2 fun new ways to learn English vocabulary

Yeah, that was fun. I'm looking forward to hearing that from you later.

آره جالب بود من مشتاقانه منتظر شنیدن آن از شما هستم.

Hi. James from engVid. In this video what I would like to do is help you work on vocabulary.

سلام. جیمز از engVid. در این ویدیو کاری که می خواهم انجام دهم این است که به شما کمک کنم روی واژگان کار کنید.

I want to make it fun, because when things are fun, you work harder and you learn more. And today's

من می خواهم آن را سرگرم کننده کنم، زیرا وقتی چیزها سرگرم کننده هستند، شما سخت تر کار می کنید و بیشتر یاد می گیرید. و

lesson, I'm going to teach you two ways to not only just remember vocabulary, but learn

درس امروز، من قصد دارم دو راه را به شما آموزش دهم که نه تنها واژگان را به خاطر بسپارید، بلکه یاد بگیرید

how to use vocabulary in a way that we use it, and you will really understand it, and...

چگونه از واژگان به گونه ای استفاده کنید که ما از آن استفاده می کنیم، و شما واقعاً آن را درک خواهید کرد، و...

Heck, it's fun. You're just going to have fun doing it. I'm sure you will. All right?

هک، جالب است. شما فقط از انجام آن لذت خواهید برد. مطمئن ام می توانید. خیلی خوب؟

It's a little bit creative. So, let's go to the board. Simple lesson. Here we go.

کمی خلاقانه است. بنابراین، بیایید به هیئت مدیره برویم. درس ساده در اینجا ما می رویم.

Two ways to have fun with language. Not just language, but vocabulary. Ways that you may

دو راه برای لذت بردن از زبان. نه فقط زبان، بلکه واژگان. روش هایی که

not be studying in class, we're going to do here today. The first one I want to talk to

ممکن است در کلاس درس نخوانید، امروز اینجا انجام می دهیم . اولین موردی که می خواهم در

you about is fill in the gap. Huh? "A gap" means a space, there's a space between something.

مورد آن با شما صحبت کنم این است که شکاف را پر کنید. متعجب؟ «فاصله» به معنای فاصله است، بین چیزی فاصله است.

So, here's my hands, in between my hands is a gap. Okay? You have a gap between your eyes.

بنابراین، این دستان من است، بین دستان من یک شکاف است. باشه؟ شما بین چشمان خود فاصله دارید.

One eye, one eye, space. In this case, you see I've got this: "tree __________ chair".

یک چشم، یک چشم، فضا. در این مورد، می بینید که من این را دارم: "درخت __________ صندلی".

Now, fill in the gap doesn't mean just one word. It's a couple of ways you can do this.

حالا، پر کردن شکاف فقط به معنای یک کلمه نیست. این چند راه است که می توانید این کار را انجام دهید.

In this particular game, we're going to take two vocabulary words, "tree", and take another

در این بازی خاص، ما دو کلمه واژگانی را انتخاب می کنیم، "درخت"، و

one, "chair", and they're kind of a little obvious to make it easy for you, but what

یکی دیگر، "صندلی" را انتخاب می کنیم، و آنها کمی واضح هستند تا کار را برای شما آسان کنند، اما چیزی که

I want you to do is one of two things.

من از شما می خواهم انجام یکی از دو چیز است.

The first thing we can do is use x words. What I mean by that is you could say:

اولین کاری که می توانیم انجام دهیم استفاده از کلمات x است. منظور من از آن این است که می توانید بگویید:

"I want to use five words, and I want to go from 'tree' to 'chair'." Or:

"من می خواهم از پنج کلمه استفاده کنم و می خواهم از "درخت" به "صندلی" بروم." یا:

"I want to use three words from 'tree' to 'chair'" or two. Huh? Well, okay.

"می خواهم از سه کلمه از "درخت" تا "صندلی" یا دو کلمه استفاده کنم. متعجب؟ بسیار خوب.

How do I get from "tree"? Okay. "Tree",

چگونه از "درخت" خارج شوم؟ باشه. "درخت"،

"cut". You cut the tree down, right? "Lumber". Lumber you make into wood you can use.

"بریده". درخت را قطع کردی، درست است؟ "الوار". از الوارهایی که به چوب تبدیل می کنید می توانید استفاده کنید.

Let's see. "Carpenter". Find a carpenter. "Craft". "Craft" means make. You're like: "What?" These...

اجازه بدید ببینم. "نجار". یک نجار پیدا کن "مهارت". «کاردستی» به معنای ساختن است. شما مانند: "چی؟" این ها...

All these words... And then I can say: "Furniture". Okay? Okay, furniture. "Chair", so if I have

همه این حرف ها... و بعد می توانم بگویم: «مبلمان». باشه؟ باشه مبلمان «صندلی»، پس اگر

a tree, I cut it down and make it into lumber, I take it to a carpenter, he crafts it into

درختی داشته باشم، آن را می برم و چوب می کنم، آن را نزد نجار می برم، او آن را به

a chair. Five words from A to B. So, one game is tell yourself: "I want to go from five...

صورت کرسی می سازد. پنج کلمه از A به B. بنابراین، یک بازی این است که به خودتان بگویید: "من می خواهم از پنج ...

One word to another word, and I want five words to get there."

یک کلمه به کلمه دیگر بروم و پنج کلمه می خواهم تا به آنجا برسم."

And you can challenge yourself; maybe go from three words. Right? Or make 10 words. You

و شما می توانید خود را به چالش بکشید. شاید از سه کلمه برود. درست؟ یا 10 کلمه بسازید. می

can use it to describe something. How many words you can use to describe a certain thing.

توانید از آن برای توصیف چیزی استفاده کنید. از چند کلمه می توانید برای توصیف یک چیز خاص استفاده کنید.

Right? "I have this word, and I want to go to this word. How many words does it take

درست؟ "من این کلمه را دارم و می خواهم به این کلمه بروم. چند کلمه طول می کشد

me to get there?" What this does is it teaches you relationship between words, and that also

تا به آنجا برسم؟" کاری که این کار انجام می دهد این است که ارتباط بین کلمات را به شما می آموزد، و همچنین

can teach you nouns and verbs, and how they function together. Or, we say "syntax", right?

می تواند اسامی و افعال و نحوه عملکرد آنها با هم را به شما آموزش دهد . یا، ما می گوییم " نحو "، درست است؟

So, start at A, say: "I want to use five words to get there." This is a great word to do

بنابراین، از A شروع کنید، بگویید: "من می خواهم از پنج کلمه برای رسیدن به آن استفاده کنم." این یک کلمه عالی برای انجام

with a friend. You can say: "Okay, we're going to do 'tree' and 'chair', you need to do five

با یک دوست است. می توانید بگویید: "خوب، ما "درخت" و "صندلی" را انجام می دهیم، باید پنج

words that make sense to go from 'tree' to 'chair'", and put a clock on for five minutes.

کلمه را انجام دهید که از "درخت" به "صندلی" تبدیل شود، و یک ساعت را به مدت پنج دقیقه روشن کنید. .

You go, and she goes, you write together and see what words you get. Compare, check them

تو برو، اون میره، با هم بنویسی ببین چه کلماتی به دست میاری. مقایسه کنید، آنها را بررسی کنید

out. "Why did you choose this, and why does this word...? What does this word mean?" Right?

. "چرا این را انتخاب کردی و چرا این کلمه...؟ این کلمه به چه معناست؟" درست؟

So, now, you're not just writing words in a book and saying: "This word means this."

بنابراین، در حال حاضر، شما فقط کلمات را در یک کتاب نمی نویسید و می گویید: "این کلمه به این معنی است."

You're: "What does it mean? How do I use it? How would other people use it? How would other

شما: "یعنی چیست؟ چگونه از آن استفاده کنم؟ دیگران چگونه از آن استفاده می کنند؟ دیگران چگونه

people think?" Right? Yeah. See? That's fun by yourself or with a friend.

فکر می کنند؟" درست؟ آره دیدن؟ این برای خودتان یا با یک دوست سرگرم کننده است.

Okay, listen, the second way to play this game is: How many words to the answer? What?

خوب، گوش کن، راه دوم برای انجام این بازی این است: چند کلمه به پاسخ؟ چی؟

Well, we can pick up two random words, two, like... I have "chair"... "Tree" and "chair",

خوب، ما می توانیم دو کلمه تصادفی، دو، مانند... من "صندلی" دارم... "درخت" و "صندلی"،

we could have put "chair" and "moon". Now the game gets a little bit more interesting.

می توانیم "صندلی" و "ماه" را بگذاریم. حالا بازی کمی جذاب تر می شود.

Right? "Chair" and "moon". How many words does it get me to go from "chair" to "moon"?

درست؟ "صندلی" و "ماه". چند کلمه باعث می‌شود از «صندلی» به «ماه» بروم؟

Now, you might say: "That's impossible. They have nothing to do with each other." I could

حالا ممکن است بگویید: "این غیرممکن است. آنها هیچ ربطی به هم ندارند." می

say, "Listen, the chair in my living room"-"living room" is a noun-"sits"-which is a verb

توانم بگویم، "گوش کن، صندلی در اتاق نشیمن من" - " اتاق نشیمن" یک اسم است - "نشست" - که یک فعل است

-"close to the big bay window where I can see the moon at night."

- "نزدیک به پنجره بزرگ خلیج که می توانم ماه را در شب ببینم."

How many words did it take me to get from "chair" to "moon"?

چند کلمه طول کشید تا از «صندلی» به «ماه» رسیدم؟

So, it's playing with words, being creative. "Chair"

بنابراین، این بازی با کلمات، خلاق بودن است. "صندلی"

and "moon" have nothing to do with each other, but I used nouns and verbs to go from this

و "ماه" هیچ ربطی به هم ندارند، اما من برای رفتن از این مکان به این مکان از اسم و فعل استفاده

place to this place, and actually created a sentence as well. Now, you can, as I said,

کردم و در واقع یک جمله نیز ایجاد کردم. اکنون، همانطور که گفتم،

make it more of a challenge. Do the same thing with a friend. How many words, just random

می توانید آن را بیشتر به یک چالش تبدیل کنید. همین کار را با یک دوست انجام دهید. چند کلمه، فقط

words, how many words does it take? And you can time each other to see who gets there

کلمات تصادفی، چند کلمه طول می کشد؟ و می توانید برای همدیگر وقت بگذارید تا ببینید چه کسی اول به آنجا می رسد

first. And the sentence must make sense. Cool? All right? Once again, you're going to learn

. و جمله باید معنی داشته باشد. سرد؟ خیلی خوب؟ یک بار دیگر، شما در حال رفتن به یادگیری

syntax and meaning; you have to put the words in the right order, you can't just throw words

نحو و معنی. شما باید کلمات را به ترتیب درستی قرار دهید، نمی توانید کلمات را فقط

in there. And when I say "meaning", it has to have sense that it goes from here to here

در آنجا پرتاب کنید. و وقتی می‌گویم «معنا»، باید حس داشته باشد که از اینجا به اینجا می‌رود

that someone would understand it and, you know, agree with it. That's one game.

که کسی آن را می‌فهمد و می‌دانی، با آن موافق است. این یک بازی است.

The second game I like a lot, and I'm going to embarrass myself in about four minutes,

بازی دوم را خیلی دوست دارم و حدود چهار دقیقه،

two minutes, whatever. I hope you like this one, too. I like this one because what you

دو دقیقه دیگر، هر چه باشد، شرمنده خواهم شد. امیدوارم این یکی را هم دوست داشته باشید. من این یکی را دوست دارم زیرا کاری که شما

do is if you're studying particular vocabulary... We have in engVid, vocabulary about travel,

انجام می دهید این است که اگر در حال مطالعه واژگان خاصی هستید... ما در engVid واژگانی در مورد سفر

the kitchen, the law, all sorts of ones you can go to. Go there, and there's usually about

، آشپزخانه، قانون، انواع واژگانی داریم که می توانید به آنها بروید. به آنجا بروید، و معمولاً حدود

10 words. Take those 10 words. Okay? And then you're going to write a poem.

10 کلمه وجود دارد. این 10 کلمه را در نظر بگیرید. باشه؟ و بعد میخوای یه شعر بنویسی

Poem. Well, poems are literary devices. They are types of... They're forms of writing that don't

شعر خب شعرها وسایل ادبی هستند. آنها انواعی از ... آنها اشکالی از نوشتن هستند که

have to follow the normal ways of writing. In Japan, they have what's called a Haiku.

نیازی به پیروی از روش های معمول نوشتن ندارند. در ژاپن چیزی به نام هایکو دارند.

We have rhyming poetry, like... I can't thinking anything off the right... Top of my head.

ما شعر قافیه داریم، مثل... من نمی توانم به چیزی فکر کنم... بالای سرم.

Simple Simon metapimon. No, that's not a rhyme. But rhyme, words that go together like "time",

متاپیمون سیمون ساده. نه، این قافیه نیست. اما قافیه، کلماتی که با هم ترکیب می شوند مانند "زمان"،

"rhyme", "bime", you'd have to have all these words kind of go together. Okay? So, poetry

"قافیه"، "بیمه"، شما باید همه این کلمات را با هم داشته باشید. باشه؟ بنابراین، شعر

could be to express a... Or express a thought or an idea, but it doesn't have to be written

می تواند برای بیان یک ... یا بیان یک فکر یا ایده باشد، اما لازم نیست که به

as a specific paragraph. Right?

عنوان یک پاراگراف خاص نوشته شود. درست؟

It could be, as I said, a Haiku is in Japanese poetry, rhyming poetry, sometimes abstract

می تواند همانطور که گفتم هایکو در شعر ژاپنی، شعر قافیه، گاهی

poetry. This is a fun one because in this one you're going to write a poem, and you

شعر انتزاعی باشد. این یک سرگرمی است زیرا در این یکی قرار است یک شعر بنویسید، و

might not have done that in your current reading-... Writing assignments. You're writing paragraphs

ممکن است این کار را در خواندن فعلی خود انجام نداده باشید - تکالیف نوشتاری. شما در حال نوشتن پاراگراف

for essays and things, but we want to show you the connection with words. So, what I

برای مقاله ها و چیزها هستید، اما ما می خواهیم ارتباط با کلمات را به شما نشان دهیم. بنابراین، کاری که از

want you to do is write a poem using five or maybe even 10 words. Try not to do more,

شما می‌خواهم این است که یک شعر با استفاده از پنج یا شاید حتی 10 کلمه بنویسید. سعی کنید بیشتر از این کار نکنید،

because you're learning how to write right now. Okay? Use on vocabulary... "One" vocabulary

زیرا در حال حاضر نوشتن را یاد می گیرید. باشه؟ استفاده از واژگان ... کلمه واژگان «یک»

word, because "on" is a preposition. One vocabulary word on each line, but have the poem's lines

، زیرا «رو» حرف اضافه است. یک کلمه واژگان در هر سطر، اما سطرهای شعر را

be connected by the ideas in the words, which means you can't just randomly write words

با ایده های موجود در کلمات به هم متصل کنید، به این معنی که شما نمی توانید به طور تصادفی کلمات

and funny sentences; they've got to be connected. This shows your mastery of the language. And

و جملات خنده دار بنویسید. آنها باید متصل شوند. این نشان دهنده تسلط شما بر زبان است. و

that's why I said this is a good one. It's fun and you're showing your mastery. In this

به همین دلیل است که گفتم این یکی خوب است. این سرگرم کننده است و شما مهارت خود را نشان می دهید. در این

case, I've got: "rain", "down", "heaven", "hard", "thirst". Random words. Right? Let

مورد، من دارم: "باران"، "پایین"، "بهشت"، "سخت"، "تشنگی". کلمات تصادفی درست؟

me clear my throat. You didn't know it, but it's James' Beatnik Poetry Café. I'm about

بگذار گلویم را صاف کنم. شما آن را نمی دانستید، اما این کافه شعر بیت نیک جیمز است. من می خواهم

to give you some lines.

چند خط به شما بدهم.

Rain comes down

باران

hard from heaven, crashing into the ground,

سخت از بهشت می‌بارد، به زمین می‌کوبد

making the heart go soft, quenching the thirst of the earth,

، دل را نرم می‌کند، تشنگی زمین را سیراب می‌کند،

removing the dirt, revealing the hidden beauty.

خاک را می‌زداید، زیبایی پنهان را آشکار می‌کند.

Thank you. Thank you, thank you, thank you.

متشکرم. متشکرم، متشکرم، متشکرم.

Okay, so I took these words, and if you noticed, there's a very specific thing. This poem I

خوب، بنابراین من این کلمات را برداشت کردم، و اگر متوجه شدید ، یک چیز بسیار خاص وجود دارد. این شعر

did the first line one word, on the second line I put two words, on the third line I

سطر اول را یک کلمه انجام دادم سطر دوم دو کلمه گذاشتم سطر سوم

put three words, on the fourth and fifth... You can see these numbers. These were the

سه کلمه چهارم و پنجم را ... این اعداد را مشاهده می کنید. اینها

words I used. Each of them makes sense in the poem. When you hear it, you're like:

کلماتی بود که من استفاده کردم. هر کدام از آنها در شعر معنا پیدا می کند . وقتی آن را می شنوید، چنین می گویید:

"Oh, yeah, that makes sense." "Heaven" is above, "rain" comes down. Right? "Heaven", above,

"اوه، آره، این منطقی است." "بهشت " بالاست، "باران" می آید. درست؟ "بهشت"، بالا،

yeah. "Hard", well, when water hits the ground, the ground goes soft. And if you're "thirsty",

آره. «سخت» خوب، وقتی آب به زمین می خورد ، زمین نرم می شود. و اگر «تشنه» هستی

it means you need a drink, if the dry is ground it's thirsty, so it wants water to drink.

، یعنی به نوشیدنی نیاز داری، اگر خشکش آسیاب شود تشنه است، پس آب می خواهد که بنوشد.

Right? I'm showing you I understand the language enough to put these words together. Because

درست؟ من به شما نشان می دهم که به اندازه کافی زبان را می فهمم که این کلمات را کنار هم بگذارم.

I put one word, two words, three words, I also have to use other words I learned. So,

چون یک کلمه، دو کلمه، سه کلمه گذاشتم، باید از کلمات دیگری هم که یاد گرفتم استفاده کنم. بنابراین،

you can take this from a particular lesson-right?-because "rain" would be "water" and "thirst". Probably

شما می توانید این را از یک درس خاص بگیرید - درست است؟ - زیرا "باران" می تواند "آب" و "تشنگی" باشد.

a lesson on water. Right? Yeah.

احتمالاً درس آب است. درست؟ آره

You could do that for travelling. You know? Sky drawing me up... No, drawing me up into...

شما می توانید این کار را برای مسافرت انجام دهید. میدونی؟ آسمان مرا بالا می کشد... نه، مرا به سمت... می کشاند

See? I'm just making it up, but you get the point. You take them, you put them together.

؟ من فقط دارم درستش می کنم، اما شما متوجه موضوع شدید. شما آنها را می گیرید، آنها را کنار هم می گذارید.

And even that last sentence, I'm like: "That wasn't cool. I have to... Don't want to look

و حتی آن جمله آخر، من می گویم: "این باحال نبود. من باید... نمی خواهم

like a fool, so I'll have to retool." Right? So, if you're smiling, having fun, saying:

مثل یک احمق به نظر برسم، پس باید دوباره ابزار کنم." درست؟ بنابراین، اگر لبخند می‌زنید، سرگرم می‌شوید، می‌گویید:

"Wow. I'm, like, playing with the language." You'll show that you understand it, you'll

"وای، من دارم با زبان بازی می‌کنم." شما نشان می دهید که آن را درک می کنید،

have a beautiful product that you can show another person, saying: "Look at my English."

محصول زیبایی خواهید داشت که می توانید آن را به شخص دیگری نشان دهید و بگویید: "به انگلیسی من نگاه کن."

And they may be impressed when you explain the rules you were following, like: one words,

و وقتی قوانینی را که دنبال می‌کردید توضیح می‌دهید، ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند ، مانند: یک کلمه،

two words, three words, and how you learned to express yourself and have a deep understanding.

دو کلمه، سه کلمه، و اینکه چگونه یاد گرفتید خود را بیان کنید و درک عمیقی داشته باشید.

Right?

درست؟

So, look, I hope you've enjoyed these two lessons. You can see I did, because I did

بنابراین، نگاه کنید، امیدوارم از این دو درس لذت برده باشید . می توانید ببینید که من این کار را انجام دادم، زیرا

a little poem for you, using this exact lesson. E's smiling, because he's like:

با استفاده از این درس، شعر کوچکی برای شما ساختم . E لبخند می زند، زیرا او می گوید:

"Wow, this is fun." I'm sure this was fun for you. Give it a try. Get out your vocabulary words, or

"وای، این سرگرم کننده است." من مطمئن هستم که این برای شما سرگرم کننده بود. آن را امتحان کنید. کلمات واژگان خود را بیرون بیاورید یا

go watch another engVid lesson. Right? And then take out some vocabulary words, because

به تماشای یک درس engVid بروید. درست؟ و سپس چند کلمه واژگان را بیرون بیاورید، زیرا

they do go together, and use them. Make a couple poems, have some fun with it. All right?

آنها با هم هستند، و از آنها استفاده کنید. چند شعر بسازید، کمی با آن لذت ببرید. خیلی خوب؟

Anyway, where are you going to find these words? Well,

به هر حال، از کجا می خواهید این کلمات را پیدا کنید؟ خوب،

I want you to go to www.eng as in English, vid as in video.com (www.engvid.com),

من از شما می خواهم که به www.eng به صورت انگلیسی، vid as in video.com (www.engvid.com) بروید،

where you can play, have fun, and experiment.

جایی که می توانید بازی کنید، لذت ببرید و آزمایش کنید.

All right? That's what it's about, and that's how you learn best. Anyway, once again, I

خیلی خوب؟ این چیزی است که در مورد آن است، و شما بهترین روش را از این طریق یاد می گیرید. به هر حال، یک بار دیگر،

just wanted to say thank you guys for watching the channel, look forward to all your comments,

فقط می خواستم بگویم از شما بچه ها بابت تماشای کانال، مشتاقانه منتظر نظرات شما

and the fact that you go do those quizzes. And before I go, I really want you to subscribe,

و اینکه شما بروید آن آزمون ها را انجام دهید، تشکر کنم. و قبل از رفتن، من واقعاً از شما می‌خواهم مشترک شوید،

so somewhere around here, or even down here, there's a subscribe button. Okay? Subscribe,

بنابراین جایی در اینجا، یا حتی همین پایین، یک دکمه اشتراک وجود دارد. باشه؟ مشترک شوید،

and you'll get the newest stuff from myself and engVid. Right?

و جدیدترین مطالب را از من و engVid دریافت خواهید کرد. درست؟

Have a good one. See ya later.

یک خوب. بعدا می بینمت.

Remember: Rain comes down hard.

به یاد داشته باشید: باران به شدت می بارد.