English Expressions: Talking about good and bad habits

Is somebody smoking in here? E, are you smoking again? What a nasty habit. "Habit". I want

آیا کسی اینجا سیگار می کشد؟ E، دوباره سیگار می کشی ؟ چه عادت زشتی "عادت داشتن". می‌خواهم

to teach you a new vocabulary word: "habit", and I'm going to teach you what it means,

یک لغت جدید به شما یاد بدهم: "عادت"، و به شما یاد می‌دهم که معنی آن چیست،

how to pronounce it, some idioms that go with it, a couple of other phrases we use to talk

چگونه آن را تلفظ کنید، چند اصطلاح که با آن همراه است ، چند عبارت دیگر که برای صحبت

about habits, and then we're going to do a little test with some collocations. You ready?

در مورد عادات استفاده می‌کنیم، و سپس می خواهیم یک آزمایش کوچک با چند ترکیب انجام دهیم. آماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

Habit. Notice he said: "What a nasty habit." Well, what does that mean exactly? "Ha-bit",

عادت داشتن. توجه کنید که گفت: چه عادت بدی. خوب این دقیقا به چه معناست؟ "ها-بیت"،

"habit", that's the proper way to say it when you see this word. It's a usual way of acting,

"عادت"، این راه درستی است که وقتی این کلمه را می بینید، بگویید. این یک روش معمول بازیگری است،

so it's something you do on a very regular basis or you do it all the time. You will

بنابراین کاری است که شما به طور منظم انجام می دهید یا همیشه آن را انجام می دهید.

notice the word "habit" when we talk about the simple present because we use the word

وقتی در مورد هدیه ساده صحبت می کنیم متوجه کلمه "عادت" خواهید شد زیرا از کلمه

"habit" or simple present to talk about our habits. I like to eat hamburgers. It's like

"عادت" یا حال ساده برای صحبت در مورد عادت های خود استفاده می کنیم . من دوست دارم همبرگر بخورم. مثل

a habit. Not exactly, but you get the point. I do it regularly. I work at this school.

یک عادت است. دقیقا نه، اما نکته را متوجه شدید. من مرتب این کار را انجام می دهم. من در این مدرسه کار می کنم.

It's like a habit because I do it regularly, or it's my usual way of acting or doing something.

این مانند یک عادت است زیرا من آن را به طور منظم انجام می دهم، یا این روش معمول من برای عمل یا انجام کاری است.

So now you can see why I'm teaching you this word because we use that word to talk about

بنابراین اکنون می توانید ببینید که چرا من این کلمه را به شما آموزش می دهم زیرا ما از آن کلمه برای صحبت در

the simple present, which is grammar. You got a free grammar lesson there, son. I hope

مورد حال ساده که گرامر است استفاده می کنیم. تو اونجا یه درس گرامر رایگان گرفتی پسر. امیدوارم

you're happy.

خوشحال باشی.

Let's go back to the second meaning. Something a person has done repeatedly until they don't

برگردیم به معنای دوم. کاری که یک فرد بارها و بارها انجام داده است تا زمانی که

have to think... Think when they do it. So, sometimes you're like... And someone goes:

نیازی به فکر کردن نداشته باشد ... زمانی که آن را انجام می دهد فکر کنید. بنابراین، گاهی اوقات شما مانند ... و یکی می گوید:

-"You're biting your nails." -"Oh. I didn't notice. It's a habit." It's a bad habit. There

- "داری ناخن هایت را می جوی." "اوه. من متوجه نشدم. این یک عادت است." این یک عادت بد است.

are good habits, by the way, and I'm going to just quickly talk on them before I go over

اتفاقاً عادت‌های خوبی وجود دارد، و من می‌خواهم قبل از اینکه به اینجا بروم، سریع در مورد آنها صحبت کنم

here. Good habits are things like going to bed early. Right? Or studying with engVid,

. عادات خوب چیزهایی مانند زود خوابیدن هستند. درست؟ یا با engVid

studying your English every night to make sure you get better at English. These are

مطالعه کنید، هر شب انگلیسی خود را مطالعه کنید تا مطمئن شوید در زبان انگلیسی بهتر می شوید. اینها

good habits. Brushing your teeth. Right? You know, remember: The habits you have will help

عادات خوبی هستند. مسواک زدن. درست؟ می دانید، به یاد داشته باشید: عاداتی که دارید به شما کمک می کند

you become the person you want to be. Keep that in mind. Okay? Now, as I finish that,

تا فردی شوید که می خواهید باشید. این را در نظر داشته باشید. باشه؟ حالا که آن را تمام می کنم،

let's go to the board and talk about habits.

بیایید به هیئت مدیره برویم و در مورد عادت ها صحبت کنیم.

See this one? This is Dracula. [Laughs] I want to bite your neck. He's a creature. You

این یکی را ببینید؟ این دراکولا است. [می خندد] می خواهم گردنت را گاز بگیرم. او یک موجود است.

might say monster, but in this case, creature, monster, or animal. A "creature of habit"

ممکن است بگویید هیولا، اما در این مورد، موجود ، هیولا یا حیوان. "موجود عادت

is somebody who likes routine. They like doing regular things. It brings them comfort or

" کسی است که روال را دوست دارد. آنها انجام کارهای منظم را دوست دارند. به آنها آرامش

makes them happy. So some people like to go to work, after work come home, sit down, grab

می دهد یا آنها را خوشحال می کند. بنابراین برخی از مردم دوست دارند بروند سر کار، بعد از کار به خانه بیایند، بنشینند،

a beer, put the television on, and that's what they like to do. They don't want to party,

آبجو بگیرند، تلویزیون را روشن کنند، و این همان کاری است که دوست دارند انجام دهند. آنها نمی خواهند مهمانی کنند،

they don't want to go see their friends or play video games. They want one or two beers,

نمی خواهند به دیدن دوستان خود بروند یا بازی های ویدیویی انجام دهند. آنها یک یا دو آبجو می خواهند،

watch TV, go to bed. Creatures of habit. They like routine, they don't like it changed.

تلویزیون تماشا می کنند، به رختخواب می روند. موجودات عادت آنها روال را دوست دارند، دوست ندارند تغییر کند.

Okay?

باشه؟

Number two. Hi-ya. That's a hand. Okay? This is wood. So sometimes in karate you see people

شماره دو. سلام. این یک دست است. باشه؟ این چوب است بنابراین گاهی اوقات در کاراته می بینید که مردم

go: "Ah-ya! Poof", and they break things. When you "break a habit" or if you need to

می روند: "آه-یا! پوف" و آنها چیزها را می شکنند. وقتی "یک عادت را ترک می کنید" یا اگر نیاز به

break a habit it means end, stop the habit. You're tired of doing something like biting

ترک عادت دارید، به معنای پایان دادن به آن است، عادت را متوقف کنید. شما از انجام کاری مانند جویدن ناخن خسته شده اید

your nails. You go: "I need to end this. No more, no more, no more. I need to break that

. تو برو: "من باید این را تمام کنم. نه بیشتر، نه بیشتر، نه بیشتر. باید آن عادت را ترک کنم

habit. It's embarrassing. It makes me feel bad or look bad." So you need to break habits.

. خجالت آور است. باعث می شود احساس بدی داشته باشم یا بد به نظر بیایم." پس باید عادت ها را کنار بگذارید.

Remember, there are good habits, but to be honest, when we usually talk about habit in

به یاد داشته باشید، عادات خوبی وجود دارد، اما صادقانه بگوییم، وقتی معمولاً در مورد عادت در انگلیسی صحبت می

English it's usually bad habits. If you talk too much about your good habits, we think

کنیم، معمولاً عادت های بد است. اگر بیش از حد در مورد عادات خوب خود صحبت می کنید، فکر می کنیم که

you're bragging or saying how good you are. "I save all of my money. I'm so good at saving

دارید لاف می زنید یا می گویید چقدر خوب هستید. "من تمام پولم را پس انداز می کنم. من در پس

my money. I'm the best." This reminds me of somebody. "I'm the best saver in the world.

انداز پول خود بسیار خوب هستم. من بهترین هستم." این منو یاد کسی میندازه "من بهترین پس انداز در جهان

I'm the best doer of homework in the world. I always do my homework." I'll probably say:

هستم. من بهترین انجام دهنده تکالیف در جهان هستم. من همیشه تکالیف خود را انجام می دهم." احتمالاً می گویم:

"Shut up. I don't want to hear anymore." We like to talk about our bad habits, and we

"خفه شو. من دیگر نمی خواهم بشنوم." ما دوست داریم در مورد عادات بد خود صحبت کنیم، و عادت

tend to or we have a habit-[laughs]-of keeping our good habits to ourselves so people don't

داریم یا عادت داریم-[می خندد]- عادت های خوب خود را برای خودمان نگه داریم تا مردم

get angry.

عصبانی نشوند.

Number three: "force of habit". Think of Superman. Dunh-dunh-dunh-dunh. Is very powerful, right?

شماره سه: «نیروی عادت». به سوپرمن فکر کن دانه-دونه-دونه-دونه. بسیار قدرتمند است، درست است؟

Can do many things. A force of habit means your habit, the repeated behaviour is so strong

می تواند بسیاری از کارها را انجام دهد. نیروی عادت یعنی عادت شما ، رفتار تکراری آنقدر قوی است

that you don't think about doing it. I mean, sorry, it just happens without you thinking

که به انجام آن فکر نمی کنید. منظورم این است که متاسفم، بدون اینکه به آن فکر کنید اتفاق می

about it. You know? I mean, sometimes you just have a... Oh, it's force of habit. I

افتد. میدونی؟ منظورم این است که گاهی اوقات شما فقط یک ... اوه، این نیروی عادت است. من

didn't even know I was doing that. It just went to my mouth. So, a force of habit means

حتی نمی دانستم که دارم این کار را می کنم. فقط به دهانم رفت. بنابراین، یک نیروی عادت یعنی

I'm so used to doing it or I do it so much that sometimes I just, you know, I'm talking

من آنقدر به انجام آن عادت کرده ام یا آنقدر این کار را انجام می دهم که گاهی اوقات فقط، می دانید، دارم

to people, I'm going... Oh, I did it again. The force of habit is so strong with me it

با مردم صحبت می کنم، دارم می روم... اوه، دوباره این کار را کردم. نیروی عادت در من آنقدر قوی است که همیشه

happens all the time.

اتفاق می افتد.

How about number four? Have you ever tried to change or stop a habit, something you do

شماره چهار چطور؟ آیا تا به حال سعی کرده اید عادتی را تغییر دهید یا آن را ترک کنید، کاری که به طور منظم انجام می دهید

regularly, but you have a really hard time doing it? We say this one is "old habits die

، اما انجام آن واقعاً برایتان سخت است ؟ ما می گوییم این یکی "عادت های قدیمی سخت می میرند

hard". You can see the old man and the gun. Bang, bang, bang, bang, and the old man keeps

". می توانید پیرمرد و تفنگ را ببینید. بنگ، بنگ، بنگ، بنگ، و پیرمرد

getting up. You shoot him, he gets up again and he gets up again. You're like: "It won't

مدام بلند می شود. به او شلیک می کنی، دوباره بلند می شود و دوباره بلند می شود. شما مانند: "این نمی

die." I don't know what it really means... But oh, crap. See? I tried to stop the habit

میرد." من نمی دانم واقعاً به چه معناست ... اما اوه، مزخرف. دیدن؟ سعی کردم این عادت

and it came back. This habit won't die. When you say: "Old habits die hard", it means it's

را ترک کنم و دوباره برگشت. این عادت از بین نمی رود وقتی می گویید: "عادت های قدیمی سخت می میرند" یعنی تغییر آن

very difficult to change. I want to change, but it's very difficult. Okay?

بسیار سخت است. من می خواهم تغییر کنم، اما خیلی سخت است. باشه؟

And how about number five? Kick. When you "kick a habit"... See? My man saying: "Ow!"

و شماره پنج چطور؟ لگد زدن. وقتی "یک عادت را ترک می کنید"... ببینید؟ مرد من گفت: "اوه!"

It means to end it. It is similar to "break a habit". If you notice, there's either a

به معنای پایان دادن به آن است. شبیه " ترک عادت" است. اگر متوجه شدید، از یک

foot or a hand being used to stop or break something, like this. Break the habit. Stop

پا یا دست برای متوقف کردن یا شکستن چیزی مانند این استفاده می شود. ترک عادت.

it. Okay?

بس کن باشه؟

Now, there are a couple ways to talk about habits without actually using the word "habit"

اکنون، چند راه برای صحبت در مورد عادات بدون استفاده از کلمه "عادت" وجود دارد،

so you don't have to keep repeating: "creature of habit", "break a habit", "force of habit",

بنابراین مجبور نیستید مدام تکرار کنید: " موجود عادت"، "عادت را ترک کن"، "نیروی عادت"،

"old habits die hard", or "kicking a habit". Sometimes we say: "to fall back into". If

"عادات قدیمی" سخت بمیر، یا "ترک عادت". گاهی می گوییم: «دوباره در افتادن».

you fall back into old habits or fall back into it, it means you go back to your old

اگر دوباره به عادت های قدیمی خود برگردید یا دوباره به آن عادت کنید، به این معنی است که به عادت قبلی

habit. So maybe I used to smoke, I stopped for 10 years, and one day I'm at a party having

خود باز می گردید. پس شاید من قبلا سیگار میکشیدم، 10 سال قطع کردم، و یک روز در یک مهمانی هستم و دارم

fun, have a beer and I go: "Hey, I'll have a cigarette." I just fell back into my old

خوش میگذرانم، یک آبجو میخورم و میگویم: "هی، من یک سیگار میکشم." تازه به عادت قبلی ام برگشتم

habit. I went back to doing something I stopped doing. Okay? You don't want to fall back into

. برگشتم تا کاری را انجام دهم که دیگر انجامش ندادم . باشه؟ شما نمی خواهید دوباره به

old habits.

عادات قدیمی بازگردید.

Another one is to "have an urge". An "urge" means to have a strong desire or wish to do

یکی دیگر این است که "اشتیاق داشته باشید". اصرار به معنای داشتن میل یا تمایل شدید برای انجام

something. Now, an urge can sometimes be okay, but in the case of habits it means if you

کاری است. حالا یک اصرار گاهی می تواند مشکلی نداشته باشد، اما در مورد عادت ها به این معنی است

haven't had a cigarette and you're like: "I have an urge to smoke", it means the habit

که اگر سیگار نخورده اید و می گویید: «میل به سیگار کشیدن دارم»، یعنی

is still inside me and it wants to come out, and it's very strong so it makes me want to

عادت هنوز در من است و می‌خواهد بیرون بیاید، و بسیار قوی است، بنابراین من را به

do something. Remember we said you do it so much that you don't think and just do it?

انجام کاری وادار می‌کند. یادت هست گفتیم آنقدر این کار را می کنی که فکر نمی کنی و فقط انجامش می دهی؟

When you have an urge it's almost like something is coming inside or out of you, going: "Do

وقتی یک هوس دارید، تقریباً انگار چیزی از درون یا بیرون شما می آید، می گویید: "

it. Do it. You want to do it." So if you have a strong urge for, like, junk food, fast food,

آن را انجام بده. انجامش بده. می خواهی آن را انجام دهی." بنابراین اگر میل شدیدی به غذاهای ناسالم و فست فود دارید،

that's a bad habit. Right? So you're like: "Oh man, I want a burger. I want a burger.

این یک عادت بد است. درست؟ بنابراین شما مانند: "اوه مرد، من یک همبرگر می خواهم.

I want a burger. I got an urge for a burger." My habit is to eat junk food, and now I want

من یک همبرگر می خواهم. من یک همبرگر می خواهم. من یک همبرگر می خواهم." عادت من این است که غذاهای ناسالم بخورم و حالا یکی می خواهم

one. A strong desire or wish for it. Hmm.

. میل یا آرزوی قوی برای آن. هوم

Leading me to talk about habits. What kind of habits do you have, good ones or bad ones?

من را به صحبت در مورد عادت ها سوق می دهد. چه نوع عادت هایی دارید، عادت های خوب یا بد؟

Why don't we go do a test and take a look at some bad habits people might have. Ready?

چرا ما نمی‌رویم آزمایشی انجام دهیم و به برخی عادت‌های بدی که ممکن است افراد داشته باشند نگاهی بیندازیم. آماده؟

[Snaps]

[عکس‌های عکس]

Okay, so we talked about habits and I wanted to give you some, you know, what we call some

بسیار خوب، پس ما در مورد عادت‌ها صحبت کردیم و می‌خواستم به شما برخی از

bad habits that people do, and I've got them over here. So why don't we talk about bad

عادت‌های بدی را که مردم انجام می‌دهند می‌گوییم، و من آنها را در اینجا آورده‌ام. پس چرا یک لحظه در مورد عادت های بد صحبت نکنیم

habits for a second? Okay, swearing. When you say, like: "[Makes noises]", you know,

؟ باشه فحش دادن وقتی می گویید: "[صدا می کند]"، می دانید،

all those bad words and they bleep them... Bleep means they take them out, so: "F you",

همه آن حرف های بد و صدایشان می کنند... بلیپ یعنی آنها را بیرون می آورند، پس: "ف تو"

or: "Ah, sh__", that's swearing. Now, if you're really angry, it's... You know, it happens.

یا: "آه، ش__"، این است. قسم خوردن. حالا، اگر واقعاً عصبانی هستید، ... می دانید، این اتفاق می افتد.

You hit your foot: "Oh, damn!" But if you say every second word is a bad word or a swear

پات رو زدی: "اوه لعنتی!" اما اگر می گویید هر کلمه دوم یک کلمه بد یا یک فحش

word, that's a bad habit. You really should stop because your mother taught you better

است، این یک عادت بد است. شما واقعاً باید دست از کار بکشید زیرا مادرتان بهتر از این به شما یاد داده است

than that.

.

Nail biting. You seen me this whole video doing this. Many people think it's bad because,

خوردن ناخن. شما تمام این ویدیو را در حال انجام این کار من را دیدید . خیلی‌ها فکر می‌کنند این کار بد است، زیرا،

well, under your nails is dirty and if you bite them you put the dirt inside and it could

خوب، زیر ناخن‌های شما کثیف است و اگر آنها را گاز بگیرید، خاک را داخل آن می‌ریزید و ممکن

make you sick. Smoking. James Dean, go look it up, he was cool when he smoked. But smoking

است شما را بیمار کند. سیگار کشیدن. جیمز دین، برو دنبالش، وقتی سیگار می کشید خیلی باحال بود. اما سیگار کشیدن

can sometimes make you sick and it makes other people go: "Ew", so that's a bad habit. Eating

گاهی اوقات شما را بیمار می کند و باعث می شود دیگران از این کار خارج شوند: "Ew"، بنابراین این یک عادت بد است. خوردن

fast food. I didn't get this great body of mine by eating carrots. I love hamburgers

فست فود. من با خوردن هویج این اندام عالی را بدست نیاوردم. من

and pizza, just like you. And if you eat too much fast food, like McDonald's or Burger

هم مثل شما عاشق همبرگر و پیتزا هستم. و اگر بیش از حد فست فود می خورید، مانند مک دونالد یا برگر

King, too much of it's not good for you. It's a bad habit. You should really eat good, healthy

کینگ، مقدار زیاد آن برای شما خوب نیست. این یک عادت بد است. شما واقعاً باید غذاهای خوب و سالم

foods like apples, oranges, you know, potatoes.

مانند سیب، پرتقال ، سیب زمینی بخورید.

Pick your nose. Okay? I can't do it, I'm not going to, but here. See? I'm getting it deep.

بینی خود را انتخاب کنید. باشه؟ من نمی توانم این کار را انجام دهم، نمی خواهم، اما اینجا. دیدن؟ دارم عمیقش می کنم

See? Look. Right in there now. Picking your nose. Some people eat it, too. Picking your

دیدن؟ نگاه کن همین الان در آنجا برداشتن بینی شما بعضی ها هم می خورند. برداشتن

nose is a bad habit. I once saw someone do that on a subway in Toronto. They picked it,

بینی یک عادت بد است. من یک بار دیدم که شخصی در متروی تورنتو این کار را انجام می دهد. آنها آن را برداشتند،

ate it, and put their hand, and I was like: "Okay, not touching that. Not touching that.

خوردند و دستشان را گذاشتند، و من گفتم: "باشه، به آن دست نزن. دست زدن به

That's disgusting." Watching too much porn. Oh yes. I know you're on the internet, I know

آن، منزجر کننده است." تماشای بیش از حد پورن آه بله. من می دانم که شما در اینترنت هستید، می دانم

you're watching me now. Don't do it. Stick with the English lessons. Okay? You need to

که اکنون من را تماشا می کنید. انجامش نده به درس های انگلیسی پایبند باشید. باشه؟

get a job or learn English. So watching too much.

باید شغلی پیدا کنید یا انگلیسی یاد بگیرید. پس زیاد تماشا کردن

Good habits, eating healthy food. Broccoli, cauliflower, celery, having your apples. Drinking

عادات خوب، خوردن غذای سالم. کلم بروکلی، گل کلم، کرفس، داشتن سیب. نوشیدن

water, that's a good habit. Good habit to have, cleans you, makes you feel good. Exercise,

آب، این یک عادت خوب است. داشتن عادت خوب، شما را تمیز می کند، به شما احساس خوبی می دهد. ورزش کردن، ورزش

working out, going to the gym. Another good habit, watching engVid once a day, take a

کردن، رفتن به باشگاه. یک عادت خوب دیگر ، تماشای engVid یک بار در روز، فیلم گرفتن است

video. Right? Okay? No more pandering. You're here already.

. درست؟ باشه؟ دیگر هیچ دلخراشی نیست. شما در حال حاضر اینجا هستید.

So, these are habits, both good and bad, but they give you the idea of repeated behaviour

بنابراین، اینها عادات هستند، هم خوب و هم بد، اما به شما ایده رفتارهای تکراری را

that we do. And remember: If you repeat it enough, that's who you become. If you do too

می دهند که ما انجام می دهیم. و به یاد داشته باشید: اگر آن را به اندازه کافی تکرار کنید ، همان چیزی خواهید شد. اگر

many bad habits regularly you become a person you're not too happy with. If you do a lot

عادت‌های بد زیادی را به طور منظم انجام دهید، تبدیل به فردی می‌شوید که خیلی از او راضی نیستید. اگر

of good habits regularly you become a person you're happy to be. I know it sounds, you

عادت های خوب زیادی را به طور منظم انجام دهید، تبدیل به فردی می شوید که از بودن آن خوشحال هستید. می‌دانم به نظر می‌رسد،

know, but it tends to be true. Right? Anyway, enough life lessons. Let's go to the board.

می‌دانی، اما به نظر درست است. درست؟ به هر حال، درس زندگی کافی است. بریم سراغ هیئت.

Time to test your habits for studying or habits of studying.

زمان آن است که عادت های خود را برای مطالعه یا عادات مطالعه امتحان کنید.

Let's do number one or A: "old habits die hard", hard, what would that be? Did you say:

بیایید شماره یک یا A را انجام دهیم: "عادت های قدیمی سخت می میرند "، سخت، آن چه خواهد بود؟ آیا گفتی:

"difficult to end a habit"? Yeah. Remember the old man? Difficult to kill. Right? Difficult

"پایان دادن به یک عادت دشوار است"؟ آره پیرمرد را یادت هست ؟ کشتن سخته درست؟

to end a habit.

پایان دادن به یک عادت دشوار است.

What about number B? "Break a habit". Remember? Break. If you do remember it, you remember

در مورد شماره B چطور؟ "یک عادت را بشکن". یاد آوردن؟ زنگ تفريح. اگر آن را به خاطر بسپارید، به یاد می آورید

it is four: "end a habit". That's good, you're doing well.

که چهار است: "به یک عادت پایان دهید". این خوب است، شما خوب انجام می دهید.

Let's see the next one. C: "a creature of habit". That's right, "to do something because

بعدی رو ببینیم ج: «مخلوق عادت». درست است، "کاری را انجام دهید زیرا

you like the routine". It makes you feel comfortable and happy. That would be number two. You're

روال را دوست دارید". به شما احساس راحتی و شادی می دهد. این شماره دو خواهد بود.

a creature of habit. You like the things that make you feel good.

تو مخلوق عادت هستی چیزهایی را دوست دارید که به شما احساس خوبی می دهند.

How about D? "Force of habit". Oh, sorry. That's right, it's so strong you do it without

D چطور؟ "نیروی عادت". اوه ببخشید. درست است، آنقدر قوی است که بدون فکر این کار را انجام می دهی

thinking, that's a force of habit, biting my nails.

، این یک نیروی عادت است که ناخن هایم را می جوی.

And the last one is: "fall back into", what? Yeah, I know, it's right there, number one.

و آخرین مورد این است: "بازگشت به درون"، چیست؟ بله، می دانم، همان جاست، شماره یک.

It means to "return to old behaviours" or old habits.

این به معنای "بازگشت به رفتارهای قدیمی" یا عادت های قدیمی است.

Well, I hope you enjoyed the lesson and you learned how to say "habit", pronounce it,

خوب، امیدوارم از درس لذت برده باشید و یاد گرفته باشید که چگونه "عادت" بگویید، آن را تلفظ کنید،

its meaning, a few idioms, a couple of bad habits and good ones, and I'm going to give

معنی آن، چند اصطلاح، چند عادت بد و خوب، و من می خواهم جایی را به

you a place that you can go practice doing a quiz and keeping up your study habits. So

شما بدهم که بتوانید برو تمرین انجام یک مسابقه و حفظ عادات مطالعه خود را.

go to www.engvid or "eng" as in English, "vid" as in video. And I want to say thank you once

بنابراین به www.engvid یا "eng" مانند انگلیسی، "vid" مانند ویدیو بروید. و من می خواهم یک بار دیگر از شما تشکر کنم

again. And don't forget to subscribe, okay? So touch your screen, touch with your pen

. و فراموش نکنید که مشترک شوید، خوب؟ بنابراین صفحه نمایش خود را لمس کنید، با قلم

or your finger and subscribe. Look forward to seeing you soon.

یا انگشت خود لمس کنید و مشترک شوید. منتظر دیدار شما هستیم.