Could have, would have, should have - modals of lost opportunity

Today we're going to talk about things you may feel sorry about.

امروز قصد داریم در مورد چیزهایی صحبت کنیم که ممکن است برای شما متاسف شوید.

Have you ever done something in your life that you wish you didn't do, or you wish you

آیا تا به حال کاری را در زندگی خود انجام داده اید که ای کاش انجام نمی دادید یا آرزو می کردید که

could have done again, or you would have done it if you had known more?

می توانستید دوباره انجام دهید یا اگر بیشتر می دانستید آن را انجام می دادید؟

Today we're going to talk about it. Models of lost possibility. I know you do models

امروز قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم. مدل های احتمال از دست رفته من می دانم که شما مدل

of possibility. Could, would, and should, right? Got it right here. So why don't we

های امکان را انجام می دهید. می تواند، می تواند، و باید، درست است؟ درست اینجا فهمیدم پس

go to lost opportunity? Because in life we do miss out on things, and in English we use

چرا به سمت فرصت های از دست رفته نرویم؟ زیرا در زندگی ما چیزهایی را از دست می دهیم و در انگلیسی ما از

these a lot. In fact, there's an old idiom that goes like this. Coulda, woulda, shoulda,

این موارد زیاد استفاده می کنیم. در واقع، یک اصطلاح قدیمی وجود دارد که به این شکل است. می‌توانستم، باید

didn't. We use it a lot to tell you that you've missed out, you've messed up, or you've screwed

، نمی‌کردم. ما از آن بسیار استفاده می کنیم تا به شما بگوییم که از دست داده اید، بهم ریخته اید، یا اشتباه کرده

up. I want to go to the board and teach you how to use these effectively. Now when we

اید. من می خواهم به هیئت مدیره بروم و به شما یاد بدهم که چگونه از آنها به طور موثر استفاده کنید. حالا وقتی

use could, in English could actually means... It's related to can. Can is able, has the

از can استفاده می کنیم، در انگلیسی could در واقع به معنای ... مربوط به can است. Can قادر است،

ability to, or highly possible something will happen. We use could to say something is possible.

توانایی دارد، یا بسیار ممکن است اتفاقی بیفتد. ما از can استفاده می کنیم تا بگوییم چیزی ممکن است.

Now, would, we talk about in the imaginary form. Would. Would is imaginary. If I did

اکنون، ما در مورد آن به شکل خیالی صحبت می کنیم . خواهد شد. وولد خیالی است اگر

this, it would be nice. But we also use it as the past of will. You have will, and then

این کار را می کردم خوب بود. اما ما همچنین از آن به عنوان گذشته اراده استفاده می کنیم. شما اراده دارید و سپس

you say would. I would, right? We talk about being imaginary, or the past of the future,

می گویید. من می خواهم، درست است؟ ما در مورد خیالی بودن، یا گذشته آینده،

past of will, which is the future term. And finally we have should. Should is the best

گذشته اراده که اصطلاح آینده است صحبت می کنیم. و در نهایت ما باید. باید بهترین

or right thing to do. Let's give examples of each sentence. What you're thinking about

یا درست ترین کار است. بیایید برای هر جمله مثال بزنیم. چیزی که شما به آن فکر می کنید این

is when I talk about possibilities, all of these are possibilities. So I could help you

است که وقتی در مورد احتمالات صحبت می کنم، همه اینها احتمالات هستند. بنابراین اگر کار زیادی نداشته باشم فردا می توانم به شما کمک کنم، یعنی می توانم به شما

tomorrow if I don't have a lot of work, which meaning it's possible to help you, but it's

کمک کنم، اما

not a guarantee. 70% accurate it's going to happen. Would. Now I did a video before. You

تضمینی نیست. 70٪ دقیق این اتفاق می افتد. خواهد شد. الان یه ویدیو قبلا گذاشتم شما

should check it out. It's would for polite usage. But we also could say would as sort

باید این را چک کنید. این برای استفاده مودبانه است. اما ما همچنین می توانیم بگوییم که به

of a suggested possibility. I would love to help you. I just have to check on my schedule.

نوعی احتمال پیشنهادی است. دوست دارم کمکتان کنم. فقط باید برنامه ام را بررسی کنم.

So it's a kind of a possibility we're talking about, yeah? And should. I should help you

بنابراین این یک نوع احتمال است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، بله؟ و باید. من باید به شما کمک کنم

because you really need the help. I think it would be the best or right thing to do.

زیرا شما واقعاً به کمک نیاز دارید. فکر می کنم بهترین یا درست ترین کار باشد.

Now what happens if you're in a situation where you could have done something, you would

حالا اگر در موقعیتی قرار بگیرید که می توانستید کاری انجام دهید، کاری انجام می دادید و باید کاری انجام می دادید، چه

have done something, and you should have done something? Notice there's something in common

اتفاقی می افتد؟ توجه داشته باشید که چیزی مشترک

with all these. By themselves we have would, could, and should. And they denote, sorry,

با همه اینها وجود دارد. به خودی خود ما باید، می توانستیم و باید. و آنها نشان می دهند، متاسفم،

denote. They give, they give the idea of possible. What is possible in the present? But actually

نشان می دهند. می دهند، ایده ممکن را می دهند. چه چیزی در زمان حال ممکن است؟ اما در واقع

that's not even true. We say possible in the present. But it's not true. What we really

این حتی درست نیست. می گوییم در زمان حال ممکن است . اما این درست نیست. آنچه واقعاً

mean is possible in the future. So you're saying that you could, would, or should do

منظور ماست، در آینده امکان پذیر است. بنابراین شما می گویید که می توانید، می خواهید یا باید کاری را انجام دهید

something that you're not doing it right now, but you will be doing it either almost immediately

که در حال حاضر آن را انجام نمی دهید، اما تقریباً

or sometimes shortly in the future. I could help you, meaning I'm not helping you now,

بلافاصله یا گاهی اوقات در آینده آن را انجام خواهید داد. من می‌توانم به شما کمک کنم، یعنی در حال حاضر به شما کمک نمی‌کنم،

but it is possible to do so shortly or in the long term. I would help you, usually if

اما انجام این کار در کوتاه‌مدت یا درازمدت امکان‌پذیر است . من به شما کمک خواهم کرد، معمولاً اگر

you hear someone say I would, they're probably going to make an excuse not to, because would

می شنوید که کسی می گوید من این کار را می کنم، احتمالاً بهانه ای برای عدم انجام آن می آورند، زیرا

means imagine, like I can imagine doing this, but I'm not actually doing it. I would help

منظور از این است که تصور کنید، مثل من می توانم تصور کنم که این کار را انجام می دهم، اما در واقع این کار را انجام نمی دهم. اگر دوستت داشته باشم کمکت

you if I liked you, but I don't, so I won't, okay? And should, I should help you because

می کنم، اما نه، پس نمی کنم، باشه؟ و باید، من باید به شما کمک کنم زیرا

you need it, meaning I'm not doing it now, but I believe it's the best or right thing

شما به آن نیاز دارید، به این معنی که من اکنون این کار را انجام نمی دهم، اما معتقدم این بهترین یا درست

to do. So we're talking about possible future, okay? Now, notice how I said possible future,

است. پس ما در مورد آینده احتمالی صحبت می کنیم، خوب؟ اکنون، توجه کنید که چگونه آینده ممکن را گفتم،

because models really do talk about the future. We can express it with politeness, we can

زیرا مدل ها واقعاً در مورد آینده صحبت می کنند. ما می‌توانیم آن را با ادب بیان کنیم، می‌توانیم

express it for opportunity, but really it's possible futures and how we interpret those

آن را برای فرصت بیان کنیم، اما واقعاً آینده‌های ممکن است و چگونه آن

futures, right? Modes of future, basically. Now what happens if, okay, now we're in the

آینده‌ها را تفسیر می‌کنیم، درست است؟ شیوه های آینده، اساسا. حالا چه اتفاقی می افتد اگر، خوب، اکنون در

future. I look, we're in the future, but I didn't do these things I wanted to do. I

آینده هستیم. من نگاه می کنم، ما در آینده هستیم، اما این کارهایی که می خواستم انجام دهم را انجام ندادم.

said help you. Now we're going to go over to this list. Notice, it's like the snake

گفتم کمکت کن حالا به سراغ این لیست می رویم. توجه کنید، مثل این است که

is crying. See, Mr. E is going coulda, woulda, shoulda, didn't. What was possible in the

مار گریه می کند. ببینید، آقای E می‌خواهد، می‌خواهد ، نمی‌خواهد. آنچه در آینده ممکن بود

future, it is now the past. If you know anything about the present perfect, I usually say perfects

، اکنون گذشته است. اگر چیزی در مورد زمان حال کامل می دانید، من معمولا می گویم کمال

out of the present, the future, and past perfect. The perfect means a connection to the past.

هایی از زمان حال، آینده و گذشته کامل. کامل یعنی ارتباط با گذشته.

I've always used this because, in this case, when we add have to the basis of models, they

من همیشه از این استفاده کرده ام زیرا، در این مورد، وقتی باید به پایه مدل ها اضافه کنیم، آنها

become the past. They bring in this connection to the past. So what was possible in the future,

به گذشته تبدیل می شوند. آنها این ارتباط را به گذشته می آورند. پس چه چیزی در آینده ممکن بود،

this opportunity is now gone because it is in the past, right? So let's look. Could,

این فرصت اکنون از بین رفته است زیرا در گذشته است، درست است؟ پس بیایید نگاه کنیم. می‌توانستیم،

we said equals possible. Could have was, was possible, right? I could have helped you on

گفتیم مساوی ممکن است. ممکن بود، ممکن بود، درست است؟ من می توانستم سه شنبه به شما کمک کنم

Tuesday, but I'm sorry, it's Thursday. Don't have the time now. Could have. What was possible

، اما متاسفم، امروز پنجشنبه است. الان وقتش رو نداری می تواند داشته باشد. آنچه

on Thursday is now past. Have means connection to past, right? So let's put that down. So

در روز پنجشنبه ممکن بود اکنون گذشته است. آیا ارتباطی با گذشته دارد، درست است؟ پس بیایید آن را کنار بگذاریم. بنابراین

whenever you look at the perfects, like present, past, or future perfects, think of connection

هر زمان که به کمال‌ها نگاه می‌کنید، مانند حال ، گذشته یا آینده،

to the past. Okay? That perfect is have. Cool, no? You just learned about perfects and lost

به ارتباط با گذشته فکر کنید. باشه؟ که کامل است. باحال، نه؟ شما به تازگی در مورد کامل ها و فرصت های از دست رفته یاد گرفته اید

opportunity. I do try. Okay, so let's continue. Okay, so I could have helped you. It was possible.

. من تلاش می کنم باشه پس ادامه بدیم باشه پس میتونستم کمکت کنم ممکن بود.

It's no longer possible. What about would have? Well, remember I said imaginary. When

دیگر امکان پذیر نیست. چه در مورد می خواهم؟ خوب یادت باشه گفتم خیالی.

I would have thought about it, I would have, I imagined being able to do it, but now I

وقتی به آن فکر می‌کردم، فکر می‌کردم، تصور می‌کردم که بتوانم آن را انجام دهم، اما اکنون

cannot see it's still possible. So I imagine, we're going to go from imaginary to imagine.

نمی‌توانم ببینم که هنوز ممکن است. بنابراین من تصور می کنم، ما از خیالی به تصور می رویم.

Imagine it was possible. Give me a second, I'll let you look. See? I imagined it was

تصور کنید امکان پذیر بود. یک لحظه به من فرصت بده، اجازه می دهم نگاه کنی. دیدن؟ تصور می کردم

possible at that time. No longer. Okay? Now, should have. Well, should have was... See,

در آن زمان ممکن است. دیگر نه. باشه؟ در حال حاضر، باید داشته باشد. خب، باید بود... ببین

I'm talking to myself. It's like crazy. Okay, when we talk about this one, we're saying

دارم با خودم حرف می زنم. انگار دیوانه است. خوب، وقتی در مورد این موضوع صحبت می کنیم،

to you. Big line here, so make sure you know it's not a word. It's right or best. Okay?

به شما می گوییم. اینجا خط بزرگی است، پس مطمئن شوید که یک کلمه نیست. این درست یا بهترین است. باشه؟

Should have was at the time I thought it was the best or right thing to do at the time.

باید در آن زمان بود که فکر می کردم بهترین یا درست ترین کار در آن زمان است.

This time is gone, so maybe you should have done it, but now you must do something else.

این زمان گذشته است، پس شاید باید این کار را می کردید، اما اکنون باید کار دیگری انجام دهید.

Okay? That's when we use models of necessity like must or have to or need to. Go check

باشه؟ آن وقت است که ما از مدل های ضرورت مانند باید یا باید یا نیاز استفاده می کنیم.

out the other video. We have another video of must, have to, or need to. Models of necessity.

برو ویدیوی دیگه رو ببین ما یک ویدیوی دیگر از باید، باید یا نیاز داریم. مدل های ضرورت

All right? So, cool lesson. Hope you got everything you needed from it. We talked about possibility

خیلی خوب؟ پس درس باحالی امیدوارم هر آنچه را که نیاز داشتید از آن گرفته باشید. ما در مورد

with could, would, or should, and here are what they are. Could is possible. Would is

امکان با can, will یا should صحبت کردیم و در اینجا آنها هستند. ممکن است.

imaginary. Okay? Or the past or future, in case you don't know. Past, you know, past

وولد خیالی است باشه؟ یا گذشته یا آینده، در صورتی که نمی دانید. گذشته، می دانید، گذشته

or will. The grammar heads out there. And should is the best or right thing to do. Okay?

یا خواهد بود. گرامر به آنجا می رود. و باید بهترین یا درست ترین کار است. باشه؟

When we add on the perfect with its connection to the past, we actually change it and say

هنگامی که ما کامل را با ارتباط آن با گذشته اضافه می کنیم، در واقع آن را تغییر می دهیم و می گوییم

your opportunity is gone now. It was possible, no longer possible. I could have imagined

فرصت شما اکنون از بین رفته است. ممکن بود، دیگر ممکن نبود. میتونستم تصورش

it. I can't imagine it now. Notice these are all past words, and at the time I thought

کنم الان نمی توانم تصورش کنم. توجه کنید که اینها همه کلمات گذشته هستند، و در آن زمان فکر

it was right and best, but it is no longer that time. Things have changed. All right?

می کردم درست و بهترین است، اما دیگر آن زمان نیست. اوضاع تغییر کرده است. خیلی خوب؟

So I don't want you to lose any more opportunities because you could have studied somewhere else,

بنابراین نمی‌خواهم فرصت‌های بیشتری را از دست بدهید، زیرا می‌توانستید جای دیگری درس بخوانید،

but you were smart. You studied here. Now you should. Notice, still possible, but the

اما باهوش بودید. تو اینجا درس خوندی حالا شما باید. توجه کنید، هنوز امکان پذیر است، اما

best and right thing to do is go to engVid, which is www.eng as in English, vid as in

بهترین و درست ترین کار این است که به engVid بروید که به صورت انگلیسی www.eng، vid مانند

video, dot com, where you can do the tests and learn other English languages. Don't lose

ویدیو، dot com است که می توانید تست ها را انجام دهید و زبان های انگلیسی دیگر را یاد بگیرید.

out on this opportunity, okay? Because not only could you do it, you can do it. I would

این فرصت را از دست نده، خوب؟ زیرا نه تنها می توانید آن را انجام دهید، بلکه می توانید آن را انجام دهید.

do it if I were you, and I think you should do it because it's the best thing you can

من اگر جای شما بودم این کار را انجام می‌دادم و فکر می‌کنم شما باید این کار را انجام دهید زیرا این بهترین کاری است که

do for yourself and your English skills and your country.

می‌توانید برای خودتان و مهارت‌های انگلیسی‌تان و کشورتان انجام دهید.

Do it for your country. Yeah.

این کار را برای کشور خود انجام دهید. آره

Bye. EngVid.

خدا حافظ. EngVid.