What are your hopes, plans and dreams for the New Year?

Hello, my name's Georgie.

سلام، اسم من جورجی است.

Hi, I'm Neil.

سلام، من نیل هستم.

I'm Pippa.

من پیپا هستم

I'm Buli.

I'm George.

من Buli هستم.

من جورج هستم.

And I think 2025 is going to be

و من فکر می کنم سال 2025 شلوغ خواهد بود

Busy.

.

Can I say scary? Or is that, Is that going to be

میتونم بگم ترسناکه؟ یا این است که،

I'll say spectacular.

من می گویم دیدنی است.

Weird.

Spectacular!

عجیبه

دیدنی!

2025 is going to be exciting.

2025 هیجان انگیز خواهد بود.

2025 is going to be a little bit boring, to be honest.

صادقانه بگویم، سال 2025 کمی کسل کننده خواهد بود.

Well, I've got a lot of plans for 2025, so I think it will be busy for me, and

خب، من برای سال 2025 برنامه های زیادی دارم، بنابراین فکر می کنم برای من شلوغ خواهد بود و

There is no football tournament in the summer.

هیچ تورنمنت فوتبالی در تابستان وجود ندارد.

First of all, I know for sure that there's going to be a lot

اول از همه، من مطمئناً می دانم که

of rain in England.

باران زیادی در انگلیس خواهد بارید.

I will definitely do some trips in 2025.

من حتما در سال 2025 سفرهایی خواهم داشت.

I'm going to a few concerts.

من به چند کنسرت می روم.

Well, in 2025, I'm getting married.

خوب، در سال 2025، من ازدواج می کنم.

In 2025, I want to be more engaged and dedicated to my plans because

در سال 2025، من می‌خواهم بیشتر درگیر برنامه‌هایم باشم، زیرا

in the past I haven't been very good at finishing what I proposed

در گذشته در به پایان رساندن آنچه پیشنهاد داده‌ام

and what I have planned.

و برنامه‌ریزی‌ام خیلی خوب نبوده‌ام.

I've actually been thinking that I need to get out of my comfort zone more

من در واقع به این فکر کرده ام که باید بیشتر از منطقه راحتی خود خارج شوم

Every year, I promise myself that I'll become a better language learner.

هر سال به خودم قول می دهم زبان آموز بهتری شوم.

I really want to start some new hobbies in 2025.

من واقعاً می‌خواهم سرگرمی‌های جدیدی را در سال 2025 شروع کنم.

I'm thinking of taking up dance lessons,

من به این فکر می‌کنم که دروس رقص را بگذرانم،

so maybe I'll grow through the medium of dance.

بنابراین شاید از طریق رسانه رقص رشد کنم.

So in 2025, hopefully I can be the person who finish... who finishes

بنابراین در سال 2025، امیدوارم من بتوانم فردی باشم که

all his plans and who can come up with new targets and complete them.

تمام برنامه هایش را تمام کند و بتواند اهداف جدیدی داشته باشد و آنها را کامل کند.

I saw... I saw a load of people swing dancing in Barcelona a long time ago,

دیدم... مدتها پیش تعداد زیادی از مردم را دیدم که در بارسلونا مشغول رقصیدن بودند،

and it's a conversation I have with my girlfriend

و این مکالمه ای است که با دوست دخترم داشتم

and we both thought we might do some swing dancing

و هر دو فکر می کردیم ممکن است کمی تاب رقصیم

so, yeah.

، بله.

Do more interesting things with my evenings

instead of just on my phone, just being on my phone or watching TV.

به جای اینکه فقط با تلفن همراهم باشم، فقط با تلفنم باشم یا تلویزیون تماشا کنم، عصرهایم کارهای جالب تری انجام دهم.

Yeah, I want to improve my Japanese,

بله، من می‌خواهم ژاپنی‌ام را بهبود ببخشم،

I want to improve my Spanish,

می‌خواهم اسپانیایی‌ام را بهبود ببخشم،

and that's probably enough.

و این احتمالاً کافی است.

I'm actually really, really terrified of public speaking.

من واقعاً واقعاً از سخنرانی در جمع می ترسم.

And last weekend I pushed myself to speak at my choir concert.

و آخر هفته گذشته به خودم فشار آوردم تا در کنسرت گروه کرم صحبت کنم.

I did a reading.

من یک مطالعه انجام دادم.

There's no getting away from it.

هیچ راه دوری از آن وجود ندارد.

Hard work is the only way.

سخت کوشی تنها راه است.

Not just some app.

نه فقط یک برنامه

I suddenly had heart palpitations and I felt really, really scared.

من ناگهان تپش قلب داشتم و واقعاً احساس ترس کردم.

But while I was doing it I started to calm down,

اما در حالی که این کار را انجام می‌دادم، آرام شدم

and I saw my family in the audience and it made me feel more relaxed.

و خانواده‌ام را در بین تماشاگران دیدم و این باعث شد احساس آرامش بیشتری کنم.

So, yeah, more things like that.

بنابراین، آره، چیزهای بیشتری از این قبیل.

OK.

I think my biggest challenge is going to be sticking to my routine of running.

باشه

فکر می کنم بزرگترین چالش من این است که به روال دویدن خود پایبند باشم.

Maintain my health as good as it used to be.

مثل گذشته سلامتی ام را حفظ کن.

Probably pulling off the wedding,

احتمالاً پایان دادن به عروسی،

getting all the family together will probably be my biggest challenge.

جمع کردن همه اعضای خانواده احتمالاً بزرگترین چالش من خواهد بود.

It's probably going to be remembering how to snowboard again.

احتمالاً دوباره نحوه اسنوبرد را به خاطر می آورید.

Not like everybody's getting younger.

نه مثل اینکه همه جوان تر می شوند.

Because at the moment I'm running three times a week

چون در حال حاضر هفته ای سه بار می دوم

and I want to keep it going, but.

و می خواهم ادامه دهم، اما.

It makes me feel a little bit anxious, but also excited.

من را کمی مضطرب و در عین حال هیجان زده می کند.

It feels quite stressful.

کاملاً استرس زا است.

There's only a few months to go.

فقط چند ماه دیگه مونده

Because I often stop my running routine.

چون اغلب روال دویدن را متوقف می کنم.

Happy New Year!

سال نو مبارک!