Cyber hackers hacked: BBC News Review

Hacking the hackers. World's biggest cyber-crime gang stopped.

هک کردن هکرها بزرگترین باند جرایم سایبری جهان متوقف شد.

This is News Review from BBC

این مرور اخبار از BBC

Learning English, where we help you understand news headlines in English.

Learning English است، که در آن به شما کمک می کنیم عناوین اخبار را به زبان انگلیسی درک کنید.

I am Neil. And I'm Georgie.

من نیل هستم. و من جورجی هستم.

Make sure you watch to the end to learn the vocabulary

حتما تا انتها تماشا کنید تا واژگان

you need to talk about this story.

مورد نیاز برای صحبت در مورد این داستان را بیاموزید.

Don't forget to subscribe to our channel

فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید

so you can learn more English from news headlines. Now the story.

تا بتوانید زبان انگلیسی را از عناوین اخبار بیشتر بیاموزید. حالا داستان

"One of the most significant disruptions of the cyber-criminal world".

"یکی از مهم ترین اختلالات دنیای سایبری جنایتکاران".

That's what an operation to take control of Lockbit has been described as.

این همان چیزی است که عملیات کنترل Lockbit به عنوان توصیف شده است.

The criminal organisation thought to be based in Russia hacked

این سازمان جنایی که تصور می شد در روسیه مستقر باشد،

into companies' computers and locked users out until they paid them money.

رایانه های شرکت ها را هک کرد و کاربران را تا زمانی که پولی به آنها پرداخت نکرد، قفل کرد.

Now, Lockbit has been locked out of its own website after a UK-led operation.

اکنون، Lockbit پس از یک عملیات تحت رهبری بریتانیا، وب سایت خود را قفل کرده است.

You've been looking at the headlines Georgie,

شما به سرفصل ها نگاه کرده اید جورجی،

what's the vocabulary

people need to understand this story in English?

مردم برای درک این داستان به زبان انگلیسی چه واژگانی نیاز دارند؟

We have: 'takedown', 'prolific' and 'infamous'.

ما داریم: "برداشتن"، "پربار" و "بدنام".

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

Let's have a look at our first headline.

بیایید نگاهی به تیتر اول خود بیندازیم.

This one's from Reuters.

این یکی از رویترز است.

Lockbit cybercrime gang faces

باند جرایم سایبری Lockbit

global takedown with indictments and arrests.

با صدور کیفرخواست و دستگیری در سراسر جهان از بین می رود.

So, Lockbit is the name of the cyber-crime gang that has had

بنابراین، Lockbit نام باند جنایت سایبری است که

its operations stopped by the British National Crime Agency.

عملیات آن توسط آژانس ملی جنایت بریتانیا متوقف شده است.

We are looking at the word

ما در حال بررسی کلمه

'takedown' which seems very straightforward.

"takedown" هستیم که بسیار ساده به نظر می رسد.

Georgie, when you take something down from the internet as a verb,

جورجی، وقتی چیزی را از اینترنت به عنوان فعل حذف می کنید،

then you remove it. And so the noun is 'a takedown'.

آن را حذف می کنید. و بنابراین اسم "یک حذف" است. به

Is it that simple?

همین سادگی است؟

Well, yes Neil, you're right.

خوب، بله نیل، حق با شماست.

We put things up on the internet.

ما چیزهایی را در اینترنت قرار دادیم.

You are watching News Review now because we put it up online.

اکنون در حال تماشای News Review هستید زیرا ما آن را به صورت آنلاین قرار داده ایم.

The opposite is take something down the noun is 'a takedown',

نقطه مقابل این است که چیزی را پایین بیاورید، اسم "یک حذف" است،

but 'takedown' also has other meanings which make this headline interesting.

اما "برداشتن" معانی دیگری نیز دارد که این تیتر را جالب می کند.

Yes, so we can describe a heavy defeat as 'a takedown'.

بله، بنابراین می‌توانیم یک شکست سنگین را به‌عنوان «خراب کردن» توصیف کنیم.

It comes from sport - wrestling.

از ورزش می آید - کشتی.

If you throw someone to the ground, then

اگر کسی را به زمین بیندازید،

that is a takedown, you defeat them.

این یک حذف است، او را شکست می دهید.

And so that's important in this headline as well because for this cyber-crime gang,

و بنابراین در این تیتر نیز مهم است زیرا برای این باند جنایتکار سایبری،

this is a heavy defeat.

این یک شکست سنگین است.

It's a takedown.

این یک حذف است.

Yes, another meaning of 'takedown' is strong criticism.

بله، معنای دیگر «برداشتن» انتقاد شدید است.

So Neil, remember when you told me that you're brilliant at juggling

پس نیل، یادت هست وقتی به من گفتی در شعبده بازی ماهر هستی

and then you dropped all the balls within a second?

و بعد تمام توپ ها را در یک ثانیه رها کردی؟

Yeah, you said that even your dog is a better juggler than me

بله، شما گفتید که حتی سگ شما هم شعبده باز بهتری از من است

which is a real takedown. Watch.

که واقعاً یک نابودی است. تماشا کردن.

Maybe your takedown was right.

شاید حذف شما درست بوده است.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This one's from CNN.

این یکی از CNN است.

FBI and allies

اف‌بی‌آی و متحدان

seize dark-web site of world's most prolific ransomware gang.

تاریک وب پرکارترین باج‌افزار جهان را تصرف کردند.

So, here we are hearing about the FBI and their allies.

بنابراین، در اینجا ما در مورد FBI و متحدان آنها می شنویم.

Allies are people who fight with you on the same side.

متحدین افرادی هستند که با شما در یک طرف می جنگند.

They've taken control of this dark-web site, Lockbit.

آنها کنترل این وب سایت تاریک، Lockbit را به دست گرفته اند.

We are interested though in the word 'prolific'.

اگرچه ما به کلمه "پربار" علاقه مندیم.

It's a very useful adjective isn't it?

این یک صفت بسیار مفید است، اینطور نیست؟

Yes, so we use 'prolific' to describe something or someone that creates a lot

بله، بنابراین برای توصیف چیزی یا شخصی که چیزهای زیادی را ایجاد می کند، از «پرکار» استفاده می کنیم

of something. In this case, Lockbit is described as prolific.

. در این مورد، Lockbit به عنوان پرکار توصیف می شود.

It has committed a lot of crimes, obviously committing a crime

جنایات زیادی مرتکب شده است، بدیهی است که ارتکاب جرم

is seen as a bad thing,

به عنوان یک چیز بد دیده می شود،

but 'prolific', isn't always used for negative situations is it, Neil?

اما "پربار"، آیا همیشه برای موقعیت های منفی استفاده نمی شود، نیل؟

No, we can also use 'prolific' to talk about good things.

نه، ما همچنین می‌توانیم از «prolific» برای صحبت در مورد چیزهای خوب استفاده کنیم.

So, for example, the footballer

بنابراین، برای مثال،

Lionel Messi is a prolific goal scorer.

لیونل مسی فوتبالیست یک گلزن پرکار است.

It means he scores a lot of goals, frequently.

این بدان معناست که او به طور مکرر گل های زیادی به ثمر می رساند .

Or let's think about the writer Stephen King.

یا بیایید به نویسنده استیون کینگ فکر کنیم.

He is a prolific author.

او نویسنده ای پرکار است.

He has written about 65 novels.

او حدود 65 رمان نوشته است.

Now, Georgie. What is the opposite of prolific?

حالا جورجی نقطه مقابل پربار چیست؟

Well, unfortunately, we can't use 'unprolific'.

خب، متأسفانه، نمی‌توانیم از «unprolific» استفاده کنیم.

We could use 'unproductive'.

ما می توانیم از "غیرمولد" استفاده کنیم.

Neil, you've told me many times that you're a singer-songwriter

نیل، تو بارها به من گفتی که خواننده و ترانه سرا هستی،

but you've never actually written a song, have you?

اما در واقع هیچ آهنگی ننوشته ای، درست است؟

You are unproductive.

شما بی ثمر هستید.

I am, it's true, very unproductive.

درست است که من بسیار بی ثمر هستم.

But you wait,

اما شما صبر کنید،

my album is definitely coming next year.

آلبوم من قطعا سال آینده می آید.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This one's from the Mirror.

این یکی از آینه است.

Infamous cybercrime gang 'Lockbit' taken down in huge operation led by UK

باند جنایت سایبری بدنام "Lockbit" در یک عملیات بزرگ به رهبری انگلستان

and the FBI.  

و FBI سرنگون شد.

OK, so there's 'take down', as a verb

بسیار خوب، پس این بار به عنوان یک فعل، «کم کردن» وجود دارد

this time, that we saw in our first headline,

که در تیتر اول خود دیدیم،

but we are looking at 'infamous' and in the word

اما ما به «بدنام» نگاه می کنیم و در کلمه «

'infamous', I can recognise the word 'famous'.

مفتوح»، می توانم کلمه «مشهور» را تشخیص دهم.

We all know what 'famous' means and then there's that prefix

همه ما می دانیم که "مشهور" به چه معناست و سپس آن پیشوند "

'in' which usually means that

in" وجود دارد که معمولاً به

it's the opposite in meaning.

معنای مخالف است.

But that's not the case here, is it?

اما اینجا اینطور نیست، درست است؟

No, and this is a slightly confusing bit of English because yes,

نه، و این کمی گیج کننده انگلیسی است زیرا بله،

you're right - when we see the prefix 'im' or 'in' it usually means

شما درست می گویید - وقتی پیشوند "im" یا "in" را می بینیم معمولاً به این معنی است که

the word becomes the opposite, so 'impossible' means 'not possible'.

کلمه برعکس می شود، بنابراین "غیرممکن" به معنای "ممکن نیست".

Sometimes, though that isn't the case, like here with 'infamous'.

گاهی اوقات، اگرچه اینطور نیست ، مانند اینجا با "بدنام".

Yeah. So 'infamous' doesn't mean, 'not famous'.

آره بنابراین "بدنام" به معنای "مشهور نبودن" نیست.

It means 'famous, but for bad reasons'.

این به معنی "مشهور است، اما به دلایل بد".

So, for example, famous criminals are infamous or dictators,

بنابراین، مثلاً جنایتکاران معروف بدنام هستند یا دیکتاتورها،

people like that. Another similar word with a similar meaning

افرادی مانند آنها. کلمه مشابه دیگر با معنای مشابه

is 'notorious'.

«بدنام» است.

Yes, and another good example of when the 'in' prefix in a word doesn't mean

بله، و مثال خوب دیگری از زمانی که پیشوند «in» در یک کلمه به معنای

'not' is 'inflammable', so 'flammable' means that something can catch fire.

«نه» «اشتعال‌پذیر» است، بنابراین «اشتعال‌پذیر» به این معنی است که چیزی می‌تواند آتش بگیرد.

So you would think that

بنابراین شما فکر می کنید که

'inflammable' means that

"اشتعال پذیر" به این معنی است که

it can't catch fire, but actually 'inflammable' means that

نمی تواند آتش بگیرد، اما در واقع "اشتعال پذیر" به این معنی است که

it's very likely to catch fire, which is confusing.

احتمال آتش گرفتن آن بسیار زیاد است، که گیج کننده است.

And a note on pronunciation of 'infamous' the stress is on the first syllable -

و یک یادداشت در مورد تلفظ "بدنام" تاکید بر هجای اول است -

INfamous. We don't say

INfamous. ما نمی گوییم

inFAmous.

inFAmous.

OK, let's look at that again.

خوب، بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

We've had 'takedown' - the removal

ما "حذف" داشته ایم - حذف

of something from the internet

چیزی از اینترنت

or a defeat. 'Prolific' -

یا شکست. "پرولف" -

producing a lot of something and 'infamous' - famous,

تولید کننده چیزهای زیادی و "بدنام" - معروف،

but for negative reasons.

اما به دلایل منفی.

Now, if you're interested in technology, click here for more!

اکنون، اگر به فناوری علاقه دارید، برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید!

And click here to subscribe to our channel, so you never miss another video.

و برای عضویت در کانال ما اینجا را کلیک کنید تا هرگز ویدیوی دیگری را از دست ندهید.

Thanks for joining us and goodbye!

از اینکه به ما پیوستید متشکریم و خداحافظ!

Bye!

خدا حافظ!