Learn the English Phrases "Can I...?" and "Could I...?"

In this English lesson I wanted to help you learn the English phrase, “Can I...?”

در این درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی «آیا می‌توانم...؟» را یاد بگیرید.

This is how you start a question when you're maybe at a restaurant

وقتی ممکن است در یک رستوران

ordering something or maybe asking if you can do something.

چیزی سفارش دهید یا شاید بپرسید که آیا می توانید کاری را انجام دهید، اینگونه سؤال را شروع می کنید.

This morning I went to this little bakery and I got a coffee

امروز صبح به این نانوایی کوچولو رفتم و قهوه خوردم

and I said, “Can I have a decaf coffee with cream and sugar?”

و گفتم: آیا می توانم یک قهوه بدون کافئین با خامه و شکر بخورم؟

I also got this really yummy croissant here with egg, cheese and bacon.

من همچنین این کروسانت بسیار خوشمزه را با تخم مرغ، پنیر و بیکن در اینجا دریافت کردم.

And when I ordered that I said, “Can I get a croissant with egg, cheese and bacon

و وقتی سفارش دادم گفتم: "آیا می توانم یک کروسانت با تخم مرغ، پنیر و بیکن

and just a little bit of butter?” Sometimes when my kids want to do something, they'll asks...

و فقط کمی کره تهیه کنم؟" گاهی اوقات وقتی بچه‌های من می‌خواهند کاری انجام دهند،

a question, starting with these two words.

سؤالی می‌پرسند که با این دو کلمه شروع می‌شود.

They'll say, “Can I go to a friend's house today?” So

آنها می گویند، "می توانم امروز به خانه یکی از دوستان بروم؟" بنابراین

it's another way to order food or a way to ask if you can do something.

این یک راه دیگر برای سفارش غذا یا راهی برای پرسیدن این است که آیا می توانید کاری انجام دهید.

The other phrase I wanted to teach you today is the phrase, “Could I...?”

عبارت دیگری که امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم، عبارت «آیا می‌توانم...؟» است.

This is the same as “Can I...?” I forgot to mention this on my bigger

این همان "آیا می توانم ...؟" است.

channel when I did the lesson at the drive-thru.

وقتی درس را در drive-thru انجام دادم، فراموش کردم این را در کانال بزرگتر خود ذکر کنم. می

You can say, “Could I...?” But you can also say, “Can I...?” They are very much the same.

توانید بگویید: "آیا می توانم...؟" اما شما همچنین می توانید بگویید: "می توانم ...؟" خیلی شبیه هم هستند.

So I could have said, “Could I have a decaf coffee?” or.

بنابراین می‌توانستم بگویم: «آیا می‌توانم یک قهوه بدون کافئین بخورم؟» یا.

“Could I have a croissant with egg, cheese and bacon?” And it would mean the same thing.

"آیا می توانم یک کروسانت با تخم مرغ، پنیر و بیکن بخورم؟" و به همین معنی خواهد بود.

And the same with my kids.

و همینطور در مورد بچه های من.

If my kids wanted to go somewhere, they could say, “Could I go to a friend's house

اگر بچه‌های من می‌خواستند جایی بروند، می‌توانستند بگویند: «امروز می‌توانم به خانه یکی از دوستانم بروم

today?” Or “Could I buy a brand new car once I save up enough money?” And I'd be like,

؟» یا "آیا می توانم یک ماشین کاملاً جدید بخرم وقتی پول کافی پس انداز کردم؟" و من می خواهم بگویم،

“No, that that's a bad idea.” So to review “Can I...?” is a way to start a question

"نه، این ایده بدی است." بنابراین برای بررسی "آیا می توانم ...؟" راهی برای شروع یک سوال

when asking for permission to do something and “Could I...?” is exactly the same thing.

هنگام درخواست اجازه برای انجام کاری است و "آیا می توانم ...؟" دقیقا همان چیزی است

They both mean exactly the same.

معنای هر دو دقیقاً یکسان است.

So anyways, so let's look at a comment from a previous video.

بنابراین به هر حال، پس بیایید به نظر یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Aleksey, and Aleksey says,

این نظر از آلکسی است و الکسی می‌گوید،

Let's see here, diversify or don't put all your eggs in one basket.

بیایید اینجا را ببینیم، متنوع کنید یا همه تخم‌هایتان را در یک سبد قرار ندهید.

I believe that you still use this proverb in English, just like we do in Russian.

من معتقدم که شما همچنان از این ضرب المثل در انگلیسی استفاده می کنید، درست مانند ما در روسی.

Personally, I have no reason to complain about the weather this year.

به شخصه دلیلی برای شکایت از آب و هوای امسال ندارم.

I mainly grow tomatoes, not for profit, just for fun and family.

من عمدتاً گوجه فرنگی می کارم، نه برای سود، فقط برای تفریح ​​و خانواده.

As usual, I planted half of them in a greenhouse and the other half in open ground.

طبق معمول نیمی از آنها را در گلخانه و نیمی دیگر را در زمین باز کاشتم.

Both ways have worked this season.

هر دو راه در این فصل جواب داده است.

Thanks for the video and have good weather.

ممنون بابت ویدیو و هوای خوب.

And my response?

و پاسخ من؟

Yes, we still use that phrase and it is a good one.

بله، ما هنوز از آن عبارت استفاده می کنیم و این عبارت خوبی است.

Don't put all your eggs in one basket.

تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید.

Sometimes it is tempting to just grow one or two flowers that are the most profitable.

گاهی اوقات وسوسه انگیز است که یک یا دو گل که بیشترین سود را دارند پرورش دهید.

But in a year like this, we're glad we haven’t.

اما در چنین سالی، خوشحالیم که این کار را نکرده ایم.

That would have been a mistake.

این یک اشتباه بود.

So thanks, Aleksey, for that comment.

بنابراین، آلکسی، برای آن نظر متشکرم.

I'm going to pop up here for a sec and give you a tour.

من می خواهم برای یک ثانیه اینجا ظاهر شوم و به شما یک گشت و گذار بدهم.

Yes. It's always good to diversify.

آره. تنوع بخشیدن همیشه خوب است.

It's always good to make sure that you have a variety of things on the go.

همیشه خوب است که مطمئن شوید چیزهای مختلفی در حال حرکت دارید.

Sometimes it's even good to have more than one job.

گاهی اوقات حتی داشتن بیش از یک شغل خوب است.

When I was younger, I had a few part-time jobs.

وقتی جوانتر بودم، چند کار نیمه وقت داشتم.

Actually, one time I had three part-time jobs at the same time.

در واقع، یک بار من سه کار نیمه وقت داشتم . به

That way, if things slowed down

این ترتیب، اگر کارها کند می‌شد

or if I didn't get a shift at my one job, at least I knew I had the other two jobs.

یا اگر در یک شغلم تغییری نمی‌گرفتم، حداقل می‌دانستم که دو شغل دیگر را دارم.

By the way, that's the café / bakery where I bought the coffee and the croissant.

به هر حال، آن کافه / نانوایی است که من قهوه و کروسان را از آنجا خریدم.

I haven't started eating them yet.

من هنوز شروع به خوردن آنها نکرده ام.

I want to finish this English lesson first before I get started on that.

من می خواهم قبل از شروع این درس زبان انگلیسی را اول تمام کنم.

But yeah, thanks, Aleksey, for that comment.

اما بله، متشکرم، الکسی، برای آن نظر.

That is a good idea.

این ایده خوبی است.

So I'm not driving as much anymore.

پس من دیگر زیاد رانندگی نمی کنم.

My..., the kid I was bringing to work got their license

من...، بچه ای که می آوردم سر کار، گواهینامه اش را گرفت

so I don't have to drive as much.

تا مجبور نباشم زیاد رانندگی کنم.

So I only drive a couple of times a week instead of five times a week.

بنابراین من به جای پنج بار در هفته فقط چند بار در هفته رانندگی می کنم.

So I'm not going to be in this town very often anymore.

بنابراین من دیگر قرار نیست زیاد در این شهر باشم .

So I thought I should make one last little English lesson here.

بنابراین فکر کردم باید آخرین درس انگلیسی کوچک را اینجا بسازم.

I do have a few weeks left.

من چند هفته مونده

There might be another one or two coming up.

ممکن است یکی دو مورد دیگر در راه باشد.

I'm standing here in this little area.

من اینجا در این منطقه کوچک ایستاده ام.

You can actually see this truck is unloading

در واقع می توانید ببینید که این کامیون

all of the stuff that they need to run that little Subway restaurant there.

همه چیزهایی را که برای اداره رستوران کوچک مترو در آنجا نیاز دارند، تخلیه می کند. صدای

It's a little bit loud because there's a town vehicle driving around.

کمی بلند است زیرا یک وسیله نقلیه شهری در اطراف در حال حرکت است.

I think he goes around and waters all of the trees every morning.

فکر می کنم او هر روز صبح به اطراف می رود و به همه درختان آب می دهد.

I think he’s probably stopping for his coffee right now.

من فکر می کنم او احتمالاً در حال حاضر برای قهوه اش می ایستد.

That would be my guess. It's time for a morning coffee.

این حدس من خواهد بود. وقت قهوه صبح است. با این حال،

It's a little early for a coffee break already, though.

برای یک استراحت قهوه کمی زود است .

It's only like 8:00 in the morning, but maybe it's a coffee before work

فقط ساعت 8 صبح است، اما شاید یک قهوه قبل از کار باشد

kind of thing, like what I'm doing. Anyways, thanks for watching.

، مثل کاری که من انجام می دهم. به هر حال از تماشای شما متشکرم

See you in a couple of days with another short English lesson. Bye.

چند روز دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم. خدا حافظ.