English Addict - live stream - Ep 120 / Sunday 25th October 2020 / What was your best year?

yes i know i'm late before anyone says mr  duncan you're late you naughty man yes i know  

بله میدونم دیر اومدم قبل از اینکه کسی بگه آقای دانکن تو دیر اومدی ای مرد شیطون بله

i am a few minutes late for which i apologize  but i am here yes we are all together once again  

میدونم   چند دقیقه دیر اومدم و از این بابت معذرت میخوام اما اینجا هستم بله دوباره همه با هم

it is sunday it is a fun day it is time to improve  your english yes this is english addict coming to  

هستیم   یکشنبه است جالب است روز آن است که انگلیسی خود را بهبود بخشید بله این معتاد انگلیسی است که می آید

you live from the birthplace of the english  language which just happens to be england

شما از زادگاه انگلیسی زبان زندگی می کنید که اتفاقاً انگلیس است

i know i'm late before anyone says mr duncan  you naughty man you are late i am here now did  

، می دانم که دیر شده ام قبل از اینکه کسی بگوید آقای دانکن . حالا

you remember to change your clocks i almost  forgot but i did manage to remember so now  

یادت رفت ساعتت را عوض کنی من تقریباً فراموش کردم اما یادم آمد، بنابراین

it is 10 minutes past 2 o'clock in the uk just  in case you are one of those people who has to  

الان ساعت 2 و 10 دقیقه در انگلستان است، فقط اگر شما از آن دسته افرادی هستید که

change their clock as well have you done it or  did you forget but now it is ten minutes past two  

مجبورند ساعت خود را هم تغییر دهند. این کار را انجام دادی یا فراموش کردی اما الان ساعت دو و ده دقیقه است

i know some people are going to think mr duncan  you are late but i'm not late it is ten past two  

. می‌دانم که برخی فکر می‌کنند آقای دانکن، شما دیر کرده‌اید، اما من دیر

here in the uk greenwich mean time g m t not  british summer time because now we have said  

نشده‌ام، ساعت دو و نیم است. زیرا اکنون ما

goodbye to british summer time  and we have we are saying hello to  

با زمان تابستان بریتانیا خداحافظی کرده‌ایم و w را داریم دارم به

greenwich mean time i know it's all very confusing  it confuses me to be honest every year so many  

گرینویچ سلام می‌کنم، یعنی می‌دانم همه چیز بسیار گیج‌کننده است. صادقانه بگویم هر سال بسیاری از

people complain about this they say why why do  we have to keep changing the clocks every year  

مردم از این موضوع شکایت می‌کنند و می‌گویند چرا باید هر سال ساعت‌ها را عوض کنیم.

so first of all i suppose i should explain what  all of this is about we have british summer time  

پس اول از همه فکر می‌کنم باید توضیح دهید که همه اینها در مورد چیست که ما وقت تابستانی بریتانیا داریم

there it is can you see it there on the screen  right now british summer time often referred to as  

آنجاست، آیا می‌توانید آن را در صفحه نمایش ببینید  در حال حاضر زمان تابستانی بریتانیا اغلب به عنوان   bst نامیده می‌شود

bst and we have gmt which is greenwich mean time  and that is what we are using now we have gone  

و ما gmt داریم که میانگین زمان گرینویچ است و این همان چیزی است که اکنون از آن استفاده می‌کنیم. ما

from british summer time to greenwich mean  time so in the summer the clocks go forward  

از زمان تابستانی بریتانیا به زمان گرینویچ رفته‌ایم، بنابراین در تابستان ساعت‌ها

by one hour and in winter they go back by one hour  and many people refer to this as daylight saving  

یک ساعت به جلو می‌روند و در زمستان یک ساعت به عقب برمی‌گردند و بسیاری از مردم به این زمان به‌عنوان زمان صرفه‌جویی در نور روز یاد می‌کنند که

time now here in the uk this originally started  as a way of giving people extra daylight  

اکنون اینجا در بریتانیا در ابتدا به این صورت شروع می‌شود. راهی برای دادن نور اضافی به مردم

so they could travel safely on the roads i'm  not joking you can look it up so what is the  

تا بتوانند با خیال راحت در جاده‌ها سفر کنند، شوخی نمی‌کنم، شما می‌توانید آن را جستجو کنید، بنابراین چه

greenwich meridian well that is the line it  is the reference line which divides the days  

چاه نصف النهار گرینویچ است، آن خط، آن خط مرجع است که روزها   را

from each other the difference between each  time zone begins at the greenwich meridian line  

از eac جدا می‌کند. h دیگر تفاوت بین هر منطقه زمانی از خط نصف النهار گرینویچ شروع

which is the line you can see there going down  the center and the difference between each time  

می‌شود. این خطی است که می‌توانید آنجا را ببینید که به سمت پایین می‌رود مرکز و تفاوت بین هر

zone begins at the greenwich meridian  line so things that are ahead over here  

منطقه زمانی از خط نصف النهار گرینویچ شروع می‌شود، بنابراین چیزهایی که در اینجا جلوتر

are plus and things that are behind are minus and  that is how we get the time zones so that line  

هستند، مثبت و چیزهایی هستند. که عقب هستند منهای هستند و به این ترتیب مناطق زمانی را بدست می آوریم، به طوری که خط

signifies the difference between one day and the  next so behind is earlier and ahead is later so  

نشانگر تفاوت بین یک روز و روز بعدی است، بنابراین عقب زودتر است و جلوتر، بنابراین

if you are ahead of the greenwich meridian  line you are ahead of that particular time  

اگر جلوتر از خط نصف النهار گرینویچ هستید، از آن خاص جلوتر هستید. زمان

some people are maybe an hour ahead maybe two  hours ahead maybe 10 hours ahead perhaps 11 11  

بعضی از مردم شاید یک ساعت جلوتر باشند، شاید دو ساعت جلوتر باشند، شاید 10 ساعت جلوتر باشند، شاید 11 11

hours ahead of course you can also be behind  as well for example people in south america  

ساعت جلوتر باشند، البته شما همچنین می توانید عقب باشید همچنین برای مثال مردم آمریکای جنوبی

and the united states you can say that they  are behind so they are on that side of the line  

و ایالات متحده می توانید بگویید که آنها عقب هستند بنابراین در آن سمت خط

ahead tends to be countries that are in  asia and of course australia as well so  

روبه‌رو، کشورهایی هستند که در آسیا و البته استرالیا هستند، بنابراین

that is why we have that particular line and  the line itself happens to run through london  

به همین دلیل است که ما آن خط خاص را داریم و خود خط اتفاقاً اجرا می‌شود.

we have a very famous place called the greenwich  observatory which of course is where the line  

ما یک مکان بسیار معروف به نام رصدخانه گرینویچ داریم که البته جایی است که خط

passes directly through and there it is oh  there it is over there the greenwich meridian  

مستقیماً از آن می گذرد و اوه آن طرف خط نصف النهار گرینویچ است،

line so that is the reason why we have time zones  and this particular line is the center of that  

بنابراین به همین دلیل است که ما مناطق زمانی و این خط خاص را داریم. مرکز آن

greenwich meridian lion you can actually visit  london and you can go to a very special place  

شیر نصف النهار گرینویچ است که می‌توانید در واقع از لندن دیدن کنید و می‌توانید به مکان بسیار ویژه‌ای بروید   به

called the greenwich observatory and there  you will be able to stand on either side of  

نام رصدخانه گرینویچ و در آنجا می‌توانید در دو طرف

greenwich mean time so you can have one  foot in the past and one foot in the future  

میانگین زمان گرینویچ بایستید تا بتوانید یک پای خود را در گذشته داشته باشید. و یک پا در آینده

not literally of course so we are talking  about time zones some people are behind  

البته نه به معنای واقعی کلمه، بنابراین ما در مورد مناطق زمانی صحبت می‌کنیم که برخی از مردم عقب هستند

and some people are ahead depending on where  you are in the world so if you are watching  

و برخی افراد جلوتر هستند بسته به اینکه در کجای دنیا هستید، بنابراین اگر

in south america brazil perhaps argentina chile  you will be behind so it will be morning there  

در آمریکای جنوبی برزیل، شاید آرژانتین شیلی ، عقب خواهید بود. بنابراین آنجا صبح خواهد بود

and if you are watching in asia maybe  malaysia hong kong vietnam it will be ahead

و اگر در آسیا تماشا می‌کنید شاید مالزی هنگ‌کنگ ویتنام جلوتر باشد،

i don't know about you but i am really sick  and tired every year of having to explain  

من در مورد شما نمی‌دانم اما من واقعاً مریض و خسته هستم نیاز به توضیح دادن

this nobody likes this you see no one likes  changing their clocks because it always causes  

این را هیچ کس این را دوست ندارد، می بینید که هیچ کس دوست ندارد ساعت خود را تغییر دهد زیرا همیشه

a lot of confusion however the good thing  is we get an extra hour in bed so today i  

باعث سردرگمی زیادی می شود، اما خوبی این است که ما یک ساعت بیشتر در رختخواب می مانیم، بنابراین

was able to stay in bed for an extra hour and  to be honest with you i really did enjoy it  

امروز  توانستم یک ساعت اضافی در رختخواب بمانم. و صادقانه بگویم، من واقعاً از آن لذت بردم

we are talking about food today one of the things  one of the many things we are talking about also  

امروز در مورد غذا صحبت می کنیم یکی از چیزهایی که در مورد آن صحبت می

yes we will be playing the sentence game as well a  lot of people love playing along with the sentence  

کنیم   بله، ما بازی جمله را نیز انجام خواهیم داد بسیاری از مردم دوست دارند در کنار آن بازی کنند.

game so i hope you will enjoy that too yes we  have once again made it all the way to the end  

بازی جملات   بنابراین امیدوارم شما هم از آن لذت ببرید بله، ما بار دیگر به

of another weekend and of course by  that the end of another week it's

پایان یک آخر هفته دیگر رسیدیم و البته تا پایان یک هفته دیگر

sunday

یکشنبه

there are supposed to be captions but there aren't  any there are no captions still i'm very sorry  

است، قرار است زیرنویس‌هایی وجود داشته باشد اما وجود ندارد. هنوز زیرنویسی وجود ندارد من بسیار متاسفم

about that i don't know why there are no captions  it is really starting to annoy me very much

برای اینکه نمی‌دانم چرا زیرنویسی وجود ندارد، واقعاً شروع به آزارم می‌کند

still no captions so if you are expecting live  captions i'm ever so sorry there are no live  

هنوز هم بدون شرح

captions you can try to get them maybe press c  on your keyboard perhaps you can shout out of the  

زیرنویس‌های زنده   که می‌توانید برای دریافت آن امتحان کنید ممکن است c  را روی صفحه‌کلید خود فشار دهید، شاید بتوانید از پنجره فریاد بزنید

window or maybe you can complain to youtube you  can say please youtube can we please have our live  

یا شاید بتوانید به یوتیوب شکایت کنید، می‌توانید بگویید لطفاً یوتیوب می‌توانیم لطفاً زیرنویس‌های زنده   خود

captions back again because we miss them ever so  much oh we are going to have a look at the cowls  

را دوباره بازگردانیم زیرا ما همیشه برای آنها خیلی تنگ شده‌ایم. به گاوها نگاه کنید

today a lot of people last week can i say thank  you very much for your lovely messages last week  

امروز بسیاری از افراد در هفته گذشته می‌توانم بگویم  از پیام‌های دوست‌داشتنی‌تان در هفته گذشته بسیار متشکرم

concerning the cows can we see more of the cows  well guess what we will be taking a look at  

در مورد گاوها، آیا می‌توانیم گاوهای بیشتری را ببینیم خوب حدس بزنید که به چه چیزی نگاه خواهیم کرد

not the cows at the back of the house there are  some other cows living in a field very close to  

نه به گاوهای پشت سر از خانه، گاوهای دیگری در مزرعه‌ای بسیار نزدیک به

where i live and we will be taking a look at  those later on so we are taking a look at the  

محل زندگی من زندگی می‌کنند و ما بعداً نگاهی به آن‌ها خواهیم انداخت، بنابراین

the cows a little bit later on for those who are  

کمی بعد برای کسانی که

bovine fanatics and i know  there are many of you out there  

متعصب گاو هستند نگاهی به گاو خواهیم داشت. و من می‌دانم که بسیاری از شما در آنجا هستید،

including mr steve who appears to have fallen in  love with the cows at the back of the house hey  

از جمله آقای استیو که به نظر می‌رسد عاشق گاوهای پشت خانه شده است هی

guess what autumn is here oh look at that now that  is actually a view outside the window right now  

حدس بزنید پاییز اینجا چیست، اوه اکنون به آن نگاه کنید که در واقع نمای بیرون از پنجره است.

so we are looking outside you can see some  of the trees are now starting to change color  

بنابراین ما به دنبال خارجی هستیم می‌توانید ببینید که برخی از درخت‌ها اکنون شروع به تغییر رنگ کرده‌اند   با فرا

as autumn arrives and we are all getting used  to the short days the days are much shorter now  

رسیدن پاییز و همه ما به روزهای کوتاه عادت کرده‌ایم که روزها اکنون بسیار کوتاه‌تر شده‌اند

so in a few days from now it will be dark  at around about 3 30 in the afternoon  

بنابراین در چند روز دیگر هوا تاریک می‌شود در حدود 3 30 اینچ بعدازظهر

so during the winter months the days become  very short indeed and that is what is happening  

بنابراین در طول ماه‌های زمستان، روزها واقعاً بسیار کوتاه می‌شوند و این همان چیزی است که

here in the uk so certain parts of the world  are now going to enjoy their summer months  

اینجا در بریتانیا اتفاق می‌افتد، بنابراین بخش‌های خاصی از جهان اکنون از ماه‌های تابستان خود لذت می‌برند

meanwhile here in england we are having  our autumn closely followed by winter  

در همین حال اینجا در انگلیس، ما پاییز خود را از نزدیک پشت سر می‌گذاریم و زمستان را دنبال می‌کنیم.

yeah i i don't know if i like that to be honest  i'm not sure to be honest hello to the live chat  

بله، من نمی دانم که آیا آن را دوست دارم یا نه صادقانه بگویم مطمئن نیستم صادقانه بگویم سلام به چت زنده

nice to see you here today it's a bit like it's a  little bit like mission control you know when nasa  

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم، کمی شبیه به کنترل ماموریت است که می دانید هنگام

are sending up their space rockets to orbit  for example the moon or maybe maybe a space  

اعزام ناسا   موشک‌های فضایی آن‌ها برای چرخش به دور مثلاً ماه یا شاید یک

rocket that is going off to explore  even more distant planets such as mars  

موشک فضایی   که برای کاوش در سیارات دورتر مانند مریخ

that's what it's like here i've got screens  monitors all sorts of devices in front of me  

and i hope it's all working i will keep my fingers  crossed that everything works all right today  

می‌رود. این همه است کار می‌کنم، همه چیز امروز درست کار می‌کند.

thank you for joining me so many nice people here  

متشکرم که به من ملحق شدی خیلی از افراد خوب اینجا

on the live chat one of the reasons why i love  doing this is there are lots of lovely live  

در چت زنده یکی از دلایلی که باعث می‌شود این کار را انجام دهم این است که گپ‌های زنده دوست‌داشتنی زیادی وجود دارد.

chatters hello to the live chat i hope you  are feeling good oh guess what luis mendes

سلام به چت زنده من امیدوارم احساس خوبی داشته باشید اوه حدس بزنید لوئیس مندز

louis mendes guess what you are first on  today's live chat i don't know why i always  

لوئیس مندز حدس بزنید اولین نفر در چت زنده امروزی چه هستید، نمی دانم چرا همیشه

feel so excited by the live chat when i see  you there my heart glows it warms the cockles  

وقتی می بینم شما آنجا را می بینم از گپ زنده خیلی هیجان زده می شوم.

of my heart it really does so i'm glad to see  you here today i hope you've had a good week  

واقعاً اینطور است، بنابراین خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم، امیدوارم هفته خوبی

yes it is yet another crazy week on this planet as  we all come to terms with our new ways of living  

را سپری کرده باشید.

that's all i'm saying oh by the way did you  see my video during the week there is a new  

با گفتن آه، اتفاقاً ویدیوی من را در طول هفته دیدید، یک

video on my youtube channel with captions there is  a new video where i'm walking around much wenlock  

ویدیو  جدید در کانال یوتیوب من با شرح وجود دارد، یک ویدیوی جدید وجود دارد که در آن خیلی در حال قدم زدن هستم

taking a look around the streets and in that video  i talk about the way in which we are all getting  

به اطراف خیابان ها نگاه می کنم و در آن ویدیو  درباره آن صحبت می کنم راهی که همه ما در حال

used to the new normal the new normal that is the  phrase that many people are using at the moment  

عادت کردن به آن هستیم e new normal عبارتی است که بسیاری از مردم در حال حاضر از آن استفاده می کنند.

one big change that's happened very near to  where i live in wales they are now having  

یک تغییر بزرگ که بسیار نزدیک به جایی که من در ولز زندگی می کنم رخ داده است، آنها اکنون در ولز در حال

complete lockdown in wales so that is what is  happening there for 16 days they are in complete  

قرنطینه کامل هستند، به طوری که این همان چیزی است که برای 16 روز در آنجا اتفاق می افتد.

lockdown in wales fortunately you look here in  much wenlock we have no restrictions of course  

در ولز در قرنطینه کامل   هستید، خوشبختانه شما اینجا را در خیلی ونلاک نگاه می‌کنید، ما هیچ محدودیتی نداریم،

there are basic rules such as wearing  your face mask when you go into a shop  

البته   قوانین اساسی مانند پوشیدن  ماسک صورت هنگام رفتن به مغازه وجود دارد

uh but but yes that's it really that's the  only rule we have to be careful of and be  

اوه، اما بله واقعاً این تنها قانونی است که باید رعایت کنیم. مراقب باشید و حواستان

aware of and of course the usual  rule of social distancing keeping  

به قانون معمول فاصله‌گذاری اجتماعی و البته رعایت فاصله

two meters apart and we all know why hello  maria oh maria i'm saying hello to marina  

دو متری از هم باشد و همه ما می‌دانیم که چرا سلام ماریا اوه ماریا

also louisa is here olga hello olga i don't know  why it seems like a long time since i saw you  

من به مارینا سلام می‌کنم. مثل خیلی وقته که تو رو دیدم

it feels like a very long time since you  were here hello also to v tess hello v tess  

خیلی وقته که اینجا نبودی سلام به تس سلام و تس

nice to see you back as well hailey quang  is here i believe you are watching in

خوشحالم که برگشتمت و هیلی کوانگ اینجا اینجاست،

vietnam i think so

فکر می کنم در ویتنام تماشا می کنی.

hello also tuan you win and beatrice oh jimmy  from hong kong hello jimmy from hong kong i  

تو و بئاتریس اوه جیمی از هنگ کنگ سلام جیمی از هنگ کنگ،

hope everything is all right there lots of things  going on at the moment in that part of the world  

امیدوارم همه چیز درست باشد در حال حاضر در آن نقطه از جهان اتفاقات زیادی در حال وقوع است.

mr mohammed shosha hello mr mohammed shosha  nice to see you here lolly lolly trung  

trung

tomek is here hello tomic nice to  see you here today we are going to  

tomek اینجاست سلام تومیک خوشحال می‌شوم امروز شما را اینجا می‌بینم، می‌خواهیم

be talking about a particular subject this  is something i wanted to talk about today  

درباره موضوع خاصی صحبت کنیم، این چیزی است که می‌خواستم امروز درباره آن صحبت کنم   به

as a way of hopefully cheering ourselves up let's  face it we all need cheering up at the moment  

عنوان راهی برای خوشحال کردن خودمان.

so i thought today we would talk about the  past in a positive way so when we think about  

بنابراین فکر می‌کردم امروز درباره گذشته به شیوه‌ای مثبت صحبت می‌کنیم، بنابراین وقتی

the past maybe you think about a certain  period of your time when things changed  

به گذشته فکر می‌کنیم ممکن است به دوره خاصی از زمان خود فکر کنید که همه چیز تغییر کرده است

or maybe perhaps when something nice happened so  one of the things we will be looking at later when  

یا شاید زمانی که اتفاق خوبی افتاده است، بنابراین یکی از چیزهایی است که ما به دنبال آن هستیم. بعداً

mr steve joins us yes mr steve will be here  today definitely we are looking at your best  

آقای استیو به ما ملحق شد بله آقای استیو اینجا خواهد بود  قطعاً ما به دنبال بهترین سال شما هستیم،

year a memorable year that means something to you  and we will be looking at words connected to it  

سالی به یاد ماندنی که برای شما معنی دارد و کلمات مرتبط با آن را بررسی خواهیم

as well and the sentence game i hope you are here  because the clocks have changed as i mentioned  

کرد   خوب است و بازی جمله امیدوارم اینجا باشید زیرا همانطور که

at the start of today's live stream it is now  25 minutes past two greenwich mean time g m t

در ابتدای پخش زنده امروز ذکر کردم ساعتها تغییر کرده است  اکنون 25 دقیقه از دو گذشته است میانگین زمان گرینویچ g m t

confused we're all confused everything is very  confusing at the moment and of course in just  

گیج شده همه ما گیج هستیم همه چیز در حال حاضر بسیار  گیج کننده است و البته فقط

i think it's 10 days from now we have  the presidential election taking place  

فکر می‌کنم تا 10 روز دیگر ، انتخابات ریاست‌جمهوری

in the united states who will be the  winner of that will it be joe or donald

در ایالات متحده برگزار می‌شود   که برنده آن خواهد بود، جو یا

i bet you can't wait to find out the  answer to that we also have racer irene  

دونالد، شرط می‌بندم که نمی‌توانید منتظر باشید تا پاسخ آن را بیابید. ما همچنین مسابقه‌ای داریم irene

marcia hello martial nice to see you  here as well hack lau watching in  

marcia hello martial خوشحالم که شما را اینجا می‌بینم و همچنین هک لاو در حال تماشای در

vietnam by the way there is  something different about me today  

ویتنام است، به هر حال، امروز چیز متفاوتی در مورد من وجود دارد

can you see what is different there is  something slightly different today about me

می‌توانید ببینید چه چیزی متفاوت است، امروز چیزی کمی متفاوت در مورد من

can you spot the difference something has changed

وجود دارد. تغییر کرده

no i haven't had plastic surgery how dare you  how dare you what do you think of that greta

است نه من جراحی پلاستیک انجام نداده ام چطور جرات می کنی  چه

greta what do you think of that where is she i've  lost greta greta people are saying that i i need  

جراتی داری درباره آن گرتا چه فکر می کنی چه فکر می کنی که او کجاست من از دست دادم گرتا گرتا مردم می گویند که من به پلاستیک نیاز دارم

plastic surgery what do you think about that how  dare you oh yes exactly exactly thank you creta  

جراحی c نظر شما در مورد آن چگونه جرأت می‌کنید اوه بله دقیقاً متشکرم کرتا

eventually we also have rosa and oh accent  hello accent i haven't seen you for a long  

در نهایت ما هم روزا و اوه لهجه سلام لهجه داریم من شما را برای مدت

time last week we we briefly mentioned this last  week there are many viewers that used to watch  

طولانی   هفته گذشته ندیدم، ما به طور خلاصه به این هفته اخیر اشاره کردیم تعداد زیادی وجود دارد بینندگانی که همیشه     را تماشا

all the time and get involved with the live  chat who haven't appeared for a long time and  

می کردند و درگیر گپ زنده  بودند که برای مدت طولانی ظاهر نشدند و

we were talking about this last week accent  it's great to see you here today so you are  

ما در مورد این لهجه هفته گذشته صحبت می کردیم  خیلی خوب است که امروز شما را اینجا می بینم، بنابراین

one of my regular viewers from a long time ago  so if you have been watching this live stream  

یکی از بینندگان همیشگی من از یک خیلی وقت پیش پس اگر مدت زیادی است که این پخش زنده   را تماشا می‌کنید،

for a very long time please let me know and can  you tell me how long you have been watching for

لطفاً به من اطلاع دهید و می‌توانید به من بگویید چه مدت است که پدرو بلمونت را تماشا کرده‌اید،

pedro belmont oh

hello pedro nice to see you back in fact i  think it was it was you who mentioned the  

سلام پدرو خوشحالم که دوباره شما را می‌بینم، در واقع فکر می‌کنم همین بود آیا شما که

the viewers from the past that we no longer  see hello irene also racer racer says i have  

به بینندگان گذشته اشاره کردید که ما دیگر سلام را نمی‌بینیم ایرنه همچنین مسابقه‌دهنده مسابقه می‌گوید که من

changed all of the clocks in spain although now  many watches and smartphones they will change  

تمام ساعت‌ها را در اسپانیا تغییر داده‌ام، اگرچه اکنون بسیاری از ساعت‌ها و گوشی‌های هوشمند

themselves they will change automatically which  is very useful so if you have a smartphone or a  

خود تغییر خواهند کرد. بسیار مفید است، بنابراین اگر یک تلفن هوشمند یا

certain type of electrical device that that will  actually change the time by itself automatically  

نوع خاصی از دستگاه الکتریکی دارید که در واقع زمان را به خودی خود تغییر

isn't that good we also have sandra gonzalez  it's nice to see you here today even though  

می‌دهد، خوب نیست، ما ساندرا گونزالس را نیز داریم. خوشحالم که امروز شما را اینجا می‌بینم، حتی

it is now raining in buenos aires i hope  i hope the sun comes out soon i really do  

اگر اکنون باران می‌بارد. بوئنوس آیرس من امیدوارم  امیدوارم که خورشید به زودی طلوع کند من واقعاً انجام می

flower espoire by the way if i don't say hello  to you please don't be angry please don't get  

دهم   در ضمن اگر به شما سلام نمی کنم لطفا عصبانی نباشید لطفاً عصبانی نشوید

angry but i will try to say hello to as many  people as possible mr steve will be here soon  

اما سعی می کنم به تعداد زیادی سلام کنم مردم تا حد امکان آقای استیو به زودی اینجا خواهند بود

he's been out in the garden again very busy and  he's also been very busy in the kitchen we are  

او دوباره در باغ بوده است، بسیار شلوغ است و او همچنین در آشپزخانه بسیار مشغول بوده است،

going to take a look a little bit later on at what  mr steve has been cooking or should i say baking  

ما  می‌خواهیم بعداً به آنچه استیو پخته است یا باید بگویم نگاهی بیندازیم. پختن

in the oven in the kitchen oh i'm looking  forward you know me i love my food  

در فر در آشپزخانه اوه من مشتاقانه منتظرم. می‌دانی من عاشق غذایم هستم

yesterday i went into town i have my jaffa cakes  there you go you see just to prove it and look  

دیروز به شهر رفتم، کیک‌های یافای خود را می‌خورم.

they have very generously given me 80 percent free  so not only do i have these i also have these as  

بنابراین نه تنها من اینها را دارم، بلکه اینها را نیز دارم

well so this is an extra large box of jaffa cakes  but don't worry i won't eat them all at once  

خوب پس این یک جعبه بزرگ کیک یافا است، اما نگران نباشید من همه آنها را یکباره نخواهم خورد.

i'm only going to have one maybe what  else do i have oh yes i also have my

my big bag of whatsits another snack that i enjoy  eating but these are giant ones look at the size  

یک میان وعده دیگر که از خوردن آن لذت می برم چیست، اما این ها غول پیکر هستند، به اندازه آنها نگاه کنید،

of them they're huge so i did go shopping  yesterday of course i did wear my face mask  

آنها بزرگ هستند، بنابراین دیروز به خرید رفتم البته ماسک صورتم را زدم

the only problem is if you wear glasses if  you wear glasses and you put your face mask on  

تنها مشکل این است که اگر عینک می زنید ماسک صورت خود را

the first thing that happens is your glasses  start to steam up you get steam condensation from  

روی آن قرار دهید   اولین چیزی که اتفاق می‌افتد این است که عینک شما شروع به بخار شدن می‌کند، شما از نفس گرمتان بخار

your hot breath and it forms condensation on your  glasses and then you can't see where you're going  

می‌کنید و روی عینک‌تان متراکم می‌شود و سپس نمی‌توانید ببینید

i actually got lost in the supermarket  yesterday here in much wenlock i got  

به کجا می‌روید. سوپرمارکت دیروز اینجا در یک قفل زیاد گم شدم

lost i couldn't see where i was going  because my my glasses became so steamed up  

نمی‌توانستم ببینم کجا می‌روم  چون عینکم آنقدر بخار

i couldn't see anything so i had to feel my  way around so i could get out of the shop  

شد   نمی‌توانستم چیزی ببینم، بنابراین باید راهم را احساس می‌کردم تا بتوانم از مغازه خارج شوم

i i couldn't find the car yesterday i couldn't  find where mr steve was he was sitting in the  

من می‌توانستم دیروز ماشین را پیدا نکردم، نتوانستم پیدا کنم آقای استیو کجا نشسته بود g در

car waiting for me and he said what were you  doing you were walking around the car park  

ماشین منتظر من بود و او گفت داری چه کار می‌کنی تو

of the supermarket as if you were lost but i i  had to tell him i said i couldn't see anything  

پارکینگ سوپرمارکت طوری راه می‌رفتی که انگار گم شده‌ای، اما باید به او

my glasses were all steamed up  because of my stupid coronavirus mask

می‌گفتم که چیزی نمی‌بینم. از ماسک کرونا احمقانه من،

so what about you do you find wearing the  mask is okay or do you find it annoying  

پس فکر می‌کنید پوشیدن ماسک مشکلی ندارد یا آزاردهنده است.

have you ever forgot your mask have you been  into a supermarket or a place where there are  

strict restrictions and have  you forgotten to wear your mask  

ماسک

oh it would appear that some people  have noticed the difference there is a  

اوه به نظر می رسد که برخی افراد  متوجه تفاوت شده اند

a slight change mr duncan we like your beard  thank you very much your beard looks so cool

یک تغییر جزئی وجود دارد آقای دانکن ما ریش شما را دوست داریم  خیلی ممنون ریش شما خیلی جالب به نظر می رسد.

harley quang thank you

at yaf atiaf asks how did i get here well one day  your mummy and daddy decided to go for a lie down  

مامان و بابا تصمیم گرفتند برای دراز کشیدن بروند

is that what you mean oh you mean this  video how did i get to this video oh i see  

منظورت این است که اوه منظورت این است ویدیو چگونه به این ویدیو رسیدم اوه

i don't know it's your finger it's your  finger i can't control what your finger does  

می‌بینم   نمی‌دانم این انگشت توست، انگشت توست، نمی‌توانم کنترل کنم انگشتت چه می‌کند

fortunately hello also to lill mr duncan i can  see that your your beard is starting to grow  

خوشبختانه سلام علی بنابراین برای لیل کردن آقای دانکن، می‌توانم ببینم که ریش‌های شما شروع به رشد کرده است.

mr duncan yes i have a a little  beard today do you like it

آقای دانکن بله، من امروز کمی ریش دارم، آیا شما آن را دوست

the only problem with having a beard is it gets  very itchy you have to keep scratching your beard  

دارید، تنها مشکل داشتن ریش این است که خیلی خارش می‌کند، شما باید به خاراندن ریش خود

so i'm not sure if i will keep it i  might get rid of it i might shave it all  

ادامه دهید. مطمئن نیستم که نگهش دارم یا نه، شاید خلاصش کنم، ممکن است فردا همه چیز را اصلاح

off tomorrow we will see what happens  however having a beard is still very popular  

کنم، خواهیم دید چه اتفاقی می‌افتد، اما داشتن ریش هنوز هم بسیار محبوب

here in england what about where you are do many  people have beards i know some people have beards  

است. برخی از مردم ریش دارند

for religious purposes or religious reasons

برای مقاصد مذهبی یا دلایل مذهبی

thank you mr duncan for your live streaming hello  sidra sidra muhammad nice to see you here as well  

از شما متشکرم آقای دانکن برای پخش زنده شما سلام سیدرا سیدرا محمد خوشحالم که شما را در اینجا می بینم

so many people are here lil says yes i have  seen your new video and it looks lovely have you  

بسیاری از مردم اینجا هستند لیل می گوید بله ویدیو جدید شما را دیده ام و به نظر زیباست آیا

noticed my videos now have very good quality and  there is a reason for that i might show you later  

توجه کرده اید. ویدیوهای من اکنون کیفیت بسیار خوبی دارند و دلیلی وجود دارد که ممکن است بعداً به شما نشان دهم

but i have a new piece of equipment to  make my lessons with i might show you  

اما من یک قطعه جدید برای آموزش درسی دارم که ممکن است بعداً به شما نشان دهم

later on if i remember i will show you hello  christina did you choose to grow your beard  

اگر به یاد بیاورم سلام را به شما نشان خواهم داد کریستینا انتخاب کردید برای اینکه ریش خود را بلند

well i have a slight beard today i was feeling a  little lazy because i got up i prepared my lesson  

کنم   خوب من امروز کمی ریش دارم، کمی احساس تنبلی می‌کردم چون از جایم بلند شدم، درسم را آماده کردم

and then i thought shall i have a shave and  then i thought now i will see what happens  

و بعد فکر کردم که آیا باید اصلاح کنم و سپس فکر کردم حالا اگر جلوی دوربین ظاهر شوم، ببینم چه می‌شود

if i appear on the camera with my beard i will  see what the response will be hello also rosa  

با ریش من  خواهم دید که چه پاسخی خواهد داشت سلام

your video from much wenlock is great  thank you rosa that's very kind of you to  

روزا   ویدیوی شما از خیلی wenlock عالی است متشکرم رزا که خیلی لطف دارید که

say i will be making some more videos outside  walking around showing you some of the sights  

می گویید من ویدیوهای بیشتری در خارج از خانه خواهم ساخت که در اطراف قدم می زنم و برخی از مناظر را به شما نشان می دهم

and also allowing you to listen to some of the  sounds as well mr steve will be with us soon  

و همچنین اجازه می دهم شما برای گوش دادن به برخی از صداها و همچنین آقای استیو به زودی با ما

i thought it would be nice to take a little break  today we are talking about our favorite years  

خواهد بود   فکر کردم خوب است کمی استراحت کنم امروز در مورد سالهای مورد علاقه خود صحبت می کنیم

things from your life is there a significant  year in your life something from your life that  

چیزهایی از زندگی شما آیا سال مهمی در زندگی شما وجود دارد. زندگی خود را که

you remember if there is please let me know  we are going to take a little break and then  

شما به خاطر می آورید اگر وجود دارد لطفاً به من اطلاع دهید می خواهیم کمی استراحت کنیم و

we are back with mr steve talking of remembering  things do you remember the video lesson all about  

سپس   با آقای استیو برمی گردیم که از یادآوری صحبت می کند  چیزهایی را به خاطر می آورید که درس ویدیویی همه چیز در مورد   حافظه را به خوبی به خاطر می آورید در

memory well here is an excerpt from that  very lesson and then after this it's mr steve

اینجا گزیده ای است از همان درس و بعد از آن آقای استیو

hi everybody this is mr duncan in england  how are you today are you okay i hope so  

سلام به همه این آقای دانکن در انگلستان است حال شما چطور است امروز خوب هستید امیدوارم

are you happy i hope so in today's lesson  we are going to look at one of the most  

آیا خوشحال هستید امیدوارم در درس امروز یکی از جذاب‌ترین مطالب

fascinating processes to take place in the human  body the thing that helps to make all of us  

را بررسی کنیم. فرآیندهایی که در بدن انسان اتفاق می‌افتد ، چیزی است که به همه ما کمک می‌کند تا به

the individuals we are the place  where the experiences we have had  

افرادی تبدیل شویم که همان جایی هستیم که تجربیاتی که داشته‌ایم

and the knowledge we have acquired is stored  it is something that even now we do not fully  

و دانشی که به دست آورده‌ایم در آن ذخیره

understand in today's lesson we  will be discussing the human memory

می‌شود. درسی که درباره حافظه انسان بحث

the important things we do and see  stay in the memories of you and me  

خواهیم کرد کارهای مهمی که انجام می‌دهیم و می‌بینیم در خاطرات من و شما

the moments from our childhood remain precious  and treasured the limit of the memory cannot  

می‌ماند، لحظاتی از دوران کودکی‌مان ارزشمند باقی می‌مانند و با ارزش می‌مانند محدودیت‌های حافظه را

be measured as we make our way through this life  with all of its joy and pain those happy memories  

نمی‌توان اندازه‌گیری کرد در حالی که راه خود را در این زندگی طی می‌کنیم. از شادی و درد آن خاطرات شاد

long since gone in time will  make us smile again and again  

مدت‌هاست که گذشته ما را بارها و بارها لبخند می‌زند

the word memory is a noun that defines the  place where information is stored memory can  

کلمه حافظه اسمی است که مکان ذخیره اطلاعات را تعریف می‌کند، حافظه

also be the thing that is being remembered a  memory of something is stored in the memory  

نیز می‌تواند همان چیزی باشد. که به خاطر سپرده می‌شود، یک حافظه از چیزی در حافظه ذخیره می‌شود

the action of remembering involves retrieving the  information from the memory computers have memory  

. عمل به خاطر سپردن شامل بازیابی اطلاعات از حافظه‌های رایانه‌های دارای حافظه است،

as do humans although the way they are  designed and operate is not quite the same  

مانند انسان‌ها، اگرچه نحوه طراحی و عملکرد آنها کاملاً

a stored memory can be anything your first kiss  the first time you ever rode a bike the day your  

یکسان نیست. اولین بوسه اولین باری که دوچرخه سواری کردید روزی که

pet goldfish died all of these significant  memories are stored away somewhere up here  

ماهی قرمز حیوان خانگی شما مرد، همه این خاطرات مهم در جایی در اینجا ذخیره می شوند

in my previous lesson i talked about our senses i  also mentioned the fact that the things we sense  

در درس قبلی من درباره حواس خود صحبت کردم، همچنین به این واقعیت اشاره کردم که چیزهایی که ما حس می کنیم

such as light and sound create information  which is stored in the memory when we see  

مانند نور و اطلاعات ایجاد صدا که وقتی چیزی را می‌بینیم

or hear something the information created  passes through the brain it is then filtered  

یا می‌شنویم که اطلاعات ایجاد شده از مغز عبور می‌کند، در حافظه ذخیره می‌شود، سپس فیلتر

so as to decide whether the information is  important enough to be stored permanently  

می‌شود   تا تصمیم بگیریم که آیا اطلاعات به اندازه کافی مهم است که به طور دائم ذخیره شود

this system prevents the brain from becoming too  cluttered with an important or useless information  

این سیستم از به هم ریختگی بیش از حد مغز جلوگیری می‌کند. یک اطلاعات مهم یا بی فایده

there are many similarities between the way  in which the human brain stores information  

شباهت‌های زیادی بین روش ذخیره‌سازی مغز انسان وجود دارد اطلاعات

and the computer sitting in front of you now  in computer terms stored information is called  

و رایانه‌ای که اکنون روبروی شما نشسته است در اصطلاح رایانه‌ای اطلاعات ذخیره‌شده    داده نامیده می‌شود.

data a computer stores data electronically in its  memory the brain transmits and stores information  

رایانه داده‌ها را به صورت الکترونیکی در حافظه خود ذخیره می‌کند، مغز اطلاعات را

in the form of electricity and chemicals when a  piece of information is transmitted in the brain  

به شکل الکتریسیته و مواد شیمیایی ذخیره می‌کند زمانی که یک قطعه اطلاعات در مغز منتقل می‌شود.

an electrical pulse travels along the  nerve and fires across a gap to a cell  

پالس الکتریکی در امتداد عصب حرکت می کند و از طریق یک شکاف به سلول شلیک می کند.

the gap is called a synapse there are  trillions of these synapses in the human brain

این شکاف سیناپس نامیده می شود، تریلیون ها از این سیناپس ها در مغز انسان وجود دارد،

the signal carrying the information is then  transferred chemically where it attaches itself to  

سپس سیگنال حامل اطلاعات به صورت شیمیایی منتقل می شود جایی که خود را به سلول متصل می کند.

the cell one single brain cell can have  thousands of these synaptic connections  

می‌تواند هزاران مورد از این اتصالات سیناپسی

the number of cells contained in  the brain is constantly changing  

را داشته باشد. تعداد سلول‌های موجود در مغز دائماً در حال تغییر است،

as you learn new things then new cells  are created to store the information in  

همانطور که چیزهای جدیدی یاد می‌گیرید، سپس سلول‌های جدید ایجاد می‌شوند تا اطلاعات را

as amazing as it may sound it is actually  possible to change the structure of your  

به شکلی ذخیره کنند که ممکن است شگفت‌انگیز به نظر برسد، در واقع تغییر ساختار مغز شما ممکن

brain by learning new things recently it was  discovered that even by carrying out a daily task  

است. با یادگیری چیزهای جدید اخیراً کشف شد که حتی با انجام یک کار روزانه

in a slightly different way it is possible  to stimulate the growth of new brain cells

در یک sl به روشی کاملاً متفاوت می‌توان با استفاده از حافظه‌تان ، رشد سلول‌های مغزی جدید را تحریک کرد.

by using your memory you are retrieving  information that is stored in the brain cells  

اطلاعات ذخیره شده در سلول‌های مغز

you are consciously searching for the information  you are recalling an event from your past  

you are thinking about something you are  reminiscing you recall you think you recollect  

را بازیابی می‌کنید. دارند به یاد می‌آورید، فکر می‌کنید به یاد می‌آورید، به

you reminisce you remember

یاد می‌آورید

of course not all of our stored memories are  happy ones in fact some people might say that  

، البته همه خاطرات ذخیره‌شده ما شاد نیستند، در واقع برخی افراد ممکن است بگویند که

they recall the bad moments of their past more  easily than the good ones a terrible event  

لحظات بد گذشته خود را راحت‌تر به یاد می‌آورند تا لحظات خوب یک رویداد وحشتناک

or a distressing occurrence can have a profound  impact on the way we think a traumatic event  

یا یک اتفاق ناراحت‌کننده. وقوع می‌تواند تأثیر عمیقی بر طرز فکر ما داشته باشد که یک رویداد

not only blemishes your memory it can also affect  your character stress and anxiety are both common  

آسیب‌زا نه تنها حافظه شما را آسیب می‌زند، بلکه می‌تواند بر استرس و اضطراب شخصیت شما تأثیر بگذارد، هر دو از

side effects of going through a terrible ordeal  so while our memory gives us the ability to  

عوارض جانبی رایج گذراندن یک مصیبت وحشتناک هستند، بنابراین در حالی که حافظه ما به ما توانایی به

remember the good things it also stores many  of the things we would much rather forget

یاد آوردن چیزهای خوب همچنین بسیاری از چیزهایی را ذخیره می کند که ما ترجیح می دهیم فراموش

it is possible to misremember things sometimes  we add parts to a memory so as to give it more  

کنیم ممکن است گاهی اوقات چیزها را اشتباه به خاطر بسپاریم. و

form just because you remember an event does not  necessarily mean that's how it actually occurred  

به خاطر اینکه یک رویداد را به خاطر می آورید

it could be an inaccurate memory  your memory can play tricks on you  

قطعاتی را به یک خاطره اضافه کنید

childhood memories tend to be made up of fleeting  moments and small events that play in the mind  

تا شکل بیشتری به آن بدهید. لحظات و رویدادهای کوچکی که در ذهن پخش می‌شوند

like a short video clip these distant  memories can be happy or sad good or bad

مثل یک کلیپ ویدیویی کوتاه، این خاطرات دور می‌توانند شاد یا غمگین باشند، خوب یا

there it was one of my many and  when i say many i mean many many  

بد، یکی از بسیاری از من بود و وقتی می‌گویم خیلی‌ها، منظورم خیلی زیاد است

over 700 english lessons on my youtube channel  

بیش از 700 درس انگلیسی در کانال یوتیوب من

welcome if you've just joined us yes it is  sunday afternoon and this is english addict

خوش آمدید اگر به تازگی به ما ملحق شده‌اید بله، بعد از ظهر یکشنبه است و این معتاد انگلیسی است

live

زنده

oh missed t what's this what do you mean  what's this this is my head it's always  

آه از دست رفته است این چیست منظور شما چیست  این چیست، این سر من است،

been here on my shoulders oh what a shock  what a shock mr duncan i didn't know you  

همیشه   اینجا روی شانه‌های من بوده است، آه چه شوکه‌کننده است، آقای دانکن من

hadn't shaved today it gave me a shock let  me guess you didn't have time you ran out of  

نمی‌دانستم امروز اصلاح نکرده‌ای، این به من شوک وارد کرد، بگذار حدس بزنم

time and you didn't have time to shave today i  i thought today i would go for the rugged look  

که وقت نداشتی، وقتت تمام شد و امروز وقت نداشتی اصلاح کنی، فکر می‌کردم امروز می‌روم ظاهر خشن

is that just one day's growth is it did you  grow that in one day no this is about three days  

این است که فقط یک روز رشد است آیا شما رشد کردید که در یک روز نه این حدوداً سه روز است

yes i think mr duncan ran out of time today he  was rushing around trying to get prepared for  

بله، فکر می‌کنم آقای دانکن امروز وقتش تمام شد، او با عجله در تلاش بود تا برای

today's live lesson and he didn't have time  to shave one of the problems today of course  

درس زنده امروز آماده شود و وقت نداشت یکی از مشکلات امروز را اصلاح کند.

was the fact that we had to change the clocks we  did i expect he hasn't washed either for those who  

البته   این واقعیت بود که ما مجبور شدیم ساعت‌ها را عوض کنیم من انتظار داشتم که او هم برای آنهایی

what what a strange personal insult so  it's now coming up to a quarter to three  

که توهین شخصی عجیبی

so that is the time now for those who have not  changed their clocks and you are thinking mr  

است نشست ساعتشان را عوض نکرده‌اند و شما به این فکر می‌کنید که آقای

duncan why are you so late i'm not late it is  the correct time but we have changed the clocks  

دانکن چرا اینقدر دیر کردید، من دیر نکردم، زمان درستی است، اما ما ساعت‌ها را عوض کرده‌ایم.

it is hello hello everybody i haven't said hello  yet i've said hello to you but the shock of seeing  

تو اما شوک دیدن   این

all that growth uh distracted me from saying  hello to your lovely viewers i am well known for  

همه رشد حواس من را از گفتن به بینندگان دوست داشتنی

my growth well you you are quite tall i'm standing  on a box oh people have commented about your beard  

mr duncan i've been watching the live chat really  uh most people seem to be in favor but some people  

ات منحرف کرد. واقعاً بیشتر مردم چت زنده را تماشا کرده‌ام به نظر می رسد موافق هستند، اما برخی

are definitely against oh i say the idea this is  a bit like brexit maybe we could have a referendum  

افراد قطعا مخالف هستند، اوه من می گویم این ایده کمی شبیه به برگزیت است، شاید

shall we have a beard or shall we not have a beard  are you a pro beard or are you against the beard  

بتوانیم یک رفراندوم داشته باشیم. آیا ریش داشته باشیم یا ریش نداشته باشیم. ریش

i think most people like it alessandra doesn't  like it though it was a definite no oh i see and  

من فکر می‌کنم اکثر مردم آن را دوست دارند، الساندرا آن را دوست ندارد، هر چند مطمئناً نه اوه، می‌بینم

i think it's a no from me uh as well but  i can't control what mr duncan does if he  

و   فکر می‌کنم این یک نه از طرف من است، اما  نمی‌توانم کنترل کنم که آقای دانکن اگر

wants to grow his beard then that's up to him  well there it is i don't i don't i think if i  

بخواهد ریشش را بلند کند، چه می‌کند. پس این به او بستگی دارد، خوب، من نمی‌خواهم، فکر نمی‌کنم

want to grow my beard i can maybe if i if i want  to grow my fingernails very long and paint them  

اگر بخواهم ریش‌هایم را بلند کنم، شاید اگر بخواهم ناخن‌هایم را خیلی بلند کنم و آن‌ها را

a pretty color like a lady so what antonio from  spain is new to the channel today really yes  

مانند یک خانم به رنگ زیبا درآورم. آنچه آنتونیو از اسپانیا امروز در کانال جدید است واقعاً بله

i've never seen so antonio antonio i noticed oh  okay then so a round of applause antonio welcome  

من هرگز آنتونیو آنتونیو را ندیده‌ام، متوجه شدم اوه، بسیار خوب پس یک دور تشویق آنتونیو خوش آمدید

this is it this is it if you like it come back  next week this is as good as it gets it doesn't  

اگر دوست داشتید، هفته آینده بازگردید، این به همین خوبی است همانطور که می

get any better than this it's all downhill from  now on now i've been looking at the live chat  

شود بهتر از این نمی شود، از این به بعد همه چیز در سراشیبی است که من دارم نگاه می کنم چت زنده

somebody called the optimist okay the optimist  i do like that name it's a good one good night  

شخصی به نام خوشبین گفت باشه خوشبین من این اسم را دوست دارم، یک شب خوب است

because thinking positively staying on the  bright side of life i like the name but he's  

چون با مثبت اندیشی در جنبه روشن زندگی، نام را دوست دارم، اما او

asked a question several times but of course  you've been busy yes so you haven't noticed  

چندین بار سؤال پرسیده است، اما مطمئناً شما مشغول بوده اید. بله، پس شما متوجه نشدید

so he's asked the question we'll answer it  now what's the difference between community  

بنابراین او این سؤال را پرسید که ما به آن پاسخ می‌دهیم حالا چه تفاوتی بین جامعه

and society well community is one group society is  all the groups together yes society is everybody  

و جامعه خوب است جامعه یک گروه است همه گروه‌ها با هم هستند بله جامعه همه هستند

yes so all of the groups are all together in one  large place normally we refer to it as a country  

بله بنابراین همه گروه‌ها همه با هم هستند یک مکان بزرگ معمولاً به آن به عنوان یک کشور

or maybe a nation so the society is the general  population community is one separate group so  

یا شاید یک ملت اشاره می کنیم، بنابراین جامعه یک جمعیت عمومی است، جامعه یک گروه جداگانه است، بنابراین

community of people are those that get together  they form maybe an organization or a group  

جامعه افراد کسانی هستند که دور هم جمع می شوند  آنها ممکن است یک سازمان یا یک گروه را تشکیل دهند

or maybe they have something in common we often  say that they join in a community people that live  

یا شاید آنها چیزی در معمولاً ما اغلب می‌گوییم که آنها به یک جامعه ملحق می‌شوند افرادی که

in a certain area a certain area where people live  close by we can describe as a community yes so  

در یک منطقه خاص زندگی می‌کنند، منطقه خاصی که افراد در آن نزدیک زندگی می‌کنند، می‌توانیم آن را به عنوان یک جامعه توصیف کنیم بله، بنابراین

where we live in much wenlock there's a community  of people it's a small collection of a few hundred  

جایی که ما در آن زندگی می‌کنیم خیلی ونلاک جامعه‌ای از افراد وجود دارد، مجموعه‌ای کوچک از چند صد

people and they might have views and behaviors  and a slightly different accent but then if we go  

نفر است که ممکن است دیدگاه‌ها و رفتارهایی داشته باشند و لهجه‌ای کمی متفاوت داشته باشند، اما اگر

out of much wenlock into telford into london that  would be we're going out into society at large yes  

از ون‌لاک زیاد به تلفورد برویم و به لندن برویم. جامعه در کل بله

communities tend to be local uh small groups it  could be a large group it could be a small group  

جوامع معمولاً محلی هستند، گروه‌های کوچک، می‌تواند یک گروه بزرگ باشد، می‌تواند یک گروه کوچک

uh that's the answer yeah so it's pretty good  yesterday we went well no not yesterday i think  

آه این پاسخ بله است پس خیلی خوب است دیروز ما خوب رفتیم نه دیروز فکر

it was on friday we went for a lovely walk didn't  we and we discovered some new cowls there are  

می‌کنم   جمعه بود که ما برای پیاده‌روی دوست‌داشتنی نیست، ما و چند گاو جدید کشف کردیم،

some new cows not at the back of the house but  they are new arrivals in one of the fields that  

چند گاو جدید در پشت خانه نیستند، اما آنها تازه وارد شده‌اند در یکی از مزرعه‌هایی

is nearby our house would you like to have a  look so here is mr steve and myself first of all  

که نزدیک خانه ما است، دوست دارید نگاهی بیندازید، بنابراین آقای استیو و من اول از همه

we we we look a little bit crazy  for which i apologize right now

ما کمی دیوانه به نظر می رسیم که من همین الان عذرخواهی می کنم

so we are crazy what we missed  what's going on there steve  

پس ما دیوانه هستیم که چه چیزی را از دست دادیم  چه خبر است استیو

well i don't know we're just doing something

خوب نمی دانم ما داریم کاری انجام می دهیم

i haven't seen this mr duncan

که این را ندیده ام آقای دانکن

okay the cows are coming i'm sorry there they  are surprised the cows didn't run off no you see  

گاوها را خوب کن در حال آمدن هستند متاسفم آنجا تعجب می کنند که گاوها فرار نکردند نه می

people you wonder why uh we've made comments  before that people in the local village don't like  

بینید   مردم تعجب می کنید که چرا قبلاً نظر داده بودیم که مردم دهکده محلی دوست ندارند

to talk to us no well that's probably why that's  one of the reasons why because we walk around the  

با ما خوب صحبت نکنند، احتمالاً به همین دلیل است این یکی از دلایلی است که چرا ما در حومه شهر راه می‌رویم

countryside waving our arms around like like human  windmills so there they are the lovely cows aren't  

و دست‌هایمان را مانند آسیاب‌های بادی انسان تکان می‌دهیم، بنابراین گاوهای دوست‌داشتنی هستند

they lovely and you can also see some baby cows as  well quite a mixture of bovine animals when we say  

که دوست‌داشتنی نیستند و شما همچنین می‌توانید چند گاو بچه و همچنین مخلوطی از حیوانات گاو را ببینید. بگویید

bovine we mean the the cow kingdom yes the kingdom  of cows and bulls so anything bovine oh talking of  

گاو منظور ما پادشاهی گاو است بله پادشاهی  گاوها و گاوها، بنابراین هر چیزی که گاو صحبت می‌کند از

being out and about there is a farmer coming  by in his tractor he might even give us a wave  

بیرون بودن صحبت می‌کند و در مورد اینکه یک کشاورز با تراکتورش می‌آید، حتی ممکن است به ما دست بزند

hi can you see us there he is yes yes look he gave  us a lovely wave this i thought he was going to  

سلام می‌توانید ما را ببینید او بله است. بله، او یک موج دوست داشتنی به ما داد، من فکر می کردم او می

run you over mr duncan he gave me a wave look at  that lovely cow oh they lovely these cows are so  

خواهد شما را روی آقای دانکن بزند، او به من نگاهی به آن گاو دوست داشتنی انداخت، اوه آنها دوست داشتنی هستند، این گاوها خیلی

nice and they are now in in one of  the fields close to where we live  

خوب هستند و اکنون در یکی از زمین های نزدیک به آن هستند. جایی که ما زندگی می کنیم

so i couldn't resist filming them the other  day there are some baby cows there are also  

بنابراین نتوانستم در برابر فیلمبرداری مقاومت کنم چند روز پیش چند گاو بچه وجود دارد.

some of the cows are actually expecting  they actually still have their little calves  

بعضی از گاوها واقعاً منتظرند آنها در واقع هنوز گوساله های کوچکشان

inside them yes i think you are right we had a  look at there's that one can you see the white  

درون آنها وجود دارد، بله، فکر می کنم حق با شماست

one it's it's stomach is moving around and that  is actually a little baby we think moving around  

. معده در حال حرکت است و در واقع یک کودک کوچک است، ما فکر می کنیم حرکت به اطراف

inside isn't that amazing it could be just its  lungs breathing but we think that we think that  

آنقدرها هم شگفت انگیز نیست، بلکه فقط تنفس ریه هایش می تواند باشد، اما فکر می کنیم که

they've probably with calf yes with calf if we  say something with a calf they are heavy with  

اگر ما چیزی را با گوساله بگوییم احتمالاً با گوساله بله می شود. گوساله آنها با

calf a calf obviously that is a baby uh a baby cow  yes uh it's a calf so we think that some of those  

گوساله یک گوساله سنگین هستند واضح است که بچه است و بچه گاو بله اوه گوساله است بنابراین ما فکر می کنیم که برخی از آن

well because there were babies with them some  very small cows because one of them was circling  

خوب چون بچه هایی با آنها چند گاو بسیار کوچک بودند زیرا یکی از آنها در حال چرخش

yes off the teat of its mother yes from the udders  from the udders and we haven't seen that here so  

بله از سرپستانک بود از مادرش بله از پستان‌ها از پستان‌ها و ما ندیده‌ایم که در اینجا

there are have been some newborn cows so some of  them i think are still pregnant yes i think some  

چند گاو تازه متولد شده وجود داشته باشد، بنابراین برخی از آنها فکر می‌کنم هنوز باردار هستند بله، فکر می‌کنم برخی

of the cows have not dropped their babies yet they  haven't actually given birth to them yet so yes  

از گاوها هنوز بچه‌هایشان را رها نکرده‌اند. در واقع هنوز آنها را به دنیا نیاورده ام پس بله

some exciting times ahead i think talking of cows  this is the video that i showed last week steve  

زمان های هیجان انگیزی در پیش است، فکر می کنم صحبت از گاوها این ویدیویی است که هفته گذشته نشان دادم استیو

that got so much attention did it yes  i can't resist showing this again and  

که بسیار مورد توجه قرار گرفت، بله نمی توانم در برابر نشان دادن دوباره آن مقاومت کنم و

then we are we are going to get down  to some serious topics including food

پس ما هستیم می‌خواهیم به موضوعات جدی بپردازیم، از جمله غذا،

me  

من،

me

oh isn't that lovely i couldn't resist  showing that again we showed it last week  

آه، آنقدرها دوست‌داشتنی نیست، نمی‌توانستم مقاومت کنم، نشان دهم که هفته گذشته دوباره آن

and it did get a lot of response rosa asks  rosa asks does the the farmer sell the milk  

را نشان دادیم   و پاسخ‌های زیادی دریافت کرد. شیر

locally well he used to yes  he used to have many many cows  

محلی به خوبی استفاده می کرد بله ، قبلاً گاوهای زیادی داشت

and used to sell the milk and it was sold  locally here but unfortunately because of our  

و شیر را می فروخت و به صورت محلی در اینجا فروخته می شد، اما متأسفانه به دلیل اقتصاد ما،

economy milk production in the uk now is not very  viable because cheap milk is coming in from abroad  

تولید شیر در بریتانیا در حال حاضر خیلی قابل دوام نیست زیرا شیر ارزان از کشور وارد می شود. در خارج از کشور

and it's no longer viable when i say viable it's  not economically worth farmers producing milk in  

و دیگر قابل دوام نیست وقتی می‌گویم قابل دوام است، از نظر اقتصادی ارزش تولید شیر توسط کشاورزان در

this country anymore it's very difficult so a lot  of farmers have stopped producing milk because we  

این کشور را ندارد، دیگر بسیار دشوار است، بنابراین بسیاری از  کشاورزان تولید شیر را متوقف کرده‌اند، زیرا ما

are importing much cheaper milk from abroad  which is hurting the farmers here yes so they  

شیر بسیار ارزان‌تری را از خارج وارد می‌کنیم . صدمه زدن به کشاورزان اینجا بله، بنابراین

are keeping some cows but i think they're just  for breeding purposes and for selling for meat  

آنها   چند گاو نگه می‌دارند، اما من فکر می‌کنم که آنها فقط برای اهداف پرورشی و برای فروش گوشت

they're not they're not milking them anymore  and selling them up because it's just not not  

هستند   آنها دیگر آنها را نمی‌دوشند و آنها را می‌فروشند زیرا این

worth them doing anymore no there's no money to be  made because there are many ways of getting milk  

کار دیگر ارزش انجام دادن آنها را ندارد. نه پولی برای بدست آوردن نیست زیرا راه‌های زیادی برای دریافت شیر ​​وجود دارد.

besides having it produced locally you see so that  that's what's happening yes it's very sad actually  

talking of food we've got to rush on because  we have a lot to talk about favorite years from  

سال‌های مورد علاقه

the past if you have a memorable year from your  past maybe a year when something special happened  

گذشته اگر یک سال به یاد ماندنی از گذشته خود دارید ، شاید سالی که اتفاق خاصی رخ داده

maybe you had a nice surprise maybe it was the  year you got married perhaps or maybe the year  

شاید یک سورپرایز خوب داشتید، شاید سالی بود که ازدواج کردید یا شاید سالی

you had your first child so if there is a year  that means something to you please let me know  

که اولین فرزند خود را به دنیا آوردید، پس اگر اتفاقی افتاده باشد. سال این برای شما معنی دارد، لطفاً به من اطلاع دهید

by the way we should also take a look at what  i'm wearing today on my feet i haven't done it  

ضمناً باید به آنچه امروز روی پاهایم می پوشم نگاهی بیندازیم . در چند هفته گذشته این کار را انجام نداده ام

for the past couple of weeks so this is what i'm  wearing today oh steve what do you think of that  

، بنابراین این چیزی است که امروز می پوشم اوه استیو دبلیو کلاه به آن   جوراب‌های لکه‌دار فکر می‌کنی،

spotty socks oh aren't they lovely yellow  look at that yellow and purple and uh yeah  

اوه، آیا آنها زرد دوست‌داشتنی نیستند به آن زرد و بنفش نگاه کن و اوه بله

blue is the other color white yes so i love  these i don't have many yellow socks i don't  

آبی رنگ دیگر سفید است بله پس من عاشق این جوراب‌ها هستم، من جوراب‌های زرد زیادی

think in my life i've ever actually had yellow  socks so this is quite a quite a departure for  

ندارم. من تا به حال واقعاً جوراب‌های زرد داشته‌ام، بنابراین این برای

me having yellow socks so i love these so that's  what i'm wearing today on my feet talking of food  

من که جوراب‌های زرد دارم کاملاً یک حرکت است، بنابراین من آن‌ها را دوست دارم، بنابراین این همان چیزی است که امروز روی پاهایم می‌پوشم و از غذا صحبت می‌کنم.

we were talking about food a few moments ago you  were very busy in the kitchen yesterday i'm always  

چند لحظه پیش در مورد غذا صحبت می‌کردیم. دیروز در آشپزخانه خیلی شلوغ بودم،

busy as you know mr duncan yes well i was cooking  our meal in the oven which was a chili con carn we  

همانطور که می دانید، آقای دانکن، بله، من مشغول پختن غذایمان در فری

had chili con corn again which is minced beef with  a bit of chilli and some little beans in there  

بودم که یک فلفل چیلی بود. لوبیاهای کوچکی در آنجا

i had i had a huge beans i had a huge poo today  and it was your chili con carne that's how fast  

داشتم   من یک لوبیا بزرگ داشتم امروز یک مدفوع بزرگ داشتم و این فلفل قرمز شما بود که با چه

it went through my body i did hear some  gurgling yeah so while the oven was on because  

سرعتی  از بدنم عبور کرد، من صدای غرغر را شنیدم، بله، در حالی که فر روشن بود،

you know what i'm like i like efficiency i don't  like to waste anything energy yeah so while the  

شما می‌دانید که من چیست. من دوست دارم کارایی را دوست دارم، من دوست ندارم انرژی را هدر دهم، بله، در حالی که

oven was cooking the chili con carne which would  take 45 minutes i thought i will make some scones  

فر در حال پختن فلفل دلمه‌ای بود که ۴۵ دقیقه طول می‌کشد، فکر کردم چند اسکون درست

or scones you can pronounce that two ways while  the oven was on the heat was there because they  

می‌کنم.

only take 15 minutes to cook so yes i took  advantage of the heat in the oven to cook them  

حرارت در فر برای پختن آن‌ها

at the same time you could have just said i cooked  some scones yes yesterday scones or scones we've  

در همان زمان می‌توانستید بگویید من پختم  بعضی از لپه‌ها را دیروز پختم بله،

said this before okay it doesn't really matter  it just confuses everyone including so there  

قبلاً این را گفته‌ایم بسیار خوب، واقعاً مهم نیست  فقط همه را گیج می‌کند، از جمله بنابراین

we go scones or scones depending on how posh you  are okay there they are look at that aren't they  

اسکون ها بسته به اینکه چقدر شیک هستید خوب هستند به آنها نگاه می کنند که

lovely and i must admit steve they they look  good enough to eat you're making me hungry mr  

دوست داشتنی نیستند و باید اعتراف کنم استیو آنقدر خوب به نظر می رسند که بخورند شما مرا گرسنه می کنید آقای

duncan showing those you know what i wish i wish  that right now in front of us we had two slices  

دانکن به آنها نشان می دهد که چه آرزویی دارم. حالا جلوی خودمان دو تکه اسکون داشتیم،

of scone i wish at the moment there was scones  right in front of us maybe if i wish hard enough  

ای کاش در حال حاضر اسکون‌هایی درست جلوی ما بود، شاید اگر بخواهم به اندازه کافی سخت بخواهم،

maybe they will appear let's see shall we  oh come on scones where are you we want you

شاید ظاهر شوند، ببینیم آیا می‌خواهیم شما آنجا باشید.

there they are mr wow as if by magic  would you like one steve yes please i'm  

آیا آقای وای به عنوان اگر به طور جادویی  می‌خواهید یک استیو بله، لطفاً

i'm drooling at the thought you're  you're dribbling like those cows  

من   دارم از این فکر می‌کنم که شما در حال دریبل زدن مثل آن گاوها

in the field now one of the first rules of doing  a live stream you must never eat food during the  

در زمین هستید، اکنون یکی از اولین قوانین پخش زنده است که هرگز نباید در طول آن غذا بخورید.

live stream would you like a scone thank you okay  and me hmm apparently you're not supposed to eat  

پخش زنده می‌خواهید یک اسکون می‌خواهید متشکرم خوب و من هوم ظاهراً شما قرار نیست غذا بخورید

apparently it's really rude but i couldn't resist  so there look at that that is mr steve's beautiful  

ظاهراً واقعاً بی‌ادب است، اما من نتوانستم مقاومت کنم بنابراین ببینید که اسکون‌ها یا اسکون‌های زیبای آقای استیو هستند

scones or scones okay we made yesterday  s-c-o-n-e-s yes if you're posh like me  

که ما دیروز درست کردیم . بله، اگر شما مثل من شیک پوش هستید

i was brought up to say scone but if you're common  like mr duncan brought up in a sort of you know

من برای گفتن اسکون بزرگ شده ام، اما اگر معمولی هستید مثل آقای دانکن که در نوعی از شما بزرگ شده است، می دانید که

he would say scone i think it should be  scone actually but who knows there is always  

او می گوید: من فکر می کنم در واقع باید حیرت انگیز باشد، اما چه کسی می داند که

a debate in this country all we know is  if you say scone people think you're posh

همیشه  بحث در این کشور تنها چیزی که ما می دانیم این است که اگر بگویید مردم بداخلاق فکر می کنند شما شیک هستید

oh my goodness these are delicious mr steve  oh my goodness is there anything you can't do  

اوه خدای من اینها خوشمزه هستند آقای استیو اوه خدای من کاری وجود دارد که شما نمی توانید انجام دهید

no i think everyone can do a bit of everything  i mean i could probably you know you we could  

نه فکر می کنم همه می توانند کمی از همه کارها را انجام دهند . احتمالاً می‌دانید که

all do a bit of brain surgery couldn't we if  we tried to do it i think human beings were  

همه ما می‌توانیم کمی از مغز خود استفاده کنیم اگر سعی می‌کردیم این کار را انجام دهیم، نمی‌توانیم انجام دهیم، فکر می‌کنم انسان‌ها

all capable of doing pretty much anything  it's whether you can do it well or not  

تقریباً همه توانایی انجام هر کاری را دارند، این است که آیا شما می‌توانید آن را به خوبی انجام دهید یا نه،

yeah would mark you out from somebody who was  good i don't think it's a good idea to let us lose  

بله، شما را از کسی که خوب بود، مشخص می‌کردم، فکر نمی‌کنم این کار خوبی باشد. این ایده که اجازه دهید ما

in an operating theater operating on people's  brains i don't think that would end well you know  

در یک سالن عمل بر روی مغز افراد کار کنیم، فکر نمی‌کنم این کار به خوبی خاتمه یابد، می‌دانی

everyone can do everything it's just some people  can do it very well i mean everyone can sing a bit  

همه می‌توانند هر کاری را انجام دهند، فقط برخی افراد می‌توانند آن را خیلی خوب انجام دهند، یعنی

everyone can sing a bit you can open your mouth  and sing a bit but not everybody can sing well

همه می‌توانند کمی بخوانند. می‌توانی دهانت را باز کنی و کمی آواز بخوانی، اما همه نمی‌توانند خوب بخوانند

i mean everybody could as i say do it a brain  surgery i mean you could be taught to do basic  

، منظورم این است که همه می‌توانند به‌عنوان من می‌توانند یک عمل جراحی مغز انجام دهند، منظورم این است که می‌توان عمل جراحی مغز را به شما آموزش داد.

brain surgery i'm sure no but whether you'd  be very good at it it's another thing but um  

این چیز دیگری است اما خیلی

that is lovely oh my goodness can  i just say steve congratulations  

دوست داشتنی است اوه خدای من فقط می توانم بگویم استیو تبریک می

let's have another look at the scones or  scones there they are so these are actually the  

گویم بیایید یک بار دیگر به اسکون ها یا اسکون هایی که در آنجا هستند نگاهی بیندازیم، بنابراین اینها در واقع

the ones that mr steve made yesterday  and the one we've just eaten but  

همان هایی هستند که آقای استیو دیروز ساخت و ما همین الان ساختیم. خورده شده

the thing is it's not really something to boast  about no making scones because they've got to be  

اما   مسئله این است که واقعی نیست چیزی برای لاف زدن در مورد اینکه اسکون درست نمی‌کنم،

the easiest cakes to make you just basically put  flour water eggs no there's no eggs no eggs no  

باید   ساده‌ترین کیک برای درست کردن شما

eggs in well not in not in the recipe i am using  strange isn't it it's just flour a bit of fat  

باشند. این فقط آرد است که کمی چربی دارد

uh you mix the flour and the fat together  to get sort of bread crummy type texture  

آهان، آرد و چربی را با هم مخلوط می‌کنید تا نوعی بافت نان خامه‌ای به دست آورید

add some milk some baking powder you've got to use  self-raising flour because you want them to rise  

مقداری شیر اضافه کنید، مقداری بیکینگ پودر باید از آرد استفاده کنید زیرا می‌خواهید

uh a bit of salt and shove them in the oven for 15  minutes and uh they're dead easy they really are  

کمی پف کند. نمک و به مدت 15 دقیقه آنها را در فر قرار دهید و اوه آنها کاملاً مرده هستند.

dead easy dead easy what's the matter mister  i was i haven't put a mask on i was having  

difficulty yesterday because i was walking around  the supermarket but the problem is when you wear  

سوپرمارکت، اما مشکل این است که وقتی

your face mask your glasses steam up if you  wear glasses like me your glasses will slowly  

ماسک صورت می‌زنید، اگر مثل من عینک می‌زنید، عینکتان بخار می‌شود، به‌آرامی شیشه‌هایتان

start to steam up so yesterday i got quite  slightly confused in the supermarket when  

شروع به بخار شدن می‌کنند، بنابراین دیروز وقتی داشتم در سوپرمارکت قدم می‌زدم، کمی گیج

i was walking around because i couldn't see where  i was going very embarrassing indeed yes satarino  

شدم چون نمی‌توانستم ببینم. کجا می رفتم واقعاً خجالت آور است بله ساترینو

they those scones look rustic rustic r-u-s-t-i-c  or yeah rustic which means sort of rough something  

آنها این اسکون ها به نظر می رسد روستایی روستایی r-u-s-t-i-c یا بله روستایی که به معنای چیزی خشن

you'd made and that you don't put too much care  and attention into it they're just sort of natural  

که شما ساخته اید و اینکه خیلی به آن اهمیت نمی دهید و توجه نمی کنید آنها فقط به نوعی طبیعی هستند

you haven't formed them into a into a perfect  shape yes rustic a bit rough something that looks  

که شما ندارید آنها را به شکلی عالی درآورده‌اند، بله روستایی، چیزی کمی خشن که به نظر می‌رسد،

aged something that looks old maybe maybe an  old piece of farm equipment you might see it  

چیزی کهنه به نظر می‌رسد، شاید ممکن است یک قطعه قدیمی از تجهیزات مزرعه را ببینید که

abandoned and it looks very rustic it looks  very scenic we often think of the countryside  

رها شده است و بسیار روستایی به نظر می‌رسد، بسیار منظره به نظر می‌رسد، ما اغلب به حومه شهر فکر می‌کنیم.

as looking rustic look andy has said do you  remember last week andy starr said that he  

ظاهری روستایی اندی گفته آیا یادت هست هفته گذشته اندی استار گفت که او

doesn't eat junk food i remember that and uh  he's obviously responding to seeing us eating  

غذای ناسالم نمی خورد، من این را به خاطر می آورم و اوه او آشکارا به دیدن ما در حال

those scones and he said i only eat apples grapes  and pears etc and jaffa he's a healthy eater  

خوردن آن اسکون ها پاسخ می دهد و او گفت من فقط سیب انگور و گلابی و غیره می خورم و یافا او است. یک غذای سالم

is andy i like jaffa cakes look 80 80 percent  free extra wow 80 you see that i would i would  

است و من دوست دارم کیک یافا به نظر می رسد 80 80 درصد رایگان اضافی وای 80 می بینید که من

not like to buy something that said 80 free if it  was food if it was junk food it's like if you go  

دوست ندارم چیزی بخرم که می گوید 80 رایگان اگر غذا بود اگر غذای ناسالم بود. شما

to the shop and you buy one chocolate bar  and you get another one free or buy two  

به مغازه می روید و یک تخته شکلات می‌خرید و یکی دیگر را رایگان می‌گیرید یا دو

for the price of one okay or something like  because it's encouraging you to eat more junk  

تا می‌خرید به قیمت یکی اوکی یا چیزی شبیه به این، زیرا شما را تشویق می‌کند که بیشتر

food because you don't save it for the next week  you just eat them both together don't you if you  

غذای ناسالم بخورید زیرا آن را برای هفته بعد ذخیره نمی‌کنید. فقط هر دو را با هم بخورید، اگر

get something free you don't save them up so  it's very bad the companies are trying to get  

چیزی رایگان دریافت می کنید، آنها را پس انداز نمی کنید، بنابراین خیلی بد است که شرکت ها تلاش می کنند

you fat yes i think so the companies are trying  to get us fat why why would they want to do that  

شما را چاق کنند بله، فکر می کنم شرکت ها سعی می کنند ما را چاق کنند چرا چرا می خواهند برای انجام این کار

if we all got fat and had a heart attacks then  we couldn't buy the food so they don't want to  

اگر همه ما چاق شدیم و حمله قلبی داشتیم، نمی‌توانستیم غذا بخریم، بنابراین آنها نمی‌خواهند

get us too fat they just want us to be plump  like like turkeys at christmas yes so uh a  

ما را خیلی چاق کنند، آنها فقط می‌خواهند که در کریسمس مثل بوقلمون‌ها چاق باشیم، بله،

few people have asked for the recipe uh i can't  remember exactly but if you were to google it  

چند نفر. دستور غذا را پرسیده‌ام، نمی‌توانم دقیقاً به خاطر بیاورم، اما اگر بخواهید آن را در گوگل

scones recipe it's very easy i think it's  sort of eight ounces of flour some butter  

سرچ کنید، دستور پخت اسکون‌ها بسیار آسان است، فکر می‌کنم حدوداً هشت اونس آرد است، کمی کره

okay a bit of salt a bit of milk shove them in  the oven but yeah it's they're very easy to make  

، کمی نمک، کمی شیر، آنها را داخل فر بریزید. بله درست کردن آنها بسیار آسان است

every recipe book has that in okay and i'm sure if  you were to google it you would find a good recipe  

هر کتاب دستور غذا درستی دارد و من مطمئن هستم اگر بخواهید آن را در گوگل جستجو کنید، یک دستور العمل خوب

google scones and you will find it okay steve  we're talking about something interesting today we  

اسکون های گوگل پیدا می کنید و آن را خوب می یابید استیو، امروز در مورد چیز جالبی صحبت می کنیم

have the sentence game as well a little bit later  on hopefully unless we decide to talk all the time  

، ما  همچنین بازی جمله را کمی بعد داریم امیدوارم مگر اینکه تصمیم بگیریم همه چیز را با هم صحبت کنیم. زمان

but well i thought today we would talk  about your best year so if i were to ask you  

اما خوب فکر می‌کردم امروز درباره بهترین سال شما صحبت می‌کنیم، بنابراین اگر از شما بپرسم

mr steve when was your best year is  there a year a certain year from the past  

آقای استیو بهترین سال شما چه زمانی بوده است، سال خاصی از گذشته

that stands out in your mind not the obvious one  what's that oh okay well okay i will ask you the  

وجود دارد که در ذهن شما برجسته است نه آن سال واضح ، اوه آن چیست؟ باشه خوب باشه من دوباره از شما

question again is there a year that stands out for  you mr steve one that you can actually remember  

سوال میپرسم آیا سالی هست که برای شما متمایز است آقای استیو که واقعاً میتوانید به خاطر بسپارید

it's a very difficult question mr duncan you put  me on the spot there well i did tell you this  

این یک سوال بسیار دشوار است آقای دانکن شما مرا در همانجا قرار دادید خوب من به شما گفتم

morning i was going to ask but i forgot because  i've been in the garden here's a clue by the way  

امروز صبح که بودم می خواهم بپرسم اما فراموش کردم چون در باغ بوده ام در اینجا یک سرنخ وجود دارد

as to what i've been doing  in the garden this morning

که امروز صبح در باغ چه کار کرده ام، بسیار

okay i've been cutting back a large conifer  outside the uh outside the front door so  

خوب، من یک درخت مخروطی بزرگ را بیرون از در بیرون درب ورودی می برم. پس این

was that your your favorite time was it this  morning is that as far back your memory goes  

مورد مورد علاقه شما بود امروز صبح وقت آن بود که حافظه شما به گذشته برمی‌گردد. توجه کنید که

notice conifers sometimes they smell like cats  pee it kind of smells like cats pee steve yes  

درختان سوزنی برگ‌ها گاهی بوی گربه می‌دهند. بویی شبیه به ادرار کردن گربه‌ها می‌دهد، بله، بله،

well i think the most memorable one is probably  the millennium that was a very memorable year we  

من فکر می‌کنم به یاد ماندنی‌ترین آن احتمالاً هزاره‌ای است که سال بسیار خاطره‌انگیزی بود که ما

were in malaysia at the time if you remember well  it was just that was just one day there wasn't it  

بودیم. در آن زمان در مالزی، اگر خوب به خاطر داشته باشید، فقط یک روز بود،

well but a year to remember a whole year  i don't know how i'd remember a whole  

خوب نبود، اما یک سال برای به یاد آوردن یک سال کامل ، نمی‌دانم چگونه یک سال کامل را به یاد می‌آورم،

year just a year where something significant  happened in your life could i say when we met  

فقط یک سال که در آن چیز مهمی بود. می‌توانم بگویم زمانی که همدیگر را ملاقات کردیم

because the millennium was everyone's significant  moment but i mean personal something personal  

چون هزاره لحظه مهم همه بود، اما منظورم یک چیز شخصی شخصی

all right i know you want me to say this the  year that we met okay then i've got to say that  

است  خیلی خب، می‌دانم که می‌خواهی این را در سالی که با هم ملاقات کردیم، بگویم خوب، پس باید بگویم

which was which was uh 1980 something 1980s yes  1986 8 seven no nine nine yes there we go i always  

که  سال 1980 چیزی دهه 1980 بله 1986 8 هفت نه نه نه بله ما می رویم همیشه

forget 1989 1989 is when we met yes i shall always  remember that debt that year because you know that  

فراموش می کنم 1989 1989 زمانی است که ملاقات کردیم بله من همیشه آن سال آن بدهی را به یاد خواهم داشت زیرا می دانید

has set my life it's strange a lot of things the  last next last 30 years a lot of historical things  

که   زندگی من را رقم زده است. در 30 سال گذشته، بسیاری از اتفاقات تاریخی

happened in 1989 it's very strange how many things  actually occurred in 89 can you name one thing  

در سال 1989 اتفاق افتاد، بسیار عجیب است که چند چیز در واقع در سال 89 رخ داده است، می‌توانید یک چیز را نام ببرید

that happened in 1989 something historical because  a lot of things did happen we met big things some  

که در سال 1989 اتفاق افتاد، چیزی تاریخی زیرا  خیلی چیزها اتفاق افتاد، ما با چیزهای بزرگی روبرو شدیم که برخی

of them good and some of them unfortunately not  so good but anyone anyone know out there what  

از آنها خوب بودند و برخی دیگر. آنها متأسفانه خیلی خوب نیستند، اما هر کسی می‌داند که

happened in 1989 apart from mr steve and mr duncan  uh a meeting fateful fateful day that fateful day  

در سال 1989 چه اتفاقی افتاد، به جز آقای استیو و آقای دانکن، یک ملاقات سرنوشت‌ساز در آن روز سرنوشت‌ساز.

oh how am i like if only i was a i was  able to untie myself if i hadn't been  

didn't go out that night my whole life would be  different now yes oh what might have been friends  

آن شب بیرون نرفته بودم، تمام زندگی‌ام متفاوت می‌شد حالا بله، آه، چه دوستانی ممکن است با هم باشند

francesco oh you're looking at the live chat come  on uh well i'm i am 1989. francesco says 2020 well  

.

yes we are still in 2020. it's unforgettable it's  but but you can't really forget this year because  

ما هنوز در سال 2020 هستیم. فراموش نشدنی است ، اما شما واقعاً نمی توانید امسال را فراموش کنید زیرا

we're still in it but i'm talking about the past  the past palmyra says that the iron curtain fell  

ما هنوز در آن هستیم اما من در مورد گذشته صحبت می کنم پالمیرا گذشته می گوید که پرده آهنین

in uh 1989. yes yes so so the the iron curtain  the the great berlin wall was was chipped away  

در اوه سال 1989 فرود آمد. بله بله همینطور است. بنابراین پرده آهنی g دیوار برلین شکسته شد

and it fell to the ground and everyone was  running around grabbing pieces of the berlin wall  

و به زمین افتاد و همه  دویدند و تکه‌هایی از دیوار برلین را گرفتند

and some of them took them home and they rebuilt  part of the berlin wall in their back garden  

و برخی از آنها آنها را به خانه بردند و بخشی از دیوار برلین را در باغ پشتی خود بازسازی کردند

as a as a souvenir a memento  of those not so pleasant times  

به عنوان یادگاری و یادگاری از آن زمان‌های نه چندان دلپذیر

well yes uh zaynab ali says it's their  first birthday 1989. so we know that they  

خب بله، زینب علی می‌گوید اولین تولد آنها در سال 1989 است. بنابراین ما می‌دانیم که

are 30 years old or 31 somewhere around  there so if it's your first birthday  

آنها                  30 ساله یا  31 ساله هستند در جایی در آنجا ، بنابراین اگر اولین تولد

does that mean that was when you were born  because i would imagine your first birthday  

شما باشد   به این معنی است که شما متولد شده اید زیرا من می خواهم تصور کنید اولین

is the the day you are born i would imagine is  that right would i be right there would i be fair  

تولد شما روزی است که به دنیا می آیید، من تصور می کنم درست

in saying that so your first birthday is actually  the day you you pop out your first birth well no  

is your if you say your first birthday surely  you mean a year after you were born oh okay then  

است. اولین تولدت را بگو حتماً  یعنی یک سال بعد از تولدت، اوه خب پس

maybe so your first your first birthday was the  first 12 months after you originally popped out  

شاید بنابراین اولین تولدت اولین تولدت ۱۲ ماه اول بعد از خروجت بود

might not be 12 months might be only six  months you know depending on when you were born

ممکن است ۱۲ ماه نباشد، شاید فقط شش ماه باشد. میدونی بسته به اینکه کی به دنیا

oh yes 12 months yeah yeah yeah it's it's always  12 months i'm losing it who has who has it so  

اومدی آه بله 12 ماهه بله بله بله همیشه 12 ماهه من دارم از دست میدم چه کسی

busy mr duncan so busy in the garden who has  a birthday six months after they were born  

داره چه کسی اینقدر مشغول است.

no one not a single person does that it's a  it's a good idea though zoo cats sue cat hello

حتی یک نفر این کار را انجام نمی‌دهد این ایده خوبی است اگرچه گربه‌های باغ‌وحش از گربه شکایت

oh nice to see you back i think though i think  sue cat's always here but she doesn't always  

می‌کنند سلام آه خوشحالم که دوباره شما را می‌بینم، فکر می‌کنم اگرچه فکر می‌کنم گربه شکایتی همیشه اینجاست اما او همیشه نظر نمی‌دهد.

make comments sue cat it's nice to see you making  comments sue cats 2020 a lot of people are saying  

نظرات sue cats 2020 بسیاری از مردم می گویند

they like 2020. uh sue cat said she lost 10 kilos  so she's very happy you like this year i was able  

آنها سال 2020 را دوست دارند. اوه سو گربه گفت که 10 کیلو وزن کم کرده است بنابراین او بسیار خوشحال است که امسال دوست دارید

to lose 10 kilos is there someone you were trying  to get rid of quite a lot because most people are  

10 کیلوگرم وزن کم کنم، آیا کسی وجود دارد که می خواهید خیلی از شر آن خلاص شوید. زیرا اکثر مردم

putting weight on during 2020 because they're  in lockdown sitting at home eating biscuits and  

در سال 2020 وزن اضافه می کنند زیرا در خانه نشسته اند و در خانه نشسته اند و بیسکویت می خورند

cakes and drinking lots of alcohol so well done mr  duncan's been eating a lot of those um lewis says  

و مقدار زیادی الکل می نوشند.

my best and worst year in all my life  was when i arrived in france oh okay  

زمانی بود که وارد فرانسه شدم، اوه خوب

what year was that lewis i i would  imagine it's a long time ago yes so  

آن سال چه سالی بود، من تصور می‌کردم خیلی وقت پیش است بله، پس

it was a good year and it was also a bad year  so there must have been something bad happened  

سال خوبی بود و همچنین سال بدی بود، بنابراین حتماً اتفاق بدی افتاده است

and something good happened i'm thinking  the bad thing happened first just thinking  

و اتفاق خوبی افتاده است.

that might have happened and then the good  thing happened afterwards so you decided to stay  

ممکن است اتفاق بیفتد و سپس اتفاق خوب بعد از آن رخ دهد، بنابراین شما تصمیم گرفتید بمانید

yes had it happened the other way around you  might have left france so more information please  

بله اگر برعکس این اتفاق می افتاد، ممکن است فرانسه را ترک کرده باشید، بنابراین اطلاعات بیشتر لطفاً

sometimes bad things can happen but they lead to  good things isn't that strange so you might find  

گاهی اوقات اتفاقات بدی ممکن است اتفاق بیفتد، اما منجر به چیزهای خوب می شود، عجیب نیست. ممکن است

in your life there is some adversity that brings  heartache sadness but you might find in the future  

در زندگی‌تان سختی‌هایی وجود داشته باشد که ناراحتی را به همراه داشته باشد، اما ممکن است در آینده

that you can actually get something good from  that situation as well and and that is life  

متوجه شوید که واقعاً می‌توانید از آن موقعیت نیز چیز خوبی دریافت کنید و آن هم زندگی است.

you see life quite often will throw things at  you that you're you're not prepared for you are  

اگر برای آن آماده نیستید، برای آن

not ready for but sometimes they can turn out  for the best or you yourself can make the best  

آماده نیستید، اما گاهی اوقات آنها می توانند بهترین نتیجه را داشته باشند یا خودتان می توانید بهترین استفاده را

of a bad situation i think so i think it is  possible uh dow key or do key sorry if i've  

از یک موقعیت بد انجام دهید، فکر می کنم بنابراین فکر می کنم این امکان پذیر است. کلید dow یا کلید انجام ببخشید اگر

pronounced your name incorrectly says somebody  else that says that 2020 is their best year um  

نام شما را اشتباه تلفظ کرده‌ام می‌گوید یکی دیگر می‌گوید که سال 2020 بهترین سال

because they've had more time to do things for  themselves yes and they'll spend time with their  

آن‌ها است، چون زمان بیشتری برای انجام کارها برای خودشان داشته‌اند بله و با خانواده‌شان وقت می‌گذرانند

family and learn more english so oh i see yes so  so what i just said i said that you can turn a bad  

و یاد می‌گیرند. بیشتر انگلیسی پس اوه می‌دانم بله بنابراین همان چیزی که گفتم گفتم می‌توانید یک

situation into a good situation and one of those  ways of course if you have lots of time on your  

موقعیت بد را به یک موقعیت خوب و یکی از آن راه‌ها تبدیل کنید البته اگر وقت زیادی در

hands because you are unable to go out you can  find something else to do matthias says that 2010  

اختیار دارید زیرا نمی‌توانید بیرون بروید. می‌توان کار دیگری برای انجام دادن پیدا کرد ماتیاس می‌گوید که سال 2010

was their favorite year uh in middle  school um yes happy memories of  

سال مورد علاقه آنها بود، اوه در دوران راهنمایی

school days i did not like school you didn't and  i think you have uh spoken about that on numerous  

occasions i know i did not like my school  days not very much professor michelle says  

نه مثل دوران مدرسه‌ام، پروفسور میشل می‌گوید

i learnt the violin i started  to study the violin in 1982.  

من ویولن را یاد گرفتم، در سال 1982 شروع به مطالعه

professor professor we have michael we have at  last we have a professor we have someone with  

professor in their name somebody who's learned  somebody who studied to a high uh high level  

ویولن کردم. کسی که در سطح بالایی تحصیل

is it are you a real professor or is do you just  put that on your uh what would you call that  

کرده است، آیا شما یک استاد واقعی هستید یا فقط آن را روی خود قرار می دهید؟

like a pseudonym yes but i think i think i'm  going to assume you are a real professor uh sue  

پروفسور اوه

i was going to say something like that sue cat  also says that her best year was 2011. oh okay  

سو    می خواستم چیزی شبیه به آن سوئ گربه بگویم همچنین می گوید که بهترین سال او سال 2011 بود. اوه باشه

when she visited london and canterbury and made  a dream come true no i wonder what the dream was  

وقتی از لندن و کانتربری بازدید کرد و رویای خود را به حقیقت پیوست نه، نمی دانم این رویا چه بود

i think it was to come to to to london oh  okay then debris so your dream actually came  

فکر می کنم رسیدن به آن چه بود. به لندن اوه باشه پس زباله پس رویای شما واقعاً محقق شد

true and the dream was to actually come  to england and visit the capital london

و رویا این بود که واقعاً به انگلیس بیایی و از پایتخت لندن دیدن کنی،

yes so lots of people talking about their  uh in in two oh in 2000 that looks like 20  

بله، بنابراین افراد زیادی در مورد خود صحبت می کنند در دو اوه در سال 2000 که به نظر می رسد 20

100 oh no 2010 i started to  learn english says palmyra

100 آه نه 2010 شروع کردم به یادگیری انگلیسی می‌گوید پالمیرا

oh missing missing louis said he was missing  his family so maybe that's why it was so bad  

آه گمشده لوئیس گفت که او خانواده‌اش را از دست داده است، پس شاید به همین دلیل بود

when you arrived in france because you were  missing your family oh i see yes but if you  

که وقتی به فرانسه رسیدی خیلی بد بود   چون دلت برای خانواده‌ات تنگ شده بود، اوه، می‌دانم بله، اما

move to another place if you move to a new  location it can be very difficult can't it  

اگر به جای دیگری نقل مکان کردی به یک مکان جدید می‌تواند باشد خیلی سخت است، آیا

alessandra is still waiting for my best years  to come now that's a very interesting statement

الساندرا هنوز منتظر بهترین سالهای من است که اکنون می آید، این جمله بسیار جالبی است

because you've probably had good years but  to always think that there's some a better  

زیرا احتمالاً سال های خوبی را سپری کرده اید، اما همیشه فکر می کنید که سال بهتری

year coming up that gives you something to look  forward to so that's a very positive statement  

در راه است که به شما چیزی می دهد که مشتاقانه منتظر آن باشید. بنابراین این یک جمله بسیار مثبت است

and in fact i've read if you want to have  a positive frame of mind you always want  

و در واقع خوانده‌ام اگر می‌خواهید چارچوب ذهنی مثبتی داشته باشید که همیشه

you always should be optimistic and think that  oh my best years are yet to come i've got more  

می‌خواهید   همیشه باید خوش بین باشید و فکر کنید که اوه بهترین سال‌های من هنوز در راه است، من چیزهای بیشتری

to learn something to do something to contribute  something that is is going to be good because if  

برای یادگیری دارم. انجام کاری برای کمک کردن چیزی که قرار است خوب باشد، زیرا اگر

you think you've had your best years that's quite  depressing thing to think yes and you're always  

فکر می‌کنید بهترین سال‌های خود را گذرانده‌اید، کاملاً ناراحت کننده است که بله فکر کنید و همیشه

that you're almost giving up yes if you say oh  my best year was or i think i've had my best  

دارید   که تقریباً بله را کنار می‌گذارید اگر بگویید اوه بهترین من سال بود یا فکر می‌کنم

years well not i didn't say it best i suppose  your best year might be your memorable year  

بهترین سال‌هایم را گذرانده‌ام، خوب نگفتم بهترین سال، فکر می‌کنم بهترین سال شما ممکن است سال به یاد ماندنی شما باشد.

i know i've put best there yeah but i suppose  you could say memorable a memorable year that  

این

means something to you yes i i i know that's  what you're saying mr duncan but i was just  

برای شما معنی دارد می‌دانم این همان چیزی است که شما می‌گویید آقای دانکن، اما من فقط

expanding that into that philosophy of of always  wanting to think that there's something good  

آن را به فلسفه اینکه همیشه می‌خواهم فکر کنم چیز خوبی وجود دارد

in the future yes something to look forward to  uh there are still things to achieve things to  

در آینده وجود دارد، بله چیزی برای منتظر ماندن وجود دارد.

like people to love anything places  to go places to go places to see  

دوست داشتن هر چیزی مکان‌ها برای رفتن مکان‌ها برای رفتن به مکان‌ها برای دیدن

things to achieve and let's face it let's face it  in this particular year a lot of people have been  

چیزهایی که باید به دست آوریم

trying to think ahead and of course many people  thinking of next year hopefully next year things  

will start to resolve themselves although i  think we we still have a long way to go says  

شروع به حل و فصل می کنند، اگرچه فکر می کنم هنوز راه زیادی در پیش داریم. می گوید:

1985 in august discovering paris yes actually i  had a lovely that was a memorable year for me when  

1985 در آگوست با کشف پاریس، بله، در واقع سالی دوست داشتنی را سپری کردم که سالی به یاد ماندنی برای من بود.

i spent when you were away in china i did a lot  of traveling and i went to paris with some friends  

و من چند روزی با چند دوست به پاریس رفتم و با

uh for a few days and i had a lovely  time visiting all the lovely places  

دیدن همه مکان‌های دوست‌داشتنی لحظات خوشی را گذراندم

because i hadn't really been to paris properly  before that was a memorable year to me as well

زیرا واقعاً به درستی به پاریس نرفته بودم.

my memorable year or one of them 1991 do  you know why 1991 so we've been together  

سال به یاد ماندنی من یا یکی از آن‌ها 1991، آیا می‌دانید چرا سال 1991، بنابراین ما دو سال خوب با هم بودیم،

two years okay but that's that's so what happened  two years after we met in 1991 it it was the first  

اما این همان چیزی است که دو سال پس از ملاقات ما در سال 1991 اتفاق افتاد، این اولین

time i ever took a flight i had never been i had  never been on an airplane that's true until 1991  

بار بود که پروازی را انجام دادم که هرگز ندیده بودم. تا سال 1991

when we went to greece and that was my first ever  plane trip and i was with you so you got to share  

که ما به یونان رفتیم و این اولین سفر من با هواپیما بود و من با شما بودم، هرگز در هواپیما نرفته بودم که این درست است،

my first ever experience of flying i must  be honest with you and i'm going to be  

باید با شما و من صادق باشم.

honest i was a little bit nervous but also  excited at the same time he was screaming  

راستش را بخواهم کمی عصبی بودم اما در عین حال هیجان‌زده بودم که او فریاد می‌کشید

and i had to hold his hand i'm only joking it  was exciting though yes it is exciting when you  

و من مجبور شدم دستش را بگیرم، فقط شوخی می‌کنم هیجان‌انگیز بود، اما بله، وقتی

meet somebody and you go off on holiday together  and meet places it's all very exciting isn't it  

با کسی ملاقات می‌کنید و می‌روید هیجان‌انگیز است. تعطیلات با هم و ملاقات با مکان‌ها خیلی هیجان‌انگیز است، نه

yes uh for the first time you do  something so the first time i went  

بله آهان برای اولین بار است که کاری انجام می‌دهید، بنابراین اولین باری که من رفتم

to an airplane took a flight went up into  the sky and i was higher than the birds

به یک هواپیما پرواز کردم، پروازی به آسمان رفت و من بالاتر از پرندگان

uh javad says my best year  is 2019 because i got married

بودم آه جواد می‌گوید من بهترین سال 2019 است، زیرا من خوب ازدواج کردم،

well you would have to say  that i can only assume your  

شما باید ازدواج کنید بگویید که من فقط می‌توانم فرض کنم که

partner is uh is watching at the same  time i know now it's genuine it's got  

شریک زندگی شما همزمان دارد تماشا می‌کند من می‌دانم

to be if you marry somebody that's got to be  a significant year for you that's it i'm sure  

که اگر با کسی ازدواج کنید که باید سال مهمی برای شما باشد،

i'm sure it was it was a wonderful  experience and it still is of course i'm sure

مطمئنم که این واقعاً   باید باشد. این یک تجربه فوق‌العاده بود و هنوز هم هست، البته مطمئنم که

well what are we talking about next mr duncan  i was waiting for another thing you said no i'm  

آقای دانکن بعدی در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم ، منتظر چیز دیگری بودم که گفتی نه من هستم،

christina says 1990 was when i first went in a  helicopter a helicopter flight you will never  

کریستینا می‌گوید سال 1990 زمانی بود که من برای اولین بار با هلیکوپتر رفتم یک هلیکوپتر تو

get me you will never get me in a helicopter  they always look like the most unsafe thing  

هرگز   من را نخواهی گرفت، هرگز مرا سوار هلیکوپتر نخواهی کرد آنها همیشه ناامن ترین چیز در جهان به نظر می رسند   که با تله

in the world to fly up into the sky in a cable  car is another one so you see the cable cars  

کابین به آسمان پرواز کنند ، یکی دیگر از این موارد است، بنابراین تله کابین ها را می بینید

they look very precarious so if the if the wire  that's supporting them breaks the cable car  

آنها بسیار متزلزل به نظر می رسند، بنابراین اگر اگر سیمی که آن‌ها را پشتیبانی می‌کند شکسته شود،

will fall to the ground just like a helicopter so  the rotor blade going around if that stops working  

تله‌کابین درست مانند هلی‌کوپتر روی زمین می‌افتد، بنابراین اگر کار متوقف شود، تیغه روتور به اطراف

there's no other way of of making the helicopter  fly it will just plummet to the ground  

می‌چرخد.

so no no you're not a fan of helicopters  either at least in an airplane you've got  

من طرفدار هلیکوپتر نیستم یا حداقل در یک هواپیما

a pretty good chance still of flying and and  landing not sure about that mr duncan i think so  

شانس بسیار خوبی برای پرواز و فرود دارید که در مورد آن آقای دانکن مطمئن نیستید.

well if it's a passenger airplane they can  they can glide but they can't land very well  

but yes i mean one thing we've noticed if you  get incredibly rich rich enough to buy yourself  

بله، منظورم یک چیز است که ما متوجه شده ایم اگر به اندازه کافی ثروتمند شوید که برای

a helicopter okay there are always several times a  year there are always um news stories of somebody  

خودتان هلیکوپتر بخرید، خوب همیشه چندین بار در سال همیشه اخباری وجود دارد که کسی

crashing in a helicopter and dying and it turns  out to be somebody quite wealthy a businessman  

با هلیکوپتر سقوط می کند و می میرد و معلوم می شود که یک نفر است. یک تاجر کاملاً ثروتمند

we had somebody that owned a famous football  team last year that died in a helicopter crash  

ما شخصی را داشتیم که صاحب یک تیم فوتبال معروف بود که سال گذشته در یک سقوط هلیکوپتر جان خود را از دست داد

i think if i ever get mega rich which i'm hoping  to off your english teaching channel mr duncan  

فکر می کنم اگر زمانی ثروتمند شوم که امیدوارم کانال آموزش انگلیسی شما را حذف کنم آقای دانکن

remind me never to get a helicopter because you  know i think you're increasing your chances of  

به من یادآوری کنید که هرگز هلیکوپتر نگیرم زیرا می‌دانی، فکر می‌کنم احتمال

dying early any type of light aeroplane anything  like that stick to commercial arab commercial  

مرگ زودهنگام هر نوع هواپیمای سبک را افزایش می‌دهی، مانند آن، به پروازهای تجاری تجاری عربی

flights well-known companies okay and you should  be safe i'm just i'm just on about the structure  

شرکت‌های معروف، بسیار خوب و باید ایمن باشی در مورد

of the actual vehicle so that so airplanes have  wings and even if the engines stop working the  

ساختار   وسیله نقلیه واقعی به طوری که هواپیماها  بال داشته باشند و حتی اگر موتورها از

the the plane can sort of glide  and sort of you've got a chance  

کار بیفتند   هواپیما می تواند به نوعی سر بخورد و یک جورهایی

you've got a chance helicopter you're  just going to drop like a stone  

شانس    شما فرصت دارید هلیکوپتری که می خواهید  پرت کردن مثل یک

the other one is hot air balloon he will  never get me inside he will never get me  

سنگ   دیگری بادکنک هوای گرم است او هرگز مرا داخل نمی‌کند او هرگز مرا    را

in a hot air balloon ever for the same reason  if it goes that's it you're just going to well

در یک بالون هوای گرم به همان دلیل نمی‌برد اگر

i think they're quite safe the only  thing is we have seen stories where  

اینطوری شد، تو خوب می‌شوی، فکر می‌کنم آن‌ها هستند کاملاً امن تنها چیز این است که ما داستان‌هایی را دیده‌ایم

the because obviously you're using a a  big gas cylinder with a giant flame yes  

که در آن‌ها   چون واضح است که شما از یک سیلندر گاز بزرگ با شعله غول‌پیکر استفاده می‌کنید بله

this is something that that i i object to you know  i'm not going to go into a little picnic basket  

این چیزی است که من به آن اعتراض دارم شما می‌دانید من نمی‌خواهم به یک سبد کوچک پیک نیک بروم

that's tied to some rope and then just above my  head there's like a thousand tons of sort of what  

به مقداری طناب بسته شده و سپس درست بالای سرم، چیزی شبیه به هزار

is it helium oh no it'll be it'll be something  like propane or something propane highly flammable  

تن هلیوم وجود دارد، اوه نه، چیزی مانند پروپان یا چیزی پروپان بسیار قابل اشتعال خواهد بود

i don't know what it is so compressed flammable  gas so it fills the balloon with all of this  

. نمی دانم چه چیزی اینقدر فشرده است. گاز قابل اشتعال، بنابراین بادکنک را با همه اینها پر می کند

hot air but of course there is just a very  thin cloth that is holding you up in the sky  

در هوا، اما البته فقط یک پارچه بسیار نازک وجود دارد که شما را در آسمان نگه می‌دارد

and if something went wrong with  that maybe it bursts into flames  

و اگر مشکلی پیش آمد  ممکن است شعله‌ور شود

or maybe it rips you can't save yourself maybe  you could all stand in the basket and flap your  

یا شاید پاره شود، نمی‌توانید خود را نجات دهید، شاید همه می‌توانید در سبد بایستید و

arms as hard as you can but i don't think it will  work thing is if you worry about everything i mean  

تا جایی که می‌توانید دست‌هایتان را تکان دهید، اما فکر نمی‌کنم کار درستی باشد، این است که اگر نگران همه چیز هستید

the safety record of hot air balloons must be  incredibly high because you don't hear of many  

، سابقه ایمنی بالن‌های هوای گرم باید فوق‌العاده بالا باشد، زیرا شما درباره بسیاری از

hot air balloon tragedies no but we've all seen  probably pictures of hot air balloons where  

تراژدی‌های بالون هوای داغ چیزی نشنیده‌اید. نه، اما همه ما احتمالاً تصاویری از بالون‌های هوای گرم را دیده‌ایم که

something's gone wrong with the flame and  it's set fire to the cloth material and and  

در آن‌ها مشکلی در شعله وجود دارد و مواد پارچه

it's burning and dropping to the ground that is  quite rare it does that quite quickly by the way  

را آتش می‌زند و می‌سوزد و روی زمین می‌افتد که بسیار نادر است. اتفاقاً خیلی سریع این کار

it's like it's like passenger jets going wrong  it happens incredibly rarely but when it does  

را انجام می‌دهد. مثل این است که جت‌های مسافربری اشتباه می‌کنند خیلی به ندرت اتفاق می‌افتد، اما وقتی این اتفاق می‌افتد

you know you worry about it so you can't think  about this every day going out driving in a car is  

می‌دانید که نگران آن هستید، بنابراین نمی‌توانید هر روز به این موضوع فکر کنید که بیرون رفتن با ماشین در اتومبیل

far more dangerous than anything else most of  us will ever do but that's probably because  

بسیار خطرناک‌تر از هر چیز دیگری است که اکثر ما تا به حال انجام خواهیم داد. اما احتمالاً به این دلیل است که

more people are doing it at one time no it is just  the odds of you dying in a car are far far higher  

افراد بیشتری در یک زمان این کار را انجام می دهند نه فقط  احتمال مرگ شما در ماشین بسیار بیشتر است

than dying in a balloon or a helicopter or an  airplane what about slipping over in the bathtub  

از مرگ در بالون یا هلیکوپتر یا هواپیما.

well yes probably more chance of that what about  tripping over a ham sandwich another hamster  

احتمال آن چه در مورد افتادن روی یک ساندویچ ژامبون همستر دیگری

what about sliding on your next-door neighbor's  dog's poo could you slide over slip hit your head  

چه در مورد سر خوردن روی مدفوع سگ همسایه همسایه‌تان، می‌توانید از روی سر خوردن سر بخورید

and die imagine that on the death certificate  cause of death next door neighbor's dog's poo  

و بمیرید، تصور کنید که در گواهی مرگ علت مرگ مدفوع سگ همسایه همسایه

well when you think every year in this country  probably about 7 000 people die in car accidents  

خوب وقتی فکر می کنم هر سال در این کشور احتمالاً حدود 7000 نفر در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند

and probably at least double that are seriously  injured or might have life-changing events  

و احتمالاً حداقل دوبرابر این موارد به طور جدی آسیب می بینند یا ممکن است حوادثی زندگی را تغییر دهند.

uh i mean if 7 000 people died every year  in aeroplanes okay it would be a you know  

the national tragedy you'd never go up in a  plane well there would be one falling at the  

فاجعه ملی که شما هرگز با هواپیما بالا نمی‌روید، در حال حاضر یکی از آنها در

sky outside our window right now yes so putting  it in perspective you think you're safe in the  

آسمان بیرون از پنجره ما سقوط می‌کند، بله، پس با قرار دادن آن در چشم انداز فکر می‌کنید که در ماشین امن هستید.

car but in fact you're far less safe in a car than  you are in any other form of transport practically  

اما در واقع شما در ماشین بسیار کمتر از هر نوع حمل و نقل دیگری ایمن هستید   به هر

anyway let's lighten the loot the light and the  mood a little bit you know you normally like  

حال بیایید غارت را کمی کم کنیم نور و حال و هوا را کمی کم کنیم می دانید که معمولاً دوست دارید

talking about death mr duncan you've made lots  of videos about it lots of videos i've made one  

درباره مرگ صحبت کنید آقای دانکن شما چیزهای زیادی ساخته اید ویدیوهای زیادی در مورد آن ویدیوهای زیادی که من ساخته‌ام یکی

that's not that's not lots so today we are  talking about your best year we might say that  

نیست که زیاد نیست، بنابراین امروز درباره بهترین سال شما صحبت می‌کنیم ممکن است بگوییم

your best year or something nice can be in the  form of a memory a memory a memory might spring  

که   بهترین سال شما یا یک چیز خوب می‌تواند به شکل یک خاطره باشد، یک خاطره ممکن است به وجود بیاید.

to mind it will suddenly appear in your  mind it will spring to mind something pops

به یاد بیاوری که ناگهان در ذهنت ظاهر می‌شود به ذهنت می‌آید که چیزی به ذهنت می‌رسد،

into your head you remember something something  suddenly appears in your mind you think about it  

چیزی را به یاد می‌آوری، ناگهان در ذهنت ظاهر می‌شود و به آن فکر

you remember something something pops into your  head maybe you recollect something you recollect  

می‌کنی   چیزی را به یاد می‌آوری که چیزی به ذهنت می‌رسد، شاید چیزی را به یاد می‌آوری که به یاد می‌آوری.

something so something that happened in the  past a memory you think about and then suddenly  

در گذشته خاطره‌ای اتفاق افتاده که به آن فکر می‌کنی و ناگهان آن را به

you remember it as if you are living it right now  

یاد می‌آوری که انگار همین الان در حال زندگی کردن با آن

you recollect or recollect or recall and  yet i recall to mind the days when life  

هستی.

was uh lovely and we just enjoyed going out to  nightclubs and drinking and laughing with friends  

خیلی دوست‌داشتنی بود و ما فقط از رفتن به کلوپ‌های شبانه و نوشیدن و خندیدن با

i recall those happy happy days that sounds  terrible it could be yes it's a bit of a bit of a  

دوستان لذت می‌بردیم   آن روزهای شاد شاد را به یاد می‌آورم که وحشتناک به نظر می‌رسد، می‌تواند بله، کمی

ponzi way probably of describing your past what i  recall you're calling up memories happy memories

پونزی است که احتمالاً گذشته شما را به یاد می‌آورم. یادآوری خاطرات خاطرات خوش

we always think of the pest through rose-colored  glasses we always think of the past as being nice  

ما همیشه با عینک‌های رز رنگ به آفت فکر می‌کنیم، همیشه گذشته را خوب

and lovely quite often we will talk about the the  good old days why can't it be like the good old  

و دوست‌داشتنی می‌دانیم و اغلب در مورد روزهای خوب قدیمی صحبت می‌کنیم که چرا نمی‌توان مثل روزهای خوب قدیم باشد.

days when things were lovely and people were nice  to each other it was never really like that never  

وقتی همه چیز دوست‌داشتنی بود و آدم‌ها با هم خوب رفتار می‌کردند، هرگز واقعاً

really palmyra um had a gift from her son on her  birthday which was a ride in a hot air balloon oh  

okay so did you go on that ride i've been on i've  been in a hot air balloon uh but it was tethered  

اینطور نبود. من در یک بالون هوای گرم بوده‌ام، آهان، اما بسته شده بود،

it was a tethered balloon okay then what does that  mean it means there was a bit of rope holding it  

این یک بالون بسته بود، خوب پس این چه معنی می‌دهد که این بدان معناست که مقداری

down it was tied down but that wouldn't stop it  from falling to the ground if something went wrong  

طناب آن را نگه داشته است. از افتادن به زمین اگر چیزی اشتباه

it didn't go that high okay then but tethered  balloon how high up i don't know it was several  

رفت   آنقدر بالا نرفت، خوب بود، اما بالون را چسباندم که چقدر بالا بود، نمی‌دانم چندین

hundred feet oh okay i think that would  still that would still cause some damage  

صد فوت بود، اوه بسیار خوب، فکر می‌کنم هنوز هم باعث آسیب می‌شود

you might break an arm leg spine skull everything  had 200 feet i don't recommend it yes i've never  

ممکن است یک دست را بشکنید جمجمه ستون فقرات 200 فوت توصیه نمی‌کنم بله

been on a in a big sort of long balloon flight  i think i would do it i don't think i would be  

هرگز   در یک نوع پرواز طولانی با بالون نبوده‌ام فکر می‌کنم این کار را انجام می‌دهم، فکر نمی‌کنم

frightened i would i would look at the uh  the company and it's sort of safety record um  

نترسیدم، به شرکت نگاه می‌کردم و این یک نوع رکورد ایمنی است،

it's just like going on a flight on an airplane  there's a conversation i would love to hear that  

اوم   درست مثل رفتن به پرواز با هواپیما است  یک مکالمه ای وجود دارد که دوست دارم آن را بشنوم

conversation hello is that mr smith's balloons  would you mind telling me how many times your  

مکالمه سلام این است که بالن های آقای اسمیت آیا ممکن است به من بگویید چند بار

balloons have plummeted out of the sky and killed  all of the occupants in the basket oh only six  

بالن های شما از آسمان سقوط کرده و کشته شده اند. همه سرنشینان در سبد، آه، فقط شش

only six times okay then well um yeah i think  i will pass uh goodbye yes they're not going to  

فقط شش بار خوب، خب، آره، فکر می‌کنم  می‌گذرم، خداحافظ بله، آنها

admit to it but it could be on the internet you  can look at the safety record of of all the major  

نمی‌خواهند   به آن اعتراف کنند، اما ممکن است در اینترنت باشد، می‌توانید به سابقه ایمنی نگاه کنید. از تمام

airlines and in fact i did do that i  spent some time researching that once  

خطوط هوایی بزرگ و در واقع من این کار را انجام دادم، مدتی را صرف تحقیق کردم که یک

i won't say who had the best or worst but you  can look that up yes it might help your decision  

بار نمی‌توانم بگویم چه کسی بهترین یا بدترین را داشته است، اما می‌توانید ببینید که بله، این ممکن است به تصمیم شما در مورد

as to which airline company you should go with  yes they may cost you more but you know how  

اینکه با کدام شرکت هواپیمایی باید بروید کمک کند. بدانید که

much is your safety worth that's it what a certain  taste sound or smell might take you back to a past  

امنیت شما چقدر ارزش دارد، این چیزی است که یک صدا یا بوی خاص ممکن است شما را به گذشته بازگرداند.

time yes i think so yes sometimes well  for example when you're cooking or baking  

quite often i will think of my my mother in the  kitchen making our supper or our dinner or lunch  

آشپزخانه شام ​​یا شام یا ناهار ما را درست می‌کند

and so sometimes a smell or a sound or a  certain taste can take you back in time  

و بنابراین گاهی اوقات یک بو یا یک صدا یا یک طعم خاص می‌تواند شما را به

it's very strange that how it has that power it  triggers a memory the sound triggers a memory  

گذشته ببرد.

in your brain and i get  that a lot and it's usually  

من این را زیاد می‌فهمم و معمولاً

smells at school so sometimes i'll get it might  be some polish furniture polish or something  

بوی آن در مدرسه می‌آید، بنابراین گاهی اوقات می‌توانم بوی آن را پیدا کنم که ممکن است یک پولیش براق کننده مبلمان باشد یا چیزی

that something was used on the floor or as you  say something that was cooked in the canteen  

که چیزی روی زمین استفاده شده باشد یا وقتی شما می‌گویید چیزی که در غذاخوری پخته شده است

and suddenly that smell you might not have  smelled it for years but it takes you back  

و ناگهان ممکن است آن بو را به شما منتقل کند. نه سال‌هاست آن را بو نکرده‌ام، اما شما را

to a past event like at school for example  yes if like a classroom has a certain smell  

به یک رویداد گذشته بازمی‌گرداند، مثلاً در مدرسه، بله، اگر کلاس درس بوی خاصی داشته باشد،

yes it has a smell of sort of the wooden desks  and polished floors polished floors and if you go  

بله، بویی از میزهای چوبی و کف‌های صیقلی، کف‌های صیقلی دارد و اگر به جایی بروید.

somewhere and that smell is there takes you back  takes you back you recall a memory from the past  

و آن بو آنجاست که تو را به عقب می برد  تو را به عقب می برد شما خاطره ای از گذشته را به یاد می آوری

yes it's very interesting the power of memory  and we still don't know how the brain does it  

بله خیلی جالب است قدرت حافظه و ما هنوز نمی دانیم مغز چگونه این کار را

that's that's the interesting thing we of all the  things we know about the human body we still don't  

انجام می دهد   این چیز جالبی است که ما از همه چیزهایی که می دانیم در مورد بدن انسان، ما هنوز نمی‌دانیم

understand how these things work how does memory  work we don't know how how can you link a smell or  

این چیزها چگونه کار می‌کنند، حافظه چگونه کار می‌کند، نمی‌دانیم چگونه می‌توان یک بو

a taste or a sound to something in your past how  does it work we don't know we still don't really  

یا مزه یا صدا را به چیزی در گذشته مرتبط کرد. ما نمی‌دانیم چگونه کار می‌کند. ما هنوز واقعاً نمی‌دانیم

understand how these things work the mechanism  of memory is still one thing that we really don't  

این چیزها چگونه کار می‌کنند مکانیسم حافظه هنوز یک چیز است که ما واقعاً

understand at all about the human brain we don't  really know the the physics of how it works how  

اصلاً در مورد مغز انسان نمی‌دانیم، ما واقعاً نمی‌دانیم فیزیک چگونه کار می‌کند

how how can i remember my first day at school even  though it happened many many years ago i can still  

. اولین روز مدرسه ام را حتی به یاد بیاور اگر چه سال‌ها پیش این اتفاق افتاد، من هنوز می‌توانم

see it in my mind but how we don't we don't know  i think your memories are f the more powerful the  

آن را در ذهنم ببینم، اما چگونه نمی‌دانیم ، فکر می‌کنم خاطرات شما هر چه قوی‌تر باشد، هر چه این

event uh the more the more that memory is embedded  in your brain so very significant events uh  

رویداد بیشتر در مغز شما جاسازی شود. وقایع بسیار مهم آه

for whatever reason your brain will hold  that memory uh in a way that it doesn't hold  

به هر دلیلی مغز شما آن خاطره را به گونه‌ای نگه می‌دارد که

other events so you can have one significant event  in one day 30 years ago but you won't recall all  

رویدادهای دیگر را در خود نگه نمی‌دارد، بنابراین شما می‌توانید یک رویداد مهم را در یک روز 30 سال پیش داشته باشید، اما همه   رویدادهای دیگر آن را به خاطر نمی‌آورید.

the other events of that day yes because i  don't think physically your brain can hold  

روز بله، چون فکر نمی‌کنم مغز شما از نظر فیزیکی بتواند

literally every memory every event that ever  happened that's it that's one of the things i  

هر رویدادی را که تا به حال اتفاق افتاده است نگه دارد، این یکی از چیزهایی است

mentioned in my memory lesson by the way about  short-term and long-term memory and how it  

که در درس حافظه‌ام در مورد حافظه کوتاه‌مدت و بلندمدت و نحوه

actually works so those all of those subjects  are actually covered in my memory lesson and  

واقعی آن ذکر کردم. کار می کند تا همه آن موضوعات در درس حافظه من پوشش داده شوند

it is available on my youtube channel memories  can be treasured or relived as a form of comfort  

و   در کانال یوتیوب من در دسترس است، می توان آن را به عنوان نوعی آرامش

something you remember so memories can be very  useful happy memories nice moments from your life  

خاطر دانست یا دوباره زنده کرد   چیزی که شما به خاطر می آورید، بنابراین خاطرات می توانند بسیار مفید باشند، خاطرات خوش لحظات خوب از زندگی خود را

that you relive or remember that's one of the  reasons why i love filming things i love taking  

که دوباره زنده می‌کنید یا به خاطر می‌آورید، یکی از دلایلی است که من عاشق فیلم‌برداری از چیزهایی هستم که دوست دارم

photographs and filming things things that steve  does things that we both do together of my family  

عکس بگیرم و از کارهایی فیلم بگیرم که استیو کارهایی را انجام می‌دهد که ما هر دو با هم در خانواده‌ام انجام می‌دهیم

so i have lots of photographs of my mother of  course my mother not very well at the moment  

بنابراین من عکس‌های زیادی از مادرم دارم البته مادرم در حال حاضر خیلی خوب نیست   با این

however there has been some good news about that  because it looks as if they might be allowing us  

حال خبرهای خوبی در مورد آن وجود دارد  زیرا به نظر می‌رسد به ما اجازه می‌دهند

to chat to moth mother mum face to face on using  i think it's skype so that might be happening  

با مادر مادر مادر در هنگام استفاده رو در رو چت کنیم  من فکر می‌کنم این اسکایپ است تا ممکن است این اتفاق بیفتد

and as we get older we notice that uh older people  tend to live more in the past quite often they  

و با افزایش سن ما متوجه شده‌ایم که افراد مسن‌تر تمایل دارند بیشتر در گذشته زندگی کنند

will particularly if they're not doing much with  their lives they will keep recalling memories  

، به خصوص اگر کارهای زیادی با زندگی‌شان انجام ندهند، مدام خاطرات گذشته را به یاد می‌آورند

from the past and telling you tell you stories of  when they were children of what happened in their  

و برای شما داستان‌هایی از زمانی که بچه بودند از آنچه اتفاق افتاده است تعریف می‌کنند. در

lives and they'll think back on the happy  memories and it's funny how the human mind  

زندگی‌شان و به خاطرات خوش فکر می‌کنند و خنده‌دار است که چگونه ذهن انسان

will will filter out a lot of the bad memories  and just recall and you'll just retain the good  

بسیاری از خاطرات بد را فیلتر می‌کند و فقط به یاد می‌آورد و شما فقط خاطرات خوب را حفظ می‌کنید.

memories quite often don't know why that happens  um sandra gonzales says that if i smell a certain  

اغلب نمی‌دانم چرا این اتفاق می‌افتد، ام ساندرا گونزالس می‌گوید که اگر من عطر خاصی را

fragrance that uh reminds her of her mother yes uh  and that's true um there's a certain uh aftershave

استشمام کنم که او را به یاد مادرش می‌اندازد، بله، اوه و این درست است، اوم یک افترشیو خاص وجود دارد که

your mother used to wear aftershave this is  i'm learning something new all the time about  

مادر شما از افترشیو استفاده می‌کرده، من هستم. همیشه چیز جدیدی در مورد

steve's family no my father always used  to wear old spice aftershave old spice  

خانواده استیو یاد می‌گیرم، نه پدرم همیشه از ادویه‌های قدیمی

it was a popular a popular fragrance aftershave  for men i still use it in the 1970s and 80s  

i use it now well that's what i mean i hadn't  smelt it for years and years and years but it  

استفاده می‌کرد. سال‌ها و سال‌ها و سال‌ها آن را

was very strong smell and men used to wear it was  sort of tough men okay it was it was advertised  

بو نکرده بودم، اما بوی بسیار قوی داشت و مردانی که آن را می‌پوشیدند، به نوعی مردانه خشن بود، خوب، در آن

on the television at the time i think there was  somebody surfing a macho man was surfing and  

زمان در تلویزیون تبلیغ می‌شد، فکر می‌کنم یک نفر در حال موج‌سواری در یک مرد ماچو بود. موج‌سواری و

old spice was being splashed all over and it was  you know it was for men real rugged men well of  

ادویه قدیمی به همه جا پاشیده می‌شد و می‌دانستید که برای مردان است، مردان واقعی خشن،

course it's for men well you know what i mean but  it was advertised because obviously in back in  

البته برای مردان است، منظورم را می‌دانید، اما  تبلیغ می‌شد، زیرا مشخصاً در

the 70s 80s men wearing a fragrance could be seen  as being a bit feminine so they had to obviously  

دهه 70، مردانی که عطر داشتند، تبلیغ می‌شد. کمی زنانه به نظر می‌رسند، بنابراین باید به وضوح   به

think of launching this product and and just  placing it and getting people to buy it because  

فکر راه‌اندازی این محصول و و قرار دادن آن و ترغیب مردم به خرید آن باشند، زیرا

you know they're seen as a real man so then for  some bizarre reason you bought some yes and put  

شما می‌دانید که آنها به عنوان یک مرد واقعی دیده می‌شوند، بنابراین به دلایلی عجیب و غریب تعدادی خرید بله و

it on and immediately it took me back to my father  putting on this aftershave that's it i'm glad i'm  

آن را پوشیدم و فوراً مرا به پدرم برگرداند. این افترشیو را گذاشتم،

glad that's the only memory that i'm bringing to  you about your father well i had a friend uh when  

خوشحالم که این تنها خاطره‌ای است که در مورد پدرت برایت به ارمغان می‌آورم، خوب من دوستی داشتم، وقتی

i was at uni okay is this your weird friend is  this the nutter all my friends and nuts i'm only  

که بودم در دانشگاه خوب است دوست عجیب شما این است این عطر همه دوستان من و آجیل من فقط    شوخی می کنم

joking um uh he always wore aramis after shane  okay and uh whenever i smell aramis aftershave now  

اوم او همیشه بعد از شین آرامی می پوشید باشه و هر وقت بوی آرامیس پس از اصلاح را حس می

that particular aramis original a men's fragrance  uh went out it was popular in the 80s okay and of  

کنم   آن آرامیس خاص، عطر مردانه است. در دهه 80 بسیار محبوب بود و

course lots of other fragrances but if i have if i  ever smell that now which isn't very often because  

البته بسیاری از عطرهای دیگر را نیز داشته باشم، اما اگر من آن را داشته باشم، این عطر را در حال حاضر استشمام کنم که اغلب این رایحه زیاد نیست، زیرا

it's not so popular now immediately takes me  back to 1980 okay uh and when i was at uni so  

اکنون آنقدر محبوب نیست، بلافاصله مرا به سال 1980 برمی گرداند، اوه و زمانی که در دانشگاه بودم.

it was funny smells are very powerful so thank you  for that it's always taken as many years for you  

این بوهای خنده دار بسیار قدرتمند هستند بنابراین از شما متشکرم برای اینکه همیشه چندین سال طول کشیده است

to tell that story yes so the past apparently  i look sexy with my with my beard i look fun  

برای گفتن آن داستان بله، بنابراین ظاهراً گذشته من با ریش خود سکسی به نظر می‌رسم و سرگرم کننده به

i look sexy apparently not from here you  don't beatriz says my father used old spice  

نظر می‌رسم   ظاهراً سکسی به نظر می‌رسم ظاهراً از اینجا نیست  ادویه قدیمی

many years ago i still use it now just  because it soothes my face when i have a shave  

سال‌ها پیش هنوز هم از آن استفاده می‌کنم، زیرا وقتی اصلاح می‌کنم، صورتم را آرام می‌کند

and the men out there will know after you have a  shave quite often your skin on your face will be  

و مردان بیرون می‌دانند که بعد از اصلاح اغلب پوست صورت شما

very sensitive so you put aftershave to soothe the  sensitivity so that was part of the macho thing  

بسیار حساس می‌شود، بنابراین برای تسکین افترشیو قرار می‌دهید. حساسیت به طوری که بخشی از چیزهای ماچو

wasn't it yeah a man you shaved you got raw skin  everywhere and then you could then you put alcohol  

بود، آیا بله، مردی که اصلاح کردی، پوستت خام همه جا بود و سپس می‌توانستی الکل را

all over and you want the pain yeah that that was  part of the macho image of old spice okay i don't  

روی همه جایش بمالی و درد را می‌خواهی، بله، این بخشی از تصویر ماچویی قدیم بود. ادویه باشه،

think it was pain because whenever dad used to  put it on it was all you know because he obviously  

فکر نمی‌کنم دردناک بود، چون هر وقت پدر آن را می‌پوشید تنها چیزی بود که می‌دانستید، زیرا مشخصاً

get little cuts when you shave so what what was  your father shaving with a pair of garden she is  

وقتی شما اصلاح می‌کنید بریدگی‌های کوچکی پیدا می‌کند، پس پدرتان چه چیزی را با یک جفت باغ اصلاح

well you always i mean if you've just  shaved putting something that's alcohol  

می‌کرد. یعنی اگر تازه پوتی را تراشیده باشید چیزی که الکل است

based on that skin is always going to be a bit  painful anyway a good memory can lift you up  

بر اساس آن پوست همیشه کمی دردناک خواهد بود، به هر حال یک خاطره خوب می تواند شما را بالا

while a bad memory can leave you scarred so  we might talk about good memories lots of  

ببرد   در حالی که یک خاطره بد می تواند شما را زخمی کند، بنابراین  ممکن است در مورد خاطرات خوب بسیاری از

good memories christmas with my family all of my  relatives would visit and we'd all come around and  

خاطرات خوب کریسمس با خانواده ام صحبت کنیم. اقوام ملاقات می کردند و همه ما می آمدیم و

quite often my father and my grandad would get  drunk and they would start fighting i'm not  

اغلب پدرم و پدربزرگم مست می شدند و شروع به دعوا می کردند من نیستم

my father and my granddad would often fall out and  

پدرم و پدربزرگم اغلب با هم می افتند و

they start fighting and shouting at each  other they would normally have a lot to drink  

شروع به دعوا و داد و بیداد می کنند. معمولاً مقدار زیادی نوشیدنی

and then they'd start arguing i can still  see my grandad red-faced arguing with my dad  

دارم   و بعد شروع به بحث می‌کنند، من هنوز می‌توانم ببینم پدربزرگم با پدرم با چهره قرمز بحث می‌کند

happy memories you had an interesting upbringing  are we playing the sentence game oh my god you're  

خاطرات خوشی که تربیت جالبی داشتی آیا ما بازی جمله بازی می‌کنیم وای خدای من، تو

just out of interest i've just forgotten  about the sentence gay good job i'm here  

فقط از علاقه من «فقط فراموش کرده‌ام  جمله همجنس‌گرا خوب کار من اینجا هستم

that's why i'm here it's a good job you're here  steve so memories can be good memories can be  

به همین دلیل است که من اینجا هستم، شغل خوبی است تو اینجایی استیو پس خاطرات می‌توانند خاطرات خوب باشند

bad sometimes it's good to hold on to memories  sometimes it's good to let go of certain memories  

گاهی اوقات خوب است که خاطرات را نگه داریم گاهی اوقات خوب است ل برخی از خاطرات

so you can move forward with your life sometimes  living in the past is not a good thing to do  

را کنار بگذارید   تا بتوانید زندگی خود را به جلو ببرید گاهی اوقات زندگی در گذشته کار خوبی نیست

old spice they used to call it the mark of  a man okay that was the advertising oh good  

ادویه قدیمی که آن را نشان یک مرد می نامیدند خوب این تبلیغات بود اوه خوب

are we getting any money from old spice sergio  says uh hello old spice if you're watching  

آیا ما از آن پول می گیریم ادویه قدیمی سرجیو می‌گوید آه، سلام ادویه قدیمی، اگر تماشا

can you send some money because we may have just  doubled your profits i was talking about uh it's  

می‌کنید   می‌توانید مقداری پول بفرستید زیرا ممکن است سود شما را دوبرابر کرده باشیم،

being painful when you uh when you put old spice  on on a shaved skin yes and sergio says it depends  

آه، وقتی ادویه قدیمی را روی پوست تراشیده می‌زنی، دردناک است. می‌گوید بستگی دارد

where you shave oh well yes that's it there  are many places now oh let's get on with the  

جایی که اصلاح می‌کنی اوه خوب بله همین است جاهای زیادی وجود دارد، اوه بیایید با این

sentence game says tomic but we know why because  you like that you always seem to beat everybody  

بازی جمله‌ای که تومیک می‌گوید ادامه دهیم، اما ما می‌دانیم چرا چون شما دوست دارید که همیشه به نظر می‌رسد همه را شکست می‌دهید

yes let's play the sentence game we uh we  have 20 we have about 25 minutes because i did  

بله، بیایید بازی جملاتی را انجام دهیم که ما داریم. 20 ما حدود 25 دقیقه وقت داریم چون من   در

actually start five minutes late so in fact we  have 25 minutes let's play the sentence game  

واقع پنج دقیقه دیر شروع کردم، بنابراین در واقع بیایید بازی جملاتی

people do like your beard most people seem to like  it oh okay but then you know i don't know if it's  

را انجام دهیم   مردم ریش شما را دوست دارند به نظر می رسد اکثر مردم آن را دوست دارند اوه خوب، اما شما می دانید که نمی دانم آیا اینطور است یا نه

mainly the women who are liking their being okay  thank you ladies and maybe some gentlemen as well  

اصلی خانم هایی که دوست دارند خوب باشند متشکرم خانم ها و شاید برخی از آقایان

maybe some of the men are getting turned on as  well not according to the live chat by my rugged  

شاید برخی از مردان نیز در حال روشن شدن هستند همچنین نه بر اساس چت زنده با ظاهر خشن   مردانه من،

manly appearance do you like it ladies you  like it like my rugged manly macho appearance  

آیا آن را دوست دارید خانمها، شما آن را مانند من دوست دارید ظاهر خشن مردانه ماچو

is it doing it sentence game mr duncan  sentence focused focused is it's brilliant  

آیا آن را انجام می‌دهد بازی جملاتی آقای دانکن جمله متمرکز متمرکز است، عالی است

that you're telling me that that might be  the most ironic thing that's ever happened  

این که به من می‌گویید ممکن است  طعنه‌آمیزترین اتفاقی باشد که تا به حال رخ داده است

if french people say the word uh not being uh  disparaging to french people here but we had  

اگر فرانسوی‌ها این کلمه را بگویند اوهوم نه اینکه اوه توهین آمیز به فرانسوی‌های اینجا اما ما یک نفر

somebody french who worked for our company okay  and uh whenever she said she was in sales she was  

فرانسوی داشتیم که برای شرکت ما کار می‌کرد خوب است و هر وقت می‌گفت در فروش است

like a sales manager okay and whenever she said  the word focus oh i know what you're going to do  

مثل یک مدیر فروش خوب است و هر وقت می‌گفت کلمه تمرکز آه می‌دانم قرار است چه کار کنید

yes yes don't say anything else steve because  it sounded like a swears yes so we must focus  

بله بله نگو هر چیز دیگری استیو چون به نظر می‌رسد که فحش می‌دهد بله، بنابراین باید

focus but when she said it with her french accent  it sounded like she was saying something else  

تمرکز کنیم، اما وقتی او آن را با لهجه فرانسوی‌اش می‌گفت، به نظر می‌رسید که چیز دیگری می‌گوید،

something very rude and that's and we always used  to laugh that's as far as we're going with that  

چیزی بسیار بی‌ادب است و ما همیشه از آن استفاده می‌کردیم. خندیدن تا جایی که ما با آن پیش می رویم

one here we go it's the sentence game everyone  are you ready to play the sentence game without  

یکی اینجا ما می رویم بازی جملات است همه آیا حاضرید بازی جملات را

any more messing around without any more hanging  about on the street corner looking suspicious here  

بدون  دیگر درهم و برهم کردن بدون اینکه دیگر در گوشه خیابون بچرخید انجام دهید اینجا مشکوک

is today's first sentence game oh i always like to  something beginning with l on the letters on the  

به نظر می رسد   اولین جمله امروز است بازی اوه من همیشه دوست دارم چیزی که با l در حروف در

something side of life so this is i think this is  an easy one to start with so for those who don't  

طرف چیزی از زندگی شروع شود، بنابراین این است، فکر می‌کنم شروع کردن با آن آسان است، بنابراین برای کسانی که

know what this is this is the internet oh sorry no  i mean this is the sentence game i'm sure you know  

نمی‌دانند این چیست، اینترنت است، متأسفم نه منظورم این است که این همان بازی جمله است، مطمئنم که می‌دانید

what the internet is by now the sentence game i  will show you a sentence there are some missing  

اینترنت چیست.

words and underneath there there are some  clues so today we have the sentence game random  

words random letters as always the first to get  it gets a kiss the first the first to get it  

نامه‌ها مثل همیشه اولین کسی است که می‌گیرد  اولین کسی که آن را می‌گیرد یک بوسه می‌گیرد

can have a little touch they can touch  my beard it's like stroking sandpaper

می‌تواند کمی لمس کند آنها می‌توانند ریش من را لمس کنند، مثل نوازش کاغذ سنباده

that's it i always like to something  on the something side of life  

است که من همیشه دوست دارم به چیزی در طرف چیزی از زندگی

well tran tran uh you have a word that fits  the first one yeah you could use that word  

ما اوه شما کلمه‌ای دارید که مطابق با اولین کلمه باشد. بله می‌توانید از آن کلمه

it's not quite what we're after but uh you  could definitely use that first word hmm

استفاده کنید.

yes yes that's quite good lean yes and amore has  said live yes i always like to live yes yeah hmm  

من همیشه دوست دارم زندگی کنم بله بله

that's interesting yes two  interesting choices there

هوم   جالب است بله دو انتخاب جالب وجود دارد

and uh sergio had the definitely  had the second word and so did maura  

و اوه سرجیو قطعاً حرف دوم را می‌زند و همینطور maura

uh atomic has managed again to get both of the  words that you have suggested fits in there  

اوه اتمی دوباره موفق شد هر دو کلمه‌ای را که شما پیشنهاد کرده‌اید در آن جا بیاورد

so uh but there are other alternatives yes  you might have you might have different words  

پس اوه اما گزینه های دیگری وجود دارد بله شاید شما ممکن است کلمات متفاوتی داشته

you could put in there so yeah so uh more  yes that that does fit what you put really

باشید   می توانید آن را وارد کنید، بنابراین بله، خیلی بیشتر بله که با آنچه شما قرار داده اید مطابقت دارد، واقعاً

i think i think we got the answer  coming for the first time today we have  

فکر می کنم ما پاسخ را دریافت کردیم برای اولین بار امروز می

mr cockrell a lot of people have complained i had  a complaint by the way about mr cockrell they said  

آییم   آقای خروس بسیاری از مردم شکایت کرده‌اند که من شکایتی از آقای خروس داشتم، آنها گفتند

mr duncan why do you always refer to your cockerel  as your [ __ ] you can say cockerel or rooster you  

آقای دانکن چرا شما همیشه به خروس خود به عنوان [__] خود اشاره می‌کنید، می‌توانید بگویید خروس یا خروس، شما

don't have to say [ __ ] even though it might  raise one or two smiles out there in youtube  

حتی مجبور نیستید بگویید [__] اگرچه آن m یک یا دو لبخند در زمین یوتیوب بلند کنید،

land but you must be mature when you are doing  your show okay mr cocky i agree mr cockerell

اما وقتی برنامه‌تان را انجام می‌دهید، باید بالغ باشید. خب آقای خروس، موافقم آقای خروس

here he comes i've been warning  mr duncan for weeks about that  

اینجا می‌آید، من هفته‌هاست به آقای دانکن هشدار

this my [ __ ] is about to spring up

می‌دهم که این موضوع [ __ ] من است.

there it was my little my lovely little cockerel  mr cockrule it annoys me every time you do that mr  

این کوچولوی من بود خروس کوچولوی دوست داشتنی من، آقای خروس، هر بار که این کار را انجام می‌دهی، من را آزار می‌دهد،

duncan it's not professional it is though that's  what it is yes but you're doing it to try and  

آقای دانکن، حرفه‌ای نیست، اما این همان چیزی است که بله، اما شما این کار را انجام می‌دهید تا تلاش کنید و

it's your mind that's rude yes trying to get us to  you know what you're doing when it leaves my mouth  

این ذهن شماست که بی‌ادب است بله سعی می‌کنی ما را به خودت برسانی، می‌دانی چه می‌کنی وقتی از دهانم بیرون می‌رود

it's clean but when it goes into your ear maybe  it's not it's it's you you're the rude one not me  

، تمیز است، اما وقتی به گوش تو می‌رود، شاید این نیستی، تو آن بی‌ادب هستی، نه من.

it's not anyway what's the answer mr duncan  um what are we doing descendants game first  

آیا ما ابتدا بازی فرزندان را انجام می دهیم

one the answer is bing oh i always like  to look on the sunny side of life you look  

یکی پاسخ این است بینگ اوه، من همیشه دوست دارم به سمت آفتابی زندگی نگاه کنم، شما

on the sunny side of life so if you look  on the sunny side what would you say steve  

به سمت آفتابی زندگی نگاه می کنید، بنابراین اگر به سمت آفتابی نگاه کنید، چه می گویید استیو

optimistic you're always looking on the  bright side would be another alternative word  

خوش بینانه، همیشه به دنبال آن هستید در سمت روشن، جایگزین دیگری خواهد بود یک کلمه

uh but people some people have said live as  the first word you could have live it would fit  

اوه، اما افرادی که برخی از مردم گفته اند زنده به عنوان  اولین کلمه ای که شما می توانستید زندگی کنید مناسب است

uh and we also had yes liv or lean tran said  said lean lean on lean yeah sort of lean  

اوه و ما نیز بله لیو یا لاغر تران گفتیم گفتیم لاغر لاغر روی لاغر بله به نوعی لاغر

in terms of you know what you're thinking yes  well we often use the word lean to show preference  

از این نظر که شما می دانید چه هستید با فکر کردن بله خوب ما اغلب از کلمه لاغر برای نشان دادن اولویت استفاده

you might lean towards something yes so  lean towards can mean you are you are  

می‌کنیم   ممکن است به چیزی متمایل شوید بله بنابراین متمایل به آن می‌تواند به این معنی باشد که شما هستید

your position has changed so maybe i lean towards  mr steve like this and then mr steve will lean  

موقعیت شما تغییر کرده است، بنابراین شاید من به این سمت به سمت آقای استیو متمایل شوم و سپس آقای استیو به

away or you can have something you you like  or you favor you can lean towards it with your  

سمت خود متمایل شود یا شما می‌توانید چیزی داشته باشید که دوست دارید یا دوست دارید، می‌توانید با

your feeling your opinion yeah you lean towards  so you're in this example you're leaning towards  

احساس خود به سمت

a positive outlook yes that's good that's only  so that fits i like that i like that a lot i  

آن متمایل شوید. خیلی

like it when we do the sentence game and people  come up with alternatives that fit and that's  

دوست دارم وقتی جملات بازی را انجام می‌دهیم و مردم جایگزین‌های مناسبی پیدا می‌کنند و

the thing that's why english is so interesting  because sometimes you might have one choice but  

به همین دلیل است که انگلیسی بسیار جالب است، زیرا گاهی ممکن است یک انتخاب داشته باشید،

there might be other other possibilities as well  here we go here's our second of a sentence game

اما ممکن است احتمالات دیگری وجود داشته باشد. خب اینجا می‌رویم این دومین بازی جملاتی ماست،

you should you should something his promises with  us something of what what could it be or letters  

شما باید چیزی را با ما وعده می‌دهد که چه چیزی می‌تواند باشد یا حروف

beginning with t five letters beginning with  p and four letters beginning with s you should  

که با t شروع می‌شوند پنج حرف که با p شروع می‌شوند و چهار حرف که با s شروع می‌شوند، باید

ah you should something his promises with a  something of something hmm yes but what so  

آه باید چیزی وعده‌های او با چیزی شبیه به چیزی هوم بله، اما

this is a kind of we might use this as an idiom i  suppose so you might be referring to an idiom or  

این یک نوع است، ما ممکن است از این به عنوان یک اصطلاح استفاده کنیم، فکر می‌کنم ممکن است به یک اصطلاح یا

maybe just something that is metaphoric so you are  yes maybe a person tells you something but perhaps  

شاید فقط چیزی استعاره‌ای اشاره می‌کنید، بنابراین شما بله، شاید شخصی به شما می‌گوید چیزی اما

you are a little bit skeptical or maybe you are  cautious you don't want to believe that person  

شاید کمی شک دارید یا ممکن است محتاط باشید نمی‌خواهید آن شخص را

too quickly or maybe you don't believe them at  all you don't believe a single word they're saying

خیلی سریع باور کنید یا شاید اصلاً حرف‌های او را باور نکنید

well we've already got a correct answer oh okay  well that was quick we have who is this well  

. قبلاً یک پاسخ صحیح دریافت کرده‌ام، اوه ، خیلی سریع  خوب بود، ما داریم که این خوب

let's let's wait for a few more i can't believe  we had a correct answer straight away very quick  

است   بیایید چند لحظه دیگر صبر کنیم.

it's not tomic is it well it was actually more oh  more well done laura was very quick look you get  

بیشتر w خیلی خوب لورا خیلی سریع نگاه کردی

a thumbs up rosa got the first word you get one  of mr duncan's golden thumbs but now everyone's  

یک تشکر روسا اولین کلمه ای را که دریافت کردی یک از شست های طلایی آقای دانکن را گرفت، اما اکنون همه دارند

getting it vitas alexandra uh oh connell's here  hello connell nice to just arrived wow nice to  

آن را دریافت می کنند، الکساندرا اوه اوه کانل اینجاست سلام کانل خیلی خوب است که تازه رسیدم وای خوشحالم که

see connell as well thank you very much for  joining me a long time since we saw you yep  

کانل را هم دیدم، متشکرم شما خیلی وقت است که به من ملحق شده اید از زمانی که شما را دیدیم بله.

this one's out there mr duncan this one which  i thought would be quite difficult to get  

oh okay a lot of people have got it right  pretty good and more got it just like that oh  

اوه

straight now for those who are watching in asia  i know that for many people it will be very late  

مستقیم برای کسانی که در آسیا تماشا می‌کنند من می‌دانم که برای بسیاری از مردم اکنون شب بسیار دیر خواهد بود

at night now because we've changed the clocks you  see so because all of the clocks have moved around  

زیرا ما ساعت‌هایی را که می‌بینید تغییر داده‌ایم، بنابراین چون همه ساعت‌ها به اطراف حرکت کرده‌اند

it is a little later now in asia so i'm very  sorry about that there's nothing i can do about  

اکنون در آسیا کمی دیرتر است. بنابراین من بسیار متاسفم که هیچ کاری نمی توانم در مورد آن انجام دهم

it unfortunately but we turned our clocks back  one hour last night which of course affects many  

متأسفانه اما ما دیشب ساعتمان را یک ساعت به عقب برگشتیم که البته بر بسیاری از

people who are watching ahead of us because it  means now it's much later so if it was midnight  

افرادی که جلوتر از ما نگاه می کنند تأثیر می گذارد زیرا این بدان معنی است که اکنون خیلی دیر شده است، بنابراین اگر اینطور بود نیمه‌شب

when we started it would be 1am when we  start which of course for many people  

وقتی شروع کردیم ساعت 1 بامداد بود که  شروع می‌کردیم که البته برای بسیاری از

is too late too late yes so yes the answer's  out there mr duncan you should something his  

مردم   خیلی دیر است، بله، بله، آقای دانکن شما باید چیزی را

promises whether something of something  so are we ready for for mr cockerell

وعده دهد که آیا چیزی از چیزی را می‌دهد، پس آیا ما برای آقای خروس آماده هستیم.

would you say mr mr cockrell should now appear  yes okay then by the way mr steve mr steve is  

بگویید آقای کوکرل اکنون باید ظاهر شود بله خوب است، آقای استیو آقای استیو

very lucky because today mr cockerell is very  close to mr steve's left leg so you might notice  

بسیار خوش شانس است زیرا امروز آقای کوکرل بسیار نزدیک به پای چپ آقای استیو است، بنابراین ممکن است متوجه شوید

now and again steve will be looking very happy  as mr cockerell is standing right next to him

اکنون و دوباره استیو بسیار خوشحال به نظر می رسد  همانطور که آقای کوکرل ایستاده است. درست در کنار او

he's right on my right in my face mr duncan i  thought wow there is i could really answer that  

او درست در سمت راست من در صورت من است آقای دانکن من فکر کردم وای واقعاً می توانم جواب بدهم

i know but you won't because we  have to keep it clean there are  

که می دانم اما شما این کار را نمی کنید زیرا ما باید آن را تمیز نگه داریم

two answers that i could give to what mr steve  has just said and both of them are disgusting

دو پاسخ وجود دارد که می توانم به آنچه آقای استیو بدهم همین الان گفت و هر دو نفرت‌انگیز هستند،

oh the answer yes yes but here we go the  answer everyone's got it now everybody knows  

اوه، بله، بله، اما در اینجا می‌رویم پاسخ همه فهمیده‌اند، حالا همه می‌دانند

so let's just confirm that  by pressing the magic button  

پس بیایید تأیید کنیم که با فشار دادن دکمه جادویی

yes you should take his promises with a pinch  of salt yes to take something with a pinch of  

بله باید با یک پی به قول او عمل کنید. nch از نمک بله برای گرفتن چیزی با یک مقدار

salt what does that mean steve that means  you don't take it seriously yes that's it  

نمک یعنی چه استیو یعنی شما آن را جدی نمی‌گیرید بله همین

you don't take it seriously so if for  example somebody was promising to marry you  

شما آن را جدی نمی‌گیرید، بنابراین اگر مثلاً کسی به شما قول ازدواج داده بود

for example in this case we've said a man his and  uh and uh you're discussing with a friend of yours  

برای مثال در این مورد موردی که ما گفته ایم مردی مال اوست و شما با یکی از دوستانتان بحث می کنید و

and you say to your friend oh my boyfriend  said he's going to marry me and uh  

به دوستتان می گویید اوه دوست پسرم گفت او با من ازدواج می کند و اوه

your friend might say your friend doesn't  trust this person that you're going out with  

دوست شما ممکن است بگوید دوست شما به این شخص اعتماد ندارد. اینکه با او بیرون می‌روی

and they say to you don't trust him take what he  says with a pinch of salt yes in other words he's  

و به او می‌گویند به او اعتماد نداری آنچه را که می‌گوید با کمی نمک قبول کن، به عبارت دیگر او

probably doesn't really mean it don't believe  what that person says because they are probably  

احتمالاً به این معنا نیست که حرف آن شخص را باور نکن، زیرا احتمالاً

lying but you should take it with a pinch of salt  yes so don't take it seriously by the way pinch  

دروغ گفتن، اما باید آن را با کمی نمک بگیرید  بله، پس آن را جدی نگیرید. ضمناً نیشگون گرفتن

just means something that you are holding  between your finger your forefinger and  

به معنای چیزی است که بین انگشت سبابه و

your thumb a pinch of something maybe when  you're cooking you might add a pinch of salt  

شست خود نگه می‌دارید، شاید زمانی که در حال پختن هستید ممکن است کمی نمک

to your ingredients yes like if you were to pinch  somebody pinch you do that when you're pinching  

به موادتان اضافه کنید بله مثلاً اگر بخواهید کسی را نیشگون بگیرید، این کار را هنگام نیشگون گرفتن انجام می‌دهید، آیا این کار

be painful wouldn't it yes so if you do that with  salt you're just taking enough salt to be held  

دردناک است، بله، بنابراین اگر این کار را با نمک انجام دهید، فقط نمک کافی می‌گیرید تا

in those two fingers so it's actually  it's actually a very loose measurement  

در آن دو انگشت نگه دارید، بنابراین در واقع این یک اندازه‌گیری خیلی شل

a measurement a pic pinch sometimes you see that  in recipe books add a pinch of salt pinch and it  

اندازه‌گیری یک خرج کردن عکس گاهی اوقات می‌بینید که در کتاب‌های دستور غذا کمی نمک اضافه می‌کنند و این

just means take enough that you can hold in  your two in your finger and thumb something  

فقط به این معنی است که به اندازه کافی آن را بگیرید که بتوانید دو انگشت خود را در انگشت و انگشت شست خود نگه دارید

like that yes but it also means don't take  something seriously that's it so don't believe  

مثل آن بله، اما به این معنی است که نباید چیزی را جدی بگیرید همین است، پس باور

it maybe you should have some doubt about  the truth of the thing that has been said  

نکنید   شاید باید در مورد  درستی چیزی که

to you hmm do we have time for another one i think  we do i think we have time for another sentence  

به شما گفته شده شک داشته باشید، هوم، آیا ما برای یکی دیگر وقت داریم فکر می کنم ما انجام می دهیم فکر می کنم برای یک جمله دیگر وقت

game steve this is really really good i'm getting  quite excited we have 10 minutes left don't forget  

داریم   استیو این واقعاً خیلی خوب است من دارم بسیار هیجان زده می شوم ما 10 دقیقه فرصت داریم فراموش نکن

i'm back with you next sunday every sunday we are  here live for two hours from 2 p.m uk time gmt

.

as if as if it wasn't confusing enough already  here we go another sentence game are you ready  

در حال حاضر به اندازه کافی گیج کننده نیست بازی جمله آیا شما آماده هستید

steve i'm always ready i can hardly stand the  excitement oh oh we have three three missing words  

استیو من همیشه آماده هستم به سختی می توانم هیجان را تحمل کنم آه اوه ما سه کلمه گم شده

right we we something to reach and  something beginning with a on the new  

داریم   درست است که چیزی برای رسیدن به آن داریم و چیزی که با a شروع می شود روی جدید

something eight letters beginning with c yes so we  have f six letters a nine letters c eight letters

چیزی هشت حرف که با c شروع می شود بله پس ما f داریم شش حرف یک نه حرف ج هشت حرف

that's a tricky one i think mr duncan very tricky  

که خیلی مشکل است من فکر می‌کنم آقای دانکن خیلی مشکل است

i normally get these but i  haven't got that one yet hmm

من معمولاً اینها را می‌فهمم اما هنوز آن یکی را نگرفته‌ام خیلی

interesting mr dunker the only thing that is

جالب است آقای دانکر تنها چیزی

any answers coming through yet 30 seconds haven't  

که پاسخ‌هایی است که هنوز 30 ثانیه نشده است

passed mr duncan which is the delay  shall i just stand here in silence  

از آقای دانکن گذشت که این تأخیر است آیا فقط اینجا در سکوت بایستم

well you could think of something to say we  something six letters beginning with f to reach an

خوب می‌توانی به چیزی فکر کنی که بگوییم چیزی شش حرفی که با f شروع می‌شود تا به یک

atomic

اتمی

ah you know you know i'm thinking of disqualifying  tomic i'm sorry you you're just too clever are you  

برسیم.

are you uh hacking into mr duncan's computer yes  can you see are you outside my window watching can  

تو خیلی باهوشی آیا   آیا کامپیوتر آقای دانکن را هک می‌کنی، بله، می‌توانی ببینی آیا بیرون از پنجره من تماشا می‌کنی،

you see my screen with all the answers i think  tomic's hacking into your computer i think so  

می‌توانی   صفحه من را با همه پاسخ‌ها می‌بینی، فکر می‌کنم  تومیک در حال هک کردن رایانه شما است، فکر می‌کنم همینطور

yes i think he's he's he's installed something  on my computer when i wasn't looking well he's  

بله من فکر کن او اوست او چیزی را روی رایانه من نصب کرده است وقتی من ظاهر خوبی نداشتم او

cleverer than i am because i couldn't get it  but i got the middle one uh so well done tomic

از من باهوش تر است زیرا نتوانستم آن را دریافت کنم اما وسط را گرفتم خیلی خوب کار کردی تومیک

although we're not necessarily revealing that  it's correct are you a member of mensa tomic  

اگرچه ما لزوماً نشان نمی دهیم که درست است. شما یکی از اعضای mensa tomic

do you have a very high iq

آیا ضریب هوشی بسیار بالایی

um vtas has got it do you know what your iq is no  and i don't want to know is it in single figures  

دارید.

trans says that tomek's got a big  brain what what happens if your iq  

اگر ضریب هوشی شما

is only about eight or nine or  six and a half what happens then

فقط در حدود هشت یا نه یا شش و نیم باشد، چه اتفاقی می‌افتد، پس

you can get a job in in local government probably  palmyra says that tomex in office profile whatever  

می‌توانید در دولت محلی شغلی پیدا کنید، احتمالاً پالمیرا می‌گوید که tomex در نمایه اداری هر چه باشد

that is oh i see what office profile office  profile well i don't i don't use office profile  

که باشد، آه، می‌بینم نمایه دفتر نمایه چه دفتری خوب نمی‌توانم من از نمایه آفیس استفاده

maybe it's uh maybe it's an app my office is  a program isn't it yes microsoft yes maybe

نمی‌کنم   شاید این یک برنامه باشد، آفیس من یک برنامه است، نه بله، مایکروسافت بله شاید

what i don't what are you thinking steve  maybe that maybe there's that there's a  

من به چه چیزی فکر نمی‌کنم، استیو شاید

program that will give you answers no we're  assuming that tomek has a big large brain  

برنامه‌ای وجود داشته باشد که به شما پاسخ دهد. نه، ما فرض می‌کنیم که تومک یک br بزرگ بزرگ دارد

a huge a huge cerebral cortex and is very good  at english and can work these out all on his  

یک قشر مغزی بزرگ است و به زبان انگلیسی بسیار خوب است و می‌تواند همه اینها را به

own i think so yes not not like mr steve when  he's adding things up he has to use his fingers  

تنهایی حل کند، من فکر می‌کنم بله، مثل آقای استیو نیست وقتی که دارد چیزها را جمع می‌کند، باید از انگشتانش استفاده کند

what was it last week was it five eight  take away five one two three four five  

هفته گذشته چه بود، پنج بود هشت برداشتن پنج یکی دو سه چهار پنج

means it's three yes but last week you  seem to doubt whether that was correct

به این معنی است که سه بله است، اما هفته گذشته به نظر می‌رسد که شما شک دارید که آیا این درست بود یا خیر

which was quite funny actually so well done maybe  you know hold back a little give people a chance  

که واقعاً خیلی خوب انجام شد، شاید بدانید که کمی عقب‌نشینی کنید به مردم فرصت بدهید

uh in the future yes all we are saying is  give everyone else on the live chat a chance

اوه در آینده بله همه ما می گویند این است که به همه افراد دیگر در چت زنده فرصت بدهید،

but tarmac is correct and i'm going  to look up office profile palmyra  

اما آسفالت درست است و من می روم نمایه دفتر palmyra   را جستجو کنم

to see what that program can do yes  but i think tomex hacking into your  

تا ببینم آن برنامه چه کاری می تواند انجام دهد بله اما فکر می کنم tomex به رایانه شما هک می

computer yes oh my goodness i hope not  i really hope nobody's hacking into it  

شود بله خدای من امیدوارم که نه من واقعاً امیدوارم کسی آن را هک نکند

so for various reasons all of my secrets  you see are stored in my computer  

بنابراین به دلایل مختلف همه اسرار من که می‌بینید در رایانه من ذخیره می‌شوند

what did you think i meant here here we go here's  the answer are you ready steve for the answer  

فکر می‌کنید منظور من اینجا بود، اینجا می‌رویم پاسخ آیا استیو برای پاسخ آماده هستید

yep i almost pressed the wrong thing  then i must press the choo choo

بله تقریباً چیز اشتباهی را فشار دادم سپس من باید

i pressed the choo choo i didn't mean  to i didn't want to press the choo-choo  

yeah the choo-choo would do we've got  the answer mr duncan instead we have  

mr cockrell's in my face again yeah right  so what is the answer was tommy correct  

چو چو را فشار دادم چو چو را فشار دادم منظورم این نبود که نمی‌خواستم چو چو را فشار دهم. دوباره بله درست است پس جواب چیست تامی درست است

was tomic correct can tomek go to the front of  the classroom i just think tomic wants kisses  

آیا تومیک درست می‌تواند به جلوی کلاس برود من فقط فکر می‌کنم تومیک بوس می‌خواهد

i think that's what it is i would imagine  that's the last thing tomic wants is one of your  

فکر می‌کنم این چیزی است که تصور می‌کنم این آخرین چیزی است که تومیک می‌خواهد یکی از شماست

it's going to be dark early tonight mr duncan  and i've got to clear up all the clippings yeah  

که می‌رود تاریک بودن امشب، آقای دانکن و من باید تمام بریده‌ها را پاک

that i have i have taken off this bush outside  our front is that is that the tree is it it's  

کنم، آره   که دارم، این بوته را بیرون کشیده‌ام جلوی ما این است که درخت است

not a very big tree yeah that's uh that's just  that's how much i've taken off the whole width  

درخت خیلی بزرگی نیست، بله، اوه این همان قدر است که تمام عرض را برداشته ام

of the all the way around this bush it smells  you know it smells it smells like toilet cleaner  

از اطراف این بوته که بوی آن می آید، می دانید بوی آن بوی پاک کننده توالت می

yes well conifers often have this strong smell  of sort of uh pine piney or sometimes i think  

دهد   بله، درختان مخروطی اغلب این بوی تند را دارند ، نوعی کاج یا گاهی اوقات فکر می کنم

they smell like cats pee yes so you said that's  quite nice so you could have it there it's like  

بوی کاج دارند. مثل گربه‌ها ادرار می‌کنند بله، بنابراین شما گفتید که کاملاً خوب است بنابراین می‌توانید آن را آنجا داشته باشید،

a as if we're behind the bushes we're hiding in  the bushes giovanna says tommy wins a jaffa cake

مثل این است که ما پشت بوته‌هایی هستیم که در آن‌ها پنهان

you can have one of my jaffa cakes  if you want tomik there we go look  

شده‌ایم.

i've got i've got a whole box and i think  he wants a kiss 80 percent eighty percent

من یک جعبه کامل دارم و فکر می‌کنم او یک بوسه می‌خواهد 80 درصد

tomic did want kisses you're not supposed to  do that it's supposed to be socially distancing  

تومیک می‌خواهد بوسه می‌خواهد شما قرار نیست انجام دهید که قرار است از نظر اجتماعی فاصله‌گیری کند.

you're not you're not allowed to blow kisses  to anyone even through the internet haven't  

برای هر کسی حتی از طریق اینترنت    در مورد

you heard of computer viruses it's safe  mr duncan dear me very well if tomic comes  

ویروس های رایانه ای نشنیده اید، ایمن است آقای دانکن عزیز من خیلی خوب اگر

down with something now very error then he  can blame me very iris very irresponsible

تومیک   با مشکلی روبرو شد، اکنون خیلی خطا دارد، می تواند من را سرزنش کند بسیار عنبیه بسیار

is just arrived would you like the answer um  steve yes we failed to reach an agreement on  

غیرمسئولانه تازه رسیده است آیا می خواهید پاسخ دهید اوم استیو بله، ما نتوانستیم در

the new contract we failed to reach an agreement  on the new contract that's it how did you choose  

مورد قرارداد جدید به توافق برسیم، ما نتوانستیم درباره قرارداد جدید به توافق برسیم، اینطوری بود که شما

that particular sentence mr duncan i don't know  sorry enos but we're going now well five minutes  

آن جمله خاص را انتخاب کردید، آقای دانکن، نمی‌دانم، متاسفم انوس، اما اکنون پنج دقیقه

we still have five minutes because i started late  you see so we've only technically we've been on  

خوب پیش می‌رویم. پنج دقیقه فرصت دارم چون دیر شروع کردم e می بینید، بنابراین ما فقط از نظر فنی در   چهار بوده ایم،

four let me just see we've been on for one  hour and 55 minutes you see so we still have  

بگذارید ببینم یک ساعت و 55 دقیقه روشن بوده ایم، پس ما هنوز

five minutes we have to we have to stick to  our contract you see our contracted hours

پنج دقیقه وقت داریم، باید به قراردادمان پایبند باشیم. ساعت‌های قراردادمان همین‌طور

we'll be like that then what do you think  should i stay or go do you want mr steve  

خواهد بود، پس نظر شما چیست، باید بمانم یا بروم، آیا می‌خواهید آقای

to stay or do you want him to go well  enos we've got to do something for enas  

استیو بماند یا می‌خواهید او خوب پیش برود، ما باید در پنج دقیقه کاری برای اناس انجام دهیم تا به نتیجه برسیم.

in five minutes to make it worth his while coming  on yes okay we'll stay on five more minutes maybe  

ارزشش را دارد که بیاید  بله خوب، پنج دقیقه دیگر می‌مانیم

you didn't realize the clocks have changed  in the uk that's probably why you're late on  

شاید   متوجه نشدید که ساعت در بریتانیا تغییر کرده است، احتمالاً به همین دلیل است که دیر

mr steve will stay with us i think  what should i do do a dance sing a song  

آمدید   آقای استیو با ما می‌ماند، فکر می‌کنم  باید چه کار کنم رقصید یک آهنگ بخوان

or none of the above what shall we do then for  the next five minutes we can have another sentence  

یا هیچ کدام از موارد بالا را چه کنیم تا پنج دقیقه آینده می توانیم یک جمله دیگر

game go on then okay i've got i've got a couple  of more here a couple of more sentence games

بازی ادامه دهیم سپس بسیار خوب من دارم چند تا دیگر دارم در اینجا چند بازی جمله دیگر

this is bonus time now we're into bonus time  

این است زمان جایزه الان به زمان جایزه رسیدیم

you spat extra time did i spit all over  me though disgusting i spit all over you  

وقت اضافی تف کردی آیا من تف به سرم انداختم هر چند نفرت انگیز به همه تو تف کردم

let me mop that down there we go that's like  my nan used to do my granny used to do that

اجازه بده من آن را پاک می‌کنم، مثل این است که نان من قبلاً این کار را انجام می‌داد، مادربزرگم این کار را می‌کرد،

but if you but your mother used to do that or  your gran if you've got some mud on you they  

اما اگر تو ولی مادرت این کار را می‌کردی یا پدر بزرگت اگر مقداری گل روی سرت بود،

used to spit into a into a tissue and wipe it  off i know i mean just wouldn't do that now my  

آن‌ها عادت داشتند به داخل آب تف کنند. دستمال بکش و پاکش کن ، می‌دانم منظورم این است که الان این کار را

my mother wouldn't use a tissue she just spit in  my face anyway and that's it that's that's all she  

نمی‌کنم، مادرم به هر حال از دستمال کاغذی استفاده نمی‌کند و فقط به صورتم تف می‌کند و این تنها کاری است که

would do she just spit at me and that was it he's  had a scarred upbringing if you have a scarred  

او انجام می‌دهد، فقط به من تف می‌دهد و تمام او تربیتی زخمی داشته است، اگر شما تربیت زخمی

upbringing it means that you're you're it's like  having an actual physical scar but a mental scar  

داشته باشید، به این معنی است که شما هستید، مثل این است که یک زخم فیزیکی واقعی داشته باشید، اما یک زخم روانی

in that uh you know it's always creating  unhappiness you have no idea what i've been  

در این که اوه می‌دانید که همیشه باعث ناراحتی می‌شود، نمی‌دانید من از چه چیزی گذشتم.

through here's another one then oh okay then this  is interesting i don't remember what the answer to  

اینم یکی دیگه پس اوه باشه پس این جالبه من یادم

this is uh well you don't have to you've got the  well we've got tomic tomic concern hacking into  

نمیاد جواب چیه   این چیه خب تو مجبوری نیستی تو باید   خوب ما نگرانی تومیک تومیک هک

your computer as we speak i something a sudden  something to something here's something i i'm what  

کردن   رایانه شما در حین صحبت کردن چیزی ناگهانی چیزی به چیزی در اینجا چیزی است من همان چیزی هستم

happened that maybe i was having a dizzy spell  when i typed this so maybe my glasses were steamed  

اتفاق افتاده که شاید من بودم وقتی این را تایپ کردم، طلسم سرگیجه‌آوری داشتم، بنابراین شاید عینک من چهار کلمه بخار شده بود،

up four words we've got to think up four words i  know we're really testing tomic now come on tomic  

باید چهار کلمه فکر کنیم، می‌دانم که ما واقعاً داریم تومیک را آزمایش می‌کنیم، حالا بیا تومیک

you're going to have to put your  brain into third or fourth gear

باید مغزت را در رتبه سوم قرار بدهی یا دنده چهارم

wants me to sing i want it my way do you mean uh  i did it i did it my way and now the end is near  

از من می خواهد که بخوانم من آن را به روش خودم می خواهم آیا منظور شما این است که من آن را به روش خودم انجام دادم و اکنون پایان نزدیک است

and so we will both face the  final curtain yes my friends  

و بنابراین ما هر دو با پرده نهایی روبرو خواهیم شد بله دوستان

i'll say it clear of this of which i'll  state my uh certain something like that  

من این را واضح می گویم در مورد آن من مطمئن هستم چیزی شبیه به

i'll state my case of which i'm  certain i've lived a life that's full

آن را بیان خواهم

i've traveled each and every by way yeah but  but no more much more than this than this  

کرد. از

way oh well we've done it that's  a copyright strike from youtube  

این    اوه خوب ما این کار را انجام دادیم که یک اخطار حق نسخه برداری از یوتیوب

well then i something a sudden something to  something here's something f for four letters  

خوب پس من یک چیزی ناگهانی به چیزی اینجا چیزی است f برای چهار حرف

d six letters s four letters f four letters  come on tomek ah yes yes we're really testing  

d شش حرف s چهار حرف f چهار حرف بیا تومک آه بله بله ما واقعاً هستیم

your brain now giovanna is come up with an  interesting answer okay which sort of fits uh  

اکنون در حال آزمایش مغز شما، جیوانا به یک پاسخ جالب رسیده است، بسیار خوب است،

but we don't want spitting really do we we don't  want spit i mean the words fit i've got to say

اما ما تف نمی‌خواهم واقعاً ما نمی‌خواهیم تف کردن، منظورم این است که کلمات مناسب هستند که باید بگویم

lewis is off by lewis well palmyra oh louis  mendes wow louis can i just say louis louis mendes  

لوئیس خاموش است توسط لوئیس خوب پالمیرا اوه لوئیس مندز وای لوئیس می‌توانم فقط بگویم لوئیس لوئیس مندس

louis mendes is that a goodbye no oh  it's a correct answer where louis mendes  

لوئیس مندز این است که خداحافظی نه آه جواب درستی است که لوئیس فکر می کند

i didn't see that oh my goodness i'm  stunned i am stunned louis i am stunned

من ندیدم که وای خدای من حیرت زده هستم لوئیس من حیرت زده هستم

lewis was going and then his parting shot to us  is a correct answer in the sentence he see now  

لوئیس می رفت و سپس شلیک جدایی او به ما پاسخ صحیحی در جمله ای است که اکنون می بیند

lewis wants us to remember this moment forever  so this will be the moment that i will always  

لوئیس از ما می‌خواهد این لحظه را برای همیشه به خاطر بسپاریم، پس این لحظه‌ای خواهد بود که همیشه

remember when lewis said goodbye but also gave the  correct answers to the sentence game at the same  

به یاد خواهم داشت وقتی لوئیس خداحافظی کرد، اما در عین حال پاسخ‌های صحیح را به بازی جمله‌ای داد.

time what a way to end well done so i suppose  we will have mr cockerell for one more time  

خروس برای یک بار دیگر

and then we'll give the answer i something a  sudden something to something his something  

و سپس ما به یک چیزی چیزی ناگهانی به چیزی

it could have been anything really when  you think about it mr cockrell come on

می‌دهیم   وقتی به آن فکر می‌کنید می‌توانست هر چیزی باشد واقعاً آقای خروس

time to wake up so what's the answer mr duncan  as you have suggested okie doke okey dokey pig  

به موقع بیدار شود، پس جواب آقای دانکن چیست همانطور که شما دارید پیشنهاد اوکی دوک اوکی دوکی خوک

in a pokey here we go the answer to today's final  sentence game before we disappear for another week

در یک پوکی اینجا می‌رویم جواب آخرین بازی امروز قبل از اینکه برای یک هفته دیگر ناپدید شویم

is oh i felt a sudden desire to  slap his face i felt a sudden desire  

این است: اوه، یک میل ناگهانی به سیلی به صورتش احساس کردم، یک تمایل ناگهانی

to slap his face you might also say i felt the  sudden desire so some people might say i felt  

برای سیلی زدن به صورتش احساس کردم، شما همچنین می‌توانید بگویید من میل ناگهانی را احساس کردم. برخی افراد ممکن است بگویند من

the sudden desire or i felt a sudden desire to  slap his face some people have said spit spit his  

میل ناگهانی را احساس کردم یا میل ناگهانی به سیلی زدن به صورت او احساس کردم برخی از افراد گفته اند تف به صورت او تف کن،

face but you would have to say spit in his face  for that to be grammatically correct yes so if you  

اما برای اینکه از نظر گرامری درست باشد، باید به صورت او

spit at someone you spit in their face you spit in  their face because that's where you are aiming for

تف کنید، بله، اگر به کسی تف کنید. تو به صورت آنها تف می کنی به صورت آنها تف می کنی چون هدفت همین جاست

so there we go that's it i think that's it  shall we call it a day we are now going to  

پس ما به آنجا می رویم که همین است.

call it a day we are going to wrap up we are  going to put away our toys for another week  

قرار است یک هفته دیگر اسباب‌بازی‌هایمان را کنار بگذاریم

have you enjoyed it steve no you know what  i've enjoyed i have my favorite moment from  

آیا از آن لذت بردی استیو نه می‌دانی از چه لذتی برده‌ام، لحظه مورد علاقه‌ام از

today's live stream was when we ate the  scone that's all i've been thinking about  

پخش زنده امروز زمانی بود که ما اسکون را خوردیم که تمام چیزی که به آن فکر

is going in there and having another one yes we  are going to have a cup of tea this week not a tea  

می‌کردم، رفتن به آنجا بود و داشتن یکی دیگر، بله، می‌خواهیم این هفته یک فنجان چای بنوشید نه یک چای

cake we're going to have another scone or could we  have a scone and a tea cake oh that's just greedy  

کیک دیگری بخوریم یا می‌توانیم یک دمنوش و یک کیک چای بخوریم آه این فقط حریص است

i think that is what's going to happen that  is very greedy goodbye to everyone it's been  

من فکر می‌کنم این چیزی است که قرار است اتفاق بیفتد که خیلی حریصانه است خداحافظ با همه این اتفاق افتاده است

lovely mr duncan it's been lovely  to see you all it's been wonderful  

آقای دانکن دوست‌داشتنی خیلی دوست‌داشتنی بود  دیدن شما همه چیز فوق‌العاده بود

let's see you all next week i hope so  bye bye for now mr steve is now going  

بیایید همه شما را هفته آینده ببینیم، امیدوارم پس خداحافظ فعلاً آقای استیو در حال حاضر می‌رود

you'll have to push me off i will move you  forward slowly as steve goes into the kitchen

شما باید مرا هل دهید، من شما را به آرامی جلو می‌برم، همانطور که استیو به داخل می‌رود آشپزخانه

as if by magic he has disappeared there are  so many things going on here that i can never  

که گویی از طریق جادو ناپدید شده است، چیزهای زیادی در اینجا در جریان است که من هرگز نمی توانم

tell you about but it's always very busy when  steve is around for various reasons it's almost  

درباره آنها به شما بگویم، اما وقتی استیو به دلایل مختلف در اطراف است، همیشه بسیار شلوغ است، تقریباً

time to go i can't believe it's time to say  goodbye i hope you've enjoyed today's live stream  

وقت رفتن است، نمی توانم باور کنم زمان خداحافظی فرا رسیده است. امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید

two hours have gone by very quickly i hope  you've enjoyed this live stream and i hope  

دو ساعت خیلی سریع گذشته است، امیدوارم  از این پخش زنده لذت برده باشید و امیدوارم

you will enjoy next week's live stream as well  i hope so because it hasn't arrived yet by the  

از پخش زنده هفته آینده نیز لذت ببرید امیدوارم چون اتفاقاً هنوز نرسیده

way next saturday is a special day because it is  my 14th anniversary 14 years i've been on youtube  

است شنبه آینده روز خاصی است زیرا همینطور است 14 سالگی من 14 سال من در یوتیوب هستم

next saturday will be the anniversary of course  we're not here next saturday but we will be with  

شنبه آینده سالگرد خواهد بود البته ما شنبه آینده اینجا نیستیم اما

you next sunday which is the first of november oh  my goodness can it be true have we really reached  

یکشنبه آینده که اول نوامبر است با شما خواهیم بود. رسیدم

the point where november is just around the corner  i can't believe it i really don't believe it at  

به نقطه ای که نوامبر نزدیک است من نمی توانم آن را باور کنم، واقعاً اصلاً آن را باور نمی کنم   با

all thank you for your company thank you everybody  on the live chat will i have my beard next week um  

تشکر از همراهی شما از همه شما متشکرم در گفتگوی زنده آیا من هفته آینده ریش خواهم داشت اوم

you will have to tune in again and find out  before i go can i say happy birthday to my sister  

باید تنظیم کنید دوباره وارد شوید و بفهمید قبل از رفتن می‌توانم تولد خواهرم را تبریک بگویم

i'll listen it's your birthday today  yes today it's your birthday hip hip  

گوش می‌کنم امروز تولدت است بله امروز تولدت است هیپ هیپ

hooray happy birthday to my sister  she is another year older today  

هورای تولدت مبارک خواهرم او امروز یک سال دیگر بزرگتر است

thank you for your company see you next sunday 2  p.m uk time as usual i will be here next sunday  

از اینکه همراهی شما را می بیند متشکرم یکشنبه آینده ساعت 2 بعدازظهر به وقت انگلستان طبق معمول من یکشنبه آینده اینجا خواهم بود

mr steve will be here as well this is mr duncan  in the birthplace of english saying thanks for  

آقای استیو نیز اینجا خواهد بود.

watching see you later take care stay safe  and you know what's coming next yes you do

ta ta for now.

تا تا برای اکنون.