BOX SET: English In A Minute 11 – TEN English lessons in 10 minutes!

to a specific length of time. It is often  used in expressions such as 'over a period',  

به مدت زمان مشخص اغلب در عباراتی مانند «در طول یک دوره»،

'during a period' and 'a period of time'. We'll  observe the patient's weight for a period of three  

«در طول یک دوره» و «یک دوره زمانی» استفاده می‌شود. وزن بیمار را برای یک دوره سه

months. 'Period' can also be used to talk about a  time in a person's life or in history. When using  

ماهه مشاهده خواهیم کرد. «پریود» همچنین می‌تواند برای صحبت درباره زمانی از زندگی یا تاریخ یک فرد استفاده شود. هنگام استفاده از

period in this way, this time is often defined by  certain conditions or characteristics. The word  

دوره به این روش، این زمان اغلب با شرایط یا ویژگی‌های خاصی تعریف می‌شود. کلمه

'period' usually has an adjective before it. I  went through a difficult period when I returned to  

«دوره» معمولاً قبل از آن یک صفت دارد. وقتی به بریتانیا برگشتم دوران سختی را پشت سر گذاشتم

the UK. In school, we can use period to refer to  a part of a day when a specific subject is taught.  

. در مدرسه، می‌توانیم از دوره برای اشاره به بخشی از روز که یک موضوع خاص تدریس می‌شود، استفاده کنیم.

I have maths in the second period on Tuesday.  Finally, 'period' in American English refers  

سه شنبه دوره دوم ریاضی دارم. در نهایت، «نقطه» در انگلیسی آمریکایی

to the punctuation mark which shows the end of a  sentence. In British English, we refer to this as  

به علامت نقطه‌گذاری اشاره دارد که پایان یک جمله را نشان می‌دهد. در انگلیسی بریتانیایی، ما به این نقطه به عنوان

a full stop. Is that a period or a comma? Hello,  I'm Sam from BBC Learning English and today we're  

نقطه اشاره می‌کنیم. این نقطه است یا کاما؟ سلام، من سام از BBC Learning English هستم و امروز

going to look at the difference between 'all'  and 'everybody' or 'everyone' when talking  

می خواهیم تفاوت بین «همه» و «همه» یا «همه» را هنگام صحبت

about people. In both cases, we are talking about  a group of people and the meaning is simple - they  

درباره افراد بررسی کنیم. در هر دو مورد، ما در مورد گروهی از افراد صحبت می کنیم و معنی آن ساده است -

both mean 100% of the group. But how we use them  in a sentence is slightly different. Let's look  

هر دو به معنای 100٪ از گروه هستند. اما نحوه استفاده از آنها در یک جمله کمی متفاوت است. بیایید

at these examples: I invited some friends to a  party this weekend. They all came. Everybody  

به این مثال‌ها نگاه کنیم: من چند دوست را به یک مهمانی آخر هفته دعوت کردم. همه آمدند. همه

came. So, in the first example, we have the  subject plus all plus the main verb - it's not  

آمدند. بنابراین، در مثال اول، فاعل به اضافه همه به اضافه فعل اصلی داریم -

correct to say all came without using the subject 'they' before 'all', but if you want to make the  

درست نیست که بگوییم همه آمدند بدون استفاده از فاعل «they» قبل از «همه»، اما اگر می‌خواهید

sentence shorter, you can use 'everybody' or  'everyone' as the subject of the sentence.  

جمله را کوتاه‌تر کنید، می‌توانید از آن استفاده کنید. «همه» یا «همه» به عنوان موضوع جمله.

So, everybody plus main verb. So, I hope you all  understand and everybody will do the quiz now. Hi  

بنابراین، همه به اضافه فعل اصلی. بنابراین، امیدوارم همه شما متوجه شده باشید و همه اکنون امتحان را انجام دهند. سلام به

everyone! 'Late' is a very useful word - find out  why on this English in a Minute. The most common  

همه! "دیر" کلمه بسیار مفیدی است - در یک دقیقه در این انگلیسی دلیل آن را پیدا کنید. رایج‌ترین

meaning of 'late' is after the correct time. It can go before a noun as an adjective. I had  

معنای «دیر» بعد از زمان درست است. می تواند قبل از اسم به عنوان صفت برود. من

a late breakfast so I took the late train. Or it  can modify a verb as an adverb. I arrived late  

دیر صبحانه خوردم بنابراین دیرتر سوار قطار شدم. یا می تواند یک فعل را به عنوان قید تغییر دهد. من دیر رسیدم

to class because the train came late. And don't  forget you can be late for something. I'm going  

به کلاس چون قطار دیر آمد. و فراموش نکنید که ممکن است برای چیزی دیر بیایید. من

to be late for my own wedding. 'Late' can also  mean near the end of a period of time. We didn't  

برای عروسی خودم دیر می‌روم. «دیر» همچنین می‌تواند به معنای نزدیک به پایان یک دوره زمانی باشد.

go to the bed until late at night. We often talk  about periods in history this way. The internet  

تا پاسی از شب به رختخواب نرفتیم. ما اغلب درباره دوره‌هایی از تاریخ به این شکل صحبت می‌کنیم. اینترنت

was invented in the late 20th century. You can  also combine 'late' with 'of' to mean 'recently'.  

در اواخر قرن بیستم اختراع شد. همچنین می‌توانید «دیر» را با «از» به معنای «اخیرا» ترکیب کنید.

I've been using the internet a lot of late.  Finally, 'late' can be used to refer to a person  

من خیلی دیر از اینترنت استفاده می کنم. در نهایت، «دیر» می‌تواند برای اشاره به فردی استفاده شود

who has died, usually recently. Look at the  time - I've got to go I'm late, not dead. Are  

که معمولاً اخیراً فوت کرده است. به زمان نگاه کنید - باید بروم، دیر رسیدم، نمردم. آیا

'speak' and 'talk' different? Often it doesn't  matter, but there are some differences. 'Speak'  

«صحبت کردن» و «صحبت کردن» متفاوت هستند؟ اغلب مهم نیست، اما تفاوت‌هایی وجود دارد. «صحبت»

can refer to the action itself. I speak Spanish  really well and I speak Russian badly. 'Speak'  

می‌تواند به خود عمل اشاره داشته باشد. من اسپانیایی را خیلی خوب صحبت می کنم و روسی را بد صحبت می کنم. «صحبت»

can refer to something more formal than talk. As  a teacher, I spoke to my students in lessons and  

می‌تواند به چیزی رسمی‌تر از صحبت اشاره داشته باشد. به‌عنوان یک معلم، در درس‌ها با دانش‌آموزانم صحبت کردم و

then I talked to my friends afterwards. 'Talk'  suggests that it's a conversation. My friends  

سپس با دوستانم صحبت کردم. «Talk» نشان می‌دهد که این یک مکالمه است. دوستان من

always listened to me not all my students did.  There are also some expressions where we use  

همیشه به من گوش می دادند، نه همه شاگردانم. همچنین عباراتی وجود دارد که در آنها از

one word rather than the other like 'speak out'  or 'talk rubbish'. The difference is very small  

یک کلمه به جای دیگری استفاده می‌کنیم، مانند «صحبت کردن» یا «حرف زدن بیهوده». تفاوت بسیار کوچک است

and often it doesn't matter which one you use but  remember teachers and politicians speak to you,  

و اغلب مهم نیست که از کدام یک استفاده می‌کنید، اما یادتان باشد معلمان و سیاستمداران با شما صحبت می‌کنند،

friends and family talk to you, and you should  speak out if you think someone's talking rubbish.  

دوستان و خانواده با شما صحبت می‌کنند، و اگر فکر می‌کنید کسی حرف‌های بیهوده می‌زند، باید صحبت کنید.

Hello, I'm Sam, and in this lesson we are going  to look at the differences between 'at', 'in' and  

سلام، من سم هستم، و در این درس می‌خواهیم به تفاوت‌های بین «در»، «در» و   «

'on' for location. 'At' can be used to talk about  a single specific location. I'm at work or I'm at  

روشن» برای مکان نگاه کنیم. «در» می‌تواند برای صحبت درباره یک مکان خاص استفاده شود. من در حال حاضر سر کار هستم یا در

the BBC right now. 'On' is used in relation to a  surface. I'm sitting on a chair. And 'in' is used  

بی بی سی هستم. «روشن» در رابطه با یک سطح استفاده می‌شود. من روی صندلی نشسته ام. و "in"

to talk about a three-dimensional space usually  with four walls - it's similar to inside. I'm in  

برای صحبت در مورد فضای سه بعدی معمولاً با چهار دیوار استفاده می شود - شبیه به داخل است. من در

a room. So to help you remember these rules try to  think of a concert. I'm at the front. The band is  

یک اتاق هستم. بنابراین برای کمک به یادآوری این قوانین سعی کنید به یک کنسرت فکر کنید. من در جبهه هستم گروه

on the stage, and my friends are in the crowd. And  where are you right now? Welcome back to English  

روی صحنه است و دوستانم در میان جمعیت هستند. و در حال حاضر کجا هستید؟ به انگلیسی برگشتید

In A Minute, I'm James and today we're going to  talk about a word with lots of different uses:  

در یک دقیقه، من جیمز هستم و امروز می خواهیم درباره کلمه ای با کاربردهای مختلف صحبت کنیم:

'can'. I can play the guitar. This is the first  way that we can use 'can' to talk about ability,  

«می توانم». من میتونم گیتار بزنم این اولین روشی است که می‌توانیم از «توان» برای صحبت درباره توانایی استفاده کنیم،

for example: I can speak Spanish but I can't  fly. Let's look at another use of 'can':  

برای مثال: من می‌توانم اسپانیایی صحبت کنم اما نمی‌توانم پرواز کنم. بیایید به کاربرد دیگری از «can» نگاه کنیم:   آیا

Can I open the window, Elly? No, you can't! It's  too cold. Oh OK. In this example, 'can' is used  

می‌توانم پنجره را باز کنم، الی؟ نه، شما نمی توانید! خیلی سرد است. آهان باشه. در این مثال، «can»

to ask for or give permission to do something.  Can I go for lunch, Elly? Yes, of course you can,  

برای درخواست یا دادن اجازه انجام کاری استفاده می‌شود. میتونم ناهار برم الی؟ بله، مطمئناً می توانید،

James. Oh, thank you. Learning a language can be  difficult. In this final example, 'can' is used  

جیمز. اوه، متشکرم. یادگیری زبان ممکن است دشوار باشد. در این مثال نهایی، از «can»

to talk about possibility. Elly, take a jacket.  It can get cold at night. OK, thanks James. This  

برای صحبت در مورد امکان استفاده می‌شود. الی، یک ژاکت بردار. ممکن است در شب سرد شود. باشه، ممنون جیمز این به این

means that sometimes it is cold but sometimes it  isn't. So, there we have it. 'Can' can be used for  

معنی است که گاهی اوقات هوا سرد است اما گاهی اوقات اینطور نیست. بنابراین، ما آن را داریم. می‌توان از «می‌توان» برای

ability, permission and possibility. Now you can  use 'can' too - see you next time. Hi everyone,  

توانایی، اجازه و امکان استفاده کرد. اکنون می‌توانید از «می‌توان» نیز استفاده کنید - دفعه بعد شما را می‌بینم. سلام به همه،

Tom here for BBC Learning English. Today I'm going  to show you how to use the future continuous. We  

تام برای یادگیری انگلیسی بی بی سی اینجاست. امروز به شما نشان خواهم داد که چگونه از آینده پیوسته استفاده کنید. ما از

use the future continuous to describe actions in  progress at a future point in time. For example, 

آینده پیوسته برای توصیف اقدامات در حال انجام در یک مقطع زمانی در آینده استفاده می‌کنیم. برای مثال،

in the next scene, I will be wearing a jumper. We  make the future continuous using 'will', 'be' and verb  

در صحنه بعدی، من جامپر می‌پوشم. آینده را با استفاده از «will»، «be» و فعل ing استمراری می‌سازیم

-ing. Note that we can use any subject pronoun  and the structure won't change. For example:  

. توجه داشته باشید که می‌توانیم از هر ضمیر موضوعی استفاده کنیم و ساختار تغییر نمی‌کند. به عنوان مثال:

these are my hands. The subject pronoun is 'they'.  In the next scene they will be holding a melon.  

اینها دستان من هستند. ضمیر فاعل «آنها» است. در صحنه بعدی آنها یک خربزه در دست خواهند داشت.

So now you will be thinking about how to use  the new grammar - why not give it a try. Hello  

بنابراین اکنون به نحوه استفاده از دستور زبان جدید فکر خواهید کرد - چرا آن را امتحان نکنید. سلام   به

everyone, I'm Sam from BBC Learning English. Today  we're looking at different ways to use the word  

همه، من سام از BBC Learning English هستم. امروز به روش‌های مختلفی برای استفاده از کلمه

'actually'. We use it to talk about what is true,  like the word 'really'. Are bats actually blind?  

«در واقع» می‌پردازیم. ما از آن برای صحبت در مورد آنچه درست است، مانند کلمه «واقعا» استفاده می‌کنیم. آیا خفاش ها واقعا کور هستند؟

We use it to correct or contradict.  Are you from London, Sam? Actually,  

ما از آن برای تصحیح یا مخالفت استفاده می کنیم. اهل لندن هستی سام؟ قطعا

no. I'm from Oxford. We use it to emphasise  that something is different or surprising.  

نه. من اهل آکسفورد هستم ما از آن برای تأکید بر اینکه چیزی متفاوت یا شگفت‌انگیز است استفاده می‌کنیم.

I love fish but I actually don't like prawns.  We use it to admit or confess to something.

من عاشق ماهی هستم اما در واقع میگو دوست ندارم. ما از آن برای اعتراف یا اعتراف به چیزی استفاده می کنیم.

Did you eat the last chocolate, Sam? Actually, yes.  I did. And we use it to add information. I'm a  

سام آخرین شکلات رو خوردی؟ در واقع، بله. من کردم. و از آن برای افزودن اطلاعات استفاده می کنیم. من

teacher and so are both my parents, actually.  So, it's actually quite a useful word. Hi,  

معلم هستم و پدر و مادرم هم همینطور هستند. بنابراین، در واقع کلمه بسیار مفیدی است. سلام،

I'm Phil from BBC Learning English.  Today, I'm going to tell you how you  

من فیل هستم از BBC Learning English. امروز، می‌خواهم به شما بگویم که چگونه

can talk about your dreams. For example:  if I were rich, I'd go on lots of holidays.  

می‌توانید درباره رویاهایتان صحبت کنید. به عنوان مثال: اگر ثروتمند بودم، به تعطیلات زیادی می رفتم.

What you need to use is the word 'would'. Just  remember that when we are speaking, it often  

چیزی که شما باید از آن استفاده کنید کلمه "do" است. فقط به یاد داشته باشید که وقتی در حال صحبت هستیم، اغلب  به

becomes 'd'. Don't forget that we don't put the  'would' near the 'if' - we use a past tense there.  

«d» تبدیل می‌شود. فراموش نکنید که ما "wild" را نزدیک "اگر" قرار نمی دهیم - ما در آنجا از زمان گذشته استفاده می کنیم.

So, for another example: if I were rich, I'd buy  a really fast car. Now add a comment down below!  

بنابراین، برای مثال دیگر: اگر ثروتمند بودم، یک ماشین واقعاً سریع می‌خریدم. حالا یک نظر در زیر اضافه کنید!

What would you do if you were rich or famous  or a film star? Hey everyone, this is Kee from  

اگر ثروتمند یا مشهور یا یک ستاره سینما بودید چه می‌کردید؟ سلام به همه، این Kee از

BBC Learning English. Today I'm going to tell  you about active and passive sentences. Now in  

بی بی سی آموزش زبان انگلیسی است. امروز قصد دارم در مورد جملات فاعل و مفعول به شما بگویم. اکنون در

an active sentence, the subject carries out the  action of the verb, so in the sentence: I clean  

یک جمله فعال، فاعل عمل فعل را انجام می‌دهد، بنابراین در جمله: I clean

my room every day - which isn't true - the subject  'I' carries out the action of the verb 'clean'.  

my room every day - که درست نیست - فاعل « من» عمل فعل «تمیز» را انجام می‌دهد.

However, in the passive sentence the object  'my room' becomes the subject and it receives  

با این حال، در جمله مفعول، مفعول «اتاق من» به فاعل تبدیل می‌شود و

the action of the verb. To do that, we add 'be' verb plus past participle structure. So, we have 'my  

عمل فعل را دریافت می‌کند. برای انجام این کار، فعل «be» را به‌علاوه ساختار فعل گذشته اضافه می‌کنیم. بنابراین، ما باید «

room is cleaned by me every day'. So, the subject  receives the action of the verb. And we're done.

اتاق من هر روز توسط من تمیز شود». بنابراین، فاعل عمل فعل را دریافت می کند. و ما تمام شدیم.