Learn the English Phrases "on good terms" and "on bad terms"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase on good terms.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را با شرایط خوب یاد بگیرید.

When you're on good terms with someone, it means that

وقتی با کسی رابطه خوبی دارید، به این معنی است که

when you talk to them, they're happy to see you.

وقتی با او صحبت می کنید، از دیدن شما خوشحال می شود.

It means that if you see them in the street

یعنی اگر آنها را در خیابان دیدی

and they see you, they'll wave or they'll come and

و آنها تو را دیدند، دست تکان می دهند یا

talk to you instead of walking the other way.

به جای اینکه از آن طرف راه بروند، بیایند با تو صحبت کنند.

When you're on good terms with someone,

وقتی با کسی رابطه خوبی دارید، به این

it means you have a good relationship.

معنی است که رابطه خوبی دارید.

Sometimes people are married and then they get divorced,

گاهی اوقات افراد ازدواج می کنند و سپس طلاق می گیرند،

but they are still on good terms with their

اما هنوز با

spouse or their ex spouse, I guess ex wife. Ex husband.

همسر یا همسر سابق خود، حدس می زنم همسر سابق، رابطه خوبی دارند. شوهر سابق

I don't think we say ex spouse, but

فکر نمی‌کنم بگوییم همسر سابق، اما

they might still be on good terms.

ممکن است هنوز هم شرایط خوبی داشته باشند.

This means that maybe they have children and

این بدان معناست که شاید آنها بچه دار می شوند و

the husband has the children on the weekends

شوهر آخر هفته بچه دارد

and the wife has them during the week,

و زن در طول هفته بچه دار می شود

and they talk amicably to each other.

و دوستانه با هم صحبت می کنند.

They're nice to each other.

آنها با یکدیگر خوب هستند.

When they talk, they're on good terms.

وقتی صحبت می کنند، با هم رابطه خوبی دارند.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

you today is on bad terms.

با شرایط بد است.

Sometimes when a marriage splits up, they

گاهی اوقات وقتی ازدواج از هم می پاشد،

can then be on bad terms.

ممکن است شرایط بدی داشته باشند.

They can leave on bad terms.

آنها می توانند با شرایط بد ترک کنند.

This is the opposite.

این برعکس است.

This means that they don't like each other, they don't talk

یعنی همدیگر را دوست ندارند، با هم حرف نمی زنند

to each other, they are not nice to each other.

، با هم خوب نیستند.

It's just kind of a mess.

این فقط یک جور آشفتگی است.

Maybe if you are on bad terms with someone and

شاید اگر با کسی رابطه بدی دارید و

they see you from across the street, they just kind

او شما را از آن طرف خیابان می بیند، به

of pretend that they don't see you because they don't

نوعی وانمود می کند که شما را نمی بیند، زیرا نمی

want to talk to you because you're on bad terms.

خواهد با شما صحبت کند، زیرا با شما رابطه بدی دارید.

So when you're on good terms with someone, it means you're

بنابراین وقتی با کسی رابطه خوبی دارید، به این معنی است که

able to talk to them and have a nice conversation.

می توانید با او صحبت کنید و گفتگوی خوبی داشته باشید.

And when you're on bad terms, it means that

و وقتی با هم شرایط بدی دارید، به این معنی است که

you just don't really talk to each other.

واقعاً با یکدیگر صحبت نمی کنید.

There's probably something bigger wrong than we actually

احتمالاً اشتباهی بزرگ‌تر از آن چیزی است که ما واقعاً

realize if people are on bad terms.

متوجه می‌شویم اگر مردم در شرایط بدی باشند.

But, hey, let's look at a

اما، هی، بیایید به

comment from a previous video.

نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Meng.

این نظر از منگ است.

I wonder what time you get off work.

من تعجب می کنم که شما چه ساعتی از کار خارج می شوید.

The sun is still so bright by the time you get home.

تا زمانی که به خانه می روید، خورشید هنوز بسیار روشن است.

And my response right now, I

و پاسخ من در حال حاضر، من

work about 70% of full time.

حدود 70 درصد تمام وقت کار می کنم.

I work from about.

من از حدود کار می کنم.

I work from about 7:30 until about 2:30. But sometimes

من از حدود 7:30 تا حدود 2:30 کار می کنم. اما گاهی اوقات

I pop out and make a video while

در حالی که سر کار هستم بیرون می افتم و یک ویدیو می سازم

I'm at work just to get it done.

تا آن را انجام دهم.

That's what I'm doing right now. And that's okay.

این کاری است که من در حال حاضر انجام می دهم. و این اشکالی ندارد.

I'm allowed to do that.

من مجاز به انجام این کار هستم.

Also on Thursdays, I'm allowed to leave

پنجشنبه ها هم اجازه دارم

a bit earlier during the market season.

در فصل بازار کمی زودتر بروم.

So, yeah, it's kind of hard to describe.

بنابراین، بله، توصیف آن به نوعی سخت است.

Thanks, Meng, for that comment.

متشکرم، منگ، برای آن نظر.

It's kind of hard to describe all the ins and

توصیف همه

outs of how my job works as a teacher.

زوایای کار من به عنوان معلم به نوعی سخت است.

I'm a salaried employee.

من یک کارمند حقوق بگیر هستم.

I'm not paid by the hour.

ساعتی حقوق نمیگیرم

I am allowed to come and go as I please as

long as I'm getting my work done and doing things properly

تا زمانی که کارم را انجام دهم و کارها را به درستی انجام دهم

and spending a good amount of time at school.

و زمان خوبی را در مدرسه بگذرانم، اجازه دارم هر طور که دوست دارم بیایم و بروم.

About 70% of a normal workday.

حدود 70 درصد از یک روز کاری عادی.

So yes, and on Thursday, when I made

بنابراین بله، و روز پنجشنبه، وقتی

that video last week, I was home a

آن ویدیو را هفته گذشته ساختم، کمی زودتر در خانه بودم

bit earlier, so it was nice and bright.

، بنابراین خوب و روشن بود.

But I did want to show you these.

اما من می خواستم اینها را به شما نشان دهم.

This, us, Know That asked about these in a previous

این، ما، بدانیم که در ویدیوی قبلی در مورد این موارد پرسیده بود

video and a few of you have commented on them.

و تعدادی از شما در مورد آنها نظر داده اید.

These are hanging baskets.

اینها سبدهای آویزان هستند.

So my town has hanging baskets.

بنابراین شهر من سبدهای آویزان دارد.

They look better from far away.

آنها از دور بهتر به نظر می رسند.

Actually, if you get close up, they're kind

در واقع، اگر از نزدیک نزدیک شوید، به

of starting to look a bit brown inside.

نوعی در داخل کمی قهوه ای به نظر می رسند.

But if you walk through my

اما اگر در شهر من قدم بزنید،

town, you will see hanging baskets.

سبدهای آویزان را خواهید دید.

There's one there, obviously, and then way

بدیهی است که یکی وجود دارد، و سپس

over there, there's one as well.

در آنجا، یکی نیز وجود دارد.

You will see these hanging baskets.

این سبدهای آویزان را خواهید دید.

The town puts them up and then someone comes and

شهر آنها را می گذارد و بعد یکی می آید و به

waters them, probably every other day or something like that.

آنها آب می دهد، احتمالاً یک روز در میان یا چیزی شبیه به آن.

In Canada and in most parts of the world,

در کانادا و در اکثر نقاط جهان،

we want our town to look kind of nice.

ما می خواهیم شهرمان زیبا به نظر برسد.

So we have things like hanging baskets.

بنابراین ما چیزهایی مانند سبدهای آویزان داریم.

We have things like this flower bed here.

ما اینجا چیزهایی مثل این تخت گل داریم.

Now this doesn't look amazing, but

حالا این شگفت انگیز به نظر نمی رسد، اما

there is some wood chips.

مقداری تراشه چوب وجود دارد.

You can see that the leaves are

می بینید که برگ ها

starting to fall off the trees.

شروع به ریختن از درختان می کنند.

I'm sure this is a newer flower bed.

مطمئنم این یک تخت گل جدیدتر است.

I'm sure in a year or two it will look a lot nicer.

من مطمئن هستم که در یک یا دو سال آینده بسیار زیباتر به نظر می رسد.

But generally.

اما به طور کلی.

Yeah, I was just going to show you.

آره فقط میخواستم بهت نشون بدم

It's definitely starting to look like fall, isn't it?

قطعاً شبیه پاییز شده است، اینطور نیست؟

Generally we try to have as many

به طور کلی ما سعی می کنیم تا آنجا که

things as possible possible in our towns.

ممکن است چیزهای زیادی در شهرهایمان داشته باشیم.

You can see across the street there, there's a

می توانید آن طرف خیابان را ببینید،

few hanging baskets by that clock as well.

چند سبد آویزان نیز در کنار آن ساعت وجود دارد.

We try to have a few living things, a few

ما سعی می کنیم چند موجود زنده، چند

plants around to make things just look a bit nicer.

گیاه در اطراف داشته باشیم تا چیزها کمی زیباتر به نظر برسند.

Anyways, thanks for watching. I'll see you in a couple

به هر حال از تماشای شما متشکرم چند

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم. خداحافظ