Expand Your English Vocabulary: 10 Adjectives for Describing Food

"Snakes on a Plane", you know who would be good in that?

"مارها در هواپیما"، می دانید چه کسی در این کار خوب است؟

Samuel L...

ساموئل ال...

Hi.

سلام.

James from www.engvid.com.

جیمز از www.engvid.com.

I want to teach you a lesson that I think is important.

می خواهم درسی را به شما یاد بدهم که به نظرم مهم است.

When I was teaching in school on a regular basis, I would find that a lot of students

وقتی به طور منظم در مدرسه تدریس می‌کردم ، متوجه می‌شدم که بسیاری از دانش‌آموزان

would say, "Food tastes good.

می‌گویند: "غذا طعم خوبی دارد.

Tastes excellent.

طعمش عالی است.

It's delicious.

خوشمزه است.

It's yummy."

خوشمزه است."

I never actually heard people talk about the texture of the food, and if you're confused

من هرگز نشنیده ام که مردم در مورد بافت غذا صحبت کنند، و اگر

by what I mean, I'll give you an example.

منظور من گیج شده است، من برای شما مثالی می زنم.

This cloth, okay, it's got a certain texture.

این پارچه، خوب، بافت خاصی دارد.

Texture means the way that it feels, which is different than the shirt that I'm wearing

بافت یعنی حسی که دارد، که با پیراهنی که من می پوشم،

has a different... as my skin.

متفاوت است... مانند پوست من.

It has a different feel, and with foods, we can describe foods to people by the texture.

حس متفاوتی دارد و با غذاها می توانیم غذاها را از نظر بافت برای مردم توصیف کنیم. به

Funny enough, we can't really explain to each other what food tastes like or what have you,

اندازه کافی خنده دار است، ما واقعاً نمی توانیم به یکدیگر توضیح دهیم که طعم غذا یا شما چه مزه ای دارد،

given what the texture is, but these words will give an idea for what someone can expect

با توجه به اینکه بافت آن چیست، اما این کلمات ایده ای را در مورد انتظارات یک نفر از چیزی ارائه می دهد

from something.

.

And sometimes we can be surprised by the texture of a food, thinking it's one way and it's

و گاهی اوقات می‌توانیم از بافت یک غذا غافلگیر شویم و فکر کنیم که این یک طرف است و

actually another.

در واقع آن طور دیگری است.

But my job today is to help give you vocabulary so you can describe your favourite foods in

اما کار من امروز این است که به شما کمک کنم واژگانی را به شما بدهم تا بتوانید غذاهای مورد علاقه خود را به

a way that's mmm-mmm-mmm delicious to other people.

گونه ای توصیف کنید که برای افراد دیگر خوشمزه باشد.

Ready?

آماده؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

Now, look at E. He's already in the job.

حالا، به E نگاه کنید. او در حال حاضر در کار است.

"I love gooey cheese."

"من عاشق پنیر گوه هستم."

The word "gooey" sounds disgusting, doesn't it?

کلمه "گوی" منزجر کننده به نظر می رسد، اینطور نیست؟

But let's find out what it means.

اما بیایید بدانیم معنی آن چیست.

Well, "gooey", wet and sticky, but in a good way.

خوب، "گوی"، مرطوب و چسبنده، اما به روشی خوب.

Some things are gooey and you're like, ugh, ugh, ugh, like plaster or paint, it's gooey,

بعضی چیزها بی رنگ هستند و تو مثل گچ یا رنگ هستی، اوه، اوه،

it's all over you.

اوه

But when we talk about cheese, for instance, on a hot pizza, you can imagine the cheese

اما وقتی در مورد پنیر صحبت می کنیم، برای مثال، روی یک پیتزای داغ، می توانید تصور کنید که پنیر

and the melting cheese sliding down, you're like, ugh.

و پنیر در حال ذوب شدن به سمت پایین می لغزند .

It has to be gooey and hot to be delicious.

برای خوشمزه شدن باید لطیف و تند باشد.

So when somebody says the pizza is ooey-gooey good, or the cheese is gooey, they mean there's

بنابراین وقتی کسی می‌گوید پیتزا خیلی خوب است، یا پنیرش لطیف است، منظورشان این است که

lots of it and it's falling and it's sticky and it's mmm-mmm-mmm, gooey in a good way.

مقدار زیادی از آن وجود دارد و می‌ریزد و می‌چسبد و به طرز خوبی خیلی خوب است.

Let's talk about "greasy".

بیایید در مورد "چرب" صحبت کنیم.

"Greasy".

"چرب".

So, "greasy" is when you can either taste the oil - remember, foods can be put in water

بنابراین، "چرب" زمانی است که می توانید روغن را بچشید - به یاد داشته باشید، غذاها را می توان در آب ریخت

and boiled, or we can fry them, we usually fry them in oil, or you can put them on a

و آب پز کرد، یا می توانیم سرخشان کنیم، معمولا آنها را در روغن سرخ می کنیم، یا می توانید آنها را روی

barbecue and grill them.

کباب پز قرار دهید و کبابی کنید.

Well, when we talk about greasy foods, we're saying, usually, in a way, that there's too

خوب، وقتی در مورد غذاهای چرب صحبت می کنیم، معمولاً به نوعی می گوییم که

much oil.

روغن زیادی وجود دارد. می‌توانید

You can either taste the oil or, if you ever watch The Simpsons and they do the food taste

روغن را بچشید یا اگر زمانی سیمپسون‌ها را تماشا کنید و تست طعم غذا را انجام دهند،

test, they take paper, they slap food on and take it off, if there's a greasy mark, they're

کاغذ را برمی‌دارند، روی غذا می‌کوبند و آن را برمی‌دارند، اگر علامتی چرب باشد،

like, it's fattening.

چاق‌کننده هستند.

Okay, it leaves oil behind.

خوب، روغن را پشت سر می گذارد.

Remember that pizza I talked about is gooey?

یادت هست پیتزای که من در موردش صحبت کردم بد است؟

Well, cheese can be greasy, right?

خب، پنیر می تواند چرب باشد، درست است؟

And sometimes when you pick up the pizza, you see little grease parts.

و گاهی اوقات وقتی پیتزا را برمی دارید، قطعات کمی چربی می بینید.

If you say it's greasy, I would say that's too much oil.

اگر می گویید چرب است، می گویم این روغن زیاد است.

Right?

درست؟

So, French fries can be greasy, a chicken, fried chicken, like a Kentucky fried chicken,

بنابراین، سیب زمینی سرخ کرده می تواند چرب باشد، مرغ، مرغ سوخاری، مانند مرغ سوخاری کنتاکی،

or there's the other ones, Popeye's chicken can be greasy, that means there's too much

یا موارد دیگر، مرغ Popeye می تواند چرب باشد، یعنی

oil on the food.

روغن زیادی روی غذا وجود دارد.

Right?

درست؟

It's leaving oil behind.

نفت را پشت سر می گذارد.

"Crunchy".

"ترد".

This is a carrot, and you know when you hit a carrot, you go, oh, I think I broke my teeth.

این هویج است و می‌دانی وقتی هویج را می‌زنی، می‌روی، اوه، فکر می‌کنم دندان‌هایم شکسته است. به

It means it can be hard to make a sound.

این معنی است که ممکن است صدا دادن سخت باشد.

When you hit a good carrot, you bite into it, you hear a crunch sound.

وقتی یک هویج خوب می زنید، آن را گاز می گیرید، صدای ترش می شنوید.

Right?

درست؟

But, and it's loud, so it's crunchy and it's loud.

اما، و بلند است، پس ترد و بلند است.

Right?

درست؟

And when you chew it, you can hear it breaking down because it's a hard food, so we say something

و وقتی آن را می جوید، می توانید شکسته شدن آن را بشنوید زیرا غذای سفت است، بنابراین می گوییم چیزی

can be crunchy.

ممکن است ترد باشد.

Okay?

باشه؟

"Crunchy".

"ترد".

Now, let me go from "crunchy" to, where's number four here, I've got it all over, "crumbly".

حالا، اجازه دهید از «ترد» به جایی بروم که شماره چهار اینجاست، من همه چیز را به پایان رساندم، «ترد». به نظر

It's going to seem similar because you're like, well, crumbly, well, when something's

شبیه به نظر می رسد، زیرا شما مانند، خوب، شکننده، خوب، هنگامی که چیزی

crumbly, I'm going to give you two examples.

خرد شده است، من برای شما دو مثال می زنم.

I only put a cookie there, but anybody who's had a cookie, you're going to go, I know,

من فقط یک کوکی گذاشتم، اما هر کسی که یک کلوچه داشته باشد، شما می‌روید، می‌دانم،

you bite the cookie, and there's cookie bits everywhere.

شما کوکی را گاز می‌زنید، و همه جا تکه‌های کوکی وجود دارد.

Well, it's crumbly.

خوب، شکننده است. داره

It's breaking into pieces.

تکه تکه میشه

And those of you who like a good Greek salad, you know, the feta cheese, you take the feta

و آنهایی از شما که یک سالاد یونانی خوب دوست دارید، می دانید، پنیر فتا، پنیر فتا را می گیرید

cheese and you break it and it falls into smaller parts, and you put it over the salad,

و آن را می شکنید و به قسمت های کوچک تری می ریزد و آن را روی سالاد می گذارید،

that's crumbly.

این ترد است.

A crumbly type cheese.

یک نوع پنیر خرد شده.

I actually like this Cuban cheese, I forget what it's called, it's S something.

من واقعاً این پنیر کوبایی را دوست دارم، اسمش را فراموش کرده ام، این یک چیز S است.

It's very salty, and when you break it in half like that, it breaks into pieces.

خیلی شوره و همینطوری که نصفش کنی تکه تکه میشه.

It is salty and it is delicious.

شور است و خوشمزه است.

Very crumbly cheese, you bite into these salty little - sorry, I'm supposed to be describing,

پنیر بسیار ترد، شما به این نمک های کوچک گاز می زنید - متاسفم، من قرار است توصیف کنم،

not going through my fantasies - so, crumbly.

نه اینکه از خیالاتم عبور کنم - بنابراین، ترد است.

Think of a cookie, when you break a cookie, it falls into pieces.

به یک کلوچه فکر کنید، وقتی یک کلوچه را می شکنید، تکه تکه می شود.

Next we'll go to "creamy".

در ادامه به سراغ "خامه ای" می رویم.

You can see this chocolate bar.

این شکلات تخته ای را می توانید ببینید.

The Swiss chocolate is some of the most delicious, creamy chocolate.

شکلات سوئیسی یکی از خوشمزه ترین شکلات های خامه ای است.

You put it in your mouth, you bite it, you don't even bite it, you put it in your mouth,

میذاری تو دهنت گاز میگیری حتی گازش نمیگیره میذاری تو دهنت

you suck on it a bit, mmm, you suck, and it just falls in your mouth.

یه ذره میکشی ممم می مکی و فقط میفته تو دهنت.

It's creamy, it's like a milky kind of smooth, soft, thick, creamy.

این کرم مانند یک نوع شیری صاف، نرم، غلیظ، کرمی است.

Chocolate bars are like that.

شکلات تخته ای هم همینطور است.

You can get milkshakes like that, creamy milkshakes.

میلک شیک ها را می توانید از این قبیل تهیه کنید، میلک شیک های خامه ای.

You drink the milkshake, and it's cool, but it's soft, we almost say velvety.

میلک شیک را می خورید، خنک است، اما نرم است، تقریباً می گوییم مخملی.

So smooth.

خیلی صاف

So, when you say something's creamy, like a good coffee or a - I don't know what a coffee

بنابراین، وقتی می‌گویید چیزی خامه‌ای است، مثل یک قهوه خوب یا یک - نمی‌دانم قهوه‌خور چیست

drinker, but you put the milk and the coffee together, you know, when people drink that

، اما شیر و قهوه را کنار هم می‌گذارید، می‌دانید، وقتی مردم آن قهوه را می‌نوشند

one.

.

I think it's like a latte or something, and they're like, "It's creamy, ooooh."

من فکر می کنم مانند یک لاته یا چیزی است، و آنها مانند "خامه است، اوووه." به این

That's because it's smooth and soft, and usually thick and tasty.

دلیل که نرم و نرم است و معمولا غلیظ و خوش طعم است.

Chocolate can be creamy.

شکلات می تواند خامه ای باشد.

Even though it's solid, it's when you put it in your mouth and you suck on chocolate,

با وجود اینکه جامد است، اما وقتی آن را در دهان خود می گذارید و شکلات می مکید،

it comes like this nice, creamy, fluid kind of food.

مانند این نوع غذای خوب، خامه ای و مایع می آید.

Right?

درست؟

Not like a carrot.

نه مثل هویج

Okay.

باشه.

So, that's "creamy".

بنابراین، "کرم" است.

Now, let's go to six.

حالا بریم سراغ شش.

"Moist", "moist".

"مرطوب"، "نم".

One of our Prime Ministers said this on television, and it became a meme, because he was saying

یکی از نخست وزیران ما این را در تلویزیون گفت و تبدیل به یک میم شد، زیرا او چیزی می گفت

something, and he went, "It's moist", and everybody was creeped out, like, "Ahh, don't

، و او گفت: "این مرطوب است" و همه با خزیدند، مانند "آهان،

say that word ever again!"

دیگر این کلمه را نگو" !"

Well, "moist" means soft and slightly wet.

خوب "نم" یعنی نرم و کمی مرطوب.

Do you remember we talked about the chocolate bar up here?

یادت هست در مورد شکلات تخته ای اینجا صحبت کردیم؟

Well, when we have a chocolate cake, it's different, because it's like a bread, but

خوب، وقتی کیک شکلاتی داریم، فرق می‌کند، چون مثل نان است، اما

when you put it in your mouth, it's not like bread, which is dry; it's kind of a little

وقتی آن را در دهان می‌گذارید، مثل نان خشک نیست.

bit wet.

کمی خیس است

Right?

درست؟

And it's soft.

و نرم است. به

That's why we like cake, and cake and bread are not the same.

همین دلیل است که ما کیک دوست داریم و کیک و نان یکی نیستند.

Bread tends to be a bit drier, while cake, which is almost the same thing, is slightly

نان کمی خشک تر است، در حالی که کیک، که تقریباً مشابه است، کمی

wet and it's soft, so we like moist cakes.

مرطوب است و نرم است، بنابراین ما کیک های مرطوب را دوست داریم.

Right?

درست؟

That's the best one I can think of.

این بهترین چیزی است که می توانم به آن فکر کنم.

Muffins, cakes, that type of thing.

مافین، کیک، از این نوع چیزها.

So, that's "moist".

بنابراین، "مرطوب" است.

Now, what about "crisp"?

حالا «ترد» چطور؟

I have to tell you, there's nothing better than an apple that's been in the refrigerator,

باید به شما بگویم، هیچ چیز بهتر از سیبی نیست که در یخچال باشد،

a red, delicious apple, because it's sweet; I love sweet apples.

یک سیب قرمز و خوشمزه، زیرا شیرین است. من عاشق سیب های شیرین هستم.

You take it out, you bite into it, two things happen.

آن را بیرون می آورید، گاز می گیرید، دو اتفاق می افتد.

First, the outside is hard and dry.

اول اینکه بیرون سخت و خشک است.

Right?

درست؟

And you might say, "But, James, you told us hard is, like, crunchy."

و ممکن است بگویید، "اما جیمز، به ما گفتی که سخت ترد است."

I go, "It's not quite the same.

می گویم: "این کاملاً یکسان نیست.

It's crisp because once your teeth go inside it, then it's soft, so it's like you break

ترد است، زیرا وقتی دندان های شما داخل آن می روند ، نرم می شوند، بنابراین انگار چیزی را می شکنید

something and it's crisp."

و ترد می شود."

So, when we look at apples, for instance, a perfect example, it's dry and hard on the

بنابراین، وقتی به سیب‌ها نگاه می‌کنیم، به عنوان مثال، یک مثال عالی، از بیرون خشک و سفت است

outside, but it breaks easily, and it's the softness inside that gives you that crunch.

، اما به راحتی می‌شکند، و این نرمی داخل است که به شما این ترد را می‌دهد.

Not a crunch, but that crispness to it.

نه یک ترد، اما آن تردی به آن است.

I don't know how to describe it.

من نمی دانم چگونه آن را توصیف کنم.

It's like a beautifully ironed shirt that looks crisp.

این مانند یک پیراهن به زیبایی اتو شده است که به نظر ترد می رسد.

Looks nice because it's crisp.

زیبا به نظر می رسد زیرا ترد است.

It's just a perfect line.

این فقط یک خط کامل است.

Right?

درست؟

This is the best visual I can think of.

این بهترین تصویری است که می توانم به آن فکر کنم.

You know what I mean, when you see a nice ironed shirt.

وقتی یک پیراهن اتو شده زیبا می بینید منظورم را می دانید.

A crisp apple, if you've taken one out of the fridge and bitten into it, it's hard on

یک سیب ترد، اگر یکی را از یخچال بیرون آورده باشید و گاز بگیرید، از

the outside, but it's not hard.

بیرون سخت است، اما سخت نیست.

And when you bite in, there's the softness underneath, but it's that tearing, that breaking,

و وقتی گاز می‌گیرید، نرمی زیر آن وجود دارد ، اما این پارگی، شکستن،

the breaking of the skin that's so good.

شکستن پوست بسیار خوب است.

And that's right, it feels good when you bite into it.

و درست است، وقتی به آن گاز می‌زنید حس خوبی به شما دست می‌دهد.

Yeah?

آره؟

Well, now, I have given you seven different ways to talk about food besides, "Teacher,

خوب، اکنون، من هفت راه مختلف برای صحبت در مورد غذا به شما داده ام، علاوه بر این، "استاد،

the food is delicious."

غذا خوشمزه است."

You can say, "Oh, the chocolate milkshake was delicious.

می تونی بگی: اوه، میلک شیک شکلاتی خوشمزه بود،

It was creamy.

خامه ای بود،

It was smooth."

صاف بود.

I even told you "velvety", which is not a...

من حتی به شما گفتم "مخملی" که یک کلمه نیست...

It's a word we can use, and I just threw that in for you.

این کلمه ای است که ما می توانیم استفاده کنیم، و من فقط آن را برای شما انداختم.

And "smooth" and "velvety", they're similar.

و «صاف» و «مخملی» شبیه هم هستند.

Right?

درست؟

So you've got your words that you can use, but it would not be greasy.

بنابراین شما کلمات خود را دارید که می توانید استفاده کنید، اما چرب نخواهد بود.

That chocolate shake wouldn't be greasy, I'd be like, "Ugh, disgusting."

آن شیک شکلاتی چرب نیست، من می گویم "اوه، منزجر کننده."

Okay?

باشه؟

So you got your seven words.

بنابراین شما هفت کلمه خود را دریافت کردید.

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

We're going to come back...

قراره برگردیم...

We're going to come back right now.

همین الان برمیگردیم.

Did you miss me?

دلت برام تنگ شده بود؟

[Laughs]

[می خندد] به

Didn't give you time.

شما وقت نداد.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go do our quiz, then we're going to do the little extra words I have, three of

بیایید بریم مسابقه خود را انجام دهیم، سپس کلمات اضافی کوچکی را که دارم، سه تای

them, and we'll do our homework.

آنها را انجام می دهیم و تکالیف خود را انجام می دهیم.

Okay?

باشه؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

So, the first one we're going to do is "I love the taste of something feta cheese on

بنابراین، اولین کاری که قرار است انجام دهیم این است: "من طعم پنیر فتا را در

my Greek salad."

سالاد یونانی خود دوست دارم."

Mmm, Greek salad.

ممم، سالاد یونانی.

What kind of cheese?

چه نوع پنیری؟

Feta cheese.

پنیر فتا.

Can you think about feta cheese?

آیا می توانید در مورد پنیر فتا فکر کنید؟

Crumbly.

خردکننده.

Remember, we said crumbly?

یادته گفتیم ترد؟

Crumbly like a cookie.

مانند یک کلوچه خرد می شود.

It breaks into smaller pieces.

به قطعات کوچکتر می شکند.

When you tear it, it breaks, and that's why you can put it all over the salad.

وقتی آن را پاره می کنید می شکند و به همین دلیل می توانید آن را روی سالاد قرار دهید.

Yeah?

آره؟

Number two.

شماره دو.

"The best food in the world is hot, cheesy pizza."

بهترین غذای دنیا پیتزای داغ و پنیری است.

Okay, well this one's easy because we want...

خوب، خوب این یکی آسونه چون ما میخوایم...

Were you paying attention?

دقت کردی؟

I certainly wasn't paying attention because I put "greasy", and what we want is "gooey".

من مطمئناً توجه نکردم زیرا "چربی" را گذاشتم و آنچه ما می خواهیم "گوی" است.

If you get a pizza that is both greasy and crunchy, that is disgusting because it's old

اگر پیتزایی بگیرید که هم چرب و هم ترد است، منزجر کننده است زیرا قدیمی

and nasty.

و تند و زننده است.

We want "gooey" cheese, not "greasy" cheese.

ما پنیر "گوو" می خواهیم، نه پنیر "چرب".

Right?

درست؟

"Gooey", dripping down.

"گوی"، چکه می کند.

Not "crunchy" because it means the bread is old and stale; stale is not good.

نه "ترد" زیرا به این معنی است که نان کهنه و کهنه است. کهنه خوب نیست

Now what's the...

حالا چیه...

Let's see sentence number three, shall we?

بیایید جمله شماره سه را ببینیم، درست است؟

"The chocolate cake was very something and delicious."

کیک شکلاتی خیلی چیزه و خوشمزه بود.

Okay, luckily we've already used "gooey" here, so you've probably figured out "moist".

خوب، خوشبختانه ما قبلاً در اینجا از "gooey" استفاده کرده ایم ، بنابراین احتمالاً "نمناک" را فهمیده اید.

We don't want a cake that's "gooey", falling down with grea...

ما نمی‌خواهیم کیکی که "خوشگل" باشد، با عجله به زمین بیفتد...

Ooh, that would be nasty.

اوه، این بد خواهد بود.

We want a "moist" cake.

ما یک کیک "مرطوب" می خواهیم.

JT, you know who I'm talking to.

جی تی، میدونی دارم با کی حرف میزنم

"Moist".

"مرطوب".

Sorry.

متاسف. به

Look up Canadian politics, and a Prime Minister, and the word "moist".

سیاست کانادا، نخست وزیر، و کلمه "نمناک" نگاه کنید.

You'll love too.

تو هم دوست خواهی داشت

Okay.

باشه.

Number four, "The French fries were cooked in too much oil and they were really greasy."

شماره چهار، "سیب زمینی سرخ کرده در روغن زیاد پخته شده بود و واقعا چرب بود."

Remember we talked about oil, it gets left behind and it affects the taste, it can taste

به یاد داشته باشید که ما در مورد روغن صحبت کردیم، این روغن می ماند و بر طعم آن تأثیر می گذارد، می تواند طعم

the oil, which isn't too good, or if you put it on paper, you can see the oil, and that

روغن را بچشد، که خیلی خوب نیست، یا اگر آن را روی کاغذ بگذارید، روغن را می بینید، و این

means it's greasy.

یعنی چرب است.

Now I love apples, so this is one of my favourite sentences.

حالا من عاشق سیب هستم، پس این یکی از جملات مورد علاقه من است.

You've probably noticed I use "apples" three times, it's one of my favourite fruits.

احتمالاً متوجه شده اید که من سه بار از سیب استفاده می کنم، این یکی از میوه های مورد علاقه من است.

So, "I took the apple out of the fridge and it was sweet.

بنابراین، "من سیب را از یخچال بیرون آوردم و شیرین بود.

When I took a bite out of it..."

وقتی یک گاز از آن برداشتم..."

Oh, sorry.

اوه، ببخشید.

"I took an...

I took the apple out of the fridge and it was something and sweet.

سیب را از یخچال بیرون آوردم ، چیزی شیرین و شیرین بود.

When I took a bite out of it."

وقتی از آن گاز گرفتم.

What do you think that would be?

فکر می کنید چه چیزی می تواند باشد؟

Think of shirts.

به پیراهن فکر کنید

Good.

خوب

If you said "crisp", perfecto.

اگر گفتید "ترد"، عالی است.

It was crisp, tearing into that flesh, and then the rest of it's soft, crumbling away.

ترد بود، در آن گوشت پاره می شد، و سپس بقیه آن نرم است و از بین می رود.

Oh, crisp apples from the fridge are delicious.

اوه، سیب های ترد از یخچال خوشمزه هستند.

Okay, so that's our five.

خوب، پس این پنج نفر ما هستند.

How did you do?

چطور انجامش دادی؟

Did you get five out of five?

پنج از پنج گرفتی؟

Two out of five?

دو از پنج؟

If you didn't get perfect, go to the beginning, watch the video again, okay, and see how I

اگر کامل نشدید، به ابتدا بروید، دوباره ویدیو را تماشا کنید، خوب، و ببینید که چگونه

explained each one.

هر کدام را توضیح دادم.

Anyway, time for our extra.

به هر حال وقت اضافه ماست.

I know, extra.

میدونم اضافه

It's always good.

همیشه خوبه

You come for the video, I give you some extra.

شما برای ویدیو بیایید، من مقداری اضافی به شما می دهم.

Okay?

باشه؟

So, number one was "chewy".

بنابراین، شماره یک "جویدنی" بود.

What does "chewy" mean?

"جویدنی" به چه معناست؟

When you put...

وقتی گذاشتی...

I can use a steak for both of these.

من میتونم برای هر دوی اینها از استیک استفاده کنم.

Gum.

آدامس.

There you go.

شما بروید.

Gum.

آدامس.

I hate when you hear people...

من از شنیدن صدای مردم متنفرم...

I go clackety-clack, and you hear that.

من می روم کلاکت و شما این را می شنوید.

Chewing, because chewing is what you're doing, and it's chewy.

جویدن، زیرا جویدن کاری است که شما انجام می دهید و جویدنی است.

You can keep chewing it.

می توانید به جویدن آن ادامه دهید.

You tear easily.

به راحتی پاره می کنی

You put gum in your mouth, and you chew it, and it stays together, and you keep chewing.

آدامس را در دهان خود می گذارید و آن را می جوید و با هم می ماند و به جویدن ادامه می دهید.

A very bad steak is like that.

یک استیک خیلی بد هم همینطوره.

You cut it, you put it in your mouth, and you're like...

آن را می بری، در دهانت می گذاری و مثل...

And you know when you have to go, "Excuse me", and take it out, because I can't chew

و می دانی که وقتی باید بروی « ببخشید» و بیرونش بیاور، چون نمی توانم

it.

آن را بجوم.

It's like rubber.

مثل لاستیک است.

When the food is chewy.

وقتی غذا جویدنی است.

Sometimes that's a good thing, right?

گاهی اوقات این چیز خوبی است، درست است؟

Toffee is chewy.

تافی جویدنی است.

Toffee is like candy.

تافی مانند آب نبات است.

You put it in your mouth, and you can chew it, and it's sweet, and it's nice.

آن را در دهان خود می گذارید و می توانید آن را بجوید و شیرین است و خوب است.

Toffee and caramel, that's different than a steak.

تافی و کارامل، با استیک متفاوت است.

So "chewy" depends on the food you're eating.

بنابراین "جویدنی" به غذایی که می خورید بستگی دارد.

It can be good or bad.

می تواند خوب یا بد باشد.

Chewy toffee, brilliant.

تافی جویدنی، درخشان.

Chewy steak, garbage.

استیک جویدنی، زباله.

"Sticky", I have...

"چسبنده" دارم...

It is hard to manipulate.

دستکاریش سخته.

"Manny" comes from the hand "man", using your hands.

"مانی" از دست "مرد" می آید، با استفاده از دستان شما.

When something's sticky, it stays on your hand, and you're like, "Oh, jeez", trying

وقتی چیزی چسبناک است، روی دست شما می‌ماند، و شما می‌گویید «اوه، جیز»، سعی می‌کنید

to get it off.

آن را بردارید.

"Glue" is sticky, and it's like literally the word "stick".

"چسب" چسبنده است و به معنای واقعی کلمه "چوب" است.

It stays on you, so you can't get it off.

روی شما می ماند، بنابراین نمی توانید آن را بردارید.

Once again, toffee is good; it's sticky.

بار دیگر، تافی خوب است. چسبناک است

I love toffee.

من عاشق تافی هستم.

What else is sticky?

چه چیز دیگری چسبناک است؟

Caramel.

کارامل.

Right?

درست؟

You eat it, and it sticks, and you're like, "Mmm", you can get it on your teeth, and it's

آن را می خورید و می چسبد، و می گویید "ممم"، می توانید آن را روی دندان های خود بچسبانید، و

a bit sticky.

کمی چسبنده است.

Candy.

آب نبات.

A lot of candy is sticky.

بسیاری از آب نبات ها چسبناک هستند.

Mexican candy can be sweet and sticky.

آب نبات مکزیکی می تواند شیرین و چسبناک باشد.

Right?

درست؟

Put it on, and it's delicious.

بپوشش خوشمزه میشه

Now, finally, I'm coming to this word "tender".

حالا بالاخره به این کلمه «مراقبت» می رسم.

"Love me tender, love me true, let all my dreams come..."

"مرا مهربان دوست داشته باش، مرا واقعی دوست بدار، بگذار تمام رویاهای من بیایند..."

That's an Elvis song.

این آهنگ الویس است.

It's "Tender".

"مناقصه" است.

See?

دیدن؟

See how I did that?

ببینید چطور این کار را کردم؟

Okay.

باشه.

"Tender".

"مناقصه".

So, "tender" is soft and sweet.

بنابراین، "ناقص" نرم و شیرین است.

Right?

درست؟

And in this case, it tears easily.

و در این صورت به راحتی پاره می شود.

When a steak is tender, you cut it, you put it in your mouth, it breaks into pieces.

وقتی استیک نرم است، آن را برش می دهید، در دهان می گذارید، تکه تکه می شود.

I'm salivating.

من آب دهانم می آید.

I have water in my mouth.

آب در دهانم است.

It's delicious.

خوشمزه است.

A tender steak.

یک استیک لطیف

The exact opposite of a chewy steak.

دقیقا برعکس یک استیک جویدنی.

Okay?

باشه؟

So, you want one.

بنابراین، شما یکی می خواهید.

It's soft, it tears easily.

نرم است، به راحتی پاره می شود.

When the food is tender, it means it's soft, it breaks easily, it's just soft and nice.

وقتی غذا لطیف است یعنی نرم است، راحت می شکند، فقط نرم و خوب است.

Okay?

باشه؟

Sorry.

متاسف.

I'm thinking about food.

دارم به غذا فکر میکنم من

I'm hungry right now.

الان گرسنه ام

I want to eat.

من میخواهم بخورم.

I've been talking about food.

من در مورد غذا صحبت کردم.

I've been talking about pretty good food, so now it's time for me to give you your homework

من در مورد غذای بسیار خوب صحبت کرده ام، بنابراین اکنون وقت آن است که تکالیف خود را به شما بدهم

so you can go home and then try and work...

تا بتوانید به خانه بروید و سپس تلاش کنید و کار کنید...

Not work on.

نه اینکه روی آن کار کنید. از

Enjoy these foods I've been talking about.

این غذاهایی که در مورد آنها صحبت کردم لذت ببرید.

The first one for your homework, remember, go down in the comments below.

اولین مورد برای تکالیف خود، به یاد داشته باشید، در نظرات زیر پایین بروید.

You will get 100 points for each correct one.

برای هر مورد صحیح 100 امتیاز دریافت خواهید کرد.

How do we vote for these guys?

چگونه به این افراد رای دهیم؟

Simple.

ساده.

You read their sentences.

شما جملات آنها را بخوانید.

If the answers are correct and you know they're correct, give them a thumbs up.

اگر پاسخ‌ها درست هستند و می‌دانید که درست هستند، به آنها پاسخ مثبت بدهید.

If you're on YouTube, you can just press the thumbs up and they'll know they got it correct

اگر در YouTube هستید، فقط می توانید انگشت شست را فشار دهید و آنها متوجه می شوند که آن را درست گفته اند

and they'll accumulate their points.

و امتیاز خود را جمع می کنند.

Okay?

باشه؟

So, the more of you guys that vote, the more points they can accumulate.

بنابراین، هرچه تعداد بیشتری از شما رای دهند، امتیاز بیشتری می توانند جمع کنند.

So, the first one, I ordered my steak medium, so it would be...

بنابراین، اولی، من استیک متوسط ​​​​م را سفارش دادم ، پس می شود ...

Now, medium steak, just in case some of you may not know, when you do a well-done steak,

حالا استیک متوسط، فقط در صورتی که ممکن است برخی از شما ندانید، وقتی یک استیک خوب درست می کنید،

the steak is completely dry.

استیک کاملاً خشک است.

There's no moisture, so it can be chewy.

هیچ رطوبتی وجود ندارد، بنابراین می تواند جویدنی باشد.

All right?

خیلی خوب؟

If you do rare, it can also be a bit chewy because it's not really cooked, but medium

اگر به ندرت انجام می دهید، می تواند کمی جویدنی هم باشد، زیرا واقعا پخته نشده است، اما متوسط

is just in between when it's cooked enough that it's nice and soft and...

زمانی که به اندازه کافی پخته شود، خوب و نرم باشد و... به

What do you think it is?

نظر شما چیست؟

Next.

بعد.

The apple...

سیب...

I told you I loved apples.

بهت گفتم که عاشق سیب هستم.

It's right here.

درست اینجاست.

I don't like apple the company, necessarily, but I like apples.

من شرکت اپل را دوست ندارم، لزوما، اما من سیب را دوست دارم.

The apple was fresh, so the first bite was...

سیب تازه بود، پس اولین لقمه...

Anyway, you do the math.

به هر حال، شما حساب کنید.

And finally, deep-fried foods are too something for me to digest.

و در نهایت، غذاهای سرخ شده بیش از حد برای من قابل هضم هستند.

Digest is when you eat the food, you put it in your mouth, and your body breaks it down

هضم زمانی است که غذا را می خورید، آن را در دهان می گذارید و بدن شما آن را

for energy.

برای انرژی تجزیه می کند.

To digest it means you break the food down before you go poo-poo.

هضم آن به این معنی است که قبل از اینکه به پوکی بروید، غذا را خرد کنید.

Okay?

باشه؟

You need to digest it, break it down.

شما باید آن را هضم کنید، تجزیه کنید.

So, deep-fried foods are too something for me to digest.

بنابراین، غذاهای سرخ شده بیش از حد برای من قابل هضم هستند.

In this case, using the word "too" means maybe too much of something.

در این مورد، استفاده از کلمه "خیلی" به معنای شاید بیش از حد چیزی است.

And what is one of the words I use that's not a great word for food?

و یکی از کلماتی که به کار می برم و برای غذا کلمه خوبی نیست چیست؟

You don't want your food this way.

شما غذای خود را به این شکل نمی خواهید.

All right?

خیلی خوب؟

Well, listen, thank you very much for spending this time with me.

خوب، گوش کن، خیلی ممنون که این وقت را با من گذراندی.

Thank you for working or coming here to learn, because I appreciate when I see you guys show

از اینکه کار کردید یا برای یادگیری به اینجا آمدید متشکرم، زیرا وقتی می‌بینم شما بچه‌ها

up, especially learning new words, because these are words on texture which you may not

ظاهر می‌شوید، به ویژه یادگیری لغات جدید، قدردانی می‌کنم، زیرا این‌ها کلماتی در بافت هستند که ممکن است

have been introduced to.

با آنها آشنا نشده باشید.

If so, thanks.

اگر چنین است، با تشکر.

I'm going to get going now, but before I go, I'd like to ask you to hit that subscribe

من اکنون می خواهم شروع کنم، اما قبل از رفتن، می خواهم از شما بخواهم که دکمه اشتراک را بزنید

button.

.

There's a button down there that says "Subscribe", hit it.

دکمه‌ای وجود دارد که می‌گوید «اشتراک»، آن را فشار دهید.

But also hit the notifications with the bell, because sometimes I hear you guys go, "Whoa,

اما زنگ اعلان ها را هم بزنید، چون گاهی اوقات می شنوم که شما بچه ها می گویید: "اوه،

it's been a long time, teacher.

خیلی وقت است، معلم،

Where have you been?"

کجا بودی؟"

I'm here.

من اینجا هستم.

Here all the time.

اینجا همیشه

But without that bell, YouTube doesn't let you know.

اما بدون آن زنگ، یوتیوب به شما اطلاع نمی دهد.

So, hit the bell, hit subscribe, and I'll see you soon on the next video.

بنابراین، زنگ را بزنید، سابسکرایب را بزنید و به زودی شما را در ویدیوی بعدی می بینم.

Have a good one.

یک خوب.

I'm going to get me a rice... nice ripe... ripe... crisp apple.

من برام برنج می گیرم... رسیده خوب... رسیده... سیب ترد.