Do you want an English wife? ❤️ How to find true love

I've noticed over my years of teaching that people have different motivations

من در طول سال ها تدریس خود متوجه شده ام که افراد انگیزه های متفاوتی

for learning English. Some people want to improve their English to improve

برای یادگیری زبان انگلیسی دارند. برخی از افراد می خواهند انگلیسی خود را بهبود

their job prospects — perhaps get a pay rise, or get a better position in the

بخشند تا بالقوه شغلی خود را بهبود بخشند - شاید افزایش دستمزد یا موقعیت بهتری در

company they are already in — or perhaps even move to an English-speaking country

شرکتی که در حال حاضر در آن هستند به دست آورند - یا شاید حتی به یک کشور انگلیسی زبان نقل مکان کنند

and get a completely new job. This video, however, is for people who are

و شغل کاملا جدیدی پیدا کنند. اما این ویدیو برای افرادی است که

looking to improve their English so that they can find a partner; a girlfriend, a

به دنبال بهبود زبان انگلیسی خود هستند تا بتوانند شریک زندگی خود را پیدا کنند. یک دوست دختر، یک

wife, you know... a boyfriend, a husband. And I am going to be sharing my

زن، می دانید ... یک دوست پسر، یک شوهر. و من قصد دارم

top tips on how to do that. Because the other day I was looking in Facebook, and

نکات برتر خود را در مورد نحوه انجام این کار به اشتراک بگذارم. چون روز گذشته در فیس بوک

I noticed that people sometimes write comments, like: "I am looking for an

نگاه می کردم و متوجه شدم که مردم گاهی کامنت هایی می نویسند، مانند: "من به دنبال یک

English wife", and I think there are better ways of going about it than that,

همسر انگلیسی هستم" و فکر می کنم راه های بهتری برای انجام آن وجود دارد،

so come with me and I'll tell you how. So, why should you listen to me on that?

پس با من همراه باشید و من به شما می گویم چگونه. پس چرا باید در این مورد به من گوش کنی؟

Now, I am not saying that I am any kind of relationship guru; I'm just going to

حالا، من نمی گویم که من یک گورو رابطه هستم. من فقط قصد

share my experiences. I'm fortunate enough to have a beautiful wife; lovely,

دارم تجربیاتم را به اشتراک بگذارم. من به اندازه کافی خوش شانس هستم که همسری زیبا دارم.

lovely woman who I've nearly been married to for ten years and she's the

زن دوست داشتنی و دوست داشتنی که من تقریباً ده سال است با او ازدواج کرده ام و او

mother of my children, and an absolutely phenomenal person. I got lucky, but I

مادر فرزندان من است و یک شخص کاملاً فوق العاده است. من خوش شانس بودم، اما

also helped my own luck by applying some of these tips — probably not

با به کار بردن برخی از این نکات به شانس خودم کمک کردم - احتمالاً نه

deliberately.

عمدی.

So, tip number one is to take the indirect route. Now, what does that

بنابراین، نکته شماره یک این است که مسیر غیر مستقیم را انتخاب کنید. حالا معنی اون

mean? It means not being fixated on: "I need to find girlfriend", "I need to

چیه؟ این به این معنی است که به این موارد توجه نداشته باشید: "من باید دوست دختر پیدا کنم"، "من باید

find wife" because that's quite narrow-minded. Actually, what is

همسر پیدا کنم" زیرا این کاملاً تنگ نظر است. در واقع، آنچه

required is to go on a journey of growth, so that you are someone that

لازم است این است که به یک سفر رشد بروید، به طوری که شما فردی باشید که

people are attracted to, so that you have life experiences, so you have

مردم جذب او شوند، به طوری که تجربیات زندگی داشته باشید، بنابراین

stories to share; and you can be, like, entertaining when you meet people. So,

داستان هایی برای به اشتراک گذاشتن داشته باشید. و وقتی با مردم ملاقات می کنید می توانید سرگرم کننده باشید. بنابراین،

that's my first tip: Go on a journey. Yeah? Sometimes these things happen when

این اولین نکته من است: به یک سفر بروید. آره؟ گاهی اوقات این چیزها زمانی اتفاق می‌افتند که

you're not expecting them to happen. So, if you think about it less and think

انتظارش را ندارید. بنابراین، اگر کمتر به آن فکر می‌کنید و

about enjoying life more, then you're in a better... better state of mind to

بیشتر به لذت بردن از زندگی فکر می‌کنید، پس در وضعیت ذهنی بهتری

attract good things to you. Tip number two: Take inspiration from nature. Now,

هستید تا چیزهای خوب را به سمت خود جذب کنید. نکته دوم: از طبیعت الهام بگیرید. اکنون،

on a Sunday evening, it can be quite relaxing to maybe watch a David

در یک غروب یکشنبه، تماشای برنامه دیوید

Attenborough program where he's talking about, like, the zebras, and the

آتنبرو که در آن درباره گورخرها،

wildebeest, and the hippos and things, but there's actually quite a lot to

وحشی، اسب آبی و چیزها صحبت می کند، می تواند بسیار آرامش بخش باشد، اما در واقع چیزهای زیادی برای

learn from those animals. And if you look at what the male specimens are

یادگیری از آن حیوانات وجود دارد. . و اگر به کارهایی که نمونه های نر

doing in a lot of those documentaries — they are the ones that have to attract

در بسیاری از این مستندها انجام می دهند نگاه کنید - آنها هستند که باید

the mate. They are often the ones that have to sort out the nest and... and

جفت را جذب کنند. اغلب آنها هستند که باید لانه و ... را مرتب کنند و

make a home, so that the woman wants to... that the female wants to come to

خانه بسازند تا زن بخواهد ... که ماده بخواهد به

them. So, the lesson here is: Okay, set things up. Yeah? Have you created a home

آنها بیاید. بنابراین، درس اینجا این است: خوب، چیزها را تنظیم کنید. آره؟ آیا خانه ای ایجاد کرده اید

that someone would like to move into? Are you...? Are you dressing well? I'm

که کسی بخواهد در آن نقل مکان کند؟ شما هستید...؟ خوب لباس می پوشی؟

not saying I always dress well. Are you...? You know... are you...? Are you

نمی گویم همیشه خوب لباس می پوشم. شما هستید...؟ میدونی... تو...؟ آیا شما

someone that people want to be around? Okay, on to tip number three. Tip number

فردی هستید که مردم می خواهند در اطراف او باشند؟ بسیار خوب، به نکته شماره سه بروید. نکته

three: Trust in time. Now, the way I like to think about this, and with

سوم: به زمان اعتماد کنید. در حال حاضر، روشی که من دوست دارم در مورد این فکر کنم، و

opportunities in general, is that it's like the tide. Yeah? The tide never

به طور کلی در مورد فرصت ها، این است که مانند جزر و مد است. آره؟ جزر و مد هرگز

stops. The moon pulls the tide. The tide comes in; the tide goes out. Now,

متوقف نمی شود. ماه جزر و مد را می کشد. جزر و مد می آید. جزر و مد می رود حالا،

sometimes relationships don't work. Yeah? So, that one — that goes out; that

گاهی اوقات روابط کار نمی کند. آره؟ بنابراین، آن یکی - که خاموش می شود. که

finishes, but then a new opportunity, a new beginning comes. And, especially

تمام می شود، اما پس از آن یک فرصت جدید، یک شروع جدید می آید. و به خصوص

when you're kind of growing up and you haven't found that right person — don't

وقتی در حال بزرگ شدن هستید و آن شخص مناسب را پیدا نکرده اید -

worry. You know... just think: "Okay, that didn't work. Something good will

نگران نباشید. میدونی...فقط فکر کن: "باشه، کار نکرد. یه اتفاق خوب

happen. A new opportunity will come." Okay? Another phrase: "There's plenty of

میفته. یه فرصت جدید پیش میاد." باشه؟ عبارت دیگر: «

fish in the sea." Tip number four: Unreciprocated. Now, that's quite a

در دریا ماهی زیادی وجود دارد». نکته شماره چهار: غیر متقابل. در حال حاضر، این یک

difficult word. Basically, it means when you like someone and they don't like you

کلمه بسیار دشوار است. اساساً به این معنی است که شما از کسی خوشتان می آید و او شما

back in a romantic way. So, "unreciprocated love" is not... means

را به شکلی عاشقانه دوست ندارد. پس «عشق متقابل» نیست...

that it... that that relationship is not right. So, if you're getting a bit

یعنی آن... آن رابطه درست نیست . بنابراین، اگر کمی

obsessed with someone, and they're like: "Please go away", then don't keep going:

نسبت به کسی وسواس دارید، و او می‌گوید: «لطفا برو، پس ادامه نده:

"Dah-dah-dah-dah-dah-dah-dah-dah-dah" because it's just going to cause pain

«ده-ده-ده-ده-ده-ده-ده-ده-داه " زیرا این فقط

for everyone involved. Okay? So, unreciprocated — go: "Okay, time to move

برای همه درگیر دردناک خواهد بود. باشه؟ بنابراین، بدون متقابل - برو: "باشه، وقت آن است که ادامه دهیم

on."

."

Now, I am going to share my story now. So, how it all happened for me. I was

حالا می‌خواهم داستانم را به اشتراک بگذارم. بنابراین، چگونه همه چیز برای من اتفاق افتاد.

performing some theatre at the Edinburgh Festival — probably the biggest

در فستیوال ادینبورگ - احتمالاً بزرگترین

performing arts festival in the world — I took a show there; performed it for a

جشنواره هنرهای نمایشی در جهان - تعدادی تئاتر اجرا می‌کردم. به مدت یک

month. It was a pretty crazy show, and I was very, very tired after it. But I was

ماه اجرا کرد این یک نمایش بسیار دیوانه کننده بود و من بعد از آن بسیار بسیار خسته بودم. اما

asked by a couple of friends to go to a festival, and I was like: "Okay, I'll

چند نفر از دوستان از من خواستند که به یک جشنواره بروم و من گفتم: "باشه، من

go." So, I packed my bag. It reminds me of a game. I packed my bag, and in it I

می روم." بنابراین، کیفم را بستم. منو یاد یه بازی میندازه کیفم را بستم و در آن

put... I didn't... I packed my bag, and in it, I put a tent, and some food, and

گذاشتم... نه... کیفم را بستم و در آن چادر و مقداری غذا

a sleeping bag. Put it on the back of the bicycle, and off I went. Got on a

و کیسه خواب گذاشتم. گذاشتش پشت دوچرخه و من رفتم. سوار

train; bicycled to the festival, and found my friends. Camped next to them.

قطار شد؛ با دوچرخه به جشنواره رفتم و دوستانم را پیدا کردم. کنار آنها کمپ زد.

First night, spent my money. So, woke up the next day. "Ah. Yeah". I haven't got

شب اول، پولم را خرج کردم. بنابراین، روز بعد از خواب بیدار شد . "آه. آره".

any money left. My friend, he... he's running the bar; I'll go and work on the

من پولی ندارم دوست من، او... او نوار را اداره می کند. من می روم و روی

bar. And, you know... that's a nice way of spending the day. So, I'm working

نوار کار می کنم. و می دانید... این روش خوبی برای گذراندن روز است. بنابراین، من در آنجا کار می

there; making drinks; and then suddenly, this beautiful girl comes along, and I

کنم. ساخت نوشیدنی؛ و ناگهان این دختر زیبا از راه می رسد و من

make her a drink. And... and, you know... as they say: "The rest is

برای او نوشیدنی درست می کنم. و... و می دانید... به قول خودشان: «بقیه

history". So, there's a few lessons to take from my story. I'm not going to go

تاریخ است». بنابراین، چند درس باید از داستان من گرفت. من قصد ندارم

into all the details of that; that's for another time. But let's look at my top

وارد تمام جزئیات آن شوم. اونم واسه یه وقت دیگه اما بیایید به نکات برتر من

tips from that story. Tip number five: Have fun, and be in a good space. So, if

از آن داستان نگاه کنیم. نکته پنجم: خوش بگذرانید و در فضای خوبی باشید. بنابراین، اگر

you're giving off feelings of, like: "Yeah, I'm having a great time", then

احساساتی مانند: "آره، به من خوش می گذرد" را از خود بروز می دهید، پس

people want to be around you. Yeah? People want to speak to you. If you're,

مردم می خواهند در اطراف شما باشند. آره؟ مردم می خواهند با شما صحبت کنند. اگر شما

like: "Life is bad. There are problems", then people don't want to speak to you

مانند: "زندگی بد است. مشکلات وجود دارد"، پس مردم نمی خواهند آنقدرها با شما

as much. So, be in a good space. Have some fun. Going back to that first tip:

صحبت کنند. پس در فضای خوبی باشید. یه کمی سرگرمی داشتن. بازگشت به اولین نکته:

Don't always think: "I'm trying to find this." Like, no, no, no, no. The focus

همیشه فکر نکنید: "من در تلاش هستم تا این را پیدا کنم." مثل، نه، نه، نه، نه. تمرکز

should be: "I want to have fun. I want to have an adventure. What's going on

باید این باشد: "من می خواهم خوش بگذرانم. می خواهم یک ماجراجویی داشته باشم. اینجا چه خبر است

here? Let's see." My next tip: Accept invitations. If a friend says: "Hey.

؟ بیایید ببینیم." نکته بعدی من: دعوت نامه ها را بپذیرید. اگر دوستی بگوید: "هی.

Come along to this gig. Come along to this. Come... come along to my friend's

به این کنسرت بیا. بیا به این. بیا... به خانه دوستم بیا

house" — go along. Yeah? You might not be in the mood; you might be, like: "Oh,

" - همراه باش آره؟ ممکن است روحیه نداشته باشید. شما ممکن است مانند: "اوه،

I really feel like staying at home." You never know what's gonna happen. Like, be

من واقعاً دوست دارم در خانه بمانم." هیچوقت نمیدونی قراره چی بشه مانند،

open-minded. And then, what's my next tip? It's kind of stuck here. My next

ذهن باز باشد. و سپس، نکته بعدی من چیست؟ یه جورایی اینجا گیر کرده بعدی من

one; tip number seven is: Check there's a sense of flow. So, once you have met a

؛ نکته شماره هفت این است: بررسی کنید که حس جریان وجود دارد. بنابراین، هنگامی که با یک

special person, it should feel good. You should enjoy being in that person's

فرد خاص آشنا شدید، باید احساس خوبی داشته باشید. شما باید از بودن در کنار آن شخص لذت ببرید

company. If not, then maybe it's... it's the wrong person. That was certainly my

. اگر نه، پس شاید این شخص اشتباه است. این مطمئناً تجربه من بود

experience that, you know... we had... we had... we had a nice time.

که، می دانید ... داشتیم ... داشتیم ... اوقات خوبی داشتیم.

And I'm going to choose to share with you now a quote from one of my favourite

و من می خواهم اکنون نقل قولی از یکی از کتاب های مورد علاقه ام

books, "Shantaram" written by Gregory Roberts. It's like a traveler classic.

، "شانتارم" نوشته گریگوری رابرتز را با شما به اشتراک بگذارم. مثل یک کلاسیک مسافرتی است.

He's an Australian writer; talks about his time out in Mumbai. And, you know...

او یک نویسنده استرالیایی است. در مورد دوران خارج شدنش در بمبئی صحبت می کند. و می دانید

it's a very exciting book. I won't share the storyline. But there's this

... کتاب بسیار هیجان انگیزی است. من داستان را به اشتراک نمی گذارم. اما این

wonderful character in it — I think he's called Vikram, and he... he wears, like,

شخصیت فوق‌العاده در آن وجود دارد - فکر می‌کنم ویکرام نامیده می‌شود، و او...

a cowboy hat, and he... he's a super-cool dude. And he's... he's

کلاه گاوچرانی بر سر می‌گذارد، و او... او یک شخص فوق‌العاده باحال است. و او... دارد

explaining to the main character in the book, who doesn't really understand

برای شخصیت اصلی کتاب که واقعاً

about commitment, and he says this to him — he says: "A man has to find a good

تعهد را نمی‌فهمد توضیح می‌دهد و این را به او می‌گوید - او می‌گوید: "مرد باید یک زن خوب پیدا

woman". Now, when I say "man", I'm not being, like, gender specific and I'm not

کند". حالا، وقتی می‌گویم «مرد» ، اصلاً به جنسیت خاص نمی‌پردازم و

just talking about heterosexual relationships. I'm talking about a

فقط در مورد روابط دگرجنس‌گرا صحبت نمی‌کنم . من در مورد این صحبت می کنم که

person finding another person, and going: "This is the person". So, this is

شخصی شخص دیگری را پیدا می کند و می گوید: "این شخص است". بنابراین،

the quote: "A man has to find a good woman. And when he finds her, he has to

این نقل قول است: "مرد باید یک زن خوب پیدا کند. و وقتی او را پیدا کرد، باید

win her love, and then he has to earn her respect. Then he has to cherish her

عشق او را به دست آورد و سپس احترام او را به دست آورد. سپس باید اعتماد او را گرامی بدارد

trust." Yeah? "Cherish" — to... to appreciate. "And then he has to, like,

." آره؟ "ارزش داشتن" - قدردانی کردن. "و پس از آن او باید

go on doing that for as long as they live. A man is truly a man when he wins

تا زمانی که آنها زنده هستند به این کار ادامه دهد . یک مرد زمانی واقعا مرد است که

the love of a good woman, earns her respect, and keeps her trust." Okay? So,

عشق یک زن خوب را به دست آورد، احترام او را به دست آورد و اعتماد او را حفظ کرد." باشه؟ بنابراین،

let's kind of break that down a little bit. "Win her love; earn her respect;

بیایید کمی آن را تجزیه کنیم. "عشق او را به دست آورید، احترام او را به دست آورید،

cherish her trust". So, you know... you're... you keep on being good to that

اعتماد او را گرامی بدارید." بنابراین، می دانید... شما هستید... شما به خوبی با آن

person; you keep on giving that person what they need. It doesn't just stop at

شخص ادامه می دهید. شما به دادن آنچه به آن شخص نیاز دارد ادامه می دهید. این فقط

the moment where you meet someone; it's a continuous kind of process. Okay? So,

در لحظه ای که با کسی ملاقات می کنید متوقف نمی شود. این یک نوع فرآیند مداوم است. باشه؟ بنابراین،

those are my tips for finding, you know... a special person. If you're

اینها راهنمایی های من برای یافتن یک فرد خاص است. اگر

looking to meet an English-speaking partner, you know... be open-minded;

به دنبال ملاقات با یک شریک انگلیسی زبان هستید، می‌دانید... ذهن باز داشته باشید.

have an adventure. Think about what you enjoy doing; and then, hopefully, the

ماجراجویی داشته باشید به این فکر کنید که از انجام چه کاری لذت می برید؛ و پس از آن، امیدواریم که

stars will align and you will find that special person. Thank you for watching.

ستاره ها در یک راستا قرار گیرند و شما آن شخص خاص را پیدا کنید . ممنون که تماشا کردید

My name is Benjamin. Do subscribe, and I look forward to seeing you in the next

اسم من بنیامین است. سابسکرایب کنید و منتظر دیدن شما در ویدیوی بعدی

video.

هستم.