What Do BRITS LOVE About the UK? | Easy English 126

Hiya, welcome to Easy English.

سلام، به آسان انگلیسی خوش آمدید.

Today I'm out in the sun on Brighton Beach

امروز در ساحل برایتون زیر آفتاب

and I want the people to tell me;

هستم و می‌خواهم مردم به من بگویند؛

what is the best thing about the UK?

بهترین چیز در مورد انگلستان چیست؟

Now before we get started,

اکنون قبل از شروع،

if you like Easy English,

اگر زبان انگلیسی آسان را دوست دارید

then please don't forget to  like and subscribe to us.

، لطفاً لایک و مشترک شدن ما را فراموش نکنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Okay. So yeah, tell us;

باشه. پس بله، به ما بگویید؛

what is the best thing about  the UK, in your opinion?

به نظر شما بهترین چیز در مورد بریتانیا چیست؟

Um... the best thing about living in the UK...

اوم... بهترین چیز در مورد زندگی در بریتانیا...

I mean, it kind of depends where you are,

منظورم این است که بستگی به این دارد که کجا هستید،

but it's the people. - The people?

اما این به مردم بستگی دارد. - مردم؟

Yeah, I think, it's kind of...

بله، من فکر می کنم، این یک جورهایی است...

'cos you get quite nice people

«چون شما افراد بسیار خوبی پیدا می کنید

and like, people that help you out.

و دوست دارید، افرادی که به شما کمک می کنند.

Um... I'd probably say the people here,

ام... احتمالاً می توانم بگویم مردم اینجا،

everyone's so friendly.

همه خیلی دوستانه هستند.

Like, when you go on holiday,  it's not always the case.

مثلاً وقتی به تعطیلات می‌روید، همیشه اینطور نیست.

Yeah. - Certain parts of the UK,

آره - بخش های خاصی از بریتانیا،

obviously not so much, but that's like everywhere.

بدیهی است که خیلی زیاد نیست، اما مثل همه جا است.

Everywhere's got the places that are

همه جا مکان هایی دارد

a little bit more about the community. - Yeah.

که کمی بیشتر در مورد جامعه است. - آره

And Brighton's really like that,

و برایتون واقعاً

everyone's so friendly, everyone says hello,

همینطور است، همه خیلی دوستانه هستند، همه سلام می‌کنند،

everyone wants to chat.

همه می‌خواهند چت کنند.

What, in your opinion, is  the best thing about the UK?

به نظر شما بهترین چیز در مورد بریتانیا چیست؟

In my opinion, the best thing about the UK is...

به نظر من، بهترین چیز در مورد انگلستان این است که ...

I'm actually going to say two things. - Yeah.

من در واقع دو چیز را می گویم. - آره

Um... Pubs; a real old fashioned English pub

ام... میخانه ها; یک میخانه انگلیسی واقعی قدیمی

with proper English beer and  a roast dinner on a Sunday.

با آبجوی انگلیسی مناسب و یک شام کباب شده در یکشنبه.

And the second thing is...

و نکته دوم...

music; we have a really, really  amazing culture for music.

موسیقی است. ما فرهنگ واقعاً شگفت انگیزی برای موسیقی داریم.

Right. Tell me now then this...  in the burgundy er.. polo neck.

درست. حالا به من بگو پس این... در یقه چوگان.

Me? - Yeah, yeah

من؟ - آره،

What is the best thing about  er... the UK? Or living here?

آره بهترین چیز در مورد بریتانیا چیست؟ یا زندگی در اینجا؟

Probably the beach. - Yeah and the groynes.

احتمالا ساحل - آره و بچه ها.

Yeah, the groyne. - The Groynes? What's a groyne?

آره، ژله - گروین ها؟ گروین چیست؟

Tell people what a groyne is?

به مردم بگویید groyne چیست؟

The groyne? - Is that thing, there.

حشره؟ - آیا آن چیز وجود دارد.

The groyne is basically a thing you jump off.

ماهیچه در اصل چیزی است که از روی آن می پرید.

what people are stood on right now?

مردم در حال حاضر روی چه چیزی ایستاده اند؟

You jump off it?

از آن می پری؟

Right, come back to the  microphone, you've all walked away.

درست است، به میکروفون برگردید، همه شما راه افتادید.

What in your opinion, is  the best thing about the UK?

به نظر شما ، بهترین چیز در مورد بریتانیا چیست؟

For me, it would be the music of my youth.

برای من، این موسیقی دوران جوانی من خواهد بود.

It would be the music we get to grow up with,

این موسیقی است که ما با آن بزرگ می شویم،

I love house music, drum and  bass, bit of old-school hardcore,

من عاشق موسیقی هاوس، درام و بیس، کمی هاردکور قدیمی،

acid house, getting out, going  to clubs with your friends,

اسید هاوس، بیرون رفتن، رفتن به کلوپ با دوستانتان،

that culture of meeting up beforehand,

آن فرهنگ ملاقات از قبل، خوش گذرانی هستم.

having fun through the night

در طول شب

and then chilling the next day.

و سپس سرد شدن روز بعد.

For me, that's...

that's the thing that the  UK really drives forward.

برای من،

این چیزی است که بریتانیا واقعاً به جلو می‌برد.

It's... it's that youth culture,

این فرهنگ جوانان است،

so enjoy it whilst you're young.

پس تا زمانی که جوان هستید از آن لذت ببرید.

Yeah, people can give you  like, directions and stuff.

بله، مردم می‌توانند به شما لایک، مسیرها و چیزهایی بدهند.

Are you one of those people? If I was a bit lost?

آیا شما هم جزو آنها هستید؟ اگر کمی گم شده بودم؟

Yeah, yeah, I'd help you out.

بله، بله، من به شما کمک خواهم کرد.

Yeah, if I knew where...  wherever you was asking was,

آره، اگه میدونستم کجا... هرجا که میپرسی بود،

I would help you, yeah.

کمکت میکردم، آره.

Do you think UK people are approachable, then?

آیا فکر می کنید مردم بریتانیا قابل دسترسی هستند؟

Yeah, er...

آره، اوه...

Do they look approachable, do you think?

آیا به نظر شما قابل دسترسی هستند؟

I mean, I'll be honest, sometimes it can...

منظورم این است که صادقانه بگویم، گاهی اوقات ممکن است...

I know you... it's like, never  judge a book by its cover.

من شما را می شناسم... مثل این است که هرگز یک کتاب را از روی جلدش قضاوت نکنید.

Yeah. - But, with some people it can be like that.

آره - اما، با برخی افراد ممکن است اینطور باشد.

Like, you can judge someone by their looks.

مثلاً می توانید از روی ظاهر کسی قضاوت کنید.

But I think most people you turn  to, depending where you are,

اما فکر می‌کنم اکثر افرادی که به آنها مراجعه می‌کنید، بسته به جایی که هستید،

will help you out and like,

به شما کمک می‌کنند و دوست دارند، در

give you directions if you needed it.

صورت نیاز به شما راهنمایی می‌کنند.

Okay, so let's unpack that then.

خوب، پس بیایید آن را باز کنیم.

So the first thing you said  was about the people, right?

بنابراین اولین چیزی که گفتید درباره مردم بود، درست است؟

And what is it about... what  do you mean specifically?

و در مورد چیست ... منظورتان به طور خاص چیست؟

Is it the openness, the  helpfulness, the politeness?

آیا این صراحت، کمک، ادب است؟

What is it?

چیست؟

Erm.. so yeah, the openness,  the helpfulness, all of it.

آره.. پس بله ، گشاده رویی، مفید بودن، همه اینها.

So, especially spirituality down in Brighton,

بنابراین، به خصوص معنویت در برایتون،

I love that everyone's so open,

من دوست دارم که همه آنقدر باز هستند،

everyone wants to like, help themselves.

همه می خواهند دوست داشته باشند، به خودشان کمک کنند.

I say everyone, of course,  you can't really generalise.

من به همه می گویم، البته، شما نمی توانید واقعاً تعمیم دهید.

But everyone that I seem to have come across,

اما هر کسی که به نظر می رسد با آنها برخورد کرده ام،

I feel like it's always a place I want to be in.

احساس می کنم همیشه جایی است که می خواهم در

D'you know what this guy meant

when he said the phrase; not  to 'judge a book by its cover'?

آن باشم. آیا یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنیم؟

I know you... it's like, never  judge a book by its cover.

من شما را می شناسم... مثل این است که هرگز یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید.

Well, you would if you became a  member of Easy English up here.

خوب، اگر در اینجا عضو Easy English شوید، این کار را می‌کنید.

now for just €5 a month,

اکنون فقط با 5 یورو در ماه،

you could become an Easy English member

می‌توانید عضو Easy English

and get learning extras, such as a worksheet,

شوید و از موارد اضافی یاد بگیرید، مانند برگه،

which can help you learn certain phrases as this.

که می‌تواند به شما در یادگیری عبارات خاصی مانند این کمک کند.

Now these worksheets cover phrases, idioms, slang

اکنون این کاربرگ‌ها عبارات، اصطلاحات، عامیانه

and also the more advanced  British English vocabulary.

و همچنین واژگان انگلیسی انگلیسی پیشرفته‌تر را پوشش می‌دهند.

So click on the link above to see how Easy English

بنابراین روی لینک بالا کلیک کنید تا ببینید Easy English چگونه

can help you improve your English today.

می تواند به شما در بهبود زبان انگلیسی امروز کمک کند.

So the first thing, what is your...

بنابراین اولین چیز، شما چیست...

what is a typical... did you  say traditional English beer?

یک آبجوی معمولی چیست... گفتید آبجو سنتی انگلیسی؟

Yeah, traditional.

آره سنتی

We'd call it, I guess, an old man pub. - 'Kay.

ما آن را، حدس می‌زنم، میخانه پیرمردها می‌نامیم. - کی.

And what kind of, what kind of drinks are those?

و چه نوع، چه نوع نوشیدنی هایی هستند؟

So English beer, in old fashioned English pubs,

بنابراین آبجو انگلیسی، در میخانه های قدیمی انگلیسی

usually is not fizzy, like most...

، معمولاً

like most beers all around the world.

مانند اکثر آبجوها در سراسر جهان گازدار نیست.

Usually not that cold either.

معمولا آنقدر هم سرد نیست.

Just a little bit cold, rather than very cold.

فقط کمی سرد است، نه خیلی سرد.

But the flavours can range

اما طعم ها می توانند متفاوت باشند

and sometimes they're (a) very light colour,

و گاهی اوقات (یک) رنگ بسیار روشن،

sometimes a very dark colour.

گاهی اوقات یک رنگ بسیار تیره هستند.

And this is like, a cliche, 'cos I  think... a cliche of the English,

و این مثل یک کلیشه است، «چرا که فکر می‌کنم... کلیشه‌ای از انگلیسی‌ها،

other than like, bad teeth,  la, la, la, all this stuff.

غیر از مثل، دندان‌های بد، لا، لا، لا، همه این چیزها.

Is that we drink warm, flat beer. - Mmm hmm...

این است که ما آبجو گرم و صاف می نوشیم. -مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

What is... what is so good about it?

Because I think, people are  kind of, put off by that...

چون فکر می‌کنم، مردم به نوعی از این موضوع به تعویق می‌افتند...

Those two descriptions of this beer. - Yeah.

این دو توصیف از این آبجو. - آره

What's so good about warm, flat  beer, that's better than the fizzy?

چه چیزی در مورد آبجو گرم و مسطح خوب است که بهتر از آبجو گازدار است؟

Well, it don't get me wrong, I like fizzy...

خب، اشتباه نکنید، من گازدار را

like a fizzy lager, as well.

دوست دارم... مثل یک لاگر گازدار، همینطور.

But, I think erm... I dunno, there seems to be...

اما، فکر می‌کنم درست است... نمی‌دانم، به نظر می‌رسد وجود دارد...

there seems to be just more variation in flavour

به نظر می‌رسد تنوع طعم بیشتری وجود دارد

and you're never quite sure what you're gonna get

و شما هرگز کاملاً مطمئن نیستید که چه چیزی به دست خواهید آورد

and it's often... it's often  much more local, as well.

و اغلب... اغلب خیلی بیشتر است. محلی، و همچنین.

Like usually, those beers  will be from what part...

مثل معمولاً، آن آبجوها از چه قسمتی هستند... در

what particular area you're  in, rather than them being

چه منطقه خاصی هستید، نه اینکه

beers that you can get anywhere in the world.

آبجوهایی باشند که می توانید در هر کجای دنیا تهیه کنید.

Okay, so you're kind of  representing... Yeah, I think so.

خوب، پس شما به نوعی نماینده می کنید... آره، فکر می کنم اینطور است.

Or helping your local brewery, in a way?

یا به نوعی به کارخانه آبجوسازی محلی خود کمک می کنید؟

Yeah, I think so. - And is there a pl...

آره، من اینطور فکر می کنم. - و آیا گزینه ای وجود دارد...

'cos maybe like, people  think about, you know like,

"چون شاید مثل، مردم به آن فکر می کنند، شما می دانید مانند،

Guinness is like... I know it's not like, a beer,

گینس مانند... می دانم که مثل یک آبجو

but... I guess it is a beer, sorry. But a stout.

نیست، اما... حدس می زنم یک آبجو باشد، متاسفم. اما تنومند

A stout, yeah. - But not  what you're talking about,

تنومند، آره - اما نه در مورد چیزی که شما در مورد آن صحبت می کنید،

I think you're talking about  more ale-y stuff. - Yeah, yeah.

من فکر می کنم شما در مورد چیزهای ale-y بیشتری صحبت می کنید. - آره آره.

People, I think, imagine we  just drink that constantly.

فکر می‌کنم مردم تصور می‌کنند که ما همیشه آن را می‌نوشیم.

But maybe there's a time and place, or you know,

اما شاید زمان و مکانی وجود داشته باشد، یا می‌دانید،

there's certain circumstances where  these beers are meant to be drunk?

شرایط خاصی وجود دارد که این آبجوها باید نوشیده شوند؟

Well for me... for me, it  would often be on sort of a...

خوب برای من... برای من، فکر می‌کنم اغلب به نوعی

to be fair, more in winter time, I think.

... اگر منصف باشیم، بیشتر در فصل زمستان است.

When you're in a... like, it's cold outside,

وقتی در یک ... هستید، بیرون سرد است،

pub's got a fireplace going.

میخانه یک شومینه روشن دارد.

Maybe... maybe you're  playing a game of... I dunno,

شاید... شاید شما در حال انجام یک بازی از... نمی دانم،

chess or something, in there, in the pub.

شطرنج یا چیزی، در آنجا، در میخانه.

Sitting with my dad, having  a having a couple of pints,

با پدرم می نشینم،

that the... that's in my head,  when I envisage it being best.

می خورم و می خورم، وقتی فکر می کنم بهترین است، این در ذهن من است.

Nice, so you don't want to  obviously have like, an ice cold,

خوب است، بنابراین نمی‌خواهید مانند یک آبجوی یخی سرد، از

pilsener type beer - Yeah, yeah.

نوع پیلسنر داشته باشید - بله، بله.

And you also want something that lasts,

و همچنین چیزی می خواهید که دوام داشته باشد،

for the four hour game of  chess, you're gonna have.

برای چهار ساعت بازی شطرنج، باید داشته باشید.

Yeah, yeah, exactly.

آره آره دقیقا

What is it about Brighton  or are there other places,

برایتون چیست یا مکان‌های دیگری وجود دارد

which you'd recommend? Or places that you'd say,

که توصیه می‌کنید؟ یا جاهایی که شما می گویید،

it maybe isn't quite like that?

شاید کاملاً اینطور نیست؟

I think it depends what  sort of vibe that you like,

من فکر می‌کنم بستگی به نوع حال و هوای مورد علاقه‌تان دارد،

in London, it's a very busy lifestyle,

در لندن، این یک سبک زندگی بسیار شلوغ است

it's like the hustler lifestyle.

، مانند سبک زندگی پرهیاهو.

Everyone want to be like here, they're, everywhere

همه می‌خواهند مثل اینجا باشند، همه جا هستند

and making it into like, the  top places. - Right, yeah.

و آن را به بهترین مکان‌ها تبدیل می‌کنند. - درسته، آره

In Brighton, people still are like that,

در برایتون، مردم هنوز همین‌طور هستند،

but it's a lot more laid back,

اما خیلی آرام‌تر است،

it's a lot more like, everyone  goes at their own pace

خیلی شبیه‌تر است، هرکسی با سرعت خودش پیش می‌رود

and they're own their own  journey and I love that for here,

و خودش سفر خودش را دارد و من این را برای اینجا دوست دارم،

because that's the kind of person that I am.

زیرا این نوع آدم‌هاست. که من هستم.

And... but are Londoners approachable, then?

و... اما آیا لندنی ها قابل دسترسی هستند؟

I would say no, like... - No?

می گفتم نه، مثل... - نه؟

People don't really go; ''oh  hey, how are you?'' in London.

مردم واقعا نمی روند. "اوه هی، چطوری؟" در لندن.

I walk past people on the  street, especially with Blue

از کنار مردم در خیابان می گذرم ، به خصوص با بلو،

and they all want to come  over and cuddle and say hello

و همه آنها می خواهند بیایند و در آغوش بگیرند و سلام کنند

and ask me how I'm doing and  like, what's going on in my day.

و از من بپرسند که حالم چطور است و دوست دارند در روزم چه خبر است.

And I'm the same with everyone  else, because we're social beings.

و من با همه افراد دیگر یکسان هستم ، زیرا ما موجوداتی اجتماعی هستیم.

Like, we're meant to talk to each other,

مثلا قرار است با هم صحبت کنیم، قرار

we're meant to like, connect. - Okay.

است دوست داشته باشیم، ارتباط برقرار کنیم. - باشه.

But not everyone is like  that and I found in London,

اما همه اینطور نیستند و من در لندن دیدم،

it was a lot more like, keep your head down.

خیلی بیشتر شبیه این بود، سرت را پایین بیاور.

Like, don't really talk to  anyone, do your own thing.

مثلاً واقعاً با کسی صحبت نکن، کار خودت را انجام بده.

So they're not approachable,  maybe, as much in London. - Yeah.

بنابراین، آن‌ها ، شاید به اندازه لندن، قابل دسترس نیستند. - آره

But, if, let's say, you tripped  over the step on the met...

اما، اگر فرض کنید،

on the Underground, would someone help you out?

روی پله‌ی مترو... در زیرزمین زمین بخورید، کسی به شما کمک می‌کند؟

I feel like they would. -  Okay. - Yeah, yeah, yeah.

احساس می کنم آن ها این کار را خواهند کرد. - باشه. -آره آره آره

I feel... I don't know, that's  never really happened to me,

احساس می‌کنم... نمی‌دانم، این واقعاً هرگز برای من اتفاق نیفتاده است،

so I can't like, assume. But  everyone's lovely, you know,

بنابراین نمی‌توانم دوست داشته باشم، فرض کنم. اما همه دوست‌داشتنی‌اند، می‌دانید،

I'm not saying that like, one  area is better than another area,

من نمی‌گویم که یک منطقه بهتر از منطقه‌ای دیگر است،

but just in my experience,  people seem to be a lot more...

اما فقط در تجربه من، به نظر می‌رسد که افراد بسیار بیشتر...

yeah, approachable here. - Okay. - Yeah, for sure.

بله، در اینجا قابل دسترسی هستند. - باشه. - آره حتما

And what was this, when you  said the music of your youth,

و این چه بود، وقتی می‌گفتی موسیقی دوران جوانی، از

what era are we talking? - So  we're talking like the early...

چه دورانی صحبت می‌کنیم؟ - پس ما داریم مثل اوایل...

late 80s early 90s,

اواخر دهه 80 اوایل دهه 90 صحبت می کنیم،

that thing that took me out  of disliking my parents music,

چیزی که باعث شد من از موسیقی پدر و مادرم بیزارم،

to... finding my own music, finding my own tastes.

به... پیدا کردن موسیقی خودم، پیدا کردن سلیقه خودم.

Right, the gateways. - Yeah, yeah.

درست است، دروازه ها. - آره آره.

It went from ABBA to... to beats,  to bass, to repetitive beats.

از ABBA به... به ضربات، به باس و به ضربات تکراری رسید.

The government tried to ban  repetitive beats in 1991.

دولت در سال 1991 سعی کرد ضرب‌های تکراری را ممنوع کند.

Is that right? - Yeah, it's  the no repetitive beats,

درست است؟ - آره، این قانون غیر تکراری است

it's the Criminal Justice Act.

، قانون عدالت کیفری است.

It wasn't called the 'no repetitive beats act'?

اسمش "بدون ضربان تکراری" نبود؟

No, but that was part of it. It was the...

نه، اما این بخشی از آن بود. این بود که...

they banned playing repetitive  beats in public places,

آنها پخش ضربات تکراری در مکان های عمومی را ممنوع کردند

to try and stop illegal raves as  they were happening at the time.

تا سعی کنند از ریوهای غیرقانونی جلوگیری کنند، همانطور که در آن زمان اتفاق می افتاد.

Is that right!? - Yeah, Yes. So  enjoy your culture whilst you can.

درست است!؟ - آره بله. بنابراین تا می توانید از فرهنگ خود لذت ببرید.

Well let's say... can you give me an example?

خوب فرض کنید ... می توانید یک مثال بزنید؟

If someone was looking for.. wha... wha...

اگر کسی به دنبال .. وا ... و ...

house music. - Yeah. - Give us some really good...

موسیقی خانه بود. - آره - یک آهنگ واقعاً خوب به ما بدهید

the top acid house or house band's... house music

... موسیقی برتر اسید هاوس یا هاوس گروه... هاوس

that you can look at right now.

که می توانید همین الان نگاه کنید.

Well, you're clearing out of touch,

خوب، شما از تماس خارج می شوید

'cos there's no such thing as a house band.

، زیرا چیزی به نام گروه موسیقی خانگی وجود ندارد.

They're... they're all producers, but you know...

آنها... همه آنها تهیه کننده هستند، اما می دانید...

again, I'm looking back to the golden era when...

دوباره، من به دوران طلایی نگاه می کنم که...

when house music was... was at its prime.

زمانی که موسیقی هاوس... در اوج خود بود.

You rarely knew who the... the  producers were behind them.

به ندرت می‌دانستید که تهیه‌کنندگان پشت سر آنها چه کسانی هستند.

And it was usually a very  small group of producers.

و معمولاً گروه بسیار کوچکی از تولیدکنندگان بودند.

You know, when you look back and you dig it out,

می دانید، وقتی به گذشته نگاه می کنید و آن را حفاری می کنید،

you look at 'Omni Trio',  you look at 'DJ Seduction',

به "Omni Trio " نگاه می کنید، به "DJ Seduction

you look at many of the Dutch people.

" نگاه می کنید، به بسیاری از مردم هلند نگاه می کنید.

You know, anything on the 'RNS' label from an old,

می دانید، هر چیزی که در برچسب "RNS" مربوط به دوره قدیمی

you know, early 90s period,

، اوایل دهه 90 باشد،

you're looking at some absolutely banging tunes.

شما به آهنگ های کاملاً کوبنده نگاه می کنید.

But you won't often know who the producer is,

اما اغلب نمی‌دانید تهیه‌کننده کیست،

unless you really start delving into it.

مگر اینکه واقعاً شروع به کنکاش در آن کنید.

But you know, steer clear of Calvin Harris

اما می دانید

and David Guetta, whatever you do.

، هر کاری که می کنید از کالوین هریس و دیوید گوتا دوری کنید.

The second thing that you  asked... you said was bands.

دومین چیزی که پرسیدی... گفتی گروه‌های موسیقی بودند.

Yeah. - Who's your favourite...

آره - مورد علاقه شما کیست...

d'you have any favourite British  bands. - Yeah, I've got loads.

شما هر گروه بریتانیایی مورد علاقه دارید . - آره، من بار دارم.

I tend to like lots of music  from the 70s and 80s. - Right.

من تمایل زیادی به موسیقی های دهه 70 و 80 دارم. - درست.

Like, I like 'Led Zeppelin', for example.

مثلاً من «لد زپلین» را دوست دارم.

And... and... and 'The Who', 'Black Sabbath'.

و... و... و "The Who"، "Black Sabbath".

Even going back... going back  to 'The Beatles', as well.

حتی بازگشت... بازگشت به «بیتلز» نیز.

That's the golden age, I think,  for... for British music.

به نظر من، این دوران طلایی برای موسیقی بریتانیایی است.

There's lots of good, more  recent stuff as well, even...

چیزهای جدیدتر و خوب زیادی نیز وجود دارد، حتی...

Well, I say recent, 'Arctic Monkeys' for example.

خب، من می‌گویم اخیر، مثلاً «Arctic Monkeys».

So not that recent now,

بنابراین اکنون چندان جدید نیست،

but there's lots and lots of bands like that,

اما گروه‌های زیادی مانند آن وجود دارد،

that're more recent too. - Yeah, nice.

آن‌ها نیز جدیدتر هستند. - آره خوبه

And then' last question;

و بعد سوال آخر

What, if you have anything, what is maybe,

اگر چیزی دارید

the worst thing about the UK?

، بدترین چیز در مورد بریتانیا چیست؟

The worst thing about the UK  is how dark it gets in winter.

بدترین چیز در مورد بریتانیا این است که هوا در زمستان تاریک می شود.

Okay, when you go to play chess  and have your... - Yeah, exactly.

خوب، وقتی می‌روی شطرنج بازی می‌کنی و می‌خواهی... - بله، دقیقا.

Yeah, yeah. There are some benefits to it.

آره آره. برخی از مزایای آن وجود دارد.

But like, when it's today...

اما مثل امروز...

because I live just down the road in Brighton

چون من در پایین جاده در برایتون زندگی می کنم

and days like today are very amazing.

و روزهایی مثل امروز بسیار شگفت انگیز هستند.

But yeah, when it's getting light at 8am

اما بله، وقتی ساعت 8 صبح روشن می شود

and getting dark at 4pm, it's not that nice.

و ساعت 4 بعد از ظهر تاریک می شود، آنقدرها هم خوب نیست.

And what's the worst thing about living here?

Nothing. - It's him.

و بدترین چیز در مورد زندگی در اینجا چیست؟

هیچ چیزی. - خودش است.

What!?

I'm a DJ myself, I do it my bedroom. - Oh Really?

چی!؟

من خودم دی جی هستم، این کار را در اتاق خوابم انجام می دهم. - اوه واقعا؟

Yeah, or in my front room now, to be fair.

بله، یا الان در اتاق جلوی من، انصافا.

I've progressed from bedrooms  to front room DJ'ing.

من از اتاق‌خواب‌ها به دی‌جی در اتاق جلو پیشرفت کرده‌ام.

Yeah so, you know, it's... it's...

بله، پس، می دانید، این... این است...

it's great fun, when you can't  take it out with you anymore,

خیلی سرگرم کننده است، وقتی دیگر نمی توانید آن را با خود بیرون بیاورید،

you take it home.

آن را به خانه می برید.

Thanks for watching this week's episode.

ممنون که قسمت این هفته را تماشا کردید.

Let us know in the comments below;

در قسمت نظرات پایین ما را آگاه کنید؛

your favourite thing about the UK, if you've been.

چیز مورد علاقه شما در مورد بریتانیا، اگر بوده اید.

Or if you haven't been, about  your respective country.

یا اگر نبوده اید، در مورد کشور مربوطه خود.

And we'll see you next week,

و ما هفته آینده شما را می بینیم،

te-ra.

te-ra.