'Bored' and 'boring' - Learners' Questions

Hi guys! Dan here for BBC Learning English with this week's Learner Question. Find out

سلام بچه ها! دان اینجا برای بی بی سی یادگیری انگلیسی با سوال یادگیرنده این هفته. ببینید

what it is after this.

بعد از این چه چیزی است.

OK! This week's learner question comes from Oum in Cambodia, who asks "When should I use

خوب! سوال یادگیرنده این هفته از Oum در کامبوج می آید، که می پرسد "چه زمانی باید

the words bored and boring?" It's a very good question Oum. Are you listening? Here we go.

از کلمات خسته کننده و خسته کننده استفاده کنم؟" سوال خیلی خوبی است اوم گوش می کنی؟ در اینجا ما می رویم.

Bored and boring are both adjectives. They have the same meaning i.e. not interesting.

بی حوصله و ملال آور هر دو صفت هستند. معنی مشابهی دارند یعنی جالب نیستند.

But they're used in different ways. Consider: I am bored because this TV programme is boring,

اما آنها به روش های مختلف استفاده می شوند. در نظر بگیرید: من حوصله ام سر رفته است، زیرا این برنامه تلویزیونی خسته کننده است،

or, this film is frightening so I am frightened.

یا، این فیلم ترسناک است، بنابراین من می ترسم.

In English, when an adjective has an -ed and an -ing form. The -ed form describes the

در زبان انگلیسی، وقتی یک صفت دارای شکل -ed و -ing باشد. شکل -ed

feeling of the person, whereas the -ing form describes the object which makes us feel.

احساس شخص را توصیف می کند، در حالی که شکل -ing شیئی را توصیف می کند که ما را احساس می کند.

I feel bored because the TV is boring. I feel frightened because the film is frightening.

من احساس بی حوصلگی می کنم زیرا تلویزیون خسته کننده است. من احساس ترس می کنم چون فیلم ترسناک است.

But if I stop watching the film, I will not be frightened any more, yet the film will

اما اگر تماشای فیلم را متوقف کنم، دیگر نمی ترسم، با این حال فیلم

still be frightening.

همچنان ترسناک خواهد بود.

We can make another difference between bored and boring - one which describes a temporary

ما می توانیم تفاوت دیگری بین بی حوصلگی و کسل کننده ایجاد کنیم - یکی که یک

feeling or a permanent quality. For example: I don't like David. He's boring. Or: I'm bored

احساس موقت یا یک کیفیت دائمی را توصیف می کند. به عنوان مثال: من دیوید را دوست ندارم. او خسته کننده است. یا: حوصله ام سر رفته

let's go and have some fun. In the first example I don't like David because he's boring. This

بیا بریم کمی خوش بگذرونیم. در مثال اول من دیوید را دوست ندارم زیرا او خسته کننده است.

describes a permanent quality. David was boring yesterday, he's boring today, and he will

این یک کیفیت دائمی را توصیف می کند. دیروز کسل کننده بود، امروز کسل کننده است و

probably be boring tomorrow. However, in my second example, I have a temporary feeling.

احتمالا فردا هم خسته کننده خواهد بود. با این حال، در مثال دوم، من یک احساس موقتی دارم.

I am bored. If I go and do something fun I won't be bored any more, will I?

حوصله ام سر رفته. اگر من بروم و یک کار سرگرم کننده انجام دهم ، دیگر حوصله ام سر نمی رود، آیا؟

I hope that answers your question Oum. Thank you very much for writing to us. If anybody

امیدوارم به سوال شما پاسخ دهد اوم از اینکه برای ما نوشتید بسیار متشکرم. اگر کس

else out there has a Learners' Questions, please email us on: [email protected].

دیگری در آنجا سؤال زبان آموزان دارد، لطفاً به ما ایمیل بزنید: [email protected].

Please remember to include Learners' Questions in the subject box and your name and the country

لطفاً به یاد داشته باشید که سؤالات فراگیران را در کادر موضوع و نام خود و کشوری

where you come from. We can't possibly answer all the questions because there are so, so

که از آن می آیید قرار دهید. احتمالاً نمی‌توانیم به همه سؤال‌ها پاسخ دهیم، زیرا تعداد بسیار

many, but we do read every single one. And for more information about this or anything

زیادی وجود دارد، اما ما تک تک آنها را می‌خوانیم. و برای اطلاعات بیشتر در مورد این یا هر

else, you can go to our website: bbclearningenglish.com. See you next time on Learners' Questions.

چیز دیگری، می توانید به وب سایت ما بروید: bbclearningenglish.com. دفعه بعد شما را در سؤالات زبان آموزان می بینیم.