Learn the English Phrases "to give somebody the slip" and "to slip through your fingers"

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، من می‌خواستم به شما کمک کنم که

learn the English phrase to give somebody the slip.

عبارت انگلیسی را یاد بگیرید تا به کسی لغزش داده شود.

If you give somebody the slip, it means you escape.

اگر لغزش را به کسی بدهید، یعنی فرار می کنید.

It means for some reason, they were trying to

یعنی به دلایلی سعی می کردند

catch you and you managed to get away.

شما را بگیرند و شما موفق به فرار شدید.

You will most likely hear this

به احتمال زیاد این عبارت را خواهید شنید،

phrase, to give somebody the slip

if you're watching a TV show and the police

اگر در حال تماشای یک برنامه تلویزیونی هستید و

officers on the TV show are trying to catch

افسران پلیس در برنامه تلویزیونی سعی در دستگیری

a criminal, and sometimes that criminal will give them

یک جنایتکار دارند، لغزش را به کسی بدهید، و گاهی اوقات آن جنایتکار به آنها

the slip, the criminal will simply disappear.

لغزش می دهد، جنایتکار به سادگی ناپدید می شوند.

They'll run down an alley, or they'll go a certain

از یک کوچه رد می‌شوند، یا

direction, or maybe they'll drive away really fast in their

مسیر خاصی را می‌روند، یا شاید خیلی سریع با ماشینشان دور می‌شوند

car and they'll give the police the slip.

و به پلیس لغزش می‌دهند.

They'll just evade being captured,

آنها فقط از دستگیر شدن طفره می روند

and they will escape.

و فرار می کنند.

The second phrase I wanted to teach you

دومین جمله ای که امروز می خواستم به شما یاد بدهم این است

today is to slip through your fingers.

که از بین انگشتانتان سر بخورید.

When something slips through your fingers, it means

وقتی چیزی از میان انگشتان شما می لغزد، به این معنی است که

it was going to be something you would

قرار بود چیزی باشد که شما خواهید

have, and now you don't have it anymore.

داشت و اکنون دیگر آن را ندارید.

It means something got away from you a little bit.

یعنی چیزی کمی از شما دور شد.

And this can be something as simple as a job.

و این می تواند چیزی به سادگی یک شغل باشد.

Maybe you are looking to get a job somewhere,

شاید شما به دنبال یافتن شغل در جایی هستید

and it kind of slipped through your fingers.

و به نوعی از بین انگشتان شما سر خورده است.

You applied for the job, and maybe they called you

شما برای این کار درخواست دادید، و شاید آنها با شما تماس گرفتند

back to offer it to you and left a message,

تا آن را به شما پیشنهاد دهند و پیامی گذاشتند،

and you didn't get the message, and you forgot to

و شما پیام را دریافت نکردید، و فراموش کردید که با

call them back, and then it just kind of slipped

آنها تماس بگیرید، و سپس به نوعی از

through your fingers and it never happened.

بین انگشتان شما سر خورد و هرگز اتفاق نیفتاد

Maybe you were going to buy a car for really

شاید قرار بود

cheap from a relative, and then for some reason, you

از یکی از اقوام ماشینی با قیمت بسیار ارزان بخرید و بعد به دلایلی

didn't communicate properly, and the whole deal just didn't happen.

درست ارتباط برقرار نکردید و کل معامله اتفاق نیفتاد. یه

It kind of slipped through your fingers.

جورایی از بین انگشتات لیز خورد.

So it means that something good

بنابراین به این معنی است که اتفاق خوبی

that could have happened didn't happen.

که می توانست رخ دهد، اتفاق نیفتاده است.

It just sort of went away.

فقط یه جورایی رفت

It's always a sad time

when something like that happens.

زمانی که چنین اتفاقی می افتد همیشه غم انگیز است.

But, hey, to review, to give somebody

اما، هی، مرور کردن، لغزش دادن به کسی به

the slip means to escape from them.

معنای فرار از دست آنهاست.

And to have something slip through your fingers

و اینکه چیزی از میان انگشتان شما بلغزد به این

means that you could have had it.

معنی است که می توانستید آن را داشته باشید.

But somehow it just.

ولی یه جورایی فقط

I'm putting my hand up because it's like when

دستم را بالا می آورم چون مثل وقتی است که

you have sand and the sand goes through your

شن داری و شن از انگشتانت می گذرد،

fingers, it's like that thing you wanted is the

مثل چیزی که می خواستی

sand, and it just kind of went away.

شن است، و یک جورهایی رفت.

That would be sad.

این غم انگیز خواهد بود.

Anyways, let's look at a comment from a previous video.

به هر حال، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Ruslan.

این نظر از روسلان است. از

Thank you for the nice, sunny lesson, Teacher Bob.

شما برای درس خوب و آفتابی تشکر می کنم، معلم باب.

Such a beautiful landscape.

چنین منظره زیبایی

It looks like the Shire from the Lord of the Rings.

شبیه شایر از ارباب حلقه ها است.

And my response... My response? Yeah, a little bit.

و پاسخ من... پاسخ من؟ آره کمی.

No hobbits or wizards around here, though. No.

با این حال، هیچ هابیت یا جادوگری در این اطراف وجود ندارد. نه.

At least I haven't seen any hobbits or wizards.

حداقل من هیچ هابیت یا جادوگری ندیده ام. به

By the way, if you don't know what the

هر حال، اگر نمی دانید

Lord of the Rings is, the Lord of the

ارباب حلقه ها چیست، ارباب

Rings is a fantasy novel series by J. R. R.

حلقه ها یک مجموعه رمان فانتزی از جی آر آر

Tolkien, and it also was made into some movies.

تالکین است و در برخی از فیلم ها نیز ساخته شده است.

But, yeah, it's certainly beautiful out here today.

اما، بله، مطمئناً امروز اینجا زیباست.

There's things like this.

چیزهایی مثل این وجود دارد

I'm sure if I was a hobbit, if I was

مطمئنم اگر هابیت بودم، اگر

a tiny person who lived under the earth in a

آدم کوچکی بودم که زیر زمین در

little house, I would probably have plants like this outside.

خانه‌ای کوچک زندگی می‌کرد، احتمالاً گیاهانی مثل این بیرون از خانه داشتم.

I would probably have big trees like this, full

من احتمالاً درختان بزرگی مانند این، پر

of leaves or like this one over here.

از برگ یا مانند این را در اینجا خواهم داشت.

It's just gorgeous out here tonight, by the way.

اتفاقا امشب اینجا خیلی زیباست.

I'm out here in the evening.

من عصر اینجا هستم

Normally I do these videos during the day,

معمولاً این ویدیوها را در طول روز انجام می‌دهم،

but I was out and about today.

اما امروز بیرون بودم.

One of my kids is on the track and field team.

یکی از بچه های من در تیم دوومیدانی است.

So track and field is where you do the

بنابراین دو و میدانی جایی است که شما

100 meters dash or you do the long jump

دوی 100 متر را انجام می دهید یا پرش طول

or triple jump where you throw the shot put.

یا پرش سه گانه را در جایی که پرتاب می کنید انجام می دهید.

Actually, you don't throw the shot put.

در واقع، شما توپ را پرتاب نمی کنید.

You put the shot put.

تو پرتاب شوت.

But I think you know what I mean.

اما فکر می کنم منظور من را می دانید.

So Jen and I, after I was done work

بنابراین من و جن، بعد از اینکه امروز کارم تمام شد

today, we went and watched my son participate.

، رفتیم و شرکت پسرم را تماشا کردیم.

He did okay.

او خوب شد.

He just was one place too low, though, to

او فقط یک مکان خیلی پایین بود، اما برای

go on to the next level next week.

رفتن به سطح بعدی هفته آینده.

So he kind of missed out by just a bit.

بنابراین او به نوعی از دست داد. یه

It kind of slipped through his fingers.

جورایی از بین انگشتاش لغزید.

I guess he got fifth and you

من حدس می‌زنم که او پنجم شد و شما

need fourth in order to go on.

برای ادامه به چهارمی نیاز دارید.

So next week there will be another track

بنابراین هفته آینده یک مسابقه دوومیدانی دیگر برگزار خواهد شد

and field meet, but he didn't place high

، اما او به اندازه کافی بالا نگرفت،

enough, so we feel bad for him.

بنابراین ما برای او ناراحت هستیم.

But he enjoyed his day and he

اما او از روز خود لذت می برد و

jumped, I think a personal best.

پرید، به نظرم بهترین حالت شخصی.

That's pretty cool as well, but,

این نیز بسیار جالب است، اما،

so, yeah, I'm out here.

بله، من اینجا هستم.

It's evening.

عصر است

I think it's 07:00 p.m.

فکر کنم ساعت 07:00 بعد از ظهر است.

This video might be coming out

این ویدیو ممکن است

a little bit late on Friday.

کمی دیرتر در روز جمعه منتشر شود.

I might put it up in the

شاید به

morning instead of finishing it off tonight.

جای اینکه امشب تمامش کنم، آن را صبح بگذارم.

But anyways, bright, sunny, beautiful day,

اما به هر حال، روز روشن، آفتابی، زیبا،

but no wizards, no hobbits.

اما بدون جادوگر، بدون هابیت.

Maybe someday. We'll see.

شاید یک روزی. خواهیم دید.

Anyways, thanks for watching. I'll see you in a few

به هر حال از تماشای شما متشکرم چند

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگه با یه درس کوتاه انگلیسی دیگه میبینمت. خدا حافظ.