Slang in English (vocabulary) - BLOW

Hi, James from engVid, just getting the next lesson ready.

سلام، جیمز از engVid، تازه درس بعدی را آماده می کنم.

If you look on the website, you'll see we did a lesson called "Suck," and I gave a definition,

اگر به وب سایت نگاه کنید، می بینید که ما درسی به نام "مکیدن" را انجام دادیم و من تعریفی ارائه کردم

and in that video I mentioned "blow."

و در آن ویدیو به "ضربه" اشاره کردم.

So today, I'm going to tell you about the opposite of sucking.

بنابراین امروز، من قصد دارم در مورد مخالف مکیدن به شما بگویم.

Sucking was...

مکیدن بود...

Breaking air in, blow is sending air out.

شکستن هوا، ضربه، فرستادن هوا به بیرون است.

When you blow, you send air out.

وقتی دمید، هوا را به بیرون می فرستید.

So we're going to talk about it here, and we'll go through.

بنابراین ما در اینجا در مورد آن صحبت خواهیم کرد و از آن عبور خواهیم کرد.

So let's start with, well, what is blow?

پس بیایید با این شروع کنیم، خوب، ضربه چیست؟

The most casual or common use of blow is as a verb.

معمولی ترین یا معمولی ترین استفاده از ضربه به عنوان فعل است.

When we talk about it as a verb, we talk about it's moving.

وقتی در مورد آن به عنوان یک فعل صحبت می کنیم، در مورد حرکت آن صحبت می کنیم.

When you blow, we move.

وقتی دمید، حرکت می کنیم.

Well, what do we move?

خب چی حرکت کنیم؟

Well, we move air, okay?

خوب، ما هوا را جابجا می کنیم، خوب؟

When we move air, we can do several things with that.

وقتی هوا را جابجا می کنیم، می توانیم چندین کار را با آن انجام دهیم.

The one thing you will hear about all the time is moving air is wind.

تنها چیزی که همیشه در مورد آن خواهید شنید ، حرکت هوا است، باد است.

You know, you can hear it now.

میدونی الان میتونی بشنوی

And what's really cool is I'm going to teach you two words -- I didn't write them before,

و آنچه واقعاً جالب است این است که من دو کلمه را به شما یاد خواهم داد -- قبلاً آنها را ننوشتم،

sorry -- about wind, which you can get on a nice day, you get what's called a "breeze."

متاسفم -- در مورد باد، که می توانید در یک روز خوب دریافت کنید، چیزی که به آن "نسیم" می گویند.

That's a soft, nice wind that, in the summertime, comes and brings nice flower scents to you.

این باد ملایم و دلپذیری است که در تابستان می آید و رایحه های خوش گل را برای شما به ارمغان می آورد.

Now, if you live in Canada in the winter, you get what we call a "blast" or a "blast."

حال، اگر در زمستان در کانادا زندگی می کنید، چیزی را دریافت می کنید که ما آن را "بلست" یا "بلست" می نامیم.

That's of a cold air, whoosh, where it, like, hits you in the face, knocks your teeth out.

اون هوای سرده، ووش، جایی که انگار تو صورتت می زند، دندونات رو در میاره.

Don't come to Canada in the winter.

در زمستان به کانادا نیایید.

I'm telling you now, you get blasts of cold wind.

من الان به شما می گویم که باد سردی می وزید.

It's terrible.

این وحشتناک است.

Terrible.

وحشتناک.

And in the summer, we get nice breezes, okay?

و در تابستان ، نسیم خوبی می‌وزیم، خوب؟

So that's wind and blowing, moving air.

بنابراین این باد و وزش و حرکت هوا است.

So in the winter, you find a lot of Canadians get cold, and we, "Achoo!"

بنابراین در زمستان، بسیاری از کانادایی ها سرد می شوند و ما، "آچو!"

Blow our noses.

دماغمان را باد کن

Actually, I'd have to blow my nose now.

در واقع، الان باید دماغم را باد کنم.

We blow our noses, moving air, because of the cold wind we face, huh?

به خاطر باد سردی که با آن روبرو می شویم، دماغمان را باد می کنیم، هوا در حال حرکت است، ها؟

Now, if you like Bill Clinton, I know this is old, he would blow air into a saxophone,

حالا، اگر بیل کلینتون را دوست دارید، می دانم که این قدیمی است، او هوا را در ساکسیفون می دمد،

right?

درست است؟

Here's something interesting.

اینجا یک چیز جالب است.

Moving air into an instrument causes people to be happy because you're making sounds,

انتقال هوا به داخل ساز باعث می شود مردم خوشحال شوند زیرا شما صداهایی تولید می کنید،

right?

درست است؟

If you look at the video "Suck," I mentioned something else.

اگر به ویدیوی "Suck" نگاه کنید، به چیز دیگری اشاره کردم.

You can also do something we call a "job."

شما همچنین می توانید کاری را انجام دهید که ما آن را "کار" می نامیم.

It's a job that you blow.

این شغلی است که شما آن را به باد می دهید.

Now, if you check it out, you'll notice that it has to do with satisfaction for males.

حالا، اگر آن را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که به رضایت مردان مربوط می شود.

That's as far as I'm going on that one, okay?

تا جایی که من در حال انجام آن هستم، باشه؟

But there's your slang lesson in here.

اما درس عامیانه شما در اینجا وجود دارد.

Blow or job blow, put it together, you'll figure it out, okay?

ضربه یا ضربه کار، آن را کنار هم قرار دهید، متوجه خواهید شد، باشه؟

It's moving air over an instrument to cause happiness and satisfaction, in this case,

حرکت هوا بر روی ساز برای ایجاد شادی و رضایت است، در این مورد

a trumpet or a horn, okay?

، ترومپت یا بوق، خوب است؟

Next, moving air, cool.

بعد، هوا متحرک، خنک.

Have you ever had soup that's hot?

آیا تا به حال سوپ داغ خورده اید؟

You have to blow on it, make it cool, blow on it.

باید روی آن باد کنی، خنکش کنی، بر آن باد کنی .

Or coffee, it cools it down, you move the air to make it cool.

یا قهوه، آن را خنک می کند، هوا را حرکت می دهید تا خنک شود.

Next, we talk about blowing again.

بعد، دوباره در مورد دمیدن صحبت می کنیم.

If you blow, okay, we can talk about, "This blows, man, it blows chunks."

اگر دمید، باشه، می‌توانیم در مورد "این ضربه می‌زند، مرد، تکه‌ها را می‌وزاند."

It's a bad situation, okay?

وضعیت بدی است، باشه؟

Blowing chunks means throwing up, which means moving it out of your body, you know, vomit,

دمیدن تکه ها یعنی پرتاب کردن، یعنی بیرون آوردن آن از بدن، می دانید، استفراغ،

being sick.

مریض بودن.

So it blows.

بنابراین می‌وزد.

"This just blows, dude, it blows," you know?

"این فقط می‌وزد، رفیق، می‌وزد،" می‌دانی؟

Or if you blow money, it means spending money like the wind blows it away from you, right?

یا اگر پول را باد می کنید، به این معناست که مانند باد آن را از شما دور می کند، پول خرج کنید، درست است؟

You go, "Woo, it's going in the wind, the money's disappearing!"

میری ووووووووووووووووو داره میره تو باد پول داره ناپدید میشه!

So I blew a lot of money at the racetrack, or I blew a lot of money on lottery tickets,

بنابراین من پول زیادی را در پیست مسابقه ریختم، یا پول زیادی را روی بلیط های بخت آزمایی ریختم،

or I blow a lot of money on comic books.

یا پول زیادی را روی کتاب های کمیک ریختم.

I like comics.

من کمیک دوست دارم

So I spend a lot of money, and it's bad.

بنابراین من پول زیادی خرج می کنم و این بد است.

When you have a bad situation from blowing, right, it's bad, or you spend too much, it's

وقتی وضعیت بدی از دمیدن دارید، درست است، بد است، یا خیلی خرج می کنید،

bad.

بد است.

Okay?

باشه؟

You like that?

شما آن را دوست دارید؟

So that's the verb.

پس این فعل است.

But before I go, we must do grammar, and in grammar, "blow" is an irregular verb.

اما قبل از رفتن باید دستور زبان را انجام دهیم و در گرامر «دمیدن» یک فعل بی قاعده است.

In the present tense, we spell "blow."

در زمان حال ، «دمیدن» را می گوییم.

But the past tense isn't "blowed."

اما زمان گذشته "دمیده" نیست.

I know some of you will say, "I blowed it."

من می دانم که برخی از شما خواهید گفت، "من آن را منفجر کردم."

No, you blew it, which is an interesting phrasal verb, okay?

نه، شما آن را منفجر کردید، که یک فعل عبارتی جالب است، خوب؟

If you blow something, if you blew it, not only is it a bad situation, it means to make

اگر چیزی را منفجر کردید، اگر آن را منفجر کردید، نه تنها وضعیت بدی است، بلکه به معنای

a mistake.

اشتباه کردن است.

I blew it because I didn't write that on the board.

من آن را منفجر کردم زیرا آن را روی تخته ننوشتم.

See it?

ببینش؟

I blew it.

گند زدم.

So if you see somebody say, "I blew it," I made a mistake, okay?

بنابراین اگر دیدید کسی می گوید: "من آن را منفجر کردم"، من اشتباه کردم، باشه؟

So we'll just put that in there, because James blew it.

بنابراین ما فقط آن را در آنجا قرار می دهیم، زیرا جیمز آن را منفجر کرد.

You can say, "Oh, you blew it, teacher.

می تونی بگی، "اوه ، دمش زدی، معلم، ها

Ha-ha, we got you."

-ها، ما تو را گرفتیم."

Okay?

باشه؟

I blew it and forgot to put that in there.

من آن را منفجر کردم و فراموش کردم آن را در آنجا قرار دهم.

But we'll move on because we have other things we have to do.

اما ما ادامه خواهیم داد زیرا کارهای دیگری داریم که باید انجام دهیم.

Now, "blow."

حالا "ضربه".

Here, we're blowing again.

اینجا، ما دوباره باد می کنیم.

Okay?

باشه؟

So we've got "I blew it" verb.

بنابراین ما فعل "من آن را منفجر کردم" داریم.

We've got "blow."

ما "ضربه" داریم.

So we're going to go to "hit."

بنابراین ما به سمت "ضربه" می رویم.

A blow.

یک فوت.

Ow.

اوه

Someone hits you.

یکی بهت میزنه

See the boxing glove?

دستکش بوکس را می بینید؟

To hit.

ضربه زدن.

Okay?

باشه؟

It means with a weapon.

یعنی با سلاح.

Sometimes you get a blow to the body or the face, it means to be hit with a weapon.

گاهی اوقات ضربه ای به بدن یا صورت می خورید یعنی با سلاح مورد اصابت قرار می گیرید.

Well, what's a weapon?

خوب، سلاح چیست؟

A weapon is like a gun, but usually a bat or a stick to be a blow.

اسلحه مانند تفنگ است، اما معمولاً یک خفاش یا چوب برای ضربه زدن است.

We can also say a blow is a hit as in a tool.

همچنین می توانیم بگوییم ضربه مانند یک ابزار ضربه است.

He, you know, he hit three blows to the tree with an axe.

او، می دانید، با تبر سه ضربه به درخت زد.

He means he hit it three times with the tool.

یعنی سه بار با ابزار بهش زد.

An axe or a hammer are tools that we create blows with, right?

تبر یا چکش ابزارهایی هستند که با آنها ضربه ایجاد می کنیم، درست است؟

A blow can also be a surprise.

یک ضربه نیز می تواند غافلگیر کننده باشد.

When I found out I wasn't Miss Universe, it was a blow to me because I lost.

وقتی فهمیدم میس یونیورس نیستم، برای من ضربه بزرگی بود چون باختم.

When you have a blow, you lose.

وقتی ضربه ای خوردی، بازنده ای.

A blow in a serious manner, if someone dies in your family, that can be a blow to you.

یک ضربه جدی، اگر کسی در خانواده شما بمیرد، می تواند برای شما ضربه ای باشد.

It's an unexpected, unpleasant surprise, so it's a blow to my family because we didn't

این یک غافلگیری غیرمنتظره و ناخوشایند است، بنابراین ضربه ای برای خانواده من است زیرا ما

expect the death.

انتظار مرگ را نداشتیم.

Okay?

باشه؟

Sorry.

متاسف.

I had to get serious.

باید جدی می شدم.

Not good.

خوب نیست.

But then also, after that person has died or after you have unpleasant news, you might

اما پس از مرگ آن شخص یا پس از دریافت خبر ناخوشایند، ممکن

do some blow to feel better again.

است ضربه ای وارد کنید تا دوباره احساس بهتری داشته باشید.

That's cocaine.

این کوکائین است.

So if your teacher in your class goes, "Dude, after class, I sell you some blow."

بنابراین اگر معلم شما در کلاس شما گفت: "رفیق، بعد از کلاس، من به شما ضربه ای می فروشم."

You know what I'm saying?

میدونی چی میگم؟

Okay?

باشه؟

Say no.

بگو نه.

Say no to drugs, all right?

به مواد مخدر نه بگو، خوب است؟

Now finally, we have to talk about the phrasal verb of "blow".

حالا بالاخره باید در مورد فعل عبارتی «دمیدن» صحبت کنیم.

Well, what do we mean?

خوب منظورمان چیست؟

Well, phrasal verb means, you know, a preposition or a particle that goes with a verb, yes?

خوب، فعل عبارتی به معنای حرف اضافه یا ذره ای است که با فعل همراه است، بله؟

And in this case, we have "out" and "up", okay?

و در این مورد ، "خارج" و "بالا" داریم، خوب؟

So I'm going to slow down a little bit.

بنابراین من قصد دارم کمی سرعتم را کاهش دهم.

If you blow out something, usually, remember, blow -- Superman, super breath.

اگر چیزی را منفجر کردید، معمولاً به یاد داشته باشید، باد کنید - سوپرمن، نفس فوق العاده.

If you're on the other end, it smells bad right now, but -- the candle, the fire on

اگر در آن طرف هستید، در حال حاضر بوی بدی می دهد ، اما -- شمع، آتش

the candle will go out.

روی شمع خاموش می شود.

So on your birthday cake, you must blow out the candles.

بنابراین در کیک تولد خود ، باید شمع ها را فوت کنید.

That means to end it.

یعنی تمام کردنش

End.

پایان.

Now, if you blow out a tire, it means the tire explodes, and it doesn't work.

حالا اگر لاستیک را باد کنید یعنی لاستیک منفجر می شود و کار نمی کند.

So we can say from blowing out a candle or a tire, "out" means "end".

بنابراین از خاموش کردن شمع یا لاستیک می‌توان گفت که «اوت» به معنای «پایان» است.

When you blow out something, you blow out your knee, you know, your knee on your leg

وقتی چیزی را بیرون می‌زنی، زانوی خود را بیرون می‌آوری، می‌دانی، زانو روی پا

or your elbow, it doesn't work anymore.

یا آرنجت، دیگر کار نمی‌کند.

You blew it out.

منفجرش کردی

It doesn't work.

این کار نمی کند.

So "out", when you put "blow", it means "end", cool?

پس «خارج» وقتی «دمیدن» را می گذارید یعنی «پایان»، باحال؟

We're almost at the end of the video.

تقریباً در پایان ویدیو هستیم.

Don't go out yet.

هنوز بیرون نرو

Don't blow out of the room.

از اتاق بیرون نزن.

So finally, we have "up".

بنابراین در نهایت، ما "بالا" داریم.

"Up" means "explode".

"بالا" به معنای "منفجر شدن" است.

Like a bomb.

مثل بمب

See?

دیدن؟

Time.

زمان.

I'm being told by everything.

همه چیز به من می گویند.

So I'm going.

پس من می روم.

When you blow up something, explode, like a building or a bridge, terrorist attack or

وقتی چیزی را منفجر می‌کنید، منفجر می‌شوید، مانند یک ساختمان یا یک پل، حمله تروریستی یا

9/11, okay?

11 سپتامبر، خوب است؟

In America, somebody, they say the planes hit the towers and then they blew up, actually

در آمریکا یکی، می گویند هواپیماها به برج ها زدند و بعد منفجر شدند، در واقع

they fell down.

سقوط کردند.

That's another lesson.

این یک درس دیگر است.

But you blow up explosion, okay?

اما تو انفجار را منفجر می کنی، باشه؟

Now, because it expands.

حالا چون گسترش می یابد.

The final one is one of my favorites.

آخرین مورد یکی از موارد مورد علاقه من است.

Blow up in your face.

تو صورتت باد کن

If something blows up in your face, imagine you're looking and all of a sudden, "Blam!"

اگر چیزی در صورت شما منفجر شد، تصور کنید که دارید نگاه می کنید و ناگهان می گویید "بلم!"

That's not very pleasant, is it?

این خیلی خوشایند نیست، اینطور است؟

No.

نه.

So if you have plans and you don't work them out properly and it blows up in your face,

بنابراین اگر برنامه‌هایی دارید و آنها را به درستی اجرا نمی‌کنید و در صورت شما منفجر می‌شود،

that's very unpleasant.

بسیار ناخوشایند است.

Fortunately, I did a good lesson, so it didn't blow up in my face.

خوشبختانه درس خوبی انجام دادم در صورتم منفجر نشد.

But if I forgot I blew it, it probably would have blown up in my face and you would make

اما اگر یادم می‌رفت من آن را منفجر کردم، احتمالاً در صورتم منفجر می‌شد و شما

many comments.

نظرات زیادی می‌دادید.

So luckily, I didn't blow it, okay?

پس خوشبختانه، من آن را منفجر نکردم، باشه؟

And you didn't blow any of your time by coming here, you know, bad situation, bad thing,

و با آمدن به اینجا هیچ وقت وقتت را به باد ندادی، می‌دانی، وضعیت بد، چیز بد،

okay?

باشه؟

I'm sorry I blew my nose on camera.

متاسفم که دماغم را در دوربین زدم.

That's very bad.

خیلی بد است.

But, you know, I've got to blow out of here in a second or two.

اما، می دانید، من باید در یکی دو ثانیه از اینجا بیرون بروم.

That means leave.

یعنی ترک کن

Remember we said "out" means "end", okay?

به یاد داشته باشید که گفتیم "خارج" به معنای "پایان" است، خوب؟

I hope you didn't get any unpleasant blows from the lesson, you know, surprise or unpleasant.

امیدوارم هیچ ضربه ناخوشایندی از درس نخورده باشید، چه غافلگیر کننده یا ناخوشایند.

And if you come to me -- don't go to www.engvid.com -- come to me, I'll sell you some blows.

و اگر پیش من آمدی -- به www.engvid.com نرو -- پیش من بیا ، من به تو چند ضربه می فروشم.

No, I'm just joking.

نه، من فقط شوخی می کنم.

Police people?

مردم پلیس؟

No.

No selling blow.

نه. بدون ضربه فروش.

But I want you to go here to www.engvid.com and go there if anything because our videos

اما من از شما می خواهم که به اینجا به www.engvid.com بروید و اگر چیزی بود به آنجا بروید زیرا ویدیوهای

don't blow.

ما باد نمی کنند.

It's pretty good, actually, because you're still watching.

در واقع خیلی خوب است، زیرا شما هنوز دارید تماشا می کنید.

See you later.

بعدا میبینمت.