English Grammar - "I used to" & "I'm used to"

Hi, James from www.invid.com, I'm having a small problem here, you see, I'm used to standing

سلام، جیمز از www.invid.com، من یک مشکل کوچک اینجا دارم، می بینید، من عادت دارم

over here, okay, I'm very used to doing that, so I used to stand over there but now I'm

اینجا بایستم، باشه، من خیلی عادت دارم این کار را انجام دهم، بنابراین قبلاً آنجا می ایستادم اما حالا من

going to stand over here, and I'm not used to it, and I said a couple of things here

اینجا می ایستم و عادت ندارم و یکی دو چیز را اینجا گفتم

and you might get a little confused and go, "What the hell is he talking about?"

و ممکن است کمی گیج شوید و بگویید: "این چه حرفی می زند؟"

Let's go to the board and I'll tell you.

بیایید به هیئت مدیره و من به شما بگویم.

Many students are confused by this, like that's the same, so what's the difference, right?

بسیاری از دانش‌آموزان با این گیج می‌شوند، مثل این است که یکسان است، پس تفاوت چیست، درست است؟

I used to, I'm used to, they even almost sound the same, it's kind of crazy, in fact when

من عادت داشتم، آنها حتی تقریباً یکسان صدا می کنند، یک جور دیوانه است، در واقع

we speak, we speak too quickly and people get confused even more, I'm going to break

وقتی صحبت می کنیم، خیلی سریع صحبت می کنیم و مردم حتی بیشتر گیج می شوند، من

it down for you today so you can understand what these mean, or what they mean.

امروز آن را برای شما تجزیه می کنم بنابراین می توانید بفهمید که اینها به چه معنا هستند، یا به چه معنا هستند.

First of all, we use this but they don't mean the exact same thing, okay, now I used to

اول از همه، ما از این استفاده می کنیم، اما منظور آنها دقیقاً یکسان نیست، خوب، من قبلاً

do something is the past.

کاری انجام می دادم که گذشته است.

I'm used to, and here's the confusing part, I'll explain, D and T in English are very

من عادت دارم، و بخش گیج کننده اینجاست، توضیح خواهم داد، D و T در انگلیسی بسیار

confusing because when they get close together they blend into one and it's hard to tell

گیج کننده هستند زیرا وقتی به هم نزدیک می شوند با هم ترکیب می شوند و تشخیص تفاوت آن سخت است

the difference, but I'm used to cooking my own dinner actually means it's not new, or

، اما من به آشپزی عادت کرده ام. شام خودم در واقع به این معنی است که برای من چیز جدیدی نیست یا

not strange, okay, to me.

عجیب نیست.

So in this case, I'm used to doing something, I'm just saying it's not the first time I've

بنابراین در این مورد، من به انجام کاری عادت دارم، فقط می گویم اولین بار نیست که این

done it, it's not new to me, it's not very strange.

کار را انجام می دهم، برای من تازگی ندارد، خیلی عجیب نیست.

Now Ezekiel, if you remember my friend Ezekiel, he's smiling today, he's used to being in

حالا حزقیال، اگر دوستم حزقیال را به یاد بیاوری ، امروز لبخند می زند، عادت کرده است که در

the classroom on the board when I do lessons, see, he used to be outside but I brought him

کلاس درس باشد روی تخته ، ببین قبلا بیرون بود اما من آوردمش

inside, you don't have to worry about that, let's just continue with the lesson, but you

داخل، نگران نباش که، بیایید فقط به درس ادامه دهیم، اما

get the idea, I used to, past, I'm used to something I do on a regular basis, it's not

شما این ایده را دریافت کردید، من قبلاً عادت داشتم به کاری که به طور منظم انجام می دهم،

strange and it's not new to me.

عجیب نیست و برای من تازگی ندارد.

So let's look at the structure of how this is done and then we can figure out how we

بنابراین بیایید به ساختار نحوه انجام این کار نگاه کنیم و سپس می توانیم بفهمیم که چگونه

can use it properly, okay?

می توانیم از آن به درستی استفاده کنیم، خوب؟

So let's start off with the first one, I used to, well, as you can see on the end we've

بنابراین بیایید با اولین مورد شروع کنیم، من قبلاً، خوب، همانطور که در پایان می بینید که

got to, so we're going to make this an infinitive form, so it is subject, right, S is for subject,

باید انجام دهیم، بنابراین ما این را به صورت مصدر تبدیل می کنیم، بنابراین موضوع است، درست است، S برای فاعل،

used to, and then infinitive, verb in the base.

استفاده می شود و سپس مصدر، فعل در پایه.

And by saying this, what I mean is, literally, in the past, I did, see, past, it regularly,

و با گفتن این، منظورم این است که، به معنای واقعی کلمه، در گذشته، من مرتباً انجام می دادم، می دیدم، گذشته،

but not anymore, okay, so let me read it, oops, watch out, capitalization, period, okay?

اما دیگر نه، خوب، پس اجازه دهید آن را بخوانم، اوه، مراقب باشید، حروف بزرگ، نقطه، باشه؟

So subject plus used to and verb in the base, in the past I did it regularly, but not anymore.

بنابراین فاعل به علاوه استفاده از to و فعل در پایه، در گذشته مرتب این کار را انجام می دادم، اما دیگر نه.

So let's get the sentence, shall we, I'll put this up here, I'm happy, Ezekiel was here,

پس بیایید جمله را بگیریم، این را اینجا می گذارم، خوشحالم، حزقیال اینجا بود،

that's why.

به همین دلیل است.

Okay, so used to, okay, we'll just put that up here, used to, so we'll say, I used to

خوب، خیلی عادت داشتیم، باشه، همین الان اینجا می گذاریم، قبلاً، بنابراین می گوییم، من قبلاً

wear ladies' underwear, it was a little tight, tighten the button, so I don't do it anymore,

لباس زیر زنانه می پوشیدم، کمی تنگ بود، دکمه را سفت کنید، بنابراین من این کار را نمی کنم آن را دیگر،

but I used to wear ladies' underwear, I did it in the past, but I don't anymore, okay?

اما من قبلا لباس زیر زنانه می پوشیدم ، در گذشته این کار را می کردم، اما دیگر نمی پوشم، باشه؟

So don't ask me any questions about it in the forum, alright?

بنابراین هیچ سوالی در مورد آن در انجمن نپرسید، خوب؟

Okay, so I used to, past, yes, now, we have the structure, okay, see, wear, used to and

خوب، پس قبلاً قبلاً، بله، اکنون، ساختار را داریم، خوب، ببینید، بپوشید، عادت داشته باشید و

subject, but let's just say, well, before I even go there, remember, there is no present

موضوع، اما بگذارید فقط بگوییم، خوب، قبل از اینکه به آنجا بروم، به یاد داشته باشید، هیچ

form for the structure, I keep listing the past to let you know it's something you did

شکل فعلی برای ساختار، من همیشه گذشته را لیست می کنم تا به شما اطلاع دهم این کاری است که

in the past, you do not do it anymore, if you do it now, you cannot use this structure,

در گذشته انجام داده اید، دیگر آن را انجام نمی دهید، اگر اکنون آن را انجام دهید، نمی توانید از این ساختار استفاده کنید،

understand?

متوجه می شوید؟

Cool, great, let's go back to the board, let's say we do something now, and it's not new

باحال، عالی، بیایید به تابلو برگردیم، فرض کنید ما یک کاری را انجام می دهیم، و این

to us, this is more like the present sense, right?

برای ما جدید نیست، این بیشتر شبیه حس فعلی است، درست است؟

So let's just say, yeah, I'm very bad today, but I'm just going to say, I'm used to, now

پس بیایید بگوییم، آره، امروز خیلی بد هستم، اما فقط می‌خواهم بگویم، عادت کرده‌ام، حالا

watch this, becomes ing, wearing ladies' underwear, if you watch Shrek, that's what Pinocchio

این را ببینید، لباس زیر زنانه می‌پوشد، اگر شرک را تماشا کنید، این کاری است که پینوکیو

does, I don't do that, Pinocchio did it, but I'm used to wearing ladies' underwear, that's

انجام می‌دهد. ، من این کار را نمی کنم، پینوکیو این کار را کرد، اما من به پوشیدن لباس زیر زنانه عادت کرده ام، این

not the past anymore, this is me saying, it's what?

دیگر گذشته نیست، این من می گویم، این چیست؟

Not strange, not strange to me, and it's not new, now we're going to have to change some

عجیب نیست، برای من عجیب نیست، و جدید نیست، حالا ما باید برخی

things here, okay?

چیزها را در اینجا تغییر دهیم، باشه؟

So first of all, we have to put I'm, or really, subject, right, is used to, okay?

بنابراین اول از همه، باید بگوییم I'm، یا واقعاً، موضوع، درست است، عادت دارد، باشه؟

Maybe you can't see that because it's a little high, so I'm just going to put that down here,

شاید شما نتوانید آن را ببینید زیرا کمی بالاست، بنابراین من فقط آن را اینجا

and say subject instead of I'm, so it doesn't have to be I'm, he is, she is, they are, okay?

می گذارم و به جای من می گویم موضوع، بنابراین لزومی ندارد که من هستم، او است، او آنها هستند، خوب هستند؟

So this, so what is this, we're going to do the structure, we're going to go down here,

پس این، پس این چیست، ما می‌خواهیم ساختار را انجام دهیم، ما به اینجا می‌رویم،

so we've changed it, this is not past, this is present, look at this, this is present,

بنابراین آن را تغییر داده‌ایم، این گذشته نیست، اکنون است، به این نگاه کنید، این حال است،

right?

درست؟

Now, we've changed that by just adding this here, now we're going down here, I've changed

حالا، ما فقط با اضافه کردن این در اینجا، آن را تغییر دادیم، اکنون ما به اینجا می‌رویم،

the sentence structure, so now I'm going to have to change even the sentence structure

ساختار جمله را تغییر داده‌ام، بنابراین اکنون باید حتی ساختار جمله را تغییر دهم

to say, it's not just subject anymore, it's subject plus verb to be.

تا بگویم، فقط موضوع نیست. دیگر فاعل به اضافه فعل to be است.

Check out the blue screen, it'll tell you what this V to be is, okay?

صفحه آبی را بررسی کنید، به شما می گوید که این V چیست، خوب؟

Excuse me, got a cold.

ببخشید سرما خوردم

Anyway, back to work.

به هر حال برگرد سر کار

So you know what V to be is, so it's subject plus the verb to be, used to, and then verb

بنابراین می دانید V to be چیست، پس فاعل به اضافه فعل to be، used to و سپس فعل

in the base.

در پایه است.

I'm used to, actually, it doesn't have to be verb in the base anymore, we got the verb

من عادت دارم، در واقع، دیگر لازم نیست در پایه فعل باشد، ما فعل

to be, what does the verb to be used to do, what do we use it for?

to be را گرفتیم، فعل to be used برای چه کاری انجام می دهد، آن را برای چه استفاده می کنیم؟

I'm used to, what, well, we're going to have ing, right, continuous form.

من عادت کرده ام، خوب، ما قرار است شکل، درست و پیوسته ای داشته باشیم.

I'm used to living alone, I'm used to cooking my own food, I'm used to working in the dark,

من عادت دارم به تنهایی زندگی کنم، عادت دارم غذای خودم را بپزم، عادت دارم در تاریکی کار کنم،

so we go from here, we make it like the continuous form.

بنابراین از اینجا می رویم، آن را مانند شکل ممتد درست می کنیم.

So I'm used to, and then verb ing, and we've got wearing ladies underwear, it's not unusual

بنابراین من عادت کرده‌ام، و سپس به فعل ing، و ما لباس زیر زنانه می‌پوشیم،

for me, I'm used to that noise.

برای من غیرعادی نیست، من به این صدا عادت کرده‌ام.

Now we don't have to always have ing, right, we can have something else, we can have noise

حالا لازم نیست همیشه ing داشته باشیم، درست است، می توانیم چیز دیگری داشته باشیم، می توانیم نویز را

as being a noun, I'm used to the noise, I'm used to the heat, I'm used to the temperature,

به عنوان یک اسم داشته باشیم، من به نویز عادت کرده ام، به گرما عادت کرده ام، من به آن عادت کرده ام دما،

I'm used to working late.

من عادت دارم تا دیر وقت کار کنم.

So we can change this, it doesn't have to be this, I'm sorry, that's the other one,

بنابراین ما می توانیم این را تغییر دهیم، لازم نیست این باشد، متاسفم، آن یکی دیگر است،

it doesn't have to be the verb in the base, ok?

لازم نیست فعل در پایه باشد، خوب؟

Verb in the base plus just used to is equal to past, something I used to do and no longer

فعل در پایه به اضافه just used to برابر با گذشته است، کاری که قبلا انجام می دادم و دیگر

do it.

آن را انجام نمی دهم.

When we have this one, all we have to remember is add the verb to be and it is something

وقتی این یکی را داریم، تنها چیزی که باید به خاطر بسپاریم این است که فعل to be را اضافه کنیم و این کاری است که

I'm doing in the present.

من در حال انجام می‌دهم.

We can use an ing, we can use a noun, whatever follows after, ok?

ما می توانیم از یک ing استفاده کنیم، می توانیم از یک اسم استفاده کنیم، هر چیزی که بعد از آن باشد، خوب؟

So in this particular case, we're saying I am used to something I do, oh, let's change

بنابراین در این مورد خاص، ما می گوییم من به کاری که انجام می دهم عادت کرده ام، اوه، بیایید

it because this is no longer true, is it?

آن را تغییر دهیم زیرا این دیگر درست نیست، درست است؟

So it says here, we're going to change it, because now we're saying I am used to, it

بنابراین اینجا می گوید، ما آن را تغییر می دهیم، زیرا اکنون می گوییم عادت کرده ام

is not new or strange to me, ok?

، برای من جدید یا عجیب نیست، خوب؟

So we've got I used to, past, we've got I am used to, something that is not new or strange

بنابراین ما عادت کرده‌ایم، گذشته، عادت کرده‌ایم ، چیزی که برای من جدید یا عجیب

to me.

نیست.

These are often confused, now you know the difference, ok?

اینها اغلب گیج می شوند، حالا تفاوت را می دانید، خوب؟

Hope that helped you, any questions, go to the forum, you know where it is, maybe you

امیدوارم که به شما کمک کرده باشد، هر سوالی دارید، به انجمن بروید، می دانید کجاست، شاید

don't.

نه.

I'm used to telling you all the time, maybe you've forgotten, so why don't we go do it,

عادت دارم مدام بهت بگم شاید فراموش کردی، پس چرا نریم این کار رو انجام بدیم،

right?

درسته؟

I mean, I used to say it all the time, and if you're paying attention, you'll figure

یعنی من همیشه می گفتم و اگر دقت

it out.

کنید متوجه می شوید.

But, let's quickly go through this, I'll tell you where I am used to being, www.ing, that's

اما، بیایید سریعاً این را مرور کنیم، به شما می‌گویم که به کجا عادت کرده‌ام، www.ing، این

in English, vid, that is video,.com, go there, find me, other teachers, happy to help you,

به زبان انگلیسی است، vid، یعنی video،.com، به آنجا بروید ، من، معلم‌های دیگر را پیدا کنید، خوشحال می‌شوم به شما کمک کنم ،

ok?

خوب؟

I'm sure you'll get used to doing it real quick, real soon, real, I'm gone, bye.

من مطمئن هستم که شما به انجام آن خیلی سریع عادت خواهید کرد ، به زودی واقعی، واقعی، من رفتم، خداحافظ.