10 Phrasal Verbs That Will Impress Native English Speakers

hi there I'm Drew Badger the world's

سلام، من Drew Badger هستم،

first English Fluency Guide and I help

اولین راهنمای تسلط به زبان انگلیسی در جهان و به مردم کمک می کنم

people develop English fluency and

تسلط به زبان انگلیسی و

speaking confidence in simple easy steps

اعتماد به نفس صحبت کردن را در مراحل ساده و ساده

to become a successful speaker you must

برای تبدیل شدن به یک سخنران موفق

develop all seven of the essential

ایجاد کنند، شما باید هر هفت عادت ضروری

English fluency habits one of these

تسلط به زبان انگلیسی را توسعه دهید، یکی از این

habits is the ability to use

عادات توانایی است. برای استفاده از

conversational spoken English so you

مکالمه مکالمه انگلیسی به طوری که شما

sound natural like a native English

مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر طبیعی برسید

speaker and not like a robot so in this

و نه مانند یک ربات، بنابراین در این

video we'll look at 10 phrasal verbs

ویدیو به 10 فعل عبارتی نگاه می کنیم

that will help you sound much more

که به شما کمک می کند بسیار طبیعی تر به نظر برسید

natural use these instead the first one

از آنها استفاده کنید در عوض

is to sum up typically people will say

اولین مورد خلاصه کردن است. مردم

in summary which is something that's

به طور خلاصه می گویند که استفاده از آن چیزی است که

perfectly fine to use but to sum up is

کاملاً خوب است، اما

much more casual and conversational if

اگر

you're giving an example and saying

مثالی می زنید و می گویید

maybe I have one two or three things

شاید من یکی دو یا سه

that someone needs to do like I'm giving

کار دارم که کسی باید انجام دهد، خلاصه کردن آن بسیار معمولی و محاوره ای است.

a business presentation and i want to

یک ارائه تجاری و من می

say well at the end of this presentation

خواهم در پایان این ارائه

in summary you should do this or in

به طور خلاصه بگویم که شما باید این کار را انجام دهید یا به

summary here's my conclusion but i can

طور خلاصه نتیجه گیری من در اینجا است، اما می

just say more casually in conversation

توانم در مکالمه راحت تر بگویم

alee whether i'm in a business situation

که آیا من در یک گفتگو هستم یا خیر وضعیت تجاری

or in a casual friendly situation to sum

یا در یک موقعیت دوستانه معمولی به طور

up so let's say i'm even just on a trail

خلاصه، بنابراین فرض کنید من حتی در یک مسیر

hiking with some friends of mine and I

پیاده روی با تعدادی از دوستانم هستم و می

say okay guys we're going to go here and

گویم خوب بچه ها، ما می خواهیم به اینجا،

here and here so to sum up we're going

اینجا و اینجا برویم تا خلاصه کنیم. رفتن

to take a three-hour hike and visit

به پیاده‌روی سه ساعته و بازدید از

three different destinations to sum up

سه مقصد مختلف برای جمع‌بندی با

listen carefully to how this blends sum

دقت گوش کنید که چگونه این ترکیب‌ها جمع‌آوری جمع‌آوری

up sum up to sum up to sum up next to

به جمع‌آوری به جمع‌بندی بعد از رسیدن به رسیدن

catch on to catch on to catch on is the

به رسیدن به رسیدن به رسیدن به

same thing as saying become popular

آن چیزی است که می‌گوییم تبدیل شدن

typically people will talk about

معمولا مردم در مورد محبوب شدن چیزی صحبت می کنند،

something becoming popular like maybe a

مثلاً شاید یک

new business model or a new kind of food

مدل تجاری جدید یا نوع جدیدی از غذا،

some kind of food is catching on

نوعی غذا در

becoming popular is perfectly fine

حال محبوب شدن است، انگلیسی کاملاً خوب است

English that you can use but you will

که می توانید از آن استفاده کنید، اما اگر بتوانید

sound much more natural and

بسیار طبیعی تر و

conversational if you can say that

محاوره ای به نظر خواهید رسید. بگویید که

something is catching on to catch on

چیزی در حال جلب

listen carefully again to how this

توجه است و دوباره به دقت گوش کنید که چگونه این

blends to cat Shawn I've noticed that a

با گربه شاون ترکیب

new mobile game is catching on with kids

lately catch on catch on next you can

talk about dealing with something to

deal with to deal with whenever you have

می شود. هر وقت داری باهاش ​​برخورد کن

a problem and maybe you're trying to

یک مشکل و شاید شما در حال تلاش برای

solve that problem

حل آن مشکل هستید

or it's something that really you can't

یا چیزی است که واقعاً نمی توانید آن را

solve and you just have to wait for the

حل کنید و فقط باید منتظر بمانید تا

end of that thing to happen you are

پایان آن اتفاق بیفتد.

dealing with that problem so a typical

more advanced way of expressing this in

این در

again conversational English people do

انگلیسی‌های مکالمه‌ای مجدداً

use this as well is to endure so if you

از این نیز استفاده می‌کنند تا تحمل کنند، بنابراین اگر

are enduring something it just means you

چیزی را تحمل می‌کنید، به این معنی است که

have to have to solve that problem or

باید آن مشکل را حل

wait for something like you're in during

کنید یا منتظر چیزی باشید که شبیه به هنگام

a rainstorm because you're out golfing

طوفان باران هستید، زیرا در حال گلف هستید

and you really want to play but now you

و شما واقعاً می خواهید بازی کنید، اما اکنون

have to wait for the rain to pass so

باید منتظر بمانید تا باران بگذرد تا

your enduring something but you can talk

چیزی را تحمل کنید، اما می توانید در

about dealing with it as opposed to

مورد مقابله با آن صحبت کنید به جای

saying endure if you want to sound much

گفتن تحمل کردن اگر می خواهید

more casual and conversational so if

خیلی معمولی و محاوره ای به نظر

someone contacts you and you want to say

برسید، بنابراین اگر کسی با شما و شما تماس گرفت. میخوام بگم

you're busy because you have another

سرت شلوغه چون یه

thing that you're dealing with at the

چیز دیگه داری که فعلا باهاش ​​دست و پنجه نرم

moment you can use deal with so I'm

میکنی و می تونی از معامله استفاده کنی پس

sorry I can't help you right now I have

متاسفم که فعلا نمیتونم کمکت کنم

to deal with another problem I have to

باید با مشکل دیگه

deal with another problem to deal with

ای برخورد کنم با مشکل دیگری که باید

next in a similar way you can talk about

در مرحله بعدی با آن مقابله کرد به روش مشابهی که می توانید در مورد

figuring something out to figure out to

پیدا کردن چیزی صحبت کنید تا

figure out to figure out is another

بفهمید تا بفهمید، یکی دیگر

great phrasal verb and this just means

از فعل های عبارتی عالی است و این فقط به معنای

to solve something or try to understand

حل چیزی یا تلاش برای درک

a problem typically you will have

یک مشکل است که معمولاً چیزی خواهید داشت

something and again you can use to solve

و دوباره می توانید برای حل

a problem maybe we are in a business

یک مشکل از آن استفاده کنید. شاید ما در یک جلسه کاری هستیم

meeting and people will talk about well

و مردم در مورد آن خوب صحبت می کنند

there is a problem we have to solve or

مشکلی وجود دارد که باید حل کنیم یا

in a more casual and conversational wave

در یک موج معمولی و مکالمه ای تر

and say well this is something we must

و خوب می گویند این چیزی است که باید

figure out figure out so I'm having a

بفهمیم بنابراین من

problem at work and we don't really know

در محل کار مشکل دارم و ما واقعاً نمی دانیم

how to figure it out so we are trying to

چگونه آن را بفهمیم، بنابراین سعی می

figure out the problem or again we're

کنیم مشکل را کشف کنیم یا دوباره

trying to find the solution or to solve

سعی می کنیم راه حلی پیدا کنیم یا

something but more casually and

چیزی را حل کنیم، اما به طور معمولی و

conversationally to figure something out

محاوره ای تر برای یافتن چیزی

to figure out next to get away with to

برای کشف بعدی برای به دست آوردن آن هستیم. دور با

get away with listen carefully to how

برای دور شدن با دقت گوش کنید که چگونه

this blends get away with get away with

این ترکیبی است

get away with get away with when you get

که

away with something you're cheating or

با چیزی که در حال تقلب یا

tricking the system in some way so maybe

فریب دادن سیستم هستید خلاص می شوید، بنابراین

you are maybe taking a test and the

ممکن است در حال انجام تست باشید و تی

other students in your class or have

سایر دانش‌آموزان کلاس شما یا

actually studied and they're doing well

واقعاً درس خوانده‌اند و آنها خوب عمل می‌کنند

and you're sitting and taking the test

و شما نشسته‌اید و امتحان

but you're using a little note that

می‌دهید، اما از یک یادداشت کوچک استفاده

tells you all of the answers and if the

می‌کنید که همه پاسخ‌ها را به شما می‌گوید و اگر

teacher does not catch you then you get

معلم شما را نگرفت پس شما از

away with

eating so you can get away with if you

خوردن دوری کنید تا بتوانید از او دور شوید اگر از

think physically about a person that's

نظر جسمی به شخصی فکر می کنید که

maybe walking with something and then

ممکن است با چیزی راه می رود و سپس

they leave an area they are trying to

منطقه ای را ترک می کند که می خواهد از

get away with so they are leaving with

آن فرار کند، بنابراین با چیزی ترک می

something so in this case they're

کند، بنابراین در این مورد با چیزی

leaving with a good score so you can

ترک می کند. نمره خوب، بنابراین شما

always take a physical idea from a

همیشه می توانید یک ایده فیزیکی از یک

phrasal verb and take it to a more

فعل عبارتی بگیرید و آن را به یک

figurative idea of in the case like this

ایده مجازی تر ببرید، در موردی مانند این،

to cheat on something to get away with

تقلب در چیزی برای فرار از

next is to bring up to bring up when you

آن، در مرحله بعد این است که وقتی

bring something up you're introducing or

چیزی را مطرح می کنید، آن را مطرح کنید تا مطرح کنید. شما

mentioning something typically in a

معمولاً در یک مکالمه چیزی را معرفی یا ذکر می‌کنید،

conversation like a friend of mine

مثلاً یکی از

brought up an idea about how we can

دوستانم ایده‌ای در مورد اینکه چگونه

market something at the business meeting

می‌توانیم چیزی را در جلسه کاری بازاریابی کنیم، مطرح کرد،

but if you think about the physical

اما اگر به

origin of this think about yourself

منشأ فیزیکی آن فکر می‌کنید به خودتان فکر کنید

maybe standing in an ocean and you put

که شاید در یک اقیانوس ایستاده‌اید و شما قرار دادن

your hand down under the water to bring

دستت را زیر آب پایین بیاور

up something that's under the water so

تا چیزی را که در زیر آب است بالا

maybe something is sitting on the bottom

بیاوری تا شاید چیزی در ته اقیانوس نشسته باشد

of the ocean and you pick it up you are

و تو آن را بردارید و دارید

bringing something up I brought up an

چیزی را بالا بیاورید

interesting point at the meeting today I

من امروز در جلسه به نکته جالبی اشاره کردم.

brought up an interesting point at the

به

meeting today next to give up and listen

جلسه امروز اشاره کنید تا تسلیم شوید و با دقت گوش دهید

carefully to how this blends to give up

که چگونه این ترکیب می شود تسلیم شدن

to give up to give up when you give up

برای تسلیم شدن برای تسلیم شدن وقتی تسلیم می

it just means you quit and again it's

شوید فقط به این معنی است که ترک می کنید و دوباره

perfectly fine to say that you're

کاملاً خوب است که بگویید در حال

quitting when maybe you don't want to

ترک سیگار هستید در حالی که شاید این کار را نکنید. دیگر نمی‌خواهم

play a game anymore like you're in the

یک بازی انجام بدهی، مثل اینکه در

middle of playing a game of Monopoly or

وسط بازی مونوپولی

a game of soccer and you're losing very

یا فوتبال هستید و خیلی

badly you can just say okay I give up I

بد می‌بازید، فقط می‌توانید بگویید خوب من تسلیم می‌شوم من

give up and again it just means that

تسلیم می‌شوم و دوباره به این معنی است که

you're quitting something you don't want

شما در حال ترک کاری هستید که دیگر نمی خواهید

to do it anymore and you can give up

آن را انجام دهید و می توانید از

anything maybe you could give up in a

هر کاری صرف نظر کنید، شاید در یک

business situation you could give up

موقعیت تجاری از

trying to acquire another company or you

تلاش برای به دست آوردن یک شرکت دیگر صرف نظر کنید یا

could give up a particular business

می توانید یک سرمایه گذاری تجاری خاص یا حتی یک کسب و کار را رها کنید.

venture or even a particular strategy

استراتژی خاصی

maybe that you're trying to do for your

ممکن است که شما در حال تلاش برای آن هستید برای شرکت خود انجام دهید،

company but you could give up and to say

اما می توانید تسلیم شوید و بگویید بسیار

okay we're not going to do that anymore

خوب، ما دیگر این کار را انجام نمی

so we're going to stop doing this thing

دهیم، بنابراین ما این کار را متوقف می کنیم

and maybe find something else so it's

و شاید چیز دیگری پیدا کنیم، بنابراین

the same thing as saying to quit but

این همان چیزی است که بگوییم ترک کن، اما

again it sounds much more native and

دوباره به نظر می رسد خیلی بومی تر و

conversational to give up to give up

محاوره ای تر برای رها کردن برای تسلیم شدن

next to put off to put off listen

بعد برای به تعویق انداختن برای به تعویق انداختن

carefully again to how this blends

دوباره با دقت گوش کنید که چگونه این ترکیب می

because the T becomes more of a d sound

شود زیرا T بیشتر به یک صدای d تبدیل می

hood Dolph put off put off when you put

شود وقتی

something off it means you're delaying

چیزی را به تعویق می اندازید دلف به تعویق می افتد به این معنی است که دارید تاخیر می کنید

that thing if you think about physically

این چیزی است که اگر فکر می کنید به طور

taking something in your hand that's

فیزیکی چیزی را در دست خود بگیرید که

sitting on a table and moving it to

روی میز نشسته است و آن را به

another location you're putting it off

مکان دیگری منتقل کنید،

to the side or putting it off in a

آن را به کناری می گذارید یا در

different place in the same way maybe

جای دیگری قرار می دهید به همان شیوه ممکن است

you're doing your homework and you're

شما این کار را انجام دهید. تکالیف درسی و

feeling lazy you don't want to do it so

احساس تنبلی می‌کنید، نمی‌خواهید آن را انجام دهید، بنابراین

you're going to put off your homework or

می‌خواهید تکالیف خود را به تعویق بیندازید

put something off for another date so

یا کاری را به تاریخ دیگری موکول کنید، بنابراین

maybe we have a picnic we're going to

شاید ما یک پیک نیک داشته باشیم، آن را به

put it off we're going to delay that

تعویق بیندازیم. به تأخیر انداختن آن

thing and have it at another time to put

چیز و داشتن آن در زمان دیگری برای به تعویق

something off so you always have to come

انداختن چیزی تا همیشه داشته باشید

back to that thing again it's maybe

اگر دوباره به آن موضوع برگردید، شاید

something you would do if you're

کاری باشد که اگر معطل می‌کنید، انجام می‌دهید،

procrastinating which means that you're

به این معنی که منتظر هستید، اکنون

waiting you don't want to do something

نمی‌خواهید کاری را انجام دهید،

now typically something you don't want

معمولاً کاری که

to do like your homework or your taxes

نمی‌خواهید انجام دهید، مانند تکالیف یا مالیات‌هایتان.

or exercising or whatever but you will

یا ورزش کردن یا هر چیز دیگری، اما

come back and do that thing later so

شما برمی‌گردید و بعداً آن کار را انجام

you're putting it off until another time

می‌دهید، بنابراین اگر می‌خواهید در مورد لغو چیزی صحبت کنید، آن را به زمان دیگری

to put off next if you want to talk

about canceling something this is to

موکول می‌کنید.

call something off we called off the

meeting we called off the appointment we

قرار ملاقاتی

called off any situation where we

را که ما

decided just not to have it so if you

تصمیم گرفتیم آن را نداشته باشیم لغو کردیم، بنابراین

put something off it means again you're

اگر چیزی را به تعویق بیندازید به این معنی است که دوباره

delaying that activity until another

آن فعالیت را به زمان دیگری به تعویق می‌اندازید،

time but if you want to call something

اما اگر می‌خواهید چیزی

off this means that you're deciding to

را لغو کنید، به این معنی است که شما تصمیم به

cancel it so maybe you thought you were

لغو آن دارید. بنابراین شاید فکر می کردید

going to have a meeting but it was

که قرار است جلسه ای داشته باشید، اما

called off because of weather or maybe

به دلیل آب و هوا لغو شد یا شاید

the sporting event was called off due to

رویداد ورزشی به

a thunderstorm so again instead of

دلیل رعد و برق لغو شد، بنابراین دوباره به جای به

delaying it you're canceling it

تاخیر انداختن آن، آن را به طور کامل لغو می کنید تا تماسی را لغو کنید.

completely to call something off to call

something off and finally just a fun one

چیزی شروع کردم و در نهایت فقط یک سرگرمی بود

i thought i would throw in here and this

که فکر می کردم اینجا می اندازم و

is to make out to make out people will

این برای این است که بفهمم مردم

typically talk about making out with

معمولاً در مورد معاشرت کردن با کسی صحبت می کنند

someone maybe you're kissing that person

شاید شما آن شخص را می بوسید

but it's very passionate and maybe

اما بسیار پرشور است و شاید

you're touching a little bit more than

شما در حال لمس کردن هستید کمی بیشتر

just kissing or maybe even a lot more

از بوسیدن یا شاید حتی خیلی بیشتر

depending on the person but this is

بسته به شخص، اما این به

instead of using the word kiss so if you

جای استفاده از کلمه بوسه است، بنابراین اگر می

want to talk with your friends and say

خواهید با دوستان خود صحبت کنید و بگویید

oh I kissed somebody this is instead

اوه من کسی را بوسیدم، این به جای این است که

talking about making out so you're

در مورد این صحبت کنید تا شما را بشناسید.

really talking about the same thing as

واقعاً در مورد

kissing but this is a way that native

بوسیدن صحبت می‌کنم، اما این راهی است

speakers would actually describe it I

که بومی‌ها واقعاً آن

made out with someone I was making out

with someone well that's the end of this

lesson I hope you have enjoyed it be

sure to like this video and subscribe to

را توصیف می‌کنند. این ویدیو را ببینید و در کانال یوتیوب

the English anyone

انگلیسی هر کسی مشترک شوید

youtube channel so you can receive

تا بتوانید

notifications when we release new videos

هنگام انتشار ویدیوهای جدید اعلان دریافت کنید و

finally watch this important video to

در نهایت این ویدیوی مهم را تماشا کنید

learn about all seven of the essential

تا در مورد هفت عادت ضروری

English fluency habits or click on the

تسلط به زبان انگلیسی

link in this video or on the link in the

بیاموزید یا روی پیوند موجود در این ویدیو کلیک کنید. پیوندی که در

description below this video to take our

توضیحات زیر این ویدئو برای شرکت در

free English fluency quiz it will tell

آزمون رایگان تسلط انگلیسی ما وجود دارد، دقیقاً به

you exactly what to do right now to

شما می گوید که در حال حاضر چه کاری انجام دهید تا از امروز

start seeing real improvement in your

شاهد پیشرفت واقعی در

English fluency and speaking confidence

تسلط به زبان انگلیسی و اعتماد به نفس صحبت کردن خود باشید.

today