How to Remember Names: The F.R.L.R. Method

Welcome back. In today's lesson I'm going to teach

خوش آمدید. در درس امروز،

you all sorts of things that are generally going

همه چیزهایی را به شما آموزش می‌دهم که عموماً

to make you more awesome. Should we find a better

شما را جذاب‌تر می‌کنند. آیا باید کلمه ای بهتر

word than awesome? Fantastic, admirable, inspired.

از عالی پیدا کنیم؟ فوق العاده، تحسین برانگیز، الهام بخش.

Okay, what are you talking about Benjamin? Have

باشه در مورد بنیامین چی میگی؟ آیا

you ever had the experience of being in a social

تا به حال این تجربه را داشته اید که در یک

or work situation and not being able to talk

موقعیت اجتماعی یا کاری قرار بگیرید و نتوانید صحبت کنید

because you can't remember someone's name,

زیرا نام کسی را به خاطر نمی آورید، می

you know that they've told you it before, or that

دانید که قبلاً به شما گفته است یا آن

embarrassing situation where you've got to know

موقعیت شرم آور که مجبور شده اید

someone for a couple of weeks and it's gone past

یکی را برای چند هفته می شناسید و از

the stage where it would be polite to say "Sorry,

مرحله ای گذشته است که گفتن "ببخشید،

what was your name?" I'm sure we all have. Now,

نام شما چه بود؟" من مطمئن هستم که همه ما داریم. حال،

the thing is that this is a totally avoidable

مسئله این است که این یک موقعیت کاملاً قابل اجتناب است،

situation because by using some of these tips for

زیرا با استفاده از برخی از این نکات برای

remembering someone's name, the moment you hear

به خاطر سپردن نام یک نفر ، لحظه ای که

that name you're going to be remembering it and

آن نام را می شنوید، آن را به خاطر خواهید آورد و

then you'll cement that name in your brain later

بعداً آن نام را در مغز خود تثبیت خواهید کرد.

on that day. Not only are we going to be looking

در آن روز ما نه تنها به دنبال

at how to remember names, we're then going to

چگونگی به خاطر سپردن نام ها هستیم، بلکه

apply some of these strategies to remembering

برخی از این استراتژی ها را برای به خاطر سپردن الفبای

the international spelling alphabet. That's the

املای بین المللی نیز به کار خواهیم برد . این سیستم

Alpha, Bravo, Charlie system where instead of

آلفا، براوو، چارلی است که در آن به جای

saying the letter to make sure the other person

گفتن نامه برای اطمینان از اینکه طرف مقابل

has absolutely understood what letter you are

کاملاً متوجه شده است در مورد چه حرفی صحبت می کنید

talking about, you say a word. That system was

، یک کلمه می گویید. این سیستم

developed by people working on aeroplanes, ground

توسط افرادی که روی هواپیما کار می‌کردند توسعه داده شد،

control to the pilots to make sure the information

کنترل زمینی به خلبانان برای اطمینان از

was absolutely correct. It's the NATO spelling

صحت کامل اطلاعات. این الفبای املای ناتو است

alphabet that we will be looking at, which is the

که ما به آن نگاه خواهیم کرد، که

internationally accepted one, but more of that a little bit later.

الفبای بین المللی پذیرفته شده است، اما بیشتر از آن کمی بعد.

Okay, so how do we remember people's names? Well, the trick here is to focus

خوب، پس چگونه نام افراد را به خاطر بسپاریم ؟ خوب، ترفند اینجا تمرکز کردن است،

because most of the time when we say "Hello",

زیرا اکثر اوقات وقتی «سلام» می‌گوییم،

your whole perception is taking in that person.

تمام ادراک شما در آن شخص است. داری

You're thinking, "Okay, what kind of clothes

فکر می کنی، "خوب، چه لباسی

are they wearing? What kind of mood are they in?

می پوشند؟ چه روحیه ای دارند؟

Do they look nice? Is this person going to be

زیبا به نظر می رسند؟ آیا این شخص قرار است

a friend, an enemy?" So it's an instinctive

دوست باشد، دشمن؟" بنابراین این یک

reaction from us to be almost like assessing that person. When actually,

واکنش غریزی از سوی ما است که تقریباً مانند ارزیابی آن شخص باشیم. واقعاً چه زمانی،

if we value learning people's names, the focus

اگر برای یادگیری نام افراد ارزش قائل باشیم ،

needs to be on the name, okay? And then the

باید تمرکز روی نام باشد، خوب؟ و

impression has to come later once we have got

بعداً زمانی که

that name because normally you only get that

این نام را به دست آوردیم، این تصور ایجاد می‌شود، زیرا معمولاً وقتی معرفی می‌شوید،

person's name once when you're introduced. If

نام آن شخص را فقط یک بار دریافت می‌کنید . اگر

we miss that moment, we don't get the name.

آن لحظه را از دست بدهیم، نامی به دست نمی آوریم.

Have a reason, yeah? Remind yourself why it's

دلیلی دارید، بله؟ به خود یادآوری کنید که چرا

useful to know people's names. If you're starting

دانستن نام افراد مفید است . اگر در

a new job somewhere and you forget everyone's

جایی کار جدیدی را شروع می کنید و نام همه را فراموش می کنید

names, that's going to be really - make life

، واقعاً این کار - زندگی را

difficult. As a teacher, for example, you want to know all of your students' names.

سخت می کند. به عنوان مثال، به عنوان یک معلم، می خواهید نام همه دانش آموزان خود را بدانید.

You want to be able to go into a staff room as

شما می خواهید بتوانید به عنوان هر نوع کارگری وارد اتاق کارمندان شوید

any kind of worker and be able to ask questions

و بتوانید

without waiting for that person to look at you.

بدون اینکه منتظر نگاه کردن آن شخص به شما سوالی بپرسید.

So, remind yourself when you're in a situation

بنابراین، وقتی در موقعیتی قرار می گیرید

where you're meeting people that names are really, really important. As I said, focus,

که با افراد ملاقات می کنید، به خود یادآوری کنید که نام ها واقعاً بسیار مهم هستند. همانطور که گفتم تمرکز کنید،

pay attention. What's your name? If you're going to ask them what their name is,

توجه کنید. اسمت چیه؟ اگر می خواهید از آنها بپرسید نام آنها چیست،

ask them that question because you want to know

این سؤال را از آنها بپرسید زیرا می خواهید

the answer, not as a piece of small talk, yeah?

پاسخ را بدانید، نه به عنوان یک تکه صحبت، بله؟

What's your name? Am I actually asking that

اسمت چیه؟ آیا من واقعاً این

question or am I just doing it out of, like,

سؤال را می‌پرسم یا فقط از خلبان خودکار آن را انجام می‌دهم

autopilot? Repeat it quickly. Now, you don't

؟ سریع آن را تکرار کنید . حالا، شما نمی

say - you don't have to say, "Oh, Harry,

گویید - لازم نیست بگویید، "اوه، هری، از

nice to meet you." You could say - you could use their name in a question. So,

آشنایی با شما خوشحالم." می توانید بگویید - می توانید از نام آنها در یک سؤال استفاده کنید. بنابراین،

"How long have you lived here, Harry?" Yeah?

"چه مدت است که اینجا زندگی می کنی، هری؟" آره؟

Putting their name at the end of a question.

قرار دادن نام آنها در انتهای یک سوال

Focus, focus, focus. Yeah? Those first moments,

تمرکز، تمرکز، تمرکز. آره؟ در اولین لحظات،

you're just trying to remember the name.

شما فقط سعی می کنید نام را به خاطر بسپارید.

Now, we can use various mind techniques to do

اکنون، ما می‌توانیم از تکنیک‌های ذهنی مختلفی برای انجام

that towards - it's all about making connections

این کار استفاده کنیم - همه چیز در مورد ایجاد ارتباط

in your brain so that that one piece of information is linked to different

در مغز شماست به طوری که یک قطعه از اطلاعات به

pathways in your brain to make it more

مسیرهای مختلف در مغز شما مرتبط شود تا آن را به

memorable. Maybe you could think of an adjective

یاد ماندنی‌تر کند. شاید بتوانید به صفتی فکر کنید که

beginning with that same letter. So, we're doing

با همان حرف شروع می شود . بنابراین، ما

"Harry", yeah? Can we think of an adjective,

"هری" را انجام می دهیم، بله؟ آیا می توانیم برای توصیف هری به یک صفت فکر کنیم،

quite a visual adjective or a kind of motion adjective to describe Harry?

یک صفت کاملاً بصری یا یک نوع صفت حرکتی؟

You could have "Humongous Harry" and we have this

شما می‌توانید «هری هومونگوس» را داشته باشید و ما این

picture of "Huge Harry" or it could be "Hairy

عکس «هری بزرگ» را داریم یا می‌تواند «

Harry", yeah? Hair all over him. Okay? So, an adjective with that same letter.

هری مودار» باشد، بله؟ موهای سرش را گرفته است. باشه؟ بنابراین، یک صفت با همان حرف.

Maybe we notice something about Harry, a

شاید ما متوجه چیزی در مورد هری شویم، یک

physical characteristic. What's "Harry" like?

ویژگی فیزیکی. "هری" چگونه است؟

"Harry's head", "Harry's head seems to be really

"سر هری"، " به نظر می رسد سر هری واقعا

big." "Hairy Harry's head", yeah? "Head", yeah,

بزرگ است." "سر هری مودار "، آره؟ "سر"، آره،

he's hairy. "Hairy Harry". I'm just trying to

او مو دارد. " هری مودار". من فقط سعی می کنم

build a picture, a mental picture of this guy.

یک تصویر، یک تصویر ذهنی از این مرد بسازم.

"Name associations". Who else do I know, like,

"تداعی های نام". من چه کسی را می شناسم، مثلاً

who's like Harry? "Harry, Harry, Harry". Ah,

چه کسی شبیه هری است؟ "هری، هری، هری". آه،

I know a girl called Harry. My cousin's called

من دختری به نام هری را می شناسم . پسرخاله ام هری نام دارد

Harry. So, we're just trying to then... We've

. بنابراین، ما فقط سعی می کنیم تا آن وقت... ما

got the person, we're trying to, like, link them to other people called Harry.

آن شخص را داریم، می خواهیم او را به افراد دیگری به نام هری مرتبط کنیم.

"When Sally Met Harry", if you know that film

«وقتی سالی با هری ملاقات کرد»، اگر آن فیلم را

very well. Okay, just trying to build the links.

به خوبی می شناسید. خوب، فقط سعی می کنم پیوندها را بسازیم.

"What does it sound like?" Maybe the person is

"چه صدایی دارد ؟" شاید نام آن شخص

called "Harry Porter". Ah, their second name,

«هری پورتر» باشد. آه، نام دوم آنها،

"Porter", it's like they carry things all the

"پورتر"، مثل این است که آنها همیشه چیزهایی را حمل می کنند

time. So, again, just trying to build as big a

. بنابراین، دوباره، فقط سعی کنید تا جایی

picture as you can. "Get the name in a couple

که می توانید یک تصویر بزرگ بسازید. "نام را چند

of times", a couple more times. So, "You into

بار دریافت کنید"، چند بار دیگر. بنابراین، "تو به

football, Harry?" "When you say goodbye". "Well,

فوتبال، هری؟" "وقتی خداحافظی می کنی". "خب،

it's been a real pleasure to meet you, Harry."

از آشنایی با تو خیلی خوشحال شدم، هری."

"I get back home having a little cup of tea at the end of the day, a herbal one,

"من به خانه برمی گردم و در پایان روز یک فنجان چای گیاهی می نوشم،

so I don't stay awake all night long." And I'm thinking, okay, who did I meet today?

بنابراین تمام شب را بیدار نمی مانم." و من فکر می کنم، خوب، امروز با چه کسی ملاقات کردم؟

"Harry, Hairy Harry. Hairy Harry who is like..."

"هری، هیری هری. موی هری که شبیه..."

Okay, "Hairy Harry's head". "Head", yeah, okay.

باشه، "هیری هری ". "سر"، آره، باشه.

And then I'm on to the next person, and I'm just going through each of the people

و سپس به سراغ نفر بعدی می روم، و فقط دارم از طریق هر یک از افراد رد می شوم

so that when I see him next, "Hey, Harry, how

تا وقتی او را بعدی ببینم، "هی، هری،

are you?" And he's really impressed that I've

چطوری؟" و او واقعاً تحت تأثیر قرار گرفت که من

made the effort to learn his name. Okay, we're

تلاش کردم تا نام او را یاد بگیرم. خوب، ما

going to try and apply a couple of these techniques

سعی می کنیم چند تا از این تکنیک ها را

to learning the International Spelling Alphabet.

برای یادگیری الفبای املای بین المللی به کار ببریم.

So, these are the techniques that we're going to

بنابراین، اینها تکنیک هایی هستند که ما قصد داریم

apply to learning the International Spelling

برای یادگیری الفبای املای بین المللی استفاده کنیم

Alphabet. We're going to focus when we get the

. وقتی کلمه را به دست می آوریم تمرکز می کنیم،

word, we're going to repeat it straight away,

بلافاصله آن را تکرار می کنیم،

then we're going to build some associations around

سپس می خواهیم در اطراف

that word so that we can remember it, and we're going to remind ourselves, okay?

آن کلمه تداعی هایی ایجاد کنیم تا بتوانیم آن را به خاطر بسپاریم، و به خودمان یادآوری می کنیم، باشه

The International Spelling Alphabet, okay? It

الفبای املای بین المللی، باشه؟

was designed to eliminate confusion so that

برای از بین بردن سردرگمی طراحی شده است تا

different nationalities, when they are saying

ملیت های مختلف، وقتی این را می گویند

this, it all sounds the same, okay? So, you can

، همه چیز یکسان به نظر برسد ، خوب؟ بنابراین، شما می توانید

understand someone from a different... A different

کسی را از یک زبان متفاوت درک کنید... یک

tongue, a different region of the world who says

زبان متفاوت، یک منطقه متفاوت از جهان که این را می گوید

this, and you'll recognize these words. So, repeat

، و شما این کلمات را تشخیص خواهید داد . پس

after me. "Alpha", "Bravo", "Charlie", "Delta".

بعد از من تکرار کن "آلفا"، "براوو"، "چارلی"، "دلتا".

Okay, and as I start... So, you're going to

خوب، و همانطور که من شروع می کنم... بنابراین، شما می خواهید

repeat, but as you start to hear these words,

تکرار کنید، اما وقتی شروع به شنیدن این کلمات می کنید،

allow your mind to start making some associations

اجازه دهید ذهنتان شروع به تداعی

with these words, okay? So, you're going to repeat

با این کلمات کند، خوب؟ بنابراین، شما آن را تکرار خواهید کرد

it, and then you're going to allow your imagination to create some kind of picture.

، و سپس به تخیل خود اجازه خواهید داد تا نوعی تصویر ایجاد کند.

For example, "Bravo" is something people say

به عنوان مثال، "براوو" چیزی است که مردم

when they're clapping. So, you could imagine

هنگام دست زدن می گویند. بنابراین، می‌توانید تصور کنید که

someone clapping, or maybe you think of something totally different. That's fine.

کسی کف می‌زند، یا شاید به چیزی کاملاً متفاوت فکر کنید. این خوب است.

So, repeat and imagine. "Delta",

بنابراین، تکرار و تصور کنید. "دلتا"،

"Echo", "Foxtrot", okay? The old-fashioned dance.

"اکو"، "فاکستروت"، باشه؟ رقص قدیمی.

"Golf", maybe you're thinking of the car, Volkswagen Golf.

"گلف"، شاید به ماشین فولکس واگن گلف فکر می کنید.

"Hotel", which hotel are you thinking of?

"هتل"، به کدام هتل فکر می کنید؟

"India", maybe you've got a friend called India,

"هند"، شاید دوستی به نام هند داشته باشید،

maybe you're thinking of the country. "Juliet", do you know any Juliets?

شاید به این کشور فکر می کنید. "ژولیت"، آیا ژولیتی را می شناسید؟

You're thinking of Romeo and Juliet. "Kilo",

تو به رومئو و ژولیت فکر می کنی. «کیلو»،

"Kilo", you're thinking of a kilo of oranges,

«کیلو»، به فکر یک کیلو پرتقال،

flour, butter. "Lima", "Lima". Now, if you have

آرد، کره هستید. "لیما"، "لیما". حالا، اگر

no association with the capital of Peru, Lima,

هیچ ارتباطی با پایتخت پرو، لیما ندارید،

then maybe you've got a friend called Lee, and you're thinking of Lee's ma, Lee's mum,

شاید دوستی به نام لی داشته باشید و به مادر لی، مادر لی، لیما فکر می کنید

Lima. I've got a friend called Lee. "Mike",

. من دوستی دارم به نام لی. "مایک"،

maybe you're thinking of a guy called Mike, maybe you're thinking of a microphone.

شاید به پسری به نام مایک فکر می کنی، شاید به میکروفون فکر می کنی.

"November", what's November like? "Oscar", do you know anyone called Oscar?

"نوامبر"، نوامبر چگونه است؟ "اسکار"، کسی را به نام اسکار می شناسید؟

You're thinking of the award? "Papa".

به جایزه فکر می کنی ؟ "پاپا".

"Quebec", "Que", that's a funny sound, isn't it? "Que", "Que". What else

"Quebec"، "Que" صدای خنده داری است ، اینطور نیست؟ "Que"، "Que". چه چیز دیگری

sounds like "Que"? "Queen Quebec".

شبیه "Que" به نظر می رسد؟ "ملکه کبک".

"Romeo", "Romeo", "Romeo", wherefore art thou Romeo? "Sierra",

"رومئو"، "رومئو"، "رومئو"، تو چرا رومئو هستی؟ "سیرا"،

"Sierra". Okay, in Spain, the Sierra is like a really dry land.

"سیرا". خوب، در اسپانیا، سیرا مانند یک زمین واقعا خشک است.

"Tango", takes two to "Tango", "Tango", "Tango", "Tango". "Uniform".

«تانگو»، دو تا به «تانگو»، «تانگو»، «تانگو»، «تانگو» می برد. "یونیفرم".

"Victor", do you know the old BBC comedy,

"ویکتور" کمدی قدیمی بی بی سی

"One Foot in the Grave"? The main character is

"یک پا در گور" را می شناسید؟ شخصیت اصلی

called Victor, very sort of slow but delightful

ویکتور نام دارد، پیرمردی بسیار کند اما لذت بخش که

old man, always complaining about things. "X-ray", going into the hospital, "X-ray".

همیشه از چیزهایی شاکی است. "اشعه ایکس"، رفتن به بیمارستان، "اشعه ایکس".

"Yankee", "Yankee Doodle" went to town riding on a pony, "Yankee",

"Yankee"، "Yankee Doodle" سوار بر پونی به شهر رفت، "Yankee"،

maybe you're just thinking of an American, slightly derogatory term.

شاید شما فقط به یک اصطلاح آمریکایی و کمی تحقیرآمیز فکر می کنید.

"Zulu", "Zulu", "Zulu", "Lu", you know what a "Lu" is? It's a toilet, "Zulu".

«زولو»، «زولو»، «زولو»، «لو»، می دانید «لو» چیست؟ این یک توالت است، "زولو".

I used to have a dog called "Zulu". Okay, right.

من یک سگ داشتم به نام "زولو". باشه، درسته

Next thing, so, I don't know if you've started

نکته بعدی، بنابراین، من نمی دانم که آیا شما شروع

to make any associations with these words,

به ایجاد ارتباط با این کلمات کرده اید یا نه،

I'm hoping you have. Now, the thing is we can

امیدوارم که داشته باشید. حال، مسئله این است که می‌توانیم

remind, we can learn these words in isolation,

یادآوری کنیم، می‌توانیم این کلمات را به تنهایی یاد بگیریم،

but what we really want to be doing is finding

اما آنچه واقعاً می‌خواهیم انجام دهیم، یافتن

the link. So, we were like, we are learning

پیوند است. بنابراین، ما مثل این بودیم که همه آنها را یاد می گیریم،

all of them, we know the whole alphabet. Okay, so, you have to have like a picture

کل الفبا را می دانیم. خوب، بنابراین، شما باید

for each of these words, but then that picture should go to the next picture,

برای هر یک از این کلمات یک عکس داشته باشید، اما سپس آن تصویر باید به تصویر بعدی برود،

there should be a connection so that we know

باید یک ارتباط وجود داشته باشد تا

the whole alphabet, and that one letter leads

کل الفبا را بدانیم، و آن یک حرف

us to the next, which leads us to the next, to

ما را به حرف بعدی هدایت کند. ، که ما را به بعدی، به

the next, to the next, until we just know this.

بعدی، به بعدی هدایت می کند، تا زمانی که فقط این را بدانیم.

Because lots of people will be familiar with

از آنجا که بسیاری از مردم با

this, but if they are asked to say a letter,

این موضوع آشنا هستند، اما اگر از آنها خواسته شود نامه ای بگویند،

they won't be able to use it, we need to know it so well.

نمی توانند از آن استفاده کنند، ما باید آن را به خوبی بدانیم.

Okay, so, "alpha", what am I thinking? Alpha,

خوب، "آلفا"، به چه چیزی فکر می کنم؟ آلفا،

alpha, it's the first letter in the Greek alphabet,

آلفا، اولین حرف در الفبای یونانی است،

alpha, there's an alpha course, a kind of a

آلفا، یک دوره آلفا وجود دارد، نوعی

Christian course. Okay, maybe I can think of

دوره مسیحی. خوب، شاید بتوانم به

that, I'm thinking of kind of quite a sort of modern church, quite sort of pop music,

آن فکر کنم، من به نوعی کلیسای مدرن فکر می کنم، کاملاً نوعی موسیقی پاپ،

and they start clapping, they're saying bravo,

و آنها شروع به کف زدن می کنند، آنها می گویند براوو،

bravo, so I've linked this to this, bravo,

براو، بنابراین من این را به این پیوند دادم ، براوو،

they're saying bravo, there, now I need to get in

اونا دارن میگن براو، اونجا، الان باید

my next picture, how does, oh, I've got a friend

عکس بعدیمو ببینم، چطوره، آه، من دوستی دارم

called Charlie, one of my best friends, what's

به نام چارلی، یکی از بهترین دوستانم،

Charlie doing there? He's normally doing something

چارلی چیه؟ انجام دادن آنجا؟ او معمولاً کار احمقانه‌ای انجام می‌دهد

kind of silly, what does Charlie start doing

، چارلی

there? Charlie starts causing a scene, and

در آنجا شروع به چه کاری می‌کند؟ چارلی شروع به ایجاد یک صحنه می کند، و

the security guards have to start speaking into

نگهبانان امنیتی باید شروع به صحبت کردن با

their walkie-talkies, delta, delta force, delta,

واکی تاکی های خود کنند، دلتا، دلتا فورس، دلتا،

delta, we have a problem, Charlie, Charlie

دلتا، ما مشکل داریم، چارلی، چارلی

causing a problem, delta over, because delta

مشکل ایجاد می کند، دلتا تمام شد، زیرا دلتا

is something that's sometimes said down walkie-talkies. Do you see where I'm going?

چیزی است که گاهی اوقات گفت پایین واکی تاکی. میبینی کجا دارم میرم؟

So, you've got to try and, I don't want to do all of this, because I'll end up saying

بنابراین، شما باید تلاش کنید و من نمی‌خواهم همه این کارها را انجام دهم، زیرا در نهایت

some really embarrassing things, and it's better that you do this yourself, okay?

چیزهای واقعا شرم‌آوری خواهم گفت، و بهتر است خودتان این کار را انجام دهید، باشه؟

So, that is a little bit of homework for you,

بنابراین، این یک تکلیف کوچک برای شما است،

okay, to try and go all the way through and find

خوب، سعی کنید تا تمام راه را طی کنید و داستانی را پیدا کنید،

a story, yep, linking one word to the next. Why do

بله، یک کلمه را به کلمه بعدی پیوند دهید. چرا

we do that technique, okay? Maybe you have to learn

ما آن تکنیک را انجام می دهیم، خوب؟ شاید باید

a list of kings and queens, or, yeah, the more

فهرستی از پادشاهان و ملکه ها را بیاموزید، یا بله، هر چه

sort of connections you make, the more likely

نوع ارتباطات بیشتری برقرار کنید، احتمال

you are to learn and remember a list. Okay,

یادگیری و به خاطر سپردن فهرستی بیشتر می شود. خوب،

so let's just remind ourselves one more time,

پس بیایید یک بار دیگر به خود یادآوری کنیم،

we've got alpha, bravo, Charlie, delta, echo,

ما آلفا، براوو، چارلی، دلتا، اکو،

foxtrot, golf, hotel, India, Juliet, kilo, Lima,

فاکستروت، گلف، هتل، هند، جولیت، کیلو،

Mike, November, Oscar, papa, M-N-O-P, papa, Quebec, Romeo, Sierra, tango, uniform,

لیما، مایک، نوامبر، اسکار، بابا، M-N-O-P، بابا داریم , کبک, رومئو, سیرا, تانگو, یونیفرم,

T-T-T-T, uniform, V, Victor, I used to say violin, now I've learned that it's Victor,

T-T-T-T, یونیفرم, V, ویکتور, من قبلا بگو ویولن، حالا فهمیدم که ویکتور است،

X-ray, I'm thinking bones, yep, X, X, U-V-W, have

ایکس ری، به استخوان فکر می کنم، بله، ایکس، ایکس، یو-وی-و، آیا

I done, oh, I haven't, I've missed out whiskey,

انجام داده ام، اوه، نکرده ام، ویسکی را از دست داده ام،

where's whiskey gone, U-V-W, oh, I missed out

ویسکی کجاست رفت، U-V-W، اوه، یکی را از دست دادم،

one, poor old whiskey, whiskey, uniform, Victor,

ویسکی قدیمی بیچاره، ویسکی، یونیفرم، ویکتور،

whiskey, X-ray, Yankee, Zulu. I hope you've probably been watching this program saying,

ویسکی، ایکس ری، یانکی، زولو. امیدوارم احتمالا این برنامه را تماشا کرده باشید که می گوید،

Benjamin, Benjamin, you've missed out a letter,

بنیامین، بنیامین، نامه ای را از دست دادی،

I have, I did miss out a letter, bad Benjamin,

من داشتم، نامه ای را از دست دادم ، بد بنیامین،

yep, using an adjective to remind myself of my

بله، با استفاده از یک صفت برای یادآوری نام من

name, bad. Okay, I'm going to test you on this now,

، بد . باشه، الان میخوام تو رو تست کنم،

so I'm going to say something and I want you to write down the spelling of it,

پس یه چیزی میگم و ازت میخوام که املایش رو بنویسی،

okay, I'm going to stand here so you can't see at all anything, right.

باشه، من اینجا میمونم تا اصلا نبینی هر چیزی، درست است

So, let's imagine we're having a phone call,

بنابراین، بیایید تصور کنیم که در حال تماس تلفنی هستیم،

yes, yes, yes, that's all good, and you ask me,

بله، بله، بله، همه چیز خوب است، و شما از من بپرسید

what was your website again, Benjamin? I said, oh, it's honeyourenglish.com,

، بنیامین، وب سایت شما دوباره چه بود؟ من گفتم اوه، این honeyourenglish.com است،

and you say, how do you spell that? Hone your

و شما می گویید، چگونه آن را املا می کنید؟ می‌دانی، انگلیسی خود را تقویت کن،

English, you know, like the words, and you're

می‌دانی، کلمات را دوست دارند ، و تو

like, yeah, but I haven't got it. Okay, fine,

مانند، بله، اما من آن را نمی‌دانم. خوب، خوب،

I'll tell it to you, hotel, Oscar, November,

من آن را به شما می گویم، هتل، اسکار، نوامبر،

Echo, Yankee, Oscar, uniform, Romeo, Echo, November, golf, Lima, India, Sierra, hotel,

اکو، یانکی، اسکار، یونیفرم، رومئو، اکو، نوامبر، گلف، لیما، هند، سیرا، هتل،

dot, Charlie, Oscar, Mike. Okay, show me what you got, honeyourenglish.com,

نقطه، چارلی، اسکار، مایک. بسیار خوب، به من نشان دهید که چه چیزی دارید، honeyourenglish.com،

that's where to go if you want any more help

اگر

from me with your spoken or written English.

در مورد انگلیسی گفتاری یا نوشتاری خود از من کمک بیشتری می خواهید، به اینجا بروید.

Thank you for watching this video, I really hope

با تشکر از شما برای تماشای این ویدیو، من واقعاً امیدوارم

that you're going to take away lots of useful

که بسیاری از

ideas for remembering names, okay, because in a

ایده های مفید برای به خاطر سپردن نام ها را از بین ببرید، بسیار خوب، زیرا در یک

business and a social context, if you can master

تجارت و یک زمینه اجتماعی، اگر بتوانید در

the art of remembering names, you know, you're

هنر به خاطر سپردن نام ها تسلط داشته باشید، می دانید، خیلی

going to go far, okay? Thanks for watching,

دور میری، باشه؟ ممنون که تماشا کردید،

and have fun using the International Spelling

و با استفاده از الفبای املای بین المللی لذت ببرید

Alphabet, and I'll see you very soon,

، و به زودی شما را می بینم،

provided that you are a subscriber, and so you know when my next video is coming.

مشروط بر اینکه مشترک باشید، و بدانید چه زمانی ویدیوی بعدی من منتشر می شود.