Learn the English Phrases "to sit in on" and "to sit out"

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم که

learn the English phrase to sit in on.

عبارت انگلیسی to sit in را یاد بگیرید.

It's a nice phrasal verb with two prepositions at

این یک فعل عبارتی زیبا با دو حرف اضافه در

the end, which makes it a little confusing.

پایان است که آن را کمی گیج کننده می کند.

This means to go to something like a class

این به این معنی است که

to observe rather than take it. At work,

به جای گرفتن آن به چیزی مانند کلاس برای مشاهده بروید. در محل کار،

sometimes the principal needs to check if I'm

گاهی اوقات مدیر باید بررسی کند که آیا من به

teaching properly and so the principal will sit

درستی تدریس می کنم و بنابراین مدیر

in on one of my classes.

در یکی از کلاس های من می نشیند.

When you visit a school and you're thinking about

وقتی از مدرسه ای دیدن می کنید و به

going there, you might sit in on one of

رفتن به آنجا فکر می کنید، ممکن است در یکی از

the classes to see if you like it.

کلاس ها بنشینید تا ببینید آیا آن را دوست دارید یا خیر.

Maybe your town has a meeting

شاید شهر شما جلسه ای داشته باشد

and it's open to the public.

و برای عموم آزاد باشد.

And if you want, you can go sit in on the meeting.

و اگر بخواهید، می توانید در جلسه بنشینید.

So it means you go to something to observe it.

بنابراین به این معنی است که برای مشاهده آن به سراغ چیزی می روید.

It doesn't mean you're going

این بدان معنا نیست که شما

to participate or ask questions.

شرکت می کنید یا سوال می پرسید.

You basically are just going to

شما اساساً فقط می خواهید

sit and watch and listen.

بنشینید و تماشا کنید و گوش دهید.

You're going to sit in on whatever's happening.

شما قرار است روی هر اتفاقی که می افتد بنشینید.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم این است

you today is to sit out.

که بیرون بنشینید.

This means to not do something.

این به معنای انجام ندادن کاری است.

Sometimes a player on a team will be injured

گاهی اوقات یک بازیکن در یک تیم آسیب می بیند

and they will sit out for a game or two.

و یک یا دو بازی بیرون می نشیند.

Sometimes it's a minor injury and if they just sit

گاهی اوقات این یک مصدومیت جزئی است و اگر آنها فقط

out for a game or two, it will get better.

یک یا دو بازی بیرون بنشینند، بهتر می شود.

So it simply means to not do something.

بنابراین به سادگی به معنای انجام ندادن کاری است.

In fact, if you're part of something where you can

در واقع، اگر شما بخشی از کاری هستید که می توانید

volunteer whether you want to do it or not, sometimes

داوطلب شوید، چه بخواهید چه نخواهید، گاهی اوقات می توانید

you can say, oh, I'll just sit this one out.

بگویید، اوه، من فقط این یکی را می نشینم.

That means you're not going to do it.

این بدان معناست که شما آن را انجام نمی دهید.

So to review to sit in on something means to

بنابراین بررسی برای نشستن بر روی چیزی به معنای

go to something like a meeting or a class.

رفتن به چیزی مانند یک جلسه یا کلاس است.

Just to listen and watch and to not participate.

فقط برای گوش دادن و تماشا کردن و شرکت نکردن.

And to sit out means to

و بیرون نشستن به معنای

simply not participate in something.

شرکت نکردن در چیزی است.

It's not fun when you're on a team and you're hurt

وقتی در یک تیم هستید و صدمه دیده اید

and you have to sit out for a game or two.

و مجبور هستید برای یک یا دو بازی بیرون بنشینید، جالب نیست.

You just sit on the bench and watch everyone else play.

شما فقط روی نیمکت بنشینید و بازی بقیه را تماشا کنید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This is from MRfisheri.

این از MRfisheri است.

Wow, Bob got contacts to get a

وای، باب مخاطبینی برای گرفتن یک

plane flying above for a video.

هواپیما در پرواز در بالا برای یک ویدیو پیدا کرد.

Puntastic! And my response.

پونتاستیک! و پاسخ من

Yep, it cost quite a bit.

بله، هزینه آن بسیار کمی است.

So that's in reference to my last lesson where

بنابراین این به آخرین درس من مربوط می شود که در آن

a plane flew over and I made a pun

یک هواپیما بر فراز آن پرواز کرد و در

about puns while a plane flew over.

حین پرواز هواپیما در مورد جناس جناسی ساختم.

And some of you not necessarily questioned whether

و برخی از شما لزوماً نمی‌پرسیدند که آیا

a plane actually flew over, but suggested maybe

هواپیما واقعاً بر فراز آن پرواز کرده است یا خیر، بلکه پیشنهاد کرده‌اید

that it was just some sound effects. But it wasn't.

که شاید این فقط برخی از جلوه‌های صوتی باشد. اما اینطور نبود.

A plane actually did fly over.

در واقع یک هواپیما بر فراز آن پرواز کرد.

I promise you in the future, any time a

من به شما قول می دهم که در آینده هر زمان که

plane flies over during a lesson, I will spin

هواپیما در طول درس پرواز کند،

the camera around and show the plane to you.

دوربین را دور خود بچرخانم و هواپیما را به شما نشان دهم.

Even if it's a tiny dot in the sky.

حتی اگر یک نقطه کوچک در آسمان باشد.

Well, what am I doing today?

خب من امروز چیکار میکنم؟

Well, I am walking to the

خوب، من به داروخانه می روم

drugstore to get more of these.

تا بیشتر از اینها تهیه کنم.

It's the second week of school, and as

هفته دوم مدرسه است و طبق

usual, I'm using my voice too much.

معمول زیاد از صدایم استفاده می کنم.

Actually, that's not necessarily true.

در واقع، این لزوما درست نیست.

I think I'm speaking too loudly so

فکر می کنم خیلی بلند صحبت می کنم پس

I don't have a sore throat.

گلو درد ندارم.

And this does happen at the

و این در

beginning of every school year.

ابتدای هر سال تحصیلی اتفاق می افتد.

I just feel like it's strained a little bit.

فقط احساس می کنم کمی فشار آورده است.

So I like to buy throat lozenges to

بنابراین من دوست دارم

just kind of soothe my throat while I'm

در حین

teaching, and at the end of the day.

تدریس، و در پایان روز، قرص های مخصوص گلو بخرم تا گلویم را آرام کند.

So I'm on my way to this drugstore up here.

بنابراین من در راه به این داروخانه اینجا هستم.

Not the dollar store.

نه فروشگاه دلار.

They don't have very good throat lozenges.

پاستیل گلو خیلی خوبی ندارند.

I'm on my way to this drugstore to buy a

من برای خرید چند تایی به این داروخانه می روم

few, and interestingly enough, they're not very cheap anymore.

و جالب اینجاست که دیگر خیلی ارزان نیستند.

I feel like maybe my school should buy them

احساس می‌کنم شاید مدرسه‌ام باید آن‌ها را

for me, but then they might question how much

برای من بخرد، اما ممکن است بپرسند که چقدر

talking I do on my YouTube channel as well

در کانال YouTube خود صحبت می‌کنم

and whether I should be resting my voice.

و آیا باید صدایم را آرام کنم.

But anyway, it's just one of the

اما به هر حال، این فقط یکی از

things that happens when you're a teacher.

چیزهایی است که وقتی معلم هستید اتفاق می افتد.

You talk a lot.

خیلی حرف میزنی

You talk like, I don't yell, but I

شما طوری صحبت می کنید که من فریاد نمی زنم، اما

talk just a little more loudly than I

normally would talk when I'm teaching my classes.

زمانی که در حال تدریس در کلاس هایم هستم کمی بلندتر از حد معمول صحبت می کنم.

You say a lot of things like,

شما چیزهای زیادی می گویید،

hey, could I have your attention, please?

هی، می توانم توجه شما را جلب کنم، لطفا؟

And all those other teacher things.

و همه چیزهای معلم دیگر.

And sometimes you just have to say them a bit loudly.

و گاهی اوقات شما فقط باید آنها را کمی با صدای بلند بگویید.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'll see you in a couple

چند

days with another short English lesson.

روز دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم.

This one is a few seconds shorter than

این یکی چند ثانیه کوتاهتر از

normal, but just trying to save my voice. Bye.

حالت عادی است، اما فقط سعی می کنم صدایم را ذخیره کنم. خداحافظ