Vocabulary - 6 ways to use the word 'run' - Murders in the Rue Morgue part 1

Hello, I'm Mariam. I hope you don't scare easily because today I've got a story that

سلام من مریم هستم امیدوارم به راحتی نترسید چون امروز داستانی دارم که

will make your blood run cold. It's a story about murder and intrigue and a detective

خونتان را سرد می کند. این یک داستان در مورد قتل و دسیسه و کارآگاهی است

who has to work out who has committed a very serious crime.

که باید کشف کند که چه کسی مرتکب یک جنایت بسیار جدی شده است.

The story is set in Paris in the 19th Century. On a dark and foggy night, a terrifying scream

داستان در پاریس در قرن نوزدهم می گذرد. در یک شب تاریک و مه آلود، فریاد

echoes around the streets. People nearby hear two voices coming from the apartment above.

وحشتناکی در خیابان ها می پیچد. مردم نزدیک دو صدایی را می شنوند که از آپارتمان بالا می آید.

One of them clearly sounds French but the other one is high-pitched and isn't easy to

یکی از آنها به وضوح فرانسوی به نظر می رسد، اما دیگری با صدای بلند است و درک آن آسان نیست

understand. Then it goes quiet.

. بعدش ساکت میشه

Quickly, the people run into the house where

مردم به سرعت وارد خانه ای می شوند که

the noise came from and run up the stairs. With a great force they burst into the apartment.

سر و صدا از آنجا می آمد و از پله ها بالا می روند. با نیروی زیادی وارد آپارتمان شدند.

What a horrific sight they see; there is mess everywhere, there's a woman's body hanging

چه منظره وحشتناکی می بینند؛ همه جا به هم ریخته است، جسد زنی

from the chimney and another is on the courtyard below with blood running from a cut in her

از دودکش آویزان است و دیگری در حیاط پایین است و خون از بریدگی

neck and there are two bags of money left behind - no one has taken them. But strangely,

گردنش جاری است و دو کیسه پول باقی مانده است - کسی آنها را نگرفته است. اما به طرز عجیبی

the windows are closed and the doors are locked and no one saw anyone run down the stairs

، پنجره‌ها بسته و درها قفل هستند و کسی ندید که از پله‌ها پایین

as they came up.

بیاید.

What a mystery.

چه معمایی

The police have never run up against something

پلیس قبلاً هرگز با چنین چیزی برخورد

like this before so it requires the brains of a super-sleuth to solve it - enter the

نکرده است، بنابراین برای حل آن به مغز یک کاراگاه فوق العاده نیاز دارد - وارد

smart private detective Dupin. He runs through the evidence with all the possible scenarios

کارآگاه خصوصی هوشمند دوپین شوید. او شواهد را با تمام سناریوهای ممکن

running through his head: the strange voice, someone very cruel, no means of escape. Then

در سرش مرور می کند: صدای عجیب، فردی بسیار بی رحم، بدون وسیله ای برای فرار. سپس

he examines the hand prints on the woman's body - they are large and possibly not human.

آثار دست روی بدن زن را بررسی می کند - آنها بزرگ هستند و احتمالاً انسان نیستند.

Could it be some kind of animal, an ape perhaps? That would explain the strange voice but what

آیا می تواند نوعی حیوان باشد، شاید یک میمون؟ این صدای عجیب را توضیح می‌دهد،

about the other human voice that was heard?

اما صدای انسان دیگری که شنیده شد چطور؟

What a mystery indeed - but I'm going to leave it there. Join me again next time to find

واقعاً چه معمایی - اما من آن را آنجا رها می کنم. دفعه بعد دوباره به من بپیوندید تا

out what went on that night. Bye for now.

بفهمید در آن شب چه گذشت. فعلا خداحافظ.