English Addict - LIVE STREAM - 144 / Sunday 4th APRIL 2021 - It's EASTER

oh look at those lovely little chicks

اوه به آن جوجه های کوچک دوست داشتنی نگاه کنید،

now they are supposed to be  baby chickens but unfortunately  

حالا قرار است جوجه های بچه باشند، اما متأسفانه

i couldn't find any stock footage of baby chickens

من نتوانستم فیلمی از بچه جوجه ها پیدا کنم،

so unfortunately those are actually baby ducks

بنابراین متأسفانه آنها در واقع بچه اردک هستند

i'm sure some of you have already spotted that i'm  using baby ducks instead of baby chickens anyway  

، مطمئن هستم که برخی از شما قبلاً متوجه شده اید که من از آنها استفاده می کنم. بچه اردک ها به جای جوجه های بچه به هر حال

it doesn't really matter because we are here again  yes it is another sunday it's a rather unusual  

خیلی مهم نیست چون ما دوباره اینجا هستیم بله، یکشنبه دیگری است، یک یکشنبه نسبتاً غیرمعمول است

sunday because today i am outside and we are live  yes we are live in the garden it is a beautiful  

زیرا امروز من بیرون هستم و زنده هستیم  بله، ما در باغ زندگی می کنیم، روز زیبایی است

day and everything is looking rather nice we are  here once again hello to you and welcome this  

و همه چیز خیلی خوب به نظر می رسد ما اینجا هستیم یک بار دیگر سلام به شما و خوش آمدید این

is english addict on easter sunday coming to you  live from the birthplace of the english language

یک معتاد انگلیسی است که در یکشنبه عید پاک به سراغ شما می آید.

which just happens to be

england

am i ready i think i'm ready hi  everybody this is mr duncan in england  

این آقای دانکن در انگلستان است

how are you today are you okay i hope so are you  happy i really hope you are feeling happy today  

شما امروز چطور هستید، شما خوب هستید، امیدوارم پس خوشحال باشید، واقعاً امیدوارم امروز احساس خوشحالی داشته باشید

yes i am outside i have been busy all  morning preparing my live studio outside  

بله من بیرون هستم، تمام صبح مشغول آماده کردن استودیوی زنده خود در خارج بودم

now if you remember last weekend i mentioned  that we were going to get snow today  

حالا اگر شما به یاد داشته باشید آخر هفته گذشته من به این موضوع اشاره کردم که امروز قرار است برف بباریم،

but guess what we haven't got any snow instead  we've got lovely glorious sunshine everything  

اما حدس بزنید که ما هیچ برفی نداریم به جای آن، ما آفتاب باشکوهی داریم که همه چیز

at the moment is absolutely gorgeous we have a  lovely day i will try to show you my other camera  

در حال حاضر فوق العاده است، ما یک روز دوست داشتنی داریم، سعی می کنم به شما نشان دهم دوربین دیگر

hopefully it will work so there it is a beautiful  view today and everything is looking rather nice  

امیدوارم کار کند، بنابراین امروز منظره‌ای زیبا است و همه چیز نسبتاً زیبا به

it's also very quiet as well i i'm very  pleased to find that it is also very quiet  

نظر می‌رسد   همچنین بسیار ساکت است همچنین من بسیار خوشحالم که متوجه شدم همچنین بسیار آرام است

which which i'm feeling quite pleased about to be  honest it is a beautiful day you might be able to  

که من از آن بسیار خوشحالم راستش را بخواهید روز زیبایی است که ممکن است بتوانید

hear the birds singing in the distance everything  today is rather nice yes we do have mr steve  

آواز پرندگان را از دور بشنوید، همه چیز امروز خیلی خوب است، بله، آقای

coming up later on also steve will be here do not  worry steve will be here on the live chat as well  

استیو بعداً می آید، همچنین استیو اینجا خواهد بود، نگران نباشید استیو در چت زنده اینجا خواهد بود.

back to me oh come on mr duncan where are you stop  showing us that boring hill show us something more  

همینطور   به من برگرد اوه بیا آقای دانکن کجایی، به ما نشان نمی‌دهی که آن تپه خسته‌کننده چیز جالب‌تری را به ما نشان می‌دهد،

interesting like your beautiful handsome face oh  okay if you insist all right hello to the live  

مثل چهره زیبای زیبای تو، اوه، اگر اصرار دارید خیلی خوب سلام به

chat nice to see you all here today i suppose  the first thing i should ask is can you hear me  

گفتگوی زنده خوشحال می‌شوم که همه شما را اینجا می‌بینم. اوه، فکر می‌کنم اولین چیزی که باید بپرسم این است که می‌توانی صدایم را بشنوی

all right i hope you can hear me clearly if you  can't hear me clearly then i suppose we might  

، امیدوارم بتوانی به وضوح صدایم را بشنوی، اگر نمی‌توانی به وضوح صدایم را بشنوی، پس فکر می‌کنم ممکن

have a problem i don't know i hope you can hear  me clearly if not we are in serious trouble yes  

است مشکلی داشته باشیم، نمی‌دانم، امیدوارم بتوانی صدایم را بشنوی واضح است که اگر نه، ما در مشکل جدی هستیم بله

apparently thank you very much apparently you  can hear me good i know last week i did a live  

ظاهراً بسیار متشکرم، ظاهراً می توانید صدای من را خوب بشنوید، می دانم که هفته گذشته یک

stream and unfortunately there was a problem  with the sound and my voice sadly sounded very  

پخش زنده   پخش کردم و متأسفانه مشکل در صدا وجود داشت و صدای من متأسفانه بسیار

distorted it was too loud so i hope today you  can hear me clearly i will do a little check  

مخدوش به نظر می رسید، خیلی بلند بود. امیدوارم امروز بتوانید به وضوح صدایم را بشنوید، من یک بررسی کوچک انجام خواهم داد.

just just a moment i'm going to do something this  will seem very odd but but i'm just going to do a  

little check with my sound just to make sure it is  all right i know last week i did a live stream and  

مشکلی نیست، می‌دانم هفته گذشته یک پخش زنده پخش کردم و

unfortunately there was a problem with the sound  ah it would appear that you can hear me all right  

متأسفانه صدا مشکلی داشت. آه، به نظر می‌رسد که می‌توانید صدای من را بشنوید.

today good hello to the live chat i suppose i  should say hello to you in a moment i will be  

من خواهم بود

don't worry i haven't forgotten you just because  i'm outside having a lovely time with the birds  

نگران نباش من شما را فراموش نکرده ام فقط به این دلیل من بیرون هستم و با پرنده‌ها

doesn't mean that i'm going to forget you it's  not going to happen so don't worry about that  

اوقات خوشی را سپری می‌کنم به این معنی نیست که شما را فراموش می‌کنم این اتفاق نمی‌افتد، بنابراین نگران آن نباشید

yes we've made it all the way to another  week and also the end of another weekend  

بله، ما آن را به یک هفته دیگر رساندیم و همچنین پایان یک آخر هفته دیگر

although here in the uk we are having an extra  long weekend because it is easter and it is sunday

اگرچه اینجا در انگلستان ما یک آخر هفته طولانی طولانی داریم زیرا عید پاک است و یکشنبه است

unfortunately i don't have my  echo because i'm outside sadly

متأسفانه من صدایم را ندارم زیرا متأسفانه بیرون هستم

but we are here together on a sunday it is it is  easter now today is easter sunday i know that for  

اما ما یکشنبه با هم هستیم. امروز عید پاک امروز یکشنبه عید پاک است من می دانم که برای

some people it isn't easter and i also know for  some people it is so for those who are celebrating  

برخی از مردم عید پاک نیست و همچنین می دانم برای برخی افراد اینطور است برای کسانی که امروز عید پاک را جشن می گیرند

easter today can i say happy easter to you and of  course there are people who don't celebrate easter  

می توانم عید پاک را به شما تبریک بگویم و البته افرادی هستند که این کار را نمی کنند. عید پاک

it all can i say hello and welcome to you as well  also to those who might be celebrating easter  

را جشن نگیرید   همه اینها را می‌توانم سلام کنم و به شما خوشامد بگویم همچنین به کسانی که ممکن است کمی بعدتر در سال عید پاک را جشن بگیرند

a little bit later on in the year because  there is a difference between some  

زیرا  تفاوتی بین برخی

of the calendars hello to everyone hello to the  live chat i'm going to say hello to you as well  

از تقویم‌ها وجود دارد سلام به همه سلام به چت زنده من من هم به شما سلام

i hope you are feeling good on this sunday hello  vitesse it would appear that vitesse is first  

خواهم کرد   امیدوارم احساس خوبی داشته باشید خوب است در این یکشنبه سلام vitesse به نظر می رسد که ویتس اولین بار است

on today's live chat congratulations  to you vitesse you are first here today

در چت زنده امروز به شما تبریک می گویم.

well then vitas you are  first congratulations to you

i feel quite good today i don't know why but i  woke up this morning with a spring in my step  

امروز صبح با یک بهار در قدم‌هایم

and a big smile on my face i don't know  why maybe because the weather was nice  

و یک لبخند بزرگ روی صورتم، نمی‌دانم چرا شاید به این دلیل که هوا خوب بود

also because i'm going to be here with you today  it always makes me rather excited to be honest so  

همچنین به این دلیل که قرار است امروز اینجا با شما باشم ، صادقانه بگویم همیشه هیجان‌زده‌ام می‌کند.

if you are at the moment celebrating easter can  i say happy easter once again yes it is a public  

شما در حال حاضر عید پاک را جشن می گیرید، می توانم یک بار دیگر عید پاک را تبریک بگویم بله، امروز یک

holiday here today in the uk so we are having a  public holiday yesterday was also a public holiday  

تعطیلات رسمی است اینجا در انگلستان، بنابراین ما یک تعطیل رسمی داریم دیروز نیز

for some people and of course on friday as well so  last friday was also a public holiday so we have a  

برای برخی افراد تعطیل رسمی بود و البته در روز جمعه نیز همینطور ادامه یافت. جمعه نیز یک تعطیل رسمی بود، بنابراین ما یک

very long public holiday during easter which is  rather nice hello also to flower espou nice to  

تعطیلات رسمی بسیار طولانی در طول عید پاک داریم که بسیار خوب است سلام به گل اسپو خوشحالم

see you here today as well mohsen thank you mohsin  for joining us today yes we are live outside the  

که امروز شما را اینجا می بینم محسن ممنون از محسن برای پیوستن به ما امروز

weather is absolutely gorgeous i couldn't resist  coming outside you might hear the occasional  

او کاملاً زیباست، من نمی‌توانستم در برابر بیرون آمدن مقاومت کنم، ممکن است گاه به گاه

airplane or helicopter flying over my house of  course there are now you might not believe this  

هواپیما یا هلیکوپتر را بشنوید که بر فراز خانه من پرواز می‌کند، البته اکنون ممکن است این را باور نکنید.

because i'm so famous now on youtube they actually  have tours that you can take in a helicopter and  

در هلیکوپتر و

you can fly over my house and take pictures  of me in the garden or maybe taking a shower

می‌توانید بر فراز خانه من پرواز کنید و از من در باغ عکس بگیرید یا شاید در حال دوش گرفتن

if that's your kind of thing so if you do hear  some helicopters going over don't worry it's  

اگر این کار شماست، بنابراین اگر شنیدید چند هلیکوپتر می‌روند، نگران نباشید،

just the local helicopter company that are now  giving people little trips around the area here  

فقط شرکت هلیکوپتر محلی است که اکنون به مردم سفرهای کوچکی در اطراف این منطقه می‌دهیم

comes one now sounds like one is coming over my  house right now hello also to mr bruno hi mr bruno  

می‌آید، به نظر می‌رسد یکی در حال حاضر از خانه من می‌آید سلام به آقای برونو سلام آقای برونو

nice to see you here as well for those who  are wondering yes mr steve will be here today  

خوشحالم که شما را اینجا می‌بینم، برای کسانی که می‌پرسند بله آقای استیو امروز اینجا خواهد بود

no sentence game i'm going to say that now  there will be no sentence game because we're  

نه بازی جمله‌ای من می‌خواهم بگویم که اکنون هیچ بازی جمله‌ای وجود نخواهد داشت، زیرا ما

outside and to be honest with you it's a little  bit too complicated to play the sentence game  

بیرون هستیم و صادقانه بگویم، اگر من کاملاً با y صادق باشم، انجام بازی جملات در خارج کمی پیچیده است.

outside if i was completely honest with you so  that's one of the reasons why hello also to oh  

اوه پس این یکی از دلایلی است که چرا به او

hello palmyra palmyra is here luis mendes is here  today nice to see you as well we also have zuzika  

سلام می‌کنم، سلام، پالمیرا اینجاست، لوئیس مندز اینجاست امروز خوشحالم که شما را می‌بینم، ما هم زوزیکا داریم

hello zuzika olga sandra waffe is here wow so  many people are joining in thank you very much  

سلام زوزیکا اولگا ساندرا وافه اینجاست وای خیلی افراد به شما ملحق می‌شوند بسیار متشکرم

thank you for joining me today i'm so happy  to see you here i can't begin to tell you  

متشکرم که امروز به من ملحق شدید، خیلی خوشحالم از اینکه شما را اینجا می بینم، نمی توانم شروع کنم به شما بگویم

theo theo platy says happy easter mr duncan you  are welcome thank you very much and i suppose  

تئو تئو پلاتی می گوید عید پاک مبارک آقای دانکن خوش آمدید بسیار متشکرم و فکر

i can't mention easter without also  mentioning chocolate would you like to  

می کنم   نمی توانم عید پاک را بدون ذکر نام ذکر کنم شکلات می‌خواهید

see some delicious chocolate i think  i have it here somewhere oh yes yes

شکلات خوشمزه‌ای ببینید، فکر می‌کنم من آن را در جایی دارم، اوه بله بله،

there is some chocolate just down here and we  will be showing that a little bit later on yes of  

همین پایین مقداری شکلات وجود دارد و ما  نشان می‌دهیم که کمی بعد، بله،

course as i mentioned earlier it is sunday but it  is no ordinary sunday because it is easter sunday

البته همانطور که قبلاً اشاره کردم، یکشنبه است، اما همینطور است. یکشنبه معمولی نیست زیرا یکشنبه عید پاک است

i hope you are having a good day wherever you are  in the world right now it's nice to see you here

، امیدوارم در هر کجای دنیا که هستید روز خوبی را سپری کنید ، خوشحالم که شما را اینجا می بینم

mr steve is here today i don't know what he's  doing but i know one thing he's been in the garden  

آقای استیو امروز اینجاست، من نمی دانم او چه کار می کند، اما می دانم که او یک چیز بوده است. در

i don't know what he's been doing  i have a feeling i'm not sure  

باغ   نمی‌کنم می‌دانم او دارد چه کار می‌کند  احساس می‌کنم مطمئن نیستم

but i think steve has been chopping logs  again now i find that rather strange because  

اما فکر می‌کنم استیو دوباره در حال خرد کردن سیاهه‌ها بوده است  حالا به نظرم خیلی عجیب است زیرا

during the week steve actually chopped all  of the logs so he has no more logs to chop so  

در طول هفته استیو در واقع همه  سیاهه‌ها را خرد کرد، بنابراین او دیگر سیاهه‌ها را برای بریدن

i'm not quite sure what steve was chopping this  morning so we will find out that because i i'm  

نداشت. من کاملاً مطمئن نیستم که استیو امروز صبح چه چیزی را خرد می‌کرد، بنابراین ما متوجه می‌شویم که چون من

rather curious to find out as well to be honest  can i just remind you about something that  

هم کنجکاو هستم که بفهمم، صادقانه بگویم، آیا می‌توانم اگر کمی گیج هستید، چیزی را که

happened last weekend if you are a little confused  about why i'm here why i am here now just a moment

آخر هفته گذشته اتفاق افتاد به شما یادآوری کنم. چرا من اینجا هستم چرا الان اینجا هستم فقط یک

i want to just remind you that the clocks  have changed the clocks have actually  

لحظه می‌خواهم به شما یادآوری کنم که ساعت‌ها تغییر کرده‌اند، ساعت‌ها در واقع

gone forward by one hour from gmt to bst  so from greenwich mean time to british  

یک ساعت از gmt به bst جلو رفته‌اند  بنابراین از زمان گرینویچ به

summer time so for those who are wondering why  there is a slight time difference maybe you are  

وقت تابستانی بریتانیا   بنابراین برای کسانی که تعجب می کنید که چرا یک تفاوت زمانی جزئی وجود دارد، شاید شما

watching me and perhaps you are wondering why  the time is not the same well here it is still  

من را تماشا می کنید و شاید تعجب می کنید که چرا  اینجا ساعت به همان خوبی نیست، هنوز هم است

the same time it is 25 past two in the afternoon  but now of course the clocks have changed  

همان ساعت 2 و 25 بعدازظهر است اما اکنون مطمئناً ساعت ها تغییر کرده است.

and in certain parts of the world people will  also be changing their clocks as well they will be  

و در سر در بخش‌هایی از جهان مردم ساعت‌های خود را نیز تغییر می‌دهند و همچنین

moving their clocks forward by one  hour so that happened last sunday

ساعت‌های خود را یک ساعت به جلو می‌برند، به طوری که یکشنبه گذشته اتفاق افتاد

did you see last sunday's live stream i  don't know what was happening last week  

آیا پخش زنده یکشنبه گذشته را دیدید، نمی‌دانم هفته گذشته چه اتفاقی می‌افتاد

i was in a very strange place in my mind  because the clocks had changed however  

. جای بسیار عجیبی در ذهن من است، زیرا ساعت ها تغییر کرده بودند، با این حال،

today i'm feeling super duper i hope you are  as well i hope you are feeling wonderful today

امروز احساس می کنم بسیار احمقانه هستم، امیدوارم شما هم همینطور، امیدوارم امروز احساس فوق العاده ای داشته باشید،

we have some words connected to party coming  up today the reason why i'm doing that is  

ما کلماتی داریم که به مهمانی مربوط می شود که امروز برگزار می شود، دلیل اینکه چرا این کار را انجام می دهم به این

because yesterday i noticed a lot of people  were having parties around here and also a  

دلیل است که دیروز متوجه شدم که افراد زیادی در اینجا مهمانی می‌گیرند و همچنین

lot of people have been getting together  again as we begin to return to normal life

بسیاری از مردم دوباره دور هم جمع شده‌اند که ما شروع به بازگشت به زندگی عادی می‌کنیم،

i can't remember what normal life is like to  be honest but apparently yes we are all slowly  

نمی‌توانم به یاد بیاورم که زندگی عادی چگونه است، صادقانه بگویم، اما ظاهراً بله همه به آرامی

returning to normal life here in england and  that is what is happening so this weekend a lot  

به زندگی عادی در اینجا در انگلیس باز می‌گردند و این همان چیزی است که اتفاق می‌افتد، بنابراین این آخر هفته  بسیاری

of people have been getting together families and  friends have been getting together for small group  

از افراد  خانواده‌ها و دوستان دور هم جمع شده‌اند تا برای جشن‌های مهمانی‌های گروهی کوچک دور هم جمع شوند.

parties celebrations for easter perhaps someone  celebrated a birthday a few months ago and  

برای عید پاک شاید کسی چند ماه پیش تولدی جشن گرفته

maybe the family didn't have a chance to get  together so maybe maybe that's the reason why  

باشد و شاید خانواده فرصتی برای دور هم جمع شدن نداشته باشند، پس شاید به همین دلیل است که

hello also christina ricardo beatrix mika hello  mika nice to see you here as well one of the good  

سلام کریستینا ریکاردو بیتریکس میکا سلام  میکا خوشحالم که شما را اینجا می بینم، یکی از افراد خوب

things about the clocks going forward is that  it allows us to meet at a more reasonable time  

چیزهایی که در مورد ساعت‌ها به جلو می‌روند این است که به ما امکان می‌دهد در زمان معقول‌تری با هم

it allows us to meet at a raw more reasonable  moment of time so nice to see you here v mita mika  

ملاقات کنیم   به ما امکان می‌دهد در یک لحظه معقول‌تر همدیگر را ملاقات کنیم، خیلی خوشحالم که شما را اینجا می‌بینم در مقابل mita mika

i was very distracted then because mr steve was  hovering in front of me he was moving around i'm  

من خیلی حواس‌پرت شدم زیرا آقای استیو معلق بود جلوی من داشت دور می‌چرخید

not sure i'm not sure what he was doing but it  was very distracting very distracting indeed

من مطمئن نیستم مطمئن نیستم چه کار می‌کرد اما خیلی حواس‌پرتی بود خیلی حواس‌پرت کننده بود، در

it is not green screen behind me this is real  this is actually real what you're looking  

واقع صفحه سبز پشت من نیست، این واقعی است.

at at the moment i can prove it as well i can  prove it i can prove it baby watch watch this

در حال حاضر می‌توانم آن را ثابت کنم، می‌توانم آن را ثابت کنم، می‌توانم آن را ثابت کنم بچه ساعت تماشا کن این

you see so this is real and there  is a little daffodil from my garden  

را می‌بینی که می‌بینی، پس این واقعی است و یک گل نرگس کوچک از باغ من وجود دارد

to wish you all a happy easter and also  happy spring wherever you happen to be  

تا برای همه شما عید پاک و همچنین بهار مبارک را در هر کجا که اتفاق می‌افتد برای شما آرزو می‌کنم. بودن

in the world so there it is so this is not a  green screen behind me this is real this is  

در t او دنیا پس آنجاست پس این یک صفحه سبز در پشت من نیست، این واقعی است، این واقعی است،

actually what is going on at the moment  here in england as we talk to you live

در واقع این چیزی است که در حال حاضر در حال رخ دادن است .

steve is here steve is coming up in a few  moments i hope you are excited for that

شما برای آن

hello also to christina hello belarusia hello  belarus here nice to see you here as well  

سلام به کریستینا سلام بلاروسیا سلام بلاروس اینجا خوشحالم که شما را اینجا می بینم

a lot of people joining now your daffodils look  spectacular i always love the sight of daffodils  

افراد زیادی که اکنون به آن ملحق می شوند، نرگس های شما دیدنی به نظر می رسند، من همیشه دیدن نرگس ها را دوست دارم

every spring i don't know what it is but  when spring arrives something happens inside  

هر بهار، نمی دانم چیست، اما وقتی بهار از راه می رسد اتفاقی در درون می افتد

i become more positive excited i become more alive

من مثبت تر می شوم هیجان زده می شوم، زنده تر می شوم

we will find out in a few moments if mr  steve feels more alive now spring has arrived  

، چند لحظه دیگر متوجه می شویم که آیا آقای استیو احساس می کند زنده تر است حالا بهار فرا رسیده است

hello to oh olga says i love daffodils me too i  love them i love all flowers to be honest oh i  

سلام به اوه اولگا می گوید من هم نرگس ها را دوست دارم، آنها را دوست دارم من همه گل ها را دوست دارم راستش را بخواهید،

know what i want to mention if you look at this  camera view very closely i will show you now can  

می‌دانم اگر به این نمای دوربین خیلی دقیق نگاه کنید، می‌دانم به چه چیزی می‌خواهم اشاره کنم، اکنون به شما نشان خواهم داد که آیا می‌توانید

you see it i hope so you might be able to see  some purple flowers in the distance those purple  

آن را ببینید، امیدوارم بتوانید چند گل بنفش را در دوردست ببینید، آن

flowers are actually magnolia so you might be  able to see some purple flowers at the bottom of  

گل‌های بنفش در واقع ماگنولیا هستند. ممکن است بتوانید چند گل بنفش را در

the screen can you see them waving around those  are actually magnolia flowers and the magnolia  

پایین صفحه ببینید، آیا می‌توانید آنها را در حال تکان دادن اطراف آن‌ها ببینید ، در واقع گل‌های ماگنولیا هستند و

has now come out of course you can have white  magnolia cream magnolia and also you can have

مگنولیا   اکنون بیرون آمده است، البته می‌توانید ماگنولیا کرم ماگنولیا سفید داشته باشید و همچنین می‌توانید

those lovely pink magnolia plants as  well looking rather nice at the moment  

آن صورتی دوست‌داشتنی داشته باشید. گیاهان ماگنولیا در حال حاضر نسبتاً زیبا به نظر می‌رسند

in the garden mr steve will be here in a few  moments don't worry he will be here shortly  

در باغ آقای استیو چند لحظه دیگر اینجا خواهد بود نگران نباشید او به زودی اینجا خواهد بود

for those who can't get enough of mr steve  steve has been very busy this week even though  

برای کسانی که از آقای استیو سیر نمی‌شوند  استیو حتی این هفته بسیار شلوغ بوده است اگرچه

he is supposed to be on holiday because he's  taken extended leave so he's actually got  

او قرار است در تعطیلات باشد زیرا مرخصی طولانی گرفته است بنابراین او در واقع

over 10 days free from work oh fancy  pants fancy pants mr steve ooh very nice

بیش از 10 روز از کار آزاد است آه شلوار فانتزی شلوار فانتزی آقای استیو اوه خیلی

okay that's enough that's enough  we can't have too much fancy pants

خوب است، کافی است همین کافی است ما نمی توانیم شلوارهای خیلی فانتزی داشته

we can also see the magnolia now in japan  yes well ours have only just come out  

باشیم، همچنین می توانیم ماگنولیا را اکنون در ژاپن ببینید بله خوب، ماگنولیا تازه بیرون آمده است

i don't know why but i've noticed living here  high up i've noticed that many of the plants  

نمی‌دانم چرا، اما متوجه شده‌ام که اینجا زندگی می‌کنم، متوجه شده‌ام که بسیاری از گیاهان

and many of the flowers and many of  the blossoms always come out a little  

و بسیاری از گل‌ها و بسیاری از شکوفه‌ها همیشه می‌آیند. بیرون

bit later than everywhere else so down  there where everyone is living low down  

کمی دیرتر از همه جا، پس آنجا که همه در پایین

their blossoms and their flowers always come out  much earlier but here up here right up here high  

زندگی می‌کنند، شکوفه‌ها و گل‌هایشان همیشه خیلی زودتر بیرون می‌آیند، اما اینجا بالا، همین‌جا بالا،

up on the hill they always come out much later  it's very strange i think it has something to do  

بالای تپه، همیشه خیلی دیرتر بیرون می‌آیند. فکر می‌کنم خیلی عجیب است. ربطی

with the temperature that's what i think we are  looking at words connected to party and also eggs  

به دما دارد، این همان چیزی است که من فکر می‌کنم ما به کلمات مرتبط با مهمانی و همچنین تخم‌مرغ نگاه می‌کنیم،

as well because it is easter and i couldn't  resist talking about eggs and chocolate and  

زیرا عید پاک است و من نمی‌توانستم درمورد تخم‌مرغ و شکلات صحبت نکنم

i'm sure mr steve has something up his sleeve  as well if you have something up your sleeve  

و مطمئن هستم که آقای استیو چیزی دارد. آستین همچنین اگر چیزی در آستین خود

it means you have something hidden away perhaps a  surprise perhaps something you weren't expecting  

دارید   به این معنی است که چیزی را پنهان کرده‌اید، شاید یک غافلگیری شاید چیزی که انتظارش را نداشتید

a person reveals something as a surprise  you weren't expecting it to happen  

شخصی چیزی را به عنوان غافلگیرکننده فاش می‌کند شما انتظار نداشتید این اتفاق بیفتد

because that person had something up their sleeve  very nice christina nice to see you here as well  

زیرا آن شخص چیزی در آستین خود داشت. خیلی خوب کریستینا خوشحالم که اینجا هم

during the spring season we can admire all the  colours of nature and and also feel the scent  

می بینمت   در طول فصل بهار می توانیم تمام رنگ های طبیعت را تحسین کنیم و همچنین عطر

we can sense the aroma of all the flowers  of all the blossom i love this time of  

را احساس کنیم   می توانیم عطر همه گل ها را حس کنیم. از همه شکوفه‌هایی که در این فصل از

year so much i can't begin to tell you  how much i love springtime i really do  

سال خیلی دوست دارم، نمی‌توانم شروع کنم به شما بگویم که واقعاً چقدر بهار را دوست دارم،

we are going to have a little break and then  we will be back with mr steve however we are  

ما کمی استراحت خواهیم داشت و سپس با آقای استیو

going to have a look at one of my full english  lessons by the way there will be a full english  

برمی‌گردیم. به یکی از درس‌های انگلیسی کامل من نگاهی بیندازید، به هر حال، یک درس کامل انگلیسی

lesson on wednesday it will be the last one  for a while so the final full english lesson  

در روز چهارشنبه وجود خواهد داشت، این آخرین درس برای مدتی خواهد بود، بنابراین آخرین درس کامل انگلیسی

will be on next wednesday as usual and then that  will be taking a break and then after that we  

طبق معمول چهارشنبه آینده خواهد بود و سپس  ادامه خواهد داشت. یک استراحت و سپس بعد از آن

will have something a little bit more special  maybe something live on wednesdays hmm we will  

چیز کمی خاص‌تر خواهیم داشت  شاید چیزی زنده در چهارشنبه‌ها هوم    خواهیم

see what happens steve is on his way and here is  an excerpt from one of my full english lessons  

دید که چه اتفاقی می‌افتد استیو در راه است و اینجا  گزیده‌ای از یکی از درس‌های انگلیسی کامل من

this is taken from one of my more recent full  english lessons and then we will be back joining  

است   این از یکی از درس‌های من گرفته شده است. آموزش‌های کامل انگلیسی جدیدتر و سپس ما دوباره به

us live he will be here yes our very own april  fool mr steve in a few moments from now don't go

ما ملحق می‌شویم. او اینجا خواهد بود بله، احمق آوریل خودمان آقای استیو تا چند لحظه دیگر

away

hi everybody and welcome to what can only be  described as a video language lesson posted on  

نروید سلام به همه و خوش آمدید به آنچه که فقط می‌توان آن را به عنوان یک ویدیو توصیف کرد. درس زبان پست شده

the internet coming to you from the birthplace  of the author a.a milne who wrote the stories of  

در   i اینترنت از زادگاه نویسنده‌ای که داستان‌های

winnie the pooh and his various animal friends  plus his human companion christopher robin did  

وینی پو و دوستان حیوانی مختلفش را نوشته است، به‌علاوه همدم انسانی‌اش کریستوفر رابین می‌آید، آیا

you know that christopher robin was a real person  in fact he was a.a milne's son england is also the  

می‌دانید که کریستوفر رابین یک شخص واقعی بود، در واقع او پسر یک میل، انگلستان بود. همچنین

birthplace of the english language which is why we  are all here today so without any more small talk  

زادگاه زبان انگلیسی است، به همین دلیل است که همه ما امروز اینجا هستیم، بنابراین بدون هیچ صحبت کوچک

or jibber-jabbering let's get on with today's  full english lesson which will start right now

یا جبر و لجبازی بیایید به درس کامل انگلیسی امروزی ادامه دهیم که همین الان شروع می شود،

your memory can play tricks on you you might be at  work doing something mundane when all of a sudden  

حافظه شما می تواند شما را فریب دهد، ممکن است سر کار باشید. انجام کاری پیش پا افتاده زمانی که

a memory pops into your head it might be a random  moment from your past something that has left an  

ناگهان  خاطره ای در ذهن شما ظاهر می شود، ممکن است یک لحظه  تصادفی از گذشته شما باشد، چیزی که

impression on you might simply pop up in your head  you might have a flashback a moment in the present  

تأثیر    روی شما گذاشته است، ممکن است به سادگی در ذهن شما ظاهر شود  ممکن است یک فلاش بک داشته باشید که یک لحظه در زمان حال

can send you back in time a certain sound or smell  from your childhood that occurs in the present  

می توانید ارسال کنید شما در زمان به عقب برمیگردید، یک صدا یا بوی خاص از دوران کودکی شما که در زمان حال رخ می دهد

can transport you back to your younger years  sometimes the memories consist of unhappy events  

می تواند شما را به سال های جوانی منتقل کند گاهی اوقات خاطرات شامل اتفاقات ناخوشایندی است

and moments we would rather forget looking back  on your life experiences is normal you reminisce  

و لحظه‌هایی که ترجیح می‌دهیم فراموش کنیم به تجربیات زندگی‌تان نگاه می‌کنید، عادی است، شما به یاد

you reflect you consider what occurred by  remembering the events that went before  

می‌آورید   فکر می‌کنید با یادآوری رویدادهای قبل

as we get older our distant memories become more  precious your memories make you the person you are  

وقتی که ما بزرگتر می‌شویم، خاطرات دور ما ارزشمندتر می‌شوند  خاطرات شما شما را شخصی می‌کنند

they are your individual experiences  that are an irreplaceable part of you

که هستید   آنها شما هستند. تجربیات فردی که بخشی غیرقابل جایگزین از شما

here are two words that look similar but have  different meanings the words are frill and  

هستند، در اینجا دو کلمه هستند که شبیه به هم هستند، اما معانی متفاوتی دارند، واژه‌های frill و

thrill firstly the word frill with  an f means an attractive addition or  

هیجان اولاً کلمه frill با یک f به معنای افزودنی جذاب یا

decoration you make something look more  appealing by adding frills you might see  

تزئینی است که با اضافه کردن چیزهایی که ممکن است چیزی را جذاب‌تر نشان دهید. با

a frill on a woman's dress or skirt you  might add frills to a pair of curtains  

دیدن    زواید روی لباس یا دامن زنانه  می‌توانید به یک جفت پرده تزئیناتی اضافه

so as to make them stand out more so something  that makes an item seem more appealing is a frill  

کنید   تا آنها را بیشتر برجسته کنید، بنابراین چیزی که باعث جذاب‌تر به نظر رسیدن یک کالا می‌شود،

in business you might see frills being  added to a particular type of service  

در کسب‌وکار، ممکن است مشاهده کنید که تزئینات به نوع خاصی اضافه می‌شوند. خدمات

this hotel is worth staying at just  for the frills the extravagant services  

این هتل ارزش اقامت در آن را دارد  فقط برای تفریح

added to something can be described as frills  of course the opposite can also be true  

البته برعکس هم می‌تواند صادق باشد.

if a business wants to cut costs or make something  more affordable then they might take away the  

اگر یک کسب‌وکار بخواهد هزینه‌ها را کاهش دهد یا چیزی را مقرون به صرفه‌تر کند، ممکن است

frills a basic service without the unnecessary  comforts or luxury can be described as no frills  

خدمات اولیه را بدون امکانات رفاهی یا تجملات غیر ضروری از بین ببرد.

the air ticket to france is very cheap but  it comes with no frills you are getting the  

ارزان است، اما بدون

basic flight with nothing added as a bonus a basic  service is a no-frills service then there is the  

هیچ چیز دیگری، پرواز اولیه را دریافت می‌کنید، بدون هیچ چیز اضافه شده به عنوان جایزه، یک سرویس اولیه یک سرویس بی‌زحمت است، سپس

word thrill which can be either a noun adjective  or verb something that makes you feel a sudden  

کلمه هیجان وجود دارد که می‌تواند یک صفت اسمی باشد یا فعل چیزی که باعث می‌شود احساس ناگهانی کنید.

rush of excitement can be described as a thrill  it was a thrill to see bts in concert last night  

هیجان هیجان را می توان به عنوان یک هیجان توصیف کرد  دیدن bts در کنسرت

i was thrilled to be asked to speak at the  seminar the sudden rush of excitement is a thrill  

دیشب بسیار هیجان انگیز بود   از اینکه از من خواسته شد در سمینار صحبت کنم هیجان زده شدم. هجوم ناگهانی هیجان یک هیجان

you feel the thrill your breathing becomes deeper  your heart might suddenly start racing you are  

است   احساس می کنید هیجانی که تنفس شما عمیق تر می شود ناگهان شروع به مسابقه کنید

feeling the thrill the thing that gives you the  thrill is thrilling such as a thrilling fairground  

هیجان را احساس می‌کنید چیزی که به شما هیجان می‌دهد هیجان‌انگیز است، مانند یک میدان نمایشگاهی هیجان‌انگیز

ride a thrilling movie or a thrilling expedition  the thrilling thing is the thrill the thrill is  

سوار یک فیلم هیجان‌انگیز یا یک سفر هیجان انگیز  هیجان‌انگیز هیجان چیزی است

what you get from the thing that is thrilling you  an excited looking person can appear thrilled the  

که از چیزی که شما را هیجان زده می کند، دریافت می کنید. یک فرد هیجان زده می تواند هیجان زده به نظر برسد.

smile on his face told me that he was thrilled  to be there so as a noun thrill names the feeling  

لبخند روی صورتش به من گفت که از حضور در آنجا هیجان زده است، به طوری که یک اسم thrill این احساس را

as a verb you can cause a person to feel thrilled  and as an adjective a person can appear thrilled  

به عنوان یک فعل شما نامگذاری می کند. می‌تواند باعث شود که شخص احساس هیجان کند و به عنوان یک صفت ممکن است فرد هیجان‌زده به نظر برسد،

so there you have it frill and thrill two similar  looking words with very different meanings

بنابراین دو کلمه شبیه به هم با معانی بسیار متفاوت

it's true that the english language can  be quite confusing especially when it  

را

comes to pronunciation good examples of this  occurrence are the words lose and loose chose  

می‌بینید. از این اتفاق، واژه‌های lost و loose chose   هستند

and choose firstly the word lose means to mislay  something it describes the sudden loss of an item  

و ابتدا کلمه lost را انتخاب کنید به معنی گمراه کردن چیزی که از دست دادن ناگهانی یک مورد   یا شخص را توصیف می‌کند.

or person the spelling of lose often causes  confusion for many when it comes to written  

english the word chose is used in the past tense  as something that has been chosen you chose it  

در زمان گذشته به عنوان چیزی که انتخاب شده است، شما آن را انتخاب کردید

i chose this dress yesterday whilst out  shopping so despite the similar spelling  

من این لباس را دیروز هنگام خرید انتخاب کردم، بنابراین با وجود املای مشابه

the word lose and chose are pronounced very  differently then we have loose and choose  

کلمه باخت و chose بسیار متفاوت تلفظ می شوند سپس ما loose داریم و انتخاب می کنیم

firstly the word loose means the state of  slackness or free movement i have a loose tooth  

ابتدا کلمه loose به معنای حالت سستی یا حرکت آزاد است من یک دندان لق

i should go to the dentist i guess then there  is choose which describes the action of making  

دارم   باید به دندانپزشک مراجعه کنم، حدس می زنم سپس انتخابی وجود دارد که

a selection you select something you choose an  item i will choose my wedding dress tomorrow  

عملکرد انتخابی را توصیف می کند. چیزی را که انتخاب می‌کنید انتخاب کنید، من فردا لباس عروسی خود را انتخاب

it's worth remembering that while chose  and chews are related lose and loose  

می‌کنم. ارزش این را دارد که به خاطر بسپارید که در حالی که انتخاب کردن و جویدن‌ها مرتبط هستند، از دست دادن و شل شدن

are not thus proving that the english language  can sometimes be a very confusing thing indeed

آن‌ها نشان نمی‌دهد که زبان انگلیسی گاهی اوقات می‌تواند بسیار گیج‌کننده باشد، در

i hope you enjoyed that that was one of my full  english lessons and yes you can find them all on  

واقع امیدوارم از آن لذت برده باشید. از درس‌های انگلیسی کامل من و بله، می‌توانید همه آن‌ها را در

my youtube channel they are all there for you  to view welcome everyone if you've just tuned  

کانال یوتیوب من پیدا کنید، همه آن‌ها برای شما هستند برای مشاهده به همه خوش آمد

in if you just clicked on me yes this is english  addict on a sunday afternoon it is easter sunday

می‌گوییم. یکشنبه عید

it's nice to see you here today i hope  you are feeling good i really hope you  

پاک خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم، امیدوارم  احساس خوبی داشته باشید، واقعاً امیدوارم

are happy as can be i'm wondering where mr steve  is because i'm here but i wonder where mr steve  

خوشحال باشید، همانطور که می توانم خوشحال باشید، من می دانم که آقای استیو کجاست، زیرا من اینجا هستم، اما تعجب می کنم که آقای استیو کجاست. استیو

actually is at the moment can anyone  see mr steve can you see steve  

در واقع در حال حاضر است، آیا کسی می‌تواند آقای استیو را ببیند آیا شما می‌توانید استیو را ببینید

because i can't is he in front of me is he  beside me where is he i'm waiting for mr steve oh  

چون من نمی‌توانم او در مقابل من است، او کنار من کجاست، من منتظر آقای استیو هستم اوه

hello there it looks as if mr steve has something  in his hand especially for easter hello steve  

سلام، به نظر می‌رسد که آقای استیو دارد چیزی در دستش مخصوصاً برای عید پاک سلام استیو

hello mr duncan and hello to everyone out there  lovely to be here again mr duncan as you know  

سلام آقای دانکن و سلام به همه کسانی که آنجا هستند. دوست دارم دوباره اینجا باشم آقای دانکن همانطور که

never eats anything in the morning in preparing  for his live stream this is true i i'm a person  

می‌دانید   هیچ وقت صبح هنگام آماده شدن برای پخش زنده خود چیزی نمی‌خورد، این درست است من فردی هستم

who especially on sunday i'm i am a busy bee and  quite often i forget to eat so all i can say is  

که به خصوص در روز یکشنبه من زنبور شلوغی هستم و اغلب فراموش می‌کنم غذا بخورم، بنابراین فقط می‌توانم

the smell from this hot cross bun is now going  up my nose and it's making my stomach grumble  

بگویم بوی این نان صلیب داغ اکنون از بینی من می‌آید و شکمم را غرغر می‌کند

it really is oh look i thought you'll be hungry mr  duncan i will bring you a hot cross bun because it  

. شما گرسنه خواهید شد آقای دانکن من برای شما یک نان صلیب داغ می

is easter sunday it is easter sunday unfortunately  i don't know how the religious people will  

آورم زیرا   یکشنبه عید پاک است، متأسفانه یکشنبه عید پاک است نمی دانم چگونه مذهبی ها

uh will like the fact that i have split this right  down the cross i don't think it matters really  

از این واقعیت خوششان می آید که من این را درست روی صلیب تقسیم کرده ام. فکر نکنید واقعاً مهم است

uh but there you go are you hungry mr duncan it's  still warm i've just taken it out of the toaster  

اوه، اما در اینجا شما هو هستید آقای دانکن عصبانی، هنوز گرم است، همین الان آن را از توستر بیرون آوردم.

oh there's a nice airplane going overhead i'm  enjoying the plane we are having some tourists  

اوه، هواپیمای خوبی دارد بالای سرش می رود، من از هواپیمایی لذت می برم که در حال حاضر تعدادی گردشگر داریم که به آنجا می

coming over at the moment apparently  the local aerodrome is now sending  

آیند.

airplane tours and also helicopter tours over  my house for people who are interested in seeing

گشت هلیکوپتری در خانه من برای افرادی که علاقه مند به

seeing mr duncan and mr steve from the air they're  dragging a big banner behind them and it says  

دیدن آقای دانکن و آقای استیو از هوا هستند، یک بنر بزرگ را پشت سر خود می کشند و روی آن نوشته شده است

watch mr duncan no i think i think it's actually  saying don't watch mr duncan it's it's very nice  

آقای دانکن را تماشا کن نه فکر می کنم در واقع می گوید: آقای دانکن را تماشا نکن. خیلی خوب است

of the the local uh airfield to put on a display  for you are you going to eat this mr duncan before  

در فرودگاه محلی Uh نمایشگر قرار دهیم برای اینکه شما می خواهید این آقای دانکن را قبل از سرد شدن بخورید،

it goes cold so first of all let me explain for  those who don't realize this is a hot cross bun  

بنابراین اول از همه اجازه دهید برای کسانی که نمی دانند این یک نان صلیب داغ است توضیح دهم

this is something we always have at easter  it is symbolic i suppose you might say for  

چیزی است که ما همیشه در عید پاک داریم، تصور می‌کنم نمادین است برای

those who are religious because if you look very  closely there is a cross and easter is all about

کسانی که مذهبی هستند، زیرا اگر خیلی دقت کنید یک صلیب وجود دارد و عید پاک همه چیز درباره

Christianity and for those who who are  following the Christian belief easter is  

مسیحیت است و برای کسانی که از اعتقادات مسیحی پیروی می‌کنند. عید پاک

a very important time if you don't hurry up mr  dumb can that hot crust bun will become a cold  

زمان بسیار مهمی است اگر عجله نکنید آقای خنگ که نان پوسته داغ تبدیل به یک

cross bun okay steve you can have half thank you  thank you i'll have the i'll have the one half  

نان متقاطع سرد می شود. باشه استیو می تونی نصفش رو داشته باشی متشکرم. متشکرم من

where the cross has been uh split into okay  ready so here we are i hope you don't mind  

نصف رو دارم صلیب به خوبی تقسیم شده است آماده است، پس اینجا هستیم، امیدوارم برای شما مهم نباشد

that we are eating i'm salivating me  too i'm really hungry i mean genuinely

که ما داریم می خوریم، من هم دارم بزاقم را ترشح می کنم من هم واقعاً گرسنه هستم، یعنی واقعاً

i'm genuinely hungry so please excuse me for  a moment whilst whilst i eat my hot cross bun

من واقعاً گرسنه هستم، پس لطفاً یک لحظه مرا ببخشید  در حالی که من دیروز نان کراس داغم را

well yesterday hmm our neighbor  who is a very good cook  

خوب خوردم همسایه ما که آشپز بسیار خوبی است

uh brought us some homemade hot cross buns she'd  made them herself because they're a bit like bread  

برای ما چند نان صلیب تند خانگی آورده که خودش آنها را درست کرده است زیرا کمی شبیه نان هستند.

you need to let them rise with with live yeast and  then put them in the oven but because she knows  

و سپس آنها را در فر بگذارید، اما چون می‌داند

you're not keen on they have to rise like like  somebody else we know that's it you see they rise  

که شما علاقه‌ای ندارید، آنها باید مانند دیگران بلند

they resurrect in the oven anyway carry on uh and  there's a good word we'll come back to that later  

شوند. بعداً به آن برگرد

you're not keen on currents or raisins because  there are currents and raisins in hot cross buns  

علاقه ای به جریان یا کشمش ندارید زیرا  جریان دارد s و کشمش در نان های متقاطع داغ

so she made some for you especially just with  chocolate in oh my goodness if you've never tried  

بنابراین او برای شما به خصوص فقط با شکلات درست کرد، خدای من، اگر هرگز

chocolate hot crust buns all i can say  is you are missing something amazing well

نان های شکلاتی را امتحان نکردید، فقط می توانم بگویم این است که چیز شگفت انگیزی را از دست داده اید،

we were very pleased that uh our neighbour thought  of us and brought us some homemade hot cross buns  

ما بسیار خوشحال بودیم که همسایه ما به ما فکر کرد و چند نان کراس خانگی برایمان آورد

now which are better these or or our neighbours  do you think i think they're both it's good but  

حالا این نان ها بهتر است یا همسایه های ما فکر می کنم هر دو خوب هستند اما

but i do like the chocolate ones so this one  doesn't have chocolate inside this one has  

اما من شکلاتی را دوست دارم پس این یکی داخل این یکی شکلاتی نباشد

currants so there you can see and raisins and  you don't like them but you do like chocolate  

کشمش دارد و می‌توانید ببینید و کشمش را دوست ندارید، اما شکلات دوست دارید، اما اینها اشکالی ندارد، اشکالی ندارد،

but these are okay it's okay  oh my goodness please excuse us

ما را ببخشید،

we're gonna make everybody hungry as we usually  do can you also wipe your mouth there's food all  

ما همه را گرسنه می‌کنیم، همانطور که معمولاً انجام می‌دهیم، می‌توانید دهانتان را هم پاک کنید.

over mr steve's face now there's also um spices  in hot cross buns as well they put mixed spice  

روی صورت آقای استیو غذا هست   در حال حاضر ادویه‌ها هم در نان‌های متقاطع داغ وجود دارد و همچنین آنها ادویه مخلوط می‌زنند

yes which is sort of cinnamon uh i think that's  lemon as well cinnamon bit of ginger maybe  

بله که نوعی دارچین است، اوه من فکر می‌کنم این لیمو و همچنین دارچین کمی زنجبیل است،

in there it's just ground mixed spice that you use  for making cakes i get cinnamon ginger in there  

شاید  آنجا فقط ادویه مخلوط آسیاب شده باشد. شما از برای درست کردن کیک استفاده می‌کنید، من زنجبیل دارچینی را در آنجا می‌آورم

and it just gives it a little extra spice which  is what is special about hot cross buns you've  

و فقط کمی ادویه به آن می‌دهد ، این همان چیزی است که در مورد نان‌های متقاطع داغ است که قبلاً درست کرده‌اید

actually made some in the past oh yes well i  can turn my hand to anything as you know mr  

، اوه بله، من می‌توانم مثل شما دستم را روی هر چیزی بچرخانم می دانم که آقای

duncan talking of which steve has been busy in the  garden this week chopping his logs i can't believe  

دانکن در مورد کدام استیو این هفته در باغ مشغول بوده و کنده هایش

you haven't got a log in your hand i  ripped mr duncan i could go and fetch one  

just like that i can go and put a log okay

را می کند. یک کنده را بگذارید

well the thing is mr duncan  because they're essentially pine  

خوب، آقای دانکن، چون آنها در اصل کنده‌های کاج هستند،

logs so that they're logs from the  conifer tree i move some inside  

به‌طوری‌که کنده‌های درخت مخروطی هستند، مقداری را به داخل منتقل

we've got a little store room uh just uh just  on the other side of the kitchen okay and uh  

می‌کنم. خوب و اوه

where we keep logs and things like that so  they're easy to get at in the winter months  

جایی که ما سیاهه‌ها و چیزهایی از این قبیل را نگه می‌داریم، بنابراین در ماه‌های زمستان به راحتی می‌توان به آنها دست یافت

and the smell of pine like you said it was like  pine disinfectant it sounds like someone has been  

و بوی کاج مثل ضدعفونی‌کننده کاج بود، به نظر می‌رسد که کسی

pouring disinfectant everywhere they're very  strong so um apparently they go up like napalm  

همه جاهایی که خیلی قوی هستند، مواد ضدعفونی می‌ریزد . بنابراین ظاهراً آنها مانند ناپالم بالا می روند

yeah you keep saying that but we had some the  other night and they didn't i don't think that's a  

بله بله این را می گویید اما ما آن شب چند مورد داشتیم و آنها فکر نمی کنند که این

good choice of word either by the way probably not  well yes right oh yes innarty said stop hovering  

انتخاب کلمه خوبی هم نیست، اتفاقاً احتمالاً خوب نیست بله درست، اوه بله، اینارتی گفت دست از معلق بودن

around mr duncan so what happened did i did i  disturb you earlier well you appeared in front of  

در اطراف آقای دانکن بردارید، پس چه اتفاقی افتاد آیا زودتر مزاحمت

me and i wasn't expecting to see you you kind of  maybe jump a little bit but if someone is hovering  

شدم، تو جلوی من ظاهر شدی و انتظار نداشتم ببینمت شاید کمی بپری، اما اگر کسی معلق

it doesn't mean that they are floating in the air  it means that they are just moving around they are  

باشد به این معنی نیست که در هوا شناور است. فقط در حال جابجایی

they are not doing anything in particular they're  just moving around they are floating around  

هستند   آنها کار خاصی انجام نمی دهند فقط در اطراف حرکت می کنند  آنها

to move from one place to another that might be  described as floating around a person is floating  

برای حرکت از مکانی به مکان دیگر شناور هستند که ممکن است به عنوان  توصیف شود که شناور بودن در اطراف یک فرد شناور است

they're not staying in one particular place  you hover around someone it means you're sort  

آنها در یک مکان خاص نمی مانند شما در اطراف کسی شناور می‌شوید، به این معنی است که شما همیشه در

of there all the time almost in an annoying way  like a fly stop hovering around me yeah imagine  

آنجا هستید، تقریباً به شکل آزاردهنده‌ای مانند مگسی که در اطراف من شناور می‌شود، بله تصور کنید

a fly hovering and flying around someone just  they're there for no no particular reason they  

یک مگس در حال معلق شدن است و در اطراف کسی پرواز می‌کند فقط  او بدون هیچ دلیل خاصی آنجاست.

just happen to be near you all the time and  you can say why are you hovering around me  

همیشه در نزدیکی تو باشم و می‌توانی بگویی چرا دور من معلق می‌زنی،

like that stop hovering it's usually used in  a negative way isn't it to describe people  

مثل این که معلق بودن را متوقف کن، معمولاً به صورت منفی استفاده می‌شود، آیا برای توصیف مردم نیست.

by the way inside the hot crust burn is butter so  we've just put a little bit of butter inside but  

کمی کره داخل آن بریزید اما

they are lovely you heat them up you heat them  up i might be able to show you one close-up  

دوست داشتنی هستند آنها را گرم می کنید گرمشان می کنید شاید بتوانم یک نمای نزدیک به شما نشان دهم

wait there i think i have something here yes nissa  the weather is nice and pleasant today it looks  

منتظر آنجا باشید فکر می کنم اینجا چیزی دارم بله نیسا  هوا خوب و دلپذیر است امروز گرمتر به نظر می رسد

warmer than it is i would say it's actually on the  cold side because we often get this in spring and  

من می گویم در واقع در سمت سرد است زیرا اغلب در بهار

we've got an easterly wind which means it's cold  probably i would say it's no more than about 12  

این حالت را داریم و   باد شرقی می وزیم که به این معنی است که هوا سرد است احتمالاً می توانم بگویم که دمای آن بیش از 12

or 14 degrees and i actually feel a bit cold so  within the next hour and a half look my fingers  

یا 14 درجه نیست و در واقع کمی احساس می کنم سرد است بنابراین در یک ساعت و نیم آینده نگاه کنید انگشتانم

are turning well we we're showing the hot cross  bun oh right okay okay i just literally said  

خوب می‌چرخند، ما داریم صلیب داغ را نشان می‌دهیم، اوه، باشه باشه، من فقط به معنای واقعی کلمه گفتم

that that the one i just brought in that was very  good of you mr duncan okay then it's very similar  

که آن چیزی که وارد کردم خیلی خوب بود آقای دانکن، باشه پس

that's that's a hot cross bun it's close up so  you can make them i'm sure you can find the recipe  

خیلی شبیه است این از نزدیک است تا بتوانید آنها را درست کنید، مطمئن هستم که می‌توانید دستور غذا

as well online i would not be surprised if  the recipe is available somewhere for your  

را هم به صورت آنلاین پیدا کنید، تعجب نمی‌کنم اگر دستور غذا در جایی برای نان‌های کراس داغ خودتان در دسترس باشد.

own delicious hot cross buns i think so my nose is  running i've been sneezing a lot sneezing at you  

خیلی به شما عطسه

haven't i mr duncan okay uh because there's lots  of pollen in the air particularly from the conifer  

می‌کنم، آقای دانکن، اوه، اوه، چون گرده‌های زیادی در هوا به خصوص از

trees and i think it makes me have a little  allergic reaction yes i never used to suffer from  

درختان مخروطی‌ها وجود دارد و فکر می‌کنم این باعث می‌شود کمی واکنش آلرژیک داشته باشم، بله، من هرگز از

pollen allergy as i'm getting older uh then i  seemed to be for some reason one sort of thing  

حساسیت به گرده رنج نمی‌برم همانطور که هستم بزرگتر شدم، پس به دلایلی به نظر می رسید که یک جور چیزها

did didn't you say last night that you are  deteriorating oh yeah steve steve has been  

دیشب نگفتی حالت رو به وخامت است، اوه بله، استیو

so worried recently about his health i don't know  why but what we all do i mean i do it sometimes  

اخیراً خیلی نگران سلامتی خود بوده است، نمی دانم چرا، اما همه ما چه می کنیم منظورم این است که من این کار را گاهی انجام

last year i had a little scare with my health  you don't know about that by the way i've not  

می‌دهم   سال گذشته کمی از سلامتی خودم می‌ترسم شما نمی‌دانید که من

mentioned it but yes we all we all have them from  time to time but steve said something really funny  

به آن اشاره نکرده‌ام، اما بله، همه ما هر از گاهی آنها را داریم، اما استیو چیز بسیار خنده‌داری گفت

last night he said i feel as if i'm deteriorating  and i said deteriorating and i said if if you  

دیشب گفت احساس می‌کنم در حال بدتر شدن هستم و من گفتم در حال وخامت است و گفتم اگر شما

are deteriorating if you are then then i have  no chance because steve might be you are one of  

در حال وخامت هستید اگر هستید پس من شانسی ندارم زیرا ممکن است استیو شما یکی

the fittest and healthiest per people i've ever  met really very nice to know thank you mr duncan  

از بهترین و سالم ترین افرادی باشید که تا به حال ملاقات کرده ام.

thank you full of energy life and annoying um  right somebody said here that in uh satorino  

تو سرشار از انرژی و آزاردهنده هستی، درست یکی اینجا گفت که در ساتورینو

remind us where you are satorino right do you  remember i can't remember the easter treat is  

به ما یادآوری کن که کجای ساتورینو هستی، درست یادت می‌آید که یادم نمی‌آید غذای عید پاک،

the pasti era pastiera that sounds that does  sound italian or spanish or maybe a little french  

پاستیرای دوران پاستی است که صداهای ایتالیایی یا اسپانیایی یا شاید هم دارد. ماکارونی کوچک فرانسوی

pasta pesty because we i always think of when you  think of pasties i always think of sort of either  

مزاحم است زیرا ما همیشه به آن فکر می‌کنم وقتی شما  به شیرینی‌ها فکر می‌کنید من همیشه به یکی از آنها فکر

like like um yes like like maybe in the french  language or italian sierra yes it sounds italian  

می‌کنم   مثل اوم بله مثل شاید به زبان  فرانسوی یا ایتالیایی sierra بله ایتالیایی به نظر می‌رسد

i'm going with italian uh so yes um well whatever  that is it sounds very nice like a like a pasty  

من با ایتالیایی می‌روم اوه بله اوم خوب هر چه باشد خیلی خوب به نظر می رسد مانند خمیر

in in the uk we've got something called a  pasty which is probably very different to  

در بریتانیا، ما چیزی به نام خمیر داریم که احتمالاً بسیار متفاوت از آن است

that um okay pasta's like a high fat laden sort  of crust with usually meat inside it that's it  

که خیلی خوب ماکارونی مانند یک نوع پوسته پرچرب است که معمولاً گوشت دارد. فکر کنید

it's normally associated with sort of builders  what uh you said workmen whether you're doing okay  

همین است   معمولاً به نوعی از سازندگان مرتبط است آنچه شما گفتید کارگران چه خوب انجام می‌دهید   کار بدنی را خوب انجام می‌دهید،

physical work eat pasties in the uk because  what is it it's like it's like a puff pastry  

در بریتانیا شیرینی می‌خورند، زیرا  مثل یک شیرینی پف دار است

well yes it was it's not puff pastry first  of all it's it's it's normally heavy pastry  

خوب بله، این بود که اول از همه خمیر پفکی نیست فقط این است که معمولاً شیرینی

heavy fatty and inside you have meat  or vegetables but but it's a it's very  

سنگین است   چرب سنگین است و داخل آن گوشت یا سبزیجات است، اما این بسیار  است

it's very popular as a snack a quick snack you  can go to the cake shop or a bread shop and quite  

که به عنوان یک میان وعده بسیار محبوب است، یک میان وعده سریع  که می توانید به کیک فروشی یا یک مغازه نان فروشی بروید و

often they will also have hot meals hot snacks and  pasty a pasty pasty is very popular cornish pasty  

اغلب   اغلب آنها گرم نیز می خورند. وعده‌های غذایی میان‌وعده‌های داغ و خمیر خمیری خمیری بسیار محبوب است،

so if you google if you go to google and google  cornish pasty p-a-s-t-i-e you will find that  

بنابراین اگر در گوگل سرچ کنید، اگر به گوگل بروید و در گوگل

pesteria is italian i believe i said that  i i'm i'm i'm the winner i'm the best  

سرچ کنید، پی‌اس‌تریا پی‌استریا ایتالیایی است، من معتقدم که گفتم من هستم برنده من بهترین

bigging yourself up mr duncan bigging yourself  up yes if you big yourself up it means you over  

هستم   آقای دانکن خودت را بزرگ می‌کنی  بله اگر خودت را بزرگ می‌کنی، این بدان معناست که شما بیش از   خودت را بزرگ می‌کنی،

inflate yourself okay in terms of your abilities  right and skills okay pick yourself up if you  

از نظر توانایی‌هایت، درست و مهارت‌ها خوب است، اگر

go for a job interview people will often big  themselves up they will say more about themselves  

برای مصاحبه شغلی می‌روی، مردم اغلب می‌روند. آنها در مورد خودشان بیشتر

than is actually true or maybe exaggerate  the truth a bit yes um and we all know people  

از چیزی که واقعاً درست است می گویند یا شاید کمی اغراق کنند در حقیقت بله، اوم و همه ما افرادی را می شناسیم

who like to sort of show off and embellish or  exaggerate their talents i think i think also just  

که دوست دارند استعدادهای خود را به نوعی خودنمایی کنند و تزیین کنند یا اغراق کنند، فکر می کنم همچنین

just to be proud of what you do as well if you do  something well then you might want to big yourself  

فقط برای افتخار کردن از کارهایی که انجام می‌دهید نیز اگر کاری را به خوبی انجام دهید، ممکن است بخواهید خودتان

to to big yourself up to talk about your  achievements i'm always doing that are you  

را بزرگ کنید تا در مورد دستاوردهایتان صحبت کنید.

on the live streams in a jokey way i'm always  picking myself up on time if you say something  

به موقع اگر چیزی بگویید   بگویید

saying how good i am at the garden and chopping  logs okay i still can't believe that you haven't  

من چقدر در باغ خوب هستم و چوب‌ها را خرد می‌کنم، بسیار خوب، هنوز نمی‌توانم باور کنم که

showed us one of your logs i can go and fetch one  do you want me to go and fetch don't go get a log  

یکی از سیاهه‌های مربوط را به ما نشان نداده‌ای، می‌توانم بروم و یکی بیاورم  آیا می‌خواهی بروم و بیاورم نرو سیاهه

okay bring us steve bring me your favourite  log so maybe a log that you are somehow  

بگیری   باشه برای ما بیاور استیو فهرست مورد علاقه ات را برای من بیاور تا شاید سیاهه‌ای که به نوعی

attracted to or drawn to maybe maybe when you  were chopping the logs last week maybe you had an  

جذب یا جذب آن شده‌ای، شاید زمانی که در هفته گذشته سیاهه‌ها را می‌ریختی، شاید یک مورد

extra special one that it was like sending you  a signal something that was saying i'm your  

خاص داشتی که شبیه آن بود. ارسال سیگنالی برای شما گفتن من

favourite log i'm your special log a bit weird  mr duncan but i'll go off and get one yes  

سیاهه مورد علاقه شما هستم. من سیاهه مخصوص شما هستم کمی عجیب است. آقای دانکن، اما من می روم و یکی می گیرم بله

it's a bit weird that's an understatement  everything on here is a bit weird look  

کمی عجیب است که یک کم بیان است همه چیز در اینجا کمی

it's steve running i can't believe steve  was running then look steve was running  

عجیب است   استیو در حال دویدن است من نمی توانم باور کن استیو در حال دویدن بود پس نگاه کن استیو داشت می‌دود.

that was quite funny i don't know why it made me  laugh come on steve hurry up hurry up mr steve

by the way we have flags of the world coming up  in two minutes so if you are a fan of the flags  

یکی از طرفداران

of the world we have them coming soon come on  mr steve we have the flags of the world soon

پرچم‌های   جهان ما آنها را داریم به زودی بیا آقای استیو، ما پرچم‌های دنیا را داریم به

here we go oh okay then you don't  have to do that i do it because i  

زودی می‌رویم، اوه، اوه، پس لازم نیست این کار را انجام دهی، من این کار را انجام

know it annoys you mr duncan did you  see how my health is deteriorating  

می‌دهم زیرا  می‌دانم که این شما را آزار می‌دهد، آقای دانکن آیا دیدی که چگونه سلامتی من رو به وخامت است؟

can i do something that annoys  steve what's that hit me over there  

آیا می توانم کاری انجام دهم که آزاردهنده استیو باشد، چه چیزی به من ضربه می زند،

you're going to hit me over the head with that  anyway we have one minute look at the thick bark  

به هر حال ما یک دقیقه به پوست غلیظ نگاه می کنیم،

on this this is amazing this is this is incredible  wood but what i love about this wood steve  

این شگفت انگیز است. این چوب باورنکردنی است اما چیزی که من در مورد این چوب استیو دوست دارم این

is it smells amazing it smells like i'm walking in  in a pine forest it is how you can see where i've  

است که بوی شگفت انگیزی دارد بویی می دهد که دارم در یک جنگل کاج قدم می زنم، این است که چگونه می توانی ببینی که کجا

tried to stick my axe in mr steve is out of breath  i told you i was deteriorating yes mr duncan so  

سعی کردم تبر خود را به استیو بچسبانم. نفسم بند

these are mr steve's logs that he cut up last week  we will talk more about this in a moment steve  

می آید. او هفته گذشته را قطع کرد ما در یک لحظه در مورد این موضوع بیشتر صحبت خواهیم کرد استیو

because now guess what do you know what time it  is three o'clock it's coming up to three o'clock  

زیرا حالا حدس بزنید چه می‌دانید ساعت سه است و نزدیک به ساعت سه است

and for all those who are a fan of those flags  well guess what we have the flags of the world  

و برای همه کسانی که طرفدار آن پرچم‌ها هستند خوب حدس بزن پرچم‌های

coming up in a few seconds whilst mr steve makes  heavy passionate love i love my love to his logs  

دنیا چند ثانیه دیگر بالا می‌آیند در حالی که آقای استیو عشق سنگینی می‌کند من عشقم را به چوب‌هایش دوست دارم.

dear you are so strange mr steve we are just  waiting for three o'clock i like to be precise  

you see because it's not quite three o'clock yet  who would who would have thought that one minute  

می بینید چون هنوز ساعت کاملاً سه نشده است، چه کسی فکر می کرد که یک دقیقه

could go by so slowly i can talk about logs bark  there we go bark oh bark so so the word bark is  

می تواند اینقدر آهسته بگذرد، من می توانم در مورد پارس کنده ها صحبت کنم  آنجا می رویم پارس آه، بنابراین کلمه پارس  در

actually spelt the same way as is the sound that a  dog makes anyway more from this a little bit later  

واقع به همان صورت نوشته می شود صدایی که سگ به هر حال کمی بعد از آن بیشتر

on because right now it's three o'clock and it's  time to take a look at those flags of the world

می‌سازد زیرا درست است الان ساعت سه است و وقت آن است که به پرچم‌های دنیا نگاهی بیندازیم،

well i don't know where mr duncan is

نمی‌دانم آقای دانکن کجاست

whether he realizes that flags of  the world have in fact finished  

که آیا متوجه می‌شود که پرچم‌های دنیا در واقع به پایان

can i hear him scampering scampering out  of his studio through the patio window  

رسیده‌اند. استودیوی او از پنجره پاسیو

and running down the path to come back to being  live well i don't know i can't hear him can you  

و در مسیری می دود تا برگردم خوب زندگی می کنم نمی دانم نمی توانم او را بشنوم می توانی

can you see me mr duncan where are  you flags of the world have finished

می توانی مرا ببینی آقای دانکن کجایی شما پرچم های دنیا تمام شده اند

no sign from mr duncan so i'll keep talking anyway  we found out thanks to maria that uh pastiera i'm  

هیچ علامتی از آقای دانکن پس به هر حال به صحبت کردن ادامه می‌دهم به لطف ماریا متوجه شدیم که اوه، پاستیرا،

assuming we're live pastiera is in fact from  naples so when we go to naples we will have to  

فرض می‌کنم که ما پاستیرای زنده در واقع از ناپل است، بنابراین وقتی به ناپل می‌رویم

have one it sounds delicious and i would like to  see a picture of one we're going to look it up  

باید   یکی از آنها خوشمزه به نظر برسد و من دوست دارم برای دیدن عکس یکی از آن‌ها،

afterwards there you are mr duncan leaving me all  alone all right calm down steve don't worry about  

بعداً آن را جستجو می‌کنیم، شما آقای دانکن هستید، من را کاملاً تنها می‌گذارید، کاملاً آرام باشید استیو نگران

it when did it go when did we go live again well  well there it is the the picture in front of you  

نباشید  تصویری که در مقابل شماست

is is what the live stream is and i can't  concentrate on that and think about things to say  

همان چیزی است که پخش زنده است و من نمی توانم تمرکز کنم در مورد آن و به چیزهایی فکر کنید که می‌توانید بگویید

okay to keep the momentum going the momentum we're  keeping the momentum going into something it just  

باشه برای حفظ حرکت حرکتی که ما در حال ادامه دادن حرکت به سمت

means you're keeping things going yes the momentum  is the force of something as it moves so so maybe  

چیزی هستیم.

a weight will have a certain amount of momentum  and that will allow it to keep moving yes if you  

مقدار مشخصی شتاب خواهد داشت و به آن اجازه می‌دهد به حرکت خود ادامه دهد، بله اگر

want to keep the momentum going in a conversation  you have to keep putting new ideas and thoughts in  

می‌خواهید شتاب را در مکالمه حفظ کنید، باید ایده‌ها و افکار جدید را در درون خود

yes otherwise it sort of dries out and i think  it's safe to say that steve is the wrong person  

قرار دهید. بگویید که استیو شخص اشتباهی است

to ask to do that to be honest yes maybe i  will love baking when i find the recipe yes  

که از شما بخواهد این کار را انجام دهد صادقانه بگویم بله شاید وقتی دستور پخت را پیدا کردم عاشق پختن شوم بله   دستور پخت را

send us the recipe or at least we can look  it up i've just realized i want to now eat  

برای ما بفرستید یا حداقل می توانیم آن را جستجو کنیم. من تازه متوجه شدم که می خواهم اکنون غذا

a cornish pasty as all my paper blows  away you're not a builder mr duncan  

بخورم   خمیری کرنی چون همه کاغذ من باد می کند  شما سازنده نیستید آقای دانکن

now i'm being disparaging to builders and people  who work you do physical labour for a living  

اکنون من نسبت به سازندگان و افرادی که کار می کنند برای امرار معاش شما کار فیزیکی انجام می دهند تحقیر می کنم

because they pastors are associated with for what  for good or bad reason with people that tend to  

زیرا آنها کشیش ها برای چه کاری به دلایل خوب یا بد با مردم ارتباط دارند. که تمایل دارند

do manual work because you need lots of energy  if you're a builder stage what the hell are  

انجام کارهای یدی زیرا به انرژی زیادی نیاز دارید اگر در مرحله سازنده

you talking about well it is isn't it because i  mean i go to when i'm out and about when i was  

هستید در مورد چه چیزی صحبت می کنید خوب اینطور نیست زیرا منظورم این است که وقتی بیرون هستم و در مورد زمانی که  بیرون بودم به آنجا می روم

out and about in my job uh and shortly hopefully  will be in a few months time okay i go to bakeries  

در شغل من، اوه و به زودی امیدوارم  چند ماه دیگر درست شود، من به نانوایی ها می روم

to collect get sandwiches for lunch time  okay and uh i see you know workmen coming in  

برای جمع آوری ساندویچ برای زمان ناهار خوب و اوه، می بینم که شما کارگرانی را می شناسید که وارد می شوند

and they always buy pastas okay so well they don't  buy salads put it this way they don't buy salads  

و آنها همیشه پاستا خوب می خرند، بنابراین سالاد نمی خرند اینجوری بگم سالاد نمیخرن

okay they buy high energy pasties all right  let's keep them going you seem very passionate  

باشه، شیرینی های پر انرژی میخرن خیلی خب بیایید ادامه بدیم شما خیلی پرشور به نظر میرسید

about this i'm not being disparaging absolutely  actually i want i want i now want to eat a pasty  

در این مورد کاملاً تحقیر نمیکنم در واقع میخواهم میخواهم الان میخواهم خمیری بخورم

to be honest i would love to eat a Cornish pasty  look them up on the internet they are absolutely  

صادقانه بگویم من دوست دارم یک خمیر کورنی بخورم آنها را در اینترنت جستجو کنم، آنها کاملاً

delicious 90 fat anyway steve we are here today  talking about english and i suppose he's here's  

خوشمزه هستند 90 چاق به هر حال استیو ما امروز اینجا هستیم درباره انگلیسی صحبت می کنیم و فکر می کنم او اینجاست

a good expression because a lot of people  yesterday were having parties as as people  

تعبیر خوبی باشد زیرا بسیاری از افراد دیروز به عنوان مردم مهمانی داشتند

now are able to to join together again in groups  and have meetings and get togethers and reunions  

حالا قادر به پیوستن به دوباره در گروه‌ها دور هم جمع شوید و جلساتی داشته باشید، دور هم جمع شوید و دوباره گرد هم

and i suppose here is a good expression  have you ever seen this before steve

بیایید و فکر می‌کنم اینجا تعبیر خوبی است. آیا تا به حال این را دیده‌اید که استیو

bring something to the party if you bring  something to the party this is a very interesting  

چیزی به مهمانی بیاورد، اگر چیزی به مهمانی بیاورید ، این یک عبارت بسیار جالب است،

phrase now you might think that this just  refers to bringing some food or maybe some drink  

حالا ممکن است فکر کنید که این فقط به آوردن مقداری غذا یا شاید مقداری نوشیدنی

to a party that you've been invited to however  we can also use this as an expression as an  

به مهمانی‌ای اشاره دارد که به آن دعوت شده‌اید، اما ما می‌توانیم از آن به‌عنوان یک

idiom to say bring something useful maybe to  a conversation very similar to what you just  

اصطلاح استفاده کنیم تا بگوییم چیزی مفید شاید برای مکالمه‌ای بسیار شبیه به آنچه

mentioned steve in fact so you bring something  to the party can also be used as an idiom to mean  

استیو به آن اشاره کردید بیاورید. در واقع، بنابراین شما چیزی را به مهمانی می‌آورید، می‌تواند به‌عنوان یک اصطلاح به معنای

bring something useful bring something new maybe  in a conversation maybe if you are performing you  

چیزی مفید بیاورید، چیز جدیدی بیاورید، شاید در یک مکالمه شاید اگر در حال اجرا

might bring something to the party you might put  more energy and enthusiasm into your performance  

هستید   ممکن است چیزی را به مهمانی بیاورید، انرژی و اشتیاق بیشتری برای اجرای خود بگذارید.

yes you're not physically bringing food it just  could be a group of people and you might arrive  

بله، شما از نظر فیزیکی غذا نمی آورید، فقط ممکن است یک گروه از افراد باشند و ممکن است شما برسید

and somebody might say to you oh hello derrick  what are you bringing to the party derek oh what  

و ممکن است کسی به شما بگوید اوه سلام دریک، چه چیزی می آوری به پارتی درک آه چه

are you bringing to the party in other words what  have you got to say that will be of interest to  

داری به مهمانی می آوری، به عبارت دیگر، چه حرفی برای گفتن داری که برای   مردم جالب باشد

people and will start a conversation i've never  met anyone called derrick i have it's strange  

و مکالمه ای را شروع کند، من هرگز کسی به نام دریک را ندیده ام، عجیب

isn't it i have i have several people it's an  old-fashioned i would say older type of name  

است   نه من اگر چند نفر داشته باشم، اسم قدیمی‌تر است، می‌توانم بگویم نام قدیمی‌تر است،

all right then what what what is the point  though well the point is i'm just using that in  

خوب پس چه فایده‌ای دارد، اما نکته اینجاست که من فقط از آن در   جمله استفاده می‌کنم

a sentence the word bring something to the party  okay so so you might ask derek to bring some bill  

که کلمه چیزی به مهمانی بیاورد خیلی خب پس ممکن است از درک بخواهید یک صورتحساب

or bill or samantha because we can't just have  men's names we have to have ladies names as  

یا بیل یا سامانتا بیاورد، زیرا ما نمی‌توانیم فقط نام مردانه داشته باشیم، بلکه باید نام زنانه

well so maybe samantha or julie or patricia or i  don't know uh glenda can you hear the sur siskin  

نیز داشته باشیم، بنابراین شاید سامانتا یا جولی یا پاتریشیا یا من نمی‌دانم آه گلندا می‌توانید صدای sur siskin را بشنوید.

there's a siskin a what a sur skin it's a  type of bird singing look can you hear it

یک سیسکین هست و چه سور پوستی یک نوع نگاه آواز پرنده است می توانید بشنوید

there was a black bird when you went inside during  flags of the world yes you know what birds are  

که وقتی در حین پرچم های دنیا به داخل رفتید پرنده سیاهی بود، بله می دانید

like on animals once you've been standing around  for a while they they don't see you as a threat  

وقتی در اطراف ایستاده اید، پرندگان روی حیوانات چگونه هستند. در حالی که آنها شما را به عنوان یک تهدید نمی بینند

and they start to move closer and closer yeah and  we've got a siskin you called it a sur skin yes  

و آنها شروع به نزدیک‌تر شدن و نزدیک‌تر شدن می‌کنند بله و ما یک سیسکین داریم که شما آن را sur skin نامیدید

we won't go into the reasons why a siskin a siskin  is a type of bird it is green black the male  

بله   نمی‌خواهیم به دلایلی بپردازیم که چرا سیسکین یک سیسکین نوعی پرنده است، سبز است سیاه و سفید نر

you can always tell the male siskin because it  has a black head but he's sitting there and he's  

شما همیشه می‌توانید به سیسکین نر بگویید چون سر سیاهی دارد اما او آنجا نشسته است و دارد

watching us it looks a bit like a smaller duller  green finch yes it's very small though they are  

ما را تماشا می‌کند، به نظر می‌رسد یک فنچ کوچک‌تر کسل‌کننده‌تر است، بله، خیلی کوچک است، اگرچه آنها

easily recognizable for their for their size  and also their very unusual call which always  

به‌راحتی به خاطر اندازه‌شان و همچنین صدای بسیار غیرعادی‌شان که همیشه قابل تشخیص هستند.

sounds like they they have asthma it sounds like  they are wheezing yes it's a very strange sound  

به نظر می رسد که آنها آسم دارند به نظر می رسد که خس خس می کنند بله صدای بسیار عجیبی است.

he's right he or she did you say that's a she  mister don't come with the black okay the male  

has a black head nail the male that the males are  always more colourful because they have to attract  

همیشه رنگارنگ‌تر هستند زیرا باید

the female i don't think black is a colour isn't  it that's not very colourful well it's just you  

زنان را جذب کنند. من فکر نمی‌کنم سیاه یک رنگ باشد، نه این که خیلی رنگارنگ نیست، فقط شما

know anyway yes back to logs apparently derrick  derrick was a german detective i didn't know that  

می‌دانید به هر حال بله بازگشت به سیاهه‌ها ظاهراً دریک دریک یک کارآگاه آلمانی بود، من نمی‌دانستم

is that like fictional so is that a real detective  from real life or is it fictional from a from a  

همین است مثل داستانی، این است که یک کارآگاه واقعی از زندگی واقعی یا داستانی از یک

book well siskins what are you bringing to the  party yes all the siskins are bringing is a  

کتاب داستانی است و می‌گوید چه چیزی به مهمانی می‌آورید، بله، همه چیزهایی که می‌آورید

little bit of fascination and amazement and a nice  call so they're bringing their nice melodic sound  

کمی جذاب و شگفت‌انگیز است و یک تماس خوب است. صدای ملودیک خوبشان را می آورند

although it does sound like they've got asthma yes  uh although and they're beautiful feathers yes so  

اگرچه به نظر می رسد که آنها آسم دارند بله اوه اگرچه و پرهای زیبایی هستند بله بنابراین

if somebody ever says to you what are you what are  you bringing to the party okay and it doesn't mean  

اگر کسی به شما بگوید شما چه هستید به مهمانی می آورید خوب است و به این معنی نیست

food then you can say oh i'm bringing my  my my beauty my good looks my personality  

غذا پس می‌توانی بگویی اوه، زیبایی‌ام را به ارمغان می‌آورم، ظاهر زیبای من، شخصیت من،

yes uh i want to talk about logs isn't isn't  that what byron wasn't it byron who was asked  

بله، می‌خواهم در مورد سیاهه‌ها صحبت کنم، این نیست که بایرون نیست که از او پرسیده شد که

if he had anything to declare and he said  only my genius and i think that's brilliant  

آیا چیزی برای بیان کردن دارد؟ و او گفت: فقط نبوغ من است و فکر می‌کنم این فوق‌العاده است

was it byron it doesn't i  i'm thinking now it wasn't

. آیا بایرون اینطور نیست، من فکر

it sounds like it should be can i are  we doing are we doing the sentence game  

می‌کنم اینطور نبود که باید باشد آیا می‌توانم انجام می‌دهیم آیا بازی جمله را انجام می‌دهیم.

today no interesting well the  the clue is we're in the garden  

امروز جالب نیست. سرنخ این است که ما در باغ هستیم

well i don't know what you prepared you're  a technological wizard okay mr duncan you  

خب من نمی دانم شما چه چیزی هستید اگر شما یک جادوگر تکنولوژی هستید، خب آقای دانکن، شما

could have prepared that so but how are we  going to fill the next hour well i'm talking  

می‌توانستید آن را آماده کرده باشید، اما چگونه می‌خواهیم ساعت بعد را به خوبی پر

about different words connected to party i i  thought i thought i'd already explained that  

you see we oh we also have something very nice  to show you as well oh something tasty so we had  

کنیم. اوه، ما هم چیز خیلی خوبی داریم که می‌خواهیم به شما نشان دهیم، اوه چیز خوشمزه، بنابراین

hot cross buns earlier but in a few  moments we have something else to show you  

قبلاً نان‌های کراس داغ داشتیم، اما چند لحظه دیگر چیز دیگری داریم که به شما نشان می‌دهیم

i hope you are having a good easter in fact i  hope you are having an excellent easter you see  

امیدوارم که عید پاک خوبی داشته باشید، امیدوارم که شما یک عید پاک داشته باشید. عید پاک عالی است که می‌بینی

can you see what i did there excellent is that  a joke that is a joke that is what we call a pun  

می‌توانی ببینی آنجا چه کردم عالی این است که یک شوخی است که یک شوخی است که ما به آن جناس می‌گوییم

p-u-n pun something is excellent i hope  you are having an excellent day today  

p-u-n pun چیزی عالی است، امیدوارم  امروز یک روز عالی را

intelligent has said some of us from the live chat  quite often bring something thrilling to the party  

سپری کرده باشید   هوشمند برخی از ما از زنده گفته‌اند چت اغلب چیزهای هیجان‌انگیزی را برای مهمانی به ارمغان می‌آورد

i think so so that's a very good use of the  phrase the party being mr duncan's live stream  

فکر می‌کنم اینطور است، بنابراین استفاده بسیار خوبی از عبارت مهمانی است که جریان زنده آقای دانکن است   به

metaphorically speaking a party and people make  interesting and intelligent comments in the live  

طور استعاری یک مهمانی است و مردم نظرات جالب و هوشمندانه‌ای را در لایو می‌دهند

stream so they are bringing something to the party  that's it so the party could be doesn't have to be  

استریم کنید تا چیزی به مهمانی بیاورند  اینطور است که مهمانی ممکن است لازم نباشد

an actual party in this case it's the live stream  yes so this is a this is a kind of party over the  

یک مهمانی واقعی باشد، در این مورد، پخش زنده است بله، بنابراین این یک نوع مهمانی از طریق

internet i suppose anything with a group of people  gathered together what happens though if mr steve  

اینترنت است، فکر می‌کنم هر چیزی با آن باشد. گروهی از مردم دور هم جمع شدند، چه اتفاقی می‌افتد، اما اگر آقای

comes to your party there is an opposite you  see an opposite you might have a party pooper  

استیو به مهمانی شما بیاید، مخالفی وجود دارد، شما ممکن است یک طرف مقابل را ببینید، ممکن است

oh a person who is a party pooper would you  describe yourself as a party pooper oh no i'm  

یک پارتی پوپر داشته باشید.

the life and soul of the party mr dick okay then  so when we talk when we talk about a party pooper  

جان و روح مهمانی آقای دیک خوب است پس وقتی صحبت می کنیم وقتی در مورد

what is a party pooper a person who comes to the  party but they make everything really miserable  

یک پارتی حرف می زنیم یک نفر که به مهمانی می آید اما همه چیز را واقعاً بدبخت می کند

and and unhappy and they take away  all of the joy in all of the fun  

و و ناراحت می کند و همه چیز را از بین می برد. شادی در تمام فضای سرگرم‌کننده

atmosphere this just sounds like you by the way

این به نظر شما می‌آید،

so it doesn't mean that they they come to  the party and poop no they don't actually  

بنابراین به این معنی نیست که آنها به مهمانی می‌آیند و مدفوع می‌کنند، نه، آنها در واقع

have a poop although although they might  have a poop although that could be the  

مدفوع ندارند، اگرچه ممکن است مدفوع داشته باشند، اگرچه ممکن است

derivation of the phrase the derivation eh  so they're bringing poop to the party yes  

اشتقاق باشد از عبارت مشتق eh بنابراین آنها در حال آوردن مدفوع به مهمانی هستند بله

well if so any somebody is a pooper it just means  you are deflating the atmosphere or you are taking  

خوب اگر کسی فقیر باشد، فقط به این معنی است که شما در حال تخلیه فضا هستید یا

away the joy so a party pooper is a person who  comes to a party they go to the party but they are  

شادی را از بین می برید، بنابراین یک پوپر مهمانی فردی است که  به مهمانی می‌روند

they are miserable and they they bring nothing  happy they take away all of the joy that everyone  

اما بدبخت هستند و چیزی به ارمغان نمی‌آورند، شادی را از بین می‌برند که

is having yes and they might they might come  up with negative phrases and say things like  

همه   بله می‌گویند و ممکن است عبارات منفی به ذهنشان خطور کند و

oh oh i don't think we should turn the music  up too loud we might annoy the neighbours  

جملاتی مانند  اوه اوه نمی‌گوید فکر کن باید موسیقی را خیلی بلند کنیم، ممکن است همسایه‌ها را آزار

oh don't drink too much because you'll get a  headache in the morning uh or what time is it i've  

دهیم   اوه زیاد مشروب نخورید زیرا صبح سردرد می‌گیرید یا ساعت چند است

got to go home i've got to go you know things like  that things that will bring people's mood down  

که باید به خانه بروم، باید بروم شما چیزهایی مانند چیزهایی را می‌دانید که روحیه مردم را پایین می‌آورد

so would that the opposite to a party pooper  well a party pooper will is the person who brings  

بنابراین برعکس یک فقیر مهمانی خوب یک پوپر اراده کسی است که

everything down so the opposite the opposite  is is you would say they are the life and soul  

همه چیز را پایین می‌آورد پس برعکس این است که می‌گویید آنها جان و روح

so a person who is really having a great time and  they bring so much joy to the party they talk to  

هستند. کسی که واقعا حالش عالیه زمان و آن‌ها شادی زیادی به مهمانی می‌آورند که با آنها صحبت می‌کنند

everyone yes they mix they mingle they're fun  they're laughing like coming out with jokes yes  

همه بله، مخلوط می‌شوند، آنها سرگرم‌کننده هستند  آنها می‌خندند مثل بیرون آمدن با جوک بله

and everybody wants to be around them and talk to  them that's it and uh be in their orbit so that  

و همه می‌خواهند در اطراف آنها باشند و با آنها صحبت کنند  همین و اوه باشید مدار آنها به طوری که

person is the life and soul of the party yes they  usually that's used in a positive way to describe  

فرد، جان و روح مهمان باشد، بله، معمولاً از این به روشی مثبت برای توصیف

somebody that you you want somebody at your party  who's the life and soul of the party because  

شخصی که شما می‌خواهید در مهمانی شما استفاده می‌شود که زندگی و روح مهمانی باشد، زیرا

quite often they will get things going they  will interject with a positive attitude  

اغلب آنها همه چیز را پیش می‌برند. با نگرش مثبت تداخل

and they will encourage everybody else to relax  and to have fun yes and you always want if you're  

می‌کنند و دیگران را تشویق می‌کنند تا استراحت کنند و به تفریح ​​بپردازند، بله، و شما همیشه می‌خواهید

going to arrange an actual party you want somebody  who's there who's lively who's going to uh and  

اگر می‌خواهید یک مهمانی واقعی ترتیب دهید، کسی را می‌خواهید که آنجا باشد که سرزنده باشد و

gets on with everybody and will interject and put  in a positive attitude to the party good hold out  

با همه صحبت کند و مداخله می کند و نگرش مثبتی نسبت به مهمانی ایجاد می کند. خوب

your hands steve i've got something for you is  it big is it's big it's big well a bit higher  

استیو دست هایت را دراز

oh i see i didn't know what you were trying to do  there isn't a camera down there well i didn't know  

کند. تی اینجا دوربینی نیست، خوب من نمی‌دانستم

what you would i'm going to put something into  steve's hand so this is the next thing i want to  

چه کاری انجام می‌دهی، می‌خواهم چیزی را در دست استیو بگذارم، بنابراین این چیزی است که می‌خواهم چیزی را به

show you something that we can eat look at that  oh we have easter eggs steve has one and so do  

شما نشان دهم که می‌توانیم بخوریم، به آن نگاه کنید اوه عید پاک داریم تخم مرغ استیو یکی دارد و

i so steve has an easter egg i have an easter egg  with some little rabbits inside so these are the  

همینطور   من استیو یک تخم مرغ عید پاک دارد من یک تخم مرغ عید پاک با چند خرگوش کوچک داخل آن دارم، بنابراین اینها

chocolate eggs that we have bought we bought them  yesterday and that's what we are eating later on  

تخم مرغ های شکلاتی هستند که ما دیروز خریدیم آنها را خریدیم و این همان چیزی است که بعداً

i want that one mr duncan can we swap oh  okay then because this is my favourite brand  

می خوریم   من آن یکی را می خواهم آقای دانکن می‌توانیم عوض کنیم اوه باشه پس چون این مارک مورد علاقه من است

yes mind you that's the same it's the same brand  what are you what are you talking about this is  

بله توجه داشته باشید که همین مارک است شما چه چیزی در مورد این صحبت

they're the same brand they are that is true that  is true but this is special okay so that's that's  

می‌کنید   آنها همان مارک هستند آنها هستند که درست است  درست است اما این خیلی خوب است، پس

the chocolate rabbit and this is the chocolate  egg but this particular type of chocolate is  

خرگوش شکلاتی و این تخم‌مرغ شکلاتی است، اما این نوع شکلات خاص

very nice that's it golden bunny why why do we  do you know mr duncan putting you on the spot i  

خیلی خوب است، خرگوش طلایی است چرا ما می‌دانیم که آقای دانکن شما را سر جایش می‌گذارد، من

know what you're going to say you're going to see  what's all right if you put someone on the spot  

می‌دانم قرار است چه کاری انجام دهید. بگو که می‌خواهی ببینی چه خبر است درست است که اگر کسی را در محل

it means that you suddenly you suddenly ask  them a question which they have to answer and  

قرار دهید   به این معنی است که ناگهان سؤالی از او می‌پرسید که باید به آن پاسخ دهد و

if they don't get it correctly they'll look a bit  silly i'm going to ask you mr duncan why do we  

اگر آن را به درستی دریافت نکند، کمی احمقانه به نظر می‌رسد، من از شما می‌پرسم آقای دانکن چرا آیا

associate easter with a bunny it's all to do with  fertility really i didn't know that mr duncan  

ما    عید پاک را با یک خرگوش مرتبط می‌دانیم، این همه به باروری مربوط می‌شود، واقعاً من نمی‌دانستم که آقای

i can't believe it so quite often we think of  springtime we think of animals we think of the  

دانکن   نمی‌توانم آن را باور کنم، اغلب اوقات ما به بهار فکر می‌کنیم، به حیوانات فکر می‌کنیم که به   حیوانات فکر می‌کنیم که دور

animals getting together and having a little bit  of hanky-panky and then lots and lots of little  

هم جمع می‌شوند و کمی زندگی می‌کنند. کمی هانکی پانکی و سپس تعداد زیادی از

animals will be bouncing around and having  fun so you we always think of spring as as  

حیوانات کوچک به اطراف می‌پرند و سرگرم می‌شوند، بنابراین ما همیشه بهار را به عنوان زمانی فکر می‌کنیم

a time when everything is coming back to life so  rabbits are well known for their breeding habits

که همه چیز دوباره به زندگی بازمی‌گردد، بنابراین خرگوش‌ها به‌خاطر

i don't know right okay interesting we've got  some interesting comments people are bringing  

عادت‌های پرورش‌دهنده‌شان شناخته شده هستند. نمی دانم درست است، جالب است ما نظرات جالبی داریم که مردم

things to the party yes bring something to the  party please maybe uses the word joy killer  

چیزهایی را به مهمانی می آورند بله چیزی به مهمانی بیاورید لطفاً شاید از کلمه joy killer استفاده

we would probably say kill joy yes a killjoy  

می کند   احتمالاً می گوییم شادی را بکش بله یک

is like a party pooper yes somebody that that  everyone's having fun and they come along  

killjoy   مانند یک مهمانی است که بله کسی که آن این همه سرگرم می‌شوند و می‌آیند

and they make it miserable yes so maybe you have a  neighbor who keeps complaining about your music or  

و آن را بدبخت می‌کنند، بله، بنابراین شاید شما همسایه‌ای دارید که مدام از موسیقی شما شکایت می‌کند یا

maybe if you are in the garden presenting a live  stream to the world maybe they they get irritated  

شاید اگر در باغ هستید و یک پخش زنده به دنیا ارائه می‌دهید، ممکن است عصبانی

and they start complaining so you might describe  that person as a killjoy because they they always  

شوند   و شروع به شکایت کنند. شما ممکن است آن شخص را به عنوان یک لذت کشتن توصیف کنید، زیرا او همیشه

like to take away everyone's happiness and joy and  all of their their feeling of of wanting to live  

دوست دارد شادی و شادی همه را از بین ببرد و تمام احساس آنها را که می خواهند زندگی کنند را از بین ببرند.

well i'm looking forward to eating this uh later  mr duncan i like dark chocolate egg says beatrice  

بئاتریس

they are delicious but not easy to find you're  right they're not easy to find you can find dark  

آنها خوشمزه هستند اما پیدا کردنشان آسان نیست شما درست می گویید آنها پیدا نمی شوند شما می توانید شکلات تلخ پیدا کنید

chocolate i'm still holding the egg mr duncan  yes um i would much prefer to be eating the egg  

من هنوز تخم مرغ را در دست دارم آقای دانکن  بله خیلی ترجیح می دهم تخم مرغ را بخورم

but you are correct you can buy dark  chocolates they are relatively common  

اما شما درست می گویید می‌توانم شکلات‌های تیره بخرم، آنها نسبتاً رایج هستند،

but a dark easter egg that is difficult  to find i agree with you it is true  

اما یک تخم‌مرغ تیره عید پاک که پیدا کردنش سخت است، با شما موافقم،

by the way i've just noticed i'm dressed like a  lifeguard i don't know why i just realized i was  

درست است، همین الان متوجه شدم که مثل یک نجات غریق لباس پوشیده‌ام، نمی‌دانم چرا تازه فهمیدم آن

looking at my image then on the screen and  i thought why am i dressed like a lifeguard  

موقع داشتم به تصویرم روی صفحه نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم چرا در استخر مثل یک نجات غریق لباس می‌پوشم

at a swimming pool it's very strange but i like  the fact that my hat and my shirt they match yo  

خیلی عجیب است، اما دوست دارم این واقعیت که کلاه و پیراهن من با شما مطابقت دارند

co-ordinated mr duncan very coordinated top button  done up that's a bit unusual yes i i look like  

، هماهنگ شده آقای دانکن، دکمه بالایی هماهنگ است. این کار کمی غیرمعمول است بله، من به نظر

i look like i should be at a  swimming pool as a lifeguard

می‌رسم   به نظر می‌رسد که باید در استخر شنا باشم به عنوان یک نجات غریق

lifeguards you know tend to have a sort of  a body to match they've got a certain image

i'm not saying anything but i'm not sure that you  would fit that profile okay what are you saying  

من مطمئن نیستم که شما با آن نمایه مطابقت داشته باشید، خوب چه می گویید،

you're saying i'm weak well you can't swim for one  thing no that that is true i would be a terrible  

شما می گویید من ضعیف هستم، خوب شما نمی توانید برای یک چیز شنا کنید، نه این درست است، من یک نجات غریق وحشتناک خواهم بود،

lifeguard because i can't swim so yeah i would be  very easy to drown so for those who are thinking  

زیرا من نمی توانم شنا کنم بنابراین بله، من خیلی راحت غرق می شوم، بنابراین برای کسانی که به

of drowning me or doing something horrible to  me drowning you just throw me into it into the  

غرق کردن من فکر می کنند یا برای غرق شدن من کاری وحشتناک انجام می دهند، فقط مرا داخل آن

nearest lake and i will sink like a stone nissan  says uh try to become the centre of attraction  

نزدیکترین دریاچه بیندازید و من مانند نیسان سنگی غرق می شوم. می گوید سعی کن مرکز شوم جذابیت

at a party now that is something when you  go to a party there's always somebody who  

در یک مهمانی در حال حاضر چیزی است که وقتی به یک دوست می روید همیشه کسی هست که

wants to be the centre of attraction true and  they usually will dress maybe provocatively  

می‌خواهد مرکز جذابیت باشد و معمولاً لباس می‌پوشد شاید تحریک‌آمیز

maybe you know in a way that shows off all their  physical attributes maybe a short skirt and some  

باشد. شاید می‌دانید طوری که تمام ویژگی‌های بدنی‌شان را نشان می‌دهد ، شاید یک دامن کوتاه و چند

silk scotch stockings and maybe some high heeled  shoes but enough about mr steve's party dress

جوراب اسکاچ ابریشمی و شاید چند کفش پاشنه بلند، اما کافی است. در مورد لباس مهمانی آقای استیو،

i mean i've seen that many a time at a party and  

منظورم این است که من بارها آن را در یک مهمانی دیده‌ام و

it i think it's easier would i be right in  saying it is easier probably for a woman to  

فکر می‌کنم راحت‌تر است که بگویم احتمالاً برای یک زن راحت‌تر است

be uh you know make up make a real become the  centre of attraction in a party just by wearing  

که    باشد، می‌دانی آرایش باعث می‌شود که یک مرکز واقعی شود. جذابیت در یک مهمانی فقط با پوشیدن

something or not or not wearing something a  low-cut dress a short skirt i think a man can  

چیزی یا نپوشیدن چیزی یک  لباس کوتاه یک دامن کوتاه فکر می‌کنم یک مرد می‌تواند

i think i think a man or a woman has  has the ability to to draw attention  

فکر می‌کنم فکر می‌کنم یک مرد یا یک زن این توانایی را دارد که توجه را

in some way maybe positive or negative i don't  know but anyway i don't want to go down that  

به نوعی جلب کند، شاید مثبت باشد. یا منفی، نمی‌دانم، اما به هر حال نمی‌خواهم آن

road to be honest we will stay away from that i  have some egg phrases oh by the way if you crash  

راه را طی کنم، صادقانه بگویم، ما از آن دور می‌مانیم.

a party if you crash a party it means you go there  uninvited so you were not invited to the party  

بدون دعوت به آنجا برو به مهمانی دعوت نشده‌اید

but you still went there you are a gate crasher  or a party crasher interesting that it was t  

اما شما هنوز آنجا رفته‌اید، شما یک گیت‌شکن هستید یا یک مهمان‌شکن هستید جالب

we don't know who that person is with no  idea who they are t is the person that is  

است که ما نمی‌دانیم آن شخص کیست و نمی‌دانیم او کیست.

using the phrase crash a party because  no doubt they would like to crash a party  

مهمانی زیرا بدون شک آنها دوست دارند یک مهمانی را به هم

sounds like the sort of thing that tea would  do i think so definitely i think so so anyway  

بریزند   شبیه کاری است که چای انجام می‌دهد  من فکر می‌کنم قطعاً به هر حال اینطور فکر می‌کنم

here is an interesting phrase for our theme  of parties and also eggs because it's easter  

اینجا یک عبارت جالب برای موضوع مهمانی‌های ما و همچنین تخم مرغ است زیرا عید پاک است

you see we just had a look at our easter eggs  and there there you see a phrase you shell out  

می‌بینید که ما فقط نگاهی به تخم‌مرغ‌های عید پاک خود انداخته‌ایم و در آنجا عبارتی را می‌بینید که

for something or shell out on something so of  course we are using the word shell the outer  

برای چیزی پوسته می‌کنید یا روی چیزی پوسته می‌کنید، بنابراین، البته ما از کلمه پوسته بیرونی استفاده

the hard outer surface of a of an egg  is called a shell so if you shell out  

می‌کنیم، سطح سخت بیرونی یک تخم‌مرغ، پوسته نامیده می‌شود، بنابراین اگر شما

for something it means you spend money on  something quite often a large amount of money  

برای چیزی خرج می‌کنید، یعنی اغلب برای چیزی خرج می‌کنید،

yes yes i think you would normally use that to  describe spending a lot of money on something  

بله، فکر می‌کنم معمولاً از آن برای توصیف خرج کردن پول زیاد برای چیزی استفاده

um yes are you going to shell out yes for that  new car yes so you might shell out if you are  

می‌کنید. بله پس y ممکن است اگر

buying something expensive maybe maybe it  is your wife's birthday and you want to  

چیزی گران قیمت می‌خرید، شاید تولد همسرتان باشد و

buy something nice for her so she will  love you forever and ever you might have to  

می‌خواهید چیز خوبی برای او بخرید تا او برای همیشه دوستتان داشته باشد، ممکن است مجبور

shell out on all four a nice diamond necklace  you usually use the phrase shell out when you're  

شوید هر چهار گردنبند الماس زیبایی را که معمولا استفاده می‌کنید، خرج کنید. عبارت shell out زمانی که

having to spend something some money on something  that you don't particularly want to i would say  

مجبور هستید چیزی را برای چیزی خرج کنید که به‌خصوص نمی‌خواهید آن را خرج کنید، می‌گویم:

yes uh you don't normally use it in a positive  way oh i'm going to shell out on that that new  

بله، اوه شما معمولاً از آن به شکل مثبت استفاده نمی‌کنید. آن لباس جدید که

dress we also have well i wouldn't do that we also  have splash out splash so splash out is more pop  

ما هم داریم خوب من این کار را نمی‌کنم که ما هم اسپلش بیرون بیاوریم بنابراین اسپلش بیرون پاپ‌تر

more positive that's more positive splash out  let's splash out yes or splash your money around  

است   مثبت‌تر است که مثبت‌تر است پاشیدن بیرون بیایید بیرون بریزیم بله یا پول خود را در اطراف

something bring everyone a drink for example yes  something also might cost you an arm and a leg  

بپاشیم   چیزی برای همه نوشیدنی بیاورید مثلاً بله چیزی همچنین ممکن است به قیمت یک دست و یک پا برای شما تمام شود

here we go here's a great expression you  must break some eggs to make an omelette  

اینجا ما می‌رویم این یک عبارت عالی است که باید برای درست کردن املت

so if you break eggs to make an omelette  well i suppose sometimes you have to cause  

تخم مرغ را بشکنید  بنابراین اگر برای تهیه املت تخم‌مرغ می‌شکنید خب فکر می‌کنم گاهی اوقات باید

a little bit of damage or have some hard  work or maybe a little bit of mess and  

کمی آسیب یا آسیب وارد کنید. کمی کار سخت یا شاید کمی به هم ریختگی و

perhaps things will be untidy so sometimes you  have to go through a little bit of difficulty  

شاید همه چیز نامرتب باشد، بنابراین گاهی اوقات باید کمی سختی را

maybe a little bit of pain to get to your goal  

پشت سر بگذارید  شاید کمی درد را برای رسیدن به هدف خود تجربه کنید.

sometimes you have to break some eggs to make  an omelette things sometimes are not easy to do

کارهای املت گاهی اوقات به راحتی انجام نمی شود

eat it says well edit i think it's eat it  yeah my first husband wanted to be always  

خوردن آن می گوید خوب ویرایش کنید فکر می کنم بخورید آن بله شوهر اول من می خواست همیشه

at the centre of attention in different parties  and he always told the same story or joke  

در مرکز توجه در مهمانی های مختلف باشد و همیشه یک داستان یا شوخی را تعریف می کرد.

this was very boring for me that's  very common in relationships  

این برای من بسیار خسته کننده بود. در روابط بسیار متداول است

uh when one person in the relationship is maybe  more outgoing than the other one and they've  

وقتی یکی از افراد در رابطه ممکن است  برون‌گراتر از دیگری باشد و آنها

heard the same stories the same jokes over and  over again and the other partner becomes quite  

داستان‌های مشابه جوک‌های مشابه را بارها و بارها شنیده باشند و شریک دیگر کاملاً

bored by it all right so yes i can relate to that  uh uh very much uh eat it what would i like eat it  

از این موضوع خسته می‌شود، بنابراین بله می‌توانم ارتباط برقرار کنم. به این که اوه اوه خیلی آه اوه بخور چی دوست دارم بخورمش

is that the reason why your husband is no longer  your husband your first husband oh yes i didn't  

اینه که دلیل اینکه شوهرت دیگه شوهرت نیست شوهر اولت آه بله

see that is that the reason why because he was  he was a bit boring did you want a man who was  

ندیدم   به همین دلیله که چون اون بود . ب یا اینکه آیا مردی را می‌خواستی

a little bit more exciting i know the feeling  maybe if he had had other stories to tell  

که کمی هیجان‌انگیزتر باشد، من این احساس را می‌دانم، شاید اگر داستان‌های دیگری برای گفتن داشت،

then you'd still be with him uh yes somebody  says don't here's a good one from giovanni  

آنوقت تو هنوز با او بودی، بله، یکی می‌گوید این یک داستان خوب از

uh don't put all your eggs in one basket  that's it don't don't rely on everything  

جیوانی نیست. همه تخم‌های خود را در یک سبد قرار ندهید، به این فکر نکنید که همه چیز

turning out or don't expect everything to succeed  so don't count your chickens before they have  

به نتیجه می‌رسد یا انتظار نداشته باشید همه چیز موفق شود، بنابراین جوجه‌های خود را قبل از

hatched or don't put all of your eggs into one  basket so you have to be very careful when you  

جوجه‌آوری حساب نکنید یا همه تخم‌های خود را در آن قرار ندهید. یک سبد بنابراین وقتی

are planning things sometimes you you will make  plans and you believe that everything will be fine  

در حال برنامه ریزی برای چیزهایی هستید باید بسیار مراقب باشید گاهی اوقات برنامه ریزی می کنید و معتقدید که همه چیز خوب خواهد بود

and everything will be successful but of course  whenever you try to do something whenever you  

و همه چیز موفقیت آمیز خواهد بود، اما البته هر زمان که سعی کنید کاری را انجام دهید هر زمان

have plans they can often go wrong so it is  wise not to put all of your eggs in one basket  

که برنامه ریزی داشته باشید اغلب می توانند انجام دهند. اشتباه است، بنابراین عاقلانه است که همه تخم مرغ های خود را در یک سبد

do not put everything in one place because  they might all get damaged i suppose money  

قرار ندهید   همه چیز را در یک جا قرار ندهید زیرا  ممکن است همه آنها آسیب ببینند، فکر می کنم

is a good example yes that expression really is  concerned with spreading your risk in something  

پول   مثال خوبی است بله، این عبارت واقعاً مربوط به گسترش خطر شما در چیزی است

so you might spread your risk if you're investing  on the stock market for example you might not want  

بنابراین ممکن است گسترش y ریسک ما، اگر در بازار سهام سرمایه‌گذاری می‌کنید، مثلاً ممکن است نخواهید

to put it all in one company you might want to put  it in lots of companies or mixed funds for example  

همه آن را در یک شرکت قرار دهید، ممکن است بخواهید آن را در بسیاری از شرکت‌ها یا صندوق‌های مختلط قرار دهید، به عنوان مثال

spread your risk don't put all your eggs in one  basket yes and you might for example if you're  

ریسک خود را گسترش دهید، همه تخم‌های خود را وارد نکنید. یک سبد بله، و ممکن است برای مثال اگر

applying for jobs you might apply for lots of  jobs not just one and then and then hope for that  

برای مشاغل درخواست می‌دهید، ممکن است برای مشاغل زیادی درخواست دهید، نه فقط یک مورد و سپس امیدوار باشید که

one job comes off and you get the job no apply  for lots of jobs and then you're spreading your  

یک شغل از بین برود و شغلی را دریافت کنید، برای بسیاری از مشاغل درخواست نکنید و سپس شما "در حال پخش کردن خطرات خود هستید

risks don't put all your eggs in one basket like  investing money or something like that yes good uh  

، همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید، مانند سرمایه گذاری پول یا چیزی شبیه به آن، بله خوب است، آه،

can i oh you gotta what was that did you just  put you had that one already did you miss it yes  

آیا می توانم اوه شما باید بفهمید که این چه کاری بود که انجام دادید، شما آن یکی را قبلاً داشتید، شما آن را از دست داده اید، بله

don't count your chickens before they hatched  don't assume that everything will go to plan  

، نه؟ جوجه های خود را قبل از بیرون آمدن بشمارید تصور نکنید که همه چیز طبق برنامه

come out of your shell there's an interesting  one this is something that i do especially when  

پیش می رود   از پوسته شما بیرون می آید، یک مورد جالب  وجود دارد، این کاری است که من انجام می دهم به خصوص

i'm on the live stream people don't believe  that i am actually quite i can be very shy  

وقتی   در پخش زنده هستم، مردم باور نمی کنند که واقعاً کاملاً هستم. من می‌توانم

in real life painfully shy if you say you're  painfully shy yes i don't like being around  

در زندگی واقعی خیلی خجالتی باشم، اگر شما خجالتی باشید بله، شما به طرز دردناکی خجالتی هستید، بله، من دوست ندارم در اطراف

strangers someone is really really very  shy and it's almost painful to watch  

غریبه باشم، کسی واقعاً بسیار خجالتی است و تماشای آن تقریباً دردناک است.

um i was going to say as well t said  is splash out the same as shell out  

من می‌خواستم بگویم که همینطور است که می‌گویم

yes sort of but splash out tends to be used  in a positive way in spending money and  

همان پاشیدن است. تمایل دارد از آن به نحوی مثبت در خرج کردن پول استفاده شود و

shell out tends to be used in a way that  you're almost regretting spending the money

از هزینه کردن به گونه‌ای استفاده شود که تقریباً از خرج کردن پول پشیمان می‌شوید،

so yes to come out of your shell is a person who  is becoming more i don't know more adventurous  

بنابراین بله، برای بیرون آمدن از پوسته شما، فردی است که بیشتر می‌شود. بیشتر ماجراجو

or maybe not so shy so maybe they are shy and  they don't want to say anything or maybe they  

یا شاید خجالتی‌تر نباشند، بنابراین شاید خجالتی هستند و نمی‌خواهند چیزی بگویند یا شاید

don't want to start any conversations with someone  or anyone in the room and but but eventually they  

نمی‌خواهند هیچ مکالمه‌ای را با کسی یا هرکسی در اتاق شروع کنند، اما در نهایت

will come out of their shell a bit like a little  bird hatching yes they've been safe and protected  

آنها از خانه بیرون می‌آیند. پوسته کمی شبیه پرنده کوچکی است که از تخم بیرون می‌آید، بله، آنها ایمن و محافظت شده‌اند

and then suddenly they decide you often use this  expression parents will often use this expression  

و سپس ناگهان تصمیم می‌گیرند که اغلب از این عبارت استفاده می‌کنید والدین اغلب از این عبارت

uh with their children or they might use it  to describe other people's children when a  

برای فرزندانشان استفاده می‌کنند یا ممکن است از آن برای توصیف فرزندان دیگران

particular child was very shy and didn't want  to say very much and then suddenly they see them  

استفاده کنند. بود v خیلی خجالتی هستند و نمی‌خواهند خیلی حرف بزنند و ناگهان می‌بینند که

talking in groups of people and joining lots  of groups and societies and becoming more um  

در گروه‌هایی از مردم صحبت می‌کنند و به گروه‌ها و جوامع زیادی می‌پیوندند و بیشتر

extrovert you can say that oh look uh little  johnny there he's really coming out of his shell  

برون‌گرا می‌شوند، می‌توان گفت که اوه، اوه، اوه جانی کوچولو، او واقعاً از زندگی خود بیرون می‌آید. پوسته

so in other words turning into what he really is  his true character yeah is coming out so instead  

بنابراین به عبارت دیگر تبدیل شدن به آن چیزی که واقعاً هست شخصیت واقعی او آره دارد ظاهر می شود بنابراین به

of being introverted you become extrovert  so but but some people of course can be both  

جای اینکه  درونگرا باشید شما برونگرا می شوید بنابراین اما برخی از افراد البته می توانند هر دو

so in certain situations i can be very shy  and quiet especially if i'm with people i  

باشند  بنابراین در شرایط خاص می توانم بسیار خجالتی و ساکت باشم به خصوص اگر من من با افرادی

don't know i don't like going to parties or any  big gatherings where i don't know the people  

هستم که   نمی‌شناسم، دوست ندارم به مهمانی‌ها یا گردهمایی‌های بزرگی که مردم را نمی‌شناسم،

i always like to know some of the people who are  there so that's one of the things i'm very awkward  

بروم   همیشه دوست دارم برخی از افرادی را که آنجا هستند بشناسم ، بنابراین این یکی از چیزهایی است که من هستم بسیار ناخوشایند

with with people i don't know i know that's  surprising because i seem i seem so confident  

با افرادی که نمی‌شناسم، می‌دانم، شگفت‌آور است، زیرا به نظر می‌رسد خیلی مطمئن به نظر

big head giovanni says learning english is helping  me to come out of my shell good well there we go  

می‌رسم   سر بزرگ جیوانی می‌گوید یادگیری زبان انگلیسی به من کمک می‌کند تا از پوسته‌ام بیرون بیایم خوب آنجا می‌رویم

yes learning a new language gives you confidence  to express and use that language with other people  

بله یادگیری یک زبان جدید به شما اعتماد به نفس می‌دهد. بیان و از آن زبان با افراد دیگر استفاده کنید

so it develops self-confidence yes especially if  you want to use that language with other people  

تا اعتماد به نفس ایجاد شود، بله، به خصوص اگر می‌خواهید از آن زبان با افراد دیگر استفاده کنید

so it's a good way of finding out about  other people and what they like and their  

بنابراین این راه خوبی برای دانستن سایر افراد و چیزهایی است که آنها دوست دارند و

their experiences and also their opinions yes if  you're coming out of your shell you're developing  

تجربیات آنها و همچنین نظرات آنها بله. شما در حال بیرون آمدن از پوسته خود هستید،

confidence in yourself uh so i think i might  be ambivert ambivert is kind of i think it's  

اعتماد به نفس خود را تقویت می کنید، بنابراین فکر می کنم ممکن است مبهم باشم.

in between where you can sometimes be shy and  sometimes be very lively and sociable hello juan  

jose diaz radovic hello to you i like using  your word uh your name ex pronouncing your name  

سلام به شما، من دوست دارم از کلمه شما استفاده کنم آه نام شما در تلفظ نام شما..

i'm assuming i've done it correctly of course  yes i think oh by the way i had a lovely  

من فرض می کنم که این کار را به درستی انجام داده ام، البته بله، فکر می کنم آه، اتفاقاً دیشب یک سورپرایز دوست داشتنی

surprise last night as you know i am a very  big fan of a tv show called mind your language

داشتم، همانطور که می دانید من طرفدار بسیار زیادی هستم از یک برنامه تلویزیونی به نام ذهن شما

it's a very funny tv show and  of course it was made here in  

، یک برنامه تلویزیونی بسیار خنده دار است و البته در اینجا در

england it was it was an english tv show  from the late 1970s to the early 1980s  

انگلیس ساخته شد، این یک برنامه تلویزیونی انگلیسی بود از اواخر دهه 1970 تا اوایل دهه

last night i received a message from one of the  actors mind your language one of the students  

1980   دیشب پیامی از یکی از بازیگران دریافت کردم. به زبان خود توجه کنید یکی از دانش‌آموزان

so i wrote to him because i i was i because  apparently it was the anniversary of mind your  

بنابراین به او نوشتم چون من بودم زیرا ظاهراً سالگرد ذهن بود

language being first shown i i believe that's what  it was but uh so i left a little message in reply  

که زبان شما برای اولین بار نشان داده شد، من فکر می‌کنم همین بود  اما اوه بنابراین پیام کوچکی در پاسخ

to his message and i can't believe that he  actually replied to me so i actually heard from  

به پیام او گذاشتم و من نمی توانم باور کنم که او واقعاً به من پاسخ داده است، بنابراین من واقعاً از

one of the students remind your language last  night one of the actors one of the actors yes  

یکی از دانش آموزان شنیدم که دیشب به زبان شما یادآوری کرده است.

incredible can you believe it so they must be  how old do you think they were now in their 70s  

در دهه 70

he must be now in his seventies uh abdu says  we we need to add the sudanese flag sudan okay  

زندگی‌اش   او باید اکنون در دهه هفتاد خود باشد اوه عبدو می‌گوید ما باید پرچم سودان را اضافه کنیم سودان باشه

noted noted i will make a note of that i  think i'm sure i'm sure sudan is on there  

اشاره کرد که یادداشت می‌کنم که فکر می‌کنم مطمئن هستم که سودان آنجاست

hmm i will check back i will check that later on  but thank you because if anybody notices or thinks  

هوم، بررسی خواهم کرد برمی‌گردم بعداً آن را بررسی می‌کنم اما از شما متشکرم زیرا اگر کسی متوجه شد یا فکر می‌کند

that their flag is missing let us know and mr  duncan with his technical wizardry will add you in  

پرچمش گم شده است به ما اطلاع دهید و آقای دانکن با مهارت‌های فنی‌اش شما را اضافه

of course it is sunday it's english addict today  we are having we are having a cracking time you  

می‌کند  البته یکشنبه است که امروز معتاد انگلیسی است ما داریم می‌خوریم یک تیتانیوم ترک خورده

might have a cracking time if you have a cracking  time of course this relates to eggs because if you  

اگر زمان ترک خوردن داشته باشید ممکن است زمان ترک خوردن داشته باشید البته این به تخم مرغ ها مربوط می شود زیرا اگر

drop an egg on the floor it might crack have  a cracking time cracking time have a cracking  

تخم مرغی را روی زمین بیندازید ممکن است ترک بخورد زمان ترک خوردن یک زمان ترک خوردن به

time it means have a good time have a good time  have fun you have a cracking time something that  

این معنی است که وقت خوبی داشته باشید و خوش بگذرانید. زمان  خوش بگذره شما وقت ترک خوردن دارید چیزی که

is cracking is great it is good a little bit like  wallace and gromit yeah hey gromit that's cracking  

در حال ترک خوردن است عالی است، کمی مانند والاس و گرومیت خوب است، بله هی گرومیت که در حال ترک خوردن است

cheese grommet cracking so something that is  cracking is great it is we had a cracking time  

گرومت پنیر در حال ترک خوردن است، بنابراین چیزی که  دارد ترک می‌خورد عالی است، این است که ما یک زمان ترک

on mr duncan's live stream a really good time  yes we had a great time a really good time  

در لایو آقای دانکن داشتیم. زمان بسیار خوبی را پخش کنید بله خیلی خوش گذشت   زمان زیادی

we had a cracking time here's a good question  from nissa i think this is very good what's  

داشتیم این یک سؤال خوب است از نیسا من فکر می کنم این خیلی خوب

the difference between fluent and affluent oh well  they are very different words very different words  

است   تفاوت بین روان و مرفه چیست اوه خوب آنها کلمات بسیار متفاوت هستند کلمات بسیار متفاوت

very different words and there's another one which  sounds very similar effluent and you don't want to  

کلمات مختلف و یکی دیگر وجود دارد که بسیار شبیه به نظر می رسد و شما نمی

get that mixed up either to be fluent is to have  knowledge and also the ability to do something  

خواهید آن را با هم قاطی کنید یا مسلط باشید داشتن دانش و همچنین توانایی انجام کاری است.

affluent is a person or it describes a person  who is wealthy and effluent is basically sewerage  

مرفه فردی است یا فردی را توصیف می کند که ثروتمند است و فاضلاب اساساً فاضلاب

people's people's poop and pee pee as it  as it goes underground in all of the pipes  

است   مدفوع مردم و ادرار کردن مردم در تمام لوله‌ها به زیر زمین می‌رود

effluent affluent often ends up in the sea  yes uh yes so if are you becoming more fluent  

پساب مرفه اغلب به دریا ختم می‌شود  بله، بله، پس اگر می‌شوید

in the english language by watching mr duncan's  live streams yes that's how you would use that  

با تماشای پخش‌های زنده آقای دانکن به زبان انگلیسی مسلط‌تر است، بله، این

word in a sentence yes uh i'm not very fluent  in german okay i would say you know that's  

کلمه را در یک جمله به کار می‌برید، بله، من خیلی مسلط به آلمانی نیستم، بسیار خوب، می‌توانم بگویم می‌دانی که این

a way of using it another way around you're  not you're not very fluent in english  

روشی است که می‌توان از آن به روش دیگری استفاده کرد. نه شما خیلی به زبان انگلیسی مسلط نیستید

that's true uh giovanni has a question yes so yes  but be careful you don't use the word effluent  

درست است اوه جووانی یک سؤال دارد بله، بله، اما مراقب باشید که از کلمه پساب استفاده نکنید

because that is sewerage yes so all of the all  of the dirty disgusting stuff that comes out of  

زیرا این همان فاضلاب است بله، بنابراین همه چیزهای کثیف منزجر کننده که از آن خارج می شود.

human beings it it has to go somewhere and we  call that effluent and affluent means wealthy  

انسان‌ها باید به جایی بروند و ما به آن می‌گوییم fluent and fluent به معنای ثروتمند

and fluent means to have an ability  to do something you do it confidently  

و مسلط به این معناست که توانایی انجام کاری را داشته باشید که آن را با اطمینان انجام دهید

you are fluent you might be fluent in english  you might be fluent in german fluent in italian

شما مسلط هستید ممکن است به انگلیسی مسلط باشید ممکن است به آلمانی مسلط باشید مسلط به ایتالیایی

giovanni has an interesting question what  does it mean if you have egg on your face  

giovanni یک سوال جالب دارد اگر روی صورتت تخم مرغ داشته باشی چه معنایی دارد  داشتن تخم مرغ

to have egg on your face means that you  have done something that is maybe bringing  

روی صورتت به این معنی است که کاری انجام داده ای که ممکن است

embarrassment on yourself or maybe you've done  something foolish maybe you've said something  

برای خود خجالت بکشد یا شاید کار احمقانه ای انجام داده ای. چیزی گفت

that was untrue or maybe something that that was  wrong and then another person will correct you  

که نادرست بود یا شاید چیزی که اشتباه بود و سپس شخص دیگری شما را تصحیح می کند

so that will leave you with egg on your face  particularly if you've said that you're very  

به طوری که شما را با تخم مرغ روی صورتتان رها می کند، مخصوصاً اگر گفته باشید که

good at something say you say you you you're  an excellent driver i'm a brilliant driver  

در چیزی خیلی خوب هستید و بگویید که شما هستید. یک راننده عالی هستم من یک راننده باهوش هستم

uh you know no one's better than me and then  you drive out and have an accident or you  

اوه می‌دانی که هیچ‌کس بهتر از من نیست و بعد از آن رانندگی می‌کنی و تصادف می‌کنی یا

scrape your car on a wall and then people  will say well he's got egg on his face now  

ماشینت را روی دیوار می‌تراشی و بعد مردم می‌گویند که او اکنون تخم مرغی روی صورتش دارد

you use that phrase often after uh you said  something that you you've 'bigged' yourself  

که استفاده می‌کنی این عبارت اغلب بعد از اینکه آه گفتی چیزی را که

up about something yes uh you you might say  you're very knowledgeable in a certain subject  

خودت در مورد چیزی "بزرگ" کردی، ممکن است بگویی که در یک موضوع خاص بسیار آگاه هستی

and then somebody asks you a question and you  don't know the answer so you look a bit silly  

و بعد کسی از شما سوالی می پرسد و شما جواب را نمی دانید بنابراین کمی

you'd be embarrassed and someone will  say they've got egg on their face now  

احمقانه به نظر می‌رسی   خجالت می‌کشی و کسی می‌گوید که اکنون تخم مرغی روی صورتش است

yes so you to show yourself up in some way so  you you you pretend that you have a certain skill  

بله، بنابراین به نوعی خودت را نشان می‌دهی تا تظاهر کنی که مهارت خاصی داری

but then it is revealed that you don't have it  you are in fact useless at that particular thing  

اما آنوقت است نشان داد که شما آن را ندارید  شما در واقع در آن چیز خاصی بی فایده هستید   در

you end up with egg on your face juan is  saying that i'm speaking with a very posh  

نهایت با تخم مرغ روی صورت خود می روید خوان  می گوید که من با لهجه بسیار شیک

accent i think actually they want  i think they want to to hear you  

صحبت می کنم، فکر می کنم در واقع آنها می خواهند فکر می کنم آنها می خواهند بشنوند شما

hey yes well of course i can speak here of all  sorts of different dialects but i do love to speak  

هی بله، البته من می توانم اینجا از همه انواع گویش های مختلف صحبت کنم، اما دوست دارم طوری صحبت

as though i'm uh part of the aristocracy  yeah yeah so this is lord steve yes i mean uh  

کنم که انگار بخشی از اشراف هستم بله بله، پس این لرد استیو است بله منظورم این است که اوه

you know prince charles and i we're very very  close colleagues and i've helped him out on many  

شما شاهزاده چارلز و من را می شناسید من همکاران بسیار نزدیکی هستم و من در بسیاری از

occasions with his various charities uh but yes  and that'll do mr duncan that will do who are you  

موارد به او کمک کرده‌ام با خیریه‌های مختلف او، اما بله ، آقای دانکن این کار را انجام می‌دهد که شما چه کسی هستید.

i'll do they could be opposite now  should i do it to a local country accent  

لهجه کشور محلی

i can't wait to see what the subtitles i can't  wait to see what the subtitles do with that oh  

نمی‌توانم صبر کنم تا زیرنویس‌ها را ببینم، نمی‌توانم صبر کنم تا ببینم زیرنویس‌ها چیست زیرنویس با آن کار کن اوه

anyway a bit of fun a bit of fun mr duncan i've  got a word i've got a word have you it's pertinent  

به هر حال کمی سرگرم کننده است کمی سرگرم کننده آقای دانکن من  یک کلمه دارم من یک کلمه دارم شما این مربوط

yeah to easter so does it fit in pertinent is  it is it the one that i think you are going to  

به عید پاک است   بله به عید پاک ربط دارد پس آیا مناسب است  این همان چیزی است که من فکر می کنم شما می‌خواهید

say if something is pertinent it means it's um  help me mr duncan it means it's connected to it  

بگویید اگر چیزی مناسب است، به این معنی است که خیلی خوب است، آقای دانکن به من کمک کنید، به این معنی است که به

it's connected to the thing you are too  relevant relevant to what we're doing yes  

آن متصل است   به چیزی که شما بیش از حد مرتبط با کاری که انجام می‌دهیم مرتبط است، بله

i just wish you would let me say  things when i'm starting to explain  

من فقط آرزو می‌کنم که اجازه می‌دادید چیزهایی را بگویم وقتی من شروع به

explain something yes yes uh so  it's pertinent relevant yes it

توضیح می‌کنم   چیزی را توضیح می‌دهم بله بله، بنابراین  مرتبط است بله

it belongs in that place so it is it is  it is suitable for that place of course  

به آن مکان تعلق دارد پس همین است برای آن مکان مناسب است البته

there is the opposite which is impertinent which  describes someone who is rude so yes you can have  

خلاف آن وجود دارد که گستاخ است که  کسی را که بی‌ادب است توصیف می‌کند پس بله شما

the opposite but but actually the opposite can  actually mean something quite quite different  

می‌توانید برعکس داشته باشید، اما در واقع عکس آن می‌تواند معنای کاملاً متفاوتی داشته باشد

the word i was going to use mr duncan  which relates to easter is resurrection  

. کلمه من می‌خواستم از آقای دانکن استفاده کنم که مربوط به عید پاک است، رستاخیز است.

resurrection but it's got the word erection  in there so carry on well as if you are a  

religious person then obviously you will be  celebrating uh the resurrection of jesus christ  

دین پس بدیهی است که شما رستاخیز عیسی مسیح را جشن خواهید گرفت،

okay but of course we can which means of course  somebody that was dead let's come back to life  

خوب، اما مطمئناً ما می‌توانیم، یعنی مطمئناً کسی که مرده است، بیایید زنده شود

yes and but we can use that phrase in other  words it doesn't have to literally mean somebody  

بله، اما ما می‌توانیم از این عبارت به عبارت دیگر استفاده کنیم، لازم نیست به معنای واقعی کلمه یعنی کسی

coming back to life no i mean you can resurrect  somebody on an operating table they might die  

به زندگی برمی‌گردد، نه منظورم این است که می‌توانی کسی را روی میز عمل زنده کنی، ممکن است بمیرد

and then you you you use the old electric shockers  i'm not sure if you i'm not sure if you resurrect  

و سپس تو از شوکرهای برقی قدیمی استفاده می‌کنی  مطمئن نیستم که مطمئن نیستم آیا

them from the resurrection means to come back from  actually being dead well yes i mean you can die  

آنها را از قیامت زنده می‌کنی. یعنی برگشتن از در واقع مرده بودن، بله، یعنی می‌توانید

on an operating table i think you mean resuscitate  i know but it's similar but anyway we can use the  

روی میز عمل بمیرید، فکر می‌کنم منظورتان احیا است می‌دانم اما شبیه است، اما به هر

word resurrect resurrect we're moving on mr duncan  moving on on the third i've got over my face now  

حال می‌توانیم از کلمه   resurrect resurrect استفاده کنیم. من الان روی صورتم

i've got egg see i did that deliberately because  i wanted to show what the word egg on your face  

غلبه کردم   تخم مرغ دیدم این کار را عمداً انجام دادم زیرا  می خواستم نشان دهم کلمه تخم مرغ روی صورت شما

actually means to wreck someone yes  you do you see that i did that down

در واقع به چه معناست که کسی را خراب کنید بله می بینید که من این کار را انجام دادم که

you see but i said that deliberately so that  you could see i'm sorry doctor he's my husband  

می بینید اما گفتم که عمدی برای اینکه بتوانید ببینید متأسفم دکتر او شوهر من است.

he's been dead for three days could you please  resurrect i've got egg all over my face and i  

او سه روز است که مرده است.

deliberately said that in order to demonstrate  the use of the phrase egg on your face so there  

رو به

we go her husband's been been in the armchair for  five days doctor could you just come round please  

رو    میریم شوهرش  پنج روز است که روی صندلی راحتی بوده است دکتر می‌توانید بیایید لطفاً

i'm not going to live this down now if you don't  live something down it means that you you never  

من الان نمی‌خواهم این را زندگی کنم اگر شما چیزی را پایین نیاورید، به این معنی است که شما هرگز

get over it you're always embarrassed about  it and people keep referencing it all the time  

از آن عبور نمی‌کنید. همیشه از این بابت خجالت می‌کشم و مردم همیشه به آن اشاره می‌کنند

doctor could he come around and resurrect anyway  anyway the word resurrect okay then resurrect uh  

ممکن است دکتر بیاید و احیا کند.

if we take it out of context of religion uh can  also mean you can for example resurrect a project  

so you might have a business yes it just actually  means bring back bring back bring back exactly so  

بنابراین ممکن است یک کسب و کار داشته باشید بله، در واقع به این معناست که دقیقاً

you might have a a business and you might have  had several ideas you had for maybe growing that  

یک کسب و کار داشته باشید و ممکن است چندین ایده برای رشد آن

business and new ideas for new products new ways  to sell and then you examine that and decided  

کسب و کار و ایده های جدید برای محصولات جدید داشته باشید. راه‌های فروش و سپس آن را بررسی کردید و تصمیم گرفتید که

maybe three years ago that that idea wouldn't  work but it wasn't suitable so you put it away  

شاید سه سال پیش تصمیم گرفتید که این ایده کار نمی‌کرد، اما مناسب نبود، بنابراین آن را

in a filing cabinet or on the hard disk in your  computer and then you were having a meeting  

در یک کابینت بایگانی یا روی هارد دیسک رایانه‌تان قرار دادید و سپس داشتید جلسه

and somebody said oh do you remember such and  such a few years ago said that we could do this  

و یکی گفت آه یادت هست فلان و چند سال پیش گفت که ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم

let's resurrect that idea so you bring it back  to life and you start talking about it again  

بیایید آن ایده را احیا کنیم تا آن را به زندگی برگردانیم و دوباره شروع به صحبت در مورد آن کنید

so it doesn't have to literally mean uh  bringing people raising people from the  

بنابراین لزومی ندارد که به معنای واقعی کلمه آوردن باشد. افرادی که مردم را از

dead which of course isn't possible  if you are a reception religion yes  

مردگان زنده می کنند که البته ممکن نیست اگر شما یک مذهب پذیرایی هستید بله

so next time you go to the doctors  they don't ask to be resurrected  

بنابراین دفعه بعد که به پزشک مراجعه می کنید نخواستند زنده

it's well you could do yes but it might be  beyond your doctor's capabilities intelligent  

شوند   خوب است که می توانید انجام دهید بله، اما ممکن است فراتر از توانایی های پزشک شما باشد. باهوش

here we go that what about the word crucifixion  yes okay here we go i suppose a religious term  

اینجا می‌رویم که در مورد کلمه مصلوب شدن بله خوب اینجا می‌رویم، یک اصطلاح مذهبی

yes i suppose it is easter now as you know i i  should point out first of all just to be fair  

فرض می‌کنم   بله فکر می‌کنم الان عید پاک است همانطور که می‌دانید، من باید اول از همه اشاره کنم فقط برای انصاف

neither of us are religious we don't  have to say that we don't have to  

هیچکدام از ما مذهبی نیستیم. باید s آه که ما مجبور نیستیم

oh no you do have to say it though  steve just trust me i'm a bit religious

اوه نه، شما باید آن را بگویید اما استیو فقط به من اعتماد کنید من کمی مذهبی

i am i am a bit religious yes definitely okay  

هستم من کمی مذهبی هستم بله قطعاً خوب است

so that's why you were on your hands  and knees by the bed the other night  

به همین دلیل است که روی دست و زانو کنار تخت بودید شب دیگر

so no you were praying for something it didn't  come true it didn't come true did you get it  

پس نه، شما برای چیزی دعا می‌کردید که محقق نشد، درست نشد، آن را به دست آوردید

but yes we can use the word uh crucify yeah  aren't we in common english yes not literally  

اما بله، ما می‌توانیم از کلمه اوه مصلوب کردن بله استفاده کنیم، آیا ما انگلیسی مشترک نیستیم بله، به معنای واقعی کلمه

well if somebody's been well you explain that  mr duncan you could say somebody's thinking if  

خوب نیست، اگر کسی بوده است خوب شما توضیح دهید که آقای دانکن می‌توانید بگویید که فکر می‌کند اگر

somebody is crucified they are just punished  for something so a person who who is punished  

کسی به صلیب کشیده شود فقط به خاطر چیزی مجازات می‌شود، بنابراین فردی که مجازات می‌شود

so harshly punished so it's kind of a phrase  but we don't always use that to be honest so you  

خیلی سخت مجازات می‌شود، بنابراین این یک عبارت است، اما ما همیشه از آن برای صادق بودن استفاده نمی‌کنیم، بنابراین شما

you'll you will be crucified if the boss finds out  that doesn't mean that doesn't mean that in the  

اگر رئیس بفهمد شما را به صلیب می کشند ، به این معنی نیست که در

staff room that you will be literally crucified it  just means you will be facing harsh punishment yes  

اتاق کارکنان که به معنای واقعی کلمه مصلوب خواهید شد، فقط به این معنی است که با مجازات سختی روبرو خواهید شد، بله،

you might use it to uh there could be two people  who are competing for sales for example and one  

ممکن است از آن استفاده کنید. مثلاً می‌تواند دو نفر باشد که برای فروش با هم رقابت می‌کنند و یک

person does spectacularly better than the other  one and you might say oh he crucified you yes  

نفر به طرز شگفت انگیزی بهتر از دیگری عمل می کند  و ممکن است بگویید اوه او شما را به صلیب کشید بله

i suppose that yes to be defeated heavily defeated  heavily as well so to suffer a heavy defeat as  

من فکر می کنم بله برای شکست خوردن به شدت شکست خورده همچنین برای متحمل شدن یک شکست سنگین

well yes no that's good so one football team might  crucify the other football team not literally  

خوب بله نه این خوب است تا یک تیم فوتبال ممکن است را به صلیب بکشد سایر تیم‌های فوتبال نه به معنای واقعی کلمه

again i have to keep you know they're not  they're not breaking up the goal posts and  

دوباره باید به شما اطلاع بدهم که آنها نیستند  آنها پست‌های دروازه را شکسته و

turning them into crucifixes or anything  like that what is the best dictionary  

آنها را به صلیب یا هر چیز دیگری تبدیل نمی‌کنند بهترین فرهنگ لغت

the best dictionary is the oxford dictionary i  thought you were going to say it's mr duncan's  

بهترین فرهنگ لغت   بهترین فرهنگ لغت فرهنگ لغت آکسفورد است که فکر می‌کردم شما هستید می‌خواهم بگویم این کانال آقای دانکن

uh channel well i'm not a dictionary what are you  sort of yes but yes a dictionary a reference book  

است   اوه، من یک فرهنگ لغت نیستم، شما چه هستید، بله، اما بله، یک فرهنگ لغت، یک کتاب مرجع

for the english language oxford every time i know  a lot of people are going to say oh it's not it's  

برای زبان انگلیسی آکسفورد، هر بار که می‌دانم، بسیاری از مردم می‌گویند اوه، اینطور نیست،

not oxford it shouldn't be looking at oxford it's  webster here's another good one from intelligent  

اینطور نیست  آکسفورد نباید به آکسفورد نگاه می‌کند وبستر اینجا یکی دیگر از کلاله‌های هوشمند است

stigmata and stigmatized oh well stigmata is  interesting because that is the the the mark  

و کلاله‌های انگ زده شده جالب است زیرا این علامت

or sometimes people believe that they  actually have stigmata which is the  

یا گاهی اوقات مردم آن را باور می‌کنند قبل از اینکه آنها واقعاً کلاله دارند که

mark left by the crucifixion or maybe even  there might even be blood coming from a wound  

علامتی است که از مصلوب شدن به جای مانده است یا حتی ممکن است خون از یک زخم

like nails on a person's hand yes so so they are  actually the the wounds caused by nails being  

مانند ناخن روی دست یک فرد باشد بله، بنابراین آنها در واقع همان زخم هایی هستند که در اثر کوبیدن ناخن ها از

driven through someone's hands and also their feet  as well so yes yes it's that's what that means but  

طریق دستان شخصی ایجاد می شود. همچنین پاهای آنها نیز همینطور است، بله، این به این معنی است، اما

what about stigmatizing if you stigmatize  someone it means you select a certain group  

اگر به شخصی انگ انگ بزنید، به این معنی است که گروه خاصی را از جامعه انتخاب می کنید

from society and then you will treat them  harshly so you will take one group of people  

و سپس با آنها رفتار خشن خواهید کرد، بنابراین یک گروه از مردم

it can be any group and you treat them differently  quite often harshly or unfairly you stigmatize  

را می گیرید. این می تواند هر گروهی باشد. و شما با آنها رفتار متفاوتی می‌کنید اغلب به‌شدت یا غیرمنصفانه به کسی انگ

someone because maybe one person out of a  particular group behaved in a certain way  

می‌زنید زیرا ممکن است یک نفر از یک گروه خاص رفتار خاصی

you might then apply that to everyone but it is  actually related to stigmata you see because you  

داشته باشد، سپس ممکن است آن را در مورد همه اعمال کنید، اما در واقع به ننگی که می‌بینید مربوط می‌شود، زیرا  دارید

are putting an indelible mark on someone that  can't be removed so as i understand it those  

علامتی پاک نشدنی می‌گذارید. در مورد کسی که نمی‌توان آن را حذف کرد، بنابراین همانطور که من می‌فهمم، این

two words are actually connected and you can  stigmatize an individual as well it doesn't  

دو کلمه در واقع به هم مرتبط هستند و می‌توانید به یک فرد نیز انگ انگ بزنید، اینطور نیست

have to be groups you can do it for individuals  you can say i feel so i've been stigmatized  

باید گروهی باشید که می‌توانید این کار را برای افراد انجام دهید  می‌توانید بگویید من احساس می‌کنم به من انگ خورده‌اند

because you might have done something yes um  and then people always associate you with that  

زیرا ممکن است کاری انجام داده باشید، بله، و سپس مردم همیشه شما را با آن رویداد مرتبط می‌کنند

event that took place something that you did  that was probably negative um you might have said  

که اتفاق افتاده، کاری که شما انجام داده‌اید که احتمالاً منفی بوده است. ممکن است

something nasty to a colleague at work and then  people think you're a nasty person and then you  

در محل کار به یک همکار چیز بدی گفته باشید و سپس مردم فکر کنند که شما آدم بدی هستید و بعد

become associated with everybody thinks you're  nasty and then you find out about it and you  

با همه ارتباط برقرار کنید که فکر می‌کنید بد هستید و بعد متوجه آن می‌شوید و

say i've been stigmatized but you might have  said something nasty to a colleague that was  

می‌گویید به من انگ خورده‌ام اما شما ممکن است به یک همکار چیز بدی گفته باشد که

yes so it is rather like marking someone  imagine putting a big x on someone's head  

بله، بنابراین بیشتر شبیه علامت زدن به کسی است. تصور کنید یک x بزرگ روی سر کسی

and you can see it all the time so  it's a mark that is put on a person  

بگذارید   و می‌توانید همیشه آن را ببینید، بنابراین این علامتی است که روی یک شخص گذاشته می‌شود

and and i suppose you would say that it  can't be removed you have been stigmatized  

و فکر می‌کنم شما هم بگویید که  نمی‌توان آن را حذف کرد، شما مورد انگ

you have been treated unfairly yes sometimes  due to the colour of your skin yes your colour  

شده‌اید   با شما ناعادلانه رفتار شده است بله گاهی اوقات به دلیل رنگ پوست شما بله

of your skin maybe your nationality maybe  your accent even maybe your sexuality oh

رنگ   پوست شما، شاید ملیت شما، شاید  لهجه شما حتی شاید جنسیت شما آه

why do you always do that anyway never mind  mr duncan oh we've got to ten minutes to go  

چرا شما همیشه این کار را انجام می‌دهید به هر حال مهم نیست آقای دانکن، اوه، ده دقیقه دیگر وقت داریم   ده دقیقه

ten really all right that's all i can't believe  how quickly today's live stream has gone we have  

خیلی خوب است، این همه چیزی است که نمی‌توانم باور کنم چقدر سریع پخش زنده امروز گذشت، ما

talked about a lot of interesting subjects today  mr duncan and we have three hot cross buns left uh  

امروز درباره موضوعات جالب زیادی صحبت کردیم آقای دانکن و ما سه نان کراس داغ باقی مانده‌ایم، اوه

that no doubt you will want me to toast yes after  we finish this you have my complete attention  

که بدون شک از من می‌خواهید نان تست کنم، بله، بعد از اتمام این کار، شما کاملاً

i thought i would be too cold today but in  fact i'm just about right it's pleasant i can't  

حواس‌تان هست   فکر می‌کردم امروز خیلی سرد خواهم بود، اما در واقع تقریباً درست می‌گویم، خوب است که می‌توانم

believe because last week the weather forecast was  saying that today was going to be cold with snow

باور نکن چون هفته گذشته پیش بینی هواشناسی می گفت که امروز با برف سرد خواهد بود

we have i suppose we have the opposite so here is  a view looking out of my studio window because i  

، فکر می کنم برعکس داریم، بنابراین اینجا نمایی از پنجره استودیوی من است زیرا من

can do this you see so there it is looking out now  towards the Wrekin you'll be able to see the sun  

می توانم این کار را انجام دهم. اکنون به سمت Wrekin نگاه کنید، می‌توانید ببینید که

is shining everything is looking rather nice at  the moment and yes it's a rather nice day you can  

خورشید می‌درخشد، همه چیز در حال حاضر بسیار زیبا به نظر می‌رسد و بله، روز نسبتاً خوبی است که می‌توانید

see now that many of the the leaves are coming on  the trees and also at the bottom of the screen you  

اکنون ببینید که بسیاری از برگ‌ها روی درختان می‌آیند و همچنین در پایین صفحه

can see the little magnolia plant the beautiful  pink magnolia which is now coming out it's looking  

نمایش کاشت ماگنولیا کوچولو، ماگنولیا صورتی زیبا را ببینید که اکنون بیرون می‌آید، به نظر می‌رسد

rather nice so everything is very spring-like  it really does feel as if spring is in the air

نسبتاً زیباست، بنابراین همه چیز بسیار شبیه بهار است. واقعاً احساس می‌کنید که انگار بهار در هوا است،

yes t can we call t mr t you can be mr t mr  t that's a nice little that's not that's a  

بله، آیا می‌توانیم آن را mr t بنامیم، شما می‌توانید آقای تی باشید. mr  it's a little nice that's not that's

nice phrase because it wasn't there a  television program with a mr t in it  

عبارت قشنگی است زیرا یک برنامه تلویزیونی با یک mr در آن

there was the a team right can you name the  other members of the a team uh jim and bobcat no  

وجود نداشت   یک تیم وجود داشت درست است می توانید  سایر اعضای تیم را نام ببرید اوه جیم و بابکت نه

uh let me think there was george mr t there was  george peppard that that's the actor's name yes  

اوه اجازه دهید من فکر می کنم جورج آقای جورج پپارد بود که اسم این بازیگر است بله

and he played hannibal hannibal i can't remember  his other name and then there was there was  

و او هانیبال هانیبال را بازی می کرد، نام دیگر او را به خاطر نمی آورم و سپس چهره ای وجود داشت،

face do you remember face no i think it was  dirt benedict is that is that who played him  

آیا چهره را به خاطر می آورید نه من فکر می کنم که این نامزدی کثیف بود. این است که نقش او را بازی کرد

and then there was the the  the strange one the weird one

و سپس آن غریبه و عجیب بود،

um i can't remember his name oh i knew it was on  the tip of my tongue mr duncan if something's on  

اسمش را به خاطر نمی‌آورم، اوه می‌دانستم که روی نوک زبانم بود آقای دانکن اگر چیزی

the tip of your tongue it means you've nearly got  the phrase or the the answer to something that you  

روی نوک زبان شما باشد به این معنی است که شما تقریباً عبارت یا پاسخ چیزی را دریافت کردم در شما

want to say what's his name what was the typical  you know the correct the the strange one i i wanna  

می‌خواهم بگویم اسمش چیست چه معمولی بود شما درست می‌دانید عجیب غریب می‌خواهم

yes well done i can't believe i got that mr duncan  normally with names or as they used to call him  

بله آفرین، نمی‌توانم باور کنم که آقای دانکن را معمولاً با نام‌ها یا همانطور که قبلاً او را

in the show mad murdock hello omar from kurdistan  have we got the kurdistan flag what here into the  

در نمایش mad murdock صدا می‌کردند، دریافت کردم. سلام عمر از کردستان آیا ما پرچم کردستان را داریم که در اینجا به

world not i haven't have i see how is he not here  i don't have the kurdistan flag in my garden but  

دنیا نیست من ندارم می بینم که او اینجا نیست  من پرچم کردستان را در باغم ندارم اما

i do have it on flags of the world it is there i  know that for a fact well if you want to see your  

آن را روی پرچم های جهان دارم آیا من می دانم که اگر می خواهید پرچم خود را ببینید،

flag uh omar have a look at three o'clock and uh  hopefully your flag is there palmyra makes a very  

اوه عمر، به ساعت سه نگاه کنید و امیدوارم که پرچم شما آنجاست، پالمیرا نکته بسیار

interesting point palmyra says i'm not religious  though i have visited me plenty of religious  

جالبی را بیان می کند که پالمیرا می گوید من مذهبی نیستم، هرچند بازدید کرده ام. من تعداد زیادی

places yes it's strange i have a fascination for  for churches and maybe places of worship i don't  

مکان مذهبی   بله عجیب است، من شیفتگی به کلیساها و شاید عبادتگاه ها دارم، نمی

know why but i love going into them looking at  the history especially if the building is old  

دانم چرا، اما من دوست دارم به آنها نگاه کنم و به تاریخ نگاه کنم، به خصوص اگر ساختمان قدیمی باشد.

so we have the most amazing church here in much  wenlock and part of it is actually medieval  

بنابراین ما شگفت انگیزترین کلیسا را ​​اینجا داریم. در بسیاری از آن و بخشی از آن در واقع است قرون وسطی

so it goes back a very long way five six maybe 700  years one of the the church the original church  

بنابراین به یک راه بسیار طولانی برمی‌گردد به پنج شش شاید ۷۰۰ سال یکی از کلیساها، کلیسای اصلی

and also the abbey here in much wenlock although  sadly the abbey is now ruined it is now a ruin  

و همچنین صومعه‌ای در اینجا در نزدیکی بسیار تنگاتنگ، اگرچه متأسفانه صومعه اکنون ویران شده است.

unfortunately category says uh what is the meaning  of the word indelible mark or something that's  

از کلمه علامت پاک نشدنی یا چیزی که

indelible cannot be removed it is something  permanent so maybe you might say that a tattoo  

غیرقابل پاک کردن است، نمی توان آن را حذف کرد، این چیزی دائمی است، بنابراین ممکن است بگویید که یک

you might say that some sort of tattoo on  a person's flesh is indelible it can't be  

خالکوبی   ممکن است بگویید که نوعی خالکوبی روی گوشت یک فرد پاک نشدنی است، نمی توان    آن را

removed although technically i know i know what  you're going to say mr duncan or you can remove  

حذف کرد، اگرچه از نظر فنی می دانم که می دانم چه می‌خواهید بگویید آقای دانکن یا می‌توانید

tattoos i've seen the tv show with that  girl who's got tattoos all over her body yes  

خالکوبی‌ها را بردارید، من برنامه تلویزیونی را با آن دختری که تمام بدنش خالکوبی شده است دیده‌ام، بله،

certainly very very difficult to remove  indelible permanent yes so you might you might  

مطمئناً پاک کردن بله دائمی غیرقابل‌حذف بسیار دشوار است، بنابراین ممکن است

mark your a piece of clothing with a marker pen  that's a permanent marker maybe you spill some  

یک قطعه خود را علامت بزنید. لباسی با خودکار که یک نشانگر دائمی است، ممکن است مقداری

wine on your white shirt or on your carpet yes  and that becomes an indelible mark something  

شراب روی پیراهن سفید یا فرشتان بریزید بله، و این به علامتی پاک نشدنی تبدیل

that you can't completely remove yes i think the  word again i might be wrong i think it relates to  

می‌شود که نمی‌توانید آن را کاملاً پاک کنید. فکر می‌کنم کلمه دوباره ممکن است اشتباه کنم، فکر می‌کنم

the word delete i think indelible and  delete are are very similar in meaning  

به   کلمه delete مربوط می‌شود که فکر می‌کنم پاک نشدنی و حذف از نظر معنی بسیار مشابه هستند

you might get egg on your face well i won't i'm  not saying that i'm right i'm saying i believe  

ممکن است تخم مرغ روی صورتت بنشیند، من نمی‌گویم که درست می‌گویم من می گویم من معتقدم

so i believe yes i think i think delete  and indelible that they have the same root  

بنابراین معتقدم بله، فکر می کنم حذف کنید و غیرقابل پاک شدن است که ریشه یکسانی دارند

yes uh i would love to live in a church as  intelligent well you can in the uk there are  

بله آه، من دوست دارم در کلیسایی به همان اندازه هوشمند زندگی کنم که می توانید در انگلستان

lots of old churches that that have been disused  and no longer used as a church and then you can  

کلیساهای قدیمی زیادی وجود دارند که دارای استفاده نشده است و دیگر به عنوان کلیسا استفاده نمی شود و سپس می توانید

actually buy a church and live in it in fact  you steve and and myself we had we have a friend  

در واقع یک کلیسا بخرید و در آن زندگی کنید در واقع شما و من و استیو ما دوستی داریم

who used to live in a church and can you  but you you are not going to believe this  

که قبلاً در یک کلیسا زندگی می کرد و می توانید اما شما نمی خواهید بروید برای باور این

outside their front door there were tombstones  yes outside your stones real graves the graves  

بیرون درب ورودی آنها سنگ قبرهایی وجود داشت بله بیرون از سنگهای شما قبرهای واقعی، قبرها

were still there because if i can explain in the  uk church of england is the is the predominant  

هنوز آنجا بودند، زیرا اگر بتوانم توضیح بدهم در کلیسای بریتانیا کلیسای انگلستان، کلیسای غالب

church but attendances at churches have been  falling for many decades now yes and as a  

است، اما تعداد بازدیدکنندگان در کلیساها برای چندین دهه در حال حاضر کاهش یافته است. و در

result of that uh the church of england have  been selling their churches because people  

نتیجه  اوه کلیسای انگلیس کلیساهای خود را می‌فروشد زیرا مردم

aren't attending them no and you can buy these  churches and convert them into places to live yes  

در آنها شرکت نمی‌کنند نه و شما می‌توانید این کلیساها را بخرید و آنها را به مکان‌هایی برای زندگی تبدیل کنید، بله،

um you can live in a church and you can  have your own graveyard complete with bodies  

می‌توانید در یک کلیسا زندگی کنید و می‌توانید قبرستان خود را با اجساد کامل داشته باشید.

the price intelligent of a church it will  just it'll usually just be this in terms of  

قیمت هوشمند یک کلیسا، فقط معمولاً از نظر

its area that it's square footage or meter it'll  it'll be about the same price as a normal house  

مساحت آن که متر مربع یا متر است، تقریباً همان قیمت یک خانه معمولی خواهد بود

but quite often because the church is a very big  place they're normally split into maybe flats  

اما اغلب به این دلیل که کلیسا یک خانه است. مکان بسیار بزرگی که معمولاً به آپارتمان‌هایی تقسیم می‌شوند

uh that friend of ours uh they had a quarter of  the church the church had been split into four  

اوه آن دوست ما، اوه آنها یک چهارم کلیسا را ​​داشتند که کلیسا به چهار قسمت تقسیم شده بود

and uh they've got all sorts of interesting  features upstairs like sort of heart you know  

و اوه آنها انواع ویژگی‌های  جالبی در طبقه بالا دارند، مانند یک نوع قلب که می‌دانید

stained glass windows and things like that  in their living room there was a group of  

لکه‌دار پنجره‌های شیشه‌ای و چیزهایی از این قبیل در اتاق نشیمن آنها گروهی از

middle-aged choir boys who were still living there  but it but they did have graves yes gravestones  

پسران میانسال گروه کر بودند که هنوز آنجا زندگی می‌کردند، اما آنها سنگ قبر داشتند، بله،

outside their front door and in their garden  imagine that at night you have to go outside to  

بیرون درب ورودی و در باغشان، تصور کنید که در شب باید به بیرون بروید

put the milk bottles or the cat outside you  have to put the cat out you open your door  

تا بطری های شیر را بگذارید یا گربه را بیرون، باید گربه را بیرون بگذارید، در خانه را باز کنید

and there are these strange ghostly tombstones  staring at you christine has come up with a very  

و این سنگ قبرهای عجیب و غریب شبح مانند وجود دارد که به شما خیره شده اند.

good word there de consecrated churches yes  well it's the opposite consecrated church  

خوب این کلیسای مقدس برعکس است

if you consecrate it means that thing can be  used it is officially recognized as a place  

اگر تقدیس کنید، به این معنی است که چیزی می‌تواند استفاده شود، رسماً به عنوان مکانی

where religious ceremonies can take place  and of course you can do the opposite you can  

که مراسم مذهبی می‌تواند برگزار شود، به رسمیت شناخته می‌شود و البته می‌توانید برعکس این کار را انجام دهید، می‌توانید

de-consecrate so to deconsecrate is to take away  those abilities so the building is no longer used  

تقدس زدایی کنید، بنابراین تقدس زدایی به معنای از بین بردن آن است. از این رو ساختمان دیگر

for religious practices it is used for just living  in and having cups of tea and hot cross buns which  

برای اعمال مذهبی مورد استفاده قرار نمی گیرد و فقط برای زندگی در آن و خوردن فنجان چای و نان های صلیب داغ استفاده می شود که

is what we will be doing soon quite often they're  good opportunities if you don't mind living in an  

کاری است که ما به زودی انجام خواهیم داد، اگر مشکلی برای زندگی در آن ندارید، اغلب فرصت های خوبی هستند. یک

old church they're often disused and in need of  a lot of repair to bring them up to the standards  

کلیسای قدیمی اغلب استفاده نمی‌شوند و نیاز به تعمیر زیادی دارند تا آنها را به استانداردهایی

that you would require for a modern dwelling  uh and quite often they come up very cheaply  

که برای یک خانه مدرن نیاز دارید، برسانید و اغلب بسیار ارزان‌تر می‌آیند.

but you have to spend then an awful lot of money  yes in converting them into a proper house because  

پس باید پول هنگفتی خرج کنید بله برای تبدیل آنها به یک خانه مناسب

the spaces would be too big you would have to put  a floor in and things like that can i just mention  

زیرا  فضاها خیلی بزرگ هستند که باید یک طبقه را در آن قرار دهید و مواردی از این قبیل فقط می توانم به

quickly there is of course another type of church  called a chapel so chapels tend to be much smaller  

سرعت به آنها اشاره کنم البته نوع دیگری از آن وجود دارد. کلیسا به نام کلیسای کوچکتر است

so in local areas you might find instead of  a church you might just find a chapel which  

بنابراین در مناطق محلی ممکن است به جای کلیسا یک کلیسای کوچک پیدا کنید

is a much smaller building and quite often  you can actually buy the whole chapel and  

که ساختمان بسیار کوچک‌تری است و اغلب می‌توانید کل کلیسا را ​​بخرید و

convert it into into a house some people don't  agree with it some people say say that it's  

آن را به کلیسا تبدیل کنید. برخی از مردم با آن موافق نیستند، برخی می‌گویند که این

it's sacrilegious so again if something is  sacrilegious it means it goes against religion  

توهین‌آمیز است، پس باز هم اگر چیزی مقدس باشد، به این معنی است که خلاف دین است.

so yeah it's quite interesting some interesting  words today our intelligence says uh that her  

بنابراین بله، بسیار جالب است برخی از کلمات جالب امروز که هوش ما می‌گوید آه که

husband uh likes to renovate things oh okay and  he's always dreamt of restoring a church yes yes  

شوهرش دوست دارد چیزها را بازسازی کند. اوه خوب و او همیشه رویای بازسازی یک کلیسا را ​​داشته است بله، بله

come to england there are plenty for sale could he  do anything to this so this this needs renovating  

، به انگلیس بیایید، تعداد زیادی برای فروش وجود دارد، آیا او می تواند کاری برای این کار انجام دهد، بنابراین این نیاز به بازسازی

it needs a lot of work so maybe a little bit  of scaffolding maybe a little bit of cement  

دارد، به کار زیادی نیاز دارد. بنابراین شاید کمی داربست شاید کمی سیمان

and plaster i'm sure we could we could renovate  this maybe you could pray for me mr duncan  

و گچ مطمئنم که می‌توانیم آن را بازسازی کنیم، شاید برای من دعا کنید آقای دانکن

i'll tell you what i will go on a  calorie-restricted diet which if you  

. شما

do that to worms they live about five times as  long i don't think it works with humans but uh  

این کار را با کرم‌ها انجام می‌دهید، آنها تقریباً پنج برابر عمر می‌کنند  فکر نمی‌کنم برای انسان‌ها کار کند، اما اوه

what a bizarre reference what a thing to end  on well mr duncan it is four o'clock yes it's  

چه مرجع عجیبی است که چه چیزی برای پایان دادن به آقای دانکن، ساعت چهار است، بله

coming up to four o'clock four o'clock so i'm  going to go inside yeah and i'm going to toast  

، تا ساعت چهار است. ساعت چهار بعد از ظهر می‌روم داخل بله و می‌خواهم نان تست کنم

some more tea cakes they're a little stale the  tea cakes i thought they were hot cross buns hot  

چند کیک چای دیگر آنها کمی کهنه هستند کیک‌های چای که فکر می‌کردم نان‌های متقاطع داغ

cross buns they're not as fresh as they normally  are yes i thought they were that was quite nice  

هستند. همانطور که آنها معمولاً بله هستند، من فکر کردم که خیلی خوب بودند

i thought so i will complain next week no i won't  i'm only joking well lovely to have been here uh  

فکر کردم بنابراین هفته آینده شکایت خواهم کرد نه نمی خواهم  من فقط شوخی می کنم دوست دارم اینجا بودم

and share time with you and next week maybe we  will have the sentence game back again mr duncan  

و وقت خود را با شما به اشتراک می گذارم و هفته آینده شاید داشته باشیم بازی جملات دوباره آقای دانکن

everything back to normal next sunday if there  ever is such a thing as normal if there is when  

همه چیز به حالت عادی برمی‌گردد یکشنبه آینده اگر چیزی به عنوان هنجار وجود داشته باشد اگر زمانی که

it comes to mr duncan's live streams is there  anything normal about this right bye everyone  

نوبت به پخش زنده آقای دانکن می‌رسد، آیا چیزی عادی در این مورد وجود دارد، خداحافظ همه

see you next week and i'll see you in a few  minutes in the kitchen hopefully that's it  

هفته آینده شما را می‌بینم و چند دقیقه دیگر شما را در آشپزخانه می‌بینم، امیدوارم همین

i can't believe how quickly today's live stream  has gone we will be eating our easter eggs later  

باشد   نمی‌توانم باور کنم که زنده امروز چقدر سریع است. جریان تمام شد، ما بعداً تخم‌مرغ‌های عید پاک خود را می‌خوریم

and i hope if you are celebrating easter perhaps  you have something nice to eat as well i hope  

و امیدوارم اگر عید پاک را جشن می‌گیرید، شاید شما هم چیز خوبی برای خوردن داشته

you've enjoyed today's live stream it has gone  by very quickly i must be honest with you we've  

باشید، امیدوارم   از پخش زنده امروز لذت برده باشید، خیلی سریع تمام شده است، باید با شما صادق باشم.

had a lovely day i've really enjoyed this by the  way as i always enjoy my live streams and i hope  

روز بسیار خوبی را پشت سر گذاشتم، من واقعاً از این لذت بردم، همانطور که همیشه از پخش زنده خود لذت می برم و امیدوارم

you have as well don't forget there is a new full  english lesson it will be the last one for a while  

شما هم داشته باشید، فراموش نکنید که یک درس انگلیسی کامل جدید وجود دارد که برای مدتی آخرین درس خواهد

something else will be happening but yes  the full english lessons will come to an end  

بود   موارد دیگری اتفاق می‌افتد، اما بله، درس‌های انگلیسی کامل برای مدت کوتاهی به پایان می‌رسند،

for a short time so the the latest one will be  available on wednesday and i will see you next  

بنابراین جدیدترین آن‌ها در چهارشنبه در دسترس خواهد بود و

sunday i'm back with you next sunday from 2 p.m uk  time i will put it on the screen so you can see it  

یکشنبه آینده شما را می‌بینم. آن را روی صفحه قرار می دهد تا بتوانید آن را ببینید

2pm uk time is when i am with you next so you can  see it on the screen right now there it is sunday  

2 بعد از ظهر زمان بریتانیا زمانی است که من با شما هستم، بنابراین شما می‌توانید آن را روی صفحه نمایش ببینید.

2 p.m uk time is when you can find me here on  youtube and don't forget we are live every sunday  

just like we are at the moment but not for much  longer because it's almost time to say goodbye  

در حال حاضر هستند، اما نه برای مدت طولانی، زیرا تقریباً زمان خداحافظی فرا رسیده است

thank you very much for your company today i hope  you've enjoyed it i hope it's been interesting  

امروز از شرکت شما بسیار سپاسگزارم، امیدوارم  از آن لذت برده باشید، امیدوارم جالب بوده باشد

and i hope you have enjoyed everything that  you've seen today it's been a beautiful day  

و امیدوارم از همه چیزهایی که امروز دیدید لذت برده باشید. یک روز زیبا بود

we've had some fun there it is look the  beautiful view looking into the distance  

ما در آنجا سرگرم شدیم این است نمای زیبا را به دوردست نگاه

there is now a blackbird standing right next to me  hello hello mr blackbird are you hungry i think so

کنید   اکنون یک مرغ سیاه درست در کنار من ایستاده است سلام سلام آقای مرغ سیاه گرسنه هستید فکر می کنم

i will see you later thank you very  much for your lovely company today  

بعداً شما را خواهم دید خیلی متشکرم برای شرکت دوست داشتنی

i hope you've enjoyed this live stream  and everything contained within it

شما امروز   امیدوارم از این پخش زنده لذت برده باشید و از همه چیزهایی که در آن وجود دارد،

thanks for your company it's been really nice  being here and aren't we lucky to have such a  

با تشکر از همراهی شما، واقعاً خوب بود حضور در اینجا و آیا ما خوش شانس نیستیم که چنین

beautiful day very nice thanks a lot see you  later this is mr duncan on behalf of mr steve  

روز زیبای بسیار خوبی داشته باشیم، متشکرم بعداً شما را می بینیم از طرف آقای دانکن است آقای استیو

as well saying thanks a lot thanks for joining me  today i hope you've enjoyed today's live stream  

همچنین می‌گوید خیلی متشکرم از اینکه امروز به من پیوستید، امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید

and it has been interesting i really hope so there  will be captions later on if you want to watch  

و جالب بوده است.

this again with subtitles see you soon thank you  very much for your lovely messages it's been great  

از شما بسیار سپاسگزارم برای پیام‌های دوست‌داشتنی‌تان، خیلی خوب

to be here with you again enjoy the rest  of your weekend however long it may be  

است که دوباره اینجا با شما هستم، از بقیه آخر هفته‌تان لذت ببرید، هر چقدر هم طولانی باشد

have a great week and i will see you next sunday  from 2 p.m uk time this is mr duncan for the final time  

، هفته خوبی داشته باشید و من یکشنبه آینده شما را از ساعت ۲ بعد از ظهر به وقت بریتانیا می‌بینم. آخرین بار

saying thanks for watching see you soon and  of course you know what's coming next yes you do

گفتن تشکر از تماشای شما را به زودی می بینم

ta ta for now