What does Mediocre mean? - A useful English word for you to learn (with Misterduncan)

Here is an interesting word that we often use when describing a thing

در اینجا یک کلمه جالب وجود دارد که ما اغلب هنگام توصیف یک چیز

or an experience that has a certain lack of quality or performance,

یا تجربه ای که فاقد کیفیت یا عملکرد خاص است استفاده می کنیم،

Something that leaves no strong feeling or desire.

چیزی که هیچ احساس یا میل قوی باقی نمی گذارد.

The word is ‘mediocre’.

کلمه "متوسط" است.

This adjective is often used

این صفت اغلب

when we wish to express the quality of something.

زمانی استفاده می شود که بخواهیم کیفیت چیزی را بیان کنیم.

In this sense,

به این معنا

we are stating that the thing in question is neither good nor bad.

می گوییم که موضوع مورد بحث نه خوب است و نه بد.

It is okay, but it is not great.

اشکالی نداره ولی عالی نیست

A mediocre thing leaves no strong impression or afterthought.

یک چیز متوسط ​​هیچ تاثیر یا تفکر بعدی بر جای نمی گذارد.

It is just okay.

فقط اشکالی ندارد.

A certain type of motor car might be useful for getting around town,

نوع خاصی از اتومبیل موتوری ممکن است برای رفت و آمد در شهر مفید باشد،

but it is not a high specification vehicle.

اما وسیله نقلیه ای با مشخصات بالا نیست.

It will get you around and it functions,

شما را به اطراف می رساند و کار می کند،

but that is all you can say about it.

اما این تنها چیزی است که می توانید در مورد آن بگویید.

The car does not go fast.

ماشین تند نمی رود.

It is not high quality and it certainly isn't top of the range,

کیفیت بالایی ندارد و مطمئناً در سطح بالایی نیست،

but it gets the job done.

اما کار را انجام می دهد.

The car is mediocre.

ماشین متوسطه

It is so-so.

چنین است.

A performance might be described as being mediocre

یک اجرا ممکن است متوسط ​​توصیف شود

if it fails to impress.

اگر نتواند تحت تأثیر قرار گیرد.

The show was okay, but it was pretty dull and overlong.

نمایش خوب بود، اما بسیار کسل کننده و طولانی بود.

At best I would describe it as ‘mediocre’.

در بهترین حالت من آن را "متوسط" توصیف می کنم.

A pleasant experience might turn out to be mediocre in the end.

یک تجربه خوشایند ممکن است در نهایت متوسط ​​باشد.

You might go to a lovely posh restaurant for a meal.

ممکن است برای صرف غذا به یک رستوران شیک و زیبا بروید.

The place itself is lovely, but the menu was mediocre.

خود مکان دوست داشتنی است، اما منوی آن متوسط ​​بود.

The food available was not that imaginative.

غذای موجود آنقدرها هم تخیلی نبود.

They had a mediocre selection of food on offer.

آنها انتخاب متوسطی از غذا را داشتند.

We might describe a mediocre thing as ‘so-so’

ممکن است یک چیز متوسط ​​را به‌عنوان «خیلی»

second rate, middling, ordinary, dull,

درجه دوم، متوسط، معمولی، کسل‌کننده،

undistinguished, uninspired, or run of the mill.

نامشخص، بدون الهام یا در حال اجرا توصیف کنیم.

It is not the worst, but it is also a long way from being the best.

این بدترین نیست، اما تا بهترین بودن فاصله زیادی دارد.

It was okay, but I wouldn't do it again.

خوب بود، اما دیگر این کار را نمی‌کنم.

The thing I saw, the food I ate,

چیزی که دیدم، غذایی که خوردم،

the place I went to was all right, but overall it was mediocre.

جایی که رفتم خوب بود، اما در کل متوسط ​​بود.

The word ‘mediocre’ derives from Latin and literally means...

کلمه "متوسط" از لاتین گرفته شده و در لغت به معنای ...

‘At middle height’.

"در ارتفاع متوسط" است.