Learn the English Phrases "to have something to offer" and "to make an offer"

In this English lesson

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English phrase

می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

"to have something to offer."

"to have something to offer" را یاد بگیرید.

When you have something to offer,

وقتی چیزی برای ارائه دارید، به

it means you have a skill or you know how to do something

این معنی است که مهارتی دارید یا می دانید چگونه کاری را انجام دهید

that's a benefit to someone else or to an organization.

که برای شخص دیگری یا یک سازمان مفید است.

I like to think that at work,

دوست دارم فکر کنم در محل کار،

I have something to offer.

چیزی برای ارائه دارم.

I know how to speak French,

من می دانم چگونه فرانسوی صحبت

I know how to use computers.

کنم، من می دانم چگونه از کامپیوتر استفاده کنم.

I think one of the reasons they have me there,

من فکر می کنم یکی از دلایلی که آنها من را در آنجا دارند،

one of the reasons they hired me,

یکی از دلایلی که من را استخدام کردند،

is because I have something to offer.

این است که من چیزی برای ارائه دارم.

When I was in college, I often got chosen

زمانی که در کالج بودم، اغلب در گروه‌هایی انتخاب می‌شدم

to be in groups that were doing group work,

که کار گروهی انجام می‌دادند،

that were going to do a presentation,

که قرار بود ارائه کنند،

because I had something to offer back then.

زیرا در آن زمان چیزی برای ارائه داشتم.

I knew how to make PowerPoint presentations,

من می دانستم چگونه ارائه پاورپوینت بسازم،

so I definitely had something to offer,

بنابراین قطعا چیزی برای ارائه داشتم

and people usually wanted me in their group.

و مردم معمولاً من را در گروه خود می خواستند.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the phrase "to make an offer."

بدهم عبارت «پیشنهاد دادن» است.

When you make an offer,

وقتی پیشنهادی می‌دهید

it means that someone is selling something,

، یعنی یک نفر

and let's say they're selling it for a thousand dollars

چیزی را می‌فروشد، فرض کنید آن را به هزار دلار می‌فروشد

and you decide to offer them 800.

و شما تصمیم می‌گیرید به او 800

We would say that you're going to make an offer.

پیشنهاد دهید.

Maybe my friend is selling a car

شاید دوست من ماشینی را می فروشد

and he wants $5,000 for it.

و برای آن 5000 دلار می خواهد.

I might go and I might make an offer.

ممکن است بروم و پیشنهادی بدهم.

I might say, "Hey, will you take $4,000 for your car?"

من ممکن است بگویم، "هی، شما 4000 دلار برای ماشین خود می گیرید؟"

So I might make an offer.

پس شاید پیشنهادی بدهم

So to review, when you have something to offer,

بنابراین برای مرور، وقتی چیزی برای ارائه دارید، به

it means you know how to do something,

این معنی است که می دانید چگونه کاری را انجام دهید

you have a unique trait,

، یک ویژگی منحصر به فرد

or you're able to do something

دارید، یا می توانید کاری را انجام دهید

that other people maybe can't do,

که دیگران ممکن است نتوانند انجام دهند،

and you are a benefit to someone else or to a group.

و شما برای کسی منفعت هستید. دیگری یا به یک گروه

And when you say that you're going to make an offer,

و وقتی می گویید که می خواهید پیشنهاد بدهید، به

it means that someone is selling something

این معنی است که یک نفر چیزی را می فروشد

and you're going to offer them some money.

و شما مقداری پول به او پیشنهاد می دهید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Judit.

این نظر از جودیت است.

"Repetition is the road to learning,

"تکرار راهی به سوی یادگیری است،

"even though it is very monotonous."

"هر چند بسیار یکنواخت است."

And my response is,

و پاسخ من این است،

"Monotonous is a very good word to describe it."

"یکنواخت کلمه بسیار خوبی برای توصیف آن است."

So yes, Judit, repetition is awesome,

بنابراین بله، جودیت، تکرار عالی است،

but it is monotonous.

اما یکنواخت است.

And I was reading that off my phone,

و من داشتم آن را از

and you might have noticed

روی تلفنم می خواندم، و شاید متوجه شده باشید

that I hand wrote the words today.

که من امروز کلمات را با دست نوشتم.

Well, something weird happened over the weekend.

خوب، یک اتفاق عجیب در آخر هفته رخ داد

The power went out very briefly,

. برق برای مدت کوتاهی قطع شد،

and I didn't think anything of it.

و من چیزی در مورد آن فکر نکردم.

It was a fairly normal thing.

Sometimes the power goes out.

یه چیز معمولیه بعضی وقتا برق قطع میشه

But then today when I went to print,

ولی امروز که رفتم پرینت

my printer didn't work.

پرینترم کار نکرد

I think it's shot,

فکر کنم شات شده

which was a phrase I taught you a few weeks ago.

که چند هفته پیش بهت

The two green lights come on and they don't blink,

یاد دادم دوتا چراغ سبز روشن میشه پلک نزن

they don't do anything.

هیچ کاری نمیکنن.من

I can't access the printer on the network.

نمیتونم به پرینتر روی شبکه دسترسی پیدا کنم.فکر

I think it's shot.

کنم شلیک شده.فکر

I don't think my printer is going to work anymore.

نمیکنم چاپگرم دیگه کار کنه.بنابراین

So I'm going to troubleshoot it

عیب یابی

over the next couple of days.

میکنم چند روز آینده.

I'm gonna try and figure out what was happening.

سعی می کنم بفهمم چه اتفاقی می افتد.

But for today I thought I'll just hand write the phrase,

اما برای امروز فکر کردم که فقط عبارت را دستی بنویسم

and that's how I'll teach it today.

و ​​امروز به این ترتیب آن را آموزش خواهم داد.

So you got to see what my penmanship looks like.

بنابراین شما باید ببینید که قلم من چگونه به نظر می رسد. وقتی چاپ

You got to see what my handwriting looks like

می کنم باید ببینید دستخط من چگونه به نظر می رسد

when I print.

.

I don't really use cursive very often anymore.

من واقعاً دیگر اغلب از خط شکسته استفاده نمی کنم.

Cursive is when you write with a straight,

خط شکسته زمانی است که شما با یک خط مستقیم

or with a single line, not a straight line.

یا با یک خط می نویسید نه یک خط مستقیم.

When you write in kind of swirls and curves,

هنگامی که شما به صورت چرخشی و منحنی می نویسید،

we call that cursive.

آن را شکسته می نامیم.

And then what I use when I wrote these,

و بعد از چیزی که وقتی اینها را نوشتم استفاده می کنم،

I'm not sure if you can see it,

مطمئن نیستم که بتوانید آن را ببینید، به

this is called printing.

این می گویند چاپ.

So I printed when I made those.

بنابراین وقتی آنها را ساختم چاپ کردم.

So hopefully it's not something serious.

پس امیدوارم چیز جدی نباشد.

If I do need a new printer, I'll get a new printer.

اگر به یک چاپگر جدید نیاز داشته باشم، یک چاپگر جدید دریافت خواهم کرد.

This one has been very, very reliable.

این یکی بسیار بسیار قابل اعتماد بوده است.

I've had it for a number of years.

من چندین سال است که آن را دارم.

It's printed every day, almost, for me.

تقریباً برای من هر روز چاپ می شود.

I don't print a lot anymore, but I do print out my,

من دیگر زیاد چاپ نمی‌کنم، اما چاپ می‌کنم

when I go to make a video,

، وقتی می‌روم ویدیو

I print out my script or my notes for that video.

بسازم، فیلمنامه یا یادداشت‌هایم را برای آن ویدیو چاپ می‌کنم.

Obviously twice a week, I've been printing out

بدیهی است که هفته‌ای دو بار

the phrases that I want to teach you,

عباراتی را که می‌خواهم به شما یاد بدهم چاپ می‌کنم،

so it's a little bit disappointing

بنابراین کمی ناامیدکننده است

that it didn't work today, but oh well,

که امروز کار نکرد، اما اوه، خوب،

that's how things go.

Nothing lasts forever, we say in English.

اوضاع این‌طور پیش می‌رود.

ما به انگلیسی می گوییم هیچ چیز برای همیشه ماندگار نیست.

So maybe there's a cheaper printer I can buy.

بنابراین شاید چاپگر ارزان تری وجود داشته باشد که بتوانم بخرم.

Maybe I shouldn't be looking for a cheaper one.

شاید من نباید به دنبال یک ارزان تر باشم.

Maybe I should be looking for something

شاید باید به دنبال چیزی باشم

that's a little more expensive.

که کمی گرانتر باشد.

Anyways, thanks for watching this little English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس کوچک انگلیسی متشکرم.

I'll see you in a couple of days with another one, bye.

یکی دو روز دیگه با یکی دیگه میبینمت، خداحافظ.