Does wearing a uniform change our behaviour? 6 Minute English

Welcome to 6 Minute English, where we introduce

به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، جایی که ما

a colourful topic and six suitable items of vocabulary

یک موضوع رنگارنگ و شش مورد مناسب از واژگان

I’m Tim…

I'm Tim…

And I’m Neil. Why are you wearing a

And I'm Neil را معرفی می کنیم. چرا

policeman’s hat, Tim?

کلاه پلیسی سرت هستی تیم؟

To get me in the mood for our topic today

تا من را در حال و هوای موضوع امروز ما

uniforms!

لباس فرم!

Well, the hat certainly suits you!

خوب، کلاه مطمئناً برای شما مناسب است!

And if something suits you it looks good on you!

و اگر چیزی برای شما مناسب است به نظر شما خوب است!

Well, thanks, Neil. And funnily enough,

خوب، متشکرم، نیل. و خنده دار است که

I have a question for you on the subject of

من یک سوال از شما در مورد

police hats!

کلاه پلیس دارم!

In the 19th century, police officer’s top hats

در قرن نوزدهم، از کلاه‌های بالای افسران پلیس

could be used …

می‌توان استفاده کرد...

a) to stand on,

الف) برای ایستادن،

b) as a weapon

ب) به عنوان سلاح

or c) to protect their heads from the sun?

یا ج) برای محافظت از سر خود در برابر نور خورشید؟

Well, they're kind of pointy so I’m going

خوب، آنها یک جورهایی تیز هستند، بنابراین من

to say as a weapon.

به عنوان یک سلاح می گویم.

OK. Let’s consider what the point of a uniform is.

خوب. بیایید در نظر بگیریم که منظور از لباس فرم چیست.

Why do some jobs have them while others don't?

چرا برخی از مشاغل دارای آنها هستند در حالی که برخی دیگر ندارند؟

Well – The police, and other emergency services,

خب - پلیس و سایر خدمات اضطراری

like the fire brigade, and ambulance service

مانند آتش نشانی و خدمات آمبولانس

– they need practical clothes to help them

- آنها به لباس های عملی نیاز دارند تا به آنها در

do their job.

انجام کارشان کمک کند.

People need to recognize them too,

مردم هم باید آنها را بشناسند،

don’t they?

اینطور نیست؟

Yeah, that’s right. A uniform makes people

آره درست است. یونیفورم باعث می شود افراد

stand out from crowd.

از بین مردم متمایز شوند.

If something stands out it’s noticeable

اگر چیزی برجسته باشد، قابل توجه

or easy to see.

یا آسان است.

But uniform also allows you to fit in –

اما یونیفرم همچنین به شما امکان می‌دهد که در آن جا شوید -

it shows you belong to a particular group or

این نشان می‌دهد که به یک گروه یا سازمان خاص تعلق دارید

organization – and people often enjoy that

- و مردم اغلب از این

sense of community at work.

حس اجتماعی در محل کار لذت می‌برند.

Do you think we should get some 6 Minute English

به نظر شما باید چند تی شرت انگلیسی 6 دقیقه

T-shirts made, Neil?

ای درست کنیم، نیل؟

Well, we share a sense of community without team T-shirts, Tim. Let’s listen to cultural

خوب، تیم، ما بدون پیراهن های تیمی احساس اجتماعی داریم. بیایید به

historian, Joe Moran talking about why wearing a uniform can also allow you to behave differently

مورخ فرهنگی، جو موران گوش دهیم که در مورد اینکه چرا پوشیدن یونیفرم همچنین می تواند به شما اجازه دهد تا رفتاری متفاوت

to the way you normally behave.

از رفتار معمول خود داشته باشید.

Joe Moran, cultural historian: It’s a role and a genre that you adopt and it’s kind

جو موران، مورخ فرهنگی: این نقش و ژانری است که شما آن را قبول می کنید و به

of – it’s something that’s not quite you. It’s kind of a persona that you can

نوعی - چیزی است که کاملاً شما نیستید. این به نوعی شخصیتی است که می توانید

put on. In Germany they call it ‘maskenfreiheit’ which is the freedom conferred by masks – there’s

در آن قرار دهید. در آلمان آن را «maskenfreiheit» می‌نامند که آزادی اعطا شده توسط ماسک‌ها است –

something about taking on what is very clearly a persona or professional role, that can be

چیزی در مورد ایفای نقشی که به وضوح یک شخصیت یا نقش حرفه‌ای است، وجود دارد که می‌تواند

liberating, I think.

رهایی بخش باشد، به نظر من.

So when you put on a uniform you are adopting a role or genre. Genre means a particular

بنابراین وقتی یونیفرم می پوشید، نقش یا ژانری را انتخاب می کنید. ژانر به معنای یک

style. And a persona is a character you present to the outside world – as opposed to the

سبک خاص است. و پرسونا شخصیتی است که شما به دنیای بیرون ارائه می کنید - برخلاف

person you feel like inside.

شخصی که در درون خود احساس می کنید.

Joe Moran compares putting on a persona to putting on a mask. And he says this can be

جو موران قرار دادن پرسونا را با گذاشتن ماسک مقایسه می کند. و او می گوید که این می تواند

very liberating. But do you really think putting on a uniform liberates – or frees – us

بسیار رهایی بخش باشد. اما آیا واقعاً فکر می‌کنید پوشیدن یونیفرم ما را از کسی که واقعاً هستیم آزاد می‌کند - یا آزاد می‌کند

from the person we really are?

؟

Maybe. If you’re shy, for example, a uniform might feel liberating because it allows you

شاید. برای مثال، اگر خجالتی هستید، لباس فرم ممکن است احساس رهایی بخش داشته باشد زیرا به شما امکان می دهد

to behave more confidently. So – if you could choose a uniform and a new persona – what

با اعتماد به نفس بیشتری رفتار کنید. بنابراین - اگر می‌توانستید یک یونیفرم و یک شخصیت جدید انتخاب کنید - چه

would it be, Tim?

چیزی بود، تیم؟

Hmm. An airline pilot, I think. I’d look great in a blazer with brass buttons – and

هوم من فکر می کنم یک خلبان هواپیمایی. من در یک کت بلیزر با دکمه های برنجی - و

with the cap and mirror sunglasses. Hello, this is your captain speaking. We’ll shortly

با کلاه و عینک آفتابی آینه ای عالی به نظر می رسم. سلام، این کاپیتان شما صحبت می کند. به زودی

be arriving at LAX airport in sunny Los Angeles. Local time is 12.55 and it’s hot hot hot

به فرودگاه LAX در لس آنجلس آفتابی خواهیم رسید. به وقت محلی 12.55 است و هوا گرم و گرم است

outside, so I hope you’ve packed plenty of sun cream.

، بنابراین امیدوارم کرم ضد آفتاب زیادی تهیه کرده باشید .

OK Tim, stop, stop, stop, stop, stop! I can see you’d love to be a pilot – or at least

باشه تیم، ایست، ایست، ایست، ایست، ایست! می توانم ببینم که دوست دارید خلبان شوید - یا حداقل

you’d love talking to your passengers!

دوست دارید با مسافران خود صحبت کنید!

What about you, Neil? What would you like to try on for size? A surgeon’s scrubs?

تو چی نیل؟ برای اندازه چه چیزی را دوست دارید امتحان کنید؟ اسکراب یک جراح؟

A nun’s habit?

عادت یک راهبه؟

To try something on for size means to decide whether it’s what you want or not. No Tim…

امتحان کردن چیزی برای اندازه به این معنی است که تصمیم بگیرید آیا آن چیزی است که می خواهید یا نه. نه تیم…

I’d go for a chef’s apron, checked trousers, a tall hat.

من می‌رفتم دنبال پیش‌بند سرآشپز، شلوار چک‌دار، کلاه بلند.

I think the uniform would suit you, but are you good at cooking, Neil?

فکر می‌کنم یونیفرم به تو می‌آید، اما آیا در آشپزی خوب هستی، نیل؟

I’m an excellent cook. Now, I think we should have the answer to today’s quiz question, Tim

من یک آشپز عالی هستم اکنون، فکر می‌کنم باید پاسخ سوال مسابقه امروز را داشته باشیم، تیم

Yes, I asked what a police officer’s hat could be used for in the 19th century.

بله، من پرسیدم که کلاه پلیس در قرن نوزدهم برای چه کاری می‌توان استفاده کرد.

And I said as a weapon.

و من به عنوان یک سلاح گفتم.

Wrong, I’m afraid. From 1829 to 1839, Metropolitan Police officers wore a cane-reinforced top

اشتباهه، میترسم از سال 1829 تا 1839، افسران پلیس متروپولیتن کلاه بالایی با عصا

hat, which could be used as a step to climb or see over walls. I wonder if modern police

داشتند که می توانست به عنوان پله ای برای بالا رفتن یا دیدن از دیوارها استفاده شود. من نمی دانم که آیا

hats are strong enough to stand on?

کلاه های پلیس مدرن به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند روی آن بایستند؟

We’ll try yours later and find out. But now let’s go over the other key words we

ما بعداً شما را امتحان می کنیم و متوجه می شویم. اما حالا بیایید به سایر کلمات کلیدی که

learned today.

امروز یاد گرفتیم بپردازیم.

OK – if something ‘suits you’, it looks good on you. For example, “Does this pilot’s

خوب - اگر چیزی "به شما می آید"، برای شما خوب به نظر می رسد. به عنوان مثال، "آیا این لباس خلبان به

uniform suit me, Neil?”

من می آید، نیل؟"

It suits you down to the ground, Tim! And that means it suits you very well!

تا زمین بهت میاد، تیم! و این بدان معنی است که خیلی به شما می آید!

Number two – If something ‘stands out’ it’s noticeable or easy to see.

شماره دو - اگر چیزی "متمایز" باشد، قابل توجه یا آسان است.

“My colourful suit really stood out at the party.”

"کت و شلوار رنگارنگ من واقعاً در مهمانی متمایز بود."

In a good way, I hope! OK, next item – ‘to fit in’ – means you belong to a particular

در یک راه خوب، امیدوارم! بسیار خوب، مورد بعدی - " مناسب بودن" - به این معنی است که شما به یک گروه خاص تعلق دارید

group and are accepted by them.

و توسط آنها پذیرفته شده اید.

“I never fitted in with the cool kids at school.”

"من هرگز با بچه های باحال مدرسه هماهنگ نشدم."

I’m sorry to hear that, Tim! Maybe you weren’t wearing the right uniform? Number four is

متاسفم که این را می شنوم، تیم! شاید لباس مناسب نپوشیدی؟ شماره چهار

‘persona’ – the character you present to the outside world – as opposed to the

"شخصیت" است - شخصیتی که شما به دنیای بیرون ارائه می کنید - در مقابل

person you feel like inside.

شخصی که در درون خود احساس می کنید.

“My work persona is confident and chatty but I’m actually rather shy.”

"شخصیت کاری من با اعتماد به نفس و پرحرفی است، اما من در واقع خجالتی هستم."

I’m learning a lot about you today, Tim!

من امروز در مورد تو چیزهای زیادی یاد می گیرم، تیم!

They’re just examples, Neil. I don’t have a work persona – that’s the nice thing

آنها فقط نمونه هستند، نیل. من شخصیت کاری ندارم - این چیز خوبی

about our job – there’s no need to put on masks or personas.

در مورد شغل ماست - نیازی به زدن ماسک یا پرسونا نیست.

Just the occasional hat…

فقط کلاه گاه به گاه...

Indeed. And a very nice hat this is too – I think I’ll keep it. Now, let’s finish

در واقع. و یک کلاه بسیار زیبا هم همین است - فکر می کنم آن را نگه دارم. حالا بیایید

the vocabulary! Number five – ‘liberating’ means feeling you can behave however you like.

واژگان را تمام کنیم! شماره پنج - "رهایی" یعنی احساس کنید که می توانید هر طور که دوست دارید رفتار کنید.

For example, “Talking openly about your problems can be very liberating.”

به عنوان مثال، "صحبت کردن آشکار در مورد مشکلات شما می تواند بسیار رهایی بخش باشد."

And finally, ‘to try something on for size’ means to test something to decide whether

و در نهایت، "آزمایش چیزی برای اندازه" به معنای آزمایش چیزی است تا تصمیم بگیرید که آیا

you want it or not.

آن را می خواهید یا نه.

Our listeners can try these new vocabulary items on for size – and decide whether they’ll

شنوندگان ما می توانند این آیتم های واژگان جدید را برای اندازه امتحان کنند - و تصمیم بگیرند که آیا

be useful or not!

آنها مفید هستند یا نه!

And if not, then please let us know by visiting our Twitter, Facebook and YouTube pages and

و اگر نه، لطفاً با بازدید از صفحات توییتر، فیس بوک و یوتیوب

telling us what you think!

ما را مطلع کنید و نظر خود را به ما بگویید!

Goodbye!,

Bye!

خداحافظ!،

خداحافظ!