Learn the English Phrases TO DROP EVERYTHING and EVERYTHING COMES TO THOSE WHO WAIT

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase

می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی to drop Everything را یاد بگیرید

to drop everything.

.

When you say to someone

وقتی به کسی

that you're going to drop everything,

می گویید همه چیز را رها می کنید، به

it means you're going to stop what you're doing,

این معنی است که کاری را که انجام می دهید متوقف می کنید،

so that you can go and do something else.

تا بتوانید بروید و کار دیگری انجام دهید.

If my mom called me, and said I'm not feeling well today,

اگر مامانم با من تماس گرفت و گفت امروز حالم خوب نیست،

can you pick me up, and take me in to have a COVID test?

می‌توانید مرا ببرید و برای انجام آزمایش کووید به خانه ببرید؟

I would drop everything.

همه چیز را رها می کردم.

If I was working at home,

اگر در خانه کار

if I was making supper, whatever I was doing,

می کردم، اگر شام درست می کردم، هر کاری که می کردم،

I would turn the oven off.

فر را خاموش می کردم.

I would jump in my car.

می پریدم تو ماشینم

I would drop everything.

همه چیز را رها می کردم.

I would drive over there, pick her up,

با ماشین به آنجا می‌رفتم، او را می‌بردم

and take her in to get a test,

و می‌بردمش تا آزمایش بدهد

or just take her to the doctor.

یا فقط او را نزد دکتر می‌بردم.

Luckily that's never happened.

خوشبختانه این اتفاق هرگز نیفتاده است.

I've never had to drop everything, because my mom was sick.

من هرگز مجبور نبودم همه چیز را رها کنم، زیرا مادرم بیمار بود.

But I think you can see the point.

اما من فکر می کنم شما می توانید نکته را ببینید.

If you drop everything,

اگر همه چیز را رها کردید، به

it means you stop doing what you're doing

این معنی است که از انجام کاری که انجام می دهید دست می کشید

to go and do something else.

تا بروید و کار دیگری انجام دهید.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is actually an old English saying.

در واقع یک ضرب المثل قدیمی انگلیسی است.

And it's the saying everything comes to those who wait.

و این ضرب المثل است که همه چیز به سراغ کسانی می آید که منتظرند.

So this is a saying about patience.

پس این جمله ای است در مورد صبر.

It basically means that if you wait long enough,

اساساً به این معنی است که اگر به اندازه کافی صبر کنید،

eventually you will get what you want.

در نهایت به آنچه می خواهید خواهید رسید.

Sometimes you must feel this way

گاهی اوقات

when you're learning English,

وقتی در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، باید این احساس را داشته باشید،

you must think how long is it going to be

باید فکر کنید که چقدر طول می کشد

before I can think in English?

تا بتوانم به انگلیسی فکر کنم؟

Well, everything comes to those who wait.

خب همه چیز به سراغ کسانی می آید که منتظرند.

So if you just work hard, do what you need to do,

بنابراین، اگر سخت کار کنید، کاری را که باید انجام دهید، انجام دهید،

eventually you'll be able to think in English,

در نهایت می توانید به زبان انگلیسی فکر کنید

and have amazing English conversations.

و مکالمات انگلیسی شگفت انگیزی داشته باشید.

So to review, when you drop everything,

بنابراین برای مرور، وقتی همه چیز را رها می کنید، به

it means you quit what you're doing immediately

این معنی است که فوراً کاری را که انجام می دهید رها می کنید

to go and do something else.

تا بروید و کار دیگری انجام دهید.

By the way, if you are cooking,

به هر حال، اگر در حال آشپزی

and you need to drop everything,

هستید و باید همه چیز را رها کنید

make sure you turn the stove or the oven off

، حتماً

before you leave to go do something else.

قبل از رفتن برای انجام کار دیگری، اجاق گاز یا فر را خاموش کنید.

And the phrase everything comes to those who wait

و عبارت همه چیز برای کسانی که صبر می کنند

simply means that if you are patient,

به این معنی است که اگر صبور باشید،

you will eventually get what you want.

در نهایت به آنچه می خواهید خواهید رسید.

If you work hard, then eventually you will get it.

اگر سخت کار کنید، در نهایت به آن خواهید رسید.

Sorry, I'm not sure if you can hear the dog barking,

متاسفم، مطمئن نیستم که صدای پارس سگ را می شنوید،

it's a little distracting for me,

این برای من کمی حواس پرت کننده است،

but I doubt you can hear it.

اما شک دارم که بتوانید آن را بشنوید.

Anyways, let's look at a comment from a previous video.

به هر حال، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This is from Biruk.

این از بیروک است.

Teacher Bob, is it possible to be an English teacher

معلم باب، آیا

on YouTube when I become fluent?

وقتی من مسلط شدم می توانم در یوتیوب معلم انگلیسی باشم؟

And my response is for sure, anything is possible.

و پاسخ من مطمئن است، هر چیزی ممکن است.

So thanks for that comment, Biruk.

بنابراین بابت این نظر متشکرم، بیروک.

I do think that's possible.

من فکر می کنم این امکان پذیر است.

In fact, some people have done that.

در واقع، برخی افراد این کار را کرده اند.

Some people have actually learned a language so well

برخی از مردم واقعاً یک زبان را آنقدر خوب یاد

that they eventually teach it.

گرفته اند که در نهایت آن را آموزش می دهند.

I have to be careful as I walk here.

وقتی اینجا راه می روم باید مراقب باشم.

What I was gonna mention is this.

چیزی که میخواستم بهش اشاره کنم اینه

Even if you don't become a YouTuber

حتی اگر

with your English skills,

با مهارت های انگلیسی خود یک یوتیوبر نشوید،

even if you just learn English well enough

حتی اگر آنقدر انگلیسی را به خوبی یاد بگیرید

to make videos of yourself speaking English,

که بتوانید از خود در حال صحبت کردن به انگلیسی ویدیو بسازید،

it's a great thing.

این یک چیز عالی است.

I'm walking through the woods here, I'm gonna trip.

من اینجا در جنگل قدم می زنم، می خواهم سفر کنم.

It's a great thing to do to practice your English.

تمرین زبان انگلیسی کار بسیار خوبی است.

They say that one of the best ways

آنها می گویند که یکی از بهترین راه ها

to really know if you know something is to try and teach it.

برای اینکه واقعاً چیزی را بدانید این است که سعی کنید و آن را آموزش دهید.

So even if you don't become a YouTuber,

بنابراین حتی اگر یک یوتیوبر نشوید

I would certainly recommend to all of you

، مطمئناً به همه شما توصیه می

that you try to teach an English lesson,

کنم که سعی کنید یک درس انگلیسی تدریس کنید

and record yourself on video, just to see how it goes.

و خودتان را روی ویدیو ضبط کنید تا ببینید چگونه پیش می رود.

You might be surprised how well it works,

ممکن است تعجب کنید که چقدر خوب کار می کند

and how much it helps you remember,

و چقدر به شما کمک می کند به خاطر بسپارید،

because you have to do a lot of preparation

زیرا

in order to teach something.

برای آموزش چیزی باید آمادگی زیادی را انجام دهید.

Anyways, I'm out walking along here.

به هر حال، من در اینجا قدم می زنم.

You might think I'm out in the woods,

ممکن است فکر کنید من در جنگل

but I'm actually at the edge of town.

هستم، اما در واقع در لبه شهر هستم.

I'm not sure if you could see the houses.

من مطمئن نیستم که آیا شما می توانید خانه ها را ببینید.

That's the house where the dog was barking earlier.

این همان خانه ای است که سگ قبلاً در آن پارس می کرد.

In Canada, a lot, oh, it's getting windy,

در کانادا زیاد، آه، باد می آید،

I hope the mic doesn't make that weird sound for you.

امیدوارم میکروفون آن صدای عجیب و غریب را برای شما تولید نکند.

I hope it's not bothering you.

امیدوارم اذیتت نکرده باشه

In Canada, a lot of our towns just end in a place like this.

در کانادا، بسیاری از شهرهای ما به مکانی مانند این ختم می شوند.

Let me flip you around.

اجازه بده تو رو برگردونم

A lot of our towns will end where there's a creek,

بسیاری از شهرهای ما به جایی ختم می‌شوند که یک نهر وجود داشته باشد،

or where there's a little woods,

یا جایی که جنگل‌های کوچکی وجود دارد،

and that will kind of be the edge of town.

و این به نوعی لبه شهر خواهد بود.

That's kind of the town limits, I guess you would say.

حدس می‌زنم شما بگویید این همان محدودیت‌های شهر است.

And so I'm out right now.

و بنابراین من در حال حاضر بیرون هستم.

I was actually at work earlier this morning.

من واقعاً امروز صبح سر کار بودم.

I worked for a couple hours,

من چند ساعت کار

and I've just popped out during my coffee break

کردم و همین الان در زمان استراحت قهوه بیرون آمدم

to make a little video for you.

تا یک ویدیوی کوچک برای شما بسازم.

Anyways, I'll show you one last thing.

به هر حال، آخرین مورد را به شما نشان خواهم داد.

If you have a dog, it needs to be on a leash,

اگر سگ دارید، باید بند دار باشد

and you need to pick up its poop all the time.

و مدفوعش را همیشه جمع کنید.

And there he is over there barking. See you in a couple days

و او آنجاست که پارس می کند. چند روز

with another short English lesson, bye.

دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر، خداحافظ.