Junk food addiction: BBC News Review

Chocolate bars and ice cream can be as addictive as drugs. Now

شکلات‌ها و بستنی‌ها می‌توانند مانند مواد مخدر اعتیادآور باشند. اکنون

some scientists think they should come with a warning.

برخی از دانشمندان فکر می کنند که باید با یک هشدار بیایند.

This is News Review from BBC

این بررسی خبری از

Learning English. I'm Neil

آموزش انگلیسی BBC است. من نیل هستم

And I'm Beth.

و من بث هستم.

Make sure you watch to the end to learn vocabulary to talk about this story.

برای یادگیری واژگان برای صحبت در مورد این داستان حتما تا آخر تماشا کنید.

Don't forget to subscribe to our channel, like this video

فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید، این ویدیو را لایک کنید

and try the quiz on our website.

و امتحان را در وب سایت ما امتحان کنید.

Now, the story. The junk food.

حالا داستان غذای ناسالم

you love might soon have 'addictive' written on it.

ممکن است به زودی "اعتیادآور" روی آن نوشته شود.

A major review has found that adding warning labels

یک بررسی بزرگ نشان داده است که افزودن برچسب های هشدار دهنده

to ultra-processed food could stop people buying it.

به مواد غذایی فوق فرآوری شده می تواند مردم را از خرید آن منع کند.

Researchers say these foods can have the same addiction symptoms as drugs.

محققان می گویند این غذاها می توانند علائم اعتیاد را مانند مواد مخدر داشته باشند.

They estimate 1 in 7 adults and 1 in 8 children are already

آنها تخمین می زنند که از هر 7 بزرگسال، 1 نفر و از هر 8 کودک 1 نفر

addicted to ultra-processed foods. You've been looking at the headlines,

به غذاهای فوق فرآوری شده معتاد هستند. به تیترها نگاه می کردی،

Beth. What's the vocabulary?

بث. واژگان چیست؟

We have: labelled, tackle and slapping.

ما داریم: برچسب زدن، مقابله و سیلی زدن.

This is News Review from BBC

این بررسی خبری از

Learning English.  

آموزش انگلیسی BBC است.

Let's have a look at our first headline.

بیایید نگاهی به تیتر اول خود بیندازیم.

This is from Sky News.

این از اسکای نیوز است. دانشمندان می گویند

Some ultra-processed foods should be labelled 'addictive', scientists

برخی از غذاهای فوق فرآوری شده باید دارای برچسب «اعتیادآور» باشند

say. So, this headline is saying that

. بنابراین، این عنوان می‌گوید که

some scientists think certain types of food,

برخی از دانشمندان فکر می‌کنند که انواع خاصی از غذاها،

ultra-processed foods, should be labelled 'addictive'.

غذاهای فوق فرآوری‌شده، باید برچسب «اعتیادآور» داشته باشند.

Addictive, meaning something

اعتیاد آور، یعنی کاری که

you cannot stop doing. But we're looking at 'labelled'

نمی توانید از انجام آن دست بردارید. اما ما به "برچسب" نگاه می کنیم

and it contains the word 'label'. 'A label' – something you find,

و حاوی کلمه "برچسب" است. «برچسب» – چیزی که

for example, on your clothes or on a packet, which has some information.

مثلاً روی لباس یا بسته‌ای پیدا می‌کنید که حاوی اطلاعاتی است.

It does, yeah. A label gives you information about the object

می کند، بله. یک برچسب اطلاعاتی در مورد شیئی

that it's attached to, like your shirt.

که به آن چسبیده است، مانند پیراهن شما، به شما می دهد.

But here the headline is saying that ultra-processed food

اما در اینجا تیتر این است که غذای فوق فرآوری شده

should literally come with a label that says 'addictive' on it.

باید به معنای واقعی کلمه دارای برچسبی باشد که روی آن «اعتیادآور» باشد.

Right, so is that it?

درست است، پس همین است؟

It's very literal.

خیلی تحت اللفظی است.

It's very clear, but I bet there's a metaphorical use as well.

خیلی واضح است، اما شرط می بندم که کاربرد استعاری هم دارد.

There is. So a person, an object, an activity can be labelled

وجود دارد. بنابراین یک شخص، یک شی، یک فعالیت را می توان برچسب گذاری کرد

and this means described in a certain way,

و این بدان معنی است که به روشی خاص،

often unfairly. For example,

اغلب ناعادلانه توصیف می شود. مثلاً

maybe you tell one lie

ممکن است یک دروغ بگویید

and now you're labelled a liar.

و حالا به شما برچسب دروغگو بزنند. آیا

Were you labelled anything at school, Neil? Maybe a troublemaker?

در مدرسه به شما برچسبی زده اند، نیل؟ شاید یک مشکل ساز؟

No. I wasn't labelled a troublemaker, but maybe I was labelled a clown

نه. به من برچسب مزاحم نمی زدند، اما شاید به من برچسب دلقک زدند

because I used to like to make funny jokes in the class.

زیرا قبلاً دوست داشتم در کلاس جوک های خنده دار بسازم.

[laughs] Yeah.

[می خندد] بله.

OK, let's look at that again.

خوب، بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This is from The Times. Label

این از روزنامه تایمز است. به گفته دانشمندان،

ultra-processed foods 'addictive' to tackle obesity, say scientists.

غذاهای فوق فرآوری شده را برای مقابله با چاقی «اعتیادآور» برچسب گذاری کنید.

So, there's that word 'label' again that we've just been learning about.

بنابراین، دوباره آن کلمه "برچسب" وجود دارد که ما به تازگی در مورد آن یاد گرفته ایم.

Scientists say we should label

دانشمندان می گویند که باید به

ultra-processed foods as 'addictive'

غذاهای فوق فرآوری شده برچسب «اعتیادآور» بزنیم

so that we can help to tackle obesity and 'tackle' is the word

تا بتوانیم به مقابله با چاقی کمک کنیم و کلمه «تکنل» کلمه مورد

we are looking at. 'Tackle' is a word familiar to every football fan.

نظر ما است. "تکل" کلمه ای است که برای هر طرفدار فوتبال آشنا است.

It's when you try to take the ball from the opposition.

زمانی است که سعی می کنید توپ را از حریف بگیرید.

Is there any connection?

آیا ارتباطی وجود دارد؟

Kind of. So, in football,

نوع. بنابراین، در فوتبال،

the other team are the opposition and you want to beat them. Now, in the story,

تیم مقابل حریف است و شما می خواهید آنها را شکست دهید. حالا در داستان

tackle is used metaphorically.

از تکل به صورت استعاری استفاده شده است.

Obesity is what we want to beat or deal with and

چاقی چیزی است که ما می خواهیم با آن مقابله کنیم یا با آن مقابله کنیم و به

that's why the headline says we want to tackle obesity. We need to deal with

همین دلیل است که عنوان می گوید ما می خواهیم با چاقی مقابله کنیم. ما باید با

it. OK. So how else can we use 'tackle' in this metaphorical way?

آن مقابله کنیم. خوب. پس چگونه می‌توانیم از «تکل» به این روش استعاری استفاده کنیم؟

Well, police might tackle crime in a city.

خب، پلیس ممکن است با جرم و جنایت در یک شهر مقابله کند.

Lots of people are doing what they can to tackle climate change.

بسیاری از مردم برای مقابله با تغییرات آب و هوایی هر کاری که می توانند انجام می دهند.

That's right.

درست است.

I've started riding my bike to work to help tackle climate change.

من برای کمک به مقابله با تغییرات آب و هوایی شروع به دوچرخه‌سواری برای رسیدن به محل کار کرده‌ام.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This is from the Daily Mail. Slapping junk food

این از دیلی میل است. بررسی های بزرگ نشان می دهد که سیلی زدن به غذاهای ناسالم

with 'addictive' warning labels could help end

با برچسب های هشدار دهنده «اعتیادآور» می تواند به پایان

obesity, major review finds.

چاقی کمک کند.

So, addictive warning labels could be added to junk food. The word

بنابراین، برچسب‌های هشداردهنده اعتیادآور را می‌توان به غذاهای ناسالم اضافه کرد. کلمه ای که

we're looking at is 'slapping'. Beth,

ما به آن نگاه می کنیم «سیلی زدن» است. بث،

what is 'slap'? It's this.

سیلی چیست؟ این است.

Don't worry, that wasn't real,

نگران نباشید، این واقعی نبود،

and slap in the headline is also not literal.

و سیلی در تیتر نیز به معنای واقعی کلمه نیست.

It's metaphorical. So, 'slap' here means to put a label on to the junk food

استعاری است. بنابراین، «سیلی» در اینجا به معنای چسباندن

quickly and urgently.

سریع و فوری به غذای ناسالم است.

Yes, that's right.

بله درست است.

So, it's emphasising that the new labels should be added soon.

بنابراین، تاکید می کند که برچسب های جدید باید به زودی اضافه شوند.

It's an urgent situation and the use of slap,

این یک وضعیت اضطراری است و استفاده از سیلی،

there's a kind of aggression about it as well.

یک نوع پرخاشگری نیز در مورد آن وجود دارد.

Now, Beth, can you give me 10

حالا، بث،

more examples please? 10?

لطفا 10 مثال دیگر به من بدهید؟ 10؟

We don't have time for 10 more! That's ridiculous.

ما برای 10 تا بیشتر وقت نداریم! مسخره است.

Well Beth just slapped down my idea.

خب بث ایده من را رد کرد.

And there's another use of 'slap' as a phrasal verb with 'down'

و استفاده دیگری از 'slap' به عنوان یک فعل عبارتی با 'down' وجود دارد

and it means to criticise someone's suggestion.

و به معنای انتقاد از پیشنهاد کسی است.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

We've had: tackle – deal with,

ما تا به حال داشته ایم: مقابله - برخورد با،

labelled – described in a specific way and slapping – attaching urgently.

برچسب زدن - به روشی خاص توصیف شده و سیلی زدن - پیوست کردن فوری.

Now if you enjoyed this topic, we think you'll love this episode of News Review

حالا اگر از این موضوع لذت بردید، فکر می کنیم این قسمت از مرور اخبار

about fast food being bad for your brain.

درباره مضر بودن فست فود برای مغز شما را دوست خواهید داشت.

Click here to watch.

برای تماشا اینجا را کلیک کنید.

And don't forget to click here to subscribe to our channel

و فراموش نکنید که برای عضویت در کانال ما اینجا را کلیک کنید

so you never miss another video. Thanks for joining us. Bye!

تا هرگز ویدیو دیگری را از دست ندهید. از اینکه به ما پیوستید متشکریم. خدا حافظ!