Express colour idioms / English Addict - 90 / Live Lesson / Sunday 28th June 2020 / With Mr Duncan

if you haven't already realised it's raining again here in the UK yes

اگر تا به حال متوجه نشده اید که اینجا در بریتانیا دوباره باران می بارد، بله

once more the rain is falling it is quite windy it definitely does not feel

بار دیگر باران می بارد، کاملا باد می آید، قطعاً

like summer today here we go again yes we are all together again to enjoy and

احساس تابستان نیست امروز اینجا دوباره می رویم بله، دوباره همه با هم هستیم تا از عشق خود لذت ببریم و

share our love of the English language it is English addict live from the

به اشتراک بگذاریم. زبان انگلیسی این معتاد انگلیسی است زندگی می کنند از

birthplace of English which just happens to be England

زادگاه انگلیسی که اتفاقا انگلستان است

hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today are you okay

سلام به همه این آقای. دانکن در انگلیس امروز چطوری

I hope so are you happy well are you happy I hope you are happy because we

خوب هستی امیدوارم خوشحال باشی خوشحالی امیدوارم خوشحال باشی چون

are all here together again live across YouTube the internet and the world as

ما دوباره اینجا با هم هستیم به صورت زنده در سراسر یوتیوب و اینترنت و دنیا

well it's very exciting isn't it well maybe a little exciting not very

خیلی هیجان انگیز است نه خوب شاید کمی هیجان‌انگیز نه خیلی

exciting here we go again and yes we are all here together once more to share our

هیجان‌انگیز اینجا دوباره می‌رویم و بله، همه با هم یک بار دیگر اینجا هستیم تا

love of English for those who don't know who I am maybe you are thinking here who

عشق خود را به انگلیسی برای کسانی که نمی‌دانند من کیستم به اشتراک بگذاریم، شاید شما اینجا فکر می‌کنید

is that strange man talking Timmy out of my computer screen well my name is

آن مرد عجیب و غریب کیست که از تیمی صحبت می‌کند. صفحه کامپیوتر من خوب نام من

Duncan I teach English I talk about English and that is the reason why I am

دانکن است من انگلیسی تدریس می کنم من در مورد انگلیسی صحبت می کنم و به همین دلیل است که من

here today I hope you are feeling good and very very happy even though the

امروز اینجا هستم امیدوارم احساس خوبی داشته باشید و بسیار بسیار خوشحال باشید حتی اگر

weather is bad it isn't a very nice day I will be honest with you we are not

هوا بد است روز خیلی خوبی نیست. با شما روراست خواهم بود، ما

having nice weather outside look at that there it is now we've had lots of rain

بیرون هوای خوبی نداریم، نگاه کنید که امروز صبح باران زیادی

this morning I was hoping to go outside I was not sure what the weather was

داشتیم، من امیدوار بودم که به بیرون بروم، مطمئن نبودم امروز چه هوایی

going to be today but there it is you can see grey skies cloudy and lots of

خواهد بود، اما اینجاست شما می توانید آسمان خاکستری ابری و

rain it is a quite well I suppose I would call today if I had to say

باران فراوان را ببینید فرض کنید اگر بخواهم

something that a lot of people do say when the weather looks bad you might say

چیزی بگویم که بسیاری از مردم وقتی هوا بد به نظر می رسد می گویند امروز تماس می گیرم، ممکن است بگویید

that we are having unseasonable or unseasonal weather for the time of year

که هوای نامناسب یا غیر فصلی برای زمان سال داریم،

so you might describe this as unseasonal weather for the time of year because now

بنابراین ممکن است این را به عنوان هوای غیر فصلی برای آن زمان توصیف کنید. سال، زیرا اکنون

we are in June in fact we are coming to to the end of June we should now be

در ژوئن هستیم، در واقع به پایان ژوئن می رسیم، اکنون

having lots of lovely weather but unfortunately we are not having nice

باید هوای بسیار خوبی داشته باشیم، اما متأسفانه ما

weather here in England it was nice last week for a few hours and then the rain

اینجا در انگلیس هوای خوبی نداریم، هفته گذشته برای چند ساعت خوب بود و سپس باران

came back to haunt us so that is the weather outside right now as I stand

دوباره به ما آمد، بنابراین هوای بیرون در حال حاضر است، زیرا من

here talking to you unseasonal weather for the time of year it is a comment it

اینجا ایستاده ام و با شما صحبت می کنم آب و هوای غیر فصلی برای زمان سال، این یک نظر

is something you might bring up in conversation if the weather is normally

است، اگر هوا به طور معمول

nice at this time of year however at the moment it isn't you might say we are

خوب باشد، ممکن است در گفتگو مطرح کنید. در زمان سال، اما در حال حاضر اینطور نیست، ممکن است بگویید ما

having unseasonal weather for the time of year just to prove that I am here to

برای زمان سال آب و هوای غیر فصلی داریم، فقط برای اینکه ثابت کنم من اینجا هستم تا

talk about English there it was a little bit of English on your screen don't

در مورد انگلیسی صحبت کنم آنجا کمی انگلیسی روی صفحه نمایش شما بود،

forget also you can follow my livestream with captions I can't believe it mr.

فراموش نکنید. همچنین می توانید زنده من را دنبال کنید estream با زیرنویس من نمی توانم آن را باور کنم آقای.

Duncan isn't technology amazing I agree with you it is pretty cool to be honest

دانکن فن‌آوری شگفت‌انگیزی نیست، من با شما موافقم، راستش را بخواهید بسیار جالب است،

you can press C on your keyboard and you can have captions live as you are

می‌توانید C را روی صفحه‌کلید خود فشار دهید و می‌توانید زیرنویس‌ها را به صورت زنده داشته باشید، زیرا

watching this at 8 minutes pass to UK time I don't know what time it is where

در 8 دقیقه به وقت بریتانیا این را تماشا می‌کنید، نمی‌دانم ساعت چند است. جایی است که

you are because I'm not there you see we have so many things to show you so many

شما آنجا هستید زیرا من آنجا نیستم می بینید که ما چیزهای زیادی داریم که باید به شما چیزهای زیادی را نشان

things to look at today we are talking about many things first of all we are

دهیم که باید به آنها نگاه کنید امروز در مورد چیزهای زیادی صحبت می کنیم اول از همه

going to talk about creativity are you a creative person are you a person who is

در مورد خلاقیت صحبت می کنیم آیا شما یک فرد خلاق هستید؟ فردی

good at creating things maybe you enjoy making things perhaps you have a certain

که در خلق چیزها مهارت دارد، شاید شما از ساختن چیزها لذت می برید ، شاید

skill that you enjoy practicing maybe you are good at drawing maybe there is a

مهارت خاصی دارید که از تمرین کردن آن لذت می برید، شاید در طراحی مهارت دارید، شاید

certain hobby that you have where you create things last week someone came to

سرگرمی خاصی دارید که در آن هفته گذشته چیزهایی را خلق کردید، شخصی به

our house to have a look at our kitchen floor

خانه ما آمد تا به کف آشپزخانه ما نگاهی بیندازید

because unfortunately part of the kitchen floor in the house has collapsed

زیرا متأسفانه بخشی از کف آشپزخانه در خانه به دلیل رطوبت فرو ریخته است،

due to damp so we had a carpenter come last week when I say carpenter I don't

بنابراین هفته گذشته یک نجار آمد که من می گویم نجار

mean the carpenters as in the group when I was young

منظورم نجارها نیست، همانطور که در گروه زمانی که من جوان بودم.

not that carpenter it was the guy who likes to work with wood he came to look

آن نجار آن مرد بود که دوست دارد با چوب کار کند او آمد تا به

at our broken kitchen floor and he said well I can fix this for you I don't know

کف آشپزخانه شکسته ما نگاه کند و گفت خوب می توانم این را برای شما درست کنم، نمی دانم چه

when because I'm very busy at the moment but he did come last week to have a look

زمانی چون من در حال حاضر خیلی سرم شلوغ است، اما او هفته گذشته آمد تا نگاه کند

and yes it looks as if we can get our kitchen floor fixed maybe within the

و بله، به نظر می رسد که بتوانیم کف آشپزخانه خود را در یک

next month I hope so talking of the kitchen I am actually in

ماه آینده تعمیر کنیم، امیدوارم در مورد آشپزخانه صحبت کنم، من در واقع

the kitchen today we are going into the kitchen this afternoon to have a look at

امروز در آشپزخانه هستم، امروز بعدازظهر به آشپزخانه می رویم تا

me something I recorded yesterday making something delicious one of my favorite

چیزی را که دیروز ضبط کرده ام را ببینیم. یک دسر خوشمزه، یکی از دسرهای مورد علاقه من

desserts when we say dessert we mean something you normally eat after your

وقتی می گوییم دسر، منظور چیزی است که معمولاً بعد از

main meal quite often something that is sweet so that is one thing we will be

غذای اصلی می خورید، اغلب چیزی شیرین است، بنابراین یکی از کارهایی است

doing today amongst many things so the carpenter who came to my house last week

که امروز انجام خواهیم داد، بنابراین نجار که هفته گذشته به خانه من آمد.

said during lockdown I haven't had much work to do so I started creating things

در طول قرنطینه گفت من کار زیادی برای انجام دادن نداشته ام، بنابراین شروع به ساختن چیزهایی

from wood so he made some decorative plant pots made of wood and he made

از چوب کردم، بنابراین او چند گلدان تزئینی گیاهی از چوب ساخت و

about ten of them and then he realized after showing these plant pots that he'd

حدود ده تا از آنها را ساخت و بعد از نشان دادن این گلدان های گیاهی متوجه شد که

made himself he realized that people want

ساخته است. خودش متوجه آن مردم شد او می‌خواهد

to buy them and suddenly he was getting offers of money for people or from

آنها را بخرد و ناگهان برای مردم یا از

people who wanted to buy his wooden plant pots incredible so instead of

افرادی که می‌خواستند گلدان‌های چوبی او را بخرند پیشنهاد پول دریافت می‌کرد، بنابراین به جای اینکه

sitting around doing nothing he decided to do something with his time and that

دور هم بنشیند و کاری انجام ندهد، تصمیم گرفت با وقت خود کاری انجام دهد و این

is what he did he decided to make some wooden plant pots and he sold them as

همان کاری بود که او تصمیم گرفت. برای ساختن چند گلدان چوبی گیاهی و او آنها را نیز فروخت،

well so good news we will be getting the kitchen floor fixed over the next three

خبر خوب است که ما ظرف سه یا چهار هفته آینده کف آشپزخانه را درست می کنیم،

or four weeks hopefully I can't believe next week it is July I really can't

امیدوارم باورم نمی شود هفته آینده جولای است.

believe it so that is one of the questions we are asking today are you a

یکی از سؤالاتی است که امروز از شما می پرسیم آیا شما یک

creative person I will be giving mr. Steve a little task later on have you

فرد خلاق هستید که من به او خواهم داد. استیو یک کار کوچک بعداً آیا

ever seen this stuff it was some amazing stuff this is something that I use quite

تا به حال این چیزها را دیده اید چیزهای شگفت انگیزی بود.

often in my studio when I'm sticking things to the wall or maybe to the

ceiling this is something there is a very useful thing to have around

چیزی که باید در اطراف داشته باشید،

however today I'm going to set mr. Steve a challenge I'm going to ask if Steve

با این حال امروز می خواهم آقای را تنظیم کنم. استیو یک چالش من می‌خواهم بپرسم که آیا استیو

can make something from this item so you can mold this you can stretch it you can

می‌تواند چیزی از این آیتم بسازد، بنابراین شما می‌توانید آن را قالب‌گیری کنید، می‌توانید آن را بکشید،

twist it you can create anything with this particular item so I'm going to see

می‌توانید آن را بچرخانید، می‌توانید با این آیتم خاص هر چیزی ایجاد کنید، بنابراین من می‌خواهم ببینم

if mr. Steve can create something live today Steve will be here in around about

آیا mr. استیو می‌تواند امروز چیزی زنده بسازد استیو تا حدود

15 minutes we will have mr. Steve here on the live stream and I will be testing

15 دقیقه دیگر اینجا خواهد بود. استیو اینجا در جریان زنده و من

his ability to create things so I wonder what mr. Steve will create with this

توانایی او را برای خلق چیزها آزمایش خواهم کرد، بنابراین نمی‌دانم آقای. استیو با این کار ایجاد خواهد کرد،

I wonder we will find out a little bit later on and Steve has no idea he

من تعجب می کنم که ما کمی بعد متوجه خواهیم شد و استیو نمی داند که او

doesn't know I'm going to ask him to do this

نمی داند من از او می خواهم این کار را انجام دهد.

you might see Steve's surprised look when he rarely realises that he has to

do a little bit of work during today's livestream and of course you can join in

در جریان پخش زنده امروز کمی کار کنید و البته اگر مقداری از اینها را در خانه خود دارید می توانید به آن بپیوندید،

as well if you have some of this in your house maybe you could make something as

شاید بتوانید چیزی نیز بسازید،

well maybe send a photograph of the thing that you've made something that

شاید عکسی از چیزی که چیزی ساخته

you have created yourself using this perhaps so we are alive today it's mr.

اید بفرستید. خود را با استفاده از این ایجاد کردید، شاید پس ما امروز زنده ایم، آقای.

Duncan that's me by the way also we will be talking about color idioms

دانکن این من

I love idioms sometimes we use idioms quite a lot we use them often sometimes

هستم، اتفاقاً ما در مورد اصطلاحات رنگی صحبت خواهیم کرد.

we use them occasionally however they are always useful so today we are going

to take a look at some words and phrases some idioms connected with color what

و عبارات برخی از اصطلاحات مرتبط با رنگ چه

else are we doing today well of course we have mr. Steve I am going into the

کارهای دیگری که ما امروز انجام می دهیم خوب است البته ما Mr. استیو من دارم وارد

kitchen I will show you the first part of my trip to the kitchen that I had

آشپزخانه می شوم، اولین قسمت از سفرم به آشپزخانه را که

yesterday and I did something in the kitchen I made something yesterday I did

دیروز داشتم به شما نشان می دهم و کاری در آشپزخانه انجام دادم، دیروز کاری درست کردم،

I actually created a nice sweet dessert and we will be looking at that later on

در واقع یک دسر شیرین خوب درست کردم و خواهیم دید که بعداً

oh do you remember a couple of years ago one of Steve's friends gave us a plant

یادتان هست چند سال پیش یکی از دوستان استیو گیاهی را به ما داد

who remembers who remembers the plant that one of Steve's colleagues gave us

که یادش می‌آید چه کسی گیاهی را که یکی از همکاران استیو به ما داده بود به یاد می‌آورد،

well guess what it is back it has grown again after last year if you remember

خوب حدس بزنید که چه چیزی برگشته است، اگر آخرین بار به یاد داشته باشید دوباره رشد کرده است.

last year mr. Steve decided to cut and chop some of this particular plant in

سال آقای استیو تصمیم گرفت مقداری از این گیاه خاص را از وسط

half and he almost killed it however this year you can see that the daihlia

نصف کند و تقریباً آن را از بین برد، اما امسال می بینید که گل داهیلا

so this particular plan is called a Dahlia it is a plant that

به همین دلیل به این طرح خاص کوکب می گویند، گیاهی است که

comes up every year and you can see the flowers are all starting to come out

هر سال می آید و می توانید گل ها را ببینید. همه شروع به بیرون آمدن می کنند،

however last year Steve got very adventurous and he

اما سال گذشته استیو بسیار ماجراجو بود و

decided to cut some of the roots in half which almost killed the plant so well

تصمیم گرفت برخی از ریشه ها را از وسط نصف کند که تقریباً گیاه را از بین

done mr. Steve well done and there you can see one of the flowers has already

برد. کار استیو بسیار خوب است و در آنجا می توانید ببینید که یکی از گل ها در حال

come out looking very nice at the moment so that particular plant is called a

حاضر بسیار زیبا به نظر می رسد، به طوری که گیاه خاصی به نام

Dahlia it comes out every year however what you have to do with this particular

کوکب نامیده می شود و هر سال بیرون می آید، اما آنچه شما باید با این گیاه خاص انجام

plant you have to dig the plant from the ground you have to take it out of the

دهید، باید آن را حفر کنید. از زمین باید آن را از زمین بیرون بیاورید

ground and then you have to put it into storage during the winter so there it is

و سپس در زمستان باید آن را در انبار قرار دهید تا آنجاست

the daihlia is back for those who were wondering were you wondering I'm not

که گل دایلیا برای کسانی که می‌دانستند باز می‌گردد.

sure all we have the live chat as well not only that we have made it all the

چت زنده همچنین نه تنها این است که ما آن

way to the end of the weekend yes it's Sunday

را به پایان آخر هفته رسانده ایم بله یکشنبه است،

we are here live yes right now definitely I am pretty sure we are now

ما اینجا هستیم زنده بله در حال حاضر مطمئنم که ما اکنون

as live as live can be on Sunday it's Sunday

به همان اندازه زنده هستیم که می تواند در روز یکشنبه،

it is the 28th of June it is almost the end of June where has it gone now I

یکشنبه است. 28 ژوئن تقریباً پایان ژوئن است که کجا رفته است من

thought May went quickly however June has gone by even quicker I

فکر می کردم ماه مه به سرعت گذشت، اما ژوئن حتی سریعتر گذشت من

don't know where this month has gone it's flown by hello to the live chat

نمی دانم این ماه کجا رفته است با سلام به چت زنده

nice to see you here as well Oh lots of people are already here on the live chat

خوشحالم از دیدن شما در اینجا نیز اوه بسیاری از مردم در حال حاضر اینجا در چت نیک زنده هستند

nice to see you here with me on this Sunday afternoon I don't know what time

برای اینکه بعدازظهر امروز یکشنبه اینجا با من ببینمت، نمی‌دانم

it is where you are because I'm not there I'm not hello - let's see who was

ساعت کجاست، زیرا من آنجا نیستم، سلام نمی‌کنم - ببینیم اولین کسی بود

first it looks as if Partridge was first on today's livestream

که انگار پارتریج اولین بار در پخش زنده امروز بود.

hello partridge congratulations to you you are first on today's live chat

سلام کبک به شما تبریک می گویم شما اولین نفر در چت زنده امروز

thank you very much for joining me today I do appreciate the fact that you give

هستید از اینکه امروز به من ملحق شدید بسیار سپاسگزارم از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید سپاسگزارم.

your time to me it's very kind of you today we are looking at various things

we will be going into the kitchen to have a look at me making some lovely

آشپزخانه تا نگاهی به من بیندازید که یک دسر شیرین دوست‌داشتنی درست می‌کنم

sweet dessert all by the way yesterday we went into town and we saw something

، دیروز که به شهر رفتیم، چیزی

quite unusual something you don't normally see in the town centre here in

کاملاً غیرعادی دیدیم، چیزی که معمولاً در مرکز شهر اینجا در

Much Wenlock but yesterday we saw something very unusual would you like to

Much Wenlock نمی‌بینید، اما دیروز چیزی بسیار غیرعادی دیدیم. تو دوست

have a look so I was walking along with mr. Steve and then suddenly I noticed

داری نگاه کنی پس من با آقا راه می رفتم . استیو و سپس ناگهان متوجه

that there was some horses but there were no ordinary horses they were

شدم که تعدادی اسب وجود دارد اما هیچ اسب معمولی

carriage horses small horses pulling carriages and you can see there are one

two three four horses and carriages and they are all driven by the people you

can see there they were stopping off they were having a rest and of course

وجود ندارد. آنها در حال توقف بودند و در حال استراحت بودند و

they were also giving the horses a much-needed break in the shade so I love

البته به اسب ها استراحت بسیار لازم را در سایه می دادند، بنابراین من

the way that they left the horses in the shade so they weren't standing out in

عاشق روشی هستم که آنها اسب ها را در سایه رها کردند تا در

the sunlight look at that aren't they lovely there they're very small that I

زیر نور خورشید برجسته نشوند. آنها دوست داشتنی نیستند آنها خیلی کوچک هستند که

think they might be ponies a type of pony but you can tell by the shape of

فکر می کنم آنها ممکن است یک نوع پونی باشند، اما از شکل بدن آنها می توان فهمید که

their bodies they are very strong horses very strong horses and they made a

آنها اسب های بسیار قوی هستند، اسب های بسیار قوی و آنها

surprise appearance yesterday in Much Wenlock town centre

دیروز در یک شگفتی ظاهر شدند. بسیاری از مرکز شهر Wenlock

talking which yesterday the town was so busy so much going on yesterday as you

صحبت می کنند که دیروز شهر بسیار شلوغ بود و دیروز بسیار شلوغ بود همانطور که

may have heard here in the UK especially here in England we are slowly getting

ممکن است شنیده باشید اینجا در بریتانیا به خصوص اینجا در انگلیس ما به آرامی

back to normal next week the fourth of July

در هفته آینده در چهارم ژوئیه به حالت عادی برمی گردیم.

many of the shops many businesses many restaurants will begin opening their

بسیاری از رستوران‌ها دوباره درهای خود را باز خواهند

doors again so I'm not going to say we are getting back to normal because we

کرد، بنابراین نمی‌خواهم بگویم که به حالت عادی برمی‌گردیم، زیرا ما

are not things are a very long way from being normal however we are going to

چیزها تا عادی شدن فاصله زیادی دارد، اما ما به

slowly open restaurants cafes bars I think also you can have your hair washed

آرامی رستوران‌ها کافه‌ها را باز می‌کنیم، فکر می‌کنم شما نیز می توانید موهای خود را نیز بشویید

as well and cut there are many people at the moment walking around with very long

و کوتاه کنید، در حال حاضر افراد زیادی هستند که با موهای بسیار بلند راه می روند،

hair men and women their hair has grown so much during lockdown and they haven't

مردان و زنان موهایشان در طول قفل شدن بسیار رشد کرده است و آنها

had a chance to actually have their hair cut so there is something else that they

فرصتی برای کوتاه کردن موهای خود نداشته اند. چیز دیگری که

are waiting to do go for a drink in the local pub maybe perhaps go to the local

آنها منتظر انجام آن هستند به یک نوشیدنی در میخانه محلی بروید، شاید شاید به رستوران محلی بروند

restaurant and have a nice meal and also have a haircut not that I have to worry

و یک غذای خوب بخورند و همچنین موهایشان را کوتاه کنند، نه اینکه من باید

about that to be honest I don't have to worry about having a haircut because I

نگران آن باشم، صادقانه بگویم که مجبور نیستم. نگران کوتاه کردن مو باشید زیرا

don't have much hair anyway hello Maria Oh Maria I'm saying nice to see you

به هر حال من موهای زیادی ندارم سلام ماریا اوه ماریا من می گویم خوشحالم که فردا شما را می بینم

Valentina khari tomorrow hello Pedro Pedro Belmont is here hello Irene hello

والنتینا خاری سلام پدرو پدرو بلمونت اینجاست سلام ایرن سلام

also - sassy ts Wow so many people already joining me today

همچنین - ساسی ts وای خیلی از مردم امروز به من ملحق شده اند

if Mohammad tomorrow again also satury no nice to see you here as well and pal

اگر محمد تومو دوباره از دیدن شما لذت نمی برم و آقای

mira mister Duncan I envy your coolness it is very

دانکن من به خنکی شما حسادت می کنم،

hot and humid where I live we are having some very strange weather at the moment

جایی که من زندگی می کنم بسیار گرم و مرطوب است ، در حال حاضر هوای بسیار عجیبی داریم در حال حاضر

it's gone very cold windy wet everything we're getting everything the only thing

هوا بسیار سرد است . به دست آوردن همه چیز تنها چیزی است

we're not getting at the moment I suppose the only thing we're not getting

که در حال حاضر نمی‌خوریم، فکر می‌کنم تنها چیزی که

at the moment is snow we're not getting any snow at the moment although oh my

در حال حاضر نمی‌باریم برف است، ما در حال حاضر برفی نمی‌باریم، اگرچه خدای من

goodness surely not surely it's not snowing as

مطمئناً نه مطمئناً برف هم نمی‌بارد.

well no that's just a special effect fortunately hello to Seska tomorrow I

نه این فقط یک جلوه ویژه است خوشبختانه سلام به سسکا فردا من

will fly from Mexico to Savannah in the USA as second-in-command in a Gulf

از مکزیک به ساوانا در ایالات متحده آمریکا به عنوان نفر دوم در یک هواپیمای گلف

Stream aircraft that's amazing I will be on charge or in charge so you

استریم پرواز خواهم کرد که شگفت انگیز است من مسئول یا مسئول

will be responsible for something if you are in charge I will be in charge of the

خواهم بود بنابراین شما مسئول چیزی خواهید بود اگر شما مسئول هستید من مسئول

communications I'm sure I have improved my English a lot thank you thank you

ارتباطات خواهم بود مطمئن هستم که انگلیسی خود را بسیار بهبود بخشیده ام متشکرم از شما

Sasuke and good luck with your your flight tomorrow I hope it goes well

ساسوکه و با آرزوی موفقیت در پرواز فردایتان امیدوارم به خوبی پیش برود

hello Zika Corrie Oh Lewis Mansfield hello hello to

سلام Zika Corrie Oh Lewis Mansfield سلام سلام به شما

everyone as well Andy oh my goodness so many people are here accent mr. Duncan

همه همینطور و وای خدای من خیلی از مردم اینجا هستند لهجه آقای.

aren't the good times outside in your beautiful garden it is hot there take

دانکن اوقات خوب بیرون در باغ زیبای شما نیست، آنجا گرم است

care and be safe in your nice house well it's not hot here at the moment however

مراقب باشید و در خانه خوب خود ایمن باشید، خوب اینجا گرم نیست، اما

it is very wet hello Sasuke who is making a guess about my dessert that I

هوا خیلی خیس است سلام ساسکه که در مورد دسر من حدس می زند که من

will be making in a moment in the kitchen that is coming up apparently de

خواهد شد ساخت در یک لحظه در آشپزخانه که در حال آمدن است ظاهرا de

leus are very pila hello Wilson Michael mr. Duncan I

leus هستند بسیار pila سلام ویلسون مایکل آقای. دانکن

am watching you live for the second time this time I am watching it with my

من برای دومین بار دارم تو را به صورت زنده تماشا می کنم این بار با

little son David Michael who is only five years old he is watching you live

پسر کوچکم دیوید مایکل که فقط پنج سال دارد او را تماشا می کنم

for the first time so I suppose I should say hello to Wilson and also your son is

برای اولین بار است که تو را زنده تماشا می کند بنابراین فکر می کنم باید به ویلسون و همچنین پسرت سلام کنم.

well David hello I hope you are enjoying today's livestream also I have to make

خوب است دیوید سلام امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید همچنین من باید

sure that I behave myself as well hello Jay Daniel our killer

مطمئن شوم که من هم رفتار خوبی دارم سلام جی دانیل قاتل ما

hello also rubber guy hello rubber guy very interesting and also I like your

سلام همچنین لاستیک سلام پسر لاستیک بسیار جالب است و همچنین من نماد کوچک شما را دوست

little icon it looks like SpongeBob SquarePants

دارم که شبیه باب اسفنجی شلوار مکعبی است.

mr. Duncan how can you know about SpongeBob SquarePants

. دانکن از کجا می توانی باب اسفنجی

it's another children's cartoon yes I likes I like SpongeBob SquarePants

را بدانی این کارتون کودکانه دیگری است بله من دوست دارم باب اسفنجی را دوست دارم،

although my favorite character is Squidward to be honest because he

اگرچه شخصیت مورد علاقه من اسکویدوارد است صادقانه بگویم چون او

reminds me of mr. Steve they both have the same character sometimes they get

من را به یاد آقا می اندازد. استیو هر دوی آنها شخصیت یکسانی دارند، گاهی اوقات آنها

very moody and upset by things so I think mr. Steve and Squidward are very

بسیار بد خلق و ناراحت می شوند، بنابراین فکر می کنم آقای. استیو و اسکویدوارد بسیار

similar to each other hello English with akshar as well and also refer is here

شبیه به هم هستند سلام انگلیسی با آکشار و همچنین اشاره می کنند اینجا در

watching in Argentina here we go then as promised they're going to go into the

حال تماشای آرژانتین است اینجا ما می رویم سپس همانطور که قول داده بودند می روند داخل

kitchen something that I recorded yesterday and I thought it would be

آشپزخانه چیزی که من دیروز ضبط کردم و فکر کردم

interesting to do something different so I decided to film myself making a nice

جالب باشد. برای انجام یک کار متفاوت، تصمیم گرفتم از خودم فیلم بگیرم و یک دسر خوب درست کنم،

dessert so this particular thing is actually in three parts here is part one

بنابراین این چیز خاص در واقع در سه قسمت است، در اینجا قسمت اول است،

but the big question is what am I going to make ready to make some jelly have

اما سوال اصلی این است که من برای درست کردن ژله چه چیزی آماده کرده

you ever made jelly before well if you haven't this is how I do it

ام آیا تا به حال ژله درست کرده اید؟ اگر این کار را نکرده اید این کار را انجام می دهم

first of all I have to mention that everything I'm using today has been

اول از همه باید ذکر کنم که هر چیزی که امروز استفاده می کنم

bought from the shops so nothing you see here has been made by myself

از مغازه ها خریداری شده است بنابراین هیچ چیزی که در اینجا می بینید توسط خودم ساخته نشده است

for example the jelly there it is can you see the jelly that was purchased

به عنوان مثال ژله ای که وجود دارد می توانید ژله ای که از مغازه محلی خریداری شده را ببینید

from the local shop however I have a difficult choice to make because I have

، اما من انتخاب سختی دارم زیرا

orange jelly and I also have strawberry jelly as well so which one am I going to

ژله پرتقال دارم و همچنین ژله توت فرنگی دارم، پس

make today which one would you like me to make shall I make the RN was jelly or

امروز کدام یک را می خواهم درست کنم که دوست دارید کدام را درست کنم؟ RN را بسازید ژله بود

shall I make the strawberry jelly which one do you want to see do-do-do-do-do

یا ژله توت فرنگی درست کنم که میخوای ببینی انجام بده، انجام بده، انجام بده،

do-do-do-do-do boo we aren't going to make strawberry jelly today so here are

ما امروز قرار نیست ژله توت فرنگی درست کنیم، پس این

all the things I need to make my jelly I have my jelly mix so this is something

همه چیزهایی که برای درست کردن ژله ام نیاز دارم من مخلوط ژله ام را دارم، بنابراین این چیزی است

that is solid it is something that is already made however I still have to do

که جامد است، چیزی است که از قبل درست شده است، اما من هنوز

a little bit of preparation with this so first of all I have to open open the

باید کمی آماده سازی با آن انجام دهم، بنابراین اول از همه باید بسته را باز کنم

packet so I will open the packet of jelly which is not easy to do dude so

بنابراین من بسته ژله را باز می کنم که انجام آن آسان نیست دوست عزیز،

the first thing you will notice is that the jelly is solid so it isn't powder it

بنابراین اولین چیزی که متوجه خواهید شد این است که ژله جامد است بنابراین پودر

isn't something that is powdery it is actually solid

نیست، چیزی پودری نیست، در واقع جامد است.

I remember as a kid I used to eat this without actually making the jelly I used

بچه من قبلاً این را بدون درست کردن ژله می‌خوردم،

to actually eat this on its own without making it oh I also need a pair of

این را به تنهایی می‌خوردم بدون اینکه درست کنم، اوه من به یک قیچی هم نیاز دارم

scissors wait there a moment where are my scissors I found my scissors so what

صبر کن قیچی من کجاست.

I'm going to do I'm going to cut this into little pieces what you do is you

آیا من می خواهم این را به قطعات کوچک برش دهم، کاری که شما انجام می دهید این است که

cut each square off like this I will show you so what I'm actually doing now

هر مربع را به این شکل برش می دهید، من به شما نشان خواهم داد که من در واقع الان چه کار می کنم

is cutting the solid jelly into smaller pieces and the reason why I'm doing this

ژله جامد را به قطعات کوچکتر برش می دهم و دلیل اینکه من این کار را انجام می دهم این

is because I want the jelly to melt very quickly so this is the first part of the

است که می خواهم ژله خیلی سریع ذوب شود، بنابراین این اولین قسمت از

process of making my lovely jelly so there it is it is now cut up into small

فرآیند درست کردن ژله دوست داشتنی من است، بنابراین اکنون آن را برش می دهم. به

pieces in my glass bowl the next thing I need to do is heat up some water I have

تکه های کوچک در کاسه شیشه ای من کار بعدی که باید انجام دهم این است که مقداری آب را گرم کنم، من در

half a pint of water here so there is half a pint of water in this jug which I

اینجا نصف پیمانه آب دارم، بنابراین نصف پیمانه آب در این کوزه وجود دارد که من

will pour into the saucepan like this to do and then I will heat up the water I

به این صورت در قابلمه می ریزم تا این کار را انجام دهم. سپس آب را گرم می کنم،

will heat up the water so what I have to do now is wait for the

آب را گرم می کنم، بنابراین کاری که اکنون باید انجام دهم این است که صبر کنم

water to heat up this might take a while it will take a while and we will join

تا آب گرم شود، ممکن است کمی طول بکشد و ما

part two of that a little bit later on so don't go away

کمی بعد به قسمت دوم آن خواهیم پیوست. روی پس

oh and also right now we have something very special coming up mmm

نرو آه و همچنین در حال حاضر ما چیز بسیار ویژه ای در راه است mmm

can you guess what it is I hope so

می توانید حدس بزنید که چیست امیدوارم

mr. Duncan it's mr. steer we are again hmm it's

آقای. دانکن این آقای است. ما دوباره هستیم هوم،

Sunday it's two o'clock yeah 2:30 and I'm with you live across the world

یکشنبه است، ساعت دو است، بله، ساعت 2:30 و من با شما هستم در سراسر جهان

helping to teach you English like you but you you've had a very busy morning

و به شما کمک می کنم مانند شما انگلیسی را یاد بدهم، اما شما صبح بسیار شلوغی داشته اید،

as well I noticed in the garden between the showers because we've had a lot of

همچنین متوجه شدم در باغ بین دوش گرفتن چون در

rain over the past couple of days between the showers steve has been

چند روز گذشته باران زیادی باریده بودیم بین دوش استیو

outside doing some gardening I was busy yesterday making jelly in the kitchen we

بیرون رفته و باغبانی می‌کرد.

do see we just watched the first part we will have the second part in a little

بخش دوم بعد از

while however we have Steve here today we're going to look at one or two things

مدت کوتاهی با این حال ما امروز استیو را اینجا داریم، می‌خواهیم به یک یا دو مورد نگاه کنیم، امروز

I'm going to get you to do a little bit of work today Steve I've been working

شما را مجبور می‌کنم کمی کار انجام دهید استیو من

hard all morning in the garden mr. Duncan see I knew I knew that you would

تمام صبح در باغ سخت کار کرده‌ام. آقای. دانکن می‌دانستم که

react like this I knew you would complain hot in here

می‌دانستم چنین واکنشی نشان می‌دهی، می‌دانستم که اینجا شکایت می‌کنی،

yes well keep that piece of paper nearby can you see what I've got in my hand

بله خوب آن تکه کاغذ را نزدیک نگه دار، می‌توانی ببینی چه چیزی در دست دارم،

this is something that is very useful around the studio something called blue

این چیزی است که در اطراف استودیو بسیار مفید است. به نام blue

tack I'm not advertising the product but it is something I use a lot for sticking

tack من محصول را تبلیغ نمی‌کنم اما چیزی است که برای چسباندن چیزهای زیادی استفاده می‌کنم

things however today we're going to ask an interesting question I hope it is

اما امروز می‌خواهیم یک سوال جالب بپرسیم امیدوارم

interesting to everyone are you creative are you creative mr. Steve I would never

برای همه جالب باشد آیا شما خلاق هستید آیا خلاق هستید؟ استیو من

see myself as creative no oh dear I don't see myself as a creative person

هرگز خودم را خلاق نمی بینم نه عزیزم، من خودم را به عنوان یک فرد خلاق نمی بینم

well the thing we are going to get you to do today I have this little ball of

، کاری که امروز

blue tack what I want you to do Steve whilst we are watching the second part

می خواهیم شما را مجبور به انجام آن کنیم. در حال تماشای قسمت

of the jelly video I want you to make something from this ball of blue tape

دوم ویدیوی ژله ای هستم از شما می خواهم از این توپ نوار آبی چیزی بسازید

can you constrict something anything or mold something well nothing rude like as

آیا می توانید چیزی را منقبض کنید یا چیزی را به خوبی قالب بزنید هیچ چیز بی ادبانه ای نیست، همانطور

we do have young people watching today apparently true yes so even even even

که ما امروز جوانانی را که تماشا می کنند ظاهرا درست است بله، حتی حتی

older people we don't want to offend our viewers no not like last week then we

افراد مسن تر ما نمی‌خواهیم بیننده‌هایمان را آزار دهیم، نه مثل هفته گذشته که

were talking about pregnancy I don't think I don't think we will ever be

در مورد بارداری صحبت می‌کردیم، فکر نمی‌کنم

talking about that subject ever again so here it is here witness Steve so have a

دیگر هرگز درباره آن موضوع صحبت نکنیم، بنابراین اینجا شاهد استیو است، پس

feel of it hold it in your hand it's sticky it's very sticky but also it is

احساس کنید آن را در دست بگیرید، چسبنده است، بسیار چسبنده است، اما همچنین چیزی است

something you can mold as well mold there are two ways of spelling the word

که می توانید قالب بزنید ، دو روش برای املای کلمه

mold there is something that has gone rotten and quite often you will see mold

قالب وجود دارد.

growing on the surface quite often with food however mold with another spelling

با این حال اغلب با غذا ظاهر می شوند قالب با املای دیگری

means you are altering or changing the shape of something you are changing

به این معنی است که شما در حال تغییر یا تغییر شکل چیزی هستید که در حال

altering the shape so don't do anything yet because I have something else to

تغییر شکل هستید، بنابراین هنوز کاری انجام ندهید زیرا من چیز دیگری برای

show everyone just to give you an idea I was going to say perhaps people would

نشان دادن به همه دارم فقط برای ارائه ایده ای که می خواستم بگویم شاید مردم

like to suggest what they'd like me to try and mold this into yes well I've

دوست داشته باشند. پیشنهاد می کنم چه چیزی را دوست دارند امتحان کنم و این را در قالب درست کنم بله،

made it even more interesting if you would like to make something as well if

اگر دوست دارید چیزی بسازید نیز جالب تر شده

you have I don't know some of this in your house or maybe something else that

است. در غیر این صورت

you can use maybe you could make something today

می توانید از آن استفاده کنید، شاید امروز نیز بتوانید چیزی بسازید که

as well to show how creative you are mr. Steve what do you think about that I'm

نشان دهید چقدر خلاق هستید. استیو نظر شما در مورد آن چیست که من

trying to think what I could what I could mold this into and I would like

سعی می‌کنم به این فکر کنم که چه چیزی می‌توانم این را به چه شکلی دربیاورم و می‌خواهم

suggestions please but nothing rude how long have I got to mold this into a

پیشنهاداتی را ارائه دهم، اما هیچ چیز بی‌معنی نیست، چند وقت است که باید این را به

shape well the next part of my jelly making will be around I think it's

خوبی در قسمت بعدی ساخت ژله به شکلی درآورم. خواهد بود من فکر می کنم

around three minutes maybe four minutes so you'll have four minutes would it be

حدود سه دقیقه است، شاید چهار دقیقه، بنابراین شما چهار دقیقه وقت خواهید داشت

cheating if I just said a blue rock that would be cheating would that be cheating

اگر من فقط بگویم سنگ آبی که تقلب می کند، تقلب

no it has to be different form it can't be the form that

می کند، نه باید شکل متفاوتی داشته باشد، نمی تواند باشد. به شکلی که

since it did it's in now ah it has to be we've got a suggestion oh okay

از آنجایی که این کار را انجام داده است اکنون آه باید باشد ما یک پیشنهاد داریم آه باشه

from owl car a or care our car a make a little tree make a little tree that's

از جغد ماشین a یا مراقبت از ماشین ما یک درخت کوچک بسازیم یک درخت کوچولو بسازیم خیلی

nice how long have I got did you say about four minutes or minutes

خوب است که من چند وقت دارم. چهار دقیقه یا دقیقه

we're not doing it just yet because I want to show so yet I want to show

ما هنوز این کار را انجام نداده‌ایم چون می‌خواهم نشان دهم، بنابراین می‌خواهم

something that I noticed a few weeks ago in the garden are you ok steam going to

چیزی را نشان دهم که چند هفته پیش در باغ متوجه شدم آیا شما خوب هستید بخار می‌خواهید

write these down I've got a tree I've now got a bird by soupy thank you yes

اینها را بنویسید من یک درخت دارم. الان یک پرنده دارم با تشکر از شما بله

there's a couple of suggestions a bird Marcia says a bird so that's two birds

چند پیشنهاد وجود دارد یک پرنده مارسیا می گوید یک پرنده پس این دو ب

I'm going to whatever the highest one is on things that I need to mold this into

من در مورد چیزهایی که باید این را درآورم

I will then do yes so could you make a shape maybe a cube that's too easy

می‌کنم به بالاترین حدش می‌روم، سپس این کار را انجام می‌دهم، بنابراین می‌توانید شکلی بسازید، شاید مکعبی که خیلی آسان

that's too easy I can do that now that's too easy

است، خیلی آسان است، می‌توانم آن را انجام دهم که خیلی آسان است،

okay then model of a Corona no what we couldn't name it could we couldn't name

خوب پس مدل کرونا نه چیزی که نتوانستیم نامش را بگذاریم نمی‌توانستیم نامش

it no we could we could make it but we couldn't name it face says lil so here's

را بگذاریم نه می‌توانستیم آن را بسازیم اما نمی‌توانیم نامش را بگذاریم چهره می‌گوید لیل بنابراین اینجا

something on a show Steve before we go any further now Steve is I like to think

چیزی در یک برنامه استیو قبل از اینکه جلوتر برویم استیو آیا من دوست دارم فکر کنم

that Steve is a creative person sometimes I think sometimes you you have

که استیو یک فرد خلاق است گاهی اوقات فکر می کنم گاهی اوقات

great ingenuity ingenuity do you know what that word means yes it means that I

شما نبوغ بالایی دارید آیا می دانید این کلمه به چه معناست بله به این معنی است که من

have to use my mind creatively to come up with solutions to problems now here

باید از ذهن خود خلاقانه استفاده کنم تا راه حل هایی برای مشکلات پیدا

is a great example of mr. Steve and his ingenuity if I could just have your

کنم. نمونه عالی آقای استیو و نبوغش اگر می‌توانستم تمرکز شما را

concentration well I'm I'm distracted because accent says that I could use

خوب داشته باشم، حواسم پرت شده است، زیرا لهجه می‌گوید که می‌توانم از

them as earplugs so there we go I don't have to listen to mr. Duncan anymore

آن‌ها به عنوان گوش‌گیر استفاده کنم، بنابراین مجبور نیستم به حرف آقای گوش کنم. دانکن دیگر

this bliss I don't think that's a good idea please anyone watching please don't

این سعادت فکر نمی‌کنم ایده خوبی باشد لطفاً هرکسی که تماشا می‌کند لطفاً

put blue tack in your ears just in case it goes inside and falls you could use

چسب آبی را در گوش‌های خود قرار ندهید فقط اگر داخل گوش می‌افتد و می‌افتد، می‌توانید از

it as an ear plug though falls into your skull very effective hmm Thank You

آن به عنوان گوش‌گیر استفاده کنید، هرچند در جمجمه شما بیفتد. متشکرم

accent good that's a good idea and then later okay sorry I'm interrupting mr.

لهجه خوب است که ایده خوبی است و بعداً باشه ببخشید که حرف آقا را قطع می کنم.

doom yes the flow of my show has completely disappeared since Steve came

عذاب بله، جریان نمایش من از زمانی که

on here we go Steve take a look at this so this is Steve's improvisation just to

استیو آمد اینجا کاملاً

show how creative mr. Steve can be sometimes when he's trying to solve a

ناپدید شد. استیو ممکن است گاهی اوقات زمانی که در حال تلاش برای حل یک

certain situation take a look at this this is something I noticed a couple of

موقعیت خاص است به این موضوع نگاهی بیندازید این چیزی است که من چند

weeks ago in the garden in the garden and you will see I am moving towards the

هفته پیش در باغ در باغ متوجه شدم و خواهید دید که من به سمت

fence should I sit should I say what was why I had to vino dat what you can tell

حصار حرکت می کنم اگر بنشینم باید چه بگویم این بود که چرا من مجبور شدم آنچه را که شما می توانید به

us that in a moment okay that's let's have a look at it first but

ما بگویید که در یک لحظه بسیار خوب است، بیایید ابتدا به آن نگاهی بیندازیم، اما

what is it can anyone see what mr. Steve has done can you see what Steve has

چه چیزی است که هر کسی می تواند ببیند آقای. استیو انجام داده است آیا می‌توانی ببینی استیو واقعاً چه کرده است،

actually done now don't say anything Steve I know you can't hold your

چیزی نگو استیو من می‌دانم که نمی‌توانی نظرات خود را در

comments back but can you see what Steve has done here and this is a way of

نظر بگیری، اما آیا می‌توانی ببینی استیو در اینجا چه کرده است و این راهی است

making sure the fence didn't move now Steve could have used a piece of wood

برای اطمینان از اینکه حصار انجام نداده است. حالا حرکت کن استیو می‌توانست از یک تکه چوب

couldn't you you could have used a piece of metal but instead Steve what have you

done you've used a toothbrush well mr. Duncan that turned out to be the the

استفاده کند. دانکن که معلوم شد

best object I could find because it wouldn't fall down between coz what

بهترین جسمی بود که می‌توانستم پیدا کنم، زیرا بین‌المللی

happens is that that fence blows around in the wind that's it rattles it moves

نمی‌افتد، زیرا اتفاقی که می‌افتد این است که آن حصار در باد می‌وزد، به همین دلیل می‌جنگد

it moves a little so as you can see I have already put some little wooden

، کمی حرکت می‌کند، بنابراین همانطور که می‌بینید قبلاً چند شاخه چوبی کوچک را

plugs in there and the previous year but that had doesn't stop it from moving

در آنجا قرار دهید و سال قبل، اما این مانع از حرکت آن به

slightly backwards and forwards yes he was still rattling yes but now if I put

عقب و جلو نمی‌شود، بله، او همچنان می‌کوشید بله، اما حالا اگر

another piece of wood in there eventually if you unless you secure it

یک تکه چوب دیگر را در آنجا قرار دهم، اگر شما آن را خیلی محکم کنید.

very well it would fall out here so I thought this

خوب اینجا می افتد، بنابراین من فکر کردم که این

sort of bendy plastic object was perfect and you know it's been there in a lot of

نوع شی پلاستیکی خمیده عالی است و می دانید که در آن تعداد زیادی

wins and it has fulfilled its purpose okay it looks a little unsightly it

برد حضور داشته است و هدف خود را برآورده کرده است، خوب، کمی ناخوشایند به

looks a bit unusual but well my advice would have been why not just take the

نظر می رسد، کمی غیرعادی به نظر می رسد، اما توصیه من خوب است. چرا

toothbrush off the top and then just use the plastic handle well you see this was

مسواک را از روی آن بردارید و سپس فقط از دسته پلاستیکی آن به خوبی استفاده نکنید، می بینید که این

a temporary measure a temporary measure temporary temporary so it was temporary

یک اقدام موقتی بود، یک اقدام موقتی موقتی بود، بنابراین این یک بداهه موقتی بود، حدود دو ماه

improvisation this it's been like this for about two months well exactly well

است که اینطور بوده است. دقیقاً خوب،

I'm hoping you see that the bush that I have planted next to the fence in the

امیدوارم ببینید که بوته ای که من در کنار حصار در

corner that we could see yes will grow up to completely cover that but I must

گوشه ای کاشته ام که می توانستیم ببینیم، بله رشد می کند تا آن را کاملاً بپوشاند، اما

admit the surface area if we ever needed proof that mr. Steve is a very ingenious

اگر زمانی به مدرکی نیاز داشتیم که آقای دکتر نیاز به سطح زمین داشتیم، باید اعتراف کنم . استیو فردی بسیار مبتکر

person very creative Pedro supporting me Thank You Pedro and

است و بسیار خلاق است.

so is mama I'll get a room yes so people are appreciating my ingenuity whom

Beatriz wants me to make an autumn leaf oh I see that birds in the lead so far

the bird the bird is yeah that was that was a flyer distracted you're very

پرنده پرنده آره بود که حواس پرنده پرت شده بود تو خیلی

distracted by everything really so that is a tiny fly that's buzzing around and

حواسش پرت شد همه چیز واقعاً به طوری که یک مگس کوچک است که در اطراف وزوز می کند و

Steve is treating it as if a large dinosaur has come into the room but if

استیو طوری با آن رفتار می کند که انگار یک دایناسور بزرگ وارد اتاق شده است اما اگر

you were going to make a bird with what bird would you make mr. Steve well I

می خواهید بروید برای ساختن یک پرنده با چه پرنده ای آقای. استیو خوب

don't think I could be that accurate okay then I think if we just said bird

، فکر نمی‌کنم بتوانم آنقدر درست باشم، پس فکر می‌کنم اگر ما فقط به پرنده بگوییم

in general yes which is the winner so far I think unless somebody so we've got

بله که تا اینجای کار برنده است، فکر می‌کنم مگر اینکه کسی باشد که

tree with one vote and snail with one vote autumn leaves with one vote I like

درخت با یک رای و حلزون با یک رای برگ‌های پاییزی داشته باشیم. با یک رای من

snail can I suggest snail as well birds in the lead it's got two votes mr.

حلزون را دوست دارم می توانم حلزون و همچنین پرندگان را در پیشرو پیشنهاد کنم که دو رای دارد آقای.

Duncan they the people have spoken yes I'll just think of maybe just think

دانکن آنها مردم صحبت کرده اند بله من فقط به آن فکر خواهم کرد که شاید فقط

of your favourite bird your most favorite bird

به پرنده مورد علاقه شما فکر کنم که پرنده مورد علاقه شماست

and then you can make that a half this could be interesting we are also looking

و سپس می توانید آن را انجام دهید که نیمی از این می تواند جالب باشد.

at colors today idioms connected to different colors all of the colors that

رنگ هایی که

exist no spectrum also that ultraviolet well I'm not sure about that infrared no

وجود دارند هیچ طیفی وجود ندارد همچنین چاه فرابنفش در مورد آن مادون قرمز مطمئن نیستم نه

okay only the colors that are visible visible visible spectrum yes okay then

خوب است فقط رنگ هایی که قابل مشاهده هستند طیف مرئی قابل مشاهده هستند بله خوب پس

what were you gonna say yeses snails now I've got two votes

چه می خواستید بگویید بله حلزون ها اکنون من دو رای دارم

snail has two votes on ugh slug well that will be easy that's like a snail's

حلزون دو رای دارد

now in the lead I always say that a slug is a snail

من همیشه می گویم که حلزون حلزونی است

that's been evicted from its house maybe it didn't pay its rent so there we go

که از خانه اش بیرون رانده شده است، شاید کرایه اش را نپرداخته است، بنابراین ما می رویم

we've got bird with two votes snail with three votes so those two are so any

ما یک پرنده با دو نفر داریم. رأی‌ها با سه رأی حلزون می‌شوند، بنابراین این دو،

other votes before you play your video and that will decide that's it I try and

قبل از پخش ویدیوی خود، به هر رأی دیگری تبدیل می‌شوند و این تصمیم می‌گیرد که همین است که من سعی می‌کنم و

create we are about to have a look at part two of my jelly making and also mr.

ایجاد می‌کنم، قرار است قسمت دوم ژله‌سازی من و همچنین Mr.

Steve will be busy making his creation and if you want to make a creation as

استیو مشغول ساختن خلاقیت خود خواهد بود و اگر می خواهید خلاقیت خود را نیز بسازید،

well if you want to show me your creativity maybe you could do something

اگر می خواهید خلاقیت خود را به من نشان دهید، شاید بتوانید کاری انجام دهید

and take a picture of it and maybe we can try

و از آن عکس بگیرید و شاید بتوانیم تلاش

I don't know how maybe we can show it on the screen you know very technical bird

کنیم، نمی دانم چگونه ممکن است بتوانیم آن را روی صفحه نشان دهید، می‌دانید که پرنده بسیار فنی

is now three votes and snail is three votes in so what well I can't make both

اکنون سه رای دارد و حلزون سه رای است، بنابراین من نمی‌توانم هر دو را

no bird birds in the lead before there are limits to mr. Steve's creativity as

هیچ پرنده‌ای در سرب قرار دهم قبل از اینکه محدودیت‌هایی برای mr وجود داشته باشد. خلاقیت استیو که

it counted it twice and the other thing you can't do Steve you can't use a

آن را دو بار شمرده است و کار دیگری که شما نمی توانید انجام دهید استیو شما نمی توانید از

toothbrush right that's it bird it is good it is also Steve has to create a

مسواک درست استفاده کنید، این پرنده است، خوب است همچنین استیو مجبور

bird in the time that it takes for the following video to play here we go

است در مدت زمانی که برای ویدیوی زیر طول می کشد یک پرنده ایجاد کند. برای بازی در اینجا می رویم

part two of the thing I did yesterday in a kitchen Steve I was making some jelly

قسمت دوم از کاری که دیروز در آشپزخانه انجام دادم استیو داشتم ژله درست می کردم

and as you know Steve I love jelly very much and that's the reason why I was may

و همانطور که می دانید استیو من ژله را خیلی دوست دارم و به همین دلیل است که

yesterday in the kitchen and then we will be back and we will have a look at

دیروز در آشپزخانه بودم و سپس برمی گردیم و ما نگاهی به

what mr. steve has created so as you can see the water is now beginning to boil

آنچه آقای. استیو ایجاد کرده است بنابراین همانطور که می بینید آب اکنون شروع به جوشیدن کرده است

and we are almost ready to put the water into the bowl so we will take the

و ما تقریباً آماده هستیم که آب را داخل کاسه بریزیم بنابراین

boiling water off the stove and now it is nice and hot it is ready to be poured

آب جوش را از روی اجاق گاز برداریم و اکنون خوب و داغ است و آماده ریختن است.

over the pieces of jelly so this is quite a simple method to be honest there

روی تکه های ژله، پس این یک روش کاملاً ساده است، صادقانه بگویم

are other ways of making jelly some of them very complicated

، روش های دیگری برای تهیه ژله وجود دارد که برخی از آنها بسیار پیچیده هستند،

some of them that take a very long time indeed but this does not take very long

برخی از آنها بسیار پیچیده هستند که در واقع زمان زیادی می برد، اما این به هیچ وجه زمان زیادی

at all so now I will pour the water into the bowl and immediately the small

نمی برد، بنابراین اکنون می خواهم آب را داخل کاسه بریزید و بلافاصله

pieces of jelly will begin to melt so what I have to do now is stir the water

تکه های کوچک ژله شروع به ذوب شدن می کنند، بنابراین کاری که باید انجام دهم این است که آب را هم بزنید

and whilst stirring the water that jelly will begin to melt it will start to melt

و در حین هم زدن آبی که ژله شروع به ذوب شدن می کند، شروع به ذوب شدن می کند

and this takes a little while to be honest so you can't do this quickly it

و این کمی طول می کشد. صادقانه بگویم، بنابراین نمی توانید این کار را سریع

does take a while you have to be very patient during this part of the process

انجام دهید، مدتی طول می کشد، شما باید در این قسمت از فرآیند بسیار صبور باشید،

you can't rush or else your jelly will not come out right you stir your jelly

نمی توانید عجله کنید وگرنه ژله شما درست در نمی آید، ژله خود را

very slowly very steadily there is no need to rush you have to take care

خیلی آرام و پیوسته هم بزنید. نیازی به عجله نیست، باید مراقبت

or else you might ruin your jelly and there is nothing worse than ruined jelly

کنید وگرنه ممکن است ژله خود را خراب نکنید و هیچ چیز بدتر از ژله خراب

no one wants their jelly ruined

نیست هیچکس نمی خواهد ژله اش خراب شود

fortunately the water is very hot so it doesn't take long for the pieces of

خوشبختانه آب بسیار گرم است بنابراین طولی نمی کشد تا تکه های

jelly to dissolve so that's what I'm doing at the moment I am dissolving

ژله حل شود بنابراین این کاری است که من در حال حاضر انجام می دهم. حل

dissolving the pieces of jelly in the hot water as I said there are two parts

کردن حل کردن تکه های ژله در آب داغ همانطور که گفتم دو قسمت

to doing this this is basically the first part and once all of the jelly

برای انجام این کار وجود دارد این در اصل قسمت اول است و وقتی همه ژله

pieces have melted what I have to do next is add some cold water so what I

ها آب شدند کاری که باید انجام دهم این است که مقداری آب سرد اضافه کنم تا آنچه می

want to do now is actually make the jelly go cool I want it to cool off very

خواهم این کار در واقع این است که ژله خنک شود، می خواهم خیلی سریع خنک

quickly it will take about one hour for this to cool off so I'm almost ready to

شود، حدود یک ساعت طول می کشد تا خنک شود، بنابراین من تقریباً آماده هستم تا

add some cold water and here it is I've already prepared my cold water once

مقداری آب سرد اضافه کنم و اینجاست که من قبلاً آماده کرده ام. یک بار

again you put around half a pint of water in there dude okay I think we are

دیگر حدود نصف پیمانه آب در آنجا بریزید دوست خوب، من فکر می کنم ما

ready to add the cold water so you don't need to rush just pour it in very slowly

آماده ایم آب سرد را اضافه کنیم، بنابراین نیازی به عجله ندارید، فقط آن را خیلی آهسته داخل آن بریزید

and that's it that is all you have to do for now so the next stage is just to

و این تنها کاری است که باید انجام دهید. در حال حاضر مرحله بعدی فقط

leave this jelly you have to leave it to go cool however it will not go hard it

ترک این ژله است که باید آن را بگذارید تا خنک شود

will not set until I have put it in the refrigerator however there is also one

تا زمانی که آن را در یخچال نگذارم، سفت نمی شود، اما یک کار

more thing I have to do and that is the thing we will be doing in the next part

دیگر نیز باید انجام دهم و آن کاری است که در قسمت بعدی

of today's kitchen adventures with mr. Duncan there it is the jelly is now

ماجراهای آشپزخانه امروز با آقای. دانکن الان ژله

ready it will stand for approximately one hour and then after that we will

آماده است تقریباً یک ساعت می ماند و بعد از آن

come back in around one hour and hopefully by then the jelly will be cool

حدود یک ساعت دیگر برمی گردیم و امیدوارم تا آن موقع ژله خنک شود

and then I can add something else something very special

و بعد من می توانم چیز دیگری اضافه کنم خیلی

hmm interesting Becca mr. Duncan you're back on yes I'm a finished and a

جالب بکا آقای. دانکن تو برگشتی بله من تمام شده و

finished yes let's have a look what you've made here we go ready yes well

بله تمام شده بیایید ببینیم چه چیزی ساخته اید ما آماده هستیم بله عالی

that's amazing that's not bad is it that's just some blue tack that's so

است که بد نیست این فقط یک رنگ آبی است که بسیار

realistic not only that but I believe this this model you've just made

واقع بینانه است نه تنها این بلکه من معتقدم این مدلی که شما درست کردید در

actually it sings as well that's incredible no of course not this is not

واقع آن را می خواند و همچنین باور نکردنی است نه البته این

the thing that mr. Steve mate shall we have a look at what mr. Steve made so

چیزی نیست که آقای. استیو میت باید نگاهی به آنچه آقای. استیو درست کرد که

this is this is the bird that mr. Steve made everyone suggested this they said

این همان پرنده ای است که آقای. استیو همه را وادار کرد این را پیشنهاد کنند و گفتند

mr. Steve can we please have a bird so that's what you've done let's have a

آقای. استیو می‌توانیم لطفاً یک پرنده داشته باشیم تا این کاری است که شما انجام داده‌اید، بیایید

look we will have a look at mr. Steve's attempt at making a bird that is my

نگاهی بیندازیم، ما به آقا نگاهی خواهیم داشت. تلاش استیو برای ساختن پرنده‌ای که

blu-tack bird I've got I've taken a picture of it as well here we go

پرنده بلو-تک من است، عکسی از آن گرفته‌ام،

so this is mr. Steve's bird look at that oh that is amazing Steve I must admit

بنابراین این آقای است. نگاه پرنده استیو به آن، اوه شگفت انگیز است استیو باید اعتراف

you've got all of the detail there every little detail

کنم که شما تمام جزئیات را در آنجا دارید، تمام جزئیات کوچک

look evenly even that the eyes look that is incredible so I don't think it's a

به طور یکنواخت به نظر می رسند، حتی چشمان باورنکردنی به نظر می رسند ، بنابراین فکر نمی کنم این

bad attempt you even you even have the I use I even have the eyes of course

تلاش بدی باشد که حتی شما دارید. من استفاده می کنم حتی چشم دارم البته

mister don't grab an artiste Wow the the Tate Modern our weights so if we

آقای هنرمندی را نگیرید وای تیت مدرن وزن های ما را نگیرید، بنابراین اگر ما

ever needed evidence that mr. Steve is creative this is it that's amazing so

به شواهد نیاز داشتیم که آقای. استیو خلاق است، این شگفت‌انگیز است،

there it is as requested by everyone out there a bird and there it is mr. Steve

بنابراین طبق درخواست همه ، یک پرنده وجود دارد و آقای. استیو

your creativity will live forever and ever

خلاقیت شما برای همیشه و همیشه زنده خواهد ماند

so congratulations Steve well thank you thank you you did would you like some

پس تبریک استیو خوب متشکرم ممنون که انجام دادید آیا مایلید

applause Awards I think a five year old child could have done that mr. Duncan

جوایز تشویقی داشته باشید فکر می کنم یک کودک پنج ساله می توانست این کار را انجام دهد. دانکن به

well congratulations in

خوبی تبریک می

congratulations Steve what should I do with it now mr. Duncan

گویم استیو حالا با آن چه کنم آقای. دانکن

huh don't tempt me don't attempt I shall

وسوسه نکن، سعی نکن، من

turn it into ear defenders okay yes stick them in your ear or even better

آن را به محافظ گوش تبدیل خواهم کرد، بله آنها را در گوش خود بچسبانید یا حتی بهتر است

you can stick stick it in your mouth what type of bird do you think it is I

آن را در دهان خود بچسبانید به نظر شما چه نوع پرنده ای است

don't know it looks like actually it looks more like a dinosaur bird yes do

، نمی دانم به نظر می رسد در واقع بیشتر شبیه یک پرنده دایناسور است بله

you remember the pterodactyl well you probably don't remember them because

آیا پتروداکتیل را خوب به خاطر می آورید احتمالاً آنها را به خاطر نمی آورید زیرا

they weren't around when you were born but yes that looks a little bit like a

آنها در زمان تولد شما در اطراف نبودند اما بله کمی شبیه به یک

pterodactyl or maybe House Martin maybe a house

پتروداکتیل یا شاید خانه مارتین است. خانه ای که

Martin flying around when we first moved into this house mr. Duncan we discovered

مارتین زمانی که برای اولین بار به این خانه نقل مکان کردیم در حال پرواز بود . دانکن ما متوجه شدیم که

large amounts of blu-tack being used to prop up parts of the household up things

مقادیر زیادی بلو-تک برای سرپا نگه داشتن بخش‌هایی از خانه استفاده می‌شود،

even even part of the curtains on the stairs in the house were actually fixed

حتی بخشی از پرده‌های روی پله‌های خانه در واقع در جای خود ثابت شده‌اند.

in place with blue tack blue attack this

particular product the previous owners used blue tack as

چسب به عنوان

building material in this house yes so when things started to fall to pieces

مصالح ساختمانی در این خانه بله، بنابراین وقتی همه چیز شروع به تکه تکه شدن کرد،

what they would do is just put blue tack this yes this product when we moved here

کاری که آنها انجام می دادند این بود که فقط چسب آبی را قرار دادند، بله، این محصول وقتی به اینجا نقل مکان

we found this stuff everywhere all around the house the previous owners had

کردیم، این چیزها را در همه جای خانه پیدا کردیم که صاحبان قبلی

used lots of this they use it to repair cupboards yes everything and things like

مقدار زیادی از این را استفاده کرده بودند. آنها از آن برای تعمیر کمد استفاده می کنند بله همه چیز و چیزهایی از این

that and pin back curtain that's the way we looked everywhere look there was blue

قبیل و سنجاق پرده پشتی به این شکل است که ما همه جا را نگاه می

tack yes from the stairs they used to fill in gaps with it I was lazy I

started to wonder how much of this house consisted of blue tack and how much of

کنیم. خانه از چوب آبی تشکیل شده بود و چه مقدار از

it was actually brick that wasn't sure at the in the end have you made

آن در واقع آجر بود که در نهایت مطمئن نبودید آیا

something nice and special and creative where you are have you made something

چیزی زیبا و خاص و خلاقانه ساخته اید که در کجا هستید چیز خوبی ساخته اید

nice Oh argentino says Perth

اوه آرژانتینی می گوید

bird eye well you see I'm not I am creative in some ways but not

چشم پرت پرت خوب می بینید من خلاق نیستم از جهاتی خلاق هستم اما از نظر

artistically hmm thank you I don't know I'm not very good I couldn't draw

هنری نه متشکرم نمی دانم من خیلی خوب نیستم نمی توانم خیلی خوب نقاشی

pictures mmm very well I don't think some people have

بکشم.

the ability to do certain things maybe drawing I used to love drawing when I

توانایی انجام بعضی کارها شاید طراحی من زمانی که جوان بودم خیلی عاشق طراحی بودم

was young a lot but I suppose creativity can be many things some people say that

، اما فکر می کنم خلاقیت می تواند چیزهای زیادی باشد که برخی افراد می گویند

that I am creative because of my English lessons so creativity takes on many

که من به خاطر درس های انگلیسی ام خلاق هستم، بنابراین خلاقیت

different forms so it isn't just about being able to draw maybe you can build

اشکال مختلفی به خود می گیرد، بنابراین اینطور نیست. فقط برای اینکه بتوانید نقاشی بکشید، شاید بتوانید چیزی بسازید،

something create something I mentioned the carpenter that came last week he was

من به نجار اشاره کردم که هفته گذشته آمد،

he was making wooden plant pots and it turned out that people were so

او در حال ساخت گلدان های چوبی برای گیاهان بود و معلوم شد که مردم آنقدر

interested in his creations they actually bought them he sold them can

به ساخته های او علاقه مند بودند که در واقع آنها را خریدند و او آنها را فروخت. آیا می

you believe it yes he was in lockdown of you probably have you explained I have

توانی باور کنی بله او در قفل شما بود احتمالاً توضیح داده اید من دارم

that's fine I won't go over it again I've told the whole story

که خوب است من دیگر آن را مرور نمی کنم. تمام داستان را گفتم

some people are creative with spreadsheets on a computer maybe it work

برخی از افراد با صفحات گسترده روی رایانه خلاق هستند شاید کار کند

if you you know your boss asks you to solve a problem then you've become

اگر می دانید رئیس شما از شما می خواهد که مشکلی را حل کنید سپس شما خلاق شده اید

creative and maybe you save money with the company buy some new efficient way

و شاید با شرکت در پول خود صرفه جویی کنید، روش کارآمد جدیدی برای

of doing things it's not just about being artistically creative it's solving

انجام کارها بخرید، فقط خلاقیت هنری نیست، حل

problems yes creating something from nothing your opportunities saving money

مشکلات است، بله ایجاد چیزی از هیچ فرصت های شما صرفه جویی در پول

whatever it is like your toothbrush like my toothbrush mr. mr. Steve

هر چه که باشد مانند مسواک شما مانند مسواک من آقای. آقای. استیو

sometimes has some very interesting ways of solving problems I think so we are

گاهی اوقات راه‌های بسیار جالبی برای حل مشکلات دارد، فکر می‌کنم، بنابراین ما می‌خواهیم در

going to talk about color idioms what is your favorite color mr. Steve green

مورد اصطلاحات رنگی صحبت کنیم که رنگ مورد علاقه شما چیست. استیو سبز

green it's always been green yes I've always liked the color green I think I

سبز همیشه سبز بوده است بله من همیشه رنگ سبز را دوست داشتم فکر می کنم

like blue I do like blue quite a lot the reason why is I suppose I would say on a

من آبی را دوست دارم آبی را خیلی دوست دارم به همین دلیل فکر می کنم در یک

summer's day when there are no clouds in the sky you will see blue

روز تابستانی که هیچ ابری در آسمان وجود ندارد بگویم تو آسمان آبی را

sky above you so yes I like that I was used to go for green sweets anything

بالای سرت می‌بینم، پس بله، دوست دارم که به سراغ شیرینی‌های

that was green hmm if there was a green sweet in a packet of boiled sweets for

سبز می‌رفتم که سبز بود، اگر یک شیرینی سبز در بسته‌ای از شیرینی‌های آب پز وجود داشت، به

example I'd always go pick out the green one yes if I if I have jelly babies have

عنوان مثال، من همیشه می‌رفتم شیرینی سبز را انتخاب کنم، بله، اگر من اگر بچه های ژله ای دارم آیا تا به حال ژله بچه ها

you ever tried jelly babies they are gorgeous however I always leave the

را امتحان کرده اید آنها بسیار زیبا

green ones I don't like green jelly babies my favorite ones are the

هستند اما من همیشه ژله های سبز را ترک می کنم.

blackcurrant ones that they're very dark dark red and they are gorgeous and also

the black ones as well I do like black jelly babies do you like black jelly

همچنین سیاه‌ها را هم من بچه‌های ژله‌ای سیاه دوست دارم آیا شما بچه‌های ژله‌ای سیاه را دوست دارید

babies I wouldn't say no didn't say no I mean you know so both of us would have

من نمی‌گویم نه نه نگفتم یعنی شما می‌دانید که هر دوی ما

any color except green no I like green no I don't like green jelly babies I

هر رنگی داشته باشیم به جز سبز نه من سبز را دوست دارم نه من دوست دارم من از بچه های ژله سبز خوشم نمیاد من ژله

don't like the black one so much I don't like the taste of them okay then

مشکی رو خیلی دوست ندارم طعمشون رو دوست ندارم خوبه en

yellow ones red ones something about a black sweet it just feels a bit I don't

زردها قرمز چیزی در مورد شیرینی سیاه فقط کمی احساس می شود نمی

know I don't like eating a black so I don't mind mind you Black Jacks they

دانم من دوست ندارم سیاه بخورم بنابراین برای شما مهم نیست جک های سیاه آنها

were nice weren't they sort of hard sweets

خوب بودند، آنها نوعی شیرینی سخت نبودند

mmm that may major cut my your tongue go black they were they were licorice

mmm که ممکن است سرگرد زبانم را برید سیاه شود آنها شیرین

licorice they were lovely yes mr. Steve likes those okay then

بیان شیرین بیان بودند آنها دوست داشتنی بودند بله آقای. استیو آن‌ها را دوست دارد، سپس

Maria Maria says I like the color black black is I suppose certainly with

ماریا ماریا می‌گوید من رنگ مشکی را دوست دارم، فکر می‌کنم مطمئناً در مورد

fashion we often refer to any colour that comes along in fashion as the new

مد، ما اغلب به هر رنگی که در مد می‌آید به‌عنوان مشکی جدید یاد می‌کنیم،

black because quite often you will find that black is the standard color of most

زیرا اغلب متوجه می‌شوید که مشکی رنگ استاندارد اکثر

fashion over the years black never goes out of fashion when we are talking about

مدها است. با گذشت سالها مشکی هرگز از مد نمی افتد وقتی در مورد آن صحبت می

it just say any type of clothing early I finished the sentence now Steve Beatrice

کنیم فقط بگو هر نوع لباسی را زودتر تمام کردم استیو بئاتریس

said that Green was her mother's that favorite color oh I see

گفت که سبز همان رنگ مورد علاقه مادرش بود، اوه می بینم

it's just friendly isn't it green if you like green it's a friendly color its

که فقط دوستانه است آیا سبز نیست اگر شما سبز را دوست دارید، رنگی دوستانه است،

life its vigour it it's non-aggressive you might say

حیات آن، قدرت آن، غیر تهاجمی است، ممکن است بگویید

it's an eco color blue like the sea green like the grass yes it's an

این رنگ آبی است مانند سبز دریایی مانند چمن، بله،

innocent color see if red is an aggressive color or orange is quite good

رنگی معصوم است، ببینید آیا قرمز یک رنگ تهاجمی است یا نارنجی کاملاً خوب است،

yes if red because they have discovered that if you look at certain colors they

بله اگر قرمز چون آنها متوجه شده اند که اگر به رنگ های خاصی نگاه

will change of them your mood oh so if you show people red colours then they

کنید، حال و هوای شما را تغییر می دهند، بنابراین اگر رنگ های قرمز را به مردم نشان دهید،

tend to get slightly more aggressive well I see if you show people blue or

آنها کمی تهاجمی تر می شوند، من می بینم که اگر مردم را آبی یا

green they sort of it calms the Moon down well that's what they often have in

سبز نشان دهید. به نوعی ماه را به خوبی آرام می کند و این همان چیزی است که آنها اغلب در

TV studios or places where a person has to relax before performing quite often

استودیوهای تلویزیونی دارند یا در مکان هایی که یک فرد باید قبل از اجرای اغلب اوقات استراحت کند،

they will have some green in the room maybe some plants and that's the reason

آنها مقداری سبز در اتاق خواهند داشت، شاید برخی گیاهان و به همین دلیل است

why they call it the green room oh wow so it is where the performer or the

که آنها به آن اتاق سبز می گویند. اوه وای پس اینجا جایی است که مجری یا

artist before they go on stage can relax before they have to put on their

هنرمند قبل از اینکه روی صحنه برود می تواند قبل از اجرای اجرای خود استراحت

performance so that's me I'm a relaxing person I like green what's your

کند، بنابراین من آدم آرامش بخشی هستم، سبز را دوست دارم،

favourite colour mr. Duncan yes I have blue again blue blue blue blue

رنگ مورد علاقه شما آقای. دانکن بله من دوباره آبی دارم آبی آبی آبی آبی

interesting yes you can attribute personality types to colours hmm as well

جالب بله می توانید تیپ های شخصیتی را به رنگ ها نسبت دهید هوم

well maybe you're not going to that but you can describe someone as a as a blue

همچنین شاید شما به این سمت نروید اما می توانید کسی را به عنوان یک

person or a red person or a green person or a yellow face oh I see okay then the

فرد آبی یا یک فرد قرمز یا یک فرد سبز توصیف کنید. یا یک صورت زرد اوه خوب می بینم پس

psychological profile I think I think will I think we'll end that part of the

نمایه روانشناختی من فکر می کنم فکر می کنم به آن قسمت از موضوع پایان می دهیم

topic of course I like perfect resting I like purple as well Steve purple is a

البته من استراحت کامل را دوست دارم بنفش را نیز دوست دارم بنفش استیو

nice color even though people say that this tie is pink it isn't pink it's

رنگ خوبی است اگرچه مردم می گویند این کراوات صورتی است، صورتی نیست،

purple this is not a pink tie it's purple well it's nearly pink don't you

بنفش است، این کراوات صورتی نیست، بنفش است خوب، تقریبا صورتی است،

start well there are lighter shades in there

خوب شروع نکنید، سایه‌های روشن‌تری در آنجا وجود دارد،

see it matches see this matches my my little logo you see so that is purple

ببینید مطابقت دارد ببینید این مطابقت دارد لوگوی کوچک من که می‌بینید، بنابراین بنفش

and my tie is also purple no I disagree mr. Duncan I do

و کراوات من هم بنفش است نه مخالفم آقای. دانکن انجام

I'm going to take the contrary view why does that not surprise contrary view

می‌دهم، می‌خواهم نظر مخالف داشته باشم چرا این دیدگاه مخالف تعجب‌آور

it's a word for yeah that's okay then that's a good word explain it no

نیست، یک کلمه برای بله، اشکالی ندارد، پس این یک کلمه خوب است توضیح دهید آن را نه

opposite contraire yes a person who always contradicts they always say the

برعکس، بله، فردی که همیشه مخالف است، همیشه

opposite to what you say so you say up they say down you say go in and I say go

برعکس آنچه شما می‌گویید بگو پس تو می گویی بالا می گویند پایین تو بگو برو داخل و من می گویم برو

down you say smile and I say sulk you say jump up and down and I say skulk

پایین تو بگو لبخند بزن و من می گویم اخم تو می گویی بالا و پایین بپر و من می گویم اسکلت

well that rhymes that is actually a poem that I've made up but if you're in a

خوب آن قافیه ها که در واقع شعری است که من ساخته ام اما اگر شما در

debate if you're debating with somebody talking about a subject and somebody

حال مناظره هستید اگر با کسی بحث می کنید که در مورد موضوعی صحبت می کند و کسی

takes the opposite view to you you can if they do it deliberately you

دیدگاه مخالف شما را دارد، می توانید اگر عمدا این کار را انجام دهد

say they're being contrarian Tralee yes elaborately taking the opposite view a

شما بگویید که مخالف است ترالی بله به طور مفصل دیدگاه

contrarian it is a person who always takes the opposite of you I think it

مخالف را دارید مخالف است. فردی که همیشه برعکس شما را

comes from I think it's from the French language actually cause I'm very French

می‌گیرد، فکر می‌کنم از زبان فرانسوی است، من فکر می‌کنم از زبان فرانسوی است، در واقع به این دلیل که من خیلی فرانسوی هستم،

contraire okay then very good so colors sorry integra says there's to be a car

برعکس، خیلی خوب است، بنابراین رنگ‌ها متأسفم integra می‌گوید باید یک تماس با ماشین وجود داشته باشد

call and integra honda integra oh yes you're you're named after a car I wonder

و integra هوندا اینتگرا اوه بله تو هستی که اسمت از ماشینی هست که من دارم

what the name means it must mean something

در مورد معنای نام باید معنی

well it is it's integrated maybe it's all very well put together well put

خوبی داشته باشد این یکپارچه است شاید همه اینها خیلی خوب کنار هم قرار گرفته باشند

together all you have integrity yes you say pretty so integrity I'm about to

همه شما یکپارچگی دارید بله شما می گویید زیبا است بنابراین یکپارچگی من در

sneeze by the way excuse me whether I'm going to sneeze

راه عطسه می کنم. عطسه کردن

oh yeah I apologize for that I think I'm going to sneeze again Steve bless you

آه آره من به خاطر این عذرخواهی می کنم فکر می کنم دوباره عطسه خواهم کرد.

this is what I have to put up with all day every day I said to Steve I've

turned the microphone off I didn't why you bothered and you

اذیت شدم

carried on talking look and hear you sneeze I could have carried on talking I

و به صحبت کردن ادامه دادی نگاه کردم و عطسه ات را شنیدی می توانستم به صحبت کردن ادامه

don't I do not want to sneeze in anyone's ear it's very bad manners as I

دهم نمی خواهم در گوش کسی عطسه کنم این رفتار بسیار بدی است

was saying a few moments ago before I started sneezing my head off we are

همانطور که چند لحظه پیش قبل از شروع عطسه کردن سرم از روی ما می گفتم در حال

looking at words connected with colors that's a very nice object--

نگاه کردن به کلمات مرتبط با رنگ ها هستند که شی بسیار خوبی هستند -

to be honest so let's have a look shall we they're all color idioms and look at

صادقانه بگویم، بیایید نگاهی بیندازیم که همه آنها اصطلاحات رنگی هستند و نگاه

that you can see I've even made the letters look like different colors I've

کنیم که می توانید ببینید من حتی حروف را شبیه رنگ های مختلف کرده ام.

put so much effort into that what do you think of that amazingly how long did

آنقدر تلاش کرده‌ام که به طرز شگفت‌انگیزی چه فکر می‌کنید که چه مدت این کار را انجام دادید

that take you mr. dink about 38 seconds 38 seconds of my life was spent making

شما را ببر دینک حدود 38 ثانیه و 38 ثانیه از زندگی من صرف

making that that's worth a donation mr Turner it's worth something that's worth

ساختن این چیزی شد که ارزش یک اهدایی را دارد آقای ترنر ارزش چیزی را دارد که ارزش

a lie down on the bed so ro Selia what is the meaning of vindicate and mediate

یک دراز کشیدن روی تخت را دارد بنابراین رو سلیا معنای اثبات و میانجیگری چیست

well they are very different words meet meditate yes well there are completely

خوب آنها کلمات بسیار متفاوت هستند ملاقات مراقبه بله،

different words they have no connection whatsoever meditate means relaxed and

what was the other words to indicate vindicate a person who is being

کلمات کاملاً متفاوتی

vindicated what are you doing I'm meditating mr.

وجود دارد که هیچ ارتباطی با هم ندارند.

Duncan I'm meditating I'm not sure what Alekseev indicate sir yes what do you

دانکن دارم مدیتیشن می کنم مطمئن نیستم که الکسیف چه چیزی را نشان می دهد آقا بله،

think if you if you're vindicating something you're you're assessing it for

اگر چیزی را اثبات می کنید، چه فکر می کنید، آن را به خاطر آن ارزیابی می

its it's it's honesty its integrity yes aren't you so you could say I've been

کنید، صداقت آن است، بله، شما نیستید، بنابراین می توانید بگو من تایید

vindicated you might you might have said that something would happen

شدم ممکن است گفته باشی که اگر اتفاقی بیفتد اتفاقی می‌افتد

hmm if and then it does happen and then you can say you see I was telling the

و بعد می‌توانی بگویی که می‌بینی

truth I was vindicated that's it so I suppose

حقیقت را می‌گفتم من تأیید شدم همین است، بنابراین فکر

you've been proved wrong or proved right as well so maybe quite often if if

می‌کنم ثابت شد که اشتباه کرده‌اید یا همچنین ثابت شده است که درست است، بنابراین ممکن است اغلب اگر

you've been accused of something you might be investigated and then you'll be

شما به چیزی متهم شده باشید، ممکن است مورد بازجویی قرار بگیرید و سپس از شما

vindicated because you didn't do it and you were saying you didn't do it all

تبرئه شود زیرا این کار را انجام نداده اید و می گویید که در تمام مدت این کار را انجام نداده

along you've been vindicated I like that very

اید. تایید شده است که من آن را خیلی خوب دوست دارم،

nice so here are some words Steve connected with colors is not lovely so

بنابراین اینجا چند کلمه است که استیو با رنگ ها در ارتباط است دوست داشتنی نیست، بنابراین

we like colors there are so many pretty colors a couple of days ago we had a

ما رنگ ها را دوست داریم، رنگ های بسیار زیبایی

rainbow over the house there was a lovely rainbow so here we go the first

وجود دارد . اولین

phrase to whitewash something right white whitewash now quite often many

عبارت برای سفید کردن چیزی درست سفید کردن سفید در حال حاضر اغلب بسیاری از

years ago people used to paint the outside of their buildings do you know

y گوش‌های قبل مردم بیرون ساختمان‌هایشان را نقاشی می‌کردند، آیا می‌دانید

why was it to reflect the heat of the Sun yes in many hot countries you will

چرا گرمای خورشید را منعکس می‌کرد، بله، در بسیاری از کشورهای گرم

often find whitewash is a kind of paint something that is put on the outside of

اغلب می‌بینید که سفید کاری نوعی رنگ است که در

a house to keep it cool when the sun is shining on the house so you never want

بیرون خانه قرار می‌گیرد تا هنگامی که خورشید به خانه می تابد آن را خنک نگه دارید تا هرگز نخواهید

to paint your house in a dark color because it will absorb the heat so if

خانه خود را به رنگ تیره رنگ کنید زیرا گرما را جذب می کند بنابراین

you live in a hot country your your house will get incredibly hot but the

اگر در یک کشور گرم زندگی می کنید خانه شما فوق العاده گرم می شود اما

thing about whitewash is that it will come off in the rain mmm

نکته در مورد سفید کاری این است که این که در باران

it's temporary yes and if you've got a green house a glass house or green house

از بین می‌رود، موقتی است، بله، و اگر خانه سبز دارید، خانه شیشه‌ای یا خانه سبزی

where you grow plants then if you put whitewash over the windows it reduces

دارید که در آن گیاهان می‌روید، اگر روی پنجره‌ها رنگ سفید قرار دهید،

the amount of energy from the Sun the heat going into the greenhouse yes it is

انرژی خورشید را کاهش می‌دهد. رفتن به گلخانه بله

used as a kind of block to block the sunlight or the heat from affecting your

به عنوان نوعی بلوک برای جلوگیری از نفوذ نور خورشید یا گرما به خانه شما استفاده می

house and it is very thin white paint isn't it yes it's just white paint

شود و رنگ سفید بسیار نازک است، نه بله فقط رنگ سفید است که

diluted very much however however whitewash as an idiom means to cover

بسیار رقیق شده است، با این حال سفید کردن به عنوان یک اصطلاح به معنی است. برای پوشاندن

something up you try to distract people away from

چیزی که سعی می کنید حواس مردم را از

discussing or looking at a certain topic or subject you try to cover it up you

بحث کردن یا نگاه کردن به یک موضوع یا موضوع خاص دور کنید و سعی کنید آن را

whitewash the situation so in politics we often hear this when a politician is

بپوشانید و وضعیت را سفید کنید، بنابراین در سیاست ما اغلب این را می شنویم زمانی که یک سیاستمدار

trying to hide something or cover something up

سعی می کند چیزی را پنهان کند یا چیزی را پنهان کند،

maybe they publish a report that that doesn't really go into great detail

شاید آنها گزارشی منتشر می کنند که این کار را انجام نمی دهد. واقعاً در مورد اتفاقی که افتاده جزئیات زیادی را وارد

about the thing that has happened you might say that they have whitewashed

کنید، ممکن است بگویید که آنها

that incident the thing that happened has been whitewashed it has been painted

آن حادثه را سفید کردند.

over it has been whitewashed so you still hear this particular phrase use

don't you quite a lot it's a whitewash yes so the whole thing

تقریباً این یک سفید کردن است بله، بنابراین همه چیز

has been whitewashed it is a whitewash facts have been obscured nobody can

سفید شده است، حقایق سفید پوشیده شده است، هیچ کس واقعا نمی تواند

really tell what's going on people that did know that the answers to things have

بگوید چه اتفاقی می افتد افرادی که می دانستند پاسخ به چیزها

probably been paid off yes or they've been silenced in some way okay so that

احتمالاً جواب داده شده است بله یا آنها ساکت شده اند. به نوعی خوب است تا

the true facts can't come out the truth it's a whitewash the truth is hidden and

حقایق واقعی نتوانند حقیقت را آشکار کنند، این یک سفید کردن است، حقیقت پنهان است و

so you have a whitewash yes so that's using the word white covered up covered

بنابراین شما یک سفید کردن دارید بله، بنابراین از کلمه سفید پوشانده شده پوشانده

up to cover something up to make sure it does not get discovered or found people

شده برای پوشش استفاده می شود چیزی برای اطمینان از اینکه کشف نمی‌شود یا پیدا نمی‌شود

are coming up with all sorts of idioms okay this I do have some here let's have

مردم با انواع اصطلاحات می‌آیند، خوب این، برخی از آنها را اینجا دارم، بیایید

a look at the ones I'm doing first of all and Steve's going to write them down

ابتدا به کارهایی که انجام می‌دهم نگاهی بیندازیم و استیو آنها را بنویسد،

write them down by the way I was very impressed with mr. Steve's bird did you

بنویس آنها را به هر حال من بسیار تحت تاثیر آقای. پرنده استیو آیا

like he actually did make that I did I was I was quite blown away by your

دوست داشتید که او واقعاً این کار را انجام داد من واقعاً از خلاقیت شما شگفت زده

creativity here's another one Steve oh sorry mr. Duncan us when KS has used an

شدم. دانکن ما وقتی KS از

example there when to use whitewash I tried to whitewash the mistake which I

مثالی در آنجا استفاده کرده است وقتی از whitewash استفاده می کنم من سعی کردم اشتباهی را که مرتکب شده بودم سفید کنم

had made yes you do yes you try to whitewash something any mistake and you

بله شما انجام می دهید بله سعی می کنید چیزی را سفید کنید هر اشتباهی و شما

try to cover it up whitewash you try to cover something up

سعی می کنید آن را بپوشانید.

here's another one oh I like this one this is another

یکی آه من این را دوست دارم این عبارت دیگری است

phrase that's used quite a lot if you describe something as a gray area a gray

که بسیار استفاده می شود اگر چیزی را به عنوان یک منطقه خاکستری، یک منطقه خاکستری توصیف کنید،

area something that you might be discussing that cannot be concluded

چیزی که ممکن است در مورد آن بحث کنید و نمی توانید به طور کامل نتیجه گیری

completely you can't come to a clear conclusion about something so maybe you

کنید، نمی توانید به نتیجه روشنی در مورد چیزی برسید، بنابراین شاید شما

are discussing a certain situation maybe politics maybe something that's in the

در حال بحث در مورد یک موقعیت خاص هستید، شاید سیاست شاید چیزی که در

news and perhaps there are two sides to the argument maybe there are two sides

اخبار وجود دارد و شاید دو طرف بحث وجود دارد، شاید دو

to the argument however both sides seem inconclusive you can't actually come to

طرف استدلال وجود دارد، اما هر دو طرف به نظر بی نتیجه می رسند، در واقع نمی توانید

a conclusion so you might describe something that cannot be concluded or

به نتیجه ای برسید، بنابراین ممکن است چیزی را توصیف کنید. که نمی توان نتیجه گرفت یا

something that can't be expressed clearly as a gray area between two

چیزی که نمی تواند به وضوح به عنوان یک منطقه خاکستری بین دو

subjects or maybe two opposing views a thing is a gray area or controversial

موضوع یا شاید دو دیدگاه متضاد بیان شود، چیزی منطقه خاکستری است یا بحث برانگیز

might be a controversial topic to talk about and somebody might say well that's

ممکن است بحث برانگیز باشد. موضوعی برای صحبت کردن و کسی ممکن است بگوید خوب است

a bit of a gray area hmm there might not be defined rules

که کمی منطقه خاکستری است، هوم، ممکن است قوانین تعریف شده ای

around that particular subject so maybe a subject that you can't just say this

در مورد آن موضوع خاص وجود نداشته باشد، بنابراین ممکن است موضوعی که نمی توانید فقط بگویید

is how it is this is how it is exactly you can't say that some subjects you

اینطور است، دقیقاً همین طور است. شما نمی توانید بگویید که برخی از موضوعات

can't come to a conclusion about it so instead you will say yes we can't really

نمی توانید به نتیجه ای در مورد آن برسید، بنابراین در عوض می گویید بله، ما واقعاً نمی

say whether that is right or wrong it is a gray area yes it's like pronouncing

توانیم بگوییم که درست است یا غلط، یک منطقه خاکستری است بله، مانند

the word either or either or scone and scone mmm you might say is it either do

تلفظ کلمه یا یا هر کدام است. یا scone و scone mmm ممکن است بگویید این یا آن

you pronounce it either or either yes and you might say well it's a bit of a

را تلفظ می کنید یا بله و ممکن است بگویید خوب این یک

gray area nobody really knows there are many great areas in the English language

منطقه خاکستری است هیچ کس واقعاً نمی داند مناطق بسیار خوبی در زبان انگلیسی وجود دارد

where one group of people say one thing and then another group of people will

که گروهی از مردم یکی را می گویند چیزی و سپس گروه دیگری از افراد

pronounce maybe a word in a different way you might say it's a bit of a gray

ممکن است کلمه ای را به روش دیگری تلفظ کنند، ممکن است بگویید این کلمه کمی خاکستری

area there isn't any conclusive results read carefully you might you might say

است، هیچ نتیجه قطعی وجود ندارد.

yes it's a bit of a yes you might be trying to I mean not just in in in

سعی می کنم منظورم نه فقط in in در

English language but in everyday situations as well I mean something that

زبان انگلیسی بلکه in eve است موقعیت‌های معمولی نیز منظورم چیزی

is I mean the opposite to that you're going to talk about the opposite to that

است که منظور من برعکس آن است که شما در مورد آن صحبت

you mention it if you want so the opposite to that is you could say

می‌کنید که اگر بخواهید آن را ذکر می‌کنید، بنابراین برعکس آن این است که می‌توانید چیزی بگویید

something is it's black it's definitely it's a black and white subject yes so

سیاه است، قطعاً سیاه است و سوژه سفید بله،

the things are clear it's clear if something is black and white there are

بنابراین همه چیز واضح است، اگر چیزی سیاه و سفید است، قوانین واضحی وجود دارد،

clear rules so a traffic light what's the rules around a traffic light if it's

بنابراین چراغ راهنمایی قوانین اطراف چراغ راهنمایی چیست اگر

red you stop if it's green you go that's black and white yes that's not a grey

قرمز است، اگر سبز است متوقف می شوید، می روید که سیاه و سفید است، بله این نیست

area there's no there's nothing for discussion there yeah well it law is a

منطقه خاکستری وجود ندارد، چیزی برای بحث وجود ندارد، بله، قانون

good one yes more in law things are often black and white there is right and

خوب است، بله بیشتر در قانون، چیزها اغلب سیاه و سفید هستند، درست و غلط وجود دارد،

wrong so quite often in law there there isn't a gray area in law there might be

بنابراین اغلب در قانون ، منطقه خاکستری در قانون وجود ندارد.

sometimes certain types of law might have gray areas however we often think

گاهی اوقات انواع خاصی از قوانین ممکن است مناطق خاکستری داشته باشند، اما ما

of law law in order as being black and white those divides are very clear but

اغلب قانون حقوق را سیاه و سفید می‌دانیم، این تقسیم‌بندی‌ها بسیار واضح است،

of course is somebody if the evidence was inconclusive hmm about somebody say

اما اگر شواهد غیرقطعی بود، کسی می‌گوید

the murder had been committed and you've got all the evidence you've got a

که قتل انجام شده است. d شما تمام شواهد را دارید، شما یک

picture of somebody a photograph of somebody stabbing somebody to death for

عکس از یک نفر دارید، یک عکس از کسی که کسی را با چاقو می کشد، به

example Co then you've got all the evidence you've got the murder weapon

عنوان مثال Co، سپس شما تمام شواهد را دارید که سلاح قتل را دارید

the fingerprints everything you know it's definitely that person it's black

، اثر انگشت هر چیزی که می دانید قطعا این است که این فرد سیاه

and white that's it so especially if you have to come to a conclusion about

و سفید است که همینطور است، به خصوص اگر باید به این نتیجه برسید

whether someone committed a certain crime you will say it is black and white

که آیا فردی مرتکب جرم خاصی شده است، می گویید سیاه و

it is clear that that person did the crime but if you didn't have all the

سفید است، واضح است که آن شخص این جنایت را انجام داده است، اما اگر شما همه موارد را نداشته باشید.

evidence you only had some evidence you could say it's a bit of a gray area

مدرکی که شما فقط مدرکی داشتید می توانید بگویید که کمی منطقه خاکستری است

you're not sure by the way the word gray here is actually British English so

و مطمئن نیستید که کلمه خاکستری در اینجا در واقع انگلیسی بریتانیایی است، بنابراین

that's the reason why it is spelled differently it is not a spelling mistake

به همین دلیل است که املای آن متفاوت است، اشتباه املایی نیست

and a lot of people will say mr. Duncan you've spelt it wrong this is the

و زیاد است. از مردم می گویند آقای. دانکن غلط املایی کردی این

British English in American English they will spell this

انگلیسی بریتانیایی است در انگلیسی آمریکایی آنها این

word with a but in British English we use e

کلمه را با یک املا می کنند اما در انگلیسی انگلیسی ما از e gray استفاده می کنیم.

gray.gray Corey says can you be the black sheep in the family yes the black

خاکستری کوری می گوید آیا می توانی گوسفند سیاه خانواده باشی بله

sheep of the family using the word are one of the many colors that exists is

گوسفند سیاه خانواده استفاده از کلمه یکی از بسیاری از رنگ‌هایی است که وجود دارد،

another one like this somebody who's somebody who's who's who's it's rare so

یکی دیگر شبیه به این است.

to get an actual sheep that black is very rare hmm you don't see many of them

they're usually white yes so if you get some if you get a black sheep in the

بنابراین اگر یک گوسفند سیاه در

family but it normally refers to somebody whose behavior is not very good

خانواده دریافت کردید، اما معمولاً به کسی اشاره دارد که رفتارش خیلی

well I'm not a bad person personally you might actually say that at the moment we

خوب نیست، من شخصاً آدم بدی نیستم، در واقع ممکن است بگویید که در حال حاضر ما

are talking about the use of certain words especially when we talk about

در مورد استفاده از برخی از کلمات به خصوص زمانی که

black and white at the moment so this is a very topical thing so the black sheep

در حال حاضر در مورد سیاه و سفید صحبت می کنیم، بنابراین این یک موضوع بسیار موضوعی است، بنابراین گوسفند سیاه

of the family is a negative thing they are using the word black in its negative

خانواده یک چیز منفی است.

sense which might may or may not disappear over the next few years so

چند سال آینده تا

people might not say black sheep in the future it might be a phrase that slowly

مردم ممکن است در آینده نگو گوسفند سیاه، ممکن است یک عبارت باشد که به تدریج

disappears as our attitudes change over time we are talking about color idioms

ناپدید می شود زیرا نگرش ما در طول زمان تغییر می کند. ما در مورد اصطلاحات رنگی صحبت می کنیم

Oh Steve here's a nice one I like this word Oh in the pink you are in the pink

اوه استیو این یک کلمه خوب است من این کلمه را دوست دارم اوه در صورتی شما در صورتی هستید

like your tie my tie is purple oh it is not a pink tie it is a purple tie can

مانند کراوات من کراوات بنفش است اوه کراوات صورتی نیست یک کراوات بنفش است همه می توانند

everyone please this is purple tie but there is pink in it Mr dink I'm sorry I

لطفاً این کراوات بنفش است اما صورتی در آن وجود دارد آقای دینک متاسفم

have to disagree it's purple but it matches the at the top that is purple

باید مخالفت کنم که بنفش است اما با بالا که بنفش است مطابقت دارد

you see up there purple it's borderline purple borderline which means it's not

شما آنجا را می بینید بنفش مرزی بنفش مرزی است که به این معنی است که

quite there I thought you were going to say it's a grey area

کاملاً آنجا نیست من فکر کردم می خواهید بگویید این یک منطقه خاکستری است

yes pink this is definitely pink I am saying it's

بله صورتی این قطعا صورتی است من می گویم

sorry yes yes turducken I this is purple this is not a pink tights a purple tie

متاسفم بله بله turducken من این بنفش است این یک جوراب شلواری صورتی نیست یک

it's purple I think you're colorblind mr. Dunnan colorblind I said or else

کراوات بنفش بنفش است من فکر می کنم شما کوررنگی آقای. دانان کور رنگی گفتم وگرنه

Prince Prince was a very big fan of purple he's sung all about purple Purple

شاهزاده پرنس یکی از طرفداران بسیار رنگ بنفش بود، او همه چیز را در مورد بنفش خوانده

Rain Purple Rain Purple Rain he could have said pink rain but then I don't

think it would have had quite the same effect I don't want to be your weekend

است. نمی خواهم معشوق آخر هفته شما باشم

lover okay he's a line from that song good that was

خب او یک خط از آن آهنگ خوب است که

both fascinating and scary in equal amounts in the pink what does it mean if

هم جذاب و هم ترسناک بود به مقدار مساوی در صورتی چه معنایی دارد

you are in the pink hue it means you are feeling great you feel happy you feel

اگر در رنگ صورتی هستید به این معنی است که احساس خوبی دارید احساس خوشحالی می کنید احساس

well your spirits are up your your health is good you can breathe in the

خوبی دارید روحیه شما خوب است سلامتی شما خوب است می توانید در هوای تازه نفس بکشید

fresh air you can go for a walk you feel in the pink to have good strong health

می توانید پیاده روی کنید و احساس می کنید صورتی رنگ هستید تا سلامتی قوی داشته

means you are in the pink are you in the pink today mr. Duncan I am always in the

باشید به این معنی که شما در صورتی هستید. دانکن من همیشه

pink I'm feeling very much in the pink today going back to the color white

صورتی هستم امروز خیلی احساس صورتی دارم که به رنگ سفید بر

Karim says a white lie or have you got that one coming up I haven't got that

می گردم کریم یک دروغ سفید می گوید یا شما آن یکی را می گویید من آن را ندیدم

one no white lie that's a good one done a white lie is well it is when you say

نه دروغ سفید که دروغ خوبی است انجام یک دروغ سفید خوب است وقتی چیزی می گویید

something that is dishonest or untrue however you do it because you are trying

که ناصادقانه یا نادرست است، اما این کار را انجام می دهید زیرا می خواهید

to stop a bad situation from occurring or maybe you are trying not to hurt

جلوی وقوع یک موقعیت بد را بگیرید یا شاید سعی می کنید

another person's feelings yes one white lie so for example you might see a

احساسات شخص دیگری را جریحه دار نکنید، بله، مثلاً یک دروغ سفید. ممکن است یکی از

friend and they have put on weight for example during the lockdown okay and you

دوستانتان را ببینید و او مثلاً در طول قرنطینه چاق شده باشد، خوب است و

might say oh you look really good have you lost weight you

ممکن است بگویید اوه واقعاً خوب به نظر می‌آیید، آیا وزن کم کرده‌اید،

lost weight haven't you they haven't but you're telling a white lie in order to

وزن کم کرده‌اید، مگر نه، اما شما یک دروغ سفید می‌گویید. برای اینکه

protect their feelings so now I think my example is maybe maybe the wife has just

از احساسات آنها محافظت کنم، حالا فکر می کنم مثال من این است که شاید زن به تازگی

bought a new dress yes and she comes down the stairs and she says to her

یک لباس جدید خریده است بله و از پله ها پایین می آید و به شوهرش می گوید

husband what do you think of this dress do you like it now the husband thinks

نظر شما در مورد این لباس چیست آیا آن را دوست دارید حالا شوهر فکر می کند

hmm if I say yes I like it she will be happy for the rest of the night if I say

هوم، اگر بگویم بله، دوست دارم، او برای بقیه زمان خوشحال خواهد شد او شب اگر بگویم

no I don't like it she might not be happy for the rest of the night yes so

نه دوست ندارم ممکن است برای بقیه شب خوشحال نباشد بله، بنابراین

to stop her from being hurt or to hurt her feelings the husband might say it

برای اینکه او را از صدمه دیدن یا جریحه دار کردن احساساتش منع کند، شوهر ممکن است بگوید

looks lovely he looks very nice even though it doesn't really suit his wife

دوست داشتنی به نظر می رسد. واقعاً به همسرش

but he doesn't want to hurt her feelings he doesn't want to make her feel hurt by

نمی آید اما او نمی خواهد احساسات او را جریحه دار کند، نمی خواهد او را با

his harsh words so instead he says your dress looks lovely it looks lovely it's

کلمات تند خود آزار دهد، بنابراین در عوض او می گوید لباس شما زیبا به نظر می رسد، به نظر می رسد دوست داشتنی است

it's lovely it's very nice it's a little white lie it's a white lie but at least

، دوست داشتنی است، خیلی خوب است. دروغ سفید کوچولو این یک دروغ سفید است، اما حداقل

tonight he will be able to get through the whole evening without being shouted

امشب او می‌تواند تمام شب را بدون فریاد

at or nagged at so pretty good well there mr. Duncan is that was that it was

زدن یا ناله‌کردن به خوبی پشت سر بگذارد . دانکن این بود

that a good are we coming on to the color blue of course it can be used the

که خوب به رنگ آبی می رسیم البته می توان از آن برعکس استفاده کرد،

other way round maybe the wife might say something nice to the husband unlikely

شاید زن ممکن است چیزی خوب به شوهر بگوید و بعید است

to keep him quiet yes so it works both ways you see both way suggestions for

که او را ساکت نگه دارد بله، بنابراین این کار به هر دو صورت انجام می شود. پیشنهادهای هر دو طرف را برای

people Lou let's have a look at another one now shall we so we had in the pink

مردم ببینید لو بیایید به یکی دیگر نگاه کنیم حالا باید ما را به رنگ صورتی

here is Oh one is seeing red a person is seeing red seeing red if you see red it

در اینجا داشتیم اوه یکی دارد قرمز می بیند یک نفر قرمز می بیند اگر قرمز می بینید به این

means your temper is becoming fiery you are starting to become

معنی است که خلق و خوی شما آتشین می شود شما هستید شروع به عصبانی شدن می کنید

angry maybe you are seeing red you are starting to become annoyed something is

شاید دارید قرمز می بینید شروع به آزرده شدن می کنید چیزی

making you feel angry one is seeing red you see red you see red do you know why

باعث می شود احساس

we say that is it to do with the blood flow yes apparently when you get angry

عصبانیت کنید. عصبانی شدن

apparently everything becomes hazy and red it's almost as if there is a red

ظاهراً همه چیز مه آلود و قرمز می شود تقریباً انگار یک

mist over your eyes well that's what they say the red mist hmm don't they

مه قرمز روی چشمان شما وجود دارد خوب این چیزی است که آنها می گویند مه قرمز هوم مگه

he's getting angry whoa the red mist descended mmm particularly

او عصبانی می شود که مه قرمز از mmm پایین آمد مخصوصاً

when you're driving the car and somebody annoys you on the road we've all

وقتی در حال رانندگی با ماشین هستید و کسی تو رو آزار میده همه ما این

experienced this unexplainable uncontrollable anger the red mist

خشم غیرقابل کنترل غیرقابل توضیح را تجربه کرده‌ایم که مه قرمز

descends mister same as saying you're seeing red mr. Steve has seen the red

پایین می‌آید همان طور که بگوییم آقای قرمز را می‌بینی. استیو بارها و بارها مه قرمز را

mist in his car many times many many times many times quoi WA says red is the

در ماشینش دیده است. Quoi WA می گوید قرمز

blood color yes I suppose so a lot of people say that there is a red mist when

رنگ خون است بله فکر می کنم بنابراین بسیاری از مردم می گویند که وقتی عصبانی می شوند یک مه قرمز وجود دارد و

they become angry they they they can't remember what they did because they lose

آنها نمی توانند به یاد بیاورند. کاری که آنها انجام دادند چون

their temper they lose control of their emotions it's incredible but true yes so

عصبانیت خود را از دست می دهند، کنترل احساسات خود را از دست می دهند ، باور نکردنی است، اما درست است، بله، بنابراین

a person is seeing red one more and then we are going to have the final part of

یک نفر دوباره قرمز را می بیند و سپس ما می خواهیم قسمت پایانی

my jelly making Lewis says red rag to a bull oh that's a very good one I like

ژله من را داشته باشیم که لوئیس به گاو نر می گوید کهنه قرمز، اوه اینطور است. یکی خیلی خوب است من آن یکی را دوست دارم

that one Lewis thank you very much it's a big thumbs up from me thank you the

لوئیس بسیار متشکرم این یک تشکر بزرگ از طرف من است از شما تشکر می کنم

red rag to a bull that's a good one something that creates anger in another

پارچه قرمز به یک گاو نر که خوب است چیزی که باعث ایجاد خشم در

person to bring about the state of anger in another person it is something that

شخص دیگری می شود تا حالت عصبانیت را در شخص دیگری ایجاد کند. کاری است

you do that makes the other person angry it is like a red rag to a bull and

که شما انجام می‌دهید و طرف مقابل را عصبانی می‌کند، برای گاو نر مانند پارچه قرمزی است و

normally people know that there's a certain subject area or something that

معمولاً مردم می‌دانند که موضوع خاصی وجود دارد یا چیزی که

really annoys somebody and if you talk about

واقعاً کسی را آزار می‌دهد و اگر در مورد کسی صحبت می‌کنید

somebody might say oh don't say that that's like a red rag to a bull to here

ممکن است بگویند اوه، این را نگو. که مانند پارچه قرمز برای گاو نر است اینجا

it's not so to her that's it it's normally something that people know

برای او اینطور نیست، این معمولاً چیزی است که مردم می‌دانند

will make us certain people person angry or you can wind them up very easily I've

ما را عصبانی می‌کند یا می‌توانید خیلی راحت آنها

got a good example Steve maybe brexit yes so maybe there are people who get

very angry when they talk about brexit they might say don't mention

را خشمگین کنید. آنها در مورد برکسیت صحبت می کنند، ممکن است بگویند

grexit it's it's like a red rag to a bull

به گرکسیت اشاره نکنید، این مانند یک پارچه قرمز برای گاو نر است

he will start shouting and screaming because he has very strong feelings

که او شروع به فریاد زدن و جیغ زدن می کند، زیرا او احساسات بسیار قوی

about that particular subject yes a good one here's another one and then we are

در مورد آن موضوع خاص دارد، بله خوب است، یکی دیگر و سپس ما می

going to have a break Oh what very mr. Duncan Mercedes nice name by the way

خواهیم استراحت کن اوه چه خیلی آقای. دانکن مرسدس نام خوبی دارد از

being caught red-handed yes being caught red-handed

راه دستگیر شدن

yes you have been caught in the act or maybe you have given away lots of clues

شما، بله دستگیر شده اید بله، شما در حین عمل دستگیر شده اید یا شاید شما سرنخ های زیادی

to the fact that you have done something bad or committed a certain crime you

از این واقعیت که کار بدی انجام داده اید یا مرتکب جرم خاصی شده اید، ارائه کرده اید.

have been caught red-handed quite often as you are actually committing the crime

اغلب به صورت دستی دستگیر شده اید، زیرا در واقع در حال ارتکاب جرم هستید،

that's it you're stealing something from so from a shop and somebody sees you and

یعنی در حال سرقت چیزی از یک مغازه هستید و کسی شما را می بیند و

you're caught with that object in your hand you're caught red-handed and of

شما با آن شی در دست گیر می افتید.

course nowadays because we have closed-circuit television and cameras in

البته امروزه به دلیل اینکه تلویزیون مدار بسته و دوربین در

shops you can be caught red-handed after the crime has been committed

مغازه ها داریم، شما می توانید پس از ارتکاب جرم، دست به دام

so you can actually get away with it you can steal some jewelry from a shop and

شوید، بنابراین می توانید در واقع از آن فرار کنید، می توانید مقداری جواهرات را از یک مغازه بدزدید و

escape and get away and you think you've got away with it however when they watch

فرار کنید و فرار کنید. فکر می‌کنید که از این کار خلاص شده‌اید، اما وقتی

the security video they see you doing it and we can see your face so even in the

فیلم امنیتی را تماشا می‌کنند، شما را در حال انجام این کار می‌بینند و ما می‌توانیم چهره‌تان را ببینیم، بنابراین حتی در

video you have been caught red-handed they have seen you actually doing it

ویدیویی که شما به‌خاطر دست گرفتار شده‌اید، در واقع شما را در حال انجام این کار دیده‌اند که

somebody breaking into a house the police come along and catch them in the

کسی وارد خانه‌ای شده است. پلیس از راه می رسد و آنها را در خانه در حال

house stealing from your house they're caught red-handed hmm but it doesn't

دزدی از خانه تان بگیرید، آنها با دستانشان دستگیر می شوند، امم، اما

have to be serious crimes it could be your child at home you might have said

لازم نیست جرایم جدی باشد، ممکن است فرزند شما در خانه باشد، ممکن است

to them now I've baked some cakes okay and I do not want you to eat them until

به آنها بگویید حالا من چند کیک پختم خوب است و من نمی خواهم آنها را تا زمان

teatime you must not eat these cakes until after the main meal and then you

چای بخورید، شما نباید این کیک ها را تا بعد از غذای اصلی بخورید و سپس

go out of the room and you come back in and you see your child reaching up with

از اتاق بیرون می روید و دوباره وارد می شوید و می بینید که فرزندتان با

his hand or her hand inside the the cake tin to pull one out you can say you're

دست یا دستش در داخل ظرف غذا دراز کرده است. قالب کیک برای بیرون آوردن یکی از آن ها، می توانید بگویید که شما را

caught you red-handed mmm okay well maybe they have cream and cake all

دستپاچه گرفتار کردند، بسیار خوب، شاید دور دهانشان خامه و کیک باشد،

around their mouth so they've just finished eating it but you still catch

بنابراین تازه خوردن آن را تمام کرده اند، اما شما هنوز

them doing it you have caught them red-handed because they still have

آنها را در حال انجام این کار می گیرید، آنها را قرمز کرده اید. -دستی چون آنها هنوز

things around their mouth pieces of the cake around their mouth talking of food

چیزهایی دور دهانشان دارند تکه های کیک دور دهانشان در مورد غذا صحبت می کنند

Steve please let me do this Steve please because bigger we're going to run out of

استیو لطفا اجازه بدهید این کار را انجام دهم استیو لطفاً چون بزرگتر زمان ما تمام می

time Mary oh we are we are going to talk about the color blue in a minute yes so

شود مریم اوه ما قرار است در مورد آن صحبت کنیم. رنگ آبی در عرض یک دقیقه بله، بنابراین

and I've got yours down here we have blue coming up next okay here it is now

، من مال شما را در اینجا آورده ام خیلی خوب اینجاست که اکنون

look once in a blue moon something that doesn't happen very often something that

یک بار در ماه آبی نگاه کنید چیزی که اغلب اتفاق نمی افتد چیزی که

occurs rarely or only at a certain time it only happens once in a blue moon it

به ندرت اتفاق می افتد یا فقط در یک زمان خاص فقط یک بار در یک ماه آبی

means something that hardly ever occurs something that hardly ever happens

اتفاق می افتد.

hardly ever happens so I suppose you might say that you get snow in June yeah

به ندرت اتفاق می افتد بنابراین فکر می کنم ممکن است بگویید که در ژوئن برف می خورید بله

you might never see snow in June but in some countries you might get some snow

ممکن است هرگز در ژوئن برف نبینید اما در برخی کشورها ممکن است مقداری برف ببارید

even if normally you don't have snow you might have snow once in a blue moon so

حتی اگر به طور معمول برف نداشته باشید ممکن است یک بار در ماه آبی برف ببارید. بنابراین

it happens but not often it is a very rare occurrence it happens once in a

این اتفاق می‌افتد، اما اغلب این اتفاق بسیار نادر است، یک بار در

blue moon we are now going to take a break I can have a drink of water for

ماه آبی اتفاق می‌افتد، اکنون می‌خواهیم استراحت کنیم، می‌توانم برای خودم آب بنوشم،

mine as I mentioned Mario's example first because he's been putting that up

همانطور که در ابتدا به مثال ماریو اشاره کردم، زیرا او چندین بار این موضوع را مطرح

several times okay then about the color blue okay

کرده است. خوب پس در مورد رنگ آبی خوب

something that is blue chip blue chip that sounds like something to do with

چیزی که تراشه آبی بلو چیپ است که به نظر می رسد چیزی شبیه به

shares a blue chip company yeah example okay it means

سهام یک شرکت بلو چیپ باشد بله، مثال خوب، این بدان معناست

a really good respected honest reliable company hmm a blue-chip investment is an

که یک شرکت معتبر و صادق واقعاً خوب ، سرمایه گذاری با تراشه آبی سرمایه گذاری است

investment which you can trust it's one of the best a blue-chip investment if

که اگر روی سهام سرمایه گذاری می کنید، می توانید اعتماد کنید که این یکی از بهترین

you're investing in shares it means that it's really the best so maybe investing

سرمایه گذاری های بلوچیپ است، این بدان معناست که واقعاً بهترین است، بنابراین شاید سرمایه گذاری

in Apple or Microsoft would be examples of blue chip companies like Oh them

در اپل یا مایکروسافت نمونه هایی از شرکت های بلو چیپ مانند Oh

exactly so maybe a firm of solicitors might be described as a blue chip

them باشد، بنابراین شاید یک شرکت از وکلای دادگستری ممکن است به عنوان یک شرکت تراشه بلوتوصیف شوند

company because they're very reliable nothing's a hundred percent but they are

زیرا آنها بسیار قابل اعتماد هستند، هیچ چیز صد در صد نیست، اما آنها

at the top of their game yes they are the highest performing

در راس بازی خود هستند، بله، آنها بالاترین عملکرد

reliable honest companies that you could invest in something that's renowned

قابل اعتمادی را دارند شرکت های صادقی که می توانید در چیزی سرمایه گذاری کنید که

renowned something that is renowned for being good or successful okay Steve here

معروف است، چیزی که معروف است. برای خوب بودن یا موفقیت آمیز بودن، خوب استیو،

we go this is the final time that we're going to look in the kitchen this is

ما رفتیم، این آخرین باری است که می خواهیم به آشپزخانه نگاه کنیم، این

part three of seven examples of idioms I'll write them down my jelly adventure

قسمت سوم از هفت مثال از اصطلاحات است.

yesterday I was in the kitchen yesterday and I was making some jelly and here now

و داشتم ژله درست میکردم و

is the third and final part cooled down it is ready for the next stage the next

الان قسمت سوم و آخرش خنک شد آماده مرحله بعده مرحله بعد

stage is a very interesting part of today's jelly making something that I

یه قسمت خیلی جالب از ژله امروزیه چیزی که

like to add to my jelly to make it extra special mmm

دوست دارم به ژله خودم اضافه کنم lly برای اینکه آن را فوق العاده خاص

so here's the thing that I'm going to add to my jelly

کنم، بنابراین این چیزی است که من می خواهم به ژله خود اضافه کنم

these are ladyfingers I let the name of this particular type

of food ladyfingers they are small pieces of sponge covered with sugar and

what I normally do is I normally put some lady fingers in

. من معمولاً چند انگشت خانم را داخل

my jelly so before I put the jelly in the fridge I have to add my ladyfingers

ژله می‌گذارم، بنابراین قبل از اینکه ژله را در یخچال بگذارم، باید انگشت‌های لیدی ام را به ژله اضافه کنم

to the jelly and then as it sets as it begins to solidify these will become

و بعد از اینکه خودش را گرفت و شروع به سفت شدن کرد، اینها

part of the jelly so I just placed them in like so and you will notice it first

بخشی از ژله می‌شوند، بنابراین آنها را داخل ژله قرار دادم. مثل این است و شما متوجه خواهید شد که ابتدا

they float on the surface but eventually they will start to sink to the bottom I

روی سطح شناور می شوند اما در نهایت شروع به فرو رفتن به ته

always like to put lots of ladyfingers in my jelly so I'm going to put another

one in you just simply break them up into small pieces and place them in the

می کنند. به قطعات کوچک بریزید و آنها را در

jelly like that okay I'm going to put one more in there just one more and

ژله قرار دهید، خوب من می خواهم یکی دیگر را در ژله قرار دهم، فقط یک عدد دیگر و

that's it that is now ready do you like the way I'm putting my fingers into the

همین که اکنون آماده است، آیا روشی که من انگشتانم را داخل

jelly don't worry I've washed my hands they are nice and clean so there it is

ژله می کنم دوست دارید نگران نباشید من دست هایم را شسته ام، آنها خوب و تمیز هستند،

it is now ready to go into the refrigerator my ladyfinger strawberry

بنابراین اکنون آماده است برای رفتن به یخچال ژله توت فرنگی لیدی فینگر

jelly

I will see you later

من بعداً شما را می بینم

Wow there it is it is now ready to be eaten

وای این الان آماده خوردن است

looking at that some lovely strawberry jelly with ladyfingers and as you can

با نگاه کردن به آن ژله توت فرنگی دوست داشتنی با انگشتان خانم و همانطور که می

see the sponge has now absorbed the jelly and the whole thing has become

بینید اسفنج اکنون ژله و کل چیز را جذب کرده است.

solid of course you can't have jelly without custard yes so later on today I

جامد شده است البته بدون کاسترد نمی توانید ژله بخورید بله پس بعداً امروز

will be having some jelly and custard as a little treat after my hard work

بعد از کار سختم برای ارائه پخش زنده امروز مقداری ژله و کاسترد به عنوان یک غذای کوچک می خورم

presenting today's live stream

yes I will I will be enjoying I will be enjoying my jelly and custard and maybe

بله من لذت خواهم برد ژله و کاسترد و شاید

even a tea cake as well well jelly of course represents about 50% of your diet

حتی یک کیک چای و همچنین ژله البته حدود 50 درصد از رژیم غذایی شما را تشکیل

doesn't it mr. Duncan yeah yeah I love jelly I don't know why I know it seems

می دهد. دانکن آره آره من عاشق ژله هستم نمی دونم چرا می دونم بچه گانه به نظر

infantile I know it seems like I am a child but I do love jelly with some

می رسه می دونم انگار بچه ام اما من عاشق ژله با چند

sponge ladyfingers by the way Sergio said I wouldn't be surprised if they are

انگشت خانم اسفنجی هستم البته سرجیو گفت تعجب نمی کنم اگر

real ladyfingers I don't know what you're you what are you saying there

واقعی باشند لیدی فینگرز من نمی دانم شما چه هستید، شما چه می گویید،

what are you saying yes ladyfingers or sponge fingers yes

چه می گویید بله، لیدی فینگر یا انگشت اسفنجی بله،

now we've got quite a few suggestions for the color blue blue idioms Elvis has

اکنون ما چند پیشنهاد برای اصطلاحات آبی رنگ آبی داریم الویس

said a blue monday blue monday okay Monday so if you have a blue monday

گفته است دوشنبه آبی آبی دوشنبه، بسیار خوب دوشنبه، بنابراین اگر دوشنبه آبی

means you're having an unhappy time yes there was it's Monday that's it yes the

دارید به این معنی است که زمان ناخوشایندی را سپری می‌کنید، بله، دوشنبه بوده است، بله

start of the week people have to go to work even though at the moment many

شروع هفته مردم باید سر کار بروند، حتی اگر در حال حاضر بسیاری از

people still are not going to work but Blue Monday a lot of people apparently

مردم هنوز سر کار نخواهند بود، اما آبی دوشنبه بسیاری از مردم ظاهراً

feel miserable and sad on Monday especially Monday morning because they

در روز دوشنبه احساس بدبختی و غمگینی می کنند، به خصوص صبح دوشنبه، زیرا

have to go back to work blue if you're feeling blue it just means you're

اگر احساس آبی دارید باید به سر کار برگردند، این فقط به این معنی است که شما

feeling sad and unhappy and of course there's a whole genre of music who blues

احساس غمگینی و ناراحتی می کنید و البته یک ژانر موسیقی وجود دارد که بلوز

hmm which is sort of not well it's sort of it's not uplifting music it's music

هوم که یه جورایی خوب نیست اینجوری هست موسیقی نشاط آور نیست، موسیقی است

it's called blues and jazz usually isn't it but it's sort of melancholy sort of

که به آن بلوز و جاز می

its music to sit down when you're on your own

maybe result with a drink yes and just sort of feel a bit miserable that's well

گویند.

the blue when we talk about blues music it's often melancholic yes so you have a

آبی وقتی در مورد موسیقی بلوز صحبت می کنیم اغلب مالیخولیایی است بله، بنابراین شما یک

melancholic so melancholy oh I like that word people's people talk about their

سودای مالیخولیایی دارید، اوه من این کلمه را دوست دارم مردم در مورد مشکلات خود صحبت می کنند

problems they love life things that have gone wrong in their lives that's what

آنها عاشق زندگی چیزهایی هستند که در زندگی آنها اشتباه رخ داده است این همان چیزی است که

blues music is but yes Corrigan feels my my blues song melancholy

موسیقی بلوز وجود دارد اما بله کوریگان احساس می کند آهنگ بلوز من آهنگ غمگین

blues song I'm gonna sing now I went to the show the other day and I okay they

بلوز من الان می خواهم بخوانم روز قبل به برنامه رفتم و خیلی خوب

said to me we don't have any jaffa cakes to do they have all gone I felt so sad

به من گفتند ما هیچ کیک یافا نداریم که انجام دهیم همه آنها رفته اند من خیلی ناراحت

because I wanted my lovely I mean however we'd have a trombone or a

شدم زیرا می خواستم دوست‌داشتنی منظورم این است که با این حال ما یک ترومبون یا یک

trumpet in the background you know or piano not a piano Blue Monday or just

ترومپت در پس‌زمینه داریم یا پیانو نه یک پیانو دوشنبه آبی یا فقط

feeding blue we've got Integra said out of the blue

آبی‌خوردن است، اگر چیزی غیرممکن باشد، اینتگرا از مردم می‌گوید.

out of people if something comes out of the blue something appears by surprise

با تعجب ظاهر می شود

something you weren't expecting maybe you get a large bill maybe some charge

چیزی که شما نبودید با این انتظار که ممکن است یک صورت حساب بزرگ دریافت کنید، شاید مقداری هزینه

comes through your door you open the envelope and there is a bill for a

از در شما وارد شود، پاکت را باز می کنید و یک اسکناس

thousand pounds and you weren't expecting it it came out of the blue and

هزار پوندی وجود دارد و شما انتظارش را نداشتید که از آب درآمده باشد و

when we say out of the blue then we mean it just appeared out of the sky yes

وقتی می گوییم غیرقابل تصور است، پس ما یعنی همین الان از آسمان ظاهر شد بله

that's what we're saying where did that come from

این چیزی است که ما می گوییم از کجا آمده است

not literally no not literally it is literally it is an idiom it's an idiom

نه به معنای واقعی کلمه نه نه به معنای واقعی کلمه به معنای واقعی کلمه یک اصطلاح است یک اصطلاح

something that comes unexpectedly with no warning whatsoever somebody might say

چیزی است که به طور غیرمنتظره می آید بدون هیچ هشداری که کسی ممکن است

to you will you marry me okay then Steve yeah will you marry you

به شما بگوید با من ازدواج کن باشه پس استیو آره ازدواج میکنی

have to turn it down will you marry me he would totally unexpected that came

باید رد کنی با من ازدواج میکنی کاملا غیرمنتظره که

out of the blueness aura or or a job offer said now comes a job offer you

از هاله آبی بیرون اومده یا یه پیشنهاد کاری میگه حالا یه پیشنهاد کاری میاد که

weren't expecting it a promotion at work unexpected oh that came out of the blue

تو انتظار ارتقاش رو نداشتی کار غیرمنتظره ای بود،

or or perhaps I don't know perhaps maybe you get a lovely donation on PayPal

یا شاید نمی دانم شاید شما یک کمک مالی دوست داشتنی در پی پال

maybe you get a lovely donation that you can send to PayPal and I will sit in

دریافت کنید، شاید یک کمک مالی دوست داشتنی دریافت کنید که می توانید آن را به پی پال بفرستید و

front of my computer tonight Steve and then suddenly out of the blue

من امشب جلوی کامپیوترم می نشینم استیو و سپس به طور ناگهانی از bl

there is a lovely donation in my paypal oh my goodness I can't believe it it

یک کمک مالی دوست داشتنی در پی پال من وجود دارد وای خدای من، نمی توانم باور کنم که آن را غیرقابل تصور می کنم

came out of the blue or you get a phone call from somebody you haven't heard

یا از کسی که سال ها از او خبری نداشتید تماس تلفنی دریافت می کنید

from for years or a letter it came out of the blue from nowhere unexpected

یا نامه ای دریافت می کنید هیچ جای غیرمنتظره ای

Integra said as well oh sorry Elvis said you can use the phrase a bolt

اینتگرا هم گفت: اوه متاسفم که الویس گفت شما می توانید از عبارت a Bolt

out of the blue hmm so you can say yes it's like a bolt of

out of the blue استفاده کنید، هوم، بنابراین می توانید بگویید بله، این مانند یک

lightning quite often shocking though a bolt out of the blue something that's

رعد و برق است که اغلب شوکه کننده است، هر چند یک پیچ از آبی، چیزی که

certain see yes it might be a bit more shocking that yes just like a bolt of

مطمئن است ببینید بله ممکن است کمی تکان دهنده تر باشید که بله درست مانند یک پیچ

light well maybe a person that you know passes away suddenly and it's like a

نور، شاید شخصی که می شناسید به طور ناگهانی از دنیا می رود و مانند یک

bolt out of the blue so quite often we use that to describe something negative

پیچ از آب در می آید، بنابراین اغلب ما از آن برای توصیف چیزی منفی استفاده می کنیم

that has suddenly happened without warning it's it was like a bolt out of

که به طور ناگهانی و بدون هشدار اتفاق افتاده است. مثل یک پیچ

the blue yes because about the bolt is referring to a bolt of lightning and

از آب بود بله، زیرا در مورد پیچ ​​به یک رعد و برق اشاره می کند و

thanks for that and of course in blue sky you would not expect lightning to

با تشکر از آن و البته در آسمان آبی شما انتظار ندارید که رعد و برق

strike sometimes it does though from nowhere so that's something as you say

گاهی اوقات برخورد کند، اما از ناکجاآباد، بنابراین این چیزی است که شما می گویید

that's unpleasant that happens certainly it anymore anymore Steve we've got here

که ناخوشایند است که در هکتار ppens مطمئناً دیگر دیگر استیو ما به اینجا

we've got well see gold it's a color in a way isn't it Gold is well Gold is a

رسیدیم ما خوب دیدیم طلایی یک رنگ است نه طلایی خوب است طلا یک

type of color it's it's gold color what's interesting there Steve it's good

نوع رنگ است رنگ طلایی است آنچه جالب است استیو خوب است

actually I'm glad you mentioned that because there are ways of describing

در واقع من خوشحالم که اشاره کردید چون روش‌هایی برای توصیف

colors that aren't actually the direct color itself for example you might say

رنگ‌ها وجود دارد که در واقع خود رنگ مستقیم نیستند، مثلاً ممکن است بگویید

gold well gold is a type of bright orange or shiny orange or maybe yellow

طلایی خوب طلا نوعی نارنجی روشن یا نارنجی براق یا شاید زرد است،

so gold is just another way of expressing the the color yellow or maybe

بنابراین طلا فقط راه دیگری برای بیان این رنگ است. رنگ زرد یا شاید

orange so we often see gold as orange or yellow so it's quite interesting isn't

نارنجی، بنابراین ما اغلب طلا را به صورت نارنجی یا زرد می بینیم، بنابراین کاملاً جالب است،

it yes and gold is normally seen as when you refer to the color gold it's

نه بله و طلا معمولاً به عنوان رنگ طلایی دیده می شود که اگر به رنگ طلایی مراجعه می کنید،

normally seen as success if you've got a pot of gold yes so

معمولاً موفقیت دیده می شود اگر گلدانی از آن داشته باشید. طلا بله پس

sunshine has suggested the phrase of golden opportunity uh-huh

آفتاب عبارت فرصت طلایی را پیشنهاد کرده است اوه-هه

so a golden opportunity an opportunity that is is is you just cannot resist it

بنابراین یک فرصت طلایی یک فرصت است که این است که شما نمی توانید در برابر آن مقاومت

you have to go for that yes it's it's absolutely going to it's 100% certain it

کنید، باید به دنبال آن بروید بله کاملاً به سمت آن می رود، 100% مطمئن است

there's nothing wrong with it you've got to go for that opportunity a golden

که هیچ مشکلی وجود ندارد شما باید برای آن o بروید فرصت یک

opportunity yes there's no doubt as it's black and white that will be a success

فرصت طلایی بله شکی نیست زیرا سیاه و سفید است که

if you do it yes once-in-a-lifetime opportunity a golden opportunity to make

اگر این کار را انجام دهید موفقیت آمیز خواهد بود بله فرصتی طلایی برای

more money to get a better job a better career something like that and Jade said

کسب درآمد بیشتر برای بدست آوردن شغل بهتر و شغل بهتر چیزی شبیه به آن و جید گفت

a golden age Oh we often refer to a golden age a period

یک عصر طلایی اوه ما اغلب به یک دوره طلایی اشاره می کنیم،

of time hmm when everything was wonderful yes everyone's lives were good

زمانی که همه چیز فوق العاده بود، بله زندگی همه در دهه 1920 خوب بود

at the 1920s why is it golden era I don't know why

چرا دوران طلایی است من نمی دانم چرا

because I'm sorry the yes the nineteen twenties yet nineteen twenties weren't

زیرا متاسفم بله نوزده به هر حال، دهه بیست و نوزده دهه بیست

exactly that golden by the way but they were say was seen as as a golden age

دقیقاً آنقدر طلایی نبود، اما گفته می شد که آنها به عنوان یک عصر طلایی تلقی می شدند،

only because there was that thing called the Great Depression that was the

فقط به این دلیل که چیزی به نام رکود بزرگ وجود داشت که

thirties I know but you know the twenty

دهه سی بود، من می دانم، اما شما

yep thirties and the Wall Street Crash I'm sure that was in the twenties know

دهه بیست و سی و دیوار را می شناسید. تصادف خیابانی من مطمئن هستم که در دهه بیست بود، می دانم

it's nineteen thirty I think it was a thank you and of course the First World

که ساعت نوزده و نیم است، فکر می کنم این یک تشکر بود و البته

War had finished 1914-18 and then nothing bad happened to the

جنگ جهانی اول 1914-1918 تمام شده بود و سپس هیچ اتفاق بدی برای

crash in the thirties so the 1920s were often seen as a golden era of course you

تصادف در دهه سی رخ نداد، بنابراین دهه 1920 اغلب اتفاق می افتاد. به عنوان یک دوره طلایی از طبیعت دیده می شود شما

can have a golden period or a golden age you have a golden period of filmmaking

می توانید یک دوره طلایی یا یک

commoners we often 1950s but we call it the Golden Age the Golden Age I don't

think anyone calls it the golden period the Golden Age of filled that was the

دوره طلایی داشته باشید.

Golden Age of film is often seen as around the 1950s so we often see the

دوران طلایی فیلم اغلب در حدود دهه 1950 دیده می شود، بنابراین ما اغلب

1950s early 1960s as the Golden Age of Hollywood so it was when

اوایل دهه 1950 را به عنوان عصر طلایی هالیوود می بینیم، بنابراین زمانی بود که

really people had nothing else to do but go to the cinema so that was the only

مردم واقعاً کاری جز رفتن به سینما نداشتند، بنابراین این تنها

real form of entertainment besides television which of course was

شکل واقعی بود. سرگرمی علاوه بر تلویزیون که البته

still evolving so that's the reason why a lot of people say that the Golden Age

هنوز در حال تکامل بود، به همین دلیل است که بسیاری از مردم می گویند که عصر

of cinema is normally maybe the 1950s early 1960s perhaps even the late the

طلایی سینما معمولاً شاید دهه 1950 اوایل دهه 1960 است، شاید حتی

late forties yes yes so I think so yeah but that's because many people went to

اواخر دهه چهل بله، بله، بنابراین فکر می کنم بله، اما این به این دلیل است که بسیاری مردم

the cinema because they had no other thing to do and it was nothing else

به سینما می رفتند چون کار دیگری

there was no choice there was no internet there were big stars and people

نداشتند و هیچ چاره ای نبود، اینترنت نبود، ستاره های بزرگ بودند و

look back sometimes with rose tinted glasses yes I think we had one or two

مردم گاهی اوقات با عینک های رنگی به گذشته نگاه می کنند بله، فکر می کنم یکی دو

suggestions Rose tinted glasses earlier if you see things through Rose

پیشنهاد داشتیم رز تی. اگر چیزها را با

tinted glasses you always look at the world is a positive beautiful nice place

عینک رز رنگی ببینید، همیشه به دنیا نگاه می کنید، مکان زیبا و مثبتی است

even when things around you are not going well but you still see the

حتی زمانی که اوضاع اطرافتان خوب پیش نمی رود، اما

positive things you still see all of the beauty in the world perhaps you are also

شما هنوز چیزهای مثبتی را می بینید که هنوز هم همه زیبایی های دنیا را می بینید. شما

misleading yourself as well yes so maybe things are not as good as you think they

همچنین خودتان را گمراه می کنید، بله، بنابراین ممکن است همه چیز آنطور که فکر می کنید خوب نباشد

are and you might be accused somebody might see it say to you for example you

و ممکن است شما متهم شوید ممکن است کسی ببیند که به شما می گوید مثلاً

might be in a relationship with somebody and your friends all can see that that

ممکن است با کسی رابطه داشته باشید و دوستان شما همه می توانند آن را ببینند.

person is bad for you and they might say to you what you're just seeing you're

شخص برای شما بد است و ممکن است به شما بگوید آنچه را که می بینید شما

just seeing everything through rose-tinted glasses that person is not

فقط همه چیز را با عینک رز رنگی می بینید آن شخص اصلاً

good for you at all they're going to take all your money and they're going to

برای شما خوب نیست آنها تمام پول شما را می گیرند و آنها می توانند

make you take drugs or something like that what well what kind of relationship

شما را وادار به مصرف مواد مخدر می کند یا چیزی شبیه به این، چه نوع

is there to support you you're in love with them when you're in love with

رابطه ای برای حمایت از شما وجود دارد، شما عاشق او هستید وقتی عاشق

somebody you often see them through rose-tinted glasses you tend to you

کسی هستید که اغلب او را با عینک های رز رنگی که به شما تمایل دارید می

don't see their faults Steve's idea of bad relationship is being forced to take

بینید عیوب آنها را نمی بینم ایده حوا در مورد رابطه بد مجبور شدن به

drinks going back to red Sergio says that if you're in debt you're in the red

نوشیدن نوشیدنی برگشت به رنگ قرمز، سرجیو می‌گوید که اگر بدهکار هستید در قرمز هستید،

oh thanks for that I actually got that one Oh have you right okay

اوه متشکرم که من واقعاً آن یکی را دریافت کردم.

if you're in the black the fly positive yeah because it means that you've got

black the fly مثبت بله چون به این معنی است که شما

money in your bank if you're in the red it means you're you haven't got money

در بانک خود پول دارید اگر قرمز هستید به این معنی است که شما پول ندارید

yes power because normally it shows up as red doesn't it on your banks it does

بله قدرت زیرا معمولاً به صورت قرمز نشان داده می شود. بانک ها این کار را انجام

here's another one on us not that I would know no you wouldn't know

می دهد یکی دیگر از ما نیست که من بدانم نه شما نمی دانید

blackmail Oh Steve blackmail what do you think of when you think of blackmail

باج خواهی اوه استیو باج گیری به چه فکر می کنید وقتی به باج گیری فکر می کنید که به

well spelt that way obviously it means that somebody is is trying to con you

خوبی املای آن به این شکل است بدیهی است که به این معنی است که کسی سعی دارد شما را فریب دهد

yes they are trying to get something from you using force we often call it

بله آنها با استفاده از زور می‌خواهند چیزی را از شما دریافت کنند، ما اغلب آن را

extortion extortion or blackmail so the word extortion can be described as

اخاذی یا باج‌گیری می‌نامیم، بنابراین کلمه اخاذی را می‌توان باج‌گیری توصیف کرد.

blackmail maybe you have some information about a person and that

person does not want anyone else to know about it so you say give me some money

من مقداری پول

or else I will tell everyone what your secret is yes like mail them you use

دارم وگرنه راز تو را به همه خواهم گفت بله، مانند پست کردن به آنها که از

force you do something bad to another person to get them to give you money or

زور استفاده می کنید، کار بدی با شخص دیگری انجام می دهید تا او را مجبور کنید به شما پول بدهد

of course information is well information it can be both ways both

یا البته اطلاعات خوبی است، به هر دو صورت می تواند باشد،

ways yes you might somebody might know for example you might be in politics you

بله ممکن است کسی بداند که مثلاً ممکن است شما در سیاست باشید.

might be a public figure and you're somebody finds out that you're having an

ممکن است یک شخصیت عمومی باشید و شما کسی متوجه می شود که

affair with another person outside your marriage and so they say huh I know

شما خارج از ازدواجتان با شخص دیگری رابطه نامشروع دارید و بنابراین آنها می گویند هه، من می دانم که

you're having an affair okay I will go public with it into the papers unless

شما با هم رابطه دارید، خوب من آن را در روزنامه ها منتشر

you give me a thousand pounds thousand well you know as an example this

می کنم، مگر اینکه شما هزار پوند هزار پوند به من بده خوب می دانی به عنوان مثال این

blackmail you they say they're trying to get something out of you to prevent some

باج خواهی از شما می گویند که سعی می کنند چیزی را از شما بیرون بیاورند تا مانع از

something that you know about coming out into the open if you are going to

آشکار شدن چیزی که می دانید اگر می خواهید

blackmail someone make it more than a thousand pounds which makes maybe a

از کسی اخاذی کنید آن را بیشتر کنید. از هزار پوند که شاید صد هزار پوند باشد،

hundred thousand

it depends what it is but yes if you go to blackmail someone my advice if you

بستگی به این دارد که چه چیزی باشد، اما بله، اگر برای باج گیری از کسی بروید، توصیه من اگر

are thinking of blackmailing someone I would start at around about a hundred

به فکر باج گیری از کسی هستید، من از حدود صد

thousand yeah I thinks I think that would ya think so

هزار شروع می کنم، بله، فکر می کنم اینطور باشد. شما اینطور فکر می کنید،

but it could be at work for example you might you might have said something bad

اما ممکن است در محل کار باشد، به عنوان مثال ممکن است شما چیز بدی

about the boss yes and it could be recorded yes or you might have sent

در مورد رئیس گفته باشید بله و می تواند ضبط شود بله یا ممکن است

something or a tweet or an email or something and then somebody sees it but

چیزی یا توییت یا ایمیل یا چیزی ارسال کرده باشید و سپس کسی آن را ببیند

the boss hasn't said hasn't seen it and they say oh right okay but unless you

اما رئیس نگفته ندیده ام و آنها می گویند اوه درست است، اما مگر اینکه

treat me better at work or I want you to buy me a coffee every day for the next

در محل کار با من بهتر رفتار کنید یا بخواهم تا شش ماه آینده هر روز برای من یک قهوه بخرید،

six months okay or I will tell the boss what you said okay or something like

خوب یا من به رئیس می گویم که چه گفتید. خوب یا چیزی شبیه به

that I want your desk I want what your desk

آن من میز شما را می خواهم می خواهم میز شما

is better than my desk if you don't let me sit at that desk I'll tell the boss

بهتر از میز من باشد اگر اجازه ندهید پشت آن میز بنشینم به رئیس

what you said about interns in the meeting last week something like that

می گویم که در مورد کارآموزان در جلسه هفته گذشته چه گفتید چیزی شبیه به آن

blackmail I'll tell you what I'll tell the boss about what happened last week

سیاه نمایی من به شما می گویم که در مورد آنچه هفته گذشته در توالت ها اتفاق افتاده است به رئیس بگویم

in the toilets Wow mr. Steve says Jade I don't know

وای آقای. استیو می‌گوید جید من نمی‌دانم

what you've done Steve but you've done something quite amazing something that

چه کار کرده‌ای استیو، اما تو کاری کاملاً شگفت‌انگیز انجام دادی که سزاوار آن بود

deserves Wow Oh Andy said that he was blackmailed by scammers oh I see

واو اوه اندی گفت که توسط کلاهبرداران باج‌گیری شده است، اوه من

ransomware I think maybe that's a slightly different thing but yes I know

باج‌افزاری را می‌بینم، فکر می‌کنم شاید این چیز کمی متفاوت باشد، اما بله، من

what you mean they might hack into your computer and

منظور شما را بدانید که ممکن است کامپیوتر شما را هک کنند

take all the information maybe you have a list of people who belong to your your

و تمام اطلاعات را بگیرند، شاید شما لیستی از افرادی دارید که متعلق به

company or maybe their membership of your organization and they take all of

شرکت شما یا عضویت آنها در سازمان شما هستند و آنها همه اینها را می گیرند،

that but then then they say you have to give us 1 million dollars and then I

اما سپس می گویند که باید ارائه دهید. 1 میلیون دلار به ما می دهیم و سپس

will let you have all of that back you can have access to your computer or all

به شما اجازه می دهم همه آن ها را پس بگیرید که می توانید به رایانه خود یا

of the names that are on your list so ransomware you are blackmailing someone

همه نام هایی که در لیست شما هستند دسترسی داشته باشید، بنابراین باج افزارهایی که

by withholding the information in your computer something that happens a lot

با پنهان کردن اطلاعات در رایانه خود از شخصی باج می گیرید، اتفاقی که زیاد رخ می دهد.

nowadays right it's stranger to the color black

امروزه رنگ

is often associated with bad things isn't it bad events and that that's only

سیاه اغلب با چیزهای بد همراه است، آیا این اتفاقات بد نیست و این فقط

because when it's when that when the Sun Goes Down and it's dark

به این دلیل است که وقتی خورشید غروب می کند و تاریک است،

every scared because it's dark it's black so I

همه می ترسند زیرا تاریک است، بنابراین

think that's why quite often the color black is associated with bad things and

فکر می‌کنم به همین دلیل است که اغلب رنگ سیاه با چیزهای بد همراه است

the color white is associated with good or fortunate things just because when

و رنگ سفید با چیزهای خوب یا خوش‌شانس همراه است، فقط به این دلیل که

the sun's out when it's light human beings just like animals feel frightened

وقتی خورشید بیرون می‌آید وقتی روشن است، انسان‌ها درست مانند حیوانات

in the dark because we can't see anything so that's the reason unless of

در تاریکی احساس ترس می‌کنند زیرا ما می‌توانیم. چیزی را نمی بینید، به همین دلیل است،

course you're not in debt if you're not in debt then then black is being in the

مگر اینکه شما بدهکار نیستید، اگر بدهکار نیستید، پس سیاه بودن در

black is a positive thing yes here it is who's as if as if by pure magic Steve I

سیاهی چیز مثبتی است، بله، اینجاست که گویی با جادوی خالص استیو من

do believe sometimes in magic to be in the red

انجام می دهم. گاهی اوقات به سحر و جادو اعتقاد داشته باشید که قرمز باشید

yes if you are in the red with your bank that means you owe them money

بله اگر با بانک خود مخالف هستید، یعنی به آنها پول بدهکار

if you are in the black it means you don't owe any money you have plenty of

هستید اگر در سیاهی هستید، به این معنی است که شما هیچ پولی بدهکار نیستید، شما پول زیادی

money in your bank account you have credit so credit if you have money that

در حساب بانکی خود دارید. اعتبار داشته باشید، پس اگر پول دارید که پول شماست، اعتبار دارید،

is your money it doesn't belong to anyone else you are in the black however

به هیچ کس تعلق ندارد، شما در سیاهی هستید، اما

if you owe money to the bank you have borrowed a lot of money pointing at me

اگر به بانک بدهکار هستید، پول زیادی قرض کرده اید که به من اشاره کرد.

sergio said all right on credit cards maybe you are in the red in the red

شاید شما در

cover that mr. duncan already I just said it I know I didn't say I didn't say

پوشش قرمز که آقای. دانکن قبلاً من فقط آن را گفتم می دانم که نگفتم

Sergio didn't say it strange argument here's another one

نگفتم سرجیو نگفت بحث عجیبی اینجاست یک استدلال دیگر

Oh as we mentioned earlier you might have now we often see the word black as

اوه همانطور که قبلاً ذکر کردیم ممکن است اکنون ما اغلب کلمه سیاه

being negative I don't know how much longer that will go on for but you might

را منفی می بینیم. نمی دانم چقدر دیگر ادامه خواهد داشت، اما ممکن است

have a black mark against you yes a black mark against you now maybe if we

شما یک خال سیاه بر روی خود داشته باشید، بله یک خال سیاه علیه شما، شاید اگر ما

are talking about law perhaps you are arrested maybe you've done something

در مورد قانون صحبت می کنیم، شاید شما دستگیر شده باشید، شاید شما کار اشتباهی انجام داده

wrong maybe you've done something bad you might then have to go to court and

اید، شاید شما کاری انجام داده اید. بد است که مجبور شوید به دادگاه بروید

face trial and perhaps you will be found guilty you will then have a black mark

و محاکمه شوید و شاید مجرم شناخته شوید، در آن صورت لکه سیاهی

against you against your character because if you go to prison if you go to

علیه شخصیت خود خواهید داشت زیرا اگر به زندان بروید اگر

prison at all

اصلاً به زندان

you have to tell people so even after you come out of prison you have to tell

بروید باید به مردم بگویید. حتی پس از بیرون آمدن از زندان، باید به

people you've been to prison you have a black mark against your character if you

مردم بگویید که به زندان

if you work quite often if you are somebody who wants to get promoted

رفته‌اید، اگر اغلب کار می‌کنید، اگر اغلب کار می‌کنید، اگر فردی هستید که می‌خواهید ترفیع بگیرید،

but you've maybe been rude to somebody at work you've done something bad and

اما ممکن است با بی‌ادبی رفتار کنید، لکه سیاهی روی شخصیت خود دارید. کسی در محل کار شما کار بدی انجام داده اید و

you don't get promoted you've got a black because you've got a black mark

ترفیع نمی گیرید شما یک علامت سیاه

against you for something that you said or did in the past and to remove that

دارید زیرا برای چیزی که در گذشته گفته اید یا انجام داده اید یک علامت سیاه دارید و حذف آن

could be quite difficult you've probably be got to do quite a lot to make up for

ممکن است بسیار دشوار باشد، احتمالاً باید کارهای زیادی برای جبران

that black mark yes another one of course is if you borrow money and you

آن انجام دهید. علامت سیاه بله، البته یکی دیگر از این موارد این است که اگر پول قرض کنید و

don't pay it back you might also have a black mark against you so in the future

آن را پس نزنید، ممکن است یک علامت سیاه نیز علیه شما داشته باشید، بنابراین در

you won't be able to borrow money because you have a black mark your

آینده نمی توانید پول قرض کنید زیرا اعتبار خود را علامت سیاه دارید.

credit rating will be poor so you might have a black mark against against your

رتبه بندی ضعیف خواهد بود، بنابراین ممکن است در برابر

credit sujin says is there a positive word related to black I think it's just

اعتبار خود یک علامت سیاه

you're in the black in the bank in terms of that's a financial phrase yes so

that's a positive one meaning you've got money hmm

داشته باشید. یکی به این معنی است که شما پول

of course it relates to Black Friday which is the sale that takes place just

دارید، البته به جمعه سیاه مربوط می شود، که فروش درست

before everyone breaks up for Thanksgiving in the United States Black

قبل از اینکه همه برای روز شکرگزاری در جمعه سیاه ایالات متحده

Friday and of course now even over here in the UK we have Black Friday so

از هم جدا شوند، انجام می شود و البته اکنون حتی در اینجا در بریتانیا، جمعه سیاه داریم.

normally the run-up to Christmas when the shops are trying to make their best

به طور معمول در آستانه کریسمس زمانی که مغازه ها در تلاش هستند به طور معمول بهترین سود سال خود را به دست بیاورند

profit of the year so normally that's when it happens

که در آن زمان اتفاق می افتد

they have Black Friday so everyone can spend their holiday salary in the shops

که آنها جمعه سیاه دارند تا همه بتوانند حقوق تعطیلات خود را در مغازه ها خرج کنند

here's another one a positive one for a change this is nice Oh red letter day if

اینجا یکی دیگر مثبت است برای تغییر.

you have a red letter day it means something good happens it means you have

این به این معنی است که یک اتفاق خوب رخ می دهد.

a nice surprise a nice thing happens you have a red letter day you have a nice

thing something comes your way positive things something nice has happened oh we

are having a red letter day today well you might be I'm not do you

نمی

know where it comes from no in China and in certain other

دانم از کجا می آید نه در چین و در برخی از کشورهای دیگر

countries a red envelope will be given normally during a celebration and quite

معمولاً در طول جشن یک پاکت قرمز داده می شود و

often it will have money in it or maybe a letter that is important and it will

اغلب پول در آن وجود دارد یا ممکن است نامه ای مهم باشد و

be sealed on the back it will have a red seal on

مهر و موم شود. پشت آن یک مهر قرمز

the back mm-hmm anything Steve they're going back to Green Corey said to give

در پشت خواهد داشت mm-hmm هر چیزی که استیو آنها در حال بازگشت به گرین کوری می گفت برای نشان

the green light to something oh yes okay the green light that's quite a way back

دادن چراغ سبز به چیزی اوه بله خوب چراغ سبز که کاملاً راهی است برای بازگشت

Corey I hadn't forgotten yes if you give the green light to something that means

کوری من فراموش نکرده بودم بله اگر t را بدهید او به چیزی چراغ سبز نشان می دهد که به این معنی است که

you're saying yes you can go ahead with that whatever it is I'll give the green

شما می گویید بله، می توانید با آن ادامه دهید، هر چه که هست، من به آن

light to that listen it's on the screen now just oh yes there we go so it's just

چراغ سبز نشان می دهم که گوش کنید، اکنون روی صفحه است فقط آه بله، ما می رویم، بنابراین

like saying just like a green light in a traffic light green means go hmm

درست مثل گفتن چراغ سبز در چراغ راهنمایی سبز به این معنی است که برو هوم،

so it could be a project at work it's always a project at work and you submit

بنابراین می تواند پروژه ای در حال کار باشد، همیشه یک پروژه در حال کار است و شما

your plans to your boss and he says go ahead I'm giving you the green light on

برنامه های خود را به رئیس خود ارائه می دهید و او می گوید ادامه دهید من به شما چراغ سبز نشان می

that yes maybe you can give maybe you can give me the green light by by giving

دهم که بله شاید شما می توانی به من نشان بدهی شاید بتوانی با لایک دادن به من چراغ سبز نشان

me a like look at that so so perhaps can you be alike you can give me the green

بدهی تا شاید بتوانی شبیه هم باشی با انگشت شست به من چراغ سبز نشان بدهی

light with a thumb or you can subscribe as well you can also subscribe to my

یا بتوانید مشترک شوید و همچنین می توانید در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

youtube channel as well so go on give me the green light

همینطور ادامه بده به من چراغ سبز

give me your approval we are going in a moment I can't believe we've been here

بده تا تاییدت را به من بده، ما در یک لحظه میریم. باورم نمیشه که

for nearly two hours a busy one today I stomachs rumbling we had a little bit of

ما نزدیک به دو ساعت اینجا بودیم، امروز یکی شلوغ بود.

creativity from mr. Steve and his amazing bird that he made right here in

. استیو و پرنده شگفت‌انگیزش که درست اینجا

the studio I think that's pretty amazing it really doesn't look like a bird I

در استودیو ساخته است، فکر می‌کنم بسیار شگفت‌انگیز است، واقعاً شبیه پرنده‌ای

don't think it will ever fly mr. Duncan black market since tomorrow it's a woodpecker

نیست و فکر نمی‌کنم هرگز پرواز کند. بازار سیاه دانکن از فردا یک آقای دارکوب است

mr. Duncan you will get a black mark if you keep doing that so yes we will be

. دانکن، اگر این کار را ادامه دهی، یک علامت سیاه دریافت می‌کنی، پس بله، ما به

going soon a couple of more Oh what about this then

زودی چند مورد دیگر خواهیم داشت. اوه، پس

Steve using the word colour so colour zone how would you how would you actually

استیو از کلمه رنگ، بنابراین منطقه رنگی استفاده می‌کند،

describe that if we talk about a colour zone I don't know mr. Duncan I don't

اگر در مورد یک منطقه رنگی آقا را نمی شناسم. دانکن

really know I haven't really come across that expression before when we talk

واقعاً نمی‌دانم که قبلاً با این عبارت برخورد نکرده‌ام وقتی در

about a colour zone it can be any place or any situation where a colour is used

مورد یک منطقه رنگی صحبت می‌کنیم، می‌تواند هر مکان یا موقعیتی باشد که از یک رنگ

to show something you can do or can't do for example an airport so you might see

برای نشان دادن کاری استفاده می‌شود که شما می‌توانید انجام دهید یا نمی‌توانید انجام دهید. یک فرودگاه بنابراین ممکن است

certain colours used to show maybe places where you can park your car and also

رنگ‌های خاصی را ببینید که برای نشان دادن شاید مکان‌هایی که می‌توانید ماشین خود را پارک کنید و همچنین

places where you can't park your car so a colour zone is a general term for a

مکان‌هایی که نمی‌توانید ماشین خود را پارک کنید، بنابراین منطقه رنگی یک اصطلاح کلی برای

color that is being used to give you information maybe as an airport or maybe

رنگی است که برای دادن اطلاعات به شما استفاده می‌شود. به عنوان یک فرودگاه یا شاید

somewhere on the road where you can't park your car so you might see red lines

جایی در جاده که نمی توانید ماشین خود را پارک کنید، بنابراین ممکن است خطوط قرمزی را

on the road that tell you you can't park there

در جاده ببینید که به شما می گوید نمی توانید آنجا پارک کنید

or maybe you might see green lines outside an airport that means you can

یا شاید ممکن است خطوط سبز بیرون فرودگاه ببینید که به این معنی است که می توانید

wait there or maybe you will see yellow lines on the road here in the UK we

منتظر بمانید. در آنجا یا شاید شما خطوط زرد را در جاده های اینجا در بریتانیا ببینید، ما

often use yellow lines on the UK in the UK and on the roads here to show that

اغلب از خطوط زرد در بریتانیا در انگلستان و در جاده های اینجا استفاده می کنیم تا نشان دهیم که

you can't park in a certain place so that's it so colours and colour zone in

نمی توانید در یک مکان خاص پارک کنید، بنابراین رنگ ها و رنگ ها همین است. منطقه‌ای در

London they have lots of colours zones places where you have to pay charges if

لندن، مناطق رنگ‌های زیادی دارند که در آن‌ها باید هزینه‌هایی را پرداخت

you want to drive into certain parts of London you have to pay charges they have

کنید می‌خواهید به بخش‌های خاصی از لندن رانندگی کنید، باید هزینه بپردازید، آنها دارای

colour zones and I've seen another one there re Hasan white flagged oh I'm

مناطق رنگی هستند و من یکی دیگر را در آنجا دیده‌ام که حسن با پرچم سفید است، اوه من

thinking is he's white flagged hmm if you give a white flag to something

فکر می‌کنم او پرچمدار سفید است، اگر به چیزی پرچم سفید بدهید،

it means you are approving it yes you are approving so for example a lot of

این به معنای شماست. در حال تأیید آن هستید بله شما تأیید می کنید، به عنوان مثال بسیاری

the music that I use on my videos and on my live streams a lot of that music has

از موسیقی هایی که من در ویدیوهای خود و در جریان های زنده خود استفاده می کنم، بسیاری از آن موسیقی ها

been white flanked so it means that I am allowed to use it so my youtube channel

دارای حاشیه سفید هستند، بنابراین به این معنی است که من مجاز به استفاده از آن هستم، بنابراین کانال یوتیوب من

has been white flagged it means you can use that music and you are free to use

دارای پرچم سفید شده است به این معنی است که شما می توانید از آن موسیقی استفاده کنید و شما آزاد هستید که از آن استفاده

it sometimes we haven't had which I'm surprised is green with envy if you are

کنید گاهی اوقات ما تا به حال نداشته ایم که من متعجبم سبز از حسادت است اگر

green with envy it means you are envious of somebody but

سبز با حسادت هستید به این معنی است که شما به کسی حسادت می کنید اما

so badly envious that it sort of takes over you in and people say that I don't

به شدت حسادت می کنید که این یک جورهایی شما را تحت الشعاع قرار می دهد و مردم می گویند که من نمی

know why I'm sure I did know why where that phrase comes from but if you're

دانم چرا من مطمئن هستم که می دانستم چرا این عبارت از کجا آمده است، اما اگر شما از

green with envy it just means you're very envious of somebody they might have

حسادت سبز هستید، فقط به این معنی است که شما بسیار به کسی حسادت می کنید که ممکن است او

a new car you can't a new car and your partner might say oh you're green with

یک ماشین جدید داشته باشید شما نمی توانید یک ماشین جدید داشته باشید و شریک زندگی شما ممکن است بگوید اوه شما از حسادت سبز هستید

envy well it's jealousy jealousy that's right

حسادت t's jaalousy درست

it's a form of extreme envy there it is on the screen oh you had it all along

است که نوعی حسادت افراطی است که روی صفحه نمایش است، اوه شما آن را در تمام طول مدت

mr. Duncan yes you forgot no I I just hadn't got around to sharing it it was

آقای دکتر داشتید. دانکن بله فراموش کردی نه من فقط نخواستم آن را به اشتراک

on my list you see so am I gonna go make the tea cakes it's almost time to say

بگذارم در لیست من بود می بینید پس من می روم کیک های چای درست کنم تقریباً زمان

goodbye I can't believe that we have come to the end of today's livestream

خداحافظی است. نمی توانم باور کنم که به پایان رسیده ایم پخش زنده امروز،

however don't feel blue don't go off in a black mood don't feel down don't feel

اما احساس آبی نداشته باشید، با حال و هوای سیاه از بین نروید، احساس ناراحتی نکنید، احساس

glum and gloomy there is no need to do that because I will be back on Wednesday

ناخوشایندی و غمگینی نکنید، نیازی به انجام این کار نیست زیرا من چهارشنبه

yes I'm back on Wednesday for those who are wondering you can catch me on Sunday

برمی گردم بله، چهارشنبه برمی گردم برای کسانی که در تعجب هستند می توانند من را در روزهای یکشنبه

Wednesday and Friday from 2 p.m. UK time so in fact I am back with you on the 1st

چهارشنبه و جمعه از ساعت 2 بعد از ظهر دنبال کنند. زمان انگلستان است، بنابراین در واقع من در اول ژوئیه با شما برگشتم

of July Wednesday is the 1st of July oh yes so I

چهارشنبه اول ژوئیه است، اوه بله، بنابراین من

will see you on Wednesday this is the last livestream of June 2020

شما را در چهارشنبه می بینم این آخرین پخش زنده ژوئن 2020 است،

however I will be with you on Wednesday Wednesday is the first of July Steve a

اما من چهارشنبه با شما خواهم بود چهارشنبه اولین است جولای استیو یک

new month I hope the weather will improve as well okay mr. Duncan well

ماه جدید من امیدوارم که آب و هوا نیز بهتر شود آقای. دانکن خب

I've enjoyed being here with you today thank you very much you're gonna have a

من امروز از بودن در اینجا با تو لذت بردم خیلی ممنون که یک

cup of tea and a tea cake a little snack and then I'm going to go back out into

فنجان چای و یک کیک چای می خوری و یک میان وعده کوچک می خوری و بعد من می خواهم

the garden what are you going to do some more work yes I filled the green bin

به باغ برگردم چه کار می کنی چند کار دیگر بله من سطل بازیافت سبز را

recycling bin is full to the brim so I can't put any more in that but I still

پر کردم تا لبه های آن پر است، بنابراین نمی توانم چیز دیگری در آن قرار دهم، اما من هنوز

got work to do okay so I'd like to say goodbye to everybody it's nice have been

کار دارم که باید انجام دهم، بنابراین می خواهم با همه خداحافظی کنم، خوشحالم که

with you today and look forward to seeing you next week thank you mr. Steve

با شما بودم امروز و مشتاقانه منتظر دیدار شما در هفته آینده هستم با تشکر از شما آقای.

mr. Steve has now left the studio I will see you on Wednesday I hope you've

آقای استیو استیو اکنون استودیو را ترک کرده است، من شما را در روز چهارشنبه می بینم، امیدوارم

enjoyed today's livestream lots of different things today we were talking

از پخش زنده امروز لذت برده باشید، چیزهای مختلفی که امروز در

about being creative I wonder if anyone has sent me a photograph of their

مورد خلاق بودن صحبت

creative things we might have a look at those on Wednesday if we have time

می کردیم. کسانی که چهارشنبه هستند، اگر وقت داریم،

also don't forget I'm back with you on Wednesday as I mentioned 2 p.m. UK time

فراموش نکنید که من چهارشنبه با شما برگشتم همانطور که گفتم ساعت 2 بعد از ظهر. به وقت بریتانیا به

the usual time on Wednesday it will be the first of July a brand Newman what

وقت معمول چهارشنبه اول ژوئیه خواهد بود یک برند نیومن چه

will the new month have in store who knows I don't know I have no idea maybe

چیزی در ماه جدید در انبار خواهد داشت که می داند من نمی دانم نمی دانم شاید

there will be some nice surprises in July who knows you just never know

در ماه جولای سورپرایزهای خوبی وجود داشته باشد که شما را می داند هرگز می دونم

Thank You Rosa thank you tomorrow thank you soo Jin I wish that you can stay in

مرسی رزا فردا ممنونم ازت ممنونم جین ای کاش می تونستی توی

the pink mr. Steve that's very kind of you I will pass on your kind wishes to

رنگ صورتی بمونی. استیو که از شما خیلی مهربان است، من آرزوهای مهربان شما را به

Steve thank you very much for your company today I hope you've enjoyed

استیو منتقل خواهم کرد، امروز از همراهی شما بسیار سپاسگزارم، امیدوارم از

today's livestream it's been different it's been different

پخش زنده امروز لذت برده

we had some jelly making we had some color idioms we had some horses we had

باشید. اسب هایی که ما

mr. Steve's magic tooth and of course you could watch this live

داشتیم دندان جادویی استیو و البته می‌توانید این پخش زنده را

stream again it will be available on my youtube channel forever and ever and

دوباره تماشا کنید، برای همیشه و همیشه و همیشه در کانال یوتیوب من در دسترس خواهد بود

ever and also there will be captions later on

و همچنین بعداً زیرنویس‌هایی نیز وجود

as well this is mr. Duncan in the birthplace of

خواهد داشت. دانکن در زادگاه

English saying thanks for watching I hope you've enjoyed today's live stream

انگلیسی می‌گوید متشکرم از تماشا کردن، امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید

and of course until the next time we meet which will be on Wednesday you know

و البته تا دفعه بعدی که در روز چهارشنبه قرار می‌گیریم، می‌دانید بعد از

what's coming next yes you do until then take care stay happy stay upbeat keep

آن چه می‌آید بله، تا آن زمان مراقب باشید خوشحال بمانید خوش‌بین باشید

that smile on your face and I will see you soon and of course...

اون لبخند روی لبت و به زودی میبینمت و البته...

ta ta for now 8-)

تا تا الان 8-)