Learn the English Acronyms ETA and FOMO

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English acronym or abbreviation eta.

شما کمک کنم که مخفف یا مخفف انگلیسی eta را یاد بگیرید.

This means estimated time of arrival.

این به معنای زمان تخمینی ورود است.

When someone is coming to your house, and

وقتی کسی به خانه شما می آید و

you don't know exactly when they're going to

شما دقیقا نمی دانید چه زمانی قرار است به خانه شما

arrive, you could say, what's your ETA?

برسد، می توانید بگویید، ETA شما چیست؟

And they will then say, I'll be there in

و سپس می گویند: 20 دقیقه دیگر آنجا خواهم بود

20 minutes, or I'll be there in an hour.

یا یک ساعت دیگر آنجا خواهم بود.

Sometimes when Jen and I are driving to her

گاهی اوقات وقتی من و جن در حال رانندگی به سمت والدینش هستیم

parents, they'll text us and say, what's your eta?

، آنها به ما پیامک می‌دهند و می‌گویند، اتای شما چیست؟

And then we'll say, oh, we'll be there in about

و سپس می گوییم، اوه، حدود 10 دقیقه دیگر آنجا خواهیم بود

10 minutes, or we'll be there in an hour.

، یا یک ساعت دیگر آنجا خواهیم بود.

So estimated time of arrival.

بنابراین زمان رسیدن تخمین زده می شود.

That's what this acronym or abbreviation stands for.

این همان چیزی است که این مخفف یا مخفف مخفف آن است.

The other acronym or abbreviation I wanted to teach you

مخفف یا مخفف دیگری که می خواستم به شما یاد بدهم

is fomo, and this stands for Fear of Missing Out.

fomo است و این مخفف Fear of Missing Out است.

Fear of Missing Out.

ترس از دست دادن.

This is a situation where you know something is

این موقعیتی است که می دانید اتفاقی در

happening and you don't want to miss that thing.

حال رخ دادن است و نمی خواهید آن چیز را از دست بدهید.

Maybe everyone's investing in a certain stock on

شاید همه در حال سرمایه گذاری در سهام خاصی در

the stock market, and you don't have any

بازار سهام هستند و شما

money, and you have this fear of missing

پولی ندارید و این ترس از دست دادن را دارید

out, so you borrow some money to invest.

، بنابراین مقداری پول برای سرمایه گذاری قرض می کنید.

That's one example.

این یک مثال است.

Maybe everyone's going to a really cool event, and you

شاید همه به یک رویداد واقعا جالب بروند، و شما

really don't want to be the one who doesn't go.

واقعاً نمی خواهید کسی باشید که نمی رود.

Maybe you want to go to a Taylor Swift concert.

شاید بخواهید به کنسرت تیلور سویفت بروید.

So you spend $2,000 to go because

بنابراین شما 2000 دلار برای رفتن خرج می کنید زیرا

you have a fear of missing out.

ترس از دست دادن آن را دارید.

You don't want all of your friends to go and do

شما نمی خواهید همه دوستانتان بروند و

something fun, and you're just sitting at home doing nothing.

یک کار سرگرم کننده انجام دهند، و شما فقط در خانه نشسته اید و هیچ کاری انجام نمی دهید.

So, to review, ETA stands

بنابراین، برای بررسی، ETA مخفف

for estimated time of arrival.

زمان تخمینی ورود است.

I'm actually waiting for a truck to arrive right now.

من واقعاً در حال حاضر منتظر یک کامیون هستم. به

I texted the person who's coming,

فردی که می آید پیامک دادم

and I said, what's your ETA?

و گفتم ایتای شما چیست؟

Actually, I just typed the letters ETA with

راستی من فقط حروف ETA رو با

a question mark, and he said 20 minutes.

علامت سوال تایپ کردم و گفت 20 دقیقه.

ETA, 20 minutes.

ETA، 20 دقیقه.

And then FOMO stands for fear of Missing Out.

و سپس FOMO برای ترس از دست دادن می ایستد.

Anytime there is something happening and you want

هر زمان که اتفاقی می افتد و شما می خواهید

to be there, you do everything you can

آنجا باشید، هر کاری که می توانید انجام می دهید

because you have a fear of missing out.

زیرا ترس از دست دادن دارید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Ruslan.

این نظر از روسلان است.

Thank you for another cool lesson.

ممنون از یک درس جالب دیگر.

Dear Teacher Bob, have you already

باب معلم عزیز، آیا تا به حال

put on your winter tires?

لاستیک های زمستانی خود را پوشیده اید؟

Winter is coming, my Lord.

زمستان در راه است، پروردگار من.

And by the way, the my Lord is

و به هر حال، پروردگار من

a reference to Game of Thrones. There is a...

اشاره ای به بازی تاج و تخت است. وجود دارد ...

There's lords and ladies.

اربابان و خانم ها وجود دارد.

And so Ruslan is referencing that. That's how you can...

و بنابراین روسلان به آن اشاره می کند. اینطوری می تونی...

You can tell because of the little wolf there. And then

به خاطر گرگ کوچولوی اونجا می تونی تشخیص بدی. و سپس

Yep, all the vehicles have

بله، همه وسایل نقلیه

their winter tires installed.

تایرهای زمستانی خود را نصب کرده اند.

Now we wait.

حالا منتظریم

So, yes, a few weeks ago already.

بنابراین، بله، چند هفته پیش در حال حاضر.

Actually, a few weeks, two weeks ago, each vehicle

در واقع چند هفته، دو هفته پیش، هر خودرو

went to the garage and had winter tires installed.

به گاراژ رفت و لاستیک های زمستانی را نصب کرد.

Let me give you a closer look here.

اجازه بدهید اینجا نگاه دقیق تری به شما بدهم.

And if you're wondering, yes, this is...

و اگر تعجب می کنید، بله،

well, it's a used vehicle, but it's new for us.

این یک وسیله نقلیه دست دوم است، اما برای ما جدید است.

A few weeks ago I found a nice 2015 Ford Escape.

چند هفته پیش یک فورد اسکیپ 2015 خوب پیدا کردم.

I don't know if all of you are fans of Ford vehicles.

نمی دانم همه شما طرفدار خودروهای فورد هستید یا خیر.

I like to buy every kind of vehicle.

من دوست دارم هر نوع وسیله نقلیه ای بخرم.

I've owned Nissans, I've owned, Dodge

من مالک نیسان بوده ام، صاحب

vehicles I've owned, Chrysler, I've owned.

خودروهای دوج بوده ام، کرایسلر، مالک بوده ام.

I think that's a Chev.

من فکر می کنم این یک Chev است.

I think that van is a Chev.

من فکر می کنم آن ون یک Chev است.

But as you know, I have a lot of kids.

اما همانطور که می دانید من بچه های زیادی دارم.

Those kids need to drive places.

آن بچه ها باید جاهایی را رانندگی کنند.

And we were getting to the point where that van.

و ما داشتیم به نقطه ای می رسیدیم که آن ون.

Trying to point to it, that van is not as reliable as

در تلاش برای اشاره به آن، آن ون آنطور که

it needs to be when we go on long distance trips.

باید در سفرهای طولانی مدت قابل اعتماد نیست.

That van is not very reliable.

اون ون خیلی قابل اعتماد نیست

So I drive that van to work now.

بنابراین من آن وانت را به سر کار می برم.

And we bought a third vehicle.

و ما یک وسیله نقلیه سوم خریدیم.

So my insurance is a bit expensive.

پس بیمه من کمی گران است.

But I found a 2015.

اما من یک 2015 پیدا کردم.

So it's nine years old.

پس نه ساله است.

Nine years old with 100,000 kilometers on it.

نه ساله با 100000 کیلومتر روی آن.

So not as low as I like, but low enough that I

بنابراین نه آنقدر که من دوست دارم، اما به اندازه‌ای پایین که

thought it was a reasonably good deal for Bob the Canadian.

فکر می‌کردم معامله خوبی برای باب کانادایی بود.

So, yep.

بنابراین، بله.

So we're driving three vehicles now.

بنابراین ما در حال رانندگی با سه وسیله نقلیه هستیم.

We'll probably do that for a while because we

احتمالاً برای مدتی این کار را انجام خواهیم داد، زیرا

just have kids that need to drive places.

فقط بچه‌هایی داریم که باید در مکان‌هایی رانندگی کنند.

Eventually they'll be adults and they can buy

در نهایت آنها بزرگسال خواهند شد و می توانند

their own vehicles, but for now it's mom

وسایل نقلیه خود را بخرند، اما در حال حاضر این مادر

and dad that help them get around.

و پدر هستند که به آنها کمک می کنند تا به آنجا بروند.

And yeah, there's snow tires on everything.

و بله، لاستیک های برفی روی همه چیز وجود دارد.

All three vehicles.

هر سه وسیله نقلیه

That was a bit of money.

این مقدار کمی پول بود.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

Enough of my talking about money woes.

صحبت من در مورد مشکلات مالی بس است.

Everyone has expenses.

هر کسی هزینه ای دارد.

That's just how life is.

زندگی همین طور است.

I hope you're having a good day and I'll see

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید و

you in a couple days with another English lesson. Bye.

چند روز دیگر شما را با یک درس انگلیسی دیگر می بینم. خداحافظ