Improve Your Vocabulary: 21 ways to say YES, NO, and MAYBE

If you are learning English, you will have the experience of someone asking if you want

اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، این تجربه را خواهید داشت که کسی از شما بپرسد که آیا می خواهید

to go and do something.

بروید و کاری انجام دهید.

I've been living in Spain recently.

من اخیراً در اسپانیا زندگی می کنم.

If someone asks me, "¿Quieres ver la playa?", if I want to go to the sea, my Spanish is

اگر کسی از من بپرسد "Quieres ver la playa؟"، اگر بخواهم به دریا بروم، اسپانیایی من

so bad that I can only say, like, "Sí, sí, sí, me gusta ver".

آنقدر بد است که فقط می توانم بگویم "Sí, sí, sí, me gusta ver".

That's probably totally incorrect, "ir", I don't know.

این احتمالاً کاملاً نادرست است، "ir"، من نمی دانم.

So, what I'm trying to teach you in this lesson, rather than just saying, "Yeah, I like", or

بنابراین، آنچه در این درس می‌خواهم به شما یاد بدهم، به جای اینکه فقط بگویم «آره، دوست دارم» یا «

"No, I don't like", some different phrases that will just give your language a little

نه، دوست ندارم»، عباراتی متفاوت است که فقط کمی زبان شما را

bit more colour and variety.

بیشتر می‌کند. رنگ و تنوع

Okay?

باشه؟

So, we're going to look at saying, "Yes, it's good", "No, no, no, I don't like", and then

بنابراین، می‌خواهیم بگوییم: «بله، خوب است»، «نه، نه، نه، دوست ندارم»، و در

lastly we'll look at, "Yeah, maybe".

آخر به «آره، شاید» نگاه می‌کنیم.

Okay?

باشه؟

So, if you like the idea of something, you could say that it's right up your street.

بنابراین، اگر ایده چیزی را دوست دارید، می توانید بگویید که درست در خیابان شماست.

So, you're imagining that your street is... it means, like, all the things that you like.

بنابراین، شما تصور می کنید که خیابان شما... یعنی همه چیزهایی که دوست دارید.

So, if it's right up your street, it's perfect.

بنابراین، اگر درست در خیابان شما باشد، عالی است.

That's my dream.

این رویای من است.

"Would you like to go to America?"

"دوست داری به آمریکا بروی؟"

Yeah, absolutely.

بله، قطعا.

I mean, it's my dream to go to America.

منظورم این است که این آرزوی من است که به آمریکا بروم. این

It's my dream to do this.

رویای من است که این کار را انجام دهم.

I've made a lesson on sailing and boat phrases, so check that out.

من یک درس در مورد قایقرانی و عبارات قایق ساخته ام، پس آن را بررسی کنید.

This is a boat one.

این یک قایق است.

That really floats my boat.

که واقعاً قایق من را شناور می کند.

It means I like the sound of that.

یعنی من صدای آن را دوست دارم.

So, if the boat is floating on the water, the boat is happy, and if the boat is happy,

بنابراین، اگر قایق روی آب شناور باشد، قایق خوشحال است و اگر قایق شاد باشد،

we are happy.

ما خوشحالیم.

It really floats my boat.

واقعاً قایق من را شناور می کند.

This is not as common as some of the other ones.

این به اندازه برخی از موارد دیگر رایج نیست.

It's quite an unusual expression.

این یک بیان کاملا غیر معمول است.

Oh, yeah, "It's definitely on my list" means it's something that you would like to do in

اوه، بله، "این قطعا در لیست من است" به این معنی است که این چیزی است که شما دوست دارید در آینده انجام دهید

the future.

.

"Would you like to climb up the tallest building in the city?"

"دوست داری از بلندترین ساختمان شهر بالا بروی؟"

Yeah, yeah, definitely.

بله، بله، قطعا.

It's definitely on my list.

قطعا در لیست من است.

I just need to find the time.

فقط باید زمان پیدا کنم

On my list, something you want to do.

در لیست من، کاری که می خواهید انجام دهید.

So, this would answer a question like, "Sharon, can you come to the party on Saturday?"

بنابراین، این به سؤالی مانند "شارون، می‌توانید شنبه به مهمانی بیایید؟"

Oh, yeah, I'll be there with bells on.

اوه، آره، من با زنگ ها آنجا خواهم بود.

I don't know if you've ever seen pictures of Morris men, but they are kind of like folk

نمی‌دانم تا به حال عکس‌هایی از مردان موریس دیده‌اید یا نه، اما آنها به نوعی شبیه

dancers in England, and they wear funny hats, and they've got bells, and they do lots of

رقصندگان محلی در انگلیس هستند، و کلاه‌های خنده‌دار بر سر می‌گذارند، زنگ‌هایی دارند، و

this sort of stuff, so I'll be there with bells on.

کارهای زیادی از این دست انجام می‌دهند. بنابراین من با زنگ ها آنجا خواهم بود.

It gives an idea of, like, enthusiasm, and of course I'll be at the party.

این یک ایده از شور و شوق می دهد و البته من در مهمانی خواهم بود.

I'll be there, I'll be the first person to arrive, and the last person to leave.

من آنجا خواهم بود، اولین کسی خواهم بود که می‌رسم و آخرین نفری خواهم بود که می‌روم.

Absolutely.

کاملا.

Of course I'll be there.

البته من آنجا خواهم بود.

Do you like such and such?

فلان را دوست داری؟

Of course.

I absolutely love rice, noodles, or whatever.

البته.

من کاملاً عاشق برنج، رشته فرنگی یا هر چیز دیگری هستم.

So, we've got some practice questions, here.

بنابراین، ما در اینجا چند سوال تمرینی داریم.

What about this question, here?

در مورد این سوال، اینجا چطور؟

"Would you like to come to the cinema on Sunday?"

"دوست داری یکشنبه بیای سینما؟"

Now, which of these answers could I use for this question?

حالا کدام یک از این پاسخ ها را می توانم برای این سوال استفاده کنم؟

Can you come, or would you like to come to the cinema on Sunday?

می توانید بیایید یا دوست دارید یکشنبه به سینما بیایید؟

So that, not straight away, you would need to ask another question first.

بنابراین، نه بلافاصله، ابتدا باید یک سوال دیگر بپرسید.

"Oh, what film are you going to watch?"

"اوه، چه فیلمی می خواهید تماشا کنید؟"

And then they'll say, "Oh, we're going to watch a thriller.

و سپس آنها می گویند: "اوه، ما یک فیلم هیجان انگیز تماشا می کنیم.

It's a really scary film."

این یک فیلم واقعا ترسناک است."

Ooh, that sounds right up my street.

اوه، این درست در خیابان من به نظر می رسد.

Yes, please.

بله لطفا.

"Dream and going to the cinema on Sunday, not quite...

"رویا و رفتن به سینما در روز یکشنبه، نه کاملاً... می‌دانی

You know, it's a bit too normal for it to be the dream."

، برای این که رویا باشد، کمی عادی است."

We only use this rarely.

ما فقط از این به ندرت استفاده می کنیم.

"Oh, that sounds like it might float my boat."

"اوه، به نظر می رسد که ممکن است قایق من را شناور کند."

But don't use this too often, it's just so you're aware of the phrase.

اما زیاد از این استفاده نکنید، این فقط برای این است که از عبارت آن آگاه باشید.

"Oh, I'd absolutely love to go to the cinema."

"اوه، من کاملاً دوست دارم به سینما بروم."

"Have you ever been to South Africa?"

"آیا تا به حال به آفریقای جنوبی رفته اید؟"

"No, I haven't, but it's my dream to go there.

"نه، من این کار را نکرده ام، اما این رویای من است که به آنجا بروم.

It's definitely on my list of go-to destinations.

قطعاً در لیست مقصدهای من است.

I'd absolutely, I'd absolutely love to go there."

من کاملاً دوست دارم، کاملاً دوست دارم به آنجا بروم."

"Do you fancy going to the Indian?"

"آیا دوست داری به هندی بروی؟"

"Do you fancy" meaning "do you want to".

«آیا فانتزی» به معنای «آیا می‌خواهی».

"Do you want to go to the Indian", short for "Indian restaurant".

«آیا می‌خواهی به هندی بروی»، مخفف «رستوران هندی» است.

"Do you fancy going to the Indian?"

"آیا دوست داری به هندی بروی؟"

"Well, yeah, yeah, no, that would be really nice.

"خب، بله، بله، نه، این واقعاً خوب است.

I'd love to go there."

من دوست دارم به آنجا بروم."

These are all, like, really positive, and this is quite a normal thing to do, so best

همه اینها واقعاً مثبت هستند، و این یک کار کاملاً عادی است، بنابراین بهترین

option there.

گزینه وجود دارد.

"Oh, yeah, it's right up my street, that place.

"اوه، آره، درست بالای خیابان من است، آن مکان.

It's really good."

واقعاً خوب است."

Yeah, if you're saying that type of restaurant is.

بله، اگر می گویید این نوع رستوران است.

Now, if you don't like the idea of something, you might say, "It's not really my cup of

حالا، اگر ایده چیزی را دوست ندارید، ممکن است بگویید: "این واقعاً فنجان چای من نیست

tea."

So, there are different types of tea, you've got Darjeeling, Assam, you've got builders,

."

بنابراین، انواع مختلفی از چای وجود دارد، شما Darjeeling، Assam، شما باید سازنده،

meaning normal tea.

به معنی چای معمولی.

If you're saying, "It's not my cup of tea", you're saying, "I don't really like that.

اگر می گویید "این فنجان چای من نیست"، می گویید "من واقعاً آن را دوست ندارم.

I like something else."

من چیز دیگری را دوست دارم."

"I don't see the appeal of", meaning, "I don't understand why anyone likes that".

"من جذابیت را نمی بینم"، یعنی "من نمی فهمم چرا کسی آن را دوست دارد".

The appeal, you could have a synonym of attraction.

جذابیت، شما می توانید مترادف جاذبه داشته باشید.

"It doesn't do it for me.

"این کار را برای من انجام نمی دهد.

It doesn't do it."

این کار را نمی کند."

"Do you like yoga, Benjamin?"

"آیا یوگا دوست داری بنجامین؟"

"No, it doesn't really do it for me.

"نه، واقعاً این کار را برای من انجام نمی دهد.

I prefer running or trampolining."

من دویدن یا ترامپولن زدن را ترجیح می دهم."

I do actually do yoga sometimes when I'm allowed.

من در واقع گاهی اوقات که اجازه دارم یوگا انجام می دهم.

"Not really my thing.

واقعاً چیز من نیست

It's not really my thing."

.

Or a big no-no for me.

یا یک نه بزرگ برای من.

"Benjamin, would you like to come to the Halloween party on Thursday?"

"بنجامین، دوست داری پنجشنبه به مهمانی هالووین بیایی؟"

I'm afraid that's a big no-no for me.

من می ترسم که این یک نه بزرگ برای من باشد.

I've got a very early start on Friday.

من جمعه خیلی زود شروع کردم.

A big no-no means no, no, no, no, no, can't do that.

یک نه-نه بزرگ یعنی نه، نه، نه، نه، نه، نمی توان این کار را انجام داد.

"Would you like to watch the cricket game on Saturday?"

"آیا دوست داری بازی کریکت شنبه را تماشا کنی؟"

"I'd rather watch the paint dry."

"ترجیح میدم خشک شدن رنگ را تماشا کنم."

So, "rather" meaning I'd prefer to watch paint dry.

بنابراین، "به جای" به این معنی که ترجیح می دهم رنگ خشک را تماشا کنم.

So imagine this, yeah, you've got a wall and you've painted it, and you're standing there

بنابراین این را تصور کنید، بله، شما یک دیوار دارید و آن را رنگ کرده اید، و در آنجا ایستاده اید

waiting for the paint to dry.

تا رنگ خشک شود. خیلی

It's going to take a long time, yeah?

طول میکشه، آره؟

It's going to take, like, five hours maybe, maybe more.

پنج ساعت شاید، شاید بیشتر طول می کشد.

So it's about the least interesting thing you could do.

بنابراین این در مورد کمترین جالب ترین کاری است که می توانید انجام دهید.

It means I really don't want to do that.

یعنی من واقعاً نمی خواهم این کار را انجام دهم.

I must say I'm not a huge fan of...

باید بگم که من طرفدار

I'm not a huge fan of Indian food, so no, I don't want to go.

زیاد غذاهای هندی نیستم، پس نه، نمیخوام برم.

Let's look at a couple of other questions.

بیایید به چند سوال دیگر نگاه کنیم. آیا

"Have you been watching the Rugby World Cup?"

شما در حال تماشای جام جهانی راگبی بوده اید؟

No, it's not really my cup of tea.

نه، این واقعاً فنجان چای من نیست.

It's not really my thing.

این واقعاً کار من نیست.

I prefer football.

من فوتبال را ترجیح می دهم.

I must say I'm not a huge fan of rugby, actually.

باید بگویم که من در واقع طرفدار زیادی از راگبی نیستم.

No, never, never been my thing.

نه، هرگز، هرگز مورد من نبوده است.

"Do you like salsa dancing?"

"آیا رقص سالسا را ​​دوست داری؟"

No, it doesn't do it for me, actually.

نه، در واقع این کار را برای من انجام نمی دهد.

I prefer tango.

من تانگو را ترجیح می دهم.

"Do you like salsa dancing?"

"آیا رقص سالسا را ​​دوست داری؟"

I'd rather watch paint dry, to be perfectly honest.

کاملاً صادقانه بگویم ترجیح می دهم رنگ خشک را تماشا کنم.

Right, what about...

درست است، در مورد...

So we've got really positive and we've got really negative.

پس ما واقعاً مثبت و واقعاً منفی داریم.

What about if it's, like, somewhere in the middle?

اگر جایی در وسط باشد چطور؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

So we've looked at saying, yeah, we really like the idea; no, we don't like the idea.

بنابراین ما به این فکر کردیم که بگوییم، بله، ما واقعاً این ایده را دوست داریم. نه، ما این ایده را دوست نداریم.

These phrases here are if you're, like, maybe.

این عبارات در اینجا هستند اگر شما ممکن است.

So you could just say, "Why not?"

بنابراین می توانید فقط بگویید "چرا که نه؟"

It shows that, yeah, okay, you're happy to do that.

این نشان می دهد که، بله، خوب، شما از انجام این کار خوشحال هستید.

"Would you like to go to Beirut?"

"دوست داری به بیروت بروی؟"

"Yeah.

"آره چرا که

Why not?"

نه؟"

"Oh, go on, then."

"اوه، پس ادامه بده."

Yeah, it's a very kind of set pronunciation.

بله، این یک نوع تلفظ تنظیم شده است.

Go on, then.

ادامه بده پس

Go on, then.

ادامه بده پس

Someone offering you...

یکی به شما پیشنهاد می دهد...

You've had lunch, and they're serving out the pudding.

شما ناهار خورده اید و او در حال سرو کردن پودینگ است.

You've had some pudding, and they're saying, "Would you like some more pudding?"

شما مقداری پودینگ خورده اید، و آنها می گویند، "دوست داری یک پودینگ دیگر؟"

It's like, "Oh, go on, then."

مثل این است که "اوه، پس ادامه بده."

It's like you kind of...

انگار تو یه جورایی...

You don't really...

تو واقعا نمیخوای...

It's pretending that you don't want something, but kind of wanting it.

تظاهر به اینه که چیزی رو نمیخوای، اما یه جورایی میخوای.

"I'll give it a go."

"من آن را می گذارم."

Maybe you're asking someone to play cricket who's never played cricket before, and they

شاید شما از کسی بخواهید که کریکت بازی کند که قبلاً کریکت بازی نکرده است و آنها می

say, "Well, I've never played before, but I'll give it a go.

گویند: "خب، من قبلاً بازی نکرده ام اما آن را انجام می دهم.

I'll try."

سعی می کنم."

Sorry, I don't know why we always speak about cricket and the Rugby World Cup.

متأسفم، نمی دانم چرا همیشه در مورد کریکت و جام جهانی راگبی صحبت می کنیم.

Okay.

باشه.

"I'll try anything once."

"من هر چیزی را یک بار امتحان خواهم کرد."

Yeah, quite similar to this.

آره خیلی شبیه اینه

It shows happy to try.

نشان می دهد که از تلاش خوشحالم.

"I'll try anything once.

"من هر کاری را یک بار امتحان می کنم.

If I don't like it, then I won't do it twice.

اگر آن را دوست نداشتم، پس آن را دو بار انجام نمی دهم.

I'll try anything once."

هر کاری را یک بار امتحان می کنم."

You might be able to push me.

شاید بتونی منو هل بدی

"You might be able to push me."

"شاید بتوانید مرا هل دهید."

So maybe you've got a friend who's organizing a road trip to France, going to some amazing

بنابراین شاید شما دوستی داشته باشید که یک سفر جاده ای به فرانسه ترتیب می دهد، به مکان های شگفت انگیز می رود، از

places, going down the French Atlantic coast and going surfing in the Atlantic, and your

سواحل اقیانوس اطلس فرانسه پایین می رود و در اقیانوس اطلس موج سواری می کند، و

friend asks you if you want to go, and you say, "You might be able to push me."

دوستتان از شما می پرسد که آیا می خواهید بروید، و شما می گویید: "شاید بتوانید مرا هل دهید."

It's kind of suggesting that, yeah, you like the idea, but you need maybe a bit more persuasion.

این به نوعی نشان می دهد که، بله، شما این ایده را دوست دارید، اما شاید کمی بیشتر متقاعد شوید.

You want to be asked more.

شما می خواهید بیشتر از شما خواسته شود.

"I'm on the fence at the moment."

"در حال حاضر روی حصار هستم."

And the fence is the wooden barrier between the two fields.

و حصار حصار چوبی بین دو مزرعه است.

So if you are on the fence, you're between the two.

بنابراین اگر روی حصار هستید، بین این دو هستید.

You're not this, and you're not this.

تو این نیستی و این نیستی

Maybe you could use it to talk about something political.

شاید بتوانید از آن برای صحبت در مورد چیزی سیاسی استفاده کنید.

What do you think about Brexit?

نظر شما در مورد برکسیت چیست؟

I'm on the fence at the moment.

من در حال حاضر روی حصار هستم.

"I suppose it won't do any harm."

"فکر می کنم هیچ ضرری نداشته باشد."

So this is, like, when you don't really want to do something, but you're like, "Okay."

بنابراین، زمانی است که شما واقعاً نمی‌خواهید کاری را انجام دهید، اما می‌گویید: «باشه».

So maybe your neighbor asks you if you can take some clothes to the laundrette.

بنابراین شاید همسایه‌تان از شما بپرسد که آیا می‌توانید لباس‌هایی را به رخت‌شویی ببرید؟

You don't really want to do it.

شما واقعا نمی خواهید این کار را انجام دهید.

You don't want to take their smelly clothes, but okay, if that's what they want you to

شما نمی خواهید لباس های بدبو آنها را بردارید، اما بسیار خوب، اگر آنها می خواهند شما این کار را

do, "I suppose it won't do any harm."

انجام دهید، "فکر می کنم هیچ ضرری ندارد."

Now, what I want you guys to do back home, guys and girls, is to do the quiz.

حالا، کاری که من می‌خواهم شما بچه‌ها در خانه انجام دهید، بچه‌ها و دختران، انجام مسابقه است.

And I can imagine you're going, "Oh, I don't want to do the quiz, Benjamin."

و من می توانم تصور کنم که شما دارید می گویید "اوه، من نمی خواهم مسابقه را انجام دهم، بنیامین."

But I'm like...

اما من مثل...

Maybe you're saying, "I could do the quiz", in which case you could be like, "You could

شاید شما می گویید "من می توانستم مسابقه را انجام دهم"، در این صورت می توانید مانند "می توانید

twist my arm."

بازوی من را بچرخانید."

Well, I am twisting your arm.

خوب، من بازوی تو را می پیچم.

I want you to do the quiz, and I want you to get 9 or 10 out of 10, preferably 10 out

من از شما می خواهم که آزمون را انجام دهید و از شما می خواهم که از 10 نمره 9 یا 10، ترجیحاً 10 از 10 را کسب کنید.

of 10.

Do you think you can do that?

آیا فکر می کنید می توانید این کار را انجام دهید؟

I hope so.

امیدوارم.

Make sure you subscribe and get my videos from the notifications.

حتما مشترک شوید و ویدیوهای من را از اعلان ها دریافت کنید.

And thanks for watching.

و ممنون که تماشا کردید

See you soon.

به زودی میبینمت.