Learn the English Phrases LONG STORY SHORT and A LIKELY STORY

So in this English lesson I wanted to help you learn

بنابراین در این درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم

the English phrase, long story short.

که عبارت انگلیسی طولانی داستان کوتاه را یاد بگیرید.

This is a phrase we use when we're telling a story

این عبارتی است که ما هنگام گفتن یک داستان

and when it's taking us way too long to tell the story.

و زمانی که گفتن داستان از ما خیلی طول می کشد استفاده می کنیم.

sometimes when I'm telling Jen

گاهی اوقات وقتی به جن

about something that happened at work,

درباره اتفاقی در محل کار می گویم،

sometimes she starts to look a little bit bored.

گاهی اوقات او کمی خسته به نظر می رسد.

And so instead of telling the whole story

و بنابراین به جای گفتن کل داستان

about what happened at work, I will just say,

در مورد آنچه در محل کار رخ داده است ، فقط می گویم:

"Well, long story short, the boss is really happy

"خب، خلاصه ، رئیس واقعا

with the job that I did."

از کاری که من انجام دادم خوشحال است."

So if you're ever telling a story in English

بنابراین اگر تا به حال دارید داستانی را به زبان انگلیسی تعریف می کنید

and the person looks like they're starting to not listen

و شخص به نظر می رسد که شروع به گوش ندادن

to you, if they look like they're starting

به شما کرده است، اگر به نظر می رسد

to get a little bit bored, you can just say,

که کمی حوصله اش سر می رود، فقط می توانید بگویید:

"Long story short, my boss is really happy with me."

«داستان طولانی کوتاه است. رئیس من واقعا از من راضی است."

Or long story short, the man stole the chocolate bar.

یا به طور خلاصه، مرد شکلات تخته ای را دزدید.

You can also say to make a long story short.

شما همچنین می توانید بگویید که یک داستان طولانی را کوتاه کنید.

So there it is a longer phrase, but I often just say,

بنابراین یک عبارت طولانی تر وجود دارد ، اما من اغلب فقط می گویم

long story short, the boss is really happy with me.

، خلاصه، رئیس واقعا از من راضی است.

The second English phrase that I wanted to teach you

دومین عبارت انگلیسی که می‌خواستم به شما یاد

is the phrase a likely story.

بدهم عبارت احتمالی داستان است.

If you say to someone that's a likely story,

اگر به کسی بگویید که یک داستان محتمل است،

or if you say likely story, it means you don't believe

یا اگر بگویید داستان محتمل است، به این معنی

the story that they are telling you.

است که داستانی را که او به شما می گوید باور نمی کنید.

Sometimes my kids will tell me

گاهی اوقات بچه هایم

about something that happened at school

درباره اتفاقی که در مدرسه افتاده است به

and Jen and I will say to each other,

من می گویند و من و جن به یکدیگر می گوییم:

"Well, that's a likely story."

"خب، این یک داستان محتمل است."

Which means that we don't really believe

این بدان معناست که ما

the story that they've told us.

واقعاً داستانی را که آنها به ما گفته اند باور نمی کنیم.

They're not exactly lying,

آنها دقیقاً دروغ نمی گویند،

but we're not sure it's the whole truth.

اما ما مطمئن نیستیم که تمام حقیقت باشد.

So a likely story is a story that someone has told you

بنابراین یک داستان محتمل داستانی است که شخصی به شما گفته است

that you don't really believe.

که شما واقعاً آن را باور ندارید.

So once again, when you say long story short,

بنابراین، یک بار دیگر، وقتی داستان کوتاه می گویید،

it's something you say when you're telling a story

این چیزی است که هنگام گفتن یک داستان می گویید

and you wanna get to the end quicker.

و می خواهید سریعتر به پایان برسید.

You say, "Well, long story short."

شما می گویید، "خب، کوتاه است."

And then you give the ending.

و سپس پایان را می دهید.

And then a likely story is a story

و سپس یک داستان محتمل داستانی است

that you don't necessarily believe, necessarily believe.

که شما لزوماً آن را باور ندارید، لزوماً آن را باور می کنید.

Hey, before we go to the next part of the video,

سلام، قبل از اینکه به قسمت بعدی ویدیو برویم،

I wanted to show you the clouds today.

می خواستم امروز ابرها را به شما نشان دهم.

So let me just kind of pan the camera up for a sec.

بنابراین اجازه دهید دوربین را برای یک ثانیه بالا بیاورم.

The clouds for some reason are in a beautiful pattern

ابرها به دلایلی در یک الگوی زیبا

up there in the sky.

در آنجا در آسمان هستند.

So I thought you might want to see that.

بنابراین فکر کردم شاید بخواهید آن را ببینید.

And now let's move on and look at a comment

و حالا بیایید ادامه دهیم و به نظر

from one of the previous videos.

یکی از ویدیوهای قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Ali Alfayed.

این نظر از علی الفاید است.

And Ali says, "Hello Mr. Bob.

و علی می گوید: "سلام آقای باب.

Do you mind letting me know what the difference is

نمی خواهی به من اطلاع بدهی که

between fill in and fill out?

تفاوت پر کردن و پر کردن چیست؟

I am still perplexed between these two phrasal verbs.

من هنوز بین این دو فعل عبارتی گیج هستم

Thank you in advance."

. پیشاپیش از شما متشکرم."

And then my answer is you can fill in a hole in the ground

و سپس پاسخ من این است که می توانید یک سوراخ در زمین را

with dirt, you can fill out a form,

با خاک پر کنید، می توانید یک فرم

you can also fill in a form.

را پر کنید، همچنین می توانید یک فرم را پر کنید.

I hope that helps.

امیدوارم که کمک کند.

But I'm not sure that does help. Does it, Ali?

اما مطمئن نیستم که کمک کند. اینطوره علی؟

I mean, in some ways phrasal verbs can be more confusing

منظورم این است که از برخی جهات افعال عبارتی هر چه

the more you try to understand them.

بیشتر سعی کنید آنها را بفهمید می توانند گیج کننده تر باشند.

So let me just explain again,

پس بگذارید دوباره توضیح بدهم،

if you dig a hole in the ground

اگر شما یک سوراخ در زمین حفر کنید

and you want to put the dirt back in the hole,

و بخواهید خاک را دوباره در چاله بریزید،

we would say you would fill in the hole.

می گوییم شما سوراخ را پر می کنید.

But fill out and fill in, when it comes to forms,

اما در مورد فرم ها پر کنید و پر کنید،

like if I go to renew my license, I need to fill in a form.

مثلا اگر برای تمدید مجوز بروم، باید یک فرم پر کنم.

I can also say that I need to fill out a form.

همچنین می توانم بگویم که باید یک فرم پر کنم.

Now, it probably has a whole lot more,

اکنون، احتمالاً معانی بسیار بیشتر

a whole lot of more meanings than that.

، بسیار بیشتر از آن دارد.

Boy, I'm really having trouble speaking English

پسر، من امروز خودم واقعاً در صحبت کردن به زبان انگلیسی مشکل

myself today but definitely fill in,

دارم، اما قطعاً آن را پر می‌کنم، مربوط

has to do with physically filling in a hole

به پر کردن فیزیکی یک سوراخ

and then fill in and fill out is something you can use

و سپس پر کردن و پر کردن آن چیزی است که می‌توانید

when you are looking at a forum.

وقتی در انجمن نگاه می‌کنید استفاده کنید.

So again, phrasal verbs, the best way to learn phrasal verbs

بنابراین باز هم افعال عبارتی، بهترین راه برای یادگیری افعال عبارتی

is to memorize them and use them as quickly as possible.

این است که آنها را به خاطر بسپارید و در سریع ترین زمان ممکن از آنها استفاده کنید.

And then look for the most common ones.

و سپس به دنبال رایج ترین آنها باشید.

Don't get too worried about the fact

زیاد نگران این واقعیت نباشید

that there are a thousand or over a thousand phrasal verbs.

که هزار یا بیش از هزار فعل عبارتی وجود دارد.

In my mind, I think we only use about 100

در ذهن من، من فکر می کنم ما فقط از 100

or 200 phrasal verbs regularly.

یا 200 فعل عبارتی به طور منظم استفاده می کنیم.

So don't get too worried

پس زیاد نگران به

about memorizing a thousand phrasal verbs.

خاطر سپردن هزار فعل عبارتی نباشید.

If you memorize 50 to a hundred,

اگر 50 تا صد را حفظ کنید،

I think that will be enough for you at least to get started.

فکر می کنم حداقل برای شروع کافی باشد.