Idioms in English - "Hand"

I don't have a marker handy.

من نشانگر دستی ندارم

In English, "hand".

در انگلیسی، "دست".

Everybody has one.

هر کسی یکی داره

They're very useful.

آنها بسیار مفید هستند.

I don't have a marker handy.

من نشانگر دستی ندارم

Today we're going to work on idioms with the word "hand".

امروز قصد داریم روی اصطلاحات با کلمه "دست" کار کنیم.

What do they mean?

منظورشون چیه؟

Why do we use them?

چرا از آن ها استفاده می کنیم؟

Handy.

دستی

Well, let's do idioms first, make sure we got that down.

خوب، بیایید ابتدا اصطلاحات را انجام دهیم، مطمئن شوید که آن را حذف کرده ایم.

Idioms with "hand".

اصطلاحات با "دست".

Well, "handy" means or equals "available".

خوب، "دستی" به معنای "در دسترس" یا برابر است.

Now, that's the key, it's available now.

اکنون، این کلید است، اکنون در دسترس است.

If you have something handy, you have it available now, or it also means useful, full of use.

اگر چیزی مفید دارید، اکنون آن را در دسترس دارید ، یا به معنای مفید، پر کاربرد است.

If I tell you something is, that's rather handy, that cell phone that has all those

اگر چیزی به شما بگویم که بسیار مفید است، آن تلفن همراهی که همه آن

things in it, it's useful.

چیزها را در خود دارد، مفید است.

Or if I say, I don't have any money handy right now, I don't have anything I can get

یا اگر بگویم در حال حاضر هیچ پولی در دست ندارم، چیزی ندارم که

my hands on.

بتوانم به آن دست پیدا کنم.

Right?

درست؟

And because I can't get my hands on it, it's not handy.

و چون نمی توانم به آن دست پیدا کنم، به درد نمی خورد.

There's not a phone handy right now, I can't call anybody, or there's a marker that's

در حال حاضر تلفنی در دسترس نیست، نمی توانم با کسی تماس بگیرم، یا نشانگری وجود دارد که

not handy.

دستی نیست.

I can't get my hands on it.

من نمی توانم آن را در دست بگیرم.

Okay?

باشه؟

So, "handy".

بنابراین، "دستی".

And why?

و چرا؟

Well, let's look at why.

خوب، بیایید بررسی کنیم که چرا.

I think I explained before, these two are right here, but the hand, the human hand,

فکر می‌کنم قبلاً توضیح دادم، این دو دقیقاً اینجا هستند، اما دست، دست انسان

the, okay, actually let me change that, we use it a lot, oops, a lot, sorry, we use a

، بسیار خوب، در واقع اجازه دهید آن را تغییر دهم، ما زیاد از آن استفاده می‌کنیم، اوه، زیاد، ببخشید، ما زیاد استفاده

lot, it's, we say dexterous, but you don't need to know what that means, it's actually

می‌کنیم، این است ما می گوییم زبردست، اما نیازی نیست که بدانی معنی آن چیست، در واقع

right in Latin, but whatever.

در لاتین درست است، اما هر چه باشد.

We use it a lot, we use it to create, we use it to destroy things, okay?

ما از آن بسیار استفاده می کنیم، از آن برای ایجاد ، استفاده می کنیم تا اشیا را نابود کنیم، خوب؟

So we use it a lot.

بنابراین ما بسیار از آن استفاده می کنیم.

We use it for many different things, okay, and these are little things, build houses,

ما از آن برای چیزهای مختلف استفاده می کنیم، خوب، و اینها چیزهای کوچکی هستند، خانه می سازیم،

teach, do opera, conduct, okay?

آموزش می دهیم، اپرا انجام می دهیم، هدایت می کنیم، خوب؟

So now we know what we use hands for, what the hand is, you know, it's on your body,

بنابراین اکنون می دانیم که از دست ها برای چه استفاده می کنیم، دست چیست، می دانید، روی بدن شما است،

part of your body, let's look at something else.

بخشی از بدن شما، اجازه دهید به چیز دیگری نگاه کنیم.

We did "handy".

ما "دستی" انجام دادیم.

How about this?

در مورد این چطور؟

"E" for Ezekiel.

"E" برای حزقیال.

You know I love Ezekiel, here he is right now.

می دانی که من حزقیال را دوست دارم، او همین الان اینجاست.

Every one of my videos should have Ezekiel somewhere in it, okay?

هر یک از ویدیوهای من باید حزقیال را در جایی داشته باشد، خوب؟

Ezekiel, okay, let me just change this a little bit, had, had a hand in it.

حزقیال، باشه، اجازه بده این را کمی تغییر دهم، دستی در آن داشتم.

What does that mean, Ezekiel had a hand in it?

این یعنی چه، حزقیال دستی در آن داشت؟

Well, if you have a hand in it, it means to have a hand in something, okay, to be, whoops,

خوب، اگر شما دستی در آن دارید، به این معنی است که در چیزی دست داشته باشید، باشه، بودن، اوه،

P, be part of doing something.

P، بخشی از انجام کاری باشید.

So when somebody has a hand in doing it, has or had, they were part of it, they were part

بنابراین وقتی کسی دستی در انجام آن دارد، داشته یا داشته است، بخشی از آن بوده، بخشی

of doing it, okay, or they were part of the situation, that's to have a hand in it, okay?

از انجام آن بوده است، خوب، یا بخشی از موقعیت بوده است، یعنی دستی در آن داشته باشد، خوب؟

Let's do another one.

یکی دیگه انجام بدیم

Okay, Ezekiel went for a job, but he wanted a special job, he wanted to have experience

خوب، حزقیال برای کار رفت، اما او یک کار خاص می خواست، او می خواست

on the job, so he said, "I want hands-on experience."

در کار تجربه داشته باشد، بنابراین گفت: "من تجربه عملی می خواهم."

Well, if somebody said Ezekiel wanted hands-on experience, it means he wanted to do it himself.

خوب، اگر کسی بگوید حزقیال تجربه عملی می‌خواست ، به این معنی است که خودش می‌خواست این کار را انجام دهد.

When you have hands-on experience or you are hands-on in a situation, you did it with your

وقتی تجربه عملی دارید یا در موقعیتی عمل می کنید، این کار را با

own hands, okay, so you have direct experience, okay, direct experience, or you're doing it

دست خود انجام داده اید، خوب، بنابراین شما تجربه مستقیم دارید، خوب، تجربه مستقیم، یا خودتان مستقیماً این کار را انجام می

yourself directly, okay, so that's hands-on.

دهید، خوب، بنابراین این عملی است

So if someone's teaching you hands-on, they're there directly, they're not just telling someone

بنابراین اگر کسی به صورت عملی به شما آموزش می‌دهد، مستقیماً در آنجا حضور دارد، فقط به کسی نمی‌گوید که

to help you.

به شما کمک کند.

Alright, so we've got that, we've got hands-on.

بسیار خوب، پس ما آن را داریم، ما دست به کار شده ایم.

What about, okay, here's even better, you've got Ezekiel, there's my friend Ezekiel, okay,

چه خوب، اینجا حتی بهتر است، شما حزقیال را دارید، دوست من حزقیال است، خوب،

let's get out of the way and say, if you don't want somebody to touch something of yours,

بیایید از سر راه برویم و بگوییم، اگر نمی‌خواهی کسی به چیزی از تو دست بزند

you tell them, "Hands-off."

، به او بگو: "دست -خاموش."

Now, hands-off is two things, one means, "Don't touch," but if you're in business and you

در حال حاضر، دست زدن دو چیز است، یکی به این معنی است که "دست نزنید"، اما اگر شما در تجارت هستید و می

say, "I have a hands-off approach," but that means I'm not directly involved, I let them

گویید "من یک رویکرد دست برداری دارم"، اما این بدان معناست که من مستقیماً درگیر آن نیستم. من به آنها اجازه می‌دهم

do their work, but I direct it from the outside, so not directly touching the work, I direct

کارشان را انجام دهند، اما من آن را از بیرون هدایت می‌کنم، بنابراین مستقیماً کار را لمس نمی‌کنم،

it from the outside and I have a hands-off approach, okay, so one means, one mean, one

از بیرون آن را کارگردانی می‌کنم و رویکرد دست‌آمیز دارم، خوب، پس یکی یعنی، یک معنی، یک

meaning is, "Don't touch."

معنی است، "دست نزن."

If I'm touching your camera and you go, "Hands-off," I have to take my hand off immediately, don't

اگر من دارم دوربین شما را لمس می‌کنم و شما می‌گویید «دست‌آرو»، باید فوراً دستم را برداریم، آن را

touch it.

لمس نکنید.

The other one, if you have a hands-off approach, it means, number two, a not direct approach

یکی دیگر، اگر رویکرد دست‌آمیز دارید، به این معنی است که شماره دو، رویکردی نه مستقیم

to doing something.

برای انجام کاری.

So number one, you're touching your girlfriend's arm, she goes, "Hands-off," don't touch, remove.

پس شماره یک، تو بازوی دوست دخترت را لمس می‌کنی ، او می‌گوید: «دست‌بردار»، دست نزن، حذف کن.

Number two, your boss says, "I prefer a hands-off approach," it means that your boss, she would

شماره دو، رئیس شما می‌گوید: «من رویکرد دست‌آمیز را ترجیح می‌دهم»، این بدان معناست که رئیس شما

prefer that people do their work and she's not there directly watching them.

ترجیح می‌دهد مردم کارشان را انجام دهند و مستقیماً در آنجا نباشد و آنها را تماشا کند.

So we've done hands-off, handed it, we've done hands-on, what else could we do?

بنابراین، ما دست‌ها را انجام داده‌ایم، آن‌ها را تحویل داده‌ایم، دست‌ها را انجام داده‌ایم، چه کار دیگری می‌توانیم انجام دهیم؟

We did handy, another one with hand, where someone's a handful, if someone's a handful,

ما دستی انجام دادیم، یکی دیگر با دست، جایی که یک نفر یک مشت است، اگر یک نفر انگشت شمار است، به

it means they are difficult or they keep you really busy.

این معنی است که آنها سخت هستند یا شما را واقعا مشغول می کنند.

If you have a little kid, you know, "Wah, wah," a baby, blah, blah, blah, and it runs

اگه بچه کوچولو داری میدونی " وا، وای" یه بچه، بلا، بله، بلا، و

away all day, see when Ezekiel was a baby, okay, his mother said he was quite a handful,

تمام روز فرار میکنه، ببین کی حزقیال بچه بود، باشه، مامانش گفت خیلی مشت بود

he would run all day long, talk all the time, she was always busy, because he made her life

او تمام روز می دوید، همیشه صحبت می کرد، او همیشه مشغول بود، زیرا او زندگی او را

difficult and he made her really busy, he is quite a handful, that job is quite a handful

سخت کرده بود و او را واقعاً مشغول کرده بود، او بسیار انگشت شمار است، آن کار بسیار انگشت شمار است

or something's quite a handful means it makes, it keeps you busy or it's a difficult situation.

یا چیزی بسیار انگشت شمار یعنی باعث می شود ، شما را مشغول می کند یا شرایط سختی است.

Let me see now, is there anything else I can think of with hands?

حالا ببینم، آیا چیز دیگری وجود دارد که بتوانم با دست به آن فکر کنم؟

Actually I've been looking at the hands and the clock, I'm not going to get going, so

در واقع من به عقربه‌ها و ساعت نگاه می‌کنم، نمی‌خواهم شروع کنم، بنابراین

unfortunately I've got to get going, but before I go, we did idioms with hands, right, remember

متأسفانه باید شروع کنم، اما قبل از رفتن، اصطلاحات را با عقربه‌ها انجام دادیم، درست است، به یاد داشته باشید

hands are handy, they're useful, okay, we noticed that if someone makes your life too

عقربه‌ها مفید هستند، آنها مفید هستند، بسیار خوب، ما متوجه شدیم که اگر کسی زندگی شما را خیلی

difficult, right, they're a handful, if you like direct experience with something, you

سخت کند، درست است، آنها انگشت شمارند، اگر دوست دارید تجربه مستقیم با چیزی داشته باشید، تجربه عملی می

want hands-on experience, if you don't want someone to touch it or you like to do things

خواهید، اگر نمی خواهید کسی به آن دست بزند یا دوست دارید کارها

a little bit away, a little distance from it, you say hands-off, do we do anything else?

را کمی دورتر انجام دهید، کمی دورتر از آن، می گویید دست بردارید، آیا کار دیگری انجام می دهیم؟

No?

نه؟

Got to go?

باید برم؟

So www.engvid.com is where I want you to go if you want to learn about anything more,

بنابراین، www.engvid.com جایی است که می‌خواهم اگر می‌خواهید در مورد چیزهای بیشتری بیاموزید،

or if you have any other questions, because I've got a lot of other expressions that are

یا اگر سؤال دیگری دارید، به آنجا بروید، زیرا من عبارات بسیار دیگری دارم که به

kind of handy, but I just don't have the time right now.

نوعی مفید هستند، اما من نمی‌دانم فعلا وقت ندارم

So what did I say?

پس من چی گفتم؟

Go to www.engvid.com, as in English, vid, and it's video, but that's not going to tell

به www.engvid.com بروید، مانند انگلیسی، vid، و ویدیویی است، اما این به شما نمی‌گوید

you where to go, is it?

کجا بروید، درست است؟

No.

نه

Why?

. چرا؟

Go to www.engvid.com, where we'll teach you vocabulary, grammar, vocabulary, grammar,

به www.engvid.com بروید، جایی که ما به شما واژگان، گرامر، واژگان، دستور زبان،

I don't know, idioms, phrasal verbs, am I driving you crazy?

نمی دانم، اصطلاحات، افعال عبارتی، آیا من شما را دیوانه می کنم، آموزش می دهیم؟

I'll see you there, okay?

اونجا میبینمت، باشه؟

Take care.

مراقب باش.