💻 Technology: Phrasal verbs with Georgie

Hello, I'm Georgie, and this BBC Learning  English video is all about phrasal verbs  

سلام، من جورجی هستم، و این ویدیوی بی‌بی‌سی آموزش انگلیسی درباره افعال عبارتی

for 'technology', so 'switch on'  your brains and let's get into it.

برای «تکنولوژی» است، بنابراین مغزتان را «روشن» کنید و بیایید وارد آن شویم.

I need to set up an online bank account. I turn  on my laptop and log in with my password. I go  

من باید یک حساب بانکی آنلاین ایجاد کنم. لپ‌تاپم را روشن می‌کنم و با رمز ورود وارد می‌شوم.

to the bank website and click sign up. I scroll  through the terms and conditions to make sure I  

به وب‌سایت بانک می‌روم و ثبت‌نام را کلیک می‌کنم. شرایط و ضوابط را مرور می‌کنم تا مطمئن شوم که

understand what I'm signing up for. After I've  set up the account, I sign out, close my laptop  

برای چه چیزی ثبت‌نام می‌کنم. پس از تنظیم حساب، از سیستم خارج می‌شوم، لپ‌تاپم را می‌بندم

and go and sit on the sofa. I switch on the  TV, but it's not loud enough, so I turn it up.

و می‌روم روی مبل می‌نشینم. تلویزیون را روشن می‌کنم ، اما به اندازه کافی بلند نیست، بنابراین آن را روشن می‌کنم.

Great, let's look at those verbs in a bit  more detail. 'log in' and 'sign in' are  

عالی است، اجازه دهید به آن افعال با جزئیات بیشتری نگاه کنیم. "ورود به سیستم" و "ورود به سیستم"

synonyms. They mean 'to enter your username  and password to access a computer system'.

مترادف هستند. منظور آنها "وارد کردن نام کاربری و رمز عبور برای دسترسی به یک سیستم کامپیوتری" است.

'I need to log in but I  can't remember my password.'

"من باید وارد سیستم شوم اما نمی‌توانم رمز عبور خود را به خاطر بسپارم."

The opposites are 'log out' and 'sign out'  - 'to exit or end your computer session'.

موارد متضاد عبارتند از "خروج" و "خروج از سیستم" - "برای خروج یا پایان دادن به جلسه رایانه".

'After checking my bank balance, I signed  out, so no one could access my information.'

"پس از بررسی موجودی بانکم، از سیستم خارج شدم، بنابراین هیچ کس نتوانست به اطلاعات من دسترسی داشته باشد."

'sign up' means 'register or create  an account for a service or website'.

«ثبت‌نام» به معنای «ثبت‌نام یا ایجاد حساب برای یک سرویس یا وب‌سایت» است.

'I need to stop signing up to so many  marketing emails. My inbox is full of them.'

من باید ثبت نام در بسیاری از ایمیل‌های بازاریابی را متوقف کنم. صندوق ورودی من پر از آنها است.'

'scroll through something' is this action  - 'we move through information or images  

«پیمایش از طریق چیزی» این عمل است - «ما در میان اطلاعات یا تصاویر

on a screen with a dragging or a swiping motion'.

روی صفحه با کشیدن یا کشیدن حرکت می‌کنیم».

'I'm sleeping really badly at  the moment. I think I need to  

«در حال حاضر خیلی بد می‌خوابم. فکر می‌کنم باید

stop scrolling through social media before bed.'

قبل از خواب از پیمایش در رسانه‌های اجتماعی دست بکشم.

'turn something on' and 'switch something  on' are also synonyms. They mean 'to give  

«روشن کردن چیزی» و «روشن کردن چیزی » نیز مترادف هستند. آنها به معنای «

power to or activate a device or system'.  They can be separated, so you can say:

دادن یا فعال کردن یک دستگاه یا سیستم» هستند. آنها را می توان از هم جدا کرد، بنابراین می توانید بگویید:

'I turned the TV on, or I turned on the TV.'

"تلویزیون را روشن کردم یا تلویزیون را روشن کردم."

The opposites are 'turn something off' and 'switch  

موارد متضاد عبارتند از «خاموش کردن چیزی» و «خاموش کردن

something off' - 'to stop the  power to a device or system'.

چیزی» - «برای قطع برق دستگاه یا سیستم».

'Remember to turn off the lights when  you leave a room to save energy.'

"به یاد داشته باشید برای صرفه جویی در مصرف انرژی، هنگام خروج از اتاق، چراغ ها را خاموش کنید."

'turn something up' means 'to  increase the volume or intensity'.  

«چشم‌اندازی بالا» به معنای « افزایش صدا یا شدت» است.

'turn something down' is the opposite -  'to decrease the volume or intensity'.

«چیزی را کم کنید» برعکس است - «برای کاهش صدا یا شدت».

'I usually turn down the  brightness of my screens a  

من معمولاً

few hours before bed. It's better for your eyes.'

چند ساعت قبل از خواب نور صفحه‌نمایش را کم می‌کنم. این برای چشمان شما بهتر است.

Finally, 'set something up' means 'to start  or prepare a device so that you can use it'.

در نهایت، «تنظیم چیزی» به معنای «راه‌اندازی یا آماده کردن دستگاهی است تا بتوانید از آن استفاده کنید».

'I just got a new phone, but I need  to set it up before I can use it.'

"من به تازگی یک تلفن جدید دریافت کردم، اما باید قبل از استفاده از آن، آن را تنظیم کنم."

Remember, don't 'freak out' and stop  'scrolling through' social media. Instead,  

به یاد داشته باشید، "ناراحت" نشوید و از " پیمایش" در رسانه های اجتماعی دست بردارید. در عوض،

'work on' your phrasal verbs with the free  worksheet on the website. See you next time.

با کاربرگ رایگان در وب‌سایت، روی افعال عبارتی خود کار کنید . دفعه بعد میبینمت