Cultural differences and body language - 6 Minute English

Neil: Welcome to 6 Minute English. In this

نیل: به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. در این

programme we bring you an expressive topic

برنامه یک موضوع گویا

and six items of vocabulary. I'm Neil.

و شش مورد از واژگان را برای شما آورده ایم. من نیل هستم.

Tim: And I'm Tim. So, we had an argument just before

تیم: و من تیم هستم. بنابراین، درست قبل از شروع نمایش با هم بحث

we started the show.

کردیم.

Neil: We did, Tim. But no hard feelings?

نیل: ما انجام دادیم، تیم. اما هیچ احساس سختی ندارید؟

Tim: None. No hard feelings is something you say

تیم: هیچکدام. بدون احساس سخت چیزی است که

to somebody you have argued with to say you'd still like

به کسی که با او دعوا کرده اید می گویید تا بگویید هنوز دوست دارید

to be friends. We often fall out

دوست باشید. ما اغلب به

over silly things.

خاطر چیزهای احمقانه دچار اختلاف می شویم.

Neil: Like who's going to introduce the show.

نیل: مثل اینکه چه کسی قرار است نمایش را معرفی کند.

Tim: Or who's going to choose the quiz question.

تیم: یا چه کسی قرار است سوال مسابقه را انتخاب کند.

Neil: But we understand each other. That's the important

نیل: اما ما همدیگر را درک می کنیم. این مهم

thing, isn't it? To fall out with somebody by the

است، اینطور نیست؟ به هر حال، درگیری با کسی

way, is another way of saying to argue or disagree

، راه دیگری برای گفتن بحث کردن یا مخالفت

with them. Did you know that you wave your arms

با آنها است. آیا می دانستی که

around a lot when you're arguing, Tim?

وقتی دعوا می کنی دست هایت را زیاد تکان می دهی، تیم؟

Tim: No, I didn't know I did that.

تیم: نه، نمی دانستم که این کار را کردم.

Neil: That isn't very British.

نیل: این خیلی انگلیسی نیست.

Tim: I know. Using gestures, or movements you make

تیم: من می دانم. استفاده از ژست‌ها یا حرکاتی که

with your hands or your head to express what you are

با دست‌ها یا سر انجام می‌دهید برای بیان احساساتی که به آن

thinking of feeling is common in some

فکر می‌کنید در برخی

countries but not in others. Then there are

کشورها رایج است، اما در برخی دیگر نه. سپس

some movements, like shaking your head, which

برخی حرکات وجود دارد، مانند تکان دادن سر، که

mostly means 'no' but in some countries can mean the

بیشتر به معنای "نه" است، اما در برخی کشورها ممکن است

opposite. Neil: That's right. In which country does

برعکس باشد. نیل: درست است. در کدام کشور

shaking your head mean 'yes', Tim? Is it?

تکان دادن سر به معنای "بله" است، تیم؟ آیا این است؟

a) Greece,

الف) یونان،

b) Japan or c) Bulgaria?

ب) ژاپن یا ج) بلغارستان؟

Tim: No idea. I'll guess Greece. I do know that

تیم: هیچ نظری ندارم. من یونان را حدس می زنم. من می دانم که

in India people shake their heads to mean

در هند مردم سر خود را تکان می دهند تا به معنای

lots of different things.

چیزهای مختلف باشد.

Neil: There are plenty of gestures you need to be

نیل:

careful with when you're meeting and greeting people

هنگام ملاقات و احوالپرسی با افرادی

from a culture that's different to

از فرهنگی متفاوت با فرهنگ

your own, to avoid offending people or making an

خود، باید مراقب باشید تا از توهین به مردم یا انجام دادن یک

awkward faux pas.

تقلب ناخوشایند خودداری کنید.

Tim: If you make a faux pas it means you say or

تیم: اگر یک پاس تقلبی درست کنید به این معنی است

do something embarrassing in a social situation.

که در یک موقعیت اجتماعی چیزی شرم آور می گویید یا انجام می دهید.

For example, our every day use of the thumbs-up

برای مثال، استفاده هر روزه ما از علامت شست بالا

signal might offend people from the Middle East.

ممکن است باعث آزار مردم خاورمیانه شود.

Neil: And to offend means to make somebody angry

نیل: و توهین کردن به معنای عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی است

or upset.

.

Tim: Let's hear now from Business Professor Erin

تیم: بیایید اکنون از پروفسور بازرگانی ارین مایر بشنویم که

Meyer talking about how easy it is to misunderstand

در مورد اینکه چقدر آسان است درک اشتباه کنیم

why some people behave the way they do in everyday

که چرا برخی از افراد در موقعیت‌های روزمره طوری رفتار می‌کنند

situations when we don't belong to the same culture.

که ما به یک فرهنگ تعلق نداریم.

Professor Erin Meyer: A while ago I was in Dubai

پروفسور ارین مایر: چندی پیش در دبی بودم

and one of my Emirati

و یکی از دانشجویان اماراتی ام

students was driving me home after a session and the

بعد از یک جلسه مرا به خانه می برد و

car stopped at a light and she rolled

ماشین پشت چراغ ایستاد و

down her window, and she started shouting at someone

او شیشه اش را پایین انداخت و شروع کرد به فریاد زدن به کسی که

outside of the window. This guy

بیرون از پنجره بود. این مرد

was crossing the street with a big box of

با یک جعبه پارچه بزرگ از خیابان عبور می کرد

cloth. And he started shouting back, and she

. و او شروع به فریاد زدن کرد و او

opened up the door, and they started gesticulating and

در را باز کرد و آنها شروع کردند به اشاره و

shouting at one another. And I thought,

فریاد زدن بر سر یکدیگر. و من فکر کردم،

wow, they're having a huge fight, I thought

وای، آنها دعوای بزرگی با هم دارند، فکر کردم

maybe he was going to hit her. And she got

شاید او قرار است او را بزند. و

back in the car, and I said, well, what were you fighting

دوباره سوار ماشین شد و من گفتم خوب، سر چی دعوا

about? And she said, 'Oh no,

می کردی؟ و او گفت: "اوه نه،

we weren't fighting, he was giving me directions to

ما دعوا نمی کردیم، او به من برای رفتن

your hotel. And I thought that was a great example of

به هتل شما راهنمایی می کرد." و من فکر می‌کردم که این نمونه‌ای عالی از

how someone from another culture may misperceive or

این است که چگونه فردی از فرهنگ دیگری ممکن است

misunderstand something as a fight when in fact they

چیزی را به‌عنوان یک دعوا اشتباه درک یا درک کند، در حالی که در واقع

were just being emotionally expressive. '

فقط از نظر احساسی ابراز وجود می‌کند.

Neil: Gesticulating. What does that mean?

نیل: ژست‌آلود. معنی آن چیست؟

Tim: It means what I was doing earlier! Waving

تیم: یعنی کاری که قبلا انجام می دادم!

your arms around to express what you're feeling.

دستان خود را برای بیان احساس خود تکان دهید.

Neil: Erin Meyer was worried because her student

نیل: ارین مایر نگران بود، زیرا شاگردش

and the man on the street were shouting and

و مردی که در خیابان در حال فریاد زدن و

gesticulating at each other. She thought they

اشاره به یکدیگر بودند. او فکر می کرد که آنها

were having a fight when in fact they were

در حال دعوا هستند در حالی که در واقع آنها

just being emotionally expressive.

فقط از نظر احساسی بیان می کردند.

Tim: And expressive means showing what you think

تیم: و بیانگر یعنی نشان دادن آنچه فکر می کنید

or feel.

یا احساس می کنید.

Neil: You were nodding in agreement, there, Tim.

نیل: تو به تایید سر تکون می دادی، تیم.

Which reminds me of our quiz question. In which

که من را به یاد سوال مسابقه ما می اندازد. در کدام

country does shaking your head mean

کشور تکان دادن سر به معنای

'yes'? Is it? a) Greece, b) Japan or c) Bulgaria?

"بله" است؟ آیا این است؟ الف) یونان، ب) ژاپن یا ج) بلغارستان؟

Tim: I said Greece.

تیم: گفتم یونان.

Neil: That's the wrong answer I'm afraid. The right

نیل: میترسم جواب اشتباهی باشه.

answer is Bulgaria. In some Southeastern European

پاسخ درست بلغارستان است. در برخی از مناطق اروپای جنوب شرقی

areas such as Bulgaria and southern Albania,

مانند بلغارستان و آلبانی جنوبی،

shaking your head is used to indicate 'yes'.

تکان دادن سر برای نشان دادن "بله" استفاده می شود.

In those regions, nodding in fact means 'no'

در آن مناطق، تکان دادن سر در واقع به معنای «نه»

as well.

نیز هست.

Tim: OK, I hope I remember that next time I meet

تیم: باشه، امیدوارم دفعه بعد با

somebody from Southeastern Europe.

کسی از اروپای جنوب شرقی ملاقات کنم.

OK, shall we look back at the words we learned today?

خوب، باید به کلماتی که امروز یاد گرفتیم نگاه کنیم؟

Neil: No hard feelings is something you say to

نیل: بدون احساس سخت چیزی است که به

somebody you have argued with or

کسی که با او دعوا کرده اید یا

beaten in a game or contest to say you'd still like

در یک مسابقه یا مسابقه شکست داده اید، می گویید تا بگویید هنوز دوست دارید

to be friends.

با هم دوست باشید.

Tim: For example, I always get the quiz questions

تیم: به عنوان مثال، من برخلاف شما نیل، همیشه سوالات مسابقه را درست می گیرم

right, unlike you Neil. But no hard feelings, OK?

. اما بدون احساس سخت، خوب؟

Neil: That's not a very realistic example, Tim,

نیل: این یک مثال خیلی واقعی نیست، تیم،

But I'll let it go. Number two... to fall out

اما من آن را رها می کنم. شماره دو ... درگیری

with somebody means to argue or disagree

با کسی به معنای بحث کردن یا مخالفت

with them.

با آنها است.

Tim: I fell out with my best friend at school.

تیم: من در مدرسه با بهترین دوستم درگیر شدم.

We didn't talk to each other for a whole week!

یک هفته کامل با هم حرف نزدیم!

Neil: That must've been a serious disagreement,

نیل: این باید یک اختلاف نظر جدی بوده باشد،

Tim! What were you arguing about?

تیم! سر چی دعوا می کردی؟

Tim: I can't remember. It was a long time ago.

تیم: یادم نیست. این مربوط به خیلی وقت پیش است.

Number three, a 'gesture' is a movement you make with

شماره سه، "ژست" حرکتی است که

your hands or head to express what

با دست یا سر خود انجام می دهید تا آنچه را

you are thinking of feeling.

که به آن فکر می کنید بیان کنید.

Neil: She opened her arms wide in a gesture

نیل: آغوشش را به نشانه

of welcome.

Tim: Or the verb: 'I gestured to Neil that we only

خوش آمدگویی باز کرد.

تیم: یا فعل: "به نیل اشاره کردم که

had one minute left to finish the show!'

فقط یک دقیقه فرصت داریم تا نمایش را تمام کنیم!"

Neil: Is that true, Tim? You're nodding your head,

نیل: این درسته تیم؟ شما سرتان را تکان می‌دهید،

but we should also quickly mention 'gesticulate' which

اما باید به سرعت به «gesticulate» هم اشاره کنیم که

means to make gestures with your hands

به معنای ژست گرفتن با دست

or arms!

یا بازو است!

Tim: A 'faux pas' is saying or doing something

تیم: "عیب تقلبی" عبارت است از گفتن یا انجام کاری

embarrassing in a social situation. For example, I

شرم آور در یک موقعیت اجتماعی. مثلاً من

committed a serious faux pas at a party

دیشب در یک مهمانی مرتکب یک تقلب جدی

last night that I'm too embarrassed to tell

شدم که خجالت می‌کشم آن را به

you about!

شما بگویم!

Neil: Oh dear, Tim. I hope you didn't offend too

نیل: اوه عزیزم، تیم. امیدوارم خیلی افراد را توهین نکرده باشید

many people - 'offend' is our next word and it means to

- "توهین" کلمه بعدی ماست و به معنای

make somebody angry or upset

عصبانی کردن یا ناراحت کردن کسی است

Tim: Well, you've given us a good example already,

تیم: خوب، شما قبلاً به ما مثال خوبی

Neil, so let's move on to the final word - 'expressive',

زدید، نیل، پس بیایید به فینال برویم. کلمه - "بیانگر"،

which means showing what you think or feel.

به معنای نشان دادن آنچه فکر می کنید یا احساس می کنید.

Neil: Tim has a very expressive face.

نیل: تیم چهره ای بسیار رسا دارد.

Tim: Thanks! Another quick example - 'I waved my

تیم: ممنون! یک مثال سریع دیگر - من دستم را به طور واضح تکان دادم

hand expressively to signal to Neil that it

تا به نیل علامت بدهم که

was time to finish the show.

زمان اتمام نمایش فرا رسیده است.

Neil: Taking my cue from Tim, that's all for

نیل: از تیم سرنخ می گیرم، این همه برای

today. But please remember to check out our Instagram,

امروز است. اما لطفاً به یاد داشته باشید که صفحات اینستاگرام،

Twitter, Facebook and YouTube pages.

توییتر، فیس بوک و یوتیوب ما را بررسی کنید.

Both: Bye!

هر دو: خداحافظ!