Rain and water idioms / English Addict Live Lesson / Sunday 12th January 2020 / Mr Duncan + Mr Steve

they say that life is full of surprises it is full of ups and downs thrills and

آنها می گویند که زندگی پر از شگفتی است پر از فراز و نشیب است هیجان و

spills sometimes you have to take the rough with the smooth here we go then

سرریز گاهی اوقات شما باید سختی را با آرامش تحمل کنید.

hello and welcome to another English addict live from the UK how are you

today are you okay I hope so

من امیدوارم که

mmm-hmm whoo it looks very nice outside we have a lot of sunshine at the moment

خیلی خوب به نظر می رسد بیرون ما در حال حاضر آفتاب زیادی داریم،

however don't be fooled by the weather it looks very nice outside let's have

اما فریب آب و هوا را نخورید، بیرون خیلی خوب به نظر می رسد بیایید

another look shall we it's looking rather lovely and glorious

نگاهی دیگر بیندازیم.

you can see the sun shining in the distance across the landscape of

آفتابی که از دور در سراسر منظره

Shropshire yes it does look nice but apparently later on today we are going

Shropshire می تابد بله، خوب به نظر می رسد، اما ظاهراً بعداً امروز

to get lots of heavy rain and winds as well strong winds will be lashing the UK

باران شدید و بادهای زیادی خواهیم داشت و همچنین بادهای قوی بعداً بریتانیا را

later on so it looks as if the weather here in the UK is going to get very

در بر خواهد گرفت، بنابراین به نظر می رسد که آب و هوا اینجا در انگلستان بعداً بسیار

rough and very turbulent later on so here we are hi everybody this is mr.

خشن و بسیار متلاطم خواهد شد، بنابراین در اینجا ما به همه سلام می کنیم این آقای است.

Duncan in England how are you today are you okay I hope so

دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب هستی امیدوارم

are you happy I hope so here we go first of all I wasn't with

خوشحال باشی امیدوارم اینجا برویم اول از همه من

you on Friday now I'm not going to talk too much about this today because it is

جمعه با شما نبودم حالا امروز زیاد در این مورد صحبت نمی کنم چون این یک

something that is very personal and something that I'm having to cope with

چیزی است این بسیار شخصی است و چیزی است که من

at the moment in my real life away from YouTube suffice it to say I wasn't with

در حال حاضر در زندگی واقعی خود به دور از یوتیوب باید با آن کنار بیایم کافی است بگویم

you on Friday for which I apologise I know lots of people were waiting for me

جمعه با شما نبودم و بخاطر همین عذرخواهی می کنم می دانم که افراد زیادی منتظر من بودند

but I wasn't there unfortunately on Thursday night my

اما من متأسفانه پنجشنبه شب آنجا نبودم،

mother was rushed into hospital and that is where she is now and that is all I'm

مادرم به سرعت به بیمارستان منتقل شد و او اکنون در آنجاست و این تنها

going to say about that today so my mother at the moment is at the moment in

چیزی است که امروز در مورد آن می گویم، بنابراین مادرم در حال حاضر در

hospital so that's the reason why I wasn't with you on Friday for which I

بیمارستان است، بنابراین دلیل اینکه من جمعه با شما نبودم و

apologise there were things happening that I could not control you know what

بخاطرش معذرت میخوام اتفاقاتی افتاد که نتونستم کنترلش کنم میدونی

life is like sometimes things come along out of the blue without warning and that

زندگی چطوره بعضی وقتا همه چیز بدون اخطار از آب در میاد و

as they say his life I suppose I suppose that's what you would call it

اینطور که میگن زندگیش فکر میکنم فکر میکنم این همان چیزی است که شما آن

we have the live chat we have lots of things to talk about I haven't prepared

را می نامید. ما چت زنده داریم و چیزهای زیادی برای انجام دادن داریم در مورد من

too many things today because I've been busy with other things doing other stuff

امروز خیلی چیزها را آماده نکرده ام زیرا مشغول کارهای دیگر بودم و کارهای دیگر انجام می

as I just mentioned a little bit busy over the past couple of days with

دادم همانطور که در چند روز گذشته کمی مشغول

certain things however I am here to talk to you live and of course we have the

بودم با چیزهای خاصی اما من اینجا هستم تا زنده با شما صحبت کنم و البته ما

live chat as well let us not forget the live chat I am at the moment trying to

چت زنده را نیز داریم، بگذارید چت زنده را فراموش نکنیم که من در حال حاضر سعی می

get the live chat on the screen there it is oh hello to everyone hello to the

کنم چت زنده را روی صفحه نمایش بگذارم، سلام به همه سلام به

live chat and nice to see you all here today

چت زنده و خوشحالم که امروز همه شما را اینجا می بینم.

I wonder who was first on today's live chat let's have a look

من تعجب می کنم که چه کسی اولین نفر در چت زنده امروز بود، بیایید نگاهی بیندازیم

Marwa Marwa or muwah I hope I pronounced your name right hello to you welcome to

مروا مروه یا موه، امیدوارم نام شما را درست تلفظ کرده باشم سلام به شما خوش آمدید

the live chat and guess what you are first today

به گفتگوی زنده و حدس بزنید امروز اولین نفر چه هستید،

let's keep our spirits up today I'm sure I'm not the only person having problems

بیایید امروز روحیه خود را حفظ کنیم، مطمئنم که من من تنها کسی نیستم که

in the world so let's not dwell on that for too long

در دنیا مشکل دارد، پس بیایید زیاد روی این موضوع تمرکز نکنیم

hello to you hello also to me tests hello - hi Lee Kwang hello Pappy

سلام به شما سلام به من هم تست ها سلام - سلام لی کوانگ سلام پاپی

hello Jimmy Jimmy from Hong Kong hello to you

سلام جیمی جیمی از هنگ کنگ سلام به شما

I like your your little icon your little emoji I like that it looks like a little

من نماد کوچک شما را دوست دارم شکلک کوچک شما را دوست دارم که به نظر می رسد یک

pig does it have anything to do with the Chinese New Year I wonder

خوک کوچک آن را دارد و هر کاری که با سال نو چینی ربط داشته باشه من تعجب میکنم

hello Guadalupe hello Martha hello pal Mira hello Antonia Maria hello Maria

سلام گوادالوپ سلام مارتا سلام رفیق میرا سلام آنتونیا ماریا سلام ماریا

nice to see you here as well also Hank Rai and Olga

خوشحالم که شما رو اینجا میبینم همچنین هنک رای و اولگا

hello also grace Noemi Pat you Cory Chris oh my goodness so many people here

سلام همچنین فضل نومی پت شما کوری کریس اوه خدای من خیلی از مردم اینجا هستند

already hello Helena as well Maria again Kristina

سلام هلنا هم همینطور ماریا دوباره کریستینا

hello Kristina how are you I'm okay thank you very much I'm not too bad I

سلام کریستینا چطوری من خوبم خیلی ممنون خیلی بد نیستم

really can't complain I always think to myself there are people in the world

واقعا نمی توانم شکایت کنم همیشه با خودم فکر می کنم در دنیا افرادی وجود دارند که

much worse off than myself and that's what I like to think about and it always

از خودم بدتر هستند و این چیزی است که من دوست دارم به آن فکر کنم و همیشه

keeps me going you see hello also - sassy sassy hello also

مرا ادامه می دهد. شما هم سلام را ببینید - ساسی ساسی سلام نیز

Belarusian hi Belarusian nice to see you here as well something that I saw on the

بلاروسی سلام بلاروسی خوشحالم که شما را اینجا می بینم و همچنین چیزی که

live chat last Wednesday we were talking about retiring last week and I noticed

چهارشنبه گذشته در چت زنده دیدم، هفته گذشته درباره بازنشستگی صحبت می کردیم و متوجه شدم

that Belarusian mentioned I noticed that you mentioned on the live chat that you

که بلاروسی اشاره کرد متوجه شدم که شما در چت زنده به این موضوع اشاره کردید

have a friend who is still working and they are into their seventies so they

که دوستی دارید که هنوز کار می کند و او در دهه هفتاد زندگی خود است، بنابراین

are over the age of 70 and they are still doing their job I think that's

آنها بالای 70 سال سن دارند و هنوز هم دارند کار خود را انجام می دهند، فکر می کنم این

incredible very interesting so we were talking last

باور نکردنی است. خیلی جالب بود، بنابراین ما هفته گذشته در مورد بازنشستگی صحبت می کردیم

week about retire and for those who were getting worried

و برای کسانی که نگران بودند،

no I'm not thinking of retiring just yet however as I said at the start of

نه، من هنوز به بازنشستگی فکر نمی کنم، اما همانطور که در ابتدای

today's livestream you never know we never know what is around the corner

پخش زنده امروز گفتم، هرگز نمی دانید که ما هرگز نمی دانیم که در گوشه و کنار در انتظار چه چیزی است.

waiting for us so as far as I'm aware and as far as I can tell at the moment

تا جایی که من می دانم و تا آنجا که می توانم در حال حاضر بگویم

sadly and I don't have a crystal ball I cannot see into the future but I would

متأسفانه و من یک توپ کریستالی ندارم که نمی توانم آینده را ببینم، اما

like to continue doing this for as long as possible and I suppose for as long as

دوست دارم تا زمانی که ممکن است این کار را ادامه دهم و من فرض کنید تا زمانی که

you want me to do it so if you want me to do this I will carry on doing it is

شما می خواهید من این کار را انجام دهم، بنابراین اگر می خواهید من این کار را انجام دهم، به انجام آن ادامه می دهم این است

that a deal okay that's what we'll do then mr. Bruno Beatrice

که این کاری است که ما انجام خواهیم داد . برونو بئاتریس

apparently it's very hot at the moment in Argentina there are many parts of the

ظاهراً در حال حاضر در آرژانتین هوا بسیار گرم است، بسیاری از نقاط

world suffering extreme weather we have Australia I suppose a lot of people have

جهان از آب و هوای شدید رنج می برند، ما استرالیا داریم، فکر می کنم بسیاری از مردم در

been talking about that one also we have other parts of the world suffering

مورد آن صحبت می کنند، همچنین ما در سایر نقاط جهان نیز از

severe weather as well here in the UK we are about to have some severe weather

آب و هوای سخت رنج می برند. در انگلستان آب و هوای سختی خواهیم داشت،

would you like to have a look at what is coming our way

آیا می خواهید نگاهی به آنچه در راه

here it is so here is the weather for the next 24 hours and you will see there

ما است بیاندازید، بنابراین در اینجا آب و هوای 24 ساعت آینده است و خواهید

is a storm heading towards us storm Brendon that's what they've called

دید که طوفانی به سمت ما می رود طوفان برندون این همان چیزی است که آنها

it apparently the the weather forecasters in Ireland have named this

آن را ظاهراً نامیده‌اند.

particular storm storm Brendon so there it is you can see it flying towards us

and also we can have a closer look as well so let's get in a little closer so

there it is again the UK and there is the storm that is heading our way

اینجا دوباره انگلستان است و طوفانی وجود دارد که به سمت ما می رود

storm Brendon and this is going to hit the UK tonight and also early tomorrow

طوفان برندون و این قرار است امشب و همچنین فردا

morning so a very big storm coming towards the UK

صبح زود به انگلستان برسد، بنابراین طوفان بسیار بزرگی اکنون به سمت انگلستان می آید

now and apparently where I live the wind will be very strong around 85 miles an

و ظاهراً جایی که من زندگی می کنم ind در حدود 85 مایل در ساعت بسیار قوی خواهد بود،

hour so we are going to get a very strong storm coming our way tonight and

بنابراین ما امشب یک طوفان بسیار قوی خواهیم داشت و

it looks as if it's going to be a rather violent storm a rather ferocious storm

به نظر می رسد که یک طوفان نسبتاً شدید، یک طوفان نسبتاً وحشیانه

and maybe there will be some damage caused by this particular storm as well

خواهد بود و ممکن است خسارتی ناشی از آن باشد. این طوفان خاص را

oh my goodness I don't like the sound of that to be honest

هم دوست ندارم صادقانه بگویم

so as we always say as a storm arrives or if a storm is on the way we always

، همانطور که همیشه می گوییم وقتی طوفان از راه می رسد یا اگر طوفانی در راه است، همیشه

tell people to batten down the hatches I love that expression if you have to

به مردم می گوییم که دریچه ها را خراب کنند، من این عبارت را دوست دارم اگر

batten down the hatches it means you have to seal all of your doors and

مجبورید دریچه ها را پایین بیاورید به این معنی است که باید تمام درها و پنجره های خود را آب بندی کنید،

windows you have to make sure that they are locked and everything is secure

باید مطمئن شوید که آنها قفل هستند و همه چیز امن است

because the wind is approaching the storm is on its ways so we have a very

زیرا باد در حال نزدیک شدن به طوفان در راه است، بنابراین ما یک طوفان بسیار

big storm on its way right now here in the UK we might talk a little bit about

بزرگ داریم. طوفان در راه است در حال حاضر اینجا در بریتانیا، ممکن است کمی در مورد

that later on it around about half past two around ten minutes from now

آن صحبت کنیم بعداً در حدود دو و نیم حدود ده دقیقه بعد،

hopefully we will get mr. Steve on the live chat today I am tempting mr. Steve

امیدواریم که آقای را بگیریم. استیو امروز در چت زنده من آقای را وسوسه می کنم. استیو

with a very nice snack so this is another one of mr. Steve's favorite

با یک میان وعده بسیار خوب، پس این هم یکی دیگر از آقای. تنقلات مورد علاقه استیو

snacks and today it is a digestive biscuit with a little bit of cheddar

و امروز یک بیسکویت گوارشی است که روی آن کمی پنیر چدار قرار دارد

cheese on top can you see the piece of cheddar cheese I happen to know that mr.

.

Steve loves digestive biscuits with a little piece of cheddar cheese so that's

استیو عاشق بیسکویت گوارشی با تکه‌ای پنیر چدار است، بنابراین این

what we're doing today we will be tempting we will be luring mr. Steve

کاری است که امروز انجام می‌دهیم، وسوسه می‌شویم که آقا را فریب دهیم. استیو

into the studio with that particular snack but the big question is

با آن میان‌وعده خاص وارد استودیو می‌شود، اما سوال مهم این است که

will Steve take the bait if you take the bait

آیا استیو طعمه را می‌گیرد، اگر طعمه را بگیرید، به

it means you actually take the thing or you go towards the thing that is being

این معنی است که شما واقعاً آن چیز را می‌گیرید یا به سمت چیزی می‌روید

used to tempt you so that's what I'm doing today I will be using one of mr.

که برای وسوسه شما استفاده می‌شود، بنابراین من دارم انجام می‌دهم. امروز از یکی از Mr.

Steve's favorite snacks to get him onto the live chat and also into my studio as

تنقلات مورد علاقه استیو برای وارد کردن او به چت زنده و همچنین به استودیوی من و

well lots of people on the live stream hello blues bird where are you mr.

همچنین افراد زیادی در پخش زنده سلام پرنده بلوز کجایی آقای.

Duncan I'm here right now live from England and as long as nothing else

دانکن من در حال حاضر اینجا هستم و از انگلیس زندگی می کنم و تا زمانی که هیچ

happens in my life I am normally with you on Sunday Wednesday and Friday from

اتفاق دیگری در زندگی من نمی افتد، من معمولاً یکشنبه ها و جمعه ها از

2 p.m. UK time so you can catch me right here on YouTube on Sunday Wednesday and

ساعت 2 بعد از ظهر با شما هستم. به وقت بریتانیا، بنابراین می توانید من را در اینجا در YouTube در روزهای یکشنبه و

Friday 2 p.m. UK time don't forget to check the time difference where you are

جمعه ساعت 2 بعد از ظهر ببینید. زمان بریتانیا فراموش نکنید که تفاوت زمانی را که در آن هستید بررسی کنید

so that is when I am on and for those who want to get in touch you are more

تا زمانی که من روشن هستم و برای کسانی که می‌خواهند با شما در تماس باشند می‌توانند

than welcome to send me an email you can follow me on Facebook and also if you

به من ایمیل بفرستند، می‌توانید من را در فیس‌بوک دنبال کنید و همچنین در صورت تمایل

want to you could help me to continue with my work by sending a small donation

می‌خواهم به من کمک کنید تا با ارسال یک کمک مالی کوچک به

I see that's interesting apparently

کارم ادامه دهم، می‌بینم که جالب است

apparently this year the Chinese New Year is the year of the snake apparently

ظاهراً امسال سال نو چینی سال مار است،

it's the stake year which happens to be my birth year as well so my Chinese

ظاهراً سال سهام است که اتفاقاً سال تولد من است.

zodiac sign is the snake so oh yeah that's interesting the snake is the

علامت زودیاک چینی مار است پس اوه بله جالب است مار

biggest reason why he is going to join us thank you very much your snack looks

بزرگترین دلیلی است که او می خواهد به ما بپیوندد بسیار متشکرم اسنک شما

very tempting well I hope it is I hope mr. Steve will be tempted into the

بسیار وسوسه انگیز به نظر می رسد خوب امیدوارم این باشد امیدوارم آقای. استیو با یک

studio by my lovely snack that I've spent such a long time preparing for him

میان وعده دوست داشتنی من وسوسه می شود که مدت زیادی را برای او آماده کرده

I hope I was in the kitchen working very hard and this is the snack that I will

ام و امیدوارم در آشپزخانه کار کرده باشم و این همان میان وعده ای است که

be feeding mr. Steve today hopefully he will come in and he will be very excited

به آقای می خورم. استیو امروز امیدوارم وارد شود و

when he sees today's snack that I've prepared for mr. Steve mm-hmm so that

وقتی میان وعده امروزی را که من برای آقای آماده کرده‌ام ببیند بسیار هیجان‌زده خواهد شد. استیو

coming in around about seven minutes from now hello Irene nice to see you

here today busy week here in the UK busy for me for

reasons that I mentioned earlier the royal family oh what a difficult few

months they've had what so the latest of the royal family saga apparently Megan

ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم چه جدیدترین حماسه خانواده سلطنتی ظاهراً مگان

and Harry they want to leave they want to leave the UK they don't want to stay

و هری می خواهند بروند آنها می خواهند انگلیس را ترک کنند آنها دیگر نمی خواهند

in the UK anymore they want to be far away from the royal family as far away

در انگلیس بمانند آنها می خواهند تا آنجا که ممکن است از خانواده سلطنتی دور باشند.

as possible I think this happens a lot though in families don't you don't you

فکر می‌کنید این اتفاق زیاد می‌افتد، اما در خانواده‌ها نمی‌بینید

find sometimes families are either very close together they are very close and

که گاهی اوقات خانواده‌ها یا خیلی به هم نزدیک هستند، خیلی صمیمی هستند

the keeping touch all the time or a family

و همیشه تماس را حفظ می‌کنند یا یک خانواده

can be very distant so maybe the children leave home and

می‌تواند بسیار دور باشد، بنابراین ممکن است بچه‌ها خانه را ترک کنند و

maybe they move to another country or another part of the country you were

شاید آنها به کشور دیگری یا بخشی دیگر از کشوری که شما در آن

living in or they are living in and so they become distant they become very

زندگی می‌کردید یا در آن زندگی می‌کنند نقل مکان می‌کنند و بنابراین

distant very far away from each other maybe they don't communicate very often

از یکدیگر دور می‌شوند و از یکدیگر بسیار دور می‌شوند، شاید هم اغلب ارتباط برقرار نمی‌کنند،

as well so there are times when a family can be very distant maybe they don't

بنابراین مواقعی وجود دارد که یک خانواده می تواند بسیار متفرق باشد

communicate with each other as much as they should and there are very very

شاید آن‌طور که باید با یکدیگر ارتباط برقرار نمی‌کنند و دلایل بسیار

various reasons for that many reasons why that can happen so yes very

متفاوتی برای این دلایل وجود دارد که ممکن است این اتفاق بیفتد، بنابراین بسیار

interesting a lot of people here in the UK are preoccupied at the moment with

جالب است، بسیاری از مردم اینجا در بریتانیا در حال حاضر درگیر

what is happening in the British royal family Luis Mendez hello Luis nice to

آنچه هستند. اتفاقات در خانواده سلطنتی بریتانیا لوئیز مندز سلام لوئیس خوشحالم

see you back and apparently you are very happy to see me yes I'm here again today

که دوباره شما را دیدم و ظاهراً از دیدن من بسیار خوشحال شدی بله من امروز دوباره

on a Sunday yes I didn't mention did you know it's Sunday

در یک یکشنبه اینجا هستم بله من اشاره نکردم آیا می دانید یکشنبه است

thank you very much for your company we are having a busy day today

بسیار متشکرم شرکت شما ما امروز یک روز شلوغ داریم

I've had a busy week how was your week hello also - Anna last Saturday

من هفته شلوغی داشتم هفته شما چطور گذشت سلام - آنا شنبه گذشته

says Anna I went to the hospital to see a friend of mine who has had brain

می گوید آنا من به بیمارستان رفتم تا یکی از دوستانم را ببینم که اکنون جراحی مغز

surgery now that sounds serious that sounds rather serious she was not

انجام داده است که به نظر جدی می رسد. نسبتاً جدی او

bad and I was absolutely emotional when she could speak better and singing her

بد نبود و من کاملاً احساساتی بودم وقتی او می توانست بهتر صحبت کند و آهنگ های عالی خود را بخواند

perfect songs so yes I think it is a worrying time especially if someone is

بنابراین بله فکر می کنم زمان نگران کننده ای است به خصوص

going in going into hospital for surgery if they are going in for an operation or

اگر کسی برای عمل جراحی به بیمارستان می رود اگر برای عمل جراحی یا جراحی می رود.

something like that so it can be very difficult as you know if you are a

چیزی شبیه th بنابراین می تواند بسیار دشوار باشد زیرا می دانید اگر

regular viewer you will know that I hate hospitals very much I don't like

بیننده معمولی باشید می دانید که من از بیمارستان ها بسیار متنفرم.

hospitals whether I am a patient or a visitor or even if I'm just walking past

a hospital I just don't want to look I don't want to think about it too much so

من فقط نمی خواهم نگاه کنم ، نمی خواهم زیاد به آن فکر کنم، بنابراین

I've spent the last two days at a hospital so as you can imagine I wasn't

من دو روز گذشته را در بیمارستان گذراندم، بنابراین همانطور که می توانید تصور کنید

enjoying it very much hello Corey what about the strikes in Paris Irene and

خیلی از آن لذت نمی بردم سلام کوری، در مورد اعتصاب ها چطور؟ در پاریس ایرنه و

also Luis is well maybe Luis Mendez can also talk about this very interesting to

همچنین لوئیس خوب است، شاید لوئیز مندز نیز می تواند در مورد این موضوع بسیار جالب صحبت کند.

note that here in the UK on British television on the news here in the UK

توجه داشته باشید که اینجا در بریتانیا در تلویزیون بریتانیا در اخبار اینجا در انگلیس

they are not talking about the riots in France at all they're not mentioning

آنها اصلاً در مورد شورش های فرانسه صحبت نمی کنند.

them at all it's very strange so I've been forced I've actually had to

اصلاً ذکر آنها بسیار عجیب است، بنابراین من مجبور شدم در واقع باید

go and find another news source outside the UK to find out about what's

بروم و منبع خبری دیگری در خارج از بریتانیا پیدا کنم تا از

happening in France so a lot of dramatic things taking place and apparently the

آنچه در فرانسه اتفاق می افتد مطلع شوم، بنابراین بسیاری از اتفاقات دراماتیک در حال وقوع است و ظاهراً

reason for the protests is a change to way that pensions are worked out and

دلیل آن تظاهرات، تغییری در نحوه تعیین حقوق بازنشستگی و اعطای حقوق بازنشستگی

given to those in France and it would appear that the French government is

به آنهایی است که در فرانسه و من هستند به نظر می رسد که دولت فرانسه به

slowly backing down albeit temporarily hello netra hello to you as well

آرامی عقب نشینی می کند، هرچند به طور موقت سلام نترا سلام به شما و

hello also to Palmyra hello Hannon Hannon Hannon asks who is

همچنین سلام به پالمیرا سلام هانون هانون هانون می پرسد

mr. Steve well hopefully we will see mr. Steve soon because I have one of his

آقای کیست. استیو خوب امیدوارم ما آقای را ببینیم. استیو به زودی چون من یکی از

favorite snacks right here in the studio there it is so today I will be tempting

تنقلات مورد علاقه او را همین جا در استودیوی آنجا می‌خورم، بنابراین امروز آقای را وسوسه خواهم کرد

mr. Steve hopefully he will take the bait and he will come into the studio to

. استیو امیدوارم طعمه را بگیرد و به استودیو بیاید تا

join us and there you can see what we are using today

به ما بپیوندد و در آنجا می توانید ببینید که ما امروز از چه چیزی استفاده می کنیم

a lovely digestive biscuit with some cheese very nice I like the look of that

یک بیسکویت گوارشی دوست داشتنی با مقداری پنیر بسیار زیبا.

also we have a couple of subjects to talk about today phrases idioms

در مورد عبارات امروزی اصطلاحات

connected to rain and water and I suppose to make the actual subject a

مرتبط با باران و آب صحبت کنید و فکر می کنم برای اینکه موضوع واقعی

little broader we could expand a little bit more and say general weather as well

کمی گسترده تر شود، می توانیم کمی بیشتر بسط دهیم و آب و هوای عمومی را

so we will look at that in a little while also what is the difference

نیز بگوییم، بنابراین کمی بعد به آن خواهیم پرداخت و تفاوت

between this word and this word so what are the difference is or what is the

بین آنها چیست. این کلمه و این کلمه پس

difference between these two words a little bit later on I will be talking

تفاوت این دو کلمه چیست یا چه تفاوتی بین این دو کلمه وجود دارد کمی بعد در مورد آنها صحبت خواهم

about them and maybe mr. Steve will be talking to us about his plans for the

کرد و شاید آقای. استیو در مورد برنامه های خود برای

future because we were talking about retiring last week I'm not retiring yet

آینده با ما صحبت خواهد کرد زیرا هفته گذشته در مورد بازنشستگی

but we will see what happens however a lot of people do retire as an early age

صحبت می کردیم.

some people retire later in life some people never retire they carry on doing

مردم هرگز بازنشسته نمی‌شوند و

the things that they've always done forever

به کارهایی که همیشه انجام داده‌اند

and ever until they drop a bit like Belarusian

ادامه می‌دهند تا زمانی که کمی مانند بلاروسی

who is still working as a dentist even though they are now into their seventies

که هنوز به عنوان دندانپزشک کار می‌کند با وجود اینکه در دهه هفتاد زندگی خود

and they are still doing their wood job the job that they obviously enjoy I

هستند و هنوز کار چوبی خود را انجام می‌دهند، رها می‌شوند. فکر می کنم که آنها آشکارا از آن لذت می برند

think so it would appear that Britain is going to

بنابراین به نظر می رسد که بریتانیا

have some fun with these storms alongside its southern Ally Australia

با این طوفان ها در کنار متحد جنوبی خود استرالیا سرگرم خواهد شد،

well it's a little bit the opposite early we're going to have lots of rain

خوب، کمی برعکس است که اوایل باران زیادی خواهیم داشت

and in Australia in Australia they're having lots of hot weather but it is

و در استرالیا در استرالیا آنها خواهیم داشت. هوای بسیار گرمی دارید اما

summer there don't forget it is summer in Australia at the moment

تابستان است فراموش نکنید در حال حاضر در استرالیا تابستان است

hello also - Celia or should I say Cecilia hello to you we are having very

سلام - سلیا یا باید بگویم سیسیلیا به شما سلام می کنم ما

hot weather in Belo Horizonte it feels like I am living in hell I know the

در بلو هوریزونته هوای بسیار گرمی داریم. احساس می شود من دارم زندگی می کنم در جهنم احساس را می دانم

feeling hello my seam oh yes the royal family is in trouble I saw a photo where

سلام درز من اوه بله خانواده سلطنتی در مشکل هستند من عکسی دیدم که

the Queen drove without a seatbelt and also a driving licence well I don't

در آن ملکه بدون کمربند ایمنی رانندگی می کرد و همچنین گواهینامه رانندگی خوب من فکر نمی

think the Queen had a driving licence did you know that I don't think the

کنم ملکه گواهینامه رانندگی داشته باشد آیا می دانستید که من فکر نکن

Queen actually holds a driver's licence I heard that many years ago how true it

ملکه واقعاً گواهینامه رانندگی دارد، من سال ها پیش شنیدم که چقدر درست

is I have no idea but I heard many years ago that the Queen actually doesn't hold

است، نمی دانم اما سال ها پیش شنیده بودم که ملکه در واقع

either a passport or a driving license she doesn't have either of those things

نه پاسپورت دارد و نه گواهینامه رانندگی. یکی از این چیزها را داشته باشید،

because well she's the queen to be honest with you I mean everyone knows

زیرا او ملکه است، صادقانه با شما بگویم، منظورم این است که همه می‌دانند

who the queen is I suppose her face is everywhere on stamps on coins on notes

ملکه کیست، فکر می‌کنم چهره او همه جا روی تمبرهای روی سکه‌ها روی اسکناس‌ها وجود دارد،

so all sorts of British currency has a picture of the Queen on it

بنابراین همه انواع پول بریتانیا عکس ملکه را روی آن دارند

hello also Chryst's in the Philippines there is a volcano mount mount thar

سلام. همچنین Chryst's در فیلیپین کوه آتشفشانی Thar

which has erupted after many after many after a long time causing people to

وجود دارد که پس از مدتها فوران کرده است و باعث شده مردم

evacuate from the area hello Anna as well so many people are here now we are

از منطقه تخلیه شوند سلام آنا همچنین بسیاری از مردم اینجا هستند اکنون ما می

going to take a short break and then after that mr. Steve hopefully will be

خواهیم استراحت کوتاهی داشته باشیم و سپس بعد از آن آقای امیدواریم استیو

joining us so a quick break and then hopefully we will have mr. Steve here in

به ما ملحق شود تا یک استراحت سریع داشته باشیم و امیدواریم که آقای. استیو اینجا

the studio I will get a little snack ready and hopefully I will be able to

در استودیو من یک میان وعده کوچک آماده خواهم کرد و امیدوارم بتوانم

tempt mr. Steve into the studio

آقای را وسوسه کنم. استیو وارد استودیو

there he is mr. Steve what what was he doing there it looked like he was

شد، او آقای. استیو آنجا چه کار می کرد، به نظر می رسید که او

fighting with something no in fact it was mr. Steve with his poncho doing his

با چیزی مبارزه می کند، در واقع آن آقای بود. استیو با پانچوی خود در حال انجام

poncho dance something we recorded a couple of years ago and the rain is on

رقص پانچوی خود چیزی است که ما چند سال پیش ضبط کردیم و باران

the way so we will all be wearing our Poncho's this time tomorrow because it

در راه است، بنابراین فردا همه ما پانچوی خود را این بار می پوشیم زیرا به

looks as if there is a ferocious storm heading this way however now wait wait a

نظر می رسد طوفانی سهمگین به این سمت می رود، اما اکنون صبر کنید. یک لحظه صبر کنید

moment we have something more important to talk about than the weather we have a

ما چیزی مهمتر از آب و هوا داریم که یک

special guest but unfortunately our special guest sometimes is very shy so

مهمان ویژه داریم، اما متأسفانه مهمان ویژه ما گاهی اوقات بسیار خجالتی است، بنابراین

today I have decided to make a little snack there it is can you see it there

امروز تصمیم گرفتم یک میان وعده کوچک در آنجا درست کنم.

is the snack for my special guest but unfortunately he is a very shy person as

مهمان ویژه من است، اما متأسفانه همانطور که می دانید او یک فرد بسیار خجالتی است

you know and what we have to do we have to lure him into the studio so I will

و کاری که ما باید انجام دهیم باید او را به استودیو جذب کنیم، بنابراین من

leave the snack here and hopefully we will be able to tempt mr. Steve into the

میان وعده را اینجا می گذارم و امیدوارم بتوانیم آقای را وسوسه کنیم. استیو ورود به

studio it might take a couple of moments it might take a few seconds so please

استودیو ممکن است چند لحظه طول بکشد و ممکن است چند ثانیه طول بکشد، پس لطفاً

bear with me trust me it will be worth the wait so here we go we have to tempt

با من همراه باشید، به من اعتماد کنید که ارزش صبر کردن را دارد، بنابراین ما به اینجا می‌رویم که باید آقای را وسوسه کنیم

mr. Steve into the studio

. استیو وارد استودیو

Oh gotcha we've got him again we've got mr. Steve we've caught him there is no

اوه گوچا ما دوباره او را گرفتیم . استیو ما او را گرفتار کردیم،

escape for you this time mr. Steve you are here you are now forced onto the

این بار هیچ راه فراری برای شما وجود ندارد. استیو تو اینجا هستی الان مجبوری

internet in front of all these lovely people so what do you think about that

جلوی این همه آدم دوست داشتنی وارد اینترنت بشی، پس نظرت در مورد

it's a very dry I need some water mr. Duncan have some water I can't swallow

اینکه خیلی خشکه من به آب نیاز دارم چیه؟ دانکن مقداری آب دارد، من نمی

it I can't produce enough saliva mr. Steve doesn't normally have difficulty

توانم آن را قورت دهم، نمی توانم بزاق کافی تولید کنم. استیو معمولاً در

swallowing things but today today you can't get it in Oh have you got it down

بلعیدن اشیا مشکلی ندارد اما امروز نمی‌توانید آن را در بیاورید،

oh that's better mr. Duncan Oh once again we've managed to lure me to the

اوه بهتر است آقای. دانکن اوه یک بار دیگر توانستیم من را

live stream okay with a tasty snack and that was of

با یک میان وعده خوشمزه به پخش زنده جذب کنیم و

course a digestive biscuit a wholemeal biscuit with cheese on yes my mouth one

البته این یک بیسکویت هضم کننده بود، یک بیسکویت سبوس دار با پنیر روی دهان بله یکی

of your favourite snacks well mr. Duncan can you see what I've

از میان وعده های مورد علاقه شما آقای دکتر. دانکن می‌توانی ببینی امروز چه

got on today now you can't know I knew harm I knew this was going to happen but

کار کردم، حالا نمی‌توانی بدانی می‌دانستم آسیب می‌بینم، می‌دانستم که این اتفاق می‌افتد،

not me to jump up and down wait don't don't jump anywhere what I will do is I

اما نه من که بالا و پایین بپرم صبر کن، جایی نپرم، کاری که انجام خواهم داد

will set one of the other cameras up and you can go in stand in front of the

یکی از دوربین های دیگر را تنظیم می کند و شما می توانید در مقابل

other camera I've got a very special t-shirt on today viewers hello to

دوربین دیگر ایستاده باشید

everybody in the world wide web of English mr. Duncan of courses that

. دانکن دوره هایی که

probably already said that today but no a friend of mine has been on a tour of a

احتمالا قبلاً گفته بود امروز اما هیچ دوست من در تور

continent he was there for three weeks on holiday and he toured many different

قاره ای نبوده است او سه هفته در تعطیلات آنجا بود و بسیاری از کشورهای مختلف را در یک قاره خاص گشت و گذار کرد،

countries in a certain continent now I maybe you could guess which one it was

حالا شاید بتوانم حدس بزنی کدام یک

maybe 10 anybody get a little if I say Condor maybe that will give somebody a

شاید 10 سال بود هر کس کمی دریافت کند اگر من بگویم کندور شاید به کسی

clue but he went to various countries in this continent and many of you will know

سرنخی بدهد اما او به کشورهای مختلفی در این قاره رفت و بسیاری از شما می دانید

it's a particular continent that I wish to visit ok show us things very jealous

که این قاره خاصی است که من می خواهم از آن دیدن کنم خوب به ما چیزهایی را نشان دهید که کندور بسیار حسود

Condor is that the same spelling as the bird I'm not sure mr. Duncan I'm not

است. که همان املای پرنده مطمئن نیستم آقای. دانکن

sure no okay do you notice I'm a little taller today

مطمئن نیستم نه خوب متوجه شدی من امروز کمی قد بلندترم

yes have you noticed as well because well for two reasons one Steve is

بله متوجه شده اید چون خوب به دو دلیل یکی از استیو

wearing a pair of strainers sneakers their running shoes but they have a very

یک جفت صافی می پوشد و کفش های ورزشی خود را برای دویدن می پوشاند اما آنها

thick sole so mr. Steve is looking taller also I've slightly repositioned

کفی بسیار ضخیم دارند بنابراین آقای . استیو بلندتر به نظر می رسد همچنین من دوربین را کمی تغییر مکان داده ام

the camera as well so the camera is it is slightly different that's why I'm

، بنابراین دوربین کمی متفاوت است، به همین دلیل است

having difficulty getting can you just move over Steve yes of Cour you likes to

که در گرفتن مشکل دارم، آیا می توانی فقط از روی استیو حرکت کنی بله، دوست داری

push me off the screen I'm not pushing you off I'm just moving you over so

من را از صفحه نمایش خارج کنی. شما را از خود دور نمی‌کنم، من فقط شما را جابه‌جا می‌کنم، بنابراین

going show over there on the other camera show your t-shirt your t-shirt

می‌روم آنطرف با دوربین دیگر تی شرت خود را نشان دهید

your special t-shirt now don't forget we can't hear you it's a it's a camera but

تی شرت خاص خود را اکنون فراموش نکنید ما نمی‌توانیم صدای شما را بشنویم، این یک دوربین است اما

it has no microphone unfortunately so so here is mr. Steve coming onto your

متأسفانه میکروفون ندارد بنابراین این آقای است. استیو

screen now there he is oh I like that Steve well we can't hear what you're

اکنون روی صفحه شما می آید او اوه اوه من از استیو خوشم می آید خوب ما نمی توانیم آنچه شما می گویید بشنویم

saying because you're not on the microphone in

زیرا شما روی میکروفون نیستید در

fact I think I prefer it with you not on that so there is mr. Steve with his

واقع فکر می کنم ترجیح می دهم با شما همراه باشد نه روی آن، بنابراین آقای استیو وجود دارد. استیو با

lovely t-shirt and and one of your work colleagues brought this back for you

تی شرت دوست داشتنی اش و یکی از همکاران شما این را برای شما

so very nice very nice what does it say on the back yes Oh turn around

به ارمغان آورد، بسیار زیبا، بسیار زیبا، پشت آن چه می گوید بله، بچرخید،

No

نه

so it says Kolker eric weeper maybe that is something in the Peruvian language so

پس می گوید Kolker eric weeper شاید این چیزی به زبان پرو باشد. پس

come on come back Steve apparently Steve seems to think that he's a fashion model

بیا برگرد ظاهراً استیو فکر می کند که او یک مدل مد است،

I'm not sure about that so you're back so it's Peru Peru that is correct

من در مورد آن مطمئن نیستم، پس تو برگشتی پس پرو پرو است که

friend of mine in fact he went to Brazil Peru Argentina Ecuador him and his wife

دوست درست من است، در واقع او به برزیل پرو آرژانتین اکوادور رفت. همسرش

went all over the place it must have cost him a fortune you must you must

همه جا رفت و آمد باید هزینه زیادی برای او داشته باشد، شما

have been a bit jealous as well because you want to go to Brazil yes I do well

باید کمی حسادت کرده باشید، زیرا می خواهید به برزیل بروید بله، من خوب

I'd like to go to South America so he's been to quite a few of the countries he

هستم. تعداد کمی از کشورهایی که او

did a bit of a tour a tour for three weeks while he was away all his

برای سه هفته یک تور در یک تور انجام داد، همه

customers left him and went elsewhere because he was away so no I'm only

مشتریانش او را ترک کردند و به جای دیگری رفتند، زیرا او نبود، بنابراین نه، من فقط شوخی می کنم

joking a strange thing to say well I was jealous jealous green with jealousy

یک چیز عجیب و غریب می گویم خوب حسادت می کردم سبز. با حسادت

because he went to visit South America with his partner well his wife but

چون با شریک زندگی خود به دیدن آمریکای جنوبی رفت همسر اما

they've been married for many years I love the way you used you seemed to sort

آنها سالها ازدواج کرده اند من عاشق روشی هستم که شما استفاده کردید به نظر می رسید

of divide being a partner with being a wife but technically it's the same thing

شریک بودن را با همسر بودن تقسیم می کنید، اما از نظر فنی این یک چیز

isn't it yes but if you say partner yes normally

است، بله اینطور نیست، اما اگر شما بگویید بله شریک زندگی

means unmarried normally means unmarried you say my partner in life you've just

معمولاً به معنای مجرد بودن است. یعنی مجرد شما می گویید شریک زندگی من شما فقط

noticed mr. Duncan there's some very extensive cobwebs the lights in the

متوجه آقای. دانکن چند تار عنکبوت بسیار گسترده وجود دارد که چراغ‌های

studio are highlighting what can only be described as very poor tidiness in mr.

استودیو چیزی را برجسته می‌کند که فقط می‌توان آن را به‌عنوان مرتب بودن بسیار ضعیف در Mr.

Duncan's mr. Duke Steve DS I'm the web's the web's are

آقای دانکن Duke Steve DS من وب هستم وب

everywhere they're gigantic those aren't webs they look like webs to

همه جا هستند آنها غول

me mr. Duncan the mat the spider must be about that big yes okay I'm going to

آسا هستند. دانکن حصیر عنکبوت باید به این بزرگی باشد بله خوب من

come in here with a feather duster okay then well I would do if it wasn't

با یک پرکن می آیم اینجا خوب پس اگر به

for the fact that I've thrown the feather duster away because it's useless

خاطر این واقعیت نبود که گردگیر پر را دور انداختم چون بی فایده است این کار را می کردم.

and living all this information a feather duster that's what you use to

و تمام این اطلاعات را با یک گردگیر پر استفاده می کنید که

get rid of cobwebs in the corners of your rooms but my mother always had

برای خلاص شدن از شر تارهای عنکبوت گوشه اتاق خود استفاده می کنید، اما مادر من همیشه

feather duster which she used but they're actually very poor at the job

گردگیر پر داشت که از آن استفاده می کرد، اما در واقع در این کار بسیار ضعیف هستند

because they leave feathers come off the does anybody know what a feather duster

زیرا پرها را ترک می کنند. آیا کسی می‌داند گردگیر پر

is I think I think I think there are feather dusters in other countries it's

چیست، فکر می‌کنم فکر می‌کنم در کشورهای دیگر گردگیر پر وجود دارد،

just it's a pole and it's got lots of feathers concentrated into the top and

فقط یک میله است و پرهای زیادی در بالا متمرکز شده است

the idea is the feathers will get rid of all the cobwebs and spiders so they're

و ایده این است که پرها از شر تمام تارهای عنکبوت خلاص شوند. عنکبوت‌ها

not very effective it's just basically something you use for dusting bit of a

خیلی مؤثر نیستند، این فقط در اصل چیزی است که برای گردگیری

sort of a brush with a long handle but it's got made of feathers yes yeah

از نوعی قلم مو با دسته بلند استفاده می‌کنید، اما از پر ساخته شده است بله بله،

but the clue is in the word feather well I don't know if people use feather

اما سرنخ در کلمه پر است، خوب نمی‌دانم که آیا مردم از

dusters in it can be they're very ticklish there if you buy a feather

گردگیرهای پر در آن استفاده می کنند آنها در آنجا بسیار غلغلک هستند اگر شما یک گردگیر پر بخرید

duster it's often got connotations with sort of how can I put it mr. Duncan

اغلب دارای مفاهیمی است که چگونه می توانم آن را قرار دهم.

don't know recreational activities involve some form of stimulation

دانکن نمی‌داند که فعالیت‌های تفریحی شامل نوعی تحریک است

what feather dusters are used in a way aren't they you've never heard this at

که از پرکننده‌های پر استفاده می‌شود، مگر نه این که شما اصلاً این را نشنیده‌اید،

all yes they they are because I think if you sort of rub a feather duster over

بله، آنها هستند، زیرا فکر می‌کنم اگر به نوعی گردگیر پر را روی

somebody's body it's supposed to be so I've heard it's supposed to be arousing

بدن کسی بمالید. قرار است اینطور باشد من شنیده ام که قرار است برانگیخته شود

Oh a feather duster you must have heard of that yes he's led a sheltered life

اوه یک پرکن حتما شنیده اید که بله او زندگی امنی را به

well well I mean I've just heard about it's just what people say so I forgot to

خوبی پشت سر گذاشته است.

change the camera by the way everyone's complaining they're all saying mr.

دوربین به هر حال همه شاکی هستند همه می گویند آقای.

Duncan changed the camera we can just see your empty studio I forgot to change

دانکن دوربین را عوض کرد ما فقط می‌توانیم استودیوی خالی شما را ببینیم، فراموش کردم

it you see that that that's what people were seeing oh I see right so everything

آن را تغییر دهم، می‌بینی که این همان چیزی است که مردم می‌بینند، اوه من درست می‌بینم، بنابراین همه چیزهایی

that we've just said has been fairly pointless

که ما گفتیم نسبتاً بی‌معنی بوده است،

well no wicked well we can still be heard but not seen it's a good job we've

خوب هیچ چاه بدی، هنوز هم شنیده می‌شود. اما دیده نشده، کار خوبی است،

got people watching some people might prefer that of course then you might

ما افرادی داریم که تماشا می کنند، برخی ممکن است ترجیح دهند که البته پس از آن ممکن است

prefer not to be able to see is it's a little bit like a podcast so close your

ترجیح دهید نتوانید ببینید، زیرا کمی شبیه پادکست است، پس چشمان خود را

eyes and imagine that you are listening to a podcast and it's pretty much the

ببندید و تصور کنید که دارید به یک پادکست گوش می دهید. پادکست و تقریباً

same thing really so so this is a podcast with pictures isn't that nice

همان چیزی است که واقعاً بنابراین این یک پادکست با عکس است که آنقدرها هم زیبا

not very pretty pictures though no I think in fact to be honest with I think

نیست، تصاویر خیلی زیبا نیست، اگرچه نه، فکر می کنم در واقع صادقانه بگویم، فکر می

I prefer this view so this is where I normally sit Steve in this chair can you

کنم این دیدگاه را ترجیح می دهم، بنابراین این جایی است که معمولاً استیو می نشینم. در این صندلی می توانید

see in the distance there was a chair and that is where I spend a lot of my

ببینید که از دور یک صندلی وجود دارد و آنجاست که من زمان زیادی را در آنجا صرف می کنم

time sitting editing typing sending emails reading emails so the corner of

و می نشینم و ویرایش می کنم و ایمیل می فرستم و ایمیل می

my studio over there is where I spend a lot of my time doing hosing composing

خوانم، بنابراین گوشه استودیوی من جایی است که من زمان زیادی را صرف انجام شلنگ می کنم. آهنگسازی

and writing and doing all sorts of things so and you can see the clock of

و نوشتن و انجام تمام س به همین دلیل می‌توانید ساعت

course in the distance as well it is just coming up to quarter to three mr.

را در دوردست ببینید و به ربع تا سه دقیقه نزدیک است.

Steve yes well just above that clock and to

استیو بله درست بالای آن ساعت و

the left are all the cobwebs and I'm going to get a duster out they don't get

در سمت چپ همه تارهای عنکبوت هستند و من می خواهم گردگیر بیرون بیاورم

rid of them somebody says poor spiders why would we have to remove the Nets you

آنها از شر آنها خلاص نمی

mean webs of course I tell you what I'm going to try and focus on those webs

شوند. من به شما می گویم که قصد دارم چه کاری را امتحان کنم و روی آن وب ها تمرکز

because now I want to see them I want to see the cobwebs in my studio would you

کنم زیرا اکنون می خواهم آنها را ببینم می خواهم تارهای عنکبوت را در استودیو خود ببینم آیا

like to see the cobwebs in the studio because Steve now has embarrassed me I'm

دوست دارید تارهای عنکبوت را در استودیو ببینید زیرا استیو اکنون من را شرمنده کرده است.

embarrassed I am ashamed you'll have to come to this view mr. Duncan okay where

شرمنده من شرمنده شما باید به این دیدگاه برسید آقای. دانکن خوب است

the light is catching them yes well um the reason we don't want cobwebs and

که نور آنها را جذب می کند، بله خوب ، دلیل اینکه ما تار عنکبوت و

spiders in the house is because they multiply just like what animals do once

عنکبوت را در خانه نمی خواهیم این است که آنها مثل کارهایی که حیوانات انجام می دهند

you leave them to themselves and in fact this studio where mr. Duncan first moved

وقتی آنها را به خودشان رها می کنید تکثیر می شوند و در واقع این استودیو که آقای. دانکن برای اولین بار

in seven years ago had and all I can describe as an as an infestation of

هفت سال پیش نقل مکان کرد و من می توانم همه چیز را به عنوان هجوم

spiders so something's infested it means there's a lot of them so and we usually

عنکبوت ها توصیف کنم، بنابراین چیزی آلوده شده است، به این معنی است که تعداد زیادی از آنها وجود دارد، بنابراین ما معمولاً

use that word to refer to creatures like mice an infestation of mice or rats

از این کلمه برای اشاره به موجوداتی مانند موش، هجوم عنکبوت موش یا موش استفاده می کنیم.

spiders fleas you would normally use the word in that way to describe to many of

شما معمولاً از این کلمه برای توصیف بسیاری از

a particular animal or insect in one place in a room in a house and when we

یک حیوان یا حشره خاص در یک مکان در یک اتاق در خانه استفاده می کنید و وقتی

remove certain cupboards obvious that the previous residents had

کمدهای خاصی را برمی داریم واضح است که ساکنان قبلی

not bothered to get rid of the spiders and they've been Luck hunt you couldn't

برای خلاص شدن از شر عنکبوت ها زحمتی به خود نداده اند. آنها شکار شانس بوده اند، شما نمی توانید

count them there were hundreds of them and the problem is you do really don't

آنها را بشمارید که صدها نفر از آنها بودند و مشکل اینجاست که شما آنها را واقعا نمی

want them because they've become a bit of a pain in the neck yes here we go

خواهید زیرا آنها کمی در ناحیه گردن دردناک شده اند، بله، ما می رویم،

so here are the cobwebs apparently these are the cobwebs the cobwebs that mr.

بنابراین اینها هستند. تار عنکبوت ظاهراً اینها همان تار عنکبوت هایی هستند که آقای.

Steve was talking about there they are they're not that bad well not from that

استیو داشت در مورد آن صحبت می کرد که آنها آنقدرها هم بد نیستند و نه از آن

angle mr. Duncan from this angle they look a lot I don't think you can really

زاویه آقای. دانکن از این زاویه آنها خیلی به نظر می رسند. فکر نمی کنم شما

see them from where you are where are you going no that's it you come over to

واقعاً بتوانید آنها را از جایی که هستید ببینید، کجا می روید، نه این است که می آیید به

where I am mr. Duncan more over this way and you will see what I mean

جایی که من هستم. دانکن بیشتر از این راه و متوجه خواهید شد که منظور من چیست

okay then well unfortunately my equipment doesn't do that never mind I

خوب است، پس متأسفانه تجهیزات من این کار را نمی کند

have I have Awkward equipment a light is catching them my assuming my equipment

.

is awkward not the first time I've had that said to me cobwebs yes that's what

که به من گفت تار عنکبوت بله این همان چیزی است که

we use to describe the the spiders spin cobwebs don't though because they catch

ما برای توصیف عنکبوت ها استفاده می کنیم تار عنکبوت ها نمی چرخند زیرا آنها

their prey flies and well there's some spiders eat other spiders in fact the

مگس های شکار خود را می گیرند و خوب وجود دارد که عنکبوت هایی هستند که عنکبوت های دیگر را می خورند در واقع

spiders that we had infested in the room here our particular type of spider

عنکبوت هایی که ما در اتاق اینجا آلوده کرده بودیم نوع خاص خودمان از عنکبوت

called what what do they call mr. Duncan I can't remember their cellar spiders

به چه چیزی می گویند آقای. دانکن نمی‌توانم عنکبوت‌های زیرزمینی‌شان را به خاطر بیاورم،

they've got very very long legs and very small bodies compared to a normal spider

آنها در مقایسه با یک عنکبوت معمولی پاهای بسیار بلند و بدن بسیار کوچکی دارند،

so they're about that big and they hang from the corners of the room and if you

بنابراین اندازه آن‌ها به این اندازه است و از گوشه‌های اتاق آویزان می‌شوند و اگر

go near them they vibrate very rapidly because they think you can't see them

به آنها نزدیک شوید، لرزش دارند. خیلی سریع چون فکر می‌کنند شما نمی‌توانید آنها را ببینید،

but they actually catch other spiders which is something quite unusual if

اما در واقع عنکبوت‌های دیگری را می‌گیرند که بسیار غیرمعمول است اگر

they're cannibals in a wave if you think about it they're eating other spiders so

آنها آدم‌خواری در یک موج باشند، اگر فکرش را بکنید که عنکبوت‌های دیگر را می‌خورند،

out of I've been talking to the neighbors and apparently lots of the

بنابراین من با آنها صحبت کردم. همسایه‌ها و ظاهراً بسیاری از

neighbors also have a problem with these types of spiders they're normally found

همسایه‌ها نیز با این نوع عنکبوت‌ها مشکل دارند، آنها معمولاً

in dark places hence their name celer spider so the normally found in

در مکان‌های تاریک یافت می‌شوند، از این رو نام آنها سلر عنکبوت است، بنابراین معمولاً در

dark cellars or room where it's damp horrible I don't like

زیرزمین‌های تاریک یا اتاق‌هایی که رطوبت آن وحشتناک است، آنها را دوست ندارم

them because when you go into into the gala there's millions of them in our

زیرا آنها را دوست ندارم. وقتی وارد جشن می‌شوید، میلیون‌ها نفر از آنها در گاراژ ما هستند،

garage where I keep the car millions I would say is their multiplied very very

جایی که من ماشین‌ها را میلیون‌ها نفر نگه می‌دارم، می‌توانم بگویم که آنها خیلی سریع چند برابر می‌شوند

rapidly and you go in and they drop on you they do so you know here we go that

و شما وارد می‌شوید و آنها به سمت شما می‌روند، آنها این کار را انجام می‌دهند.

I think we've got I think we might have we might have it I think we've gotten

من فکر می کنم ما ممکن است ما ممکن است آن را نداشته باشید، فکر می کنم ما

one of the things there it is can you see it there we go it's not it's not

یکی از چیزهایی را که در آنجا وجود دارد به دست آورده ایم.

very clear on the picture but you can see a cobweb that's the problem with

cobwebs the problem with cobwebs is you can't

see them very clearly and that's the reason why I can't see them so you can

آنها را خیلی واضح می بینم و به همین دلیل است که من نمی توانم آنها را ببینم، بنابراین شما می توانید

see that there is a cobweb one of many cobwebs in my studio I don't know why

ببینید که یکی از بسیاری از تارهای عنکبوت در استودیوی من وجود دارد که نمی دانم چرا

mr. Steve wants to embarrass me so much

آقای. استیو خیلی می‌خواهد من را شرمنده کند

Sarina said yes didn't we have some spiders in a box we did we had I was

سارینا گفت بله مگر ما چند عنکبوت در جعبه داشتیم که داشتیم من داشتم

looking after a friend's tarantulas which of course a very big spiders about

از رتیل‌های یکی از دوستان مراقبت می‌کردم که البته عنکبوت‌های

as big as your hand mr. Duncan's there pointing out the cobwebs so yes satoru

بسیار بزرگی به اندازه دست شما بود. دانکن آنجاست و به تار عنکبوت‌ها اشاره می‌کند، پس بله،

you know we were looking after my friend's tarantulas but he's now got

شما می‌دانید که ما از رتیل‌های دوستم مراقبت می‌کردیم، اما او اکنون

them back because he was renting somewhere and he wasn't allowed to keep

آنها را پس گرفته است، زیرا جایی اجاره می‌کرد و اجازه نداشت از

pets not even spiders so we had them for a year they've gone back now he's

حیوانات خانگی حتی عنکبوت نگهداری کند، بنابراین ما آنها را به مدت یک سال داشتیم. الان برگشته ام

looking after them so we're glad to get them out of the house so what have you

او از آنها مراقبت می کند، بنابراین ما خوشحالیم که آنها را از خانه بیرون می کنیم، پس

been talking about today mr. Duncan I feel as though I've been boring

امروز در مورد چه چیزی صحبت می کردید آقای. دانکن احساس می‌کنم همه را خسته کرده‌ام،

everybody we've we've mainly been talking about cobwebs I think I've been

ما عمدتاً در مورد تار عنکبوت صحبت می‌کردیم، فکر می‌کنم من در آن حضور داشته‌ام،

on I think 85% of today's live stream has been as talking about cobwebs so

فکر می‌کنم ۸۵ درصد از پخش زنده امروز درباره تار عنکبوت صحبت می‌کرد، بنابراین

thank you Steve anyway for letting me know about the cobweb that was really

به هر حال از استیو تشکر می‌کنم که اجازه دادید من در مورد تار عنکبوتی که

really useful Christine of course is right when you

واقعاً بسیار مفید بود می دانم کریستین البته درست می

live in the countryside it's normal to have spied as it is because there's a

گوید وقتی در حومه شهر زندگی می کنید طبیعی است که جاسوسی کنید زیرا

lot more of them and they they they come into the house when you've got the

تعداد آنها بسیار زیاد است و وقتی آنها را دریافت کردید وارد خانه می شوند.

windows open in the summer I've seen them crawling in

پنجره‌هایی که در تابستان باز می‌شوند من دیده‌ام که آنها را در حال خزیدن در

another thing that those spiders are also called daddy longlegs spiders

یک چیز دیگر دیده‌ام که به آن عنکبوت‌ها نیز می‌گویند عنکبوت بابای بلند

that's the other word for them so they that there are a particular type of

که کلمه دیگر آن‌ها است بنابراین آنها که نوع خاصی از

spider and until we moved here we we hadn't really seen them before but this

عنکبوت وجود دارد و تا زمانی که به اینجا نقل مکان نکردیم واقعاً قبلاً آنها را دیده بودم، اما این

house is full of them and every year we try not to kill them Steve don't we we

خانه پر از آنها است و هر سال سعی می کنیم آنها را نکشیم استیو، نه ما تمام

try our best how mayor says that let me go and fetch

تلاش خود را می کنیم شهردار می گوید اجازه دهید بروم و

something oh I know what Steve is going to get that the thing that Steve is now

چیزی بیاورم، اوه می دانم استیو قرار است چه چیزی را به دست آورد. چیزی که استیو

going to get was the first-ever mystery item on my first ever live chat my first

اکنون به آن دست خواهد یافت، اولین معمایی بود مورد در اولین چت زنده من

ever live stream ID mr. Duncan no we fetching my device here there we go let

شناسه اولین پخش زنده من آقای. دانکن نه، ما دستگاهم را اینجا می‌آوریم، می‌رویم

me give you the full view are you sure that's not your your douche it's not a

اجازه دهید نمای کامل را به شما ارائه دهم، اگر مطمئن هستید که دوش شما نیست،

lightsaber it looks like something you insert something that you insert

شمشیر نوری نیست، به نظر می‌رسد چیزی را وارد می‌کنید که در

somewhere always rude aren't you mr. Duncan well in fact this is a humane way

جایی قرار می‌دهید که همیشه بی‌ادب هستید. دانکن در واقع این یک روش انسانی است که

Hugh may Humane if something is humane it means that what does it mean mr. do

هیو ممکن است انسانیت داشته باشد اگر چیزی انسانی باشد به این معنی است که آقای.

something humane means it will not cause any strain or suffering that's it or

انجام یک کار انسانی به این معنی است که باعث ایجاد فشار یا رنج یا

fear in someone so you are doing something without causing any any

ترس در کسی نمی شود، بنابراین شما کاری را بدون ایجاد

cruelty or without being cruel so for example if your cat maybe you have a cat

ظلم یا بدون ظلم انجام می دهید، به عنوان مثال اگر گربه شما ممکن است گربه داشته باشد،

maybe you have a very old pussy and your pussy is old and it's seen better days

ممکن است یک گربه بسیار پیر دارید. و گربه شما پیر است و روزهای بهتری دیده شده است

and unfortunately your old cat can no longer walk its ill and clearly its

و متأسفانه گربه پیر شما دیگر نمی تواند با بیماری و رنجش راه برود

suffering so sometimes people will have their animal put down but the Mayland

بنابراین گاهی اوقات مردم حیوان خود را زمین می گذارند

the method the method is humane so they do it humanely so maybe I think normally

اما روش میلند روش انسانی است بنابراین آنها این کار را انسانی انجام می دهند بنابراین شاید من فکر می کنم معمولاً

they use an injection so maybe they inject something into the animal to make

آنها از یک تزریق استفاده می کنند بنابراین ممکن است چیزی به حیوان تزریق کنند

it sleepy and then it will slowly go to sleep forever a non humane way of

تا خواب آلود شود و سپس به آرامی برای همیشه بخوابد، روشی غیر انسانی برای

killing a cat for example to just sort of hit it a lot

کشتن یک گربه برای مثال برای زدن زیاد به

that's it beat it with a stick and kick it so that

آن. با یک چوب و لگد به آن بکوبید

would be a non humane way of so a humane way of removing spot while they talk

تا این یک راه غیر انسانی برای از بین بردن لکه باشد در حالی که آنها در مورد آن صحبت می کنند

about it when you people meat eaters of course if you're going to kill animals

وقتی شما مردم گوشت خواران البته اگر قرار است حیوانات را بکشید

to eat them you most people want to know that that animal has been killed

تا آنها را بخورید شما بیشتر مردم می خواهند بدان که آن حیوان به صورت انسانی کشته شده است

humanely yes so quickly so it doesn't suffer I'm going to be honest with you

بله خیلی سریع بنابراین رنج نمی برد من با شما صادق خواهم بود

Steve I've not met met many vegetarians who who just eat non animal products who

استیو من با گیاهخواران زیادی ملاقات نکرده ام که فقط محصولات غیر حیوانی می خورند

are happy with even humane killing no but if you're a meat-eater you don't

که حتی از کشتن انسان دوستانه هم خوشحال هستند نه اما اگر شما یک گوشت خوار هستید و

want to you don't want your animal to have suffered when it's done that's true

نمی خواهید که نمی خواهید حیوان شما پس از اتمام این کار زجر بکشد، درست است،

yeah but what about if your see some people think that plants have feelings

بله، اما اگر دیدید برخی از مردم فکر می کنند که گیاهان احساساتی

don't they so how do you kill a plant humanely yes is it vegetable there's no

دارند، چطور؟ یک گیاه را از روی انسانیت بکشید بله آیا گیاهی است،

such there's a little carrot what about the little carrot living in the ground a

چنین چیزی وجود ندارد، هویج کوچکی وجود دارد

little carrot minding its own business just living and having a lovely day

thinking oh this is nice isn't it oh I've got my I've got my lovely little

. من فضای کمی گرم و دوست داشتنی ام

warm space in the ground and my little my little leaves are coming out into the

را در زمین دارم و برگ های کوچکم در زیر آفتاب زیبا بیرون می آیند

beautiful sunshine and that little carrot is having a lovely time and then

و آن هویج کوچولو اوقات خوشی را سپری می کند و

suddenly someone comes along and pulls it out of the ground

ناگهان یکی از راه می رسد و آن را از زمین بیرون می کشد.

shops its head off and then slices it into little pieces after skinning it and

سرش را جدا می کند و سپس آن را به تکه های کوچک برش می دهد آن را پوست کنده

and then they boil it in water or eat it raw yes so this is used to catch spiders

و سپس آن را در آب می جوشانند یا خام می خورند بله، بنابراین از این برای گرفتن عنکبوت

in the house so it's got a little and you hear that we can all hear that Steve

در خانه استفاده می شود، بنابراین کمی گیر می کند و می شنوید که همه ما می شنویم که

it's like a vacuum cleaner and it sucks the spider you put it up to the ceiling

استیو مانند جاروبرقی است و آن را می مکد. عنکبوت شما آن را تا سقف

in you you turn this on and it sucks it in and then you let it out outside hmm

در خود قرار می دهید، این را روشن می کنید و آن را به داخل می مکد و سپس آن را بیرون می دهید، هوم

and that's what I do so let's see if I can find one in your room no no I wasn't

و این کاری است که من انجام می دهم، پس بیایید ببینیم آیا می توانم یکی را در اتاق شما پیدا کنم نه نه من

planning on this being a whole live stream there's one under your cap try

برنامه ریزی نمی کردم در این یک استریم زنده کامل ، یکی زیر کلاه شما وجود دارد،

not to sit my brain up well so that was very interesting for bringing up that

سعی کنید مغز من را به خوبی بالا نبرید، بنابراین برای مطرح کردن آن

terrible cobweb in the corner of the studio thank you very much you can

تار عنکبوت وحشتناک در گوشه استودیو بسیار جالب بود، بسیار متشکرم،

actually see the live chat there as well now by the way

واقعاً می توانید چت زنده را در آنجا ببینید. خوب حالا اتفاقاً

brilliant done something very lovely for you it's not nice because yes I like to

brilliant یک کار بسیار دوست داشتنی برای شما انجام داد خوب نیست زیرا بله من دوست دارم به

look at the live chat somebody just said there what is the meaning of the idiom

چت زنده نگاه کنم یکی فقط آنجا گفت معنی اصطلاح

get a rain check if you get a rain check it means you put something off to

دریافت باران چک اگر چک باران دریافت کردید به این معنی است که قرار داده اید چیزی برای

another day or another time so a rain check is something that your arranged to

روز یا زمان دیگری تعطیل است، بنابراین چک باران چیزی است که شما باید انجام دهید r قرار

do at a later date because an event has been cancelled or called off so maybe a

است در تاریخ بعدی انجام شود زیرا یک رویداد لغو شده یا لغو شده است، بنابراین ممکن است یک

sporting event is supposed to happen but unfortunately it rains so the person

رویداد ورزشی اتفاق بیفتد اما متأسفانه باران می بارد بنابراین فرد

will receive something that says you can come to the next game or the next match

چیزی دریافت می کند که می گوید می توانید به بازی بعدی یا مسابقه بعدی بیایید.

so quite often is an idiom we will say I will give you a rain check it means we

اغلب اوقات اصطلاحی است که می گوییم من به شما چک باران می دهم، این بدان معنی است که

will do something at a later date because I can't do it at the moment

ما کاری را بعدا انجام خواهیم داد، زیرا در حال حاضر نمی توانم آن را انجام دهم،

unfortunately like the the weather idioms rain on my parade

متأسفانه مانند اصطلاحات هواشناسی در رژه من باران می بارد،

yet dispatch you to spoil someone's fun to take away the enjoyment of something

اما شما را برای خراب کردن می فرستم. لذت بردن از یک چیزی

maybe a person comes along and they try to take away your happiness or your

ممکن است شخصی بیاید و سعی کند شادی یا

spirit of joy and contentment so someone comes along and they try to take it away

روحیه شادی و رضایت شما را از بین ببرد بنابراین یک نفر می آید و سعی می کند آن را از بین ببرد

they try to rain on your parade yes so if you were having a nice outdoor parade

آنها سعی می کنند روی رژه شما باران ببارند بله پس اگر شما در حال برگزاری یک رژه خوب در فضای باز

and all everyday and it rained it would ruin that parade so it doesn't mean

و همه روزه بودید و باران می بارید، رژه را خراب می کرد، بنابراین به معنای

literally rain they could ruin it in other ways they can

واقعی کلمه باران نیست، آنها می توانند آن را به روش های دیگر خراب کنند، می

be nasty to you or they could hit you or they could do something that would make

توانند برای شما بد باشند یا می توانند شما را بزنند یا کاری انجام دهند که آن را خواهد

that event that you're part of unpleasant satury no mentions euthanasia

ساخت اتفاقی که شما جزء اشباع ناخوشایند هستید بدون ذکر نام اتانازی

now I suppose euthanasia is one of those subjects that is very hard just to talk

اکنون فکر می کنم اتانازی یکی از آن موضوعاتی است که صحبت کردن

about without any preparation but basically we are talking about putting

در مورد آن بدون هیچ مقدمه ای بسیار سخت است، اما اساساً ما در مورد قرار دادن

someone and by that I mean an animal or a person out of their misery

کسی صحبت می کنیم و منظور من یک حیوان یا یک شخص است. از بدبختی آنها،

so we are entering a very big subject there quite a large subject that so not

بنابراین ما داریم وارد یک موضوع بسیار بزرگ می شویم، یک موضوع کاملاً بزرگ وجود دارد که نه

only would you would you put an animal out of its misery

تنها یک حیوان را از بدبختی خود بیرون می آورید،

so euthanasia quite often is used with animals we often say that they are put

بنابراین از اتانازی اغلب در مورد حیوانات استفاده می شود که اغلب می گوییم که آنها

out put down or in American English they say put put out

را به پایین انداخته می کنند. یا در انگلیسی آمریکایی می گویند put out

I'm sure it's put out I think euthanasia is mainly used though isn't it mr.

I'm sure it's put out من فکر می کنم اتانازی عمدتاً مورد استفاده قرار می گیرد اگرچه اینطور نیست mr.

Duncan in reference to human quite often yes so to end the suffering of a person

دانکن با اشاره به انسان معمولاً بله، بنابراین برای پایان دادن به رنج یک فرد

to end the suffering of a human being we often talk about euthanasia but not

برای پایان دادن به رنج یک انسان، ما اغلب در مورد اتانازی صحبت می کنیم،

the best subject to be talking about today by the way it's a very

اما بهترین موضوعی نیست که امروز در مورد آن صحبت کنیم،

controversial subject because most countries because a doctor would never

زیرا این موضوع بسیار بحث برانگیز است، زیرا اکثر کشورها چون یک پزشک هرگز

intentionally kill a person or end a person's life even though they are

عمداً یک نفر را نمی کشد یا به زندگی یک نفر خاتمه نمی دهد، حتی اگر او در

suffering and have no chance of living doctors are not allowed to the and it

رنج باشد و شانسی برای زنده ماندن نداشته باشد، پزشکان اجازه ندارند و

allowed to they have sworn they have to swear so when a doctor becomes a doctor

سوگند یاد کرده اند که باید قسم بخورند، بنابراین وقتی یک پزشک پزشک می شود.

they have to swear not to cause any harm or distress or suffering to a human

باید قسم بخورد که به هیچ وجه آسیب یا ناراحتی یا رنجی برای انسان ایجاد

being at all so they call it the Hippocratic oath that they have to take

نکنید، بنابراین به آن سوگند بقراط می گویند که باید بله بپذیرند،

yes but of course if you decided you wanted to end your own life or you

اما البته اگر تصمیم گرفتید که می خواهید به زندگی خود پایان دهید یا می خواهید

wanted somebody to end your life for you because you were suffering then that is

کسی به پایان برسد. زندگی شما برای شما به دلیل اینکه رنج می کشید،

a very controversial subject which we won't get into because if you want you

موضوع بسیار بحث برانگیزی است که ما وارد آن نمی شویم زیرا اگر بخواهید

can't do it in this country it's not allowed it's against the law and I think

نمی توانید این کار را در این کشور انجام دهید، این غیر مجاز است، خلاف قانون است و فکر می

it is in most countries Switzerland so you have to go to Switzerland if you

کنم در بیشتر موارد چنین است. کشورهای سوئیس، بنابراین اگر می خواهید به سوئیس بروید،

want to do if you want to end your life humanely obviously and you want somebody

اگر می خواهید به طور واضح به زندگی خود پایان دهید و می خواهید شخص

else to do it for you so what I suppose is but could you describe suicide as as

دیگری این کار را برای شما انجام دهد، بنابراین آنچه من فکر می کنم این است، اما آیا می توانید خودکشی را به عنوان

euthanasia I think with euthanasia I think the point is that you get somebody

اتانازی توصیف کنید. من فکر می کنم با اتانازی من فکر می کنم موضوع این است که شما از شخص

else to end your life for you okay but obviously that's not the same as murder

دیگری مجبور می شوید تا به زندگی شما پایان دهد، خوب، اما بدیهی است که این با قتل یکسان نیست،

obviously there's a difference there so you amaze you is that you you've got a

بدیهی است که در آنجا تفاوت وجود دارد، بنابراین شما شما را متحیر می کنید این است که شما یک

terminal illness and you want for example you've got a terminal illness

بیماری لاعلاج دارید و می خواهید برای مثال شما شما یک بیماری لاعلاج

you've got six months to live or a year to live

دارید که شش ماه یا یک سال دیگر زندگی می کنید،

but for that entire time you are going to really suffer the doctors have said

اما برای تمام این مدت واقعاً رنج خواهید برد، پزشکان گفته

there's no chance of you surviving no chance of you recovering ever so some

اند هیچ شانسی برای زنده ماندن شما وجود ندارد و هیچ شانسی برای بهبودی شما وجود ندارد، بنابراین برخی از

people might decide that they want their life to end but they want somebody to do

افراد ممکن است تصمیم بگیرند که می‌خواهند زندگی‌شان به پایان برسد، اما می‌خواهند کسی این کار

it in a humane way for them doctors can't do it it's not legal for anybody

را به روشی انسانی برای آنها انجام دهد، پزشکان نمی‌توانند این کار را انجام دهند، برای کسی

to do it in this country if you do that you will go to prison so if if you if

قانونی نیست که در این کشور این کار را انجام دهد، اگر این کار را انجام دهید، به زندان می‌روید، بنابراین اگر شما اگر

you stood by that the railway track and you got your friend to push you in front

در کنار آن ترا راه آهن ایستاده اید ck و شما دوستتان را مجبور کردید که شما را جلوی قطار هل دهد

of the train but that that's humane isn't it would you say that's humane

، اما این انسانی است، نه می توانید بگویید که انسانی است

probably not it's pretty fast isn't it I think that's humane and I think with

احتمالاً خیلی سریع نیست، نه من فکر می کنم این انسانی است و فکر می کنم با

humane you don't want a lot of mess afterwards oh I see I think that you

انسانیت نمی خواهید بعد از آن آشفتگی زیاد، اوه، می بینم، فکر می کنم شما می

know you want the body to remain fairly intact

دانید که می خواهید بدن نسبتاً دست نخورده باقی بماند،

okay no it's the typical situation is that somebody's got terminal cancer

خیر، وضعیت معمولی این است که کسی

terminal cancer okay well you cancer that can't be operated on no nothing can

سرطان پایانی دارد، خوب، شما سرطانی که نمی توان آن را عمل کرد، هیچ چیزی نمی تواند

treat it's you Bibi's gone to the point where there is no turning back it's

درمان کند. این تو هستی بی بی به جایی رفته که راه برگشتی وجود ندارد،

terminal it's terminal and but you know those last few months of your life are

ترمینال ترمینال است و می دانی که این چند ماه آخر زندگی ات

going to be pretty awful so you ask a relative for example it could be your

بسیار وحشتناک خواهد بود، بنابراین از یکی از اقوام خود بپرسی که ممکن است

partner who loves you very much will you when it gets really bad and I

شریک زندگی ات باشد که شما را بسیار دوست دارد. خیلی دوست داری وقتی اوضاع خیلی بد شود و من

can't help myself anymore will you end my life for me and that's you can't do

دیگر نتوانم به خودم کمک کنم آیا به خاطر من به زندگی من خاتمه می دهی و این کار را نمی توانی انجام

it it's not legal in this country because that person would probably go to

دهی در این کشور قانونی نیست زیرا آن شخص احتمالاً از آنجا به زندان می رود

prison from even though the person was gonna die

حتی اگر آن شخص به

anyway so you had to go to Switzerland it's still classed as murder yes it's

هر حال قرار بود بمیرد پس باید می رفتی o سوئیس هنوز به عنوان قتل طبقه بندی می شود بله

there there is no there is no way of taking a person's life without being

وجود دارد، هیچ راهی برای گرفتن جان یک نفر بدون متهم شدن

somehow charged with murder or manslaughter that's another one isn't it

به قتل یا قتل غیرعمد وجود ندارد.

I don't know why they call it manslaughter they should call it person

این شخص

slaughter it's interesting that euthanasia has got the word Youth in it

ذبح می کند جالب است که اتانازی کلمه Youth را در آن دارد.

I think I mean it's not about the same but youth usually means life and doesn't

فکر می کنم منظورم این است که یکسان نیست اما جوانی معمولاً به معنای زندگی است و آیا اینطور نیست

it why are you th of course it's spelt

که البته املای آن

differently but it's but it's pronounced the same as an action it's euthanize yes

متفاوت است اما تلفظ آن یکسان است. یک عمل این اتانازی است

that's right somebody just asked about an idiom what is the meaning of you can

بله درست است یک نفر فقط در مورد یک اصطلاح پرسید که معنی آن چیست که می

lead a horse to water but you can't make it drink yes well maybe maybe I want mr.

توانی اسبی را به آب بکشی اما نمی توانی آن را وادار کنی بنوشد بله خوب شاید من می خواهم آقای.

Steve to to take some advice from me maybe I want to give mr. Steve some some

استیو به یک نصیحت از من بگیرد شاید بخواهم به آقای. استیو مقداری

of my wisdom that I've gathered during my long and productive long productive

از خرد خود را که در طول عمر طولانی و پربار و مولد خود جمع آوری کرده ام،

long life so I want to pass on something to mr. Steve a piece of advice something

بنابراین می خواهم چیزی را به آقا منتقل کنم . استیو یک نصیحت چیزی است

I want to let Steve know about and I believe it will help him to change his

که می‌خواهم به استیو اطلاع دهم و معتقدم که به او کمک می‌کند تا زندگی‌اش را تغییر

life and make it better however maybe mr. Steve won't take the advice maybe

دهد و آن را بهتر کند . استیو نصیحت را نمی پذیرد، شاید

Steve will just ignore my advice and just say but what does mr. Duncan know

استیو فقط توصیه های من را نادیده می گیرد و فقط می گوید اما آقا چه می کند. دانکن

about that he knows nothing water what a stupid idiot

می‌داند که او هیچ چیز نمی‌داند، چه احمق احمقی است،

I'm going to ignore his advice so that's where the expression comes from you can

من توصیه‌های او را

lead mr. Steve to water but you can't make him drink that's it but in that

نادیده می‌گیرم. استیو به آب بخورد اما شما نمی توانید او را وادار به نوشیدن کنید همین است، اما در این

case when we are talking about the idiom it's a horse yes

مورد وقتی ما در مورد این اصطلاح صحبت می کنیم، یک توصیه یک اسب است بله

advice that you might give to somebody but if they don't take up that advice

که ممکن است به کسی بدهید، اما اگر آنها این توصیه را قبول

then that's their choice they don't you know you can't make somebody do

نکنند، این انتخاب آنهاست. نمی‌دانی نمی‌توانی کسی را مجبور به انجام

something oh yes which right now that's all right yes

کاری کنی اوه بله که در حال حاضر مشکلی نیست بله

yes change the subject from murder to marry life yes that's just lighten

بله موضوع را از قتل به زندگی زناشویی تغییر دهید بله این فقط

things up but it's light in the mood let's talk about something that's a bit

همه چیز را روشن می‌کند اما در حال و هوای آن سبک است بیایید در مورد چیزی صحبت کنیم که کمی است

happy you started it by mentioning cobwebs it's amazing how a conversation

خوشحالم که آن را با ذکر تار عنکبوت شروع کردید، شگفت‌انگیز است که چگونه یک مکالمه

can go from one subject to another so because of here we go I will show you

می‌تواند از موضوعی به موضوع دیگر برود، بنابراین به خاطر اینجا که می‌رویم به شما نشان خواهم داد،

because because of this cobweb in my studio we ended up talking about

زیرا به دلیل این تار عنکبوت در استودیوی من، ما در نهایت در مورد

euthanasia isn't that strange how one subject or one topic can lead to

اتانازی صحبت کردیم، عجیب نیست موضوع یا یک موضوع می تواند به موضوع

another isn't it weird yes we're not getting good feedback about talking on

دیگری منجر شود، عجیب نیست بله، ما بازخورد خوبی در مورد صحبت در

the subject of euthanasia no well I'm sure I'm sure a lot of

مورد موضوع اتانازی دریافت نمی کنیم، نه خوب، مطمئن هستم که بسیاری از

people are against it for for various reasons moral or religious reasons so

مردم به دلایل مختلف اخلاقی با آن مخالف هستند. یا دلایل مذهبی پس

yes I could imagine that so in Switzerland it is it isn't allowed in

بله می توانم تصور کنم بنابراین در سوئیس این است که در سوئیس مجاز نیست

Switzerland right so where did I get that from wait well people did

درست است پس از کجا فهمیدم که از صبر کردن خوب مردم آیا

Switzerland it isn't allowed to end someone's life those who came to die

سوئیس اجازه ندارد به زندگی کسی پایان دهد آنهایی که آمده اند تا

here they have to do it by themselves yes well that's what I thought well when

اینجا بمیرند باید خودشان این کار را انجام دهند بله خوب این چیزی است که من به خوبی فکر کردم وقتی

you said that I thought that the person has to still do it themselves because I

گفتی که من فکر کردم که آن شخص هنوز باید خودش این کار را انجام دهد زیرا

saw a documentary about this very moving documentary about a man who had an

مستندی در مورد این مستند بسیار تکان دهنده دیدم درباره مردی که

illness that was going to destroy his his body and I think his brain and he

بیماری داشت که بدنش را از بین می برد و فکر می کنم او مغز و او

decided to go to another country Switzerland but when they do it you

تصمیم گرفت به کشور دیگری برود سوئیس، اما وقتی آنها این کار را انجام می دهند، شما

still have to do it yourself yes but people can give you the medicines don't

هنوز باید خودتان این کار را انجام دهید بله، اما مردم می توانند داروها را به شما بدهند،

that's it and you might and yes it's like it's like I don't know it's like if

اینطور نیست و شما ممکن است و بله، مثل این است که من نمی دانم اینطور است مثلاً

you owned a railway track and you had a large steam train so the steam train and

اگر صاحب یک ریل راه‌آهن بودید و یک قطار بخار بزرگ داشتید، بنابراین قطار بخار

the railway track are there and they're yours but and then you let the steam

و ریل راه‌آهن آنجا هستند و مال شما هستند، اما بعد قطار بخار را رها کردید،

train go but then you say to the person right there there's the track there's

اما بعد به آن شخص می‌گویید که همان‌جا ریل وجود دارد.

the steam train but you have to step in front of it would that be right always

قطار بخار وجود دارد اما باید قدم بردارید در مقابل آن همیشه

with the jumping onto a train track mr. doe everybody knows how mr. Duncan will

با پریدن به روی ریل قطار درست است. آیا همه می دانند چگونه آقای. دانکن

end his life if he wants to blood is thicker

اگر بخواهد خون غلیظ‌تر باشد به زندگی خود پایان

water that's a good idiom it means that your close relatives are essentially

می‌دهد، این یک اصطلاح خوب است، این بدان معناست که اقوام نزدیک شما اساساً

more important than a peep from the friends that's essentially what it means

مهم‌تر از نگاه کردن دوستان هستند که اساساً به این معنی است،

so no matter what your family do to you you will always forgive them that's what

بنابراین مهم نیست که خانواده‌تان با شما چه می‌کنند، شما همیشه خواهید داشت. آنها را ببخش که

the phrase means you will always figure you will forgive them far more things

معنی این عبارت است که همیشه فکر می کنی چیزهای خیلی بیشتری آنها را

and you would forget you forgive your friends

می بخشی و فراموش می کنی دوستانت را ببخشی

so what Lud ie blood relatives so you will accept a lot more from your your

پس چه لود یعنی بستگان خونی تا خیلی بیشتر از

family bad things and indiscretions and things that might annoy you so you might

خانواده خود بدی ها و بی احتیاطی ها و چیزهایی که ممکن است شما را آزار دهد، بنابراین ممکن است

lose a friend or get rid of a friend from your life for doing something

دوستی را از دست بدهید یا دوستی را به خاطر انجام کاری از زندگی خود خلاص کنید،

however you might be more forgiving when it comes to one of your family members

اما اگر برادر یا خواهرتان مقداری پول از شما دزدیده باشد، ممکن است در مورد یکی از اعضای خانواده خود بیشتر بخشنده باشید.

if your brother or sister stole some some money from you for example yes or

یا

from you or from another relative yes from an or from another relative or even

از طرف شما یا از یکی دیگر از بستگان بله از یک یا از بستگان دیگر یا حتی

from anybody else not so if they've even if they committed a crime a they'd

از هر کس دیگری نه، بنابراین اگر آنها مرتکب جرمی شده باشند و

murdered somebody you would be more likely to accept and forgive them and

کسی را به قتل رسانده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که o قبول کن و ببخش و

then you would if it was somebody who wasn't a relative ie the water is me is

بعد اگر کسی بود که فامیل نبود یعنی آب من هستم

somebody who isn't a relative that's it because of course evolution in terms of

کسی که فامیل نیستم همین است چون البته تکامل از نظر

evolution and survival it's our families that are more

تکامل و بقا این خانواده های ما هستند که بیشتر هستند.

important and no matter what they do the survival of the family unit is most

مهم است و مهم نیست که آنها چه کاری انجام می دهند، بقای خانواده

important because you're passing on your genes anyway

مهمتر است زیرا شما به هر حال ژن های خود را منتقل می کنید به

anyway what do you mean anyway I didn't finish my sentence that's not some

هر حال منظور شما چیست من جمله ام را تمام نکردم که

things to show using rain because we have a storm coming storm do we yes what

چیزهایی برای نشان دادن با باران نیست زیرا ما یک طوفان در حال آمدن طوفان آیا ما بله

do you say when you've got a storm coming we better batten down the hatches

چه می گویید وقتی طوفان در راه است بهتر است دریچه ها را پایین بیاوریم

yes I've done that one already okay storm brain I was in the garden storm

بله من این کار را انجام دادم مغز طوفان خوب من در باغ بودم طوفان

Brendan is on its way streamed and Brendan it's been a it's

برندان در راه است جریان دارد و برندان دارد در

actually been named by the Irish Meteorological Organization so they've

واقع توسط سازمان هواشناسی ایرلند نامگذاری شده است، بنابراین آنها

named it so that's why it has an Irish name you see it so Brendan storm storm

آن را نامگذاری کرده اند، به همین دلیل است که یک نام ایرلندی دارد، شما آن را می بینید، بنابراین طوفان

Oh Brendan

برندان اوه برندان

save something for a rainy day see there is another one you see see what I did

چیزی را برای یک روز بارانی ذخیره کنید، ببینید یکی دیگر وجود دارد که می بینید آنچه را که من می بینید. آیا

that rainy you see it's raining rainy day save something for a rainy day you

آن بارانی است که می بینید روز بارانی بارانی چیزی را برای یک روز بارانی پس انداز کنید

put something back until you really need it you really need something so you put

شما چیزی را پس می گذارید تا زمانی که واقعاً به آن نیاز داشته باشید، واقعاً به چیزی نیاز دارید، بنابراین

it away or you put it somewhere safe until you need it

آن را کنار می گذارید یا آن را در جایی امن قرار می دهید تا زمانی که به آن نیاز داشته

you put something away or save something for a rainy day when you really need it

باشید، چیزی را کنار بگذارید یا چیزی را برای یک روز بارانی پس انداز کنید. واقعاً به آن نیاز دارید که به

you look at you what could you use it as an example for that types of food maybe

شما نگاه کنید چه می توانید از آن به عنوان مثال برای انواع غذاها استفاده کنید شاید

money money yes mostly mostly people will save money for a rainy day and what

پول پول بله اکثراً مردم برای یک روز بارانی پول پس انداز می کنند و

we mean by rainy day and that idiom is bad luck so when you get some bad luck

منظور ما از روز بارانی چیست و این اصطلاح بدشانسی است بنابراین وقتی شما شانس بدی داشته باشید

yes or a situation where you leave something where you need something

بله یا موقعیتی که در آن چیزی را رها می کنید که در آن به چیزی نیاز دارید،

so money yes something happens oh maybe something breaks down or your car breaks

بله، اتفاقی می افتد، شاید چیزی خراب شود یا ماشین شما خراب

down you need to have it repaired so you've saved some money for the rainy

شود، باید آن را تعمیر کنید تا مقداری پول برای روز بارانی

day when things aren't going so well hmm hello also to Palmyra

پس انداز کنید. خیلی خوب نیستم سلام به پالمیرا هم

hello Belarusian I was told by a friend's grandmother who was 10 years

سلام بلاروسی به من گفت مادربزرگ یکی از دوستانم که 10 سال بود

spent 10 years in bed that she couldn't move she couldn't talk but when somebody

10 سال را در رختخواب گذراند که نمی توانست حرکت کند نمی توانست صحبت کند اما وقتی کسی

talked to her a tear could be seen from her I very sad so sometimes you might

با او صحبت می کرد اشک می ریخت. از او دیده می شود من بسیار غمگین است، بنابراین گاهی

appear to be completely unresponsive but maybe you still you are still aware what

اوقات ممکن است کاملاً بی پاسخ به نظر برسید، اما شاید هنوز هم می

is happening around you palmyra says in their country they say we say save

دانید که در اطراف شما چه اتفاقی می افتد.

something for a black day yes and when things are going wrong that's it so save

it for a rainy day catch a falling star and put it in your pocket save it save

برای یک روز بارانی یک ستاره در حال سقوط را بگیرید و در جیب خود بگذارید آن را ذخیره

it for a rainy day patro says here that his brother always

کنید برای یک روز بارانی، پاترو اینجا می گوید که برادرش همیشه

stole money from him from his savings box but he always forgave him well

از صندوق پس اندازش از او پول می دزدید، اما او همیشه او را خوب می بخشید، همین

that's it but if a friend did that you'd probably or somebody you didn't know

است، اما اگر دوستی چنین می کرد. اینکه احتمالاً شما یا کسی که به خوبی نمی‌شناختید

very well you can call the police it is strange how we are more willing to

می‌توانید با پلیس تماس بگیرید، عجیب است که چگونه ما بیشتر حاضریم

forgive a family member for their for their bad behavior because because

یکی از اعضای خانواده را به خاطر رفتار بدشان ببخشیم، زیرا

what's most important to most people is the family unit mother father

آنچه برای اکثر مردم مهم است، کانون خانواده است. مادر پدر،

grandparents children so you will forgive a lot for them because you don't

پدربزرگ و مادربزرگ، فرزندانشان را می‌بخشی، زیرا

want to give up that relationship but then that's all about passing on your

نمی‌خواهی این رابطه را رها کنی، اما همه چیز در مورد انتقال

genes yes so you seem obsessed you seem obsessed today with kissing on your

ژن‌هایت است، بله، بنابراین شما وسواس به نظر می‌رسید، به نظر می‌رسد که امروز وسواس به بوسیدن در ge خود دارید.

genes I'm not particularly obsessed with that how are your genes they're gonna

من به این موضوع علاقه خاصی ندارم که ژن‌های شما چگونه هستند، آنها

stay with me got any children have you got any wise or exes well I did far as I

با من خواهند ماند. بچه‌هایی دارم، آیا شما عاقل یا پیشینی خوبی دارید، من تا آنجا

know I've never fathered a child as far as I know there are no I have no

که می‌دانم هرگز فرزندی نداشته‌ام تا آنجا که می‌دانم وجود دارد. نه من هیچ فرزندی ندارم

offspring a little mini Steve as far as I know there's nobody out there I wonder

یک مینی استیو تا جایی که من می دانم هیچ کس آنجا نیست

what I wonder what a baby would look like if you had a baby if you actually

من تعجب می کنم که اگر بچه دار می شدی اگر واقعاً

fathered a baby it'd probably look like this really I mean let's face it Steve

یک بچه به دنیا می آوردی یک بچه چه شکلی می شد اگر واقعاً یک بچه به دنیا بیاوری احتمالاً اینگونه به نظر می رسد واقعاً من منظورم این است که به

looks like a a large baby anyway I mean it's incredibly sad for Humanity that

هر حال استیو مانند یک نوزاد بزرگ به نظر می رسد، منظورم این است که برای بشریت فوق العاده غم انگیز است که

I'm not passing my genes on or not yet at least

من ژن هایم را منتقل نمی کنم یا هنوز نه ، حداقل

I mean just imagine you know the gene pool of the human race without mine in

منظورم این است که فقط تصور کنید که استخر ژنی نژاد بشر را بدون ژن من در

it hmm it's very sad but you know there you go

آن می شناسید. خیلی غم انگیز است اما می دانی که به آنجا می روی،

so is life a person who saves things for a rainy day can be very cautious so

بنابراین زندگی شخصی است که چیزهایی را برای یک روز بارانی پس انداز می کند، می تواند بسیار محتاط باشد، بنابراین

maybe a person who saves something for a rainy day thank you Anna what is the

شاید کسی که چیزی را برای یک روز بارانی پس انداز می کند، ممنون آنا

name of the person that saves money for a rainy day

نام کسی است که برای آن پول پس انداز می کند یک روز بارانی

cautious so maybe a person who is very cautious they are a person who is always

محتاط است، بنابراین ممکن است فردی که بسیار محتاط است، کسی باشد که الوا است

mindful of the amount of money sensible or sensible a sensible person will

به مقدار پول معقول یا معقول توجه داشته باشید یک فرد عاقل

always save money for a rainy day because life isn't fair and you don't

همیشه برای یک روز بارانی پول پس انداز می کند، زیرا زندگی منصفانه نیست و شما نمی

know what's going to happen you don't have to tell me about that one now

دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد، لازم نیست گاهی اوقات در مورد آن پول به من بگویید.

sometimes in life as I said at the of today's show sometimes life can be

در زندگی همانطور که در برنامه امروز گفتم گاهی اوقات زندگی ممکن است

unfair sometimes you have ups and downs sometimes you have thrills and spills

ناعادلانه باشد گاهی اوقات شما فراز و نشیب دارید گاهی اوقات هیجان و سرریز دارید

sometimes things don't go right and here's a good one

گاهی اوقات همه چیز درست پیش نمی رود و این یکی خوب است

he never rains but it pours it never rains but it pours

که او هرگز نمی بارد اما می بارید هرگز باران نمی بارد اما می بارد

that means when something bad happens quite often many bad things will happen

این بدان معناست که وقتی اتفاق بدی بیفتد اغلب اتفاقات بد زیادی

at the same time so you might find that there is more than one bad thing

به طور همزمان اتفاق می‌افتد، بنابراین ممکن است متوجه شوید که بیش از یک اتفاق بد در حال

happening so maybe this week for me there were a few things happening that

رخ دادن است، بنابراین شاید این هفته برای من چند اتفاق افتاده باشد که

we've had to sort out and deal with but quite often lots of things will come

مجبور شده‌ایم آنها را مرتب کنیم. بیرون بیایید و با آنها کنار بیایید، اما اغلب چیزهای

along at the same time witness Steve that's right so that's typically said by

زیادی در همان زمان پیش می‌آیند که استیو درست می‌گوید، بنابراین معمولاً توسط کسی گفته می‌شود

somebody who if you're a sort of you normally say that to cheer somebody up

که اگر شما هم مثل شما هستید، معمولاً این را برای تشویق کردن

don't you if you say that to somebody and they're having a lot they're having

به کسی می‌گویید. که به کسی و آنها در حال داشتن یک

a bad day hmm the car broke down then they got to work and then they cut

آنها روز بدی را سپری می کنند، ماشین خراب شد، سپس مشغول به کار شدند و سپس

themselves on a pen some paper or and the boss shouted at them and you might

خودشان را روی یک قلم کاغذ بریدند یا رئیس بر سر آنها فریاد زد و شما ممکن

say to somebody to try and cheer them away never rains but it pours that's a

است به کسی بگویید که سعی کنید آنها را تشویق کنید و هرگز باران نبارد. می ریزد که

terrible there and you're showing empathy to some understanding to

آنجا وحشتناک است و تو به کسی همدلی نشان می دهی که درک می

somebody my day is terrible I I cut my finger on a piece of paper my life is

کنی روز من وحشتناک است من انگشتم را روی یک تکه کاغذ بریدم زندگی ام

ruined get over you can get now it's the accumulation of different bad things all

خراب شده است، می توانی دریافت کنی، این انباشته شدن چیزهای بد مختلف است که همه

happening together you could kill someone with paper mr. Duncan maybe it

با هم اتفاق می افتند شما می توانید کسی را با کاغذ بکشید آقای. دانکن شاید این

wouldn't be a very humane way oh my goodness what's what's what's wrong with

راه خیلی انسانی نباشد خدای من امروز چه مشکلی با

you today dark thoughts today mr. Dongo dark

شما دارد افکار تاریک امروز آقای. فکر تاریک دونگو

thought are you saying that a piece of paper can be used as a weapon well I bet

می گویید که یک تکه کاغذ می تواند به عنوان سلاح استفاده شود، شرط می بندم

they do in prison what that means now they'll be banning paper they do in

که آنها در زندان این کار را انجام می دهند، این به این معنی است که حالا آنها کاغذی را که در زندان انجام می دهند ممنوع می کنند

prisons I bet I bet they're always slashing each other with bits of paper

شرط می بندم شرط می بندم که آنها همیشه با همدیگر را کتک می زنند. تکه‌های کاغذ

all the prisoners are covered in paper paper cuts but yes it never rains it

همه زندانی‌ها با کاغذهای بریده شده پوشانده شده‌اند ، اما بله،

never rains but it pours it's it's a sort of your sort of and that often is

هرگز باران نمی‌بارد، هرگز بارون نمی‌بارد، اما می‌ریزد، این نوعی از شماست و اغلب

the case it's a similar expression to say

things bad things always come in threes don't they it's it's it's sort of it's

اینطور است. اینطور نیست، این

almost like a part of the human psyche that we said tend to think that if one

تقریباً شبیه بخشی از روان انسان است که گفتیم، مایل به این فکر است که اگر یک

bad thing happens lots of others will probably happen at the same time and

اتفاق بد بیفتد، احتمالاً موارد دیگر در همان زمان اتفاق می افتد و

certainly here in the UK we say things are always bad things always come in

مطمئناً اینجا در بریتانیا می گوییم همه چیز همیشه چیزهای بد همیشه

threes so if one back bad thing happens you're waiting for the other two and

سه تا می آیند، بنابراین اگر یک اتفاق بد رخ دهد، منتظر دو مورد دیگر هستید و

once you've had the third one you almost oh that's it I'm done for a while now we

وقتی سومی را تجربه کردید، تقریباً اوه، همین است که من مدتی است که تمام کرده ام، اکنون

do well have that looks we do often think that though don't we we often

به خوبی به نظر می رسد. ما اغلب فکر می کنیم که اگر چه ما اغلب فکر نمی کنیم

think that bad things bad things come along in succession groups of three so

که چیزهای بد بد هستند این‌ها در گروه‌های متوالی سه تایی قرار می‌گیرند، بنابراین

maybe one thing happens it's bad and then another thing happens and then we

ممکن است یک چیز اتفاق بیفتد، آن بد است و بعد اتفاق دیگری بیفتد و سپس

believe that there will be another one another bad thing because we always

باور کنیم که یک چیز بد دیگری وجود خواهد داشت، زیرا همیشه

think that there they are always three of them we do I don't know why that is I

فکر می‌کنیم که آنها همیشه سه نفر از آنها هستند، ما انجام می‌دهیم. نمی دانم چرا اینطور است،

think it's and then when you've had the third one you think oh what a relief I'm

فکر می کنم اینطور است و بعد وقتی سومی را خوردی، فکر می کنی آه چه

gonna have a spell now when there's no bad luck so yes it never rains but it

آرامشی دارم حالا که بدشانسی وجود ندارد، پس بله، هرگز باران نمی بارد، اما می بارد،

pours is a similar expression to saying bad things always come in three hmm but

عبارتی شبیه به گفتن چیزهای بد همیشه در سه هوم می آید، اما

that one's just a bit more specific come rain or shine come rain or shine so this

آن یک کمی خاص تر است، بیا باران یا بدرخش، بیا باران یا بدرخش، بنابراین این

refers to any event anything that's coming your way so whatever happens come

به هر اتفاقی اشاره دارد که در راه است، بنابراین هر اتفاقی بیفتد،

rain or shine so whether something is negative or positive so come rain or

باران یا بدرخشد، چه چیزی منفی باشد یا مثبت. بیا باران یا

shine things will always be fine come rain or shine mr. Duncan will always be

بدرخش همه چیز همیشه خوب خواهد بود . دانکن همیشه

here well on Sunday yes it is an expression which means no matter how bad

در روز یکشنبه اینجا خواهد بود، بله، این تعبیری است که به این معنی است که مهم نیست چقدر

things get then mr. Duncan will always be here I mean not necessarily always

اوضاع بد شود پس آقای. دانکن همیشه اینجا خواهد بود، منظورم لزوماً همیشه

but that is the sort of way you could use that expression I always try to be

نیست، اما این روشی است که می‌توانید از آن عبارت استفاده کنید، من همیشه سعی می‌کنم اینجا باشم،

here unfortunately on Friday we had a little problem didn't we my mum was

متأسفانه جمعه مشکل کوچکی داشتیم، مگر نه اینکه مادرم

taken into hospital on Thursday night oh so we've been the last two days haven't

پنجشنبه شب به بیمارستان منتقل شد. بنابراین ما دو روز گذشته

we you haven't explained this yet I have oh right yes yes she's been suddenly

بودیم، هنوز این را توضیح نداده اید، اوه درست است بله بله او

taken very very ill so my mum's in the hospital and that's

ناگهان خیلی خیلی بیمار شده است، بنابراین مادرم در بیمارستان است و این

what we've been doing we've been going to the hospital for the past a couple of

همان کاری است که ما انجام داده ایم. من چند روز گذشته به بیمارستان رفته

days so that's why I wasn't there with you on Friday but I will be with you on

بودم به همین دلیل جمعه با شما نبودم اما چهارشنبه با شما

Wednesday don't worry this is when you can catch me by the way ah Sunday

خواهم بود نگران نباشید این زمانی است که می توانید مرا از طریق یک شنبه چهارشنبه دستگیر کنید

Wednesday and Friday Roger wants flags of the day flags of

و جمعه راجر پرچم‌های روز

the day and the landmarks so that's where I used to we used to start the

پرچم‌های روز و مکان‌های دیدنی را می‌خواهد، بنابراین همان جایی است که من عادت داشتم پخش زنده را شروع کنیم

livestream - oh you mean flight flags of the world and I was in a different part

- اوه، منظور شما پرچم‌های پرواز جهان است و من

of the world every year talking about different highlights of different

هر سال در نقطه‌ای از جهان بودم و در مورد متفاوت صحبت می‌کردم. نکات برجسته کشورهای مختلف

countries wasn't I so yes pecho does like flags of the world say that I'll

من نبودم بگو

try and find it shall I try and find flags of the world

سعی می کنم پیداش کنم، آیا سعی می کنم پرچم های دنیا را پیدا کنم

Oh only Pedro likes it just didn't get good feedback did it apart from Pedro I

اوه فقط پدرو دوست دارد بازخورد خوبی دریافت نکرده است جدا از پدرو این

don't remember that I've only Joe are you watching the same livestream Jamila

کار را انجام داد. همان پخش زنده جمیلا

says mr. Steve is as right as rain hi soon as right as rain that's a good one

می گوید آقای. استیو درست مثل باران سلام به زودی درست

we haven't gotten unless mr. Duncan has that one here if something says right as

مثل باران. اگر چیزی بگوید درست مثل باران است، دانکن آن یکی را اینجا دارد،

rain but what does that mean mr. Dave right as rain means perfectly okay fit

اما این به چه معناست آقای. دیو درست به عنوان باران یعنی کاملاً خوب است متناسب با

as right as rain yes something is perfect that there are no problems

باران بله چیزی عالی است که هیچ مشکلی وجود ندارد

everything is everything is as right as rain as it should be as it should be

همه چیز به اندازه باران است همانطور که باید باشد

just like rain I suppose rain is as it should be rain is rain I'm trying to

درست مثل باران فکر می کنم باران همانطور که باید باشد باران است باران من در تلاش هستم

find the flags of the world people say I feel as right as rain

پرچم های دنیا را پیدا کنم مردم می گویند من به اندازه باران احساس درستی

can't you meaning I feel healthy I feel happy I feel good

می کنم نمی توانی شما یعنی من احساس سلامتی می کنم احساس خوشحالی می کنم احساس خوبی

I'm as right as rain right as rain that's a very commonly used expression

دارم من به اندازه باران حق دارم درست مثل باران این یک عبارت بسیار رایج است

in the UK actually as opposed to feeling down in the dumps which if you say you

در بریتانیا در واقع بر خلاف احساس ناراحتی در زباله‌دان‌ها، که اگر بگویید

feel down in the dumps that's the opposite to saying right as rain it

در زباله‌دان‌ها احساس ناراحتی می‌کنید، برعکس گفتن درست مثل باران است،

means you're feeling sad unhappy not necessarily ill just emotional your mood

به این معنی است که احساس ناراحتی می‌کنید نه لزوماً بیمار، فقط احساسی که خلق و خوی شما

is is down down in the dumps you're really cheering everyone else

پایین است. زباله‌هایی که شما واقعاً دارید دیگران را تشویق

today you're not even cheering me up I really do need cheering up today

می‌کنید امروز حتی مرا تشویق نمی‌کنید من واقعاً نیاز دارم امروز

here's something to cheer you all up especially Pedro Belmont here it is it's

را شاد کنم اینجا چیزی است که همه شما را تشویق کند به خصوص پدرو بلمونت اینجا

Steve its flags of the world

استیو است پرچم‌های جهان است،

so just for Pedro that was flakes of the world oh very nice

بنابراین فقط برای پدرو که بود تکه های جهان اوه خیلی خوب

very very nice now I was quite impressed with the way

خیلی v خیلی خوب حالا من کاملاً تحت تأثیر روشی قرار

that I managed to do that what a big head I mean not there's no modesty there

گرفتم که توانستم این کار را انجام دهم چه سر بزرگی منظورم این است که اصلاً حیا وجود ندارد.

at all is there I just know my modesty I managed to find the flags of the world

people are talking about a book popper Gary oh and Balzac of it that's book and

کتاب پاپر گری اوه و بالزاک آن کتاب است

it's a book I think I can't remember who first mentioned it now saying that it's

و کتابی است که فکر می‌کنم یادم نمی‌آید چه کسی اولین بار به آن اشاره کرد و گفت که این

it's it's a book about somebody who saves their money all the time and never

کتابی است در مورد کسی که همیشه پول خود را پس انداز می‌کند و هرگز

gives it to anybody oh it's not isn't that where the word

آن را به کسی نمی‌دهد آه این است این نیست که کلمه

miser comes from does it I'm sure it is yes I might be mistaken but but we do

خسیس از آنجا آمده است، مطمئن هستم که بله ممکن است اشتباه کنم، اما

have a great word called miser it's it's a word but I think that comes from a

ما یک کلمه عالی به نام خسیس داریم، این یک کلمه است، اما فکر می کنم

story of a person who would not give their money away they would just keep it

از داستان شخصی آمده است که پولشان را نمی‌دادند، فقط آن‌ها را نگه می‌داشتند

and it would just pile up hoard their money well we've got a similar story if

و فقط پول‌هایشان را جمع می‌کردند،

it's May it may be similar to Scrooge the book that we have here so different

اگر ماه مه باشد، داستان مشابهی داریم که ممکن است شبیه کتاب اسکروج باشد که ما اینجا داریم، بنابراین

cultures probably have different different stories regarding people who

فرهنگ‌های مختلف احتمالاً متفاوت هستند. داستان هایی در مورد افرادی که

save their money and we've got one called Scrooge that's a great that's a

پول خود را پس انداز می کنند و ما یک ج داریم اسکروج خیلی خوب است که یک

great word miser so a person who keeps their money they don't like to spend

کلمه خسیس عالی است، بنابراین شخصی که پول خود را نگه می دارد و دوست ندارد

money they will save it they will let it pile up in their in their room or put it

پول خرج کند، آن را پس انداز می کند و اجازه می دهد آن را در اتاق خود انباشته کند یا

into their bed many years ago before people used banks people would often put

سال ها قبل آن را در رختخواب خود بگذارد. مردم از بانک ها استفاده می کردند مردم اغلب

money under their their mattress on the bed I'm a bit of a miser would you say

پول زیر تشک خود روی تخت می

mr. Duncan I don't like to spend money I like to save it I've always been a saver

گذاشتند. دانکن من دوست ندارم پول خرج کنم دوست دارم آن را پس انداز کنم من همیشه یک پس انداز بوده ام

rather than a spender which is the complete opposite to my sister she's a

تا خرج کننده که کاملا برعکس خواهرم است او

spender not a saver I'm you know that's there are typical behaviors I think I

خرج کننده است نه پس انداز. فکر می‌کنم

spend more now but I think as you I think it's all to do with security with

الان بیشتر خرج می‌کنم اما فکر می‌کنم مثل شما فکر می‌کنم همه چیز به امنیت

me I like to feel as though I'm never going

من مربوط می‌شود.

to be in a position when I don't have any money if I lost my job you know I'd

می دانم که

have savings to keep me going yeah I like that security I don't think that's

برای ادامه کار پس انداز خواهم داشت، بله، من این امنیت را دوست دارم، فکر نمی کنم

the same thing as a miser a miser just won't spend money at all so they won't

این همان چیزی است که یک خسیس، یک خسیس، اصلاً پول خرج نمی کند، بنابراین

even invest it or put it in the bank they will just keep it all around them

حتی آن را سرمایه گذاری نمی کند یا آن را در آن قرار نمی دهد. آنها فقط آن را در اطراف خود نگه می دارند

it I suppose it's very similar to the fable of Midas King Midas that's another

، فکر می کنم بسیار شبیه به افسانه میداس پادشاه میداس است، این یک

great story where he touched the things around him and everything magically

داستان عالی دیگر است که در آن او چیزهای اطراف خود را لمس کرد و همه چیز به طرز جادویی

turned to gold but in the end he had nothing he starved to death because he

به طلا تبدیل شد، اما در نهایت او چیزی نداشت و از گرسنگی مرد. چون

couldn't eat because every time he touched the food it turned to gold he

نمی توانست غذا بخورد زیرا هر بار که غذا را لمس می کرد به طلا تبدیل

couldn't eat so he starved to death somebody said there was no flag of

می شد نمی توانست غذا بخورد بنابراین از گرسنگی مرد . یکی گفت در آنجا پرچم نیکاراگوئه نیکاراگوئه وجود ندارد نیکاراگوئه

nicaragua nicaragua in there nicaragua that's a very difficult word for us to

که تلفظ آن برای ما بسیار دشوار است نیکاراگوئه

pronounce nicaragua nicaragua i think of nicaragua 'yes i spell that correct easy

نیکاراگوئه به نیکاراگوئه فکر می‌کنم «بله

pronounce that correctly easy but you are an English teacher I would expect

تلفظ آن را درست تلفظ می‌کنم که درست آسان است، اما شما یک معلم انگلیسی هستید، من از

you to be able to mr. Duncan yes well that was interesting any more any more

شما انتظار دارم که باشید. قادر به آقای دانکن بله خوب بود که جالب بود دیگر

phrases to do with the the weather mister yes I'm trying to I'm trying to

عبارات دیگری در مورد آب و هوا انجام می دهم بله سعی می کنم من سعی می کنم

so we had come rain or shine here is another one and this this is one that we

پس باران آمده بودیم یا می درخشیدیم اینجا یکی دیگر است و این یکی است که

often say when we want to cheer someone up we want to make them feel happy we

اغلب می گوییم وقتی ما می‌خواهیم کسی را شاد کنیم، می‌خواهیم او را خوشحال کنیم،

want to make them feel joyous on top of the world we want them to feel bright

می‌خواهیم کاری کنیم که او در بالای دنیا احساس شادی کند، می‌خواهیم او احساس شادی کند

and gay keep your sunny side up keep your sunny side up don't worry

و همجنس‌گرا باشد، سمت آفتابی خود را بالا نگه دارید، طرف آفتابی خود را بالا

keep your sunny side up keep your sunny side up mr. Steve don't get down don't

نگه دارید، نگران نباشید خود را آفتابی نگه دارید سمت بالا سمت آفتابی خود را بالا نگه دارید آقای. استیو پایین

get miserable stay cheerful keep your sunny side yes it just means show us

نرو، بدبخت نشو، شاد بمان، طرف آفتابی خود را حفظ کن ، بله، این فقط به این معناست

your your happy bright sunny personality and keeping good spirits even when

که شخصیت آفتابی شاد و شاد خود را به ما نشان بده و روحیه خوب خود را حفظ کن، حتی وقتی

things aren't going so well keep listening I don't like today I mean

اوضاع خیلی خوب پیش نمی‌رود، به گوش دادن ادامه بده که امروز را دوست ندارم منظورم این

today I've this week or should I say the last two

است که امروز این هفته یا بهتر است بگویم در دو

days I've had some really awful experiences but I always try to look on

روز گذشته تجربیات وحشتناکی داشته ام، اما همیشه سعی می کنم به

the bright side of life so sometimes you have to do it sometimes

جنبه های روشن زندگی نگاه کنم، بنابراین گاهی اوقات مجبور می شوید این کار را انجام دهید، گاهی اوقات

you have to force yourself sometimes you can do it quite easily so Pedro's seen

مجبور می شوید خود را مجبور کنید. شما می توانید این کار را به راحتی انجام دهید، بنابراین پدرو

flags of the the world and now he's off oh I see you've just used us used us I

پرچم های دنیا را دیده و حالا او خاموش است، اوه، می بینم که شما فقط از ما استفاده کردید،

feel I feel you stopped by joking I feel as if you spent the night with me and

احساس می کنم که شما با شوخی متوقف شدید، احساس می کنم که شب را با من گذرانده اید و

then you you get up in the early morning and leave before I've even woken up

سپس شما شما صبح زود بیدار می شوید و قبل از اینکه حتی

hungry wasn't there either mr. Duncan no Nicaragua Lincoln agua I bet you any

گرسنه از خواب بیدار شوم می روید، آقا هم آنجا نبود. دانکن نه نیکاراگوئه لینکلن آگوا شرط می‌بندم هر

money I bet you ten pounds hungary is in that list it is it is there have another

پولی با تو شرط می‌بندم ده پوند مجارستان در آن لیست است، این است که

look keep your sunny-side up stay looking on

نگاهی دیگر به سمت آفتابی خود داشته باش،

the bright side of life even when things seem bad always look on

حتی زمانی که اوضاع بد به نظر می‌رسد، همیشه به جنبه‌های روشن زندگی نگاه کن.

the bright side of life I do I do do do do do thank you very

جنبه روشن زندگی که انجام می دهم، انجام می دهم، واقعاً از آهنگ شما تشکر می کنم،

much to song so yes a miser apparently is from the Latin Missouri as' poor and

بنابراین بله، یک خسیس ظاهراً اهل میسوری لاتین است، به عنوان فقیر و

lack of generosity so a miser actually comes from Latin I suppose there's no

فاقد سخاوت است، بنابراین یک خسیس در واقع از لاتین آمده است، فکر می

surprise there really see you later Pedro Pedro is going you can also say

کنم واقعاً جای تعجب نیست. بعدا می بینمت پدرو پدرو می رود شما همچنین می توانید بگویید

look on the bright side yes you can look on the bright side of life the sunny

به جنبه روشن نگاه کنید بله می توانید به جنبه روشن زندگی نگاه کنید

side the positive side the the fun side anything that gives you that feeling of

جنبه مثبت و جنبه سرگرم کننده هر چیزی که به شما این احساس

positivity and makes you feel happy I suppose yes because if you stay positive

مثبت را بدهد و احساس خوشحالی کنید. فرض کنید بله، زیرا اگر مثبت بمانید

it's difficult because I you wouldn't call me the most positive person in the

، کار سختی است، زیرا من به من نمی‌گویید که مثبت‌ترین فرد

world would you mr. Duncan I've always been my father said to me I

دنیا هستم. دانکن من همیشه پدرم بوده‌ام به من گفت

can still remember him telling me you're a pessimist not an optimist

هنوز می‌توانم به یاد بیاورم که او به من گفت تو یک بدبین هستی نه

amongst other things and then I was only about seven or eight at the time and

خوشبین و در آن زمان من فقط هفت یا هشت ساله بودم و

that stayed with me ever since he probably shouldn't have said that

از زمانی که او احتمالاً با من بود. نباید می‌گفتم که

because I do tend to look on I'd tend to look for the worst things that can

چون تمایل دارم به آن نگاه کنم، به دنبال بدترین چیزهایی هستم که ممکن است

happen yes don't I yes I don't tend to think you're the complete opposite mr.

اتفاق بیفتد، بله، نه بله، من تمایلی به این ندارم که فکر کنم شما کاملاً برعکس هستید آقای.

Duncan always thinks everything's going to be alright and will work

دانکن همیشه فکر می‌کند همه چیز درست می‌شود و درست می‌شود.

I was on the opposite end I would think things if it can go wrong it will and

من در نقطه مقابل بودم، فکر می‌کنم اگر اشتباه پیش برود، اتفاق می‌افتد و

probably will so we're both in extremes you're an optimist I'm a pessimist yes I

احتمالاً هم خواهد شد، بنابراین ما هر دو در افراط هستیم، شما خوش‌بین هستید، من یک بدبین هستم بله، من

am quite optimistic even last night last night we got back late last night from

من کاملاً خوشبین هستم حتی دیشب دیشب دیر

the hospital very traumatic day and we got back we decided to have a little

از بیمارستان برگشتیم روز بسیار آسیب زا و برگشتیم تصمیم گرفتیم کمی

beer didn't we we thought let's have a beer

آبجو بخوریم، فکر نمی کردیم بیایید یک آبجو

we rarely drink beer but last night go on okay that this is a good

بخوریم ما به ندرت آبجو می نوشیم اما دیشب ادامه بده خوب، این نشانه خوبی

indication of our different carers so as so I thought I said to Steve I said

از مراقبان مختلف ما است، بنابراین فکر کردم به استیو گفتم

let's have a beer we've got a couple of cans of beer they've been in the

بیا یک آبجو بخوریم، چند قوطی آبجو داریم که آنها مدت زیادی در

cupboard for a long time but I thought let's have a beer so we opened the beer

کمد بوده اند، اما فکر کردم بیا یک آبجو بخوریم تا آبجو را باز کنیم

and I poured the beer into two small glasses so we had half of the can each

و من آبجو را در دو لیوان کوچک ریختم تا نصف قوطی هر

Steve so this gives you an insight into Steve's brain Steve instead of just

استیو را داشته باشیم، بنابراین این به شما بینشی در مورد مغز استیو می دهد به جای اینکه فقط

enjoying the beer instead of enjoying the beer and just having a little moment

از آبجو به جای لذت بردن از آبجو لذت ببرید. با داشتن اندکی

of relaxation he decides to look at the cam that the beer had come out of to see

آرامش، تصمیم می گیرد به بادامک نگاه کند در آبجو بیرون آمده بود تا ببیند

when the sell-by date was or the use-by date and he says oh oh I don't think we

تاریخ فروش کی بوده یا تاریخ مصرف و می‌گوید اوه اوه فکر نمی‌کنم

should drink this beer oh it says December 2019 oh I don't I

این آبجو را بنوشیم اوه می‌گوید دسامبر 2019 اوه من

don't think we should drink that I said to Steve I said look for goodness sake I

نمی‌کنم. فکر نمی‌کنم باید بنوشیم که به استیو گفتم، به‌خاطر خدا گفتم من

just enjoy the bloody beer yes because I because I've because I've read all this

فقط از آبجوی خونین لذت می‌برم، بله، چون دارم، زیرا تمام این

information on canned food that metals and chemicals leach out into the food

اطلاعات را در مورد غذاهای کنسرو شده که فلزات و مواد شیمیایی در غذا نفوذ می‌کنند، خوانده‌ام.

and and I didn't enjoy it at all I only drank half of it and threw the rest away

و من اصلا از آن لذت نمی بردم، فقط نیمی از آن را خوردم و بقیه را دور ریختم،

I was convinced it was going to make me ill well I drank it I had my I had my

مطمئن بودم که حالم را خوب

beer and I enjoyed it and all you've done Steve is bring all

می کند. انجام شد استیو

all that negativity onto yourself that's you I that just that's the way I am it

تمام آن منفی‌ها را روی خودت بیاور، این تو هستی، من که من همینطور هستم

is it certainly is and well I used to work with somebody when I worked in the

، قطعاً همینطور است و خوب من زمانی که در بیمارستان کار می‌کردم با کسی کار

hospital I mentioned this the other week I used to work with somebody he was

می‌کردم، هفته‌ای که با او کار می‌کردم به این موضوع اشاره کردم. کسی که

always very downbeat he was always looked down in

همیشه بسیار ضعیف بود، همیشه در زباله‌ها به پایین نگاه

the dumps he was always negative everything was his in fact his whole

می‌شد، همیشه منفی بود، همه چیز در واقع تمام رفتار او بود.

deportment was you know he said it went around like that he was it was the same

آیا می دانی که او گفت که اینطور گذشت و او هم

age as me I know he's a bit older than me at I'm sorry I've got to stop you

سن من بود من می دانم که او کمی از من بزرگتر است و متاسفم که باید جلوی تو را بگیرم

Steve just use a word that I haven't heard for about 35 years

استیو فقط از کلمه ای استفاده کن که من نشنیده ام حدود 35 سال است

deportment it portman do your deport I've never talked about that is a word

که پورتمن را اخراج کنید من هرگز در مورد آن صحبت نکرده ام این کلمه

that is actually a word that has more cobwebs on it than in the corner of my

ای است که در واقع کلمه ای است که بیشتر از گوشه استودیوی من تار عنکبوت روی آن

studio right no one ever talks about deportment well deportment means how do

وجود دارد، درست است که هیچ کس در مورد اخراج شما صحبت نمی کند.

you carry yourself your posture your posture and you walk when you stand up

شما حالت خود را حفظ می کنید و هنگامی که ایستاده

have you got good deportment you're bad deport deportment do you hold yourself

اید راه می روید، آیا

up and stand erect and walk with a positive stance ballerinas have good

تناسب

deportment okay because you walk and people that are in the in the Armed

اندام خوبی دارید؟ در نیروهای مسلح هستید

Forces have good deportment so it's it's it's it means that you carry yourself

نیروی اعزامی خوبی دارید پس این است که به این معنی است که شما خودتان را حمل می کنید

you know you're not slouching I just love the way that you mentioned

می دانید که خم نمی شوید من فقط عاشق روشی هستم که شما به

ballerinas and people in the army have you got good deportment let's see if

بالرین ها اشاره کردید و افرادی در ارتش که وضعیت خوبی دارند ببینیم آیا

people use this phrase at all we've got and noisy bird outside I upset that

مردم از این عبارت در همه ما استفاده کنید تی و پرنده پر سر و صدا بیرون من ناراحت شدم

what's that what bird is it mr. Duncan what do you think it is I can't remember

که این چه پرنده ای است آقای. دانکن فکر می‌کنی این چیست، من نمی‌توانم

the name oh for goodness sake you're gonna be in the next bit to my mother so

اسمش را به خاطر بسپارم، به خاطر خدا، تو قرار است در مرحله بعدی مادرم باشی،

did people hear that loud sort of metallic call of the pheasant I went

پس مردم آن صدای بلند فلزی قرقاول را شنیدند که من

outside earlier and I upset him he was hiding in the bushes and he flew off it

زودتر بیرون رفتم و ناراحت شدم. او را در میان بوته ها پنهان کرده بود و او با وحشت از آن پرواز کرد،

you know in a panic okay Tomic says I'm a wimp thanks for that

بسیار خوب تومیک می گوید من یک آدمک هستم از این بابت متشکرم

yes it's true I'm not a wimp I'm not a wimp

بله درست است که من یک آدمک نیستم من یک آدمک نیستم،

a wimp is somebody who cowers from a weak person yes I'm not a weak person he

یک آدم قلابی کسی است که از او خم می شود. یک فرد ضعیف بله من آدم ضعیفی نیستم او

didn't stand up for himself and is afraid to

برای خودش ایستادگی نکرد و می ترسد در

stand up to people or to take on new challenges that isn't actually me just a

مقابل مردم بایستد یا چالش های جدیدی را انجام دهد که در واقع من فقط یک

weak weak person or with a person with a weak character yes you can't stand are

فرد ضعیف ضعیف یا با یک فرد با شخصیت ضعیف بله شما نمی توانید تحمل

you always if you if you say your negative or somebody who is thinks

کنید آیا همیشه اگر منفی خود را بگویید یا کسی که منفی است فکر کند

negatively that that's not the same thing as a wimp that's a different thing

که این چیزی نیست که با یک وحشی که یک چیز متفاوت است

all together a wimp is somebody who doesn't stand up for himself it's just

همه با هم یک ویپ کسی است که از آن دفاع نمی کند. خودش فقط

we a weak person yes weak that's it that is not me mr. Duncan I can stand up for

ما آدم ضعیفی هستیم بله ضعیف همین که من نیستم آقای. دانکن من می توانم برای

myself iced you wait okay we get it I find that

خودم ایستادگی کنم، تو صبر کن، ما متوجه شدیم،

very hard to believe somebody says I don't have a good Department

باور کردنش برایم سخت است که کسی بگوید من وزارتخانه خوبی

yes Department report yes it means if you slouch I will put the word if you

ندارم، بله گزارش وزارت بله، به این معنی است که اگر خم شوی، اگر شانه هایت را خم کنی، این کلمه را خواهم گفت.

slouch your shoulders around and your neck is bent and you sort of shuffle

اطراف و گردنت خم شده است و به نوعی

about deportment it means you carry yourself

در مورد تنبیه قاطی می‌کنی، این بدان معناست که خودت را حمل نمی‌کنی و

no nice positive way your neck is straight your shoulders are back and I

گردنت صاف است و شانه‌هایت به عقب برمی‌گردد و

think it makes you you feel more positive if you walk and that actually

فکر می‌کنم اگر راه بروی احساس مثبت‌تری در تو ایجاد می‌کند و این در

is a scientific fact if you actually feel when you see somebody if they're

واقع یک واقعیت علمی است. اگر واقعاً وقتی کسی را می بینید احساس می کنید که

feeling worried or afraid they they sort of you know they their whole deportment

نگران است یا می ترسد از شما می داند که تمام رفتارش

changes and they they sort of go into themselves but if you they've found that

تغییر می کند و به نوعی به درون خود می رود اما اگر شما متوجه شده اید که

if you actually I'm gonna increase your make your mood better by just standing

اگر شما واقعاً من می خواهم فقط با خوب ایستادن و رفتار کردن مثل اینکه مثبت هستید، خلق و خوی خود را بهتر

okay and acting like you were positive and that actually changes it has a hand

کنید و این در واقع تغییر باعث

effect of changing your mood so doing something physical change can change

تغییر خلق و خوی شما می شود، بنابراین انجام یک تغییر فیزیکی می تواند

your mind okay as well as the other way round okay

ذهن شما را خوب و برعکس تغییر دهد.

let's let's draw a line under that yes graceful way of carrying yourself here's

بیایید زیر آن روش زیبای حمل خود را خط بکشیم، این یک خط

another one it's all water under the bridge something that has happened that

دیگر است، تمام آب زیر پل اتفاقی افتاده است که

you want to forget about maybe a disagreement that you've had with

می خواهید فراموش کنید شاید اختلافی که با

someone that you know maybe something that you want to forget about maybe you

کسی داشته اید که می دانید شاید چیزی که می خواهید برای فراموش کردن اینکه شاید

had a fight with your friend or partner and now you want to forget all about it

با دوست یا شریک زندگی تان دعوا کرده اید و حالا می خواهید همه چیز را فراموش کنید،

we can say that it is all water under the bridge it's over

می توانیم بگوییم که همه چیز آب زیر پل است، تمام شده است، بیایید اختلافاتمان

with let's forget about our differences let's forget about the fights that we

را فراموش کنیم، دعواهایی را که داشتیم فراموش کنیم.

had wouldn't it be lovely if the USA and Iran said let's forget about it it's all

دوست‌داشتنی نیست اگر آمریکا و ایران می‌گویند فراموش کنیم همه

water under the bridge of course it isn't going to happen because things

آب زیر پل است البته این اتفاق نمی‌افتد زیرا اوضاع

have really escalated over the past few days yes for reasons I'm not going to go

در چند روز گذشته واقعاً تشدید شده است بله به دلایلی که من نمی‌روم.

into just like water that flows constantly flows and new water comes

درست مثل آبی که دائماً جریان دارد و آب تازه می

along in life events happen they go and new events come along and you know it's

آید در زندگی اتفاقاتی رخ می دهد که آنها می روند و اتفاقات جدیدی می آیند و شما می دانید که

don't keep hanging on to those past events let it flow away let it flow away

به آن رویدادهای گذشته وابسته نشوید بگذارید دور برود بگذار همان

just like water would under a bridge flow away and you have arguments or

طور که آب جاری شود. زیر یک پل جریان می یابد و شما مشاجره یا

friends or family and sometimes for a long people weeks or months or years in

دوستان یا خانواده دارید و گاهی اوقات برای افراد طولانی هفته ها یا ماه ها یا سال ها در

some cases I had a friend well-known in speak 2 for 10 years or never again and

برخی موارد من دوستی داشتم که در صحبت کردن 2 شناخته شده بود به مدت 10 سال یا دیگر هرگز و

then when you meet up when you talk about it you think oh that's not so bad

سپس وقتی ملاقات کردید. وقتی در موردش حرف میزنی فکر میکنی آه این خیلی هم بد نیست

and then you say then they might say well I apologize for what I did to you

و بعد میگی بعد ممکنه بگن خوب

those bad things I did to you and you might say let's forget about it it's

من بابت کارهای بدی که با تو کردم معذرت میخوام و ممکنه بگی بیا فراموشش کنیم

water under the bridge you've just gone you've just reminded me of something I

آب زیر پل توست همین الان رفتی تو فقط چیزی را به من یادآوری کردی که

remember many years ago my father and my my uncle virtually getting into a

سالها پیش به یاد دارم پدرم و عمویم تقریباً

fistfight in the back garden of our house when

در باغچه پشتی خانه ما با هم درگیر

they were trying to put a green house up in the back garden and my father called

شدند وقتی که می خواستند یک خانه سبز در باغچه پشتی بگذارند و پدرم به

my uncle a wimp he called him a wimp and and my uncle

عمویم می گفت وایپ می گفت و عمویم

got very angry and they started sort of but they weren't really fighting with

خیلی عصبانی می شد و آنها شروع می کردند اما واقعاً با مشت دعوا نمی

their fists but it almost became violent however my uncle left the house in a

کردند اما تقریباً خشونت می شد اما عمویم با عجله از خانه خارج شد.

hurry he sped off in his Citroen he had one of these cars called a Citroen

او در سیتروئن خود یکی از این خودروها را به نام Ci داشت troen

French car and and he was very strange because when you started the car up it

ماشین فرانسوی و او بسیار عجیب بود زیرا وقتی ماشین را روشن

would it would rise on a cushion of air very strange I always thought his car

می کردید روی یک بالشتک از هوا بلند می شد که بسیار عجیب است، من همیشه فکر می کردم ماشین

was like something from the future so if you remember Citron's during the early

او شبیه چیزی از آینده است، بنابراین اگر سیترون را در اوایل دهه 1980 به یاد آورید،

1980s they actually looked like cars in the future because they would they would

آنها در واقع در واقع ماشین او را شبیه به چیزی در آینده می دانستم. شبیه ماشین‌هایی در آینده به نظر می‌رسند، زیرا

take off they would hover slightly when you started live up yes they did you

وقتی بلند می‌شوند، کمی معلق می‌شوند، بله، شما

they were very comfortable though they were they did have I think sort of air

را راحت کردند، هرچند که داشتند، فکر می‌کنم نوعی فنر هوا داشتند

Springs and so they were very comfortable hmm Tomic I forgive you for

و بنابراین خیلی راحت بودند، تومیک من تو را میبخشم که به

calling me a wimp it's water under the bridge

من میگی آب زیر پل

however accurate you were I think he probably meant because I was frightened

هر چقدر هم که دقیق بودی، فکر می کنم منظورش احتمالاً این بوده است چون

at the sound of the bird so yes when it comes to things like that maybe I am a

از صدای پرنده ترسیده بودم، پس بله، وقتی صحبت از این قبیل چیزها می شود، شاید من

bit of a wimp yes if an animal came near me or somebody looked angry and wanted

کمی آدم بی پروا هستم، بله اگر حیوانی به من نزدیک شد یا کسی عصبانی به نظر می رسید و می خواست

to beat me up I think I would be a bit of a wimp if someone is really scared we

مرا کتک بزند، فکر می کنم اگر کسی واقعاً ترسیده باشد، کمی احمق

can say that they are afraid of their own shadow maybe a person who is who is

خواهم بود، می توانیم بگوییم که از سایه خودش می ترسد، شاید شخصی که

a real coward or a person who is a wimp if you said to somebody there's a spider

یک ترسو واقعی d یا فردی که یک عنکبوت است، اگر به کسی بگویید عنکبوت

in the corner of that room will you remove it and somebody might scream and

در گوشه اتاق است، آن را بردارید و ممکن است کسی فریاد بزند

they might not like the spider and you might call them a wimp you wouldn't

و ممکن است عنکبوت را دوست نداشته باشد و شما ممکن است او را یک عنکبوت بنامید که

maybe not you wouldn't call a girl a wimp if she didn't like if she didn't

شاید نخواهید داشت. اگر یک دختر را دوست نداشت اگر

like a spider you would call a man a wimp if if he couldn't pick up a spider

عنکبوت را دوست نداشت به یک مرد نمی گویید عنکبوت وحشی اگر نمی توانست عنکبوت را بردارد

and put it out but we win well we all know that women don't like spiders

و بیرون بیاورد اما ما به خوبی برنده می شویم بدانید که زنان

anyway so so you don't have to say that do you really not to a woman but you

به هر حال عنکبوت را دوست ندارند، بنابراین مجبور نیستید این را به یک زن بگویید،

would to a man because all women all women every single woman on the planet

بلکه به یک مرد بگویید زیرا همه زنان، همه زنان، هر زن روی کره زمین

that they're all afraid of spiders aren't you I know you are you're sitting

که همه آنها از آنها می ترسند. عنکبوت نیستی من می دانم که هستی

there now saying mr. Duncan you're right I am a woman and I'm afraid of spiders

الان آنجا نشسته ای و می گویی آقای. دانکن درست می گویی من یک زن هستم و از عنکبوت

are I think so I'm I'm a hundred and one percent sure that that's true our mech

می ترسم، فکر می کنم پس صد و یک درصد مطمئن هستم که این درست است

was saying it in reference to the point that I only drunk I overstated that my

مکانیک ما در اشاره به این موضوع گفته بود که من فقط مست بودم بیش از حد اعلام کردم که

worries about the beer being out of date as usual I was worried that I might get

نگرانی من در مورد قدیمی بودن آبجو طبق معمول من نگران بودم که ممکن است

poison baby always happens over cautious over cautious anything Steve does he's

سم بخورم عزیزم همیشه بیش از هر کاری محتاطانه اتفاق می افتد که استیو انجام می دهد او

always worried we can't have any fun early without Steve finding one

همیشه نگران است که ما نمی توانیم زودتر سرگرم شویم بدون اینکه استیو کسی را پیدا کند

to worry about anything whatever it is anything I always look for

که نگران چیزی باشد. هر چیزی که همیشه به دنبال

I mean it's healthy in a way to always be able to see whether somebody thought

آن هستم، منظورم این است که سالم است به نحوی که همیشه بتوانم ببینم که آیا کسی فکر می‌کند

something is dangerous or not that's okay what could go wrong that's healthy

چیزی خطرناک است یا نه، اشکالی ندارد که ممکن است مشکلی پیش بیاید، سالم است،

but if you fixate on that too much then it becomes a bit of a disorder hmm

اما اگر بیش از حد روی آن تمرکز کنید، کمی تغییر می‌کند. از یک اختلال هوم

and you there's only so much you can do in situations to to mitigate the danger

و شما فقط در موقعیت‌ها کارهای زیادی می‌توانید انجام دهید تا

of something to reduce if you mitigate something it means you reduce okay I'm

خطر چیزی را کاهش دهید اگر چیزی را کاهش دهید به این معنی است که شما کاهش می‌دهید خوب من

loving your choice of words deportment is is the best word that I've heard in a

عاشق انتخاب کلمات شما هستم تنبیه بهترین کلمه است که من

long time deportment well if you don't carry on don't explain it all again when

مدت زیادی است که شنیده ام خوب اگر ادامه نمی دهید، وقتی

you're young as you get old okay you mustn't let it slide if you

جوان هستید، چون پیر می شوید، همه چیز را دوباره توضیح ندهید، خوب، اگر مجبور نیستید دوباره توضیح دهید، نباید اجازه دهید سر

don't have to explain it again there is a rewind button on the player so you can

بخورد، یک دکمه به عقب بر روی پخش کن، بنابراین می‌توانید

if you want to know what's what deportment means go back about 15

اگر می‌خواهید بدانید چه معنایی دارد، حدود 15

minutes on the live stream and you will see Steve talking about a word that no

دقیقه در پخش زنده به عقب برگردید و خواهید دید که استیو در مورد کلمه‌ای صحبت می‌کند که دیگر

one on the planet uses anymore Cecilia is not not afraid of spiders but is

هیچ‌کس روی کره زمین از آن استفاده نمی‌کند سیسیلیا از عنکبوت نمی‌ترسد، بلکه از آن

afraid of snakes yeah I think I would be pretty afraid of snakes I would yes it

می‌ترسد. مارها آره فکر می کنم خیلی از مارها می ترسم بله

depends where it is really I mean in this country you shouldn't need to be

بستگی به این دارد که واقعا کجاست. منظورم این است که در این کشور نباید

afraid of snakes because we haven't really got any poisonous snakes but what

از مارها بترسید زیرا ما واقعاً هیچ مار سمی نداریم اما

if they what if there's a lot of snakes around you and they don't know got

اگر آنها اگر مارهای زیادی در اطراف شما وجود دارد و آنها نمی دانند چوب

baseball bats can you be afraid of them then I think so I would it also depends

بیسبال دارند، آیا می توانید از آنها بترسید، من فکر می کنم این کار را انجام می دهم، این بستگی به این دارد

where the snake is maybe it's going up your trouser leg in which case you have

که مار کجاست، شاید از ساق شلوار شما بالا می رود، در این صورت شما

to be very afraid we have I believe do we not soon a tea

باید باشید. خیلی می ترسیم باور کنم آیا به زودی یک کیک چای نمی

cake we come a tea waiting a tea cake in a cup of tea waiting yes very nice we're

آییم یک چای در انتظار یک کیک چای در یک فنجان o در انتظار چای بله خیلی خوب است

doing a slightly longer one today because I wasn't here on Friday because

ما امروز یک دوره کمی طولانی تر انجام می دهیم زیرا من جمعه اینجا نبودم زیرا

my poor mummy was taken into hospital she's still in hospital now thanks for

مامان بیچاره من به بیمارستان منتقل شد او هنوز در بیمارستان است.

your lovely messages by the way thanks a lot today

want to talk too much about it but yes

بیش از حد در مورد آن صحبت کنید، اما بله

silence on the live stream that must be a first that doesn't happen very often

سکوت در پخش زنده که باید اولین بار باشد که اغلب اتفاق نمی افتد

be the first time that's ever happened the only time we get silence on here is

، اولین باری است که اتفاق افتاده است ، تنها زمانی که اینجا سکوت می کنیم

when I forget to open the microphone a lot of snakes in Brazil that is correct

زمانی است که فراموش می کنم میکروفون را زیاد باز کنم مارها در برزیل که درست است

I've heard this yes yes well in in the forests giant anacondas and and adders

من این را شنیده ام بله بله خوب در جنگل ها آناکونداهای غول پیکر و و

and all sorts of rattlesnakes probably I think rattlesnakes are more in the sort

مارهای زنگی و انواع مارهای زنگی احتمالاً فکر می کنم مارهای زنگی بیشتر در

of desert II areas but yes lots of venomous dangerous snakes what we've

مناطق بیابانی II هستند اما بله بسیاری از مارهای خطرناک سمی.

seen programs about that every year hundreds thousands of people die oh my

من برنامه هایی را در مورد آن دیده ام که هر سال صدها هزار نفر می میرند، خدای من

god is a hundred is it hundreds of millions I think it's Millions

صدها میلیون است، فکر می کنم میلیون ها نفر

is it billion uh Dyer snake bites because they they all you you have to

است، میلیاردها نفر است مار گزیدگی دایر، زیرا آنها همه شما هستند که

have your limbs chopped off and all sorts of things Steve have you ever come

باید اندام هایتان را برید و همه چیز را انواع چیزهایی که استیو تا به حال

face to face with a snake uh yes because my friends what kind of snake you're

با یک مار روبرو شده اید، بله، چون دوستان من در مورد چه مارهایی

talking about mr. Duncan I don't know what you mean what do you know what you

صحبت می کنید آقای. دانکن نمی‌دانم منظورت چیست، چه می‌دانی

met all these I've just realized these running shoes are very uncomfortable

با همه این‌ها چه برخوردی کردی، تازه متوجه شدم این کفش‌های دویدن خیلی ناراحت‌کننده هستند،

okay Glenda needles in my feet they're not very good running shoes if they're

خوب، سوزن‌های گلندا در پاهای من، کفش‌های دویدن خیلی خوبی نیستند،

making your feet hurt I know but they're not mean you're not meant to stand in

اگر پاهای شما را درست کنند. صدمه دیده ام، اما آنها به این معنی نیستند که شما قرار نیست در

them you meant to run in them that's probably rather uncomfortable what brand

آنها بایستید، شما می خواستید در آنها بدوید، احتمالاً خیلی ناراحت کننده است که آنها چه مارکی

are they a six that does not sound like a brand that's never heard of them Steve

هستند شش که به نظر نمی رسد مارکی باشد که هرگز در مورد آنها نشنیده اید که استیو

has bought some cheap sneakers no they're not a six a SC i I think

تعدادی خریده است. کفش‌های کتانی ارزان ، نه، یک شش SC نیستند، من فکر می‌کنم

something like oh it's basics no it's not basics it starts with an A it starts

چیزی شبیه اوه، اصولی است، نه پایه‌ای نیست، با یک A شروع می‌شود، با یک A شروع می‌شود

with an A hey Ashton a six let me have a look let's see if I can I've seen I've

هی اشتون شش، اجازه بدهید نگاهی بیندازم ببینم می‌توانم. دیده‌ام

seen the there we go these are my running shoes stinky stinky running

دیدم آن‌جا که می‌رویم اینها کفش‌های دویدن من هستند کفش‌های بدبو بدبو

shoes a six a si CS that's the first time I've ever worn them because I

شش a si CS که اولین بار است که آن‌ها را می‌پوشم چون

bought the Museu bought these they were in a sale I do a lot of run

موزه خریدم این‌ها را خریدم که در فروش بودند. اجرا کنید

and I bought them in a sale you can't smell this there's nothing wrong with

و من آنها را در یک فروش خریدم، شما نمی توانید بوی

that there's no that fast just the glue Lucas I've never I've never actually

این را حس کنید. لوکاس من هرگز نپوشیده ام هرگز در

it's the first time I've ever worn them because I bought them at the end of the

واقع اولین بار است که آنها را می پوشم زیرا آنها را در پایان

summer and they were in a sale and I needed some more new running shoes but

تابستان خریدم و آنها در حال فروش بودند و من به چند کفش دویدن جدید نیاز داشتم

of course it's winter now and I didn't want to get them dirty and muddy so I

اما البته زمستان است در حال حاضر و من نمی خواستم آنها را کثیف و گل آلود کنم، بنابراین من

haven't actually used these I've been using my winter running shoes which are

در واقع از اینها استفاده نکردم، من از کفش های دویدن زمستانی خود استفاده می کردم

designed for running in this so yes they were actually quite expensive there are

که برای دویدن در این طراحی شده اند، بنابراین بله آنها واقعاً گران بودند، افرادی هستند

people can you believe it there are people who actually enjoy smelling and

که می توانید باور کنید افرادی هستند که واقعاً از بو کردن و استشمام کردن

sniffing other people's shoes they actually find it stimulating I don't

کفش دیگران لذت می‌برند، آنها واقعاً آن را تحریک‌کننده

know why they do that because I can't stand I hate the smell you wimp mr.

می‌دانند، نمی‌دانم چرا این کار را می‌کنند، زیرا من نمی‌توانم تحمل کنم.

Duncan you wimp I think that's like saying you that you

دانکن تو وامپ فکر می کنم مثل این است که به تو بگویم که

like smelling other people's farm you can see I haven't I haven't even been

دوست داری بوی مزرعه دیگران را ببوی، می توانی ببینی من تا به

running in these you haven't used them look how clean the soles are that's why

حال ندویده ام با اینها استفاده نکردی ببین چقدر کف پا تمیز است، به همین دلیل

I've got them on in the house because I actually took them straight out of the

من دارم آنها را در خانه استفاده می کنم زیرا من آنها را مستقیماً از

box so I should be using these insulating when the weather is better

جعبه بیرون آورده ام، بنابراین باید از این عایق ها در زمانی که هوا

okay I I I'm I'm sure you're really pleased to hear all of that news about

خوب است استفاده

mr. Steve's new sneakers back to snakes no I haven't come face to fit the only

کنم. کفش های کتانی جدید استیو بازگشت به

yes okay I won't say that there is what you call this an idiom another another

word for shall I say it mr. Duncan it's a little rude no probably not no no

مارها نه. دانکن کمی بی ادب است نه احتمالا نه نه

don't well I think it's just not rude

نه خوب نیست من فکر می کنم فقط بی ادب نیست

yes I suppose I suppose it can be a sort of euphemism euphemism not an idiom not

بله فکر می کنم فکر می کنم می تواند نوعی تعبیر باشد تعبیر نه یک اصطلاح

not not a euthanasia ism like a euphemism an alternative word for

نه یک اتانازی ایسم مانند یک تعبیر یک کلمه جایگزین برای

something if you were to use the word trouser snake that was a trouser snake

چیزی اگر قرار بود از کلمه مار شلواری که یک نگاه مار شلواری بود استفاده

look can I just say that you have opened this door and now you must walk through

می کردی فقط می توانم بگویم که تو این در را باز کردی و حالا باید از آن عبور

now you opened the door didn't I saying have you come face to face with any

کنی که در را باز کردی، من نگفتم آیا با هیچ ماری روبرو شده ای؟

snake Eyez is not and snakes and then you giggled you

چشم نیست و مارها و بعد تو خندیدی

mention snakes now somebody has mentioned snakes on here right you sure

به مارها اشاره کردی حالا یکی اینجا به مارها اشاره کرده درست مطمئنی

it was it was now I can't remember either yes so Sam or Sam or us man asks

همینطور بود الان یادم نمی آید بله پس سام یا سام یا ما مرد می پرسد

where are you in Britain we are in a place called Much Wenlock Much Wenlock

کجای بریتانیا هستی ما در آن هستیم مکانی به نام Much Wenlock Much

is a tiny little town and we lived there so does anybody know what the phrase

Wenlock یک شهر کوچک کوچک است و ما در آنجا زندگی می کردیم، بنابراین آیا کسی می داند که عبارت

trouser snake means it's a part of the body part of the body it's a part of the

مار شلواری به چه معناست قسمتی از بدن قسمتی از بدن است بخشی از

male body it's a man's body part so women don't have trouser snakes well

بدن مرد قسمت بدن مرد است بنابراین زنان مارهای شلواری ندارید

actually they might they might nowadays actually nowadays they might you see you

در واقع ممکن است داشته باشند ممکن است امروزه در واقع امروز آنها ممکن است ببینند شما می

see we live in this world where everyone wants to swap and change it's a little

بینید که ما در این دنیای زندگی می کنیم که همه می خواهند با هم عوض کنند و تغییر دهند.

bit like having one of those modern drills have you seen those tools that

you can buy and you can put anything on the end of them and some people like to

از آنها و برخی از مردم دوست

change their tools so they take that off and put something else on there instead

دارند ابزارشان را عوض کنند تا آن را در بیاورند و به جای آن چیز دیگری بپوشند،

so yet they might so a lady might have a trouser snake she might decide that

بنابراین ممکن است یک خانم ممکن است یک مار شلوار داشته باشد و تصمیم بگیرد

that's what she wants for her birthday hi Lee Kwang says why didn't you buy

که این چیزی است که برای تولدش می‌خواهد سلام لی کوانگ می‌گوید چرا آیا

Nike shoes that better than Asics well that's a matter of opinion

کفش های نایکی که بهتر از آسیکس هستند نخریدید، این یک موضوع نظر است،

okay matter of opinion so that's something that probably can't be proved

خوب موضوع نظر است، بنابراین این چیزی است که احتمالاً نمی توان آن را ثابت کرد،

but is something that you could debate how do you prove then well that's why

اما چیزی است که شما می توانید در مورد آن بحث کنید که چگونه می توانید آن را به خوبی اثبات کنید، به همین دلیل

it's a matter of opinion you say a matter of opinion you're

این یک موضوع است نظری که می گویید

referring to a subject that you can't actually prove one way or the other or

به موضوعی اشاره می کنید که در واقع نمی توانید آن را به یک روش ثابت کنید یا

would be difficult to prove so it's dependent on I think in different

اثبات آن دشوار است، بنابراین به این بستگی دارد که فکر می کنم در

countries different brands have different levels of status Nike or Nike

کشورهای مختلف مارک های مختلف سطوح مختلفی از s دارند. tatus نایک یا نایک

I don't know how you pronounce it now Nike Nike in the 80s and 90s and the UK

من نمی‌دانم اکنون چگونه آن را تلفظ می‌کنید نایک نایک در دهه‌های 80 و 90 و شب بریتانیا

night he was the top brand I think it was if you had Nike trained as zero

او برترین برند بود.

really something there were many brands I wear but Nike was one of

نایک یکی از برندهای

top ones but now I don't think they're in the UK I don't think Nike are quite

برتر بود، اما اکنون فکر نمی‌کنم آنها در بریتانیا باشند، فکر نمی‌کنم

seen as one of the top brands any well there was a little bit of controversy

نایک به‌عنوان یکی از برندهای برتر شناخته شود ، اما کمی بحث و جدل

about Nike wasn't that so I think it was all to do with the the American football

در مورد نایک وجود داشت. من فکر می‌کنم همه‌اش مربوط به این بود که بازیکنان فوتبال آمریکایی

players not kneeling or kneeling on the ground and I think it had something to

روی زمین زانو نمی‌زنند یا زانو نمی‌زنند و فکر می‌کنم این

do with that taking a knee so I think it has to do that okay talking about

ربطی به زانو گرفتن داشت، بنابراین فکر می‌کنم باید این کار را انجام دهد که صحبت کردن در مورد

trouser snakes is woken Jeff up he's made a copy jeff has woken up Jeff was

مارهای شلواری باعث بیدار شدن جف می‌شود. او یک کپی ساخته است جف بیدار شده است جف

there but the mention of trouser snake and we certainly they were the comment

آنجا بود اما ذکر مار شلواری و ما مطمئناً آنها نظری بودند که

we certainly know how to get Jeff's attention yes a big snake in the

ما مطمئناً می دانیم چگونه توجه جف را جلب کنیم بله یک مار بزرگ در

trousers says Cecilia Cecilia I'm surprised that Cecilia would say that

شلوار می گوید سسیلیا سیسیلیا من تعجب کردم که سیسیلیا بگوید که

I'm finding out a lot of things today about you out there in YouTube land but

من امروز چیزهای زیادی در مورد شما در YouTube land bu پیدا می کنم

yes Santa Reno says of course the police if you're looking for somebody that's

بله سانتا رنو می گوید البته پلیس اگر به دنبال کسی هستید که

missing a missing person or you want to find somebody you you give the dog the

یک فرد گم شده را پیدا کرده است یا می خواهید کسی را پیدا کنید کفش یا لباس زیر کسی را به سگ می دهید

somebody's shoe or underwear and of course they will having very good scent

و البته آنها حافظه عطر و بوی بسیار خوبی

memory they they will track down that person they have a keen sense of smell

خواهند داشت. آن شخص را ردیابی کنید او حس بویایی قوی دارد

yes certain types of dogs not all dogs I mean you never see a chihuahua on it in

بله انواع خاصی از سگ ها نه همه سگ ها، منظورم این است که شما هرگز یک چیهواهوا را روی آن نمی بینید در

a search party looking for someone I tell you the reason I use Asics over

یک گروه جستجو که به دنبال کسی می گردد.

over Nikes because I've got very wide feet very broad feet and this particular

پاهای بسیار گشاد و پاهای بسیار پهن دارند و این برند خاص

brand it tends to have a much broader fitting when I used to be when I was

در زمانی که من در جوانی بودم ظاهر بسیار گسترده‌تری دارد

young because did they have did they have sneakers then a few years ago just

زیرا آیا آنها کفش‌های کتانی داشتند و چند سال پیش

run around in bare feet through the mud so when I was when I was growing up my

فقط با پاهای برهنه در میان گل می‌دویدند. بنابراین وقتی بزرگ می‌شدم، مادرم

mummy and daddy took me to a shoe shop to be measured to have shoes used to do

و بابام مرا به یک مغازه کفش‌فروشی بردند تا اندازه‌گیری شوند که کفش‌هایی

you remember in the I don't know if people do this and at least I'd say in

دارم که می‌کردم، به یاد داشته باشید که نمی‌دانم مردم این کار را می‌کنند یا نه و حداقل می‌توانم بگویم

the olden days but when we used to grow up when you went to where we used to

در روزهای قدیم اما زمانی که ما بزرگ می شدیم وقتی شما به جایی که ما رفتید زمانی که

grow up maybe they still do it for children I suppose they do

بزرگ می‌شویم، شاید هنوز این کار را برای بچه‌ها انجام می‌دهند، فکر می‌کنم آن‌ها این کار را انجام

they put your foot into a measure and find out what size your foot is here for

می‌دهند، پای شما را اندازه می‌گیرند و می‌دانند پای شما چقدر است،

they give you the but what shoes to wear and it does help you know you're not

زیرا به شما می‌دهند اما چه کفشی بپوشید و این به شما کمک می‌کند بدانید که هستید نه

just going to put any any shoe on a child are you were a big clown shoe can

فقط قصد گذاشتن هر کفشی روی کودک، بلکه شما یک کفش دلقک بزرگ

you see your son or daughter walking around with giant long shoes just

بودید، آیا می‌توانید پسر یا دختر خود را ببینید که با کفش‌های بلند غول‌پیکر راه می‌رود، فقط

because the person in the shop couldn't be bothered to measure their foot so

به این دلیل که شخص در مغازه نمی‌توانست اذیت شود پایش را مرتباً اندازه بگیرد.

quite often with a child you have to measure their foot because their feet

با یک کودک باید پای آنها را اندازه بگیرید زیرا پاهای

are still growing and I used to work in Footwear you do many years not anymore

آنها هنوز در حال رشد هستند و من قبلاً در کفش کار می

rather you do that's the present tense although big did although past ten

although due to the smell in the studio it feels as if I am working in Footwear

کردم. احساس می کنم که دارم در Footwear کار می کنم

again joking but the point I was making mr. Duncan okay you won't make I was

دوباره شوخی می کنم اما نکته ای که می خواستم آقای. دانکن باشه تو متوجه نمیشی من به

making a point you you rudely interrupted were you making a point what

نکته ای اشاره میکردم که تو بی ادبانه حرفش را قطع کردی آیا

was the point I was making something about something about the shoes I was

نکته ای را بیان میکردی من در مورد کفشها چیزی

making it I was making a point about the shoes what were we saying just before

میگفتم داشتم میگفتم در مورد کفشها حرف میزدم درست قبل

you you interrupted me so it's up to you to remind me of what I was talking about

از اینکه حرفم را قطع کردی، پس این به تو بستگی دارد که به من یادآوری کنی درباره

what are you talking about says jamila steve has no idea he called yes about

چه چیزی صحبت می‌کنی.

broad fitting that was it Thank You Tomic for reminding me so I

read your your your message and then it reminded me so they used to say to me

پیام توست و بعد به من یادآوری کرد، بنابراین وقتی بچه بودم به من می گفتند

when I was a child the assistant in the shops used to say Oh has he got six toes

، دستیار مغازه ها می گفت اوه او شش انگشت دارد،

because my foot was so wide they used to laugh and joke they could never find

زیرا پای من آنقدر گشاد بود که می خندیدند و شوخی می کردند و هرگز پیدا نمی کردند.

feet as shoes to fit my wide feet and they used to joke that I had six toes so

پاها به عنوان کفش مناسب پاهای گشاد من هستند و آنها به شوخی می گفتند که من شش انگشت دارم

there you go I just thought I'd just throw that little story in Wow well I

پس شما بروید فکر کردم فقط آن داستان کوچک را در وای خوب من

still have broad feet what is the difference between an idiom and a

هنوز پاهای پهن دارم تفاوت بین یک اصطلاح و یک کلمه چیست؟

euphemism well an idiom is something that is often used in a way that it's

تعبیر خوب یک اصطلاح چیزی است که اغلب در الف استفاده می شود به این ترتیب که

not designed to be used so an idiom is a kind of expression however euphemism is

برای استفاده طراحی نشده است، بنابراین یک اصطلاح نوعی بیان است، با این حال تعبیر یک

something slightly different so you will say something that is rude

چیز کمی متفاوت است، بنابراین شما چیزی می گویید که بداخلاق است،

good or naughty or something that might be offensive but you use something else

خوب یا شیطان یا چیزی که ممکن است توهین آمیز باشد، اما از چیز دیگری استفاده می کنید

that isn't offensive in its place for example I'm trying to think of well

که توهین آمیز نیست. جای آن است به عنوان مثال من سعی می کنم خوب فکر کنم فکر

I suppose trouser snake trouser snake trouser snake is a euphemism for the

می کنم شلوار مار شلوار مار شلوار مار یک تعبیر برای

mail app latest ogre said it when I said it well I was going to say appendage I

برنامه ایمیل است آخرین غول آن را گفت وقتی خوب گفتم می خواستم بگویم ضمیمه

said her pending and he said the other word a euphemism another way of

گفتم او در انتظار است و او گفت کلمه دیگر یک تعبیر دیگر

different word or expression for something there we go but okay what are

کلمه یا بیان متفاوت برای چیزی است که ما می‌رویم، اما خوب است که با چه

you talking to Nike has an offer running shoes so Tomic says that you can get

صحبت می‌کنید نایک کفش‌های مخصوص دویدن دارد، بنابراین تومیک می‌گوید که می‌توانید

wider shoe fittings in Nike that's good to know is it I feel like it working in

یراق آلات کفش پهن‌تری در نایک تهیه کنید که خوب است بدانید آیا این احساس را دارم.

the shoe shop again you did you worked in a shoe shop this many years many

دوباره در کفش فروشی کار می کردی تو این کار را کردی

years many many years ago before I've before I got a proper job I used to

سال ها سال ها پیش در یک مغازه کفش فروشی کار می کردی.

spend all day looking at people's stinky feet it was only a part-time short

-زمان کوتاه

affair before I went on to become an international YouTube star well that the

ماجرای قبل از تبدیل شدن به یک ستاره بین‌المللی یوتیوب خوب است که

thing no Amy al sir says I wear Nike sneakers seems that they're very very

چیزی که امی ال آقا نمی‌گوید من کفش‌های کتانی نایک می‌پوشم به نظر می‌رسد که بسیار

popular is Nike welcome to sneaker talk a new podcast where we talk for hours

محبوب هستند، نایک خوش آمدید به صحبت کردن در مورد کفش ورزشی پادکست جدیدی که در آن ساعت‌ها

and hours about foot width and they're obviously comfortable and I think

و ساعت‌ها در مورد پا صحبت می‌کنیم. عرض و واضح است که راحت هستند و من فکر می کنم

certain brands because of your feet shape of your feet certain brands are

برخی از مارک ها به دلیل شکل پاهای

more comfortable for you than others eisah like Adidas shoes but anyway okay

شما برای شما راحت تر از سایرین هستند.

is there someone else in this room if there's someone there who's that I'm

thinking I'm looking off when I'm thinking and our brains working away you

من فکر می کنم وقتی فکر می کنم دارم به بیرون نگاه می کنم و مغزمان کار می کند

are always looking off do you have flat feet no I don't have flat

شما همیشه به بیرون نگاه می کنید آیا کف پای صاف دارید نه من صافی کف پا ندارم

feet up with a lovely arch but a lovely arch in my foot I don't have flat feet

با قوس دوست داشتنی اما یک قوس زیبا در پایم دارم. کف پاهای صافی

no but they're they're quite wide I can walk on water

ندارم، اما آنها کاملاً پهن هستند، من می توانم روی آب راه بروم، در

actually they're so wide and many people say to me you know aren't you you can

واقع آنها بسیار پهن هستند و بسیاری از مردم به من می گویند که می دانی مگر تو نمی توانی

walk on water you're such a wonderful person if you say to somebody if you

روی آب راه بروی، تو خیلی آدم فوق العاده ای هستی اگر به کسی بگویید اگر شما

someone's walking on water if you say someone's walking on water they're there

کسی روی آب راه می رود اگر بگویید کسی که روی آب راه

of course going back to biblical times if you talk about the Bible cause Jesus

می‌رود، البته اگر در مورد کتاب مقدس صحبت کنید، به زمان‌های کتاب مقدس بازمی‌گردند،

Christ could have walk on water if you believe the stories of course so if

زیرا اگر داستان‌ها را باور داشته باشید، عیسی مسیح می‌تواند روی آب راه برود ، البته اگر

somebody says to you all you can walk on water they're saying that you're at the

کسی به شما بگوید همه می‌توانید روی آب راه بروید. دوباره می گویید که شما در

same level as as Jesus but we must be careful what we say there's a very

همان سطح عیسی هستید، اما ما باید مراقب باشیم که چه می گوییم یک

naughty boy well there was a famous story wasn't that famous story in the

پسر بسیار شیطون وجود دارد.

Bible in the Bible where Jesus walked on water I remember these stories because

این داستان ها را به خاطر بسپاریم زیرا

we sort of grew up with them Indian school did is there actually a story

ما با آنها بزرگ شدیم مدرسه هندی در واقع داستانی وجود دارد که در

where he does walk on water oh yes there is yes there's one where we

آن او روی آب راه می رود اوه بله بله یک داستان وجود دارد که ما

drink a lot of water we walked on water definitely I remember it was a other guy

آب زیادی می نوشیم ما روی آب راه می رفتیم قطعاً من به یاد دارم که آن داستان دیگری بود. مردی

that could part the water Noah and there was it wasn't Noah and there was the

که می توانست آب را جدا کند نوح و نوح نبود و دیگری بود

other no no no I met with the ark it was Moses Moses parted the waters you're

نه نه نه من با کشتی ملاقات کردم موسی موسی آب ها را جدا کرد شما

right yes if you believe this if you believe it you know

درست می گویی بله اگر این را باور دارید اگر باور دارید می دانید

always Doris did you learn much about the Bible at school because you seem to

همیشه دوریس در مدرسه چیزهای زیادی درباره کتاب مقدس یاد می‌گرفت، زیرا به نظر می‌رسد شما دارید

be making this stuff up Tomic says you've offended people who

این چیزها را درست می‌کنید تامیک می‌گوید شما

work in shoe shops now by saying yes then I got a proper job well yes well

با گفتن بله، به افرادی که در مغازه‌های کفش کار می‌کنند توهین کرده‌اید، پس من یک شغل مناسب پیدا کردم، بله خوب،

well no one starts a career it's offended all just assistants shop

خوب، هیچ‌کس شغلی را شروع نمی‌کند، این توهین‌آمیز است به همه دستیاران فقط دستیاران مغازه،

assistants just people have a shoe shop around the world shoe shops but it is

فقط مردم فروشگاه کفش در سراسر جهان کفش فروشی است

but it is the worst job in the world it can't be the worst job in the world mr.

اما این بدترین شغل در جهان است، نمی تواند بدترین شغل دنیا باشد.

Cain I think you should you know not deed

کاین فکر می‌کنم باید بدانی که

yourself into a Heimlich digging your hole I've done it I've done the job and

خودت را در هیملیچ حفر نمی‌کنی، من این کار را انجام دادم، کار را انجام دادم

and so I I'm in a position where I can actually say that that job literally

و بنابراین در موقعیتی هستم که می‌توانم بگویم که آن کار به معنای واقعی

stinks literally you have to spend all day you get people coming in off the

کلمه بوی تعفن می‌دهد. برای گذراندن تمام روز مردم را وادار می‌کنید که از

streets and they want to be measured or they want to try on a pair of shoes and

خیابان‌ها بیایند و می‌خواهند اندازه‌گیری شوند یا می‌خواهند یک جفت کفش بپوشند و

I used to have to put up with some of the worst smelling feet ever some of

من مجبور بودم برخی از پاهای بد بو را تحمل

some of the feet were awful certain sometimes the toes were all sticking out

کنم. افتضاح بود گاهی اوقات انگشتان پاها همه از انتها بیرون زده بودند

the ends bye-bye belarus belarus is going see you

خداحافظ بلاروس بلاروس می‌رود

later belarus is already gone see you later talking of bad jobs when

بعداً می‌بینمت بلاروس قبلاً رفته است بعداً می‌بینم از شغل‌های بد صحبت می‌کنی وقتی

we were visiting your mother in hospital that suddenly reminds you of what nurses

که مادرت را در بیمارستان ملاقات می‌کردیم که ناگهان به تو یادآوری می‌کند که پرستارها باید چه کار

have to do in a hospital okay they have to do some things which you would never

کنند. در بیمارستان انجام دهید خوب آنها باید کارهایی را انجام دهند که شما هرگز نمی

want to have to do normally in normal everyday life would you there I mean the

خواهید به طور معمول در زندگی روزمره

things that they have to do to care for people in hospital that's got to be one

انجام دهید.

of the most fantastic jobs to do and it's not very well-paid I wouldn't know

فوق العاده ترین کارها برای انجام دادن و خیلی خوب نیست- اگر شغل جدیدی برای تحسین کردن

some of the things that you have to do if you're a new job to admire that is oh

دارید، برخی از کارهایی که باید انجام دهید را نمی دانم، این است که اوه،

here we go we've got it we've got a new nickname for mr. Steve we want we can

ما می رویم، آن را داریم، ما یک نام مستعار جدید برای آقای داریم. ما می خواهیم استیو را می

call mr. Steve The Hobbit because vicars hobbits this is another

توانیم آقای صدا کنیم. استیو هابیت چون نایب هابیت

book this time we're not talking about Dino The Hobbit mr. Duncan we read that

می گوید این کتاب دیگری است که این بار در مورد آقای دینو هابیت صحبت نمی کنیم. دانکن خواندیم که

at school did you okay you're not you're not getting it

در مدرسه خوب بودی که نیستی

confused with the Bible are you it would appear that you are but yes they're all

با کتاب مقدس اشتباه گرفته نمی‌شوی.

stories they are stories that's true but yes because in the story by Tolkien

تالکین

Junior Tolkien yes I know I know mr. Duncan

جونیور تالکین بله می دانم که آقا را می شناسم. دانکن

junior Tolkien yeah that's his what was his name then his full name

جونیور تالکین آره اسمش همینه بعد اسم کاملش

Jon I don't know Jeremiah Jacob I don't know what his first day was but he's

جون نمی دونم جرمیا جیکوب نمی دونم اولین روزش چی بوده اما او

known as Jo so it's not the same guy that wrote Game of Thrones but

به اسم جو معروفه پس اون کسی نیست که بازی تاج و تخت رو نوشته ولی

apparently the hobbits all of the hobbits

ظاهرا هابیت ها همه هابیت ها

very wide feet their feet are almost square shaped because they have their

پاهای بسیار پهن پاهای آنها تقریبا مربع شکل است زیرا آنها

large so yes you are right mr. steve is full of himself

بزرگ هستند پس بله شما درست می گویید آقای. استیو پر از خودش است

it says serene I'm it's all acting I'm just joke I just Joe thank you for I'm

می گوید بی سر و صدا من همه چیز بازیگری است من فقط شوخی هستم فقط جو ممنون که این

doing it for comic effect finally someone has noticed that Steve is really

کار را برای جلوه های کمیک انجام دادم بالاخره یکی متوجه شد که استیو واقعاً

full of himself thank you thank you very much Oh somebody nutrient Trin knew in

پر از خودش است متشکرم خیلی ممنون اوه یکی از مواد مغذی ترین که

watching in Vietnam says hello it's my very first time that I'm here

در تماشای ویتنام می شناختند، می گوید سلام، اولین بار است که اینجا هستم،

thank you very much Trin thanks rien new wind you deserve a round of applause I

بسیار متشکرم ترین، با تشکر از ریان نیو باد، تو مستحق یک دور تشویق هستید،

think so welcome to my live chat

فکر می کنم به چت زنده من خوش آمدید

it's always nice to know that we've got new people watching and they make

، همیشه خوشحالم که بدانید که ما افراد جدیدی داریم که تماشا می‌کنند و

comment so it's nice to know when anyone's watching because a lot of time

نظر می‌دهند، بنابراین خیلی خوب است که بدانیم چه کسی تماشا می‌کند، زیرا زمان زیادی است که

people are watching but they're not making comments so we don't know they're

مردم تماشا می‌کنند اما نظر نمی‌دهند، بنابراین ما نمی‌دانیم که

there so ask us a question I'm not usually here of course no Steve's

آنجا هستند، بنابراین از ما یک سوال بپرسید. " معمولا اینجا نیستم، البته استیو

normally off with the off somewhere else he's off with the fair is people seem to

معمولاً در جای دیگری خاموش نمی شود، او در نمایشگاه شرکت می کند، به نظر می رسد مردم

think we're promoting brands you're adidas nike a6 I will get them all in

فکر می کنند ما در حال تبلیغ مارک هایی هستیم که شما آدیداس نایک a6 هستید، من همه آنها را دریافت می

I've only been wearing adidas clothes on my videos for about the past twelve or

کنم من فقط آدیداس پوشیده ام. البته لباس‌های روی ویدیوهای من در حدود دوازده یا

thirteen years well of course we'd love to be sponsored by any of those

سیزده سال گذشته ما دوست داریم که توسط هر یک از

particular brands wouldn't we mr. Duncan or anyone

آن مارک های خاص حمایت شود. دانکن یا هر کس

whatever you do maybe I don't know maybe you run a shoe shop and you want to

دیگری هر کاری که انجام می دهید شاید من نمی دانم شاید شما یک مغازه کفش فروشی دارید و می خواهید از

sponsor me although I have a feeling I have a feeling after today I don't think

من حمایت مالی کنید، اگرچه احساس می کنم بعد از امروز احساس می کنم فکر نمی کنم

any shoe shop or any shoe manufacturer is going to they're not going to sponsor

هیچ مغازه کفش یا تولید کننده ای کفش قصد انجام این کار را داشته باشد. آنها قرار نیست از

this on burnt your bridges there mr. dome I have another idiom we've got in

این روی پل های سوخته شما حمایت کنند. گنبد من یک اصطلاح دیگر داریم که در

there burn two bridges it means that there's no way back you

آنجا دو پل را بسوزانیم، این بدان معناست که هیچ راهی برای بازگشت وجود ندارد که کاری را

said or done something it is so upsetting that there's no way

گفتی یا انجام

that you can go back to where you were before okay with a person or an

دادی.

organization so for example you might leave your job and you might before you

به عنوان مثال ممکن است کار خود را ترک کنید و ممکن است قبل از

go you might swear at the boss and tell him to get lost and say you're the worst

رفتن به رئیس فحش دهید و به او بگویید گم شود و بگویید شما

boss ever or do something awful if you might you might have a poo on his office

بدترین رئیسی هستید یا اگر ممکن است یک کار وحشتناک انجام دهید.

desk exactly you take a dump you could just take a giant wet stee something so

میز اداری دقیقاً شما یک زباله دانی می کنید، فقط می توانید یک استه خیس غول پیکر را روی میزش ببرید که یک پوکه بزرگ

bad big poo on his desk that you could never

بد را روی میزش ببرید که دیگر هرگز نتوانید

go back to that job again so no one would ever accept you back in no matter

به آن کار برگردید تا هیچ کس هرگز شما را دوباره به آنجا نپذیرد، مهم نیست

what never whereas if you just left and just sort of say goodbye I hope

که هرگز در حالی که شما فقط سمت چپ و فقط به نوعی خداحافظی کردم، امیدوارم

everything goes all right in the future you might have had a job offer back

همه چیز در آینده درست پیش برود، ممکن است شما یک پیشنهاد شغلی

there but because you made a dump on his desk and mr. Duncan said you don't have

داشته باشید، اما به این دلیل که روی میز او و آقای او را خالی کردید. دانکن گفت که لازم نیست

to go back say I've never done that I've never

به عقب برگردی و بگو که من هرگز این کار را نکرده‌ام که در

actually taken a giant dump on any boss or any boss's desk just so we're clear

واقع هرگز روی هیچ رئیس یا میز رئیسی زباله بزرگی نبرده‌ام، فقط برای

on that when are we going mr. Duncan

اینکه بفهمیم کی قرار است به آقایی برویم. دانکن

we're not dark outside it's getting dark in Hungary it's getting dark in here

ما بیرون تاریک نیستیم در مجارستان تاریک می شود اینجا تاریک می شود

well we were talking about euthanasia oh yeah there's a very dark subject I'd say

خوب ما در مورد اتانازی صحبت می کردیم اوه بله موضوع بسیار تاریکی وجود دارد که می توانم

that and wonder that we've moved on from and now we've returned to thanks to you

آن را بگویم و تعجب می کنم که ما از آن حرکت کرده ایم و اکنون برگشته ایم با تشکر از شما

thank you Steve well we're going in a moment because

متشکرم استیو خوب ما در یک لحظه میریم چون

we've been here for two hours so an extra long one just the way Steve

ما دو ساعت اینجا بودیم، خیلی طولانی است درست همانطور که استیو

likes it today today nobody Ben anyway now I won't go back to trouser snake

امروز دوست دارد

we've dealt with that one okay so another thing to mention today we were

ما با آن یکی برخورد کردیم خوب، بنابراین امروز باید به چیز دیگری اشاره کرد که

able to tempt mr. Steve into the studio by offering this one of mr. Steve's

توانستیم آقای را وسوسه کنیم. استیو با ارائه این یکی از آقای.

favorite snacks but the big question is what will the snack be next week what

تنقلات مورد علاقه استیو اما سوال مهم این است که میان وعده هفته

will they the snack that I will be using to tempt mr. Steve into the studio what

آینده چه میان وعده ای خواهد بود که من برای وسوسه آقای استیو استفاده خواهم کرد. استیو وارد استودیو

would it be next week find out don't forget also I'm back with you on

شد هفته آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

Wednesday and Friday as well hopefully and also next Sunday we'll be back

together next Sunday won't we yes if you let me mr. Duncan we will see what

من آقای دانکن خواهیم دید که چه

happened are you inviting me on next Sunday if the fates allow we will need

اتفاقی افتاده است، اگر سرنوشت اجازه دهد، یکشنبه آینده من را دعوت می کنی، ما

so long we will be here that's a Christmas song

آنقدر زمان نیاز داریم که اینجا باشیم، این یک آهنگ

well I'll toddle off shall I mr. don't guess I'll go prepare the tea and tea

کریسمس است. حدس نزن من میرم چای و کیک های چای را آماده

cakes I am I'm quite hungry I'm quite peckish to be honest do you want another

کنم من کاملا گرسنه هستم راستش را بخواهید بسیار بداخلاق هستم آیا می خواهید یک

quick sniff of my virtually unused trainers no no we won't do that I do not

بو کشیدن سریع دیگر از مربی های تقریباً استفاده نشده من را بکنید نه نه ما این کار را انجام نمی دهیم

want to sniff you I think this is some kind of fetish no I don't want to sniff

نمی‌خواهم تو را بو کنم، فکر می‌کنم این نوعی طلسم است.

your sneakers to be honest deep-fried Mars bar no we're just having yes and

we'll be preparing the meal for tonight we haven't got salmon tonight because we

امشب ماهی قزل آلا گرفتیم چون

haven't got any in the fridge we need to do a shop so we haven't discussed that

در یخچال نداریم باید یک مغازه بخریم، بنابراین در مورد آقای آقا بحث نکرده ایم

mr. Duncan what we're going to eat tonight oh maybe we can discuss that

. دانکن که امشب قرار است چه بخوریم، شاید بتوانیم در مورد

later beans on toast when we're not doing a live stream ta ta everybody and

لوبیاهای بعدی در مورد نان تست صحبت کنیم، زمانی که ما یک استریم زنده برای همه انجام نمی دهیم و

hopefully see you next week bye bye he's gone mr. Steve has left the building

امیدوارم هفته آینده شما را ببینیم بای خداحافظ او رفت آقای. استیو از ساختمان خارج شد

K says are you having a deep-fried Mars bar I like the sound of that do you

K می‌گوید آیا شما یک نوار مریخ سرخ شده دارید، من صدای آن را دوست دارم، آیا

know what I actually fancy a deep-fried Mars bar that sounds quite nice in fact

می‌دانید من واقعاً از یک نوار سرخ‌شده مریخ خوشم می‌آید که صدای بسیار خوبی دارد، در واقع

well I'm going it's time to say goodbye I've been here for two hours I hope

خوب من می‌روم وقت آن است که بگویم خداحافظ من دو ساعت است که اینجا

you've enjoyed today's busy lesson sorry once again for not being with you on

هستم امیدوارم از درس پرمشغله امروز لذت برده باشید یک بار دیگر از اینکه جمعه با شما

Friday as I explained earlier some circumstances some things occurred that

نبودم عذرخواهی می کنم زیرا قبلاً شرایط را توضیح دادم برخی موارد پیش آمد که

I had to sort out thank you very much for your company thank you for watching

مجبور شدم آنها را حل کنم از همراهی شما بسیار سپاسگزارم ممنون که

I will see you on Wednesday at 2 p.m. UK time also don't forget if

تماشا کردید، چهارشنبه ساعت 2 بعد از ظهر شما را می بینم. زمان انگلستان نیز فراموش نکنید اگر

you want to don't forget you can like and subscribe if you like what you're

می خواهید فراموش نکنید، می توانید لایک کنید و اگر چیزی را که تماشا می کنید دوست دارید مشترک شوید،

watching don't forget to give me a lovely like click like now go on click

فراموش نکنید که یک لایک دوست داشتنی به من بدهید، مثل حالا بروید روی کلیک کنید،

like it's easy you just move down under the video and click like give me a

مثل اینکه آسان است، فقط حرکت کنید در زیر ویدیو کلیک کنید و روی لایک کلیک کنید به من یک

lovely fresh thumbs up and also if you like this you can also give me your time

شست تازه دوست داشتنی بدهید و همچنین اگر این را دوست دارید می توانید هر هفته وقت خود را

every week with a subscription so maybe you can subscribe to my channel as well

با یک اشتراک به من بدهید تا شاید بتوانید در کانال من نیز مشترک شوید

that's it it's time to go almost time to say goodbye thank you very much to Maria

. برای خداحافظی از ماریا

Rosa Olga thank you very much for watching me during this live stream a

رزا اولگا بسیار سپاسگزارم از اینکه من را در طول این پخش زنده تماشا کردید،

very long one today very long thanks also to mr. Steve for joining me today I

امروز بسیار طولانی، همچنین از آقای. استیو برای پیوستن به من امروز به خوبی

enjoyed your company well he said you're welcome by Anna

از شرکت شما لذت بردم او گفت آنا

bye rosa bye-bye - hi Lee Kwang pal Mira

بای روزا بای بای به شما خوش آمدید - سلام لی کوانگ رفیق میرا

very great to see you all here today thanks for your lovely messages of

خیلی خوشحالم که امروز همه شما را اینجا می بینم از پیام های حمایت دوست داشتنی شما

support during my rather difficult time I will be back with you on Wednesday at

در طول دوران نسبتاً دشوارم متشکرم چهارشنبه ساعت 2 بعدازظهر با شما خواهم بود

2 p.m. UK time this is mr. Duncan in the birthplace of

. زمان انگلستان این آقای است. دانکن در زادگاه

English saying thanks for watching see you on Wednesday

انگلیسی می گوید متشکرم از تماشای شما در چهارشنبه

take care stay safe and of course until the next time we meet right here on youtube...

می بینم مراقب باشید در امان باشید و البته تا دفعه بعدی که همین جا در یوتیوب همدیگر را ملاقات کنیم...

Tatar for now

تاتاری فعلا