Learn the English Phrases TO PUT SOMETHING BEHIND YOU and TO PUT UP WITH - An English Lesson

In this English lesson, I wanted to help you learn

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم

the English phrase to put something behind you.

که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید تا چیزی را پشت سر بگذارید.

In English, when you put something behind you,

در زبان انگلیسی، وقتی چیزی را پشت سر می گذارید،

you can physically put it behind you,

می توانید آن را به صورت فیزیکی پشت سر بگذارید،

but that's not what I'm here to teach you today.

اما این چیزی نیست که من امروز اینجا به شما آموزش دهم.

The meaning of the phrase I wanna teach you today,

معنی عبارت I wantna teach you today

it means to forget about something.

به معنای فراموش کردن چیزی است.

So when you put something behind you,

بنابراین وقتی چیزی را پشت سر می گذارید، به

it means you don't think about it anymore.

این معنی است که دیگر به آن فکر نمی کنید.

I think the year 2020 is a great example of this.

من فکر می کنم سال 2020 نمونه خوبی از این موضوع است.

I can't wait to put the year 2020 behind me.

من نمی توانم صبر کنم تا سال 2020 را پشت سر بگذارم.

So when you put something behind you,

بنابراین وقتی چیزی را پشت سر می گذارید، به

it means that you try to forget about it.

این معنی است که سعی می کنید آن را فراموش کنید.

You try not to think about it anymore.

سعی کن دیگه بهش فکر نکنی

There were some really good parts to the year 2020,

بخش‌های واقعاً خوبی در سال 2020

but there were also some parts of the year 2020

وجود داشت، اما بخش‌هایی از سال 2020 نیز وجود داشت

that I would just like to put behind me and forget about.

که دوست دارم آنها را پشت سر بگذارم و فراموش کنم.

The second phrase I wanted to teach you today is

دومین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد

the phrase to put up with.

بدهم عبارتی است که باید با آن کنار بیایید.

When you put up with someone,

وقتی کسی را تحمل می کنید، به

it means that, even though they are annoying,

این معنی است که، با وجود اینکه آزاردهنده است

you try to still be nice to them,

، سعی می کنید همچنان با او مهربان باشید،

and you try to still work with them

و اگر با او کار می کنید، سعی می کنید همچنان با او

if you're working with them.

کار کنید.

Sometimes, you will have this with young children.

گاهی اوقات، شما این مشکل را با کودکان خردسال خواهید داشت.

Sometimes, young children complain a lot,

گاهی اوقات، کودکان خردسال بسیار شکایت می

and they get upset, and it's just a situation

کنند و ناراحت می شوند و این فقط در شرایطی است

where you just need to put up with them.

که شما فقط باید آنها را تحمل کنید.

You just have to be patient.

شما باید صبور باشید.

You just have to be kind,

شما فقط باید مهربان باشید

and even though they might be really upset about something,

و حتی اگر آنها واقعاً از چیزی ناراحت باشند،

maybe they want candy, and when you don't give it to them,

شاید آنها آب نبات بخواهند و وقتی به

they start to cry and yell.

آنها نمی دهید شروع به گریه و داد و فریاد می کنند.

At that point in time, you just have to put up with them.

در آن مقطع زمانی، شما فقط باید آنها را تحمل کنید.

So to review the first phrase to put something behind you

بنابراین مرور اولین عبارت برای گذاشتن چیزی پشت سرتان

simply means to forget about something in the past

صرفاً به معنای فراموش کردن چیزی در گذشته

or to not think about it anymore,

یا دیگر فکر نکردن به آن است

and to put up with someone means

و تحمل کردن با کسی به این معنی است

that you are just patient and kind with them,

که شما فقط با او صبور و مهربان هستید،

even though they might be a little bit annoying.

حتی اگر او ممکن است کمی آزار دهنده

Hey, let's look at a comment from a previous video.

سلام، اجازه دهید به یک نظر از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Bahare,

این کامنت از بهاره است

and the comment is this.

و نظر این است.

Hi, your boots are really cool,

سلام چکمه های شما واقعا عالی هستند

and I replied by saying I like them a lot.

و من در جواب گفتم که خیلی دوست دارم.

They were 50% off.

50 درصد تخفیف داشتند.

I couldn't believe my luck that they still had my size.

من نمی توانستم شانس خود را باور کنم که آنها هنوز اندازه من را داشتند.

So let's talk a little bit about buying things in English.

پس بیایید کمی در مورد خرید وسایل به زبان انگلیسی صحبت کنیم.

First of all, do you wanna see my boots again?

اول از همه، آیا می خواهید دوباره چکمه های من را ببینید؟

I went to a store called Canadian Tire,

من برای جستجوی یک جفت چکمه زمستانی جدید به فروشگاهی به نام Canadian Tire

which actually sells a lot more than just tires,

که در واقع خیلی بیشتر از لاستیک می فروشد،

to look for a new pair of winter boots,

and I was happy because when I got to the aisle

رفتم و خوشحال شدم زیرا وقتی به راهروی

where they had boots, there were two pairs of boots

که آنها چکمه داشتند رسیدم، دو جفت چکمه وجود داشت. چکمه

that were on sale, and they were both 50% off.

هایی که در فروش بودند و هر دو 50 درصد تخفیف داشتند.

They were both $100 on sale for $50.

هر دو 100 دلار به قیمت 50 دلار فروخته شدند.

So I was really excited.

بنابراین من واقعا هیجان زده بودم.

The first pair, though, I tried.

اما جفت اول را امتحان کردم.

I like to buy a size 10.

من دوست دارم سایز 10 بخرم

My feet are size nine, but when I buy winter boots,

پاهایم سایز نه است اما وقتی چکمه های زمستانی می خرم

I like to buy one size bigger

دوست دارم یک سایز بزرگتر بخرم

so that I can wear bigger socks

تا بتوانم

or double socks in the winter.

در زمستان جوراب بزرگتر یا جوراب دو نفره بپوشم.

So the first pair I tried on,

بنابراین اولین جفتی که من امتحان کردم

they only had size nine and size 11.

، فقط سایز نه و سایز 11

They didn't have it in my size.

داشتند. آنها آن را در اندازه من نداشتند.

They didn't have that boot in my size.

آنها آن چکمه را در اندازه من نداشتند.

So I was a little bit disappointed,

بنابراین من کمی ناامید شدم،

but then I checked, and the other pair that was on sale,

اما بعد بررسی کردم، و جفت دیگری که در فروش بود،

they actually had a size 10.

در واقع سایز 10

I tried it on.

داشتند. آن را امتحان کردم.

I tried the other one on.

یکی دیگه رو امتحان کردم

I walked around the store for a little bit,

کمی در فروشگاه قدم زدم ،

just up and down the shoe aisle,

فقط از راهروی کفش بالا و پایین

and I decided that they were very comfortable

رفتم، و به این نتیجه رسیدم که آنها بسیار راحت هستند

and that I really liked them.

و من واقعا آنها را دوست دارم.

So I was really happy because they were 50% off.

بنابراین من واقعا خوشحال شدم زیرا آنها 50٪ تخفیف داشتند.

I was also happy that they still had a pair in my size

من همچنین خوشحال بودم که آنها هنوز یک جفت در اندازه من دارند

because, in Canada,

زیرا در کانادا،

in December when winter boots go on sale,

در ماه دسامبر که چکمه های زمستانی به فروش می رسد،

you have to get them quickly

باید آنها را سریع تهیه کنید

because people scoop them up really fast.

زیرا مردم خیلی سریع آنها را جمع می کنند.

Winter boots usually don't go on sale

چکمه‌های زمستانی معمولاً

until about December, January, but when they do go on sale,

تا دسامبر، ژانویه به فروش نمی‌رسند، اما وقتی به فروش می‌رسند

you have to get a pair right away

، باید فوراً یک جفت آن را تهیه کنید،

because they fly off the shelves.

زیرا از قفسه‌ها خارج می‌شوند.

So I've used a bunch of phrases there

بنابراین من از یک سری عبارات در آنجا

to talk about buying boots.

برای صحبت در مورد خرید چکمه استفاده کرده ام.

I'm just really happy that I got new boots.

من واقعا خوشحالم که چکمه های جدید گرفتم.

My old boots actually have a hole in the top,

چکمه‌های قدیمی من در واقع یک سوراخ

and then snow gets on the top,

در قسمت بالایی دارند و سپس برف روی آن می‌نشیند

and then when I go in the house, it melts,

و وقتی وارد خانه می‌شوم آب می‌شود

and then the inside of my boot gets all wet,

و سپس داخل چکمه‌ام خیس می‌شود

and it's just not very pleasant.

و خیلی خوشایند نیست.

Even when I'm outside, snow goes in, and it melts,

حتی وقتی بیرون هستم، برف می‌رود و آب می‌شود،

and that's just not really good.

و این واقعاً خوب نیست.

So anyways, thanks for watchin'.

بنابراین به هر حال، از تماشای شما متشکرم.

Bob, the Canadian here.

باب، کانادایی اینجاست.

Happy new year.

سال نو مبارک.