Learn 15 Common WALK Expressions in English

Hi. I just walked on. Today we are looking at idioms to do with walking. Now, walking

سلام. من فقط راه افتادم امروز ما به اصطلاحات مربوط به پیاده روی نگاه می کنیم. در حال حاضر، پیاده روی

has always been a strong part of our history, our way of life. Every day, everyone pretty

همیشه بخشی قوی از تاریخ ما، شیوه زندگی ما بوده است. هر روز تقریباً همه

much walks somewhere. Okay? That's a generalization, but on the whole, we're on our two feet and

در جایی قدم می زنند. باشه؟ این یک تعمیم است، اما در کل، ما روی پا مانده

we have to walk from here to there, so it's only natural that walking should be incorporated

ایم و باید از اینجا به آنجا راه برویم، بنابراین طبیعی است که پیاده روی باید

into our language and we express ourselves sometimes by comparing it to some form of

در زبان ما گنجانده شود و گاهی اوقات با مقایسه آن با نوعی از آن، خودمان را بیان کنیم.

walking. So, as I said, this is a lesson about walking idioms. It could be a useful lesson

پیاده روی. بنابراین، همانطور که گفتم، این یک درس در مورد اصطلاحات پیاده روی است.

to you if you're looking to expand your vocabulary, improve your understanding when you're listening

اگر می‌خواهید دایره لغات خود را گسترش دهید، درک خود را در هنگام گوش دادن

to native English speakers, or if you're just - to develop your richness in your English

به زبان مادری انگلیسی زبان یا اگر فقط می‌خواهید در زبان انگلیسی خود توسعه دهید، می‌تواند برای شما درس مفیدی

language. Okay? Let's get cracking.

باشد. باشه؟ بیا کرک کنیم

The first one is "Don't try to run before you can walk", which sounds like common sense

اولین مورد این است: "قبل از اینکه بتوانید راه بروید سعی نکنید بدوید" که به نظر می رسد توصیه عقل سلیم است

advice. Yeah? Don't try to run. So, don't try to do anything overly complicated until

. آره؟ سعی نکن فرار کنی بنابراین، تا زمانی که اصول اولیه را به دست نیاورید، سعی نکنید کاری بیش از حد پیچیده انجام دهید

you've got the basics down pat, until you can do A, don't try and do B. So, we might

، تا زمانی که نمی توانید A را انجام دهید، سعی نکنید و B را انجام دهید. بنابراین، ممکن است

say that if someone is coming up with some ridiculous idea and they haven't really thought

بگوییم که اگر کسی ایده مضحکی دارد و آنها واقعاً به

it through, yeah, don't try to run before you can walk.

آن فکر نکرده اند، بله، قبل از اینکه بتوانید راه بروید سعی نکنید بدوید.

"Walk the line". This was made famous by one of my favourite singer-songwriters, Johnny

"بر روی خط راه برو". این را یکی از خواننده و ترانه سرای مورد علاقه من،

Cash, by "Walk the Line". There's a fantastic film that's been made about him, a biopic,

جانی کش، با «Walk the Line» به شهرت رساند. یک فیلم خارق العاده درباره او ساخته شده است، یک فیلم زندگینامه ای،

her and June Carter. I actually sang a Johnny Cash song at my wedding, a duet with my wife

او و جون کارتر. من در واقع یک آهنگ جانی کش را در مراسم عروسی خود خواندم، یک آهنگ دونفری با همسرم

- it wasn't "Walk the Line". So, "walk the line", what this means is doing what is expected.

- آن "Walk the Line" نبود. بنابراین، «روی خط راه بروید »، این به معنای انجام آن چیزی است که انتظار می رود.

If you walk the line, it's a thin line, yeah? Walking on the line. You've got to - you've

اگر روی خط راه بروید، یک خط باریک است، بله؟ راه رفتن روی خط شما باید -

got to keep your - you've got to stay on the straight and narrow, we might say. So, what

باید خود را حفظ کنید - ممکن است بگوییم باید در مسیر مستقیم و باریک بمانید.

is the straight and narrow? Well, it's not sort of falling down into bouts of depression

پس راست و باریک چیست؟ خوب، این به معنای افتادن در دوره های افسردگی

or alcoholism, it's, you know, paying the bills, it's doing the things that you need

یا اعتیاد به الکل نیست، می دانید، پرداخت قبوض است، انجام کارهایی است که برای گذراندن زندگی

to do to get by.

باید انجام دهید.

"A walk in the park". Sounds rather relaxing. A nice, gentle walk around the town gardens.

"پیاده روی در پارک". نسبتا آرامش بخش به نظر می رسد. پیاده روی آرام و زیبا در اطراف باغ های شهر.

I wonder if you're going to see the bandstand. I live in a town in the southwest of the UK

نمی‌دانم که آیا می‌خواهید دکه‌های موسیقی را ببینید. من در شهری در جنوب غربی بریتانیا زندگی

and it has a very pretty town park with a bandstand. And in one corner, there are some

می‌کنم و یک پارک شهری بسیار زیبا با میز موسیقی دارد. و در یک گوشه، چند

budgerigars in a cage that children enjoy looking at. So, a walk in the park is leisurely,

طوطی در قفس وجود دارد که بچه ها از دیدن آنها لذت می برند. بنابراین، قدم زدن در پارک آرام است،

yeah? It's a relaxing activity. So, "A walk in the park" is something easy. We could talk

بله؟ این یک فعالیت آرامش بخش است. بنابراین، "پیاده روی در پارک" چیزی آسان است. ما می توانیم در

about it in reference to sports. So, Chelsea destroyed Arsenal. It was a walk in the park,

مورد آن با اشاره به ورزش صحبت کنیم. بنابراین، چلسی آرسنال را نابود کرد. پیاده روی در پارک بود،

yeah? They didn't even need to break into a sweat. I have made a football video in case

آره؟ آنها حتی نیازی به عرق کردن نداشتند . در صورتی

you are interested in English football.

که به فوتبال انگلیس علاقه دارید یک ویدیوی فوتبالی تهیه کرده ام.

To "walk out on". Perhaps you're an Arsenal fan and you didn't like what I just said.

برای "بیرون رفتن". شاید شما از طرفداران آرسنال هستید و آنچه را که گفتم خوشتان نیامد.

Maybe you're going to walk out on me, which means that in a burst of anger, you just get

شاید بخواهی از من بیرون بروی، یعنی در یک انفجار خشم، فقط

up and disappear. "Walk out on", yeah? That's what that means.

بلند می شوی و ناپدید می شوی. "بیرون برو"، آره؟ معنی آن همین است.

To give someone their walking papers or their marching orders. Now, I probably hear this

برای دادن کاغذهای راهپیمایی یا دستور راهپیمایی به کسی. اکنون، من احتمالاً این

variation of the phrase more often. To give someone their marching orders means to dismiss

تغییر عبارت را بیشتر می شنوم. دستور راهپیمایی به کسی به معنای اخراج

them, to sack them. Orders, commands, instructions. If you have given instructions to march like

او، اخراج اوست. دستورات، دستورات، دستورات. اگر دستور داده اید که مانند

a soldier, then you have to leave and go somewhere else. Okay? One's marching orders, not something

یک سرباز راهپیمایی کنید، پس باید بروید و به جای دیگری بروید. باشه؟ دستورات راهپیمایی یک نفر، نه چیزی که

you want to receive.

شما می خواهید دریافت کنید.

There is some popular advice, or actually old advice, that it's best not to judge someone

برخی توصیه های رایج یا در واقع توصیه های قدیمی وجود دارد که بهتر است

until you have walked a mile in their shoes. To walk a mile in their shoes. Putting their

تا زمانی که یک مایل در کفش او راه نرفته اید، قضاوت نکنید. تا یک مایل با کفش هایشان راه بروند. کفش هایشان را

shoes on walking. Ah, it's about sort of understanding what life is like for them. So, not judging

در راه رفتن می پوشند. آه، این به نوعی درک این است که زندگی برای آنها چگونه است. بنابراین،

someone until you really... Well, not judging people at all, but trying to understand where

تا زمانی که واقعاً کسی را قضاوت نکنید... خب، اصلاً مردم را قضاوت نکنید، اما سعی

people, you know, what their stresses and concerns are, and maybe why things are as

کنید بفهمید که مردم کجا هستند، استرس و نگرانی‌هایشان چیست و شاید چرا همه چیز

they are. To walk a mile in their shoes.

همینطور است. تا یک مایل با کفش هایشان راه بروند.

To walk away with. Walk away with. So, you've got something. Maybe it's you've gained something.

برای دور شدن با. با بنابراین، شما چیزی دارید. شاید این چیزی است که شما به دست آورده اید.

At the end of a situation, an event, if you walk away with 500 pounds, 1,000 euros, then

در پایان یک موقعیت، یک رویداد، اگر با 500 پوند، 1000 یورو کنار بروید،

you've got that money from the event, and now you're going off to something else. To

آن پول را از رویداد دریافت کرده اید، و اکنون به سراغ چیز دیگری می روید.

walk away with means to depart with something you have acquired from that event.

دور شدن با چیزی که از آن واقعه به دست آورده‌اید، دور شدن.

To walk up to. I saw a celebrity in the town square, so I walked up to them and asked them

برای راه رفتن تا. من یک فرد مشهور را در میدان شهر دیدم ، بنابراین به سمت آنها رفتم و از آنها

to sign an autograph. To walk up to means to approach. To walk on eggshells. Surely

خواستم که امضا کنند. راه رفتن به معنای نزدیک شدن است. راه رفتن روی پوسته تخم مرغ مطمئناً

they're going to break. So, if you're standing on eggshells and you don't want them to break,

آنها در حال شکستن هستند. بنابراین، اگر روی پوسته‌های تخم‌مرغ ایستاده‌اید و نمی‌خواهید آنها بشکنند،

then you have to be very, very careful and look where you're going. So, the idea is that

پس باید بسیار بسیار مراقب باشید و به کجا می‌روید. بنابراین، ایده این است که

you're being very, very sort of tentative.

شما بسیار بسیار آزمایشی هستید.

Now, applied to a conversation, if you are walking on eggshells, then imagine that the

اکنون، در مورد یک مکالمه، اگر روی پوسته تخم مرغ راه می روید، تصور کنید که

eggshells are topics, things that you could discuss. You're not quite sure if you can

پوسته تخم مرغ موضوعاتی هستند، چیزهایی که می توانید درباره آنها بحث کنید. شما کاملا مطمئن نیستید که می توانید

talk about that. You're not quite sure if you can talk about that. So, to walk on eggshells

در مورد آن صحبت کنید. شما کاملا مطمئن نیستید که می توانید در مورد آن صحبت کنید. بنابراین، راه رفتن روی پوست تخم مرغ

means to be very mindful and cautious in a conversation with someone else.

به معنای بسیار مراقب و محتاط بودن در گفتگو با شخص دیگری است.

You're walking on thin ice. Whoa, sounds dangerous. What happens if the ice breaks? This phrase

روی یخ نازک راه می روی. اوه، خطرناک به نظر می رسد. اگر یخ بشکند چه اتفاقی می افتد؟ این عبارت

means that you are in trouble. You're on thin ice. It means if you do anything wrong, you're

به این معنی است که شما در مشکل هستید. شما روی یخ نازک هستید . این بدان معناست که اگر شما کار اشتباهی انجام دهید،

going to be in a lot of trouble. So, this is because you have done something a bit bad.

دچار مشکلات زیادی خواهید شد. بنابراین، این به این دلیل است که شما کار کمی بد انجام داده اید.

Yeah? It's like you've been given a yellow card in a football or rugby match. Yep. So,

آره؟ مثل این است که در یک مسابقه فوتبال یا راگبی به شما کارت زرد داده اند. بله بنابراین،

you're on a warning. You're on thin ice. I've got my eyes on you.

شما در حال هشدار هستید. شما روی یخ نازک هستید. من به تو چشم دوخته ام

To walk a tightrope. So, we've got a piece of rope stretching out, and the Grand Canyon

برای راه رفتن روی طناب. بنابراین، ما یک تکه طناب داریم که کشیده شده است، و گرند

is way beneath us, and you are walking across this rope. So, you're balancing from one side

کانیون بسیار زیر ماست، و شما در حال عبور از این طناب هستید. بنابراین، شما از یک طرف

to the next so that you don't fall off. So, to walk a tightrope means that you have to

به طرف دیگر تعادل می دهید تا زمین نخورید. بنابراین، راه رفتن روی طناب به این معنی است که باید

- again, you have to be very, very careful, but you're kind of torn between two opposing

- باز هم، باید بسیار بسیار مراقب باشید، اما به نوعی بین دو نیروی متضاد پاره شده اید

forces. Okay? To be really, really careful that you don't upset one or the other.

. باشه؟ واقعاً، واقعاً مراقب باشید که یکی یا دیگری را ناراحت نکنید.

To walk all over someone. If you walk all over them, then you are dominating them. Yeah?

سرتاسر کسی راه رفتن اگر در تمام آنها قدم بزنید، پس بر آنها تسلط دارید. آره؟

Think about what it looks like to walk over someone. Yeah? They're on the floor, and you're

به این فکر کنید که چگونه به نظر می رسد که از روی کسی عبور کنید. آره؟ آنها روی زمین هستند، و شما

all kind of just - you don't care about them. Yeah? You are just dominating the situation

همه به نوعی عادل هستید - به آنها اهمیت نمی دهید. آره؟ شما فقط به طور کامل بر اوضاع مسلط هستید

entirely. So, you could say - again, related to sport - "Exeter Chiefs walked all over

. بنابراین، می توانید بگویید - باز هم مربوط به ورزش - "رئیس های اکستر در سراسر

Leicester, their opposition." So, that's my rugby team, Exeter Chiefs. They walked all

لستر قدم زدند، مخالفان آنها." بنابراین، این تیم راگبی من، اکستر چیفز است.

over them. They destroyed them.

سرتاسر آنها را طی کردند. آنها را نابود کردند.

To walk the talk. So, this is about doing what you say you're going to do. So, not just

برای پیاده روی صحبت کردن. بنابراین، این مربوط به انجام کاری است که شما می گویید که قرار است انجام دهید. بنابراین، نه

saying, "Hey, everybody, we should all be nice to the environment." Yeah? Well, how

اینکه فقط بگویید: "هی، همه، همه ما باید با محیط زیست خوب باشیم." آره؟ خوب، چگونه

are you going to walk the talk? How often are you going to travel in aeroplanes? How

می خواهید صحبت کنید؟ چند وقت یکبار قرار است با هواپیما سفر کنید؟ هر

often are you going to buy water bottles? I'm guilty of both recently. "To walk the

چند وقت یک بار قصد خرید بطری آب دارید؟ من اخیراً مقصر هر دو هستم. "حرکت در

talk" means to put into action what you're telling other people to do.

صحبت کردن" به معنای عملی کردن آنچه به دیگران می گویید انجام دهند.

Take a long walk off a short plank. It's quite an amusing insult, this, from the time of

از روی یک تخته کوتاه پیاده روی طولانی کنید. این یک توهین بسیار سرگرم کننده است، از زمان

pirates. Yeah? So, we've got a ship. A plank is like a piece of wood. We've got a short

دزدان دریایی. آره؟ بنابراین، ما یک کشتی داریم. تخته مانند یک تکه چوب است. ما یک تخته کوتاه داریم

plank, and you're telling the person to go for a long walk. So, you're telling them to

، و شما به آن شخص می گویید یک پیاده روی طولانی برود. بنابراین، شما به آنها می گویید که

fall into the sea. They're not going to be able to get back onto the boat. There may

به دریا بیفتند. آنها نمی توانند به قایق برگردند. ممکن

be sharks down there. Do you care? No. But it's kind of said in jest, this. It's said

است کوسه هایی در آن پایین وجود داشته باشند. آیا شما اهمیت می دهید؟ نه. اما به نوعی به شوخی گفته می شود، این.

as a kind of a joke, like you wouldn't say it to someone you're having a really serious

به عنوان یک جوک گفته می شود، مثل اینکه شما آن را به کسی که واقعاً

argument with. It's kind of an offhand remark. "Take a long walk off a short plank." It's,

با او بحث جدی دارید، نمی گویید. این یک جور سخنان غیر منطقی است. "از روی یک تخته کوتاه پیاده روی طولانی انجام دهید."

you know, it's just an amusing insult, really.

می دانید، این فقط یک توهین سرگرم کننده است، واقعا.

In contrast, we have this "to walk down the aisle" together. So, the aisle is in a church.

در مقابل، ما این " راهروی راهرو" را با هم داریم. بنابراین، راهرو در یک کلیسا است.

It's the sort of corridor down the middle, and if you walk down the aisle, then you are

این یک نوع راهرو است که در وسط قرار دارد، و اگر در راهرو

going to get married. Okay, so, which one means to go and do something nice and easy?

قدم بزنید، قرار است ازدواج کنید. خوب، پس، کدام یک به معنای رفتن و انجام یک کار خوب و آسان است؟

Walk in the park. Which one is advice to try and do the basics before trying to do something

قدم زدن در پارک. کدام یک توصیه برای تلاش و انجام اصول اولیه قبل از تلاش برای انجام کاری

difficult? It's this one, here. Don't try to run before you can walk. And let's choose

دشوار است؟ این یکی، اینجاست. قبل از اینکه بتوانید راه بروید، سعی نکنید بدوید. و بیایید

one more. Which one means to totally dominate or destroy an opposition or other person?

یکی دیگر را انتخاب کنیم. کدام یک به معنای تسلط کامل یا نابود کردن یک مخالف یا شخص دیگر است؟

This one. Okay. So, we've got 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12, 13, 14, 15. Ten

این یکی. باشه. بنابراین، ما 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 15 داریم. ده مورد

of those are going to be tested in the quiz right now. The five that aren't, I suggest

از آن ها در حال حاضر در مسابقه آزمایش می شوند . پنج تایی که نیستند، پیشنهاد

that you go back and make sure that you have understood them. Really good idea to have,

می کنم به عقب برگردید و مطمئن شوید که آنها را درک کرده اید. ایده بسیار خوبی است که

like, a little notepad where you're writing down new aspects of your English that you

مثلاً یک دفترچه یادداشت کوچک داشته باشید که در آن جنبه های جدیدی از زبان انگلیسی خود را که

are learning. To get more videos, make sure you subscribe. I say that again, and again,

در حال یادگیری آن هستید یادداشت کنید. برای دریافت ویدیوهای بیشتر، حتما مشترک شوید. من این را بارها و بارها و بارها می گویم

and again, but if you're not a subscriber, you're not going to get my videos, and I've

، اما اگر مشترک نیستید، ویدیوهای من را دریافت نخواهید کرد، و

got some great stuff coming on to the channel. So, do do that, and I'll see you very soon.

من چیزهای خوبی در کانال دارم. بنابراین، این کار را انجام دهید، و من شما را به زودی می بینم.