Professional English: Vocabulary for managers and supervisors (and parents!)

Hi there, and welcome back to engVid.

سلام، و به engVid خوش آمدید.

Today we are going to be looking at eight highly useful words and phrases

امروز ما هشت کلمه و عبارت بسیار مفید را بررسی می

that you could use in the world of business English, for negotiations,

کنیم که می توانید در دنیای تجارت انگلیسی، برای مذاکره و

etc. but we're going to be applying them to a real-life situation. You may want to watch,

غیره از آنها استفاده کنید، اما ما آنها را در یک موقعیت واقعی به کار خواهیم برد. ممکن است بخواهید

after this video, my video about asking for someone's permission to do something.

بعد از این ویدیو ویدیوی من را در مورد درخواست اجازه از کسی برای انجام کاری تماشا کنید.

Today we're looking at phrases once we've got someone's permission and they are watching us to make

امروز ما به عباراتی نگاه می کنیم که وقتی از کسی اجازه گرفته ایم و او ما را زیر نظر دارد تا

sure that we are doing things properly.

مطمئن شود که کارها را به درستی انجام می دهیم.

Okay, so: Have you watched the film Meet the Parents?

خوب، پس: آیا فیلم ملاقات با والدین را تماشا کرده اید؟

It stars Robert DeNiro, and it's

رابرت دنیرو در آن نقش آفرینی می‌کند، و

about a highly controlling father-in-law who works for the CIA, and he is out to get the

درباره یک پدرزن بسیار کنترل‌کننده است که برای سیا کار می‌کند، و او می‌خواهد

future son-in-law, and makes sure that he is exactly how the father-in-law, Robert DeNiro, wants him to be.

داماد آینده را بگیرد و مطمئن شود که او دقیقاً شبیه پدرشوهر است. رابرت دنیرو از او می خواهد.

So these are all words and phrases that Robert DeNiro's character might

بنابراین اینها همه کلمات و عباراتی هستند که شخصیت رابرت دنیرو ممکن

say to the young man who wants to marry his daughter.

است به مرد جوانی که می خواهد با دخترش ازدواج کند، بگوید.

So, DeNiro might say: "I will be keeping a close check on you." Okay? "A close check",

بنابراین، دنیرو ممکن است بگوید: "من شما را از نزدیک بررسی خواهم کرد." باشه؟ "یک چک نزدیک"،

there used as a... As a noun. Or he might say, as a verb:

وجود دارد به عنوان یک ... به عنوان یک اسم استفاده می شود. یا ممکن است به عنوان یک فعل بگوید:

"I will be checking that your financial statements are in order. I will be checking".

"من بررسی می کنم که صورت های مالی شما مرتب است. بررسی می کنم".

On to "control", he's a controlling character. Now, a couple of ways you can use "control".

در مورد "کنترل"، او یک شخصیت کنترل کننده است. در حال حاضر، چند راه برای استفاده از "کنترل".

"To have control over someone", so he might say:

"برای داشتن کنترل بر کسی"، بنابراین ممکن است بگوید:

"Remember, I will always be controlling you" or "I will always have control over you."

"به یاد داشته باشید، من همیشه شما را کنترل خواهم کرد" یا "من همیشه بر شما کنترل خواهم داشت."

As a noun: "to show some control". So as some advice, he might say:

به عنوان یک اسم: "برای نشان دادن مقداری کنترل". بنابراین به عنوان یک توصیه، او ممکن است بگوید:

"Now, you must show some control in terms of the way you converse around the dinner table."

"حالا، شما باید از نظر نحوه صحبت کردن در اطراف میز شام کمی کنترل داشته باشید."

"Monitor", again, this means sort of "to watch".

"مانیتور"، دوباره، این به معنای نوعی "تماشا کردن" است.

"I will be monitoring you. I will be watching you. I have my eyes out on you".

"من شما را زیر نظر خواهم گرفت. من شما را تماشا خواهم کرد. من به شما چشم دوخته ام."

"I want..." Or if it's the other way around and he wants

«می‌خواهم...» یا اگر برعکس است و

the future son-in-law to do something:

می‌خواهد داماد آینده کاری انجام دهد:

"I want you to monitor. I want you to look at, I want you to monitor your spending habits."

«می‌خواهم نظارت کنی. "

Next phrase: "to keep an eye on". "I've got my eye on you. I will be keeping my eye out on you."

عبارت بعدی: "چشم نگه داشتن". " من چشمم به توست. من حواسم به تو خواهد بود."

That means I am watching all the time.

یعنی من همیشه تماشا می کنم.

Again, we're looking at words and verbs to do with sight. "Oversee", so over, on top of,

باز هم، ما به کلمات و افعال مربوط به بینایی نگاه می کنیم. "نظارت"، پس از بالا، بالا،

looking down, so we are looking down... "I will be overseeing... I will be looking to make sure that you are in the right."

نگاه کردن به پایین، پس ما به پایین نگاه می کنیم... "من نظارت خواهم کرد... من به دنبال این خواهم بود که مطمئن شوم که شما در حق هستید."

Don't know if you know any Latin, but "video" means

نمی‌دانم لاتینی می‌دانید یا نه، اما «video

"I watch" in Latin, so again, this is to do with the idea of sight. Super, over, I will

» در لاتین به معنای «من تماشا می‌کنم» است، بنابراین باز هم، این به ایده بینایی مربوط می‌شود. فوق العاده، تمام، من

be looking over. I will be making sure that everything is just right. So we have the verb:

به دنبال آن خواهم بود. من مطمئن خواهم شد که همه چیز درست است. بنابراین ما فعل

"to supervise", and we have the noun: "supervision", to make sure that there is proper supervision

"نظارت کردن" را داریم و اسم "نظارت" را داریم تا مطمئن شویم که نظارت مناسب

in place. Supervision, looking down, making sure all is well.

در محل وجود دارد. نظارت، نگاه کردن به پایین، اطمینان از اینکه همه چیز خوب است.

"To ascertain", now, if I remove the prefix you'll see the word "certain". "Ascertain"

"برای اطمینان"، اکنون، اگر پیشوند را حذف کنم، کلمه "حتما" را مشاهده خواهید کرد. «تعیین کردن»

simply means to make certain of. Okay? So, to ascertain whether you are the right customer

صرفاً به معنای اطمینان یافتن است. باشه؟ بنابراین، برای اطمینان از اینکه آیا شما مشتری مناسبی

for me, to ascertain whether you can actually be a good husband or not.

برای من هستید یا خیر، تا مطمئن شوم که آیا واقعاً می توانید شوهر خوبی باشید یا خیر.

And lastly: "to keep a tab on". Now, this is a phrase you would find more in British

و در آخر: "به نگه داشتن یک تب در". اکنون، این عبارتی است که بیشتر در انگلیسی بریتانیایی

English rather than American English: "to keep a tab on". "Tab" has associations with

به جای انگلیسی آمریکایی پیدا می‌کنید: "to keep a tab on". "تب" با

a pub. You would go into a pub and they would say to you: "Would you like to start a tab?"

یک میخانه ارتباط دارد. شما به یک میخانه می رفتید و به شما می گفتند: "دوست داری یک تب راه اندازی کنی؟"

"A tab" means kind of a running list of what you have spent in that place.

"یک برگه" به معنای یک لیست در حال اجرا از آنچه در آن مکان خرج کرده اید است.

"To keep a tab on", so the idea here is that Robert DeNiro's character is writing down every single thing

"برای نگه داشتن یک برگه"، بنابراین ایده در اینجا این است که شخصیت رابرت دنیرو همه چیزهایی را

that Ben Stiller's character does wrong, keeping a tab on, keeping a running list, a document.

که شخصیت بن استیلر اشتباه می کند، یادداشت می کند، یک برگه را نگه می دارد، یک لیست در حال اجرا، یک سند را نگه می دارد.

So, hopefully you have learnt eight new phrases that you can use either in the world of work,

بنابراین، امیدوارم هشت عبارت جدید را یاد گرفته باشید که می توانید از آنها در دنیای کار استفاده کنید

or to impress your friends with your fantastic English.

یا با انگلیسی فوق العاده خود دوستان خود را تحت تأثیر قرار دهید .

Maybe you'd like to do the quiz now just to make sure that you've got these words in the exact correct usage.

شاید بخواهید اکنون امتحان را انجام دهید تا مطمئن شوید که این کلمات را دقیقاً به درستی استفاده کرده اید.

That would be great if you did give it a go. Until next time, see you soon.

خیلی خوب می شود اگر آن را انجام دهید. تا دفعه بعد، به زودی می بینمت.