Can you spot a lie? 6 Minute English

Rob: Hello. This is 6 Minute English.

راب: سلام. این 6 دقیقه انگلیسی است.

I'm Rob.

من راب هستم.

Sam: And I'm Sam.

سام: و من سام هستم.

Rob: In this programme, we're talking

راب: در این برنامه، ما در

about biscuits.

مورد بیسکویت صحبت می کنیم.

Sam: Really? That's not what I was told...

سام: واقعا؟ این چیزی نیست که به من گفته اند ...

oh hold on, you're lying.

اوه صبر کنید، دروغ می گویید.

Rob: Yes, you're right, Sam.

راب: بله، حق با شماست، سام.

I am lying simply

من فقط

to demonstrate our topic - lying and how

برای نشان دادن موضوع خود دروغ می گویم - دروغگویی و

to detect it. You detected my lie

چگونگی تشخیص آن. تو خیلی راحت دروغ منو تشخیص دادی

very easily, Sam!

سام!

Sam: I could tell by the smirk on your face

سام: از روی پوزخند روی صورتت می‌توانستم بفهمم

that you were telling a fib - that's the word

که داری یک فیب می‌گویی - این کلمه

for a small, inoffensive lie.

برای یک دروغ کوچک و توهین‌آمیز است.

Rob: To be honest, talking about

راب: صادقانه بگویم، صحبت در مورد

lie detecting will be

دروغ یابی

much more interesting than biscuits.

بسیار جالب تر از بیسکویت خواهد بود.

But first, let's start with a question

اما ابتدا اجازه دهید با یک سوال شروع کنیم

for you to answer.

تا شما به آن پاسخ دهید.

A competition is held in Cumbria

هر ساله مسابقه ای در کامبریا

in the UK every year to find and award

در بریتانیا برای یافتن و

the title of "The Biggest Liar in the World".

اعطای عنوان "بزرگترین دروغگوی جهان" برگزار می شود.

But which type of people are not allowed

اما کدام نوع از افراد مجاز

to take part?

به شرکت نیستند؟

a) Farmers, b) Lawyers,

الف) کشاورزان، ب) وکلا،

or c) Estate agents.

یا ج) کارگزاران املاک.

What do you think, Sam?

نظرت چیه سام؟

Sam: I'd be lying if I said I knew - but

سام: اگر بگویم می‌دانم دروغ می‌گویم - اما

based on personal experience

بر اساس تجربه شخصی

I'd say estate agents

می‌توانم بگویم آژانس‌های املاک

- they'd find it too easy!

- آن‌ها این کار را خیلی آسان می‌دانند!

Rob: Ha - well that's your opinion but I'll

راب: ها - خب این نظر شماست، اما

let you know if you're right at the end of

در پایان برنامه به شما اطلاع خواهم داد که درست می گویید

the programme. So, lying is something I'm

. بنابراین، دروغ گفتن کاری است که من

sure a lot of us do - sometimes

مطمئنم بسیاری از ما انجام می دهیم - گاهی

to avoid trouble, sometimes to cheat

برای جلوگیری از مشکل، گاهی برای فریب دادن

people, or sometimes just

مردم، یا گاهی اوقات فقط

to impress someone - did you know

برای تحت تاثیر قرار دادن کسی - آیا می دانستی که

I can speak seven languages, Sam?

من می توانم به هفت زبان صحبت کنم، سام؟

Sam: That's just a barefaced lie, Rob!

سام: این فقط یک دروغ آشکار است، راب!

But I can see how easy lying can be,

اما می توانم ببینم که دروغ گفتن چقدر می تواند آسان باشد،

and that's what neuroscientist

و این همان چیزی است که عصب شناس

Sophie Scott thinks. Here she is on

سوفی اسکات فکر می کند. اینجا او در

BBC Radio 4's 'Seriously' podcast,

پادکست «جدی» رادیو بی بی سی 4 است و

explaining how we sometimes lie

توضیح می دهد که چگونه ما گاهی اوقات

just to be nice!

فقط برای اینکه خوب باشیم دروغ می گوییم!

Sophie Scott: Often what we mean by

سوفی اسکات: غالباً منظور ما از

lying is someone setting out

دروغ گفتن این است که کسی

to deceive us with their words

قصد دارد ما را با کلمات

or their actions but actually normal

یا اعمال خود فریب دهد، اما در واقع

conversation probably can only happen

گفتگوی معمولی احتمالاً فقط می تواند اتفاق بیفتد

because we don't actually say all the time

زیرا ما در واقع همیشه

exactly what we really think and

دقیقاً آنچه را که واقعاً فکر می کنیم و

what we really mean. And that kind of

واقعاً منظورمان را بیان می کنیم، نمی گوییم. .

cooperation is at the heart, I think, of a

و من فکر می کنم که این نوع همکاری در قلب

lot of social interactions for humans and

بسیاری از تعاملات اجتماعی برای انسان ها قرار دارد و

I think that's one of the strong pushes to

فکر می کنم این یکی از فشارهای قوی برای

make conversation polite and therefore

مودبانه کردن مکالمه است و بنابراین

frequently not actually truthful.

اغلب واقعاً صادقانه نیست.

Rob: So Sophie mentions two types

راب: بنابراین سوفی دو نوع دروغ را ذکر می کند

of lying. There's the one when we try

. زمانی وجود دارد که ما سعی می‌کنیم

to deceive someone - so that's

کسی را فریب دهیم - یعنی

trying to hide something by tricking

سعی می‌کنیم چیزی را با فریب دادن

someone to gain an advantage.

کسی برای به دست آوردن مزیت پنهان کنیم.

Sam: Hmm, that's like you getting me

سام: هوم، مثل این است که از من

to pay £10 for a cinema ticket

خواستی 10 پوند برای بلیط سینما بپردازم

when actually they were only £5.

در حالی که در واقع فقط 5 پوند بود.

That's just dishonest, but there are also

این فقط ناصادقانه است، اما چیزهایی هم وجود دارد

what I like to call white lies

که من دوست دارم آن را دروغ های سفید بدانم

- small lies we tell to avoid upsetting

- دروغ های کوچکی که می گوییم تا از ناراحت کردن

someone. Those are lies that

کسی جلوگیری کنیم. اینها دروغ هایی

aren't intended to give

هستند که قصد ندارند به

you an advantage.

شما امتیاز بدهند.

Rob: Yes, Sophie Scott says we use them

راب: بله، سوفی اسکات می‌گوید که ما از آنها

in normal conversation - when we don't

در مکالمه معمولی استفاده می‌کنیم - وقتی

say what we really mean.

منظورمان را واقعاً نمی‌گوییم.

Sam: So, we want to make conversation

سام: بنابراین، ما می خواهیم مکالمه را

polite because we want to cooperate

مؤدبانه کنیم زیرا می خواهیم

with each other - she says

با یکدیگر همکاری کنیم - او می گوید

cooperation is at the heart.

همکاری در قلب است.

Something that's at the heart is

چیزی که در قلب است

the most important or essential part.

مهم ترین یا ضروری ترین بخش است.

Rob: Now telling lies is one thing but how

راب: حالا دروغ گفتن یک چیز است، اما چگونه

do you know if we're being lied to?

می دانید که آیا به ما دروغ گفته می شود؟

Sometimes there are telltale signs,

گاهی اوقات علائم گویایی وجود دارد،

such as someone's face turning red

مانند قرمز شدن صورت

or someone shuffling their feet.

شخصی یا اینکه شخصی پاهای خود را به هم می زند.

Sam: But if you really want to know if

سام: اما اگر واقعاً می‌خواهید بدانید که آیا

someone is lying, maybe we should

کسی دروغ می‌گوید، شاید باید

listen to Richard Wiseman,

به ریچارد وایزمن

a psychologist at the University of

، روان‌شناس دانشگاه

Hertfordshire. Here he is speaking on the

هرتفوردشایر گوش دهیم. در اینجا او در

'Seriously' podcast...

پادکست 'جدی' صحبت می کند...

Richard Wiseman: Liars in general say

ریچارد وایزمن: دروغگوها به طور کلی کمتر می گویند

less. They tend to have a longer

. آنها تمایل دارند که مدت زمان طولانی تری داشته باشند

what's called response latency,

که به آن تأخیر پاسخ گفته می شود،

which is the time between

که زمان

the end of the question

بین پایان سؤال

and the beginning of the answer.

و شروع پاسخ است.

And there also tends to be

و همچنین

an emotional distance in the lie - so

فاصله احساسی در دروغ وجود دارد -

the words 'me','my', 'I' - all those things

بنابراین کلمات "من"، "من"، "من" - همه این چیزها

tend to drop away in lies and it's

در دروغ از بین می روند و

much much harder for liars to control

برای دروغگوها بسیار سخت تر است

what they're saying and how they're

که آنچه را که هستند کنترل کنند. گفتن و نحوه

saying it, so focus your attention there,

بیان آن، پس توجه خود را به آنجا متمرکز کنید،

you become a better lie detector.

دروغ سنج بهتری خواهید شد.

Rob: Some good advice from

راب: چند توصیه خوب از

Richard Wiseman. So to detect lies

ریچارد وایزمن. بنابراین برای تشخیص دروغ

we need to listen out for

باید به

the response latency - a term

تأخیر پاسخ گوش دهیم - اصطلاحی

used in psychology to describe

که در روانشناسی برای

the time taken between a stimulus

توصیف زمان صرف شده بین یک محرک

or question and a response to it.

یا سؤال و پاسخ به آن استفاده می شود.

The bigger the gap, the more chance

هر چه این شکاف بزرگتر باشد،

there is that someone is lying.

احتمال اینکه کسی دروغ بگوید بیشتر است.

Is that a good summary, Sam?

خلاصه خوبیه سام؟

Sam: Sort of, Rob. Richard also suggests

سام: یه جورایی، راب. ریچارد همچنین پیشنهاد می‌کند

we focus on - or concentrate on - what

که روی آن چه و چگونه مردم چیزهایی می‌گویند تمرکز کنیم - یا روی آن تمرکز کنیم

and how people are saying things too.

.

There's probably more to it than just that.

احتمالاً چیزهای بیشتری از این وجود دارد.

Rob: Well now you know how

راب: خب حالا می‌دانی چگونه

to detect my lies, Sam, maybe

دروغ‌های من را تشخیص بدهی، سام، شاید

honestly is the best policy - as they say.

صادقانه بگویم که بهترین سیاست است - همانطور که می‌گویند.

So I'm now going to give you an

بنابراین من اکنون می خواهم

honest answer to the question

به سؤالی

I asked earlier. A competition is held

که قبلاً پرسیدم پاسخ صادقانه بدهم. هر ساله مسابقه ای

in Cumbria, in the UK,

در کامبریا در بریتانیا

every year to award the title of

برای اعطای عنوان

"The Biggest Liar in the World".

"بزرگترین دروغگوی جهان" برگزار می شود.

But which type of people

اما کدام نوع از افراد

are not allowed to take part?

مجاز به شرکت نیستند؟

a) Farmers, b) Lawyers,

الف) کشاورزان، ب) وکلا،

or c) Estate agents?

یا ج) مشاورین املاک؟

Sam: I guessed c) estate agents.

سام: حدس زدم ج) مشاورین املاک.

Rob: And you are wrong,

راب: و تو اشتباه می کنی،

I'm afraid. Lawyers,

می ترسم. وکلا

as well as politicians, are not allowed to

و همچنین سیاستمداران مجاز به شرکت

enter the competition. It's claimed "they

در مسابقه نیستند. ادعا شده است که "آنها

are judged to be too skilled

در گفتن گوشت خوک بسیار

at telling porkies" - porkies is an informal

ماهر هستند" - خوک یک

word for 'pork pies'

کلمه غیررسمی برای "پای خوک" است

and that rhymes with 'lies'.

و با "دروغ" هم قافیه است.

Sam: Fascinating stuff, Rob and that's no

سام: چیزهای جذاب، راب و این

lie! But now, shall we recap some of the

دروغ نیست! اما اکنون، آیا برخی از

vocabulary we've heard today?

واژگانی را که امروز شنیده‌ایم مرور کنیم؟

Rob: Why not? A fib is

راب: چرا که نه؟

a small inoffensive lie.

فیب یک دروغ کوچک توهین آمیز است.

Sam: A white lie is also a small lie,

سام: یک دروغ سفید نیز یک دروغ کوچک است

told to avoid upsetting someone.

که برای جلوگیری از ناراحتی کسی گفته می شود.

Rob: When you deceive someone,

راب: وقتی کسی را فریب می دهید

you try to hide something by tricking

، سعی می کنید چیزی را با فریب

them to gain an advantage.

دادن او برای به دست آوردن مزیت پنهان کنید.

Sam: When something is

سام: وقتی چیزی

at the heart of something,

در قلب چیزی

it is the most important or essential part

قرار دارد، مهم ترین یا ضروری ترین

of it. And we heard

قسمت آن است. و ما در

about response latency

مورد تاخیر پاسخ شنیدیم

- a term used in psychology to describe

- اصطلاحی که در روانشناسی برای

the time taken between

توصیف زمان صرف شده بین

a stimulus or question

یک محرک یا سوال

and a response to it.

و پاسخ به آن استفاده می شود.

Rob: OK, thank you, Sam. That's all from 6

راب: باشه، متشکرم سام. این همه از 6

Minute English. We look forward to your

دقیقه انگلیسی است. ما مشتاقانه منتظر شرکت شما در

company next time. Goodbye!

دفعات بعدی هستیم. خداحافظ!

Sam: Bye everyone!

سام: خداحافظ همه!