Learn the English Phrases "to takes sides" and "from all sides"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase to take sides.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی to take side را یاد بگیرید.

Now I'll tell you this.

حالا این را به شما می گویم.

It's actually better to not take sides.

در واقع بهتر است طرفی نگیرید.

When you take sides, it means

وقتی طرف می گیری یعنی

you agree with one person

when two people are arguing.

وقتی دو نفر با هم دعوا می کنند با یک نفر موافقی.

So let's say two of my kids are

بنابراین فرض کنید دو تا از بچه های من

arguing, I usually try to not take sides.

با هم دعوا می کنند، من معمولاً سعی می کنم طرفی نگیرم.

I don't try to say she's right and he's wrong.

من سعی نمی کنم بگویم او درست می گوید و او اشتباه می کند.

Instead, I try to resolve

در عوض، سعی می کنم

the situation without taking sides.

بدون جانبداری، وضعیت را حل کنم.

So when you take sides, it means you

بنابراین وقتی طرف می گیرید، به این معنی است که

agree with one person in a situation where

در شرایطی که

two people are arguing or more people.

دو نفر یا چند نفر با هم بحث می کنند، با یک نفر موافق هستید.

Like there might be a hundred people that think

مثل اینکه ممکن است صد نفر باشند که

one way and 100 people that think another way

یک طرف فکر کنند و 100 نفر به طور دیگری فکر کنند

and you say, I'm going to take sides.

و شما بگویید من طرفی خواهم گرفت.

I'm going to agree with these 100 people over here.

من اینجا با این 100 نفر موافقم.

But in my opinion, it's usually best not to take sides.

اما به نظر من معمولاً بهتر است طرفی نگیریم.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

you today is from all sides.

از همه طرف است.

Sometimes you get in trouble from all sides.

گاهی اوقات از هر طرف دچار مشکل می شوید.

If we had leftover pizza in the house and I came

اگر در خانه پیتزا مانده بودیم و من

home from work and no one was home and I ate

از سر کار به خانه می آمدم و هیچکس خانه نبود و

all the pizza, I would get in trouble from all sides.

همه پیتزا را می خوردم، از هر طرف دچار مشکل می شدم.

Jen would be annoyed with me.

جن از من دلخور خواهد شد.

My kids would be annoyed with me.

بچه هایم از دست من ناراحت می شوند.

Because in our house, leftover pizza

زیرا در خانه ما، پیتزای باقی مانده به

is kind of considered super yummy.

نوعی فوق العاده خوشمزه در نظر گرفته می شود.

People usually like it when they come home

مردم معمولاً وقتی به خانه می آیند

and there's some pizza leftover in the fridge.

و مقداری پیتزا در یخچال باقی می ماند آن را دوست دارند.

But if I ate it, I would probably get in trouble

اما اگر می خوردم احتمالا

from all sides. Everyone would be annoyed with me.

از هر طرف به دردسر می افتادم. همه از من دلخور می شدند.

So to review.

بنابراین برای بررسی.

To take sides means to agree

طرف گرفتن به معنای موافقت

with one side of an argument.

با یک طرف بحث است.

At school, when I see students

در مدرسه وقتی دانش آموزان را

arguing, I don't take sides.

در حال دعوا می بینم، طرفی نمی گیرم.

I usually try to help resolve

من معمولاً سعی می کنم

the situation without taking sides.

بدون جانبداری به حل این وضعیت کمک کنم.

And from all sides means that

و از هر طرف یعنی

everyone is annoyed with you.

همه از شما دلخورند.

Sometimes the government does something and then

گاهی دولت کاری می کند و بعد

they get in trouble from all sides.

از هر طرف دچار مشکل می شوند.

Everyone is annoyed with them.

همه از آنها دلخورند.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from...

این نظر از ...

I printed this at school, so it's

من این را در مدرسه چاپ کردم، بنابراین

hard to get this completely open.

باز کردن کامل آن دشوار است.

From Yulia.

از یولیا

Bob, good morning.

باب، صبح بخیر

Thank you for this lesson.

ممنون از این درس

Please tell me which province you

لطفا بفرمایید اهل کدام استان

are from and my response?

هستید و پاسخ من را بدهید؟

I am from Ontario, Canada.

من اهل انتاریو کانادا هستم.

I live north of Lake Erie and south of

من در شمال دریاچه ایری و جنوب

Lake Ontario, outside the city of Hamilton, Ontario.

دریاچه انتاریو، خارج از شهر همیلتون، انتاریو زندگی می کنم.

So thanks, Yulia, for that comment for that question.

بنابراین، یولیا، برای اظهار نظر در مورد آن سوال، متشکرم.

Hey, we're going to walk out for a bit but

هی، ما قرار است کمی بیرون برویم اما

it's windy so I hope the audio stays okay.

باد می‌وزد، بنابراین امیدوارم صدا خوب بماند.

Yeah, I live north of Lake Erie.

بله، من در شمال دریاچه ایری زندگی می کنم.

It's one of the Great Lakes.

این یکی از دریاچه های بزرگ است.

I've actually featured Lake Erie in some of my

من واقعاً دریاچه ایری را در برخی از

English lessons and I live south of Lake Ontario.

درس های انگلیسی خود نشان داده ام و در جنوب دریاچه انتاریو زندگی می کنم.

So Lake Ontario is to the north

بنابراین دریاچه انتاریو در شمال

of me, I live south of it.

من است، من در جنوب آن زندگی می کنم.

Lake Erie is to the south of me, I live north of it.

دریاچه ایری در جنوب من است، من در شمال آن زندگی می کنم.

I actually live almost exactly in

من در واقع تقریباً در

the middle of the two.

وسط این دو زندگی می کنم.

So it's about a 45 minute drive to Lake Erie

بنابراین تا دریاچه ایری حدود 45 دقیقه با ماشین

and it's about a 45 minute drive To Lake Ontario.

و تا دریاچه انتاریو حدود 45 دقیقه رانندگی است.

And I do like living between the two lakes.

و من دوست دارم بین این دو دریاچه زندگی کنم.

It's pretty cool.

خیلی باحاله

If you drive to Lake Erie, there are

اگر به سمت دریاچه ایری رانندگی کنید،

nice sandy beaches and you can go swimming.

سواحل شنی خوبی وجود دارد و می توانید شنا کنید.

If you drive to Lake Ontario, there's usually a

اگر به سمت دریاچه انتاریو رانندگی کنید، معمولاً

cool northern wind in the summer that kind of

در تابستان باد شمالی خنکی می‌وزد که

cools off as it comes across the lake and

با عبور از دریاچه خنک می‌شود و

it makes for a really nice visit.

بازدید بسیار خوبی را برای شما رقم می‌زند.

It's a nice place to...

این یک مکان خوب برای ...

There's a few nice restaurants along Lake Ontario.

چند رستوران خوب در امتداد دریاچه انتاریو وجود دارد.

So yeah, that's where I live, right in

پس بله، این جایی است که من زندگی می کنم، درست در

the middle of what's called the Niagara Peninsula.

وسط چیزی که به آن شبه جزیره نیاگارا می گویند.

Actually, If I drive 45 minutes east, I end up

در واقع، اگر 45 دقیقه به سمت شرق رانندگی کنم،

at the border, the border with New York State.

به مرز، یعنی مرز ایالت نیویورک می رسم.

The city of Buffalo is that way to the east of me.

شهر بوفالو در شرق من است.

So it's a pretty cool place to live.

بنابراین مکان بسیار جالبی برای زندگی است.

I think I mentioned in another video that as I was

فکر می‌کنم در ویدیوی دیگری به این موضوع اشاره کردم که وقتی

growing up I could watch Canadian TV and I could watch

بزرگ شدم، می‌توانم تلویزیون کانادا را تماشا کنم و

American TV as well because the antenna that we had on

همچنین می‌توانم تلویزیون آمریکایی را تماشا کنم، زیرا آنتنی که

our house when I was a kid would pick up stations

در کودکی در خانه‌مان داشتیم، ایستگاه‌هایی را

from Canada and from the United States.

از کانادا و از ایالات متحده دریافت می‌کردم. ایالات.

Anyways, it's getting a little too cold, so

به هر حال، هوا کمی بیش از حد سرد می شود، بنابراین

I'm going to wrap this lesson up. Thanks for watching.

می خواهم این درس را به پایان برسانم. ممنون که تماشا کردید چند روز دیگر

I'll see you with another short

شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم

English lesson in a couple days. Bye.

. خداحافظ