Learn the English Phrases HOLD ON and TO GET A HOLD OF

In this English lesson I wanted to help you

در این درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم

learn the English phrase, hold on.

که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید ، صبر کنید.

There's two ways that I use this phrase

زمانی که انگلیسی صحبت می کنم معمولاً از این عبارت استفاده

most commonly when I speak English.

می کنم.

the first would be, if I was driving a snowmobile

اولین مورد این بود که اگر من در حال رانندگی ماشین برفی بودم

and you were sitting behind me,

و شما پشت سر من نشسته بودید،

I would probably say, hold on

احتمالاً می

before I started to move forward,

گفتم قبل از اینکه به جلو حرکت کنم دست نگه دارید،

because I wouldn't want you to fall off the back.

زیرا نمی خواهم از پشت بیفتید.

We also use the phrase, hold on

ما همچنین از عبارت، نگه دارید

when we want someone to stop or to wait.

هنگامی که می خواهیم کسی متوقف شود یا منتظر بماند استفاده می کنیم.

Let's say that Jen was leaving for market

فرض کنید جن در حال رفتن به بازار بود

and she had forgot her wallet.

و کیف پول خود را فراموش کرده بود.

I might run out of the house and I might yell,

ممکن است از خانه فرار کنم و فریاد بزنم

hold on, hold on, don't leave yet.

، صبر کن، صبر کن، هنوز نرو.

You forgot your wallet.

کیف پولت را فراموش کردی

So we can use this phrase two ways.

بنابراین می توانیم از این عبارت به دو صورت استفاده کنیم.

We can use it to tell someone to hold on to someone

می‌توانیم از آن استفاده کنیم تا به کسی بگوییم به کسی بچسب

or we can tell it to,

یا می‌توانیم به آن بگوییم،

we can say it to someone to mean that they should wait.

می‌توانیم آن را به کسی بگوییم که باید منتظر بماند.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase, to get a hold of.

بدهم عبارت است به دست آوردن.

When you are trying to get a hold of someone,

وقتی می‌خواهید کسی

it means you're trying to phone them or text them

را در دست بگیرید، به این معنی است که می‌خواهید با او تماس بگیرید یا پیامک ارسال کنید

and they're not responding to you.

و او به شما پاسخی نمی‌دهد.

Sometimes my son is at work

گاهی اوقات پسرم سر کار است

and I'm trying to get a hold of him during the day.

و من سعی می کنم در طول روز به او دست پیدا کنم.

I'm trying to get a hold of him

سعی می کنم او

so that I can tell him to stop at the grocery store

را بگیرم تا بتوانم به او بگویم

and get some things before he comes home.

قبل از اینکه به خانه بیاید، در خواربارفروشی توقف کند و چیزهایی تهیه کند.

So when you tell some,

بنابراین وقتی به بعضی ها می گویید،

when you are trying to get a hold of someone,

وقتی می خواهید کسی

it means that you are trying to contact them.

را در دست بگیرید، به این معنی است که سعی می کنید با آنها تماس بگیرید.

You're trying to get a hold of them using either your phone

شما در حال تلاش برای به دست آوردن آنها با استفاده از تلفن خود

or via text or even via email.

یا از طریق متن یا حتی از طریق ایمیل هستید.

So to review, when you tell someone to hold on,

بنابراین برای مرور، وقتی به کسی می گویید دست نگه دارد،

when you yell, hold on,

وقتی فریاد می زنید، دست نگه دارید، به

it means you want them to stop or wait.

این معنی است که می خواهید متوقف شود یا صبر کند.

When you tell them to hold on,

وقتی به آنها می گویید نگه دارید،

let's say, if they were riding behind you on a motorcycle,

فرض کنید، اگر پشت سر شما سوار موتور سیکلت بودند، به

it means you want them to hold on either to you

این معنی است که می خواهید یا به شما

or the motorcycle, so they don't fall off the back

یا موتور سیکلت را بچسبانند، تا

when you start going.

وقتی شما شروع به رفتن کردید از پشت نیفتند.

And when you try to get a hold of someone,

و هنگامی که سعی می کنید کسی

it simply means that you are trying to contact them.

را در دست بگیرید، به سادگی به این معنی است که سعی می کنید با او تماس بگیرید.

Sometimes I'm trying to get a hold of someone

گاهی اوقات سعی می‌کنم کسی را تحت کنترل خود درآورم

and they don't respond and it can be a little frustrating.

و او پاسخی نمی‌دهد و ممکن است کمی ناامیدکننده باشد.

Can't it?

When you're trying to get a hold of someone

نمیشه؟

وقتی سعی می کنید کسی را به دست بگیرید

and they don't answer you.

و او به شما پاسخی نمی دهد.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Yusuf.

این نظر از یوسف است.

And the comment is this,

و کامنت این است

"Yo, hello, Mr. Bob,

، "سلام آقای باب،

Did you cut the tree that was not thriving?"

آیا درختی را که رشد نمی کرد قطع کردید؟"

And my response is, "I have not done that yet.

و پاسخ من این است: "من هنوز این کار را انجام نداده ام.

Summer has really just begun for me,

تابستان واقعاً برای من شروع شده است،

and there are lots of little jobs

و مشاغل کوچک زیادی

waiting for me on the farm.

در مزرعه در انتظار من هستند.

I'm just getting started with my summer work list.

من تازه با لیست کارهای تابستانی خود شروع کرده ام.

It's exciting."

این هیجان انگیز است. "

So I do really enjoy working on the farm,

بنابراین من واقعاً از کار در مزرعه لذت می برم،

but I kind of just started on summer vacation last week.

اما به نوعی هفته گذشته تعطیلات تابستانی را شروع کردم.

So the tree that Yusuf is talking about

بنابراین درختی که یوسف از آن صحبت می کند در

is actually right here.

واقع همین جاست.

If you wanna have a look at it,

اگر بخواهید نگاهی به آن بیندازید،

you can see that it's definitely not thriving.

می بینید که قطعاً رونق ندارد.

It has a dead branch here.

اینجا یک شاخه مرده دارد.

It doesn't really look healthy at all.

واقعاً اصلاً سالم به نظر نمی رسد.

So I'm sorry to say once again,

بنابراین متاسفم که یک بار دیگر می گویم،

I know people were sad last time I mentioned it.

می دانم که مردم آخرین باری که به آن اشاره کردم ناراحت بودند.

It's time for this tree to go.

وقت رفتن این درخت است.

So it's one of the jobs that I do need to do

بنابراین این یکی از مشاغلی است که من باید

here on the farm.

اینجا در مزرعه انجام دهم.

If we look at this side, you can see it's even worse.

اگر به این سمت نگاه کنیم، می بینید که حتی بدتر است.

There's just lots of dead branches.

فقط تعداد زیادی شاخه های مرده وجود دارد.

So I'll get that eventually.

بنابراین من در نهایت آن را دریافت خواهم کرد.

There are many things that I need to do on the farm.

کارهای زیادی هست که باید در مزرعه انجام دهم.

And it's probably one of the healthiest things I do in life.

و این احتمالا یکی از سالم ترین کارهایی است که در زندگی انجام می دهم.

I know sometimes people say

می دانم گاهی اوقات مردم می گویند

that you should take a break from work,

که باید از کار استراحت کنید،

but for me, when I'm done teaching,

اما برای من، وقتی تدریسم تمام شد،

when I'm done, especially this year,

وقتی کارم تمام شد، مخصوصاً امسال،

using all the technology and interacting with people,

استفاده از تمام تکنولوژی و تعامل با مردم،

this gives me peace, okay.

این به من آرامش می دهد، خوب .

It's very peaceful for me to do farm work.

انجام کارهای کشاورزی برای من بسیار آرام است.

It's something I really enjoy doing.

این کاری است که من واقعا از انجام آن لذت می برم.

Oftentimes, it's work that I do by myself.

اغلب اوقات، این کاری است که خودم انجام می دهم.

So it has that value as well.

پس این ارزش را نیز دارد.

My school year is very, very social, I guess you could say,

سال تحصیلی من بسیار بسیار اجتماعی است، حدس می‌زنم می‌توانید بگویید،

not that I'm socializing,

نه اینکه در حال معاشرت هستم،

but I'm always surrounded by people.

اما همیشه در محاصره مردم هستم.

So when I come home to the farm in the summer,

بنابراین وقتی در تابستان به خانه به مزرعه می آیم

it's just very relaxing, very peaceful.

، بسیار آرامش بخش است، بسیار آرام.

And it's good for the soul.

و برای روح خوب است.

It's good for my brain.

برای مغزم خوبه

Anyways, Bob, the Canadian here,

به هر حال، باب، کانادایی اینجا،

I hope you're enjoying these little lessons.

امیدوارم از این درس های کوچک لذت برده باشید.

I'll see you in a couple of days with another one.

یکی دو روز دیگه با یکی دیگه میبینمت

Bye.

خدا حافظ.