English Addict Ep 360 -🔴LIVE stream / Wednesday 23rd APRIL 2025 / Join the LIVE Chat & Learn English

Oh, look at that.

اوه، به آن نگاه کنید.

We have a rather nice day with the weather.

ما روز نسبتا خوبی با آب و هوا داریم.

We have a little bit of sunshine. Even though it has been raining all morning.

ما کمی آفتاب داریم. با اینکه تمام صبح باران می بارید.

We have had so much rain over the past 12 hours, you would not believe it.

در 12 ساعت گذشته آنقدر باران داشته ایم که باور نمی کنید.

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

Coming to you live from the birthplace of the English language.

از زادگاه زبان انگلیسی به شما می آید.

And guess what?

We have a very busy day today.

و حدس بزنید چی؟

امروز روز بسیار شلوغی داریم.

We have a lot of things to talk about.

ما چیزهای زیادی برای صحبت داریم.

Quite a few anniversaries taking place today.

امروز چند سالگرد برگزار می شود.

Of course I am coming to you live right now from you know where it is.

البته من همین الان میام پیش شما که میدونید کجاست.

I know where it is.

می دانم کجاست.

Come on, Mr. Duncan. Get on with it.

بیا آقای دانکن با آن ادامه دهید.

We are back together.

ما دوباره با هم هستیم.

And it's so nice to have you here where you belong.

و خیلی خوب است که شما اینجا جایی که به آن تعلق دارید دارید.

Hi, everybody.

سلام به همه

This is Mr. Duncan in England.

این آقای دانکن در انگلیس است.

How are you today?

امروز چطوری؟ حالت

Are you okay? I hope so.

خوبه؟ امیدوارم اینطور باشد.

Are you feeling happy? I hope you are feeling good today. We've had a lot of rain.

آیا احساس خوشبختی می کنید؟ امیدوارم امروز حالتون خوب باشه ما باران زیادی داشته ایم.

Even though it is rather miles outside.

حتی اگر کیلومترها بیرون است.

We have 13 Celsius.

ما 13 درجه سانتیگراد داریم. هنوز به

It doesn't quite feel as

نظر نمی رسد

if summer has arrived just yet, but I have a feeling that it is on its way.

که تابستان از راه رسیده است، اما احساس می کنم که در راه است.

So I am Duncan.

پس من دانکن هستم.

I talk about English.

من در مورد انگلیسی صحبت می کنم.

I am an English addict.

من یک معتاد انگلیسی هستم.

As it says here on my rather stained

همانطور که اینجا روی تی شرت نسبتاً لکه دار من می گوید

T-shirt, I discovered

، اخیراً متوجه شدم

recently that you cannot get toothpaste out of a dark shirt.

که از یک پیراهن تیره نمی توان خمیر دندان را بیرون آورد.

So I've washed this shirt and a few days ago I did get some toothpaste on my shirt.

بنابراین من این پیراهن را شستم و چند روز پیش مقداری خمیر دندان روی پیراهنم گذاشتم.

But even after washing the toothpaste is still there.

اما حتی پس از شستن خمیر دندان هنوز وجود دارد.

If this is what it does to your shirt, imagine what it does to your teeth and in your mouth.

اگر این کاری است که با پیراهن شما می کند، تصور کنید با دندان ها و دهان شما چه می کند.

That is probably why your teeth are always so shiny after you brush them.

احتمالاً به همین دلیل است که پس از مسواک زدن دندان های شما همیشه بسیار براق هستند.

Here we go then. It is lovely to have you here.

پس ما اینجا می رویم. خیلی دوست داشتنی است که شما اینجا هستید.

We are with you on the 23rd of April.

23 فروردین با شما هستیم.

This month has gone by very quickly.

این ماه خیلی زود گذشت.

Also, can I just say today is a significant day for many, many reasons.

همچنین، می توانم فقط بگویم امروز به دلایل بسیار زیادی روز مهمی است.

First of all, I will mention one of the big stories that everyone is talking about here and I have a feeling in many other countries as well.

اول از همه به یکی از داستان های بزرگی اشاره می کنم که اینجا همه درباره آن صحبت می کنند و من در بسیاری از کشورهای دیگر هم احساسی دارم.

Today it is Saint George's Day.

امروز روز سنت جورج است.

Saint George's Day is celebrated on this date every year, even though this year things are slightly different because

روز سنت جورج هر سال در این تاریخ جشن گرفته می شود، اگرچه امسال همه چیز کمی متفاوت است زیرا

Saint George's Day traditionally is a religious festival.

روز سنت جورج به طور سنتی یک جشن مذهبی است.

A lot of people celebrate this around the world, including here in England, because Saint George

بسیاری از مردم در سراسر جهان، از جمله اینجا در انگلستان، این جشن را جشن می گیرند، زیرا سنت جورج

was made the saint of England, but

قدیس انگلستان ساخته شد، اما

many other people also around the world celebrate this particular date as well.

بسیاری از مردم دیگر نیز در سراسر جهان این تاریخ خاص را جشن می گیرند.

This year, slightly different now because Saint George's Day comes in the same week as Easter.

امسال، اکنون کمی متفاوت است زیرا روز سنت جورج در همان هفته عید پاک است.

Apparently they are moving the official date a little bit further away, so I think this has actually been

ظاهراً آنها تاریخ رسمی را کمی دورتر می کنند، بنابراین فکر می کنم این در واقع

announced by the Church of England in this country.

توسط کلیسای انگلستان در این کشور اعلام شده است.

So we are actually officially celebrating Saint George's Day on the 28th

بنابراین ما در واقع روز سنت جورج را در 28

instead of the 23rd, and it is all connected to the fact that it comes so close to Easter.

به جای 23 جشن می گیریم، و همه اینها به این واقعیت مرتبط است که به عید پاک نزدیک است.

So if you are celebrating somehow

بنابراین اگر به نوعی

Saint George's Day, can I just say Happy Saint

روز سنت جورج را جشن می گیرید، می توانم فقط

George's Day to you wherever you are watching in the world, if you are celebrating it.

روز سنت جورج را به شما تبریک بگویم در هر کجای جهان که تماشا می کنید، اگر آن را جشن می گیرید.

A lot of people here, normally people will put up flags.

بسیاری از مردم اینجا، معمولاً مردم پرچم می‌گذارند.

Quite often they will erase the England flag, which of course is different from what we often call the Union Flag.

اغلب آنها پرچم انگلستان را پاک می کنند، که البته با آنچه ما اغلب پرچم اتحادیه می نامیم متفاوت است.

The Union Flag is the one that you recognise that is red, white and blue.

پرچم اتحادیه پرچمی است که شما تشخیص می دهید قرمز، سفید و آبی است.

The England flag is a white background with a red cross on the front,

پرچم انگلستان پس زمینه ای سفید با یک صلیب قرمز در جلو است،

so they are very different from each other.

بنابراین آنها بسیار متفاوت از یکدیگر هستند.

So Saint George's Day is often celebrated in England with lots of flag waving.

بنابراین روز سنت جورج اغلب در انگلستان با تعداد زیادی پرچم به اهتزاز در می آید.

And I do remember growing up there would be all sorts of celebrations taking place on Saint George's Day,

و من یادم می‌آید که بزرگ‌تر شدم، همه نوع جشن‌ها در روز سنت جورج برگزار می‌شد،

although nowadays it doesn't happen as much.

اگرچه امروزه این اتفاق چندان هم نمی‌افتد.

Some people are not very pleased about that because they see it as a type of traditional event.

برخی از مردم چندان از آن راضی نیستند زیرا آن را نوعی رویداد سنتی می دانند.

Although over the years many people.

اگر چه در طول سال ها بسیاری از مردم. به

I suppose it is a combination of two things. One.

نظر من ترکیبی از دو چیز است. یکی

Of course, the demographics in this country have changed over the years, so you have a different population.

البته، جمعیت شناسی در این کشور در طول سال ها تغییر کرده است، بنابراین شما جمعیت متفاوتی دارید.

I suppose you would describe it as multicultural, multi-faith in this country.

فکر می کنم شما آن را به عنوان چند فرهنگی و چند دینی در این کشور توصیف کنید.

So that might be, that might be one of the reasons why fewer people are observing Saint George's Day.

بنابراین ممکن است این یکی از دلایلی باشد که افراد کمتری روز سنت جورج را جشن می گیرند.

Of course, there might be many other reasons as well.

البته ممکن است دلایل بسیار دیگری نیز وجود داشته باشد.

People perhaps have just lost interest in that particular thing.

مردم شاید به تازگی علاقه خود را به آن چیز خاص از دست داده اند.

Traditions

سنت هایی که

they do eventually fade away.

انجام می دهند در نهایت از بین می روند.

Whatever those traditions are, you often find over time they will slowly fade away and disappear.

این سنت‌ها هر چه که باشند، اغلب در می‌یابید که به مرور زمان از بین می‌روند و ناپدید می‌شوند.

And of course, we often see this particular celebration as a little bit controversial as well.

و البته، ما اغلب این جشن خاص را نیز کمی بحث برانگیز می بینیم.

Some people become very patriotic during the period of Saint George's Day.

برخی از مردم در طول روز سنت جورج بسیار میهن پرست می شوند.

They become very excited for very reason.

آنها به دلایلی بسیار هیجان زده می شوند.

Various reasons that I'm not going to go into at the moment.

دلایل مختلفی که در حال حاضر قصد ندارم به آنها بپردازم.

So that is one of the celebrations taking place today.

بنابراین این یکی از جشن هایی است که امروز برگزار می شود. ما

We also have a couple of birthdays as well.

هم چند روز تولد داریم.

Today, big birthdays.

امروز تولدهای بزرگ

If I said to you, one of the birthdays taking place today

اگر به شما گفتم یکی از تولدهایی که امروز برگزار می شود

concerns me.

مربوط به من است.

Maybe that will give you some sort of clue.

شاید این یک سرنخ به شما بدهد.

All of that coming up a little bit later on.

همه اینها کمی بعد به وجود می آیند.

Also, we are talking about quantity, the amount of something.

همچنین، ما در مورد کمیت، مقدار چیزی صحبت می کنیم.

Quite often when you have something or you ask for something, you will ask for a certain quantity.

اغلب اوقات وقتی چیزی دارید یا چیزی را درخواست می کنید، مقدار مشخصی را درخواست می کنید.

So there are many ways of using the word quantity and we will be looking at that today as well.

بنابراین راه های زیادی برای استفاده از کلمه کمیت وجود دارد و امروز نیز به بررسی آن خواهیم پرداخت.

Also, of course we have the live chat.

همچنین، البته ما چت زنده را داریم.

It would not be English addict without you on the live chat, so I will say hello to the live chat.

بدون شما در چت زنده معتاد انگلیسی نمی شود، بنابراین من به چت زنده سلام می کنم.

It is nice to have you here today.

خوشحالم که امروز اینجا هستید.

Who was first?

اول کی بود؟

Oh very interesting.

اوه خیلی جالبه

We have in first place Beatriz.

ما در رتبه اول Beatriz هستیم.

Congratulations Beatriz.

تبریک بئاتریز.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

In second place.

در مقام دوم.

Not quite fast enough today, but

امروز به اندازه کافی سریع نیستید، اما

you are in second place.

شما در جایگاه دوم هستید.

Vytas also we have. Yes, he is here.

ویتاس هم داریم. بله، او اینجاست.

The one.

یکی.

The only. Luis Mendez is here today.

تنها. لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Luis.

سلام، لوئیس.

Nice to see you as well.

از دیدن شما هم خوشحالم

A little bit of drama taking place this morning at the back of the house.

کمی درام که امروز صبح در پشت خانه اتفاق می افتد.

As you may know, we have recently had a lovely, friendly pheasant

همانطور که می دانید، اخیراً یک قرقاول دوست داشتنی و دوست داشتنی

come into the garden and quite often it will come into the garden.

وارد باغ شده ایم و اغلب به باغ می آید.

And recently it has also brought

و اخیراً

its girlfriend as well into the garden.

دوست دختر خود را نیز به باغ آورده است.

However, this morning our lovely male pheasant had a fight.

با این حال، امروز صبح قرقاول نر دوست داشتنی ما دعوا کرد.

He got involved in a fight with another male pheasant.

او با یک قرقاول نر دیگر درگیر شد.

And if you've ever seen pheasants fighting,

و اگر تا به حال دعوای قرقاول ها را دیده باشید،

it is quite horrific to watch.

تماشای آن بسیار وحشتناک است.

So that's what happened this morning.

پس امروز صبح همین اتفاق افتاد.

And just a few moments ago, as I was starting my live stream, the Pheasant, oh lovely pheasant came into the garden.

و همین چند لحظه پیش که داشتم پخش زنده ام را شروع می کردم، قرقاول، ای قرقاول دوست داشتنی وارد باغ شد.

Unfortunately it is injured.

متأسفانه مجروح است.

Unfortunately it has been injured during the fight it was having difficulty walking around.

متأسفانه در جریان درگیری مجروح شده و در راه رفتن با مشکل مواجه شده است.

Unfortunately, but I did give it some lovely seeds.

متأسفانه، اما من به آن دانه های دوست داشتنی دادم.

So at the moment it is standing by the door at the back of the house

بنابراین در حال حاضر پشت درب خانه ایستاده است

and it is not in very good condition at the moment.

و در حال حاضر وضعیت چندان خوبی ندارد.

It has been injured. You know what it's like in nature.

مجروح شده است. شما می دانید که در طبیعت چگونه است.

All animals have this particular thing whenever they meet with a rival

همه حیوانات هر زمان که با یک

rival, your opponent, a person who is against you.

رقیب رقیب، حریف شما، شخصی که مخالف شما است، روبرو می شوند، این ویژگی خاص را دارند.

We often describe them as your rival.

ما اغلب آنها را به عنوان رقیب شما توصیف می کنیم.

So of course, during the mating season with many animals, the males will become

بنابراین، در طول فصل جفت گیری با بسیاری از حیوانات، نرها

quite protective of the area in which they are living.

کاملاً از منطقه ای که در آن زندگی می کنند محافظت می کنند.

And of course, if they have a mate.

و البته اگر جفت داشته باشند.

And let's not forget male pheasants

و فراموش نکنیم قرقاول های نر

have more than one mate.

بیش از یک جفت دارند.

They sometimes have 3 or 4 females with them at the same time.

آنها گاهی 3 یا 4 ماده را همزمان با خود دارند.

So you can probably imagine male pheasants will be very protective of their mates I think so.

بنابراین احتمالاً می‌توانید تصور کنید که قرقاول‌های نر از جفت‌های خود بسیار محافظت می‌کنند.

So sadly our little pheasant is not feeling very well, unfortunately.

بنابراین متأسفانه قرقاول کوچک ما حال چندان خوبی ندارد.

And of course the same thing happens to humans as well with human beings.

و البته همین اتفاق برای انسان ها نیز در مورد انسان ها می افتد.

Male humans can also be very protective of their of their partner,

انسان‌های نر نیز می‌توانند از شریک زندگی خود،

their girlfriend or their wife, so they will be protective.

دوست دختر یا همسر خود بسیار محافظت کنند، بنابراین محافظت خواهند کرد.

If they think that another man is looking at their girlfriend, they might become a little bit annoyed.

اگر فکر کنند مرد دیگری به دوست دخترشان نگاه می کند، ممکن است کمی آزرده شوند.

Let's just say it does happen.

بیایید بگوییم که این اتفاق می افتد.

Also, I suppose I should mention the sad news on Monday with the Pope passing away

همچنین، گمان می‌کنم باید به خبر غم انگیز روز دوشنبه با فوت پاپ اشاره کنم

and I would imagine it would be big news and also sad news in Argentina, because of course, Pope Francis came from Argentina.

و تصور می‌کنم که این یک خبر بزرگ و همچنین یک خبر ناراحت کننده در آرژانتین باشد، زیرا البته پاپ فرانسیس از آرژانتین آمده است. به

I remember at the time when he became pope, it was a huge story,

یاد دارم در زمانی که او پاپ شد، داستان بسیار بزرگی بود که

breaking with many traditions.

بسیاری از سنت ها را شکست.

If you break with tradition, it means you do something different.

اگر سنت شکنی کنید، به این معنی است که کار متفاوتی انجام می دهید.

You take a different route, you go a different way.

شما مسیر دیگری را انتخاب می کنید، راه دیگری را می روید.

You think outside the box.

شما خارج از چارچوب فکر می کنید.

You do something that is unconventional.

شما کاری انجام می دهید که غیر متعارف است.

Oh, I like that word.

اوه من این کلمه را دوست دارم

So if you do something that is breaking with tradition, it means you are doing something slightly different.

بنابراین اگر کاری انجام می دهید که سنت شکنی است، به این معنی است که شما کاری کمی متفاوت انجام می دهید.

So some very sad news.

بنابراین یک خبر بسیار ناراحت کننده

A lot of people around the world feeling rather unhappy about that news.

بسیاری از مردم در سراسر جهان نسبت به این خبر نسبتاً ناراضی هستند.

And of course now the search

و البته اکنون جستجو

goes on for the next pope.

برای پاپ بعدی ادامه دارد.

Who will it be? Now? I would, I imagine maybe

چه کسی خواهد بود؟ حالا؟ من فکر می‌کنم شاید

there should be some sort of, I don't know, maybe a talent show or maybe something

باید نوعی، نمی‌دانم، شاید یک نمایش استعداد یا شاید چیزی وجود داشته باشد

where people could directly choose the next pope.

که مردم بتوانند مستقیماً پاپ بعدی را انتخاب کنند.

I'm not being offensive, by the way, so maybe you could find a new way of choosing

اتفاقاً من توهین آمیز نیستم، بنابراین شاید بتوانید راه جدیدی برای انتخاب

the next leader of the Catholic Church so it could happen

رهبر بعدی کلیسای کاتولیک پیدا کنید تا به

moving up to date, you see, because a lot of people now like to get involved with all of these things, voting for everything

روز شود، می بینید، زیرا بسیاری از مردم اکنون دوست دارند با همه این چیزها درگیر شوند و به همه چیز رای دهند،

nowadays, not only your president, not only your leaders, not only your prime ministers, but also other things as well.

نه تنها رئیس جمهور شما، نه تنها رهبران شما، نه تنها نخست وزیران، بلکه به چیزهای دیگر نیز.

So it could happen. It might happen.

بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد. ممکن است اتفاق بیفتد.

I have a feeling it won't happen.

من احساس می کنم این اتفاق نمی افتد.

But again, if you break with tradition, you try something different.

اما دوباره، اگر سنت شکنی کنید، چیز دیگری را امتحان می کنید.

You go in a different direction.

شما به سمت دیگری می روید.

Can I say hello to Alessandra? Hello, Alessandra.

آیا می توانم به الساندرا سلام کنم؟ سلام الساندرا

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Fatma is here. Fatma.

فاطما اینجاست فاطما.

I'll see you tomorrow or so.

فردا یا همین الان میبینمت

Rio, I hope I pronounced your name right.

ریو، امیدوارم نام شما را درست تلفظ کرده باشم.

I eventually got it right. Hello, Fatima.

بالاخره درستش کردم سلام فاطمه جان

Is it your first time? Welcome.

آیا اولین بار است؟ خوش آمدید.

And I hope you enjoy the world of English with me. Mr. Duncan.

و امیدوارم با من از دنیای انگلیسی لذت ببرید. آقای دانکن

Hello, Kevin.

سلام کوین

Kevin is here as well. Palmira is here as well.

کوین هم اینجاست. پالمیرا هم اینجاست.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

Giovanni Rossetti is here.

جووانی روستی اینجاست.

Hello, Giovanni.

سلام، جووانی.

I hope you are feeling better today.

امیدوارم امروز حالتون بهتر باشه

Because I know you've had 1 or 2 problems.

چون میدونم 1 یا 2 تا مشکل داشتی.

So I hope you are feeling good to day.

پس امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

Hello to the dear English survivors.

سلام به بازماندگان عزیز انگلیسی. حالت

Are you okay? I hope so.

خوبه؟ امیدوارم اینطور باشد.

I'm not sure what you mean by that.

من مطمئن نیستم که منظور شما از آن چیست.

The English survivors. Well,

بازماندگان انگلیسی خب،

that sounds very dramatic, by the way,

خیلی دراماتیک به نظر می رسد، اتفاقاً

Freeman is here. Hello, Freeman.

فریمن اینجاست. سلام فریمن

Are you.

آیا شما.

Are you a free man?

آیا شما یک مرد آزاد هستید؟

Sometimes we have special awards given to a person who has served their local community

گاهی اوقات ما جوایز ویژه ای داریم که به فردی که به جامعه محلی خود خدمت

in a very useful or beneficial way, and we will make them

بسیار مفید یا سودمندی کرده است داده می شود و او را

the freeman of the city.

آزادگان شهر می کنیم.

Or, of course, free woman or free person.

یا البته زن آزاد یا آزاده.

So it is a kind of local award

بنابراین این یک نوع جایزه محلی است

that is often given to someone who has served their local community well.

که اغلب به کسی داده می شود که به خوبی به جامعه محلی خود خدمت کرده است .

Can I say hello to Ung Trum?

آیا می توانم به اونگ ترام سلام کنم؟

Hello, I hope to have.

سلام امیدوارم داشته باشم

I hope you all have a good time in this class.

امیدوارم در این کلاس لحظات خوبی را سپری کنید.

Well, I always like to think that we all have a good time here in the class.

خوب، من همیشه دوست دارم فکر کنم که همه ما اینجا در کلاس اوقات خوبی را سپری می کنیم.

I hope so, who else is here today?

امیدوارم اینطور باشد، چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

How mu teen hello.

چقدر نوجوان سلام.

How much teen who is watching at the moment?

چه تعداد از نوجوانانی که در حال حاضر تماشا می کنند؟

I don't know where you are, but you can tell me if you want.

نمیدونم کجایی ولی اگه خواستی میتونی بهم بگی

I'm always interested to find out where you are.

من همیشه علاقه مندم که بدانم شما کجا هستید. ما

We also have Claudia.

کلودیا را هم داریم.

Claudia is here today.

کلودیا امروز اینجاست.

It's very nice to have you back with me once more. Who else is here?

خیلی خوبه که یه بار دیگه با من برگشتی کی دیگه اینجاست؟

That's it.

I think that is it. That is it for now.

همین است.

فکر می کنم همین است. فعلا همین است.

If you want to say hello, please say hello and I will try to say hello in return to you.

اگر می خواهید سلام کنید، لطفاً سلام کنید و من سعی می کنم در عوض به شما سلام کنم.

We have a very special birthday taking place today.

ما امروز یک تولد بسیار خاص داریم.

A very important one.

یکی خیلی مهم

And you might say that this particular birthday also concerns me.

و ممکن است بگویید که این تولد خاص به من نیز مربوط می شود.

In fact, it has something to do with what you are watching at the moment.

در واقع، این چیزی است که شما در حال تماشای آن هستید.

I will put something on the screen and I will see if you can guess.

من چیزی را روی صفحه می گذارم و می بینم که آیا می توانید حدس بزنید.

So there it is, a very average looking picture.

بنابراین، یک تصویر بسیار متوسط ​​به نظر می رسد.

Nothing special there.

هیچ چیز خاصی اونجا نیست به

It looks like a young man taking a trip somewhere.

نظر می رسد مرد جوانی در حال سفر به جایی است.

He's visiting a special place. It looks a little bit like a zoo.

او در حال بازدید از یک مکان خاص است. کمی شبیه باغ وحش است.

So we have a young guy visiting the zoo, and this is something that is very important.

بنابراین ما یک پسر جوان داریم که از باغ وحش بازدید می کند، و این چیزی است که بسیار مهم است.

You might describe this as a milestone

شما ممکن است این را نقطه عطف

of internet

technology, and the way in which human beings interact with each other.

فناوری اینترنت و نحوه تعامل انسان ها با یکدیگر توصیف کنید.

I wonder if anyone can guess.

نمی دانم آیا کسی می تواند حدس بزند.

So this particular thing you can see on the screen at the moment is actually a screenshot of a very famous video,

بنابراین این چیز خاصی که در حال حاضر می توانید روی صفحه مشاهده کنید در واقع اسکرین شات یک ویدیوی بسیار معروف است

and it is a video that was uploaded on this very day

و این ویدیویی است که 20 سال پیش در چنین روزی آپلود شده است

20 years ago.

.

I won't keep you guessing for too long.

من شما را برای مدت طولانی حدس نمی زنم.

20 years ago today, the first ever YouTube video was uploaded.

20 سال پیش در چنین روزی، اولین ویدیوی یوتیوب آپلود شد.

20 years.

20 سال.

So happy birthday to YouTube!

پس تولد یوتیوب مبارک!

YouTube is celebrating its 20th birthday.

یوتیوب بیستمین سالگرد تولد خود را جشن می گیرد.

It was on this day, way back in 2005, when YouTube first started showing

در چنین روزی بود، در سال 2005، زمانی که یوتیوب برای اولین بار شروع به نمایش

and allowing people to upload videos and of course, just a few months later,

و اجازه آپلود فیلم به مردم و البته فقط چند ماه بعد،

a certain English teacher.

یک معلم انگلیسی خاص کرد.

In fact, the very first English teacher

در واقع اولین معلم انگلیسی

on YouTube.

در یوتیوب.

That's me, by the way.

اتفاقا اون منم

So this is not my celebration.

پس این جشن من نیست.

My big celebration comes a little bit later on when I have my 20th anniversary, which of course is next year.

جشن بزرگ من کمی دیرتر و در بیستمین سالگرد من برگزار می شود که البته سال آینده است.

So my anniversary on YouTube is next year, but I will be celebrating my 20th anniversary next year.

بنابراین سال آینده من در یوتیوب است، اما سال آینده بیستمین سالگردم را جشن خواهم گرفت.

I know what you're thinking.

میدونم به چی فکر میکنی

That is impossible.

که غیر ممکن است.

Mr. Duncan, how could you have been here on YouTube for almost 20 years?

آقای دانکن، چطور می‌توانستید حدود 20 سال اینجا در یوتیوب باشید؟

But it's true.

اما این حقیقت دارد.

So happy birthday to YouTube.

پس تولدت مبارک یوتیوب.

Happy birthday to YouTube. Happy birthday to YouTube.

تولدت مبارک یوتیوب تولدت مبارک یوتیوب

And this also the first ever video that was published on YouTube.

و این اولین ویدیویی است که در یوتیوب منتشر شده است.

Our day at the zoo.

روز ما در باغ وحش

Was uploaded on this date

در این تاریخ

in 2005.

در سال 2005 آپلود شد.

Can you believe it?

باورتان می شود؟

20 years ago and I was here on YouTube from the very beginning.

20 سال پیش و من از همان ابتدا در یوتیوب بودم.

Well, not quite the very beginning, but very close to the beginning.

خوب، نه در همان ابتدا، اما بسیار نزدیک به آغاز.

And all I can say is that

و تنها چیزی که می توانم بگویم این است که

YouTube is a very different website

یوتیوب یک وب سایت بسیار متفاوت

to what it was way back in 2006, when I first joined.

با آنچه در سال 2006 بود، زمانی که من برای اولین بار به آن پیوستم، متفاوت است.

And the rest, as they say, is history, because 19 years later, I'm still here doing this,

و بقیه، همانطور که می گویند، تاریخ است، زیرا 19 سال بعد، من هنوز اینجا هستم و این کار را انجام می دهم

and I will be celebrating my 19th anniversary on YouTube, on

و نوزدهمین سالگرد خود را در YouTube جشن خواهم گرفت، در

October the 31st, October the 31st.

31 اکتبر، 31 اکتبر.

This year, my 19th anniversary.

امسال نوزدهمین سالگرد من است.

Very nice to see everyone here.

خیلی خوشحالم که همه را اینجا می بینم.

We are going to talk about quite a few things today.

امروز قرار است در مورد چند مورد صحبت کنیم.

It is also another celebration today, yet another birthday

همچنین امروز جشن دیگری است، تولدی دیگر

that I will mention in a few moments from now.

که تا چند لحظه دیگر به آن اشاره خواهم کرد. می

You know I love words and I love phrases so much.

دانید که من کلمات را دوست دارم و عبارات را بسیار دوست دارم.

Here is an interesting phrase that I've heard used quite a lot recently.

در اینجا یک عبارت جالب است که اخیراً شنیده ام که بسیار استفاده می شود.

Here it is.

اینجاست.

Today's interesting phrase is heavy handed to do something heavy handed.

عبارت جالب امروزی برای انجام کاری سنگین دست است.

What does it mean, Mr. Duncan?

یعنی چه آقای دانکن؟

What does it mean to be heavy handed?

سنگین دست بودن یعنی چه؟

The meaning of this phrase is to be over aggressive and over aggressive manner or method of doing something.

معنای این عبارت، پرخاشگری و بیش از حد پرخاشگری بودن شیوه یا روش انجام کاری است.

So when we talk about heavy handed, we are talking about a person who is doing something in a very aggressive way.

بنابراین وقتی از دست سنگین صحبت می کنیم، در مورد شخصی صحبت می کنیم که کاری را به روشی بسیار تهاجمی انجام می دهد.

Maybe they are being too forceful.

شاید خیلی زور میزنن

You are doing something with too much force.

شما با قدرت زیاد کاری را انجام می دهید.

You are being heavy handed.

داری سنگین میشی

For example. Here we go. We have a little sentence here.

به عنوان مثال. در اینجا ما می رویم. ما در اینجا یک جمله کوچک داریم.

The police used heavy handed procedures during the raid.

پلیس در طول این حمله از روش‌های سنگین استفاده کرد.

To be heavy handed means you are using a lot of force.

سنگین بودن به این معنی است که شما از نیروی زیادی استفاده می کنید.

You are being aggressive.

شما پرخاشگر هستید.

One person I know very well who is a little bit heavy handed is Mr.

یکی از افرادی را که من به خوبی می شناسم و کمی دست و دلباز است، آقای

Steve.

استیو است.

I don't know what it is about Steve, but whenever he does something with his hands, he picks something up or he tries to move something.

من نمی دانم در مورد استیو چیست، اما هر وقت کاری با دستانش انجام می دهد، چیزی را برمی دارد یا سعی می کند چیزی را جابجا کند.

He is very heavy handed.

دستش خیلی سنگینه

I remember

once.

یه بار یادمه

We had a grasshopper in the house.

ما یک ملخ در خانه داشتیم.

I found it in the bedroom and it was hopping around.

آن را در اتاق خواب پیدا کردم و در حال پریدن بود.

So Mr.

Steve decided to take the grasshopper and put it outside.

بنابراین آقای

استیو تصمیم گرفت ملخ را بگیرد و بیرون بگذارد.

The only problem is that Mr.

تنها مشکل این است که آقای

Steve quite often is heavy handed with things.

استیو اغلب با چیزهایی سختگیر است.

Let's just say by the time the grasshopper was outside,

بیایید بگوییم تا زمانی که ملخ بیرون بود،

it had at least three of its legs missing.

حداقل سه تا از پاهایش گم شده بود.

And that's Mr. Steve.

و این آقای استیو است.

That's what he does. He's very heavy handed when he's doing things.

این کاری است که او انجام می دهد. او هنگام انجام کارها بسیار سنگین است.

So by the time the poor grasshopper was outside, it was hopping around in circles.

بنابراین تا زمانی که ملخ بیچاره بیرون بود، به صورت دایره‌ای می‌پرید.

He couldn't actually go anywhere.

او در واقع نمی توانست جایی برود.

Thanks to Mr.

با تشکر از آقای

Steve and his big giant hands.

استیو و دستان غول پیکرش.

There's another interesting phrase coming next week.

هفته آینده یک جمله جالب دیگر وجود دارد.

We might even have some on Sunday as well.

حتی ممکن است روز یکشنبه نیز مقداری داشته باشیم.

For those who want to know who Mr. Steve is and what he does, we will have Mr.

برای کسانی که می خواهند بدانند آقای استیو کیست و چه می کند،

Steve on the live chat next Sunday.

یکشنبه آینده آقای استیو را در چت زنده خواهیم داشت.

We'll take a quick break and then we will be back with some more English

کمی استراحت می کنیم و سپس با چند کلمه انگلیسی دیگر،

words, English sentences, English phrases, lots and lots of English things.

جملات انگلیسی، عبارات انگلیسی، بسیاری از چیزهای انگلیسی باز می گردیم.

Because this is English addict.

چون این معتاد انگلیسی است. من

I’m a big boy now.

الان پسر بزرگی هستم

This is English addict.

این معتاد انگلیسی است.

Hello,

سلام به

everyone. And.

همه و.

Oh! I'm.

اوه! من هستم.

Can I just point out that Mr.

آیا می توانم فقط به این نکته اشاره کنم که آقای

Steve did not pull the legs of the grasshopper on purpose?

استیو از عمد پاهای ملخ را نکشیده است؟

He didn't mean to do it. It's just that when he does things, he.

او قصد انجام این کار را نداشت. فقط وقتی کارهایی را انجام می دهد، او.

He doesn't do it gently. He's. He's very heavy handed.

او این کار را به آرامی انجام نمی دهد. او دستش خیلی سنگینه

He uses his hands in the same way.

او از دستان خود به همین ترتیب استفاده می کند.

Whatever it is he is doing.

هر کاری که هست انجام می دهد.

There is no answer to that.

هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد.

And please, please don't give me any answers either.

و خواهش می کنم، لطفا به من هم هیچ جوابی ندهید.

Will we have another birthday today? It's a lot of things taking place.

آیا امروز تولد دیگری خواهیم داشت؟ اتفاقات زیادی در حال وقوع است.

Not only is it the anniversary of Saint George falling off his horse, it is also the anniversary of YouTube

نه تنها سالگرد سقوط سنت جورج از اسبش است، بلکه سالگرد

having its first ever video posted onto the site.

انتشار اولین ویدیوی یوتیوب در این سایت است.

Today it is also the birthday of the Bard himself.

امروز همچنین تولد خود بارد است.

Of course, the one the only William Shakespeare.

البته، تنها ویلیام شکسپیر.

William Shakespeare,

ویلیام شکسپیر،

born in 1564, which makes him 461 years old today.

متولد 1564، که او را امروز 461 ساله می کند.

He looks very good, doesn't he, for his age, I have to say. William.

او خیلی خوب به نظر می رسد، نه، با توجه به سنش باید بگویم. ویلیام

Will, can I call you? Will?

ویل، می توانم با شما تماس بگیرم؟ اراده؟

Can I call you Bill?

می توانم با شما بیل تماس بگیرم؟

Can I call you Willy?

آیا می توانم شما را ویلی صدا کنم؟

You are looking wonderful today and I notice you have your your cup of tea as well.

شما امروز فوق العاده به نظر می رسید و متوجه شدم که فنجان چای خود را نیز می نوشید.

And your lovely scone.

و اسکون دوست داشتنی شما

Oh, very nice, very elegant.

اوه، بسیار زیبا، بسیار شیک.

And you are sitting down to write your latest masterpiece.

و شما نشسته اید تا آخرین شاهکار خود را بنویسید.

I wonder what you will come up with.

من تعجب می کنم که شما با چه چیزی روبرو خواهید شد.

Of course, a lot of people know William Shakespeare for many reasons.

البته بسیاری از مردم ویلیام شکسپیر را به دلایل زیادی می شناسند.

By the way, can I just point out there is a lot of doubt over when

به هر حال، می‌توانم به این نکته اشاره کنم که شک و تردیدهای زیادی در مورد زمان

William Shakespeare was actually born.

تولد ویلیام شکسپیر وجود دارد.

The actual date.

تاریخ واقعی

So most people say that it is the 23rd of April, which just happens to be the same date he died.

بنابراین بیشتر مردم می گویند که 23 آوریل است که اتفاقاً همان تاریخ فوت اوست.

So I think that's the reason why if you if you're not sure,

بنابراین فکر می کنم به همین دلیل است که اگر مطمئن نیستید،

just celebrate his birthday on the same date that he supposedly died as well.

فقط تولد او را در همان تاریخی جشن بگیرید که ظاهراً او نیز درگذشت.

So he would be 461 years old today.

بنابراین او امروز 461 ساله خواهد شد.

And, I have to say, I am rather comforted by the fact that he also suffers from male pattern baldness.

و، باید بگویم، من با این واقعیت که او نیز از طاسی الگوی مردانه رنج می برد، آرامم.

It does show.

نشان می دهد.

It goes to show that even if you are losing your hair, you can still do a lot of things with your life.

این نشان می دهد که حتی اگر موهای خود را از دست بدهید، باز هم می توانید کارهای زیادی را با زندگی خود انجام دهید. از

Thank you, William Shakespeare, for giving me lots

شما سپاسگزارم، ویلیام شکسپیر، که

of encouragement

with your writing and also your male pattern baldness as well.

با نوشته هایتان و همچنین طاسی الگوی مردانه خود مرا تشویق کردید.

Of course, William Shakespeare is often mentioned when we talk about the English language.

البته وقتی در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنیم، اغلب از ویلیام شکسپیر یاد می شود.

I suppose he was in many ways responsive for the the changes that took place and also the popularity of the English language,

فکر می‌کنم او از بسیاری جهات پاسخگوی تغییراتی بود که رخ داد و همچنین محبوبیت زبان انگلیسی،

which might sound like a very strange thing to say, but not everyone could read and write way, way back.

که ممکن است گفتن آن بسیار عجیب به نظر برسد، اما همه نمی‌توانستند بخوانند و بنویسند.

In the 16th century.

در قرن شانزدهم.

So not everyone could write or read.

بنابراین همه نمی توانند بنویسند یا بخوانند.

And a lot of people were.

و افراد زیادی بودند.

How can I put this in a delicate way?

چگونه می توانم این را به روشی ظریف بیان کنم؟

They were illiterate.

آنها بی سواد بودند.

They did not know how to write or read.

نوشتن و خواندن بلد نبودند.

So Shakespeare is responsible for making English popular

بنابراین شکسپیر مسئول محبوب کردن زبان انگلیسی

and bringing it into the forefront of modern communication.

و آوردن آن به خط مقدم ارتباطات مدرن است.

So Middle English.

پس انگلیسی میانه.

Middle English is often referred to as the era of William Shakespeare, and also

انگلیسی میانه اغلب به عنوان دوران ویلیام شکسپیر شناخته می شود، و همچنین

how English changed over the years as well.

چگونگی تغییر زبان انگلیسی در طول سال ها.

And there are many phrases, many things that Shakespeare wrote

و عبارات زیادی وجود دارد، چیزهای زیادی وجود دارد که شکسپیر نوشته است

that he created himself, but also things that he made popular.

که خودش خلق کرده است، اما همچنین چیزهایی که او را محبوب کرده است.

So many people believe that Shakespeare

بسیاری از مردم بر این باورند که شکسپیر

created

many of the phrases that we use today, but it would be fair to say this also, Shakespeare

بسیاری از عباراتی را که امروزه استفاده می کنیم خلق کرده است، اما منصفانه است که این را نیز بگوییم، شکسپیر

was responsible for making certain phrases and words more popular also, so he may have been a very good playwright.

مسئول محبوب تر کردن عبارات و کلمات خاص نیز بوده است، بنابراین او ممکن است نمایشنامه نویس بسیار خوبی بوده باشد.

He came up with some brilliant sonnets and he used a lot of interesting phrases,

او غزل های درخشانی را ارائه کرد و از عبارات جالب زیادی استفاده کرد که

some of which he created himself and some that already were created.

برخی از آنها را خودش ساخته و برخی را قبلا ساخته بود.

But he helped to make them popular.

اما او به محبوبیت آنها کمک کرد.

And if you look closely on the screen, you can see many of the phrases that Shakespeare used in his writing.

و اگر به دقت به صفحه نگاه کنید، می توانید بسیاری از عباراتی را که شکسپیر در نوشته های خود به کار برده است، مشاهده کنید.

And you can see some good examples at the top.

و می توانید چند نمونه خوب را در بالا ببینید.

You can see in a pickle if you are in a pickle,

می توانید در ترشی ببینید اگر در ترشی هستید، به

it means you have a very difficult situation to solve.

این معنی است که شرایط بسیار سختی برای حل کردن دارید.

You have something that you have to solve that is hard to put right.

شما چیزی دارید که باید آن را حل کنید که درست کردن آن سخت است.

You are in a pickle.

شما در ترشی هستید.

So we often

بنابراین ما اغلب از

use phrases that Shakespeare made popular,

عباراتی که شکسپیر محبوب کرده است استفاده می کنیم

and we often use them in very interesting ways.

و اغلب آنها را به روش های بسیار جالبی استفاده می کنیم.

And I think it is always worthwhile remembering that.

و من فکر می کنم همیشه ارزش به یاد آوردن آن را دارد.

Here's another one. Heart of gold.

اینم یکی دیگه قلب طلا.

Heart of gold a phrase that Shakespeare used.

قلب طلا عبارتی که شکسپیر به کار برد.

Here's another one. I like this one.

اینم یکی دیگه من این یکی را دوست دارم.

Good riddance, good riddance.

رهایی خوب، رهایی خوب.

If you are glad to see something go.

اگر از دیدن چیزی خوشحالید بروید.

If you are glad to see something, leave, you can say good riddance.

اگر از دیدن چیزی خوشحال شدی، برو، می توانی بگویی خلاص.

Break the ice.

یخ را بشکن

If you break the ice, it means you begin something. You start something.

اگر یخ را بشکنید، به این معنی است که کاری را شروع کرده اید. شما چیزی را شروع می کنید.

You do something that gets something else underway.

شما کاری انجام می دهید که چیز دیگری در جریان است.

For goodness sake,

به خاطر خدا،

that is something Mr.

این چیزی است که آقای

Steve says quite a lot.

استیو خیلی می گوید.

For goodness sake, Mr.

به خاطر خدا، آقای

Duncan, can you please shut up?

دانکن، می توانید لطفا ساکت شوید؟

Love is blind is another one that Shakespeare used.

عشق کور است یکی دیگر از مواردی است که شکسپیر از آن استفاده کرد.

Something

that might vanish into thin air is something that disappears.

چیزی

که ممکن است در هوا ناپدید شود چیزی است که ناپدید می شود.

So if something suddenly vanishes into thin air, it means it has disappeared

بنابراین اگر چیزی به طور ناگهانی در هوا ناپدید شود، به این معنی است که

without warning and no one knows where it has gone.

بدون هشدار ناپدید شده است و هیچ کس نمی داند کجا رفته است.

So you can see there are many, many different phrases that Shakespeare has used.

بنابراین می توانید ببینید که عبارات بسیار بسیار مختلفی وجود دارد که شکسپیر از آنها استفاده کرده است.

Some of these he created and some of them he did not create.

برخی از اینها را او آفرید و برخی را نیافرید.

He just helped to make them more popular than they were.

او فقط به محبوبیت آنها از آنچه که بودند کمک کرد.

So I hope that was useful and helpful because today we are celebrating Shakespeare's birthday.

بنابراین امیدوارم مفید و مفید بوده باشد زیرا امروز تولد شکسپیر را جشن می گیریم.

Happy birthday, Mr. Shakespeare.

تولدت مبارک آقای شکسپیر.

I hope you are feeling all right.

امیدوارم حالتون خوب باشه

Beatrice says we use Heart of Gold a lot, but I didn't know it was from William Shakespeare.

بئاتریس می گوید ما از Heart of Gold زیاد استفاده می کنیم، اما من نمی دانستم که از ویلیام شکسپیر است.

Many phrases that became used were made

بسیاری از عباراتی که مورد استفاده قرار گرفتند

more popular by William Shakespeare because when you think about it,

توسط ویلیام شکسپیر محبوب‌تر شدند زیرا وقتی به آن فکر می‌کنید،

books, stories, writing, all of those things,

کتاب‌ها، داستان‌ها، نوشته‌ها، همه آن چیزها،

they are often used as a way of passing on knowledge, but also giving people skills as well.

اغلب به عنوان راهی برای انتقال دانش و همچنین دادن مهارت به مردم استفاده می‌شوند.

And as I mentioned earlier, two of the most important skills that any person can have is the ability to write, and also to read as well.

و همانطور که قبلاً اشاره کردم، دو مهارت مهم که هر شخصی می تواند داشته باشد، توانایی نوشتن و همچنین خواندن است.

Without those things, you will find that life will be quite difficult indeed.

بدون این چیزها، متوجه خواهید شد که زندگی واقعاً بسیار دشوار خواهد بود.

To be honest with you.

برای اینکه با شما صادق باشم.

So we do have William Shakespeare to thank for all of that.

بنابراین ما باید از ویلیام شکسپیر برای همه اینها تشکر کنیم.

Thank you, William Shakespeare.

متشکرم، ویلیام شکسپیر.

Oh, dear.

اوه عزیزم

Where would we be without William Shakespeare?

بدون ویلیام شکسپیر کجا بودیم؟

I don't know, I really don't,

نمی دانم، واقعاً نمی دانم،

I don't I, I don't I have no idea.

نمی دانم، نمی دانم.

I don't even answer it.

حتی جوابشو نمیدم

I go, oh, I heard the first cuckoo yesterday.

من رفتم، اوه، اولین فاخته را دیروز شنیدم.

I was in the garden hanging out the washing.

من در باغ بودم و مشغول شستشو بودم.

I had to wash Mr. Steve's dirty underpants and I was hanging them on the line.

من باید زیر شلواری کثیف آقای استیو را می شستم و آنها را روی خط آویزان می کردم.

And suddenly in the distance, I could hear the unmistakeable sound.

و ناگهان در دوردست صدایی غیرقابل انکار را شنیدم.

Of the cuckoo.

از فاخته. فاخته

The cuckoo.

.

The first cuckoo.

اولین فاخته.

Many years ago, people would write a letter

سال‌ها پیش، مردم نامه‌ای

to the Times newspaper

به روزنامه تایمز می‌نوشتند و به

telling everyone that they had heard the first cuckoo

همه می‌گفتند که اولین فاخته سال را شنیده‌اند،

of the year,

and it became a huge tradition

و این تبدیل به یک سنت بزرگ

for everyone to listen out for the first cuckoo.

برای همه شد که به اولین فاخته گوش دهند.

And then what you would do, you would write a letter to the newspaper and then it would be published in the paper.

و بعد چه می کردی، نامه ای به روزنامه می نوشتی و بعد در روزنامه چاپ می شد.

You are probably thinking, why, Mr.

احتمالاً به این فکر می کنید که چرا آقای

Duncan, why would people do this?

دانکن، چرا مردم این کار را می کنند؟

It's because we are English

دلیلش این است که ما انگلیسی هستیم

and sometimes we are.

و گاهی هم انگلیسی هستیم.

Let's just say sometimes we are a little bit eccentric, to say the least.

بیایید بگوییم گاهی اوقات ما حداقل کمی عجیب و غریب هستیم .

We are alive with you today, and we are alive with you on a Wednesday.

ما امروز با شما زنده ایم و چهارشنبه با شما زنده ایم.

It's Wednesday today, by the way. I hope you are having a good day.

اتفاقا امروز چهارشنبه است. امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید.

We have a subject to talk about to finish today's live stream.

برای پایان پخش زنده امروز موضوعی برای صحبت داریم.

We are looking at quantity and I think this is a very interesting word because

ما به کمیت نگاه می کنیم و فکر می کنم این کلمه بسیار جالبی است زیرا

it will be involved in many parts of our lives.

در بسیاری از بخش های زندگی ما نقش خواهد داشت.

We talk about quantity in many different ways and of course in many different situations as well.

ما در مورد کمیت به طرق مختلف و البته در موقعیت های مختلف نیز صحبت می کنیم.

You will find quantity is often mentioned.

خواهید دید که مقدار اغلب ذکر شده است.

The word quantity is a noun.

کلمه مقدار یک اسم است.

That means the amount of something either particular or indefinite.

این به معنای مقدار چیزی خاص یا نامعین است.

Something that is particular is one certain thing.

چیزی که خاص است یک چیز مشخص است.

Something that is indefinite is something that goes on and on

چیزی که نامشخص است چیزی است که

for a long time.

برای مدت طولانی ادامه دارد و ادامه دارد.

And if we are talking about quantity,

و اگر در مورد کمیت صحبت می کنیم،

that can refer to something that is huge or large, a large quantity of something.

این می تواند به چیزی بزرگ یا بزرگ، مقدار زیادی از چیزی اشاره کند.

You might describe the ocean

شما ممکن است اقیانوس را

as an indefinite quantity.

به عنوان یک کمیت نامشخص توصیف کنید. به

It seems to go on and on forever and ever.

نظر می رسد که برای همیشه و همیشه ادامه دارد.

So when we talk about quantity, we are talking about a certain quantity.

بنابراین وقتی از کمیت صحبت می کنیم، در مورد کمیت معینی صحبت می کنیم.

You might have a certain quantity of a certain thing.

شما ممکن است مقدار مشخصی از یک چیز خاص را داشته باشید.

One particular thing.

یک چیز خاص

You might have a small quantity that something

شما ممکن است مقدار کمی از آن چیزی داشته باشید

and it can be anything, something you can have, something you can hold, maybe a type of food.

و می تواند هر چیزی باشد، چیزی که می توانید داشته باشید، چیزی که می توانید نگه دارید، شاید یک نوع غذا.

You can have a small quantity of something

شما می توانید مقدار کمی از چیزی داشته باشید

and then you have the opposite. We can also have the opposite.

و سپس برعکس آن را داشته باشید. برعکس هم می توانیم داشته باشیم.

You can have a vast quantity.

شما می توانید مقدار زیادی داشته باشید.

When we talk about vast quantity, we are talking about a large amount vast.

هنگامی که ما در مورد مقدار زیادی صحبت می کنیم، در مورد مقدار گسترده ای صحبت می کنیم.

Something that is vast is large, big.

چیزی که وسیع است، بزرگ، بزرگ است.

It is a lot of things.

خیلی چیزهاست.

It is a large quantity.

مقدار زیادی است.

So there are many ways of expressing quantity.

بنابراین راه های زیادی برای بیان کمیت وجود دارد.

Using size you can have a certain quantity of something, a small quantity

با استفاده از اندازه می توانید مقدار مشخصی از چیزی داشته باشید، مقدار کمی

which is not much, and also a vast quantity which is many.

که زیاد نیست و همچنین مقدار زیادی که زیاد است.

The quantity is the amount.

مقدار مقدار است.

The amount of something is the quantity, the quantity of the thing that you have

مقدار چیزی همان مقدار است، مقدار چیزی است که شما

an exact or specified amount or measure.

یک مقدار یا اندازه دقیق یا مشخص دارید.

So when we talk about amount of something, it is the actual thing.

بنابراین وقتی در مورد مقدار چیزی صحبت می کنیم، آن چیز واقعی است.

When we are talking about the measure of something, we are talking about a precise amount of something.

وقتی در مورد اندازه چیزی صحبت می کنیم، در مورد مقدار دقیق چیزی صحبت می کنیم.

You are expressing the actual amount of something.

شما مقدار واقعی چیزی را بیان می کنید.

And in that sense, we will also use the word quantity as well.

و به این معنا از کلمه کمیت نیز استفاده خواهیم کرد.

As an exact amount such as that required

به مقدار دقیق مانند مقدار مورد نیاز

in a recipe or when creating a mixture using various ingredients.

در یک دستور غذا یا هنگام ایجاد مخلوط با استفاده از مواد مختلف.

So in this sense, you might be making a cake, you might be following a recipe,

بنابراین از این نظر، ممکن است یک کیک درست کنید، ممکن است از یک دستور العمل پیروی کنید،

or maybe you are creating something by mixing lots of things together,

یا شاید با مخلوط کردن چیزهای زیادی با هم چیزی درست کنید،

you add

a quantity

مقداری

to that mixture.

به آن مخلوط اضافه کنید.

So the word quantity is often used in situations where we are creating something, making something,

بنابراین کلمه کمیت اغلب در موقعیت هایی استفاده می شود که در حال ایجاد چیزی، ساختن چیزی

or following instructions to make something.

یا پیروی از دستورالعمل ها برای ساختن چیزی هستیم.

We might ask ourselves how much is needed?

ممکن است از خود بپرسیم چقدر مورد نیاز است؟

What is the quantity?

مقدار آن چقدر است؟

So again, this is a common question. You will ask yourself.

بنابراین، دوباره، این یک سوال رایج است. از خود خواهید پرسید.

How much is needed?

چقدر مورد نیاز است؟

What is the quantity?

مقدار آن چقدر است؟

How much do I need to add?

چقدر باید اضافه کنم؟

So perhaps if you are following a recipe, maybe you have to add a certain amount of sugar or salt or water

بنابراین شاید اگر از دستوری پیروی می کنید، شاید مجبور باشید مقدار مشخصی شکر یا نمک یا آب را

to your mixture.

به مخلوط خود اضافه کنید.

How much do I need to add?

چقدر باید اضافه کنم؟

What is the quantity?

مقدار آن چقدر است؟

We often

ما اغلب

describe the quantity as the amount required, so the amount that is required

مقدار را به عنوان مقدار مورد نیاز توصیف می کنیم، بنابراین مقدار مورد نیاز

is the quantity, the amount that you need to do something.

همان مقدار است، مقداری که برای انجام کاری به آن نیاز دارید.

A quantity can be fixed or controlled.

یک مقدار را می توان ثابت یا کنترل کرد.

In this sense we are saying that it is a certain amount,

به این معنا می گوییم مقدار معینی است،

no more and no less.

نه بیشتر و نه کمتر.

That is the quantity.

این مقدار است.

So the amount required is the quantity.

بنابراین مقدار مورد نیاز مقدار است.

Anything and I mean anything that can be measured can also be expressed in a quantity.

هر چیزی و منظور من هر چیزی که قابل اندازه گیری باشد را می توان در یک کمیت نیز بیان کرد.

So when you think about all of the things you have in your daily life.

بنابراین وقتی به همه چیزهایی که در زندگی روزمره خود دارید فکر می کنید.

Such as money, water,

مانند پول، آب،

sand.

شن و ماسه.

Mr. Duncan, when do we need sand?

آقای دانکن چه زمانی به شن نیاز داریم؟

Please tell me, when do we need sand?

لطفا به من بگویید چه زمانی به شن نیاز داریم؟

Well, you might be building a house and you might need some cement.

خوب، ممکن است در حال ساختن یک خانه باشید و ممکن است به مقداری سیمان نیاز داشته باشید.

Cement contains sand

سیمان حاوی ماسه

and water.

و آب است.

You might also have to add a certain quantity of sugar,

همچنین ممکن است لازم باشد مقدار مشخصی شکر،

salt,

نمک،

flour or wood.

آرد یا چوب اضافه کنید.

Quantity is the amount.

مقدار مقدار است.

We can also express quantity as length,

همچنین می توانیم کمیت را به صورت طول،

size, area,

اندازه، مساحت،

magnitude.

قدر بیان کنیم.

The musical notes also have quantity.

نت های موسیقی نیز کمیت دارند.

It is a term that is often used in music to describe the length of a note.

این اصطلاحی است که اغلب در موسیقی برای توصیف طول یک نت استفاده می شود.

The quantity

مقدار

land mass.

توده زمین

When we talk about land mass, we are talking about an area.

وقتی از توده زمین صحبت می کنیم، در مورد یک منطقه صحبت می کنیم.

So maybe if you are buying some land, you will buy a quantity.

بنابراین شاید اگر مقداری زمین می‌خرید، مقداری را خریداری کنید.

That area of land is the quantity you are buying.

آن مساحت زمین مقداری است که می خرید.

That is the amount.

این مقدار است.

And then of course we can look at logic.

و البته ما می توانیم به منطق نگاه کنیم.

Logic refers to the way we think, the way we use our mind, the way we see the world around us,

منطق به طرز فکر ما، نحوه استفاده از ذهن، نحوه دیدن دنیای اطراف

and the way we make sense of the world around us.

و نحوه درک دنیای اطرافمان اشاره دارد.

Also mathematics as well.

همچنین ریاضیات.

You can have quantity.

شما می توانید مقدار داشته باشید.

In mathematics.

در ریاضیات.

We are talking about numbers, sums, different types of mathematics.

ما در مورد اعداد، مجموع، انواع مختلف ریاضیات صحبت می کنیم.

Quite often we will use quantity in many types

اغلب ما از کمیت در بسیاری از انواع

of mathematical equation.

معادلات ریاضی استفاده می کنیم.

As an adjective, a thing that can be measured is

به عنوان یک صفت، چیزی که می تواند اندازه گیری شود،

quantifiable.

قابل اندازه گیری است.

Something is quantifiable.

چیزی قابل اندازه گیری است.

Something can be measured.

چیزی را می توان اندازه گرفت.

Something can be expressed as a quantity,

چیزی را می توان به عنوان یک کمیت بیان کرد،

a thing

چیزی

that can be expressed in some sort of measurement.

که می تواند در نوعی اندازه گیری بیان شود.

A measurable thing is quantifiable.

یک چیز قابل اندازه گیری قابل اندازه گیری است.

It can be expressed in quantity.

می توان آن را در کمیت بیان کرد.

In verb form you will quantify something.

در شکل فعل شما چیزی را کمیت می کنید.

So if you are trying to work out, if you are trying to come up with an answer

بنابراین اگر می‌خواهید کار کنید، اگر می‌خواهید پاسخی در

concerning the quantity of something, we can say that you quantify something.

مورد کمیت چیزی پیدا کنید، می‌توانیم بگوییم که شما چیزی را کمیت می‌کنید.

You are putting something into a number or a certain amount.

شما چیزی را در یک عدد یا مقدار مشخصی قرار می دهید.

You quantify something.

شما چیزی را کمیت می دهید.

And again, we can use that in many ways as well.

و دوباره، ما می توانیم از آن در بسیاری از موارد نیز استفاده کنیم.

To ask for a quantity of something is the required amount.

درخواست مقداری از چیزی مقدار لازم است.

You might have to express.

شاید مجبور شوید بیان کنید.

How many how many do you want?

چند تا چند میخوای؟

How much?

چقدر؟

How much do you want.

چقدر می خواهی.

Many is normally items.

بسیاری از موارد به طور معمول است.

Things much.

خیلی چیزها

How much do you want?

چقدر می خواهی؟

Quite often refers to an amount in numbers.

اغلب به مقداری در اعداد اشاره دارد.

For example, money is often expressed as how much?

به عنوان مثال، پول اغلب به صورت چقدر بیان می شود؟

How much money do you want?

چقدر پول می خواهی؟

How much money can I borrow?

چقدر پول می توانم قرض کنم؟

We are asking about the quantity.

ما در مورد مقدار سوال می کنیم.

And then how long?

و بعد تا کی؟

How long is something?

یک چیزی چقدر طول می کشد؟

Well, we can describe length.

خوب، ما می توانیم طول را توصیف کنیم.

How long something is.

یه چیزی چقدر طولانیه

Or we can also express time as well as a quantity.

یا می توانیم زمان و همچنین کمیت را بیان کنیم.

So even time can be measured

بنابراین حتی زمان را می توان

as quantity.

به عنوان کمیت اندازه گیری کرد.

How long will it take?

چقدر طول خواهد کشید؟

How long will you stay?

تا کی می مانی؟

How long will the journey take?

سفر چقدر طول خواهد کشید؟

The quantity of time? How much time?

مقدار زمان؟ چقدر زمان؟

How long will you be?

تا کی خواهید بود؟

And of course, if we are talking about how much something will cost, we will often ask what is the amount?

و البته، اگر ما در مورد اینکه چیزی چقدر هزینه دارد صحبت می کنیم، اغلب می پرسیم که مقدار آن چقدر است؟

Or if you want a certain amount of something, you will also ask what is the amount?

یا اگر مقداری از چیزی را می خواهید، می پرسید مقدار آن چقدر است؟

How much do you want?

چقدر می خواهی؟

What is the amount that you need?

مقدار مورد نیاز شما چقدر است؟

Moving on.

در حال حرکت

Quantity can be expressed as a plural, so not a lot of people realise this

کمیت را می توان به صورت جمع بیان کرد، بنابراین افراد زیادی متوجه این موضوع نیستند

that sometimes you can talk about quantity in the plural sense.

که گاهی اوقات می توان در مورد کمیت به معنای جمع صحبت کرد.

When more than one amount is required.

زمانی که بیش از یک مقدار مورد نیاز است.

So maybe you are making a cake, you are making something and you have to have lots of different ingredients.

بنابراین شاید دارید کیک درست می کنید، چیزی درست می کنید و باید مواد مختلفی داشته باشید.

You need to have different quantities.

شما باید مقادیر مختلفی داشته باشید.

So in that sense, we are using it as

بنابراین از این نظر، ما از آن به عنوان جمع استفاده می کنیم،

the plural,

the quantities of what you need to make a cake, the amount of each individual thing.

مقدار چیزهایی که برای درست کردن یک کیک نیاز دارید، مقدار هر چیز جداگانه.

Overall, we will describe them as the quantities.

به طور کلی، ما آنها را به عنوان مقادیر توصیف می کنیم.

So even though it sounds strange, you can use it in that way.

بنابراین حتی اگر عجیب به نظر می رسد، می توانید از آن در این راه استفاده کنید.

A quantity can be expressed in many ways.

یک کمیت را می توان به روش های مختلفی بیان کرد.

We can say some,

ما می توانیم بگوییم،

I want some.

من مقداری می خواهم.

I want a little.

من کمی می خواهم.

I want a lot.

من خیلی می خواهم.

I want

من

many.

خیلی ها را می خواهم.

I want.

من می خواهم.

A big one.

یک بزرگ.

I want a small one.

من یه کوچیک میخوام

I want a large amount.

من مقدار زیادی می خواهم.

I want something that is large, something big.

من چیزی می خواهم که بزرگ باشد، چیزی بزرگ.

The amount. The quantity is big.

مقدار. مقدارش زیاده

Small, large.

کوچک، بزرگ.

We can also use other ways of expressing quantity.

همچنین می توانیم از روش های دیگری برای بیان کمیت استفاده کنیم. می

We can say we want loads of something.

توانیم بگوییم که چیزهای زیادی می خواهیم.

I want loads of likes

من می خواهم تعداد زیادی لایک

on my YouTube channel.

در کانال یوتیوب خود داشته باشم.

Please can I have loads of likes on my YouTube channel?

لطفاً آیا می توانم تعداد زیادی لایک در کانال YouTube خود داشته باشم؟

So that once again is a quantity? It is a number.

بنابراین یک بار دیگر یک مقدار است؟ یک عدد است.

However, we are not specifying.

با این حال، ما مشخص نمی کنیم.

We are not saying exactly what the number is. Loads

ما دقیقاً نمی گوییم چه عددی است. بارها

means many.

به معنای بسیاری است.

I want loads of kisses on my birthday.

من در روز تولدم بوسه های زیادی می خواهم.

We can also say lots.

خیلی هم می توانیم بگوییم.

I want lots of money.

من پول زیادی می خواهم

I would love to have lots of money.

من دوست دارم پول زیادی داشته باشم.

The quantity is not being measured, but we do know that it is a large amount.

کمیت اندازه گیری نمی شود، اما می دانیم که مقدار زیادی است.

We can also say a pile of something, a pile of coal,

همچنین می توانیم بگوییم انبوهی از چیزی، انبوهی از زغال سنگ،

a pile of rocks.

توده ای از سنگ.

Pile just means a large quantity that has been collected and gathered together.

شمع فقط به معنای مقدار زیادی است که جمع آوری و جمع شده است.

Pile.

توده.

Not to be confused with the other one,

نباید با دیگری اشتباه گرفت،

which a lot of elderly gentleman get.

که بسیاری از آقایان سالخورده آن را دریافت می کنند.

Then we can say not much, not much, not much is few.

آن وقت می توان گفت نه زیاد، نه زیاد، نه زیاد کم است.

Not many.

زیاد نیست.

It is a small amount, not much.

مقدار کمی است نه زیاد.

Then you might be very specific with the amount.

سپس ممکن است در مورد مقدار آن بسیار دقیق باشید.

You might say you want a handful of something. Can I have a handful

ممکن است بگویید که یک مشت چیزی می خواهید. آیا می توانم یک مشت

of sweets?

شیرینی بخورم؟ آیا

Can I have a handful?

می توانم یک مشت داشته باشم؟

Of coins.

از سکه ها

You want a certain amount?

مقدار مشخصی می خواهید؟

Just enough to hold in your hand.

فقط کافیه تو دستت بگیری

And then, of course, we have a very interesting word that I am going to explain, because I love this word. Let.

و بعد، البته، ما یک کلمه بسیار جالب داریم که می خواهم توضیح دهم، زیرا من این کلمه را دوست دارم. اجازه دهید.

I'm not sure if you've heard of this word, but it is a very interesting word and I love this word very much.

مطمئن نیستم این کلمه را شنیده باشید یا نه، اما کلمه بسیار جالبی است و من این کلمه را خیلی دوست دارم.

The word glut.

کلمه اشباع

What is a glut?

پرخوری چیست؟

Mr. Duncan, please tell us a glut is a large quantity of something normally stored or kept in a certain place.

آقای دانکن، لطفاً به ما بگویید که مازاد مقدار زیادی از چیزی است که معمولاً در یک مکان خاص ذخیره یا نگهداری می شود.

It can also refer to over supply of a certain thing.

همچنین می تواند به عرضه بیش از حد یک چیز خاص اشاره کند.

In other words,

به عبارت دیگر،

over supply means you are giving or receiving too much of something.

عرضه بیش از حد به این معنی است که شما مقدار زیادی از چیزی را می دهید یا دریافت می کنید.

The word glut can also be used in that sense as well.

کلمه glut را نیز می توان به این معنا به کار برد.

Too much of

زیاده روی در

one thing is a glut, too much.

یک چیز، زیاده روی است.

We have too much of that thing.

ما از این چیزها زیاد داریم.

There is a glut.

اشباع وجود دارد.

You might have a glut of oil,

ممکن است مقدار زیادی روغن داشته باشید،

something that has been mentioned a lot in the news at the moment.

چیزی که در حال حاضر در اخبار زیاد به آن اشاره شده است.

Glut.

گلوت.

The price of oil is falling because there is a glut in the reserves.

قیمت نفت در حال کاهش است زیرا در ذخایر مازاد وجود دارد.

That means there is a lot of it.

یعنی مقدار زیادی از آن وجود دارد.

And as we all know, if you have a lot of something,

و همانطور که همه ما می دانیم، اگر چیزی زیادی داشته باشید،

its value will fall.

ارزش آن کاهش می یابد.

If you have a little of something, the value will go up or it will be high in value.

اگر چیزی کمی داشته باشید، ارزش آن بالا می رود یا ارزش آن بالا می رود.

So there are many ways of using the word glut, a large amount of something,

بنابراین راه‌های زیادی برای استفاده از کلمه پرخوری وجود دارد، مقدار زیادی از چیزی،

or perhaps too much of something, too much is available.

یا شاید بیش از حد چیزی، بیش از حد در دسترس است.

There is too much of that particular thing.

از آن چیز خاص خیلی زیاد است.

The supply of something might outweigh the demand.

ممکن است عرضه چیزی بیشتر از تقاضا باشد.

So again, this is a very interesting phrase that we often use.

بنابراین باز هم این عبارت بسیار جالبی است که ما اغلب از آن استفاده می کنیم.

Supply and demand.

عرضه و تقاضا.

Supply is going out.

عرضه در حال اتمام است

Demand is what is wanted.

تقاضا همان چیزی است که خواسته می شود.

That always has to be slightly less than that.

همیشه باید کمی کمتر از آن باشد.

Because if you have too much of that,

زیرا اگر شما بیش از حد از آن داشته باشید،

then the value of what people want will go down.

ارزش چیزی که مردم می خواهند پایین می آید.

That is a glut.

این یک مازاد است.

A very interesting word.

یک کلمه بسیار جالب عرضه

There is an oversupply of something,

بیش از حد چیزی وجود دارد،

and this might be something that a lot of people are using at the moment

و این ممکن است چیزی باشد که بسیاری از مردم در حال حاضر از آن

to discuss the events around the world

برای بحث در مورد رویدادهای مازاد در سراسر جهان استفاده می کنند

glut.

.

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

I hope that word is one that will be useful to you, and perhaps you will hear it.

امیدوارم این کلمه برای شما مفید باشد و شاید آن را بشنوید.

Oung trum asks about the word bulk.

اونگ ترام در مورد کلمه فله می پرسد.

Bulk means volume.

حجیم به معنای حجم است.

Volume is size of something.

حجم اندازه چیزی است.

So when we talk about bulk, we mean size.

بنابراین وقتی در مورد حجیم صحبت می کنیم، منظور اندازه است.

It can also be used to describe quantity as well.

همچنین می توان از آن برای توصیف کمیت نیز استفاده کرد.

The amount of something normally

مقدار چیزی که معمولاً مقدار

a lot

زیادی

of something a large amount is bulk.

از چیزی که مقدار زیادی دارد، فله است.

A person who is carrying too much weight on their body, they might say that they have a little bit too much bulk

فردی که وزن زیادی را روی بدن خود حمل می کند، ممکن است بگوید حجم کمی

around their waist.

دور کمرش زیاد است.

So the word boat can also refer to quantity as well.

بنابراین کلمه قایق می تواند به کمیت نیز اشاره داشته باشد.

You are right.

حق با شماست.

Thank you very much for mentioning that.

خیلی ممنون که به آن اشاره کردید.

It's very nice to have you here today. All of you.

خیلی خوب است که امروز اینجا هستید. همه شما

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میرم

I hope you enjoyed today's live stream. And guess what?

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید. و حدس بزنید چی؟

You will be able to watch today's live stream again and again with captions later on.

بعداً می‌توانید جاری‌سازی زنده امروز را بارها و بارها با زیرنویس تماشا کنید.

So don't worry, I will have some captions on the screen

بنابراین نگران نباشید، من چند عنوان روی صفحه خواهم داشت

and you will be able to choose your own language as well from my little list.

و شما می توانید زبان خود را نیز از لیست کوچک من انتخاب کنید.

So don't forget whenever I post a video on YouTube, there is always a list of languages,

بنابراین فراموش نکنید که هر زمان ویدیویی را در یوتیوب پست می‌کنم، همیشه فهرستی از زبان‌ها وجود دارد،

so you can watch the video and read the captions in your own language, and that will help you to learn English.

بنابراین می‌توانید ویدیو را تماشا کنید و زیرنویس‌ها را به زبان خودتان بخوانید و این به شما در یادگیری زبان انگلیسی کمک می‌کند.

Thank you for watching.

ممنون که تماشا کردید

And of course, don't forget, if you want to subscribe, please subscribe to me.

و البته فراموش نکنید، اگر می خواهید مشترک شوید، لطفا من را سابسکرایب کنید.

And I will be ever so pleased.

و من همیشه خیلی خوشحال خواهم شد.

Just click the subscribe button and if you want to give me a like as well, that would also be super duper.

فقط روی دکمه اشتراک کلیک کنید و اگر می‌خواهید به من هم لایک کنید، این نیز بسیار بدخواه است.

I am back on Sunday. I will see you on Sunday.

من یکشنبه برگشتم یکشنبه میبینمت

I am here with Mr. Steve on Sunday and guess what?

من یکشنبه اینجا با آقای استیو هستم و حدس بزنید چی؟

We are here for two hours on Sunday. Can you believe it?

یکشنبه دو ساعت اینجا هستیم. باورت میشه؟

Not one hour, two hours on Sunday so I hope you will join us then.

نه یک ساعت، دو ساعت در روز یکشنبه پس امیدوارم شما هم به ما بپیوندید.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

This is Mr. Duncan. That's me, by the way, saying thank you very much.

این آقای دانکن است. اتفاقاً این من هستم که می گویم خیلی ممنون.

Have a happy day.

روز خوشی داشته باشید.

Stay happy.

شاد بمان.

Keep that smile upon your face as you walk amongst the human race, and I will see you on Sunday.

هنگامی که در میان نسل بشر راه می روید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید و من شما را در روز یکشنبه خواهم دید.

Don't forget also to look out for my new English lessons.

همچنین فراموش نکنید که مراقب درس های انگلیسی جدید من باشید. در کانال یوتیوب من

There are lots and lots of new English lessons going on to my YouTube channel.

تعداد زیادی درس جدید انگلیسی در حال انجام است.

I don't think I've ever been so busy

فکر نمی‌کنم تا به حال مثل اخیراً اینقدر شلوغ نبوده باشم

as I have recently, and I will see you later.

و بعداً شما را خواهم دید.

Until the next time we meet.

تا دفعه بعد که همدیگه رو ببینیم

You know what's coming next. Yes, you do.

میدونی بعدش چی میاد بله، شما انجام می دهید.

Take care of yourselves.

مواظب خودت باش

And of course.

و البته. تا تا

Ta ta for now.

فعلا