Need to, have to, must - modals of necessity

"I need to get some of the... Hi, James from EngVid. I was just thinking how I have to finish

"من باید مقداری از ... سلام، جیمز از EngVid. من فقط داشتم فکر می کردم که چگونه باید

reading my book. Yeah, that's right. I have to finish reading my book. I'm sure you heard

خواندن کتابم را تمام کنم. بله، درست است. من باید خواندن کتابم را تمام کنم. مطمئنم که صدایم را شنیده اید.

me say, "I need to," yes? Well, today's lesson is on "need to" and "have to." What's the

بگو: "من باید" بله؟ خب، درس امروز در مورد "نیاز به" و "باید" است.

difference? Most of the times, if you come to Canada... Sorry, I keep saying Canada.

There's a big world out there that speaks English. There's England, Canada, America.

دنیای بزرگی وجود دارد که انگلیسی صحبت می کند . انگلستان، کانادا، آمریکا

That's the United States. Australia, New Zealand, India. They don't know it, but they speak

، ایالات متحده است. استرالیا، نیوزلند، هند. آنها آن را نمی دانند، اما انگلیسی صحبت می

English. It's an English colony. Bottom line, a lot of times when you're taught grammar,

کنند. این یک مستعمره انگلیسی است. خیلی وقت‌ها وقتی گرامر به

you're taught the necessities. You've got "must," "have to," blah, blah, blah. But then

شما یاد می‌دهند، ملزومات را به شما یاد می‌دهند. شما باید «باید»، «باید»، بل، بل، بلا، اما

when you actually go to these countries, you hear people say, "I need to." Now, this is

وقتی واقعاً به این کشورها می‌روید، می‌شنوید که مردم می‌گویند "من نیاز دارم." حالا این

interesting because I actually had a student come to me one day, and we had a 20-minute

جالب است زیرا در واقع یک روز دانش آموزی پیش من آمد و ما یک بحث 20 دقیقه ای داشتیم که

discussion on, "Teacher, you are wrong. I don't need to say 'have to.'" See? I said,

"استاد، شما اشتباه می کنید. من نیازی به گفتن «باید» ندارم.» می بینید؟ گفتم:

"I don't need to say 'have to.'" We were talking about it and talking about it, and I tried

«نیازی نیست که بگویم «باید».

to explain and tried to, and I finally said, "Stop. You need to stop right now. No, you

و در نهایت گفتم: «بس کن. شما باید همین الان متوقف شوید. نه،

have to stop." And he said, "Why? What's the difference?" I went, "Need to" is benefit

باید بایستی.» و او گفت: «چرا؟ چه فرقی می‌کند؟» گفتم «نیاز» برای شما سود است

for you, "have to" because there's a consequence. So let's go to the board.

، «باید» چون عواقبی دارد. پس بیایید به تابلو برویم. بسیار

All right. We say "have to," "having," I mean, "obtaining." When you have something, it belongs

خب. می‌گوییم «باید»، «داشتن» یعنی "به دست آوردن." وقتی چیزی داری متعلق

to you, right? I have a marker. I have a book. They belong to me, or they're in my hand.

به توست، درست است؟ من یک نشانگر دارم. من یک کتاب دارم. آنها متعلق به من هستند یا در دست من هستند.

When you "have to," let's break it down into two parts. The preposition, or the particle

وقتی "باید" بیایید آن را تجزیه کنیم. به دو قسمت تقسیم می شود. حرف اضافه یا ذره

"to," means...oh, let's put it up here. It means either "goal" or "direction." Okay?

"to" به معنای... اوه، بیایید آن را اینجا قرار دهیم. این به معنای "هدف" یا "جهت" است. خوب؟

So once you figure out "to" means "goal" or "direction," it leads you to an interesting

پس وقتی متوجه شدید "to" به معنای "هدف" است. "یا "جهت" شما را به مکان جالبی هدایت می کند

place. "Have," as we know, is "I have a marker." It is in my possession, right? Possess. So

. همانطور که می دانیم "دارا" است "من یک نشانگر دارم. " در اختیار من است، درست است؟ داشتن. پس

"have" means "possess," and "to" means "goal" or "direction." Why do we say "have to"? Well,

"داشتن" به معنای "داشتن" است و "به" به معنای "هدف" یا "جهت" است. چرا می گوییم "باید"؟ خب

the...you have an obligation. It's in your direction that you must do, or there's going

، شما وظیفه ای دارید. این در جهت شماست که باید انجام دهید

to be a problem for you, right? So here's a good example. I have to go to the washroom

وگرنه برای شما مشکلی پیش خواهد آمد. این یک مثال خوب است، من باید همین الان به دستشویی

right now. If I don't, the consequence is wet pants. This is not good. I don't want

بروم، اگر این کار را نکنم، نتیجه آن شلوار خیس است. خوب

to wet my pants. So I have to go. So when I...people hear "you have to do something,"

نمیخوام شلوارمو خیس کنم پس من باید بروم. بنابراین وقتی من... مردم می شنوند "تو باید کاری انجام دهی"،

they tend to respond with "urgency." You have to pay your taxes now. There's an urgency.

تمایل دارند با "اضطرار" پاسخ دهند. الان باید مالیاتت رو بپردازی یک فوریت هست

There is an obligation because something will happen to you, right? There's a direction

اجباری وجود دارد زیرا اتفاقی برای شما خواهد افتاد، درست است؟ جهت

or a goal, something you may want that will be affected by your actions. I have to do

یا هدفی وجود دارد، چیزی که ممکن است بخواهید که تحت تأثیر اعمال شما قرار گیرد. من باید این کار را انجام دهم

this, right? I have to go. Why? My wife is waiting with a shotgun. If I'm not home by

، درست است؟ من باید بروم. چرا؟ همسرم با تفنگ ساچمه ای منتظر است. اگر تا

8, I'm dead, okay? So what's the difference with "need to"? Because often you hear Canadians

ساعت 8 خانه نباشم، مرده ام، باشه؟ پس تفاوت با "نیاز به" چیست؟ زیرا اغلب می شنوید که کانادایی ها

say that instead of "have to." Well, sometimes you want to do things, and there's not the

به جای "باید" می گویند. خوب، گاهی اوقات شما می خواهید کارهایی را انجام دهید، و

same urgency. However, it is important to you. And here's the key. "Knee me, knee me,

فوریت یکسانی وجود ندارد. با این حال، برای شما مهم است . و کلید اینجاست. زانو، زانو،

knee, knee, knee, knee, knee me." Okay. Enough Big Bird. "Knee" and "me" means "me." The

زانو، زانو، زانو، زانو، زانو، زانو. باشه. به اندازه کافی پرنده بزرگ. «زانو» و «من» به معنای «من» است.

benefit is for me. When I need to do something, I get a benefit from doing this. I'm thinking

فایده برای من است. زمانی که نیاز به انجام کاری دارم، از انجام آن سود می برم. من

more personally of the benefit than I am of the pain that I will suffer or the problems

بیشتر شخصاً به سود فکر می کنم تا به درد و رنجی که اگر آن را انجام ندهم یا به مشکلاتی برمی خوریم

I will get if I don't do it. So they're the same side of the coin. You have to do it.

. بنابراین آنها همان روی سکه هستند. شما باید این کار را انجام دهید.

You need to do it. But one, I'm thinking about the benefit to me. The other, I'm thinking

شما باید آن را انجام دهید. اما یکی، من به سود من فکر می کنم. دیگری، من

about the problem that I will get. Slide and enter in. "Need to." I need to go to the washroom.

به مشکلی که برایم پیش خواهد آمد فکر می کنم. اسلاید کنید و وارد شوید. "نیاز به." من باید برم دستشویی

I'm just thinking about it. See my face? I need to go. I'm deciding now is a good time.

فقط دارم بهش فکر میکنم صورتم را می بینی؟ من باید برم. من تصمیم دارم الان زمان خوبی است.

I have to go. I don't have a choice. "Wet pants." Bad. "Need to go." I would feel better

من باید بروم. من چاره ای ندارم " شلوار خیس." بد "نیاز به رفتن."

if I took two minutes in the washroom. Benefit. "Knee me." See? And I don't mean "knee me."

اگر دو دقیقه در دستشویی باشم احساس بهتری دارم. سود. "مرا زانو بزن." دیدن؟ و منظور من "زانو زدن من" نیست.

I mean "good for me." It rhymes, so you'll remember. Okay? So I need to go to the washroom.

منظورم "خوب برای من" است. این قافیه است، بنابراین شما به یاد داشته باشید. باشه؟ پس باید برم دستشویی

There's a benefit. I will feel much better. I will feel much, much better. Yeah? "Have

فایده ای داره احساس خیلی بهتری خواهم داشت. احساس خیلی خیلی بهتری خواهم داشت. آره؟ "

to go." I'm going to have problems. So, simply, when you know, with "have to," remember, we

باید رفت." قراره مشکلی برام پیش بیاد بنابراین، به سادگی، وقتی می دانید، با "باید"، به یاد داشته باشید، ما

both have goals. See? "To" is for goal or direction. There's something I want in both

هر دو هدف داریم. دیدن؟ "به" برای هدف یا جهت است. چیزی است که در هر دو مورد می خواهم

cases. But in the "need to," "knee me," it's all about me. "Wet" is my benefit from the

. اما در "نیاز به"، "زانو زدن من" همه چیز به من مربوط می شود. «خیس» منفعت من از

situation. And "have to," it's all about I'm going to have a problem and I don't want a

وضعیت است. و "باید"، همه اینها به این است که من مشکلی خواهم داشت و من مشکلی نمی خواهم

problem. See? "Devil's snake." "Good worm." "Mr. E." No Mr. E here. And here's another.

. دیدن؟ "مار شیطان." "کرم خوب." "آقای E." نه آقای E اینجا. و اینم یکی دیگه

Well, it's not a Mr. E. Something I think you have to do. Oh, and before I go, I will

خوب، این یک آقای E نیست. چیزی که من فکر می کنم شما باید انجام دهید. اوه، و قبل از رفتن، این را خواهم

say this. Often to students, and this is a good one, so listen carefully, and this is

گفت. اغلب به دانش آموزان، و این خوب است، پس با دقت گوش دهید، و این

when my student had a problem. I told him, "You have to do your homework." He came back

زمانی است که دانش آموز من مشکل داشت. به او گفتم شما باید تکالیف خود را انجام دهید. او برگشت

and said, "I don't have to do my homework. I need to do my homework." And I went, "You

و گفت: من مجبور نیستم تکالیفم را انجام دهم، باید تکالیفم را انجام دهم. و من گفتم: "شما

have to do my homework. I need to do my homework." And I went, "I'm your teacher. You have to

باید تکالیف من را انجام دهید. من باید تکالیفم را انجام دهم." و من گفتم: "من معلم تو هستم. تو باید

do this. You're my student. You need to do it for the benefit." If you understood that

این کار را بکنی. تو شاگرد من هستی. تو باید این کار را به نفع خود انجام دهی." اگر این

statement, you're good. And if you want to know and check, come do the quiz at, well,

جمله را فهمیدید، خوب هستید. و اگر می‌خواهید بدانید و بررسی کنید، بیایید امتحان را انجام دهید، خوب،

where would you go? Well, there's only one place you have to go to, because if you don't

کجا می‌روید؟ خوب، فقط یک مکان وجود دارد که باید به آن بروید، زیرا اگر

go there, you'll never get the information. See, "have to" or the consequence is you lose

به آنجا نروید، هرگز اطلاعات را دریافت نخواهید کرد. ببینید، "باید" یا نتیجه این است که از دست

out. That is www.engvid.com. You need to come soon, because the benefit is all yours, and

می دهید. یعنی www.engvid.com. شما باید زود بیایید ، زیرا سود همه شماست و

you're the only one missing out. I'll see you there.

شما تنها کسی هستید که از دست می دهید. اونجا میبینمت