Nadal Wins 20th Grand Slam: BBC News Review

Hello and welcome to News Review. I'm Georgina and joining me today is Catherine. Hi Catherine.

سلام و به بررسی اخبار خوش آمدید. من جورجینا هستم و امروز کاترین به من می‌پیوندد. سلام کاترین.

Hello Georgina. Hello everybody. Yes, we've got a tennis story today  

سلام جورجینا. سلام به همه. بله، امروز یک داستان تنیس

and we're talking about Rafa Nadal.

داریم   و درباره رافا نادال صحبت می کنیم.

Great. Don't forget – if you want to test yourself on today's vocabulary,  

عالی. فراموش نکنید - اگر می‌خواهید خود را روی واژگان امروزی آزمایش کنید،

go to bbclearningenglish.com and you'll find our quiz.

به bbclearningenglish.com بروید و امتحان ما را پیدا خواهید کرد.

Now let's hear more about this story from this Radio 2 news headline:

اکنون بیایید از این تیتر خبری رادیو 2 درباره این داستان بیشتر بشنویم:

Yes. So, tennis player Rafa Nadal has beaten Novak Djokovic in the French Open.

بله. بنابراین، رافا نادال، تنیسور، نواک جوکوویچ را در مسابقات آزاد فرانسه شکست داد.

He has now won twenty Grand Slam tennis titles; that's the same as  

او اکنون بیست عنوان گرند اسلم تنیس را به دست آورده است. این همان

Roger Federer, so a great achievement there. Have you won any Grand Slams, Georgina, yourself?

راجر فدرر است، بنابراین یک دستاورد بزرگ در آنجاست. آیا خودتان برنده گرند اسلم شده اید، جورجینا؟

No, I haven't but I do love a game of tennis. We've got three words and  

نه، من این کار را نکرده ام، اما من عاشق یک بازی تنیس هستم. ما سه کلمه و

expressions you can use to talk about this story. What are they, Catherine?

عبارت داریم که می‌توانید برای صحبت درباره این داستان استفاده کنید. آنها چه هستند، کاترین؟

We have: 'record-equalling', 'flawless' and 'touching'.

ما این موارد را داریم: «مساوی رکورد»، «بی‌عیب» و «لمس‌کننده».

'Record-equalling', 'flawless' and 'touching'. Right, let's hear your first headline, Catherine.

"رکورد برابر"، "بی عیب" و "لمس کننده". درست است، بیایید اولین تیتر شما را بشنویم، کاترین.

Yes. We're starting in the Middle East. We're with Al Jazeera and the headline:

آره. ما از خاورمیانه شروع می کنیم. ما با الجزیره و تیتر آن هستیم:

'Record-equaling' – matching the best achievement.

"برابر شدن با رکورد" - مطابقت با بهترین دستاورد.

Now Catherine, this is made up of two words isn't it?

حالا کاترین، این از دو کلمه تشکیل شده است، اینطور نیست؟

It is two words. The first word: record – R-E-C-O-R-D.

دو کلمه است. اولین کلمه: رکورد - R-E-C-O-R-D.

The second word: equalling – E-Q-U-A-L-L-I-N-G – and we join the two words together with a hyphen.

کلمه دوم: مساوی – E-Q-U-A-L-L-I-N-G – و ما دو کلمه را با خط فاصله به هم وصل می کنیم.

Now, a record is an achievement which is the best that anybody has ever done.  

اکنون، رکورد دستاوردی است که بهترین دستاوردی است که هر کسی تا به حال انجام داده است.

So, if you run faster than anybody else, you hold the record for running. In fact,  

بنابراین، اگر سریعتر از هر کس دیگری بدوید، رکورد دویدن را در اختیار دارید. در واقع،

Usain Bolt, the Jamaican athlete, holds the world record for the fastest person ever to run 100 metres.  

یوسین بولت، ورزشکار جامائیکایی، رکورد سریع‌ترین فردی که تاکنون 100 متر را دویده است، دارد.

You can have a record in anything: it can be eating baked beans, it can be singing,  

شما می توانید در هر کاری رکورد داشته باشید: می تواند خوردن لوبیا پخته، آواز خواندن،

it can be mountain climbing. Anything can be – if you're the best, you have the record.

کوه نوردی باشد. هر چیزی می تواند باشد – اگر بهترین باشید، رکورد دارید.

Now, what we're talking about here is 'record-equalling'. That means  

اکنون، چیزی که در اینجا درباره آن صحبت می‌کنیم «برابر کردن رکورد» است. این بدان معناست

an achievement matches a record: it's the same as a record that has already been set.  

که یک دستاورد با یک رکورد مطابقت دارد: مانند رکوردی است که قبلاً ثبت شده است.

Now, in this story Rafa Nadal has achieved twenty Grand Slam  

اکنون، در این داستان، رافا نادال به بیست عنوان

tennis championships and actually Roger Federer already has twenty Grand Slam titles.  

قهرمانی تنیس گرند اسلم دست یافته است و در واقع راجر فدرر در حال حاضر بیست عنوان گرند اسلم را به دست آورده است.

Federer has the record and now Nadal has equalled that record. He had a 'record-equalling' win.

فدرر این رکورد را دارد و اکنون نادال با آن رکورد برابری کرده است. او یک برد "یک رکورد" داشت.

He certainly did and is there – are there any other synonyms we can use?

او مطمئناً این کار را کرده است و وجود دارد - آیا مترادف دیگری وجود دارد که بتوانیم استفاده کنیم؟

Well, we can say 'record-tying'.

خوب، می‌توانیم بگوییم «قطع رکورد».

Great. So, let's have a look at the summary slide:

عالی. بنابراین، بیایید به اسلاید خلاصه نگاهی بیندازیم:

We've got a great show that you can watch all about compound adjectives.

ما یک نمایش عالی داریم که می‌توانید همه چیز درباره صفت‌های مرکب را تماشا کنید.

That's right and if you click the link you'll be able to watch it.

درست است و اگر روی پیوند کلیک کنید، می‌توانید آن را تماشا کنید.

Great. So now, let's have a look at your second headline, Catherine.

عالی. پس اکنون، بیایید به تیتر دوم شما، کاترین، نگاهی بیندازیم.

And we're going to the UK now. We're looking at The Express – the headline is:

و ما اکنون به انگلستان می رویم. ما به اکسپرس نگاه می‌کنیم - تیتر این است:

'Flawless' – perfect; without imperfections.

"بی عیب" - عالی. بدون نقص

Yes, 'flawless'. Now, this is one word made up of two parts.

بله، "بی عیب". اکنون، این یک کلمه است که از دو بخش تشکیل شده است.

The first part is 'flaw' – F-L-A-W – and the second part is the suffix '-less' – L-E-S-S.  

قسمت اول «نقص» - F-L-A-W - و قسمت دوم پسوند «-less» - L-E-S-S است.

We write it together as one word: there's no hyphen and its pronunciation is 'flawless'.  

ما آن را با هم به صورت یک کلمه می نویسیم: خط فاصله وجود ندارد و تلفظ آن "بی عیب" است.

Now, a 'flaw' is an imperfection or a mistake,  usually in something that is normally perfect with  

حال، «نقص» یک نقص یا یک اشتباه است، معمولاً در چیزی که به طور معمول کامل و

no mistakes. Think of a diamond. Normally, the best quality diamonds have no mistakes in it;

بدون اشتباه است. به یک الماس فکر کنید. به طور معمول، الماس با بهترین کیفیت هیچ اشتباهی در آن ندارد.

you can see perfectly through them. If there's a tiny little bit of, sort of, mistake or imperfection,  

می توانید از طریق آنها کاملاً ببینید. اگر مقدار کمی، اشتباه یا نقص وجود داشته باشد،

we call this a 'flaw'. But a 'flawless' diamond has no mistakes, no imperfections: it's perfect.

ما آن را «نقص» می نامیم. اما یک الماس «بی عیب و نقص» هیچ اشتباهی ندارد، هیچ نقصی ندارد: عالی است.

Now, we can use the word 'flawless' to describe a lot of different things.  

اکنون، می‌توانیم از کلمه «بی عیب» برای توصیف بسیاری از چیزهای مختلف استفاده کنیم.

In Nadal's case, it's a massive compliment. They're saying that he made  

در مورد نادال، این یک تعریف عظیم است. آنها می گویند که او

no mistakes in his match: it was a perfect game of tennis that he played. So, we can talk about  

هیچ اشتباهی در مسابقه خود مرتکب نشد: او یک بازی عالی تنیس بود. بنابراین، می‌توانیم درباره

'flawless' performances. If you're watching a concert and somebody makes no mistakes,  

اجراهای «بی‌نقص» صحبت کنیم. اگر در حال تماشای یک کنسرت هستید و کسی اشتباه نمی‌کند،

or maybe an actor gives a 'flawless' performance, they do a perfect performance with no mistakes.

یا شاید یک بازیگر اجرای «بی‌نقص» ارائه می‌دهد، آن‌ها اجرای بی‌نقصی را بدون اشتباه انجام می‌دهند.

And what about pronunciation? Can you use it with that as well, Catherine?

و در مورد تلفظ چطور؟ آیا می‌توانی با آن هم استفاده کنی، کاترین؟

Well you can say – yes, if somebody has 'flawless' pronunciation, they've got perfect pronunciation.  

خوب می‌توانید بگویید - بله، اگر کسی تلفظ «بی‌نقص» داشته باشد، تلفظ عالی دارد.

You can talk about someone having 'flawless' English. You can talk about a 'flawless'  

می‌توانید درباره کسی صحبت کنید که انگلیسی «بی‌نقص» دارد. می‌توانید در مورد یک تصویر «بی‌عیب»

picture with no mistakes or problems with it. So, anything that's perfect is 'flawless'.

بدون هیچ اشتباه یا مشکلی صحبت کنید. بنابراین، هر چیزی که کامل باشد، "بی عیب" است.

Great. Thank you for your 'flawless' explanation!

عالی. ممنون از توضیحات "بی عیب" شما!

Ah! You're most welcome.

آه! خیلی خوش آمدید

Let's have a look at the summary slide:

بیایید نگاهی به اسلاید خلاصه بیندازیم:

So, if you want to watch more videos all about tennis... 

بنابراین، اگر می‌خواهید ویدیوهای بیشتری درباره تنیس تماشا کنید...

...you can click the link below and you'll see a story about when Novak Djokovic  

... می‌توانید روی پیوند زیر کلیک کنید و داستانی درباره زمانی که نواک جوکوویچ

hit a line judge with a tennis ball.

با یک قاضی خط ضربه زد، خواهید دید. توپ تنیس.

Right, let's have a look at our next headline.

درست است، بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

Yes, we're looking at Tennis 365 – the headline:

بله، ما به تنیس 365 نگاه می کنیم - عنوان:

'Touching' – causing sympathetic or sad emotions.

"لمس کردن" - باعث ایجاد احساسات همدردی یا غم انگیز می شود.

Yes. So, we've got the word 'touching' – T-O-U-C-H-I-N-G – and we're using it  

آره. بنابراین، ما کلمه "لمس کردن" را داریم - T-O-U-C-H-I-N-G - و در اینجا از آن

here as an adjective. Now Georgina, tell me the last time you cried.

به عنوان یک صفت استفاده می کنیم. حالا جورجینا، آخرین باری که گریه کردی به من بگو.

So, I read a really lovely story about a little girl who gave all her pocket money  

بنابراین، من یک داستان واقعاً دوست‌داشتنی در مورد دختر کوچکی خواندم که تمام پول جیبی‌اش را

to an old lady and it really, really made me feel very emotional, very sad,  

به یک خانم مسن داد و واقعاً، واقعاً باعث شد احساس کنم، خیلی ناراحت

but also a little bit happy as well: it really put me in touch with my emotions.

شدم، اما کمی هم خوشحال شدم: واقعاً من را درگیر کرد. با احساساتم تماس بگیر

So, those emotions that you felt: happy, sad, kind of moved, you know,  

بنابراین، آن احساساتی که احساس کردید: خوشحالی، غمگینی،

a very sort of warm feeling, empathy towards the little girl and the old lady.  

تا حدودی متاثر، می‌دانید، یک نوع احساس گرم، همدلی با دختر کوچک و پیرزن.

Those are examples of 'touching' – something 'touching' you. Now, in the Rafa Nadal story  

اینها نمونه هایی از "لمس کردن" هستند - چیزی که شما را "لمس" می کند. حالا، در داستان رافا نادال

his rival, Roger Federer, wrote some very touching things about him. He could have  

، رقیب او، راجر فدرر، چیزهای بسیار تاثیرگذاری درباره او نوشت. او

been angry but actually he was supportive, in  a way that would make you feel quite emotional.

می‌توانست خشمگین باشد، اما در واقع از او حمایت می‌کرد، به‌گونه‌ای که شما را کاملاً احساساتی می‌کرد.

Yes. So, it's something that makes you feel emotional, not too sad,  

آره. بنابراین، این چیزی است که باعث می‌شود احساس احساس کنید، نه خیلی غمگین،

not too happy, but in touch with your emotions. Right, let's have a look at our summary slide:

نه خیلی خوشحال، اما در ارتباط با احساساتتان. درست است، بیایید نگاهی به اسلاید خلاصه خود بیندازیم:

Could you recap the vocabulary, Catherine?

کاترین، می‌توانی واژگان را خلاصه کنی؟

Yes. We had 'record-equalling' – matching the best achievement.

آره. ما «برابر رکورد» داشتیم - مطابق با بهترین دستاورد.

We had 'flawless' – perfect; without imperfections.

ما "بی عیب" - کامل داشتیم. بدون نقص

And we had 'touching' – causing sympathetic or sad emotions.

و ما "لمس" داشتیم - ایجاد احساسات همدردی یا غم انگیز.

Right, if you want to test yourself on today's vocabulary, then go to bbclearningenglish.com  

درست است، اگر می‌خواهید خود را روی دایره لغات امروزی آزمایش کنید، به bbclearningenglish.com

and have a go at our quiz. We're all over social media too. Thanks for joining us.

بروید و در مسابقه ما شرکت کنید. ما در سراسر شبکه‌های اجتماعی نیز حضور داریم. از اینکه به ما پیوستید متشکریم.

Bye. Bye!

خدا حافظ. خدا حافظ!