What is the difference between 'terrible' and 'terribly', 'awful' and 'awfully'? LIVE English Lesson

We are back together again.

ما دوباره با هم برگشتیم.

A big do believe it

یک بزرگ آن را

to you.

به شما باور دارد.

Here we are.

اینجا هستیم.

And there it is outside right now.

و همین الان بیرون است.

The live view in the garden.

نمای زنده در باغ.

You can really tell that spring is on the way, even though

شما واقعاً می توانید بگویید که بهار در راه است، حتی اگر

there might be some actual snow tomorrow.

فردا مقداری برف واقعی بیاید.

So there on the camera, you can see some snow drops,

بنابراین در دوربین، می‌توانید چند قطره برف را ببینید،

but we might actually be getting some real snow tomorrow.

اما ممکن است فردا مقداری برف واقعی بباریم .

All will be revealed over the next 24 hours.

همه چیز در 24 ساعت آینده آشکار خواهد شد.

This is English, Alex, coming to you live from the birthplace of English,

این انگلیسی است، الکس، از محل تولد انگلیسی به شما می آید،

which just happens to be, you know where it is.

که اتفاقاً است، شما می دانید کجاست.

It's England in London

انگلیس در لندن است

We are back.

ما برگشتیم.

Back together again.

دوباره با هم

It is what we are.

این چیزی است که ما هستیم.

And I hope you are feeling super duper Tuesday.

و امیدوارم سه شنبه احساس فوق العاده بدی داشته باشید.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan.

این آقای دانکن است.

That's me, by the way.

اتفاقا اون منم

I'm in England. How are you today?

من در انگلستان هستم. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so. Are you happy?

امیدوارم. آیا شما خوشحال هستید؟

I hope you have a smile on your face today because we are back together again.

امیدوارم امروز لبخندی بر لبانتان باشد چون دوباره با هم برگشتیم.

Live.

زنده.

For those who don't know, I am live right now from England.

برای کسانی که نمی دانند، من در حال حاضر از انگلیس زندگی می کنم.

I often say that this is the birthplace of the English language.

من اغلب می گویم که اینجا زادگاه زبان انگلیسی است.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

I am 100% correct

من 100% درست می گویم

because it is the birthplace of the English language.

زیرا زادگاه زبان انگلیسی است.

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am one of those up there.

شاید بگویید من یکی از آن بالا هستم.

Can you see just that? An English addict.

آیا می توانید فقط همین را ببینید؟ یک معتاد انگلیسی

I am one of those.

من یکی از آنها هستم.

And I have a feeling maybe.

و من یه حسی دارم شاید

Perhaps you are as well.

شاید شما هم همینطور باشید.

If you like this, by the way.

اتفاقا اگر این را دوست دارید.

You are more than welcome to give me a lovely

خیلی خوش آمدید که

like right at the start of today's live stream,

در شروع پخش زنده امروز یک لایک دوست داشتنی به من بدهید،

because that is how confident I am that you will enjoy yourself here.

زیرا اینقدر مطمئن هستم که از اینجا لذت خواهید برد.

And yes, we are here to have a smile, but also to learn the English language.

و بله، ما اینجا هستیم تا لبخند بزنیم، اما همچنین برای یادگیری زبان انگلیسی.

You can listen.

می توانید گوش دهید.

You can also join in as well on the live chat.

همچنین می توانید در چت زنده نیز به آن بپیوندید. از

You are more than welcome to say hello right now on the live chat.

شما خوش آمدید که همین الان در چت زنده سلام کنید.

Just in case it isn't appearing, you might have to refresh the page

فقط در صورتی که ظاهر نمی شود، ممکن است مجبور شوید صفحه را بازخوانی کنید

and then hopefully the live chat will appear.

و امیدواریم که چت زنده ظاهر شود.

Today we are looking at ways of expressing terrible,

امروز ما به دنبال راه هایی برای بیان وحشتناک، وحشتناک وحشتناک

terribly awful and awfully

و وحشتناک هستیم

that is the subject of today's live stream.

که موضوع پخش زنده امروز است.

It's nice to see the live chat is already busy.

خوشحالم که چت زنده از قبل مشغول است. می

I know

during the week a lot of people have their own things to do.

دانم که

در طول هفته افراد زیادی کارهای خاص خود را برای انجام دادن دارند.

I know sometimes people are busy.

من می دانم که گاهی اوقات مردم مشغول هستند.

I am. Sometimes.

من هستم. گاهی. به

That is why I can't always do my live streams.

همین دلیل است که من همیشه نمی توانم پخش زنده خود را انجام دهم.

I would love to be here every day

من دوست دارم هر روز اینجا باشم،

if I had the chance to do this every single day, I would.

اگر این فرصت را داشتم که هر روز این کار را انجام دهم.

But unfortunately, you know what it's like.

اما متأسفانه، شما می دانید که چگونه است.

Life gets in the way sometimes Life comes along

گاهی اوقات زندگی در مسیر زندگی قرار می گیرد

and there are often things and responsibilities

و اغلب چیزها و مسئولیت هایی وجود دارد

that you have to take care of.

که باید از آنها مراقبت کنید.

And that's the problem. You see.

و مشکل همین است. می بینید.

That is the problem.

مشکل همین است.

We all have things that we have to take care of.

همه ما چیزهایی داریم که باید از آنها مراقبت کنیم.

We can't always do what we want to do.

ما همیشه نمی توانیم کاری را که می خواهیم انجام دهیم.

Hello, everyone.

سلام به همه

Yes, it's nice to see you.

بله، از دیدن شما خوشحالم.

And we have Vitesse.

و ما ویتسه را داریم.

Congratulations once again, Vitesse.

یک بار دیگر تبریک می گویم، ویتسه.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Very, very nice.

خیلی خیلی خوب.

Maybe one day we will find out the secret

شاید روزی به راز

of that first finger of yours.

آن انگشت اول تو پی ببریم.

We also have Beatrice.

بئاتریس هم داریم.

Hello.

Beatrice Palmira is here as well.

سلام.

بئاتریس پالمیرا نیز اینجاست.

We also have Koha, a duke who is watching in Vietnam.

ما همچنین Koha، یک دوک داریم که در ویتنام تماشا می کند.

Once again, a big hello to Vietnam.

یک بار دیگر، یک سلام بزرگ به ویتنام.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Of course, there is the lunar New Year approaching.

البته سال نو قمری نزدیک است.

I think it's next week.

فکر کنم هفته بعد باشه

In fact, the Lunar New Year will be here.

در واقع، سال نو قمری اینجا خواهد بود.

And I think the in the Chinese zodiac,

و من فکر می کنم در زودیاک چینی،

I believe it is the year of the Dragon.

من معتقدم که سال اژدها است.

Apparently, a lot of people get excited,

ظاهراً افراد زیادی هیجان زده می شوند،

especially if they were born in the year of the Dragon.

به خصوص اگر در سال اژدها به دنیا آمده باشند.

So a lot of people tend to get very excited by those things.

بنابراین بسیاری از مردم تمایل دارند که از این چیزها بسیار هیجان زده شوند.

It is the Lunar New Year celebrated

این سال نو قمری است که

as the Chinese New Year in China.

به عنوان سال نو چینی در چین جشن گرفته می شود.

And I hope you all have a good time.

و امیدوارم به همگی خوش بگذره

I think it's actually this weekend.

من فکر می کنم در واقع این آخر هفته است.

It's happening, isn't it? This weekend

این اتفاق می افتد، اینطور نیست؟ این آخر هفته

it amazing.

شگفت انگیز است.

Hello.

سلام.

Also to Tomas, Tomas Rizzo.

همچنین به توماس، توماس ریزو.

We can learn from Duncan.

ما می توانیم از دانکن یاد بگیریم.

Well, I'm glad you think so.

خوب، خوشحالم که اینطور فکر می کنید.

I like to think that watching this

من دوست دارم فکر کنم که تماشای این

will help you in some way.

به نوعی به شما کمک می کند.

Maybe you don't even realise it, but maybe today

شاید حتی متوجه آن نباشید، اما شاید امروز

you will learn something you didn't know before.

چیزی را یاد بگیرید که قبلاً نمی دانستید.

Wouldn't that be lovely?

دوست داشتنی نیست؟

I think it would be Christina is here as well.

فکر می کنم کریستینا هم اینجاست.

Hello, Christina.

سلام کریستینا

We also have a few sway.

ما نیز چند نوسان داریم.

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

I hope I pronounce your name correctly.

امیدوارم نام شما را درست تلفظ کرده باشم.

If I don't, please don't shout at me.

اگر این کار را نکردم، لطفاً سر من فریاد نزنید.

By the way, you might hear my stomach

به هر حال، ممکن است صدای معده‌ام را بشنوید

making some sounds.

.

And there is a reason for that because I haven't

و دلیلی برای آن وجود دارد زیرا من امروز

had anything to eat

چیزی برای خوردن نداشتم

today.

.

So my stomach might be complaining from time to time.

بنابراین ممکن است معده من هر از گاهی شاکی شود.

So if you hear some strange

بنابراین اگر

sounds in the background,

صداهای عجیبی در پس زمینه شنیدید،

don't worry, it is just my tummy.

نگران نباشید، این فقط شکم من است.

Hello, Giovanni.

سلام، جووانی.

Also, Giovanni is here as well.

جووانی هم اینجاست.

Palmira Molson.

پالمیرا مولسون.

Hello, Molson, It is nice to see you here today.

سلام، مولسون، خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Of course. In Japan also.

البته. در ژاپن نیز.

Yes, it is Dragon Year, Year of the Dragon

بله، سال اژدها، سال اژدها

with the lunar calendar.

با تقویم قمری است.

So that is followed in many parts of Asia.

به طوری که در بسیاری از مناطق آسیا دنبال می شود.

So I hope you all have a good time with your Lunar New Year

بنابراین امیدوارم همه شما با سال نو قمری

or as they call it, in Vietnam, Tet.

یا به قول خودشان در ویتنام، تت، اوقات خوبی را سپری کنید.

So that's what it's called in Vietnam.

بنابراین در ویتنام به آن می گویند.

Have a super duper time wherever you are.

هر جا که هستید اوقات فوق العاده ای داشته باشید.

We also have,

ما هم داریم،

he is here.

او اینجاست.

You know who I'm talking about?

میدونی دارم از کی حرف میزنم؟

Lewis Moon Day

روز ماه لوئیس

is here today.

امروز اینجاست.

It's very nice to see you back with us again.

بسیار خوشحالم که دوباره شما را با ما می بینم.

A couple of more hellos.

یکی دو سلام دیگر

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

I hope I haven't missed anyone out.

امیدوارم کسی را از دست نداده باشم

If I have, I do apologise.

اگر داشته باشم، عذرخواهی می کنم.

Zeke is here as well.

Zeke هم اینجاست.

Thank you very much for saying hello.

خیلی ممنون که سلام کردید.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

One more and then we will carry on with what we are talking about today.

یک مورد دیگر و سپس به آنچه امروز در مورد آن صحبت می کنیم ادامه خواهیم داد.

Cutelaba.

کوتلابا.

Hello Cutelaba.

سلام کوتلابا.

Nice to see you back with us as well.

خوشحالم که شما را دوباره با ما می بینم.

I think you were here last Sunday.

فکر کنم یکشنبه گذشته اینجا بودی

Is that right?

درست است؟

by the way, thank you very much for your lovely messages

به هر حال، از پیام های دوست داشتنی شما

about last Sunday's live stream.

در مورد پخش زنده یکشنبه گذشته بسیار سپاسگزارم.

We did talk about some some very big topics last week.

هفته گذشته درباره موضوعات بسیار مهمی صحبت کردیم.

Most of those topics were surrounding the theme of good and bad.

بیشتر آن موضوعات پیرامون موضوع خوب و بد بود.

So thank you very much for your lovely messages.

پس از پیام های زیبای شما بسیار سپاسگزارم.

Quite a few people saying, Mr.

چند نفر می گویند، آقای

Duncan, can you please talk about these

دانکن، لطفاً می توانید بیشتر در مورد این

difficult subjects more often?

موضوعات دشوار صحبت کنید؟

Well, maybe, maybe in the future we will.

خب، شاید، شاید در آینده این کار را انجام دهیم.

Of course, you have to be careful, because sometimes

البته، باید مراقب باشید، زیرا گاهی اوقات

I have to be aware that out there in YouTube

من باید بدانم که در خارج از

land, maybe people are a little bit sensitive

سرزمین یوتیوب، شاید مردم کمی

to certain things, but I do think it is a good idea.

نسبت به چیزهای خاصی حساس باشند، اما به نظر من این ایده خوبی است.

And, you know, I believe in this anyway.

و، می دانید، به هر حال من به این اعتقاد دارم.

It is a good idea to discuss things that are hard to talk about.

این ایده خوبی است که در مورد چیزهایی صحبت کنید که صحبت کردن در مورد آنها سخت است.

Maybe sensitive issues,

شاید مسائل حساس،

maybe something that is controversial.

شاید چیزی که بحث برانگیز است.

So I do try my best

بنابراین من تمام تلاشم را می‌کنم

to stimulate you with the conversation.

که شما را با گفتگو تحریک کنم.

And we will be back on Sunday, of course,

و ما یکشنبه برمی گردیم، البته

every Sunday and Wednesday

هر یکشنبه و چهارشنبه

we are here on the live chat.

در چت زنده اینجا هستیم.

by the way, there are live captions underneath as well.

ضمناً زیرنویس‌های زنده نیز وجود دارد.

If you want to have live captions, don't forget to turn them

اگر می‌خواهید زیرنویس‌های زنده داشته باشید، فراموش نکنید که آن‌ها را روشن کنید

on, turn the captions on and you will have lovely English

، زیرنویس‌ها را روشن کنید و زیرنویس‌های انگلیسی دوست‌داشتنی

subtitles underneath.

در زیر آن خواهید داشت.

Today we are looking at a very interesting subject.

امروز به یک موضوع بسیار جالب توجه می کنیم.

Now you know I love words.

حالا می دانید که من عاشق کلمات هستم.

You may have noticed over the past 17 years

ممکن است متوجه شده باشید که در طول 17 سال گذشته

I have been talking a lot about words, and that is because I love them.

من زیاد در مورد کلمات صحبت کرده ام، و این به این دلیل است که آنها را دوست دارم.

I love words.

من عاشق کلمات هستم

English words.

کلمات انگلیسی.

I am fascinated by

من مجذوب

how words are formed and how they are used.

نحوه تشکیل کلمات و نحوه استفاده از آنها هستم.

So we are looking today at the way in which certain words are used,

بنابراین ما امروز به نحوه استفاده از کلمات خاص،

certain ways of using awful

روش های خاص استفاده از افتضاح وحشتناک

awfully terrible and terribly.

وحشتناک و وحشتناک نگاه می کنیم.

So that is today's subject.

پس این موضوع امروز است.

And whilst you get yourself nice

و در حالی که شما خود را خوب

and comfortable, we'll have a quick break.

و راحت کنید، ما یک استراحت سریع خواهیم داشت.

I will drink some water and then we will get into today's

کمی آب می خورم و سپس وارد

live English subject.

موضوع زنده انگلیسی امروز می شویم.

It is English addict and we are now live from England.

این معتاد انگلیسی است و ما اکنون از انگلیس زندگی می کنیم.

I hope you are having a super-duper day.

امیدوارم روز فوق العاده ای داشته باشید.

It is, of course, Wednesday.

البته چهارشنبه است.

Wednesday. We are in a new month.

چهار شنبه. ما در یک ماه جدید هستیم.

February has arrived.

بهمن رسیده است.

So have a nice February.

پس فوریه خوبی داشته باشید

I don't like it, but at least it is a short month, by the way, next week.

من دوست ندارم، اما حداقل یک ماه کوتاه است، اتفاقا هفته آینده.

A lot of things happening besides the Lunar New Year.

اتفاقات زیادی در کنار سال نو قمری رخ می دهد.

It's also Valentine's Day next Wednesday.

چهارشنبه آینده هم روز ولنتاین است.

so next Wednesday we might be having a little bit of romance

بنابراین چهارشنبه آینده ممکن است کمی عاشقانه

on the livestream, a little bit of love,

در پخش زنده داشته باشیم، کمی عشق،

maybe a little bit of

شاید کمی

kissing and cuddling, perhaps.

بوسیدن و بغل کردن، شاید.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

Also,

همچنین

it is Mr.

Steve's birthday next week.

هفته آینده تولد آقای استیو است.

I think it's next Friday.

فکر کنم جمعه آینده باشه

So next Friday, not this Friday.

پس جمعه آینده نه این جمعه.

Next Friday, the 16th of February, it will be Mr.

جمعه آینده، 16 فوریه،

Steve's birthday.

تولد آقای استیو است.

He will be another year older.

او یک سال دیگر بزرگتر خواهد شد.

by the way, talking of which,

به هر حال، در این مورد،

poor Steve is not feeling very well, even though he's gone out to work.

استیو بیچاره حالش خیلی خوب نیست، حتی اگر برای کارش بیرون رفته است.

He's out at work at the moment.

او در حال حاضر سر کار است.

Busy driving around and taking care

مشغول رانندگی در اطراف و مراقبت

of all his loyal customers

از همه مشتریان وفادار خود

and some of them not so loyal.

و برخی از آنها نه چندان وفادار است.

But he has a cold,

اما سرماخورده است،

He has a fever, which is not very nice.

تب دارد که خیلی خوب نیست.

If you were watching last Sunday, you will know that Steve mentioned

اگر یکشنبه گذشته تماشا می‌کردید، می‌دانید که استیو گفته است که

he wasn't feeling very well, but hopefully he will be with us next Sunday.

حالش خیلی خوب نیست، اما امیدواریم یکشنبه آینده با ما باشد.

And a busy week for him because it will be his birthday.

و یک هفته شلوغ برای او چون تولدش خواهد بود.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

hello to.

سلام به. آیا

Have I missed anyone out?

کسی را از دست داده ام؟

Because I always worry, you know, I lie awake at night worried

چون همیشه نگرانم، می‌دانی ، شب‌ها بیدار دراز می‌کشم و نگران می‌شوم که

just in case I have forgotten

مبادا

any of you on the live chat.

یکی از شما را در چت زنده فراموش کرده باشم.

It does. It worries me a lot.

این کار را انجام می دهد. خیلی نگرانم میکنه

I lose a lot of sleep over it. I can tell you,

من به خاطر آن خواب زیادی از دست می دهم. می توانم به شما بگویم،

Mr. Duncan,

February is one day longer than the last three.

آقای دانکن،

فوریه یک روز بیشتر از سه روز گذشته است.

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

Is it 28 days this year?

آیا امسال 28 روز است؟

Is it 28 this year?

امسال 28 است؟

In February?

در فوریه؟

I will quickly check. Just a moment.

سریع چک میکنم فقط یک لحظه.

Let's have a look. no.

بیایید نگاهی بیندازیم. نه

29. There are 29 days

29. این ماه 29 روز است

this month.

my goodness.

.

خدای من.

You know what that means?

میدونی یعنی چی؟

That means February will be longer than I want it to be.

این بدان معناست که فوریه طولانی تر از آنچه من می خواهم خواهد بود.

How awful.

چقدر وحشتناک.

How terrible.

چه هولناک.

Which happens to be the subject we are talking about today.

موضوعی که امروز در مورد آن صحبت می کنیم.

We are looking at whether it is correct

ما به دنبال این هستیم که آیا درست است

or how we will use the words

یا چگونه از کلمات

awful and awfully.

افتضاح و افتضاح استفاده خواهیم کرد.

So when do we use awful

پس چه زمانی از افتضاح استفاده می کنیم

and when do we use awfully?

و چه زمانی به طرز وحشتناکی استفاده می کنیم؟

These are both English words.

این هر دو کلمه انگلیسی هستند.

One is used in a certain way and the other is used in another way.

یکی به گونه ای خاص و دیگری به گونه ای دیگر استفاده می شود.

Grammatically speaking, these words are different.

از نظر دستور زبان، این کلمات متفاوت هستند.

So when we look at awful,

بنابراین، وقتی به افتضاح نگاه می کنیم،

which is what we are going to look at first, we are looking at words

چیزی که در ابتدا قرار است به آن نگاه کنیم، به کلماتی نگاه می کنیم

with awful connected to it.

که افتضاح به آن متصل هستند.

So first of all, the word awful is an adjective.

پس اولاً کلمه افتضاح یک صفت است.

And we can use the word awful to express

و برای بیان

something that is extremely bad

چیزی که به شدت بد

or unpleasant or ugly.

یا ناخوشایند یا زشت است می توانیم از کلمه افتضاح استفاده کنیم.

Awful.

خیلی بد و ناخوشایند.

Something is awful.

یه چیزی وحشتناکه

So in this particular sense, we are using it as an adjective.

بنابراین در این معنای خاص، ما از آن به عنوان یک صفت استفاده می کنیم.

Some thing that is extremely bad.

یه چیز خیلی بد

When we say extremely,

وقتی می گوییم فوق العاده، به

it means very, extremely bad.

معنای بسیار بسیار بد است.

Something is awful, it is unpleasant, it is ugly.

چیزی وحشتناک است، ناخوشایند است، زشت است.

So there are many ways of using that particular word,

بنابراین راه های زیادی برای استفاده از آن کلمه خاص وجود دارد،

especially when we are using it in sentences.

به خصوص زمانی که از آن در جملات استفاده می کنیم.

Her dress looks awful,

لباس او افتضاح به نظر می رسد،

so maybe your friend is coming round

بنابراین شاید دوست شما می آید

and you are going to a party together

و شما با هم به مهمانی می روید

and when you see her, you look at her dress and you think,

و وقتی او را می بینید به لباس او نگاه می کنید و فکر می کنید که

that dress looks awful.

آن لباس افتضاح به نظر می رسد.

You won't tell her because that will hurt her feelings.

شما به او نخواهید گفت زیرا این به احساسات او آسیب می رساند.

But you might think it inside your head.

اما ممکن است در ذهن خود فکر کنید.

You might think, my goodness, her dress looks awful.

شاید فکر کنید، خدای من، لباس او افتضاح به نظر می رسد.

Maybe the rain is falling,

شاید باران می بارد،

maybe it is cold and windy outside.

شاید بیرون هوا سرد و باد است.

What an awful day you might say.

چه روز وحشتناکی ممکن است بگویید.

What an awful day. What an awful day.

چه روز افتضاحی. چه روز افتضاحی.

The day is bad.

روز بدی است

Maybe the weather is bad. Or

شاید هوا بد باشد. یا

in this sentence you can also express s having a bad day.

در این جمله می توانید s داشتن روز بد را نیز بیان کنید.

So if you are having a bad day at work, maybe you are stressed.

بنابراین اگر روز بدی را در محل کار سپری می کنید، شاید استرس دارید.

Maybe your boss is giving you too much work to do.

شاید رئیستان کار زیادی به شما می دهد که باید انجام دهید.

You might say what an awful day.

شاید بگویید چه روز بدی بود.

So that particular sentence can refer to the weather,

بنابراین آن جمله خاص می تواند به آب و هوا،

the the feeling outside the atmosphere, fear.

احساس خارج از جو، ترس اشاره کند.

Or maybe if you are you are having a difficult day or a stressful day.

یا شاید اگر هستید، روز سخت یا پر استرسی را سپری می کنید.

You might also say what an awful day.

شاید هم بگویید چه روز بدی بود.

The next one

مورد بعدی

I feel awful today.

امروز احساس وحشتناکی دارم.

This means that you feel unwell, you feel sick.

این بدان معنی است که شما احساس ناخوشی می کنید، احساس بیماری می کنید.

Maybe you have a fever like Mr.

شاید شما هم مثل آقای

Steve at the moment does.

استیو در حال حاضر تب دارید.

That was an awful show.

نمایش افتضاحی بود

Perhaps you went to see a performance

شاید شما برای دیدن یک اجرا رفتید

and the show was not very good.

و نمایش خیلی خوب نبود.

You might want to say that show was awful.

شاید بخواهید بگویید آن نمایش افتضاح بود.

That was an awful show.

نمایش افتضاحی بود

A terrible show.

یک نمایش وحشتناک

Although we are looking at terrible later.

اگر چه ما به دنبال وحشتناک بعد.

You look awful.

افتضاح به نظر میرسی

That's what I said to Mr. Steve on Sunday.

این چیزی است که من روز یکشنبه به آقای استیو گفتم.

He did.

He looked awful because he wasn't feeling very well.

او انجام داد.

افتضاح به نظر می رسید چون حالش خیلی خوب نبود.

You look awful.

افتضاح به نظر میرسی

Are you okay?

حالت خوبه؟

Are you feeling okay?

آیا شما احساس خوبی دارید؟

You look awful.

افتضاح به نظر میرسی

So sometimes when we want to

بنابراین گاهی اوقات وقتی می خواهیم از

to ask a person if they are feeling well,

شخصی بپرسیم که آیا حالش خوب است

or maybe you are concerned about their health,

یا شاید نگران سلامتی او هستید،

you might say you look awful, you look terrible.

ممکن است بگویید افتضاح به نظر می رسید، وحشتناک به نظر می رسید.

Maybe their skin is pale, Maybe they are sweating,

شاید پوستشان رنگ پریده است، شاید عرق می کنند،

maybe their eyes are red, maybe they look unwell.

شاید چشمانشان قرمز است، شاید ظاهرشان بد است.

You might ask, You look awful.

ممکن است بپرسید، شما وحشتناک به نظر می رسید.

Are you feeling okay?

آیا شما احساس خوبی دارید؟

Another one.

یکی دیگه.

I have an awful feeling about this.

من احساس وحشتناکی در این مورد دارم.

I have an awful feeling about this.

من احساس وحشتناکی در این مورد دارم.

So in this situation, you are saying

بنابراین در این شرایط، شما می گویید

that you have a feeling that is negative.

که یک احساس منفی دارید.

Maybe something you are about to do or maybe something

شاید کاری که می‌خواهید انجام دهید یا شاید کاری که

you are about to try to do,

می‌خواهید انجام دهید،

or maybe something you feel nervous about.

یا شاید چیزی که احساس می‌کنید عصبی هستید.

You can say, I have an awful feeling about this.

می توانید بگویید، من یک احساس وحشتناک در مورد این دارم.

It means you feel dread,

این بدان معنی است که شما احساس ترس می کنید،

you feel awkward, you have an awful feeling about it.

احساس ناخوشایندی دارید، احساس وحشتناکی نسبت به آن دارید.

You feel nervous, doubtful.

احساس می کنید عصبی هستید، شک دارید.

Maybe you go to a restaurant

شاید شما به رستوران می روید

and you are eating the food, you are tasting the food.

و در حال خوردن غذا هستید، در حال چشیدن غذا هستید.

But unfortunately, the food is not very nice.

اما متأسفانه غذاها خیلی خوب نیستند.

You might say the food here is awful.

ممکن است بگویید غذای اینجا افتضاح است.

The food here in this restaurant is awful.

غذای اینجا در این رستوران افتضاح است.

Awful food.

غذای افتضاح

Awful.

خیلی بد و ناخوشایند.

I'm never coming here again because the food tastes bad.

من دیگر به اینجا نمی آیم زیرا طعم غذا بد است.

Maybe it is cold, maybe it is not served very well.

شاید سرد باشد، شاید خیلی خوب سرو نشود.

Maybe it tastes a little strange.

شاید طعم آن کمی عجیب باشد.

You might say the food here is awful.

ممکن است بگویید غذای اینجا افتضاح است.

Maybe you go to a party or a

شاید شما به یک مهمانی یا

meeting with lots of people and maybe you have a very, very bad time.

جلسه ای با افراد زیادی بروید و شاید اوقات بسیار بسیار بدی داشته باشید.

Maybe you don't enjoy yourself at all.

شاید اصلا از خودتان لذت نمی برید.

They are awful people.

آنها مردم افتضاحی هستند.

I can't stand them.

من نمی توانم آنها را تحمل کنم.

They are awful people.

آنها مردم افتضاحی هستند.

I can't stand them.

من نمی توانم آنها را تحمل کنم.

So there are a few things to explain in this sentence.

بنابراین در این جمله چند نکته قابل توضیح است.

They are awful people.

آنها مردم افتضاحی هستند.

It means you don't like them.

یعنی شما آنها را دوست ندارید.

Maybe there is something about their character that you don't like.

شاید چیزی در شخصیت آنها وجود داشته باشد که شما آن را دوست نداشته باشید.

Maybe they are loud, maybe they swear, maybe they are rude.

شاید صدایشان بلند است، شاید فحش می دهند، شاید هم بی ادب هستند.

They are awful people.

آنها مردم افتضاحی هستند.

I can't stand them.

من نمی توانم آنها را تحمل کنم.

I don't like them.

من آنها را دوست ندارم.

I don't want to be near them.

نمیخوام نزدیکشون باشم

They are awful people.

آنها مردم افتضاحی هستند.

I can't stand them.

من نمی توانم آنها را تحمل کنم.

And then we have the other word that is related, but

و سپس کلمه دیگری را داریم که مرتبط است، اما

it is used in a different way. We have

به شکل دیگری استفاده می شود. ما اکنون به

awfully,

طرز وحشتناکی،

awfully,

افتضاح،

awfully now, a lot of people might say, Mr.

افتضاحی، ممکن است بسیاری از مردم بگویند، آقای

Duncan, you do realise that awfully

دانکن، شما متوجه شده اید که awfully

is often used in formal English

اغلب در زبان رسمی انگلیسی

or when we are talking formally,

یا زمانی که ما به طور رسمی صحبت می کنیم،

or maybe if we are writing formally,

یا شاید اگر به صورت رسمی می نویسیم استفاده می شود،

but you can use it generally speaking

اما شما می توانید استفاده کنید. به طور کلی

when you are describing something that is not good

وقتی چیزی را توصیف می کنید که خوب نیست

or maybe something that is very good,

یا شاید چیزی که خیلی خوب است،

so awfully can be used.

به طرز وحشتناکی می توان از آن استفاده کرد.

In many ways it is used as an adverb to mean

از بسیاری جهات به عنوان یک قید به معنای

very or extremely.

بسیار یا شدید استفاده می شود.

So you are saying that something has a certain level

بنابراین شما می گویید که یک چیزی سطح

or quality of being good or bad.

یا کیفیت خاصی از خوب یا بد بودن دارد.

It is awfully, awfully.

وحشتناک است، وحشتناک است.

I will give you some examples in a moment.

من چند لحظه دیگر برای شما مثال می زنم.

So awfully as an adverb

بنابراین افتضاح به عنوان یک قید،

is describing something in a manner

توصیف چیزی است که به طرز وحشتناکی

provoking sensual or disapproval

باعث تحریک حسی یا عدم تایید می شود،

so awfully, it's also something that is showing

همچنین چیزی است که نشان دهنده

disapproval, something you don't like as an adverb,

عدم تایید است، مثلاً چیزی که شما به عنوان قید دوست ندارید

for example.

.

And we do have some examples here.

و ما در اینجا چند نمونه داریم.

First of all, in a positive way,

اول از همه، از نظر مثبت،

it was awfully good of you to help me carry my shopping.

خیلی خوب بود که به من کمک کردید تا خریدم را انجام دهم.

So you can see in this sentence we are using the word

بنابراین می بینید که در این جمله ما از این کلمه

awfully to show that something was very good.

به طرز وحشتناکی استفاده می کنیم تا نشان دهیم چیزی بسیار خوب بود.

It was awfully good of you to help me carry my shopping.

خیلی خوب بود که به من کمک کردید خریدم را انجام دهم.

Awfully good.

افتضاح خوبه

Of course, we can also have the opposite of that as well.

البته ما می توانیم برعکس آن را نیز داشته باشیم.

So it's not always used in a good way.

بنابراین همیشه از آن به خوبی استفاده نمی شود.

Another positive use.

استفاده مثبت دیگر

This is an awfully good book,

این کتاب بسیار خوبی است،

so maybe something you are reading, maybe something you are looking at,

بنابراین شاید چیزی که در حال خواندن آن هستید، شاید چیزی که به آن نگاه می کنید،

maybe you are studying

شاید در حال مطالعه

something and the book is very helpful.

چیزی هستید و کتاب بسیار مفید است.

You might want to say this is a very good book.

شاید بخواهید بگویید این کتاب بسیار خوبی است.

This is an awfully good book. It's very good.

این یک کتاب فوق العاده خوب است. خیلی خوبه

I like it. It's very useful.

خوشم می آید. بسیار مفید است.

Mr. Duncan, your English lessons are awfully good.

آقای دانکن، درس های انگلیسی شما به شدت خوب است.

That was my stomach, by the way.

اتفاقاً شکم من همین بود.

I really should have had something to eat before coming on today,

من واقعاً باید قبل از آمدن امروز چیزی می خوردم،

because my stomach is making some strange sounds for which

زیرا معده ام صداهای عجیبی در می آورد که بابت آنها

I apologise.

عذرخواهی می کنم. در

Here is a negative use of awfully.

اینجا یک استفاده منفی از awfully وجود دارد.

She behaved awfully at the party last night,

او در مهمانی دیشب رفتار افتضاحی داشت،

so if someone behaves awfully,

بنابراین اگر کسی رفتار افتضاحی داشت،

that is the way in which they behaved.

رفتار او اینگونه است.

They behaved in a bad way,

رفتار بدی داشتند،

They behaved in a way that was annoying

طوری رفتار کردند که

maybe to one person or to many people it is annoying.

شاید برای یک نفر یا برای خیلی ها آزاردهنده باشد.

She behaved awfully at the party last night.

او در مهمانی دیشب رفتار بدی داشت.

Maybe she had too much to drink.

شاید او بیش از حد نوشیدنی داشته است.

Maybe she was singing and dancing on the tables.

شاید روی میزها آواز می خواند و می رقصید.

Not that there's anything wrong with that,

نه اینکه مشکلی در آن وجود داشته باشد،

to be honest with you.

صادقانه با شما صحبت کنم.

Her clothes were awfully matched.

لباس هایش بدجور جور شده بود.

The colours did not go together.

رنگ ها با هم نمی آمدند.

So if something is awfully done

بنابراین اگر کاری به طرز وحشتناکی انجام شود

or awfully matched,

یا به طرز وحشتناکی مطابقت داشته باشد، به این

it means those things do not go together.

معنی است که آن چیزها با هم پیش نمی روند.

They are not matched.

آنها مطابقت ندارند.

They were awfully matched.

آنها به طرز وحشتناکی مطابقت داشتند.

They were badly matched.

آنها بدجوری همخوانی داشتند.

So we often use awfully to show that something

بنابراین ما اغلب به طرز وحشتناکی برای نشان دادن اینکه کاری

is being done in the extreme.

به شدت انجام می شود استفاده می کنیم.

So if something is horrible or terrible or not very good,

بنابراین اگر چیزی وحشتناک یا وحشتناک باشد یا خیلی خوب نباشد،

we can say that it was awfully done.

می توانیم بگوییم که به طرز وحشتناکی انجام شده است. به

It was awfully done, awfully not very well.

طرز وحشتناکی انجام شد، افتضاح نه خیلی خوب.

The quality was quite low.

کیفیتش خیلی پایین بود

My driving test went awfully well.

امتحان رانندگی من خیلی خوب گذشت.

So look very carefully at the first sentence.

پس با دقت به جمله اول نگاه کنید.

There is a difference between these two sentences.

بین این دو جمله تفاوت وجود دارد.

In fact, you might say there is a very big difference between these two sentences.

در واقع، ممکن است بگویید تفاوت بسیار زیادی بین این دو جمله وجود دارد.

So the first one is positive.

بنابراین مورد اول مثبت است.

We are saying that something went very well.

ما می گوییم یک چیزی خیلی خوب پیش رفت.

It went very well.

خیلی خوب پیش رفت.

My driving test went awfully well.

امتحان رانندگی من خیلی خوب گذشت.

It went very well.

خیلی خوب پیش رفت.

I am pleased with it because it went very well.

ازش راضیم چون خیلی خوب پیش رفت.

However,

با این حال،

if we take away well,

اگر خوب برداریم،

this suddenly becomes a negative sentence.

ناگهان این یک جمله منفی می شود.

My driving test went awfully.

امتحان رانندگی من بدجوری رفت

That means it went badly.

یعنی بد پیش رفت.

So this is a very good example of how

بنابراین این مثال بسیار خوبی است از اینکه چگونه

using an extra letter or an extra word, should I say

استفاده از یک حرف اضافی یا یک کلمه اضافی، باید

in the sentence, can change the meaning completely.

در جمله بگویم، می تواند معنی را به طور کامل تغییر دهد.

So my driving test went awfully well,

پس امتحان رانندگی من خیلی خوب بود،

means that it went very well.

یعنی خیلی خوب رفت.

It was a good driving test.

امتحان رانندگی خوبی بود

I did very well.

خیلی خوب کار کردم.

However, underneath my driving test went awfully.

با این حال، در زیر آزمون رانندگی من به طرز وحشتناکی گذشت.

That means it went badly.

یعنی بد پیش رفت.

It did not go very well.

خیلی خوب پیش نرفت.

I think I may have failed

فکر می کنم ممکن است

my driving test because it went awfully.

امتحان رانندگی ام را رد کرده باشم چون به طرز وحشتناکی گذشت.

The sounds of Mr.

صدای

Duncan's stomach

شکم آقای دانکن به طرز

are awfully loud.

وحشتناکی بلند است.

So when we generally speak about awful, it is bad

بنابراین وقتی به طور کلی در مورد افتضاح صحبت می کنیم،

when we talk about something going badly wrong,

وقتی در مورد اشتباهی صحبت می کنیم بد است، به طرز

we say awfully.

وحشتناکی می گوییم.

But we can also use awfully to stress

اما ما همچنین می‌توانیم به طرز وحشتناکی برای تاکید بر

very the extreme of something.

افراطی یک چیزی استفاده کنیم.

Now we have

در حال حاضر ما

terrible and terribly.

وحشتناک و وحشتناکی داریم.

And again, we are looking at these words one by one.

و باز هم این کلمات را یکی یکی نگاه می کنیم.

First of all, the word terrible is an adjective.

اولاً کلمه وحشتناک یک صفت است.

It refers to something that is distressing or severe.

اشاره به چیزی است که ناراحت کننده یا شدید است.

Severe normally is a level

شدید معمولاً سطحی

of of seriousness.

از جدیت است.

So when we talk about severe,

بنابراین وقتی از شدید صحبت می کنیم،

we are talking about the level of seriousness.

در مورد سطح جدی صحبت می کنیم.

Quite often something has happened and it is very bad,

اغلب اتفاقی افتاده است و بسیار بد،

terrible as an adjective,

وحشتناک به عنوان یک صفت،

distressing or severe, extremely bad or horrible.

ناراحت کننده یا شدید، بسیار بد یا وحشتناک است.

So this can be something you see, something you experience,

بنابراین این می تواند چیزی باشد که شما می بینید، چیزی که تجربه می کنید،

or maybe if you are just describing

یا شاید اگر فقط

the feeling of something,

احساس چیزی را توصیف می کنید،

you can say that it is terrible.

می توانید بگویید که وحشتناک است.

For example, you might say the weather today is terrible.

به عنوان مثال، ممکن است بگویید هوای امروز وحشتناک است.

The weather today is terrible.

هوای امروز وحشتناک است.

A terrible storm is coming.

طوفان وحشتناکی در راه است.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

For some of us

برای برخی از ما

here in England, a terrible storm is coming our way

اینجا در انگلیس، طوفان وحشتناکی در راه است و

we might be getting some snow tomorrow.

ممکن است فردا کمی برف ببارد.

I hope we get some snow and then Mr.

امیدوارم کمی برف بباریم و بعد آقای

Steve can stay at home, even though he is very excited

استیو بتواند در خانه بماند، حتی اگر خیلی هیجان زده است

because he wants to draw his winter tires on his car.

زیرا می خواهد لاستیک های زمستانی خود را روی ماشینش بکشد.

We will see.

خواهیم دید.

I feel terrible today.

امروز احساس وحشتناکی دارم

I think I might be coming down

فکر می کنم ممکن است

with a fever.

با تب پایین بیایم.

I feel terrible today.

امروز احساس وحشتناکی دارم

I think I might be coming down with a fever.

فکر می کنم ممکن است با تب پایین بیایم.

So in this particular situation, you are talking about your own feeling,

بنابراین در این موقعیت خاص، شما در مورد احساس خود،

your own feeling of health or wellness.

احساس سلامت یا تندرستی خود صحبت می کنید.

I feel terrible.

احساس وحشتناکی دارم

Also, you can say I feel terrible

همچنین، می توانید بگویید که

if you are feeling remorseful or sorry about something,

اگر از چیزی پشیمان هستید یا متاسف هستید، احساس وحشتناکی می کنم،

maybe you say something bad to another person

شاید به شخص دیگری چیز بدی می گویید

and you might say, I feel terrible

و ممکن است بگویید، از

about what I said yesterday to my friend.

چیزی که دیروز به دوستم گفتم احساس وحشتناکی دارم.

I think he was really hurt by my words.

فکر می‌کنم او واقعاً از حرف‌های من ناراحت شد.

I have a terrible

feeling about my exams next week.

احساس وحشتناکی نسبت به امتحانات هفته آینده ام دارم.

To have a terrible feeling means again inside

داشتن یک احساس وحشتناک به این معنی است که دوباره در درون

you have doubt or fear

شما

about something that is going to happen in the future.

نسبت به چیزی که قرار است در آینده اتفاق بیفتد شک یا ترس داشته باشید.

I have a terrible feeling about my exams next week.

احساس وحشتناکی نسبت به امتحانات هفته آینده ام دارم.

You think you might not do well.

فکر می کنید ممکن است خوب عمل نکنید. می

You fear that will fail Your exams

ترسید در امتحاناتتان شکست بخورید

To have a terrible feeling about something means

داشتن یک احساس وحشتناک در مورد چیزی به این معنی است که از

you dread that thing or you think you will do badly.

آن چیز می ترسید یا فکر می کنید بد انجام خواهید داد.

He has a terrible life

او زندگی وحشتناکی

with his nagging wife.

با همسرش دارد.

Please don't complain.

لطفا شکایت نکنید

Please, please don't complain.

لطفا، لطفا شکایت نکنید.

He has a terrible life with his nagging wife.

او زندگی وحشتناکی با همسرش دارد.

So if you have a terrible life, it means things are always difficult.

بنابراین اگر زندگی وحشتناکی دارید، به این معنی است که همه چیز همیشه دشوار است.

Things are often unpleasant

چیزهایی اغلب

in your personal life or your personal.

در زندگی شخصی یا شخصی شما ناخوشایند هستند.

He has a terrible life with his nagging wife.

او زندگی وحشتناکی با همسرش دارد.

Or of course she has a terrible life

یا البته او زندگی وحشتناکی

with her nagging husband because husbands can also be

با شوهر آزاردهنده اش دارد زیرا شوهران نیز می توانند

irritating and annoying.

آزاردهنده و آزاردهنده باشند.

They often complain about things.

آنها اغلب از چیزهایی شکایت می کنند.

They nag, nag something

آنها نق می زنند، نق می زنند چیزی

that is really annoying, something that you can't away from.

که واقعا آزاردهنده است، چیزی که شما نمی توانید از آن دور شوید.

It is nagging.

ناله می کند.

Maybe a wife will nag at her husband

شاید همسری سر شوهرش نق بزند

or maybe you have a pain in your shoulder.

یا شاید شما شانه‌تان درد داشته باشد. می

We can say that you have a nagging pain.

توانیم بگوییم که شما یک درد آزاردهنده دارید.

my. My shoulder is really hurting.

من شانه ام واقعا درد می کند.

I have a nagging.

من یک غر زدن دارم

My wife keeps nagging at me

همسرم مدام

to wash the dishes.

برای شستن ظروف با من ناله می کند.

To have a terrible life

داشتن یک زندگی وحشتناک به این

means your existence is not very good

معنی است که وجود شما خیلی خوب نیست

because you have a terrible life.

زیرا شما یک زندگی وحشتناک دارید.

That was a terrible meal.

این یک وعده غذایی وحشتناک بود.

Something that is terrible.

چیزی که وحشتناک است.

Something is awful.

یه چیزی وحشتناکه

Something is bad.

چیزی بد است.

Something goes wrong.

یه جای کار می لنگه.

It is terrible that with a terrible meal,

وحشتناک است که با یک وعده غذایی وحشتناک،

the food was awful.

غذا افتضاح بود.

That was terrible.

این وحشتناک بود.

Another one.

یکی دیگه.

Things have gone from bad

اوضاع از بد

to terrible.

به وحشتناک تبدیل شده است.

And you might hear this expression used in English.

و ممکن است این عبارت را در زبان انگلیسی بشنوید.

Well, we want to really emphasise how bad something is,

خوب، ما می خواهیم واقعاً تأکید کنیم که یک چیزی چقدر بد است،

so maybe you are having a bad situation,

بنابراین ممکن است وضعیت بدی داشته باشید،

but then it gets even worse.

اما بعد از آن بدتر می شود.

You might say that things have gone from bad

ممکن است بگویید که همه چیز از بد

to terrible things have got even worse.

به چیزهای وحشتناک بدتر شده است.

We can also say things.

ما هم می توانیم چیزهایی بگوییم.

Things have gone from bad to worse.

اوضاع از بد به بدتر شده است.

All things have gone from bad to terrible.

همه چیز از بد به وحشتناک تبدیل شده است.

So I thought I was having a terrible day.

بنابراین فکر کردم روز بدی را سپری می کنم.

I thought I was having a bad day.

فکر می کردم روز بدی را سپری می کنم.

But it got worse.

اما بدتر شد.

It got more worse.

بدتر شد

It got worse. As the day went on.

بدتر شد همانطور که روز گذشت.

It got more, more and more terrible.

بیشتر، بیشتر و وحشتناک تر شد. آیا

Have you ever had a day like that

تا به حال چنین روزی داشته اید که

where everything goes wrong?

همه چیز خراب شود؟

Fortunately, it doesn't happen very often,

خوشبختانه، خیلی اتفاق نمی افتد،

but sometimes things can go from bad to terrible very quickly.

اما گاهی اوقات ممکن است همه چیز خیلی سریع از بد به وحشتناک تبدیل شود.

I had a terrible dream last night.

دیشب خواب وحشتناکی دیدم. تو

I was in bed and I was turning over and I could not relax.

رختخواب بودم و داشتم برمیگشتم و نمیتونستم راحت باشم.

And then when I went to sleep, I had a terrible dream.

و بعد وقتی به خواب رفتم خواب وحشتناکی دیدم.

Or of course you might just say I had a nightmare or a terrible nightmare.

یا البته ممکن است فقط بگویید من یک کابوس یا یک کابوس وحشتناک دیدم.

Although to be honest with you, I don't think you need to improve the quality of that

اگر چه برای صادق بودن با شما، فکر نمی کنم نیازی به بهبود کیفیت آن باشد،

because in the sentence, the word nightmare

زیرا در جمله، کلمه کابوس

does mean bad dream.

به معنای خواب بد است.

So you might say, I had a terrible dream last night.

پس شاید بگویید، دیشب خواب وحشتناکی دیدم.

A terrible dream.

یک رویای وحشتناک

Or maybe you can say I had a horrible dream last night,

یا شاید بتوانید بگویید دیشب خواب وحشتناکی دیدم،

something that made you wake up and feel afraid.

چیزی که باعث شد از خواب بیدار شوید و احساس ترس کنید.

Something is terrible.

چیزی وحشتناک است.

Now we have terribly,

اکنون ما به طرز

terribly something that is terribly

وحشتناکی چیزی داریم که به طرز وحشتناکی است

and we will look at how it can be used

و خواهیم دید که چگونه می توان از آن استفاده کرد

so terribly is an adverb

تا این حد وحشتناک یک قید است

and it is used in a way that's

و به گونه ای استفاده می شود که

expressing something that is terrible,

چیزی را بیان می کند که وحشتناک است، چیزی که افتضاح انجام شده است،

something awful done something horribly done,

کاری وحشتناک انجام شده است،

something extremely bad

چیزی بسیار بد

is terribly, terribly

است. به طرز وحشتناکی، خیلی خیلی

so quite often a situation where something has become very serious.

اوقات وضعیتی که در آن چیزی بسیار جدی شده است.

We often use the adverb terribly

ما اغلب از قید به طرز وحشتناکی استفاده می کنیم

to show that that thing is not good.

تا نشان دهیم آن چیز خوب نیست.

It is bad.

آن بد است.

Something occurred

چیزی

in a distressing or disappointing way.

به شکلی ناراحت کننده یا ناامیدکننده رخ داد.

If something occurs

اگر اتفاقی

in your life that makes you feel upset or distressed,

در زندگی شما رخ دهد که باعث ناراحتی یا ناراحتی شما شود،

or maybe something that is disappointing,

یا شاید چیزی ناامید کننده باشد،

we can say that it is terribly done.

می توانیم بگوییم که به طرز وحشتناکی انجام شده است.

It happened terribly.

به طرز وحشتناکی اتفاق افتاد. به

It went terribly.

طرز وحشتناکی گذشت.

It went in a distressing way.

به طرز ناراحت کننده ای پیش رفت.

It is something that made you feel really upset and

این چیزی است که باعث می شود شما واقعاً ناراحت شوید و

maybe angry even

حتی ممکن است به طرز

terribly, can also

وحشتناکی عصبانی شوید، همچنین می تواند

be used to enforce how something occurred,

برای تحمیل چگونگی اتفاق افتادن چیزی استفاده شود،

the way in which something happened or the way it happens

روشی که در آن چیزی اتفاق افتاده یا نحوه وقوع آن به طرز

terribly can very, very actually, very articulately

وحشتناکی می تواند بسیار، بسیار واقعی، بسیار واضح

and very clearly express how something occurred.

و بسیار واضح بیان کند که چگونه اتفاق افتاده است. چیزی رخ داد

It went terribly well

خیلی خوب پیش رفت

or it went terribly.

یا خیلی بد گذشت.

Once again, we are using the the positive and the negative.

یک بار دیگر، ما از مثبت و منفی استفاده می کنیم.

The show went terribly well.

نمایش به طرز وحشتناکی خوب پیش رفت.

So the first one is expressing positive.

پس اولی بیان مثبت است.

The show went terribly well.

نمایش به طرز وحشتناکی خوب پیش رفت.

It went extremely well, very well

خیلی خوب پیش رفت، خیلی خوب

underneath.

زیرش.

If we take away

اگر

well,

خوب برداشت کنیم،

we can say that the show went

می توان گفت که نمایش

terribly in this particular situation.

در این شرایط خاص به طرز وحشتناکی پیش رفت.

We are saying that it went bad with

ما می گوییم که با آن بد شد که به طرز

the it went terribly.

وحشتناکی رفت.

It was not very good.

خیلی خوب نبود.

So the first sentence is positive.

پس جمله اول مثبت است.

The second sentence is negative.

جمله دوم منفی است.

Once again, all you have to do is take away one word or add

یک بار دیگر، تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک کلمه را حذف کنید یا

one word to change the meaning of the sentence.

یک کلمه اضافه کنید تا معنی جمله تغییر کند.

I forgot the words

terribly half way through the song.

در نیمه راه آهنگ را به طرز وحشتناکی فراموش کردم.

I forgot the words terribly halfway through the song.

کلمات را به طرز وحشتناکی در نیمه راه فراموش کردم.

Now this is a very complicated sentence.

حالا این یک جمله بسیار پیچیده است.

I forgot the words.

کلمات را فراموش کردم

I forgot the words terribly.

کلمات را به طرز وحشتناکی فراموش کردم.

So if you do something terribly, you do it a lot.

بنابراین اگر کاری را به طرز وحشتناکی انجام دهید، آن را زیاد انجام می دهید.

You do it in a very bad way.

شما این کار را به طرز بسیار بدی انجام می دهید.

I did it terribly.

من این کار را به طرز وحشتناکی انجام دادم.

So in this sentence,

بنابراین در این جمله، در

halfway through the song, I started to forget the words.

نیمه راه آهنگ، شروع به فراموش کردن کلمات کردم.

I couldn't remember the words that I was supposed to sing.

کلماتی را که قرار بود بخوانم به خاطر نمی آوردم.

I forgot the words terribly

halfway through the song.

در نیمه راه آهنگ را به طرز وحشتناکی فراموش کردم.

That means that I couldn't remember the words.

یعنی نمی توانستم کلمات را به خاطر بسپارم.

I need to see you now.

الان باید ببینمت

It's terribly important or urgent.

خیلی مهم یا فوری است.

Something you need to do very quickly.

کاری که باید خیلی سریع انجام دهید.

Something you need to do in a hurry.

کاری که باید با عجله انجام دهید.

Something that is urgent.

چیزی که فوری است.

Some things that needs to be done now.

برخی از کارهایی که اکنون باید انجام شود.

You cannot wait.

شما نمی توانید صبر کنید.

I need to see you now.

الان باید ببینمت

It's terribly urgent.

خیلی فوری است

So when we describe something as being terribly urgent,

بنابراین وقتی چیزی را به‌طور وحشتناکی فوری توصیف می‌کنیم،

we are saying that is very urgent.

می‌گوییم که بسیار فوری است.

It is something that must be dealt with or sorted

این چیزی است که باید در حال حاضر با آن برخورد یا مرتب شود

right now.

.

I need to see you now.

الان باید ببینمت

It's terribly urgent.

خیلی فوری است

Very urgent.

بسیار ضروری بسیار فوری بسیار مبرم اضطراری.

Extremely urgent.

فوق العاده فوری

It cannot wait, unfortunately.

متأسفانه نمی تواند صبر کند.

Finally,

در نهایت،

if we look at the words separately,

اگر به کلمات جداگانه نگاه کنیم،

terrible refers to something bad

وحشتناک به چیزی بد

or awful, something that is not good.

یا وحشتناک اشاره دارد، چیزی که خوب نیست.

Something occurring that is terrible.

اتفاقی در حال وقوع است که وحشتناک است.

It is bad. It is awful.

آن بد است. افتضاح است.

Something terribly is badly done.

یک کار وحشتناک بد انجام شده است.

Something that is not going well.

چیزی که خوب پیش نمی رود.

It is going terribly.

داره به طرز وحشتناکی پیش میره

It is going awfully.

بدجوری داره پیش میره

And of course, if we want to show urgency,

و البته اگر بخواهیم اضطرار نشان دهیم،

you also ask to see one, ask to see a person.

شما هم بخواهید یکی را ببینید، بخواهید یک نفر را ببینید.

I need to see you terribly, terribly urgently.

من باید تو را به شدت، خیلی فوری ببینم.

It is something I must see you with or about straight away.

این چیزی است که باید فوراً یا با آن شما را ببینم.

I can't wait.

من نمی توانم صبر کنم.

It is very urgent.

بسیار فوری است.

So we can use the word terribly, quite often

بنابراین ما می‌توانیم از این کلمه به طرز وحشتناکی استفاده کنیم، اغلب

to show extremes of something.

برای نشان دادن افراط در چیزی.

Something that is extremely good or extremely bad.

چیزی که بسیار خوب یا بسیار بد است.

I hope

امیدوارم

this lesson

این درس

today has not gone terribly.

امروز به طرز وحشتناکی پیش نرفته باشد.

I hope it is gone well.

امیدوارم خوب پیش رفته باشه

However, I also hope that today's lesson has been terribly useful

با این حال، من همچنین امیدوارم که درس امروز به طرز وحشتناکی مفید

or terribly entertaining or

یا وحشتناک سرگرم کننده یا

exciting.

هیجان انگیز بوده باشد.

I hope so.

امیدوارم.

The live Chat.

چت زنده

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

It's nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

And please

و لطفا

subscribe if you want.

در صورت تمایل مشترک شوید. به

Give me a big like as well.

من هم لایک بزرگ بده

This is a short live stream on Wednesday.

این یک پخش زنده کوتاه در روز چهارشنبه است.

I'm very pleased that no one has asked

خیلی خوشحالم که هیچکس نپرسید

what's happened to my head.

چه بلایی سرم آمده است.

I'm very pleased.

من بسیار خوشحال هستم.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

That's all I'm saying for now.

فعلاً فقط همین را می گویم.

I can't give you any more details, but thank you for not asking.

من نمی توانم جزئیات بیشتری به شما بدهم، اما از شما ممنونم که نپرسیدید.

I do appreciate it very much.

من آن را بسیار قدردانی می کنم.

Thank you for your company.

ممنون از همراهی شما

Palmeiras says the word nagging is new to me.

پالمیراس می گوید کلمه نق زدن برای من تازگی دارد.

Nag Yes, and a g nag.

Nag بله، و یک g nag.

Something that won't stop.

چیزی که متوقف نمی شود.

Something that is annoying, saying

چیزی که آزاردهنده است، گفتن اینکه

maybe if you have some sort of pain

شاید اگر نوعی درد

in your shoulder nagging, it is something that won't go away.

در ناحیه شانه تان احساس می کنید، چیزی است که از بین نمی رود.

I have a nagging pain in my shoulder.

من یک درد آزار دهنده در شانه ام دارم. از

It won't go away.

بین نخواهد رفت

Or maybe if someone keeps asking you to do,

یا شاید اگر کسی مدام از شما می خواهد که این کار را انجام دهید،

or maybe they keep complaining and telling you what to do,

یا ممکن است مدام شکایت کند و به شما بگوید که چه کاری باید انجام دهید،

you can say that person is nagging, they are nagging you.

می توانید بگویید که آن شخص ناله می کند، او شما را ناله می کند.

They keep asking you to do things.

آنها مدام از شما می خواهند کارهایی را انجام دهید.

They are very annoying sometimes in the relationship.

آنها گاهی اوقات در رابطه بسیار آزاردهنده هستند.

I'm not saying which relationship,

من نمی گویم کدام رابطه،

but sometimes one person might nag another person.

اما گاهی ممکن است یک نفر شخص دیگری را آزار دهد.

Of course, the word nag can also be used to

البته، کلمه ناگ را می توان به

to mean horse as well as a very,

معنای اسب و همچنین یک

very loose term for a horse.

اصطلاح بسیار بسیار سست برای اسب استفاده کرد.

Quite often a horse that is old

اغلب اسبی که پیر است

or maybe a horse that is not very well.

یا شاید اسبی که حالش خیلی خوب نیست.

We often describe it as a nag,

ما اغلب آن را به عنوان یک نق توصیف می کنیم،

an old nag is a is an old horse.

یک نق قدیمی یک اسب قدیمی است.

So there are many ways of using that.

بنابراین راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد.

I am terribly starving.

من به طرز وحشتناکی از گرسنگی می میرم.

You might say that I'm terribly hungry.

ممکن است بگویید من به شدت گرسنه هستم.

I'm I'm terribly hungry.

من خیلی گرسنه ام

I'm awfully hungry.

من بدجوری گرسنه ام

I'm very hungry, which is true

من خیلی گرسنه هستم، این درست است

because during today's live stream, you may have noticed

زیرا در جریان پخش زنده امروز، ممکن است متوجه شده باشید که

my stomach was making quite a few sounds.

معده من صداهای زیادی می دهد.

So thank you.

پس متشکرم.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I am going in a moment.

من یه لحظه میرم

Don't forget you can watch this again with captions later on.

فراموش نکنید که می‌توانید بعداً دوباره این را با زیرنویس تماشا کنید.

As soon as YouTube decides that they are going to do that,

به محض اینکه YouTube تصمیم گرفت که این کار را انجام دهد،

normally it takes a while, you see,

معمولاً مدتی طول می کشد

for YouTube to process the video,

تا یوتیوب ویدیو را پردازش کند،

but it will be available to watch as many times as you want.

اما برای تماشای هر چند بار که بخواهید در دسترس خواهد بود.

Thank you very much for watching today.

از تماشای امروز شما بسیار سپاسگزارم.

I hope you've enjoyed it and I will be back with you on Sunday from 2 p.m.

امیدوارم از آن لذت برده باشید و یکشنبه از ساعت 14 با شما خواهم بود. به

UK time.

وقت انگلستان

And we have Mr.

Steve with us in the studio as well. Yeah.

و آقای

استیو را نیز در استودیو با خود داریم. آره

So I hope you are looking forward to that.

بنابراین امیدوارم که شما مشتاقانه منتظر آن باشید.

Thank you for watching.

ممنون که تماشا کردید

And don't forget to give me a lovely like if you like this

و فراموش نکنید که به من یک لایک دوست داشتنی بدهید اگر این نمایش را دوست دارید، می

show you can give me a lovely thumbs up.

توانید به من یک شست دوست داشتنی بدهید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Thank you, Christine. Hello, Raven.

متشکرم کریستین سلام ریون

Raven born.

ریون متولد شد.

I don't recognise your name.

من اسم شما را نمی شناسم

Is it your first time here?

آیا اولین بار است که اینجا هستید؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Thank you, V Chance. Thank you, Louis.

متشکرم، V Chance. ممنون لویی

Thank you also to

از بئاتریس نیز متشکرم

Beatrice.

.

Thank you to Quitté by awkward typer.

با تشکر از Quitté توسط تایپ ناجور.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Thank you very much for your lovely messages.

از پیام های زیبای شما بسیار سپاسگزارم.

Irene. Hello, Irene.

آیرین سلام ایرین.

I didn't see you on the chat.

من تو را در چت ندیدم.

Thank you for joining me. Irene.

از این که من را همراهی میکنید متشکرم. آیرین

Back on

بازگشت

Sunday 2 p.m.

یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر

UK Time is when I'm back with you and of course,

زمان بریتانیا زمانی است که من با شما برمی گردم و البته،

until the next time we meet here,

تا دفعه بعدی که در اینجا ملاقات می کنیم، می

you know what's coming next.

دانید که چه اتفاقی می افتد.

Yes, you do enjoy the rest of your day.

بله، شما از بقیه روز خود لذت می برید. از

Enjoy the rest of your Wednesday.

بقیه روزهای چهارشنبه خود لذت ببرید.

And yes, we might be getting snow

و بله، ممکن است

tomorrow here in England.

فردا اینجا در انگلیس برف بباریم.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next?

و البته، تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ملاقات می کنیم، می دانید بعد از آن چه می شود؟

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Have a good day.

روز خوبی داشته باشید.

See you soon.

به زودی میبینمت.

And of course,

و البته

ta ta for now.

فعلا تا تا.

I have to go now

مجبورم که الان برم