Don’t be greedy! Want & Need words and phrases - English addict - 276

The big question is, are we online?

سوال بزرگ این است که آیا ما آنلاین هستیم؟

Let’s have a look shall we... let’s have a look.

اجازه دهید نگاهی بیندازیم... بیایید نگاهی بیندازیم.

I think we might be live.

فکر کنم ممکنه زنده باشیم

Okay.

باشه.

We might actually be

ممکن است واقعاً

live on YouTube.

در YouTube زنده باشیم.

Are you excited?

آیا شما هیجان زده هستید؟

Can't quite make up my mind.

نمی توانم کاملا تصمیمم را بگیرم

As you can see, the weather is it's not great today.

همانطور که می بینید، هوا امروز عالی نیست.

We will be honest with you. The weather is not great.

ما با شما صادق خواهیم بود. هوا عالی نیست

However, we are trying our best

با این حال، ما تمام تلاش خود را می کنیم

to stay healthy and smiling on all of these faces.

تا سالم بمانیم و روی همه این چهره ها لبخند بزنیم.

It's now just after.

اکنون درست پس از آن است.

Let's have a look.

بیایید نگاهی بیندازیم.

I'm just making sure

من فقط مطمئن هستم

be the problem here.

که مشکل اینجاست.

This is nothing, actually.

این چیزی نیست، در واقع.

We just have a this is the problem we see with this.

ما فقط مشکلی داریم که با این می بینیم.

So life

بنابراین به نظر نمی رسد زندگی

using technology that's interesting

با استفاده از فناوری جالب

doesn't seem

to be working.

کارساز باشد.

Let's make sure. Hi.

بیایید مطمئن شویم. سلام.

Let's just see if my hand appears.

بیایید ببینیم دست من ظاهر می شود یا خیر.

My hand appears in the next few seconds, whenever.

دست من در چند ثانیه آینده ظاهر می شود، هر زمان.

Okay.

باشه. بیا

Come on.

Hand, you.

دیگه.

دست، تو

Thank goodness for those.

خدا را شکر برای آنها.

My lovely hand. Can you hear? Is that for your own?

دست دوست داشتنی من می شنوید؟ آیا این برای خود شماست؟

So can you please say that you can hear is first of all.

بنابراین می توانید لطفا بگویید که می توانید اول از همه بشنوید.

And then we will begin today's cavalcade.

و سپس ما سوارکاری امروز را آغاز خواهیم کرد.

Cavalcade?

سوارکاری؟

Do people still say Cavalcade? Steve?

آیا مردم هنوز هم می گویند Cavalcade؟ استیو؟

I don't know. Show.

من نمی دانم. نمایش دهید.

Yes. A big a big performance with lots of wonderful things happening. Yes.

آره. یک اجرای بزرگ با بسیاری از اتفاقات شگفت انگیز. آره.

Here. This is what we want to know. Then we can start.

اینجا. این چیزی است که ما می خواهیم بدانیم. سپس می توانیم شروع کنیم. به

It looks like it.

نظر می رسد.

yes, Mr.

بله، آقای

Steve is here as well. But where are we?

استیو نیز اینجاست. اما ما کجا هستیم؟

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

Any here is.

هر اینجا هست

We are right here, right now, in the countryside

ما دقیقاً اینجا هستیم، در حال حاضر، در حومه شهر

on what can only be described as a rather

در روزی که فقط می توان آن را به عنوان یک

dull and dismal day.

روز نسبتاً کسل کننده و ناامید توصیف کرد.

In fact, about 10 minutes ago, it was actually raining.

در واقع، حدود 10 دقیقه پیش، در واقع باران بود. داشت

It was pouring down with rain.

بارون می بارید.

We will have to wait and see what happens.

باید منتظر بمانیم و ببینیم چه می شود.

I think the signal is actually quite poor from the phone, you know,

من فکر می‌کنم سیگنال تلفن در واقع بسیار ضعیف است ، می‌دانید،

and I don't know why, because we are getting a very 5G signal.

و نمی‌دانم چرا، زیرا ما سیگنال بسیار 5G دریافت می‌کنیم.

So it might just I hope in a few moments

پس شاید فقط امیدوارم در چند لحظه

we will see what happens, what's going on.

ببینیم چه اتفاقی می‌افتد، چه خبر است.

Anyway, Mr. Juncker?

به هر حال آقای یونکر؟

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan and there he is. Look, Mr.

این آقای دانکن است و او آنجاست. ببینید، آقای

Steve as well in England. How are you today?

استیو همینطور در انگلیس. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so. Are you happy?

امیدوارم. آیا شما خوشحال هستید؟

I really hope you are happy today.

من واقعاً امیدوارم امروز خوشحال باشید.

So I'm just making sure that we are working.

بنابراین من فقط مطمئن می شوم که داریم کار می کنیم.

We're doing some rather different things today.

ما امروز کارهای متفاوتی انجام می دهیم.

You see, We are. We are.

می بینید، ما هستیم. ما هستیم.

Because we're we're doing something technically different today.

از آنجا که ما امروز از نظر فنی کار متفاوتی انجام می دهیم.

We won't bore you with the details.

ما شما را با جزئیات خسته نمی کنیم. بیایید

Let's just say Mr.

بگوییم که آقای

Steve bought me a lovely gift at Christmas time.

استیو در زمان کریسمس یک هدیه دوست داشتنی برای من خرید.

A wonderful gift.

یک هدیه فوق العاده

And we are using the gift right now on new microphones.

و ما در حال حاضر از این هدیه در میکروفون های جدید استفاده می کنیم.

So now we have microphones each so you can hear Mr.

بنابراین اکنون ما میکروفون هایی داریم که می توانید آقای

Steve clearly and also you can hear me nice and clearly as well.

استیو را به وضوح بشنوید و همچنین می توانید صدای من را خوب و واضح بشنوید. به

It looks as if the signal has improved.

نظر می رسد که سیگنال بهبود یافته است.

So now we are looking rather nice on screen.

بنابراین اکنون ما روی صفحه نمایش نسبتاً زیبا به نظر می رسیم.

Is isn't not great.

عالی نیست

First of all, can I say it's freezing?

اول از همه میتونم بگم یخ زده؟

We have a strong, fairly strong

ما یک باد شدید شمالی، نسبتاً قوی

northerly wind, north east, north westerly wind blowing in our faces.

، شمال شرقی، باد شمال غربی داریم که در صورتمان می وزد.

I said to Mr.

من به آقای

Duncan, we've got to move the camera around so that we're blocked by the trees, are blocking the wind a bit

دانکن گفتم، باید دوربین را به اطراف حرکت دهیم تا درختان ما را مسدود کنند، کمی جلوی باد را بگیریم،

because if we have to stand here for very long, we will get thoroughly chilled is what you say.

زیرا اگر مجبور باشیم برای مدت طولانی اینجا بایستیم، کاملاً سرد می شویم. تو بگو.

I'm thoroughly chilled.

من کاملا سرد شدم

Chilled meaning that wind or whatever, you've been outside too long.

سرد به این معنی که باد یا هر چیز دیگری، شما برای مدت طولانی بیرون بوده اید.

And you of course Steve, that can also mean relaxed as well.

و البته شما استیو، این می تواند به معنای آرامش نیز باشد.

If you are chilled, it means you are very relaxed as well.

اگر شما سرد هستید، به این معنی است که شما نیز بسیار آرام هستید.

That's true. But that isn't

درست است. اما این

the use of the word that I'm implying here.

کاربرد کلمه ای نیست که من در اینجا به آن اشاره می کنم.

It is not.

I'm implying that we are in fact freezing our genitalia off.

این نیست.

منظورم این است که ما در واقع اندام تناسلی خود را منجمد می کنیم.

Look, the sun is actually out.

ببینید، خورشید در واقع بیرون است.

We now have sunshine. Everyone, it's official.

الان آفتاب داریم همه، رسمی است. در این لحظه

There is sunlight shining on our lovely faces at the moment.

نور خورشید بر چهره های دوست داشتنی ما می تابد .

For those who don't know what this is, you might be wondering,

برای کسانی که نمی دانند این چیست، ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که

who are these two weirdos on my screen at the moment?

این دو عجیب و غریب در حال حاضر روی صفحه نمایش من چه کسانی هستند؟

Well, my name is Duncan.

خب اسم من دانکن است.

This is Mr. Steve. We talk about the English language.

این آقای استیو است. ما در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنیم.

You might say that we are a couple of English addicts,

ممکن است بگویید که ما چند معتاد انگلیسی هستیم،

amongst other things.

از جمله.

I don't think we'll be able to stand it out here today.

فکر نمی‌کنم امروز بتوانیم آن را در اینجا متمایز کنیم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

I don't know.

As long as we are still alive

من نمی دانم.

تا زمانی که ما هنوز زنده ایم

and long as if you see us sort of grinding to a halt.

و تا زمانی که گویی ما را در حال توقف می بینید.

If you see us our skin going grey and white and pale, and that's what you look like normally.

اگر می بینید که پوست ما خاکستری و سفید و رنگ پریده می شود، و این همان چیزی است که در حالت عادی به نظر می رسید.

Please, please tell us, because maybe we need medical attention where we I live, by the way.

لطفاً، لطفاً به ما بگویید، زیرا اتفاقاً ممکن است در جایی که من زندگی می کنیم به مراقبت های پزشکی نیاز داشته باشیم.

I think I put them in. Yeah.

من فکر می کنم آنها را در. آره.

I don't know where to put them. I don't know. They are.

نمیدونم کجا بذارمشون من نمی دانم. آن ها هستند.

They are. Okay.

آن ها هستند. باشه.

I gave Mr.

Steve his gloves. I gave Mr..

من

دستکش های آقای استیو را دادم. به آقا دادم

Well, yeah, it's freezing.

خب آره داره یخ میزنه. آیا

Can I operate this with these gloves on? So I want to have

می توانم با این دستکش ها این کار را انجام دهم؟ بنابراین، من می‌خواهم

where we're

winging it State All right, before you.

قبل از شما وضعیت خوبی داشته باشید.

This is the problem, Steve.

این مشکل است، استیو.

Steve just gets too excited over these things.

استیو از این چیزها خیلی هیجان زده می شود.

Just let me do this. It's alright, Steve.

فقط بذار این کارو بکنم اشکالی نداره استیو

If you wing something, it means you're just doing it without any preparation.

اگر چیزی را بال می زنید، به این معنی است که آن را بدون هیچ آمادگی انجام می دهید.

So we're winging it today.

بنابراین ما امروز آن را بال می زنیم.

So we're winging it today.

بنابراین ما امروز آن را بال می زنیم.

We've had this is we were doing this for the first time.

ما این را داشتیم که برای اولین بار این کار را انجام می دادیم.

Okay, Winging it.

باشه، بال زدنش

It means you have problems all around you

یعنی در اطرافتان مشکلاتی دارید

and you have no preparation and you are trying your best to struggle.

و آمادگی ندارید و تمام تلاشتان را می کنید که مبارزه کنید.

But we are not struggling today.

اما ما امروز مشکلی نداریم.

I'm not struggling at all.

من اصلا سختی نمی کشم.

I am I'm going to operate the live chat.

من می خواهم چت زنده را اجرا کنم.

So I knew this was going to happen.

بنابراین می دانستم که این اتفاق می افتد.

I thought the moment Steve start, There we go.

من فکر کردم لحظه ای که استیو شروع کرد، ما به آنجا می رویم.

So I've got one hand with the glove on that day.

بنابراین من در آن روز یک دست با دستکش گرفتم.

Nice and warm and another one that is going to turn blue in the next.

خوب و گرم و یکی دیگر که قرار است در آینده آبی شود.

Well, why don't I take a look at the live chat?

خوب، چرا من به چت زنده نگاه نمی کنم؟

I am taking a look at the live chat that will take my mind off the cold.

من نگاهی به چت زنده می اندازم که ذهنم را از سردی دور می کند.

Can I say something?

می توانم بگویم چیزی؟

First of all, Steve Palmira,

اول از همه، استیو پالمیرا،

I've just received your message about your broken ankle.

من به تازگی پیام شما را در مورد شکستگی مچ پای شما دریافت کردم.

Can I say, Well, send my sympathies

می توانم بگویم خوب، همدردی من را بفرست

and I hope you are resting there with your fractured ankle.

و امیدوارم با مچ پا شکسته خود در آنجا استراحت کنید .

Please don't worry too much about it because we will keep you company today.

لطفاً زیاد نگران این موضوع نباشید زیرا ما امروز با شما همراهی خواهیم کرد.

If you need any cheer.

اگر به شادی نیاز دارید ویتوس می گوید،

I can say that we are the people you need to do it, Vitus says.

می توانم بگویم که ما افرادی هستیم که شما برای انجام آن نیاز دارید.

Knowing where the sun is, you can determine where is west and where is east.

با دانستن اینکه خورشید کجاست، می توانید تعیین کنید که کجا غرب و کجا شرق است.

Why are you shouting?

چرا داد می زنی؟

That's funny.

جالبه.

it's not a joke.

Now you're actually being factual with that. Yes.

این شوخی نیست.

در حال حاضر شما در واقع با آن واقعی هستید. آره.

So over there, the sun is going to set soon.

بنابراین در آنجا، خورشید به زودی غروب می کند.

So the west is over there in 2 hours.

پس 2 ساعت دیگر غرب آنجاست.

So yes.

درنتیجه بله.

So we're facing sort of south that is south behind, as I would say.

بنابراین ما با نوعی جنوب روبرو هستیم که به قول من از جنوب عقب است.

Okay.

باشه.

If you wanted to know where abouts, why the sun is shining over that side.

اگر می خواستید بدانید کجاست، چرا خورشید از آن طرف می تابد. بلا می گوید،

So this is all very festive, but it's very true in Brazil, says Bella.

بنابراین همه اینها بسیار جشن است، اما در برزیل بسیار صادق است.

Aren't you going to say something to call me?

نمیخوای چیزی بگی که با من تماس بگیری؟

Or if she's got a broken ankle,

یا اگر مچ پا شکسته باشد،

that is.

یعنی.

I had a broken ankle years and years ago.

من سال ها و سال ها قبل مچ پا شکسته بودم.

We didn't care about like I know.

ما که میدونم اهمیتی نمیدیم

I'm just saying I know what it's like.

فقط میگم میدونم چطوریه

No, I don't care about you. Say

نه، من به تو اهمیتی نمی دهم. به

commiserations upon me for your broken ankle.

خاطر مچ پا شکسته ات بر من تسلیت بگو.

It's very it must be very annoying.

خیلی باید خیلی آزار دهنده باشه

Nobody cares about your broken ankle.

هیچ کس به مچ پای شکسته شما اهمیت نمی دهد.

Now I'm just empathising because I know what it's like to have a broken ankle.

الان فقط دارم همدردی میکنم چون میدونم مچ پا شکسته چه حسی داره.

You say get well soon, Palmira.

میگی زود خوب شو پالمیرا

Yes, Get well soon. Palmira, I.

آره زود خوب شو پالمیرا، من.

Of course, I empathise, but I'm showing my empathy by sharing the story

البته، من همدلی می کنم، اما با به اشتراک گذاشتن داستان

of when I also broke my ankle in a car crash actually many, many years ago

زمانی که مچ پایم در یک تصادف اتومبیل شکسته شد، واقعاً سال ها، سال ها پیش،

when I was in my early twenties and six weeks with the plaster.

زمانی که در اوایل بیست و شش هفته بودم، همدلی خود را نشان می دهم. گچ.

It was a bit inconvenient, although I did have six weeks of work.

کمی ناخوشایند بود، اگرچه من شش هفته کار داشتم.

So yeah, it's know all the muscles in your calves

بنابراین بله، باید بدانید که تمام ماهیچه‌های ساق پا

will waste away and you'll have to build it all back up again.

از بین می‌روند و باید دوباره همه آن‌ها را بازسازی کنید.

That's nice.

خوبه.

And you will each you have to put putting bits of wire down

و هر یک از شما باید تکه‌هایی از سیم را پایین بیاورید

to scratch yourself because it gets very itchy down.

تا خودتان را خراش دهید زیرا خیلی خارش می‌کند.

First of all.

اول از همه.

Not anymore.

دیگر نه.

Because now they have these special they don't put your ankle in plaster anymore.

چون الان این خاص ها را دارند دیگر مچ پای شما را در گچ نمی گذارند. از

They use splints.

آتل استفاده می کنند.

So. So it's all exposed.

بنابراین. بنابراین همه چیز آشکار است.

So. So nowadays they use these, these,

بنابراین. بنابراین امروزه آنها از اینها، اینها استفاده می کنند،

they call them splints or do we know if that's what primary risk got.

آنها را اسپلینت می نامند یا ما می دانیم که آیا این همان چیزی است که خطر اولیه را شامل می شود؟

So because I've seen it.

بنابراین چون من آن را دیده ام.

right. Okay. I just I just literally said I've seen

درست. باشه. من فقط به معنای واقعی کلمه گفتم

I from Brazil, Mario Lucio da Silva.

من از برزیل، ماریو لوسیو داسیلوا را دیده ام.

We have lots of people watching in Brazil.

ما افراد زیادی در برزیل داریم که تماشا می کنند.

Pedro might be on here if he isn't already.

پدرو ممکن است در اینجا حضور داشته باشد، اگر قبلاً نبوده است.

Okay people you are know I'm just I'm just as he's being very annoying, isn't he?

خوب مردم شما می دانید من فقط من هستم همانطور که او بسیار آزار دهنده است، اینطور نیست؟

Yes, but just say hello to people who are on the line.

بله، اما فقط به افرادی که در خط هستند سلام کنید.

I'm saying hello to people gradually as we get through it.

من به تدریج که از آن عبور می کنیم به مردم سلام می کنم.

Hello, everyone.

سلام به همه

V Tests was first on the live chat.

V Tests اولین بار در چت زنده بود.

Vitus has made a lot of posts already so well done to you.

Vitus پست های زیادی را قبلاً برای شما خوب کرده است.

Please like this lesson.

لطفا این درس را لایک کنید.

Don't forget to like

فراموش نکنید که لایک کنید آیا این

is that the like take?

مانند را می گیرد؟

So thank you very much to those that have obviously

بنابراین از کسانی که به وضوح

if you're not liking it but if you're not liking it, you're probably not watching at the moment.

آن را دوست ندارند، اما اگر آن را دوست ندارید، احتمالاً در حال حاضر تماشا نمی کنید، بسیار سپاسگزارم.

I'm not expecting you to, but even if you are not liking it, please like it,

من از شما انتظار ندارم، اما حتی اگر آن را دوست ندارید، لطفاً آن را لایک کنید،

you probably watching something else because just because you're not the.

احتمالاً چیز دیگری را تماشا می کنید زیرا فقط به این دلیل که شما آن را ندارید.

Francesca's watching

فرانچسکا در حال تماشای

Traviata Verdi on her stereo.

تراویاتا وردی در استریوی خود است.

Francesca is. Yes.

فرانچسکا است. آره.

How do you watch something on your stereo

چگونه با گوش دادن به استریو چیزی را تماشا می کنید

listening to. Yeah.

. آره

So she's listening to it and watching it.

بنابراین او به آن گوش می دهد و آن را تماشا می کند.

I think she's relaxing, watching the CD go around the room.

من فکر می کنم او در حال استراحت است و سی دی را تماشا می کند که در اتاق می چرخد.

This is what women can do.

این کاری است که زنان می توانند انجام دهند.

They can do two things at the same time so she can get all excited

آنها می توانند دو کار را همزمان انجام دهند تا او بتواند

with La Traviata both by and watch us at the same time.

با La Traviata هم هیجان زده شود و هم همزمان ما را تماشا کند.

Well, this isn't this is more of an opera.

خوب، این بیشتر یک اپرا نیست.

This is a this is like an opera, isn't it? yes.

این شبیه یک اپرا است، اینطور نیست؟ آره.

Now this is a Greek tragedy.

اکنون این یک تراژدی یونانی است.

Okay? That's what this is.

باشه؟ همین است.

This is one of the tragedies from Greek, Greek times

این یکی از تراژدی‌های دوران یونان و یونان است

where somebody becomes, I don't know, entangled in a relation ship

که در آن کسی، نمی‌دانم، در کشتی رابطه‌ای گرفتار می‌شود

that they can't get out of, and then one of them ends up somewhere else.

که نمی‌توانند از آن خارج شوند و سپس یکی از آنها به جایی دیگر ختم می‌شود.

I didn't know Francesca was an opera fan.

نمی دانستم فرانچسکا طرفدار اپرا است.

I love Verdi Requiem.

من عاشق وردی رکوئیم هستم.

Steve. yes. Are you sure it's opera? Not Oper.

استیو آره. مطمئنی اپرا هست؟ نه اوپر

Well, Traviata and Verdi

خب، تراویاتا و وردی سرنخ‌ها

are the clues, so yes, I hope you enjoy listening to that.

هستند، بنابراین بله، امیدوارم از گوش دادن به آن لذت ببرید.

But why is a signal so crass?

اما چرا یک سیگنال اینقدر نادرست است؟

I don't know.

من نمی دانم.

Maybe it's the other three people who said that the signals that doing too much to Robert.

شاید این سه نفر دیگر باشند که گفته اند که نشان می دهد که کار بیش از حد به رابرت.

Never mind.

بیخیال.

Maybe we'd be able to do that soon.

شاید بزودی بتوانیم این کار را انجام دهیم.

What are they doing without without bad weather?

آنها بدون هوای بد چه می کنند؟

Vete at

Vete در

the European figure skating Championships.

مسابقات قهرمانی اسکیت نمایشی اروپا.

Very nice.

بسیار خوب.

We ought to do that outside here in the next few days.

ما باید این کار را در چند روز آینده در خارج از اینجا انجام دهیم.

Steve.

استیو

I only tried ice skating once and I was absolutely terrible at it.

من فقط یک بار اسکیت روی یخ را امتحان کردم و در آن کاملاً وحشتناک بودم.

In fact, I'm just wondering. I wonder.

در واقع، من فقط در تعجب هستم. من تعجب میکنم.

Paul Mira, can you please tell us how did you.

پل میرا، لطفاً به ما بگویید چطور بودید؟

That's that's the obvious question, isn't it?

این سوال واضح است، اینطور نیست؟

We do want to know. Yes.

ما می خواهیم بدانیم آره.

was it an

accident when you were in high heels or were you pushed and

آیا

زمانی که کفش پاشنه بلند می پوشیدی تصادفی بود یا تحت فشار قرار می گرفتی و

then I know a lot of women at school used to break their ankles.

بعد می دانم که بسیاری از زنان در مدرسه مچ پاهای خود را می شکستند.

A lot of girls at school are wearing high heeled shoes.

بسیاری از دختران در مدرسه کفش های پاشنه بلند می پوشند.

I'm not. I'm not. I'm not saying you're.

من نیستم. من نیستم. من نمی گویم شما هستید.

You're a victim of fashion, but maybe it was

شما قربانی مد هستید، اما شاید در آن

maybe you were doing something heroic at the time.

زمان کار قهرمانانه ای انجام می دادید.

But we'd like to know if you wish to share that with us.

اما مایلیم بدانیم که آیا مایلید آن را با ما به اشتراک بگذارید.

Of course we want to volunteer, so let's move the fence somewhere else, because then we out the window.

البته ما می خواهیم داوطلب شویم، پس بیایید حصار را به جای دیگری منتقل کنیم، زیرا پس از آن از پنجره بیرون می رویم.

It was only a two metres.

فقط دو متر بود.

they can't make any difference

آنها نمی توانند چنین تفاوتی ایجاد کنند

like that.

.

Honestly, I don't know why that was just.

راستش را بخواهید، من نمی‌دانم چرا این فقط بود.

Okay. Mr. Duncan, I know your carry on reading.

باشه. آقای دانکن، من می دانم که شما به خواندن ادامه می دهید.

The thing is, no one's going to walk and is good.

مسئله این است که هیچ کس راه نمی رود و خوب است.

Says exercise is great here.

می گوید ورزش اینجا عالی است.

This is quite a good spot here.

اینجا یک مکان کاملاً خوب است.

Yes, I think the problem is.

بله، من فکر می کنم مشکل این است.

Can I just tell you something?

فقط میتونم یه چیزی بهت بگم؟

We do have a very weird situation around here where there is

ما در اینجا یک موقعیت بسیار عجیب داریم که در آن

a very strange 5G signal.

سیگنال 5G بسیار عجیبی وجود دارد.

5G signal.

سیگنال 5G

And I don't know why why we have it because we're not supposed to we're not supposed to actually have one.

و من نمی‌دانم چرا ما آن را داریم، زیرا قرار نیست که در واقع یکی از آن‌ها را نداشته باشیم.

And I think that Mike sometimes caused a problem with the connection.

و من فکر می کنم که مایک گاهی اوقات با اتصال مشکل ایجاد می کرد.

This very strange.

این خیلی عجیبه

How are we doing now? We're back. Yes.

حال ما در حال حاضر چگونه است؟ ما برگشتیم. آره.

It just looks awful.

فقط افتضاح به نظر می رسد.

I don't know.

من نمی دانم.

One, it's very strange. Yes.

یکی، خیلی عجیبه آره.

what can I say?

چه می توانم بگویم؟

now it is better.

الان بهتره

Apparently, everyone's saying it's suddenly better.

ظاهراً همه می گویند که ناگهان بهتر شده است.

Good.

خوب

it doesn't look better.

بهتر به نظر نمی رسد

Not on here.

اینجا نیست

No, it doesn't. But, Well, we apologise for the.

نه، اینطور نیست. اما، خوب، ما بابت آن عذرخواهی می کنیم.

The poor signal.

but what about moving it back there where you.

سیگنال ضعیف

اما چه در مورد انتقال آن به آنجا که شما.

Where you were originally?

شما در ابتدا کجا بودید؟

Yes, Well, before you told me to move it.

بله، خوب، قبل از اینکه به من بگویید آن را منتقل کنم.

I don't think it's that, but, yes.

فکر نمی کنم اینطور باشد، اما، بله.

How's that?

How are we doing? Do we have a signal? Are we. Are we clear?

چطور است؟

حال ما چطور است؟ آیا سیگنال داریم؟ ما هستیم آیا مفهوم است؟

There's a delay on there.

یک تاخیر در آنجا وجود دارد.

By the way, that's be a few seconds behind.

اتفاقاً چند ثانیه عقب تر است.

this.

این.

This is.

This is a big problem now, because no one's going to be watching that.

این هست.

اکنون این یک مشکل بزرگ است، زیرا هیچ کس قرار نیست آن را تماشا کند. درست

It just like it looks like they're watching through, a mug of soup.

مثل این است که به نظر می رسد آنها در حال تماشای آن هستند، یک لیوان سوپ.

Why don't we walk and carry on talking at the same time and then find someone with a better signal? Yes.

چرا همزمان راه نمی رویم و به صحبت کردن ادامه نمی دهیم و بعد کسی را پیدا نمی کنیم که سیگنال بهتری داشته باشد؟ آره.

So I think you have to restart the last train to do that,

بنابراین من فکر می کنم برای انجام این کار، متأسفانه، باید آخرین قطار را دوباره راه اندازی کنید

unfortunately.

.

well, it's just.

خوب، آن را فقط.

This is going well.

این به خوبی پیش می رود.

I'll carry this.

من این را حمل می کنم.

So again, to see what happens.

بنابراین دوباره، تا ببینیم چه اتفاقی می افتد.

And Mr. Steve has the wonderful

و آقای استیو

the wonderful job of making sure that the

کار فوق العاده ای دارد که مطمئن شود

signal stays good.

سیگنال خوب باقی می ماند.

Okay, we'll go.

باشه میریم

We go here for now,

فعلاً به اینجا می رویم،

because I can see. Sorry.

زیرا می توانم ببینم. متاسف. به

This is seems to look better now. Really?

نظر می رسد که اکنون بهتر به نظر می رسد. واقعا؟

Yes. Know

آره. میدونی

what it is?

It's that 5G signal we have. We're going to have

چیه؟

این سیگنال 5G است که ما داریم. ما قصد داریم

that as that.

آن را داشته باشیم.

that actually does look better, right?

که در واقع بهتر به نظر می رسد، درست است؟

Maybe we've, Yes, I think what it is, is we've got this

شاید ما، بله، فکر می‌کنم چیزی که هست، این است که ما این

very weird 5G signal around here.

سیگنال 5G بسیار عجیب را در اینجا داریم.

But the problem is it's a real 5G signal.

اما مشکل این است که یک سیگنال 5G واقعی است.

So if my phone connects to that, you don't actually get a very good connection.

بنابراین اگر تلفن من به آن وصل شود، در واقع اتصال خیلی خوبی دریافت نمی کنید.

I think that's much better. And I know why.

من فکر می کنم که خیلی بهتر است. و من می دانم چرا.

It's because we have a 4G connection

این به این دلیل است که ما یک اتصال 4G داریم

which is better and everyone is saying it's much better.

که بهتر است و همه می‌گویند که خیلی بهتر است.

You don't have to be like that again. It's gone again.

مجبور نیستی دوباره اینطوری باشی دوباره رفت با

According to this.

توجه به این.

Well, we do apologise,

خوب، ما عذرخواهی می کنیم،

but the, not the best image anyway.

اما به هر حال بهترین تصویر نیست.

but there you go.

اما شما بروید

Okay, well, what can we do about it?

خوب، خوب، چه کاری می توانیم در مورد آن انجام دهیم؟

Well, nothing.

خب هیچی

There's nothing we can do yet.

هنوز کاری از دستمون بر نمیاد

We had such a good signal.

ما سیگنال خوبی داشتیم.

And one of the reasons also, apparently, if you. If you.

و یکی از دلایل نیز، ظاهرا، اگر شما. اگر شما.

If you have rain,

اگر باران دارید،

apparently you can

ظاهراً می توانید

affect mobile phone signals quite badly,

سیگنال های تلفن همراه را به شدت تحت تأثیر قرار دهید، در

You can actually get really bad interference.

واقع می توانید تداخل بسیار بدی داشته باشید.

So maybe that could be the reason why.

پس شاید دلیلش همین باشد.

Because of all the rain that we've been having.

به خاطر همه بارانی که داشتیم.

Very strange.

خیلی عجیب.

And here are some people now, here are people who think that their dogs can be

و در حال حاضر چند نفر هستند، اینجا افرادی هستند که فکر می‌کنند سگ‌هایشان را می‌توان

just let off the lead when they should be keeping it on the lead.

در حالی که باید در لید نگه داشت، رها کرد.

That looks better now, Steve. That's much better.

حالا بهتر به نظر می رسد، استیو. این خیلی بهتر است.

Okay. We won't move now.

باشه. ما الان حرکت نمی کنیم

We seem to have the signal

به نظر می رسد ما سیگنال را

better now, Steve, Or do you think that is no any better?

در حال حاضر بهتر داریم، استیو، یا فکر می کنی که بهتر نیست؟

Well, there it is. That's. That's what we're receiving.

خوب، آنجاست. یعنی. این چیزی است که ما دریافت می کنیم.

That is so in slow motion.

که در حرکت آهسته است.

Yes, I hopefully will get better. It is better now. Yes.

بله، امیدوارم بهتر شوم. الان بهتره آره.

That's what we want to know.

این چیزی است که ما می خواهیم بدانیم.

that's that's, that's what's that's what everyone else is receiving there.

این همان چیزی است که دیگران در آنجا دریافت می کنند.

Yes, I understand that, Mr. Duncan.

بله، این را می فهمم، آقای دانکن.

I just. It's a shame they can't get the nice view

من فقط. حیف است که نمی توانند منظره زیبای

over there.

آنجا را ببینند.

Well, that's not it's not push.

خوب، این فشار نیست.

look, as they say now, it is better.

ببین، همانطور که الان می گویند، بهتر است.

Thank you very much. So, shall we do it on I.

بسیار از شما متشکرم. بنابراین، آیا این کار را در I انجام می دهیم.

The whole thing's just been absolutely

rubbish because of the signal quality.

به دلیل کیفیت سیگنال، همه چیز کاملاً مزخرف است.

But now we've improved.

اما اکنون ما پیشرفت کرده ایم.

And don't forget, if you want to give us a like,

و فراموش نکنید، اگر می خواهید به ما یک لایک بدهید،

just as a way of encouraging us, please, Mr.

فقط برای تشویق ما، لطفا آقای

Duncan, I'm going to give you a lovely like, because just to encourage you,

دانکن، من به شما یک لایک دوست داشتنی می دهم، زیرا فقط برای تشویق شما،

just to get you to, to feel happy about your circumstances.

فقط برای بدست آوردن شما به، از شرایط خود احساس خوشحالی کنید.

Pedro says it's cold in Brazil,

پدرو می‌گوید در برزیل هوا سرد است،

but we had somebody else earlier.

اما ما قبلاً یک نفر دیگر داشتیم.

It's freezing from Brazil.

از برزیل یخ می زند.

You said it was 25 degrees.

گفتی 25 درجه بود.

So, what temperature is that?

بنابراین، آن درجه حرارت چیست؟

They're Pedro.

آنها پدرو هستند.

I think it's spring at the moment.

فکر کنم فعلا بهار باشه

Is it spring or midsummer?

بهار است یا اواسط تابستان؟

Well, it could be late summer in.

خوب، ممکن است اواخر تابستان باشد.

No, I think it's still springtime in Brazil.

نه، فکر می کنم هنوز در برزیل بهار است.

Definitely.

Maybe the trees broke.

قطعا.

شاید درختان شکستند.

The signal says Olga.

سیگنال می گوید اولگا.

Yeah, maybe there is always.

بله، شاید همیشه وجود داشته باشد.

There's always something to interfere.

همیشه چیزی برای دخالت وجود دارد.

hello.

your.

سلام.

شما

Yes, it is.

بله همینطور است.

Olga says it's much better now.

اولگا می گوید الان خیلی بهتر است.

It's going to be. It's gone again.

قرار است باشد. دوباره رفت

Well, what should we do?

خب باید چیکار کنیم؟

Restart it, Go somewhere else?

آن را دوباره راه اندازی کنید، به جای دیگری بروید؟

I don't know. It's weird. It's very strange.

من نمی دانم. عجیب است. خیلی عجیب است.

It is very strange.

خیلی عجیب است.

Yes. The chat still works with everything else, doesn't it?

آره. چت هنوز با همه چیزهای دیگر کار می کند، اینطور نیست؟

Seems to come and go.

انگار می آید و می رود.

That's a very strange situation,

این وضعیت بسیار عجیبی است،

because before we've had two amazing live streams, haven't we?

زیرا قبلاً دو پخش زنده شگفت انگیز داشته ایم ، اینطور نیست؟

Where the signal has been incredible.

جایی که سیگنال باورنکردنی بوده است.

But I think it's just because everywhere is that

اما من فکر می‌کنم این فقط به این دلیل است که در همه جا

what happens when the ground is wet, the signals tend to bounce all over the place

اتفاق می‌افتد که وقتی زمین خیس است، سیگنال‌ها به همه جا می‌تابند

and that is something that can happen from time to time.

و این چیزی است که هر از گاهی ممکن است اتفاق بیفتد.

Anyway, we are here.

به هر حال ما اینجا هستیم.

We're going to that.

ما به سمت آن می رویم.

It's a brilliant signal, so. Well, that's that.

این یک سیگنال درخشان است، بنابراین. خوب، همین است.

No, that's, that's right.

نه، این درست است.

But that that's

اما این که

that's that device and that's picking up that.

آن دستگاه است و آن را انتخاب می کند.

But I don't know what that would be picking up.

اما من نمی دانم که چه چیزی می تواند انتخاب شود.

It could be see I don't know.

می توان دید من نمی دانم.

I'd have to see what the signal will tell you.

باید ببینم سیگنال به شما چه می گوید.

That cuts the live stream briefly. Fine.

این به طور خلاصه جریان زنده را قطع می کند. خوب.

yeah.

بله به

It feels like everything we should be doing before we go on.

نظر می رسد هر کاری که باید قبل از ادامه انجام دهیم.

Yeah, it's. It's gone again.

بله، این است. دوباره رفت

Yeah, it's coming again.

آره دوباره میاد

Why don't we just try and walk down there, okay? This is.

چرا ما فقط سعی نمی کنیم و به آنجا راه برویم، باشه؟ این هست.

This is Mr.

Steve. We're going to. We're going to walk about. Okay.

این آقای

استیو است. ما می رویم. قراره قدم بزنیم باشه.

it's all good. It's not your fault. It's our fault.

همه چیز خوبه. تقصیر تو نیست. تقصیر ماست

Unfortunate fault.

تقصیر بدبختی

but I think it's Mr.

اما من فکر می کنم

Steve's fault.

تقصیر آقای استیو است.

He always blames me for everything.

او همیشه مرا برای همه چیز سرزنش می کند.

And you got your back?

و پشتت را گرفتی؟

Yes, I've got my back.

بله، من پشتم را گرفته ام.

I have to remind Steve, because I worry all the time.

من باید به استیو یادآوری کنم، زیرا من همیشه نگران هستم.

I might have lost a glove, but I've got some people say that I nag at Mr.

ممکن است دستکشی را گم کرده باشم، اما بعضی ها می گویند که من سر آقای استیو نق می زنم

Steve, but I don't.

، اما این کار را نمی کنم.

this is going to be really good.

این واقعا خوب خواهد بود

Yes, This is the modest path

بله، این مسیر ساده ای است

that exists in Shropshire, and Mr.

که در شراپشایر وجود دارد، و آقای

Steve has decided

استیو تصمیم گرفته است

that we should walk this way, look at the path.

که ما باید این راه را طی کنیم، به مسیر نگاه کنید.

It's so muddy.

خیلی گل آلود است

Actually, you probably can't see the signal.

در واقع، شما احتمالا نمی توانید سیگنال را ببینید. به

Looks like I don't hear that, Mr. Duncan.

نظر می رسد من این را نمی شنوم، آقای دانکن.

so there we go.

بنابراین ما به آنجا برویم.

This is something you've never seen before.

این چیزی است که قبلاً هرگز ندیده اید. ما همزمان

We're walking and talking and presenting an English lesson all at the same time.

راه می رویم و صحبت می کنیم و یک درس انگلیسی ارائه می دهیم.

Yeah, this is the only problem, Steve.

آره، این تنها مشکل است، استیو.

We haven't actually presented an English lesson yet.

ما در واقع هنوز درس انگلیسی ارائه نکرده ایم.

What are we going to talk about today?

امروز قرار است در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟

You did tell me earlier, Mr.

شما قبلاً به من گفتید، آقای

Forgotten, that.

فراموش شده، که.

Steve, Let me just.

استیو، اجازه بده.

This is not the easiest thing.

این ساده ترین کار نیست.

Easy walking around with a fully unfolded tripod.

راه رفتن آسان در اطراف با سه پایه کاملاً باز شده.

But if you are, I'm saying it's very good now, so maybe we should stop here.

اما اگر هستی، من می گویم الان خیلی خوب است ، پس شاید بهتر باشد اینجا متوقف شویم.

Mr. Duncan.

okay.

آقای دانکن

باشه.

here's a nice little spot.

اینجا یک نقطه کوچک خوب است.

how is it?

چطور است؟

Well, according to that, it looks like it looks terrible.

خوب، با توجه به آن، به نظر می رسد وحشتناک است. آیا

Does it? Okay, Carry on walking there.

آن را انجام می دهد؟ خوب، به پیاده روی در آنجا ادامه دهید. می

There is a delay, you see.

بینید که تاخیر وجود دارد.

Just wait there, sir.

فقط اونجا صبر کن قربان

Steve Okay.

استیو اوکی

that doesn't. That doesn't look too bad. Stop.

که نمی کند. این خیلی بد به نظر نمی رسد. متوقف کردن.

Is anyone still watching this? Yes.

آیا کسی هنوز این را تماشا می کند؟ آره.

yeah.

بله

where is it?

کجاست؟

Sophie? What? Where? Where,

سوفی؟ چی؟ جایی که؟ کجا،

where?

Near much. Wenlock in Shropshire.

کجا؟

خیلی نزدیک Wenlock در Shropshire.

On a path.

در یک مسیر

So that Shropshire, by the way, because I'm sure a lot of people don't know where it is.

به هر حال، آن Shropshire، زیرا من مطمئن هستم که بسیاری از مردم نمی دانند کجاست.

Shropshire is towards

Shropshire در سمت

the west of England, not very far away from Wales.

غرب انگلستان است، نه چندان دور از ولز.

And in fact, just over there is Wales, just over there, not very far away.

و در واقع، درست آن طرف ولز است، درست آن طرف، نه خیلی دور. به

That's we could point the camera the other way.

این ترتیب می‌توانیم دوربین را به سمت دیگری بگیریم.

I'm not I'm not moving that camera.

من نیستم من آن دوربین را حرکت نمی دهم.

I'm I love to have people come by.

من عاشق آمدن مردم هستم.

Yes, but

بله، اما

okay.

باشه.

yeah.

بله

So what we're talking about, say, Mr.

پس در مورد چیزی که داریم صحبت می کنیم، مثلاً آقای

Duncan. Well, I told you already.

دانکن. خب قبلا بهت گفتم

So you've forgotten.

پس فراموش کردی

Well, but we haven't told that that was a print.

خوب، اما ما نگفته‌ایم که چاپ شده است.

It's literally that is the title of today's lesson, which is only if that's just.

این به معنای واقعی کلمه این عنوان درس امروز است، که فقط در صورتی که فقط باشد.

Well, anyway.

خب، به هر حال.

Well, I don't know, Mr.

خوب، من نمی دانم، آقای

Duncan, just tell us today.

دانکن، فقط امروز به ما بگویید.

We're talking about wanting a meeting.

ما در مورد خواستن یک جلسه صحبت می کنیم.

What is the difference between wanting something and needing something?

تفاوت بین خواستن چیزی و نیاز به چیزی چیست؟

Is there a difference?

آیا تفاوتی وجود دارد؟ آیا

Are there times when wanting something

مواقعی وجود دارد که خواستن چیزی

is is more important than needing something?

مهمتر از نیاز به چیزی است؟

And my answer to that would be yes, because there are differences.

و پاسخ من به آن بله خواهد بود، زیرا تفاوت هایی وجود دارد.

When we talk about want and need,

وقتی در مورد نیاز و نیاز صحبت می کنیم،

something we want might be something we desire.

چیزی که می خواهیم ممکن است چیزی باشد که می خواهیم.

So we often use the word desire when we talk about want.

بنابراین وقتی در مورد خواست صحبت می کنیم اغلب از کلمه میل استفاده می کنیم.

Need could be something that you have to have

نیاز می تواند چیزی باشد که شما باید آن را داشته باشید تا بتوانید

in which to survive, in which to live,

در آن زنده بمانید، در آن زندگی کنید، و

in which to actually exist.

در آن واقعا وجود داشته باشید.

For example, you need air,

مثلاً به هوا نیاز دارید، به

you need water, you need food.

آب نیاز دارید، به غذا نیاز دارید.

Those things are what you need.

آن چیزها همان چیزی است که شما نیاز دارید.

But you might also feel hungry.

اما ممکن است احساس گرسنگی نیز داشته باشید.

So you want to eat something, you want to have a drink,

بنابراین می خواهید چیزی بخورید، می خواهید نوشیدنی بخورید، می

you want to go outside and breathe in the fresh air.

خواهید بیرون بروید و در هوای تازه نفس بکشید.

So in some circumstances and situations

بنابراین در برخی شرایط و موقعیت‌ها

there might be a time where want and need

ممکن است زمانی باشد که خواسته و نیاز در

are actually the same thing as in the case of a mobile phone system.

واقع همان چیزی باشد که در مورد سیستم تلفن همراه وجود دارد.

Yes, I need I need a mobile phone signal.

بله، من به سیگنال تلفن همراه نیاز دارم.

I want a mobile phone signal.

سیگنال موبایل میخوام.

I have both of those things would be very nice indeed.

من هر دوی این موارد را دارم واقعاً خیلی خوب است. آیا

Are there any kissing gates?

دروازه های بوسیدن وجود دارد؟

It says English lessons screaming into the like, okay, Are there any roads? Yes.

می‌گوید درس‌های انگلیسی به همین شکل جیغ می‌زند، خوب، آیا جاده‌ای وجود دارد؟ آره.

Somebody is already kissing it. Yes, there are.

کسی در حال حاضر آن را می بوسد. بله، وجود دارد.

But not in this particular point.

اما نه در این نقطه خاص.

No. And there aren't any cattle.

نه. و هیچ گاو وجود ندارد.

That is interesting, though.

اگرچه جالب است.

I really just realised there are no kissing gates around here.

من واقعاً تازه متوجه شدم که هیچ دروازه بوسیدنی در این اطراف وجود ندارد.

That's because there are no cattle in the fields here.

دلیلش این است که اینجا هیچ گاو در مزارع نیست.

This is arable farming here.

اینجا کشاورزی زراعی است.

So by arable I mean crops.

بنابراین منظور من از زراعی محصولات زراعی است.

So there's no cattle to escape in this particular part of the country.

بنابراین در این بخش خاص از کشور گاوی برای فرار وجود ندارد.

I would imagine if the farmers decided

تصور می‌کنم اگر کشاورزان تصمیم بگیرند

that they were going to

که

replace these fields and put cattle in them,

این مزارع را جایگزین کنند و گاو را در آن بگذارند،

then they would put kissing gates up.

آنگاه دروازه‌های بوسیدن را بالا می‌برند.

But there isn't any because I that's why there's no kissing gate.

اما هیچ وجود ندارد زیرا من به همین دلیل دروازه بوسیدن وجود ندارد.

Most of these fields around us are used for

بیشتر این مزارع در اطراف ما

are used for for crops, not cattle.

برای محصولات کشاورزی استفاده می شود، نه برای دام.

So they don't really need to protect the land

بنابراین آنها واقعاً نیازی به محافظت از زمین

or to keep the animals in because there aren't any animals here.

یا نگهداری از حیوانات ندارند زیرا هیچ حیوانی در اینجا وجود ندارد.

Sophie, Cheers from Pinang.

سوفی، به سلامتی از پینانگ.

Hello, Penang.

سلام پنانگ.

Hello, Penang.

سلام پنانگ.

Well, we know Penang in Malaysia very well.

خب، ما پنانگ را در مالزی به خوبی می شناسیم.

We are very familiar with it because we used to go

ما با آن آشنا هستیم زیرا

there a lot in the 1990s.

در دهه 1990 زیاد به آنجا می رفتیم.

We used to go there all the time for all of the holiday.

ما همیشه برای تمام تعطیلات به آنجا می رفتیم.

Very nice, beautiful food.

غذای خیلی خوب و زیبا

The some of the best food in the world is in Penang and some of the worst.

برخی از بهترین غذاهای جهان در پنانگ و برخی از بدترین آنها هستند.

No, no.

We had a lovely time in Penang

نه نه.

ما در پنانگ دوران خوبی داشتیم

where joking This time is everywhere, isn't it?

که در آن شوخی کردن این زمان همه جا است، اینطور نیست؟

I'm not joking. The food is amazing.

شوخی نمی کنم. غذا شگفت انگیز است.

Well, yeah, what have you.

خب آره چی داری

I was just joking.

Yes, we spent a lot of time in Penang and had lots of holidays there.

من فقط شوخی کردم

بله، ما زمان زیادی را در پنانگ گذراندیم و تعطیلات زیادی را در آنجا گذراندیم.

And we've got friends over there.

و ما دوستانی در آنجا داریم.

Maybe we'll see them again.

شاید دوباره آنها را ببینیم.

Connections. Great. Now.

اتصالات. عالی. اکنون.

Yeah, that's good.

آره خوبه

so good.

خیلی خوب.

We're glad that you've can see if there are people hovering.

ما خوشحالیم که می توانید ببینید آیا افرادی در حال شناور هستند یا خیر.

Can you see those people in the distance?

آیا می توانید آن افراد را در دوردست ببینید؟

The car is too hovering too far away.

ماشین خیلی دور است.

They're trying to decide whether they want to come by or not or whether they're going the right way.

آنها در حال تلاش برای تصمیم گیری هستند که آیا می خواهند بیایند یا نه یا اینکه راه را درست می روند.

Well, no one is coming by here now because we've got a good signal.

خوب، هیچ کس در حال حاضر به اینجا نمی آید، زیرا ما سیگنال خوبی داریم.

They will have to get going, does they?

آنها باید راه بیفتند، اینطور نیست؟

Well, there's loads of room here.

خب، اینجا فضای زیادی وجود دارد.

There's no problem, Steve.

مشکلی نیست استیو

If they want to come this way, they can.

اگر بخواهند از این راه بیایند، می توانند.

It's a free world.

این یک دنیای آزاد است.

But I'm not moving this camera.

اما من این دوربین را حرکت نمی دهم.

There's no way I'm moving this.

راهی نیست که این را جابجا کنم.

Not now. right.

الان نه. درست.

Well, we'll have to move aside.

خب، باید کنار برویم.

So these people just loads of room steeples and people are coming.

بنابراین این افراد فقط تعداد زیادی از شمشیرهای اتاق و مردم می آیند.

Okay, Here we go.

خوب، ما می رویم.

I'm going to let a go, I think.

من فکر می کنم اجازه خواهم داد.

Ha ha.

ها ها

All right, so here we are. We're live again. We're here.

بسیار خوب، پس ما اینجا هستیم. ما دوباره زنده ایم ما اینجا هستیم

We are not going anywhere. We are in the twigs.

ما هیچ جا نمی رویم. ما در شاخه ها هستیم.

So getting more and more exciting.

بنابراین هیجان انگیزتر و بیشتر می شود.

This is all Steve was worried about today by the way.

اتفاقاً امروز تمام نگرانی استیو همین بود.

He kept saying,

what if people want to come by and you have to consider you have to consider the practicalities.

او مدام می گفت،

اگر مردم بخواهند بیایند و شما باید در نظر بگیرید، باید موارد عملی را در نظر بگیرید.

Hello.

سلام.

Well, the thing is, Mr.

Duncan, you have to consider

خب، موضوع این است که آقای

دانکن، شما باید موارد عملی را در نظر بگیرید

the the practicalities.

.

Mr. Duncan Art, at any costs for Mr.

آقای دانکن آرت، به هر قیمتی که شده آقای

Duncan to think about, you know, being attacked.

دانکن به این فکر کند که مورد حمله قرار گرفته است.

I am a perfectionist. but there's also another thing.

من یک کمال گرا هستم. اما یک چیز دیگر نیز وجود دارد

I don't.

من این کار را نمی کنم.

I don't really care too much about people who are walking around me

من واقعاً خیلی به افرادی که

when I'm filming or doing a live stream because they just have to move around me.

هنگام فیلمبرداری یا پخش زنده در اطراف من قدم می زنند اهمیت نمی دهم زیرا آنها فقط باید در اطراف من حرکت کنند.

But that's yeah, until you get stabbed or something then, yeah.

اما بله، تا زمانی که شما چاقو بخورید یا چیزی دیگر، بله.

Okay.

Anyway, the connections, if we could actually, you know, you've moved that.

باشه.

به هر حال، اتصالات، اگر ما واقعاً می توانستیم، می دانید، شما آن را منتقل کرده اید.

We've proved the connection works, Mr.

ما ثابت کردیم که اتصال کار می کند، آقای

Duncan Maybe we could that.

دانکن شاید بتوانیم این کار را انجام دهیم.

Well, no, because that way for the last year.

خوب، نه، زیرا برای سال گذشته چنین بود.

Yes, but that that might lose the connection.

بله، اما این ممکن است ارتباط را از دست بدهد.

No, this is great. We've got a lovely aspect.

نه، این عالی است. ما یک جنبه دوست داشتنی داریم.

We've got the path going off into the distance.

ما مسیری را داریم که به دوردست ها می رود.

Keep going, Mr.

ادامه بده، آقای

Duncan.

دانکن.

Keep going.

ادامه بده

Okay, I'm going further.

باشه، من بیشتر میرم

Do you?

آیا تو؟

We might get rid of him.

شاید از شر او خلاص شویم.

Keep going, Mr.

ادامه بده، آقای

Duncan.

دانکن.

Further.

can you still hear me? Bye bye. Mr.

به علاوه.

هنوز صدایم را می شنوی؟ خداحافظ. آقای

Duncan, it's Miles stream now.

دانکن، اکنون مایلز استریم است.

Bye bye. Bye bye.

خداحافظ. خداحافظ.

The thing is, he's got at least a 200 metre range on that.

مسئله این است که او حداقل یک برد 200 متری در آن دارد.

I do.

I can still hear me.

انجام میدهم.

هنوز صدایم را می شنوم.

I a bit of extra money getting special microphones with with a long distance on them.

من مقداری پول اضافی می گیرم که میکروفون های مخصوصی را با فاصله زیاد روی آنها می گیرم.

So what it means is that he can go as far as he likes

بنابراین معنی آن این است که او می تواند تا آنجا که دوست دارد پیش برود

and yes, you'll still be able to here, which is a shame, but never mind.

و بله، شما همچنان می توانید به اینجا بروید، که شرم آور است، اما مهم نیست.

most of Britain is picturesque, says Olga.

اولگا می گوید که بیشتر بریتانیا زیبا است.

Well,

خب

you're right.

حق با شماست

It is. It depends where you go.

این است. بستگی داره کجا بری

Depends where you go around here.

بستگی داره اینجا کجا بری

Yes, it's very nice.

آره خیلی قشنگه

but if you went into Birmingham, for example,

اما اگر مثلاً به بیرمنگام می رفتید،

you wouldn't think that it was very picturesque.

فکر نمی کردید که خیلی زیبا باشد.

And I think in any country, if you go where the countryside is, you're

و من فکر می کنم در هر کشوری، اگر به جایی بروید که حومه شهر باشد،

probably going to have a nice view.

احتمالاً منظره خوبی خواهید داشت.

To be honest, when we are in the countryside, which means that everything

صادقانه بگویم، وقتی در حومه شهر هستیم، به این معنی که همه چیز

is probably going to be rather nice, Can we just show you something very quickly?

احتمالاً خوب خواهد بود، آیا می‌توانیم خیلی سریع چیزی را به شما نشان دهیم؟

I'm going to be very daring here

من

just for a just a very brief moment of time.

فقط برای یک لحظه بسیار کوتاه در اینجا بسیار جسارت خواهم کرد.

If you look down there,

اگر به آن پایین نگاه کنید،

there, there is much Wenlock.

آنجا، ونلاک زیادی وجود دارد.

There it is in the distance in the valley.

آنجا در دوردست در دره است.

Look, there is much Wenlock, the place where we often talk to you from

نگاه کنید، ونلاک زیادی وجود دارد، جایی که ما اغلب از آنجا با شما صحبت می‌کنیم و

with all of the lovely cafes and shops and places to visit.

همه کافه‌ها ، مغازه‌ها و مکان‌های دیدنی دوست‌داشتنی هستند.

So now you know how near we are or how far we are from much.

بنابراین اکنون می دانید که چقدر به ما نزدیک هستیم یا چقدر از خیلی فاصله داریم.

Wenlock

ونلوک

My nose is running because it's cold.

بینی من به دلیل سرد بودن می ریزد.

At least we're out of the wind now.

حداقل الان ما از باد خارج شده ایم.

Yes, it is cold.

بله سرد است.

Right. So we talk about what were going to talk about Mr.

درست. بنابراین ما در مورد آنچه قرار بود در مورد آقای دانکن صحبت کنیم صحبت می کنیم

Duncan.

Well, we did start talking about it before we were rudely interrupted

.

خوب، قبل از اینکه

by those stupid people with the stupid dogs.

آن افراد احمق با سگ های احمق حرف هایمان را با بی ادبی قطع کنند، شروع کردیم به صحبت در مورد آن.

they got every right, Mr.

آنها حق داشتند، آقای

Duncan, to be out here. I know.

دانکن، اینجا باشند. میدانم.

I'm only joking. Is Mr.

من فقط شوخی می کنم. آیا آقای

Steve sometimes says

استیو گاهی اوقات

very nice.

خیلی خوب می گوید.

Well, is there a difference?

خوب آیا تفاوتی وجود دارد؟

I think sometimes if you want too much, if you want too many things,

من فکر می کنم گاهی اوقات اگر خیلی چیزها را می خواهید، اگر چیزهای زیادی می خواهید،

or maybe things you don't really need, then that is a different situation.

یا شاید چیزهایی که واقعاً به آنها نیاز ندارید، آنگاه وضعیت متفاوت است.

We can often describe that as greed.

ما اغلب می توانیم آن را به عنوان طمع توصیف کنیم.

And I think these days a lot of people are quite greedy.

و من فکر می کنم این روزها بسیاری از مردم کاملاً حریص هستند. آیا

Have you noticed?

توجه کرده اید؟ آیا

Have you noticed how greedy some people tend to be?

دقت کرده اید که برخی افراد چقدر حریص هستند؟

Not always.

نه همیشه.

I'm not blaming everyone, but some people can be rather greedy.

من همه را سرزنش نمی کنم، اما برخی افراد می توانند نسبتاً حریص باشند.

Maybe instead of just wanting enough money

شاید به جای اینکه فقط پول کافی

to survive, they want lots and lots and lots of money.

برای زنده ماندن بخواهند، پول زیادی می خواهند.

Lots and lots of money.

پول زیاد و زیاد.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

there's other people coming. We're going to have to move.

افراد دیگری هم می آیند باید حرکت کنیم

Well, yes, well, I did see this coming, by the way.

خب، بله، خوب، اتفاقاً من این را دیدم که در حال آمدن است.

Well, let's I tell you this.

خب، این را به شما بگویم.

The middle of winter says Olga, but we have green grass around.

اواسط زمستان می گوید اولگا، اما ما علف سبز داریم.

Amazing.

Yes, well, the green grass doesn't go even in the harshest of winters.

حیرت آور.

بله، خوب، چمن سبز حتی در سخت ترین زمستان ها هم نمی رود.

We still always have green grass. Yes.

ما هنوز هم همیشه چمن سبز داریم. آره.

So that the leaves come off the trees? Yes.

به طوری که برگ ها از درختان جدا می شوند؟ آره.

Because on the deciduous trees.

زیرا روی درختان برگریز.

But we still have the green grass, which is.

اما ما هنوز چمن سبز را داریم که همینطور است.

Right.

درست.

Which is that never seems to go.

که به نظر می رسد هرگز نمی رود.

I don't know why, but it never does.

من نمی دانم چرا، اما هرگز نمی شود.

Even in the middle of winter, grass normally starts growing in the winter.

حتی در اواسط زمستان، چمن معمولاً در زمستان شروع به رشد می کند.

It still is growing, but it doesn't die away.

هنوز در حال رشد است، اما نمی میرد.

It doesn't fade away.

محو نمی شود

I it is. It doesn't disappear.

من هستم. ناپدید نمی شود.

Not completely, no.

نه به طور کامل، نه.

So there's the grass will go to sleep.

پس علف ها به خواب خواهند رفت.

I imagine during winter a lot of things will stop because that kind of green sleep,

تصور می‌کنم در طول زمستان خیلی چیزها متوقف می‌شود، زیرا این نوع خواب سبز،

they're taking a little rest during the cold months.

آنها در ماه‌های سرد کمی استراحت می‌کنند.

Yeah, exactly.

بله دقیقا.

So, yeah, the grass is still here.

بنابراین، آره، چمن هنوز اینجاست.

as I say, that leaves a fallen

همانطور که من می گویم، از

off the deciduous trees, and, But the grass is still here.

درختان برگریز افتاده است، و، اما علف هنوز اینجاست. اگر گیاهخوار بودید

You could eat it

می توانید آن را بخورید

if you were a herbivore.

.

I'm sure there are rabbits coming out of their warrens that would be eating the grass.

من مطمئن هستم که خرگوش هایی از قفسه هایشان بیرون می آیند که علف ها را می خورند.

So that's quite good for them.

بنابراین این برای آنها کاملاً خوب است.

So even in the harshest of harsh winters, the grass will always be there.

بنابراین حتی در سخت ترین زمستان های سخت، چمن همیشه آنجا خواهد بود.

But obviously this bush here

اما بدیهی است که این بوته در اینجا

would normally have leaves on it that he hasn't at the moment.

معمولاً برگ هایی روی خود دارد که در حال حاضر ندارد.

This is a very good example of something that has lost its leaves

این یک مثال بسیار خوب از چیزی است که در آن زمان برگ های خود را از دست داده است که

then that we knew then thankfully, we could move away from this Bush now.

خوشبختانه در آن زمان می دانستیم که اکنون می توانیم از این بوش دور شویم.

Mr.. No, no. Well,

آقای... نه نه. خوب،

this is the only place

این تنها جایی است که

we can get a signal, and it's right in the middle of the footpath.

می توانیم سیگنال دریافت کنیم، و درست در وسط مسیر پیاده روی است.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

It's right in the middle of the footpath.

درست وسط مسیر پیاده روی است.

Okay, let's go back.

باشه برگردیم

I do like this aspect of the footpath, by the way.

اتفاقاً من این جنبه از مسیر پیاده روی را دوست دارم.

We're still smiling.

ما هنوز لبخند می زنیم.

I'm still smiling.

من هنوز دارم لبخند می زنم.

happy New Year.

سال نو مبارک.

says Beatrice to flower,

as we mentioned this last week.

همانطور که هفته گذشته به این موضوع اشاره کردیم، بئاتریس به گل می گوید.

But this came up in come this year, when is it appropriate to stop saying happen?

اما این در سال جاری مطرح شد، چه زمانی مناسب است که از گفتن این موضوع صرف نظر کنیم؟

Is it the first few days of January?

آیا روزهای اول ژانویه است؟

I think

فکر کنم

ten days.

ده روزه

And then stop saying it or else you sound a bit silly.

و بعد از گفتن آن دست بردارید وگرنه کمی احمقانه به نظر می رسید.

Or is it after even if you say you haven't spoken

یا بعد از آن حتی اگر بگویید

to anybody since before the new year,

از قبل از سال جدید با کسی صحبت نکرده اید،

it was a friend and you find them up in February, Could you say Happy New Year

دوست بوده اید و او را در فوریه پیدا می کنید، آیا می توانید سال نو مبارک

if you haven't spoken to them for since before the end of the year, would you do that?

اگر از قبل با آنها صحبت نکرده اید در پایان سال، آیا این کار را انجام می دهید؟

You could do it as a joke. Maybe.

شما می توانید آن را به عنوان یک شوخی انجام دهید. شاید.

I did it to some of my customers as a joke this week.

من این هفته این کار را به شوخی با برخی از مشتریانم انجام دادم.

I said, hello, Happy New Year.

گفتم سلام سال نو مبارک.

And they laughed because it's gone past the point where it's sin.

و آنها خندیدند زیرا از نقطه ای که گناه است گذشته است.

You know, it's funny now to say, Happy New Year.

می دانید، اکنون خنده دار است که بگوییم سال نو مبارک.

Happy Christmas.

کریسمس مبارک.

By the way, we still have our Christmas tree up.

به هر حال، ما هنوز درخت کریسمس خود را بالا داریم.

We do.

ما انجام می دهیم.

We've taken everything else down and all of the Christmas decorations and the Christmas cards.

ما همه چیزهای دیگر و تمام تزئینات کریسمس و کارت های کریسمس را حذف کرده ایم.

We've taken them down, but

ما آنها را پایین آورده ایم، اما

we still have the

هنوز

Christmas tree with the lights flashing.

درخت کریسمس با چراغ های چشمک زن را داریم.

It's lovely.

دوست داشتنی است.

I have to say I love the Christmas tree.

باید بگویم من عاشق درخت کریسمس هستم.

It's coming on again.

دوباره داره میاد

never mind.

بیخیال.

What can we do?

چه می توانیم بکنیم؟

Some people are saying they haven't.

بعضی ها می گویند که نکرده اند.

Flower Aspic says I haven't spoken to you for a long time.

فلاور اسپیک میگه خیلی وقته باهات حرف نزدم.

I miss you all.

دلم برای همتون تنگ شده.

we miss you too, Flower.

ما هم دلتنگ تو هستیم گل

With a name like that, how could you not be missed?

با چنین نامی، چطور ممکن است شما را از دست ندهید؟

a name that that says beauty, that says nice scent

نامی که می گوید زیبایی، که می گوید لطافت رایحه خوب

softness.

.

what flower speak?

چه گلی صحبت می کند

I don't know what the speaker is. Blah.

نمی دونم گوینده چیه بلا

What does the espoir mean?

اسپویر به چه معناست؟

Please tell us so that we can, We can, we can know your

لطفاً به ما بگویید تا بتوانیم، ما می توانیم،

the full meaning of your name.

معنی کامل نام شما را بدانیم.

Do you guys walk daily in this area?

بچه ها آیا شما روزانه در این منطقه قدم می زنید؟

Says Mario Lucia Silva? Yes.

می گوید ماریو لوسیا سیلوا؟ آره.

Or is it Lucio Lucia?

یا لوسیو لوسیا؟

Thank you, Mario.

ممنون، ماریو.

Yes, we do.

بله ما انجام میدهیم.

We walk around here quite a lot.

ما خیلی در اینجا قدم می زنیم.

Well, I do.

انجامش می دهم.

What would explain that? I'm joking. I'm James.

چه چیزی این را توضیح می دهد؟ من شوخی میکنم. من جیمز هستم

Explain what you mean.

منظورتان را توضیح دهید.

So I tend to saying, yes, I'm lazy and I do nothing.

بنابراین من تمایل دارم که بگویم، بله، من تنبل هستم و هیچ کاری انجام نمی دهم.

And he does all the walking. But that's not true.

و او تمام راه رفتن را انجام می دهد. اما این درست نیست.

You do come out on Saturday, as I said.

همانطور که گفتم شما شنبه بیرون می آیید.

Yes, I do. I do.

بله، من انجام می دهم. انجام میدهم.

I'm active all the time.

من همیشه فعال هستم

I'm joking. Mr. Duncan jokes.

من شوخی میکنم. آقای دانکن شوخی می کند.

It doesn't sound like it.

به نظر نمی رسد.

Well, yes, because I'm a good actor, But,

خب، بله، چون من بازیگر خوبی هستم، اما،

But no, it is lovely to come out here, isn't it, Mr.

نه، این خیلی دوست داشتنی است که از اینجا بیرون بیایم، اینطور نیست، آقای

Duncan, and walk around, in the open air.

دانکن، و در هوای آزاد قدم بزنم.

And the beauty of the shop, the countryside.

و زیبایی مغازه، حومه شهر.

It's okay. It's about love. It's all right. Hope.

مشکلی نیست. این در مورد عشق است. همه چیز درست است. امید.

It means flower. Hope?

یعنی گل. امید؟

Yes. Blah.

آره. بلا

A spa is equal to house as Vitesse.

اسپا برابر است با خانه ویتس.

So the the flower of hope.

پس گل امید

I like that.

من آن را دوست دارم.

Patrick says they're not saying Happy New Year

پاتریک می گوید که شاید امسال سال نو را تبریک نگویند

this year, maybe.

.

Maybe they're not expecting a happy New Year.

شاید آنها انتظار سال نوی خوشی را ندارند.

By the way, we come in peace.

اتفاقا ما با آرامش می آییم.

For those wondering, Mr.

برای آنهایی که تعجب می کنند، آقای

Steve and myself, we come in peace. Okay.

استیو و من، ما در آرامش آمده ایم. باشه. می‌خواستم از

I was going to start off the stream by saying that today

استریم شروع کنم و بگویم که امروز می‌خواهم

I was going to say we're in England, but we come in process,

بگویم در انگلیس هستیم، اما در جریان هستیم،

in which case,

در این صورت،

so Regina

بنابراین رجینا می‌گوید

says, I feel cold just seeing you.

، با دیدن شما احساس سرما می‌کنم.

What did you say?

چی گفتی؟

That's the name of this person? No. What do you say?

اسم این شخص همینه؟ نه چی میگی؟

I feel cold just seeing you do this.

فقط با دیدن این کار احساس سرما می کنم. این

It do so.

کار را می کند.

So I really don't want to go there.

بنابراین من واقعاً نمی خواهم به آنجا بروم.

What would you say?

تو چی میگفتی؟

I didn't hear you properly that Regina said.

من درست نشنیدم که رجینا گفت.

I feel cold just seeing you. I see. So. Yeah.

با دیدنت احساس سرما میکنم می بینم. بنابراین. آره

So there's nothing worse.

پس هیچ چیز بدتر نیست

I've got a look at this.

من نگاهی به این دارم می

You see, I've got one hand with a glove.

بینی، من یک دست با دستکش دارم.

There's nothing worse than on one hand without

هیچ چیز بدتر از یک طرف بدون وجود ندارد

because I can't operate the IV chat

زیرا من نمی توانم چت IV را

with a glove on the screen doesn't respond.

با دستکش روی صفحه اجرا کنم و جواب نمی دهد.

So this kind is getting it's

بنابراین، این نوع

almost beginning to seize up when it goes, when it turns blue. Mr.

زمانی که می رود، وقتی آبی می شود، تقریباً شروع به تسخیر می کند . آقای

Duncan, I'm going home.

دانکن، من به خانه می روم.

I tell you what I will.

من به شما می گویم که چه می خواهم.

I will hold it and you can put your glove on. There you go.

من آن را نگه می دارم و شما می توانید دستکش خود را بپوشید. شما بروید.

No, I'm fine.

نه من خوبم

Now I'm in charge.

حالا من مسئول هستم.

Interesting.

جالب هست.

Well, I like the live chat, Mr.

خب، من چت زنده را دوست دارم، آقای

Guinea.

گینه.

You've now you've now cut off one of my limbs.

تو الان یکی از اعضای من رو قطع کردی به

It feels like because without the live chat, I'm nothing.

نظر می رسد چون بدون چت زنده، من هیچ نیستم.

Talking of which, there is a very strange situation

در مورد آن، وضعیت بسیار عجیبی وجود دارد

that I've been reading about on the news

که من در اخبار در مورد آن می خوانم

and looking about looking at on the Internet.

و در مورد آن در اینترنت نگاه می کنم.

Not everywhere, but in some places.

نه همه جا، اما در بعضی جاها.

Probably there are some people that like chopping parts of their body off for fun.

احتمالاً برخی از افراد هستند که دوست دارند قسمت هایی از بدن خود را برای سرگرمی برش دهند. آیا

Have you heard about that?

در مورد آن شنیده اید؟

There is one guy and he's had lots of different parts of his body

یک مرد وجود دارد و بسیاری از قسمت‌های مختلف بدنش را

cut off, removed, but they don't have to be.

بریده، برداشته‌اند، اما لازم نیست.

But he just wants it for fun.

اما او آن را فقط برای سرگرمی می خواهد.

He enjoys it.

او از آن لذت می برد.

Isn't that strange?

این عجیب نیست؟

And even pays people to do it?

و حتی برای انجام آن به مردم پول می دهد؟ می

I have it's just, you know, there are some very weird people or some strange people.

دانم، فقط می دانید، افراد بسیار عجیب و غریب یا افراد عجیبی وجود دارند.

Strange people.

مردم عجیب.

So if any of you had parts of your body removed and,

بنابراین، اگر یکی از شما قسمت‌هایی از بدنتان را برداشته باشد، و

because you just want to do it and post it on YouTube, but there are people

چون فقط می‌خواهید این کار را انجام دهید و آن را در YouTube پست کنید، اما ظاهراً افرادی هستند که

apparently there's a group of people I don't know what they call themselves.

من نمی‌دانم خودشان را چه می‌نامند.

There is a name I can think of where they get their kicks.

نامی وجود دارد که می توانم به آن فکر کنم که آنها ضربه های خود را از کجا می زنند.

Anyway, I think you get your kicks. It means you get turned.

به هر حال من فکر می کنم شما ضربه های خود را دریافت می کنید. به این معنی است که شما برگردید.

And I wasn't going to get too deep into it by cutting off body and some of the body parts

و من قصد نداشتم با بریدن بدن و برخی از اعضای بدن که

I was somebody recently in the news here cut off one of their legs.

اخیراً در اخبار اینجا بودم، عمیقاً به آن بپردازم، یکی از پاهای آنها را برید.

Yes, that's one of them.

بله، این یکی از آنهاست.

Just so that they could get benefits. Yes.

فقط برای اینکه بتوانند از مزایایی برخوردار شوند. آره.

So they didn't want to work.

بنابراین آنها نمی خواستند کار کنند.

They wanted Social Security services, security, government benefits,

آنها خدمات تامین اجتماعی، امنیت، مزایای دولتی را می خواستند،

which you do get if you're disabled,

که اگر از کار افتاده باشید،

if you're disabled in this country and you can't work, you will get government benefits.

اگر در این کشور از کار افتاده باشید و نتوانید کار کنید، مزایای دولتی دریافت خواهید کرد.

They need a Social Security school.

آنها به یک مدرسه تامین اجتماعی نیاز دارند.

So somebody didn't want to work so much, chopped off one of their legs

بنابراین یک نفر نمی‌خواست آنقدر کار کند، یکی از پاهایش را برید

so they would get so they made themselves disabled on purpose.

تا دچار مشکل شوند و عمداً خود را ناتوان کردند.

So then they could claim Social Security.

بنابراین آنها می توانند ادعای تامین اجتماعی کنند.

There are some very strange people around in this world, but, you know, there we go.

افراد بسیار عجیبی در این دنیا وجود دارند، اما، می دانید، ما به آنجا می رویم.

But anyway, he was found out that he did it deliberately and they've taken his benefits away

اما به هر حال، او متوجه شد که این کار را عمدا انجام داده است و آنها مزایای او را گرفته‌اند،

because if you do it deliberately, you don't qualify good for benefits,

زیرا اگر شما عمداً این کار را انجام دهید، شرایط خوبی برای دریافت مزایای ندارید،

which is, you know, fair enough.

که به اندازه کافی منصفانه است. آیا

Have you got anything to show Mr. Duncan?

چیزی برای نشان دادن آقای دانکن دارید؟

Well, we're showing ourselves.

خب خودمونو نشون میدیم آیا

Isn't that enough? Isn't that enough?

این کافی نیست؟ آیا این کافی نیست؟

You've got us on your screen right now live from England on a Sunday afternoon.

شما ما را در حال حاضر به صورت زنده از انگلستان در بعدازظهر یکشنبه روی صفحه نمایش خود قرار داده اید.

So we're doing this today outside.

بنابراین ما امروز این کار را در بیرون انجام می دهیم.

I know normally we are in the studio, but today we we've come outside.

می دانم که معمولاً در استودیو هستیم، اما امروز بیرون آمده ایم.

Let's just check the signal to make sure we're still okay.

بیایید فقط سیگنال را بررسی کنیم تا مطمئن شویم که هنوز خوب هستیم.

Lewis is coughing not to bother today. but,

لوئیس امروز سرفه می کند تا اذیت نشود. اما،

there's a lot of people with bad colds.

افراد زیادی با سرماخوردگی شدید هستند.

COVID.

کووید.

I know a lot of people have been getting very bad COVID.

من می دانم که بسیاری از مردم به COVID-19 بسیار بد مبتلا شده اند.

and,

و،

just the usual seasonal and get well soon.

فقط فصلی معمولی و به زودی خوب می شوید.

Lewis I know you've been not too well over the past few days, so please get well soon

لوئیس می دانم که در چند روز گذشته خیلی خوب نبودی ، پس لطفاً زود خوب شو

and we will keep you company when we can.

و تا زمانی که بتوانیم با تو همراهی خواهیم کرد.

So everyone seems to be in the wars.

بنابراین به نظر می رسد همه در جنگ هستند.

It's, it's an expression we use in English.

این عبارتی است که در انگلیسی استفاده می کنیم.

If someone is in the wars, it means they are suffering

اگر کسی در جنگ باشد، به این معنی است که او دچار

some sort of difficulty or maybe some sort of harm.

نوعی مشکل یا شاید نوعی آسیب است.

Something happens to them, or maybe lots of things happen to them that are negative.

اتفاقی برای آنها می افتد، یا ممکن است چیزهای زیادی برای آنها اتفاق بیفتد که منفی است.

We can say you have really been in the wars. Yeah.

می توان گفت شما واقعاً در جنگ ها بوده اید. آره

So if you if you say you've had a black eye or you you look good

بنابراین اگر می گویید چشم سیاهی داشته اید یا ظاهر خوبی دارید

and you look like you injured yourself in some way,

و به نظر می رسد که به نوعی خود را مجروح کرده اید،

someone might say to you at work or friends or

ممکن است یکی در محل کار یا دوستانتان به شما بگوید یا به

you look like you've been in the wars, literally, meaning

نظر می رسد که در جنگ بوده اید، به معنای واقعی کلمه، به

it looks like you've been in a battle because you look like there's something wrong with you.

نظر می رسد که شما در یک نبرد بوده اید، زیرا به نظر می رسد که مشکلی در شما وجود دارد.

But obviously not literally in a war.

اما بدیهی است که به معنای واقعی کلمه در یک جنگ نیست.

But that's an expression you use to to to say that somebody doesn't look very well.

اما این عبارتی است که برای گفتن این که کسی خیلی خوب به نظر نمی رسد از آن استفاده می کنید.

It is figurative.

فیگوراتیو است.

Yeah.

آره

The I mean, their clothes might be torn, something might have happened,

یعنی ممکن است لباس‌هایشان پاره شده باشد، ممکن است اتفاقی افتاده باشد،

they might have fallen over or you, you look like you've been in the wars.

ممکن است زمین بخورند یا شما انگار در جنگ‌ها بوده‌اید.

you can send cold apologies once again for the difficulty

شما می توانید یک بار دیگر برای مشکل

with the signal, but

سیگنال عذرخواهی کنید، اما

so we're going to remember this spot that we're in now.

ما این نقطه ای را که اکنون در آن هستیم به خاطر می آوریم.

So if we come up here again, Steve, this is where we are going to stand.

بنابراین، اگر دوباره به اینجا بیاییم، استیو، این همان جایی است که قرار است بایستیم.

Although it's gone again. Look.

هرچند دوباره رفته نگاه کن

All right, Well, we're not sure.

خوب، خوب، ما مطمئن نیستیم.

It's probably cold, isn't it, Mr. Zuma? I think it's connected.

احتمالا سرد است، اینطور نیست، آقای زوما؟ فکر کنم وصل شده

It's connected to the to the front.

به قسمت جلو متصل است.

Everything's wet and the signals are all going all over the place.

همه چیز خیس است و سیگنال ها در همه جا پخش می شوند.

And we have a lot of people watching at the moment.

و ما در حال حاضر افراد زیادی را تماشا می کنیم.

We have nearly 80 people.

ما نزدیک به 80 نفر داریم.

Well, that's it. Maybe we should just keep going there.

خب همین. شاید فقط باید به آنجا ادامه دهیم.

Mr. Duncan Yes, because obviously people are realising that

آقای دانکن بله، زیرا بدیهی است که مردم متوجه شده اند که

they're all just wondering what the hell this is.

همه آنها فقط به این فکر می کنند که این چه جهنمی است.

Yes, it's different. It's different.

بله، متفاوت است. متفاوت است.

Definitely different.

قطعا متفاوت است.

Today.

امروز.

It rid of the water of IPOB.

از شر آب IPOB خلاص می شود.

It's coming and going.

I think it's all right.

داره میاد و میره

من فکر می کنم همه چیز درست است.

there we go again.

دوباره به آنجا می رویم

Now, Steve was in the live chat.

حالا استیو در چت زنده بود.

Giovanni says, I'm a bit jealous

جیووانی می‌گوید، من کمی حسادت می‌کنم،

because I've got a bad cold and flu.

زیرا سرماخوردگی و آنفولانزا شدید گرفته‌ام.

so I'm laying on the sofa, There we go.

بنابراین من روی مبل دراز کشیده ام.

Giovanni Revathi.

جیووانی رواتی.

Lots of people with bad colds and flu at the moment.

بسیاری از افراد مبتلا به سرماخوردگی و آنفولانزای بد در حال حاضر.

Yes. it would appear that there is always

آره. به نظر می رسد که همیشه

something going around, certainly across Europe. Yes.

چیزی در اطراف وجود دارد، قطعا در سراسر اروپا. آره.

So when we say that something is going around, it means lots of people are catching a certain thing.

بنابراین وقتی می گوییم چیزی در حال رخ دادن است، به این معنی است که افراد زیادی در حال گرفتن یک چیز خاص هستند.

Something is going around, maybe a certain virus or some sort of bug.

چیزی در حال وقوع است، شاید یک ویروس خاص یا نوعی باگ.

So lots of people get seasonal

بنابراین بسیاری از مردم به

colds and fever and normally

سرماخوردگی و تب فصلی مبتلا می شوند و به طور معمول

it will go around amongst

در میان

a group of people or a community.

گروهی از مردم یا یک جامعه رخ می دهد.

I would point out that it's unusual for somebody to disable themselves

من به این نکته اشاره می‌کنم که غیرعادی است که کسی با قطع عضو خود را از کار بیاندازد

by self amputation in order to get out of work and to have benefits.

تا از کار خارج شود و از مزایایی برخوردار شود.

But that's that's the extreme vary.

اما این تفاوت شدید است.

But a lot of people will pretend pretend to get benefits because

اما بسیاری از مردم تظاهر به دریافت مزایا خواهند کرد، زیرا می‌دانید که

you know the UK is known for its generous benefits system

بریتانیا به سیستم مزایای سخاوتمندانه‌اش معروف است

and people will will pretend that they've got

و مردم وانمود خواهند کرد که

broken ankles or legs or something.

مچ پا یا پاهایشان شکسته است.

The most common one that people pretend that they have is a bad back

رایج ترین موردی که مردم وانمود می کنند که دارند کمر بدی است

and because you can't prove it.

و به این دلیل که نمی توانید آن را ثابت کنید.

So if you have pain in your back,

بنابراین اگر در ناحیه کمر درد دارید،

you can say that you have pain in your back,

می توانید بگویید که در ناحیه کمر درد دارید،

but it's very hard to prove that there is pain in your back. Yes.

اما اثبات وجود درد در کمر بسیار سخت است. آره. از

Medically, apparently it's very difficult for a doctor.

نظر پزشکی ظاهرا برای یک پزشک خیلی سخت است.

You can go and say you've got a bad back, but there's no way he can tell you

می‌توانی بروی و بگویی که وضعیت بدی داری، اما هیچ راهی وجود ندارد که به تو بگوید

and he can sign you off work,

و بتواند تو را

for two or three weeks or six even.

برای دو یا سه هفته یا حتی شش هفته اخراج کند.

Yeah.

and another common one is to say that you feel depressed.

آره

و یکی دیگر از موارد رایج این است که بگویید احساس افسردگی می کنید.

And a lot of people might be, but that a lot of people have been going off

و بسیاری از مردم ممکن است چنین باشند، اما بسیاری از مردم

work in the UK due to mental health issues, let's put it that way.

به دلیل مسائل مربوط به سلامت روان در بریتانیا کار خود را ترک کرده‌اند، اجازه دهید اینطور بیان کنیم.

You're saying some people are pretending?

شما می گویید بعضی ها تظاهر می کنند؟

Well, I'm sure a lot of people are pretending because you again, you can go to your doctor.

خب مطمئنم خیلی ها تظاهر میکنن چون تو دوباره میتونی بری دکترت.

Obviously there are genuine cases, but there will be some people I mean, I know

بدیهی است که موارد واقعی وجود دارد، اما برخی از افراد وجود خواهند داشت، منظورم این است که می‌دانم از

I've heard people at work say literally say to me,

افرادی در محل کار شنیده‌ام که می‌گویند به معنای واقعی کلمه به من می‌گویند، می‌دانی

you know, if I want some time off work, all I've got to do is go to the doctor

، اگر بخواهم مدتی مرخصی داشته باشم، تنها کاری که باید انجام دهم این است که بروم. به دکتر

and say that I'm stressed and they'll put me off work for two weeks or longer.

و بگو که استرس دارم و دو هفته یا بیشتر من را از کار بیکار می کنند.

And I've literally heard people say that, well,

و من به معنای واقعی کلمه شنیده ام که مردم می گویند، خوب، می

you know, if it gets too difficult at work, I'll just go off work with mental health problems.

دانید، اگر در محل کار خیلی سخت شود، من فقط با مشکلات سلامت روانی کار را ترک می کنم.

And, you know, a doctor is not going to argue with you again today.

و، می دانید، امروز یک دکتر قرار نیست دوباره با شما بحث کند.

It is also worth noting, can I just say, if you do pretend to be ill

همچنین شایان ذکر است، فقط می‌توانم بگویم، اگر

to to collect Social Security,

برای جمع‌آوری تامین اجتماعی وانمود می‌کنید که بیمار هستید،

quite often you will be investigated as well.

اغلب اوقات نیز مورد بازجویی قرار می‌گیرید.

So they normally send people, if they become suspicious and think that maybe you are

بنابراین آنها معمولاً افرادی را می فرستند، اگر مشکوک شوند و فکر کنند که شاید شما

pretending they will follow you and they will find out what you are actually doing in your life.

وانمود می کنید که آنها شما را دنبال می کنند و آنها متوجه می شوند که واقعاً در زندگی خود چه می کنید.

Yeah.

So if you say that you have a bad back or you have pain

آره

بنابراین اگر می گویید کمر بدی دارید یا درد دارید

and you can't do any particular type of work,

و نمی توانید نوع خاصی از کار را انجام دهید،

then they might check.

ممکن است بررسی کنند.

They might find that you're going out into the streets

آنها ممکن است متوجه شوند که شما به خیابان می روید

or maybe taking up a very dangerous hobby.

یا ممکن است سرگرمی بسیار خطرناکی داشته باشید.

And it has happened.

و اتفاق افتاده است.

People have actually been caught pretending to have some sort of illness

مردم در واقع گرفتار شده اند و وانمود می کنند که به نوعی بیماری مبتلا هستند

and then they feel themselves doing something

و سپس احساس می کنند که در حال انجام کاری

very, very adventurous, something very physical.

بسیار بسیار ماجراجویانه، کاری بسیار فیزیکی هستند.

And then and then they've been caught

و گاه و بیگاه گرفتار شده اند

pretending that they're actually ill, but when they're not.

وانمود می کنند که واقعاً بیمار هستند، اما زمانی که اینطور نیست.

So it can happen. It can happen.

بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد. ممکن است اتفاق بیفتد.

Definitely.

قطعا.

A friend of mine, says Inaki,

ایناکی می‌گوید یکی از دوستانم

was in doubt about the expression You are welcome.

در مورد تعبیر شما خوش آمدید شک داشت.

As an answer to to as a form of gratitude.

به عنوان پاسخی به عنوان نوعی سپاسگزاری.

Is it an old fashioned expression?

آیا این یک عبارت قدیمی است؟

You are welcome.

خواهش میکنم.

You are welcome is normally a reply to gratitude.

شما خوش آمدید معمولاً پاسخی به سپاسگزاری است.

Yes. Not.

آره. نه.

We don't say you are welcome.

نمیگیم خوش اومدی

Yes. There's an answer to gratitude.

آره. پاسخی برای سپاسگزاری وجود دارد.

Yes, as an answer to gratitude.

بله، در پاسخ به سپاسگزاری.

So yeah, I might say thank you, Mr.

بنابراین بله، ممکن است بگویم از شما تشکر می کنم، آقای

Steve, for joining us.

استیو، که به ما ملحق شدید.

And you will say you are welcome. That's it.

و شما خواهید گفت که خوش آمدید. خودشه.

So it's normally given as a response or a reply

بنابراین معمولاً به عنوان پاسخ یا پاسخ

to another person thanking you for something.

به شخص دیگری که از شما برای چیزی تشکر می کند، داده می شود.

Thank you for coming today.

ممنون که امروز اومدی

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

And you might say, Mr..

و شما ممکن است بگویید، آقای.

You are welcome. Yes.

شما خوش آمدید. آره.

I mean, it is an old expression, but it's still used

منظورم این است که این یک عبارت قدیمی است، اما

I it's people still use that in the UK quite a lot.

هنوز هم از آن استفاده می شود.

Yeah.

Maybe younger people wouldn't, but so much.

آره

شاید جوان ترها این کار را نکنند، اما خیلی زیاد.

But you're welcome your well, you're welcome.

اما شما به خوبی خود را خوش آمدید، شما خوش آمدید.

You're welcome all you are welcome, if you've done something for somebody and they.

اگر کاری برای کسی و او انجام داده اید، خوش آمدید.

Thank you, you say. Yeah, you're welcome.

متشکرم، شما بگویید. آره خوش اومدی

It is courtesy or my pleasure is another phrase you could use.

این حسن نیت است یا لذت من عبارت دیگری است که می توانید استفاده کنید.

It is courtesy. You're welcome.

ادب است. خواهش میکنم.

My pleasure.

باعث افتخار من.

and quite.

و کاملا

I mean, I will say that to people, if, if I go round to, to a customer

منظورم این است که این را به مردم می گویم، اگر، اگر به مشتری سر بزنم

and I help them out with something and they say, well, thank you very much.

و در کاری به آنها کمک کنم و آنها بگویند، خوب، بسیار متشکرم.

well, they don't say Mr. Steve,

خوب، آنها نمی گویند آقای استیو، از

thank you very much for coming around

شما بسیار متشکرم که آمدید

and assisting us to say, you're welcome, or My pleasure.

و به ما کمک کردید بگوییم، خوش آمدید، یا خوشحالم.

But I will definitely say that people do say it is not.

اما من قطعاً می گویم که مردم می گویند اینطور نیست.

And it's an old expression, but it's still used.

و این یک عبارت قدیمی است، اما هنوز هم استفاده می شود.

and I don't know whether young people use it, but certainly they say, What do you mean young people?

و نمی‌دانم جوانان از آن استفاده می‌کنند یا نه، اما قطعاً می‌گویند منظور شما از جوانان چیست؟

Well, younger than us.

خب از ما جوان تره

Yes. People still say life in their twenties.

آره. مردم هنوز می گویند زندگی در بیست سالگی.

You're welcome.

خواهش میکنم.

It's okay.

مشکلی نیست.

Thanks a lot. You're welcome. It's not that you must think about.

خیلی ممنون. خواهش میکنم. این چیزی نیست که شما باید به آن فکر کنید.

It's just something you say.

این فقط چیزی است که شما می گویید.

You're in that room thinking about what the alternative be.

شما در آن اتاق هستید و به این فکر می کنید که جایگزین چیست.

Get lost.

از دست رفته.

No. You could say yes if you did so.

نه. اگر این کار را کردید، می توانید بگویید بله.

If I couldn't say to my customers at work, if they said, yeah.

اگر نمی توانستم به مشتریانم در محل کار بگویم، اگر می گفتند، بله.

Thank you for coming in today,

ممنون که امروز اومدی،

I said, Well, it's just my job, you know, I'm just doing it because it's my job.

گفتم خب، این فقط کار منه، میدونی، من فقط دارم انجامش میدم چون کار منه.

You could.

There are other responses.

شما می توانید.

پاسخ های دیگری نیز وجود دارد.

That's what I'm trying to get into.

این چیزی است که من سعی می کنم وارد آن شوم.

There are other things you could say.

چیزهای دیگری هم هست که می توانید بگویید.

Yeah.

My pleasure. No problem.

آره

باعث افتخار من. مشکلی نیست

No problem. No problem.

مشکلی نیست مشکلی نیست

No problem. Thank you very much.

مشکلی نیست بسیار از شما متشکرم.

No problem.

مشکلی نیست

No bother.

مشکلی نیست. به

It sounds like a letter. Yes, it's fine. No problem.

نظر می رسد یک حرف است. بله، خوب است. مشکلی نیست

Don't mention it. Don't mention it.

آن را ذکر نکنید. آن را ذکر نکنید.

There's no need to thank me.

نیازی به تشکر نیست

Don't mention it.

آن را ذکر نکنید.

So there are many alternatives,

بنابراین جایگزین های زیادی وجود دارد،

So you don't necessarily have to say you are welcome.

بنابراین لزوماً لازم نیست که بگویید خوش آمدید.

There are some alternatives to that.

چند جایگزین برای آن وجود دارد.

And it may be regional.

و ممکن است منطقه ای باشد.

It may be in certain areas.

ممکن است در مناطق خاصی باشد.

They They say certain things like in,

آنها چیزهای خاصی می گویند مانند در،

Nicoletta says in Glasgow she heard the phrase no bother.

نیکولتا می گوید در گلاسکو عبارت مزاحم را شنیده است.

Well yes, said with a with a strong Scottish accent no doubt.

خوب بله، بدون شک با لهجه اسکاتلندی قوی گفت .

but it, it's not something that you would

اما این چیزی نیست که شما

necessarily hear maybe in London or in other parts.

لزوماً شاید در لندن یا در جاهای دیگر بشنوید.

No bother.

مشکلی نیست.

Some people might say it might be regional.

برخی ممکن است بگویند ممکن است منطقه ای باشد.

That might and it might be if a lot of people in that area say it, then it might be common to that area.

این ممکن است و ممکن است اگر افراد زیادی در آن منطقه آن را بگویند، ممکن است در آن منطقه رایج باشد.

But no bother. I've certainly heard that used before.

اما زحمتی نیست من مطمئناً قبلاً استفاده شده است. جای

No worries.

نگرانی نیست

There's another one, Nicoletta.

یکی دیگه هم هست، نیکولتا.

Yeah, no worries.

آره نگران نباش

and you don't mention it.

و شما به آن اشاره نمی کنید

It's.

It's fine. Thank you very much.

این است.

خوبه. بسیار از شما متشکرم.

You're welcome. It's not a problem.

خواهش میکنم. مشکلی نیست. جای

No worries.

نگرانی نیست

Yeah, don't mention it.

آره بهش اشاره نکن

in the country.

در کشور.

Yes, we are in the countryside.

بله، ما در روستا هستیم.

Giovani, I'm sorry.

جیوانی، متاسفم.

We're just outside.

ما فقط بیرون هستیم

we know.

ما میدانیم.

And, yes, we are just near.

و بله، ما نزدیک هستیم.

We're very close to much, Wenlock.

ما به چیزهای زیادی نزدیک هستیم، ونلاک.

I think I did actually show an image just now.

فکر می کنم در واقع یک تصویر را همین الان نشان دادم.

I will do it again.

من دوباره آن را انجام خواهم داد. اونجا

I will risk it

ریسکش میکنم

over there.

Down. There is much, Wenlock.

پایین. چیزهای زیادی وجود دارد، ونلاک.

There it is.

ایناهاش.

You can see it in the distance.

از دور می توانید آن را ببینید.

So that actually is much Wenlock.

بنابراین این در واقع بسیار Wenlock است.

Down there in the valley.

آن پایین در دره

I very low down you just saw there.

من خیلی پایین شما فقط آنجا را دیدید.

how's my hand looking? It's gone very red.

دست من چطور است؟ خیلی قرمز شده

My goodness. Bearing. That is terrible, Steve.

خدای من. یاتاقان. این وحشتناک است، استیو.

Yeah, it's okay, Red.

آره، اشکالی نداره قرمز.

It's when it goes blue, that's when you start to worry.

زمانی است که آبی می شود، آن موقع است که شما شروع به نگرانی می کنید.

that's nice.

خوبه.

Yes. Is that actually just for better?

آره. آیا این در واقع فقط برای بهتر شدن است؟

Yeah,

بله،

but as I've explained, you can't operate the.

اما همانطور که توضیح دادم، شما نمی توانید آن را اجرا کنید.

The iPad with gloves on.

آی پد با دستکش.

Although you can with those gloves. These they're very special.

اگرچه با آن دستکش ها می توانید. اینا خیلی خاصن

But those are special gloves I bought for Mr.

اما اینها دستکش های خاصی هستند که من

Duncan a few Christmases ago because they can be used on an iPad

چند کریسمس پیش برای آقای دانکن خریدم، زیرا می توان از آنها در iPad استفاده کرد،

because there's something in the in the tips of the fingers that make it

زیرا چیزی در نوک انگشتان وجود دارد که آن را ایجاد می کند

because I need to scroll the screen up and down,

زیرا باید صفحه را بالا و پایین بکشم.

you see, to be able to read the live chat.

، بتوانید چت زنده را بخوانید.

And I can't do that with no more gloves off with a drag.

و من نمی توانم این کار را بدون دستکش دیگر با کشیدن انجام دهم. روی

Don't tap drag.

کشیدن ضربه نزنید.

And they go, you say, but as as and actually the use is starting to go.

و آنها می روند، شما می گویید، اما همانطور که و در واقع استفاده شروع به از بین رفتن می کند.

I it's, I mean you would think there's no frost on the ground.

منظورم این است که فکر می کنید یخبندان روی زمین نیست.

It's probably, it's probably two degrees.

احتمالاً، احتمالاً دو درجه است. در

It's not actually below zero.

واقع زیر صفر نیست.

It is cold because there's no frost.

هوا سرد است چون یخبندان نیست.

But it nevertheless, because it's wet,

اما با این وجود، چون خیس است،

it's damp and it feels cold because it feels colder because of that.

نمناک است و احساس سردی می کند زیرا به این دلیل سردتر است.

But at least four out of the wind.

اما حداقل چهار از باد.

well, that was useful.

خوب مفید بود

The fields are so green in England, says Giovanni.

جیووانی می‌گوید، مزارع در انگلستان بسیار سبز هستند.

I saw the forecast. And they are freezing.

من پیش بینی را دیدم. و در حال یخ زدن هستند.

Yes So these this field, you can see over here, these are crops.

بله، پس این مزرعه، می توانید اینجا را ببینید، اینها محصولات زراعی هستند.

Actually, it looks like grass.

در واقع شبیه چمن است.

And I think I think this normally has crop, but at the moment

و من فکر می کنم که این معمولاً محصول دارد، اما در حال حاضر

they are between between the seasons.

بین فصل ها هستند.

So I don't think there's anything growing here at the moment.

بنابراین من فکر نمی کنم در حال حاضر چیزی در اینجا رشد کند.

Yeah.

This is just I think this is just grass, you know, it's just grass actually

آره

این فقط من فکر می کنم این فقط علف است، می دانید، در واقع فقط علف است

that normally there might be wheat coming up, so the wheat would be coming up.

که معمولاً ممکن است گندم بالا بیاید، بنابراین گندم بالا می آید.

And then when there's a frost or start growing and then when the frost goes away. Yes.

و سپس زمانی که یخبندان وجود دارد یا شروع به رشد می کند و سپس زمانی که یخبندان از بین می رود. آره.

In England they plant they always in in the autumn they're always putting their like the wheat seeds.

در انگلستان آنها همیشه در پاییز می کارند و همیشه مانند دانه های گندم خود را می گذارند.

I think they put plant the wheat in and do all that before winter

فکر می کنم گندم را داخل آن می کارند و همه این کارها را قبل از زمستان انجام می دهند،

because then it can grow a bit and at least start to sprout and the roots can grow.

زیرا در این صورت می تواند کمی رشد کند و حداقل شروع به جوانه زدن کند و ریشه ها رشد کنند.

And then when the because we never really have really severe weather,

و زمانی که به دلیل اینکه ما هرگز واقعاً آب و هوای شدید نداریم،

we might

ممکن است

get a week or two when it's below freezing, but that's about it.

یک یا دو هفته در دمای زیر صفر باشد، اما همین حدود است.

Because of as somebody pointed out earlier,

همانطور که قبلاً کسی اشاره کرد،

we have the Gulf Stream,

ما جریان گلف استریم را داریم

which is a warm water

که آب گرمی است

that comes passes past the west coast of England,

که از ساحل غربی انگلیس می گذرد

and because of that warm water, the winds that off

و به دلیل آن آب گرم، بادهای خارج از

it mean that the UK remains much warmer

آن به این معنی است که بریتانیا بسیار گرمتر

than it would do compared to somewhere like Central Europe.

از آن باقی می ماند. در مقایسه با جایی مانند اروپای مرکزی انجام خواهد داد.

That doesn't have the benefit of the warm winds off that warm water.

این مزیت بادهای گرم آن آب گرم را ندارد.

Okay. Called the Gulf Stream.

باشه. به نام گلف استریم.

So yeah, England should be I mean, I've often said we'd be ten degrees

بنابراین بله، انگلیس باید باشد، منظورم این است که اغلب گفته‌ام

cooler in the winter if it wasn't for the Gulf Stream.

اگر گلف استریم نبود، در زمستان ده درجه خنک‌تر می‌شدیم.

but so we are very lucky about that.

اما ما در این مورد بسیار خوش شانس هستیم.

that we've got that, to keep us for our, our latitude.

که ما آن را داریم تا ما را برای عرض جغرافیایی خود نگه دارد.

We should be a lot colder, but we're not because we've got the Gulf Stream.

ما باید خیلی سردتر باشیم، اما به این دلیل نیستیم که گلف استریم را داریم.

What do you mean, latitude?

منظورت از عرض جغرافیایی چیه؟

So that's our position on the planet North.

بنابراین این موقعیت ما در سیاره شمال است.

Yes, now on the planet.

بله، در حال حاضر در این سیاره.

So you go, you go south southern latitude.

بنابراین شما می روید، به عرض جغرافیایی جنوبی می روید.

You go north, northern latitude.

شما به شمال، عرض شمالی می روید.

So that's where we are.

پس ما اینجا هستیم.

So the latitudes are what go, go round

بنابراین عرض های جغرافیایی چیزی است که به

that way.

آن سمت بروید.

The longitude is that way.

طول جغرافیایی به این صورت است.

They are imaginary lines that sense in them as, as lines,

آنها خطوط خیالی هستند که در آنها به عنوان خطوط احساس می شود،

but they're not real or imagined lines of latitude.

اما آنها خطوط عرض جغرافیایی واقعی یا خیالی نیستند.

or Yes.

یا بله

So if you think of the earth as a globe, it is how the that goes,

بنابراین، اگر زمین را به‌عنوان یک کره در نظر می‌گیرید، این نحوه حرکت است،

but it is how the sailors and seamen

اما دریانوردان و دریانوردان

in the past used to find their way around the oceans.

در گذشته راه خود را در اطراف اقیانوس‌ها پیدا می‌کردند.

yes. So.

آره. بنابراین.

So yes, for where we are, we're quite far north, really, the UK.

بنابراین بله، برای جایی که هستیم، ما در شمال، واقعاً بریتانیا هستیم.

And it should be, if you look at other countries on the same latitude as us,

و باید اینطور باشد، اگر به کشورهای دیگر در عرض جغرافیایی مشابه ما نگاه کنید،

they are a lot colder than us in the winter because they don't

آنها در زمستان بسیار سردتر از ما هستند، زیرا آنها

have the Gulf Stream, which is this warm body of water that keeps the UK

جریان خلیج فارس را ندارند، که این حجم آب گرم است که بریتانیا را نگه می دارد.

a lot, you know, probably ten degrees warmer than it should be in the winter.

می دانید، احتمالاً ده درجه گرمتر از آنچه باید در زمستان باشد.

Yes, If you draw a line across the map, you will find that that our country is on the same line

بله، اگر روی نقشه یک خط بکشید، متوجه می شوید که کشور ما در همان خط است،

is maybe parts of Russia and parts of China

شاید بخش هایی از روسیه و بخش هایی از چین

and maybe even northern China and Mongolia.

و شاید حتی شمال چین و مغولستان.

It's quite strange when you draw a line across the map and you find out that

زمانی که روی نقشه خطی بکشید و متوجه شوید که

that certain places have very different

مکان‌های خاصی دماهای بسیار متفاوتی دارند، بسیار عجیب است

temperatures, even though they're in a very similar position

، حتی اگر

on the planet with with their latitude.

با عرض جغرافیایی خود در موقعیت بسیار مشابهی بر روی سیاره باشند.

Charlotte Seth, I would like to visit your medieval

شارلوت ست، من می خواهم از شهر قرون وسطایی شما دیدن کنم

city. Yes.

. آره. به

Strictly speaking, you would say it's a town.

طور دقیق، شما می گویید این یک شهر است.

a city. If you say a city, don't you?

شهرستان. اگر می گویید یک شهر، نه؟

In the UK, at least in the UK, when we say city,

در بریتانیا، حداقل در بریتانیا، وقتی می گوییم شهر،

you, it's got to have a cathedral. Yes.

شما، باید کلیسای جامع داشته باشید. آره.

To for it to be called a city. It's not

برای اینکه به آن شهر گفته شود.

actually 100% true now. No.

الان 100% درست نیست. نه.

But when I grew up in the sixties seventies, my mother always used to say to me,

اما وقتی در دهه شصت هفتاد بزرگ شدم، مادرم همیشه به من می گفت،

it's only a city if it's got a cathedral.

این شهر فقط اگر کلیسای جامع داشته باشد.

But since then they've relaxed that a bit.

اما از آن زمان به بعد آنها کمی آرام شدند.

And for example, Wolverhampton is now a city, but it doesn't have a cathedral.

و به عنوان مثال، ولورهمپتون اکنون یک شهر است، اما کلیسای جامع ندارد.

They've relaxed that rule, but generally speaking also it's about population as well.

آن‌ها این قانون را کاهش داده‌اند، اما به طور کلی درباره جمعیت نیز هست.

The number, the number.

عدد، عدد.

So I think it's over a hundred, 110, 115,000 people.

بنابراین فکر می کنم بیش از صد، 110، 115،000 نفر باشد.

So if you have a large population as well,

بنابراین، اگر شما نیز جمعیت زیادی دارید،

but we only have 5000 people living here in much Wenlock, which stands alone.

اما ما فقط 5000 نفر در اینجا در بسیاری از ونلاک زندگی می‌کنند، که به تنهایی باقی می‌ماند.

It's not something that many did it.

این کاری نیست که خیلی ها آن را انجام دهند.

It is, yes, 5000.

بله، 5000 است.

But I've read over

اما من

a distance so much.

خیلی از راه دور خوانده ام.

Wenlock has cover quite a large area, but it's only 5000.

Wenlock منطقه بسیار بزرگی را پوشش می دهد، اما این تعداد فقط 5000 است

So much.

.

Wenlock is only really a small town.

ونلاک واقعاً یک شهر کوچک است.

Yes, it's a town.

بله، این یک شهر است.

so because it's got 5000. It's a town.

بنابراین چون 5000 دارد. این یک شهر است.

It would be a village if it had, I don't know, maybe less than a thousand or just a few hundred.

اگر داشت، نمی‌دانم، شاید کمتر از هزار یا فقط چند صد، دهکده بود. می

You would say it was a village.

گویید روستا بود.

And then smaller than that, maybe less than 100

و سپس کوچکتر از آن، شاید کمتر از 100

a hamlet in, so, yes, you've got to have a cathedral.

دهکده در داخل، بنابراین، بله، شما باید یک کلیسای جامع داشته باشید.

It's a very big,

خیلی بزرگ است،

in order to normally nine times

برای اینکه به طور معمول

out of ten, if you were to name a city in the UK,

از هر 10 شهر، 9 بار، اگر بخواهید نام یک شهر در بریتانیا را نام ببرید،

you would, you would go by that traditional mark

با آن علامت سنتی

of being a city, as you say, a big population and has a cathedral.

شهر بودن، همانطور که می گویید، جمعیت زیادی دارد و دارای یک کلیسای جامع

Well, I think, I think when people used to name the city, they used to call it a cathedral city.

خوب، فکر می کنم، فکر می کنم زمانی که مردم نام شهر را می گذاشتند ، آن را یک شهر کلیسای جامع می نامیدند.

So it would also be somewhere in the title to make sure that people realised

بنابراین می تواند جایی در عنوان باشد تا مطمئن شویم که مردم متوجه شده اند که

it's important world.

این جهان مهم است.

Olga says, I've made a cut in my gloves so that I can operate my phone.

اولگا می‌گوید، من یک برش در دستکش‌هایم ایجاد کرده‌ام تا بتوانم تلفنم را کار کنم.

I did that with a pair of my old gloves that are made of wool.

من این کار را با یک جفت دستکش قدیمی ام که از پشم است انجام دادم.

I actually cut a hole in the finger so I could operate the screen.

من در واقع یک سوراخ در انگشت بریدم تا بتوانم صفحه نمایش را کار کنم.

The only problem is the end of that finger then becomes very cold.

تنها مشکل این است که انتهای آن انگشت بسیار سرد می شود.

Yes. And I'm not going to do that to these gloves because they were quite expensive

آره. و من این کار را با این دستکش ها انجام نمی دهم زیرا بسیار گران بودند

and they're waterproof.

و ضد آب هستند.

So I've had these for years.

بنابراین من اینها را سالهاست دارم.

So I don't want to cut a hole in, but I don't usually operate

بنابراین نمی‌خواهم سوراخی در آن ایجاد کنم، اما معمولاً

my phone with, with, at all when I'm out walking,

وقتی بیرون پیاده‌روی هستم، تلفنم را با آن کار نمی‌کنم،

I always leave my phone at home because I just don't like to take the phone with me.

همیشه تلفنم را در خانه می‌گذارم زیرا دوست ندارم آن را ببرم. گوشی با من

which is very unusual, isn't it, These days,

که بسیار غیرعادی است، اینطور نیست، این روزها،

these days, people always to have their phones with them, particularly the younger generations.

این روزها، مردم همیشه تلفن های خود را همراه خود دارند، به ویژه نسل های جوان.

And I just love the way you say that the younger generation

و من فقط این را دوست دارم که شما می گویید نسل جوان

with their iPads and their iPhones

با آی پدها و آیفون هایشان

and their roller skates and the the hula hoops.

و اسکیت های غلتکی و هولا هوپ هایشان.

Yeah, that's true.

بله، این درست است.

But a lot of people watching them, it's a different kind of the numbers keep going up.

اما بسیاری از افرادی که آنها را تماشا می کنند، این یک نوع متفاوت است که اعداد همچنان افزایش می یابد.

It's good, sir.

خوب است قربان

Thank you.

Then they also keep going down, bearing with us.

متشکرم.

سپس آنها نیز به پایین آمدن ادامه می دهند و ما را تحمل می کنند.

If you bear with us, it means that your your

اگر شما با ما تحمل کنید، به این معنی است که شما

if you bear with something,

اگر چیزی را تحمل می کنید،

I means you're hanging on your your

منظورم این است که شما به خود آویزان هستید،

your tolerating may be something that is

تحمل شما ممکن است چیزی باشد که

all of the sun's come out. Yes.

همه از خورشید بیرون آمده است. آره.

the summit. Yes.

قله. آره.

Okay.

With this, everything is sort of one thing if you. Yes.

باشه.

با این، همه چیز یک چیز است اگر شما. آره.

Say for example, earlier on, when the signal was bad, we could have said, bear with us.

مثلاً بگویید، قبلاً، وقتی سیگنال بد بود، می‌توانستیم بگوییم، تحمل کنید.

It just means, you know, Wait, wait for a bit.

این فقط به این معنی است، می دانید، صبر کنید، کمی صبر کنید.

Just stay. Don't don't go anywhere.

فقط بمان. جایی نرو

Please bear with us.

لطفا ما را تحمل کنید

Please, just be patient. Don't. Don't go away.

لطفا فقط صبور باشید نکن. نرو

Bear with us.

خرس با ما.

Please. Just.

لطفا. فقط

Just if there is a problem, don't go away.

فقط اگر مشکلی وجود دارد، از بین نروید.

You don't have to apologise, Charlotte.

لازم نیست عذرخواهی کنی، شارلوت.

You don't have to say sorry.

لازم نیست بگویی متاسفم

It was my pleasure to.

خوشحالم که

To tell you that,

برای اینکه به شما بگویم،

you know, this is what we do. Yes, this is our job.

می دانید، این کاری است که ما انجام می دهیم. بله، این کار ماست.

But your job, I'm just assisting to, Is that correct?

اما کار شما، من فقط به آن کمک می کنم، آیا این درست است؟

You're a little.

Is that what you called it, Steve Transgress sessions, shall we say?

تو کمی

آیا باید بگوییم این همان چیزی است که شما آن را جلسات استیو ترنسگرس نامیدید ؟

That's what I mean.

منظورم همین است.

If you transgress, it means you do something wrong, doesn't it? Yes.

اگر تخطی کردی یعنی کار اشتباهی می کنی، اینطور نیست؟ آره.

Maybe you're going out to the boundaries of what is acceptable.

شاید شما در حال رفتن به مرزهای قابل قبول هستید.

You do something incorrectly and trying to transgress.

شما کاری را اشتباه انجام می دهید و سعی می کنید تخلف کنید.

You go off the beaten path.

شما از مسیر شکسته خارج می شوید.

maybe if you.

شاید اگر شما

Yeah, if you do something out of character, something that other people might not think was,

آره، اگر کاری غیر اخلاقی انجام دهید، کاری که دیگران فکر نمی‌کنند

acceptable, you could be very posh and say,

قابل قبول است، می‌توانید بسیار شیک باشید و بگویید، می‌دانید

you know, you could say I've transgressed.

، می‌توانید بگویید من تخلف کرده‌ام.

You know, it means you've gone away from your normal behaviour and done something bad.

می دانید، این بدان معناست که شما از رفتار عادی خود دور شده اید و کار بدی انجام داده اید.

Like maybe having an affair with somebody was,

مثل اینکه ممکن است رابطه با کسی داشته باشد،

or Yes, or you got drunk and you don't normally get drunk at a party

یا بله، یا مست شده اید و معمولاً در یک مهمانی مست نمی شوید و

and you were shouting and screaming and got into a fight.

فریاد می زدید و جیغ می کشیدید و با هم درگیر شدید.

Can you just look at life's chance?

آیا می توانید فقط به شانس زندگی نگاه کنید؟

Do you think you carry on that

آیا فکر می‌کنی این را ادامه می‌دهی که

I have to

sometimes stop Steve when he's explaining something because he explained it

من باید

گاهی اوقات وقتی استیو چیزی را توضیح می‌دهد، متوقفش کنم، زیرا او آن را

for so long, a very long time,

برای مدت طولانی، مدت بسیار طولانی توضیح داده است،

even though he's actually made the point.

حتی اگر واقعاً به این نکته اشاره کرده است.

But we do have the live chat.

اما ما چت زنده را داریم.

We are always glad to have you here, by the way.

اتفاقاً ما همیشه از حضور شما در اینجا خوشحالیم.

And the sun is now shining on me and Steve and it's lovely.

و خورشید اکنون به من و استیو می تابد و دوست داشتنی است.

The West over there that sun is coming from the well, nearly the west West ish.

غرب آنجاست که خورشید از چاه می آید، تقریباً غرب غرب.

okay.

باشه.

Because as we know, the sun doesn't always set

زیرا همانطور که می دانیم، خورشید همیشه

in exactly the same place because we as we know that we were very,

دقیقاً در یک مکان غروب نمی کند، زیرا ما همانطور که می دانیم بسیار بودیم،

we only really realise that when we moved here because the sun was obviously.

فقط واقعاً متوجه می شویم که وقتی به اینجا نقل مکان کردیم زیرا خورشید آشکارا بود.

Yeah.

It's so anyway I didn't realise until we moved here that the sun sets

آره

به هر حال من تا زمانی که به اینجا نقل مکان نکردیم متوجه نشدم که خورشید

in slightly different places during the seasons.

در طول فصل ها در مکان های کمی متفاوت غروب می کند.

This tell me that, that because, because unless you've got, unless you can see the sun setting.

این به من بگو، زیرا، زیرا، مگر اینکه داشته باشی، مگر اینکه بتوانی غروب خورشید را ببینی.

So we lived in Wolverhampton in a big distance.

بنابراین ما در ولورهمپتون در فاصله زیادی زندگی می کردیم.

You can tell that the sun isn't setting in the right.

می توان گفت که خورشید در سمت راست غروب نمی کند.

Well, not as much as when we moved here because we've, we've got a clear view of the horizon.

خوب، نه به اندازه زمانی که به اینجا نقل مکان کردیم ، بلکه دید واضحی از افق داریم.

So you can tell that it's always setting in.

بنابراین می توانید بگویید که همیشه در حال تنظیم است.

You're right, Steve.

حق با شماست، استیو.

That's true. Yes, I'm wrong and Steve is right.

درست است. بله، من اشتباه می کنم و استیو درست می گوید.

But what I didn't realise, what we didn't realise is the big difference between it

اما چیزی که من متوجه نشدم، چیزی که متوجه نشدیم تفاوت بزرگ بین

sets in the summer and where it sets in the winter.

غروب آن در تابستان و مکان غروب آن در زمستان است.

You always think sun rises in the east, sets in the west.

شما همیشه فکر می کنید خورشید از شرق طلوع می کند، در غرب غروب می کند.

That's the expression we all know.

این عبارتی است که همه ما می شناسیم.

But actually it sort of rises sort of in the east and set sort of in the west.

اما در واقع به نوعی در شرق بالا می رود و به نوعی در غرب غروب می کند.

It is not exact.

دقیق نیست. با

It changes depending on the time of the year

تغییر شیب زمین، بسته به زمان سال تغییر می‌کند، به

as the Earth changes its tilt,

it will tilt one way and then it slowly moves in other ways.

یک سمت کج می‌شود و سپس به آرامی در مسیرهای دیگر حرکت می‌کند.

It gets around the sun. So it's going around the sun.

دور خورشید می گردد. بنابراین به دور خورشید می چرخد. در حال

It's revolving and it's changing its angle and that's why we have the seasons.

چرخش است و زاویه اش را تغییر می دهد و به همین دلیل است که فصل ها را داریم.

Giovanni asks, How many miles are there on average?

جیووانی می پرسد، به طور متوسط ​​چند مایل وجود دارد؟ فکر می کنم

I think you mean between villages, towns and cities in England?

منظور شما بین دهکده ها، شهرها و شهرهای انگلستان است؟

because I live in a very densely

زیرا من در یک منطقه بسیار پرجمعیت ایتالیا زندگی می کنم که در

populated area of Italy where we are packed with buildings.

آنجا مملو از ساختمان ها هستیم.

Yes, well,

بله، خب،

obviously, I think Italy is

بدیهی است که فکر می کنم ایتالیا

probably be bigger than than than England or the UK.

احتمالاً از انگلیس یا بریتانیا بزرگتر است.

I think it is.

من فکر میکنم که هست.

And so here, yes, Shropshire is where we are.

و بنابراین اینجا، بله، شروپشایر جایی است که ما هستیم.

And in this particular county is the least populated or certainly

و در این شهرستان خاص کم جمعیت ترین یا مطمئناً

one of the least populated areas of the UK.

یکی از کم جمعیت ترین مناطق بریتانیا است.

If you went to the West Midlands, you would

اگر به وست میدلندز می‌رفتید،

you would find that you can you can travel for,

متوجه می‌شدید که می‌توانید به آن سفر کنید، می‌دانید

you know, probably 20 miles in the West Midlands County

، احتمالاً 20 مایلی در شهرستان وست میدلندز

and you wouldn't see any countryside at all.

و اصلاً هیچ حومه‌ای را نخواهید دید.

You would just be going from one town or city

شما فقط از یک شهر یا شهر

to the next because it's very densely populated.

به شهر دیگر می روید زیرا این شهر بسیار متراکم است.

But here it's not.

اما اینجا نیست.

And just and you're in Italy, of course,

و فقط و شما در ایتالیا هستید، البته،

where you go.

جایی که می روید.

Mr. Jenkins.

آقای جنکینز

I've had enough of Mr.

من به اندازه کافی از آقای

Steed in the I can carry on talking of gaining. Stay

استید در من می توانم ادامه صحبت از به دست آوردن.

where we are.

همانجا که هستیم بمانیم

Just as you've got places in Italy, of course, in the country where

همانطور که در ایتالیا مکان هایی دارید، البته در کشوری که

there would be large gaps between

شکاف های زیادی بین

one town or village.

یک شهر یا روستا وجود دارد.

And we have here, there's, there's no average.

و ما اینجا داریم، وجود دارد، هیچ میانگینی وجود ندارد.

but obviously if you're in the West

اما بدیهی است که اگر در وست میدلندز هستید، به لندن

Midlands, you're going to

or London, you'll travel for 20 miles or more and,

یا لندن می روید، 20 مایل یا بیشتر سفر خواهید کرد،

and you would

و

you just just be built up everywhere you go, but not here.

هر جا که می روید فقط ساخته شده اید ، اما نه اینجا.

You must have places in Italy where you can travel

شما باید مکان هایی در ایتالیا داشته باشید که بتوانید

for long periods of time and you're in the country.

برای مدت طولانی در آنجا سفر کنید و در این کشور هستید.

You're out and about seeing the lovely countryside and it could be

شما در حال دیدن حومه‌های زیبا هستید و می‌توانید

all right ten miles between one village and another.

ده مایل بین یک روستا و روستای دیگر فاصله داشته باشید.

I have to say, I hate these new microphones. Why?

باید بگویم از این میکروفون های جدید متنفرم. چرا؟

Because I can't shut you up. That's true.

چون نمیتونم ببندمت درست است.

I can't.

من نمی توانم.

I can't actually get Mr. Steve to be quiet.

من واقعاً نمی‌توانم آقای استیو را به سکوت وادار کنم.

the signal's much better now.

سیگنال الان خیلی بهتر شده

we go.

Yes. That's one of the reasons why I moved.

ما میرویم.

آره. این یکی از دلایلی است که من نقل مکان کردم.

Take me back to Mr.

Si, says Giovanni Revathi.

جیووانی رواتی می گوید که مرا به آقای سی برگردان.

I believe that the.

من معتقدم که

I've got to keep my tongue, haven't I?

من باید زبانم را حفظ کنم، نه؟

The top of my teeth when I say the tea is not correct.

بالای دندونم وقتی میگم چای درست نیست.

It's very hard to do that in the cold, though.

هرچند انجام این کار در سرما بسیار سخت است.

If the weather was cold, it's very hard to do that because everything freezes.

اگر هوا سرد بود، انجام این کار بسیار سخت است زیرا همه چیز یخ می زند.

I'm doing, You will be.

من انجام می دهم، شما خواهید بود.

Pleased to know, Giovanni.

از دانستن خوشحالم، جووانی.

Yeah.

Talking of Italian, I'm doing a well known

آره وقتی

صحبت از ایتالیایی شد، دارم یک

operetta by Gilbert and Sullivan called the Gondoliers.

اپرت معروف از گیلبرت و سالیوان به نام گوندولیرز را اجرا می کنم.

The gondoliers.

گوندوليرها

You can look that up and it's, it's, it's a, it's a musical,

شما می توانید آن را بررسی کنید و این یک موزیکال است،

an operetta about the gondoliers in, in Italy.

یک اپرت درباره گوندولیروها در ایتالیا است.

And I have to sing quite a bit of Italian in that,

و من باید کمی ایتالیایی در آن بخوانم،

so, Bongiorno, Senior Rita.

پس بونگیوورنو، ریتا ارشد.

So and you'll be, you know, we might send you some excerpts from, but when we've it

بنابراین و شما خواهید بود، می دانید، ما ممکن است گزیده هایی از آن را برای شما ارسال کنیم، اما وقتی آن را داریم،

so yeah, so you can look that up.

بله، بنابراین می توانید آن را جستجو کنید.

Giovanni and the Gondoliers

جووانی و گوندولیرها

by Gilbert and Sullivan and,

اثر گیلبرت و سالیوان و،

it's a sort of a,

این یک

it's a sort of, it's a operetta about, it's a, it's a, it's a comic opera

جور است، این یک اپرت است درباره، این یک اپرای کمیک

about gondoliers in Italy, hence the name the Gondoliers.

درباره گوندولی‌ها در ایتالیا است، از این رو نام گوندولی‌ها را گرفته‌اند.

So, do look that up.

بنابراین، آن را نگاه کنید.

and you will see I'm doing Marco,

و خواهید دید که دارم مارکو را انجام می دهم،

one of the one of the young, handsome

یکی از گوندولیرزهای جوان و خوش تیپ

gondoliers who has to try and woo all the women.

که باید تلاش کند و همه زنان را جذب کند.

It's, it's fun, it's comedy and I'm doing that in February.

این سرگرم کننده است، کمدی است و من در فوریه این کار را انجام می دهم.

We're rehearsing it at the moment.

در حال حاضر در حال تمرین آن هستیم.

It would have to be comedy with you in it.

این باید با شما کمدی باشد.

the sun.

خورشید.

we're getting natural light, Mr. Duncan.

ما در حال دریافت نور طبیعی هستیم، آقای دانکن.

This will boost our immune system.

این سیستم ایمنی بدن ما را تقویت می کند.

This will boost our mental health.

این امر سلامت روان ما را تقویت می کند.

I'm not sure about that.

مطمئن نیستم.

Apparently, you need, you need 20,000

ظاهراً، شما نیاز دارید، به 20000 لوکس نیاز دارید

Lux or 10,000 Lux is what they measure light in.

یا 10000 لوکس چیزی است که آنها نور را با آن اندازه گیری می کنند.

What does that mean?

این به چه معناست؟

And you look at Alli.

و تو به آلی نگاه می کنی.

Rex, you need 10,000 of that every day to keep mentally healthy.

رکس، برای حفظ سلامت روانی روزانه به 10000 عدد از آن نیاز دارید .

These are not the measurement of photons.

اینها اندازه گیری فوتون نیستند.

Vitamin D.

ویتامین D.

well, are we getting vitamin D?

خوب، آیا ما ویتامین D دریافت می کنیم؟

Well, apparently, yes, I.

خب، ظاهرا، بله،

I thought this is true, Olga, that any sun you will get vitamin D,

من فکر می‌کردم این درست است، اولگا، که هر خورشیدی ویتامین D دریافت می‌کنی،

but apparently it only works

اما ظاهراً فقط زمانی کار می‌کند

if the sun is at a certain angle in the sky.

که خورشید در یک زاویه خاص در آسمان باشد.

Otherwise it's not strong enough to stimulate the skin

در غیر این صورت آنقدر قوی نیست که پوست را

into producing vitamin D so it's so low in the sky.

برای تولید ویتامین D تحریک کند، بنابراین در آسمان بسیار کم است.

If we could show you.

It's literally virtually on the horizon.

اگر بتوانیم به شما نشان دهیم

این به معنای واقعی کلمه در افق است.

This isn't going to work.

این کار نمی کند

Apparently. I found that out only yesterday. Olga.

ظاهرا همین دیروز فهمیدم اولگا.

Yesterday,

دیروز

you realised that the sun is not always strong.

متوجه شدید که خورشید همیشه قوی نیست.

Carlos is,

کارلوس

a Spanish living in Leamington Spa.

یک اسپانیایی است که در آبگرم لیمینگتون زندگی می کند.

Well, I'm.

خوب، من هستم.

You're going, then?

داری میری پس؟

I'm going to Leamington Spa.

من به اسپا لیمینگتون می روم.

Steve is going to Leamington Spa next week.

استیو هفته آینده به اسپا لیمینگتون می رود.

On Wednesday, you can meet up our.

چهارشنبه می توانید با ما ملاقات کنید.

Yes, I'm going to Leamington Spa on Wednesday.

بله، من چهارشنبه به اسپا لیمینگتون می روم.

Carlos

کارلوس

so what a coincidence incident.

پس چه اتفاقی تصادفی است.

Are you working there?

آیا تو اونجا کار می کنی؟

Carlos I'm not going to be there for long.

کارلوس من قرار نیست مدت زیادی آنجا باشم.

And then you go in for like an hour and a half.

و بعد برای حدود یک ساعت و نیم وارد می شوید.

I've got to go and meet a colleague.

من باید بروم و با یک همکار ملاقات کنم.

there for a meeting.

آنجا برای یک جلسه

so it's not too far from much Wenlock, is it?

بنابراین خیلی دور از Wenlock نیست، اینطور است؟

Leamington Spa?

آبگرم لیمینگتون؟

Probably an hour and 20 minutes drive.

احتمالا یک ساعت و 20 دقیقه با ماشین.

I would say. Yes.

من می خواهم بگویم. آره.

so maybe you could meet up for a coffee or a McDonald's?

پس شاید بتوانید برای یک قهوه یا مک دونالد ملاقات کنید؟

Giovanni says yes.

جیوانی می گوید بله.

Keep going. Learning, Learning Italian.

ادامه بده یادگیری، یادگیری ایتالیایی.

You'll be prepared when I come to England for a meet up. Yes.

وقتی من برای ملاقات به انگلیس بیایم، آماده خواهید شد. آره.

I'll be able to say anything to you.

من می توانم هر چیزی را به شما بگویم.

that is in that operetta I.

که در اپرت I است.

Which might not necessarily be things you want me to say to you.

که ممکن است لزوماً چیزهایی نباشد که شما می خواهید من به شما بگویم.

because most of them are directed at trying to.

زیرا بیشتر آنها در جهت تلاش هستند.

Trying to chat up women.

تلاش برای چت کردن زنان

Yes. okay.

آره. باشه.

But then chat up, you know, talk to get the operator.

اما بعد چت کنید، می دانید، صحبت کنید تا اپراتور را دریافت کنید.

What do you mean by why would that be a problem?

منظور شما از اینکه چرا این مشکل ایجاد می کند چیست؟

Well, I'm just saying it's funny to learn Italian from just an opera.

خوب، من فقط می گویم که یادگیری ایتالیایی فقط از یک اپرا خنده دار است.

and you can only use the expressions that are in the opera.

و شما فقط می توانید از عباراتی که در اپرا هستند استفاده کنید.

That would be funny.

این خنده دار خواهد بود.

Anything you say to me, I have to respond something.

هرچی به من بگی باید یه چیزی جواب بدم

the only Italian that when I was from that opera, we.

تنها ایتالیایی که وقتی من اهل آن اپرا بودم، ما.

We understand that that would be quite funny. Actually.

ما درک می کنیم که این بسیار خنده دار خواهد بود. در حقیقت.

The expression I need to know is I would not touch you with a bargepole.

تعبیری که باید بدانم این است که با میله به تو دست نمی زنم.

You like that?

شما آن را دوست دارید؟

Yeah.

آره

Did you say that?

اینو گفتی؟

That was actually a very clever and of course joke gondoliers.

این در واقع یک گوندولیر بسیار باهوش و البته شوخی بود.

Yeah. That Was a very clever joke. I just made that.

آره این یک شوخی بسیار هوشمندانه بود. من همین الان درستش کردم

Consiglieri of course have poles don't they, for their boats.

مطمئناً مشاوران برای قایق‌های خود میله‌هایی دارند.

Yes I remember. I did, I did this in 2007.

بله یادم هست من انجام دادم، این کار را در سال 2007 انجام دادم.

The same opera and we came onto the stage to come onto the stage holding a boat,

همان اپرا و ما روی صحنه آمدیم تا در حالی که یک قایق در دست گرفته بودیم، روی صحنه

the two of us come on holding it, holding a sort of well, it was a sort of canoe.

آمدیم، دو نفری آن را نگه داشتیم، یک جور چاه در دست داشتیم، یک جور قایق بود. قرار بود شبیه

It was supposed to look like a gondolier, but,

یک تله کابین باشد، اما،

so I'm a gondolier, which is presumably the people

پس من یک تله کابین هستم، که احتمالاً افرادی هستند

that ride in the gondoliers and the gondoliers, the boats, aren't they.

که سوار گوندولیروها می‌شوند و گوندولی‌ها، قایق‌ها، اینطور نیستند.

I think

من فکر می کنم

they, for someone who is appearing in a show

آنها، برای کسی که در نمایشی

called The Gondoliers, you seem to have very little knowledge of gondoliers.

به نام گوندولیرها ظاهر می شود، به نظر می رسد که شما دانش بسیار کمی از گوندولیرها دارید.

Carlo's is working in Coventry, but we that's Carlos

Carlo's در کاونتری کار می کند، اما ما که کارلوس هستیم

and his partner have moved to Leamington Spa.

و شریک زندگی او به Leamington Spa نقل مکان کرده ایم.

Leamington Spa is a very posh place to live.

اسپای لیمینگتون مکانی بسیار شیک برای زندگی است.

It is. It is a spa town which.

این است. این یک شهر آبگرم است که.

Which is something that, that is often that is often given by the monarchy.

چیزی که غالباً توسط سلطنت داده می شود.

So it's royal Leamington Spa.

بنابراین این اسپا رویال لیمینگتون است. در

It actually has an extra name, an extra part of its title.

واقع یک نام اضافی دارد، بخشی اضافی از عنوان آن.

It is Royal Leamington Spa.

این آبگرم رویال لیمینگتون است.

It's very posh Leamington Spa is where people from Birmingham

آبگرم لیمینگتون بسیار شیک است، جایی که مردم بیرمنگام

like to live or Coventry

دوست دارند در آن زندگی کنند یا از کاونتری،

because it is more Up-Market.

زیرا بازار آن بیشتر است.

If you don't want to live in a big city,

اگر نمی خواهید در یک شهر بزرگ زندگی کنید،

you might work in Birmingham, you can live in Leamington.

ممکن است در بیرمنگام کار کنید، می توانید در لیمینگتون زندگی کنید.

If you say you live in Leamington Spa, that's very posh

اگر می گویید در آبگرم لیمینگتون زندگی می کنید،

in, the UK, very posh, so well done.

در انگلستان بسیار شیک است، بسیار شیک، خیلی خوب کار کرده اید.

And it is a very nice place.

و جای بسیار خوبی است.

It is, it's got lovely buildings.

این است، ساختمان های دوست داشتنی دارد.

It's a bit like Cheltenham if you've ever been to Cheltenham.

اگر تا به حال به چلتنهام رفته باشید، کمی شبیه چلتنهام است.

Similar sort of.

نوع مشابه همانطور که شما می گویید

It's like a Regency sort of Royal

مانند یک رجنسی از رویال است که

as you say, has some beautiful building, some beautiful buildings, nice shops.

ساختمان های زیبا، چند ساختمان زیبا، مغازه های خوب دارد.

It's got a nice it's a nice town you've got everything there

این شهر خوب است، شهر خوبی است، شما همه چیز را در آنجا دارید،

but you're not in a big city are you called Mr.

اما در شهر بزرگی نیستید، به شما می گویند آقای

Duncan.

دانکن.

That's my, I think I might be getting hypothermia.

این مال من است، فکر می کنم ممکن است دچار هیپوترمی شوم.

Well I think we will have to go in a minute.

خوب فکر می کنم یک دقیقه دیگر باید برویم.

It won't be Mr. Duncan.

این آقای دانکن نخواهد بود.

have you got to see?

باید ببینی؟

I've got. I've got, like, long johns on.

من دارم. من به عنوان مثال، جان طولانی دارم.

I haven't. Have you seen Long, John?

من نداشتم. لانگ رو دیدی جان؟

long Johns.

There I There is, brother Short.

زیر شلواری بلند. من

آنجا هستم، برادر شورت.

Mike.

مایک

That's a good one, Mr.

این خیلی خوب است، آقای

Duncan. He's such a got a quick brain. Mr. Duncan.

دانکن. او مغز سریعی دارد. آقای دانکن

I always called you quick brain.

من همیشه تو را سریع مغز صدا می کردم.

Duncan Don't you do, cause he's got a very quick, very quick

دانکن نکن، چون او خیلی سریع و خیلی سریع

with the responses.

پاسخ می دهد.

but one of us has to be.

اما یکی از ما باید باشد.

Yes, I've got long johns on, which means I've got that, like, tight.

بله، من لباس‌های بلند دارم، به این معنی که آن را تنگ کرده‌ام.

That almost like tights, but they're thick sort of coverings

تقریباً شبیه جوراب شلواری است، اما پوشش های ضخیمی هستند

that you wear underneath your trousers as an extra layer.

که زیر شلوارتان به عنوان یک لایه اضافی می پوشید.

We call them long johns and all thermal underwear.

ما آنها را ژان بلند و تمام لباس های زیر حرارتی می نامیم.

Thermal underwear.

لباس زیر حرارتی.

But the old fashioned name would be long johns,

اما نام قديمي آن جوراب بلند است،

but they're basically tights,

اما آنها اساساً جوراب شلواري هستند،

but they don't look like women's tights that thick.

اما شبيه جوراب شلواري زنانه آنقدر ضخيم نيستند.

Have you noticed, though?

با این حال، آیا متوجه شده اید؟

I've noticed footballers, professional footballers and people who play football, they all wear tights.

من به فوتبالیست ها، فوتبالیست های حرفه ای و افرادی که فوتبال بازی می کنند توجه کرده ام، همه آنها جوراب شلواری می پوشند.

I know. It's lovely. It's very strange.

میدانم. دوست داشتنی است. خیلی عجیب است.

It's very strange.

خیلی عجیب است.

I like that.

من آن را دوست دارم.

I like looking at that.

من دوست دارم به آن نگاه کنم.

Mr. Duncan.

آقای دانکن

I like seeing the footballers in their tights.

من دوست دارم فوتبالیست ها را در لباس های تنگشان ببینم.

I'm joking, I'm joking.

شوخی می کنم، شوخی می کنم.

I'm not young.

من جوان نیستم.

Mr. Steve is giving slightly too much away. That

آقای استیو کمی بیش از حد می دهد. که

I think maybe the his brain is starting to freeze.

فکر می کنم شاید مغزش شروع به یخ زدن کرده است.

I ought to wear white ones.

من باید سفید بپوشم

Actually would be more revealing, wouldn't it?

در واقع آشکارتر خواهد بود، اینطور نیست؟

I will always wear dark ones.

من همیشه لباس های تیره می پوشم.

You can't see very much.

خیلی نمیتونی ببینی

I think you're getting them confused. You ballet dancers.

فکر کنم داری گیجشون میکنی شما رقصنده های باله

Yeah. Well, they have all that.

آره خوب، آنها همه اینها را دارند.

Yeah. yes.

آره آره.

it's a posh place.

این یک مکان شیک است

I've heard of it in stand up comedy.

من در استند آپ کمدی شنیده ام.

It's a posh place.

این یک مکان شیک است.

Now, if you say posh is a very common word to use.

حالا، اگر بگویید شیک یک کلمه بسیار رایج برای استفاده است.

you're posh just as even a mr.

شما به اندازه یک آقای شیک هستید.

Steve knows.

استیو می داند.

it's gone now.

الان رفته

okay. Just really my whole moment there.

باشه. فقط تمام لحظه من آنجاست.

Mr. had a mr.

آقا یک آقا داشت.

Steve had giant drop of

استیو یک قطره غول

something on it.

No, I could hardly operate my fingers.

پیکر روی آن داشت.

نه، به سختی توانستم انگشتانم را عمل کنم.

This hand is almost enough.

این دست تقریباً کافی است.

Almost.

تقریبا.

I'm having trouble, you know, when it gets so cold.

میدونی وقتی هوا خیلی سرد میشه مشکل دارم

The slightest, if you would.

کوچکترین، اگر بخواهید.

If I was to hit that now on a post, it would really hurt.

اگر بخواهم آن را اکنون روی یک پست بزنم، واقعاً دردناک خواهد بود.

Someone has asked if we can actually walk back home part the way back home.

یک نفر پرسیده است که آیا واقعاً می‌توانیم به خانه برگردیم تا به خانه برگردیم؟ می

We could do.

We could do.

توانستیم انجام دهیم. می

توانستیم انجام دهیم.

Okay. The exciting and we're going to do that.

باشه. هیجان انگیز است و ما می خواهیم این کار را انجام دهیم.

Mr. Duncan home.

خانه آقای دانکن

Ryan I've had enough.

رایان من به اندازه کافی غذا خوردم.

So I take my two. We take that.

پس من دوتامو میگیرم ما آن را می گیریم.

So we will walk part of the way back home.

بنابراین بخشی از راه بازگشت به خانه را پیاده طی خواهیم کرد.

Not all of it.

نه همه اش.

Didn't you don't want me to know where we live.

نمی خواستی بدونم کجا زندگی می کنیم؟

You see, It's private.

ببینید، خصوصی است.

Private information.

اطلاعات خصوصی.

There it is.

ایناهاش.

The sun for those winter in the sun is over this year, where it is,

خورشید برای آن زمستان در آفتاب امسال تمام شده است، جایی که هست،

it's hiding.

پنهان شده است.

Hiding behind the clouds.

پنهان شدن پشت ابرها

I will leave Mr.

من آقای

Steve in the distance.

استیو را در دوردست رها خواهم کرد.

This is very strange.

این خیلی عجیب است.

Never done this before.

قبلاً این کار را انجام نداده بود.

But walking and talking.

اما راه رفتن و حرف زدن.

Walking and talking to you.

راه رفتن و صحبت کردن با شما.

So. Yes, well, we as well.

بنابراین. بله خب ما هم همینطور

I mean, you know it the hope.

منظورم این است که شما آن را به امید می دانید. به همین

That's why we might as well we might as well let people see what we're doing.

دلیل است که می‌توانیم به مردم اجازه دهیم ببینند ما چه می‌کنیم.

It's not easy to do. By the way.

انجام این کار آسان نیست. راستی.

Why don't you just you could just take the phone out of the holder.

چرا نمی توانید فقط گوشی را از نگهدارنده خارج کنید.

I can't. right. Okay.

من نمی توانم. درست. باشه.

Connect it to other things.

آن را به چیزهای دیگر متصل کنید.

You see, Steve Patrick is going to an organ concert.

ببینید، استیو پاتریک به یک کنسرت ارگ می رود.

how interesting.

چه جالب.

You like you. Mr. Stephen likes organ concerts.

تو خودت را دوست داری. آقای استفن کنسرت های ارگ را دوست دارد.

Too tough in the house, says Patrick.

پاتریک می گوید در خانه خیلی سخت است.

Well, do you enjoy your organ concert?

خوب، آیا از کنسرت ارگ خود لذت می برید؟

Whether it be playing Bach?

آیا این بازی باخ است؟

Bach wrote a lot of organ music and so.

باخ موسیقی ارگ زیادی نوشت و غیره.

Right.

Which is very, very nice, too.

درست.

که خیلی خیلی هم خوبه

It is very Well, do enjoy it.

خیلی خوب است، از آن لذت ببرید.

Yes. Please tell us.

آره. لطفا به ما بگویید.

Send us the itinerary.

برنامه سفر را برای ما ارسال کنید

So this is very hard to send.

بنابراین ارسال این بسیار سخت است.

Is the itinerary there? Steve, this is Dr.

آیا برنامه سفر وجود دارد؟ استیو، این دکتر است

No, this is almost impossible to do, by the way.

نه، اتفاقاً انجام این کار تقریباً غیرممکن است.

I like to know what what was played in this organ concert.

دوست دارم بدانم در این کنسرت ارگ چه چیزی نواخته شده است.

I'm worried about Mr. Steve having a heart attack.

من نگران این هستم که آقای استیو دچار حمله قلبی شود.

I'm going to have a heart attack.

من قصد دارم سکته قلبی کنم.

Well, a horrible thing to say.

خب، حرف وحشتناکی است.

Those people.

Carla says it's posh.

آن دسته از مردم.

کارلا می گوید شیک است.

There are also plenty of students. University of Warwick.

همچنین تعداد زیادی دانش آموز وجود دارد. دانشگاه وارویک

Well, what works?

خوب، چه کار می کند؟

Posh is a big castle at Warwick.

Posh یک قلعه بزرگ در وارویک است.

Isn't that Warwick Castle?

مگه اون قلعه وارویک نیست؟

Coventry's Close Coventry is is not posh.

Coventry's Close کاونتری شیک نیست.

Coventry is definitely not posh.

کاونتری قطعا شیک نیست.

there is a nice there is a nice medieval

یک هتل زیبای قرون وسطایی

hotel

in Coventry.

در کاونتری وجود دارد.

I can't remember the name of it.

اسمشو یادم نمیاد

You need to go and visit that, car loss.

شما باید بروید و از آن بازدید کنید، ماشین از دست رفته است.

I can't think of the name of it.

به اسمش فکر نمی کنم

That's good.

خوبه.

It's like a medieval hotel.

مثل یک هتل قرون وسطایی است.

And you can go there and have a medieval meals and evenings.

و می توانید به آنجا بروید و یک وعده غذایی قرون وسطایی و عصرانه بخورید.

It's. It's very enjoyable.

این است. خیلی لذت بخشه

If I can think of the name of it, I tell you, it's great.

اگه بتونم اسمشو فکر کنم بهت میگم عالیه

Maybe when we were enjoying that information.

شاید زمانی که ما از آن اطلاعات لذت می بردیم.

Steve I think people coming, they're walking

استیو من فکر می کنم افرادی که می آیند، آنها راه می روند

this is not illegal.

این غیرقانونی نیست.

We're not doing anything illegal.

ما هیچ کار غیر قانونی انجام نمی دهیم

We go,

میریم

thank you.

Your paths to walk.

ممنون

مسیرهای شما برای پیمودن

Yes, you're right. There are plenty of paths to walk on.

بله حق با شماست. مسیرهای زیادی برای پیاده روی وجود دارد.

So don't worry about other people.

پس نگران دیگران نباش.

Steve. I'm just looking.

استیو من فقط دارم نگاه میکنم

I'm just checking. You see, I think of the practicalities.

فقط دارم چک میکنم ببینید، من به موارد عملی فکر می کنم.

No, you do.

I do.

نه، شما انجام می دهید.

انجام میدهم.

I'm thinking of the practicalities.

من به موارد عملی فکر می کنم.

The logistics, the dangers, the dangers.

تدارکات، خطرات، خطرات.

There's no dangers here that could be dangerous.

هیچ خطری در اینجا وجود ندارد که بتواند خطرناک باشد.

Any dangers here are us.

هر خطری در اینجا ماست.

Are the danger.

خطر هستند.

No. Giovanni, Bravo.

نه. جووانی، براوو. می

You know, we don't mind your idea for us to walk and talk,

دانید، ما از ایده شما برای راه رفتن و صحبت کردن ناراحت نیستیم،

although I can't say I'm enjoying it.

اگرچه نمی توانم بگویم که از آن لذت می برم.

But at least you're.

اما حداقل تو هستی داری

You're going to keep warm.

گرم میشی

I'm not, because I'm having to handle this equipment.

من نیستم، چون مجبورم با این تجهیزات کار کنم.

And can I just show you the ground?

و آیا می توانم زمین را به شما نشان دهم؟

It's very muddy.

خیلی گل آلود است.

It is very muddy.

خیلی گل آلود است.

It's muddy and it's getting cold.

گل آلود است و دارد سرد می شود.

Yeah.

They said that the cold wind was going to be coming in tonight.

آره

گفتند امشب باد سردی می آید.

It certainly is.

And already here it's it's got cold

قطعا اینطور است.

و الان اینجا هوا سرد شده

since we it's going to be minus three tonight, is it?

چون امشب قراره منهای سه باشه، درسته؟

And of course, a record viewers don't know. Mr.

و البته، یک رکورد بینندگان نمی دانند. آقای

Duncan bought me a thermometer that I can monitor all the temperatures outside.

دانکن برای من یک دماسنج خرید که بتوانم تمام دمای بیرون را کنترل کنم.

We're on the wrong side of each other right?

ما در طرف اشتباه یکدیگر هستیم درست است؟

That's better.

So I'll be able to to watch

این بهتر است.

بنابراین من می توانم

in three different locations.

در سه مکان مختلف تماشا کنم.

The temperature in the house,

درجه حرارت در خانه،

outside the house, up in the loft.

خارج از خانه، در زیر شیروانی.

and that was a nice, quirky person putting on a nice Christmas present.

و آن شخص خوب و عجیبی بود که یک هدیه کریسمس خوب گذاشت.

Mr. Duncan bought me regular views of the scene that we showed our Christmas presents.

آقای دانکن مناظر منظمی از صحنه ای که هدایای کریسمس خود را نشان می دادیم برایم خرید.

And, of course, I showed this one.

و البته این را نشان دادم.

please don't slip says, God, this this is awful.

لطفا لغزش نکنید می گوید، خدایا، این افتضاح است.

Underfoot.

زیر پا

Look, we're working on the worst possible fire in your house.

ببینید، ما در حال کار روی بدترین آتش سوزی ممکن در خانه شما هستیم.

It's about about a mile from here.

حدود یک مایل از اینجا فاصله دارد.

I would say,

من می گویم،

I wish we could get to the Maldives as we test.

ای کاش می توانستیم در حین آزمایش به مالدیو برسیم.

Would love to be there right now.

دوست دارم همین الان آنجا باشم

Yes. This might

آره. این ممکن است

well have to stop in a minute, because we have to go down a big hill.

در یک دقیقه متوقف شود، زیرا ما باید از یک تپه بزرگ پایین برویم.

Yeah, So it might get a bit dangerous for Mr.

بله، پس ممکن است برای آقای جانسون نیز کمی خطرناک باشد

Johnson, too. I don't want people to know where we live.

. من نمی خواهم مردم بدانند ما کجا زندگی می کنیم.

The signal is going as well.

سیگنال هم داره میره

Well, we're not going to go all the way back.

خب، قرار نیست تا آخر راه برگردیم.

No signals from Britain, Duncan. Yes.

هیچ سیگنالی از بریتانیا، دانکن. آره.

I know it will.

می دانم که خواهد شد.

But because we're moving.

اما چون در حال حرکت هستیم

Okay, let's send it here.

باشه بیا اینجا بفرستیم

Right.

درست.

Thank you very much for watching.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم.

We're going now because I'm up to freedom.

ما الان می رویم چون به آزادی رسیده ام.

Really. Kim Culver, Sydney.

واقعا کیم کالور، سیدنی

Sydney's really cold.

سیدنی واقعا سرد است.

The wind is getting stronger. Chill factor.

باد قوی تر می شود. عامل سرماخوردگی

Yes, so we're doing now.

بله، بنابراین ما در حال حاضر انجام می دهیم.

Thanks for watching.

ممنون از ملاحظه تان.

See, I'm back on Wednesday, by the way.

ببین، اتفاقا من چهارشنبه برگشتم.

I can barely speak.

من به سختی می توانم صحبت کنم.

I can barely speak.

من به سختی می توانم صحبت کنم.

I'm so cold.

خیلی سردمه. از

Thank you very much watching.

تماشای شما بسیار سپاسگزارم می

See you on Wednesday, 2 a.m.

بینمت چهارشنبه، ساعت 2 بامداد به

UK Time is when I'm back with you.

وقت انگلستان زمانی است که من با شما برگشته ام.

And what do you want to say, Steve?

و چی میخوای بگی استیو؟

I wish to say lovely to be here.

من می خواهم بگویم دوست داشتنی است که اینجا هستم.

Lovely to interact with you all and speak to you all.

دوست دارم با همه شما ارتباط برقرار کنم و با همه شما صحبت کنم.

I know you're saying thank you, but it was our pleasure.

می‌دانم که می‌گویی متشکرم، اما خوشحالیم.

Thank you.

متشکرم.

And until the next time

و تا دفعه بعد که

we meet here, you know what's coming next.

اینجا همدیگر را ملاقات می کنیم، می دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

ta ta for now.

تا تا فعلا

Oh my God... it is so cold.

خدای من...خیلی سرده.