but we're just focusing on one usage of  that thing okay so we we want to make sure that  

اما ما فقط روی یک استفاده از آن چیز تمرکز می‌کنیم، بنابراین می‌خواهیم مطمئن شویم که

you you don't try to think like a like a language  student you should be thinking like a native so  

شما سعی نکنید مانند آن فکر کنید. یک دانشجوی زبان باید مانند یک بومی فکر کنید، بنابراین

this is the difference between learning English  as a first language rather than learning it as a  

این تفاوت بین یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان اول به جای یادگیری آن به عنوان

second language okay so when you learn as a first  language you focus on just one usage of it don't  

زبان دوم است.

worry about the other ones just feel confident  okay we're just looking at one thing and we we  

نگران دیگران باشید فقط اعتماد به نفس داشته باشید باشه ما فقط به یک چیز نگاه می کنیم و

will get used to that we will feel confident  about that and then we can learn others okay  

عادت می کنیم که در مورد آن احساس اعتماد به نفس داشته باشیم و سپس می توانیم دیگران را یاد بگیریم خوب

so that's how you do it I don't want to spend  too much time on one example but hopefully that  

بنابراین شما اینطوری انجامش می دهید من نمی خواهم زمان زیادی را روی یک مثال صرف کنید، اما امیدواریم که این کار

makes sense all right hello from Panama let's see  I have difficulty in using in into and on to says  

منطقی باشد، سلام از پاناما، بیایید ببینیم، من در استفاده از داخل و در ادامه برای گفتن مشکل دارم

Tom okay let's look at that there we go more good  examples and this is interesting because these are  

تام باشه، بیایید نگاه کنیم که نمونه‌های خوب بیشتری داریم و این جالب است زیرا اینها

all they're like short basic words so very common  uh but the interesting thing about fluency is that  

همه هستند آنها مانند کلمات اولیه کوتاه بسیار رایج هستند اوه، اما نکته جالب در مورد تسلط این است که

even a short or common word if you don't feel  confident about using it then you can't use it  

حتی یک کلمه کوتاه یا معمولی اگر در استفاده از آن احساس اطمینان ندارید، نمی‌توانید از آن

fluently so if we have in Let's see we have in in  two uh what was the other one like on onto okay  

روان استفاده کنید، بنابراین اگر ما در Lets see ما در دوباره می‌بینیم که یکی دیگر چگونه بود به خوبی

now from usually like native children when they're  learning these things they will learn just the  

اکنون معمولاً مانند بچه‌های بومی وقتی این چیزها را یاد می‌گیرند،

physical motion idea first and this is the same  thing I do when I'm teaching phrasal verbs so I  

ابتدا فقط ایده حرکت فیزیکی را یاد می‌گیرند و این همان کاری است که من هنگام تدریس انجام می‌دهم. افعال عبارتی بنابراین می‌خواهم به

want to show you physically how they work like  take off or put on just like a hat so I put on a  

شما نشان دهم که چگونه از نظر فیزیکی کار می‌کنند، مانند درآوردن یا گذاشتن، درست مانند کلاه، بنابراین من

hat or take off a hat so a child will like see  something like a ball is inside a box so you  

کلاه می‌گذارم یا کلاه را برمی‌دارم تا کودک دوست داشته باشد چیزی شبیه توپ را در جعبه ببیند، بنابراین شما

can say in or inside and really this is just like  it's not moving it's just a physical thing inside  

بگویید داخل یا داخل و واقعاً این دقیقاً مثل این است که حرکت نمی‌کند، فقط یک چیز فیزیکی است در داخل

something else so right now like the tip of the  marker is it's in the cap in the cap all right but  

چیز دیگری، بنابراین در حال حاضر مانند نوک نشانگر این است که در کلاهک در کلاهک کاملاً درست است، اما

in two is typically we're talking about motion of  some kind like I'm moving into so I'm putting the  

در دو معمولاً در مورد آن صحبت می‌کنیم. حرکتی از نوعی مثل اینکه من دارم به سمت آن حرکت می‌کنم، بنابراین من

uh the marker into the cap into the cap all right  and then on to is typically the same thing but  

نشانگر را در کلاهک در کلاه کاملاً درست قرار می‌دهم و سپس به سمت کلاه می‌گذارم معمولاً یکسان است، اما

it's it's so it's motion but on top of something  and it could be like on the top of it or it could  

اینطور است که حرکت است اما روی چیزی و می‌تواند مثل بالای آن باشد یا ممکن است

be on the side like I'm putting the marker on to  my face it's like I'm putting the sunscreen onto  

در کنار باشد، مثل اینکه من نشانگر را روی صورتم می گذارم، مثل این است که ضد آفتاب را روی

my face so remember that word we just talked about  too by itself and when you hear this it's like oh  

صورتم می زنم، پس آن کلمه ای را که همین الان درباره آن صحبت کردیم به تنهایی و وقتی این را بشنوید مثل این است که

like in we've got a location and two we've got a  Direction so we've got movement it's like oh look  

ما یک مکان داریم و دو تا یک جهت داریم، بنابراین حرکت داریم، مثل این است که اوه

at it like we're gonna move in to something move  into something all right to move into something or  

به آن نگاه کنید، مثل این است که ما به سمت چیزی حرکت خواهیم کرد به سمت چیزی حرکت کنیم چیزی یا

we're going to move on to something so we're just  talking about the direction of that thing and then  

ما به سمت چیزی حرکت می‌کنیم، بنابراین فقط در مورد جهت آن چیز صحبت می‌کنیم و سپس

where is it going okay but remember the point  is it to look at something like this and then  

کجا خوب است، اما نکته را به یاد داشته باشید  این است که به چیزی شبیه به این نگاه کنید و سپس

we learn just the beginning uh most kind of basic  understanding of it in a physical way so we can  

فقط در ابتدا یاد می‌گیریم. اصلی ترین نوع درک از آن به صورت فیزیکی، بنابراین ما می توانیم

understand it the same way a child does because  we might again like take it to a more figurative  

آن را به همان روشی که یک کودک درک می کند، درک کنیم، زیرا ممکن است دوباره بخواهیم آن را به یک مفهوم مجازی تر ببریم،

meaning like let me go deeper into this so if I'm  explaining something right now I could go deeper

به این معنی که اجازه دهید من به این موضوع عمیق تر بروم، بنابراین اگر در حال حاضر چیزی را توضیح می دهم من می‌توانم

into something so I want to explain more I'm going  to explain more I'm going to go deeper into a  

به چیزی عمیق‌تر بروم، بنابراین می‌خواهم بیشتر توضیح دهم، بیشتر توضیح می‌دهم، به

topic so you can have a physical idea like a hole  in the ground I'm digging a hole right now here's  

موضوعی عمیق‌تر می‌روم تا بتوانید یک ایده فیزیکی مانند یک حفره در زمین داشته باشید. اینجا

my shovel and I'm digging down digging digging  digging digging digging I'm going deeper into all  

بیل من است و در حال حفاری هستم. حفاری حفاری حفاری حفاری حفاری حفاری حفاری عمیق‌تر می‌روم

right I'm going into the ground because I'm moving  down in there okay but I can also go deeper into a  

درست است به داخل زمین می‌روم زیرا در حال حرکت به سمت پایین در آنجا خوب است، اما همچنین می‌توانم به

topic I could talk about it so this is a physical  meaning and this is a figurative meaning it's the  

موضوعی که می‌توانم صحبت کنم عمیق‌تر بروم. در مورد آن، بنابراین این یک معنای فیزیکی است و این یک معنای مجازی است، این

same basic idea but this is how people learn like  oh okay I can use into when I'm talking about  

همان ایده اصلی است، اما این روشی است که مردم یاد می‌گیرند مانند اوه، بسیار خوب، می‌توانم از آن استفاده کنم وقتی در مورد

something physical like I can also use it when I'm  talking about something figurative all right so  

چیزی فیزیکی صحبت می‌کنم، مثلاً می‌توانم از آن استفاده کنم وقتی که هستم. صحبت کردن در مورد چیزی مجازی خیلی خوب است

like I'm talking about going deeper into something  or as I get deeper into my career so as my career  

مثل اینکه دارم در مورد عمیق‌تر شدن در چیزی صحبت می‌کنم یا وقتی در حرفه‌ام عمیق‌تر می‌شوم، همانطور که حرفه‌ام   پیش می‌رود،

moves on you notice I'm still talking about Moosh  let's see movement and motion at the same time  

متوجه می‌شوید که هنوز در مورد موش صحبت می‌کنم بیایید حرکت و حرکت را همزمان ببینیم

so I said motion it's like a new word for you but  don't use that in your conversation so I'm talking  

گفتم حرکت برای شما مثل یک کلمه جدید است، اما آن را در مکالمه خود به کار نبرید، بنابراین من

about movement still as I go deeper as I get  deeper into my career or as we go deeper into this  

همچنان درباره حرکت صحبت می‌کنم، همانطور که در حرفه‌ام عمیق‌تر می‌شوم یا وقتی به این

lesson or into the conversation it's still talking  about movement okay so hopefully that makes sense  

درس یا مکالمه عمیق‌تر می‌رویم. هنوز در مورد حرکت صحبت می کند، بنابراین امیدوارم که به هر حال منطقی باشد

anyway and another thing I'll just add one last  point about this is if you're ever if you have  

like a longer sentence that you don't understand  always break it down into pieces hopefully we'll  

امیدواریم

get some examples of that uh but you see we're  just beginning with something very simple like  

نمونه‌هایی از آن را دریافت کنیم، اما می‌بینید که ما تازه با چیز بسیار ساده‌ای مانند این شروع کرده‌ایم

this and once you understand the simple words  then you can start combining them to make more  

و هنگامی که کلمات ساده را فهمیدید، می‌توانید شروع به ترکیب آنها کنید تا

fluent sentences so you make fluent words words  become fluent when you feel confident about using  

جملات روان‌تری بسازید تا کلمات روان، کلمات روان شوند. وقتی در مورد استفاده از آن‌ها مطمئن هستید

them and then you start combining them together to  start having fluent sentences all right greetings  

و سپس شروع به ترکیب آنها با هم می‌کنید تا شروع به جملات روان کنید، بسیار خوشامد می‌گوییم

from Bolivia from Panama nice to see more people  from Brazil from Ecuador I think we have all the  

از بولیوی از پاناما، خوشحالم که افراد بیشتری را از برزیل از اکوادور می‌بینیم، فکر می‌کنم ما همه

South America represented all right everyone tell  your friends get on the chat and like the video  

نمایندگان آمریکای جنوبی را داریم، همه به دوستان خود بگویید. وارد گپ شوید و ویدیو را لایک کنید

all right uh uh let's see more from Brazil heading  to the supermarket for shopping very good Iran  

خیلی خب اوه بیایید بیشتر ببینیم از برزیل که برای خرید به سوپرمارکت می رود.

was just using four like we have a different  usage of it it's the same basic idea of like  

the purpose of something all right so we're  going someplace to do something all right H  

درست است، بنابراین ما به جایی می‌رویم تا کاری را درست انجام دهیم H

Ray says I have trouble using how come when is it  not used properly I could sound offensive right um

ری می‌گوید من در استفاده از آن مشکل دارم، وقتی درست استفاده نمی‌شود، من می‌توانم توهین‌آمیز به نظر برسم، اوم

now this is a great native expression

اکنون این یک عبارت بومی عالی است

and I use this with my kids all the time so  typically a more and this isn't Y is not a  

و من همیشه از آن برای بچه‌هایم استفاده می‌کنم. بنابراین، معمولاً یک کلمه بیشتر و این Y نیست، یک

formal word but you will hear it more frequently  especially when non-natives are speaking so  

کلمه رسمی نیست، اما شما آن را بیشتر می‌شنوید، مخصوصاً زمانی که افراد غیربومی صحبت می‌کنند، بنابراین

natives will often use outcome and how come by  itself is not offensive at least I've not like  

بومی‌ها اغلب از نتیجه استفاده می‌کنند و چگونه به خودی خود توهین‌آمیز نیست، حداقل من دوست ندارم

just seen the word by itself or these this  phrase how come but typically uh why and how  

فقط کلمه را به خودی خود یا این عبارت را دیدم اما معمولاً چرا و چگونه

come the meaning changes slightly based on your  attitude and how you say it so if uh if a friend  

معنی کمی تغییر می کند بر اساس نگرش شما و نحوه بیان آن، بنابراین اگر یکی

of mine is is telling me like oh I can't come to  the party I might I might be like what how come  

از دوستانم به من بگوید اوه من نمی توانم به مهمانی بیا، شاید من شبیه چه باشم،

how come why not you know um but I I might ask  someone at a factory like oh how come you use  

چطور، چرا نمی‌دانی، اما می‌توانم از یکی در کارخانه‌ای بپرسم، مثل آه، چطور از

this this material and not that one so there's  nothing offensive about what I'm saying I'm just  

این مواد استفاده می‌کنی و نه از آن یکی، بنابراین چیزی توهین‌آمیز در مورد آنچه من هستم وجود ندارد. گفتن من فقط از این

using like why do you do this and not that or how  come you do this and not that all right so kids  

استفاده می‌کنم چرا این کار را انجام می‌دهی و آن را نمی‌کنی یا چگونه این کار را انجام می‌دهی و نه خیلی خوب، بنابراین بچه‌ها

will often use how come but anybody can use that  as well y typically sounds a bit more professional  

اغلب از how come استفاده می‌کنند، اما هر کسی می‌تواند از آن استفاده کند و معمولاً کمی حرفه‌ای‌تر به نظر می‌رسد.

you would probably not see how come in in like a  I don't know a legal document something like that  

نمی‌دانم چگونه وارد شوید مانند یک سند قانونی مانند آن را نمی‌دانم

so if you're if you're feeling nervous at all  just use why but really there's nothing wrong  

بنابراین اگر اصلاً عصبی هستید، فقط از چرا استفاده کنید اما واقعاً هیچ مشکلی

with howcom so especially in casual conversations  or I'm asking especially like like if you watch a  

در Howcom وجود ندارد، به خصوص در مکالمات معمولی یا من به خصوص می‌پرسم، مثلاً اگر یک

comedian so a comedian talking they're always like  like how come like how come people always do this  

کمدین را تماشا می‌کنید، پس یک کمدین صحبت می‌کند، آنها همیشه اینطور هستند مثل اینکه چطور مردم همیشه این کار را انجام می‌دهند

you might hear someone say why but how come is  the kind of more casual way of saying that okay  

ممکن است بشنوید که کسی بگوید چرا، اما چطور می‌شود که روش معمولی‌تری برای گفتن این موضوع خوب است.

all right uh oh no the chat skip down again uh

درست اوه اوه نه چت را دوباره به پایین پرش کرد اوه اوه

uh okay now why did that that's weird  did I did it like it like skipped down  

خوب حالا چرا این عجیب بود  آیا این کار را دوست داشتم مثل پرش کردن پایین

again on me oh no all right I have  uh we are always very shy says Tom  

دوباره روی من اوه نه خیلی خوب دارم  اوه ما همیشه خیلی خجالتی هستیم می‌گوید تام

it's exactly like in the personal classes  to ask a doubt about ask the doubt to the  

این دقیقاً مثل شخصی است کلاس‌ها برای پرسیدن شک در مورد شک را از

teacher yeah and so again like this is  so you've given me another example here

معلم بپرسید بله و دوباره مثل این است بنابراین شما مثال دیگری را در اینجا به من زدید، بنابراین

so you said to ask uh doubt and again I understand  human psychology and as a teacher as someone  

گفتید شک کنید و دوباره من روان‌شناسی انسان را درک می‌کنم و به عنوان یک معلم به عنوان کسی که

trying to guide you and help you learn like I know  that you probably will not if I'm in a real class  

تلاش می‌کنم راهنمایی کنم. شما و به شما کمک می کنم یاد بگیرید همانطور که می دانم که احتمالاً نمی توانید اگر من در یک کلاس واقعی

with people I will say hey who wants to speak and  nobody wants to speak and so I don't I don't force  

با مردم باشم، می گویم هی چه کسی می خواهد صحبت کند و هیچکس نمی خواهد صحبت کند و بنابراین من شما را مجبور نمی کنم

you to speak I don't recommend you speak before  you're ready but I do recommend like you're like  

که صحبت کنید. توصیه نمی‌کنم قبل از اینکه آماده باشید صحبت کنید، اما توصیه می‌کنم مثل شما اینطوری باشید.

oh like how do we do this how does this how can  how can we make sense of this how do we understand  

this so to ask a doubt so to ask a doubt now you  probably mean let me make sure I got that correct  

بنابراین اگر اکنون شکی بپرسید احتمالاً منظور شما این است که مطمئن

uh uh yes to ask a doubt to the  teacher so ask a doubt to the teacher  

so you could just make this easier  it's like just to ask a question

شوم که

okay so when you're talking about the word doubt  you could mean like to address a doubt or to  

درست گفته‌ام. وقتی در مورد کلمه شک صحبت می‌کنید، می‌توانید به این معنا باشید که می‌خواهید به یک شک پاسخ دهید یا

um probably be more like a concern concern  so I'm asking about a like I have a concern  

احتمالاً بیشتر شبیه یک نگرانی است، بنابراین من درباره چیزی مانند یک نگرانی می‌پرسم،

about something but question is really the  easiest fastest simplest way to say that so  

اما سؤال واقعاً ساده‌ترین و سریع‌ترین ساده‌ترین راه است. به این ترتیب

to ask a teacher about something or to ask a  teacher a question to ask I'd like just to ask  

برای پرسیدن از یک معلم در مورد چیزی یا پرسیدن از معلم سؤالی برای پرسیدن من می خواهم فقط

a question so when in doubt so when you are in  doubt do you have a doubt in something or have  

یک سؤال بپرسم تا وقتی شک دارید پس وقتی شک دارید آیا در چیزی شک دارید یا

a doubt about something it's much better  just to like begin with something what's  

در مورد آن شک دارید چیزی خیلی بهتر است فقط دوست داشته باشید با چیزی شروع کنید

the simplest easiest way you think uh to express  something and you can just say I have a question  

ساده‌ترین روشی که فکر می‌کنید برای بیان چیزی است و شما فقط می‌توانید بگویید من یک سؤال دارم

so I have a question about something I have  a question or I have a doubt about something  

بنابراین من سؤالی در مورد چیزی دارم که سؤالی دارم یا در مورد چیزی

both of those are fine or I have a concern  about something I have a problem with so we  

هر دوی آنها شک دارم آن‌ها خوب هستند یا من نگران چیزی هستم که با آن مشکل دارم، بنابراین ما

usually have a problem with something but a  question or doubt or concern about something

معمولاً با چیزی مشکل داریم اما یک سؤال یا شک یا نگرانی در مورد چیزی

uh let's see around Thea being from Chicago  have you heard uh that it means onions yes uh  

آه، بیایید ببینیم اطراف تئا اهل شیکاگو است. آیا شنیده‌اید که این یعنی پیاز بله آهان

so uh and I don't know if that's true or not  that that's the story that the word Chicago  

پس اوه و من نمی‌دانم این درست است یا نه، این داستانی است که کلمه شیکاگو

comes from some like Indian word like Chicago  which means Wild Onion so I don't know if that's  

از برخی واژه‌های هندی مانند شیکاگو می‌آید که به معنای پیاز وحشی است، بنابراین نمی‌دانم این

correct or not but I like the name Chicago  I think that's a cool name for a for a city  

درست است یا نه، اما من نام شیکاگو را دوست دارم. من فکر می‌کنم این یک نام جالب برای شهر است   بیایید

let's see so Emily says didn't versus  hadn't can't comprehend the difference  

ببینیم، بنابراین امیلی می‌گوید: «نمی‌توانستم در مقابل نداشتم نمی‌توانستم تفاوت را درک کنم» عالی،

awesome all right well let's help you figure  it out let's get you fluent in these words  

بسیار خوب، بیایید به شما کمک کنیم تا آن را بفهمید، بیایید به این کلمات مسلط شوید

now remember again it depends on the  situation so if we just look at did not had  

حالا دوباره آن را به خاطر بسپارید بستگی به موقعیت دارد، بنابراین اگر فقط به آن نگاه کنیم، وجود نداشت،

so let's think about some sentences when  could we use this so did not I'm just  

پس بیایید به چند جمله فکر کنیم که چه زمانی می‌توانیم از این استفاده کنیم، بنابراین من فقط

talking about like something I uh like maybe  physically did do or did not do like I did not

درباره چیزی صحبت می‌کنم که دوست دارم شاید از نظر فیزیکی انجام داده یا انجام نداده ام

and we always want to keep the examples simple  so who is doing it and what are you doing so  

و ما همیشه می‌خواهیم مثال‌ها را ساده نگه داریم پس چه کسی این کار را انجام می‌دهد و

I did not eat I did not eat I did not eat we're  just talking about here is now uh here's in the  

past sometime and we're going into the future so  I did not eat it's just like at some point in the  

شما چه می‌کنید. دارم به آینده می‌روم، بنابراین من چیزی نخوردم، درست مثل اینکه در مقطعی در

past it could be a specific point or it could  be a time period it doesn't matter we're just  

گذشته می‌توانست یک نقطه خاص باشد یا ممکن است یک دوره زمانی باشد، مهم نیست ما فقط به

talking generally about the past so yesterday I  did not eat breakfast so it doesn't matter like  

طور کلی درباره گذشته صحبت می‌کنیم، پس دیروز این کار را انجام دادم. صبحانه نخور پس مهم نیست

uh if if that was at eight o'clock in the morning  because I didn't I did not eat I didn't do it  

اگر ساعت هشت صبح بود چون من نخوردم

anyway all right I did not eat I did not eat so  this is uh just a very basic idea about like what  

نخوردم این کار را نکردم. این فقط یک ایده بسیار ابتدایی در مورد آنچه

you did and what you did not do okay so I ate if  we're talking about something we did like I ate  

انجام دادید و کارهایی است که انجام ندادید خوب است، بنابراین اگر درباره کاری صحبت می کنیم که انجام دادیم

we can even use like uh here what's  what's a simpler way to say this  

مثل من می خوریم، من خوردم.

because we don't use like a irregular  verb here let's just say I walked

چون ما در اینجا مانند یک فعل نامنظم استفاده نمی‌کنیم، فقط بگوییم من راه افتادم،

so yesterday I walked and that could  be you know at a specific time like I  

بنابراین دیروز راه رفتم و ممکن است بدانید در زمان خاصی مانند من

walked across the room or I walked through  a park or I walked somewhere or I did not

در اتاق قدم زدم یا از پارک عبور کردم یا جایی راه رفتم یا نکردم

foreign

خارجی،

so at first we really just want to get fluent we  want you to get lots of practice with one thing at  

بنابراین در ابتدا ما واقعاً فقط می‌خواهیم مسلط باشیم، ما از شما می‌خواهیم هر بار با یک چیز تمرین زیادی داشته باشید

a time to really understand that oh look like  I walked I did not walk so you can do this by  

تا واقعاً بفهمید که آه، به نظر می‌رسد که من راه می‌رفتم، راه نمی‌رفتم، بنابراین می‌توانید این کار را

yourself just get lots of examples if you don't  remember if it's an irregular verb or not uh just  

خودتان انجام دهید، فقط مثال‌های زیادی بیاورید. اگر به یاد نمی‌آورید که آیا این یک فعل نامنظم است یا نه، فقط

get like past you can this is basically past  simple but you can just get examples of this  

مانند گذشته، می‌توانید این کار اساساً گذشته ساده است، اما شما فقط می‌توانید نمونه‌هایی از این را

from Google or chat GPT or whatever or textbook  or something but you're just trying to get really  

از Google یا چت GPT یا هر چیز دیگری یا کتاب درسی یا چیزی دیگر دریافت کنید، اما شما فقط سعی می‌کنید برای اینکه واقعاً

good at this so you recognize the pattern it's  the pattern that recognizes oh like now I'm fluent  

در این کار خوب شوید، بنابراین الگو را تشخیص دهید، این الگوی است که تشخیص می‌دهد آه، مثل الان که من مسلط هستم

because I can understand when to use this and I  know the pattern very well the same way children  

زیرا می‌توانم بفهمم چه زمانی باید از آن استفاده کنم و الگو را به خوبی می‌شناسم به همان روشی که بچه‌ها

do so children you can tell that they learn by  recognizing patterns because they they get like  

انجام می‌دهند تا به بچه‌ها بگویید که آنها با تشخیص الگوها یاد می‌گیرند، چون شبیه می‌شوند،

their brain gets scrambled when they hear an  irregular verb so that's why kids say like I  

مغزشان با شنیدن یک فعل نامنظم به هم می‌ریزد، به همین دلیل است که بچه‌ها می‌گویند مثل «من

goed to the park and we say no no it's you went  to the park and kids are like why you know why  

به پارک رفتم» و ما می‌گوییم نه

do you do that you know and we just say well it's  the way it is that's how we do it all right so I  

تو این کار را انجام می‌دهی که می‌دانی و ما فقط می‌گوییم خوب همین‌طور است که اینطوری کار را درست انجام می‌دهیم، بنابراین من

walked I did not walk over here all right and so  once you get comfortable you understand what this  

راه‌رفتم، من درست قدم نگذاشتم و بنابراین، وقتی راحت شدید، می‌فهمید که این چیست،

is I did not then we can put it together just to  make it faster so I didn't I did not so I did not  

من نمی‌توانیم آن را کنار هم بگذارید تا سریع‌تر شود پس من نکردم پس نخوردم

eat but casually I didn't I didn't I didn't you  hear how this Blends like didn't didn't didn't  

اما به طور اتفاقی نخوردم نخوردم شما نشنیدید که چگونه این Blends like did not didn't

we don't really say didn't we say didn't so it's  like the second D here basically disappears it's  

ما واقعاً نمی گوییم نگفتیم نگفتیم، پس مثل این است که D دوم در اینجا اساساً ناپدید می شود،

like didn't yeah I didn't I didn't I didn't eat  yesterday I didn't eat breakfast yesterday okay  

مثل این است که نه آره، نه من نگفتم، دیروز نخوردم، دیروز صبحانه نخوردم بسیار خوب   پس

so now we had had not now had not gets a little  bit more complicated but we'll just look at have  

حالا ما تا به حال نبودیم و حالا کمی پیچیده‌تر نشده بود، اما ما فقط به

as an example so let me erase this over here  all right but hopefully you got did and did not  

عنوان مثال نگاه می‌کنیم، بنابراین اجازه دهید این را در اینجا پاک کنم خیلی درست است، اما امیدوارم انجام داده باشید و نکرده‌اید

and uh and that makes sense so far so it's just  something you did or did not do in the past okay

و اوه و منطقی است تا اینجا فقط کاری است که در گذشته انجام داده‌اید یا انجام نداده‌اید،

now uh rather than kind of comparing did not with  had not we'll just look at have and had okay just  

خوب

to make this a bit more clear now I made a video  a while ago talking about the verb have by itself  

حالا به جای مقایسه کردن با انجام نداده‌اید. ویدیو چندی پیش که در مورد فعل have به خودی خود صحبت می کنیم

um and just like I talked in this video about like  a physical understanding something physically and  

و درست همانطور که من در این ویدیو صحبت کردم در مورد مانند یک درک فیزیکی چیزی به صورت فیزیکی و

then we understand the figurative meaning  of it we can learn that vocabulary like a  

سپس معنای مجازی آن را درک می کنیم، می توانیم آن واژگان مانند یک

word like have we should learn this the same  way so we have something like I have a marker  

کلمه مانند have را یاد بگیریم. به همین ترتیب، بنابراین ما چیزی شبیه به من یک نشانگر دارم

okay so I physically am holding something  like this I have a marker or I can talk about  

خوب است، بنابراین من از نظر فیزیکی چیزی شبیه به این را در دست دارم، من یک نشانگر دارم یا می توانم در مورد

a part of myself like I have green eyes  or I have short hair I have like a gray  

بخشی از خودم صحبت کنم، مثل اینکه من چشمان سبز دارم یا موهای کوتاهی دارم، مانند موهای خاکستری

t-shirt okay so these are things that  I have but I can also have experience

-پیراهن خوب است، پس اینها چیزهایی هستند که من دارم، اما می‌توانم تجربه داشته باشم،

so something is a part of me like  I have experience doing something  

بنابراین چیزی جزئی از وجود من است، مانند من تجربه انجام کاری را دارم

okay so I have experience like  like I have uh like I have and  

خوب است، بنابراین تجربه‌ای دارم مانند مثل من، مثل من، و

we would just use this uh talking  about the past like I have been

ما فقط از آن برای صحبت کردن استفاده می‌کنیم. در مورد گذشته مثل اینکه من معلم بوده‌ام

a teacher

so I have been a teacher uh this can be  talking about one point in time so maybe  

پس معلم بوده‌ام آه این می‌تواند درباره یک نقطه از زمان صحبت کنم، بنابراین شاید

20 years ago I was a teacher well  since I'm teaching right now we'll  

20 سال پیش من معلم بودم، چون در حال حاضر تدریس می‌کنم، این کار را

do we'll do something different so I had  been or I have been uh to say a swimmer

انجام خواهیم داد. چیزی متفاوت از این که می‌توانم بگویم شناگر بوده‌ام یا بوده‌ام،

so I used to be a swimmer and I am not  anymore okay so I can I can have this and  

بنابراین قبلاً شناگر بودم و دیگر حالم خوب نیست، بنابراین می‌توانم این را داشته باشم و

have it be two different meanings actually  so if I'm talking about one thing like many  

در واقع دو معنای متفاوت داشته باشم، بنابراین اگر در مورد آن صحبت می‌کنم یک چیز مثل خیلی

years ago I I swam so I did swim before  and now I do not so I have been a swimmer  

سال پیش من شنا کردم بنابراین قبلاً شنا می کردم و اکنون شنا نمی کنم پس شناگر بوده ام   بنابراین

so I had one time this just means I have  the experience of that thing I have the  

یک بار داشتم این فقط به این معنی است که تجربه آن چیزی را دارم من

experience of that so just like I can have  this marker I can have green eyes I can have  

تجربه آن را دارم تا بتوانم این نشانگر را داشته باشم می‌توانم چشم‌های سبز داشته باشم، می‌توانم

an experience like me being a swimmer it's  still part of me I'm not swimming right now  

تجربه‌ای مثل شناگر بودن داشته باشم، هنوز بخشی از وجود من است که در حال حاضر شنا نمی‌کنم

but it's it's a part of me like this shirt  or this marker or my eyes or whatever okay  

اما بخشی از وجود من است مثل این پیراهن یا این نشانگر یا چشمانم یا هر چیز دیگری که اشکالی ندارد

and so I can have I I have been a swimmer like  in the past but we can also usually when people  

بنابراین من می‌توانم مانند گذشته شناگر بوده‌ام، اما معمولاً وقتی مردم

want to make it clear because you can be talking  about like a whole period of time so I have been  

می‌خواهند این موضوع را روشن کنند، می‌توانیم، زیرا شما می‌توانید در مورد یک دوره زمانی کامل صحبت کنید، بنابراین من

a swimmer for 10 years okay so that means like  from now and into the past I have been doing  

10 سال است که شناگر بوده‌ام، پس این بدان معناست که مثل از حالا و گذشته من در حال حاضر

something all right now I had not if we're not  if we're talking about had like I had not we're  

کاری را انجام می‌دهم، اگر این کار را نمی‌کردیم، انجام نمی‌دادم اگر در مورد آن صحبت می‌کنیم، مثل من نبوده‌ام

still talking about some moment uh in the time  in like in the past let me clean this up for you

هنوز در مورد لحظه‌ای صحبت می‌کنیم. گذشته اجازه دهید این را برای شما پاک کنم

Now watch how this gets like a little bit  it's a little bit tricky but if you if you  

حالا ببینید که چگونه این کمی می شود کمی مشکل است، اما اگر    در

kind of look at it on a on a timeline here  it gets a little bit easier to understand  

یک جدول زمانی در اینجا به آن نگاه کنید درک آن کمی آسان تر می شود

so let's say we're going to  have uh like two periods of time  

پس بیایید بگوییم که ما « دو دوره زمانی خواهم داشت»

so this is uh I don't know like 10  years ago and this is today over here  

پس این است اوه، نمی‌دانم مثل 10 سال پیش و امروز اینجاست.

so at this point so right here at this  point uh like I had not so I had not swam  

okay so for all this time over here I like I had  not I had not swam okay but until this point like  

خوب پس برای تمام این مدت اینجا دوست داشتم نه شنا نکرده بودم خوب اما تا این لحظه مثل

this is the first time I try swimming okay so from  here like now I have I have this experience and I  

این اولین بار است که شنا می کنم خوب بنابراین از اینجا مثل الان دارم این تجربه را دارم و

I did not have that experience so we're still  talking about something uh just the same thing  

آن را نداشتم این تجربه را تجربه کنید، بنابراین ما هنوز درباره چیزی صحبت می‌کنیم، آهان، دقیقاً همان چیزی

like my green eyes so if I say like uh like I had  green eyes or let's say I had I had blue eyes here  

مانند چشمان سبز من، بنابراین اگر بگویم مثل چشمان سبزم یا بیایید بگوییم که من چشمان آبی داشتم،

but they they became green 10 years ago all  right so now they are green we're really talking  

اما آنها 10 سال پیش سبز شدند. اکنون آنها سبز هستند، ما واقعاً

about like a change in something happening uh  when we're talking about this this like usage  

درباره آن صحبت می کنیم مانند تغییر در چیزی که اتفاق می افتد، وقتی در مورد آن صحبت می کنیم، استفاده

of like had not done something or something I  had not had that experience that kind of thing  

از مانند چیزی را انجام نداده بود یا چیزی که من چنین چیزی را تجربه نکرده بودم

so I had not swam here and then I had swam  over here so over here this time is had not  

بنابراین شنا نکرده بودم اینجا و بعد من اینجا شنا کرده بودم، پس اینجا این بار نبود

so I did I did not have that  experience and over here I did so I had  

بنابراین من آن تجربه را نداشتم و اینجا انجام دادم تا

The Experience okay and then it just like  depending on when we're talking about that  

تجربه خوب بود و بعد هم مثل بسته به زمانی که در مورد آن صحبت می کنیم

uh like I did not and I had not it's just like  we're talking about kind of an experience you  

مثل اینکه من این کار را نکردم و نداشتم، درست مثل اینکه داریم در مورد تجربه‌ای صحبت می‌کنیم که شما

have something that's a part of you rather than  something you did all right so we we still can  

چیزی دارید که بخشی از وجود شماست به جای کاری که شما به درستی انجام داده‌اید، بنابراین ما هنوز  می‌توانیم  در

be talking about the same thing like like I did  not swim if I'm talking about the activity but if  

مورد همان چیزی مانند من صحبت کنیم. اگر درباره فعالیت صحبت می‌کنم، شنا نکرده‌ام، اما اگر

I'm talking about myself I want to talk about the  experience like oh I I had not I had not swam then  

درباره خودم صحبت می‌کنم، می‌خواهم درباره تجربه‌ای صحبت کنم، مثل اوه، من شنا نکرده‌ام، آن موقع شنا نکرده بودم،

so I had not swam when I was five years old but  when I was 10 years old I had so I had I had when  

بنابراین در پنج سالگی شنا نکرده بودم، اما زمانی که من 10 ساله بودم، بنابراین من داشتم وقتی

I was 10 years old or we can do is even uh we'll  just use a like a simpler a simpler verb like play  

10 ساله بودم یا می‌توانیم این کار را انجام دهیم این است که فقط از یک مانند یک فعل ساده‌تر و یک فعل ساده‌تر مانند play استفاده می‌کنیم. خیلی

all right so at this point in time like uh let's  say I didn't get like a like a video game or  

خوب است، بنابراین در این مرحله از زمان مانند اوه، بیایید بگوییم من مثل یک بازی ویدیویی یا

something like that so I had not played the game  when I was five years old but when I was 10 I had  

چیزی شبیه به آن دوست نداشتم، بنابراین وقتی پنج ساله بودم بازی را انجام نداده بودم، اما وقتی 10 ساله بودم،

played the game okay so again we can talk about  a physical thing like I had a Nintendo okay so I  

بازی را خوب انجام داده بودم، بنابراین دوباره می‌توانیم درباره یک چیز فیزیکی مثل من صحبت کنیم. یک نینتندو اوکی داشتم، بنابراین من

did have one or I did not have that but  when you're talking about like had not  

یکی داشتم یا نداشتم، اما وقتی در مورد آن صحبت می‌کنید

where really it's like it's it's it's kind  of like a backwards way of talking about an  

مانند نداشتم. منظور

experience but that's what we're that's what we  mean so I had the experience or I had not had the  

ما چیست، بنابراین من تجربه داشتم یا

experience this is a tricky thing but this is  why I'm trying to give you many examples of it  

تجربه نداشتم، این یک چیز پیچیده است، اما به همین دلیل است که من سعی می کنم نمونه های زیادی از آن را به شما ارائه دهم.

uh and so like had not and did not or like you  you can talk about the same thing let me maybe  

در مورد همین موضوع اجازه دهید شاید

give you some more examples if this is making  I want to make sure this is clear for everybody

نمونه‌های بیشتری برای شما بیاورم اگر این باعث می‌شود من می‌خواهم مطمئن شوم که این برای همه واضح است،

so I'll put our timeline back  up here make this a little bit  

بنابراین جدول زمانی خود را در اینجا پشتیبان می‌دهم و این را کمی

clearer so here's our timeline here is now

واضح‌تر می‌کنم، بنابراین جدول زمانی ما اکنون اینجاست

and then we have the past and the future so  if I want to use like I didn't play so I can  

و پس ما گذشته و آینده را داریم، بنابراین اگر بخواهم مانند هر زمانی در گذشته از آن استفاده کنم تا بتوانم

talk about like any time in in the past let's  say right at this point so I was 10 years old

مانند هر زمانی در گذشته در مورد آن صحبت کنم، بیایید بگوییم درست در این مرحله، بنابراین من 10 ساله بودم

and and I got I got like a video like a Nintendo  

و متوجه شدم مانند ویدیویی مانند نینتندو

you know I've got Mario or  something like that so I got

شما می‌دانید که من ماریو یا چیزی شبیه به آن را دارم، بنابراین من

Mario all right so at this point in time  

ماریو را کاملاً درست کردم، بنابراین در این برهه از زمان

I didn't play Mario because I I didn't have the  game so I didn't play Mario I didn't play Mario

من ماریو را بازی نکردم زیرا آن بازی را نداشتم، بنابراین ماریو بازی نکردم من ماریو را خوب بازی نکردم

okay and you can be more specific like I didn't  play Mario until I was 10 years old so I didn't  

و شما می توانید دقیق تر بگویید که من تا 10 سالگی ماریو بازی نکردم بنابراین

play Mario until I was 10 years old and so it's a  it's a slight difference in the meaning but we're  

تا 10 سالگی ماریو بازی نکردم و بنابراین این یک تفاوت جزئی در معنی است. اما ما

talking about the activity so I did not do that  thing I did not play so I got I was born here I'm  

در مورد فعالیت صحبت می کنیم بنابراین من آن کار را

zero and now I'm 10 years old and this whole  time I did not play Mario I had not I like I  

انجام ندادم. من دوست دارم

didn't have the uh like a Nintendo or something  but until so until this time I had not played that  

مانند یک نینتندو یا چیزی شبیه به آن را نداشتم، اما تا آن زمان تا به حال آن را بازی نکرده بودم، بنابراین

all right so again I can change this and talk  about uh the experience of that so I had not  

دوباره می توانم این را تغییر دهم و در مورد تجربه آن صحبت کنم، بنابراین من

played all right so I had not played Mario until  I was 10 years old so you can say both of these  

خوب بازی نکرده بودم، بنابراین من تا 10 سالگی ماریو بازی نکرده بودم، بنابراین می‌توانید هر دوی این

things but the meaning is is slightly different  one is talking about the activity and one is  

چیزها را بگویید، اما معنی آن کمی متفاوت است، یکی درباره فعالیت صحبت می‌کند و دیگری

talking about me as having the experience okay so  it's basically the same thing it's just are you  

درباره من صحبت می‌کند که تجربه خوبی دارم، بنابراین اساساً همان چیزی است که فقط آیا

talking about the activity like playing Mario  are you talking about me having the activity  

در مورد فعالیتی مانند بازی ماریو صحبت می‌کنید، آیا در مورد من صحبت می‌کنید که این فعالیت را دارم

or having the experience whenever we're talking  about have in that way we're just talking about  

یا تجربه‌ای را دارم که هر زمان که صحبت می‌کنیم، به این ترتیب ما فقط در مورد

me having an experience doing something okay  so I explain this even further in that video  

من صحبت می‌کنیم که یک تجربه خوب انجام می‌دهم بنابراین این را بیشتر توضیح می‌دهم. در آن ویدیو

about half hopefully uh this makes sense but  this is how you can use these in like they're  

تقریباً نیمی از امیدوارم آه، این منطقی است، اما اینگونه می‌توانید از آنها استفاده کنید که انگار

similar but when we talk about I had not and  then we can make it shorter as hadn't so here  

شبیه هستند   اما وقتی صحبت می‌کنیم که من نداشتم و سپس می‌توانیم آن را کوتاه‌تر کنیم همانطور که قبلاً نبوده است

I hadn't I had not played that I did not have  the experience of playing Mario and I can also  

من نداشتم بازی نکرده بودم که تجربه بازی در ماریو را نداشتم و همچنین می‌توانم

say I didn't play so just a simpler way is like I  didn't play here and I did play here so I did not

بگویم بازی نکردم، بنابراین یک راه ساده‌تر مثل این است که من اینجا بازی نکردم و اینجا بازی کردم پس این کار را نکردم

and did okay and here I can say I had not

و خوب انجام دادم می‌توانم بگویم که خوب نبودم

or I had okay so I had played Mario and then I can  

یا خوب نبودم، بنابراین ماریو بازی کرده بودم و بعد می‌توانم

talk about like maybe if I want to  be like even even more complicated I  

درباره آن صحبت کنم، شاید اگر بخواهم حتی پیچیده‌تر باشم، می‌خواهم

want to explain it a little bit further  maybe we have three time periods here

آن را کمی بیشتر توضیح دهم، شاید ما سه دوره زمانی در اینجا داشته باشیم.

foreign so here I had not played  Mario and then I got a Nintendo so  

بنابراین اینجا من ماریو بازی نکرده بودم و سپس یک نینتندو گرفتم، بنابراین

this is maybe from like age 10 to age 13 or  something and so I had played I had played

این شاید از سن 10 سالگی تا 13 سالگی یا چیزی شبیه به این باشد و بنابراین من بازی کرده بودم، بازی کرده بودم،

I had played over here but then  I stopped so I don't play anymore  

اینجا بازی کرده بودم اما بعد متوقف شدم تا دیگر بازی نکنم.

all right so it just depends on what you're  talking about but it's important not to think  

بسیار خوب، فقط بستگی به چیزی دارد که درباره آن صحبت می‌کنید، اما مهم است که ابتدا به

about the vocabulary you want to think about  the situation first so are we talking about the  

واژگانی که می‌خواهید درباره آن فکر کنید فکر نکنید، بنابراین آیا ما در مورد فعالیت صحبت می‌کنیم

activity or are you talking about yourself  and you're kind of describing yourself as  

یا درباره خودتان صحبت می‌کنید و دارید به نوعی توصیف می‌کنید. خودت به عنوان

having an experience okay so when you have an  experience it becomes a part of you just like  

داشتن یک تجربه خوب است، پس وقتی تجربه ای داشته باشی، به بخشی از وجودت تبدیل می شود، درست مثل

your memories are a part of you okay so my green  eyes you can see that physically you can't see my  

خاطراتت بخشی از وجود توست، خوب، پس چشمان سبز من می توانی ببینی که از نظر فیزیکی نمی توانی تجربیات من را ببینی،

experiences but I can tell you about them like  I have like I have experience doing something  

اما من می توانم در مورد آن به شما بگویم آنها مانند من مانند تجربه انجام کاری دارم

okay so I had not done something and then I had  and then maybe I I stopped doing that thing okay  

خوب است، بنابراین کاری را انجام نداده بودم و سپس انجام دادم و بعد شاید از انجام آن کار منصرف شدم، بسیار خب،

all right that was a pretty long explanation let  me know if that makes sense or if you need me to  

این توضیح بسیار طولانی بود، به من اطلاع دهید که منطقی است یا به من نیاز دارید. به

go uh deeper into that but hopefully that makes  sense availability is a difficult word too yes  

عمیق‌تر به آن برویم، اما امیدواریم که در دسترس بودن کلمه دشواری است، بله،

again like if you learn the pieces of these words  available ability availability availability so  

دوباره مانند اگر تکه‌های این کلمات را یاد بگیرید توانایی در دسترس در دسترس بودن در دسترس بودن بنابراین

if you'd like to listen to me pronounce all of  these things you can hear uh what is it over 2  

اگر می‌خواهید به من گوش دهید که همه این چیزها را تلفظ می‌کنم، می‌توانید بشنوید اوه بیشتر از 2

000 words and sentences in Frederick so  just click on the link below to get the app  

000 کلمه و جمله در Frederick چقدر است، بنابراین فقط روی پیوند زیر کلیک کنید تا برنامه

all right but I can't get it a do I really  watch every video you make and I understand  

درست شود   اما من نمی توانم آن را دریافت کنم و واقعاً هر ویدیویی را که می سازید تماشا می کنم و

the idea of varied review but I can't get it  okay assistant let me make sure this is clear

ایده بررسی متنوع را درک می کنم. من نمی‌توانم آن را درک کنم، خیلی خوب، دستیار اجازه دهید مطمئن شوم که این موضوع کاملاً واضح است، بنابراین

all right uh so just so people understand the  difference between uh learning English as a  

مردم تفاوت بین یادگیری انگلیسی به‌عنوان

second language and learning English as a first  language so when you learn English as a second  

زبان دوم و یادگیری انگلیسی به‌عنوان زبان اول را درک کنند، بنابراین وقتی انگلیسی را به‌عنوان زبان دوم یاد می‌گیرید

language you begin with your native language so  it's English as a second language like okay I'm  

با زبان مادری خود شروع کنید، بنابراین، انگلیسی به عنوان زبان دوم باشد، مانند خوب، من

learning it not the way a native would learn it  but I'm getting some explanations or translations  

آن را یاد می‌گیرم نه آنطور که یک بومی آن را یاد می‌گیرد، اما در حال دریافت برخی توضیحات یا ترجمه‌ها

or something so I'll just use let's say Chinese  as an example so I'm from China and I'm trying to  

یا چیزی هستم، بنابراین از چینی به عنوان مثال استفاده می‌کنم. بنابراین من اهل چین هستم و سعی می کنم

learn English over here and then I have again  some kind of translation to learn that and so  

اینجا انگلیسی را یاد بگیرم و سپس دوباره نوعی ترجمه برای یادگیری آن دارم و بنابراین

I learned uh I don't know what is I don't know  any Chinese actually that's probably not the best  

یاد گرفتم اوه من نمی دانم چیست من نمی دانم هیچ چینی در واقع احتمالاً همین است بهترین

example I think like is hello I guess hello maybe  Nihao Nihao I think but again if I take something  

مثال نیست، فکر می‌کنم سلام است، حدس می‌زنم سلام، شاید Nihao Nihao، فکر می‌کنم، اما دوباره اگر چیزی   شبیه آن را انتخاب کنم،

like that I'm just learning a translation of  that rather than me trying to understand it like  

به جای اینکه سعی کنم آن را مانند

a native and then what happens is you will learn  the word hello and then the teacher will say okay  

یک بومی بفهمم، دارم ترجمه‌ای از آن را یاد می‌گیرم و بعد چه اتفاقی می‌افتد شما هستید کلمه سلام را یاد می‌گیرد و سپس معلم می‌گوید باشه

repeat after me we're going to say the word hello  hello hello hello hello hello hello hello hello  

بعد از من تکرار کنید ما کلمه سلام را می‌گوییم سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام

and then you might get good at saying the  word hello and maybe your teacher is a native  

و سپس ممکن است در گفتن کلمه سلام خوب شوید و شاید معلم شما بومی باشد.

speaker maybe they're not maybe they have  good pronunciation maybe they do not have  

گوینده شاید تلفظ خوبی ندارند، شاید

good pronunciation but this is typically what  you are doing so learning English as a second  

تلفظ خوبی ندارند، اما معمولاً این همان کاری است که شما انجام می‌دهید، بنابراین با یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم

language you begin with your native language your  first language and then you learn English through  

شروع می‌کنید و سپس با زبان مادری‌تان شروع می‌کنید و سپس انگلیسی را از طریق

that so you get explanations or translations you  learn some vocabulary or phrases or grammar or  

آن می‌آموزید. توضیحات یا ترجمه‌هایی دریافت می‌کنید، واژگان یا عبارات یا دستور زبان یا

whatever and then you just repeat those things  again and again all right so what's different  

هر چیز دیگری را یاد می‌گیرید و سپس آن چیزها را دوباره و دوباره تکرار می‌کنید، بنابراین چیزی که

with English as a first language is you begin  with uh like the English word but it's coming  

با انگلیسی به‌عنوان زبان اول متفاوت است این است که با کلمه انگلیسی شروع می‌کنید، اما

from some kind of situation so here let me let me  make this a little bit easier so instead of using  

از برخی می‌آید. در اینجا اجازه دهید این را کمی آسان‌تر کنم، بنابراین به‌جای استفاده از

like Chinese or Thai or Japanese or whatever  the language is we're beginning with just a  

مانند چینی یا تایلندی یا ژاپنی یا هر زبانی که باشد، فقط با یک

situation in life like here's a marker or  something heavy and it falls on my head  

موقعیت در زندگی شروع می‌کنیم، مثلاً اینجا یک نشانگر یا چیزی سنگین است و می‌افتد. روی سرم

ah ouch so the situation is something  hurt me that's the situation now even  

آه اوه پس این وضعیت چیزی است  به من صدمه می‌زند، این وضعیت الان است، حتی

if I can't explain that I can see what's  happening with that thing just like this  

اگر نتوانم توضیح دهم که می‌توانم ببینم با آن چیز چه اتفاقی می‌افتد، درست مثل این

some action is happening or I'm speaking or I see  something or I'm in a situation like I'm ordering  

عملی در حال رخ دادن است یا من صحبت می‌کنم یا چیزی را می‌بینم یا من من در موقعیتی هستم مثل اینکه دارم

food or whatever but some vocabulary is being used  at the same time all right now the same thing like  

غذا یا هر چیز دیگری سفارش می‌دهم، اما در حال حاضر از برخی واژگان استفاده می‌شود، همان چیزی مانند

if I just show you what this is I hold a physical  thing like this and just say marker marker so the  

اگر فقط به شما نشان دهم این چیست، یک چیز فیزیکی مانند این را در دست می‌گیرم و فقط می‌گویم نشانگر بنابراین

situation is is the thing I'm talking about this  a situation doesn't mean like or it doesn't have  

وضعیت این است که من در مورد آن صحبت می کنم یک موقعیت به این معنی نیست که دوست داشته باشم یا نباید   به

to mean like some complicated process or whatever  like I don't know ordering food at a restaurant  

معنای یک فرآیند پیچیده یا هر چیز دیگری باشد مثلاً من نمی دانم سفارش غذا در رستوران

or something like that the situation it just means  you're able to to learn directly rather than going  

یا چیزی شبیه به آن این فقط به این معنی است که شما می‌توانید مستقیماً یاد بگیرید نه اینکه از

through your native language okay so that's how we  learn we have the situation and then the English  

زبان مادری خود استفاده کنید، بنابراین به این ترتیب ما یاد می‌گیریم که شرایط را داریم و سپس

vocabulary now here's where the naturally varied  review comes from and this is just one example of  

واژگان انگلیسی  اکنون اینجا جایی است که بررسی طبیعی متنوع از آنجا می‌آید و این فقط یک نمونه از

naturally varied review all right again I gave  you the example before you begin with a word in  

بررسی طبیعی متفاوت بسیار خوب است، دوباره مثالی را برای شما آوردم، قبل از اینکه با یک کلمه به زبان

Chinese or Italian or French you learn the English  word for that and you start repeating that again  

چینی یا ایتالیایی یا فرانسوی شروع کنید، کلمه انگلیسی آن را یاد می گیرید و دوباره شروع به تکرار آن می کنید،

and again but what natives are doing they're  beginning with a situation and they're learning  

اما کاری که بومی ها انجام می دهند، با یک موقعیت شروع می کنند. و آنها دارند

the vocabulary for that but all right here's  the change here's the big difference they're  

واژگان مربوط به آن را یاد می گیرند، اما خوب اینجاست تغییر در اینجا تفاوت بزرگ است، آنها

also learning other ways of saying that same thing  so if I drop something on my head I might say ah  

همچنین روش های دیگری برای گفتن همان حرف را یاد می گیرند بنابراین اگر چیزی روی سرم بیندازم ممکن است بگویم آه   می

you know it's slightly different than ouch so I  might say if I fall something falls on my head or  

دانید که کمی متفاوت از اوه بنابراین ممکن است بگویم اگر بیفتم چیزی روی سرم بیفتد یا صدمه ببینم می

I get hurt I say like ah like ah like that or I  say ouch or if you know I see my my grandfather  

گویم آه مانند آه اینطور یا می گویم اوه یا اگر می دانم می بینم پدربزرگم

does something and he curses a lot he's like  [ __ ] God you know depending on how painful it  

کاری انجام می دهد و خیلی فحش می دهد که شبیه به خداست. می‌دانید بسته به اینکه چقدر دردناک

is so someone might say like [ __ ] or damn it or  something like that okay but they're learning all  

است  ، بنابراین ممکن است کسی بگوید مانند [ __ ] یا لعنت به آن یا چیزی شبیه به آن خوب است، اما آنها همه

of these different things and this is the varied  review that we get from learning like a native  

این چیزهای مختلف را یاد می‌گیرند و این بررسی  متنوعی است که ما از یادگیری مانند یک بومی دریافت می‌کنیم.

so if we see different people getting hurt then  we will learn different ways of expressing that  

ما می بینیم که افراد مختلف صدمه می بینند، سپس روش های مختلفی برای بیان آن یاد می گیریم.

okay and then we're not really like you you  see it's it's similar to repetition because  

خوب است و سپس ما واقعاً شبیه شما نیستیم، می بینید که شبیه به تکرار است زیرا

the point you still have to review so this is  a kind of review where we're just we just call  

نکته ای که هنوز باید مرور کنید، بنابراین این یک نوع مرور است که در آن ما فقط ما فقط به

this repetition we're just repeating the word  hello you listen to the teacher on the on the  

این تکرار می گوییم   ما فقط کلمه سلام را تکرار می کنیم. شما به معلم در  صوتی گوش می دهید

audio and then you repeat after the teacher hello  hello hello but again the problem is when you get  

و بعد از معلم سلام سلام سلام را تکرار می کنید، اما دوباره مشکل این است که وقتی

into the real world people say different things  even for the same situation so instead of using  

وارد دنیای واقعی می شوید، مردم متفاوت می گویند. چیزها حتی برای یک موقعیت، بنابراین به جای استفاده از

a word in your native language and translating  into English you actually have just a situation  

یک کلمه در زبان مادری خود و ترجمه به انگلیسی، در واقع فقط یک موقعیت دارید

so the situation is like what do you say when you  get hurt what do you say when you greet somebody  

بنابراین وضعیت به این صورت است که وقتی صدمه می‌بینید چه می‌گویید وقتی به کسی سلام می‌کنید،

what do you say when you when you are late what do  you say when you are surprised so sometimes like  

چه می‌گویید. وقتی دیر می‌آیی بگو وقتی تعجب می‌کنی چه می‌گویی، بنابراین گاهی دوست دارم

because I'm just used to you know being in Japan  if I'm surprised by something I might say like

چون من فقط عادت کرده‌ام بدانی که در ژاپن هستی اگر از چیزی که ممکن است بگویم شگفت‌زده شوم، مثلاً

the Japanese Learners will know what I'm  talking about but I just say big booty donkey  

زبان‌آموزان ژاپنی می‌دانند من چه هستم. صحبت کردن در موردش، اما من فقط

as a joke that's just the name of a like a  restaurant out here it's like a stupid thing  

به عنوان یک شوخی می‌گویم یک الاغ غنیمت بزرگ که فقط اسم یک رستوران است، مثل یک چیز احمقانه است

that I say but it always makes people laugh  um but again you can see that like in these  

که من می‌گویم، اما همیشه باعث خنده مردم می‌شود، اما باز هم می‌توانید آن را در این

different situations so I'm getting natural  examples and varied examples from different  

موقعیت‌های مختلف ببینید. من مثال‌های طبیعی و نمونه‌های متنوعی را از

people the same way a native would okay so you can  learn this way like this is what we do when I was  

افراد مختلف دریافت می‌کنم، به همان شیوه‌ای که یک بومی می‌تواند درست باشد، بنابراین شما می‌توانید به این روش یاد بگیرید، این همان کاری است که ما انجام می‌دهیم وقتی که من

building uh fluent for life I wanted to have  all these different examples so you get real  

برای زندگی مسلط می‌سازم، می‌خواستم همه این نمونه‌های مختلف را داشته باشم تا شما

people like what does this woman say when she's  sad or she's telling a sad story what does this  

مردم واقعی دوست دارند این زن وقتی غمگین است چه می گوید یا داستان غمگینی تعریف می کند این

guy say when he's telling a sad story all  right so this is one example of naturally  

مرد وقتی داستان غم انگیزی را تعریف می کند چه می گوید خوب پس این یک نمونه از

varied review another example is if we just  even take a word like ouch and then we hear

بررسی های طبیعی است. اوه و سپس ما می شنویم که

different people saying that same word so what  does a grown woman sound like when she says ouch  

افراد مختلف همان کلمه را می گویند، بنابراین صدای یک زن بالغ وقتی می گوید اوخ

like ouch you know whatever or a grown man's like  ouch or a kid's like ouch so they sound different  

مثل اوه شما هر چیزی را می دانید یا یک مرد بالغ مانند او یا یک بچه شبیه اوخ است، بنابراین صدای آنها متفاوت است

okay and then you get used to you get used to all  of these different pronunciations and so when you  

باشه و بعد عادت می کنید شما به همه این تلفظ‌های مختلف عادت می‌کنید و بنابراین وقتی

were in a conversation with someone now you feel  very very confident about this so this is an  

در مکالمه با کسی بودید، اکنون در این مورد بسیار مطمئن هستید، بنابراین این یک

example over here about a greeting but we could do  the same thing over here so instead the situation  

مثال در اینجا در مورد یک تبریک است، اما ما می‌توانیم همین کار را در اینجا انجام دهیم، بنابراین در عوض وضعیت

is greeting someone we learn the vocabulary we do  learn the word hello because you will hear hello  

سلام کردن به کسی است که ما واژگانی را که می‌آموزیم کلمه سلام را یاد می‌گیریم زیرا شما

from people but we also hear High we learn hey or  we learn how is it going what's up what's going  

از مردم سلام   را می‌شنوید، اما ما همچنین می‌شنویم بالا یاد می‌گیریم هی یا یاد می‌گیریم که چطور پیش می‌رود چه خبر است

down how's life how's the family how you been  we learn all these different things and we get  

زندگی چگونه است که خانواده شما چگونه بوده است ما یاد می‌گیریم همه این چیزهای مختلف و ما

lots of different examples from different speakers  saying them and this is how natives get prepared  

نمونه‌های زیادی از سخنرانان مختلف دریافت می‌کنیم که آن‌ها را بیان می‌کنند و اینگونه است که بومی‌ها

for real conversations while a typical learner  who's learning English has a second language  

برای مکالمات واقعی آماده می‌شوند در حالی که یک زبان‌آموز معمولی که انگلیسی یاد می‌گیرد زبان دوم دارد.

they learn like one word they're prepared for one  clear example of a word and so if you don't hear  

از یک کلمه و بنابراین اگر نمی شنوید

that in a conversation you're like oh my what did  that person say and hello is even something pretty  

که در یک مکالمه مثل اوه من چه گفته است آن شخص و سلام حتی یک چیز بسیار

basic but you might like you can see I gave the  example before about ouch uh but it could be for  

ساده است، اما ممکن است دوست داشته باشید، می توانید ببینید که قبلاً مثال زدم در مورد اوه اوه اما می‌تواند برای

anything so naturally varied review means we're  we're trying to simulate what natives are getting  

هر چیزی باشد که به‌طور طبیعی بررسی متفاوت باشد، به این معناست که ما سعی می‌کنیم آنچه را که بومی‌ها

in the real world all right and so a native child  will hear something from their mother and their  

در دنیای واقعی دریافت می‌کنند شبیه‌سازی کنیم، بنابراین یک کودک بومی چیزی از مادر،

father and their teacher and their friend each of  those people will say different things or they get  

پدر، معلم و دوستش هر یک از آنها می‌شنود. آن افراد چیزهای متفاوتی می گویند یا

something from television show or a movie or radio  or a book or something they're getting all these  

چیزی از برنامه تلویزیونی یا فیلم یا رادیو یا کتاب یا چیزی دریافت می کنند که همه این

different varied examples and so when you're just  learning about something you're just getting like  

مثال های مختلف را دریافت می کنند و بنابراین وقتی تازه در مورد چیزی یاد می گیرید مانند چند مورد دریافت می کنید.

a few examples of something maybe like the first  two or three examples are good for helping you  

نمونه‌هایی از چیزی که شاید مثل دو یا سه مثال اول به شما کمک می‌کند

hear just this pronunciation of it but actually  your mind stops listening because it's getting  

فقط این تلفظ آن را بشنوید، اما در واقع ذهن شما از گوش دادن باز می‌ماند زیرا

bored of all of these same examples again and  again hello hello hello hello hello hello hello  

از همه همین مثال‌ها دوباره خسته می‌شود و دوباره سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام،

okay so you're not you're like the learning  basically it kind of stops after this this  

خوب است پس شما شبیه یادگیری نیستید، اساساً بعد از این

level here so even if you get uh what people call  spaced repetition so you're learning the word  

سطح، اینجا متوقف می‌شود، بنابراین حتی اگر به آنچه مردم می‌گویند تکرار فاصله بیندازید، کلمه

hello and then you hear it again later to help you  remember it it becomes much more memorable as a  

سلام را یاد می‌گیرید و بعداً دوباره آن را می‌شنوید تا به شما کمک کند به یاد بیاورید. بسیار به یاد ماندنی‌تر می‌شود به‌عنوان

network like this we've got all these different  things that are that are woven together they're  

شبکه‌ای مانند این، ما همه چیزهای مختلف را داریم که به هم تنیده شده‌اند، به

connected like that so this is regular repetition  as an English learner and this is naturally varied  

همین ترتیب به هم مرتبط هستند، بنابراین به‌عنوان یک زبان‌آموز انگلیسی تکرار منظم است و به‌طور طبیعی این مرور متنوع است،

review so we have lots of different examples I  gave some examples earlier in this video like we  

بنابراین ما چیزهای زیادی داریم. از نمونه‌های مختلف که قبلاً در این ویدیو چند مثال زدم، مثلاً ما

could have different grammar or different uh like  different tenses for the same thing so I played

می‌توانیم گرامر متفاوت یا زمان‌های مختلف برای یک چیز داشته باشیم، بنابراین من بازی کردم

and I will play

و بازی می‌کنم

this is naturally varied review so children will  learn these examples and they start connecting  

این بررسی طبیعی متفاوت است، بنابراین بچه‌ها این مثال‌ها را یاد می‌گیرند و شروع به اتصال می‌کنند.

okay like yesterday I played right now I am  playing tomorrow I will play and so if I will  

مثل دیروز که همین الان بازی کردم، فردا بازی می کنم، بازی خواهم کرد و بنابراین، اگر

play tomorrow then probably I will eat or I will  do something else and so that's how they learn  

فردا بازی کنم، احتمالاً می خورم یا کار دیگری انجام خواهم داد و به این ترتیب آنها واژگانی را یاد می گیرند

the vocabulary like we're not talking about right  now we're talking about something in the future  

که ما در حال حاضر درباره آن صحبت نمی کنیم. در مورد چیزی در آینده صحبت می‌کنند

but they're not thinking like as a grammar Point  like oh that's the future continuous or whatever  

اما آنها مانند یک دستور زبان فکر نمی‌کنند مثلا آه این آینده استمراری است یا هر چیز دیگری

they're just thinking like what's the situation  about that so naturally varied review connects  

آنها فقط به این فکر می‌کنند که وضعیت در مورد آن مرور بسیار متنوع به طور طبیعی

uh these different ideas with a particular  situation and so you get lots of good Nuance  

این ایده‌های متفاوت را با یک موقعیت خاص مرتبط می‌کند. و بنابراین شما نکات بسیار خوبی را

there like do we say like hey yeah or howdy in  a like a professional meeting or something like  

در آنجا دریافت می‌کنید، مثلاً می‌گوییم هی بله یا سلام در یک جلسه حرفه‌ای یا چیزی شبیه به

maybe if I'm at a meeting of Cowboys or something  I might say that but typically I would say hello  

شاید اگر من در جلسه ای از کابوی ها باشم یا چیز دیگری ممکن است آن را بگویم، اما معمولاً سلام می‌کنم

or how is everyone or how are you or something  like that so it gets a little bit different but  

یا همه چطور هستند یا شما چطور هستید یا چیزی شبیه به آن، بنابراین کمی متفاوت می شود، اما

because you're focusing on the situation  it's like oh that person is wearing a tie  

چون شما روی موقعیت تمرکز می کنید، مثل این است که اوه آن شخص کراوات بسته است،

so he's probably going to speak a little bit more  professionally or that guy is just wearing like  

بنابراین احتمالاً او یا آن مرد کمی حرفه ای تر صحبت می کند. فقط مثل

jeans and a t-shirt or something and so he's going  to be a bit more casual all right so we have all  

شلوار جین و تی‌شرت یا چیزی دیگر می‌پوشد و بنابراین او کمی معمولی‌تر می‌شود، بنابراین ما همه

these clues that are teaching us but that's only  if we focus on the situation and learn from that  

این سرنخ‌ها را داریم که به ما می‌آموزند، اما این فقط در صورتی است که روی موقعیت تمرکز کنیم و از آن درس بگیریم

and then get lots of varied examples of that  thing okay hopefully that makes sense all right  

و بعد از آن استفاده کنیم. نمونه‌های متنوع زیادی از آن چیز خوب است، امیدوارم که منطقی باشد،

teacher I have a doubt about the use of a fur  you or to you says Olympia Oh you mean like four

معلم من در مورد استفاده از خز شک دارم شما یا به شما می‌گوید Olympia Oh منظور شما از چهار نفر است

and this is an example where sometimes  you can have different things  

و این مثالی است که گاهی اوقات شما می‌توانید چیزهای مختلفی داشته باشید

so different vocabulary mean the same thing  so I could have like four you and to you  

خیلی متفاوت معنی واژگان یکسان است بنابراین من می‌توانم مانند چهار مورد از شما و شما

so I I might send something to you or I might  say like this is a present for you so both  

بنابراین ممکن است چیزی برای شما بفرستم یا ممکن است بگویم این یک هدیه برای شماست، بنابراین هر دوی

of those are fine you can use those when you're  talking about moving from one thing or one person  

آنها خوب هستند، می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید وقتی در مورد نقل مکان صحبت می‌کنید. از یک چیز یا یک نفر

to someone else okay so when we're talking  about like to you is kind of focusing on the  

به شخص دیگری خوب است، بنابراین وقتی در مورد مثل شما صحبت می کنیم، به نوعی تمرکز روی

the direction it's the same basic idea so this  is a present like and I'm sending it to you so to  

جهت است، همان ایده اصلی است، بنابراین این یک هدیه است و من آن را برای شما می فرستم تا

you like not not in some other direction over here  I'm sending it to you okay so that's the direction  

شما مثل نه در جهت دیگری در اینجا من آن را برای شما می‌فرستم خوب، بنابراین این همان جهتی است که

we're moving in just like we talked about before  uh so if we have like in two we're going we're  

ما در حال حرکت در آن هستیم، درست همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم اوه، بنابراین اگر مانند دو مورد داشته باشیم، می‌رویم

moving we're talking about motion the direction  into a particular place or to a particular place

حرکت می‌کنیم. صحبت کردن در مورد حرکت جهت به یک مکان خاص یا به یک مکان خاص

and so if we're talking about four four is  like it's more like the like the end location  

و بنابراین اگر ما در مورد چهار چهار صحبت می کنیم، بیشتر شبیه به مکان پایانی است

all right that could be the purpose of something  or the end like the delivery place where we're  

خیلی خوب است که می تواند هدف چیزی یا پایانی مانند تحویل باشد. جایی که می‌رویم

going so it's a present I'm sending a present  to you and the present is for you also so they  

پس این یک هدیه است، من برای شما هدیه می‌فرستم و هدیه برای شما نیز هست، بنابراین آنها

mean basically the same thing you can use them in  the same situation but you can see how it's uh to  

اساساً به همان معنی هستند که می‌توانید در موقعیت‌های مشابه از آنها استفاده کنید، اما می‌توانید ببینید که برای

a native a native would explain it this way so  they would think oh okay like I'm sending it to  

یک بومی چگونه است. یک بومی آن را اینگونه توضیح می‌دهد تا فکر کنند اوه باشه، مثل اینکه دارم برای

you like I'm not you know like let's say I have  a present for you but I'm sending it to your mom  

شما می‌فرستم، مثل اینکه نمی‌دانید، مثلاً فرض کنید برای شما هدیه‌ای دارم، اما آن را برای مادرتان می‌فرستم،

okay so I'm sending a present to your mom and  maybe she will give it to you later so again  

خوب پس من. من هدیه ای برای مادرت می فرستم و شاید او بعداً آن را به تو بدهد، بنابراین دوباره

we're still talking about Direction uh when we're  talking about two but four it's like okay like  

ما هنوز در مورد Direction صحبت می کنیم، وقتی در مورد دو نفر صحبت می کنیم، اما چهار مورد مثل این است که اشکالی ندارد مانند   مال

it's yours it's for you okay like this video is  for you but I'm talking to you right now like I'm  

شماست، برای شما خوب است، مثل این ویدیو برای شما تو اما من در حال حاضر با تو حرف می زنم

like it's the purpose of it is for you it's yours  but I'm also talking about the motion from me to  

انگار که هدف از آن برای توست، مال توست، اما من در مورد حرکتی که از طرف من به

you okay so isn't this interesting we get lots of  even simple words today but as you understand them  

شما می شود صحبت می کنم، خوب پس این جالب نیست، ما حتی خیلی چیزها را دریافت می کنیم کلمات ساده امروز اما همانطور که آنها را درک می کنید

and remember understand them as situations that's  how you become confident about using them so you  

و به یاد می آورید آنها را به عنوان موقعیت هایی درک کنید که  به این ترتیب  در مورد استفاده از آنها اعتماد به نفس پیدا می کنید تا

might feel good about okay now I understand how  to use two because we're talking about two like  

ممکن است احساس خوبی داشته باشید، اکنون می فهمم که چگونه از دو استفاده کنم، زیرا ما در مورد دو مورد صحبت می کنیم مانند

I'm sending something to you I'm going to the Moon  all right I'm going to my friend's house all right  

من چیزی را به آن می فرستم تو من به ماه می روم خیلی خب من به خانه دوستم می روم

but this thing is for you like the purpose or the  end the end idea is you over here all right let's  

اما این چیز برای شماست، مثل هدف یا پایان، ایده نهایی این است که شما اینجا هستید خیلی خب، بیایید   به

keep moving over here uh hello from Georgia nice  to see everybody there okay I think I had that  

حرکت خود ادامه دهیم اوه سلام از گرجستان خیلی خوشحالم که همه را آنجا می‌بینم، خوب، فکر می‌کنم این کار را داشتم

uh uh let's see I can't do it myself when I'm in  Italy and I'm learning Italian and English and I  

اوه، بیایید ببینیم وقتی در ایتالیا هستم و ایتالیایی و انگلیسی را یاد می‌گیرم، خودم نمی‌توانم این کار را انجام دهم و

don't know why it's hard to do it by myself yes so  like in general just trying to learn a language by  

نمی‌دانم چرا انجام آن به تنهایی سخت است بله، به طور کلی، فقط تلاش برای یادگیری یک زبان توسط

yourself is difficult because you have to there's  like three things you have to do you have to find  

خودتان دشوار است، زیرا شما باید انجام دهید، مانند سه کاری که باید انجام دهید، باید

the information then you have to organize it and  then you have to teach it to yourself so what  

اطلاعات را پیدا کنید، سپس باید آنها را سازماندهی کنید و سپس باید آن را به خودتان آموزش دهید، بنابراین

natives are doing like often people people are not  uh they're not like active about their learning  

بومی‌ها مانند اغلب مردم عمل می‌کنند که مردم در یادگیری

of their native language so a young child is not  like how can I learn like all the uses of two at  

زبان مادری‌شان فعال نیستند، بنابراین یک کودک خردسال مانند همه کاربردهای دو نفر در

the same time they're not thinking about that at  all it's just their parents if they're if they're  

همان زمان که به آن فکر نمی‌کنند، نمی‌توانم یاد بگیرم. که اگر

in a situation where they need the vocabulary  the parent will use that vocabulary so Mom says  

در موقعیتی باشند که به واژگان نیاز دارند، فقط والدینشان هستند.

I'm going to the store I'll see you I'm going  to the bathroom I'm going to my friend's house  

حمام من به خانه دوستم می‌روم

and so they learn that usage of it all right  and then they they learn like other usages later  

و بنابراین آنها نحوه استفاده از آن را کاملاً یاد می‌گیرند و بعداً مانند سایر موارد استفاده می‌کنند

so it's difficult to try to learn by yourself  because you have to be in situations or watch  

بنابراین سخت است که سعی کنید به تنهایی یاد بگیرید زیرا باید در موقعیت‌هایی قرار بگیرید یا

other people being in situations to understand  the vocabulary and when you should use it so  

افراد دیگر را تماشا کنید. موقعیت‌هایی برای درک واژگان و زمانی که باید از آن استفاده کنید، بنابراین

it's really difficult to find this and and I and I  had this same problem uh as I was teaching myself  

یافتن آن واقعاً دشوار است و من و من همین مشکل را داشتیم، وقتی به خودم ژاپنی یاد می‌دادم،

Japanese so I didn't have a teacher I tried  going to Japanese lessons and and I hated it  

بنابراین معلمی نداشتم، سعی کردم به درس‌های ژاپنی بروم و و من از آن متنفر بودم

because it was just more excuse me of the same  traditional lessons that didn't get me fluent  

زیرا بیشتر بهانه‌ام از همان درس‌های سنتی بود که به من مسلط نمی‌شد

and so I started once I discovered I should  learn Japanese as a first language not as a  

و بنابراین وقتی فهمیدم باید ژاپنی را به عنوان زبان اول یاد بگیرم نه به عنوان

second language then I start getting more examples  but yes it's still difficult to do it by yourself  

زبان دوم، شروع کردم، سپس شروع به دریافت مثال‌های بیشتری کردم، اما بله. انجام آن به تنهایی هنوز دشوار است

and that's why it's good to have a teacher so  I couldn't find anyone who could teach me like  

و به همین دلیل است که داشتن یک معلم خوب است، بنابراین نمی توانم کسی را پیدا کنم که بتواند مانند من انگلیسی به من آموزش دهد،

I teach English so I wish I had a teacher I  still do it would be great if I could find a  

بنابراین کاش معلمی داشتم که هنوز انجام می دهم، اگر بتوانم آن را پیدا کنم عالی خواهد بود. یک

Japanese teacher even my own wife is like too  busy to teach me so I ask her like hey what do  

معلم ژاپنی، حتی همسر خودم هم خیلی مشغول است که نمی‌تواند به من یاد بدهد، بنابراین از او می‌پرسم هی در

you think about this I think I get maybe maybe two  questions a week so in one week I might be able to  

مورد این چه فکر می‌کنی، فکر می‌کنم شاید هفته‌ای دو سؤال می‌گیرم، بنابراین در یک هفته می‌توانم

ask like two questions but what I do do like the  smart thing I do is like I pay attention to what  

مثل دو سؤال بپرسم. کاری که من انجام می‌دهم مانند کار هوشمندانه‌ای است که انجام می‌دهم این است که به چیزهایی که

she says in different situations so while she's  talking with like this group of people or kids or  

او در موقعیت‌های مختلف می‌گوید توجه می‌کنم، بنابراین وقتی او با این گروه از افراد یا بچه‌ها یا

somebody else they're in this situation what does  she say and so that's how I'm learning all right  

افراد دیگری صحبت می‌کند، در این موقعیت هستند، او چه می‌گوید و بنابراین چگونه من خوب یاد می‌گیرم

and you don't need to have like a family to do  this you can get lots of examples or you can  

و شما برای انجام این کار نیازی به داشتن یک خانواده ندارید می‌توانید مثال‌های زیادی بیاورید یا می‌توانید

just do what we do like have everything organized  for you and fluent for life so that's how you can  

فقط کاری را که ما دوست داریم انجام دهید، همه چیز را برای شما سازماندهی کنیم و برای زندگی مسلط باشید، بنابراین می‌توانید این کار را

do it so yes it is a little bit tricky to do it  it takes more time uh and if you don't understand  

انجام دهید، بله، انجام آن کمی مشکل است، زمان بیشتری طول می‌کشد و اگر

the vocabulary then usually you're just like using  a dictionary so you're going back to translating  

واژگان را نمی‌فهمید، معمولاً مانند استفاده از یک فرهنگ لغت هستید، بنابراین به ترجمه برمی‌گردید

but you're just doing it yourself all right so if  you are trying to teach yourself use an English  

اما فقط دارید خودتان این کار را به درستی انجام دهید، بنابراین اگر  می‌خواهید به خودتان آموزش دهید، از

to English dictionary try to look things up in  English if you can but that'll make it easier  

فرهنگ لغت انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید، اگر می‌توانید موارد را به انگلیسی جستجو کنید، اما این کار را آسان‌تر می‌کند

all right so it says how's it going just want you  to make a complete video I just want you to make  

بسیار خوب، بنابراین می‌گوید چطور پیش می‌رود ویدیوی کامل من فقط از شما می‌خواهم

a complete video about your program so say it uh  yeah I'm actually kind of working on that right  

یک ویدیوی کامل درباره برنامه‌تان بسازید، پس بگویید اوه  بله، من در واقع دارم روی آن کار می‌کنم

now but if you have any specific questions about  fluent for Life what information and anyone can  

اما اگر سؤال خاصی در مورد fluent for Life دارید، چه اطلاعاتی دارید و هر کسی می‌تواند   به

answer this uh what what if you would like to join  fluent for life but you are not joining it I'd  

این سؤال پاسخ دهد. چه می‌شود اگر می‌خواهید به مسلط برای مادام العمر بپیوندید، اما به آن ملحق نمی‌شوید،

love to know why so let me know like it guarantees  fluency it teaches you the way a native would be  

دوست دارم بدانم چرا، بنابراین به من اطلاع دهید که تسلط را تضمین می‌کند، روشی را به شما می‌آموزد که یک بومی می‌تواند

learning but it's much more if efficient because  we're going to take specific things we want you to  

یاد بگیرد، اما اگر کارآمدتر باشد، زیرا ما چیزهای خاصی را که می‌خواهیم شما

learn and then make sure you learn those and then  you get fluent in that and then you move on to the  

یاد بگیرید   را انتخاب کنید و سپس مطمئن شوید که آنها را یاد می‌گیرید و سپس  به آن مسلط می‌شوید و سپس به

next thing so let me know if there are specific  questions you have about it I'm watching YouTube  

مورد بعدی می‌روید، بنابراین اگر سؤالات خاصی در مورد آن دارید به من اطلاع دهید. تماشای

videos about dishwashing should I keep watching  new dishwashing videos or the same videos again  

ویدیوهای YouTube   درباره ظرفشویی آیا باید دوباره به تماشای  ویدیوهای جدید ظرفشویی یا همان ویدیوها ادامه دهم

and should I watch those until I'm familiar with  everything about that topic yes if you if you want  

و آیا آنها را تا زمانی که با همه چیز در مورد آن موضوع آشنا نشده باشم تماشا کنم، بله، اگر می‌خواهید

to know about washing dishes or anything else  then you watch lots of videos about that and so  

در مورد شستن ظروف یا هر چیز دیگری بدانید پس تعداد زیادی تماشا می‌کنید. از ویدیوهای مربوط به آن و غیره

you will learn just like in the uh the example of  uh like making espresso that I gave before so if  

شما دقیقاً مانند مثالی از اوه مانند تهیه اسپرسو که قبلاً ارائه کردم، یاد خواهید گرفت، بنابراین اگر

we if we look at like this is called a bell curve  because it looks kind of like uh like a bell like  

ما اگر به این شکل نگاه کنیم، منحنی زنگی نامیده می‌شود ، زیرا به نظر می‌رسد شبیه یک زنگوله است.

that little like ding dong a bell so you will have  uh like certain vocabulary that gets used very  

چیزی شبیه دنگ دونگ یک زنگ است، بنابراین شما واژگان خاصی خواهید داشت که

frequently in conversations so if I go to order  food at a restaurant like uh if we have like 50  

اغلب در مکالمات استفاده می شود، بنابراین اگر من برای سفارش غذا در رستورانی بروم، مثلاً اگر 50

people who go to order food at a restaurant then  maybe the first person says like May may I have  

نفر داشته باشیم که برای سفارش غذا در یک رستوران می روند، شاید نفر اول می‌گوید می‌توانم

whatever and then like person number two says can  I get whatever okay so you will hear like may I  

هر چیزی داشته باشم   و سپس مانند نفر شماره دو می‌گوید آیا می‌توانم هر چیزی را دریافت می‌کنم، بنابراین شما می‌شنوید مانند ممکن است  داشته باشم می‌توانم

have can I get and you'll hear lots of different  examples but some examples it will look like this  

بگیرم و شما مثال‌های مختلف  زیادی خواهید شنید، اما برخی از نمونه‌ها به این شکل است

so you have some things that are used very  frequently and then other things that maybe are  

بنابراین شما چیزهایی دارید که خیلی مکرر استفاده می شوند و بعد چیزهای دیگری دارید که شاید به

not used as frequently so natives will learn all  these but they will use just maybe like one or two  

دفعات استفاده نمی شوند، بنابراین بومی ها همه اینها را یاد خواهند گرفت، اما آنها از یکی یا دو مورد از اینها استفاده خواهند کرد

of these and they will like I say the same thing  when I go get you know coffee somewhere but anyway  

و دوست خواهند داشت که من همان چیزی را بگویم. برو یک جایی قهوه را بشناس، اما به هر حال   آه

uh yes in the like the dishwashing example if you  watch a bunch of different videos about people  

بله، مثل مثال ظرفشویی، اگر یکسری ویدیوهای مختلف در مورد افرادی که

washing dishes then you will get some vocabulary  like scrub the pot or scrub the pan so scrub  

ظرف می‌شویند تماشا می‌کنید، واژگانی مانند قابلمه را بشویید یا ماهیتابه را بشویید، پس بشویید

and you learn oh you're connecting like  like here's washing and here's scrubbing  

و یاد می‌گیرید اوه. دوباره وصل می‌شوید مثل اینکه اینجا شستشو است و اینجا تمیز می‌شود

it's like I'm like really pressing hard to clean  something that's scrubbing that's so you learn  

مثل این است که من واقعاً فشار می‌دهم برای تمیز کردن چیزی که در حال تمیز کردن است، بنابراین شما یاد می‌گیرید

the difference the slight Nuance between like  wash or wipe so right now if I just like wipe  

تفاوت تفاوت جزئی بین مانند شستشو یا پاک کردن، پس در حال حاضر اگر دوست دارم

the board like I just wiped the board you know if  I take maybe like water and soap then I'm washing  

تخته را مانند من پاک کنم. تخته را پاک کردم، می‌دانی اگر مثل آب و صابون بخورم، بعد دارم

it and if I really have something like wow this  is not coming off I'm like I'm really scrubbing  

آن را می‌شورم و اگر واقعاً چیزی شبیه به وای دارم، این پاک نمی‌شود، انگار دارم

very hard with the eraser okay so you learn these  subtle differences the slight differences in the  

خیلی سخت با پاک کن پاک می‌کنم، پس یاد بگیر این تفاوت‌های ظریف، تفاوت‌های جزئی در

vocabulary as you do it so depending on what  your goal is if you want to just know a lot of  

واژگانی که این کار را انجام می‌دهید، بسته به اینکه هدفتان چیست، اگر می‌خواهید

vocabulary about that yes like watch I mean it's  it's a good idea to watch the same video um like  

واژگان زیادی درباره آن بدانید بله مانند تماشا، منظورم این است که بهتر است همان ویدیو را تماشا کنید.

maybe one or two times but then try to listen to  it and then also read the transcript if you can  

یک یا دو بار اما سپس سعی کنید به آن گوش دهید و سپس متن

of that video so this is what we do in fluent for  life because you're going to learn a little bit  

آن ویدیو را نیز بخوانید، بنابراین این همان کاری است که ما در طول زندگی به صورت روان انجام می‌دهیم زیرا

differently each time and you will learn a little  bit more so usually when you're watching a video  

هر بار کمی متفاوت یاد خواهید گرفت و خواهید آموخت. کمی بیشتر، معمولاً وقتی در حال تماشای یک ویدیو هستید

so even people watching this video right now if we  think about like a timeline so you watch a video  

بنابراین حتی افرادی که در حال حاضر این ویدیو را تماشا می‌کنند، اگر به یک جدول زمانی فکر کنیم، بنابراین شما یک ویدیو را تماشا کنید

like for the first I don't know maybe like minute  or two you are paying attention to what I'm saying  

برای اولین بار لایک کنید. به چیزی که می‌گویم توجه کن

but then for I don't know like another minute  you're thinking about what do you want for dinner  

اما بعد از آن یک دقیقه دیگر نمی‌دانم  به این فکر می‌کنی که برای شام چه می‌خواهی

like oh I'm hungry what do I want for dinner  and so you're not listening to what I'm saying  

مثل اوه من گرسنه‌ام برای شام چه می‌خواهم و بنابراین به چیزی گوش نمی‌دهی من می گویم

uh but then you like like oh look at that Drew  did this over here now I'm not paying attention  

اوه، اما پس دوست دارید، اوه ببینید که درو این کار را اینجا انجام داد، حالا من توجهی نمی کنم

again okay so it's good to go back and review  because like there are things that you miss in  

دوباره خوب است، پس خوب است که برگردید و مرور کنید زیرا چیزهایی وجود دارد که در   ویدیو از دست داده اید

the video or you know whatever you're watching  dishwashing videos but it's the same thing so  

یا می دانید هر چیزی که در حال تماشای ویدیوهای ظرفشویی هستید اما یکسان است، بنابراین

you can get maybe like one two three times  just watching the video to make sure you get  

می‌توانید یکی دو سه بار دریافت کنید، فقط با تماشای ویدیو مطمئن شوید که

everything all right but if you keep watching  it more than that you're probably not going to  

همه چیز درست است، اما اگر بیشتر از آن به تماشای آن ادامه دهید احتمالاً نمی‌خواهید

learn very much it's when you're using your time  it's better to switch to another video at that  

خیلی چیزها را بیاموزید وقتی از وقتتان استفاده می کنید بهتر است در آن نقطه به ویدیوی دیگری بروید،

point all right but just think about what your  goal is if you really just like learning about  

اما فقط به این فکر کنید که هدفتان چیست اگر واقعاً دوست دارید درباره

washing dishes or something or maybe you're like a  dishwasher at a store or a restaurant and you want  

شستن ظروف یا چیزی یاد بگیرید یا شاید مثل ماشین ظرفشویی هستید. در یک فروشگاه یا یک رستوران و می‌خواهید

to talk with people about that then yeah that's  a great way to do it naturally varied review  

در مورد آن با مردم صحبت کنید، بله، این یک راه عالی برای انجام آن است.

all right uh and let's see two and four simpler  words that make things quite tricky yes please  

oh no now that now the chats the chat uh jumped  down on me again uh please explain for Go versus  

چت‌ها دوباره روی من پرت شد آه لطفاً برای Go در مقابل  فراموش‌شده توضیح دهید

foregone it's confusing uh well like forego  means like you're not going to do something

این گیج‌کننده است، اوه خوب مانند پیش‌گفتن به این معنی است که شما قرار نیست کاری را انجام دهید

and this is like a a little a little bit tricky  for uh thinking about the present and the past  

و این کمی مشکل است برای فکر کردن به حال و گذشته

but if I forgo something it's just a more  

اما اگر من چیزی را رها کنم، این فقط یک

maybe a more educated way of saying like I'm not  going to do something and and this is a good thing  

شاید یک روش تحصیل‌کرده‌تر برای گفتن است که مثلاً کاری را انجام نمی‌دهم و این چیز خوبی است

uh if you're in a conversation and you you're like  huh I want to say the word for go but being people  

آه اگر شما در حال مکالمه باشید و شما شبیه آن هستید. می خواهم کلمه ای را برای رفتن بگویم، اما مردم بودن

don't really use that you might as a lawyer you  might use that or you might see that written on  

واقعاً از آن استفاده نمی کنند که ممکن است به عنوان وکیل از آن استفاده کنید یا ممکن است آن را روی

a legal document but it would be very rare to  hear that in a conversation uh like if I like  

یک سند قانونی ببینید، اما شنیدن آن در یک مکالمه بسیار نادر است. من دوست دارم، آره،

um yeah like you the only times you'll really  hear that is like a foregone conclusion  

مثل شما، تنها مواقعی که واقعاً می‌شنوید که

so foregone conclusion just means like you know  what's going to happen before it happens so like  

مثل

it's a foregone conclusion that Drew is going  to be talking about fluency so before you watch  

یک نتیجه‌گیری پیش‌فرض است. بنابراین قبل از اینکه

my video like you know that's what I'm going to  talk about because that's what I talk about so if  

ویدیوی من را تماشا کنید، بدانید که من درباره این صحبت خواهم کرد، زیرا این چیزی است که من در مورد آن صحبت می‌کنم، بنابراین اگر

it's like a surprise and it's not a foregone  conclusion because you don't know what I'm  

غافلگیرکننده باشد و یک نتیجه‌گیری از پیش تعیین نشده باشد، زیرا شما نمی‌دانید که من

talking about but then like to forego something  the only time you would really hear that is like  

درباره چه چیزی صحبت می‌کنم، اما پس از آن دوست دارم از چیزی صرف نظر کنم، تنها زمانی که واقعاً می‌شنوید که

um like I will forego something in the future it  just means I won't do that thing to forego that  

مثل این است که در آینده از چیزی صرف نظر می‌کنم، این فقط به این معنی است که آن کار را برای چشم پوشی از آن

thing in the future but it like it's it's not very  I don't know it's not really essential that you  

چیز در آینده انجام نخواهم داد، اما انگار نه چندان زیاد. نمی دانم که واقعاً ضروری نیست که

learn that uh maybe you can give me some examples  if you'd like of when you heard that but it's not  

یاد بگیرید   شاید بتوانید چند مثال به من بدهید اگر مایلید وقتی این را شنیدید

really essential that you know it thanks teacher  from Mexico living in Philadelphia best class ever  

واقعاً ضروری نیست که آن را بدانید با تشکر از معلم از مکزیک که در بهترین کلاس فیلادلفیا زندگی می کند

happy improve my English every day taking notes  with uh younger class what do you mean like a  

انگلیسی هر روز با کلاس‌های جوان‌تر یادداشت‌برداری می‌کنید، منظورتان چیست مانند یک

younger like you mean like younger people or  something what like younger people watching  

جوان‌تر، مثل شما، مثل جوان‌ترها یا چیزی شبیه به افراد جوان‌تر که تماشا می‌کنند.

all right uh usage of synths and four okay so this  is a different thing now remember we talked about  

like why it's important to learn words from  a situation rather than the vocabulary itself

چرا مهم است که کلمات را از یک موقعیت به جای خود واژگان یاد بگیرید،

so remember the English as a second language  approach is we're going to take the word  

بنابراین رویکرد انگلیسی را به عنوان زبان دوم به خاطر بسپارید، این است که ما کلمه   را

for and then we're going to give you  like every every use of the word for  

برای آن در نظر می گیریم و سپس مانند هر استفاده از کلمه را به شما می دهیم.

but then you just forget them and then you get  confused in a conversation so natives don't do  

اما بعد آن‌ها را فراموش می‌کنید و سپس در یک مکالمه گیج می‌شوید، بنابراین بومی‌ها

this natives don't take a word and then give  you every use we learn different situations  

این کار را نمی‌کنند. این بومی‌ها یک کلمه را نمی‌گیرند و سپس به شما همه استفاده می‌کنند. ما موقعیت‌های مختلف را یاد می‌گیریم

and you might learn some of those situations  at the same time or it might be a long time  

و ممکن است برخی از آن موقعیت‌ها را همزمان یاد بگیرید. یا ممکن است زمان زیادی

between them so English as a first language so  we talked about a different example of four like  

بین آنها باشد، بنابراین انگلیسی به عنوان زبان اول است، بنابراین ما در مورد مثال متفاوتی از چهار مورد مشابه صحبت کردیم

and again we we just think about the situation  like this is a present for you so like you are  

و دوباره فقط به موقعیت فکر می کنیم مثل اینکه این یک هدیه برای شماست، طوری که شما

the target of that thing okay and so what was  the uh the question since uh since it before

هدف آن چیز هستید بسیار خوب و پس سوال چه بود از آنجایی که قبل از آن خیلی

all right so if we have now we're  back on our timeline again and  

خوب است، بنابراین اگر اکنون داریم، دوباره به جدول زمانی خود برمی گردیم و   می

we're going to talk about since  like usually we began something  

خواهیم در مورد آن صحبت کنیم، زیرا مثل معمولاً چیزی را شروع می کنیم

here let's say again like 10 years ago we we  use my Nintendo my Mario example so I have

بیایید دوباره بگوییم 10 سال پیش از این، از نمونه Nintendo my Mario استفاده می‌کردیم، بنابراین من

been playing Mario

ماریو

four uh let's just say 10 years so I know  this is me like I'm 40 and this is 10 years  

چهار را بازی می‌کردم، بیایید بگوییم 10 سال است، بنابراین می‌دانم که این من هستم، مثل اینکه من 40 سال دارم و این 10 سال است،

old but let's just say we're talking about  this amount of time here let's say this is  

اما بیایید بگوییم که ما در مورد این مقدار صحبت می‌کنیم. بیایید بگوییم که این

10 years so I have been playing Mario uh  for 10 years all right a different way  

10 سال است، بنابراین من

of saying that same thing is I have been  playing Mario uh since like 10 years ago

10 سال است که ماریو بازی می‌کنم، کاملاً به روشی

it's exact it's exactly the same thing so  I have been playing remember we're we're  

متفاوت. در حال بازی بوده‌اند به یاد داشته باشید که ما

not learning vocabulary we're learning  situations and then vocabulary go into  

واژگانی را یاد نمی‌گیریم، موقعیت‌ها را یاد می‌گیریم و سپس واژگان وارد

those situations all right so learning English  as a first language a first language not as a  

آن موقعیت‌ها می‌شوند، بنابراین یادگیری انگلیسی به عنوان زبان اول، زبان اول نه به عنوان

second language we don't take the vocabulary we  don't start with the vocabulary we begin with  

زبان دوم، واژگانی که می‌گیریم را نمی‌گیریم. با واژگانی که با آن شروع می‌کنیم شروع نکنید

the situation okay so we're talking about  an amount of time I started in the past I'm  

موقعیت خوب است، بنابراین در مورد مدت زمانی صحبت می‌کنیم که در گذشته شروع کرده‌ام،

continuing to do it now and we have these two ways  of saying it so I have been doing something for 10  

اکنون به انجام آن ادامه می‌دهم و ما این دو راه برای بیان آن داریم، بنابراین قبلاً انجام می‌دادم. کاری به مدت 10

years I've been doing that since some some period  of Time same thing all right but this is this is  

سال است که من از مدتی آن را انجام می‌دهم همین کار درست است، اما این همان

the construction like it's a little bit slightly  easier it's just three words four ten years  

ساخت است   مثل اینکه کمی آسان‌تر است، فقط سه کلمه است چهار ده سال

or since 10 years ago okay so I can I can also  describe this like I have been playing Mario since  

یا از 10 سال پیش بسیار خوب، بنابراین می‌توانم من همچنین می‌توانم این را طوری توصیف کنم که از سه سالگی در نقش ماریو بازی می‌کردم،

I was three let's say just like if I'm talking  about our age so I have been playing Mario since  

مثلاً در مورد سن خود صحبت می‌کردم، بنابراین من از

I was three have been but it's still just talking  about this same situation all right now notice the  

سه سالگی در ماریو بازی می‌کردم، اما هنوز هم فقط درباره همین وضعیت صحبت می‌کنم. اکنون به

slight difference here all right watch so I'm  trying to kind of get you from the situation  

تفاوت جزئی اینجا توجه کنید، بنابراین من سعی می‌کنم شما را از این موقعیت سوق دهم   به این

to thinking about what the what the difference  in the vocabulary means all right watch closely  

فکر کنید که تفاوت در واژگان به چه معناست،

if we're talking about 4 4 is  talking about the amount of time

اگر ما در مورد 4 4 صحبت می‌کنیم، به دقت تماشا کنید   در مورد آن صحبت می‌کنیم. مدت زمان

four so I have been doing something for this  amount of time but since it's talking about  

چهار، بنابراین من برای این مدت کاری انجام داده‌ام، اما از آنجایی که صحبت از

the point when we started all right  that's the main difference sentence  

نقطه‌ای است که ما همه چیز را خوب شروع کردیم،

so I have been doing something since it's  again like this is a time when uh when  

این جمله تفاوت اصلی است. در

natives are talking about the same thing but  the slight Nuance the slight difference is are  

مورد یک چیز صحبت می کنید، اما تفاوت جزئی این است که

we talking about the length of time or are  we talking about when you started doing it  

ما در مورد مدت زمان صحبت می کنیم یا در مورد زمانی صحبت می کنیم که شما شروع به انجام آن کردید،

it you mean the same thing but it's just like the  focus is slightly different okay so with a little  

منظور شما یکسان است، اما درست مثل اینکه تمرکز کمی متفاوت است، پس با

bit of naturally varied review so since 2010 so  if we started in 2010 since 2010 I have been a  

کمی بررسی متفاوت طبیعی، بنابراین از سال 2010، بنابراین اگر در سال 2010 از سال 2010 شروع کردیم، من یک

professional uh I don't know marker salesman so  I I have been selling markers for 10 years okay  

فروشنده حرفه ای هستم، اوه، من فروشنده نشانگر نمی شناسم، بنابراین من 10 سال است که نشانگر می فروشم، خوب است.

so as an example so we can describe that  in the same way so let's say uh 2010 is  

به همین ترتیب، فرض کنید سال 2010

the time we start so if we want to talk  about when we started okay so often like  

زمانی است که ما شروع می کنیم، بنابراین اگر بخواهیم درباره زمانی که خوب شروع کردیم صحبت کنیم اغلب مانند

you will see an example of this like for for  businesses uh like they will say like since  

نمونه ای از این مانند برای کسب و کارها را خواهید دید، مثلاً آنها می گویند مانند از

2 000 or Cent you know like if it's if  it's a really old business it's like since

2000 یا Cent می‌دانید اگر این یک کسب‌وکار واقعاً قدیمی است که از سال

since 1932.

1932 به بعد است.

that's because they want to talk about the  time when they're like when they're doing  

این به این دلیل است که آنها می‌خواهند درباره زمانی صحبت کنند که مانند زمانی که

it and especially if it's a long period of  time they don't want to say like 452 years  

آن را انجام می‌دهند و به خصوص اگر این یک دوره زمانی طولانی باشد که این کار را نمی‌کنند. می‌خواهم بگویم 452 سال

it's like like 1932 sounds like a longer time  it's like wow that was almost 100 years ago  

مثل اینکه سال 1932 زمان طولانی‌تری به نظر می‌رسد  مثل وای که تقریباً 100 سال پیش بوده است

but you get the difference so we're in  in general we're talking about the same  

اما شما تفاوت را می‌بینید، بنابراین ما به طور کلی در مورد یک چیز صحبت می‌کنیم

thing and we can mean the same thing but the  slight difference is are you talking about  

و می‌توانیم همان معنی را داشته باشیم. اما تفاوت جزئی این است که شما در مورد

when you started since are you talking about  how long you've been doing the thing four okay  

زمانی صحبت می‌کنید که از زمانی که شروع کرده‌اید صحبت می‌کنید درباره مدت زمانی که کار چهار را انجام می‌دهید،

all right let's keep moving uh let's see perfect  explanation Drew okay is flabbergast the same as  

بسیار خوب، بیایید به حرکت ادامه دهیم، بیایید توضیح کامل را ببینیم.

mesmerized uh mesmerized is like it's where  you're you're trying to hypnotize or to to  

مثل جایی که در آنجا هستی و سعی می‌کنی هیپنوتیزم کنی یا می‌خواهی

get people like oh I'm I like can't control  myself I'm focused on you and doing what  

مردم را جذب کنی مثل اوه من دوست دارم نمی‌توانم خودم را کنترل کنم، روی تو تمرکز می‌کنم و کاری را انجام می‌دهم که به من می‌گویی

you're telling me to do but being flabbergasted  it just means really surprised and you can't  

انجام دهم، اما متحیر هستم. یعنی واقعاً متعجب شده‌ای و نمی‌توانی

speak You're just wow you're speechless all  right so there's slightly different things  

حرف بزنی، وای تو لال هستی، پس چیزهای کمی متفاوت است   اوه

uh let's see get on the chat and like the video  guys says Louis nice to see you there how come  

ببینیم وارد گپ شو و مثل ویدیو بچه‌ها می‌گوید لویی خوشحال می‌شوم شما را آنجا می‌بینم.

and why let's see teacher would you explain the  meaning of find himself grappling with one problem  

معلم می‌خواهی معنای این را توضیح بدهی که خودش را با یک مشکل دست و پنجه نرم می‌کند،

all right so to Grapple with if you think about  two wrestlers grappling comes with like that's  

بنابراین اگر فکر می‌کنی دو کشتی‌گیر با یک مشکل دست

this physical idea of of you like connected with  someone and like rolling on the ground and you're  

و پنجه نرم می‌کنند، می‌توانی با آن دست و پنجه نرم کنی.

fighting with a person so it's it's different  from like standing and boxing like this you're  

دعوا کردن با یک نفر بنابراین فرق دارد با ایستادن و بوکس کردن مثل این که شما به هم

connected you're kind of hugging or holding that  person you have them in a hold of some kind so  

متصل هستید، یک جورهایی آن فرد را در آغوش می گیرید یا در آغوش می گیرید که او را در آغوش گرفته اید،

that's grappling all right so when we grapple  with a problem it's like just like two wrestlers  

بنابراین وقتی با مشکلی دست و پنجه نرم می کنیم، مشکلی نیست. درست مثل این است که دو کشتی گیر

are grappling with each other all right so I'm  fighting against something and like it's just  

با هم دست و پنجه نرم می کنند، بنابراین من با چیزی می جنگم و مثل این است که این

a kind of figurative way of saying that I have a  problem that I'm fighting with so right now I'm  

یک نوع تصویری است برای گفتن اینکه من مشکلی دارم که با آن مبارزه می کنم، بنابراین در حال حاضر

struggling with something I'm grappling with that  thing I'm fighting with that thing it's all the  

با آن مبارزه می کنم. چیزی که من دارم با آن دست و پنجه نرم می‌کنم، با آن چیز می‌جنگم، همه‌اش به

same way uh or basically different ways describing  the same situation all right thank you teacher  

همین شکل است یا اساساً روش‌های متفاوتی است که موقعیت‌های مشابه را توصیف می‌کنم خیلی خوب است، ممنون معلم   سلام

greetings from mecco let's see Tito would you  mind would you explain the meaning of he wound up  

از مککو بیایید ببینیم تیتو ممکن است معنی او را توضیح دهید پایان دادن

inventing new ways of teaching English classes yes  to like to wind up doing something means like you  

ابداع روش‌های جدید برای آموزش کلاس‌های انگلیسی بله، دوست داشتن پایان دادن به انجام کاری به این معنی است که مثل

like you kind of end up doing it maybe you had not  intended to do something but you wound up going to  

شما  مثل اینکه در نهایت این کار را انجام می‌دهید، شاید قصد انجام کاری را نداشتید، اما به

a different place and this is kind of a tricky  idea because like to wind something we have like  

جای دیگری رفتید و این یک نوع است یک ایده حیله‌آمیز زیرا دوست داریم چیزی را بپیچانیم که داریم

like a little wind-up toy and so the like the  phrasal verb like to wind up doing something  

مانند یک اسباب‌بازی کوچک و بنابراین مانند فعل عبارتی like to wind up toing something

uh this is much more advanced because it's harder  to understand a connection with like the physical  

اوه این بسیار پیشرفته‌تر است زیرا درک ارتباط با مانند

object or whatever um but you can think about it  as like if you want to connect those two ideas

جسم    فیزیکی یا هر چه هست، اما شما می توانید در مورد آن فکر کنید مثل اینکه می خواهید این دو ایده را به هم وصل کنید،

so uh I I can't like I can't say for certain  what the origin of that is for this usage but  

بنابراین نمی توانم دوست داشته باشم، نمی توانم به طور قطع بگویم که منشأ آن برای این استفاده چیست، اما

I could imagine something so if we have  like here's a uh uh like a wind-up Mouse  

من می توانم چیزی را تصور کنم، بنابراین اگر داشته باشیم مثل این است که یک ماوس بادگیر

and it's got like those little you know  little like wind-up key thing on the top of it  

و شبیه به آن چیزهای کوچکی است که شما می شناسید کمی شبیه کلیدهای بادگیر در بالای آن   است،

so that's like so right now I'm  going to wind up the mouse and I  

بنابراین در حال حاضر می خواهم ماوس را باز کنم و

put them down on the ground here's  little wheels on him and he's like

آنها را بگذارم روی زمین چرخ‌های کوچکی روی اوست و انگار

we don't know where he will wind up  

نمی‌دانیم کجا می‌پیچد. او به

he's kind of spinning around and then look you  wound up here all right so if I even if I can't  

نوعی دور خودش می‌چرخد و بعد به تو نگاه می‌کند که به اینجا ختم می‌شود، بنابراین اگر حتی نمی‌توانم به آن

think of like a logical way to connect those I  can come up with a quick story that can help me  

فکر کنم روشی برای ارتباط آن‌هایی که می‌توانم داستانی سریع ارائه کنم که می‌تواند به من کمک کند

understand the usage of it all right so that  will make me feel more confident about doing  

کاربرد آن را به درستی درک کنم، به طوری که احساس اعتماد به نفس بیشتری نسبت به انجام

that so we start the mouse and like is going  around and what he wound up here so the mouse

آن داشته باشم. بنابراین، موش در

wound up here we go from a physical understanding  to a figurative one where like like I began uh  

اینجا پیچید، ما از یک درک فیزیکی به یک درک مجازی می‌رویم، مثل اینکه من شروع کردم،

like I was living in India and then I moved  to Thailand and then I wound up on the moon  

مثل اینکه در هند زندگی می‌کردم و سپس به تایلند نقل مکان کردم و سپس روی ماه پیچیدم

amazing so it's the same idea of like I was  here and I didn't really have a plan I didn't  

شگفت‌انگیز، بنابراین همان ایده مشابه است. من اینجا بودم و واقعاً برنامه‌ای نداشتم که نمی‌دانستم به

know where I was going but what now I'm here so  you can wind up being in a place or you can wind  

کجا می‌روم، اما الان اینجا هستم تا بتوانید در یک مکان باشید یا بتوانید

up doing something all right so just like to  be like that's still like a verb like you're  

کاری را به‌خوبی انجام دهید. be like that هنوز هم مثل یک فعل است مثل you're

still in a location so I can wind up being  somewhere or I can wind up doing something  

still in a location بنابراین می توانم در جایی باشم یا بتوانم کاری انجام دهم

so maybe I started my career I thought I would be  uh I don't know like a marker a marker salesman  

بنابراین شاید کارم را شروع کردم و فکر می کردم می خواهم اوه نمی دانم مانند یک نشانگر فروشنده نشانگر

but then I started like I wound up selling  erasers okay same basic idea uh let's say oh  

اما بعد شروع کردم مثل فروش پاک کن‌ها، خوب همان ایده اولیه، اوه، بیایید بگوییم اوه

Illinois I am always confused about especially and  especially can you give me some examples please  

ایلینوی من همیشه در مورد آن سردرگم هستم، مخصوصاً و مخصوصاً می‌توانید چند مثال به من بدهید لطفاً

so especially so especially like put I would  recommend putting those in Google and see what  

بنابراین مخصوصاً به خصوص مانند قرار دادن، توصیه می‌کنم آن‌ها را در Google قرار دهید و ببینید

you get if you get something that's like really  similar like that like put those things in Google  

اگر چیزی را دریافت کنید که واقعاً شبیه به آن است، مثلاً آن چیزها را در Google قرار دهید

and look at the different examples because you'll  get way more than we even have time to go through  

و به نمونه‌های مختلف نگاه کنید، چه چیزهایی دریافت می‌کنید، زیرا خیلی بیشتر از زمانی که ما در اینجا داریم به دست خواهید آورد.

here but like just very quickly uh especially is  if I'm trying to give some examples of something  

اگر می‌خواهم چند مثال از چیزی بیاورم،

like like if I'm a waiter at a restaurant and  I say we've got this thing and this thing and  

مثلاً اگر من پیشخدمت در یک رستوران باشم و بگویم که این چیزها و این چیزها و

this thing over here but this thing especially  so I'm trying to like highlight this thing or  

این چیزها را اینجا داریم، اما این چیز مخصوصاً ، بنابراین سعی می‌کنم دوست داشته باشم این مورد را برجسته کنید یا

say that this is a really good thing like  especially I recommend this one especially  

بگویید که واقعاً چیز خوبی است، مثلاً مخصوصاً من این مورد را توصیه می کنم به خصوص

all right but especially without the e on it it's  just like kind of doing something in a special way  

خیلی خوب است، اما مخصوصاً بدون علامت e روی آن، درست مانند انجام کاری به روشی خاص

all right so like uh I usually make let's say  I have a bakery and I have cupcakes like this  

خیلی خوب است، بنابراین من معمولاً می گویم یک نانوایی دارم و من چنین کاپ کیک هایی دارم

uh and like and you come to my bakery every day  and this is just the regular cupcake nothing  

اوه و لایک و تو هر روز به نانوایی من می آیی و این فقط یک کیک کوچک معمولی است که چیز

special about it but I say hey today I made like  this like amazing uh one uh like special for you  

خاصی در مورد آن نیست، اما من می گویم هی امروز این را درست کردم.

like I made it specially for you okay so I and  in this sentence I can actually use both of those  

من آن را مخصوص شما درست کردم بسیار خوب، بنابراین من و در این جمله می‌توانم از هر دو

words but they mean slightly different things so  I made it special like I made it like the actual  

کلمه استفاده کنیم، اما معنی آنها کمی متفاوت است، بنابراین  آن را خاص کردم، مثل اینکه درست کردم

cupcake is like special so I made it specially  for you like it's like an adverb like I created it  

کیک واقعی مانند خاص است، بنابراین آن را مخصوص شما درست کردم  مثل یک قید است مثل من آن را به

that way or I can say like especially for you is  like it's not for other people okay so again I can  

این شکل ایجاد کردم یا می توانم بگویم مثل مخصوص شما است مثل این که برای افراد دیگر خوب نیست پس دوباره می توانم

I can use the same word even in that situation but  they mean slightly different things but I would  

حتی در آن موقعیت می توانم از همان کلمه استفاده کنم اما معنای آنها کمی متفاوت است اما من

Google it get more examples all right Iran says  cool uh Marcelo says I struggle a lot to learn  

گوگل می‌گوید نمونه‌های بیشتری را دریافت کنید بسیار خوب ایران می‌گوید: خیلی خوب، اوه مارسلو می‌گوید من برای یادگیری

how to use though all right so this is another  one of those examples where you're in a certain  

نحوه استفاده از آن تلاش زیادی می‌کنم، بنابراین این یکی دیگر از نمونه‌هایی است که شما در موقعیت خاصی قرار دارید

uh situation and and you will hear though but it  would be in different situations typically though

و خواهید شنید، اما معمولاً در موقعیت‌های متفاوتی قرار می‌گیرد، اما

is if we're saying like uh it could be like but

اگر بگوییم اوه می‌تواند اینطور باشد، اما

and that's just one situation so  rather than try to give you like  

و این فقط یک موقعیت است، بنابراین به جای اینکه سعی کنیم

every situation of vote think about it like  it's hot uh here I can even say like though

هر موقعیتی رای به شما بدهم، در مورد آن فکر کنید مثل اینکه هوا گرم است، اینجا حتی می‌توانم بگویم مانند اگرچه خیلی

so though it's hot I went for a walk or I  went outside to make it easier went outside

گرم است، من برای پیاده‌روی رفتم یا برای راحت‌تر کردن آن به بیرون رفتم،

so though it's hot and this is the same  thing in this as like although you can  

بنابراین با وجود اینکه هوا گرم است، و این همان چیزی است که در این مورد مشابه است، اگرچه شما می‌توانید آن را هم

say that as well so although it's  hot though it's hot or even though

بگویید، بنابراین اگر چه گرم است، اگرچه گرم است یا حتی اگرچه

in this situation we can use all of these examples  so even though it's hot I went outside although  

در این موقعیت می‌توانیم از همه این مثال‌ها استفاده کنیم، بنابراین با وجود اینکه هوا گرم است، من به بیرون رفتم، اگرچه

it's hot I went outside though it's hot I went  outside all right but remember that we want to  

گرم است، من بیرون رفتم، اگرچه هوا گرم است، خیلی خوب بیرون رفتم، اما به یاد داشته باشید که ما می‌خواهیم

focus on particular uh situations so rather  than think about like a particular word think  

روی موقعیت‌های خاص تمرکز کنیم، بنابراین به جای فکر کردن به موارد مشابه یک کلمه خاص فکر کنید

about when you would use that and then get more  examples of that thing all right so like the  

به این فکر کنید که چه زمانی از آن استفاده می‌کنید و سپس نمونه‌های بیشتری از آن چیز را به دست آورید، بنابراین مانند

kinds of things that you're getting here this is  all stuff we do in fluent for life so we look at  

انواع چیزهایی که به اینجا می‌رسید، همه چیزهایی است که ما در طول زندگی به صورت روان انجام می‌دهیم، بنابراین به

like specific words we want to look at them in  different ways hear them from different people  

مانند کلمات خاص خود نگاه می‌کنیم می‌خواهید به روش‌های متفاوتی به آن‌ها نگاه کنید و آن‌ها را از زبان افراد مختلف بشنوید

focus on a particular grammar point and spend  a lot of time really learning that reviewing  

روی یک نکته گرامری خاص تمرکز می‌کنند و واقعاً زمان زیادی را صرف یادگیری

it in different ways so it just becomes automatic  for you that's the whole point of the program all  

آن می‌کنید که آن را به روش‌های مختلف مرور کنید، بنابراین برای شما خودکار می‌شود، این تمام هدف برنامه است.

right uh let's see Haas says teacher I don't  know how to use neither and either correctly  

بیایید ببینیم هاس می‌گوید معلم نمی‌دانم چگونه از هیچکدام استفاده کنم و هیچ کدام را به درستی نمی‌دانم.

could you explain them and give me some examples  please all right neither versus either and this  

می‌توانید آنها را توضیح دهید و چند مثال به من بدهید.

is an interesting thing because my daughters  will uh be like asking me and we will kind  

of work on these as well also if you have not  clicked that like button you better click that  

روی اینها هم کار کنید، همچنین اگر روی آن دکمه لایک کلیک نکرده اید، بهتر است

like button click that like button right now  while I'm doing this so first we have either

همین الان روی آن دکمه لایک کلیک کنید، در حالی که من این کار را انجام می دهم، بنابراین ابتدا هر کدام را داریم

and remember to think situationally okay think  situation so either I'm talking about like two  

و به یاد داشته باشید که از نظر موقعیتی فکر کنید خوب است، موقعیت را فکر کنید، بنابراین یا من من درباره دو

of these things or two two options so I don't  know what to wear like I could wear either this  

از این چیزها یا دو گزینه صحبت می کنم، بنابراین  نمی دانم چه بپوشم، مثلاً می توانم این

gray shirt or a black shirt either of them  uh is fine either is okay all right either  

پیراهن خاکستری یا یک پیراهن مشکی را بپوشم.

all right but as soon as we put like the  neither on there whenever we have like an  

به‌محض اینکه ما مانند «نه» را روی آن قرار دادیم، هر زمان که «ن» داشتیم،

N you can think about that as like not either  [Music] either so when you're thinking it's  

می‌توانید آن را مانند «نه» [موسیقی] در نظر بگیرید، بنابراین وقتی فکر می‌کنید

like no not like not not not either of those  things like we don't want either of them  

مانند نه، نه، نه، نه هیچ‌کدام از آن چیزهایی مثل ما نیست. هیچ کدام از آنها را نمی خواهم

okay so neither neither shirt is good so I have  a gray shirt and a black shirt and neither of  

خوب باشد، بنابراین هیچ یک از پیراهن ها خوب نیست، بنابراین من یک پیراهن خاکستری و یک پیراهن مشکی دارم و هیچ کدام از

them are good all right so both of them are bad  all right so if I say either like either thing

آنها خوب نیستند، بنابراین هر دوی آنها بد هستند، بسیار خوب، بنابراین اگر من بگویم یکی از آنها را دوست دارم،

it doesn't matter so either one is fine okay but  neither as both of them are bad so both of them  

اینطور نیست. مهم است که هر کدام خوب است، اما  هر دوی آنها بد نیستند، پس هر دو

are fine both of them are bad all right Google  more examples to see more examples of that but  

خوب هستند، هر دوی آنها بد هستند، خوب Google نمونه‌های بیشتری برای دیدن نمونه‌های بیشتر از آن، اما

typically when you have something like or versus  nor like it's like ah there is that no again  

معمولاً وقتی چیزی شبیه یا در مقابل یا شبیه آن دارید آه وجود دارد که دیگر نه

like it probably means not okay so look up those  examples and you will see more all right uh our  

مثل اینکه احتمالاً به این معنی است که اشکالی ندارد، پس به این نمونه‌ها نگاه کنید و بیشتر خواهید دید خیلی خوب است، سلام جالب ما خاویر

interesting hi Xavier have you ever been a swimmer  in your life well I I have I have like you know  

آیا شما تا به حال در زندگی خود

been swimming before I like to swim but I'm not  like on a swim team if that's what you mean so no  

شناگر بوده‌اید. دوست دارم شنا کنم اما من مانند یک تیم شنا نیستم اگر منظور شما این است پس نه سلام

hi I'm Ashley from Afghanistan living in Malaysia  have you ever had this kind of experience yes so  

من اشلی از افغانستان هستم که در مالزی زندگی می کنم.

the same idea had not played didn't play okay all  right so just remember we're talking you can you  

بسیار خوب، پس فقط به یاد داشته باشید که ما داریم صحبت می کنیم، شما می توانید   می توانید

can be talking about the same situation like four  and since but like thinking about it the slight  

در مورد همان موقعیتی مانند چهار نفر صحبت کنید و از آنجایی که اما مانند فکر کردن در مورد آن،

nuances just is it when you started or how long  you've been doing that okay but it's basically  

تفاوت های جزئی مربوط به زمانی است که شروع کرده اید یا مدت زمانی است که این کار را انجام می دهید خوب است، اما اساساً

the same thing so you don't need to think like ah  which is it it's just you know just pick one and  

همان چیزی است، بنابراین نیازی نیست مثل آه فکر کنید  یعنی فقط می‌دانید فقط یکی را انتخاب کنید و

use it all right but as you get better and you  understand the nuances and you want to say like  

درست از آن استفاده کنید، اما وقتی بهتر می‌شوید و تفاوت‌های ظریف را می‌فهمید و می‌خواهید بگویید مثل   می‌دانید که

you know I have been doing something for and you  want to talk about like how long you've been doing  

من بوده‌ام انجام کاری برای و می‌خواهید درباره مدت زمانی که این کار را انجام داده‌اید صحبت کنید،

it because that's an important thing like uh like  I tell people I have been teaching for 20 years  

زیرا این یک چیز مهم است، مثلاً به افرادی می‌گویم که 20 سال است

20 years or I could say 20 years both of those  pronunciations are fine so if I have been doing  

20 سال تدریس می‌کنم یا می‌توانم بگویم 20 سال هر دو تلفظ خوب هستند. بنابراین اگر

it for 20 years that sounds better than like  I started teaching in like I don't know 2006  

20 سال است که این کار را انجام می‌دهم، به نظر بهتر از این به نظر می‌رسد که در سال 2006 شروع به تدریس کردم، مثلاً نمی‌دانم،

or whatever if I just use a number then people  have to think about the math they're like well  

یا هر چیز دیگری، اگر فقط از یک عدد استفاده کنم، مردم باید به ریاضیاتشان فکر کنند که

how long is that so I just do the math for  them like oh it's been 20 years and people  

چقدر طول می‌کشد. بنابراین من فقط برای آن‌ها حساب می‌کنم، مثلاً اوه ۲۰ سال گذشته است و مردم

like wow 20 years that's a long time okay  so you can you can use either one of those  

دوست دارند ۲۰ سال خیلی خوب است، بنابراین شما می‌توانید از یکی از آن‌ها استفاده کنید.

uh let's see Xavier says we used to have a big  house or we had a big house do you use yeast to  

بیایید ببینیم خاویر می‌گوید ما قبلاً خانه بزرگی داشتیم یا ما خانه بزرگی داشتی از مخمر استفاده می‌کنی

uh as a no English as a native English speaker  I struggle to use used to I think Xavier watch  

به‌عنوان یک انگلیسی زبان مادری از مخمر استفاده می‌کنی  من در استفاده از آن مشکل دارم، فکر می‌کنم خاویر تماشا کرد

what video was that it was it might have been  last last week or on Monday but we covered it  

چه ویدیویی بود که شاید هفته گذشته یا دوشنبه بود، اما ما آن را پوشش دادیم

used to and like in in a bunch of examples of that  but yes you can exists you could you could say uh  

استفاده کرد چند نمونه از آن را دوست داشته باشید، اما بله، می‌توانید وجود داشته باشید، می‌توانید بگویید آه

like we had a big house or we like we used to have  it doesn't doesn't matter both of those are fine  

مثل اینکه خانه بزرگی داشتیم یا دوست داشتیم قبلاً داشتیم مهم نیست که هر دو خوب هستند

Emily says thanks uh sir drew it is now clear to  me the difference of didn't and hadn't yes glad  

امیلی می‌گوید متشکرم، آقا ترسیم، اکنون برای من مشخص شده است که تفاوت «نکردم» و «بله»

to hear it so whenever you have this sometimes  it's good to spend more time really going deep  

از شنیدن آن خوشحال شدم، بنابراین هر زمان که این مورد را دارید گاهی اوقات بهتر است زمان بیشتری را صرف عمیق کردن

into that because natives will try to think  about this the same way and rather than just  

آن کنید زیرا بومیان سعی خواهند کرد درباره این موضوع فکر کنند. به همین ترتیب و به جای اینکه فقط

like looking at the logic of it try to get lots  of examples until you really feel confident about  

به منطق آن نگاه کنید، سعی کنید مثال‌های زیادی بیاورید تا زمانی که واقعاً در مورد آن مطمئن شوید.

it again this is what we do in fluent for  Life the whole point of it is not just to  

tell you logically what something happens or what  something means like a grammar point it's like to  

چیزی اتفاق می‌افتد یا معنای چیزی مانند یک نکته گرامری مثل این است که   به

help you understand it like a native so you use  it without thinking all right says in Daily casual  

شما کمک کند آن را مانند یک بومی درک کنید، بنابراین بدون فکر کردن از آن استفاده می‌کنید، می‌گوید در

conversations native speakers are actually use  these different Expressions had didn't didn't had  

مکالمات روزانه گاه به گاه   سخنرانان بومی در واقع از این عبارات مختلف استفاده می‌کنند و

Etc and convey such subtle differences from  speakers to listeners well like again people  

غیره و چنین تفاوت‌های ظریفی را از سخنرانان به شنوندگان به خوبی منتقل کنید، مثل اینکه مردم دوباره

people aren't thinking about that like it's it's  very uh automatic for a native speaker and again  

به این موضوع فکر نمی‌کنند، مثل این که برای یک زبان مادری بسیار خودکار است و دوباره

like just to correct your English you would say  in Daily casual conversations native speakers  

مثل درست کردن انگلیسی‌تان که می‌گویید در مکالمه‌های معمولی روزانه، افراد بومی

are actually using uh natives are actually using  uh these different Expressions but yes so they're  

واقعاً از آن استفاده می‌کنند. اوه بومیان در واقع از این عبارات مختلف استفاده می‌کنند، اما بله، بنابراین آنها

like if you stop a conversation and say hey why  did you use did or had or should or whatever if  

مثل این هستند که اگر مکالمه‌ای را متوقف می‌کنید و می‌گویید هی چرا استفاده کردید، انجام دادید یا داشتید یا باید یا هر چیز دیگری اگر از

you're asking them that like like they will stop  thinking and most people will not they will not  

آنها بخواهید که مانند آن‌ها دیگر فکر نمی‌کنند. مردم نخواهند   نخواهند

like have a good answer for that so me at like I'm  you know an expert in like being able to explain  

پاسخ خوبی برای آن داشته باشند، بنابراین من در این مورد که من هستم شما متخصصی می دانید که می توانم

things and talk about fluency and how it works and  how a native would explain that but many people  

چیزها را توضیح دهم و در مورد تسلط و نحوه کار آن صحبت کنید و  اینکه یک بومی چگونه آن را توضیح می دهد، اما بسیاری از مردم

would they would have have to think about that  for a moment so some people they just like they  

آنها باید برای لحظه‌ای درباره آن فکر کنند تا برخی از مردم که دوست دارند

have ways of speaking they're just using patterns  over and over and over again and so they just like  

روش‌هایی برای صحبت کردن داشته باشند، آنها فقط از الگوها بارها و بارها استفاده می‌کنند و بنابراین دوست دارند که به‌طور

automatically speak without thinking about it and  then they might think yeah I guess I don't know  

خودکار بدون فکر کردن درباره آن صحبت کنند و سپس ممکن است فکر کنند. بله، حدس می‌زنم نمی‌دانم

why I said that rather than the other thing so  they're they're probably not like thinking about  

چرا آن را به جای چیزهای دیگر گفتم، بنابراین آنها احتمالاً دوست ندارند به

it that deep that's why I explained like in the  in the since versus four example nobody's really  

این موضوع عمیق فکر کنند، به همین دلیل است که من توضیح دادم مانند در مثال از زمانی در مقابل چهار، هیچ‌کس واقعاً

thinking about that that deeply like I just gave  an example of when you would so usually like the  

به آن فکر نمی‌کند. دقیقاً مثل من مثالی زدم از زمانی که معمولاً دوست دارید

kind of uh it's not really like more intelligent  but it's more when you have to be more thoughtful  

اینطور باشد که واقعاً باهوش‌تر نیست، اما بیشتر زمانی است که باید

with vocabulary so a professional writer will  look at these slight differences in words and  

با واژگان متفکرتر باشید تا یک نویسنده حرفه‌ای به این تفاوت‌های جزئی در کلمات نگاه کند و

those slight differences will be important so  just like I gave the example of like how long I've  

آن تفاوت‌های جزئی مهم خواهند بود، بنابراین، درست مانند مثالی که مثال زدم، مثلاً مدت زمانی است که

been doing something so the the goal is it sounds  more impressive to say like 20 years rather than  

کاری انجام می‌دهم، بنابراین هدف این است که بگوییم ۲۰ سال به‌جای

uh like do something uh like since a certain  time unless that unless that period of time is  

انجام دادن کاری از یک زمان خاص، تأثیرگذارتر به نظر می‌رسد، مگر اینکه که مگر اینکه آن دوره

like a really long time ago all right so if  it's like my business started in like 1602.  

مانند یک زمان بسیار طولانی پیش باشد، خوب، پس اگر مثل این است که کسب و کار من در سال 1602 شروع شده است.

now that's like that's much better than  saying like 400 years or something I mean  

it doesn't really matter but like since  since like this long period of time that  

از آنجایی که مانند این مدت زمان طولانی

that sounds very impressive to people all right  so that's that's when you would think about that  

که برای مردم بسیار تأثیرگذار به نظر می رسد، پس آن وقت است که شما در مورد آن فکر می کنید

but often people do not so you can also think  about this in your native language like you  

اما اغلب مردم فکر نمی کنند، بنابراین می توانید مانند شما به زبان مادری خود درباره این موضوع فکر کنید   می

know I'm on kangai tonight so you're probably  it's like an automatic thing that you're doing  

دانید که من امشب در کانگای هستم بنابراین احتمالاً مثل یک کار خودکار است که انجام می‌دهید   بیایید

let's see Orson says could you please give  me more examples about did and had thank you  

ببینیم اورسون می‌گوید آیا می‌توانید مثال‌های بیشتری در مورد انجام دادم و ممنون می‌شوم

all right Pat is working over here this is this  is kind of weird let's see uh let's see here

خیلی خب، پت اینجا کار می‌کند، این یک جور عجیب است، بیایید ببینیم اوه اینجا را ببینید،

um but yes if you if you're looking up like  the difference between those also watch the  

اما بله، اگر به بالا نگاه می‌کنید، تفاوت بین آن‌ها همینطور

video I made about half and it will talk about  that in general we're talking about physically  

ویدیویی را که تقریباً نصف آن را ساخته‌ام تماشا کنید و در مورد آن صحبت می‌کند که به طور کلی درباره این صحبت می‌کنیم که از لحاظ

holding something physically like again like  my eye I can't take I could take my eye out I  

فیزیکی چیزی را دوباره مانند چشم من در دست بگیرید. حدس می‌زنم نمی‌توانم چشم‌ام را بیرون بیاورم،

guess but it's like a part of me just like my  experiences are a part of me as well so that's  

اما انگار بخشی از من است، درست مثل تجربیاتم، بخشی از وجود من است، بنابراین

when I have something all right is there Logic  for the usage of ache and sword now again like  

وقتی چیزی درست است، منطقی برای استفاده از درد و شمشیر وجود دارد، حالا دوباره مانند

a a doctor might know like a subtle difference  between like like different kinds of pains and  

یک پزشک ممکن است تفاوت ظریف بین دردهای مانند مانند انواع مختلف و دردهایی

they might have like a cut versus a lesion so a  lesion is like a much like bigger wow like and you  

مانند بریدگی در مقابل ضایعه را بداند، بنابراین یک ضایعه مانند یک وای بزرگتر است و شما

just kind of learn that and there's certain doctor  vocabulary or whatever so people in a particular  

فقط به نوعی یاد می گیرید و واژگان پزشک یا هر چیز دیگری وجود دارد. بنابراین افراد در یک

industry will know more about it uh but in in a  general thing like if I say like that hurts or  

صنعت خاص بیشتر در مورد آن می‌دانند، اما در یک چیز کلی، مثلاً اگر بگویم دردناک است یا

that's painful it doesn't matter it like there's  there's no difference between those two it's just  

دردناک است، مهم نیست، مثل اینکه تفاوتی بین این دو وجود ندارد، فقط

different ways of saying the same thing so don't  don't try to think about it too much but you will  

روش‌های متفاوت گفتن یکسان است. بنابراین سعی نکنید زیاد به آن فکر کنید، اما

just get these over time the important point  about naturally varied review is that you will  

با گذشت زمان این موارد را دریافت خواهید کرد. نکته مهم درباره بررسی های متنوع طبیعی این است

encounter so you will meet different people even  if you don't go to an English-speaking country  

که با افراد مختلفی روبرو خواهید شد، حتی اگر به یک سایت نروید. کشور انگلیسی‌زبان   با

you will meet different people online or just you  know listen to them speaking and then you should  

افراد مختلفی به صورت آنلاین ملاقات خواهید کرد یا فقط می‌دانید به صحبت‌های آنها گوش دهید و سپس باید

be prepared for that all right so that's how you  become a fluent speaker is being prepared for the  

برای آن کاملاً آماده باشید، بنابراین به این ترتیب تبدیل به یک سخنران مسلط می‌شوید و برای

vocabulary natives use all right Adriana says  Wonderful class glad to hear it oh it's alive  

واژگانی که بومی‌ها به درستی استفاده می‌کنند آماده می‌شود. آدریانا می‌گوید کلاس فوق‌العاده از شنیدنش خوشحالم اوه زنده است

let's see is there all right I answer that one  uh Again Jim says good morning today I missed  

بیایید ببینیم درست است، جواب می‌دهم که دوباره جیم می‌گوید صبح بخیر امروز را از دست دادم

a little of a live stream I love you my favorite  coach glad to hear it Iran says Network you see  

یک پخش زنده را از دست دادم دوستت دارم  مربی مورد علاقه‌ام خوشحالم که ایران می‌گوید شبکه می‌بینی

the best class from a native teacher glad to  hear it uh you guys are very nice click that  

بهترین کلاس از طرف یک معلم بومی خوشحالم از شنیدنش خوشحالم اوه بچه ها خیلی خوب هستید روی

like button and tell five people say hey click  that like button just tell people you you notice  

دکمه لایک کلیک کنید و به پنج نفر بگویید هی کلیک کنید دکمه لایک را بزنید فقط به مردم بگویید که متوجه آن هستید

hey come to this video and click the like  button oh my goodness let me get some water

هی به این ویدیو بیایید و روی دکمه لایک کلیک کنید خدای من اجازه دهید دریافت کنم کمی آب، اوه، خب، ما می‌رویم، می‌دانی که

oh all right here we go you know I don't  mind losing my voice for for class it's a  

من اهمیتی نمی‌دهم که صدایم را برای کلاس از دست بدهم،

lot of fun all right the first time  I heard ouch was watching Bonanza  

اولین باری که شنیدم داشتم Bonanza را تماشا می‌کردم، خیلی سرگرم‌کننده است.

essentially you will hear that I mean I've made  videos I think I made a video a long time ago  

فکر می‌کنید مدت‌ها پیش ویدیویی درست کرده‌ام

um if you look on my channel for the video  called silence and I think as I have a video I  

اُم، اگر در کانال من برای ویدیو به نام سکوت نگاه کنید و فکر می‌کنم چون ویدیویی دارم   به این

think about that it's like an older naturally  varied review video I made but you can find  

فکر می‌کنم که شبیه یک ویدیوی مروری طبیعی  قدیمی‌تر است که من ساخته‌ام، اما می‌توانید

these on uh YouTube as well um just about like  certain expressions or sayings or whatever on uh  

اینها را در uh پیدا کنید. یوتیوب نیز تقریباً مانند برخی عبارات یا گفته‌ها یا هر چیز دیگری

like from movies and things like that and I think  actually like other people have made this as well  

از فیلم‌ها و چیزهایی از این قبیل، و من فکر می‌کنم که در واقع مانند افراد دیگر این کار را انجام داده‌اند.

so there's just an example of telling people to be  quiet so you could say like shut up you will hear  

بنابراین فقط یک مثال وجود دارد که به مردم بگویید ساکت باشند تا بتوانید مانند آن بگویید. خفه شو خواهی شنید

that often in like kind of casual conversations  but a like a kind of like the boss of a company  

که اغلب در یک نوع مکالمات معمولی اما شبیه به نوعی مانند رئیس یک شرکت

or like even a boss of some gangsters or  something like that I'll be like silence  

یا حتی مانند رئیس برخی گانگسترها یا چیزی شبیه به آن من مانند سکوت خواهم بود

silence everyone and then see what I hear  like everyone gets real quiet but you can  

همه را ساکت خواهم کرد و بعد ببینم چه می کنم بشنوید مثل اینکه همه واقعاً ساکت می‌شوند، اما   می‌توانید

find that look up like like a super cut about  that on the on the channel you will find that  

آن را مانند یک برش فوق‌العاده پیدا کنید  که در کانال متوجه می‌شوید که   خیلی

all right Ordinary People need Simple Solutions  learning is too yes yeah I mean I'm I'm not trying  

خوب مردم عادی به راه‌حل‌های ساده نیاز دارند یادگیری خیلی بله بله منظورم این است که من نیستم سعی کردم

to make this complicated I really want the the  problem is because people have been learning  

این را پیچیده کنم، من واقعاً می‌خواهم مشکل  این است  زیرا مردم

English uh as a as a second language they get  they're like thinking about the vocabulary in  

انگلیسی را به عنوان زبان دومی که می‌آموزند یاد می‌گیرند  آن‌ها مثل این هستند که به

a very complicated way so they begin with  one word like four and then they learn 10  

روشی بسیار پیچیده درباره واژگان فکر می‌کنند، بنابراین با یک کلمه مانند چهار شروع می‌کنند و سپس آنها 10

different meanings of it and then when they're in  a conversation they're like ah I don't remember  

معنی مختلف آن را یاد می گیرند و سپس وقتی در مکالمه هستند، مانند آه، یادم نیست

which way is the correct one is it like for this  or for that or uh whatever but natives natives  

کدام راه صحیح است، برای این یا برای آن یا هر چیزی که بومیان بومی   می

know like you know 20 different uses of four  but it's just four a situation and so that's  

دانند مانند شما 20 کاربرد مختلف از چهار، اما فقط چهار مورد یک موقعیت است و به این

how they can they can make these different in  their minds so part of the way the mind works  

ترتیب آنها می توانند این موارد را در ذهن خود متفاوت کنند، بنابراین بخشی از روش کار ذهن این

is that we have different categories for things  like kinds of words or ideas or situations in our  

است که ما دسته بندی های مختلفی برای چیزهایی داریم، مانند انواع کلمات یا ایده ها یا موقعیت ها در

mind and then we kind of get more maybe more  specific so I could get hurt as an example

ذهن    ما و سپس یک جورهایی می‌شویم شاید دقیق‌تر، بنابراین من می‌توانم به عنوان مثال صدمه ببینم،

uh like uh so we'll just say like I get hurt but  then there are different kinds of hurt depending  

بنابراین ما فقط می‌گوییم که صدمه دیده‌ام، اما سپس بسته

on how bad it is and so these are nuances that  I learned like wow is it is it just ouch or  

به میزان بد بودن آن، انواع مختلفی از آسیب وجود دارد. نکات ظریفی هستند که یاد گرفتم مثل وای این است که فقط اوه یا

like like it's not so bad like you know when you  you stub your toe you hurt your toe when you're  

مثل اینکه خیلی بد نیست، مثل اینکه می‌دانی وقتی  انگشت پایت را خرد می‌کنی، وقتی راه می‌روی به انگشت پا آسیب می‌زنی

walking or you bang your arm or something and  it's not really that painful but it's just like

یا بازویت را می‌کوبی یا چیزی، و واقعاً اینطور نیست دردناک است اما درست مثل این است که

you might say ouch or something or if you get  really like you know you get like a bullet in  

ممکن است بگویید اوه یا چیزی یا اگر واقعاً احساس می‌کنید که می‌دانید مثل گلوله در

the Army like ah no it's something like that  you know so there are different ways that you  

ارتش می‌گیرید مثل آه نه، چیزی شبیه به آن است شما می‌دانید، بنابراین راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید

learn from the situation as it gets more we say  granular so we start with like big rocks and move  

از آن موقعیت یاد بگیرید. بیشتر می‌گوییم ریزدانه، بنابراین با سنگ‌های بزرگ شروع می‌کنیم و

to more kind of small particular ones for like  just this situation and so when I was saying  

به سراغ سنگ‌های کوچک‌تر می‌رویم، مثلاً در این موقعیت و بنابراین وقتی می‌گفتم

before like if you're a writer you're looking for  like something really good just for this situation  

قبل از آن، مثلاً اگر نویسنده هستید، به دنبال چیزی می‌گردید که واقعاً خوب است. این وضعیت

but for most people generally like  this vocabulary up here is fine

اما برای اکثر مردم عموماً این واژگان اینجا خوب است،

all right uh Cielo you're watching you live for  

خوب است، سیلو، شما برای اولین بار است که شما را به صورت زنده تماشا می‌کنید،

the first time thanks for the  free videos it is my pleasure

ممنون برای ویدیوهای رایگان،

um where did uh let's see all right uh

okay glad here all right and Nils is back ding  dong hello from Wisconsin nice to see you there  

خوشحالم. درست است و نیلز از ویسکانسین بازگشته است. خوشحالم که شما را در آنجا می بینم

Nils Nils is back Nails is back Yoshi again  says you hardly say any filler words and make  

نیلز نیلز بازگشته نایل بازگشته است یوشی می گوید شما به سختی کلمات پرکننده ای را بیان می کنید و

any pauses either how and when do you think what  you're going to say next it's all just spontaneous  

مکث می کنید یا فکر می کنید چگونه و چه زمانی می خواهید بعداً چه بگویید. همه اینها

and improvised yes that's correct your English is  very good by the way uh or at least you're written  

خودانگیخته است   و به صورت بداهه بله درست است، انگلیسی شما خیلی خوب است، یا حداقل شما انگلیسی می نویسید

English hopefully your speaking is good as well so  what I'm doing right now this is what I explained  

امیدوارم صحبت کردن شما نیز خوب باشد، بنابراین کاری که من در حال حاضر انجام می دهم این چیزی است که

to people is called moving like water where I can  be thinking of something and I have a general idea  

به مردم توضیح دادم. مثل آب حرکت می کنم، جایی که می توانم به چیزی فکر کنم و یک ایده کلی

of what I want to say and I let the vocabulary  just come out naturally so I teach this and  

درباره آنچه می خواهم بگویم دارم و اجازه می دهم واژگان به طور طبیعی بیرون بیاید، بنابراین این را آموزش می دهم و

speak like me so if you have the native fluency  blueprint or if you have fluent for life that's  

مانند خودم صحبت می کنم، بنابراین اگر شما تسلط بومی را دارید یا اگر می خواهید برای زندگی مسلط باشید که

included in there and so typically again like  the English as a second language way of learning  

در آنجا گنجانده شده است و بنابراین معمولاً دوباره مانند انگلیسی به عنوان روش یادگیری زبان دوم

is you will learn like one word for something so  just take Japanese example we get like a word in  

این است که شما مانند یک کلمه برای چیزی یاد خواهید گرفت، بنابراین فقط مثال ژاپنی را در نظر بگیرید که ما مانند یک کلمه در

Japanese and then we translate that into a word in  English but then in a conversation if you forget  

ژاپنی می‌شویم و سپس آن را به یک کلمه ترجمه می‌کنیم. کلمه ای به انگلیسی، اما در یک مکالمه، اگر

that vocabulary then you don't know what to do  but in English because we're learning so many  

آن واژگان را فراموش کردید، نمی دانید چه کاری باید انجام دهید، اما به زبان انگلیسی چون ما در حال یادگیری

different examples we usually find something at  least one thing that we can remember and it's  

مثال های مختلف هستیم، معمولاً چیزی حداقل یک چیز را پیدا می کنیم که بتوانیم آن را به خاطر بسپاریم و به

easy to use and so when I'm in a conversation like  okay now I can I can talk about something I maybe  

راحتی می توان آن را به خاطر آورد. استفاده کنید و بنابراین وقتی در یک مکالمه هستم مانند خیلی خوب حالا می‌توانم می‌توانم در مورد چیزی صحبت کنم که شاید دوست دارم

like forget a particular word or phrase that I'm  saying I can easily switch to something else okay  

کلمه یا عبارت خاصی را فراموش کنم که می‌گویم به راحتی می‌توانم به چیز دیگری تغییر دهم.

so that's that's the difference so when I'm in a  conversation with people even then I'm usually not  

من در حال مکالمه با مردم هستم حتی در آن زمان من معمولاً

like uh or um or something but you know again it's  just because I've given myself lots of input so I  

مثل اوه یا اوم یا چیزی نیستم، اما می‌دانید که این فقط به این دلیل است که من نظرات زیادی به خودم داده‌ام تا

can get lots of different examples of things and I  just flow from one to the other so that's the same  

بتوانم نمونه‌های مختلفی از چیزها را دریافت کنم و من فقط از یکی به دیگری پس این همان

thing that I teach like as you get more examples  so rather than thinking from Japanese into English  

چیزی است که من آموزش می‌دهم، همانطور که شما مثال‌های بیشتری می‌آورید، بنابراین به جای اینکه از ژاپنی به انگلیسی فکر کنید، به

you're thinking about situations in English and  oh look like my mom said this and my dad said this  

موقعیت‌هایی به زبان انگلیسی فکر می‌کنید و به نظر می‌رسد که مادرم این را گفت و پدرم این را گفت

and now I said that and so you have all this you  have like a real a wealth of lots of vocabulary  

و حالا من این را گفتید و بنابراین شما همه اینها را دارید، مانند مقدار زیادی واژگان بسیار زیاد   دارید

that you can use and often like I can see usually  professional speakers uh like I can tell when  

که می توانید از آنها استفاده کنید و اغلب مانند من می توانم معمولاً سخنرانان حرفه ای را ببینم، مثلاً می توانم بگویم وقتی

they're saying something and then switching to  something else so if you're good at it you can  

آنها چیزی می گویند و سپس به چیز دیگری تغییر می دهند. اگر در آن ماهر هستید، می‌توانید

also notice other people doing it too and maybe  you notice like like a tricky thing I will do  

متوجه شوید که دیگران نیز این کار را انجام می‌دهند و شاید شما متوجه شوید که کار دشواری است که من انجام می‌دهم

when I'm speaking like this I don't I don't really  like talk about it I guess I could make a lesson  

وقتی دارم اینطور صحبت می‌کنم، من اصلاً دوست ندارم درباره آن صحبت کنم. من می‌توانم

about that but like I'm might be saying one thing  and then I'm like oh no I said the wrong thing so  

در مورد آن درسی   بسازم، اما مثل اینکه می‌توانم یک چیز را بگویم و بعد فکر می‌کنم اوه نه، چیز اشتباهی گفته‌ام، بنابراین

I have to think quickly about like how I can  rephrase it so I say something like if I say  

باید سریع فکر کنم که چگونه می‌توانم آن را دوباره بیان کنم تا چیزی شبیه به آن بگویم اگر من بگو

like I wanted to say something I don't know but I  meant to say the opposite so I'll have to change  

مثل اینکه می‌خواستم چیزی را بگویم که نمی‌دانم، اما می‌خواستم برعکس آن را بگویم، بنابراین باید

that in my mind and say I did not do something  all right so there are a couple different things  

نظرم را تغییر دهم و بگویم کاری را درست انجام ندادم، بنابراین چند کار متفاوت است   که

I'm doing but in general I just call this moving  like water but you can learn to do this too it's  

دارم انجام می‌دهم. اما به طور کلی من فقط به این حرکت مانند آب می‌گویم، اما شما هم می‌توانید این کار را یاد بگیرید،

not hard the problem is like instead of getting  one example like a traditional student you need  

سخت نیست، مشکل این است که به‌جای گرفتن یک مثال مانند یک دانش‌آموز سنتی، باید

to get many with naturally varied review and so  with all those examples it makes it much easier  

تعداد زیادی را با بررسی‌های متنوع و طبیعی دریافت کنید و به همین ترتیب با همه آن مثال‌ها

to switch to different things without uh and um  and things like that all right a lot of things and  

تغییر به چیزهای مختلف بدون اوه و امم بسیار آسان تر می شود و چیزهایی از این قبیل خیلی چیزها و

Nuance let's see zuzette again hello sir please  when you use don't and not ah well it's just if  

Nuance اجازه دهید دوباره zuzette را ببینیم سلام آقا لطفاً وقتی از don't استفاده می کنید و نه آه خوب فقط اگر

you do not do something so like not something  is like a physical thing like this like marker  

کاری را انجام ندهید بنابراین مانند چیزی نیست مانند یک چیز فیزیکی مانند این است مانند نشانگر

not marker not marker marker all right but do not  is where we're talking about doing something so  

نه نشانگر نه نشانگر نشانگر خوب است، اما انجام نمی‌دهیم، جایی است که ما در مورد انجام کاری صحبت می‌کنیم

like play baseball do not play baseball okay  get more examples look up both of those online  

مثل بازی بیسبال، بیسبال بازی نکنید خوب نمونه‌های بیشتری را دریافت کنید هر دوی آن‌ها را آنلاین جستجو کنید

uh Mary says should we also learn grammar the  same way yes so if you're listening to me like  

اوه مری می‌گوید آیا ما نیز باید گرامر را به همان روش یاد بگیریم، بله، بنابراین اگر به من گوش می‌دهید،

the things I've been explaining about this  is grammar and vocabulary and pronunciation  

چیزهایی که در مورد این توضیح داده‌ام، گرامر و واژگان و تلفظ

and listening and everything together as one  thing because this is how natives learn the  

و گوش دادن و همه چیز با هم به عنوان یک چیز است زیرا بومی‌ها اینگونه یاد می‌گیرند.

language you can't get a grammar lesson that's  not pronunciation or vocabulary because you have  

زبانی که نمی‌توانید یک درس گرامر دریافت کنید که تلفظ یا واژگان نباشد، زیرا شما

all these things combined as one one thing so  you should just be learning it as a native and  

همه این موارد را به عنوان یک چیز ترکیب کرده‌اید، بنابراین باید آن را به‌عنوان یک زبان مادری یاد بگیرید و

then you learn it all at the same time so even  in fluent for life we have uh like it could be  

سپس همه آن‌ها را همزمان یاد بگیرید، حتی به‌صورت روان. برای زندگی ما

a it's like a grammar lesson but you're hearing  pronunciation and vocabulary and making sure you  

مثل یک درس گرامر است، اما شما تلفظ و واژگان را می‌شنوید و مطمئن می‌شوید که

do things correctly that way but yes you learn all  of this the same way it's just learning English as  

کارها را درست انجام می‌دهید، اما بله، همه اینها را به همان روشی یاد می‌گیرید که فقط انگلیسی را به عنوان

a first language that's that's the whole thing  sub Drews is ildar and I see you there thanks a  

زبان اول یاد می‌گیرید. این همه چیز است sub Drews is ildar است و من شما را آنجا می بینم. با تشکر از

lot great teacher Olympia my pleasure uh let's see  Queen Jed have you done anything on word stress  

معلم بزرگ المپیا، خوشحالم، بیایید ببینیم، Queen Jed آیا کاری در مورد استرس کلمه انجام داده‌اید

if yes please help me with a link I Want To Know  Much on pronunciation yeah I created a whole app  

اگر بله، لطفاً با پیوندی به من کمک کنید می‌خواهم بدانم خیلی در مورد تلفظ بله من یک برنامه کامل   درباره آن ایجاد کردم

about that it's called Frederick get it in the  link before or in the link down below this video  

که به نام Frederick آن را در پیوند قبل یا در پیوند زیر این ویدیو دریافت کنید

so yes I like and it's not it's not so much  like teaching you about stress in a in like a  

بنابراین بله دوست دارم و اینطور نیست مثل آموزش دادن استرس به شما به

traditional way it just helps you understand  word stress like a native so you learn like  

روشی مانند   سنتی، فقط کمک می کند. شما استرس کلمه را مانند یک بومی درک می‌کنید، بنابراین یاد می‌گیرید که

actually how natives pronounce things and you  learn them step by step get the app it will  

در واقع بومی‌ها چگونه چیزها را تلفظ می‌کنند و آنها را گام به گام یاد می‌گیرید برنامه را دریافت کنید، به

help you and if you do not have that app I would  love to know why everyone should have that app  

شما کمک می‌کند و اگر آن برنامه را ندارید، دوست دارم بدانم چرا همه باید آن برنامه را داشته باشند.

all right uh let's see it's Hearth Tarth it tar  Tartan if I'm pronouncing that correctly how do  

درست است، بیایید ببینیم که Hearth Tarth آن تار است Tartan اگر به درستی تلفظ می‌کنم چگونه  می‌دانیم که

we know wind means air thing or rotating key  thing it depends on the situation it depends  

باد به معنای چیزی هوا یا

on the situation okay and so this is a like a key  to learning the language where you're like if if  

کلید چرخان است. زبانی که شما در آن هستید اگر

I just say a random word you don't really know  what I'm talking about so it's always in this  

فقط یک کلمه تصادفی را بگویم، واقعاً نمی دانید  در مورد چه چیزی صحبت می کنم، بنابراین همیشه در این

situation and I've used this example before but  like a word by itself is like trying to trying  

وضعیت   است و من قبلاً از این مثال استفاده کرده ام اما مانند یک کلمه به تنهایی مانند تلاش است برای تلاش

to stand up one stick you need to have the meaning  the situation the context for that thing to stand  

برای ایستادن با یک چوب، باید معنی موقعیت را داشته باشید  موقعیتی که آن چیز برای

up like this all right so like Japanese uh this  is like an interesting thing learning about like  

ایستادن به این شکل درست است   پس مانند ژاپنی آه این مانند یک چیز جالب است که درباره آن یاد بگیرید مانند

like the word for uh person like that it's like  it's like two sticks going up against each other

مثل کلمه آه آدمی مانند آن مثل این است که دو چوب با هم بالا می روند

uh let's see Ben says you are the best teacher  glad to hear again thanks for the explanation  

آه، بیایید ببینیم که بن می گوید شما بهترین معلم هستید خوشحالم که دوباره می شنوم از توضیحات متشکرم

says Tom so to wind up is a higher level but it  is usual yes you can't like people often wind up  

می گوید تام به پایان رساندن سطح بالاتری است اما معمول است بله نمی توانید مردم را دوست داشته باشید که اغلب باد می کنند تا

or you can say to end up doing something so it's  like end up might be a better a better uh easier  

یا می‌توانید بگویید که در نهایت کاری را انجام می‌دهید، بنابراین مثل اینکه «پایان دادن» ممکن است بهتر باشد، بهتر آه آسان‌تر

to understand example of that but you can wind up  doing something or end up doing something as well  

برای درک مثالی از آن، اما می‌توانید کاری را انجام دهید یا در نهایت کاری را انجام دهید

like the mouse example I gave it's the same thing  so the mouse is like and it ends up over here all  

مانند مثال ماوس که من آوردم. همان چیزی است بنابراین ماوس مانند است و به اینجا ختم می‌شود

right it just ends up doing something so it's  typically uh what you like don't expect about  

درست است، فقط در نهایت کاری را انجام می‌دهد، بنابراین معمولاً همان چیزی است که دوست دارید، درباره   چیزی انتظار نداشته باشید،

something so if you like anticipate something or  expect doing something like expect to do something  

بنابراین اگر دوست دارید چیزی را پیش‌بینی کنید یا انتظار انجام کاری را داشته باشید، مانند انتظار انجام کاری

so if I expect to go to the beach and then I go to  the beach I don't end up at the beach like I went  

پس اگر انتظار دارم به ساحل بروم و سپس به ساحل بروم، آنطور که رفتم به ساحل نمی‌رسم،

to like that was the point I was supposed to go  to the beach but if I'm trying to go to the beach  

این همان نقطه‌ای بود که قرار بود به ساحل بروم، اما اگر سعی می‌کنم به آن بروم ساحل

and then I go to the fire department now that I'm  thinking about the fire truck or whatever then I  

و سپس من به آتش نشانی می روم حالا که دارم به ماشین آتش نشانی فکر می کنم یا هرچیزی که

will be I end up at the fire department all right  uh let's see next how do native speakers pronounce  

باشم، در نهایت به آتش نشانی می افتم خیلی خوب  اوه، اجازه دهید ببینیم که زبان مادری چگونه کلمه ای را تلفظ می کنند

a word which they don't know is there any natural  pronunciation approach yes it's called it's called  

که نمی کنند. نمی‌دانم آیا روش تلفظ طبیعی وجود دارد، بله، به آن می‌گویند

Frederick so basically what people are doing when  they learn and they see a new word they're using

فردریک، بنابراین اساساً کاری که مردم انجام می‌دهند وقتی یاد می‌گیرند و می‌بینند که از کلمه جدیدی استفاده می‌کنند، فونیک

phonics phonics is the sound rules of English  so phonics teaches us like you basically learn  

قوانین صوتی انگلیسی است.

the the pronunciation patterns of the language and  phonics like some people I don't know some people  

الگوهای تلفظ زبان و صداهای صوتی مانند برخی از افراد که نمی‌دانم برخی از افراد

will like not like phonics because it doesn't  cover every word but and who cares it's like  

دوست خواهند داشت صداهای صوتی را دوست نداشته باشند زیرا همه کلمه‌ها را پوشش نمی‌دهد، اما چه کسی اهمیت می‌دهد که مانند

84 of the language if you learn all the rules of  phonics and you learn some very common exceptions  

84 زبان باشد اگر تمام قوانین صدا و صدا را یاد بگیرید. شما چند استثناء بسیار رایج را یاد می گیرید

then you can learn to pronounce basically anything  and so this is what Frederick teaches you to do  

سپس می توانید یاد بگیرید که اساساً هر چیزی را تلفظ کنید و بنابراین این همان چیزی است که فردریک به شما یاد می دهد انجام دهید   بنابراین

so we have as an example you learn the pattern  uh like can alright so like the first thing you  

ما به عنوان مثال داریم الگوی را یاد می گیرید اوه مانند می تواند خوب باشد پس مانند اولین چیزی که

learn this is called a consonant vowel consonant  or a CVC word all right so after you learn the  

یاد می گیرید این حرف صامت نامیده می شود. صامت صدادار یا یک کلمه CVC خیلی خوب است، بنابراین بعد از اینکه

alphabet like a b c d we learn two things like  and and then we have can so we start putting  

الفبای الفبا را مانند b c d یاد گرفتید، دو چیز را یاد می‌گیریم مانند و سپس می‌توانیم، بنابراین شروع به

sounds together and then we learn oh like if we  put an e at the end of this the E becomes silent  

کنار هم قرار دادن صداها می‌کنیم و سپس یاد می‌گیریم آه مانند اگر یک e را در انتهای این قرار دهیم E ساکت می‌شود

and the a says its own name and so we get the  word cane so can like we have a can of soup or  

و a نام خود را می‌گوید و بنابراین کلمه عصا را می‌گیریم بنابراین می‌توانیم مانند یک قوطی سوپ داریم یا

something becomes a like a cane like a candy cane  okay and so if you learn the rules for this then  

چیزی مانند یک عصا می‌شود مانند یک آب نبات

you can take like this kind of thing and you  find uh like a and e or something like that  

این نوع چیزها را در نظر بگیرید و در انتهای یک کلمه طولانی تر، مانند a و e یا چیزی شبیه آن را پیدا کنید،

at the at the end of a longer word then you have  a pretty good idea of how you would pronounce it  

سپس ایده بسیار خوبی در مورد نحوه تلفظ آن دارید.

all right so most words you can figure them out  and that's what natives are doing they're using  

و این همان کاری است که بومی‌ها انجام می‌دهند و از

these uh phonetic rules the sounds the sound rules  of English to learn those pronunciations yeah all  

این قوانین آوایی استفاده می‌کنند، صداها قوانین صوتی انگلیسی را یاد می‌گیرند تا این تلفظ‌ها را یاد بگیرند.

right let's see how okay I got that one Bruno says  finally I could make it we're live good to see you  

تو

again Drew what's up Iran Theo says neither  shirt is good neither of them are good yeah  

دوباره درو چه خبر است ایران تئو می‌گوید هیچ‌کدام از پیراهن‌ها خوب نیستند، بله،

that's fine what's the role of hand manipulations  and conversations you mean like when I'm moving  

خوب است، نقش دست‌کاری‌ها چیست و صحبت‌هایی که شما در حال

like this I mean I could I could just stand here  and not move my hands around I mean typically I  

حرکت هستم. دست‌هایم به اطراف یعنی معمولاً

mean I'm not like not like Italian or something  like I'm really moving my hands it's just a like a  

منظورم این است که مثل ایتالیایی نیستم یا چیزی شبیه به این نیستم که واقعاً دست‌هایم را تکان می‌دهم، این فقط یک

cultural thing or if I'm trying to trying to show  something typically when I'm teaching something  

چیز فرهنگی است یا اگر سعی می‌کنم وقتی در حال تدریس هستم چیزی را نشان دهم. چیزی

to people I want to show something physical like  I'm bringing something together so you understand  

به مردم که می‌خواهم چیزی فیزیکی نشان دهم، مثلاً چیزی را گرد هم می‌آورم تا متوجه شوید

what I'm talking about that's why I use my hands  a lot when I teach but I might not do that if I'm  

درباره چه چیزی صحبت می‌کنم، به همین دلیل است که وقتی تدریس می‌کنم از دستانم زیاد استفاده می‌کنم، اما اگر با دوستی صحبت می‌کنم ممکن است این کار را نکنم.

talking with a friend of mine you know it just  depends on the situation depends on the situation

از نظر من، شما می دانید که این فقط به موقعیت بستگی دارد،

let's see here and uh all right nice I can't  believe uh bunny is there okay let's see uh  

بیایید اینجا را ببینیم و اوه خیلی خوب است، نمی توانم باور کنم اوه اسم حیوان دست اموز آنجاست، خوب است، بیایید ببینیم آه

my sand yellow Mike and yellow sorry so  so you notice like what I'm doing when I  

مایک زرد مایک و زرد، متاسفم، بنابراین، شما متوجه آنچه من شده اید را دوست دارید. وقتی

maybe pronounce them correctly I'm using  phonics to try to pronounce them but I'm  

آنها را به درستی تلفظ می‌کنم انجام می‌دهم، از صداهای صوتی استفاده می‌کنم تا آنها را تلفظ کنم، اما از

also using like what I know about maybe  the the pronunciation rules of different  

قوانین تلفظ زبان‌های مختلف هم استفاده می‌کنم.

languages all right so like in Japanese like  uh like what's like like an example like

به عنوان مثال

so in English I would say this word is like  karate this is how we pronounce it in English  

در انگلیسی من می گویم این کلمه مانند کاراته است به این صورت است که ما آن را در انگلیسی تلفظ می کنیم

but in Japanese it's like karate we don't  say t we say te because it's like hand okay  

اما در ژاپنی مانند کاراته است ما نمی گوییم t ما می گوییم te زیرا مثل دست خوب است

all right but you learn those things as you  as you get more experience with the language  

خیلی خوب است، اما شما آن چیزها را همانطور یاد می گیرید همانطور که تجربه بیشتری در مورد زبان کسب می‌کنید،

all right uh Bruno says Drew is there any way  to hit you up email DM Morse code I'd love to  

برونو می‌گوید درو راهی برای ارسال ایمیل به شما وجود دارد. در حال

know more about your program fluent for life  now that's interesting I'm wondering why like  

some chats are coming through but some are not  I guess maybe maybe people are like sending me  

انجام است اما برخی از آنها نیستند. حدس می‌زنم شاید مردم مانند ارسال

a direct message or something like that I guess  that's how that's happening just send us an email  

پیام مستقیم یا چیزی شبیه به آن برای من باشند، حدس می‌زنم اینطوری اتفاق می‌افتد، فقط یک ایمیل به ما بفرستید

at info English anyone.com but if you have  any questions about fluent for Life uh you  

در info English any.com اما اگر سؤالی در مورد fluent for Life دارید اوه شما

can just post them here again I'm much better at  writing than speaking that's why I'm here on your  

می‌توانید دوباره آنها را اینجا پست کنید، من در نوشتن بسیار بهتر از صحبت کردن هستم، به همین دلیل است که من در کانال شما هستم،

channel your advice is are very practical thank  you now it's my pleasure remember advice is not  

توصیه شما بسیار کاربردی است، متشکرم، اکنون خوشحالم که توصیه‌ها

countable just like I've got some pasta in my  hand I've got some water I've got some advice  

قابل شمارش نیستند، درست مثل من ماکارونی در دست دارم مقداری آب دارم توصیه ای دارم

now if I want to talk about pieces of advice if  I want to count them like I got a good piece of  

حالا اگر بخواهم در مورد نصیحت ها صحبت کنم اگر بخواهم آنها را بشمارم مثل یک نصیحت خوب

advice like piece of advice like a piece of cake  that kind of thing so I got a good piece of advice  

نصیحت مانند نصیحت مانند یک تکه کیک  به همین دلیل من یک توصیه خوب

from a friend or you just say I got some advice  and this is just a common thing as you you learn  

از یک دوست گرفتم یا شما فقط می گویید توصیه ای دریافت کردم و این یک چیز معمولی است که شما یاد می گیرید

these examples like what's countable and what's  not so it's the same thing like information  

این مثال ها مانند آنچه قابل شمارش است و آنچه غیرقابل شمارش است  بنابراین همان چیزی است مانند اطلاعات

so I got some good information I got some good  advice I got a good piece of information a piece  

بنابراین من اطلاعات خوبی به دست آوردم نصیحت خوبی گرفتم اطلاعات خوبی گرفتم یک

of advice let me give you a piece of advice all  right let me give you like one one specific thing  

نصیحت به شما اجازه بدهید یک نصیحت به شما بدهم خیلی خوب اجازه دهید مانند یک چیز خاص به شما بگویم.

all right but it's my pleasure all right though  we enjoy these lessons it is time to save the  

این درس‌ها وقت آن است که صدا را ذخیره کنیم، به

voice all right looks like are we getting down  to the end it looks like we did Olympia says  

نظر می‌رسد که آیا ما تا انتها پایین می‌رویم، به نظر می‌رسد که ما انجام دادیم، المپیا می‌گوید

yes and right as we're getting to the end of  the lesson let's slow let's say all right so  

بله و درست همانطور که به پایان درس می‌رسیم، بیایید آهسته باشیم،

limpy says I told him to drink water yes so how  is that wait what are you guys doing to send me  

بگوییم خوب است، من به او گفتم که آب بنوشید بله، پس چطور است که صبر کنید بچه ها چه کار می کنید تا به من بفرستید

why are some of those chats coming through as uh  as it's like some of them are not coming through  

چرا برخی از آن چت ها به همان اندازه انجام می شود که انگار بعضی از آنها از طریق نمی آیند

and some of them are I don't know why that is now  I just re-installed the YouTube app on my phone I  

و برخی از آنها را نمی دانم چرا اکنون من برنامه YouTube را دوباره روی تلفنم نصب کردم

noticed the YouTube app does something very stupid  and it like takes up all of your phone storage and  

متوجه شدم که برنامه YouTube کار بسیار احمقانه‌ای انجام می‌دهد و مثل اینکه تمام فضای ذخیره‌سازی گوشی شما را اشغال می‌کند و

it like there's no way to delete it or at least  I couldn't find anything like the instructions  

مثل اینکه راهی برای حذف آن وجود ندارد یا حداقل من نمی‌توانم آن را حذف کنم. چیزی شبیه به دستورالعمل‌ها

online are like yeah just delete the app and  reinstall it what that's it's kind of a silly  

آنلاین پیدا کنید مثل این است که بله، فقط برنامه را حذف کنید و آن را دوباره نصب کنید، این یک

way to design an app but yes uh thank you very  much I will enjoy my nice uh little bit of water  

روش احمقانه   برای طراحی یک برنامه است، اما بله، خیلی متشکرم، من از کمی آب خوبم لذت خواهم برد.

over here I got a sports drink today too because  I'm there you go he is drinking water thanks now  

امروز هم ورزش بنوش چون من آنجا هستم تو برو او دارد آب می خورد الان متشکرم

here you would say thank God thank God not thanks  God if you're talking to God you're like thanks  

اینجا می گویید خدایا شکر خدا شکر نه خدا را شکر اگر با خدا صحبت می کنی مثل شکر

to you God but if I'm just like thanking God in  general I just say thank God thank God foreign

تو خدا هستم اما اگر من فقط به طور کلی خدا را شکر می‌کنم، فقط می‌گویم خدا را شکر خدا را شکر خارجی بله

yes feeling good all right well we've got time  for maybe like one or two more questions uh but  

احساس خوبی دارم، خیلی خوب، ما وقت داریم برای یکی دو سوال دیگر، آهان، اما

if you have questions about fluent for life or  Frederick or anything else like any programs  

اگر در مورد مسلط برای مادام العمر یا فردریک یا هر چیز دیگری مانند هر برنامه

you'd like to know about or if you have like you  know questions about pronunciation or whatever

دیگری سؤالی دارید. دوست دارم درباره تلفظ یا هر چیز دیگری سؤالاتی مانند شما بدانم یا اگر دارید سؤالاتی درباره تلفظ یا هر چیز دیگری دارید

and look at there goes another one like I stuck  all the time when I start speaking English but  

و به سؤال دیگری نگاه کنید مانند من همیشه وقتی شروع به صحبت کردن به زبان انگلیسی می‌کنم گیر کردم، اما

interestingly enough I always notice the mistakes  of non-native speakers to while they speak can you  

جالب است که همیشه متوجه اشتباهات غیر بومی‌ها می‌شوم. در حالی که آنها صحبت می کنند، می توانید

explain what kind of situation I'm in yes that's  a very common one actually so when you notice  

توضیح دهید که من در چه وضعیتی هستم، بله، این یک وضعیت بسیار رایج است، بنابراین وقتی متوجه می شوید

like native speakers or non-native speakers or  whatever make a mistake and this is a common thing  

مانند افراد بومی یا غیر بومی یا هر چیز دیگری اشتباه می کند و این یک چیز رایج است.

um it means you're like you're getting quite good  but you just haven't practiced enough yourself to  

مثل اینکه شما خیلی خوب می‌شوید، اما خودتان آنقدر تمرین نکرده‌اید که بتوانید از

use those things correctly so if you make mistakes  even though you notice other people and and some  

آن چیزها به درستی استفاده کنید، بنابراین اگر اشتباه کنید، حتی اگر متوجه افراد دیگر و برخی

of that like like you might like an example that  I used to make a mistake in Japanese I'd be like  

از آن‌ها مانند شما شوید، ممکن است مثالی را بپسندید که من قبلاً اشتباه در ژاپنی من می خواهم

like uh like I would say like like walking walking  at the park or whatever like the Japanese version  

بگویم مثل راه رفتن در پارک یا هر چیز دیگری شبیه نسخه ژاپنی

of that um but I would say it incorrectly because  that like the English version of it I was kind of  

آن ام اما اشتباه می گویم زیرا مانند نسخه انگلیسی آن به نوعی

thinking through the English grammar rather than  understanding it as a native and so a Japanese  

فکر می کردم. گرامر انگلیسی به جای اینکه آن را به‌عنوان یک بومی درک کند و بنابراین یک ژاپنی

person is like they're kind of thinking about  that grammar a little bit differently uh than I  

مثل این است که در مورد آن گرامر کمی متفاوت از من

would in English so again once I start learning  it the English way it becomes a lot easier but  

در انگلیسی فکر می‌کند، بنابراین وقتی دوباره شروع به یادگیری آن می‌کنم به روش انگلیسی بسیار زیاد می‌شود. ساده تر است اما

you still need to get lots of examples so  all the things that I cover I try to give  

شما هنوز باید مثال های زیادی به دست آورید، بنابراین همه چیزهایی را که من پوشش می دهم سعی می کنم

many examples of them but you still need like many  more and not just for me so it's really important  

نمونه های زیادی از آنها را ارائه کنم، اما شما هنوز هم به بسیاری از موارد دیگر نیاز دارید و نه فقط برای من، بنابراین واقعاً مهم است

probably like the my like favorite thing about  fluent for life is that it gives you so many  

احتمالاً مانند مورد مورد علاقه من در مورد مسلط زیرا زندگی این است که به شما

different Native examples we probably have like  a hundred different Native English speakers in  

مثال‌های مختلف بومی می‌دهد که احتمالاً صدها نفر از زبان‌های انگلیسی بومی مختلف را در

the program that are giving you audible like  you're listening to them or you're actually  

برنامه داریم که به شما صدای شنیدن می‌دهند، مثل اینکه در حال گوش دادن به آن‌ها هستید یا در واقع می‌بینید که

seeing different people giving explanations about  whatever but the point is that you're you're  

افراد مختلفی در مورد هر چیزی توضیح می‌دهند. نکته این است که شما دارید

kind of learning like a native it's simulating a  native environment but a much more efficient one  

مانند یک بومی یاد می‌گیرید، این یک محیط بومی را شبیه‌سازی می‌کند اما بسیار کارآمدتر است،

so it's not just like you being at somebody's  house it's like you being at someone's house  

بنابراین اینطور نیست که شما در خانه کسی هستید، مثل این است که در خانه کسی هستید.

with experts that are explaining how everything  works and so you learn it very quickly that way  

با کارشناسانی که توضیح می‌دهند چگونه همه چیز کار می‌کند و بنابراین شما خیلی سریع آن را یاد می‌گیرید   خیلی خب، بیایید

all right let's see all right and so now now like  Chad is like kind of coming back or not this is  

همه چیز را ببینیم و بنابراین اکنون مانند چاد مثل برگشتن یا نه این است

really weird I don't know why I didn't have chat  on my phone before uh and now we do uh Bruno says  

واقعاً عجیب است، نمی‌دانم چرا با تلفنم چت نکردم قبل از اوه و الان انجام می‌دهیم اوه برونو می‌گوید

besides getting lots of comprehensible input  what do you think uh uh when do you think we  

علاوه بر دریافت ورودی‌های قابل درک زیاد، چه فکر می‌کنید آه آه، فکر می‌کنید چه زمانی

should start speaking well it's just you you  start using things when you feel comfortable  

باید خوب صحبت کنیم، فقط شما هستید که وقتی احساس راحتی می‌کنید

with them remember like you don't get fluent in  the whole language you get fluent in individual  

از چیزهایی استفاده می‌کنید. مسلط به کل زبان شما به تک تک

words and phrases or grammar points whatever you  feel comfortable with so you can start speaking  

کلمات و عبارات یا نکات گرامری هر چیزی که با آن احساس راحتی می کنید مسلط هستید، بنابراین می توانید

at any time like if I'm teaching English to a  complete beginner and on the first day if I have  

هر زمان که بخواهید شروع به صحبت کنید، مثلاً اگر من انگلیسی را به یک مبتدی کاملاً مبتدی آموزش می دهم و در روز اول اگر بتوانم

them understand something and they start feeling  comfortable and they can understand it and use  

آن ها را بفهمند. چیزی و احساس راحتی می‌کنند و می‌توانند آن را بفهمند و

it confidently then they'll start speaking it but  they will speak that they will use that vocabulary  

با اطمینان از آن استفاده کنند، سپس شروع به صحبت کردن می‌کنند، اما صحبت می‌کنند که از آن واژگان استفاده می‌کنند

it doesn't mean they can use other things fluently  so usually what happens as you're learning you're  

این بدان معنا نیست که می‌توانند از چیزهای دیگر به روان استفاده کنند، بنابراین معمولاً چه اتفاقی می‌افتد. دوباره یاد می‌گیرید

trying to improve the vocabulary you already know  so you become fluent in that vocabulary and then  

سعی می‌کنید واژگانی را که قبلاً می‌دانید بهبود ببخشید بنابراین به آن واژگان مسلط می‌شوید و سپس

you expand your vocabulary as well but you maybe  not feel uh so confident about that yet so you  

دایره لغات خود را نیز گسترش می‌دهید، اما ممکن است هنوز در این مورد آنقدر اعتماد به نفس نداشته باشید، بنابراین   در مورد آن

think about like the like if you're trying to use  a new thing like usually you say this like all the  

فکر می‌کنید. سعی کنید از یک چیز جدید استفاده کنید، مثلاً معمولاً

time you say this but then you want to try saying  something different as soon as you understand it  

همیشه این را می‌گویید، اما می‌خواهید به محض اینکه آن را خوب فهمیدید، چیزی متفاوت بگویید،

really well then give it a try even if you make  a mistake doing that thing it's more because  

سپس آن را امتحان کنید، حتی اگر با انجام آن کار اشتباه کردید، بیشتر به این دلیل که

you're kind of nervous as it's a new thing but you  should be getting all of the uh like the testing  

شما یک جورهایی عصبی هستید زیرا این یک چیز جدید است، اما باید همه چیزهایی مانند آزمایش

and the practice and all of that by just getting  naturally varied review so just getting all of  

و تمرین و همه اینها را فقط با دریافت بازبینی طبیعی مختلف دریافت کنید، بنابراین فقط دریافت همه

the input you need the understandable messages of  real vocabulary and then hearing that in different  

ورودی‌هایی که به پیام‌های قابل فهم نیاز دارید. از واژگان واقعی و سپس شنیدن آن به

ways from different people so remember you can do  this by yourself or you can get someone like me to  

روش‌های مختلف از افراد مختلف، بنابراین به یاد داشته باشید که می‌توانید این کار را خودتان انجام دهید یا می‌توانید از شخصی مثل من بخواهید که

help you out all right if we have I think that's  everybody look at that we made it to the end and  

کمکتان کند اگر ما دارید، فکر می‌کنم همه به این نگاه می‌کنند که ما تا انتها کار کردیم. و

just in time it's time for lunch time for me to  get some food over here but thank you very much  

درست به موقع وقت ناهار است تا من اینجا غذا بیاورم، اما از شما بسیار

uh it's always my pleasure to come in and answer  these questions for people hopefully you're you're  

متشکرم  آه همیشه خوشحالم که بیایم و به این سؤالات برای مردم پاسخ دهم.

seeing now like okay if I can get fluent in one  word then I can probably get fluent in two words  

به یک کلمه مسلط شوم، سپس من احتمالاً می‌توانم به دو کلمه

in three words and four words and it just expands  from there because you're changing the way you  

در سه کلمه و چهار کلمه مسلط باشم و از آنجا گسترش می‌یابد، زیرا شما روش

learn all right so you're learning more with me  like an English speaker rather than learning like  

یادگیری خود را تغییر می‌دهید، بنابراین مانند یک انگلیسی‌زبان بیشتر با من یاد می‌گیرید. به جای یادگیری

a like an English student or whatever all right  so if you have any questions you can send us a  

مانند یک دانشجوی انگلیسی یا هر چیز دیگری، بنابراین اگر سؤالی دارید، می‌توانید به ما

mail at info englishanyone.com uh we're happy  to answer questions about like fluent for life  

ایمیلی به آدرس info englishanyone.com بفرستید، ما خوشحالیم  به سؤالاتی در مورد مانند مسلط برای زندگی پاسخ دهیم

I want to make a new video that explains more of  it but honestly I don't I'd love to know what what  

می‌خواهم یک ویدیوی جدید بسازم که بیشتر آن را توضیح می‌دهد، اما راستش من دوست ندارم بدانم چه

information is missing for people to explain the  program so if there's something you're like yeah  

اطلاعاتی برای مردم وجود ندارد که برنامه را توضیح دهند، بنابراین اگر چیزی وجود دارد، مثل اینکه بله،

what what does this do or how does it work or  something let me know because I'd love to make  

این چه کاری انجام می‌دهد یا چگونه کار می‌کند یا چیزی به من اجازه دهید می دانم زیرا من دوست دارم

like one video that just explains everything  and makes it much much easier for people to  

یک ویدیو را دوست داشته باشم که فقط همه چیز را توضیح دهد و درک آن را برای مردم بسیار آسان  می کند

understand because then they can join the  program and get one all right well that's  

زیرا در این صورت می توانند به برنامه بپیوندند و یکی را به

it have a fantastic day let's see and I think  that's it I'll see you in the next video bye-bye

خوبی دریافت کنند. شما را در ویدیوی بعدی می بینم خداحافظ