10 more English words and phrases - PART 4 / Listen and learn English with Mr Duncan in England

After my previous lessons where I talked about words

بعد از درس‌های قبلی‌ام که در مورد کلماتی

that are often used in English, I thought, hmm,

که اغلب در انگلیسی استفاده می‌شوند صحبت کردم، فکر کردم، هوم،

because I had such a good response to it, I think I will do some more.

چون پاسخ خوبی به آن داشتم، فکر می‌کنم کارهای بیشتری انجام دهم.

So here are ten more commonly used words

بنابراین در اینجا ده کلمه پرکاربردتر

in English.

در انگلیسی آورده شده است.

Oh, the first word is a very interesting one because it refers to a special time

اوه، کلمه اول بسیار جالب است زیرا به زمان خاصی اشاره دارد

that we all look forward to pay day.

که همه ما مشتاقانه منتظر پرداخت روزی هستیم.

The word payday refers to the day

کلمه روز حقوق به روز

or the time when we receive our wages,

یا زمانی اشاره دارد که دستمزد خود را دریافت می کنیم،

the payment we receive for our hard work and labour.

پرداختی که برای کار سخت و کار خود دریافت می کنیم.

Normally here in the UK we receive all payment

معمولاً در انگلستان، تمام

or pay day at the end of the month.

روز پرداخت یا پرداخت را در پایان ماه دریافت می کنیم.

Some people are paid weekly and some people are paid monthly.

برخی از افراد هفتگی و برخی ماهانه حقوق می گیرند.

Quite often these days people will be paid

اغلب این روزها

their salary at the end of the month.

حقوق مردم در پایان ماه پرداخت می شود.

Oh, there's another interesting word salary.

اوه، یک کلمه جالب دیگر حقوق وجود دارد. آیا

Did you know that the word salary comes from the term

می دانستید که کلمه حقوق از اصطلاحی است

that was used during Roman times?

که در زمان رومیان استفاده می شد؟ به

The soldiers were paid a certain amount of money so they could buy soaked.

سربازان مقدار مشخصی پول پرداخت می شد تا بتوانند خیس شده بخرند.

It's true.

درسته.

The word salary literally means salt money.

حقوق در لغت به معنای پول نمک است.

Our next word

کلمه بعدی ما

refers to something we all wish we had.

به چیزی اشاره دارد که همه ما آرزو می کنیم داشته باشیم.

We all wish we could do.

همه ما آرزو می کنیم که بتوانیم انجام دهیم.

Sometimes we think of a thing that happened in the past and we relive it.

گاهی به اتفاقی که در گذشته افتاده فکر می کنیم و آن را دوباره زنده می کنیم.

Maybe we want to focus on certain parts of that past event.

شاید بخواهیم روی بخش‌های خاصی از آن رویداد گذشته تمرکز کنیم.

We want to see what went wrong.

ما می خواهیم ببینیم چه اشتباهی رخ داده است.

Maybe sometimes we wish we had done things differently.

شاید گاهی اوقات آرزو می کنیم ای کاش کارها را به گونه ای دیگر انجام می دادیم.

And that is the word.

و این کلمه است.

Hindsight.

واپس نگری.

The word hindsight means the action of looking

لغت عقب نشینی به معنای عمل نگاه کردن

back to a certain moment.

به یک لحظه خاص است.

You might say you are looking at something retrospectively

ممکن است بگویید که به طور گذشته نگر به چیزی نگاه می کنید

to look back at a situation.

تا به یک موقعیت نگاه کنید.

And quite often you will try to work out

و اغلب اوقات شما سعی می کنید دریابید که

how you would have done it differently.

چگونه این کار را متفاوت انجام می دادید.

You look back in hindsight.

شما به عقب نگاه می کنید.

It is true... we all love going on holiday.

درست است... همه ما عاشق رفتن به تعطیلات هستیم.

I know I do.

من می دانم که انجام می دهم.

I love travelling.

من عاشق سفر هستم.

They say that travelling broadens the mind.

می گویند سفر ذهن را وسعت می بخشد.

A person who enjoys going off

فردی که از رفتن

and having fun and exploring different places

و تفریح ​​و کاوش در مکان‌های مختلف لذت می‌برد،

can be said to be gallivanting gallivant.

می‌توان گفت که گالیوانتی است.

I love that word.

من عاشق این کلمه هستم

To travel or wander quite often in a leisurely way,

برای مسافرت یا سرگردانی اغلب اوقات به روشی آرام،

an enjoyable journey is being had.

یک سفر لذت بخش است.

You are gallivanting.

تو داری گیجی می کنی

You are roaming around whilst having lots of fun.

شما در حال پرسه زدن هستید در حالی که سرگرمی زیادی دارید.

It is a phrase that is often used in fact, in English.

این عبارتی است که اغلب در واقع در انگلیسی استفاده می شود.

When we want to say that we are in a comfortable situation

وقتی می خواهیم بگوییم در یک موقعیت راحت هستیم

or in a comfortable position,

یا در وضعیت راحتی هستیم،

we can say that we are sitting pretty.

می توانیم بگوییم که زیبا نشسته ایم.

A person who is sitting pretty

فردی که زیبا می نشیند

is in a comfortable, advantageous position.

در وضعیت راحت و مفیدی قرار دارد.

To be safe and secure

ایمن بودن به این

means you are sitting pretty.

معناست که شما زیبا نشسته اید.

There are many words in English that originate in French.

لغات زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد که منشا آنها فرانسوی است.

And here is one of them.

و در اینجا یکی از آنها است.

Chagrin. I love that word.

ناراحتی من عاشق این کلمه هستم

I love saying it.

من عاشق گفتنش هستم

I wish I could say it all day, but I don't have time, unfortunately.

کاش می توانستم تمام روز را بگویم، اما متاسفانه وقت ندارم .

Chagrin refers

Chagrin

as a noun to the feeling of annoyance and also as a verb.

به عنوان یک اسم به احساس آزار و همچنین به عنوان یک فعل اشاره می کند.

To make someone annoyed,

برای اینکه کسی را آزار دهید،

you do something to irritate another person.

کاری می کنید که فرد دیگری را عصبانی کنید.

You make them feel upset and annoyed.

شما باعث می شوید که آنها احساس ناراحتی و آزار کنند.

You observe their chagrin.

شما ناراحتی آنها را مشاهده می کنید.

There are many people in this world who enjoy doing the next phrase... put down.

افراد زیادی در این دنیا هستند که از انجام عبارت بعدی لذت می برند... ول کن.

And when a person puts down another person,

و هنگامی که شخصی شخص دیگری را پایین می آورد،

they are humiliating them.

او را تحقیر می کند.

Quite often in front of other people they are criticising them.

اغلب در مقابل دیگران از آنها انتقاد می کنند.

Quite often unfairly, you are putting a person down

اغلب به طور غیرمنصفانه، شما یک شخص را

to humiliate or draw attention to someone's weaknesses or

تحقیر می کنید یا توجه خود را به نقاط ضعف یا

failures is to put them down.

شکست های یک نفر جلب می کنید، یعنی این که او را پایین بیاورید. در

Here are two words for the price of one.

اینجا دو کلمه به قیمت یک.

These two words have opposite meanings

این دو کلمه معانی متضاد دارند

and are used quite often in English.

و اغلب در انگلیسی استفاده می شوند.

In fact, you might say that they refer to the first word

در واقع، ممکن است بگویید که آنها به اولین کلمه ای

that we looked at today.

که امروز به آن نگاه کردیم اشاره می کنند.

Broke and loaded.

شکست و بارگذاری شد.

Both of those words refer to money.

هر دوی این کلمات به پول اشاره دارند.

First of all, to be broke means to have no money.

اول از همه، شکسته بودن یعنی بی پولی.

Maybe you have lost all your money.

شاید شما تمام پول خود را از دست داده اید.

Maybe you gambled your money away.

شاید شما پول خود را قمار کرده اید.

Perhaps you made a bad investment.

شاید شما سرمایه گذاری بدی انجام داده اید.

You are now broke.

شما اکنون شکسته اید.

You are penniless.

تو بی پولی

You have no money at all.

تو اصلا پول نداری

The next word is loaded.

کلمه بعدی بارگذاری می شود.

So these words are sort of connected to each other.

بنابراین این کلمات به نوعی به یکدیگر مرتبط هستند.

But they are opposites.

اما آنها متضاد هستند.

To be loaded means you have lots of money.

بارگیری به این معنی است که شما پول زیادی دارید.

You are wealthy. You are rich.

شما ثروتمند هستید. تو ثروتمند هستی.

You have lots of disposable income.

شما درآمد قابل تصرف زیادی دارید.

You are loaded.

شما بارگیری شده اید.

The next phrase is an acronym.

عبارت بعدی مخفف است.

We don't often feature acronyms, but today

ما اغلب کلمات اختصاری نداریم، اما امروز

I thought, why not?

فکر کردم، چرا که نه؟

The acronym is FOMO.

مخفف آن FOMO است.

F o. M o.

F o. M o.

It is an acronym.

مخفف است.

It is a slang term for the anxiety

این یک اصطلاح عامیانه برای اضطراب

of missing the chance to get something or to do something.

از دست دادن فرصت برای به دست آوردن چیزی یا انجام کاری است.

You fear missing out.

ترس از دست دادن دارید

And that is what the acronym stands for.

و این همان چیزی است که مخفف مخفف آن است.

The fear of missing out.

ترس از دست دادن.

We often refer to it as FOMO, something other people

ما اغلب از آن به عنوان FOMO یاد می کنیم، چیزی که دیگران

have, something that other people are doing that you want to do yourself.

دارند، کاری که دیگران انجام می دهند و شما می خواهید خودتان انجام دهید.

You have to get in there very quick because you might

شما باید خیلی سریع وارد آنجا شوید زیرا ممکن است

miss your chance.

شانس خود را از دست بدهید.

Finally, we have our last phrase... polish off.

در نهایت، آخرین عبارت خود را داریم... پولیش کردن.

This is a very interesting phrase because it can be used in many ways, but in this situation,

این یک عبارت بسیار جالب است زیرا می توان از آن به روش های مختلفی استفاده کرد، اما در این شرایط،

Polish off refers to finishing or completing something

Polish off به پایان یا تکمیل چیزی

to take the final parts or pieces of something.

برای گرفتن قسمت ها یا قطعات نهایی چیزی اشاره دارد.

Maybe you polish off the cake that is left on the plate.

شاید کیکی را که در بشقاب مانده است پولیش کنید.

You finish the whole lot, you finish it

شما همه چیز را تمام می کنید، آن را تمام می کنید تا

to complete or finish something you are creating

چیزی را که می سازید کامل کنید یا تمام کنید

means you have polished it off.

یعنی آن را صیقل داده اید.

You have finished that particular thing.

شما آن کار خاص را تمام کرده اید.

Just like my list of words...

درست مثل لیست کلماتم...

I have finished for today.

برای امروز تمام کردم.

I hope you've enjoyed today's words.

امیدوارم از سخنان امروز لذت برده باشید.

I hope they have been useful to you

امیدوارم آنها برای شما مفید بوده باشند

and I will see you again very soon for some more.

و به زودی دوباره شما را برای چند مورد دیگر خواهم دید.

And of course, some more English lessons.

و البته چند درس انگلیسی دیگر.

This is Mr Duncan in England, saying Thank you very much for watching me.

این آقای دانکن در انگلیس است که می گوید از اینکه من را تماشا کردید بسیار متشکرم.

And of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.