Follow Your NOSE 👃🏽 / English Addict LIVE chat & Learning / Sunday 13th MARCH 2022 - with Mr Duncan

It's a beautiful day in the neighbourhood and everything is rather nice.

روز زیبایی در محله است و همه چیز نسبتاً خوب است.

It's a sunny day.

یک روز آفتابی است.

We've got a little bit of cloud, but it is quite nice.

ما کمی ابر داریم، اما بسیار خوب است.

Here we go. Yes, it is.

در اینجا ما می رویم. بله همینطور است.

Another English addict coming to you live from the birthplace of English, which just happens to be.

یک معتاد انگلیسی دیگر از زادگاه انگلیسی که اتفاقاً به شما مراجعه می کند زندگی می کند.

Oh, my goodness. Yes.

اوه خدای من. آره.

Oh, I don't believe it.

اوه، من آن را باور نمی کنم.

It's England.

انگلستان است.

David, who did it?

دیوید، چه کسی این کار را کرد؟

Oh, there you are.

اوه، شما اینجا هستید.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England. How are you today?

این آقای دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you happy?

آیا شما خوشحال هستید؟

Are you feeling happy?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟

I hope you are feeling happy.

امیدوارم احساس خوشبختی کنید

At least I want to see that smile on your face right now.

حداقل من می خواهم همین لبخند را روی صورتت ببینم.

So we are all going to practise smiling right now.

بنابراین همه ما در حال حاضر خندیدن را تمرین می کنیم.

It is the first thing we are doing today.

این اولین کاری است که امروز انجام می دهیم.

There it is.

ایناهاش.

Smile.

لبخند.

I was saying last night to Mr.

دیشب داشتم به آقای

Steve.

استیو می گفتم.

It is amazing how the smallest thing can change a person's day.

شگفت انگیز است که چگونه کوچکترین چیز می تواند روز یک فرد را تغییر دهد.

Perhaps you are walking down the road and you see someone coming towards you.

شاید در حال قدم زدن در جاده هستید و کسی را می بینید که به سمت شما می آید.

And they don't look very happy.

و چندان خوشحال به نظر نمی رسند.

Perhaps you can give them a smile.

شاید بتوانید به آنها لبخند بزنید.

A little rosy ray the end smile.

یک پرتوی گلگون در پایان لبخند.

And you never know.

و شما هرگز نمی دانید.

You might make their day and cheer them up a lot.

ممکن است روز آنها را بسازید و آنها را بسیار شاد کنید.

Here we go, then. Yes, my name is Duncan.

پس ما اینجا می رویم. بله، اسم من دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am a one of those up there.

ممکن است بگویید که من یکی از کسانی هستم که در آن بالا هستند.

I am an English addict, and I don't care who knows.

من یک معتاد انگلیسی هستم و برایم مهم نیست که چه کسی می داند.

I will go outside and I will shout it as loud as I can.

من میرم بیرون و تا جایی که بتونم فریاد میزنم.

So all my neighbours can hear me.

بنابراین همه همسایگانم می توانند صدای من را بشنوند.

Talking of sounds.

صحبت از صداها

You might notice today I have decided to bring some of the spray

ممکن است متوجه شوید که امروز تصمیم گرفته ام برخی از صداهای اسپری

ing sounds into the studio, so you might notice

را به استودیو بیاورم، بنابراین ممکن است متوجه شوید

and maybe it is.

و شاید هم باشد.

That is the sound outside at the moment.

این صدای بیرون در حال حاضر است.

I couldn't resist bringing some of the springtime sounds.

نمی توانستم در برابر آوردن برخی از صداهای بهاری مقاومت کنم.

Yes, we are approaching spring at the end of this month.

بله، در پایان این ماه به بهار نزدیک می شویم .

The clocks will change and then the days will be really long

ساعت ها تغییر می کند و آنگاه روزها واقعا طولانی خواهند شد

and spring will have officially arrived.

و بهار رسما فرا خواهد رسید.

If you remember last week we were looking in the garden, weren't we?

اگر به یاد داشته باشید هفته گذشته داشتیم در باغ نگاه می کردیم، اینطور نیست؟

We were looking around the garden and around the area

ما داشتیم اطراف باغ و اطراف منطقه را نگاه می‌کردیم

and I did mention a certain type of plant,

و من به نوع خاصی از گیاه،

a certain type of flower, in fact,

نوع خاصی از گل اشاره کردم، در واقع

called a for Cynthia Well, guess what?

به نام سینتیا خوب، حدس بزنید چیست؟

Yesterday I noticed in the garden

دیروز در باغ متوجه شدم

that they are actually now coming out.

که آنها در واقع اکنون بیرون می آیند.

Look, at that.

ببین، در آن

And that was something I filmed yesterday.

و این چیزی بود که دیروز فیلم گرفتم.

So as you can see, the foresight fire in the garden

بنابراین همانطور که می بینید، آتش آینده نگری در

is now starting to come into bloom.

باغ اکنون شروع به شکوفایی کرده است.

All of the little yellow flowers are starting to come out. And

همه گلهای زرد کوچک شروع به بیرون آمدن می کنند. و

well, all I can say is when

خوب، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که وقتی

you see the full size here starting to come out,

می بینید اندازه کامل اینجا شروع به بیرون آمدن می کند،

you know, that spring has virtually arrived.

می دانید که بهار عملاً از راه رسیده است.

You know that spring is now definitely in the air.

شما می دانید که بهار اکنون قطعاً در هوا است.

So there it is right now in the garden, growing

پس همین الان در باغ است و

my lovely Forsyth.

فورسایت دوست داشتنی من را پرورش می دهد.

Here it is now coming into bloom.

در اینجا اکنون در حال شکوفا شدن است.

The beautiful yellow flowers are starting to appear.

گل های زرد زیبا شروع به ظاهر شدن می کنند.

So I'm pretty pleased about that.

بنابراین من از این بابت بسیار خوشحالم.

It really does feel now as if spring is in the air.

اکنون واقعاً احساس می شود که بهار در هوا است.

Spring time,

فصل بهار،

one of my most favourite times of year because nature goes crazy.

یکی از زمان های مورد علاقه من در سال است زیرا طبیعت دیوانه می شود.

It really does.

واقعا اینطور است.

Nature starts to do all sorts of things.

طبیعت شروع به انجام انواع کارها می کند.

The plants will come out, the flowers will open,

گیاهان بیرون می آیند، گل ها باز می شوند

the animals will go a little bit love crazy.

، حیوانات کمی عشق را دیوانه می کنند.

Let's just say they will start pairing up and mating

بیایید بگوییم که آنها شروع به جفت شدن و جفت گیری می کنند

and then, well, especially the birds around here.

و سپس، به خصوص پرندگان اطراف اینجا.

Many of the birds will start building their nests

بسیاری از پرندگان شروع به ساختن لانه

and preparing to have their

و آماده شدن برای داشتن

their chicks

جوجه های خود می کنند

That's what I was going to say.

این چیزی است که من می خواستم بگویم.

It didn't come out right.

درست از آب درنیامد

I know.

میدانم.

Here we go.

Yes, we've made it all the way to Sun

در اینجا ما می رویم.

بله، ما در پایان هفته به سان رسیدیم

at the end of the week.

.

The end of the weekend.

پایان آخر هفته.

We've made it all the way here without blowing ourselves up

ما فعلاً بدون اینکه خودمان را منفجر کنیم، به اینجا رسیدیم

for now.

.

Beep, beep, beep, beep,

بیپ، بیپ، بیپ، بیپ،

beep, beep, beep, beep, beep, beep.

بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ

I don't know if you know, but Mr.

نمی‌دانم می‌دانید یا نه، اما آقای

Steve has a new habit

استیو یک عادت جدید دارد

Steve has a new habit

استیو یک عادت جدید

that is, he's been doing over the last maybe two or three months.

دارد، این است که او در دو یا سه ماه گذشته انجام داده است.

He started listening to James last.

او آخرین بار شروع به گوش دادن به جیمز کرد.

If you've never heard of James last, he is a famous

اگر تا به حال نام جیمز را نشنیده اید، او یک

bandleader and also a composer.

رهبر گروه معروف و همچنین آهنگساز است.

As well.

همچنین.

Very, very popular during the seventies and maybe the 1980s.

بسیار بسیار محبوب در طول دهه هفتاد و شاید دهه 1980.

I would call it big band music

من آن را موسیقی بیگ باند

but also I would call it jazzy music.

می نامم اما آن را موسیقی جازی هم می نامم.

In fact, James Last

در واقع،

is known for playing lots of different styles

جیمز لست برای نواختن سبک های مختلف

of music, his band and also himself.

موسیقی، گروهش و همچنین خودش شناخته شده است.

He is the conductor of the James Last Orchestra

او رهبر ارکستر جیمز لاست است

and Steve has gone absolutely crazy

و استیو

over James last.

از آخرین بار جیمز دیوانه شده است.

So every night picture the scene.

بنابراین هر شب صحنه را تصویر کنید.

I imagine this.

من این را تصور می کنم.

I have to listen to Mr.

من باید به آقای

Steve upstairs in his music room

استیو در طبقه بالا در اتاق موسیقی گوش کنم

playing non-stop stop.

که بدون توقف می نوازد.

James last

جیمز

for about one hour every single night.

هر شب حدود یک ساعت دوام می آورد.

And this is while he is doing his exercises.

و این در حالی است که او در حال انجام تمرینات خود است.

You see And can you imagine the look on my face?

می بینی و می توانی قیافه من را تصور کنی؟

Well, I will tell you I will tell you the look on my face.

خوب، من به شما می گویم که قیافه ام را به شما می گویم.

I will show you right now what I do

من همین الان به شما نشان خواهم داد که چه کار می کنم

That's it.

That's exactly what I do.

همین است.

این دقیقاً همان کاری است که من انجام می دهم.

That's the look on my face.

این قیافه من است.

When Mr. Steve is upstairs playing James last.

وقتی آقای استیو در طبقه بالاست و آخرین بازی جیمز را بازی می کند.

That's exactly what I'm doing.

این دقیقاً همان کاری است که من انجام می دهم.

Here we go, then. Yes, it is Sunday.

پس ما اینجا می رویم. بله، یکشنبه است.

It is almost halfway through.

تقریباً نیمه راه است.

We have almost reached halfway through March.

تقریباً به نیمه های اسفند رسیده ایم.

And as I said, it really does feel

و همانطور که گفتم، واقعاً احساس

as if spring is in the air.

می شود که بهار در هوا است.

Very nice, in fact.

در واقع خیلی خوبه

Great to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

The live chat is already busy.

چت زنده در حال حاضر مشغول است.

Who was first on today's live chat?

چه کسی اولین بار در چت زنده امروز بود؟

I am just checking the list.

من فقط لیست را چک می کنم.

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

Today on the live chat in first place.

امروز در چت زنده در وهله اول.

It is Partridge.

کبک است.

Partridge Aves

کبک ایوس

congratulations to you, Partridge.

به تو تبریک می گویم، کبک.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Congratulations.

تبریک می گویم.

Many people now joining in today.

بسیاری از مردم در حال حاضر به پیوستن امروز.

We have lots of things coming up.

ما چیزهای زیادی در پیش داریم.

I've got some photographs to show you.

من چند عکس دارم که به شما نشان دهم

I have a little video that I took yesterday.

من یک ویدیوی کوچک دارم که دیروز گرفتم.

On my wall with Mr. Steve.

روی دیوار من با آقای استیو.

And what else have we got coming up?

و چه چیز دیگری داریم؟

Oh, yes.

آه بله.

Today's subject is all about knows,

موضوع امروز همه چیز درباره دانسته ها،

phrases, words, idioms,

عبارات، کلمات، اصطلاحات،

lots of things connected to this small thing in the middle of your face.

بسیاری از چیزهایی است که به این چیز کوچک در وسط صورت شما متصل است.

Something you quite often don't even take any notice of

چیزی که اغلب حتی

until things go wrong with it.

تا زمانی که مشکلی پیش نیاید به آن توجهی نمی کنید.

Normally you don't think very much about your nose.

به طور معمول شما زیاد به بینی خود فکر نمی کنید.

Your nose is there right in front of you.

بینی شما دقیقاً روبروی شماست.

In fact, you might say that it is

در واقع، ممکن است بگویید که

as plain as the nose on your face.

به اندازه بینی روی صورت شما صاف است.

Something very clear, something that is easy to see.

چیزی بسیار واضح، چیزی که به راحتی قابل مشاهده است.

We can describe it as

ما می توانیم آن را

being as plain as the nose on your face.

به اندازه بینی روی صورت شما توصیف کنیم.

So there it is, a free one.

بنابراین وجود دارد، یک رایگان.

I thought I would just throw that in

فکر می‌کردم فقط آن

to get you in the mood for all of the wonderful

را وارد می‌کنم تا شما را در حال و هوای تمام

nose phrases that we have coming up later on.

عبارات بینی فوق‌العاده‌ای که بعداً خواهیم گفت، درآورم.

Can I also say hello to.

میتونم بهش هم سلام کنم

Who else is on the live chat?

چه کسی دیگری در چت زنده حضور دارد؟

We have a very busy one already. Hello, Valentine.

ما در حال حاضر یک مورد بسیار شلوغ داریم. سلام ولنتاین

Hello, Beatrice.

سلام بئاتریس

Hello.

سلام.

Also to Vitesse.

همچنین به ویتسه.

Hello.

Also to Mohammed Sanu.

سلام.

همچنین به محمد سنو.

Hello to you.

درود بر تو.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

It it Maria, we also have Palmira and

این ماریا است، ما همچنین پالمیرا و

Maria.

ماریا را داریم.

Claudia is here. Hello, Claudia.

کلودیا اینجاست سلام، کلودیا.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

And I'm so glad to hear that you are feeling much better

و من خیلی خوشحالم که می شنوم بعد از درام احساس خیلی بهتری دارید

after your drama.

.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I will say now we do not have

حالا می گویم ما

Luis Mendez. This

لوئیس مندز را نداریم.

is not here today.

امروز اینجا نیست.

Lewis is busy with his family.

لوئیس مشغول خانواده اش است.

He's doing something.

داره یه کاری میکنه

I think they're having a special dinner, a dinner party.

من فکر می کنم آنها یک شام خاص دارند، یک مهمانی شام.

So that is the reason why Vitesse.

بنابراین دلیل Vitesse همین است.

Sorry, Luis

متاسفم، لوئیس

is not here today.

امروز اینجا نیست.

Hello, Mega.

سلام مگا

Hello.

سلام.

Also, to many Hello, Manish.

همچنین، به بسیاری از سلام، Manish.

Manish, Kunal.

مانیش، کونال.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Sumeet.

سومیت.

Hello, Sumeet Patil.

سلام، سومیت پاتیل.

I don't recognise your name.

من اسم شما را نمی شناسم

Is it your first time here?

آیا اولین بار است که اینجا هستید؟

If it is, please let me know if you've never seen this before.

اگر اینطور است، لطفاً اگر قبلاً این را ندیده اید، به من اطلاع دهید.

And you are wondering what this is all about.

و شما تعجب می کنید که این چه چیزی است.

Well, I talk about the English language, but please don't go away.

خوب، من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم، اما لطفاً نروید.

Don't click off

کلیک نکنید

because this is also something

زیرا این نیز چیزی است

that might be interesting to everyone.

که ممکن است برای همه جالب باشد.

So you don't have to be learning English to enjoy this.

بنابراین برای لذت بردن از این کار نیازی به یادگیری زبان انگلیسی ندارید.

You see, if you have a sense of humour, then you are more than welcome to join in.

ببینید، اگر حس شوخ طبعی دارید، پس از پیوستن به

By the way, if you don't have a sense of humour,

آن خوش‌آمدید.

this might not be the best place to be.

Because we like to have a lot of fun here, you see.

چون ما دوست داریم اینجا خیلی خوش بگذرونیم.

Hello, Alberto. Hello, Umberto.

سلام آلبرتو سلام، اومبرتو.

Watching in Brazil.

تماشا در برزیل

Nice to see you. As well.

از دیدن شما خوشحالم. همچنین.

So I was out and about yesterday, walking around with Mr.

بنابراین من دیروز بیرون بودم، با آقای استیو قدم می زدم

Steve, enjoying some springtime weather in fact,

، در واقع از هوای بهاری لذت می بردم،

I managed to do quite a good walk yesterday.

دیروز موفق شدم پیاده روی بسیار خوبی انجام دهم.

Ten and a half thousand steps yesterday.

دیروز ده و نیم هزار قدم.

That's pretty good.

خیلی خوب است.

I think for one day, ten and a half thousand steps I did yesterday.

فکر می کنم برای یک روز، ده و نیم هزار قدم که دیروز انجام دادم.

So I'm feeling rather pleased about that.

بنابراین من نسبت به آن احساس رضایت دارم.

So here it is, a video taken yesterday.

اینم ویدیویی که دیروز گرفته شده.

You will see some sights on the farmland.

مناظری را در زمین های کشاورزی خواهید دید.

And also I decided to take some some clips,

و همچنین تصمیم گرفتم چند کلیپ بگیرم،

some video clips of one or two of the trees

چند کلیپ ویدیویی از یکی دو تا از درختانی

that have fallen down during the recent storms.

که در طوفان های اخیر افتاده اند.

Lots and lots of fallen trees around the area in which I live

تعداد بسیار زیادی درختان افتاده در اطراف منطقه ای که من در آن زندگی

and there it

می کنم

was a video that I shot yesterday whilst out and about walking with Mr.

، ویدیویی بود که دیروز در حالی که بیرون و در مورد قدم زدن با آقای

Steve and we did have a rather nice time.

استیو بود گرفتم و اوقات خوبی داشتیم.

We might talk about that a little bit later on.

ممکن است کمی بعد در مورد آن صحبت کنیم.

Mr. Steve will be here in around about 10 minutes from now.

آقای استیو حدود 10 دقیقه دیگر اینجا خواهد بود.

So don't forget. Yes, you can join in.

پس فراموش نکن بله، شما می توانید به آن ملحق شوید.

And a lot of people have written to me over the past few months saying, Mr.

و افراد زیادی در چند ماه گذشته به من نامه نوشته اند و می گویند، آقای

Duncan, we love Mr.

دانکن، ما آقای استیو را دوست داریم

Steve

In fact, we prefer having Mr.

در واقع، ما ترجیح می دهیم آقای

Steve on the live chat instead of you.

استیو را به جای شما در چت زنده داشته باشیم.

I might be a little bit offended by that.

ممکن است از این موضوع کمی آزرده شوم.

I might be upset by it, but it's okay.

شاید از این موضوع ناراحت باشم، اما اشکالی ندارد.

I will carry on just because you prefer to have Mr.

من فقط به این دلیل ادامه خواهم داد که شما ترجیح می دهید آقای

Steve rather than me.

استیو را به جای من داشته باشید.

Am I going to get upset?

آیا قرار است ناراحت شوم؟

Am I going to become angry?

آیا قرار است عصبانی شوم؟

No. I will try to try to keep my control.

نه. سعی می کنم کنترلم را حفظ کنم.

Hello? To the live chat.

سلام؟ به چت زنده

Nice to see so many people here today.

خوشحالم که امروز افراد زیادی را اینجا می بینم.

Hello to the school of the Future.

سلام به مدرسه آینده.

And that is what it translates to from French.

و این همان چیزی است که از فرانسه به آن ترجمه می شود.

Hello to you.

درود بر تو.

Have a good time wherever you are.

هرجا هستی خوش بگذره

If you are in France.

اگر در فرانسه هستید.

If you are in Spain.

اگر در اسپانیا هستید.

If you are in Brazil, wherever you are in the world,

اگر در برزیل هستید، در هر کجای دنیا که هستید،

you are more than welcome to join in today.

امروز بیشتر از شما خوش آمد می‌گوییم که به آن بپیوندید.

Hello also, Beatriz who says such a beautiful video.

سلام بئاتریز هم که این ویدیوی قشنگی میگه.

Mr. Duncan, thank you very much.

آقای دانکن، خیلی ممنون.

A lot of people have been asking about the garden.

افراد زیادی در مورد باغ می پرسند.

Mr. Duncan, what about the garden?

آقای دانکن، باغ چطور؟

While the garden is coming on rather nicely.

در حالی که باغ به خوبی در حال آمدن است.

Some of the flowers are coming out.

تعدادی از گل ها بیرون می آیند.

We have daffodils.

ما گل نرگس داریم.

We have one or two trees that are now starting to show their blossom.

ما یک یا دو درخت داریم که اکنون شروع به نشان دادن شکوفه های خود کرده اند.

And I might show you some of that next week.

و ممکن است هفته آینده مقداری از آن را به شما نشان دهم.

It's a little bit too early because everything is still just

هنوز کمی زود است زیرا همه چیز هنوز در

coming out and it's still emerging.

حال بیرون آمدن است و هنوز در حال ظهور است.

So I think we will wait for maybe one or two weeks

بنابراین فکر می کنم شاید یک یا دو هفته منتظر بمانیم

and then, yes, I will show you some some of the views in the garden.

و سپس، بله، برخی از مناظر باغ را به شما نشان خواهم داد.

Can I say thank you very much, talking of flowers.

می توانم بگویم از گل ها بسیار سپاسگزارم.

Can I say thank you to Claudia

آیا می توانم از کلودیا

for your lovely photographs that you sent?

برای عکس های دوست داشتنی شما که ارسال کردید تشکر کنم؟

First of all,

اول از همه

thank you, Claudia, for the picture of the daffodils.

، کلودیا، بابت عکس نرگس ها متشکرم.

One of the things I love to see, especially whilst walking around,

یکی از چیزهایی که من دوست دارم ببینم، به خصوص در حین قدم زدن،

may be in areas where you wouldn't

ممکن است در مناطقی باشد که

expect to see flowers growing

انتظار دیدن رشد گل‌ها را نداشته باشید و ببینید

and look there's some beautiful daffodils

که نرگس‌های زیبایی

growing by the side of the road.

در کنار جاده رشد می‌کنند.

And that's one of the things I love about daffodils

و این یکی از چیزهایی است که من در مورد نرگس ها

I say they can grow virtually anywhere.

دوست دارم و می گویم آنها می توانند تقریباً در هر جایی رشد کنند.

I have noticed this over the years, that daffodils can grow almost anywhere

من طی سال‌ها متوجه این موضوع شده‌ام، که نرگس‌ها می‌توانند تقریباً در هر جایی رشد کنند.

Something else that's green that Claudia

چیز سبز دیگری که کلودیا

has has taken a picture of.

از آن عکس گرفته است.

Thank you, Claudia.

متشکرم، کلودیا.

For this parrot.

برای این طوطی

Apparently, this parrot was flying around.

ظاهراً این طوطی در حال پرواز در اطراف بود.

I think it might be a parrot or a parakeet.

من فکر می کنم ممکن است طوطی یا طوطی باشد.

I'm not quite sure what the difference is, but that's a beautiful bird.

من کاملاً مطمئن نیستم که تفاوت چیست، اما این یک پرنده زیبا است.

Very exotic, may I say. Very

خیلی عجیب و غریب، می توانم بگویم. خیلی

well, we don't get many of those in our garden.

خوب، ما خیلی از اینها را در باغ خود نداریم.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

So perhaps where you live, maybe they are.

بنابراین شاید جایی که شما زندگی می کنید، شاید آنها هستند.

They are frequent visitors. To your garden.

آنها بازدید کننده مکرر هستند. به باغ شما

But around here, where I live, we don't get many parrots flying around.

اما در اینجا، جایی که من زندگی می کنم، طوطی های زیادی در اطراف ما پرواز نمی کنند.

Although I do remember a few years ago, I did actually have

هر چند چند سال پیش را به یاد دارم، اما در واقع

a parrot.

یک طوطی داشتم.

I think it was a red crested or red crowned parakeet.

فکر کنم یک طوطی کاکل قرمز یا تاجدار قرمز بود.

In the garden many years ago, and I was really surprised to see it.

سال ها پیش در باغ، و من واقعا از دیدن آن شگفت زده شدم.

I think maybe that particular parrot that was in my garden

فکر می کنم شاید آن طوطی خاص که در باغ من بود

perhaps that it had escaped from someone's cage.

شاید از قفس کسی فرار کرده باشد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

And finally, we have a photograph from Lewis Lewis Mendez.

و در نهایت ، عکسی از لوئیس لوئیس مندز داریم.

Thank you, Lewis, for your photograph.

ممنون لوئیس بابت عکست

And I believe this is Helen Park

و من معتقدم این پارک هلن است

on a beautiful spring

در یک روز زیبای بهاری

day whilst Lewis was having a walk around.

در حالی که لوئیس در حال قدم زدن در اطراف بود.

So I do like seeing your photographs.

بنابراین من دوست دارم عکس های شما را ببینم.

Don't worry. Don't be shy.

نگران نباشید. خجالتی نباش

If you want to send a photograph, something that you've taken

اگر می خواهید یک عکس بفرستید، چیزی که از آن عکس گرفته اید، این کار

a picture, then feel free to do so.

را با خیال راحت انجام دهید.

Send it to me.

برای من بفرست

You can send it to my email address.

می توانید آن را به آدرس ایمیل من ارسال کنید.

I'm in a good mood today.

امروز حالم خوبه

I don't know why, but maybe it's because

نمی دانم چرا، اما شاید به این دلیل است که

spring is in the air.

بهار در هوا است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

The parrot looks like he is smiling.

طوطی به نظر می رسد که لبخند می زند.

He does look happy.

او خوشحال به نظر می رسد

I've noticed that certain animals always look happy.

من متوجه شده ام که برخی از حیوانات همیشه شاد به نظر می رسند.

I always think that dogs

من همیشه فکر می کنم که سگ ها

always look as if they're smiling.

همیشه طوری به نظر می رسند که انگار در حال لبخند زدن هستند.

However, if you've ever seen a rabbit or

با این حال، اگر تا به حال خرگوش یا

rabbits always look worried and unhappy.

خرگوش ها را دیده اید، همیشه نگران و ناراضی به نظر می رسند.

Have you noticed that you never see a happy looking rabbit?

آیا متوجه شده اید که هرگز خرگوش شادی را نمی بینید ؟

They always look slightly worried.

آنها همیشه کمی نگران به نظر می رسند.

Mr. Steve will be with us in a few moments.

آقای استیو تا چند لحظه دیگر با ما خواهد بود.

We will be joined in the studio live by Mr.

آقای استیو به صورت زنده در استودیو به ما ملحق خواهد شد

Steve.

.

He won't be.

او نخواهد بود.

He might not be here next week because I think Steve

او ممکن است هفته آینده اینجا نباشد زیرا فکر می کنم

is going to visit his mother next week.

استیو هفته آینده به دیدن مادرش می رود.

So we might not actually have Mr.

بنابراین

Steve next Sunday, unfortunately, because it's Mother's Day here in the UK,

، متأسفانه ممکن است یکشنبه آینده آقای استیو را نداشته باشیم، زیرا اینجا روز مادر در بریتانیا است،

but he will be with us today.

اما او امروز با ما خواهد بود.

So please make the most of it because you might not have him next week.

پس لطفا از آن نهایت استفاده را ببرید زیرا ممکن است هفته آینده او را نداشته باشید.

Taking is that we have an excerpt from one of my full English lessons.

برداشت این است که ما گزیده ای از یکی از درس های کامل انگلیسی من داریم.

There are lots of English lessons on my YouTube channel,

در کانال یوتیوب من تعداد زیادی درس انگلیسی وجود دارد

and this is one of them.

و این یکی از آنهاست.

And then after this, Mr.

و بعد از این، آقای

Steve is here

استیو اینجاست

and are you learning English?

و آیا شما انگلیسی یاد می گیرید؟

Do you find it difficult to remember words and their definitions?

آیا به خاطر سپردن کلمات و تعاریف آنها برایتان مشکل است؟

Well, guess what?

خوب حدس بزن چی؟

You are going through the most normal part of learning anything.

شما در حال گذراندن عادی ترین بخش یادگیری هر چیزی هستید.

Grasping something new is not easy at first,

درک چیز جدید در ابتدا آسان نیست،

but don't worry, because help is at hand.

اما نگران نباشید، زیرا کمک در دسترس است.

My full English lessons will make learning English a doddle.

دروس کامل انگلیسی من، یادگیری زبان انگلیسی را به یک دالیل تبدیل می کند.

It will become as easy as pie.

به آسانی پای خواهد شد.

From now on, it will be a piece of cake, which means easy.

از این به بعد تکه کیک می شود یعنی آسان.

I will help you overcome your worries and fears of mastering English.

من به شما کمک خواهم کرد تا بر نگرانی ها و ترس های خود از تسلط بر زبان انگلیسی غلبه کنید.

In fact, you are doing it right now just by watching this video.

در واقع، شما در حال حاضر فقط با تماشای این ویدیو این کار را انجام می دهید.

Welcome to another full English video lesson.

به یک درس ویدیویی کامل انگلیسی دیگر خوش آمدید.

I'm happy to see you here watching me teaching you

از اینکه شما را اینجا می بینم و در حال تماشای من در حال آموزش به شما خوشحالم،

So without any more dilly dallying or idle chit chat,

بنابراین بدون هیچ گونه چت شیطنت آمیز یا بیهوده دیگری،

let's get on with today's full English lesson right

بیایید همین الان به درس کامل انگلیسی امروز

now Do you ever

hear someone make a statement that seems hard to believe?

بپردازیم.

Has anyone ever said something to you?

آیا تا به حال کسی چیزی به شما گفته است؟

That you found hard to accept as true?

که به سختی قبول کردی که درست است؟

This might happen when someone is trying to impress you with something they have done.

این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که کسی بخواهد شما را با کاری که انجام داده تحت تاثیر قرار دهد.

A thing they saw was something that happened to them.

چیزی که آنها دیدند اتفاقی بود که برایشان افتاد.

That seems unlikely.

بعید به نظر می رسد.

There are many ways of expressing the reaction of disbelief.

راه های زیادی برای بیان واکنش ناباوری وجود دارد.

You doubt what the person is telling you is true.

شما در صحت آنچه آن شخص به شما می گوید شک دارید.

You question the facts or you find what was said.

شما حقایق را زیر سوال می برید یا آنچه گفته شده را می یابید.

Questionable and hard to believe.

سوال برانگیز و باورش سخت است.

You are uncertain as to what was said is in fact, true.

شما مطمئن نیستید که آنچه گفته شد در واقع درست است.

We sometimes like to exaggerate

ما گاهی دوست داریم

or embellish an event or achievement.

یک رویداد یا دستاورد را اغراق کنیم یا آن را تزیین کنیم.

You might find what was said.

ممکن است آنچه گفته شد را پیدا کنید.

Hard to swallow.

سخت قورت دادن

He claims to have been to university, but I find that hard to swallow.

او ادعا می کند که به دانشگاه رفته است، اما من به سختی می توانم آن را قورت بدهم.

In this

sentence, we are expressing doubt about the claim.

در این

جمله در مورد ادعا اظهار تردید می کنیم.

There is a good chance that the claim is false.

احتمال زیادی وجود دارد که ادعا نادرست باشد.

If you find something hard to swallow, then you are expressing doubt.

اگر چیزی برای قورت دادن به شما سخت است، در این صورت شک دارید.

You feel as if the statement is false and untrue.

شما احساس می کنید که گزاره نادرست و نادرست است.

You find it hard to swallow

قورت دادن برای شما سخت است

Another great expression refers to taking something with a pinch of salt.

تعبیر عالی دیگر به گرفتن چیزی با کمی نمک اشاره دارد.

Again, the thing being said is hard to believe.

باز هم باور کردن چیزی که گفته می شود سخت است.

His claims that he lived in Hollywood for a few years

ادعاهای او مبنی بر اینکه چند سال در هالیوود زندگی کرده است را

should be taken with a pinch of salt.

باید با کمی نمک گرفت.

The thing said seems unlikely

چیزی که گفته شد بعید به نظر

it seems as if the person is telling a lie.

می رسد به نظر می رسد که فرد دروغ می گوید.

We might accuse someone of being full of crap or full of shit.

ممکن است کسی را متهم کنیم که پر از مزخرف است یا پر از چرند.

Do you never went to university?

هیچوقت دانشگاه نرفتی؟

You are full of crap.

تو پر از مزخرف هستی

The thing being said might be described as bullshit and untrue.

چیزی که گفته می شود ممکن است مزخرف و نادرست توصیف شود.

Statement or false claim can be described as bullshit.

اظهارات یا ادعای نادرست را می توان به عنوان مزخرف توصیف کرد.

Or if you want to be polite, we can say that someone is full of it.

یا اگر می خواهید مودب باشید، می توانیم بگوییم که یک نفر از آن پر است.

He never went to university.

او هرگز به دانشگاه نرفت.

He is full of it.

او پر از آن است.

An official statement or declaration that seems untrue

بیانیه یا اعلامیه رسمی که نادرست به نظر می رسد را

can be described as inaccurate or misleading.

می توان نادرست یا گمراه کننده توصیف کرد.

To accuse someone of lying can be described as calling someone out.

متهم کردن کسی به دروغگویی می تواند به عنوان فراخواندن کسی توصیف شود.

The person lying has been revealed to be a fraud,

مشخص شده است که فردی که دروغ می گوید یک کلاهبردار،

a false claim, and can be described as fraudulent.

یک ادعای نادرست است و می توان آن را متقلب توصیف کرد.

The company was punished for the fraudulent claims about their product.

این شرکت به دلیل ادعاهای تقلبی در مورد محصول خود مجازات شد.

In everyday life,

در زندگی روزمره

we might make the occasional claim that is slightly exaggerated

، ممکن است ادعای گاه به گاه مبالغه آمیز داشته

to make some things seem better or worse than it was

باشیم تا برخی چیزها را بهتر یا بدتر از آنچه بوده به نظر برسانیم،

is a normal part of social interaction.

بخشی عادی از تعامل اجتماعی است.

However, these claims can sometimes

با این حال، این ادعاها گاهی

get you into deep trouble.

اوقات شما را به دردسر عمیقی می اندازند.

To be revealed as a liar or cheat is damaging.

فاش شدن به عنوان یک دروغگو یا کلاهبردار آسیب زا است.

So as long as the claims made are not too bizarre, or damaging,

بنابراین تا زمانی که ادعاهای مطرح شده خیلی عجیب و غریب یا مضر نباشند

then we are often willing to look the other way.

، اغلب مایلیم به سمت دیگری نگاه کنیم.

We accept that sometimes a person

ما می پذیریم که گاهی اوقات

is not being completely honest with us.

یک فرد کاملاً با ما صادق نیست.

And outlandish claim or wild story.

و ادعای عجیب و غریب یا داستان وحشیانه.

That seems unlikely.

بعید به نظر می رسد.

Will often be taken

آیا اغلب

with a pinch of salt

با کمی نمک مصرف

What is it?

To express yourself.

می شود چیست؟

برای ابراز وجود.

How do we define those little signals that we give off?

چگونه سیگنال های کوچکی را که منتشر می کنیم تعریف کنیم؟

Do we really have control of what we give away about ourselves?

آیا ما واقعاً کنترل آنچه را که در مورد خودمان می دهیم را داریم؟

When we say express yourself, we mean that you show the way

وقتی می گوییم خودت را بیان کن، منظورمان این است

you feel your interest in or reaction to something.

که شما علاقه خود را به چیزی نشان می دهید یا نسبت به آن واکنش نشان می دهید.

You can express yourself in two ways

شما می توانید خود را به دو صورت

by doing or by saying.

با انجام دادن یا با گفتن بیان کنید.

Doing normally means a physical action using your body.

انجام به طور معمول به معنای یک عمل فیزیکی با استفاده از بدن شماست.

Maybe the expression on your face

شاید حالت

will change, but you say nothing. You

صورتت تغییر کند، اما چیزی نگویی. شما

pull a face or you might show your reaction.

یک صورت را می کشید یا ممکن است واکنش خود را نشان دهید.

By doing something physical.

با انجام یک کار فیزیکی

You might become agitated and wave your arms with frustration or anger.

ممکن است آشفته شوید و با ناامیدی یا عصبانیت دستان خود را تکان دهید.

You might react passively and walk away.

ممکن است منفعلانه واکنش نشان دهید و دور شوید.

We call these reactions body language.

ما این واکنش ها را زبان بدن می نامیم.

You might express yourself by saying something directly.

شما ممکن است خود را با گفتن مستقیم چیزی بیان کنید.

This is not subtle.

این ظریف نیست.

This is direct communication.

این ارتباط مستقیم است.

You are expressing yourself using words and the tone of your voice.

شما خود را با استفاده از کلمات و لحن صدای خود بیان می کنید.

You might even use that language and swear.

حتی ممکن است از آن زبان استفاده کنید و فحش بدهید.

I have never heard him swear before.

تا حالا نشنیدم که فحش بده.

He must have been furious.

او باید عصبانی شده باشد.

You might just say what you feel without cursing or swearing.

شما فقط می توانید آنچه را که احساس می کنید بدون فحش دادن یا فحش دادن بگویید.

Perhaps you will shout and yell or the opposite might occur.

شاید فریاد بزنید و فریاد بزنید یا برعکس این اتفاق بیفتد.

And your voice may become very soft and hard to understand.

و صدای شما ممکن است بسیار نرم و قابل درک شود.

So direct action using movement and speech

بنابراین کنش مستقیم با استفاده از حرکت و

are the two most obvious ways of expressing yourself.

گفتار دو راه واضح برای ابراز وجود هستند.

You may not realise it, but we actually use body language all the time.

شاید متوجه نباشید، اما ما در واقع همیشه از زبان بدن استفاده می کنیم.

Even when we are sitting still and saying nothing

حتی زمانی که بی‌حرکت می‌نشینیم و چیزی

We are sending out messages to other people.

نمی‌گوییم، به دیگران پیام می‌فرستیم.

For example, if you are sitting near a person you like,

به عنوان مثال، اگر نزدیک فردی که دوست دارید نشسته اید،

then your body language will show it And of course if you are near

زبان بدن شما آن را نشان می دهد و البته اگر نزدیک

someone you don't like, then your body language will also express it.

فردی باشید که دوستش ندارید، زبان بدن شما نیز آن را بیان می کند.

I can see, by

میبینم اتفاقا

the way, you are sitting that you don't want to know me.

نشستی که نمیخوای منو بشناسی.

When we are looking for a partner,

وقتی به دنبال شریک زندگی هستیم

then body language is very important.

، زبان بدن بسیار مهم است.

You want the other person to know you are attracted to them.

می خواهید طرف مقابل بداند که جذب او شده اید.

There are many ways to get the attention of a possible mate,

راه های زیادی برای جلب توجه همسر احتمالی وجود دارد،

but out of all the possible methods, body language is still the best.

اما در بین همه روش های ممکن، زبان بدن همچنان بهترین است.

We call this particular action flirting.

ما این اقدام خاص را معاشقه می نامیم.

Both men and women are capable of this.

هم مرد و هم زن توانایی این را دارند.

You could say that it is a part of nature,

می توان گفت که جزئی از طبیعت است،

just like the wild animals in the jungle.

درست مانند حیوانات وحشی در جنگل.

So the next time you are sitting on a train or enjoying a party

بنابراین دفعه بعد که در قطار می‌نشینید یا از یک مهمانی لذت می‌برید

or just walking through town, remember

یا فقط در شهر قدم می‌زنید، به یاد داشته

you were always giving off signals to other people.

باشید که همیشه به دیگران سیگنال می‌دادید.

Your body language is always sending out those subliminal signals

زبان بدن شما همیشه در حال ارسال آن سیگنال های پنهانی است

that have the ability to give away what is really going on in your mind.

که این توانایی را دارند که آنچه را که واقعاً در ذهن شما می گذرد، نشان دهند.

Yes, we have the sounds of nature today.

بله، ما امروز صداهای طبیعت را داریم.

Springtime is now arriving.

فصل بهار اکنون فرا می رسد.

It's official so there are some sounds

این رسمی است، بنابراین برخی از

coming through with today's live stream.

صداها با پخش زنده امروز شنیده می شود.

And that is the sound of springtime in England.

و این صدای بهار در انگلستان است.

Do you believe it is?

باور داری که هست؟

Here he comes

اینجا او می آید

Hello.

سلام.

Hello. Lovely viewers from across the world.

سلام. بینندگان دوست داشتنی از سراسر جهان.

Hello, Mr. Duncan.

سلام آقای دانکن

Not that I haven't seen you recently.

نه اینکه اخیرا ندیدمت.

But I'll say hello again.

اما باز هم سلام می کنم.

Anyway, we did pass each other in the kitchen. This is it.

به هر حال در آشپزخانه از کنار هم رد شدیم. این است.

That is true.

این درست است.

Because, of course, Mr.

چون البته آقای

Duncan is so busy preparing for the live stream.

دانکن خیلی مشغول آماده شدن برای پخش زنده است.

We just of across very quickly and don't speak.

ما خیلی سریع از آن طرف می رویم و صحبت نمی کنیم.

That's it.

خودشه.

And that's just on a normal day. Yes.

و این فقط در یک روز عادی است. آره.

We don't speak to each other unless it's absolutely necessary.

ما با هم صحبت نمی کنیم مگر اینکه کاملاً ضروری باشد.

So it's nice to see you back, Steve.

پس خوشحالم که برگشتی، استیو.

Now, I believe next weekend you are going to see your mummy.

حالا، من فکر می کنم آخر هفته آینده شما قرار است مومیایی خود را ببینید.

No, it's the weekend after the weekend afterwards.

نه، آخر هفته بعد از آخر هفته است.

Everyone's getting confused in the UK about Mother's Day.

همه در بریتانیا در مورد روز مادر گیج می شوند.

It's not this day. It's the 12th.

این روز نیست دوازدهمین است.

Well, is that what it's called?

خب اسمش همینه؟

Mother's Day? Mother's Day.

روز مادر؟ روز مادر.

Mother's Day. Mother's Day is coming.

روز مادر. روز مادر در راه است.

And it's the 27th. Yes.

و این 27 است. آره.

Okay, so not next weekend, I'm afraid Mr.

خوب، پس نه آخر هفته آینده، می ترسم آقای

Steve will be here with his next weekend.

استیو با آخر هفته آینده اش اینجا باشد.

But the weekend after? Maybe not.

اما آخر هفته بعد؟ شاید نه.

No, I will be, because I'm not going to see my mother on Mother's Day.

نه، خواهم بود، چون قرار نیست در روز مادر مادرم را ببینم.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

I'm going to see her on the Saturday before on the 26th.

من شنبه قبل از 26 می روم او را ببینم .

So we won't be losing you

پس ما تو را از دست نخواهیم داد

because I could have got away with it.

زیرا می توانستم از پس آن بربیایم.

Then I could have said, yes, I'm going down.

بعد می توانستم بگویم، بله، می روم پایین.

Never mind.

بیخیال.

No, because my sister is seeing my mother on the Sunday

نه، چون خواهرم یکشنبه

and I'm going to see my mother on the Saturday.

مادرم را می بیند و من شنبه می روم مادرم را.

Okay.

باشه.

It's not Mother's Day, but it just means that she'll have a weekend

روز مادر نیست، اما فقط به این معنی است که او یک تعطیلات آخر هفته را

with both of us because going on the Sunday, they're going out for a meal.

با هر دوی ما خواهد داشت، زیرا روز یکشنبه، آنها برای صرف غذا بیرون می روند.

It's going to be late.

داره دیر میشه

Actually, I wasn't expecting all of the actual engagements and plans.

در واقع، من انتظار همه درگیری ها و برنامه های واقعی را نداشتم.

I don't want to go visit my mother on Mother's Day because my sisters arrange to go out with her

من نمی‌خواهم در روز مادر به دیدن مادرم بروم، زیرا خواهرانم ترتیب می‌دهند

meal in the evening and it's nearly 2 hours drive,

که عصر با غذای او بیرون بروند و نزدیک به 2 ساعت با ماشین فاصله دارد،

so I don't want to be late back on Sunday.

بنابراین نمی‌خواهم یکشنبه دیر برگردم.

I'm sure this is fascinating for you there, but you are here next week and the week after.

من مطمئن هستم که این برای شما در آنجا جذاب است، اما شما هفته آینده و هفته بعد اینجا هستید.

We will not be losing Mr.

ما اصلاً آقای

Steve at all.

استیو را از دست نخواهیم داد.

We have him 100%.

ما او را 100٪ داریم.

That's amazing.

این شگفت انگیز است.

So it's nice to be here.

پس اینجا بودن خیلی خوبه

We've had some nice questions come through.

ما چند سوال خوب داشتیم.

Can you please tell us the phrase?

میشه لطفا این عبارت را به ما بگویید؟

That means you are relaxed and it's connected to the cucumber.

این بدان معناست که شما آرام هستید و به خیار متصل است.

You are as cool as a cucumber.

تو مثل خیار باحالی

If you are as cool as a cucumber, it means you are relaxed.

اگر مثل خیار خونسرد هستید، به این معنی است که آرام هستید.

You what?

You are not becoming stressed or worried by anything.

تو چی؟

شما تحت استرس یا نگرانی چیزی قرار نمی گیرید.

You are as cool

تو

as a cucumber. Yes.

مثل خیار باحالی آره.

We can often say that to express what we mean

ما اغلب می‌توانیم بگوییم که منظورمان

by somebody who is just very relaxed

از شخصی که خیلی آرام است

or you can say it about yourself people often say that about themselves.

یا شما می‌توانید درباره خودتان بگویید، مردم اغلب این را در مورد خودشان می‌گویند.

Somebody might say, How are you feeling today?

ممکن است کسی بگوید، امروز چه احساسی دارید؟

Or I'm feeling chilled.

یا من احساس سرما می کنم.

I'm feeling as cool as a cucumber.

من مثل یک خیار احساس خنکی دارم.

Nothing can rattle you.

هیچ چیز نمی تواند شما را غوغا کند.

It's a good expression can upset you.

این یک بیان خوب است که می تواند شما را ناراحت کند.

It's a good expression I like.

تعبیر خوبی است که دوست دارم.

Well, we've had a few comments, Mr.

خوب، ما چند نظر داشتیم، آقای

Duncan.

People have there were some clothes

دانکن.

مردم لباس

you sent in, some bad photographs, which I think you've looked at as a great message here.

هایی را ارسال کرده اید، چند عکس بد، که فکر می کنم به عنوان یک پیام عالی در اینجا نگاه کرده اید.

I'll read that one out Hello, Mr. Steve.

من آن یکی را خواهم خواند سلام، آقای استیو.

I have advice to you to put on headphones when you listen to

من به شما توصیه می کنم که وقتی آخرین بار به جیمز گوش می دهید، هدفون بگذارید

James last, because it's not annoying not to annoy Mr.

، زیرا اذیت نکردن آقای دانکن آزاردهنده نیست

Duncan.

What have you been saying, Mr. Duncan?

.

چی میگفتی آقای دانکن؟

Well, this is your new habit, isn't it?

خب، این عادت جدید شماست، اینطور نیست؟

My new habit is to put trumpeter.

عادت جدید من گذاشتن شیپور است.

Go, go. Okay. James, last to Paul.

برو برو. باشه. جیمز، آخرین به پل.

James last I because it's just cheers me up.

جیمز آخرین بار من را به خاطر اینکه این فقط به من روحیه می دهد.

It's cheery music, and I do my exercises.

این یک موسیقی شاد است و من تمریناتم را انجام می دهم.

The only problem is if you do it every night and it's the same songs.

تنها مشکل این است که هر شب این کار را انجام دهید و همان آهنگ ها باشد.

I don't do it every night. Well, almost every night.

من این کار را هر شب انجام نمی دهم. خب تقریبا هر شب

Well, as you know, I'm trying to restore my shoulder.

خوب، همانطور که می دانید، من سعی می کنم شانه ام را ترمیم کنم.

Okay.

باشه.

Back to its form.

بازگشت به شکل خود

Is there anything interesting that you've got for us?

آیا چیز جالبی برای ما دارید؟

Well, you did interrupt me I was about to make comments.

خوب، شما حرف من را قطع کردید، من می خواستم نظر بدهم.

We know all about your your shoulder.

ما همه چیز را در مورد شانه شما می دانیم.

Not sure that people do or not.

مطمئن نیستم که مردم انجام دهند یا نه.

I wouldn't mind, but in sympathy

من بدم نمی آید، اما برای همدردی

for my poorly shoulder, which has taken nine months to get better.

برای شانه ضعیفم، که نه ماه طول کشیده تا بهبود یابد.

It's still not there, but I'm on on the way.

هنوز آنجا نیست، اما من در راه هستم.

We have been criticised, by the way, earlier.

اتفاقاً قبلاً مورد انتقاد قرار گرفتیم.

We were asked, why do we like destroying the environment?

از ما پرسیدند چرا دوست داریم محیط زیست را تخریب کنیم؟

And I think that is in relation to the, the video

و من فکر می کنم این در رابطه با ویدئویی است

that I showed with the fallen trees, we did not chop those trees down.

که من با درختان افتاده نشان دادم، ما آن درختان را خرد نکردیم.

Now all of those trees that you saw in the video,

حالا همه آن درختانی که در ویدیو دیدید، همان درختانی

they are the ones that fell there were blown over by the recent winds.

هستند که در اثر بادهای اخیر در آنجا افتاده اند.

We've had some terrible storms recently.

اخیراً طوفان های وحشتناکی داشته ایم.

So those particular trees have all been blown down.

بنابراین آن درختان خاص همه از بین رفته اند.

They were blown over.

آنها منفجر شدند.

They were destroyed by the strong winds.

آنها توسط بادهای شدید نابود شدند.

So we did not cut them down.

بنابراین ما آنها را کم نکردیم.

I'd like to go and collect that wood so that we can burn it on the fire.

دوست دارم بروم آن چوب ها را جمع کنم تا روی آتش بسوزانیم.

But unfortunately, it's

اما متأسفانه،

probably half a mile from our house

احتمالاً نیم مایل از خانه ما فاصله دارد

and would be a considerable effort to move

و تلاش قابل توجهی برای جابه‌جایی

You know, imagine as being caught and you're not allowed.

خواهد بود.

There is a specific rule in the UK that you're not allowed

یک قانون خاص در بریتانیا وجود دارد که شما مجاز

to take full wood or fallen trees.

به بردن چوب کامل یا درختان افتاده نیستید.

If it's if it's public land.

در صورتی که اگر زمین عمومی باشد.

There's some rule.

یه قاعده داره

I thought it was private land.

فکر کردم زمین شخصی است.

Yes, but there are certain you can't just it's not picking up dead animals.

بله، اما مطمئناً نمی توانید فقط حیوانات مرده را بردارید.

You can't just pick up you can't run over a chicken and just pick it up.

شما نمی توانید فقط بلند کنید، نمی توانید مرغ را زیر پا بگذارید و فقط آن را بردارید.

Or if it is picking up dead animals, what people do to eat.

یا اگر حیوانات مرده را برمی دارد ، مردم برای خوردن چه می کنند.

I know a neighbour that's done that

من همسایه‌ای را می‌شناسم که

if you run over a chicken.

اگر با مرغی برخورد کنی، این کار را کرده است.

Can I just say that there won't be much left.

فقط می توانم بگویم که چیز زیادی باقی نخواهد ماند.

It'll just be flat with a giant dirty tyre mark going through the middle of it.

فقط صاف خواهد بود و یک علامت لاستیک کثیف غول پیکر از وسط آن عبور می کند.

Well, it depends where you hit it, but.

خوب، بستگی به این دارد که کجا آن را بزنی، اما.

Yeah, yeah, there are some rules about picking up wood.

بله، بله، قوانینی در مورد چیدن چوب وجود دارد.

Not that you could, because, I mean, it'd be too heavy to pick up anything.

نه اینکه بتونی، چون منظورم اینه که برداشتن چیزی خیلی سنگینه.

It's been a while since I've picked up any wood.

مدتی است که هیچ چوبی نگرفته ام.

There's no answer to that.

هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد

Palmira says that

پالمیرا می گوید

it's very dangerous to live near trees, which is very true.

که زندگی در کنار درختان بسیار خطرناک است، که بسیار درست است.

In fact, we've got a neighbour

در واقع، ما همسایه ای داریم

who's got a very big tree in their garden, and if it if it fell down in the wind,

که درخت بسیار بزرگی در باغ خود دارد و اگر در باد بیفتد،

it would probably destroy our house.

احتمالا خانه ما را خراب می کند.

I think they should get it cut.

من فکر می کنم آنها باید آن را قطع کنند.

But, you know,

اما، می دانید، به

keep digging.

حفاری ادامه دهید.

Christina says that she's sent you some mountain

کریستینا می‌گوید که برای شما عکس‌های کوهستانی

pictures, some beautiful mountain photographs.

، چند عکس زیبای کوهستانی فرستاده است.

Oh, okay. I think I think I may have shown them.

اوه، باشه فکر می کنم شاید به آنها نشان داده باشم.

I'm sure I showed them. Yes.

مطمئنم نشونشون دادم آره.

I think that might be going back quite a long way.

من فکر می کنم که ممکن است به یک مسیر بسیار طولانی برگردد.

I don't know.

من نمی دانم.

I will check because my email box at the moment has gone crazy.

بررسی خواهم کرد زیرا صندوق ایمیل من در حال حاضر دیوانه شده است.

And one of the main reasons is because I'm getting lots and lots of spam.

و یکی از دلایل اصلی این است که من تعداد زیادی اسپم دریافت می کنم.

I don't know why I'm getting a lot of spam

نمی دانم چرا

from one particular place, one particular part of the world.

از یک مکان خاص، یک نقطه خاص از جهان، هرزنامه های زیادی دریافت می کنم.

And it's all just junk mail

و همه اینها فقط نامه های ناخواسته

or people trying to hack into my personal information

یا افرادی هستند که سعی می کنند اطلاعات شخصی من را هک کنند،

so I don't know why that's happened over the past couple of months,

بنابراین نمی دانم چرا این اتفاق در چند ماه گذشته افتاده است،

but I get hundreds and hundreds of spam emails every week.

اما هر هفته صدها و صدها ایمیل هرزنامه دریافت می کنم.

And it's very hard sometimes to actually find the real messages.

و گاهی اوقات یافتن پیام های واقعی بسیار سخت است.

There must be a way to filter that filters.

باید راهی برای فیلتر کردن آن فیلترها وجود داشته باشد.

Nowadays, they're very sophisticated, you see, because they can use

امروزه، آنها بسیار پیچیده هستند، می بینید، زیرا می توانند از

email addresses that don't appear to be spam.

آدرس های ایمیلی استفاده کنند که به نظر اسپم نیستند.

So there are ways that they can get around the spam folder

بنابراین راه هایی وجود دارد که آنها می توانند پوشه هرزنامه

or the automatic spam, spam, spam,

یا هرزنامه خودکار، هرزنامه، هرزنامه،

spam, spam, spend, spend, spend, spend.

هرزنامه، هرزنامه، خرج کردن، خرج کردن، خرج کردن، خرج کردن را پیدا کنند.

Love, at least

عشق، حداقل

that sort of thing.

این نوع چیزها.

Watch this as

این را تماشا کن که

I'm coming here just to say I love you, my favourite teacher.

من به اینجا می آیم تا بگویم دوستت دارم، معلم مورد علاقه ام.

That must be you, Mr. Duncan.

این باید شما باشید، آقای دانکن.

I hope so. My favourite teacher in the world.

امیدوارم. معلم مورد علاقه من در دنیا

When I, when I feel depressed, I open your videos, then I feel happy.

وقتی من، وقتی احساس افسردگی می کنم، ویدیوهای شما را باز می کنم، آن وقت احساس خوشحالی می کنم.

Good. What a lovely thing to say.

خوب چه حرف قشنگی زدی

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

As I mentioned earlier, we don't do it like everyone else.

همانطور که قبلاً اشاره کردم، ما این کار را مانند بقیه انجام نمی دهیم.

This is very different.

این خیلی متفاوت است.

If you have a sense of humour, if you like to have a little bit of fun

اگر حس شوخ طبعی دارید، اگر دوست دارید کمی سرگرم

and not take things too seriously all the time.

شوید و همیشه همه چیز را جدی نگیرید.

Then this is the place to come, to learn English, to listen to English

سپس اینجا جایی است که باید بیایید، برای یادگیری زبان انگلیسی ، گوش دادن به زبان انگلیسی

and to have lots of fun it's like a big family here

و لذت بردن از آن، مانند یک خانواده بزرگ

from all around the world.

از سراسر جهان است.

You are welcome.

خواهش میکنم.

So I won't be putting my headphones on.

بنابراین هدفونم را نمی گذارم.

I think Mr.

فکر می کنم آقای

Duncan secretly likes me, right?

دانکن مخفیانه از من خوشش می آید، درست است؟

Mr. Duncan secretly is becoming a fan of James last I did music.

آقای دانکن مخفیانه در حال تبدیل شدن به یکی از طرفداران جیمز است که آخرین بار موسیقی را انجام دادم.

I do find myself humming the music quite often,

من متوجه می شوم که اغلب موسیقی را زمزمه می کنم،

so it's going into my ear like an ear worm.

بنابراین مانند یک کرم گوش وارد گوشم می شود.

And that's what happens when you listen to music.

و وقتی به موسیقی گوش می دهید این اتفاق می افتد.

Even if even if the music is something that you don't really like.

حتی اگر موسیقی چیزی باشد که واقعاً آن را دوست ندارید.

Eventually it will go into your ear like a little worm.

در نهایت مانند یک کرم کوچک وارد گوش شما می شود.

And then, unfortunately, you can't get it out. It won't.

و سپس، متأسفانه، شما نمی توانید آن را بیرون بیاورید. این نمی شود.

It won't leave your head.

از سرت نمیره

Christine, I don't have any vinyl

کریستین،

James last record.

آخرین رکورد جیمز وینیل ندارم.

In fact, I have one CD of which I've purchased,

در واقع، من یک سی دی دارم که آن را خریداری کرده ام،

but most of it I have.

اما بیشتر آن را دارم.

I watch it from the Internet on YouTube

من آن را از اینترنت در یوتیوب تماشا می کنم

because there's loads of it on there for free.

زیرا تعداد زیادی از آن به صورت رایگان در آنجا وجود دارد.

So, yes, that's how I listen to it.

بنابراین، بله، من اینگونه به آن گوش می دهم.

I plug it into my laptop and then put it through the speakers and,

من آن را به لپ‌تاپم وصل می‌کنم و سپس آن را از طریق بلندگوها

you know, I'm dancing away and having a nice little, you know, it just makes me feel happy.

می‌گذارم و، می‌دانی، در حال رقصیدن هستم و حالم خوب است ، می‌دانی، این فقط به من احساس خوشحالی می‌کند.

Just so Steve, isn't one of those hipsters

پس استیو، آیا یکی از آن هیپسترها صفحات وینیل نمی خرد

buys vinyl records and listens to them?

و به آنها گوش نمی دهد؟

Can I say hello to Jimi? In Hong Kong?

آیا می توانم به جیمی سلام کنم؟ در هنگ کنگ؟

Thank you very much for your your donation on the live super chat and

از کمک مالی شما در سوپر چت زنده

the question as well.

و همچنین سوال بسیار سپاسگزارم.

I was wondering whether the name Vivian is a gender neutral name or whether you have it

می‌خواستم بدانم که آیا نام ویویان یک نام خنثی از جنسیت است یا اینکه آیا شما آن را

you have to spell it differently or if it's a rare choice.

دارید، باید آن را متفاوت بنویسید یا اینکه انتخاب نادری است.

Well, in fact, Vivian can be a male or female name.

خب، در واقع، Vivian می تواند یک نام مردانه یا زنانه باشد.

So yes, you are right.

پس بله حق با شماست.

Vivian can be a male name or a female name.

ویویان می تواند نام مردانه یا زنانه باشد.

So you might say that it is gender neutral.

بنابراین ممکن است بگویید که جنسیت خنثی است.

Vivian, in fact, you we've got a friend.

ویویان، در واقع، تو ما یک دوست داریم.

I used to have it. Yes, she's

قبلا داشتمش بله، او

a girl.

یک دختر است.

A friend who is a girl, not a girlfriend.

دوستی که دختر است نه دوست دختر.

That was called Vivian.

اسمش ویویان بود.

It's not a very common name

این نام چندان رایج

for men or women.

برای مردان یا زنان نیست.

I think there was a wasn't there a TV show with a comedian called Vivian?

فکر می کنم یک برنامه تلویزیونی با یک کمدین به نام ویویان وجود نداشت؟

There was. There was.

وجود داشت. وجود داشت.

I think you're thinking of the young ones.

من فکر می کنم شما به جوان ها فکر می کنید.

I am and there was a punk rocker, and his name was Vivian.

من هستم و یک پانک راک بود و اسمش ویویان بود.

But is it spelt differently?

اما آیا املای آن متفاوت است؟

It may be spelt differently from a man or a woman.

املای آن ممکن است با مرد یا زن متفاوت باشد.

I'm not sure of it. And within A or E,

من از آن مطمئن نیستم. و در A یا E،

I think there

من فکر می‌کنم که

might be a variation between the male and female in the spelling.

ممکن است تفاوتی بین مرد و زن در املا وجود داشته باشد.

So you might have a point.

بنابراین ممکن است شما یک نکته داشته باشید.

There but yes, Vivian, if you say Vivian, my name is Vivian.

وجود دارد، اما بله، ویویان، اگر بگویید ویویان، نام من ویویان است.

It can be male or female.

می تواند نر یا ماده باشد.

But I think there is a slight variation when you write it.

اما من فکر می کنم زمانی که شما آن را می نویسید یک تغییر جزئی وجود دارد.

I think one does end with a and

فکر می‌کنم یکی با a

and the other one ends with E.

و دیگری به E

And Catarina says in Italy, it's only a female name.

ختم می‌شود. و کاتارینا در ایتالیا می‌گوید، این فقط یک نام زنانه است.

Hmm. In Brazil, it's a female name

هوم ویلیام می‌گوید در برزیل، این یک نام زنانه

as well, says William

است،

but it is a very it can be a male name.

اما می‌تواند یک نام مردانه باشد.

It may be spelt differently.

ممکن است املای آن متفاوت باشد.

Sounds the same, but it's very rare.

به نظر یکسان است، اما بسیار نادر است.

I've I've never known any man called Vivian,

من هرگز مردی به نام ویویان را نشناخته ام،

but I have known one woman called Vivian.

اما یک زن به نام ویویان را می شناسم.

But it used to be more popular in the UK in the past.

اما در گذشته در انگلستان محبوبیت بیشتری داشت.

But I don't think it was ever that popular

اما فکر نمی‌کنم هرگز آنقدر محبوب بوده باشد،

because even elderly people are you don't come across that name very much.

زیرا حتی افراد مسن نیز چندان با این نام مواجه نمی‌شوند.

So, yes, it is interesting actually how some names are rare, even if they are lovely names.

بنابراین، بله، در واقع جالب است که چگونه برخی از نام ها کمیاب هستند، حتی اگر نام های دوست داشتنی باشند.

So I think Vivian is a lovely name actually.

بنابراین من فکر می کنم ویویان در واقع نام دوست داشتنی است.

But you don't come across many Vivian's, so I don't think it's because it's old fashioned.

اما شما با بسیاری از Vivian برخورد نمی کنید، بنابراین فکر نمی کنم دلیل آن قدیمی بودن آن باشد.

Well, I tell a lie.

I do know somebody called Vivian because it's often shortened to Viv, the ivy.

خب من دروغ میگم

من کسی را می شناسم که Vivian نام دارد زیرا اغلب به Viv، پیچک کوتاه می شود.

Okay.

You just remembered.

باشه.

تازه یادت اومد

Yes, because I've just realised that it's most people.

بله، چون تازه متوجه شدم که بیشتر مردم هستند.

Of course, a lot of people shorten their names, don't they, Steven?

البته، بسیاری از افراد نام خود را کوتاه می کنند، اینطور نیست، استیون؟

Is Shorten to Steve, for example,

آیا به استیو کوتاه شده است، برای مثال،

Margaret to Marge, etc..

مارگارت به مارج، و غیره.

So they've you. I just didn't think of that.

بنابراین آنها شما را دارند. من فقط به این فکر نکردم.

Viv is fairly popular actually, and that obviously is

Viv در واقع بسیار محبوب است و بدیهی است

a shortened version of Vivian. Hmm.

که نسخه کوتاه شده Vivian است. هوم

So, yeah, often people don't say the whole name.

بنابراین، بله، اغلب مردم نام کامل را نمی گویند.

They would just say Viv, and it's definitely mainly a female name.

آنها فقط می گویند Viv، و قطعاً این نام عمدتاً زنانه است.

Parody in French.

تقلید به زبان فرانسوی.

The pronunciation is different for for men and for women.

تلفظ برای مردان و برای زنان متفاوت است.

So there is a difference in the pronunciation, but that is it.

بنابراین در تلفظ تفاوت وجود دارد، اما همین است.

You see how these variations can occur between the different languages, especially with names

می بینید که چگونه این تغییرات می تواند بین زبان های مختلف اتفاق بیفتد، به خصوص در مورد نام هایی

given names, because you often find that names

که نام ها داده می شود، زیرا اغلب می بینید که نام

are quite often multi lingual

ها اغلب چند زبانه

or they are used in many

هستند یا در

different places, even if the name sounds very I suppose Michelle is a good one.

مکان های مختلف استفاده می شوند، حتی اگر نام بسیار به نظر برسد، فکر می کنم میشل خوب است. یکی

Michelle, you see French, so that can be a French name, but also it can be

میشل، فرانسوی را می بینید، بنابراین می تواند یک نام فرانسوی باشد، اما همچنین می

the name given to her to a girl in this country.

تواند نامی باشد که به دختری در این کشور داده شده است.

Vivien Leigh.

Wasn't she a famous actress? Vivien Leigh, beautiful.

ویوین لی.

بازیگر معروفی نبود؟ ویوین لی، زیبا.

A siren of the the fifties?

آژیر دهه پنجاه؟

Yes. Vivien Leigh Review.

آره. بررسی ویوین لی

Leigh, she was in Gone With the Wind.

لی، او در بر باد رفته بود.

That's it, Frank.

همین، فرانک.

Frankly, my dear I couldn't give a fig

راستش عزیزم من نتونستم انجیر بدم

and she had a mental breakdown as a result of that film.

و در اثر اون فیلم دچار اختلال روانی شد.

Really? Yes.

واقعا؟ آره.

She had a complete mental breakdown.

او یک فروپاشی روانی کامل داشت.

I don't know why something to do with the show was quite filled.

نمی‌دانم چرا چیزی در مورد نمایش کاملاً پر شده بود.

The film was quite traumatic.

فیلم کاملا آسیب زا بود.

To make,

ساختن

and the role that she played was very demanding

و نقشی که بازی کرد بسیار سخت بود

and it made her a saw a programme about it and she went

و باعث شد برنامه ای در این باره ببیند و در

a little bit insane as a result of it.

نتیجه کمی دیوانه شد.

I think she recovered that well.

من فکر می کنم او به خوبی بهبود یافته است.

They should, they should do a remake they should do a remake because that's what everyone is doing now.

آنها باید، باید بازسازی کنند، باید بازسازی کنند، زیرا این کاری است که همه در حال حاضر انجام می دهند.

They, they're all doing remakes.

آنها، همه آنها در حال بازسازی هستند.

They should do Gone With the Wind.

آنها باید Gone With the Wind را انجام دهند.

And you could be you could be Rhett Butler

و شما می توانید رت باتلر باشید،

but I'm not manly enough.

اما من به اندازه کافی مرد نیستم.

And I could be Vivien Leigh.

و من میتونم ویوین لی باشم.

I could be the helpless damsel in distress standing on the burning mountain.

من می‌توانم دختر درمانده‌ای باشم که در مضطرب ایستاده روی کوه سوزان.

How does that sound?

این صدا چگونه است؟

Yes, it's I've never seen that film all the way through.

بله، من تا به حال آن فیلم را ندیده ام.

I've only ever seen sort of bits of it when it's been on the television.

من فقط زمانی که در تلویزیون پخش شده است، بخش هایی از آن را دیده ام.

It's a long one.

این یک طولانی است.

It's a long film.

این یک فیلم طولانی است.

I think I'd like to watch it actually. One day.

فکر می کنم واقعاً دوست دارم آن را تماشا کنم. یک روز

I do like watching all the films, obviously.

بدیهی است که تماشای همه فیلم ها را دوست دارم.

I like watching old me, listening to old music.

من دوست دارم من قدیمی را تماشا کنم، به موسیقی قدیمی گوش کنم.

So old films will probably be just as appealing to me.

بنابراین احتمالاً فیلم های قدیمی به همان اندازه برای من جذاب خواهند بود.

We were asked about the garden, by the way.

اتفاقاً در مورد باغ از ما سؤال شد.

Here it is at the moment live.

در حال حاضر زنده اینجاست.

I have repositioned one of my cameras so you can see

من یکی از دوربین هایم را تغییر مکان دادم تا بتوانید ببینید

the daffodils are in the garden now coming out.

که نرگس ها در باغ هستند و اکنون بیرون می آیند.

And yes, you can see there is some sunshine coming through as well.

و بله، می توانید ببینید که مقداری آفتاب نیز از راه می رسد.

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

I was asked earlier about the garden.

قبلاً در مورد باغ از من سؤال شده بود.

They said, We want to see your fabulous garden.

گفتند: می خواهیم باغ افسانه ای شما را ببینیم.

And I suppose over the next few weeks, Steve, you will be going outside

و من فکر می کنم طی چند هفته آینده، استیو، شما

over the next few weeks to do some gardening.

در چند هفته آینده برای انجام باغبانی به بیرون خواهید رفت.

I will be, yes.

خواهم بود، بله.

There was a little rosebush to the right of the daffodils there.

در سمت راست نرگس‌ها یک بوته رز کوچک وجود داشت.

Oh, yes.

آه بله.

I've just noticed is starting to

من به تازگی متوجه شده ام که شروع به

to have some nice buds

بیرون آمدن جوانه های خوبی

coming out in the bottom sort of left right hand side of the picture there.

در سمت راست سمت راست پایین تصویر شده است.

That that's a rosebush.

که آن بوته رز است.

The bottom right.

پایین سمت راست.

You can see there are some red leaves coming through.

می توانید ببینید که چند برگ قرمز از آن عبور می کند.

So that looks like your one of your roses coming up.

بنابراین به نظر می رسد که یکی از رزهای شما بالا می آید.

It is.

این است.

Somebody pointed out, I would need a moustache

یکی اشاره کرد،

to play red.

برای بازی قرمز به سبیل نیاز دارم.

Red, but is it red or red?

قرمز، اما آیا قرمز است یا قرمز؟

But I think it's red, isn't it?

اما من فکر می کنم قرمز است، اینطور نیست؟

Yes, that's right.

بله درست است.

Of course, a lot of people now see that movie

البته، بسیاری از مردم اکنون آن فیلم

as problematic because of the setting.

را به دلیل موقعیت مکانی مشکل دار می بینند.

You see. Yes.

می بینید. آره.

Set during a rather dark time,

در یک زمان نسبتاً تاریک تنظیم شده است،

let's just say a time when certain things were happening.

بگذارید فقط بگوییم زمانی که چیزهای خاصی در حال وقوع بودند.

We are talking about slavery of course.

البته ما در مورد برده داری صحبت می کنیم.

So a lot of people now think that Gone With the Wind, the story

بنابراین بسیاری از مردم اکنون فکر می کنند که بر باد رفته ، داستان

and the movie are a little out of date.

و فیلم کمی قدیمی است.

Yes, out of date.

بله، قدیمی است.

But when you watch old films like that,

اما وقتی چنین فیلم‌های قدیمی را تماشا می‌کنید،

you have to watch them knowing what opinions were at the time.

باید آن‌ها را ببینید و بدانید که در آن زمان چه نظراتی داشتند.

And you have to you know, you can't it's very difficult to.

و شما باید بدانید، نمی توانید خیلی سخت است.

People these days quite often judge

مردم این روزها اغلب درباره

everything in the past by today's standards.

همه چیز در گذشته با معیارهای امروزی قضاوت می کنند.

And it's a very it's it's something that's frequently done now, isn't it?

و این کاری است که در حال حاضر اغلب انجام می شود، اینطور نیست؟

Yes. We often see certain things, certain TV shows, maybe certain

آره. ما اغلب چیزهای خاصی می بینیم، برنامه های تلویزیونی خاص، شاید

jokes, even jokes that people tell.

جوک های خاص، حتی جوک هایی که مردم می گویند.

Some people say that certain jokes should not be told anymore.

بعضی ها می گویند بعضی از جوک ها را دیگر نباید گفت.

We have lots of things coming in the second hour.

در ساعت دوم چیزهای زیادی داریم.

We have a lot of things coming up in the second hour of the show.

ما در ساعت دوم نمایش چیزهای زیادی در پیش داریم.

We are looking at notes, words and expressions.

ما به یادداشت ها، کلمات و عبارات نگاه می کنیم.

And there are lots and lots. So

و تعداد زیادی وجود دارد. بنابراین

there it is.

وجود دارد.

Mr. Steve Show is your nose. Turn around.

آقای استیو شو بینی شماست. بچرخ.

Let's let's see your profile.

بیایید پروفایل شما را ببینیم.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

Now that that is what I call a nose to the round.

حالا که من به آن می گویم بینی به دور.

No, no, that way. That's it.

نه، نه، به این ترتیب. خودشه.

That's it. Look at that.

خودشه. به آن نگاه کنید.

Now, that is what I call a Roman nose.

حالا من به آن بینی رومی می گویم.

It's a pro.

این یک حرفه ای است.

The reason why I say that is because it's Roman all over your face.

دلیل اینکه من این را می گویم این است که تمام صورت شما رومی است.

Well, I used to have a friend that was deaf

خوب، من قبلاً دوستی داشتم که ناشنوا

and one.

و یکی بود.

Now he's still deaf, actually.

حالا او هنوز ناشنوا است، در واقع.

Well, so because I.

خوب، پس چون من.

I try meant by that voice.

سعی می کنم منظورم از آن صدا باشد.

Was there a miracle though?

آیا معجزه ای وجود داشت؟

What? We're still friends, but.

چی؟ ما هنوز با هم دوستیم اما

So the symbol for British people

بنابراین نماد مردم بریتانیا

in the deaf community in the deaf language is used to be deaf.

در جامعه ناشنوایان در زبان ناشنوایان برای ناشنوا بودن استفاده می شود.

I meant that.

منظورم همین بود

I used to have a friend, and.

من قبلا یک دوست داشتم و

And he was deaf, not a friend.

و او ناشنوا بود، نه دوست.

That was he still deaf.

او هنوز ناشنوا بود.

And we're still friends, actually, so I'll just forget what I just said.

و در واقع ما هنوز با هم دوست هستیم، بنابراین آنچه را که گفتم فراموش خواهم کرد.

That's a lot of details.

این خیلی جزئیات است.

But anyway, the sign for English people in the deaf language,

اما به هر حال ، نشانه انگلیسی ها در زبان ناشنوایان،

the American deaf language is that when you say deaf language, you mean sign language.

زبان ناشنوایان آمریکایی این است که وقتی می گویید زبان ناشنوا، منظور زبان اشاره است.

Sign language? Yes. Nobody calls it sign language. Yes.

زبان اشاره؟ آره. هیچ کس آن را زبان اشاره نمی نامد. آره.

I don't know what I'm offending people already, but that is the

من نمی‌دانم در حال حاضر به مردم چه چیزی توهین می‌کنم، اما این

for British people because British people do

برای مردم بریتانیاست، زیرا مردم بریتانیا

tend to have sort of big noses that they get.

معمولاً بینی‌های بزرگی دارند.

They do that.

That's the symbol for a British person is to indicate that there is a you know,

آنها این کار را می کنند.

این نماد برای یک فرد بریتانیایی این است که نشان می دهد که شما می شناسید،

so they are showing that the nose is large, but as yours is go on, you tend to the side Mr.

بنابراین آنها نشان می دهند که بینی شما بزرگ است، اما همانطور که بینی شما ادامه دارد، شما به سمت آقای دانکن تمایل دارید

Duncan. Mine is beautiful.

. مال من قشنگه

My my nose is like a little mushroom.

دماغم شبیه یک قارچ کوچولو است.

Mr. Duncan's nose is

بینی آقای دانکن درست است

is pert,

،

pert it's like a button nose.

مانند بینی دکمه ای است.

A button nose. You can sort of press it like a button.

یک بینی دکمه ای می توانید آن را مانند یک دکمه فشار دهید.

My nose has been called cute and button

بینی من دقیقاً زیبا و دکمه دار نامیده شده

like yes,

exactly.

است.

So, yes, we're talking about noses today.

بنابراین، بله، ما امروز در مورد بینی صحبت می کنیم.

Words connected with noses. Yes.

کلمات مرتبط با بینی آره.

Uh, so, yeah, if you if you ever see

اوه، خب، بله، اگر شما زمانی دیدید که

deaf people sign language doing sign language and they do that,

ناشنوایان زبان اشاره را انجام می‌دهند و این کار را انجام می‌دهند،

you know, they're talking about a British person

می‌دانید، آنها در مورد یک فرد بریتانیایی صحبت می‌کنند که

I still can't get over you saying deaf language. Yes.

من هنوز نمی‌توانم از گفتن زبان اشاره شما غلبه کنم. آره.

It's not deaf language.

این زبان ناشنوا نیست.

It is sign language.

زبان اشاره است.

All right.

خیلی خوب.

Magu says Cab, could you please suggest any latest English Web

Magu می‌گوید Cab ، لطفاً می‌توانید آخرین

series or movies to watch, which is comedy and motivating well, mean apart from us.

سریال‌ها یا فیلم‌های انگلیسی وب را برای تماشا، که کمدی هستند و به خوبی انگیزه می‌دهند، پیشنهاد کنید، جدا از ما.

Well, this is the only place you should be going to.

خوب، این تنها جایی است که باید به آن بروید.

To be honest, I'm amazed that you think there might be somewhere better than this.

صادقانه بگویم، از این که فکر می کنید ممکن است جایی بهتر از این وجود داشته باشد، شگفت زده شدم.

This is the best it's number one baby.

این بهترین مورد شماره یک است عزیزم.

But yes, there are many things you can watch on YouTube.

اما بله، چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید در YouTube تماشا کنید.

And one of the good things nowadays is a lot of videos on

و یکی از چیزهای خوب امروزه این است که بسیاری از ویدیوها در

YouTube have captions as well.

یوتیوب دارای زیرنویس هستند.

So I think it's easy nowadays to follow most things.

بنابراین فکر می‌کنم امروزه پیگیری بیشتر چیزها آسان است.

If you can activate the caption, to be honest,

اگر بتوانید کپشن را فعال کنید، صادقانه بگویم، به

Vitesse is told as a joke.

ویتسه به عنوان شوخی گفته می شود.

Thank you, Vitesse.

ممنون ویتسه

Patience.

صبر.

I don't know what's wrong with me, doctor.

نمی دونم چه بلایی سرم اومده دکتر

My nose runs and my feet smell.

بینی ام می رود و پاهایم بوی می دهد.

Doctor says you're upside down.

دکتر میگه وارونه ای

Oh, I see.

I see that because your nose is running like your first date again.

اوه می فهمم.

من این را می بینم زیرا بینی شما دوباره مانند اولین قرار ملاقات شما می چرخد.

I don't know what's wrong with me, Doc.

من نمی دانم چه مشکلی دارم، دکتر.

My nose runs and my feet smell.

بینی ام می رود و پاهایم بوی می دهد.

Doctor says you're upside down.

دکتر میگه وارونه ای

Yes, that's it.

آره همینه.

Yes. I'm not sure if it's any more funny the second time you tell it.

آره. مطمئن نیستم دفعه دومی که بهش میگی خنده دار تره یا نه.

Well, I sort of misread the good.

خوب، من به نوعی خوب را اشتباه خواندم.

You tell it again.

Even slower a man

تو دوباره بگو

حتی یک مرد آهسته تر

goes, too.

نیز می رود.

So we've got somebody watching us from

بنابراین ما یک نفر را داریم که از اوکراین ما را تماشا می کند

Ukraine.

.

Is it Hannah or Daniel?

هانا یا دانیال؟

Hannah last week? Yes.

هانا هفته پیش؟ آره.

Hannah and Daniel were here last week, but I can't tell from

هانا و دانیل هفته گذشته اینجا بودند، اما از نوشته سیریلیک نمی توانم تشخیص دهم

the Cyrillic writing.

.

Well, that's Hannah, is it?

خوب، این هانا است، اینطور است؟

That's Hannah.

اون هانا

Welcome. Just from my memory.

خوش آمدی. فقط از خاطره من

You see, I remember that.

می بینید، من آن را به یاد دارم.

You see, my memory is very good.

ببینید حافظه من خیلی خوب است.

So I remember that. That actually was Hannah.

بنابراین من آن را به خاطر می آورم. این در واقع هانا بود.

That could be Hannah.

اون میتونه هانا باشه

It looks nice, H.A.. Yeah, yeah, it's Hannah.

خوب به نظر می رسد، H.A.. آره، آره، هانا است.

Just be Steve.

فقط استیو باش

All right, that's fine. Good.

بسیار خوب، خوب است. خوب

Thank you for your comments.

از نظرات شما سپاس گذاریم.

Right. And nose is Mr. Duncan. Yeah.

درست. و بینی آقای دانکن است. آره

We will be looking at nose, idioms and phrases

ما تا چند لحظه دیگر به بینی، اصطلاحات و عبارات نگاه خواهیم

in a few moments, and that is what we are doing today.

کرد و این همان کاری است که امروز انجام می دهیم.

We have a lot of stuff to get through.

ما چیزهای زیادی برای عبور داریم.

And I will be honest with you, we do have quite a lot of stuff to get through.

و من با شما صادق خواهم بود، ما چیزهای زیادی برای انجام دادن داریم.

So that is what we are doing in the second hour of today's show.

بنابراین این همان کاری است که ما در ساعت دوم نمایش امروز انجام می دهیم.

Don't go away.

نرو

It's very hard to do a live show.

اجرای برنامه زنده خیلی سخت است.

I've got to be honest with you.

من باید با شما صادق باشم

It isn't easy doing it live but here we are doing it live

انجام آن به صورت زنده آسان نیست، اما در اینجا ما آن را به صورت زنده

just for you.

فقط برای شما انجام می دهیم.

Yeah. Mm

آره مم

hmm. Yeah.

هوم آره

You might hear some of the beautiful

ممکن است امروز برخی از صداهای زیبا را به صورت

sounds live from the garden today.

زنده از باغ بشنوید.

So I do have a little microphone outside picking up some of the lovely sounds.

بنابراین من یک میکروفون کوچک در بیرون دارم که برخی از صداهای دوست داشتنی را می گیرد.

Let's have a little listen

بیایید کمی

écoute the birds are singing.

به آواز خواندن پرندگان گوش دهیم.

I think that was a done it.

فکر می کنم این کار انجام شده بود.

There was a done singing a few moments ago, sounding very happy indeed.

چند لحظه پیش یک آواز تمام شده بود که واقعاً خیلی خوشحال به نظر می رسید.

We are looking at something today, Steve.

ما امروز در حال بررسی چیزی هستیم، استیو.

And as you know, I love words I love phrases.

و همانطور که می دانید، من عاشق کلماتی هستم که عبارات را دوست دارم.

And quite often you find that certain words and phrases

و اغلب متوجه می شوید که کلمات و عبارات

are connected to a particular thing.

خاصی به یک چیز خاص مرتبط هستند.

And in this case, today, there are many words and phrases

و در این مورد امروزه کلمات و عبارات زیادی

connected to a certain part of the body.

به قسمت خاصی از بدن متصل است.

It might be a part of the body that you sometimes don't even notice

ممکن است بخشی از بدن باشد که گاهی حتی متوجه آن نمی شوید

or take any notice of, even though it's right in front of you.

یا به آن توجهی نمی کنید، حتی اگر درست در مقابل شما باشد.

It's as plain as the nose on your face.

مثل بینی روی صورتت ساده است.

And that is what we are looking at today.

و این همان چیزی است که ما امروز به آن نگاه می کنیم.

Steve, we are going to look at

استیو، ما امروز به

nose words

کلمات

and phrases

و عبارات بینی

like those words and phrases today.

مانند آن کلمات و عبارات نگاه می کنیم.

I bet you're excited to do so.

شرط می بندم که شما برای انجام این کار هیجان زده اید.

Steve doesn't know anything about this.

استیو چیزی در این مورد نمی داند.

Not only that, but we are also playing again later

نه تنها این، بلکه ما بعداً دوباره

connected to Noah's words and phrases later on.

با کلمات و عبارات نوح در ارتباط هستیم.

Guess the nose.

بینی را حدس بزنید

Whose nose is it?

بینی مال کیه؟

So later on, we are playing a game where we have to look at some well-known noses

بنابراین بعداً در حال انجام یک بازی هستیم که در آن باید به بینی های معروف نگاه

and we have to guess whose nose the nose belongs to.

کنیم و باید حدس بزنیم که بینی متعلق به چه کسی است.

That coming up a little bit later on.

که کمی بعد مطرح می شود.

So, Steve, let's have a look at some words

بنابراین، استیو، بیایید نگاهی به کلمات

and phrases connected to

و عبارات مرتبط

the nose.

با بینی بیندازیم.

We have nose, words and phrases coming up.

ما بینی، کلمات و عبارات در حال آمدن است.

Here is the first one,

در اینجا اولین مورد است،

and we have quite a few to get through so we have half an hour of this.

و ما باید از آن عبور کنیم، بنابراین نیم ساعت از آن زمان داریم.

And then we are going to play a little game where we have to guess

و سپس یک بازی کوچک انجام می دهیم که در آن باید حدس بزنیم

who's knows who we are looking at.

که چه کسی می داند ما به چه کسی نگاه می کنیم.

That looks rude.

که بی ادبانه به نظر می رسد.

Mr. Duncan.

Somebody sticking their finger at the nose, picking their nose.

آقای دانکن

یک نفر انگشتش را به بینی می چسباند، بینی اش را می چیند.

Apparently, a lot of people do that a lot when they're sitting in traffic lights. Yes.

ظاهراً بسیاری از افراد وقتی در چراغ راهنمایی می نشینند این کار را زیاد انجام می دهند . آره.

Well, if you notice that the finger actually goes up the nose, shall I show you again?

خوب، اگر متوجه شدید که انگشت واقعاً از بینی بالا می رود، دوباره به شما نشان دهم؟

Oh, Mr.

Duncan,

اوه، آقای

دانکن،

that would be very painful to get your whole finger right up.

این خیلی دردناک خواهد بود که تمام انگشت خود را بالا بیاورید.

I have to say, I spent many hours,

باید بگویم، ساعت های

many hours designing that and preparing it.

زیادی را صرف طراحی و آماده سازی آن کردم.

It's nice, isn't it?

خوب است، اینطور نیست؟

I, I think I deserve a round of applause.

من، فکر می‌کنم شایسته یک تشویق هستم.

For that

برای این

right

حق

That's enough.

That's very self-congratulatory. Yes. Why not?

کافی است.

این خیلی به خود تبریک می گوید. آره. چرا که نه؟

Sometimes you have to pat yourself on the back because no one else will

گاهی اوقات باید به پشت خود دست بزنی زیرا هیچ کس دیگری این

Here we go then.

کار را نمی کند.

Words and phrases connected to the nose.

کلمات و عبارات متصل به بینی.

Are you ready, Mr. Steve?

آیا آماده اید، آقای استیو؟

I am. Well, we just saw a big nose on that cow.

من هستم. خوب، ما فقط یک بینی بزرگ روی آن گاو دیدیم.

In the video, didn't we?

در ویدیو، نه؟

That had a very big, wet, big, wet.

که تا به حال بسیار بزرگ، مرطوب، بزرگ، مرطوب.

Now, here we go, then.

در حال حاضر، در اینجا ما می رویم، پس.

The first one, this is a phrase that we can use

اولی، این عبارتی است که می توانیم

using the word nose.

با استفاده از کلمه بینی استفاده کنیم.

That we have on the nose.

که روی بینی داریم.

Some things it is on the nose is something that

برخی از چیزهایی که روی بینی وجود دارد

means to be exactly right or correct.

به معنای درست یا صحیح بودن آن است.

So if you do something, if you if you answer a question

بنابراین اگر کاری را انجام دهید، اگر به سؤالی پاسخ دهید

and you are exactly right or maybe

و دقیقاً درست می‌گویید یا شاید

you know something that is a fact, and then you talk about that fact,

چیزی را می‌دانید که یک واقعیت است، و سپس در مورد آن واقعیت صحبت می‌کنید،

a person might say, yes, you are on the nose.

ممکن است یک نفر بگوید، بله، شما روی دماغ هستید.

You are exactly right. Yes.

دقیقا حق با شماست. آره.

You might be giving an opinion on on some world events

شما ممکن است در مورد برخی از رویدادهای جهان نظر بدهید

and somebody says, I think you're

و کسی بگوید، من فکر می‌کنم شما درست فکر می‌کنید

right on the nose with that is what you're saying.

و این چیزی است که می‌گویید.

It means that they agree with you and they think that you're accurate in your assessment.

این بدان معناست که آنها با شما موافق هستند و فکر می کنند که شما در ارزیابی خود دقیق هستید.

Yes. Of a particular situation.

آره. از یک موقعیت خاص

You could be at work and you could be talking about how to

شما ممکن است در محل کار باشید و می توانید در مورد اینکه چگونه به

best approach customers and things like that.

بهترین شکل به مشتریان و مواردی از این دست نزدیک شوید صحبت کنید.

And you put forward a proposal and the boss says, yeah, I think you're right on the nose.

و شما پیشنهادی را مطرح می کنید و رئیس می گوید، بله، فکر می کنم حق با شماست.

We're going to change our policy and do that from now on.

ما قرار است سیاست خود را تغییر دهیم و از این به بعد این کار را انجام دهیم.

A good suggestion a good suggestion is, is something that might be described as on the nose.

یک پیشنهاد خوب یک پیشنهاد خوب است ، چیزی است که ممکن است به عنوان روی بینی توصیف شود.

Of course, if you do something too much

البته اگر کاری را بیش از حد انجام دهید یا کاری را بیش از

or if you force something too much,

حد مجبور کنید

it can have a negative meaning as well.

، می تواند معنای منفی نیز داشته باشد.

So maybe you are over emphasising something

بنابراین ممکن است بیش از حد بر چیزی تأکید کرده

or you are pushing something too much.

اید یا بیش از حد به چیزی فشار می آورید.

We might say that something is too on the nose, it is too direct.

ممکن است بگوییم که چیزی بیش از حد روی بینی است، خیلی مستقیم است.

So we can use this sometimes in a negative way if we are talking about something

بنابراین اگر در مورد چیزی صحبت می کنیم

that is being forced or explained or expressed too much.

که به اجبار یا توضیح یا بیان بیش از حد انجام می شود، گاهی اوقات می توانیم از این به صورت منفی استفاده کنیم.

Yes, something very obvious something that takes no imagination to work out

بله، چیزی بسیار بدیهی است که هیچ تخیلی برای کار کردن ندارد،

might be described as being too on the nose.

ممکن است به عنوان بیش از حد روی بینی توصیف شود.

That's too much.

اون خیلی زیاده.

Yes, but generally speaking, it means to be exactly right or correct.

بله، اما به طور کلی به معنای درست یا صحیح بودن است.

A person is

یک نفر

right.

حق دارد.

They are on the nose here's another one.

آنها روی بینی هستند اینجا یکی دیگر است.

We are looking at nose words and phrases today

ما امروز به کلمات و عبارات بینی نگاه می کنیم

and here is the next one.

و در اینجا مورد بعدی است.

We might say that you

ممکن است بگوییم که شما

can follow your nose, you can follow your nose.

می توانید بینی خود را دنبال کنید، می توانید بینی خود را دنبال کنید.

Sometimes people give this is advice they might say,

گاهی اوقات مردم این توصیه را می کنند که ممکن است بگویند،

if you want to find the best place, just follow your nose.

اگر می خواهید بهترین مکان را پیدا کنید، فقط بینی خود را دنبال کنید.

Sometimes we say to a person,

گاهی اوقات به شخصی می گوییم،

if you can't work out how to do something

اگر نمی توانید کاری را انجام دهید

or how to approach something,

یا به چیزی نزدیک شوید،

sometimes it's best just to follow your nose.

گاهی اوقات بهتر است فقط دنبال بینی خود بروید.

And this means that Steve is blocking this

و این بدان معنی است که استیو این را مسدود می کند

and it just move that

و فقط آن را حرکت می دهد

to go along with one's own intuition.

تا با شهود خود همراه شود.

Yes. Your intuition to go along with one's own feelings.

آره. شهود شما برای همراهی با احساسات خود .

Your own judgement.

قضاوت خودت

So you follow your nose rather like a dog.

بنابراین شما مانند یک سگ از بینی خود پیروی می کنید.

So I think that's what it refers to.

بنابراین من فکر می کنم این همان چیزی است که به آن اشاره دارد.

The the the dog has a very sensitive nose. Yes.

سگ بینی بسیار حساسی دارد. آره.

It means that you can find the right course of action or the right path

این بدان معناست که شما می توانید

by as a dog would do by using

با استفاده

its nose to pick up scents sense

از بینی خود برای تشخیص عطرها، راه درست یا مسیر درست را پیدا کنید،

and that that's not as I see A.S.

و این آنطور که من می بینم A.S نیست.

smells

بو

yes it's indicating that you use your intuition.

بله این نشان می دهد که شما از شهود خود استفاده می کنید.

So sometimes if you want to do something but you don't know exactly how to do it,

بنابراین گاهی اوقات اگر می‌خواهید کاری را انجام دهید اما دقیقاً نمی‌دانید چگونه آن را انجام دهید

then sometimes you have to act without knowing all the facts.

، گاهی اوقات باید بدون دانستن همه واقعیت‌ها عمل کنید.

So use your intuition, follow your nose.

بنابراین از شهود خود استفاده کنید، بینی خود را دنبال کنید.

What do you think's the best by what comes to mind when you want to do something?

وقتی می خواهید کاری را انجام دهید، فکر می کنید بهترین چیزی که به ذهنتان می رسد چیست؟

You could be

می‌توانی

you could be

I think trying to think of an example, Mr.

باشی، فکر می‌کنم سعی می‌کنم به یک مثال فکر کنم، آقای

Duncan, somebody might you might be.

دانکن، کسی ممکن است شما باشید.

Well, I gave him some advice.

خب من یه نصیحتش کردم

I gave a couple of examples at the start.

من در ابتدا چند مثال زدم.

So to follow your nose is to go with your instinct, maybe something

بنابراین پیروی از بینی خود با غریزه خود عمل می کند، شاید

if you are trying to find the best place to eat. Yes.

اگر سعی کنید بهترین مکان را برای غذا خوردن پیدا کنید. آره.

And maybe you might find, you know, literally mind your nose in that instance.

و شاید در آن نمونه متوجه شوید که به معنای واقعی کلمه به بینی خود اهمیت می دهید.

If you are if you are, you are if you are trying to smell the air.

اگر هستید، اگر هستید، اگر در تلاش هستید هوا را بو کنید.

Yes. Of a lovely food halo.

آره. از یک هاله غذایی دوست داشتنی

Trust your feeling.

به احساست اعتماد کن

Yes. You're instincts, trust your feelings.

آره. شما غرایز هستید، به احساسات خود اعتماد کنید.

Follow your nose.

بینی خود را دنبال کنید.

What do you think's the best thing, the best way to do something or the best way to achieve something?

به نظر شما بهترین کار، بهترین راه برای انجام کاری یا بهترین راه برای رسیدن به چیزی چیست؟

Yeah, exactly.

بله دقیقا.

Thank you for that. That's very nice to have it.

بابت آن تشکر می کنم. داشتنش خیلی خوبه

When people put a different phrase on

هنگامی که مردم عبارت متفاوتی را در مورد

what we're trying to say. Hmm,

آنچه ما می خواهیم بگوییم قرار می دهند. هوم،

we've had a suggestion.

ما یک پیشنهاد داشتیم.

You're probably going to do this one

احتمالاً به هر حال این یکی را انجام خواهید

anyway.

داد.

I go, Steve is showing me something.

من می روم، استیو چیزی به من نشان می دهد.

And I said, let's just try to read it.

و من گفتم بیایید سعی کنیم آن را بخوانیم.

All right, then

خوب، پس

I can't read that.

من نمی توانم آن را بخوانم.

Mr. Steve's handwriting is the worst handwriting I've ever seen.

دست خط آقای استیو بدترین دست خطی است که تا به حال دیده ام.

It doesn't look like writing black Eagle

به نظر نمی رسد نوشتن عقاب سیاه

has suggested

a phrase.

عبارتی را پیشنهاد کرده باشد.

Don't poke your nose into my business.

دماغت را در کار من فرو نکن.

Yes, well, we might be having that one a little bit later on.

بله، خوب ، ممکن است کمی بعد آن را داشته باشیم.

Thank you, but we might be having that one. Yes.

متشکرم، اما ممکن است آن را داشته باشیم. آره.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

That's good.

خوبه.

I'm just making a little change here.

من فقط یک تغییر کوچک در اینجا ایجاد می کنم.

Just. Just bear with me.

فقط فقط تحملم کن

Yes. If you've got any suggestions, please do make them

آره. اگر پیشنهادی دارید، لطفاً آنها را مطرح کنید

and if you've got any photographs of your nose.

و اگر عکسی از بینی خود دارید.

Some people have said that, for example,

بعضی ها گفته اند که مثلاً

somebody said, I've got a flat nose,

فلانی گفته است من بینی صاف دارم

and somebody else said, a ding

و یکی دیگر گفته است که

y says I've got a flat nose,

من بینی صاف دارم،

but somebody else said that they've got an upturn nose.

اما یکی دیگر گفته است که بینی شان بالا رفته است.

That was Christine that wasn't upturned.

این کریستین بود که واژگون نشد.

So please don't get the wrong idea.

پس لطفا تصور اشتباهی نداشته باشید.

We're not we're not criticising people's noses.

ما نیستیم ما از بینی مردم انتقاد نمی کنیم.

Mr. Steve just happens to have a big nose.

آقای استیو اتفاقاً بینی بزرگی دارد.

And I have a very small, delicate no.

و من یک نه بسیار کوچک و ظریف دارم.

You know what they say about people with big noses?

می دانید در مورد افرادی که بینی بزرگ دارند چه می گویند؟

It's flat, says Din.

دین می گوید: صاف است.

Oh, okay.

اوه، باشه

Well, yes. Well, we'd like to see it.

خب بله. خوب، ما دوست داریم آن را ببینیم.

I'm sure it's got a beautiful nose.

مطمئنم بینی زیبایی داره

Yeah, but Mr.

بله، اما

Duncan's nose is a button nose.

بینی آقای دانکن یک بینی دکمه ای است.

When you see you want to press it like a button

وقتی می بینید می خواهید آن را مانند یک دکمه فشار دهید

ding.

.

Nothing happened.

هیچ اتفاقی نیفتاد.

Unfortunately,

متأسفانه،

Vitus is coming up with the jokes thick and fast.

Vitus با جوک های غلیظ و سریع می آید.

Okay.

باشه.

If you say, you know something's happening thick and fast, it means it's happening quickly, rapidly.

اگر می‌گویید، می‌دانید که چیزی غلیظ و سریع اتفاق می‌افتد، به این معنی است که به سرعت و به سرعت اتفاق می‌افتد.

And a lot of things are happening.

و اتفاقات زیادی در حال رخ دادن است.

Okay, let's have another one, Steve, because we are already at 50 minutes.

خوب، استیو، بیایید یکی دیگر بخوریم، زیرا ما در 50 دقیقه هستیم.

Can I just say the joke? What?

آیا می توانم فقط شوخی را بگویم؟ چی؟

Why is the dog's nose in the middle of his face?

چرا بینی سگ وسط صورتش است؟

Because it's the centre

زیرا این

that's a play on words.

مرکز بازی با کلمات است.

Has a double meaning, a double meaning scent, meaning smell

دارای معنای دوگانه، دوتایی به معنای رایحه، به معنای بو

and centre c n

و مرکز c n

is tr e is the middle seat

است tr e صندلی وسط

and C and a centre in the middle

و C و یک مرکز در وسط

c n now.

c n در حال حاضر.

Yes, yes.

بله بله.

And yes I did I say C and I met C.

و بله، گفتم C و C را ملاقات کردم.

Welcome to learning how to spell incorrectly.

به یادگیری املای نادرست خوش آمدید.

V test has a big nose and it's r e

تست V بینی بزرگی دارد و

at the end, not air because it's British English.

در انتها نشان داده شده است، نه هوا چون انگلیسی بریتانیایی است.

It Ari s. I know. I didn't say you didn't.

آری اس. میدانم. نگفتم نگفتی

I'm just pointing out the difference.

من فقط به تفاوت اشاره می کنم.

But for the viewers out there watching

اما برای بینندگانی که در آنجا تماشا

to hear

می‌کنند تا

some of the suggestion may be coming up, is that one coming up?

برخی از پیشنهادات را بشنوند، آیا این پیشنهاد مطرح می‌شود؟

I've got, I've got 30 of these good grief and we've done two is that one of them.

من دارم، من 30 تا از این غم های خوب دارم و ما دو تا را انجام داده ایم که یکی از آنهاست.

Yes we can call them.

بله می توانیم با آنها تماس بگیریم.

Yes let me just get through these they've got it done

بله، اجازه دهید من فقط از اینها عبور

two and it's 3:15

to get at someone's nose.

کنم.

Oh I know this one very well to get up someone's nose

اوه، این یکی را به خوبی می شناسم که

if a person gets up your nose or something

اگر شخصی بینی شما را بلند کند یا چیزی

gets up your nose. Yes.

بینی شما را بالا ببرد. آره.

Oh, right.

I don't use that expression very much.

درسته.

من زیاد از این عبارت استفاده نمی کنم.

I think they really get at my nose.

من فکر می کنم آنها واقعا به بینی من می خورند.

It means that it's it again, it's meaning

یعنی باز هم هست، یعنی

it's referring to an unpleasant smell. Yes.

به بوی نامطبوع اشاره دارد. آره.

So someone gets up your nose.

بنابراین یکی از بینی شما بلند می شود.

It means that they're unpleasant.

این بدان معنی است که آنها ناخوشایند هستند.

You don't like them. Yes. Or an annoying person.

شما آنها را دوست ندارید. آره. یا یک فرد مزاحم.

Yes. To be annoying says someone that gets up

آره. مزاحم بودن می گوید کسی که

your nose is a person who is annoying.

بینی شما را بلند می کند فردی است که مزاحم است.

You don't want to be near them or maybe something that you don't like.

شما نمی خواهید نزدیک آنها باشید یا شاید چیزی که دوست ندارید.

But generally speaking, we often refer to a person as getting up your nose.

اما به طور کلی، ما اغلب به شخصی به عنوان بلند کردن بینی خود اشاره می کنیم.

It means you you find that person annoying.

به این معنی است که شما آن شخص را آزاردهنده می بینید.

You might say he gets right up my nose.

ممکن است بگویید او دقیقاً از بینی من بلند می شود.

Some people say that about this.

برخی در این مورد چنین می گویند.

I'm sure they did.

من مطمئن هستم که آنها انجام دادند.

They say that must they say that Mr. Duncan and Mr.

آنها می گویند که باید بگویند که آقای دانکن و آقای

Steve, they both get right at my nose

استیو، هر دو دقیقاً در دماغ من قرار می گیرند

and that means to be annoying something that annoys you.

و این به معنای آزار دادن چیزی است که شما را آزار می دهد.

You can say that it gets right up your nose.

می توان گفت که درست از بینی شما بالا می رود.

Here's another one

to poke one's nose.

اینم یکی دیگه که دماغش رو بکشه

Oh, right.

درسته.

Yes. Into something you are poking

آره. به چیزی

your nose into something.

بینی خود را در چیزی فرو می کنید.

To poke one's nose into something is an expression.

فرو بردن بینی در چیزی یک تعبیر است.

We often use this if a person is being inquisitive or asking too many questions

ما اغلب از این استفاده می کنیم اگر شخصی کنجکاو باشد یا سوالات زیادی بپرسد

to enquire into another person's private life,

تا در مورد زندگی خصوصی شخص دیگری تحقیق کند،

you will poking your nose

شما بینی خود را

into their business affairs.

وارد امور تجاری او خواهید کرد.

Yes, that's similar to

بله، این مشابه آن

so Palmeiras talked about nosy people,

چیزی است که پالمیراس در مورد افراد فضول صحبت می کرد،

and that's similar if you're the sort of person

و اگر از آن دسته افرادی هستید

that is always trying to find out information

که همیشه سعی می کنید اطلاعاتی

for gossip,

برای شایعات بیابید

you might be gossiping, talking in in

، ممکن است غیبت کنید و به

a not very nice way about people then then that means you're nosey.

شیوه ای نه چندان زیبا در مورد مردم صحبت کنید. پس این بدان معنی است که شما ناخوشایند هستید.

Oh, did you hear about who did you hear about such and such?

آه، شنیدی که از فلان و فلان کی شنیدی؟

Well, are they married?

خب ازدواج کرده اند؟

Yeah. Is that their boyfriend? Or are they.

آره اون دوست پسرشونه؟ یا هستند.

I thought they were going out with somebody else.

فکر کردم با یکی دیگه میرن بیرون

If you're always trying to poke your nose into someone else's business,

اگر همیشه سعی می کنید دماغ خود را وارد کار دیگران کنید،

well, I wonder how much money they've got, what kind of a job.

خوب، من تعجب می کنم که آنها چقدر پول دارند، چه نوع شغلی.

You know, if you're always being nosy.

می دانید، اگر همیشه فضول هستید.

Wanted to find different if you are directly asking that person.

اگر مستقیماً از آن شخص سؤال می کنید، می خواستم متفاوت را پیدا کنم.

So if you don't really ask someone something, who was that person?

بنابراین اگر واقعاً از کسی چیزی نپرسید، آن شخص چه کسی بود؟

I saw you with last week in town?

هفته پیش تو را در شهر دیدم؟

I didn't recognise them.

من آنها را نشناختم

And the person you are talking to might think, Oh, well,

و شخصی که با او صحبت می کنید ممکن است فکر کند، اوه، خوب،

how dare you poke your nose into my private life?

چطور جرات می کنید بینی خود را وارد زندگی خصوصی من کنید؟

Yes, well, they might. So don't be so nosy.

بله، خوب، ممکن است. پس اینقدر فضول نباش

They might say it in a friendly way

آنها ممکن است این را دوستانه

or they might not, might not do that.

بگویند یا نه، ممکن است این کار را انجام ندهند.

But yeah, I don't think I don't think people who are offended are

اما بله، فکر نمی‌کنم افرادی که توهین شده‌اند

going to take it lightly.

، آن را ساده نگیرند.

I think so if you are being nosy and being nosy.

من فکر می کنم اگر شما فضول هستید و فضول هستید.

Here we go.

That Steve is another one A lot of people these days are so self-conscious

در اینجا ما می رویم.

که استیو یکی دیگر است بسیاری از مردم این روزها نسبت به

about their appearance, their face, especially their face.

ظاهر خود، چهره خود، به خصوص چهره خود آگاه هستند.

Of course, these days, people have cosmetic surgery all over their body.

البته این روزها افراد تمام بدن خود را جراحی زیبایی می کنند.

Sometimes they have things made smaller

گاهی اوقات آنها چیزهایی کوچکتر می کنند

and sometimes they have things made larger.

و گاهی اوقات آنها چیزهایی بزرگتر می کنند.

To have a nose job.

برای عمل بینی

Well, if you have a nose job, it sounds rude, but it isn't.

خوب، اگر عمل بینی داشته باشید، بی ادبانه به نظر می رسد، اما اینطور نیست.

It's nothing to do with that.

ربطی به اون نداره

But if you have a nose job, to have a nose job

اما اگر عمل بینی انجام می دهید، عمل بینی

is to

well, it

is cosmetic surgery carried out on one's nose.

خوب است،

این جراحی زیبایی است که روی بینی فرد انجام می شود.

So a person quite often will have their nose reshaped.

بنابراین اغلب اوقات یک فرد بینی خود را تغییر می دهد.

Some people think their nose is too large or too wide

برخی از مردم فکر می کنند بینی آنها خیلی بزرگ یا خیلی پهن است

or maybe it has too many holes

یا شاید سوراخ های زیادی دارد که

Christine has pointed out

کریستین به

that Michael Portillo has a very big nose. Yes.

مایکل پورتیلو اشاره کرده است که بینی بسیار بزرگی دارد. آره.

And when men get older. Yeah.

و وقتی مردها بزرگتر میشن آره

A lot of men I don't know if it's just British, man.

خیلی از مردها که نمی دانم فقط بریتانیایی هستند، مرد.

I don't think it is

فکر نمی کنم به این

because there's two things.

دلیل باشد که دو چیز وجود دارد.

It's keep growing at least two things that keep growing as you get older.

این رشد مداوم حداقل دو چیز است که با افزایش سن رشد می کنند.

And then one thing that shrinks, one is your ears, the other is your nose.

و بعد یک چیزی که کوچک می شود، یکی گوش های شماست ، دیگری بینی شما.

And your nose can get bigger and bigger as you get older and it can look quite ugly.

و بینی شما می تواند با افزایش سن بزرگتر و بزرگتر شود و بسیار زشت به نظر برسد.

And yes, an ex British politician who's made a lot of programmes,

و بله، یک سیاستمدار سابق بریتانیایی که برنامه های تلویزیونی زیادی ساخته است،

television programmes, has quite a big nose

بینی بزرگی دارد

and of course, if you

و البته

lie, as William points out, Pinocchio, your nose gets bigger.

، همانطور که ویلیام اشاره می کند، پینوکیو، اگر دروغ بگویید، بینی شما بزرگتر می شود.

That's it is the only thing that does that's true.

این تنها چیزی است که انجام می دهد که درست است.

Nothing else gets bigger.

هیچ چیز دیگری بزرگتر نمی شود.

Park.

پارک

Yes, nothing else gets bigger as you get older.

بله، هیچ چیز با بزرگتر شدن شما بزرگتر نمی شود.

I have a nose for learning English, says Girl.

دختر می گوید من برای یادگیری زبان انگلیسی بینی دارم.

Ten yes. Yeah.

ده بله. آره

So cosmetic surgery carried out on someone's nose.

بنابراین جراحی زیبایی بر روی بینی کسی انجام می شود.

There is there is a more formal word for this.

یک کلمه رسمی تری برای این وجود دارد.

Oh, right.

Okay. Oh, yes.

درسته.

باشه. آه بله.

We call it rhinoplasty.

ما به آن رینوپلاستی می گوییم.

Rhinoplasty is cosmetic surgery

رینوپلاستی جراحی زیبایی

that is done on your nose.

است که روی بینی شما انجام می شود.

The one thing I've noticed about my nose

تنها چیزی که در مورد بینی خود متوجه شده ام

is because it's very small, the holes

این است که بسیار کوچک است، سوراخ ها

look really big.

واقعا بزرگ به نظر می رسند.

My big holes on my nose.

سوراخ های بزرگ من روی بینی ام

Here's another one.

اینم یکی دیگه

We are looking at nose words and phrases today, and then we will be playing again.

ما امروز به کلمات و عبارات بینی نگاه می کنیم و سپس دوباره بازی خواهیم کرد.

You have to guess whose nose

کمی بعد باید حدس بزنید که بینی کیست

it is a little bit later on, so please don't go away.

، پس لطفاً نروید.

To have one's nose in the trough oh.

بینی خود را در تغار آه.

Oh. Now, this is this is this is a very good one.

اوه در حال حاضر، این است این است این است که یکی بسیار خوب است.

If you are into politics, people

اگر اهل سیاست هستید، افرادی

who like to take advantage of certain things

که دوست دارند از چیزهای خاصی بهره ببرند

that you might say that they have their nose in the trough

که ممکن است بگویید آن ها در تنگنا

to take full advantage of something available

هستند تا از چیزی که

normally something that's easily available, such as money.

به طور معمول در دسترس است، از چیزی که به راحتی در دسترس است، مانند پول، نهایت استفاده را ببرند.

So quite often people

بنابراین اغلب مردم

might criticise politicians

ممکن است از سیاستمداران

for having their nose in the trough.

انتقاد کنند که دماغشان را در بین می‌برند.

Yes, it means that their aides sort of conjures

بله، به این معنی است که دستیاران آنها به نوعی

up the image of a pig feeding in a trough.

تصویر خوکی را در حال غذا خوردن در یک غار تداعی می کنند.

It it's distasteful.

ناپسند است

It's not very nice and it looks like you've got no self-control.

این خیلی خوب نیست و به نظر می رسد که شما هیچ کنترلی ندارید.

And yes, often politicians or businessmen

و بله، اغلب سیاستمداران یا بازرگانانی

who take advantage of their position for personal gain,

که از موقعیت خود برای منافع شخصی

either financial to get to get a nice lucrative job somewhere

، خواه مالی برای به دست آوردن یک شغل پرسود خوب در جایی

taking advantage

با استفاده

of your position or your status, you know it is to.

از موقعیت یا موقعیت شما سوء استفاده می‌کنند، می‌دانید که چنین است.

Yeah. Oh, lovely.

آره آه .. چه دوست داشتنی.

Yes, yes.

بله بله.

And you sort of almost it's it's quite disgusting, really.

و شما تقریباً این واقعاً منزجر کننده است.

Just like a pig would eat out of a trough. Yes.

درست مثل یک خوک که از یک آغوش غذا می خورد. آره.

So a person who is taking advantage of something that is

بنابراین شخصی که از چیزی استفاده می کند که

is easily available quite often people who have some sort of high

به راحتی در دسترس است، اغلب افرادی که نوعی کار با قدرت بالا دارند

powered job or maybe they have some influence and they're able to get things easily.

یا شاید تأثیری داشته باشند و می توانند به راحتی چیزها را بدست آورند، در دسترس است.

They have their noses in the trough.

آنها بینی خود را در فروغ است.

So I love this expression and a lot of people talk about this and mention

بنابراین من این عبارت را دوست دارم و بسیاری از افراد در مورد آن صحبت می کنند و

this particular phrase when we discuss politicians

این عبارت خاص را وقتی صحبت می کنیم که در مورد سیاستمداران

and people who are getting easy money

و افرادی که پول آسان به دست می آورند صحبت می کنیم

because have been very many stories recently, well, for many years now,

زیرا اخیراً داستان های بسیار زیادی وجود دارد ، خوب ، اکنون سال هاست که

politicians taking advantage of their position for personal gain

سیاستمداران از موقعیت خود سوء استفاده می کنند. برای

for example, with their expenses to be lots of

مثال برای منافع شخصی،

politicians have expenses, but they are often

سیاستمداران زیادی با هزینه‌هایشان هزینه‌هایی دارند، اما اغلب

there's been lots of cases where they've abused that

موارد زیادی وجود داشته است که از آن

to get things extensions to their homes built

برای ساختن وسایل الحاقی به خانه‌هایشان سوء استفاده کرده‌اند

and claiming that it's for an office

و ادعا می‌کنند که برای دفتری است

that they need to use for their work as an MP.

که به آن نیاز دارند. برای کار خود به عنوان نماینده مجلس استفاده کنند.

But it turns out they're not using it for that.

اما معلوم شد که از آن برای این کار استفاده نمی کنند.

They're just using the rules to get personal gain and advantage.

آنها فقط از قوانین برای به دست آوردن منافع و مزیت های شخصی استفاده می کنند.

So quite often you find also

بنابراین اغلب

larger organisations.

سازمان‌های بزرگ‌تری را نیز پیدا می‌کنید.

I suppose a good example would be the BBC where people are getting easy money for doing very little.

فکر می‌کنم یک مثال خوب بی‌بی‌سی باشد که در آن مردم با انجام کارهای بسیار کم پول آسانی به دست می‌آورند.

And you might also say that some people

و همچنین ممکن است بگویید که برخی از افراد در

there have their noses in the trough and of course a trough

آنجا بینی خود را در آبگوشت دارند و البته

is something that a pig will eat from.

آبغور چیزی است که خوک از آن می خورد.

So there you can see some pigs eating from the trough.

بنابراین در آنجا می‌توانید چند خوک را ببینید که در حال غذا خوردن از توده هستند.

Sometimes it has food and sometimes it contains water.

گاهی غذا دارد و گاهی آب.

So that is a good expression and one that is very contemporary.

پس این بیان خوبی است و بسیار معاصر است.

I think so, yes, yes.

من فکر می کنم اینطور است، بله، بله.

Of corruption, it's it's effectively a form of corruption.

در مورد فساد، این عملاً نوعی فساد است.

Here's another one

اینم یکی دیگه

to turn your nose up.

که دماغت رو بالا ببره

It's something, right?

این چیزی است، درست است؟

And try to turn your nose up.

و سعی کنید بینی خود را بالا ببرید.

Yes, something.

بله، چیزی.

So something maybe that you are offered,

بنابراین چیزی که شاید به شما پیشنهاد شود،

maybe a chance, maybe something that you feel

شاید یک فرصت، شاید چیزی که احساس می کنید

is not worthy of you.

شایسته شما نیست.

You think it is not good enough.

شما فکر می کنید به اندازه کافی خوب نیست.

Maybe you reject it.

شاید شما آن را رد کنید.

And we can describe this as well.

و ما می توانیم این را نیز توصیف کنیم.

Certainly it's a definition to dismiss or reject a chance or offer.

مطمئناً این یک تعریف است که یک شانس یا پیشنهاد را رد یا رد کنید.

You turn your nose up at something.

دماغت رو سر یه چیزی بالا میاری

Another word we can use, Steve, is snub. Yes.

کلمه دیگری که می‌توانیم استفاده کنیم، استیو، snub است. آره.

You snub something. It's a negative phrase.

شما چیزی را رد می کنید. یک عبارت منفی است.

It's suggesting that you're being offered something for snob reasons.

این نشان می‌دهد که به دلایل بداخلاقی چیزی به شما پیشنهاد می‌شود .

You decide not to send somebody might say to you,

شما تصمیم می گیرید کسی را نفرستید ممکن است به شما بگوید،

Oh, I've just baked some cakes.

اوه، من تازه چند کیک پختم.

Would you like one penny?

آیا شما یک پنی می خواهید؟

You no, thank you.

شما نه، ممنون

No, you know, and it would in terms of social etiquette,

نه، می دانید، و از نظر آداب معاشرت

it probably would have been a good idea to say, well, yes, please, thank you very much.

، احتمالاً ایده خوبی بود که بگوییم، بله، لطفا، بسیار متشکرم.

Even if you didn't want one, you might take one and just have a bite or save it for later.

حتی اگر یکی را نمی‌خواستید، ممکن است یکی را بگیرید و فقط یک گاز بخورید یا آن را برای بعد ذخیره کنید.

But if you if you do it with a certain haughty look on your face,

اما اگر این کار را با چهره ای متکبرانه انجام دهید

you might somebody then might say to you,

، ممکن است کسی به شما بگوید،

Oh, my ten year knows up at me.

اوه، ده سال من از من خبر دارد.

You know, it could be in company.

می دانید، ممکن است در شرکت باشد.

You don't want to talk to somebody at in company people.

شما نمی خواهید در افراد شرکت با کسی صحبت کنید.

Somebody might be talking to you and you're sort of not responding.

ممکن است کسی با شما صحبت می کند و شما به نوعی پاسخ نمی دهید.

Yeah. Yeah. So snub is a great word.

آره آره بنابراین غرغر کلمه بسیار خوبی است.

So this particular phrase basically means to snub

بنابراین این عبارت خاص اساساً به معنای رد کردن

something or someone you. Yes.

چیزی یا شخصی از شماست. آره.

You turn your nose. We're going to move on, Steve.

بینی خود را می چرخانید. ما به جلو می رویم، استیو.

You turn your nose up at something.

دماغت رو سر یه چیزی بالا میاری

Here's another one.

اینم یکی دیگه

We have a lot of no's, phrases, words, phrases

ما نه، عبارات، کلمات، عبارات

to put someone's nose out of joint, but you

زیادی داریم که بینی کسی را از مفصل خارج کنید، اما شما

to put someone's nose out of joint.

برای اینکه بینی کسی را از مفصل خارج کنید.

And the idea is, yes, that means that

و ایده این است، بله، این بدان معناست که

somebody said something that offends you.

کسی چیزی گفته که شما را آزرده خاطر می کند.

And you it's a particular expression that you take on.

و شما این یک بیان خاص است که شما به کار می گیرید.

So if you were to say something or you.

پس اگر قرار بود چیزی بگویید یا شما.

Yeah, somebody might somebody said something that upset you

بله، ممکن است کسی چیزی بگوید که شما را ناراحت کند

or you say something that upset somebody else.

یا شما چیزی بگویید که باعث ناراحتی شخص دیگری شود.

And they sort of they form an expression which puts their nose slightly off-centre.

و آنها به نوعی بیانی را تشکیل می دهند که بینی آنها را کمی خارج از مرکز قرار می دهد.

Mm hmm.

مم هوم

And, you know, the,

و، می دانید،

the expression means that, you know, you're upset or offended

این عبارت به این معنی است که، می دانید، از

by something somebody said to you and said, so we have the definition

چیزی که کسی به شما گفته و گفته است ناراحت یا آزرده خاطر شده اید، بنابراین ما این تعریف را داریم که

to offend someone or hurt their pride.

به کسی توهین کنیم یا غرور او را جریحه دار کنیم.

So you put someone's nose out of joint,

بنابراین شما بینی کسی را از مفصل خارج می کنید،

you say something to them that offends them.

چیزی به او می گویید که باعث رنجش او می شود.

You have put their nose out of joint.

بینی آنها را از مفصل خارج کرده اید.

I live that one night.

من آن یک شب را زندگی می کنم.

Then it's a great phrase.

سپس این یک عبارت عالی است.

And you literally, I think it comes because you literally

و شما به معنای واقعی کلمه، من فکر می کنم به این دلیل است که شما به معنای واقعی کلمه حالتی

put an expression on your face which twisted your nose off to one side.

را روی صورت خود قرار دادید که بینی شما را به یک طرف پیچانده بود.

So it looks like it's out of joint

بنابراین، به نظر می رسد که به نظر می رسد یک

say something awful to me, Mr.

چیز افتضاح به من بگویید، آقای

Duncan, and then

دانکن، و سپس

guess to offend or hurt someone is very you might say somebody. Oh,

حدس زدن توهین کردن یا آسیب رساندن به یک نفر بسیار است که ممکن است به کسی بگویید. اوه،

are you putting on weight or you know,

وزن اضافه می کنی یا می دانی،

oh, oh, you know, 00.

اوه، اوه، می دانی، 00.

He has a bit grey in it and they might seven yes.

او کمی خاکستری در آن است و آنها ممکن است هفت بله.

Well maybe it may be two to

خوب شاید دو تا

two to

دو وقت باشد که

criticise someone for their for the work they've done.

از کسی به خاطر کاری که انجام داده است انتقاد کنیم.

You can also put their nose out of joint by just

شما همچنین می توانید با گفتن چیزی که مهم است، بینی آنها را از مفصل خارج کنید

maybe saying something that is critical.

.

You can put someone's nose out of joint by saying

شما می توانید با گفتن چیزی که برای شخص دیگری انتقادی است، بینی کسی را از مفصل خارج کنید

something that that is critical towards another person.

.

Your boss might criticise you for something

رئیس شما ممکن است از شما به خاطر چیزی

which you think's unfair and you are offended by it.

که فکر می کنید ناعادلانه است و شما از آن آزرده خاطر شده اید انتقاد کند.

And you might say to a colleague, my boss said

و ممکن است به یکی از همکارانم بگویید، رئیس من گفت

that she's not happy with my work because I didn't get into that

که او از کار من راضی نیست، زیرا من به این موضوع وارد

as really put my nose at a joint because I worked really hard to get that in on time.

نشدم زیرا واقعاً بینی خود را در مفصل قرار دادم زیرا برای رسیدن به موقع آن بسیار سخت کار کردم.

Okay, that's a good one.

خوب، این یکی خوب است.

I Hello Pedro.

سلام پدرو

I always think it sounds like you're punching someone.

من همیشه فکر می کنم به نظر می رسد که شما به کسی مشت می زنید.

You're hitting someone you put their nose at a Joint Chiefs, you thumped them.

شما کسی را می زنید که دماغش را به رئیس مشترک می زنید.

So I like that. Here's another one.

پس من آن را دوست دارم. اینم یکی دیگه

But your lips offended and your nose literally goes

اما لب هایت آزرده شد و بینی ات به معنای واقعی کلمه

off to one side

به یک طرف

to be a nosey parker.

می رود تا یک پارک کننده فضول شوی.

I am, but yes, to be a nosy parker.

من هستم، اما بله، یک پارکر فضول باشم.

We've had that one. Yes. Yes.

ما آن یکی را داشته ایم. آره. آره.

So it was mentioned earlier to be a nosy parker is a person

بنابراین قبلاً ذکر شد که پارکر فضول

who is often curious or inquisitive

کسی است که اغلب

about another person's life.

در مورد زندگی شخص دیگری کنجکاو یا کنجکاو است.

Or maybe their private life.

یا شاید زندگی خصوصی آنها.

A nosy parker.

یک پارکر فضول

Catarina mentioned that word.

کاتارینا این کلمه را ذکر کرد.

Palmira did as well.

پالمیرا نیز همین کار را کرد.

And darn damned Leacock, as Ron mentioned,

و لعنت به لیکوک لعنتی، همانطور که ران اشاره کرد،

just want to watch someone or to pry for information.

فقط می خواهم کسی را تماشا کنم یا برای کسب اطلاعات فضولی کنم.

So you are watching a person from a long way off.

بنابراین شما در حال تماشای یک شخص از راه دور هستید.

Maybe you have a pair of binoculars and you are looking into your neighbour's house.

شاید یک جفت دوربین دوچشمی داشته باشید و به خانه همسایه خود نگاه کنید.

We don't do that.

ما این کار را نمی کنیم.

We never do that.

ما هرگز این کار را نمی کنیم.

We never, ever do that.

ما هرگز، هرگز این کار را انجام نمی دهیم.

Never, ever,

هرگز، هرگز،

ever.

We never do it ever to watch someone or to pry for information.

هرگز.

ما هرگز این کار را برای تماشای کسی یا جستجو برای اطلاعات انجام نمی دهیم.

A nosy person can be described as a nosy parker.

یک فرد فضول را می توان به عنوان یک پارکر فضول توصیف کرد.

You were always interested in other people's private business.

شما همیشه به تجارت خصوصی دیگران علاقه مند بودید.

Lamberto

لامبرتو

Drive, private business.

درایو، تجارت خصوصی.

We like to know all about people's private business.

ما دوست داریم همه چیز را در مورد تجارت خصوصی مردم بدانیم.

Yes, on the list.

بله، در لیست است.

You, you, you know all about us. Yes.

تو، تو، همه چیز ما را می دانی. آره.

But often we don't know very much about you.

اما اغلب ما چیز زیادی در مورد شما نمی دانیم.

We know nothing about you know, but you know everything about us.

ما چیزی در مورد شما نمی دانیم، اما شما همه چیز را در مورد ما می دانید.

You know, all of our strange habits.

می دانید، همه عادات عجیب ما.

You know, all of Mr. Steve's medical problems.

می دانید، تمام مشکلات پزشکی آقای استیو.

All of them.

همه آنها.

Every single one of them.

تک تک آنها.

To watch someone or to pry for information.

برای تماشای کسی یا فضولی برای کسب اطلاعات.

You are constantly looking for information about people

شما دائماً به دنبال اطلاعاتی در

or about the things they do in their private life.

مورد افراد یا کارهایی هستید که در زندگی خصوصی خود انجام می دهند.

Oh, here's another one.

اوه، اینم یکی دیگه

Maybe you are running a race.

شاید شما در حال اجرای یک مسابقه هستید.

Maybe you are in a contest.

شاید شما در یک مسابقه هستید.

And maybe you win.

و شاید شما برنده شوید.

But by a very small margin,

اما با اختلاف بسیار کم،

we can say that you win by a nose

می‌توانیم بگوییم که شما با دماغ برنده می‌شوید،

I write to win something by a nose.

من می‌نویسم که چیزی با دماغ برنده شوید.

So by obviously your nose isn't very big.

پس بدیهی است که بینی شما خیلی بزرگ نیست.

So if you win by only a small

بنابراین اگر شما فقط با فاصله کمی

distance, so if you win, it could be anything.

برنده شوید، بنابراین اگر برنده شوید، ممکن است هر چیزی باشد.

It doesn't literally have to be like a race, a running.

این به معنای واقعی کلمه نباید مانند یک مسابقه، یک دویدن باشد.

You might not be running and beat somebody.

ممکن است در حال دویدن نباشید و کسی را شکست دهید.

It could be any kind of competition.

این می تواند هر نوع رقابتی باشد.

You win by a nose.

شما با بینی برنده می شوید.

It just means you're just the winner, but only just

این فقط به این معنی است که شما فقط برنده هستید، اما فقط به

it means the person that came second was very close to you.

این معنی است که شخصی که دوم شد به شما بسیار نزدیک بود.

You win by a nose by a very small amount,

شما با مقدار بسیار کمی

so you win, but only by a small margin.

برنده می شوید، بنابراین برنده می شوید، اما فقط با اختلاف کمی.

So when we talk about margin, we are talking about

بنابراین وقتی از حاشیه صحبت می کنیم، فقط در مورد

just a very small distance, a small margin.

یک فاصله بسیار کوچک، یک حاشیه کوچک صحبت می کنیم.

So you win by a nose.

بنابراین شما یک بینی برنده می شوید.

Maybe in a horse race, you might have two horses that win the race.

شاید در یک مسابقه اسب دوانی ، ممکن است دو اسب داشته باشید که برنده مسابقه باشند.

At the same time.

همزمان.

However, when you watch it again on the replay,

با این حال، وقتی دوباره آن را در پخش مجدد تماشا می‌کنید،

you find that one of the horses was just in front

متوجه می‌شوید که یکی از اسب‌ها

just by a nose.

درست جلوی دماغش بوده است.

But of course, that would be measured in time, but

اما البته، این در زمان اندازه گیری می شود، اما

it could be at work.

می تواند در کار باشد.

You could be in a competition with people that worked for the most sales or something,

شما می توانید در رقابت با افرادی باشید که بیشترین فروش یا چیزی را داشته اند،

and you beat one of your colleagues by just sort of one

و یکی از همکاران خود را فقط با یک

small sale but you still win.

فروش کوچک شکست دهید، اما همچنان برنده هستید.

And so you won by a nose, literally have to be a race.

و بنابراین شما با بینی برنده شدید، به معنای واقعی کلمه باید یک مسابقه باشید.

That's it.

خودشه.

It can be a race or a competition.

این می تواند یک مسابقه یا یک مسابقه باشد.

The 17th says you might need a photo finish.

هفدهم می گوید ممکن است نیاز به پایان عکس داشته باشید.

That's a good one to determine exactly who the winner is.

برای تعیین اینکه برنده دقیقاً چه کسی است، خوب است.

It's very close. Okay, here's another one, Steve.

خیلی نزدیکه خوب، اینم یکی دیگه، استیو.

We are so short of time to keep your nose clean.

ما برای تمیز نگه داشتن بینی شما زمان بسیار کمی داریم.

Oh, now, Black Eagle mentioned this early.

اوه، حالا، عقاب سیاه زودتر به این موضوع اشاره کرد.

Well done to Black Eagle.

آفرین به عقاب سیاه

If you keep your nose clean.

اگر بینی خود را تمیز نگه دارید.

Well, keeping your nose clean is a good thing

خوب، تمیز نگه داشتن بینی چیز خوبی است

because then people can not see all of the mess

زیرا در این صورت مردم نمی توانند تمام آشفتگی

that is running out of your nose or coming out.

هایی را که از بینی شما بیرون می آید یا بیرون می آید، ببینند.

Normally green, quite often green stuff will come out of your nose.

به طور معمول سبز، اغلب مواد سبز رنگ از بینی شما خارج می شود.

We call it snot in British English.

ما در انگلیسی بریتانیایی به آن snot می گوییم.

That's what we describe it.

این چیزی است که ما آن را توصیف می کنیم.

And so all of the green stuff, all the things that come out of your nose

و بنابراین همه چیزهای سبز رنگ، همه چیزهایی که از بینی شما بیرون می آیند و

that runs out nasal secretions like liquid.

ترشحات بینی را مانند مایع خارج می کنند.

Quite often it is green or yellow or sometimes clear.

اغلب سبز یا زرد یا گاهی شفاف است.

We call it's not

ما می گوییم

the great.

این عالی نیست.

It's a good so word you use often when you were a child snot.

این یک کلمه خوب است که اغلب در دوران کودکی از آن استفاده می کنید.

And to keep your nose clean as an expression

و تمیز نگه داشتن بینی به عنوان یک بیان

means to stay out of trouble and behave yourself.

به معنای دور ماندن از دردسر و رفتار خود است.

So don't break the law.

پس قانون را زیر پا نگذارید.

Don't get in trouble with the police.

با پلیس به مشکل نخورید

You have to stay out of trouble. And behave.

شما باید از دردسر دوری کنید. و رفتار کن

You have to keep your nose clean.

شما باید بینی خود را تمیز نگه دارید.

Quite often said to people who've just come out of prison,

اغلب به افرادی که به تازگی از زندان بیرون آمده اند گفته می شود،

you will now have to avoid going back to prison.

اکنون باید از بازگشت به زندان اجتناب کنید.

You have to keep your nose clean.

شما باید بینی خود را تمیز نگه دارید.

But it could be at work as well.

اما می تواند در محل کار نیز باشد.

You might be talking to colleagues and and then back to what might say.

ممکن است با همکاران صحبت کنید و سپس به آنچه ممکن است بگویید بازگردید.

You might say to them, what's the best way to to get promotion

شما ممکن است به آنها بگویید بهترین راه برای ارتقاء رتبه چیست

and somebody or say to keep your nose clean

و کسی یا بگویید که بینی خود را تمیز نگه دارید

or your boss might you might say to your boss, well, I want to get promoted.

یا رئیس شما ممکن است به رئیس خود بگویید خوب، من می خواهم ترفیع بگیرم.

You know, I want to be manager or something like that.

میدونی من میخوام مدیر بشم یا چیزی شبیه این.

What how would I do that?

چه کاری انجام دهم؟

And your boss might say, well, the first thing, keep your nose clean.

و رئیس شما ممکن است بگوید، خوب ، اولین چیز، بینی خود را تمیز نگه دارید.

So in other words, don't upset people.

پس به عبارت دیگر مردم را ناراحت نکنید.

Don't say something controversial

چیز بحث برانگیزی

you know, if you

که می دانید نگویید،

because particularly in work, you might be good at your job.

اگر بخصوص در کار ، ممکن است در کار خود خوب باشید.

And I know somebody, a friend of mine who's very good at their job

و من کسی را می شناسم، یکی از دوستانم که در کار خود بسیار خوب است،

but they're always upsetting people because they can't help making

اما همیشه مردم را ناراحت می کند، زیرا نمی توانند

comments, derogatory or bad remarks about other people's work.

در مورد کار دیگران اظهار نظر، اظهارات تحقیرآمیز یا بد نکنند.

It's not you, is it?

تو نیستی، نه؟

It's not me. No.

این من نیستم. نه.

And so they never get promoted

و بنابراین آنها هرگز به

because they upset people, even though they're probably better at their job than other people.

دلیل ناراحتی مردم ترفیع نمی‌شوند، حتی اگر احتمالاً در کارشان بهتر از افراد دیگر هستند.

So he should have kept his nose clean by not upsetting people.

پس باید بینی اش را با ناراحت نکردن مردم تمیز نگه می داشت.

You know, it's it's just it indicates as well that you're

می دانید، این فقط نشان می دهد که

you're good to get on with that.

شما برای ادامه دادن به آن خوب هستید.

You don't upset people, keep your nose clean,

شما مردم را ناراحت نمی کنید، بینی خود را تمیز نگه دارید،

you know, don't don't steal office equipment, you know, don't

می دانید، تجهیزات اداری را دزدی نکنید، می دانید،

break the law or break the rules. Yes.

قانون را زیر پا نگذارید یا قوانین را زیر پا بگذارید. آره.

Don't steal printer cartridges at work.

کارتریج چاپگر را در محل کار دزدی نکنید.

Because you have a

از آنجا که

you know, keep your nose clean and you will have more success

شما می دانید، بینی خود را تمیز نگه دارید و موفقیت بیشتری خواهید داشت

Here we go.

.

We've got about three more.

ما تقریباً سه مورد دیگر داریم.

And then we have a super duper contest

و سپس ما یک مسابقه فوق العاده دوپر

where we're going to guess the nose a little bit later.

داریم که در آن کمی بعد بینی را حدس می زنیم.

I bet you can't wait for that.

شرط می بندم نمی توانید برای آن صبر کنید.

Pay through the nose for something.

برای چیزی از طریق بینی پرداخت کنید.

You have to pay through the nose.

شما باید از طریق بینی پرداخت کنید.

We had that one earlier.

ما اون یکی رو قبلا داشتیم

Someone actually suggested that if you pay

یک نفر در واقع پیشنهاد کرد که اگر

through the nose.

از طریق بینی پرداخت کنید.

Yes. No, sorry.

آره. نه متاسفم

That just says I've got to keep my nose clean.

این فقط می گوید که باید بینی ام را تمیز نگه دارم.

I don't want to be in jail again.

من نمی خواهم دوباره در زندان باشم.

No. And says yes.

نه. و می گوید بله.

I think that's a very good example.

به نظر من این یک مثال بسیار خوب است.

So Pedro Belmont has been told that

بنابراین به پدرو بلمونت گفته شده است که به

Pedro has been told

پدرو گفته

that he must keep his nose clean and stay out of trouble.

شده که باید بینی خود را تمیز نگه دارد و از دردسر دور بماند.

Yes, that's a good one.

بله، این یکی خوب است.

But yes, thank you for sharing that.

اما بله، از شما برای به اشتراک گذاری آن متشکرم.

And it's very open and transparent.

و بسیار باز و شفاف است.

Okay, here's the next one.

خوب، این مورد بعدی است.

We pay through the nose for something to spend more money

ما از طریق بینی برای چیزی پول

than you wanted to you spent more than you wanted to.

می پردازیم تا بیشتر از آنچه شما می خواستید خرج کنید.

Maybe you were buying a new car and maybe your budget

شاید شما در حال خرید یک ماشین جدید بودید و شاید بودجه شما

was £10,000, but

10000 پوند بود، اما

you had to spend

مجبور بودید

£15,000 on the car.

15000 پوند برای ماشین خرج کنید.

So you might say, yeah, that car I had to pay through the nose for it.

بنابراین ممکن است بگویید، بله، آن ماشینی که مجبور شدم هزینه آن را پرداخت کنم.

So imagine the money being pulled out of your nose and very painful.

بنابراین تصور کنید که پول از بینی شما بیرون کشیده شده و بسیار دردناک است.

Something that it's painful to pay for because it's a lot of money.

چیزی که پرداخت آن دردناک است زیرا پول زیادی دارد.

We can say that you paid through the nose.

می توان گفت که از طریق بینی پرداخت کردید.

Well, we're paying through the nose at the moment.

خوب، ما در حال حاضر از طریق بینی پرداخت می کنیم.

For a lot of things because inflation is at record.

برای خیلی چیزها چون تورم ثبت شده است.

40 year highs.

رکوردهای 40 ساله

When you say inflation, what do you mean?

وقتی می گویید تورم یعنی چه؟

The, the prices of everything are going up?

قیمت همه چیز بالا می رود؟

I think inflation is is around sort of 7% at the moment.

من فکر می کنم تورم در حال حاضر حدود 7 درصد است.

And it's been historically it sort of two or 3% for the last 40 years.

و از نظر تاریخی در 40 سال گذشته به نوعی دو یا 3 درصد بوده است.

And that's here.

و این اینجاست.

Well, it's mostly all around the world, I think.

خوب، من فکر می کنم بیشتر در سراسر جهان است.

Certainly certainly and certainly most of Europe everyone's

مطمئناً و مطمئناً بسیاری از اروپا

noticing prices going up, prices of fuel.

متوجه افزایش قیمت ها، قیمت سوخت می شوند.

So we're paying through the nose

بنابراین ما از طریق بینی

for petrol and diesel. Yes.

برای بنزین و گازوئیل پرداخت می کنیم. آره.

And certainly in the next few months, people will be paying through the nose

و مطمئناً در چند ماه آینده، مردم هزینه

for their electricity.

برق خود را از طریق بینی پرداخت خواهند کرد.

So so all of the charges in this country and also around

بنابراین تمام هزینه ها در این کشور و همچنین در

the world are going to electricity, gas, everything.

سراسر جهان به برق، گاز و همه چیز می رسد.

The price of wheat has doubled recently.

قیمت گندم اخیرا دو برابر شده است.

The price of oil has gone up.

قیمت نفت بالا رفته است.

All commodities are going up in price,

قیمت همه کالاها افزایش می یابد،

gold, silver, all the advance of the metal.

طلا، نقره، همه پیشرفت های فلزی.

I'm sorry, if you if you're thinking of buying some gold today, it's very expensive now.

متاسفم، اگر امروز به فکر خریدن مقداری طلا هستید، اکنون بسیار گران است.

But I'm not just sort of all commodities are going up in price at the moment.

اما من اینطور نیستم که قیمت همه کالاها در حال حاضر افزایش یابد.

So everything is going to become very expensive over the next few months.

بنابراین طی چند ماه آینده همه چیز بسیار گران می شود .

We'll be paying through the nose for a long time.

ما برای مدت طولانی از طریق بینی پرداخت خواهیم کرد.

So if we're not here in a few weeks time from now,

بنابراین اگر چند هفته دیگر،

after a couple of months, if you find that we're not here, it's

بعد از چند ماه دیگر اینجا نیستیم، اگر متوجه شدید که اینجا نیستیم،

probably because we've had to sell everything to pay for the electricity.

احتمالاً به این دلیل است که مجبور شده ایم همه چیز را بفروشیم تا هزینه برق را بپردازیم.

Well, I've purchased some

خوب، من چند

air LED light bulbs, okay.

لامپ ال ای دی هوا خریده ام، خوب.

Today to replace our old bulbs because I want to

امروز برای تعویض لامپ‌های قدیمی‌مان، چون می‌خواهم،

we've got to find ways of saving money on the electricity bills.

باید راه‌هایی برای صرفه‌جویی در هزینه‌های قبض برق پیدا کنیم.

How much do they cost you?

چقدر برای شما هزینه می کنند؟

Well, I've worked out they'll pay for themselves in about a year, so that says you don't buy, you know?

خوب، من کار کرده ام که آنها حدود یک سال دیگر هزینه خود را پرداخت می کنند ، بنابراین می گوید شما نمی خرید، می دانید؟

Yeah, I've worked out.

بله، من تمرین کرده ام.

You see, I'm not much not just a pretty face that

می بینید، من فقط یک چهره زیبا نیستم که

although they're going to cost quite a lot to buy them

اگر چه آنها برای خرید آنها هزینه زیادی

they will recoup

خواهند

the the upfront cost of that.

داشت، اما هزینه اولیه آن را جبران خواهند کرد.

And hopefully about a year or so after one year that the price you paid for them

و امیدوارم حدود یک سال یا بیشتر بعد از یک سال که قیمتی که برای آنها پرداخت کرده

will be returned to you since it has gone up by about 30%.

اید به شما برگردانده شود زیرا حدود 30٪ افزایش یافته است.

Yeah, we've got to move on, Steve.

آره، باید ادامه بدیم، استیو.

Yeah, okay.

آره باشه

Paying through the nose to pay more than you intended for something.

پرداخت از طریق بینی برای پرداخت بیشتر از آنچه برای چیزی در نظر گرفته اید.

Here's another one

این هم یکی دیگر از اینها

as we fast approach 20 minutes to fall

که به سرعت به 20 دقیقه نزدیک می‌شویم

to do something under one's no dress.

تا زیر لباس شخصی کاری انجام دهیم.

Thank you. Dress.

متشکرم. لباس پوشیدن.

Put this in the live chat about five or 10 minutes ago.

این را در چت زنده حدود پنج یا 10 دقیقه قبل قرار دهید.

See, I'm taking a note of everything.

ببینید، من همه چیز را یادداشت می کنم.

Yeah, right under your nose dress.

آره، درست زیر لباس بینی شما.

So to do something right under your. No,

بنابراین برای انجام کاری درست زیر نظر شما. نه،

I was going to do this then.

من قرار بود این کار را انجام دهم.

Have you seen the videos?

آیا ویدیوها را دیده اید؟

I think it's Korea where the the young guys

من فکر می کنم کره است که در آن پسران

are trying to become handsome

جوان سعی می کنند خوش تیپ شوند

and to attract a young girl.

و یک دختر جوان را جذب کنند.

And quite often they will they will have a elaborate hairstyle clothes,

و اغلب آنها لباس های مدل موی مفصلی

and they will do this as they walk past the girl.

خواهند داشت و در حالی که از کنار دختر عبور می کنند این کار را انجام می دهند.

Has anyone seen that?

کسی آن را دیده است؟

Am I the only person that seen that video?

آیا من تنها کسی هستم که آن ویدیو را دیدم؟

It's so. It's so strange.

آن چنان. خیلی عجیبه

I haven't seen that. Today is something under one's nose.

من آن را ندیده ام. امروز چیزی زیر بینی آدم است.

Here is the meaning, Steve.

معنی اینجاست استیو.

If I speed up a little bit, it's because we're running out of time

اگر کمی سرعتم را بالا ببرم به این دلیل است که وقتمان

to do something near or in front of someone.

برای انجام کاری نزدیک یا جلوی کسی کم شده است.

And we can think of a very good example of that.

و ما می توانیم مثال بسیار خوبی برای آن در نظر بگیریم.

If you are in a marriage

اگر با هم ازدواج کرده اید

and maybe the wife

و ممکن است

is having a secret affair, however,

همسرتان مخفیانه رابطه داشته باشد، اما

the affair is with the next door neighbour.

رابطه با همسایه کناری است.

So the wife is jumping over the fence

بنابراین زن از روی نرده می پرد

and she's going to the next door neighbour

و به همسایه همسایه می رود

and she's having relations with him.

و با او رابطه برقرار می کند.

But when the husband finds out he said, Oh, how could you do that?

اما وقتی شوهر متوجه شد، گفت: اوه، چطور توانستی این کار را انجام دهی؟

Right under my nose, very close to you,

درست زیر دماغم، خیلی نزدیک تو،

baby girl.

دختر بچه.

You can see how shocked I was by that.

می بینید که چقدر از آن شوکه شدم.

I was really shocked. How could you do that?

واقعا شوکه شدم. چطور تونستی انجامش بدی؟

You could be stealing from

شما ممکن است

somebody at work, maybe your

در محل کار از کسی دزدی کنید، شاید

boss, maybe you're going into

رئیستان، شاید دارید به

somebody's fridge

یخچال کسی

in that maybe you share a kitchen with somebody

می روید که شاید با کسی آشپزخانه مشترکی داشته

and you go into their, into their fridge and you steal things out of there

باشید و به داخل یخچال او بروید و چیزهایی را از آنجا دزدی

or you go into somebody's locker at work because quite often at work you've got

کنید یا به داخل آن بروید. کمد کسی در محل کار است زیرا اغلب در محل کار

you might bring your own coffee in at work or something like that to you.

شما ممکن است قهوه خود را در محل کار یا چیزی شبیه به آن برای شما بیاورید.

You might be and somebody is using that and you find out about it right

ممکن است شما باشید و کسی از آن استفاده می کند و شما دقیقاً

under your nose, literally right in front of you

زیر بینی خود، به معنای واقعی کلمه درست در مقابل شما

or very close to very close to you.

یا بسیار نزدیک به شما بسیار نزدیک به شما، متوجه آن می شوید.

So it's supposed to be secret, but the thing you are doing

بنابراین قرار است مخفی باشد، اما کاری که شما مخفیانه انجام می دهید

secretly is very close to the thing that might

بسیار نزدیک به چیزی است

it might be revealed or the person that might find out,

که ممکن است فاش شود یا شخصی که ممکن است بفهمد،

for example, the husband and the wife,

مثلاً زن و شوهر

the wife is having an affair with the next door neighbour, right?

، زن با او رابطه دارد. همسایه درب بعدی ، درست است؟

Under the husband. No. Or vice versa.

زیر دست شوهر خیر یا برعکس.

Yes. And well, I thought I would have a bit of equality, you see, because because quite often

آره. و خوب، فکر می‌کردم کمی برابری داشته باشم، می‌بینی، زیرا اغلب

people say the man will run away with a woman,

مردم می‌گویند مرد با یک زن فرار می‌کند،

but quite often you will find that it's the ladies as well.

اما اغلب متوجه می‌شوی که این خانم‌ها نیز هستند.

They will run off with a handsome young man, quite often the gym instructor,

آنها با یک مرد جوان خوش تیپ فرار می کنند ، اغلب مربی ورزشگاه

some muscular man who will bring a bit of excitement into her life.

، مردی عضلانی که کمی هیجان را وارد زندگی او می کند.

Pedro is going already.

پدرو در حال حاضر می رود.

You haven't been here very long, Pedro.

خیلی وقته اینجا نیستی پدرو.

You're going to miss the lovely contest.

شما مسابقه دوست داشتنی را از دست خواهید داد.

Whose nose is it?

بینی مال کیه؟

We've got a great contest coming up in a few minutes.

تا چند دقیقه دیگر یک مسابقه عالی داریم.

Is that the last one that you were going to put down?

آیا این آخرین موردی است که قرار بود آن را زمین بگذاری؟

Because I've got one more from somebody.

چون من یکی دیگه از یکی دارم

Okay, darn it.

باشه لعنتی

Well, it connected to noses.

خوب به بینی وصل شد

You can smell it a mile off.

می توانید بوی آن را در فاصله یک مایلی حس کنید.

Yes. Something that is dam.

آره. چیزی که سد است.

Something that is easy to spot.

چیزی که به راحتی قابل تشخیص است.

Or something that is easy to see or recognise.

یا چیزی که به راحتی قابل مشاهده یا تشخیص است.

Yes, that's a good one. By Pedro. Yes.

بله، این یکی خوب است. توسط پدرو آره.

Dan is the man then the man, then the man.

دان مرد است، سپس مرد، سپس مرد.

That's what I call him. And smell is a mile of. Yes.

این چیزی است که من او را صدا می کنم. و بو یک مایل است. آره.

So something obviously is happening.

بنابراین مشخص است که چیزی در حال رخ دادن است.

You can tell it's going to happen.

می توانید بگویید که این اتفاق خواهد افتاد.

We of see is going as well.

ما می بینیم که همینطور پیش می رود.

Okay.

باشه.

See by Claudia.

توسط کلودیا ببینید.

That's Claudia going.

کلودیا داره میره

See you soon, I hope.

امیدوارم به زودی شما را ببینم.

Nasal when we talk about nasal things.

وقتی در مورد چیزهای بینی صحبت می کنیم.

Well, those are things that are related to the nose, generally nasal.

خب، اینها چیزهایی هستند که مربوط به بینی هستند، معمولاً بینی.

So maybe you have nasal problems.

پس شاید مشکل بینی دارید.

Something is wrong with the inside of your nose.

چیزی در داخل بینی شما اشتباه است.

And of course, the word rhino

و البته کلمه کرگدن

relates to the nose as well.

به بینی نیز مربوط می شود.

And that's the reason why the rhinoceros is called the rhinoceros,

و به همین دلیل است که کرگدن را کرگدن می نامند،

because it has a very large horn on its nose.

زیرا روی بینی خود شاخ بسیار بزرگی دارد.

And that's the reason why it relates to the word rhino nasal passages.

و به همین دلیل است که آن را با کلمه عبور بینی کرگدن مرتبط می کند.

Yes, the little spaces inside, you know,

بله، فضاهای کوچک داخل، می دانید،

and of course, there are lots of slang

و البته، اصطلاحات عامیانه زیادی

terms for the nose.

برای بینی وجود دارد.

You can have nose slang

شما می توانید عامیانه بینی

such as a hooter hooter.

مانند هوتر هوتر داشته باشید.

Oh, he's got a big hooter. Yes.

اوه، او یک هوتر بزرگ دارد. آره.

A person's hooter is their nose.

هوتر آدم بینی اوست.

Also snout snout like like a pig.

همچنین پوزه پوزه مانند خوک.

A pig has a snout conk.

خوک خرطومی دارد.

I love that one.

من آن یکی را دوست دارم.

Yes. Snout is often used for animals noses.

آره. پوزه اغلب برای بینی حیوانات استفاده می شود.

But you can, you know, in a derogatory or not very nice way.

اما می دانید، می توانید به روشی تحقیرآمیز یا نه چندان زیبا.

You describe somebody's nose as a snout.

شما بینی یک نفر را پوزه توصیف می کنید.

Snout, also skunk, as I said, a person's nose.

پوزه، همچنین skunk، همانطور که گفتم، بینی یک فرد.

Quite often, if it's a big one, if a person has a big nose,

اغلب اوقات، اگر بینی بزرگ باشد، اگر فردی بینی بزرگی داشته باشد

we will often describe it as a skunk because it's large.

، اغلب آن را به عنوان یک اسکنک توصیف می کنیم زیرا بزرگ است.

Here's a good one.

اینجا یکی خوبه

Nozzle. Nozzle.

نازل. نازل.

I like that one.

من آن را دوست دارم.

Sounds Jim and so your name, your nose is

به نظر می رسد جیم و بنابراین نام شما،

is your nozzle or your snuggle box nozzle.

بینی شما نازل یا نازل جعبه شما است.

I like it.

من این را دوست دارم.

Beak like a bird.

منقار مثل پرنده.

Because I suppose the shape of the nose is a bit like a beak.

چون حدس می زنم شکل بینی کمی شبیه منقار باشد.

Your snoot.

غرغر تو

Snoot, a person's nose can be described as the snoot.

اسنوت، بینی یک فرد را می توان به عنوان خرفه توصیف کرد.

What about the sniffer?

در مورد اسنفر چطور؟

Your sniffer.

معتاد شما

Your sniffer is your nose.

خراش شما بینی شماست.

And finally snitch.

و در نهایت خفه کردن.

You'll snitch.

تو خرخر می کنی

Something has gone up.

یه چیزی بالا رفته

My snitch?

دزد من؟

I would say the commonest ones there would be Hooter, Conk,

من می‌توانم بگویم رایج‌ترین آن‌ها هوتر، کونک،

Hooter and coke in the UK. Yes.

هوتر و کک در بریتانیا هستند. آره.

Come on.

بیا دیگه.

So, yeah, I think I would say probably.

بنابراین، بله، فکر می کنم احتمالاً بگویم.

I thought that was quite interesting.

به نظرم خیلی جالب بود

And we have some illustrations. We.

و ما چند تصویر داریم. ما

We haven't finished.

ما تمام نکرده ایم

We have some more words.

ما چند کلمه دیگر داریم.

So you're illustrations for the nose, parts of the nose that you can see on the outside.

بنابراین شما تصاویری برای بینی هستید، قسمت هایی از بینی که می توانید در خارج ببینید.

Oh, very nice. Very pretty nose.

اوه خیلی خوبه بینی بسیار زیبا

Yes. It's a beautiful nose.

آره. بینی زیبایی است

It's a bit it looks a bit like my nose.

کمی شبیه بینی من است.

So you have the bridge of your nose, which is at the top quite often

بنابراین شما پل بینی خود را دارید، که اغلب در بالای

where your glasses go that part of your nose is called the bridge.

آن جایی است که عینک شما می رود و قسمتی از بینی شما پل نامیده می شود.

And then we have the holes

و سپس سوراخ ها را

on either side.

در دو طرف داریم.

We describe those as nostrils.

ما آنها را به عنوان سوراخ بینی توصیف می کنیم.

They are each one is described as a nostril.

آنها هر یک به عنوان یک سوراخ بینی توصیف می شوند.

One of you got hair up your nostril, mister.

یکی از شما موها را تا سوراخ بینی تان بلند کرد، آقا.

Don't get one nostril another nostril.

یک سوراخ بینی، سوراخ دیگر بینی نگیرید.

You need to trim the hairs in your nostrils

شما باید موهای سوراخ بینی خود را کوتاه کنید

and then you have the little gap.

و سپس شکاف کوچکی خواهید داشت.

Or should I say not?

یا باید بگم نه؟

Not a gap.

It's actually the solid part of your nose underneath.

شکاف نیست.

این در واقع قسمت جامد بینی شما در زیر آن است.

And that is called your septum.

و به آن سپتوم شما می گویند.

The septum.

سپتوم.

So maybe somebody mentioned that earlier. Yes.

بنابراین شاید کسی قبلاً به آن اشاره کرده است. آره.

I've got a great picture of some nostrils.

من یک عکس عالی از چند سوراخ بینی دارم.

Oh, I love this photograph.

اوه من عاشق این عکسم

I would just get it off onto the screen

اگر از سوراخ های بینی بیرون بیاید فقط آن را روی صفحه نمایش

if it comes

می

nostrils.

گذارم.

And as you can see, they're very hairy.

و همانطور که می بینید، آنها بسیار پر مو هستند.

That one is you might think it looks like it's been well, trimmed. Yes.

آن یکی این است که شما ممکن است فکر کنید به نظر می رسد خوب است، کوتاه شده است. آره.

So nostrils so your nostrils

بنابراین سوراخ های بینی شما

are the holes on either side of your nose.

سوراخ های دو طرف بینی شما باشد.

Some people put things up there.

بعضی ها چیزها را آنجا قرار می دهند.

Nostrils. I'm not saying what

سوراخ های بینی من نمی گویم چه چیزی،

but they do sometimes put things up the nostril.

اما آنها گاهی اوقات چیزها را بالا می کشند.

And of course, of course, you can have it inside your nose as well, Steve.

و البته، البته، شما می توانید آن را در داخل بینی خود نیز داشته باشید، استیو.

Inside your nose.

داخل بینی شما

Your nasal cavity is the inside space in your nose.

حفره بینی شما فضای داخلی بینی شما است.

So that is actually inside your skull.

بنابراین در واقع در داخل جمجمه شما قرار دارد.

And that is where all of the sensitive nerve endings

و اینجاست که تمام انتهای عصبی حساسی

that can sense smell.

که می توانند بو را حس کنند.

I think that they are called your olfactory lobes.

من فکر می کنم که آنها را لوب بویایی شما می نامند.

The olfactory lobes are your smelling, but

لوب های بویایی بوی شما هستند،

of course, sometimes

اما البته، گاهی اوقات

people do things that are disgusting, don't they, Steve?

مردم کارهایی می کنند که منزجر کننده است، اینطور نیست، استیو؟

There are some disgusting things that a person might do they might

کارهای زشتی وجود دارد که یک شخص ممکن است انجام دهد

or a person might.

یا ممکن است یک شخص انجام دهد.

Or maybe you you might pick your nose.

یا شاید شما ممکن است بینی خود را بردارید.

Children will often pick their noses

کودکان اغلب بینی خود را می چینند،

adults sometimes pick their nose as well.

بزرگسالان نیز گاهی اوقات بینی خود را می چینند.

I've seen many people pick their nose and they think they can't be seen.

من افراد زیادی را دیده ام که بینی خود را می چینند و فکر می کنند دیده نمی شوند.

What about you, Steve?

تو چطور، استیو؟

We all do it. We all do it. Stonebwoy Yes.

همه ما این کار را انجام می دهیم. همه ما این کار را انجام می دهیم. استونبوی بله.

I saw a programme recently about buying a second hand car

من اخیراً برنامه ای در مورد خرید یک ماشین دست دوم دیدم

and they swabbed

و آنها

various parts of the car

قسمت های مختلف ماشین را پاک کردند

to see what things were present in that swab.

تا ببینند چه چیزهایی در آن سواب وجود دارد.

And apparently one of the communist things they found when they went round Second-Hand Car Forecourts

و ظاهراً یکی از چیزهای کمونیستی که وقتی دور جلوی اتومبیل های دست دوم می چرخیدند

is that particularly on the steering wheel, on some of the switches

این است که به خصوص روی فرمان، روی برخی از سوئیچ ها

and nasal secretions,

و ترشحات بینی،

snot were all over

خراش

these, you know, steering wheel and other places like that.

روی فرمان و جاهای دیگر مثل این بود. که

In the car showing that when people are in the car that they think that nobody's watching them.

در ماشین نشان می دهد که وقتی مردم در ماشین هستند فکر می کنند که کسی آنها را تماشا نمی کند.

They can pick their nose.

آنها می توانند بینی خود را بگیرند.

And then of course, they're handling all the switches again.

و البته، آنها دوباره همه سوئیچ ها را کنترل می کنند.

So if you buy a second hand car, maybe it's a good idea to wash down the interior,

بنابراین اگر یک ماشین دست دوم بخرید، شاید ایده خوبی باشد که داخل آن را بشویید،

you know, with some with some nice soap and water, some anti septic, I think.

می دانید، با مقداری آب و صابون خوب، کمی ضد عفونی کننده، فکر می کنم.

So here's another one.

پس اینم یکی دیگه

A person might blow their nose to blow

فردی که ممکن است برای باد

your nose is to empty your nose, especially when you have a cold.

کردن بینی شما، بینی خود را باد کند، برای تخلیه بینی شما است، به خصوص زمانی که سرماخورده هستید.

You get lots of things in your nose, lots of mucus.

شما چیزهای زیادی در بینی خود دارید، مقدار زیادی مخاط.

And sometimes you have to blow your nose.

و گاهی اوقات باید بینی خود را باد کنید.

And of course, when you get too cold, quite often you will have

و البته، وقتی خیلی سرد می‌شوید، اغلب دچار

blocked nose, a runny nose running really narrow.

انسداد بینی می‌شوید، آبریزش بینی واقعاً باریک است.

Yes, a blocked nose.

بله، بینی مسدود شده است.

Oh, yeah.

So I see what you're doing. Have a sinking.

اوه، آره

پس میبینم داری چیکار میکنی غرق شدن داشته باشید

Yes, a blocked nose.

بله، بینی مسدود شده است.

Your the nose is running.

بینی شما در حال جاری شدن است.

So that means all of the liquid is coming out, especially when you have a cold

بنابراین این بدان معناست که تمام مایعات خارج می شود، به خصوص زمانی که سرما خورده اید

and it's not very pleasant.

و خیلی خوشایند نیست.

A runny nose or a runny nose.

آبریزش بینی یا آبریزش بینی.

Yeah, it's my nose is running.

آره، دماغم داره می ریزه

He worked hard today, Mr.

او امروز سخت کار کرد، آقای

Duncan. Yes.

دانکن. آره.

Well, we've got more.

خوب، ما بیشتر داریم.

That's the thing. We like competition as well.

این شد یه چیزی. ما رقابت را هم دوست داریم.

We have hurry up, haven't we?

ما عجله کرده ایم، نه؟

Yes, we have a contest coming up now, and it's something

بله، ما در حال حاضر یک مسابقه داریم، و این چیزی است

I'm really feeling rather excited about.

که من واقعاً نسبت به آن هیجان‌زده هستم.

I don't know why

من نمی دانم چرا

this is

این

a little contest, a little competition that we're going to do.

یک مسابقه کوچک است، یک مسابقه کوچک که ما قرار است انجام دهیم.

You can join in as well, Steve.

شما هم می توانید به آن بپیوندید، استیو.

But also, it's for you as well.

اما همچنین، این برای شما نیز هست.

You can guess because now we are going to play

می توانید حدس بزنید چون حالا قرار است

Whose Nose Is It?

دماغ کیست بازی کنیم؟

Whose nose is it?

بینی مال کیه؟

Is the game we are going to play now.

بازی‌ای است که الان می‌خواهیم انجام دهیم.

So I'm going to show you some noses, some noses

بنابراین من قصد دارم چند بینی را به شما نشان دهم، برخی از بینی

of well known people

های افراد شناخته شده

from from all areas of life

از همه زمینه های زندگی را به شما نشان دهم

whose nose is it?

که این بینی کیست؟

So here is the first one.

بنابراین در اینجا اولین مورد است.

This is an easy one.

این یکی راحته.

I've decided to make the first one easy, Steve.

من تصمیم گرفتم اولین مورد را آسان کنم، استیو.

So you ready? Go on.

پس آماده ای؟ ادامه دادن.

He was the first one.

او اولین نفر بود.

The first nose celebrities.

اولین مشاهیر بینی

It's a famous nose.

این یک بینی معروف است.

A well-known nose.

یک بینی معروف

It is a nose that well, let's just say very distinctive.

این یک بینی است که خوب، بگذارید بگوییم بسیار متمایز است.

This nose

این بینی

did not always look like this.

همیشه به این شکل نبود.

Oh, the nose used to be a different shape and some might say a different colour.

اوه، بینی قبلا شکل دیگری داشت و برخی ممکن است رنگ دیگری را بگویند.

Oh, I think somebody is already referred to this in the life that's not say anything.

اوه، من فکر می کنم کسی قبلاً در زندگی به این موضوع اشاره شده است که چیزی نمی گوید.

Oh, it's as

اوه،

has guessed, I think correctly already.

همانطور که حدس زدم، من قبلاً درست فکر می کنم.

It looks like we're getting some correct guesses coming through. Yes.

به نظر می رسد ما در حال دریافت برخی حدس های صحیح هستیم . آره.

Well done. Yes.

آفرین. آره.

So this nose

بنابراین این بینی

belonged to a famous person a singer

متعلق به یک خواننده مشهور بود

and the nose started out looking very different.

و بینی ظاهری بسیار متفاوت داشت.

Now she has got it.

حالا او آن را دریافت کرده است.

This is what the nose eventually looked like.

این همان چیزی است که بینی در نهایت به نظر می رسد.

What does it look like in the beginning?

در ابتدا چگونه به نظر می رسد؟

I wrote a picture of that.

من یک عکس از آن نوشتم.

I haven't got a picture of it, but I suppose I could have had one.

من عکسی از آن ندارم، اما فکر می کنم می توانستم یک عکس داشته باشم.

But I just I couldn't be bothered, to be honest.

اما راستش نمی‌توانستم اذیت شوم.

I think most people have got this taste, can't it, Charlie?

فکر می‌کنم بیشتر مردم این طعم را دارند، اینطور نیست، چارلی؟

So we just have to give a bit of time, Steve, because is about a 22nd delay before we.

بنابراین، ما فقط باید کمی زمان بدهیم، استیو، زیرا حدود 22مین تاخیر قبل از ما است.

Yes, I know that. That's it.

بله، من این را می دانم. خودشه.

That's it, Steve.

همین است، استیو.

So we just give it a bit of time

بنابراین ما فقط کمی به آن زمان می دهیم

because there is about 22nd delay

زیرا حدود 22 تاخیر

between appearing and the answer.

بین ظاهر شدن و پاسخ وجود دارد.

Okay.

باشه.

Oh Peter.

Yeah. Lots of people have said Yeah,

اوه پیتر

آره بسیاری از مردم گفته اند بله،

and well yes, a lot of people have got it right.

و خوب بله، بسیاری از مردم آن را درست متوجه شده اند.

The answer is our first mystery nose.

پاسخ اولین بینی مرموز ماست.

Yes, it's the King of Pop himself, Michael Jackson.

بله، این خود پادشاه پاپ، مایکل جکسون است.

The King of Pop is what they called him.

پادشاه پاپ همان چیزی است که او را می نامیدند.

No longer with us, sadly, but a lot of people

متأسفانه دیگر در میان ما نیست، اما بسیاری از مردم

still listen to his music.

هنوز به موسیقی او گوش می دهند.

Michael Jackson was our first mystery knows.

مایکل جکسون اولین رمز و راز ما بود.

Well done. Here's another one.

آفرین. اینم یکی دیگه

I think you'll I think you will get a kick out of this.

من فکر می کنم که شما فکر می کنم شما یک ضربه از این ضربه دریافت خواهید کرد.

This is our next mystery nose.

این بینی مرموز بعدی ماست.

Don't say anything, Steve.

هیچی نگو استیو

So just let the answers come through on this.

بنابراین فقط اجازه دهید پاسخ ها در این مورد بیایند.

I'm not going to say anything. Yeah. Oh, yeah.

من چیزی نمی گویم. آره اوه، آره

Well, we've had this one.

خوب، ما این یکی را داشته ایم.

Oh, already? Okay. Just

اوه، قبلا؟ باشه.

actually, that's someone's like, you see?

در واقع، این شبیه کسی است، می بینید؟

See what I'm doing there?

ببینید من آنجا چه کار می کنم؟

Steve, what

استیو، چه

oh, I say yes.

آه، من می گویم بله.

If you are a liar, a fibber,

اگر شما یک دروغگو، فیبر،

a person that doesn't tell the truth

فردی هستید که حقیقت را نمی گوید،

then this is what happens in the cartoon world. Yes.

پس این چیزی است که در دنیای کارتون اتفاق می افتد. آره.

To your nose.

به بینی شما.

Of course.

It's based on a favourite famous story about a boy

البته.

این بر اساس یک داستان معروف مورد علاقه در مورد پسری است

who originally was not a boy.

که در اصل پسر نبود.

There are.

There are many of us.

وجود دارد.

ما خیلی هستیم.

It sounds like a very modern story.

به نظر یک داستان بسیار مدرن است.

Yes, that's it.

آره همینه.

It's so much.

این خیلی زیاد است.

It's a must.

این یک امر ضروری است.

It's something slightly different from that.

این چیزی کمی متفاوت از آن است.

But it's a boy who was not a boy.

اما این پسری است که پسر نبود.

But then later he got his wish. He.

اما بعداً به آرزویش رسید. او

He became a boy.

پسر شد.

But also he had a habit of lying.

اما او عادت به دروغ گفتن داشت.

And whenever he lied, this would happen to his nose.

و هر وقت دروغ می گفت این اتفاق برای بینی اش می افتاد.

His nose would slow to get longer and longer.

دماغش کند می‌شد و بلندتر می‌شد.

If he lied, if he told a lie

اگر دروغ گفته، اگر دروغی

and said, it's it's it's we test his nose

گفته و گفته، این است که بینی او را آزمایش می کنیم

which I'm sure is meant as a joke this

که مطمئنم این بار به عنوان شوخی است

time. It says it's Boris Johnson.

. می گوید این بوریس جانسون است.

I've never seen I've never seen Pinocchio's nose.

من هرگز ندیده ام هرگز بینی پینوکیو را ندیده ام.

Well, there we go. Yes.

خوب، ما می رویم. آره.

Because as we know, as is commonly reported

زیرا همانطور که می دانیم، همانطور که معمولاً

and commonly commented on Steve, don't say anything else.

در مورد استیو گزارش می شود و معمولاً اظهار نظر می شود، چیز دیگری نگویید.

Well, I'm not so know.

خب من زیاد بلد نیستم

You've got to trust me. Okay? Yeah.

تو باید به من اعتماد کنی باشه؟ آره

I'm not going to say what I'm going to say is the observation is probably correct.

من نمی خواهم بگویم آنچه می خواهم بگویم این است که مشاهده احتمالاً درست است.

Okay. Well,

باشه. خب،

so many people saying

خیلی ها می گویند

you can trust me, Mr.

می توانید به من اعتماد کنید، آقای

Duncan.

دانکن.

Actually, I think we can

در واقع، من فکر می‌کنم که می‌توانیم،

I think we can get cut off for saying.

فکر می‌کنم می‌توانیم به خاطر گفتن دست از کار بکشیم.

I said, no, no, that's not the reason why you just always just.

گفتم، نه، نه، این دلیل نمی‌شود که شما همیشه فقط همینطور باشید.

I carry on then.

بعد ادامه میدم

But whenever it is, it's me. It's.

اما هر وقت هست، من هستم. این است.

Who is it? Mr. Duncan.

کیه؟ آقای دانکن

It's Pinocchio. Yes.

این پینوکیو است. آره.

To Nokia. Yes.

به نوکیا. آره.

Apparently, most people can't spell Pinocchio.

ظاهراً اکثر مردم نمی توانند پینوکیو را هجی کنند.

Pinocchio with the little boy

پینوکیو با پسر کوچکی

who started out as a puppet made of wood.

که کار خود را به عنوان یک عروسک ساخته شده از چوب آغاز کرد.

And then eventually he got his dream, and he became a real boy.

و در نهایت او به آرزویش رسید و تبدیل به یک پسر واقعی شد.

So, yes, I thought that was good.

بنابراین، بله، من فکر کردم که خوب است.

Here we go. Another one, Steve.

در اینجا ما می رویم. یکی دیگه، استیو.

Okay, another mystery nose.

خوب، یک بینی مرموز دیگر.

So that's a well-known nose, huh?

پس این یک بینی شناخته شده است، ها؟

I think this is a lot harder.

من فکر می کنم این خیلی سخت تر است.

Yeah. Yeah.

آره آره

Doesn't look like a nose.

شبیه بینی نیست

It looks like a like a black dot that's gone wrong.

به نظر می رسد مانند یک نقطه سیاه است که اشتباه رفته است.

It is a nose.

این یک بینی است.

Well, you just have to trust me again.

خوب، شما فقط باید دوباره به من اعتماد کنید.

So here is a nose.

بنابراین اینجا یک بینی است.

It's a famous nose.

این یک بینی معروف است.

Very very well known nose.

بینی بسیار بسیار شناخته شده

This nose has been around for many, many years.

این بینی سالهاست که وجود داشته است.

It could be anyone says, hey, you liked it, so don't don't mention the answers.

ممکن است هر کسی بگوید، هی، شما آن را دوست داشتید، پس پاسخ ها را ذکر نکنید.

Yes, look at the that the answers filter through

بله، نگاه کنید که پاسخ ها از طریق آن فیلتر می شوند

because we have about 20 seconds delay.

زیرا ما حدود 20 ثانیه تاخیر داریم.

Yeah. So this is a nose.

آره پس این یک بینی است.

It looks like a simple nose.

شبیه یک بینی ساده است.

But can I just say it is a cute, very cute nose round.

اما می توانم فقط بگویم که یک دور بینی زیبا و بسیار بامزه است.

It's a lovely nose.

این یک بینی دوست داشتنی است.

I think people

are starting to pick up on what this could be.

من فکر می کنم

مردم شروع به درک این موضوع کرده اند که این چه چیزی می تواند باشد.

Okay, so we have some answers coming through now.

بسیار خوب، پس ما در حال حاضر چند پاسخ داریم.

Oh, very interesting.

اوه خیلی جالبه

So very interesting.

خیلی جالبه

And says Yogi Bear, I like that one.

و می گوید خرس یوگی، من آن یکی را دوست دارم.

Yogi Bear,

خرس یوگی،

it might be Yogi Bear because Yogi Bear a little Boo-Boo

ممکن است این خرس یوگی باشد زیرا خرس یوگی یک بو-بو کوچولو

who remembers Yogi Bear.

که خرس یوگی را به یاد می آورد.

And what was his what was his little nephew's name?

و اسم برادرزاده کوچکش چه بود؟

Was it his nephew or his son?

برادرزاده اش بود یا پسرش؟

Booboo

بوبو

is son's name was Booboo.

نام پسرش بوبو بود.

Yogi Bear and Booboo.

خرس یوگی و بوبو.

Yes. We have quite a few answers coming through.

آره. ما پاسخ های زیادی داریم که در راه است.

This is a this is I thought this would be quite difficult

این چیزی است که من فکر می کردم بسیار دشوار است

because there isn't much there.

زیرا چیز زیادی وجود ندارد.

And who will be right?

و حق با کی خواهد بود؟

Yes, we've had a lot of suggestions. Yes.

بله، ما پیشنهادات زیادی داشته ایم. آره.

By the way, I haven't I haven't heard

به هر حال، من

this guy of James last.

آخرین بار این مرد جیمز را نشنیده ام.

Christine Angela. Sorry,

کریستین آنجلا. متاسفم،

I will.

خواهم کرد.

I've written that down and I will look that up on the Internet late.

من آن را یادداشت کردم و دیرتر آن را در اینترنت جستجو خواهم کرد.

I might have heard it.

شاید شنیده باشم

I probably don't recognise the name.

احتمالا اسمشو نمیشناسم

Oh, goodness. Knows my nose is itchy. Has to do.

اوه خدایا میدونه بینی من خارش داره باید انجام دهد.

How ironic. Yes.

چقدر طعنه آمیز آره.

Mr. Steve is going to sneeze.

آقای استیو قرار است عطسه کند.

I hope there isn't any snot that was that.

امیدوارم هیچ خرافاتی که اون بود وجود نداشته باشه

There used to be

قبلاً

a series, American series

یک سریال بود، سریال آمریکایی

with somebody and her nose would twitch.

با یکی و دماغش تکان می خورد.

And then she was she was like a not a genie.

و سپس او مانند یک جن بود.

Bewitched. Was it Bewitched?

جادو شده. آیا جادو شده بود؟

That's it.

Yes, they would Twitcher knows what would happen if something happened.

خودشه.

بله، توئیچر می داند اگر اتفاقی بیفتد چه اتفاقی می افتد .

She was a witch and she would twitch her nose to the limit.

او یک جادوگر بود و بینی خود را تا حد ممکن تکان می داد.

It's actually not easy to do.

در واقع انجام آن آسان نیست.

And yes, but we digress.

و بله، اما ما منحرف می شویم.

So what is it, Mr. Duncan? We've had lots of suggestions.

پس چیه آقای دانکن؟ ما پیشنهادات زیادی داشته ایم.

So it is a famous character, a cartoon character.

بنابراین یک شخصیت معروف است، یک شخصیت کارتونی.

A lot of people said Mickey Mouse

بسیاری از مردم گفتند که میکی ماوس

it wasn't.

اینطور نیست.

It isn't Mickey Mouse.

میکی موس نیست

Who is it? In fact, it's Snoopy who?

کیه؟ در واقع این اسنوپی کیست؟

Oh, to Dick

آه، به دیک

here because it.

اینجا، زیرا آن را.

Right, Snoopy from from the Peanuts well to cartoon strip.

درست است، اسنوپی از چاه بادام زمینی تا نوار کارتونی.

So Snoopy it said it was Snoopy as well.

بنابراین اسنوپی گفت که اسنوپی نیز هست.

I always liked the little bird in Charlie Brown.

من همیشه پرنده کوچک در چارلی براون را دوست داشتم.

Valerie, you said it was that it was your gone,

والری، گفتی که رفته،

Claudia.

کلودیا.

Yes. Well, I say better easy because that's what it says here.

آره. خوب، من می گویم بهتر است آسان، زیرا این چیزی است که در اینجا می گوید.

I thought I thought you'd gone

فکر کردم فکر می کنم شما می خواهید

to have your eggplant meal.

غذای بادمجان خود را بخورید.

Yes, I know.

بله میدانم.

All right.

خیلی خوب.

Thank you, Mr. Duncan.

ممنون آقای دانکن

Genesee.

Okay, we're losing the thread slightly.

Genesee.

بسیار خوب، ما موضوع را کمی از دست می دهیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Here's another one, Steve.

اینم یکی دیگه، استیو.

Oh, right. Yes.

درسته. آره.

Ooh, that looks very sore.

اوه، به نظر می رسد بسیار دردناک است.

And it's like a very sore nose.

و مانند بینی بسیار دردناک است.

That was my stomach rumbling.

این صدای شکم من بود

Mr. Duncan.

آقای دانکن

I'm very hungry, so.

من خیلی گرسنه ام پس

Well, don't worry. I have it fast, Steve.

خب نگران نباش من آن را سریع دارم، استیو.

Don't worry, because we have some hot cross buns coming up.

نگران نباشید، زیرا ما چند نان کراس داغ داریم.

We are having hot cross buns after we finish today.

بعد از اتمام امروز، نان های کراس داغ می خوریم.

Hot cross buns.

نان متقابل داغ.

Hot cross buns, one a penny, two a penny.

نان صلیب داغ، یکی یک پنی، دو یک پنی.

Hot cross buns.

نان متقابل داغ.

If only they were to a penny.

اگر فقط یک پنی بودند.

Yeah, they were very expensive. Hot cross buns.

آره خیلی گرون بودن نان متقابل داغ.

So whose nose is this?

پس این دماغ کیه؟

Ah, whose nose is it?

آخه این دماغ کیه؟

Elizabeth Montgomery.

الیزابت مونتگومری.

Fernando? Yes.

فرناندو؟ آره.

This is not.

این نیست.

This is definitely not Elizabeth Montgomery not reached

این قطعاً الیزابت مونتگومری نیست که

this is not Elizabeth Montgomery's nose.

نرسیده است این دماغ الیزابت مونتگومری نیست.

Definitely not Yes.

قطعا نه بله. دلقک می گوید،

I think people are beginning to

فکر می کنم مردم شروع به

correct the test, says clown.

تصحیح تست می کنند.

Well,

خوب،

well, it looks like it.

خوب، به نظر می رسد.

No, I'm not.

I'm not making fun.

نه من نیستم.

من مسخره نمی کنم.

I'm just saying.

من فقط می گویم.

Yes, but it's a particular

بله، اما یک

clown. Right.

دلقک خاص است. درست.

Can I just say it is a clown.

فقط می توانم بگویم دلقک است.

That might be a little scary.

این ممکن است کمی ترسناک باشد.

Right?

درست؟

Mhm. Yes.

مهم آره.

You have you have various. Is it the joke?

شما دارید انواع مختلفی دارید. آیا این شوخی است؟

Is it the Joker?

آیا این جوکر است؟

No. Is it Ronald?

نه. آیا رونالد است؟

Ronald Reagan?

رونالد ریگان؟

Ronald McDonald, probably.

احتمالا رونالد مک دونالد

No, I was going to say it might be Ronald Reagan after he had a few drinks.

نه، من می خواستم بگویم ممکن است رونالد ریگان بعد از نوشیدن چند نوشیدنی باشد.

Ronald McDonald. That's a good one.

رونالد مک دونالد. این یکی خوب است.

That is a good one.

این یکی خوب است.

It could be.

میتونه باشه.

But but this particular one is very scary.

اما این خاص بسیار ترسناک است.

And all the kids run away from him.

و همه بچه ها از او فرار می کنند.

So actually, it could be run double.

بنابراین در واقع، می توان آن را دو برابر کرد.

Yes, but it isn't.

بله، اما اینطور نیست.

We all get we're getting no, no, no correct answers.

همه ما متوجه می شویم که نه، نه، هیچ پاسخ درستی دریافت نمی کنیم.

Right. This is a hard one.

درست. این یکی سخته.

It's a clown.

But I've no idea if you are a fan of Stephen King.

این یک دلقک است.

اما من نمی دانم که آیا شما از طرفداران استیون کینگ هستید یا خیر.

If you are a fan of Stephen King,

اگر از طرفداران استفن کینگ

and his horror stories, you might know who this is.

و داستان های ترسناک او هستید، ممکن است بدانید این کیست.

Mhm. It's okay.

مهم مشکلی نیست.

It is.

این است.

Oh, Pennywise the clown from it.

اوه، پنی وایز دلقک از آن.

Well, the famous horror story by Stephen King.

خوب، داستان ترسناک معروف استیون کینگ.

So now you know Pennywise his famous red nose

بنابراین اکنون پنی وایز را با بینی قرمز معروف

and scary clown face.

و چهره دلقک ترسناک او می شناسید.

He likes to fear a few suggestions for world leaders on that one.

او دوست دارد از چند پیشنهاد برای رهبران جهان در این مورد بترسد.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

Really? Yes.

واقعا؟ آره.

Who is?

که است؟

Oh, like, I would like pop of

اوه، من دوست دارم پاپ از

don't know.

نمی دانم.

Boris Johnson after he's had some whisky.

بوریس جانسون بعد از خوردن مقداری ویسکی.

Yes, we've had various

بله، ما کروستی دلقک مختلفی را داشته ایم

Krusty the Clown.

.

That was a good one.

این یکی خوب بود.

Yes. First of the Clown. That was. That was a good guess.

آره. اول دلقک. بود. این حدس خوبی بود.

Here is the final one.

در اینجا آخرین مورد است.

We have one last nose to pick the nose of a heavy drinker, says V8's.

V8 می گوید: ما آخرین بینی برای برداشتن بینی یک مشروب خوار داریم.

Yes, to that, their nose is red and and horrible. Yes.

بله، بینی آنها قرمز و وحشتناک است. آره.

So the last one of them, we can.

بنابراین آخرین مورد از آنها، ما می توانیم.

We can have something to eat.

ما می توانیم چیزی برای خوردن داشته باشیم.

Can we We we are having these we're having some hot cross buns.

آیا می‌توانیم این‌ها را می‌خوریم، چند نان متقاطع داغ می‌خوریم.

Hot cross buns.

نان متقابل داغ.

One a penny to a penny.

یک پنی به یک پنی.

I wish they were of a penny, but they're not.

ای کاش آنها یک پنی بودند، اما نیستند.

They are quite a few pennies.

آنها کاملاً چند سکه هستند.

Here's the next one, Steve.

اینم بعدی، استیو.

This is the final one. Before we go

این آخرین مورد است. قبل از رفتن

Don't say anything.

چیزی نگو

The final.

آخرین.

No, it's a big nose.

نه، این یک بینی بزرگ است.

It looks a lot, but it looks like your nose a little bit.

خیلی به نظر می رسد، اما کمی شبیه بینی شما است.

Looks like an elderly version of me.

به نظر یک نسخه قدیمی از من است.

Yes, it looks like your nose.

بله، شبیه بینی شماست.

Is it somebody you know?

آیا کسی است که شما می شناسید؟

Is it royalty? It's got to be royalty.

آیا سلطنتی است؟ این باید سلطنتی باشد.

It's a proud no.

این یک نه افتخار است.

Yes, proud

بله،

It's a proud.

افتخار است.

So this is an actual person. Yes.

پس این یک شخص واقعی است. آره.

Instead of a cartoon character or a scary clown

به جای یک شخصیت کارتونی یا یک دلقک ترسناک

but who is it?

اما کیست؟

Oh, like Pop Off was a famous Soviet and German clown.

اوه، مثل پاپ آف یک دلقک معروف شوروی و آلمانی بود.

There are many famous clowns.

دلقک های معروف زیادی وجود دارد.

Yes, famous.

بله معروف

There was Beppo who remembers Beppo the Clown.

بپو بود که بپو دلقک را به یاد می آورد.

Let's see that and see German

بیایید آن را ببینیم و آلمانی را ببینیم

Who was that?

آن کی بود؟

Who's that famous?

اون معروف کیه؟

You know, when we watched

میدونی، وقتی دیدیم

I don't know his name, he was the clown in

اسمش رو نمی دونم، اون دلقک

that very famous clown.

اون دلقک معروف بود.

You knew his you know his name.

شما او را می دانستید، نام او را می دانید.

You knew him because we watched that Shirley Bassey

شما او را می‌شناختید چون ما شرلی باسی را با آن تماشا کردیم،

with although it was that German programme, wasn't it?

اگرچه این برنامه آلمانی بود، اینطور نیست؟

TV Wonderland.

سرزمین عجایب تلویزیون.

And there was a famous clown in that.

و یک دلقک معروف در آن وجود داشت.

Yes. I don't know his name. Remember his name? No,

آره. اسمش را نمی دانم نام او را به خاطر دارید؟ نه،

but there is a world famous, I think is German.

اما یک جهان معروف وجود دارد، فکر می کنم آلمانی است.

So who is this?

پس این کیست؟

Who is this person on the screen now that knows?

حالا این شخص روی صفحه کیست که می داند؟

Who is it?

کیه؟

Yes. Please tell me your name.

آره. لطفا نام خود را به من بگویید.

Yes, Prince Philip. Now, that's an interesting thing.

بله شاهزاده فیلیپ حالا این یک چیز جالب است.

Talking of Prince Philip, the queen of England this week

صحبت از شاهزاده فیلیپ، ملکه انگلیس این هفته

moved out of Buckingham Palace.

از کاخ باکینگهام نقل مکان کرد.

She's left there. She doesn't live there anymore.

او آنجا مانده است. او دیگر آنجا زندگی نمی کند.

Oh, don't worry. She's not sleeping on the streets.

اوه، نگران نباش. او در خیابان نمی خوابد.

But she does have lots and lots of other palaces as well.

اما او تعداد زیادی قصر دیگر نیز دارد.

So it's very nice but she's left.

بنابراین خیلی خوب است اما او مانده است.

Buckingham Palace is now empty.

کاخ باکینگهام اکنون خالی است.

She doesn't live there anymore. A

او دیگر آنجا زندگی نمی کند. یک

very strange age.

سن بسیار عجیب

It says it's Camilla.

می گوید این کامیلا است.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

Well, that that that is Camilla.

خوب، آن کامیلا است.

It might be.

شاید باشه.

It's very similar. I could be Camilla.

خیلی شبیه است. من میتونم کامیلا باشم

People are saying that thinking it's a royal knows we're getting Prince Charles, Prince Charles, Mr.

مردم می گویند که فکر می کنند این یک خانواده سلطنتی است، می داند که ما شاهزاده چارلز، شاهزاده چارلز، آقای

Stevens.

Mum said, yes, you think you should have put a smiley face by that

استیونز را دریافت می کنیم.

مامان گفت، بله، تو فکر می‌کنی باید با آن صورتک می‌زدی

just to let us know that you were joking.

تا بدانیم که شوخی می‌کردی.

Mr. Steves mother. Oh, I think I've just.

مادر آقای استیو. اوه، من فکر می کنم من فقط.

I think I've just cracked a rib. Ooh.

فکر کنم تازه یک دنده ترک خورده ام. اوه

Oh, Dad.

اوه بابا

That's funny. I've literally just cracked a rib.

جالبه. من به معنای واقعی کلمه فقط یک دنده ترک خورده ام.

That's the highlight of the live stream.

این نکته برجسته پخش زنده است.

Oh, goodness. Very good. Thank you very much. Thank you.

اوه خدایا خیلی خوب. بسیار از شما متشکرم. متشکرم.

Zika, I think you've just broken one of my ribs. Ooh,

زیکا فکر کنم یکی از دنده هایم را شکستی. اوه،

oh. Alessandra is going,

اوه الساندرا می رود

and we will be going soon.

و ما به زودی می رویم.

Charlie Chaplin, a well known comedian,

چارلی چاپلین، کمدین معروف،

who said that

که این را

at the bottom of the screen.

در پایین صفحه گفت.

I haven't got that.

من آن را دریافت نکرده ام.

Hello,

سلام،

Oh, yes. Yeah, yeah.

اوه، بله. آره آره.

Okay.

باشه.

Hitler, I I.

هیتلر، من من.

I don't think he's Hitler because there's no little.

فکر نمی‌کنم او هیتلر باشد، زیرا چیز کمی وجود ندارد.

There's no little brush under there.

هیچ برس کوچکی در زیر وجود ندارد.

You see his little distinctive

سبیل کوچک متمایز او را می بینید

moustache.

.

So it's not Charlie Chaplin and it's not Hitler.

پس چارلی چاپلین و هیتلر نیست.

I can't see that.

من نمی توانم آن را ببینم.

Even that

حتی این که

I think I think the

فکر می کنم فکر می

I don't know, it was that just.

کنم نمی دانم، فقط همین بود.

Simmons retracted it. Oh, I said, I just saw Hitler.

سیمونز آن را پس گرفت. اوه، گفتم، من تازه هیتلر را دیدم.

But now Hitler is disappeared. Right?

اما اکنون هیتلر ناپدید شده است. درست؟

Who is it?

کیه؟

Who is this person?

این شخص کیست؟

It is

Boris Johnson.

بوریس جانسون است.

Oh, somebody got that. Boris Johnson. Somebody got that?

اوه، کسی متوجه شد. بوریس جانسون کسی متوجه شد؟

Yeah, you brought that. Right.

آره تو آوردی درست.

So that's it is Boris Johnson V8's.

پس این همان بوریس جانسون V8 است.

He is well done.

کارش خوب است.

He he is the prime minister

او نخست

of this country.

وزیر این کشور است.

But there's something wrong with that photograph, Steve.

اما چیزی در آن عکس وجود دارد، استیو.

Something wrong?

I let me just change that.

چیزی اشتباه است؟

اجازه دادم فقط آن را تغییر دهم.

That's better.

این بهتر است.

Yes. No, that's more like Boris Johnson.

آره. نه، این بیشتر شبیه بوریس جانسون است.

Oh, I see. That's why you didn't want me to.

اوه می فهمم. واسه همین نخواستی

Yes. Just. Just like Pinocchio.

آره. فقط درست مثل پینوکیو.

Boris Johnson also can't stop telling lies.

بوریس جانسون نیز نمی تواند از دروغ گفتن خودداری کند.

And you see, what's happened.

و می بینید، چه اتفاقی افتاده است.

His nose has got very long because of it.

به خاطر این دماغش خیلی دراز شده است.

In fact, I don't think this is long enough.

در واقع، من فکر نمی کنم این به اندازه کافی طولانی باشد.

I think his nose should be much longer than this.

به نظر من دماغش باید خیلی بلندتر از این باشد.

After all lies all the lies that this guy has been telling

بالاخره همه دروغ هایی که این مرد به

the world leaders have been lying to us recently.

رهبران جهان می گوید اخیراً به ما دروغ گفته اند.

Okay, Steve, let's not go down that road.

باشه، استیو، بیایید این مسیر را طی نکنیم.

So Boris Johnson, he was the last mystery, knows

بنابراین بوریس جانسون، او آخرین راز بود،

cleetus.

Well done. Beat us

کلیتوس را می شناسد.

آفرین. ما را بزن

and that's it.

و بس.

That's that's that's. How did you enjoy it by oh,

همین همین است. چگونه از آن لذت بردید،

did you enjoy the competition?

آیا از رقابت لذت بردید؟

I'm going to put these in the toaster.

من اینها را در توستر می گذارم.

Let's hope they haven't gone stale

امیدواریم کهنه نشده باشند

because we purchased them yesterday.

چون دیروز آنها را خریدیم.

They feel a bit thin.

آنها کمی احساس لاغری می کنند.

They feel like they've gone a bit stale.

آنها احساس می کنند که کمی کهنه شده اند.

But we will liven them up in the toaster.

اما ما آنها را در توستر زنده می کنیم.

They don't stay on their phones. So that that's it.

آنها روی تلفن های خود نمی مانند. پس همین است.

That that was our our little contest today which was I guess the nose.

این مسابقه کوچک امروز ما بود که حدس می‌زنم دماغ بود.

And also we had our nose phrases, words and idioms.

و همچنین عبارات بینی، کلمات و اصطلاحات خود را داشتیم.

So we've we've run over but only by a nose. Yes.

بنابراین ما را زیر گرفته ایم اما فقط از روی بینی. آره.

Well, ten minute.

خب ده دقیقه

I'm not sure if 10 minutes is a nose that's almost that's almost an entire limb.

من مطمئن نیستم که 10 دقیقه یک بینی است که تقریباً یک اندام کامل باشد.

That's a whole leg I think. Lovely.

من فکر می کنم این یک پای کامل است. دوست داشتني.

Lovely to be here, Mr. Duncan.

خوشحالم که اینجا هستم، آقای دانکن.

And we'll hopefully see you next week.

و امیدوارم هفته آینده شما را ببینیم.

All being well, I get the feeling Steve can't wait to go.

حالم خوب است، احساس می کنم استیو نمی تواند برای رفتن صبر کند.

I'm hungry.

My stomach's been rumbling. I know. I've heard it.

من گرسنه ام

شکمم داره غر میزنه میدانم. من آن را شنیده ام.

I could hear Mr.

می توانستم صدای

Steve's tummy.

Well, I've had his porridge complaining at about 8:30.

شکم آقای استیو را بشنوم.

خوب، من فرنی او را در حدود ساعت 8:30 شکایت کرده ام.

That's all I've had all day. And a banana.

این تمام چیزی است که در طول روز داشتم. و یک موز

So it's time for me to go and fill my stomach with some lovely food.

پس وقت آن است که بروم و شکمم را با یک غذای خوشمزه پر کنم.

And I think that we're going for a walk, aren't we?

و من فکر می کنم که ما به پیاده روی می رویم، نه؟

I'm hoping to go for a walk because we had a lovely walk yesterday.

امیدوارم برم پیاده روی چون دیروز یه پیاده روی دوست داشتنی داشتیم.

I got ten and a half thousand steps yesterday.

من دیروز ده و نیم هزار قدم برداشتم.

So I want to do maybe about seven, six or 7000 today.

بنابراین می‌خواهم حدود هفت، شش یا 7000 را امروز انجام دهم.

And I'll be very happy.

و من بسیار خوشحال خواهم شد.

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

Thank you, Mr. Duncan. And have a lovely week, everyone.

ممنون آقای دانکن و هفته خوبی داشته باشید، همه.

Enjoy learning English if that's what you're doing,

اگر این کاری است که انجام می دهید از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید

and see what again next time. Yes.

و دفعه بعد دوباره ببینید چه کار می کنید. آره.

And I hope you have a nice week, Mr.

و امیدوارم هفته خوبی داشته باشید، آقای

Steve. You'll know about it.

استیو. شما در مورد آن می دانید.

I certainly will.

من قطعا.

And I promise the next time we meet in the kitchen,

و قول می دهم دفعه بعد که در آشپزخانه همدیگر را ملاقات کنیم،

I will say hello

به شما سلام

to you. Mum.

خواهم کرد. مامان

And that's as they say, is that

و همانطور که می گویند، این است

it's almost time to say goodbye.

که تقریباً زمان خداحافظی است.

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

We've been with you for well over

بیش از

2 hours, 2 hours and 10 minutes.

2 ساعت و 2 ساعت و 10 دقیقه با شما بوده ایم.

It's a long one a day. I hope you've enjoyed it.

این یک روز طولانی است. امیدوارم از آن لذت برده باشید.

And I hope this has been useful we've had no idioms today.

و امیدوارم این مفید بوده باشد که امروز هیچ اصطلاحی نداشتیم.

I will be back with you on Wednesday.

من چهارشنبه با شما برمی گردم.

Yes, I am with you on Wednesday. So don't worry.

بله، چهارشنبه با شما هستم. پس نگران نباشید.

You don't have to wait a whole week for me to reappear

لازم نیست یک هفته تمام صبر کنید تا من دوباره ظاهر

because I will be with you on Wednesday

شوم زیرا من چهارشنبه با شما خواهم بود

and then we will do it all every game.

و سپس همه این کارها را در هر بازی انجام خواهیم داد.

So all I have to do is

بنابراین تنها کاری که باید انجام دهم این است

say thank you very much for your company.

که از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

You can watch this again.

می توانید این را دوباره تماشا کنید.

If you want to watch all of this again, there will be captions available as well.

اگر می‌خواهید دوباره همه اینها را تماشا کنید، زیرنویس‌هایی نیز در دسترس خواهد بود.

See you on Wednesday Wednesday 2 p.m. UK.

چهارشنبه چهارشنبه ساعت 14 می بینمت. انگلستان.

Time is when I'm with you next and then we will do it again.

زمان بعدی زمانی است که من با شما هستم و سپس دوباره این کار را انجام خواهیم داد.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

This is Mr. Duncan. That's me, by the way,

این آقای دانکن است. اتفاقاً این من هستم

in the birthplace of the English language, which is England.

در زادگاه زبان انگلیسی که انگلستان است.

I'm about to go and have a hot cross bun with Mr.

من می خواهم بروم و با آقای استیو یک نان کراس داغ بخورم

Steve.

.

Enjoy the rest of your weekend and also have a good week.

از بقیه آخر هفته خود لذت ببرید و همچنین هفته خوبی داشته باشید.

Stay safe, stay happy.

ایمن بمان، شاد بمان.

And of course, you know what's coming next.

و البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do...

بله، شما ...

Ta ta for now.

تا تا در حال حاضر.