Basic English: OF & OFF

"One of these days" — one of these, one off these days, one of these day. Yeah,

"یکی از این روزها" - یکی از این روزها، یکی از این روزها، یکی از این روزها. بله،

that is kind of tricky, isn't it? Hi, James from engVid. Got a problem. I've

این یک جور مشکل است، اینطور نیست؟ سلام، جیمز از engVid. مشکلی رخ داده است.

had students asking about the pronunciation difference between "of"

من شاگردانی داشته ام که در مورد تفاوت تلفظ بین "of"

and "off". And what the words actually means; it's not as simple. It's a

و "off" سوال کرده اند. و معنای واقعی کلمات چیست . به همین سادگی نیست این یک

homophone, kinda; homonym, definitely. We're going to go to the board and

هموفون است. همنام، قطعا ما به هیئت مدیره می رویم و

figure out the differences. Why? Well, pronunciation isn't just it sounds

تفاوت ها را دریابیم. چرا؟ خوب، تلفظ فقط

different; they actually have different meanings, and will affect the sentence,

متفاوت نیست. آنها در واقع معانی متفاوتی دارند و بر جمله

or what you're trying to convey or tell someone else. So, why is it important?

یا آنچه می‌خواهید به دیگران بگویید یا بگویید تأثیر می‌گذارند . بنابراین، چرا مهم است؟

For clarity when we're speaking or when we're reading, and it will help you, you

برای شفافیت زمانی که در حال صحبت کردن یا خواندن هستیم، و این به شما کمک می کند

know, without expanding your vocabulary, make you... Well, it's like having a

، بدون اینکه دایره لغات خود را گسترش دهید، شما را... خوب، مثل داشتن یک

pocket knife; it will make you much more functional. And that's a good thing,

چاقوی جیبی است. این شما را بسیار کاربردی تر می کند. و این چیز خوبی است،

right? Okay, so how I'm going to do this for you is we'll go through

درست است؟ خوب، پس چگونه می‌خواهم این کار را برای شما انجام دهم این است که

pronunciation of just a quick one, then I'll talk about the reduction — we call

تلفظ سریع را انجام می‌دهیم، سپس در مورد کاهش صحبت می‌کنیم - ما

it reduction of "of", the preposition "of" — and I'll talk about how one...

آن را کاهش "از"، حرف اضافه "از" می‌نامیم. و من در مورد چگونگی یک صحبت خواهم کرد...

Well, let's go to the board and do it, shall we? We'll go through it.

خوب، بیایید به هیئت مدیره برویم و این کار را انجام دهیم، آیا؟ از آن عبور خواهیم کرد.

So, I'm going to start off by saying: "of" or "off". Let's start with the

بنابراین، من می خواهم با گفتن: "از" یا "خاموش" شروع کنم. بیایید با

beginning "of" — it has, like, a "v" sound. So, there is a different... a

شروع "of" شروع کنیم - مانند صدای "v" است. بنابراین، یک تفاوت ... یک

definitive difference in the sound. This is a "v" sound; it sounds like that:

تفاوت قطعی در صدا وجود دارد. این صدای "v" است. به نظر می رسد که:

"vvv". The bottom lip goes to the teeth: "vvv", because it vibrates. You hear

"vvv". لب پایین به دندان می رود: «ووو»، چون می لرزد. شنیدی

that? Vibrate. "Vvv". Okay? And with "off", I like to say this: "Off" has one

که؟ لرزش. "ووو". باشه؟ و با "خاموش"، دوست دارم این را بگویم: "خاموش" یک

extra "f" to remind you to say: "fff" — the "f" sound. So, instead of: "vvv",

"f" اضافی دارد تا به شما یادآوری کند که بگویید: "fff" - صدای "f". بنابراین، به جای: "vvv"

the same position and vibrating — that extra "f" reminds me it's an "f", so I

، همان موقعیت و ارتعاش - آن "f" اضافی به من یادآوری می کند که یک "f" است، بنابراین

have to go: "fff", as in: "free" or "Frank". Cool? Well, this one doesn't

باید بروم: "fff"، مانند: "رایگان" یا "Frank". سرد؟ خوب، این یکی

have that extra "f", so I know it's a: "vvv" sound, like: "vibrate" or "visit".

آن "f" اضافی را ندارد، بنابراین می دانم که صدای "vvv" است، مانند: "ارتعاش" یا "بازدید".

That'll make it a bit easy. And then at the end, I'm going to go over what we

این کار را کمی آسان می کند. و سپس در پایان، من قصد دارم به چیزی بپردازم که ما

call the reduction of "of", which gives you a little bit more to play with to

آن را کاهش "از" می نامیم، که به شما کمک می کند کمی بیشتر با آن بازی

get much more like a native speaker. All right? But let's go through this.

کنید تا بسیار شبیه به یک زبان مادری شوید. خیلی خوب؟ اما بیایید از این طریق بگذریم.

They're both prepositions, to start off with. So, that is one thing they have in

برای شروع هر دو حرف اضافه هستند. بنابراین، این یک چیز

common, and that's what leads to some confusion because if you do not

مشترک است، و این همان چیزی است که منجر به سردرگمی می شود، زیرا اگر

pronounce... pronounce it properly, you probably aren't aware when you're

آن را به درستی تلفظ نکنید، احتمالاً هنگام نوشتن آن متوجه نمی شوید

writing it down, because they're both prepositions, that you're using them

، زیرا هر دوی آنها هستند. حروف اضافه، که شما آنها را به اشتباه استفاده می کنید

incorrectly. Now, with "of", it's strict-... it's strictly a preposition

. اکنون، با "از"، آن سخت است-... این کاملاً یک حرف اضافه

all the way down. "Off" is a preposition — we use it in phrasal verbs — but it

است. "خاموش" یک حرف اضافه است - ما از آن در افعال عباراتی استفاده می کنیم - اما معنای

also has adverbial and an adjective meaning, and we'll go over all of those

قید و صفت نیز دارد و ما همه آنها را

together. But let's start over here. Now that we've got it down that what they

با هم مرور خواهیم کرد. اما بیایید از اینجا شروع کنیم. اکنون که ما متوجه شدیم که

sound like; the difference, and we're saying they're both prepositions, let's

صدای آنها چگونه است. تفاوت، و ما می گوییم که هر دو حرف اضافه هستند،

go through... see how this is further a preposition, and the differences we'll

بیایید مرور کنیم... ببینید چگونه این یک حرف اضافه است، و تفاوت ها را

find on "off". Okay?

در "خاموش" خواهیم یافت. باشه؟

So, "of" is a preposition expressing a relationship or a connection between

پس «از» حرف اضافه ای است که رابطه یا ارتباط بین

things; so, they go together. And you can use it like this, an example would

چیزها را بیان می کند; بنابراین، آنها با هم می روند. و شما می توانید از آن به این صورت استفاده کنید، یک مثال می

be a bottle on a cap — there's a connection. This is very different from

تواند یک بطری روی درپوش باشد - یک اتصال وجود دارد . این بسیار متفاوت از

this, but one twist of the lid, and I can carry my drink because of the

این است، اما یک پیچ درب، و من می توانم نوشیدنی خود را به دلیل

connection that they make. And that's what "of" does — it shows us connections

اتصالی که آنها برقرار می کنند حمل کنم. و این همان کاری است که "از" انجام می دهد - به ما ارتباط بین چیزها را نشان می دهد

between things. Now, in this case, it expresses relationship. So, we can say:

. حال در این صورت رابطه را بیان می کند. پس می توان گفت:

"the husband of my friend". Right? I know many people, but this is the

«شوهر دوستم». درست؟ من خیلی ها را می شناسم، اما این

husband of my friend. That's the connection — friendship, and they're

شوهر دوست من است. این ارتباط است - دوستی، و آنها

married. Next: "It's on the top of the page." Well, when you have a book or a

ازدواج کرده اند. بعدی: "در بالای صفحه است." خوب، وقتی کتاب یا

magazine, if it's on the top of the page, it's connected. Right? The words

مجله ای دارید، اگر بالای صفحه باشد، متصل است. درست؟

are on the page; the top of the page. So, we've demonstrated relationship

کلمات در صفحه هستند. بالای صفحه بنابراین، ما رابطه را

here, and connection here. What else?

در اینجا و ارتباط را در اینجا نشان داده ایم. چه چیز دیگری؟

We can indicate material. What does that mean? Well, things are not just things;

ما می توانیم مطالب را نشان دهیم. معنی آن چیست؟ خوب، چیزها فقط چیزها نیستند.

they're made of things. For instance, when I showed you the water, the water

آنها از چیزهایی ساخته شده اند مثلاً وقتی آب را به شما نشان دادم،

is made... this water bottle is "made of plastic". The material is plastic. "It's

آب ساخته شده است... این بطری آب " پلاستیکی" است. جنس آن پلاستیک است. "

made of plastic." I can also say, because I think I've had that one there:

از پلاستیک ساخته شده است." من همچنین می توانم بگویم، زیرا فکر می کنم آن یکی را در آنجا داشته ام:

"It's made of glass." I can also say something, a small piece could be: "a

"از شیشه ساخته شده است." من هم می توانم چیزی بگویم، یک قطعه کوچک می تواند باشد: "یک

piece of glass". Because there is a lot of glass in the universe, this is one

تکه شیشه". از آنجایی که در کیهان تعداد زیادی شیشه وجود دارد، این یک

piece. I usually like to say when we talk about relationship, and this goes

تکه است. من معمولاً دوست دارم وقتی در مورد رابطه صحبت می کنیم، و این

something of material, that when you say: "of", it's one piece of a larger

یک چیز مادی است، بگویم که وقتی می گویید: "از"، این یک تکه از یک

thing. In this case, in the relationship, there's two people, so

چیز بزرگتر است. در این مورد، در رابطه، دو نفر وجود دارند،

it's a larger thing and they're connected; relationship. In this... in

بنابراین یک چیز بزرگتر است و آنها به هم متصل هستند. ارتباط. در این ... در

this case, glass — "made of glass" — there's glass in the universe, and this

این مورد، شیشه - "ساخته شده از شیشه" - شیشه در جهان وجود دارد، و این

thing is made of some of that glass; one piece or some of that. Okay?

چیز از مقداری از آن شیشه ساخته شده است. یک تکه یا مقداری از آن باشه؟

We can also use "of" to express direction. This is a strange one because

همچنین می توانیم از "of" برای بیان جهت استفاده کنیم. عجیب است

a lot of students aren't aware of it, but if I go: "It's north of the city",

چون خیلی از دانش‌آموزان از آن خبر ندارند، اما اگر بروم: «شمال شهر است»

or east... In this case, I say: "north of the highway". So, if the highway's

یا شرق... در این مورد می‌گویم: « شمال بزرگراه». بنابراین، اگر بزرگراه

here, keep going this way — that's where I live; "north of the highway". And if I

اینجاست، به این سمت ادامه دهید - اینجا جایی است که من زندگی می کنم. "شمال بزرگراه". و اگر

say: "east of something", I might go: "Oh, go east of..." So, "east of th

بگویم: "شرق چیزی"، ممکن است بگویم: "اوه، برو به شرق..." بنابراین، "شرق

city" — you find the location, city, g east of that direction, so go aroun

شهر" - شما مکان، شهر، g در شرق آن جهت را پیدا می کنید، پس به اطراف بروید.

that corner. So, we use it t indicate... express direction, we us

آن گوشه بنابراین، ما از آن برای نشان دادن جهت... استفاده می کنیم، ما

"of" to indicate what type of materia something is — "made of cotton". Okay

از "از" برای نشان دادن نوع ماده ای استفاده می کنیم - "ساخته شده از پنبه". خوب

As I showed: "made of plastic". W expressed relationships: "my... a frien

همانطور که نشان دادم: "ساخته شده از پلاستیک". ما روابط را بیان کردیم: "من...

of my brother's" — right? — or we ca show a connection: "on the top of th

دوست برادرم" - درست است؟ - یا می توانیم یک اتصال را نشان دهیم: "در بالای

page". And that's when we use "of". An remember, because it only has one "f"

صفحه". و این زمانی است که از "of" استفاده می کنیم. به یاد داشته باشید، چون فقط یک "f" دارد،

we use the "v" sound for "vibrate" it's in the same position as the "f'

از صدای "v" برای "ارتعاش" استفاده می کنیم، آن در همان موقعیت "f" است،

but we vibrate it instead of: "fff", le the air flow. Cool? All right

اما ما آن را به جای "fff" می لرزانیم، جریان هوا را انجام می دهیم. خنک است؟ بسیار خوب

"Off", "off", "soft". A soft "f" sound; not like the bad "f" word. I knew you

"خاموش"، "خاموش"، "نرم". صدای "ف" ملایم؛ نه مانند کلمه بد "f". می دانستم که شما

were going there. It's a preposition. So, how does it work as a preposition?

به آنجا می روید. این یک حرف اضافه است. بنابراین، چگونه به عنوان حرف اضافه کار می کند.

When we use it as a preposition, it expresses: "away from" or "down". So,

وقتی از آن به عنوان حرف اضافه استفاده می کنیم ، بیان می کند: «دور از» یا «پایین».

I'm here — it'd be away from or down. Okay? So: "It rolled off the table."

Okay? So, when something rolls off the table, it's going away from the table.

بنابراین، وقتی چیزی از روی میز غلت می زند، از میز دور می شود.

In this case, it's not only just going away from the table, it's going down.

در این مورد، نه تنها از میز دور می شود، بلکه پایین می رود.

So, I've connected the two of them. I wish I could turn off that extra sound

بنابراین، من این دو را به هم وصل کرده ام. ای کاش می توانستم آن صدای اضافی را

that just happened. Anyway. Next.

که به تازگی اتفاق افتاده خاموش کنید. به هر حال. بعدی.

We also can use it as an adverb. And an adverb, as you know, is how something is

ما همچنین می توانیم از آن به عنوان قید استفاده کنیم. و قید، همانطور که می دانید، نحوه

done. So: "he took off his coat", we actually mean: "he removed it". So, he

انجام کاری است. «آن را برداشت» پس آن را

moved it; removed it from himself. "He took off his coat" and that's the

جابجا کرد؛ آن را از خود

adverbial or an example of an adverb that you'll use. What about an

درآورد. r مثالی از قیدی که از آن استفاده خواهید کرد. در مورد یک

adjective? And this is interesting, because people who are native speakers,

صفت چطور؟ و این جالب است، زیرا افرادی که زبان مادری هستند،

you know, in Australia, or Canada, and whatnot, they know this, but it would...

می‌دانید، در استرالیا یا کانادا، و غیره، آنها این را می‌دانند، اما این را می‌دانند...

I understand it sounds strange to somebody who English isn't their first

من می‌دانم برای کسی که انگلیسی زبان اول آنها نیست، عجیب به نظر می‌رسد

language. Because: "a bit off", what does that mean? Well, this is describing

. زیرا: «کمی دور» یعنی چه؟ خوب، این چیزی را توصیف می

something. And it means it's not... When we talk about: "food is a bit off", it

کند. و این به این معنی است که اینطور نیست... وقتی در مورد: "غذا کمی خاموش است" صحبت می کنیم، به این

means the food isn't at its perfect state; maybe it's a little bit bad. So,

معنی است که غذا در وضعیت کامل خود نیست . شاید کمی بد باشد بنابراین

the milk: "Oo, it's a bit off." It's not any good.

، شیر: "اوه، آن را کمی خاموش است." خوب نیست

Now, a person can be "a bit off". It's like: "I'm feeling a bit off today",

حال، یک فرد می تواند "کمی از کار افتاده" باشد. مثل این است : «امروز کمی احساس بدی دارم»،

meaning: "I don't feel very good. I'm not feeling my normal self." Now, if

یعنی: «احساس چندان خوبی ندارم. خودم عادی خودم را احساس نمی‌کنم». حالا، اگر به

that extends to: I'm not doing, you know, my usual self with a job I'm doing

این موارد تعمیم داده شود: می‌دانید، من کار معمولی‌ام را با کاری که انجام می‌دهم انجام نمی‌دهم

— when my whole day is like that, I can say: "I'm having an off day." So, if

- وقتی کل روز من اینطور است، می‌توانم بگویم: "روز تعطیلی دارم." بنابراین، اگر

you've got a... Michael Jordan, I can at least say that because he was the

شما یک... مایکل جردن دارید، حداقل می‌توانم این را بگویم زیرا او

greatest — probably is — basketball player. If he's having an "off day", he

بهترین بازیکن بسکتبال بود - احتمالاً همینطور است. اگر او یک "روز تعطیل" داشته باشد،

may not get 50 or 60 points, or 100 points; maybe he only gets 10 points.

ممکن است 50 یا 60 امتیاز یا 100 امتیاز دریافت نکند . شاید او فقط 10 امتیاز بگیرد.

So, he's "having an off day". Now, here's the funny thing: I can feel "a

بنابراین، او "روز تعطیلی" دارد. حالا، چیز خنده‌دار اینجاست: می‌توانم احساس «

bit off", like, I don't feel so good today, but still have a good day. But by

کمی بی‌تفاوت» داشته باشم، مثلاً امروز چندان احساس خوبی ندارم ، اما هنوز هم روز خوبی دارم. اما با

saying: "I'm a bit off" means I'm not feeling my normal self. To have the "off

گفتن: "من کمی دور هستم" به این معنی است که من خود عادی خود را احساس نمی کنم. برای داشتن "

day", remember, it means the whole day is not going well. And don't forget: You

روز تعطیل"، به یاد داشته باشید، به این معنی است که کل روز خوب پیش نمی رود. و فراموش نکنید:

can also use this for food. "That tastes a little bit off, smells a bit off" — it

می توانید از این برای غذا نیز استفاده کنید. "این طعم کمی بد است، کمی بوی بدی دارد" -

means it doesn't... it's not really good. Something's wrong; it's not at its

یعنی اینطور نیست... واقعاً خوب نیست. چیزی اشتباه است؛ آن را در

perfect state, or a good state to eat.

حالت کامل خود، و یا وضعیت خوبی برای خوردن نیست.

Now, I'm going to give you something, as I said, to help you further

حالا، همانطور که گفتم، می‌خواهم چیزی به شما بدهم که به شما کمک کند بیشتر

differentiate, because we have the reduction of "of". I kept it at the end

متمایز شوید، زیرا ما کاهش "از" را داریم. من آن را در پایان نگه داشتم،

because I want to make sure you get the meanings, because if you get that...

زیرا می‌خواهم مطمئن شوم که معانی را دریافت می‌کنید ، زیرا اگر این را دریافت کنید...

this — you're doing pretty well. And if you could say: "one of this" or "one of

این - شما خیلی خوب کار می‌کنید. و اگر بتوانید بگویید: «یکی از این» یا «یکی از

that", it's okay. But seeing as I'm here to help you out, because I like you, I

آن»، اشکالی ندارد. اما از آنجایی که من اینجا هستم تا به شما کمک کنم، چون شما را دوست دارم،

wanted to give you something a little bit better and show you when native

می‌خواستم چیزی کمی بهتر به شما بدهم و به شما نشان دهم که

speakers take "of" and they change it. Now, there's an old Three Musketeers

زبان‌های بومی «of» را می‌گیرند و آن را تغییر می‌دهند. حالا، یک چیز قدیمی سه تفنگدار

thing, and it goes: "All for one, and one for all". And "all for one" means,

وجود دارد، و می گوید: "همه برای یک، و یکی برای همه". و "همه برای یک"

like, everybody in the group — right? — will support one person, and "one for

یعنی همه افراد گروه - درست است؟ - از یک نفر حمایت خواهد کرد و "یکی برای

all" — that person in the group will help... one person will help support the

همه" - آن فرد در گروه کمک خواهد کرد... یک نفر به حمایت از گروه کمک خواهد کرد

group.

.

I've got a really corny, stupid saying, but I was thinking about it and it goes

من یک جمله واقعاً احمقانه و احمقانه دارم، اما داشتم به آن فکر می‌کردم و اینطور می‌شود

like this: "'v' for 'vowel' and 'a' for 'fff'". That's why it's Three

: "v" برای "واکه" و "a" برای "fff". به همین دلیل سه

Musketeers; they didn't invite me to the party. Okay? So, what do I mean by that?

تفنگدار است. آنها مرا به مهمانی دعوت نکردند . باشه؟ بنابراین، منظور من از آن چیست؟

Well, in the reduction, what happens is when you have a vowel that follows "of"

خوب، در کاهش، چه اتفاقی می‌افتد این است که یک مصوت داشته باشید که به دنبال «of» باشد

— okay? — so, I'll give you an example here, because I wrote one on the board.

- خوب؟ - بنابراین، من یک مثال برای شما در اینجا می زنم، زیرا من یکی را روی تخته نوشتم.

You can see this, but you won't see it unless I do this. So: "one ov ours".

شما می توانید این را ببینید، اما تا زمانی که من این کار را نکنم، آن را نخواهید دید. پس: "one ov ours".

That's really this: "one of ours". Okay? But because a vowel follows here — okay?

واقعاً این است: "یکی از ما". باشه؟ اما چون یک مصوت در اینجا دنبال می شود - خوب؟

— in English, we reduce it to: "one ov ours", "one ov ours". "That soldier,

— در انگلیسی، آن را به: "one ov ours"، "one ov ours" کاهش می دهیم. "آن سرباز،

he's one ov ours." Okay? It's reduced to a "v", or the "v" sound from "of", and

او یکی از ماست." باشه؟ این به یک "v" یا صدای "v" از "of" کاهش می یابد، و

that's why I started with that in the first place. I needed to get that in

به همین دلیل است که در وهله اول با آن شروع کردم . من باید آن را در ذهن

your head, so when I do this, you'll go: "Okay, I got it."

شما بیاورم، پس وقتی این کار را انجام دادم، می‌گویید: "باشه، متوجه شدم."

So, what's the "'v' for 'vowel' and 'a' for 'vvv'"? Well, I kind of lied. Now,

بنابراین، "v" برای "واکه" و "a" برای "vvv" چیست؟ خب یه جورایی دروغ گفتم حالا

watch this. If it's followed by not just the "t–⁠h" I said the "t–⁠h", because

اینو تماشا کن اگر به دنبال آن نه فقط «t–⁠h» باشد، من «t–⁠h» را گفتم، زیرا

basically every "t–⁠h" will work with this rule. But if it's got a consonant

اساساً هر «t–⁠h» با این قانون کار می‌کند. اما اگر بعد از آن یک صامت داشته باشد

after, so that could be: "b", "c", or "d" — any consonant — it changes to an

، به طوری که می تواند باشد: "b"، "c" یا "d" - هر صامتی - به

"a" sound. So, we say: "one a them". Right? "He's one ov ours, and she's one

صدای "a" تغییر می کند. بنابراین، می گوییم: «یک آنها». درست؟ "او یکی از ماست و او یکی

a them." You go: "What? But that has nothing to do with..." Yeah, but that's

از آنها." شما می‌روید: "چی؟ اما این ربطی به..." آره، اما

how we do it — we do reduction. I have a video where I talk about listening

ما این‌طوری کار می‌کنیم - کاهش می‌دهیم. من یک ویدیو دارم که در آن در مورد مهارت های شنیداری صحبت می کنم

skills, and how you have to watch for reduction in words. And also, you have

، و اینکه چگونه باید برای کاهش کلمات تماشا کنید. و همچنین، شما

to watch out for joining words; linking words. It seems the same, but it's not.

باید مراقب پیوستن کلمات باشید. پیوند دادن کلمات به نظر یکسان است، اما اینطور نیست.

In this case, there's not a linking; there's a reduction. And sometimes the

در این مورد، پیوندی وجود ندارد. کاهش وجود دارد و گاهی

linking and reduction go together. I know, nightmare. That's why it's

پیوند و کاهش با هم پیش می روند. میدونم کابوس به همین

difficult to learn listening in English, but it's paying attention to things like

دلیل یادگیری گوش دادن به زبان انگلیسی دشوار است، اما توجه به مواردی از

this that will help you.

این دست است که به شما کمک می کند.

See, when I'm teaching you to say: "of", I want you to say: "one of them". You

ببینید، وقتی به شما یاد می دهم که بگویید: "از"، می خواهم بگویید: "یکی از آنها". شما

need the practice of proper pronunciation. Okay? You do. What I'm

نیاز به تمرین تلفظ صحیح دارید . باشه؟ شما انجام می دهید. چیزی که من به

teaching you, this reduction, is because you need to be able to understand a

شما یاد می دهم، این کاهش، به این دلیل است که شما باید بتوانید زمانی که یک گوینده

Canadian, or American, or British speaker when they speak — you think

کانادایی، آمریکایی یا انگلیسی صحبت می کنند

quickly, but it's not. You're kind of right; it's quick because they do these

، آن ها را درک کنید - شما سریع فکر می کنید، اما اینطور نیست. تا حدودی حق با شماست. سریع است زیرا آنها این

reductions that you're not doing. So, by making you say this, you'll be clearly

کاهش هایی را انجام می دهند که شما انجام نمی دهید. بنابراین، با وادار کردن شما به گفتن این موضوع، به وضوح درک خواهید شد

understood, which is what you really want. You don't want people saying:

، چیزی که واقعاً می خواهید. شما نمی خواهید مردم بگویند:

"What? What did you say?" By teaching you to do this, you won't be going: "I

"چی؟ چی گفتی؟" با آموزش انجام این کار به شما نخواهید رفت: "من

don't understand. Can you repeat? Can you repeat?" because it's a native

نمی فهمم. آیا می توانی تکرار کنی؟ آیا می توانی تکرار کنی؟" زیرا زبان

speaker of English.

مادری انگلیسی است.

A native speaker in any language finds it really kind of annoying when they

یک زبان مادری در هر زبانی وقتی

have to repeat themselves over, and over, and over again. So, I'm going to

مجبور است خود را بارها و بارها و بارها تکرار کند، واقعاً آزاردهنده می‌بیند. بنابراین، من قصد دارم

reduce that for you by teaching you this reduction, so that people will like to

با آموزش این کاهش، آن را برای شما کاهش دهم، به طوری که مردم دوست دارند

speak to you wherever they're from, simply because they're not repeating

از هر کجا که هستند با شما صحبت کنند، فقط به این دلیل که

themselves over and over. Cool? So, now you know my little secret. And what is

خود را بارها و بارها تکرار نمی کنند. سرد؟ بنابراین، اکنون راز کوچک من را می دانید. و

it? It is... Right? "v" for vowels. If it's... if the "of" is followed by a

این چیه؟ درست است؟ "v" برای مصوت ها. اگر این است که ... اگر بعد از "of" یک

vowel, you put "v", and "a" for — and I said "the", but you know, really, it

مصوت باشد، "v" و "a" را برای - و من گفتم "the" قرار می دهید، اما می دانید، واقعاً

means consonant — if the word is followed, if "of" is followed by a

به معنای همخوان است - اگر کلمه دنبال شود. ، اگر پس از "of" یک

consonant word, then you put the "a" instead. In the examples I gave you,

کلمه همخوان آمده باشد، به جای آن "a" را قرار می دهید. در مثال هایی که برای شما آوردم،

they were almost the same: "One ov ours, one a them", and you can literally see

تقریباً یکسان بودند: "One ovs ours, one a them" و به معنای واقعی کلمه می توانید ببینید

what I'm talking about. Speaking of "literally see", I want to literally see

من در مورد چه چیزی صحبت می کنم. در مورد "به معنای واقعی کلمه ببینید"، من می خواهم به معنای واقعی کلمه ببینم

if you understand what I taught you, and we're going to have a test. And what of

که آیا آنچه را که به شما یاد دادم متوجه شده اید یا نه، و ما یک آزمایش خواهیم داشت. و از

it? Hey, yeah. (snaps)

آن چه؟ هی، آره (فیلم می زند)

And we're back. Viva Las Vegas. The first question on the board. So, it's

و ما برگشتیم. ویوا لاس وگاس. اولین سوال روی تابلو. بنابراین،

time to do the test. Now, we're going to do two parts of this. The first we're

زمان انجام آزمایش است. حالا دو قسمت از این کار را انجام می دهیم. اولین موردی

going to put: What is the correct preposition — is it "of" with one "f" or

که قرار است قرار دهیم: حرف اضافه صحیح چیست - آیا "از" با یک "f" است یا

"off"? And if you remember what I said, the second "f" reminds you to go: "fff".

"خاموش"؟ و اگر به یاد داشته باشید که من گفتم ، "ف" دوم به شما یادآوری می کند که بروید: "فف".

Like: "fff it". Playing with you. Okay, so with a double "f" will be that soft

مانند: "فف آن". بازی با تو خوب، پس با یک "f" دوبل آن صدای ملایم خواهد بود

sound, and the single "f" would be the "v" sound, or what? It could be an "a"

، و تک "f " صدای "v" خواهد بود، یا چه؟ این می تواند یک صدای "a"

sound. We talked about the reduction, remember? So, if a vowel follows "of",

باشد. ما در مورد کاهش صحبت کردیم، یادتان هست؟ بنابراین، اگر یک مصوت به دنبال "of" باشد،

we're going to use the "v" sound; and if it's a consonant, we're going to use the

از صدای "v" استفاده می کنیم. و اگر صامت باشد، از

"a" sound. And we're going to work on that because I'm going to fill it in,

صدای "a" استفاده می کنیم. و ما روی آن کار خواهیم کرد زیرا من آن را پر می کنم،

and you're going to try and figure out what the reduction would be, and

و شما سعی خواهید کرد تا بفهمید که کاهش چقدر خواهد بود، و

whether... whether it's an adverb, or a preposition, or an adjective. Remember?

آیا ... آیا این یک قید است، یا یک حرف اضافه، یا یک صفت. یاد آوردن؟

Remember that "of" is usually — no, sorry — always a preposition; and then

به یاد داشته باشید که "از" معمولا - نه، متاسفم - همیشه یک حرف اضافه است. و سپس

when we use "off", it can be adverb, adjective, or preposition. Let's go to

وقتی از "off" استفاده می کنیم، می تواند قید ، صفت یا حرف اضافه باشد. بریم

the board.

سراغ هیئت.

First question, as I said, Viva Las Vegas. "Toronto is north ____ Las

سوال اول، همانطور که گفتم، Viva Las Vegas. "تورنتو شمال ____ لاس

Vegas." That's right. "North of Las Vegas." And would that be...? And that's

وگاس است." درست است. "شمال لاس وگاس." و آیا این ...؟ و آن هم

with one "f", right? "North of Las Vegas". And would that be an adverb,

با یک «ف»، درست است؟ "شمال لاس وگاس". و آیا این یک قید،

preposition? Okay, you're already ahead of me. Right? It is a preposition.

حرف اضافه خواهد بود؟ باشه تو از من جلوتري درست؟ حرف اضافه است.

Right? We talked about direction — direction using... we can use the

درست؟ ما در مورد جهت صحبت کردیم - جهت با استفاده از ... می توانیم از

preposition "of" for direction. What's the next one? "I didn't play well. I'm

حرف اضافه "of" برای جهت استفاده کنیم. مورد بعدی چیست؟ "من خوب بازی نکردم.

having an ____". That whining, it's my belly. I need food. "I'm having an off

من یک ____ دارم". این ناله، شکم من است . من به غذا نیاز دارم "من یک

day." I'm hungry. See? That: "Wanh, wanh, wanh, wanh, wanh". That's the

روز تعطیل دارم." من گرسنه ام دیدن؟ که: «وانه، وان، وَه، وَه، وَه». این عبارت

"o-f-f", "off", "soft". Right? An "off day". And what would that be? Would this

"o-f-f"، "off"، "soft" است. درست؟ یک " روز مرخصی". و چه خواهد بود؟ آیا

be adjective, adverb, or preposition? That's right — it's describing the type

این صفت، قید یا حرف اضافه خواهد بود؟ درست است - این نوع روز را توصیف می کند

of day, so we're looking at an adjective. It's an adjective.

، بنابراین ما به یک صفت نگاه می کنیم. این یک صفت است.

And I got a quick quiz for you. How can we reduce this one up here? How would we

و من یک مسابقه سریع برای شما گرفتم. چگونه می توانیم این یکی را در اینجا کاهش دهیم؟ چگونه

reduce it? Yeah, it would be: "northa Las Vegas. Northa, northa", with the "a"

آن را کاهش دهیم؟ بله، این خواهد بود: "northa Las Vegas. Northa, Northa"، با صدای "a"

sound because this is a consonant. Good. You're learning — I like that. Let's do

زیرا این یک صامت است. خوب شما در حال یادگیری هستید - من آن را دوست دارم. بیایید شماره سه را انجام دهیم

number three. "He took ____ his hat in the restaurant." Oo, that's an ugly

. "او ____ کلاهش را در رستوران برداشت." اوه، این جمله زشتی است

sentence. So, what did we say? "He took his hat in his restaurant"? "took off".

. خب ما چی گفتیم؟ « کلاهش را در رستورانش برداشت»؟ "برخاست".

Now, what is that: "to take off your hat", that would be, what? We did an

حالا، آن چیست: «کلاهت را بردار»، این می‌شود، چه؟ قبلاً یک

example earlier. That's right, "to remove", and removing is a way of doing

مثال زدیم. درست است، " حذف کردن"، و حذف کردن راهی برای انجام

something — a verb describing, so it would be an adverb. I like this. I like

کاری است - فعل توصیف کننده، بنابراین یک قید خواهد بود. من این را دوست دارم. من

this. We're getting there.

این را دوست دارم. داریم به اونجا میرسیم

Now, number four. "I would love a glass ____". "of milk". Right? A "glass of

حالا شماره چهار "من دوست دارم یک لیوان ____". "از شیر". درست؟ یک "لیوان

milk" showing a relationship or a connection. Right? Glass with milk. And

شیر" نشان دهنده یک رابطه یا یک ارتباط است. درست؟ لیوان با شیر. و

what would that be? Yep, because we know this one is a preposition. And finally,

چه خواهد بود؟ بله، چون می دانیم که این یک حرف اضافه است. و در نهایت،

Piglet. I love Winnie the Pooh — one of my favourite books — by A. A. Milne. And

Piglet. من عاشق وینی پو - یکی از کتاب های مورد علاقه من - نوشته A. A. Milne هستم. و

Piglet's got a house. What's Piglet's house made of? -"I don't know, Pooh.

خوکچه یک خانه دارد. خانه خوکچه از چه ساخته شده است؟ -نمی دونم پو.

What's the house be made of?" -"Here, Piglet". "Piglet's house was made of",

خونه از چی ساخته شده؟ -"اینجا، خوکچه". "خانه خوک از ساخته شده بود"،

whoop. I almost told ya. Hahaha. Yeah, you got it right. "It's made of wood".

اوف. تقریبا بهت گفتم هاهاها آره درست متوجه شدید "از چوب ساخته شده است".

Remember we talked about what type of material something's made of? "made of

به یاد دارید که ما در مورد چه نوع ماده ای صحبت کردیم؟ "ساخته شده از

wood", so we know the material it's made of. And that's also a preposition. Okay.

چوب"، بنابراین ما می دانیم که از چه موادی ساخته شده است . و این نیز یک حرف اضافه است. باشه.

And how would you say that, because this has a consonant after that? Would it be

و چگونه این را می گویید، زیرا این پس از آن یک صامت دارد؟ آیا آن را

"made v" or "made a wood"? Yeah. A North American or Eur-... Sorry. An

"محصول v" یا "ساخت چوب"؟ آره آمریکای شمالی یا یورو... متاسفم. یک فرد

English-speaking, native English-speaking person goes: -"It's

انگلیسی زبان و بومی انگلیسی زبان می گوید: - "این

made a wood." -"What's the house made of?" -"It's made a wood." Good. So, now

چوب ساخته شده است." -"خانه از چه ساخته شده است ؟" -"چوبی ساخته شده است." خوب بنابراین، اکنون

we've done our reduction. We remember whether it's a preposition, or it's

ما کاهش خود را انجام داده ایم. یادمان می رود که حرف اضافه باشد یا

adverbial, or it's an adjective. We've worked in all of that. I want to give

قید یا صفت. ما در همه اینها کار کرده ایم. من می

you some other things with "of" and "off", that are in English. And I'm

خواهم چیزهای دیگری را با "of" و "off" به شما بدهم که به زبان انگلیسی هستند. و من

going to explain. There are simpler ways of saying some of these, but you may run

توضیح خواهم داد. راه‌های ساده‌تری برای بیان برخی از این‌ها وجود دارد، اما ممکن است

into people saying it and you should know what they are. Okay?

با افرادی برخورد کنید که آن‌ها را بیان می‌کنند و باید بدانید که آنها چیست. باشه؟

So, the first one we're going to look at "of": "out of". "out of" really means

بنابراین، اولین موردی که به "از" نگاه می کنیم: "خارج". "out of" در واقع به معنای

"out" because it's the opposite of "in". So, "out of" means... is the opposite of

"خارج" است زیرا برعکس "in" است. پس «خارج» یعنی... مقابل

"in". And people will say, like: "Get out of the rain. Get out of the rain."

«در» است. و مردم خواهند گفت، مانند: " از باران بیرون برو، از باران بیرون برو."

You can say... Well, it's really difficult to say anything. It's so, so

می توان گفت... خب، گفتن چیزی واقعاً سخت است. خیلی

customary for us to say: "Get out ov the car". Right? "Get out of the car", that

مرسوم است که می گوییم: «از ماشین بیرون برو ». درست؟ «از ماشین پیاده شو»، آن

"out" and "of" go together. We got these two prepositions to tell us: Well, it's

«بیرون» و «از» با هم می روند. این دو حرف اضافه را به دست آوردیم تا به ما بگوییم: خوب

the opposite of "in". So, you don't just say "out", you say: "out of". Cool?

، برعکس «در» است. بنابراین، شما فقط نمی گویید "خارج"، بلکه می گویید: "خارج". سرد؟

Opposite of "in". Next: "off of". Now, this is okay to say, but please do not

مقابل "در". بعدی: "خاموش از". حال، گفتن این موضوع اشکالی ندارد، اما لطفاً

put it in formal writing. It's... a lot of people say it and there are times we

آن را به صورت رسمی وارد نکنید. خیلی ها آن را می گویند و مواقعی هم می

say it when we want to make emphasis. Example: You have a little boy or girl

گوییم که می خواهیم تاکید کنیم. مثال: شما یک پسر یا دختر کوچک

on the table, and they're dancing on your kitchen table, you say: "Hey! Get

روی میز دارید، و آنها روی میز آشپزخانه شما می رقصند، شما می گویید: "هی

off of the table!" You should just say: "Get off the table." Right? But "getting

! از میز برو پایین!" فقط باید بگویید: "از روی میز برو بیرون." درست؟ اما «بلند

off of the table" gives it a little bit more umph. Like: "Get off of the table".

شدن از میز» کمی به آن قدرت بیشتری می دهد. مانند: "از روی میز بلند شو".

"Get off of my back". "Get off my back" is simple enough, but some people will

"از پشت من بلند شو". "از پشتم بردار" به اندازه کافی ساده است، اما برخی از مردم

say this to put some emphasis on it. And it is the opposite of "on". If you're on

این را می گویند تا کمی روی آن تاکید کنند. و مخالف «رو» است. اگر

the table: "get off of the table". Okay? Opposite of "on".

روی میز هستید: "از میز خارج شوید". باشه؟ مقابل "روی".

And, finally: "offed". This is a weird one. Not really weird. You'll see it in

و در نهایت: "خارج شد". این یک مورد عجیب است. واقعا عجیب نیست شما آن را

a lot of police movies or dramas, it's like: "He was offed by the criminal."

در بسیاری از فیلم های پلیسی یا درام خواهید دید، مانند: "او توسط جنایتکار آزار داده شد."

You go: "What do you mean, 'offed'?" Remember we say: "off" is the opposite

شما می‌روید: "منظورت از "آزار" چیست؟ به یاد داشته باشید که می گوییم: "خاموش"

of "on"? Well, when you kill somebody; first I'm alive — I'm on — you kill me,

مخالف "روشن" است؟ خوب، وقتی کسی را می کشی. اول من زنده هستم - من روشن هستم - شما مرا بکشید،

I'm off. So: "The criminal offed the snitch." If you don't know what a

من خاموش هستم. پس: «جنایتکار از قافله آزار داد». اگر ندانید که

"snitch" is, a "snitch" is someone, if we... they tell the police what criminal

«حافظه» چیست، «حافظه» فلانی است، اگر ما... به پلیس می گویند فلانی چه

activities someone has done. They snitch. It doesn't always have to be a,

فعالیت های مجرمانه ای انجام داده است. خفن می کنند. لازم نیست

you know, a police thing. You could have a friend who snitched on you to your

همیشه یک موضوع پلیسی باشد. می‌توانی دوستی داشته باشی که تو را به دوست دخترت بدزدد

girlfriend, and they told that you were at the club drinking. And you go: "Why

، و آنها به او بگویند که تو در کلوپ مشغول مشروب‌خوری هستی. و میروی: "

did you snitch on me?" Right? So, in this case: "The criminal offed the

چرا به من چنگ زدی؟" درست؟ بنابراین، در این مورد: "جنایتکار از

snitch" — the snitch told somebody he shouldn't have spoken to, and he got

قافله آزار داد" - جادوگر به کسی گفت که نباید با او صحبت می کرد و او

killed. So, this is your bonus — giving you three ways you may say "off" that

کشته شد. بنابراین، این امتیاز شماست – به شما سه راه می‌دهد که می‌توانید «خاموش» بگویید

isn't quite in the preposition, adjective, adverb way I've taught you,

که کاملاً به صورت حرف اضافه، صفت، قید من به شما آموزش داده‌ام

but in colloquial or common speech. You like that? Good. I try to deliver

نیست، بلکه در گفتار محاوره‌ای یا رایج است. شما آن را دوست دارید؟ خوب من سعی می کنم ارائه کنم

because you guys deserve it. All right?

زیرا شما بچه ها لیاقت آن را دارید. خیلی خوب؟

As... as I wrap this up, or you know, before I get out of here, I would like

همانطور که این را تمام می کنم، یا می دانید، قبل از اینکه از اینجا خارج شوم، می خواهم

to give you a quiz. Before I do that, I want to say thank you, as always. Thank

یک مسابقه به شما بدهم. قبل از انجام این کار ، می خواهم مثل همیشه از شما تشکر کنم. از

you for being part of this. I don't always say it every video, but I try to.

اینکه بخشی از این هستید متشکرم من همیشه این را در هر ویدیو نمی گویم، اما سعی می کنم.

I appreciate that you take the time to study with me and with engVid. Okay? And

قدردانی می کنم که برای مطالعه با من و engVid وقت می گذارید. باشه؟ و

never... I never stop appreciating that. So, in saying that, I'm giving you

هرگز... من هرگز از قدردانی آن دست نمی کشم. بنابراین، با گفتن آن، من به شما تکلیف می دهم

homework. It's like: "What!? How...? That's not a thank you!" It is — you get

. مثل: "چی!؟ چطور...؟ این تشکر نیست!" این است - شما

to practice, and practice again when I get back in a second. But first, your

باید تمرین کنید و وقتی من در یک ثانیه برگشتم دوباره تمرین کنید. اما ابتدا،

first question is: "They killed" something and I want you to use either

اولین سوال شما این است: "آنها چیزی را کشتند" و من می خواهم

the preposition "of" or the preposition "off" to finish this statement. "They

از حرف اضافه "of" یا حرف اضافه "off" برای تکمیل این جمله استفاده کنید. "آنها

killed" something — one of these — "all of the animals in the rain forest." I've

" چیزی را کشتند - یکی از اینها - " همه حیوانات در جنگل بارانی." من

given you a little bit of a help. Because I'm not a bad guy, I've helped

به شما کمک کوچکی کرده ام. چون من آدم بدی نیستم، کمی به شما کمک کرده ام

you a little bit. You're going to have to figure that out. And then I want you

. شما باید آن را بفهمید. و سپس از شما می خواهم که

to put down: Is it a preposition, is it an adverb, or is it a...? Sorry.

بنویسید: آیا حرف اضافه است ، قید است یا ...؟ متاسف.

Preposition, adverb, or adjective. Okay? So, put the answer, and then beside it

حرف اضافه، قید یا صفت. باشه؟ بنابراین، پاسخ را بگذارید و سپس در کنار آن

put: "adjective", "preposition", or "adverb".

قرار دهید: "صفت"، "حرف اضافه" یا "قید".

Next: "She is the top ____ her class." Once again, you're going to put in the

بعدی: "او بالاترین ____ کلاسش است." یک بار دیگر، شما می‌خواهید

proper preposition — if it's "off" or "of"— and then you're going to put down

حرف اضافه مناسب را وارد کنید - اگر "خاموش" یا "از" باشد- و سپس

if this is adverb, or adjective, or prep-... Sorry. Adverb, preposition, or

اگر این قید، صفت، یا prep- باشد، آن را حذف می‌کنید. قید، حرف اضافه یا

adjective. Now, for this particular quiz, because this is a little bit

صفت. حالا، برای این مسابقه خاص، چون کمی

difficult, I'm going to say: This quiz is worth 1,000 points for each one you

دشوار است، می‌خواهم بگویم: این مسابقه به ازای هر کدام که درست می‌گیرید، 1000 امتیاز دارد

get correct. Yay! And I would like you to put it in the comments below, whether

. آری و من از شما می خواهم آن را در نظرات زیر قرار دهید،

that's on YouTube or on engVid. A lot of students give you the thumbs up or the

چه در یوتیوب باشد چه در engVid. بسیاری از دانش‌آموزان به شما انگشت شست بالا یا

thumbs down, and you get to know, you know, how good you actually are. If you

پایین می‌دهند، و شما می‌دانید که واقعاً چقدر خوب هستید. اگر می

want to take one step further, make a few sentences using the different

خواهید یک قدم جلوتر بروید، با استفاده از

meanings that I taught you in this particular lesson.

معانی مختلفی که در این درس به شما آموزش دادم، چند جمله بسازید .

Now, to finish off my gift to you, because I love you so much, I want you

حالا برای اینکه هدیه ام را به شما تمام کنم، چون شما را خیلی دوست دارم، می

to go to www. "eng" as in English, "vid" as in video.com, where there will be

خواهم به www. "eng" مانند انگلیسی، "vid" مانند video.com، که در آن

another question, another, other quest-, quiz and other great teachers for you to

یک سوال دیگر، یک سوال دیگر، سوالات، امتحان و دیگر معلمان عالی وجود دارد که می توانید

learn from. Hope you've enjoyed this lesson. And am I missing anything? Yes,

از آنها یاد بگیرید. امیدوارم از این درس لذت برده باشید . و آیا من چیزی را از دست داده ام؟ بله،

I got a quote for this. If you remember what I talked about "of" it shows about

من یک نقل قول برای این دریافت کردم. اگر به خاطر داشته باشید که من در مورد "از" صحبت کردم که در مورد

relationship between things, like materials, peoples, and whatnot — here's

رابطه بین چیزها، مانند مواد، مردم و هر چیز دیگری نشان می دهد - در اینجا

my quote: "A great relationship is about two things. First, it's appreciating the

نقل قول من است: "یک رابطه عالی در مورد دو چیز است. اول، درک

similarities between things; and second, it's about respecting the differences."

شباهت های بین چیزها؛ و دوم، این در مورد احترام به تفاوت ها است."

I hope you take that quote, not just from the lesson I produce, showing how

امیدوارم از آن نقل قول استفاده کنید، نه فقط از درسی که من تهیه می کنم، که نشان می دهد چگونه

there is a connection, but take that great relationship, and the respect, and

ارتباط وجود دارد، بلکه از آن رابطه عالی، و احترام

the appreciation in the relationships you have with the people you know. All

و قدردانی در روابطی که با افرادی که می شناسید، استفاده کنید. خیلی

right? And actually, some people you don't know — make the world a better

خوب؟ و در واقع، برخی از افرادی که شما آنها را نمی شناسید - دنیا را به مکانی بهتر تبدیل می

place. Anyway, it's been fun. It's my time off. Ah, no reduction. See you.

کنند. به هر حال جالب بود وقت مرخصی من است آه، کاهش ندارد. به امید دیدار.