Women in politics ⏲️ 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute

سلام. این 6 دقیقه

English from BBC Learning English.

انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Beth.

من بث هستم.

And I'm Neil.

و من نیل هستم.

Differences between men

تفاوت‌های بین زن

and women have existed forever,

و مرد برای همیشه وجود داشته است،

but in modern times imbalances

اما در دوران مدرن عدم تعادل

in the opportunities for men

در فرصت‌های زن

and woman have widened.

و مرد بیشتر شده است.

One area where this imbalance

یکی از حوزه‌هایی که این عدم تعادل

is widest is politics.

گسترده‌تر است، سیاست است.

When we think of female politicians,

وقتی به سیاستمداران زن فکر می کنیم،

the names Margaret Thatcher,

نام های مارگارت تاچر،

Angela Merkel, Indira Gandhi,

آنگلا مرکل، ایندیرا گاندی

or Jacinda Ardern all come to mind.

یا جاسیندا آردرن همگی به ذهنمان خطور می کند.

But, while women make up over

اما، در حالی که زنان بیش از

half the world's population,

نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند،

only 26% of the world's

تنها 26 درصد از

politicians are women.

سیاستمداران جهان را زنان تشکیل می دهند.

How much of this is because

چه مقدار از این به دلیل زن

of misogyny – hatred and

ستیزی - نفرت و

prejudice against women?

تعصب علیه زنان است؟ به

It seems that the surprise resignation

نظر می‌رسد استعفای غافلگیرکننده

of New Zealand's prime minster,

نخست‌وزیر نیوزلند،

Jacinda Ardern, was partly because

جاسیندا آردرن، تا حدودی به دلیل

of the misogynistic abuse

بدرفتاری‌های زن‌ستیزانه‌ای بود که

she received online, so in this

او در فضای مجازی دریافت کرد، بنابراین در این

programme we'll be asking:

برنامه می‌پرسیم:

why is life so hard for women

چرا زندگی برای زنان در سیاست اینقدر سخت است

in politics? And, of course, we'll

؟ و البته، ما واژگان

be learning some useful new

مفید جدید را

vocabulary as well.

نیز یاد خواهیم گرفت.

But before that,

اما قبل از آن،

I have a question for you, Neil.

یک سوال از شما دارم، نیل.

Britain has had three female

بریتانیا سه

prime ministers, all from the

نخست وزیر زن داشته است که همگی از

Conservative party.

حزب محافظه کار بوده اند.

First was Margaret Thatcher,

اول مارگارت تاچر بود

who was followed in 2016

که در سال 2016

by Theresa May, and after that

توسط ترزا می دنبال شد و پس از آن

by Liz Truss, who resigned

لیز تراس که

after only a short time in office.

تنها پس از مدت کوتاهی از سمت خود استعفا داد.

But for how long, exactly, was

اما لیز تراس دقیقاً برای چه مدت

Liz Truss prime minister? Was it:

نخست وزیر بود؟ آیا این بود:

a) 45 days?

الف) 45 روز؟

b) 1 year and 45 days? or,

ب) 1 سال و 45 روز؟ یا

c) 2 years and 45 days?

ج) 2 سال و 45 روز؟

I think the answer

فکر کنم جواب

is 45 days.

45 روزه باشه.

OK, Neil. I’ll reveal

باشه نیل جواب را بعداً اعلام خواهم کرد

the answer later.

One of the biggest barriers

یکی از بزرگترین موانع

for female politicians is

برای سیاستمداران زن این است

that politics has traditionally been

که سیاست به طور سنتی

seen as a man's world.

به عنوان دنیای مردانه دیده می شود.

When Margaret Thatcher became prime

زمانی که مارگارت تاچر

minister in 1979, she had to

در سال 1979 نخست وزیر شد، مجبور شد

manage a group of men who were

گروهی از مردان را مدیریت کند که

not used to being told what

عادت نداشتند

to do by a woman. Here,

یک زن به آنها بگوید چه کار کنند. در اینجا،

Professor Rosie Campbell,

پروفسور رزی کمبل،

Director of the Global Institute

مدیر مؤسسه جهانی

for Women's Leadership,

رهبری زنان،

explains to BBC World Service programme,

به برنامه سرویس جهانی بی بی سی، داستان واقعی، توضیح می دهد که

The Real Story, how Mrs Thatcher's

چگونه

solution to this problem was

راه حل خانم تاچر برای این مشکل

to appear more masculine.

مردانه تر به نظر می رسید.

She was deliberately coached

او عمداً به او آموزش داده شده بود

to change her voice and

که صدایش را تغییر دهد و به

to behave in a way that

گونه‌ای رفتار کند که از نظر

was more stereotypically masculine,

کلیشه‌ای مردانه‌تر باشد،

at the same time as presenting herself,

در عین حال که خودش را از نظر پوشش،

in terms of her attire,

in a very feminine way which

به شیوه‌ای بسیار زنانه نشان می‌دهد که

really showed the tightrope

واقعاً نشان می‌دهد طناب‌هایی که

she had to walk in order to seem

باید به ترتیب راه برود.

strong enough to be the leader,

آنقدر قوی به نظر برسد که بتواند رهبر باشد،

but not subverting norms of

اما هنجارهای زن بودن را زیر پا نگذارد

what it is to be a woman.

.

So I think, you know, whatever

بنابراین فکر می‌کنم، می‌دانی، هر چیزی که

you might think of Margaret Thatcher,

درباره مارگارت تاچر فکر می‌کنی، طناب‌زنی

that was a very challenging

بسیار چالش‌برانگیزی بود

tightrope walk that she had to do.

که او باید انجام می‌داد. به

Margaret Thatcher was coached

مارگارت تاچر آموزش داده شد

to behave more like a man,

که بیشتر شبیه یک مرد رفتار کند،

for example by lowering her voice.

مثلا صدایش را پایین بیاورد.

If you are coached, you are

اگر مربی شده اید،

specially trained in how to

به طور ویژه در مورد چگونگی

improve at a particular skill.

پیشرفت در یک مهارت خاص آموزش دیده اید.

At the same time she

در همان زمان به او

was also advised to appear feminine,

توصیه می شد که زنانه به نظر برسد،

especially in her attire –

به خصوص در لباسش -

the clothes she wore.

لباس هایی که می پوشید. خانم تاچر

In trying to present both

در تلاش برای ارائه هر دو

male and female sides of herself,

جنبه مردانه و زنانه خود، از طناب

Mrs Thatcher walked a tightrope –

محکمی عبور کرد -

an idiom meaning to be

اصطلاحی به معنای قرار گرفتن

in a difficult situation

در موقعیت دشواری است

that requires carefully

که نیاز به رفتاری دقیق دارد

considered behaviour.

.

The point is that none

نکته این است که هیچ یک

of these demands were made

از این خواسته ها

of the men in Mrs Thatcher's government.

از مردان دولت خانم تاچر مطرح نشد.

Even today, the way women

حتی امروزه، نحوه

in politics behave or dress is

رفتار یا پوشش زنان در سیاست

commented on and criticised

far more than men,

بسیار بیشتر از مردان مورد انتقاد و انتقاد قرار می گیرد،

with the result that fewer women

در نتیجه زنان کمتری

are willing to expose themselves

مایلند خود را در معرض

to public scrutiny – a situation

نظارت عمومی قرار دهند - وضعیتی

which has only got worse

که

since the internet,

از زمان اینترنت

and with it, sexist

و با آن بدتر شده است. ،

and misogynistic abuse

آزار جنسی و زن ستیز

on social media.

در شبکه های اجتماعی.

Paradoxically, it is often

به طور متناقضی، اغلب

said that the qualities

گفته می شود که ویژگی های

of empathy and understanding

همدلی و درک

– often associated with women –

- که اغلب با زنان مرتبط است -

are most needed in politics today.

در سیاست امروز بیش از همه مورد نیاز است.

According to former prime minister

به گفته هلن کلارک، نخست وزیر پیشین،

Helen Clark, who was New Zealand's

که

first female elected leader,

اولین رهبر زن منتخب نیوزیلند بود،

it's not just that women are more caring

تنها این نیست که زنان بیشتر مراقب هستند

– they also bring a different

- آنها همچنین سبک رهبری متفاوتی را به ارمغان می آورند

leadership style,

،

as she explained to

همانطور که او به

BBC World Service programme,

برنامه سرویس جهانی بی بی سی،

The Real Story:

The Real Story توضیح داد:

I think that women are

من فکر می کنم که زنان

known for more collaborative

به خاطر

styles and politics, less likely

سبک‌ها و سیاست‌های مشارکتی‌تر شناخته می‌شوند، کمتر احتمال دارد که، می‌دانید

to be the, you know,

، از

top down, heavy-handed...

بالا به پایین، سنگین‌دست باشند... می‌دانید

you know, my way or the highway,

، راه من یا بزرگراه،

more open to evidenced debate.

برای بحث‌های اثبات شده بازتر است.

I think it's certainly informed

من فکر می کنم مطمئناً از

the way that that I led.

راهی که من رهبری کردم مطلع است.

I think it also informed

فکر می‌کنم

the priorities that I had.

اولویت‌هایی که من داشتم را نیز مشخص کرد.

Helen Clark believes women

هلن کلارک معتقد است که

leaders are more collaborative –

رهبران زن بیشتر با هم همکاری می کنند -

they prefer working cooperatively

آنها ترجیح می دهند

with several people to achieve

با چند نفر برای رسیدن به

a common goal. She contrasts

یک هدف مشترک همکاری کنند. او

this with a stricter,

این را با

more dictatorial leadership style

سبک رهبری سخت‌گیرانه‌تر و دیکتاتوری‌تر

by using the expression,

با استفاده از عبارت «

my way or the highway –

راه من» یا «بزرگراه» مقایسه می‌کند -

an idiom used as a warning that

اصطلاحی که به عنوان هشداری استفاده می‌شود که

someone will only accept

کسی فقط

their way of doing things.

روش انجام کارها را می‌پذیرد.

In fact, adopting such dictatorial

در واقع، اتخاذ چنین رویکردهای دیکتاتوری

approaches has been the

end of many political leaders,

پایان بسیاری از رهبران سیاسی،

including Mrs Thatcher and,

از جمله خانم تاچر و

more recently, Liz Truss...

اخیراً، لیز تراس بوده است.

which brings me back to

my question, Neil –

how long did Liz Truss last

as prime minister?

I guess it was 45 days.

فک کنم 45 روز بود

Was I right?

درست گفتم؟

That was... the correct answer!

این بود... جواب درست!

Liz Truss was prime minister

لیز تراس تنها به مدت 45 روز نخست وزیر بود که

for just 45 days,

the shortest premiership of

کوتاه ترین دوره نخست وزیری در بین

any British leader ever,

رهبران بریتانیایی، چه

male or female.

مرد و چه زن، بود.

OK, let's recap the vocabulary

خوب، بیایید واژگانی را که

we've learned in this programme

در این برنامه

on women in politics,

در مورد زنان در سیاست آموخته ایم،

starting with misogyny –

با زن ستیزی شروع کنیم -

the dislike or hatred of women.

بیزاری یا نفرت از زنان.

If you are coached in something,

اگر در چیزی به شما آموزش داده می شود، به

you are trained or instructed

شما آموزش داده می شود که

in how to improve

چگونه

that particular skill.

آن مهارت خاص را ارتقا دهید.

Attire means the clothes

لباس یعنی لباسی که می

you are wearing.

پوشید.

If you have to walk

اگر مجبور به راه رفتن روی

a tightrope, you’re in

طناب هستید، در

a difficult situation

شرایط سختی قرار دارید

that requires careful behaviour.

که نیاز به رفتار دقیق دارد.

The adjective collaborative

صفت مشارکتی

involves several people

شامل چندین نفر است که

working together for a particular purpose.

برای یک هدف خاص با هم کار می کنند.

And finally, the idiom it's

و در نهایت، اصطلاح it's

my way or the highway

my way or the highway

can be used as a warning

می تواند به عنوان هشداری استفاده شود

that someone will only accept

که کسی فقط

their own way of doing things.

روش انجام کارها را می پذیرد.

Once again, our six minutes are up.

یک بار دیگر، شش دقیقه ما تمام شد.

See you soon!

به زودی میبینمت!

Bye!

خدا حافظ!